« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
در این سالها، یک صدای مسلط پیاپی شنیده شده است که "گزینه جنگ روی میز است" ، اما امروز بگذارید در برابر این سخن ناکارآمد وغیرقانونی بگویم "صلح در دسترس است."
کد خبر: ۲۰۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۷/۰۳

انجیر میوه ای مقوی و شیرین است که در قرآن به آن قسم خورده شده است. نام عربی آن " تین " و نام انگلیسی آن " "FIG"می باشد. پرتال خبری آوای دنا/خواص انجیر 1.     طبع آن گرم و تر است.2.     سرشار از ویتامینها به خصوص B1 می‌باشد.3.     ضدچربی خون ، اوره خون و تصفیه كننده خون می‌باشد.4.     برای كسانی كه دوره نقاهت را می‌گذرانند مفید است. 10 صبح 5 عصر میل شود.5.     نرم كننده سینه و روده است.6.     برای كسانی كه تنگی نفس دارند خوب است.7.     انجیر دارای آهن ، برم ، منگنز ، آهك و گوگرد می‌باشد.8.     خوردن انجیر قبل از غذا باعث تحریك اشتها می‌شود و محیط را برای هضم غذا آسان می‌كند.9.      كسانی كه یبوست دارند قبل از غذا انجیر بخورند.10.  كسانی كه می‌خواهند چاق شوند. صبح ناشتا انجیر با كمی رازیانه میل كنند.11.  خوردن انجیر باعث ازدیاد عرق می‌شود به خاطر همین سموم بدن دفع می‌گردد.12.  انجیر باعث تقویت كبد می‌شود.13.  كسانی كه ورم طحال دارند انجیر بخورند.14.  خوردن انجیر با گردو مقاومت بدن را در برابر سموم بالا می‌برد.15.  انجیر + پسته و بادام باعث تقویت حافظه می‌شود.16.  انجیر از ریزش مو جلوگیری می‌كند.17.  اگر شیرابه انجیر را روی دندان كرم خورده بگذارید فوراً درد آن را ساكت می‌كند.18.  انجیر بوی بد دهان را از بین می‌برد.19. در خوردن انجیر افراط نكنید چون برای معده و چشم زیان‌آور است و خنثی كننده زیان آن كرفس است.20.  كسانی كه مبتلا به اختلالات معده و روده هستند با احتیاط میل كنند.21.  ضماد انجیر + آرد جو مسكن دردهای عضلانی است و باز كننده كورك و دمل.22.  ضماد انجیر با روغن زیتون ترك پوست را كه براثر سرما ایجاد شده است از بین می‌برد.23.  شیرابه انجیر جهت میخچه و زگیل مفید است. وقتی برگ درخت انجیر را از درخت جدا می‌كنیم شیرابه بیرون می‌آید.مضرات- انجیر برای كبدهای ضعیف مناسب نیست و آنهایی كه كبد ضعیف دارند ، باید انجیر را با گردو  بخورند.- زیاده روی در مصرف انجیر باعث نفخ شكم و اسهال می شود و برای چشم نیز مضر است .- انجیر برای مبتلایان به بیماری قند مضّر است.- انجیر برای مبتلایان به اختلال معده و روده مضّر است.- زیاده روی در خوردن انجیر، برای معده و چشم  زیان آور است و خنثی کننده زیان آن، کرفس  است.
کد خبر: ۲۰۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۶/۱۶

اگر به اين موضوع توجه داشته باشيم كه دختران نسبت به پسران در اين راهپيمايي ها بيشتر از آنكه خسته راه شوند خسته شنيدن متلك ها و مزاحمتهاي عده اي مردم آزارند كه هر روز بر تعداد آنها افزوده مي شود و گاهي خانواده ها را مجبور به جلوگيري از ادامه تحصيل دختران خود مي كنند.به جدي بودن اين نياز توجه ويژه مي كنيم
کد خبر: ۱۹۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۳۰

آوای دنا-امید: اکبر عبدی همبازی مرحوم حسین پناهی، خاطره‌ای از همکار سابقش می‌گوید که خواندن آن خالی از لطف نیست.عبدی می‌گوید: «یک روز سر سریال بودیم. هوا هم خیلی سرد بود. از ماشین پیاده شد بدون کاپشن.گفتم: حسین این جوری اومدی از خانه بیرون؟ نگفتی سرما می‌خوری؟! گفت: کاپشن قشنگی بود نه؟ گفتم: آره. گفت: من هم خیلی دوستش داشتم ولی سرراه یکی را دیدم که اون هم دوستش داشت و هم احتیاجش داشت. من فقط دوستش داشتم.»
کد خبر: ۱۹۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۱۷

دولت‌ها عوض مي‌شوند....مديران بازنشسته مي‌شوند....... مديران ارتقا مي‌يابند.......... اما خبرنگاران بدون كمترين تغيير و تحولي حضور دارند، اما خبرنگاران بايد باشند؛تابنویسندکه چه شد؟
کد خبر: ۱۹۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۵/۱۴

اوای دنا-امیدوار تابش: كم باراني :درشهرلنده قبلاًرسم براين بود كه وقتي سالي كم باران بود عده اي ازمردم جمع مي شدندواين شعرها را مي خواندند :يالا يالاباروني(1) سيِمُسّوون ،سيِمُسّوون اورّ بيا وآسمون (2)،سرِگاه هونِ رئيس ياخدابارون ِبريسِ(3) ،ّيه مُس ِجهي داشتُم ّسرِِ تِلي كاشتُم يا خدابزن بارون سي  ِدلِ عيال دارون(4) ،ّمشكِ وملارّ اُوبُ كاي فتح لانّ خُوبُو(5)،ايمانيم هفت  ِبرارون اوّميِم ّودينِ بارون (6)وجلو خانه ها جمع مي شدند واين اشعار رامي خواندند تا صاحب خانه هابه آنها مقداري آرد مي دادند و اين افراد سر و روي خود را مي پوشيدند تا شناخته نشوند زيرا رسم براين بود كه به حالت ناشناس بيايند بعداًدرخانه اي جمع مي شدند واين آردها را براي خميركردن آماده مي كردند ،وقتي كه آنها را خمير مي كردند ، سنگ ريزه درآن خمير قرارمي دادند وخمير را پهن ميكردند كه به آن گرده(1) مي گفتند وآن را زيرخاكستر آتش قرارمي دادند هروقت گرده پخته مي شد آن را ا زيرخاكستر بيرون مي آوردند وبين افراد تقسيم مي كردند درسهميه هركس سنگ ريزه بود همه گروه او را مي گرفتند وبه طرف قنات يا استخر وياجويبار و رودخانه مي بردند تا كسي ضمانت او را ازيك روز تا يك هفته برعهده مي گرفت اگر در اين مدت باران مي باريد ديگر از افتادن در آب معاف مي شد ولي اگر باران نمي باريد اورا به آب مي انداختند ولي از جاييكه اعتقاد مردم خوب بود قبل اتمام موعد معين باران شروع به باريدن ميكرد . 1-اي خداوند ،اي خداوند تورحمي به حال بندگانت كن وباران رحمتت راببار .2-اي امامزاده سيد محمد حسين ،سيد محمد حسين ما ازتو مي خوهيم كه توازخدابخواهي تا ابرها رابراي بارندگي در آسمان بياورد .              3-سرگاوخانه رئيس  وبزرگ اين محل مي باشد بصورت گروگان است خدايا توبخاطر رهاي اين سرگاو باران رحمت راازآسمان ببار.-خدايا يك مشت جوداشتم وآنها راسرتپه بلندي كاشتم براي فرزندانم وجايي كاشتم كه امكان آبياري دستي آنها را نيست خدايا تو براي مردم كه عيا ل وروزي خورا ن تو هستند شروع به باريدن بار ان كن .5-مشك وملار را چون قايد فتح اله ديشب تا به سحر دعا براي بارندگي ميكرد وآنچنان ايشان گرم خواب شدن وباران باريده تا مشك وملار راآب برده وقايد فتح اله ازخواب بيدار نشده است.6-ماهفت برادران اي خدا بسوي توآمديم ودست دعا به درگاهت درازمي كنيم وازشما مي خواهيم باران رحمتت را بسوي ما بندگانت ببار .1-گرده :خمير را بصورت نا ن كيكي پهن مي كنند ودرزيرخاكستري كه بالاي آن آتش باشد قرارمي دهنددرخصوص فصل زمستان:مردم معتقد هستند كه فصل زمستان شامل چله بزرگ وكوچك  و بهار هستند .به اين شكل كه از اول ديماه تا دهم بهمن ماه را جله بزرگ مي دانند يعني چون چهل روز است به آن چله گپو يا چله بزرگو مي گويند وازيازده هم بهمن تاآخر بهمن را چله كوچك مي دانند ،چون ازشروع چله كوچك هواسردمي شود اعتقاد دارند كه چله كوچكه به چله بزرگه مي گويد اي پيرهُر،هِروتونّتّرِسي دالو وپيرمرد را سركِچِك چاله بنشوني وجّوونّ كاري كني كه جِلِ گاوخُش بدوزه.                                                                يعني اي پيرازكارافتاد شما اين هنر رانداشتي كه كاري كني تاپيرزن وپيرمرد ازشدت سرما روي سنگهاي دور بخاري هيزم سوز بنشينند وجوانان ازسردي لباس محكمي كه درزمستان باآن بدن گاوهارا مي پوشانند بدور خود بدوزند.  ومعتقد بودند وهستند  كه از11بهمن تا20بهمن را اززمستان وبقيه را از بهارمي دانند وچون نزديك عيد هوا سرد است مي گويند دّمّ دّمِ نوروزجُلِ گا وّخُت بدوز .يعني نزديكهاي عيد نوروز از سرما يي لباس مخصوص گاو را به دور بدنت بدوز . وازاعتقادات ديگر اين است كه معتقد بودند دراتمام چله بزرگ وشروع چله كوچك آتش به زيرزمين مي رود وزمين را گرم مي كند درنتيجه علفها و درختان ازخواب بيدار مي شود وشروع به حركت مي كنند واين شعر را مي گويند ّارمّليلُم رو،مُرّمليلُم رو دِل وّكي كِنُم خّش   تّچِرايِ  بّن وُ بّلي  عالّمّ ايزّنُم تّش يعني مي گفتند زني دوپسر به نامهای ارمليل ومرمليل داشته كه اول زمستان گم شدند اين مادر ازاول زمستان تاروز دهم بهمن دنبال پسرانش مي گشته اما آنها را پيدا نكرده واين شعرراگفته ،اي ارمليل ومرمليل چون شما گم شديد وپيدا نشديد بعدازشما من دل به چه چيز يا كسي خوش كنم من ازغصه شما من  چوبهاي بن وبلوط  را آتش مي زنم وبا آن آتش تمام عالم ا مي سوزانم معتقد بودند كه آن مادر هرسال مي آيد وآن آتش راروشن مي كند تازيرزمين برود ودرختان وگياهان زنده شوند . بن :بنك بلي :بلوطخش :خوشحال      تچراي :چوب آتش گرفته  سیزده بدر رفتن :ازاعتقادات قدیم درلنده این بوده که هرقت سیزده نوروز به صحرا می رفتن زنان تازه ازدواج کرده یا زنی که دیر حامله می شد وقتی به صحرا می رفت علف را دست می گرفت می گفت ای سیزده بدر من امسال آمدم به امید اینکه سال آینده بچه ای دربغل داشته باشم و دو باره برای تفریح سیزده نوروز به صحرا بیایم براین باور بودند که خداوند دعایش رامستجاب می کند چون امروز با آرامش خاطر به درگاه خداوند دعامی کند . قسمتی از نوشته های امیدوار تابش با عنوان «اداب و رسوم قدیمی شهر لنده» در سایت تحلیلی خبری اوای دنا
کد خبر: ۱۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۱/۰۸

اوای دنا: شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیم‌کرهٔ شمالی زمین است. این شب به زمان بین غروب آفتاب از ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) اطلاق می‌شود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام شب یلدا را جشن می‌گیرند. این شب در نیم‌کره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن زمان به بعد طول روز بیش‌تر و طول شب کوتاه‌تر می‌شود. استان کهگیلویه و بویراحمد، همانند همه سرزمین زیبای ایران آریایی اعضای خانواده گردهم جمع می‌شوند تا پیرترین اما دوست داشتنی‌ترین فرد خانواده برایشان متل بگوید متل داستانی افسانه‌ای و طولانی است كه نسل به نسل و به طور شفاهی از گذشتگان به ارث رسیده است.مثل داستان معروف دو برادر اصطلاح محلی به نامهای «احمعیل و مهمعیل» دو مرد قوی هیكل و بزرگ كه به سفارش مادرشان به كوه می‌روند و بر بلندترین قسمت كوه قرار می‌گیرند و چلوسی (آتش) كه در دست دارند را با تمام قدرت به هوا پرتاب می‌كنند اگر آن چلوس (آتش) به خشكی خورد متأسفانه زمستانی سرد و خشك در پیش است كه خسارات فراوانی به كشاورزان و دامداران وارد می‌شود و مردم نگران و آشفته می‌شوند، اما اگر آن چلوس به دریا خورد زمستانی پر از بارش برف و باران و سالی سرشار از نعمت‌های خداوند در پیش است و سال رونق كشاورزی است كه مردم زمستان سخت و طاقت فرسا را به امید بهاری پربار به پایان می‌رسانند.دیگر اینكه در این شب به نیت بارش برف و سفیدی زمستان آش‌های محلی مثل شیربرنج و یا دووا (آش دوغ) در تشت‌های برزگ می‌پزند تا جوابگوی جمعیت زیاد اعضای خانواده باشد و اعتقاد دارند چون از اوایل شروع فصل سرما غذای داغ و گرم می‌پزند در این شب باید غذایی مثل آش دوغ درست كنند.
کد خبر: ۱۲۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۰/۰۱

اوای دنا:غلامرضا تاجگردون در قسمتی از نطق میان‌دستور خود در جلسه علنی امروز یکشنبه مجلس با اشاره به مشکلات حوزه انتخابیه خود ،استان کهکیلویه و بویر احمد و شهرهای گچساران و باشت را دیاری توصیف کرد که بیماری فقر در آن خطه مزمن است و مردمش زبان گله نداشتن را نمی‌دانند.
کد خبر: ۱۲۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۹

اوای دنا:برای شماره گیری با این دستکش تنها کافیست که با فعال کردن فرمان صوتی گوشی انگشت کوچک را به دهان نزدیک کرده و نام فرد مورد نظر را گفت، این ایده جالب قطعا برای کشورهای سرد سیری و فصول سرد سال مناسب است خبرگزاری فارس: هیچ کس علاقه ای ندارد که در هوای سرد دستش را از جیب بیرون بیاورد و با تلفن همراه صحبت کند و حتی اگر در هوای سرد دستکش هم در دست باشد شماره‌گیری با موبایل سخت است و نگه داشتن آن هم همین‌طور و ممکن است از دست سر بخورد. این مسئله باعث شده تا عده‌ای از مهندسان خوش ذوق دستکشی بسازند که با آن نیازی به در دست گرفتن تلفن برای جواب دادن نباشد، این دستکش دارای یک میکروفون در انگشت کوچک و بلند گویی در نوک انگشت شست است و از طریق بلوتوث به گوشی متصل می‌شود. برای شماره گیری با این دستکش تنها کافیست که با فعال کردن فرمان صوتی گوشی انگشت کوچک را به دهان نزدیک کرده و نام فرد مورد نظر را گفت، این ایده جالب قطعا برای کشورهای سرد سیری و فصول سرد سال مناسب است اما استفاده کنندگان این دستکش تا زمانی که مردم این اختراع را بشناسند و به آن عادت کنند باید با نگاه‌های بهت زده دیگران کنار بیایند.
کد خبر: ۱۰۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۷/۱۴

اوای دنا:عید فطر از مهم‌ترین جشن‌ها و اعیاد مسلمانان است. در کشورهای اسلامی، عید فطر از جمله اعیاد بسیار مهم محسوب می‌شود و معمولاً با تعطیلی رسمی همراه است. در این روز، روزه حرام است و مسلمانان نماز عید برگزار می‌کنندهمچنین پرداخت زکات فطره در این روز بر مسلمانان واجب است. در شب عید سعید فطر با ما همراه باشید تا با آداب و رسوم این عید سعید در دیگر کشورهای جهان آشنا شویم:سودانمردم کشورهای عربی و اسلامی، عید فطر را به عنوان یکی از برزگترین اعیاد اسلامی خود جشن می گیرند و با آداب و رسوم خاصی به استقبال عید فطر می روند.مردم سودان در نیمه ماه مبارک رمضان با خانه تکانی کردن خود را برای عید آماد می کنند. زنان در خانه انواع کیک و شیرینی های محلی را می پزند و بعد از نماز عید به مساجد برده و به میان مردم و افراد کهنسال و کودکان تعارف می کنند. بعد از نماز عید فطر مردم به دیدن بیماران و افراد کهنسال می روند. ساعتهای اول عید به دید و بازدید اقوام و همسایگان اختصاص دارد. بعد از ظهر روز عید بعد از نماز ظهر و خوردن ناهار، مردم بر سر مزار اموات خود می روند. تركيهعيد فطر در تركيه به دليل مصرف زياد شيريني و آب ‌نبات در اين روز به 'شكر بايرامي' يعني عيد شكر معروف است. چند روز مانده به عيد خانه تكاني و پخت و پز شيريني هاي مخصوص عيد شروع مي شود. نماز عيد با شكوه تمام و با حضور برخي سران سياسي و دولتي تركيه در مساجد محل در سراسر كشور برگزار مي‌شود. مردم در اين روز به زيارت اهل قبور مي روند، لباس‌هاي نو استفاده مي كنند و به ديد و بازديد از خويشان و آشنايان مي پردازند.در تركيه تعطيلات رسمي به مناسبت اين عيد سه روز است. مصرمسلمانان مصر یك هفته پیش از فرا رسیدن عید فطر به استقبال این روز رفته و مراسم خاصی كه برگرفته از میراث گذشتگان آنها است و با گذشت زمان نیز آن را حفظ كرده‌اند برگزار می‌كنند. شب عید فطر مصری‌ها اشعار خاصی كه یكی از آن‌ها "این شب عید” است را می‌خوانند. نماز عید فطر دراین كشور بسیار باشكوه برگزار می شود و صندوق های پرداخت زكات فطریه در محل برگزاری نمازها مستقر می شوند. تعطیلات عید از اول تا سوم شوال است. كیك های عید فطر درعین بومی بودن از تنوع زیادی برخوردار است. برگزاری مسابقات ورزشی از جمله اسب دوانی از مراسم خاص عید فطر در مصر است.اندونزیمردم اندونزی با برگزاری مراسمی به نام حلال‌به‌حلال به معنی روز مصالحه و آشتی که در مساجد برگزار می‌شود به استقبال عید فطر می‌روند.در شب عید مسلمانان اندونزی به کوچه و خیابان‏ها می‌روند و ندای‌ الله اکبر سر می‏دهند و با زدن طبل و نواختن موسیقی رسیدن عید فطر را اعلام کرده و به یکدیگر تبریک می‏گویند. ارسال کارت تبریک به آشنایان در ایام عیدفطر نیز یکی دیگر از مرسومات عیدفطر در اندونزی است. از رسوم جالب در اندونزی در زمان عید فطر بازگشت بیشتر اندونزیایی‌هایی خارج‌نشین به کشورشان است. در اندونزی سه‌روز پیش و دو روز پس از عید فطر تعطیل رسمی است.هندوستانمسلمانان کشور هندوستان نیز در روز عید فطر آداب ویژه‌ای دارند.پس از نماز، بزرگ‌ترین فرد خانواده در منزل به انتظار اقوام و آشنایان می‌ماند و برای پذیرایی از آنها، غذای عید فطر تهیه می‌کند. کوچک‌ترها با حلقه‌های گل به دیدار ریش‌سفید خانواده می‌روند و ظهر عید فطر را با هم می‌گذرانند. در این روز، موسیقی سنتی هندی در کوچه و بازار نواخته می‌شود و مردم لباس‌های نو به تن می‌کنند.در حقیقت نمایش نمادهای سنت و فرهنگ اصیل هندی، بخشی از جشن عید فطر را به‌خود اختصاص می‌دهد؛ به‌طوری که بدون آن، عید مفهومی ندارد و با آن، رنگ و بوی دیگری می‌گیرد. از این‌رو جشن عیدفطر، در میان مسلمانان هندی به‌دلیل سبک خاص فرهنگی‌‌ای که دارند، اندکی متفاوت است.یمنمردم یمن نیز به آداب و رسوم خاص خود پایبندند و از انواع مختلف شیرینی های محلی خود می خورند. برعکس دیگر کشورها مردم یمن در روز عید فطر به طیبعت می روند و و در این روز از طبیعت بکر لذت می برند و لباسهای نو می خرند و می پوشند. زنان یمنی جزء معدود زنانی هستند که در طبخ گوشت و کبابی کردن آن مشهورند. مردان با چوب درختان برایشان وسایل کباب کردن گوشت را آماده می کنند. این نوع غذا در مهمانی ها و مراسم درست می شود.پاکستانمسلمانان پاکستان نیز مانند دیگر کشورهای مسلمان نشین، روز عید را با اقامه نماز عید فطر و صرف صبحانه ای ساده آغاز می کنند. سپس به دیدار بزرگان خانواده می روند و صله رحم را به جا می آورند. البته جشن واقعی عید فطر در پاکستان، از ظهر آن روز شروع می شود. شوهرها و پدرها به فرزندان و همسرانشان عیدی می دهند و خانم های خانه، غذای خوش طعمی را که به «خرمای شیرین شده» معروف است، آماده می کنند و همگی با هم به هنگام صرف ناهار، روز عید را جشن می گیرند. تعطیلات عید فطر در پاکستان سه روز است و در آن، مدارس و اداره ها تعطیل می شود و همه به تفریح و شادی می پردازند و بیشتر وقت خود را با اقوام و آشنایان می گذرانند.اردنعید سعید فطر از بزرگترین اعیاد اردن است. مردم از چند روز پیش از فرا رسیدن عید در تكاپوی خانه تكانی، خرید لباس و سایر مایحتاج عید هستند. آنها در این روز به دید و بازدید اقوام، دوستان ، همسایگان و زیارت اهل قبور می پردازند. وزارتخانه ها، اداره های رسمی و موسسه های عمومی به مناسبت عید سعید فطر در این كشور چهار روز تعطیل هستند. مالزی مردم مالزی عید فطر را (hari raya puasa) به معنای روز عید می نامند. آنان از چند روز مانده به عید خود را آماده ی استقبال می کنند، شهر را چراغانی کرده به خرید از فروشگاه ها برای آمادگی در روز عید می پردازند. مردم به سفر می روند تا روز عید را در روستاها و شهر های مختلف در کنار خانواده ی خود سپری کنند.مردم مالزی در شب پیش از عید به تهیه ی غذا و شیرینی سنتی مخصوص از جمله "رندانگ" که از گوشت گاو و مرغ پخته شده در شیرنارگیل درست می شود و همچنین "توپات" که از برنج پیچیده شده در برگ خرما تهیه می شود می پردازند.رسم جالب دیگری که در این کشور جریان دارد سنت "سفره باز" است. نخست وزیر و مقامات دولتی قبل از عید از مردم دعوت به عمل می آورند تا در روز عید در خانه ی آنان حضور پیدا کنند. مقامات دولتی در روز عید درب خانه ی خود را بر روی عموم مردم باز می کنند و مردم هم برای عرض تبریک به منزل آنان می روند.افغانستاندر افغانستان سه روز تعطیل رسمی برای عید فطر در نظر گرفته شده است. این عید دارای تقدس زیادی برای مردم افغانستان است. معمولا مردم برای عید لباس های نو خریده، کودکان و نوجوانان به دست های خود حنا می بندند و عده ی زیادی از مردان و تعداد کمی از زنان برای نماز در مساجد جمع می شوند. در این سه روز همسایه ها برای دید و باز دید به خانه های یکدیگر می روند و عید را به هم تبریک می گویند. دید و بازدید ها به گونه ای است که وقتی کسی به خانه ی دیگری رفت، دیگری نیز حتما باید به خانه ی او بیاید و اگر چنین نکند عمل او بی احترامی به شخص مقابل پنداشته می شود.در بعضی  از روستاها مراسم عید به صورت دسته جمعی برگزار می شود به گونه ای که زنان روستا با پخت نوعی نان به همراه همسران و کودکان خود در خانه ی بزرگ روستا جمع می شوند. عراقیکی از چیزهایی که عید فطر را در عراق از دیگر کشورهای اسلامی متمایز می کند، پخت شیرینی«کلیجه» به صورت دسته جمعی است. برای پخت این شیرینی اعضای خانواده دور هم جمع شده و شیرینی می پزند. این شیرینی با ترکیبی از آرد، روغن، شکر مخلوط با خشکبار، خرما و کنجد تهیه می شود. پس از آن در قالبهای کوچک و بزرگ ریخته و مادر خانه آنها را در داخل فر قرار می دهد. در روز عید مردم که برای عید و بازدید به خانه های هم می روند، این شیرینی را به مناسبت آنکه فصل سرما باشد یا گرما با نوشیدنی گرم یا سرد میل می کنند. مردم عراق درجنوب بصره، بر اساس عادت قدیمی در کوچه ها و محله های خود برای ایجاد مهر و محبت جمع شده و غذای مخصوص«المطبک» را که از گوشت و برنج درست شده با هم می خورند. این آداب و رسوم را از آبا و اجداد خود به ارث برده اند و در ایام عید فطر و عید قربان از این غذا استفاده می کنند. این آداب و رسوم، رسم کشورهای جزیره عربی، نجد و حجاز بوده است و در عربستان و کویت همچنان ادامه دارد.تونسدر تونس عید فطر با حلوی آغاز می شود. این نام شیرینی ای است که مردم از اجداد خود از صد سال پیش یاد گرفته و به یکدیگر یاد داده اند. به مناسبت عید زنان تونسی شیرینی هایی با نامهای« المقروض، الغریبه، الباقلاوه، المحشی و الصمصه» درست می کنند.بسیاری تونسی ها در این روز، طبقهای شیرینی خود را با یکدیگر مبادله می کنند و هنگام مهمانی رفتن از شیرینی های یکدیگر تناول می کنند. اهالی روستای صفاقس، در این روز بر اساس آداب و رسوم خود ماهی شور درست می کنند و در روز اول عید می خورند. تونسی ها عید فطر را عید صغیر می نامند به دلیل اینکه اعتقاد دارند این برای کودکان است، زیرا بزرگترهابرایشان لباسهای عید، کفش و اسباب بازی می خرند و به آنها عیدی می دهند.لیبیمردم لیبی در روز عید، لباسهای سنتی خود را می پوشند و با همان لباسهای سنتی خود به مساجد و به دید و بازدید اقوام خود می روند. در روز عید مردم شیرینی های « البقلاوه، المقروض و الغریبه» می پزند و آب انار و آبمیوه های دیگر می نوشند.اماراتمسلمانان امارات در آخرین روزهای‌ماه مبارک رمضان با خرید لباس نو و تغییر برخی از لوازم منزل به استقبال عید سعید فطر می‌روند.براساس یک سنت دیرینه مردم امارات عید را در کنار اعضای خانواده، دوستان و دیگر مسلمانان با شکرگزاری به درگاه خداوند سپری می‌کنند. در روز نخست عید فطر بعد از خوردن خرما و برخی شیرینی‌های سنتی لباس‌های نو به تن کرده و به مسجد می‌روند تا نماز عید را اقامه کنند.بازی‌های دسته جمعی، نقاشی حنا روی دست و داستان‌سرایی، از دیگر مراسم این روز است. عید فطر در این کشور سه‌روز تعطیل است و یک روز قبل از فرارسیدن عید نیز جزو تعطیلات قرار می‌گیرد.سوریهمردم سوریه در ساعات اولیه روز عید نماز خود را در مسجد جامع اموی و یا دیگر مساجد برپا می کنند و پس از آن به زیارت اهل قبور رفته و بر سر مزار اموات خود، قرآن تلاوت می کنند. مردم سوریه به ویژه در روستاها طبق آداب و رسوم خود اقوام و خانواده ها به دور هم بر سر یک سفره که مملو از غذاها، خواراکی ها و شیرینی های محلی است، جمع می شوند. این شیرینی ها شامل«المزالیقات، الملیحی، قطایف و فطایر» می شود. در شهرها و استانهای سوریه،مرردم علاوه بر شیرینی ها از کیکها م نوشیدنی هایی لذت می برند که به مدت طولانی آن را تناول نکرده بودند که شامل السندوات، القشه، المحاشی و الکبب می شود. دمشقی ها مثلی دارند که می گویند دهه اول ماه مبارک رمضان«للمرق»، دهه دوم« للخرق» و دهه سوم«لصر الورق» است و به این معنی است که دهه اول به آبگوشت خوری، دوم خریدن لباس و دهه سوم به خوردن شیرینی جات اختصاص دارد.عربستانمردم عربستان بر اساس عادت و آداب و رسوم همیشگی خود صبح روز عید فطر قهوه، چای، انواع آبمیوه ها و خرماها را تناول می کنندو پس از آن یکی از مشهورترین خوردنی ها که از برنج و گوشت «الکبسه» درست شده می خورند. از عادت های اهل مکه خوردن شیرینی«المنار» بعد از نماز عیدفطر است که همسرانشان تهیه کرده اند. عمان عید سعید فطر در کشورهای حوزه ی خلیج فارس نیز از رنگ و بوی خاصی برخوردار است. در این کشورها، روز عید فطر درهای کاخ برای دیدار از پادشاه یاامیر آن سرزمین باز است. مردان این مناطق پس از اقامه ی نماز با یکدیگر رو بوسی میکنند. مراسم رو بوسی در این کشورها سنت خاصی دارد. در این روز تمام افراد خانواده بهترین لباسهای خود را بر تن می کنند و در نماز عید شرکت می نمایند. قبل از نماز، موذنین با خواندن اذان، پایان ماه رمضان را اعلام کرده و مردم را به نماز دعوت می کنند. کویتکشور کویت تنها کشوری است که  مردم برای عید فطر هفت شبانه روز را به جشن گرفتن می پردازند. در این روز ها تمامی مغازه ها با پرچم هایی مخصوص عید زینت داده می شوند . تمامی منازل و مغازه ها و حتی شرکت ها نیز از قبل تمیز شده اند و بوی عود از همه جا به مشام می رسد. در این روز ها مردم به عید دیدنی اقوام و آشنایان می روند و همگی لباس هایی نو که برای این عید خریداری کرده اند ، می پوشند.فلسطینمردم فلسطین، عید فطر را در میان خون و مرگ جشن می گیرند، ولی با این وجود مادرها در خانه ها شیرینی می پزند. پناهندگان فلسطینی در روز عید بر سر مزار اموات و شهدای خود می روند و برایشان قرآن تلاوت می کنند. یکی از اعضای خانه برای کودکان اسباب بازی های ارزان قیمت می خرد و به آنها هدیه می دهد تا شاید خنده را برلبان کودکان خود بیاورد. منبع/باشگاه خبرنگاران
کد خبر: ۹۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۵/۲۸

مفهوم عید در فرهنگ اسلامیواژه‏ عید در اصل از فعل عاد (عود) یعود اشتقاق یافته است. معانی مختلفی برای آن ذکر کرده‏‌اند، از جمله «خوی گرفته‏»، «هرچه باز آید از اندوه و بیماری و غم و اندیشه و مانند آن‏» ، «روز فراهم آمدن قوم‏» ، «هر روز که در آن، انجمن یا تذکار فضیلت‏مند یا حادثه‏ بزرگی باشد» . گویند، از آن رو به این نام خوانده شده است که هرسال شادی نوینی باز آرد . (۱)ابن منظور در لسان العرب گفته است که برخی بر آن هستند که اصل واژه‏ی عید از «عادة‏» است، زیرا آنان (قوم)، بر جمع آمدن در آن روز، عادت کرده‌‏اند. (۲)چنان‏که گفته شده است: القلب یعتاده من حبها عید .و نیز «یزید بن‏ حکم ‏ثقفی‏» در ستایش «سلیمان‏ بن‏ عبدالملک‏» گفته است:امسی باسماء هذا القلب معمودا اذا اقول صحا یعتاده عیدا (۳)به گفته‏ «ازهری‏»: عید در نزد عرب، زمانی است که در آن شادی‏ها و یا اندوها، باز می‏گردد و تکرار می‏شود. ابن ‏اعرابی آن را منحصر به شادی‏ها دانسته است. (۴)واژه‏ عید، تنها یک‏بار در قرآن به کار رفته است:اللهم انزل علینا مائدة من السماء تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا و آیة منک (سورة مائده/آیه ۱۱۴) در تفسیر نمونه، ذیل این آیه گفته شده است: «عید، در لغت از ماده‏ عود به معنی بازگشت است، و لذا به روزهایی که مشکلات از قوم و جمعیتی بر طرف می‏شود و بازگشت‏ به پیروزی‏ها و راحتی‏‌های نخستین می‏کند، عید گفته می‏شود و در اعیاد اسلامی به مناسبت این‏که در پرتو اطاعت‏ یک ماه مبارک رمضان و یا انجام فریضه‏ بزرگ حج، صفا و پاکی فطری نخستین به روح و جان باز می‏گردد، و آلودگی‏ها که برخلاف فطرت است، از میان می‏رود، عید گفته شده است و از آن‏جا که روز نزول مائده روز بازگشت ‏به پیروزی و پاکی و ایمان به خدا بوده است، حضرت مسیح ( علیه السلام) آن را عید نامیده و همان‏طور که در روایات وارد شده، نزول مائده در روز یک‏شنبه بود و شاید یکی از علل احترام روز یک‏شنبه در نظر مسیحیان نیز همین بوده است، و اگر در روایتی که از علی ( علیه السلام) نقل شده می‏خوانیم «و کل یوم لایعصی الله فیه فهو یوم عید» هر روز که در آن معصیت‏ خدا نشود، روز عید است‏» نیز اشاره به همین موضوع است، زیرا روز ترک گناه، روز پیروزی و پاکی و بازگشت‏به فطرت نخستین است .» (۵)در روایات معصومین ( علیهم السلام) نیز بارها به این موضوع اشاره شده است، هم‏چنان‏که گذشت، امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام) هر روزی که در آن معصیت و گناه نشود، را روز عید خوانده است.از سوید بن غفله نقل شده است که گفت: در روز عید بر امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام) وارد شدم و دیدم که نزد او نان گندم و خطیفه (۶) و ملبنة (۷) است . پس به آن حضرت عرض کردم: روز عید و خطیفه؟! .پس از آن حضرت فرمودند: انما هذا عید من غفرله، این عید کسی است که آمرزیده شده است . (۸)و نیز در یکی از اعیاد، آن حضرت فرمودند: «انما هو عید لمن قبل الله صیامه، و شکر قیامه، و کل یوم لایعصی الله فیه فهو یوم عید» ، «امروز تنها عید کسی است که خداوند روزه‏اش را پذیرفته، عبادتش را سپاس گزارده است، هر روزی که خداوند مورد نافرمانی قرار نگیرد، عید راستین است .»در روایات اسلامی برای اعیاد به ویژه اعیاد مذهبی از جمله عید فطر، آداب و رسوم خاصی توصیه شده، در حدیثی از معصوم ( علیه السلام) آمده است:«زینوا اعیادکم بالتکبیر» عیدهای خودتان را با تکبیر زینت‏ ببخشید .«زینوا العیدین بالتهلیل و التکبیر و التحمید و التقدیس‏» عید فطر و قربان را با گفتن ذکر «لا اله الا الله‏» «الله اکبر» ، «الحمدلله‏» و «سبحان الله‏» ، زینت‏ ببخشید .ماندگاری و استمرار نوروزهمواره در طول تاریخ، مردمان به جشن نوروز توجه می‏کرده‏‌اند. حوادث روزگار، اگرچه گهگاه آن را از شور و گرمی می‏انداخته، اما هرگز به فراموشی سپردن آن نینجامیده ‏است. در میان جشن‏های ملی ایران: نوروز، مهرگان و سَده از دیگر جشن‏ها پر رونق‏‌تر بوده است ؛ اما به تدریج، مهرگان و سده، در میان ایرانیان رونق خود را از دست دادند. این جشن‏ها در دوران پس از اسلام، نه تنها عمومیت و آوازه نوروز را نیافت، بلکه رفته رفته کم‏رنگ‌‏تر شد و تدریجا برخی از آداب آن‏ها در نوروز حل شد و خود نیز عملاً منحل شده‏‌اند. تنها نوروز توانست، هم‏چنان عید بزرگ ایرانیان به جا بماند و حتی به دلیل بعضی از رسوم متناسب با آداب اسلامی، نوعی تقدس و اهمیت نیز بیابد.معنای لغوی عید«عید» از ریشه «عاد یَعود» و به معنای بازگشت است. هم عیدهایی که بشر در تاریخ خود ثبت کرده، در این خصوصیت مشترکند؛ از اعیاد کهن گرفته تا عیدهای ملی و مذهبی، همه حکایت از وقایع خاص و شایان توجه دارند؛ وقایع ارزش‏مند که انسان‏ها از یادآوری آن به وجد می‏‌آمده‌‏اند و لذت می‏‌برده‏‌اند.عید نوروز نیز از سنت‏ها و باورهای کهن ایرانیان و فصل شور و شادی و شعف آنان بوده ‏است.معنای اصطلاحی عیداگرچه «عید» به جشن سالانه‏ای گفته می‏شود که هرسال با بازگشت خود، سرور و نشاط را به قوم، نژاد یا ملتی باز می‏‌گرداند، معنای ژرف‏‌تر آن، بازگشت انسان به ریشه آسمانی خویش و رجعت روحی و معنوی به مبدئی است که او را آفریده و از او پیمان گرفته است تا شأن بندگی و اطاعت را رعایت کند. آداب مذهبی و معنوی، همانند غسل و نماز و روزه مستحبی نوروز، به همین امر توجه می‏دهد که عید را فرصتی برای غفلت از خدا و غرق شدن در بازی‏های دنیا نپنداریم؛ چه آن‏که جشن حقیقی انسان، زمانی است که بتواند شیطان را از حریم خویش براند و به گونه درونی و معنوی به سوی خدای خویش بازگردد.نماد هویت یک ملّتعیدها و جشن‏ها، افتخار ملی هر قوم و سرزمین، و نشان ساختار و پیشینه فرهنگی و تمدن آنان است. اعیادی که از نظر دیرینگی تاریخی و مذهبی ریشه دار بوده و در طول زمان با اعتقادها و آداب و رسوم ملت‏ها در هم آمیخته، جلوه و جایگاه ویژه‏‌ای دارند و بی آن هیچ ملتی هویت واقعی ندارد و به بیگانگی از خود دچار خواهد شد. عید نوروز از این جهت که اعتقادها و باورهای مذهبی و سنن کهن ملی، در آن به هم آمیخته، اهمیتی گسترده یافته است.عامل هم‏بستگی احساسات ملیعید نوروز و دیگر جشن‏های ملی و میهنی، جدای از تربیت‏های اوّلیه اجتماعی و سیاسی، هم‏بستگی احساسات ملی را هدف قرار می‏دهند. ویژگی نمادین این جشن‏ها، برخاستن از روح هم‏بسته عواطف ملی و هم‏دلی همه مردمان است. عید نوروز، تصویری روشن از فرهنگ ملی و مذهبی ایرانیان و عامل مهمی در هم‏بستگی احساسات آنان می‏نماید.نوروز عمومی‏ترین و دیرپاترین جشن مردم ایران«نوروز» که به نام‏ها و اوصاف بسیار، چون: عید نوروز، جشن فروردین، نوروز جمشیدی، نوروز سلطانی و نوروز جلالی مشهور شده، مهم‏ترین، عمومی‏ترین و دیرپاترین جشن ملی مردم ایران است. این جشن، قرن‏های متمادی است که توجه مردم کشور ما و سرزمین‏هایی را که با ما دیرینه فرهنگی مشترکی دارند، به خود جلب کرده است.نوروز، عمومی‏ترین جشن ملی ایرانیان هم هست؛ زیرا مرزی نمی‏شناسد و از هر دیواری در ایران زمین وارد می‏شود و تمام اقوام، مذاهب و گروه‏های فکری و عقیدتی را که در این مرز و بوم مقدس زندگی می‏کنند یک‏سال شادمان می‏کند .اسلام و آداب و رسوم پیشینیانمنطق فرهنگ غنی اسلام، منطق خردورزی، گفت‌‏وگو و داد و ستد با آداب و رسوم و فرهنگ‏های گذشته و هم‏‌عصر خود است، و تا با سنتی غیراخلاقی و غیرعقلانی رو در روی نگردد، سنت‏ها را در دل خود جای می‏دهد و آن‏ها را به رنگ الهی در می‏‌آورد. عید نوروز نیز از آن‏جا که سنتی دیرپا و هماهنگ با عقل سلیم انسانی بود، نه تنها مهر تأیید اسلام را گرفت، بلکه بر آداب وسنت‏های پسندیده اسلامی آن نیز تأکید شد.هم‏زمانی نوروز با بسیاری از رخدادهای تاریخییکی از دلایل ارجمندی نوروز، هم‏زمانی این روز با بسیار از رخدادهای تاریخ‏‌ساز و ارزشمند دینی است. در روایت معلّی بن خُنیس از امام صادق علیه‌‏السلام آمده است که نوروز، روز استقرار کشتی نوح(ع) بر کوه جودی، نزول جبرئیل(ع) بر پیامبر صلی‏‌الله‏‌علیه‏‌و‏آله‏‌وسلم، شکسته شدن بت‏های کعبه به دست ابراهیم علیه‏‌السلام و حضرت علی علیه‏‌السلام ، روز بیعت اصحاب پیامبر صلی‏‌الله‏‌علیه‌‏و‏آله‏‌وسلم با علی علیه‏‌السلام به دلیل امیرمؤمنان شدنش و روز پیروزی ایشان بر اصحاب نهروان بوده ‏است.اعمال مستحبی عید نوروزمعلی بن خُنیس، در روایتی از امام صادق علیه‌‏السلام نقل کرده است که ایشان می‌‏فرمایند: «هنگام نوروز غسل کن و پاکیزه‏‌ترین لباست را بپوش و به خوش‏بوترین عطر، خود را معطر ساز و آن روز را روزه بدار.» از این روایت، مبارکی عید نوروز در فرهنگ دینی به روشنی مشخص می‏شود.بهار، درس خداشناسی و نوروز آغاز بهاربهار، درس خداشناسی و معاد و تحول و رشد و تکامل است. اگر انسان‏ها از این طبیعت زیبا، درس بیاموزند، در حقیقت اعتقاد به رستاخیز را آموخته‌‏اند. در این صورت باید سرآغاز چنان بعثتی را روز برتر و نوروز نامید و آن را جشن گرفت. اگر مراسم نوروزی بر این اساس پی‏‌ریزی گردد و انسان‏ها خود را با محتوای دعای آغاز سال که بیان کننده تحول و نغمه توحیدی است هم‏گام و هم‏گون سازند. چنین نوروزی سرشار از مبارکی و میمنت خواهد بود.نوروز، فرصت مغتنم موحدانآنان که طعم توحید را چشیده‌‏اند، در ایام دل‏‌انگیز و پرنشاط آغاز بهار، به پیروی از امامان، آیاتی از قرآن کریم هم‏چون آیه ۱۹۰ سوره مبارکه آل‌‏عمران را تلاوت کرده و مفاهیم آن را در اعماق جانشان دریافت می‏‌کنند که: «همانا در خلقت آسمان‏ها و زمین و آمد و شد شب و روز، نشانه‌‏هایی برای صاحبان اندیشه است.» هرگاه در مراسم نوروزی، به دنبال این چنین مفاهیم آموزنده و ارزنده‌‏ای باشیم، بی‏‌تردید حقیقت نوروز، این رستاخیز عظیم طبیعت را دریافته‏‌ایم.صله رحماز آداب نوروز، صله رحم و دیدار خویشاوندان و نزدیکان است، این سنت اسلامی که در مراسم نوروز جلوه خاصی یافته، در روایات اسلامی نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. از مجموعه آیات و روایاتی که به موضوع رسیدگی به خویشاوندان و صله‌رحم اشاره دارند، نتیجه می‏گیریم که احسان و خوبی به خویشاوندان، گاه به اندازه پرستش خدا و اطاعت والدین، اجر و پاداش دارد و از اهمیتی برابر برخوردار است. ارتباط عاطفی با خویشاوندان نزدیک، کار مؤمنانی است که به مقام بلندی از ایمان دست یافته و از حساب سخت قیامت بیم دارند. مؤمنان واقعی، از بهترین اموال و دوست‏ داشتنی‏‌ترین دارایی‏‌شان برای ارحام فقیر و مستمند خود، انفاق و احسان می‏کنند.سال نو فرصتی برای تزکیه نفسرهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی رحمت ‏الله علیه، تحویل سال را آغازی برای دگرگونی درونی در خویش می‏دانست و فرموده است: «ما امیدواریم که ملت ما در این سال نو به طوری عمل بکند که سیره انبیا(ع) بوده است، به طوری عمل بکند که سیره اولیا(ع) بوده است و عمده این است که هواهای نفس از بین برود. انسان در طول عمر، مبتلای به این هوای نفس است که محتاج به ریاضت است ... من امیدوارم که ملت ایران و همه مسلمانان دنیا یک تحولی پیدا کنند در این سالن نو، که برای خداکار کنند، برای سلطه خودشان نباشد، برای هواهای نفسانی نباشد و خداوند ان‏‌شاءاللّه همه را توفیق بدهد که در راه خدای تبارک و تعالی مجاهدت کنند و ان‏‌شاءاللّه این روز بر همه مبارک باشد و خداوند همه مسلمین را با هم متفق کند در مقابل کفر جهانی».نوروز؛ یعنی هر روز نو و تأثیرگذارمقام معظم رهبری، در تعبیری زیبا، نوروز را چنین معنا کرده‌‏اند: «نوروز؛ یعنی روزی که شما با عمل خودتان، با حادثه‏‌ای که اتفاق می‏‌افتد، آن را نو می‏‌کنید. روز بیست و دوم بهمن که ملت ایران، حادثه عظیمی را به کمک خدا تحقق بخشید، روز نویی، نوروز است. آن روزی که امام امت، قاطعانه به دهان مستکبر قلدر گردن کلفت دنیا؛ یعنی امریکا مشت کوبید، آن روز، روز نو و راه نویی بود. حادثه نویی بود که اتفاق می‏افتاد و افتاد. ما باید نوروز را نوروز کنیم. نوروز بر حسب طبیعت، نوروز است، جنبه انسانی قضیه هم به دست ماست که آن را نوروز کنیم.»کارنامهسالی دیگر هم به پایان رسید، با همه تلخی‏ها و شیرینی‏‌هایش، با همه فرازها و نشیب‌‏هایش، رنج‏ها و شادی‏‌هایش، ترس‏ها و امیدهایش. سال گذشته، برای عده‌‏ای سال رشد و پیشرفت و تکامل بود و برای عده‌‏ای دیگر، سال عقب‏‌گرد، یا در جا زدن و رکود بود. کسانی آبرو یافتند و کسانی آبرو باختند. کسانی عزیز شدند، و دیگرانی خوار و حقیر گشتند. ما در کجای زمان ایستاده‌‏ایم؟ پیش رو و زیر پایمان، پشت سر و اطرافمان و در افق‏‌های دوردست و نزدیک چیست و چه می‏گذرد؟بیایید و برگردیم و نگاهی به خویشتن کنیم، به کارها و رفتارمان، به اخلاق و عملکردمان، به آموخته‌‏ها و اندوخته‏‌هایمان، به حرف‏ها و نیت‏‌هایمان، به هدف‏ها و آرزوهایمان، به دوستی‏ها و دشمنی‏‌هایمان، به دیده‏‌ها و گفته‌‏ها و شنیده‏‌هایمان، بیاییم در آغاز سال نو، کارنامه‌‏مان را باری دیگر مرور کنیم.هنگام محاسبه«طی شدن عمر، سب افزوده شدن سن و سال ما نمی‌‏گردد، بلکه عمر ما کاهش می‏‌یابد و هر روز، قدمی به «خط پایان» نزدیک می‏‌شویم و هر لحظه یک گام به انتهای فرصت دنیایی پیش می‏‌گذاریم. وقتی یک کشاورز، در فصل برداشت، محصول خود را حساب می‏کند، من چرا برداشت خود را در مزرعه زندگی حساب نکنم؟ مگر نه این که دنیا مزرعه است و من، دهقان بذر وجودی خویشم؟ پس باید ببینم چه کاشته‌‏ام و چه درو می‏کنم؟وقتی یک تاجر و کاسب و حتی دست‏فروش ساده، برای خود حساب سال و دفتر کل و جزء دارد و سود و زیان و دخل و خرج خویش را می‌‏سنجد، چرا من در بازار دنیا، که کالای عمر و متاع فرصت را می‏‌دهم، به دستاورد خود نیندیشم و سود و زیان خود را محاسبه نکنم؟»نوروز در آينه رواياتعيد نوروز يكى از سنت‌هاى ملى و اعياد ايرانيان است، كه از ديرباز مورد توجه بوده و قوم ايرانى ارزش و اهميت‏ خاصى براى اين عيد قائل بوده است.اما براى كسانى كه معتقدند همه چيز را بايد از منتظر دين مورد بررسى و نفى و اثبات قرارداد، اين پرسش مطرح است، كه آيا دين اسلام و پيشوايان دين نسبت‏به اين موضوع موضعگيرى خاصى داشته‌‏اند يا خير؟ آيا مى‏توان از فنون دينى به چيزى دست‏يافت كه دلالت‏ بر تاييد و يا رد اين سنت ايرانى از سوى پيشوايان دين كند.در مجموع می‌‏توان گفت كه ما در متون روايى شيعه، در موضوع‏ يادشده با دو دسته روايت روبرو هستيم:دسته نخست، رواياتى كه سنت ايرانى نوروز، در آنها مورد تاييد قرار گرفته و «روزنوروز» مبارك قلمداد شده است.دسته دوم: رواياتى كه اين سنت را تاييد نكرده و آن را سنتى خلاف اسلام شمرده‌‏اند.در اينجا براى آشنايى شما عزيزان به نمونه‏هايى از دو دسته روايات اشاره مى‏كنيم.۱. دسته اول رواياتمعلى‏ بن خنيس از امام صادق (علیه السلام)، روايتى را نقل كرده كه در آن ضمن بزرگداشت نوروز، وقايع مختلف تاريخى برنوروز منطبق شده است. متن روايت‏ يادشده از اين قرار است:معلى بن خنيس قال: دخلت على الصادق جعفربن محمد، عليه‏‌السلام، يوم النيروز فقال، عليه‌‏السلام، اتعرف هذا اليوم؟ قلت: جعلت فداك، هذا يوم تعظمه العجم و تتهادى فيه، فقال ابوعبدالله الصادق، عليه‌‏السلام، والبيت العتيق الذى بمكة ما هذا الامر قديم افسره لك حتى تفهمه. قلت: يا سيدى ان علم هذا من عندك احب الى من ان يعيش امواتي و تموت اعدائى! فقال: يا معلى! ان يوم النيروز هو اليوم الذى اخذ الله فيه مواثيق العباد ان يعبدوه و لايشركوا به شيئا و ان يؤمنوا برسله و حججه، و ان يؤمنوا بالائمه، عليه‏‌السلام، و هو اول يوم طلعت فيه‌ ‏الشمس، و هبت‏ به الرياح، و خلقت فيه زهرة الارض، و هو اليوم الذى استوت فيه سفينة نوح، عليه‏‌السلام، على‏‌الجودى، و هو اليوم الذى احيى الله فيه الذين خرجوا من ديارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احياهم (۹)و هو اليوم الذى نزل فيه جبرئيل على النبى صلى‌‏الله‏‌عليه‏‌وآله و هو اليوم الذى حمل فيه رسول الله صل‏‌الله‏‌عليه‏‌وآله اميرالمؤمنين على، عليه‏‌السلام، منكبه حتى رمى اصنام قريش من فوق البيت الحرام فهشمها، و كذلك ابراهيم، عليه‏‌السلام، و هو اليوم الذى امر النبى، صل‏‌الله‏‌عليه‏‌وآله، اصحابه ان يبايعوا عليا، عليه‏‌السلام، بامرة المؤمنين، و هو الذى وجه النبى، صل‏‌الله‏‌عليه‌وآله، عليا الى وادى الجن ياخذ عليهم بالبيعة له، و هو اليوم الذى بويع لاميرالمؤمنين، عليه‏‌السلام، فيه البيعة الثانيه، و هو اليوم الذى ظفر فيه باهل النهروان و قتل ذالثدية و هو اليوم الذى يظهر فيه قائمنا و ولاة الامر و هو اليوم الذى يظفر فيه قائمنا بالدجال فيصلبه على كناسة الكوفة، و ما من يوم نيروز الا و نحن نتوقع فيه الفرج، لانه من ايامنا و ايام شيعتنا، حفظته العجم و ضيعتمو انتم ... (۱۰)معلى بن خنيس گويد: در روز نوروز بر امام صادق عليه‌‏السلام وارد شدم، ايشان فرمودند كه آيا اين روز را مى‏‌شناسى؟عرض كردم: فدايت گردم اين روز، روزى است كه غير عربها (ايرانيان) آن را گرامى داشته و به يكديگر هديه مى‏دهند، امام صادق، عليه‌‏السلام، فرمودند: قسم به خانه عتيقى كه در مكه هست اين (تعظيم و هديه دادن) ريشه طولانى و قديمى دارد و براى تو آن را توضيح مى‏‌دهم تا از آن مطلع شوى، گفتم: اى آقاى من چنانچه اين مطلب را از تو بياموزم براى من بهتر از زنده شدن مردگانم و مردن دشمنان من است. حضرت فرمود: اى معلى! نوروز، روزى است كه خداوند در آن از بندگان خويش ميثاق گرفت كه جز او را عبادت و پرستش نكرده و به او شرك نورزند و به فرستادگان و پيامبرانش و نيز ائمه هدى ايمان بياورند. نوروز اولين روزى است كه خورشيد در آن طلوع كرد و باد در آن وزيدن گرفت و در آن روز درخشندگى زمين خلق شد. نوروز روزى است كه كشتى نوح بر كوه جودى كناره گرفت و نوروز روزى است كه افرادى كه از خانه‏‌هاى خود خارج شده و به آزمايش الهى از دنيا رفتند، مجددا به دنيا بازگشتند. در اين نوروز است كه جبرئيل بر پيامبر اكرم، صل‏‌الله‏‌عليه‏‌وآله، نازل شد و درست در همين روز است كه پيامبر اسلام، حضرت على(ع) را بر شانه خود گذاشت تا او بتهاى قريش را از بيت الحرام پايين كشيد و آنها را درهم شكست.نوروز روزى است كه پيامبر به اصحابش دستور داد تا در مورد خلافت و ولايت مؤمنان با حضرت على عليه‌‏السلام بيعت كنند و در همين نوروز بود كه پيامبر، صل‌‏الله ‏عليه‏‌وآله، على، عليه‏‌السلام، را به سوى جنيان فرستاد براى او از آنان بيعت ‏بگيرد. نوروز روزى است كه براى حضرت على بيعت مجدد گرفته شد و نوروز روزى است كه حضرت على، عليه‌‏السلام، بر اهل نهروان پيروز شد و ذوالثديه را كشت و نوروز روزى است كه قائم ما در آن روز ظاهر مى‏‌گردد و بالاخره نوروز روزى است كه قائم ما در اين روز بر دجال پيروز مى‏شود و او را بر زباله‏‌دان كوفه آويزان مى‏‌كند و هيچ نوروزى نيست مگر آنكه ما در آن روز توقع ظهور حضرت حجت، (عج)، را داريم چرا كه اين روز، از روزهاى ما و شيعيان ما است كه عجم (ايرانيان) آنرا گرامى دشته ولى شما آنرا ضايع نموديد ...آنگونه كه از حديث فوق به دست آمد، روز نوروز پيوند عميقى با مساله ولايت و رهبرى مسلمانان دارد، از اين روى شايسته است كه عيد نوروز را جشن ولايت دانسته و پيوسته در آن به ياد ظهور منجى عالم بشريت‏ حضرت امام زمان (عج) باشيم.۲. دسته دوم رواياتروايتى از حضرت امام موسى‏ بن ‏جعفر عليه‏‌السلام، نقل شده كه ظاهر آن دلالت‏ بر عدم تاييد سنت نوروز از سوى پيشوايان دارد. در اين روايت چنين آمده است:حكى ان المنصور تقدم الى موسى بن جعفر عليه‌‏السلام بالجلوس للنهنتة فى يوم النيروز و قبض ما يحمل اليه فقال: انى قد فتشت الاخبار عن جدى رسول الله فلم اجد لهذا العيد خبرا و انه سنة الفرس و محاها ان اسلام و معاذ الله ان نحيى ما محاها الاسلام فقال المنصور انما نفعل هذا سياسة للجند فسالتك بالله العظيم الا جلست فجلس (۱۱)حكايت‏ شده كه منصور به سوى امام كاظم عليه‌‏السلام فرستاد تا در روز نوروز براى تهنيت جلوس كند و آنچه بسوى او حمل مى‏‌شد، بگيرد. حضرت فرمود من اخبار جدم رسول خدا را بررسى كردم و در آنها براى اين عيد خبرى نيافتم و اين سنت ايرانيان است كه اسلام آنرا محو كرده است و به خدا پناه مى‏‌برم كه چيزى را كه اسلام محو كرده احياء كنم. منصور در پاسخ گفت: ما اين كار را براى اداره (سرگرمى) لشكريان انجام مى‏‌دهيم و تو را به خداى بزرگ سوگند مى‏دهم كه در اين مجلس بنشينى و آنگاه حضرت نشست.مرحوم مجلسى در بحارالانوار روايت‏ يادشده را مورد نقد و بررسى قرارداده و مى‏‌فرمايند:«هذا الخبر مخالف لاخبار المعلى و يدل على عدم اعتبار النيروز شرعا و اخبار المعلى اقوى سندا و اشهر بين الاصحاب‏» (۱۲)اين خبر با اخبار معلى بن خنيس مخالفت داشته و دلالت‏ بر بى اعتبارى نوروز از جهت‏ شرعى مى‌كند، اما اخبار معلى از نظر سند قويتر بوده و در نزد اصحاب شهرت بيشترى دارد.اما توجيهات ديگرى نيز براى اين روايت مطرح است كه باختصار به آنها اشاره مى‏كنيم:۱. اين روايت‏ به احتمال بسيار قوى در مقام تقيه‌ بيان شده و حضرت در صدد بيان حكم واقعى عيد نوروز نبوده‏‌است. زيرا منصور اصرار شديدى براى حضور حضرت در جلسه داشته و مى‏‌خواسته از آن بهره بردارى سياسى كند، اما امام نمى‏‌خواست از وجودش سوء استفاده شود و حضرت براى اينكه در اين جلسه حضور پيدا نكند به دنبال عذرى بوده است. خصوصا كه اين مجلس براى نظاميان برپا شده بود و از حساسيت ويژه‌‏اى برخوردار بوده است.۲. پاسخ ديگر آنكه عيد نوروز سنت ديرينه‏‌اى بوده و همگان هم از آن اطلاع داشته‌‏اند. در صورتى‏‌كه اين عيد مطلوب اسلام و شرع نبوده، چرا در اين رابطه روايت صريح و متقنى وجود ندارد و اين مورد از مواردى است كه مورد ابتلاءبخش وسيعى از مسلمانان است و در صورتى‏‌كه حديث معتبرى وجود داشت، حتما نقل مى‏‌شد.۳. سومين پاسخ آنكه علما و فقهاى بسيارى آن را تاييد كرده‏‌اند. به عنوان نمونه احمد بن فهد الحلى مى‏‌گويد: يوم النيروز يوم جليل (القدر) و تعيينه من السنة غامض مع ان معرفته امر مهم من حيث انه تعلق به عبادة مطلوبة للشارع و الامتثال موقوف على معرفته (۱۳)روز نوروز، روز با ارزشى است ولى معين كردن آن در سال مشكل است‏ با اينكه شناخت آن (نوروز) امر مهمى است چرا كه عبادتى كه مورد نظر شارع است ‏به آن روز تعلق گرفته است و اطاعت آن عبارت متوقف بر شناخت آنست.پس در نتيجه عيد نوروز مورد تاييد روايات متعددى است و روايت معتبرى كه بر بى ‏اعتبارى آن از نظر اسلام دلالت كند، وجود نداردارزشها ی عيد نوروزنوروز روز نو، روز تازه و روز جديدى است اول فروردين، روز نو سال جديد آغاز مى گردد و كهنگى سال قبل كه با سرما ، خستگى و تكرار كارها و روزها همراه بوده، با نوروز به روز نو و سال جديد كه طراوت طبيعت آن را ترو تازه ساخته تبديل مى گردد. اين روز براى بسيارى از ملتها روز عيد محسوب مى شود. عيد به معنى بازگشت است كه از ريشه «عود» گرفته شده است.به گفته راغب اصفهانى (۱۴)عيد به معناى بازگشت به وضعيت مطلوب گذشته است و به روزهاى سرور و شادى نيز گفته مى شود.عيد يكى از بزرگترين و مهيج ترين مظاهر حيات اجتماعى يك ملت است.با ما باشيد تا پيرامون عيد بيشتر بدانيد.اعياد چهار نوع است:اول، اعياد دينى مانند عيد فطر و عيد قربان كه مسلمانان جهان اين روزها را عيد مى گيرند.دوم، اعياد مذهبى مانند عيد غدير و عيد نيمه شعبان كه شيعيان جشن مى گيرند.سوم، اعياد ملى مانند روز آزادى و استقلال برخى از ملتها از چنگ استعمار.چهارم، عيد طبيعى و تكوينى مانند عيد نوروز كه در آغاز بهار و سال نو مطرح مى شود.در اسلام روزهايى به عنوان عيد اعلام گرديده است كه مهمترين آنها عبارتند از:اول شوال (عيد فطر)، دهم ذيالحجه (عيد قربان)، هيجدهم ذى الحجه (عيد غدير)، بيست و هفت رجب (روز مبعث) و جمعه و تمام اين روزها به نوعى بازگشت به خويشتن و احساس مسئوليت و به انگيزه تحول و انقلاب درونى است نه صرف شادى و شادمانى.بنابراين عيد نه جامه رنگارنگ پوشيدن است كه اين عيد كودكان است. نه شربت و شيرينى و غذاهاى متنوع خوردن است كه اين عيد شكمبارگان است. نه به سياحت و تفرج بى محتوى پرداختن است كه اين عيد ولگردان است. نه بى بندوبارى و هرزگى و عياشى كردن است كه اين عيد بوالهوسان است. نه قاه قاه خنديدن و همديگر را به مسخره گرفتن است كه اين عيد غافلان است و نه سبزه روياندن و سفره هفت سين چيدن و آتش بازى كردن است كه اين عيد خرافه پرستان است.هيچ كدام از اينها مفهوم عيد از ديدگاه اسلام نيست كه عيد اسلامى براى موفقيت در راه انجام وظيفه و تطهير نفس و تصفيه جان از ناپاكي‌ها و تمرين صبر و استقامت و شكستن غرور و خودخواهى است.و اگر بخواهيم عيد نوروز براى ما يك عيد واقعى باشد بايد به ارزشهاى اسلامى اين عيد كه در سايه تعاليم اسلامى رنگ دينى پيدا كرده توجه نموده و از ضد ارزشهاى عيد كه احياى ارزشهاى جاهلى و از سنتهاى دوران آتش پرستى است دورى نماييم در اين جا مرورى داريم به ارزشها و ضد ارزشهاى عيد نوروز.نظافت و خانه تكانىاز ارزشهاى عيد نوروز نظافت و خانه تكانى است كه مردم قبل از رسيدن سال نو تحولى در زندگى خود ايجاد مى كنند و با خريد لباس نو تغيير ظواهر زندگى نشاط خاصى را به زندگى خود مى دهند.نماز عيدشيخ طوسى (رحمت الله علیه) فرموده است: نماز ظهر و عصر روز نوروز را كه خواندى چهار ركعت نماز با دو سلام (دو ركعت دو ركعت) مى خوانى ركعت اول پس از حمد ده بار سوره «قدر» ركعت دوم پس از حمد ده بار سوره «كافرون» ركعت سوم پس از حمد ده بار سوره «توحيد» ركعت چهارم پس از حمد ده بار سوره «ناس» و «فلق» (معوذتين). و در پايان نماز سجده شكر بجا آور و در آن دعاكن تا خداوند گناهان ۵۰ ساله ات را ببخشد. (۱۷)نظافت و لباس تميزنظافت و رعايت بهداشت و نيز پوشيدن لباس تميز و استفاده از عطر و بوى خوش در صورت امكان از وظايف اخلاقى و اجتماعى نوروز است. از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است كه فرمود: «و البس انظف ثيابك و تطيب باطيب طيبك». (۱۸) تميزترين لباست را بپوش و با بهترين عطرت خود را خوشبوى ساز.ديد و باز ديديكى از ارزشهاى عيد نوروز ديدوبازديد از بستگان، دوستان، همسايگان و بزرگان شهر و روستا است و ديدار جمعى از مصيبت ديدگان در سال گذشته. در اين ديد و بازديدها از غمها و مشكلات يكديگر آشنا مى شوند. چه بسيار كدورت‌هايى كه در اين ايام با نگاهى دوباره فرو مى ريزد و به عشق و محبت مبدل مى‌گردد و به قول حافظ:درخت دوستى بنشان كه كام دل به بار آردنهال دشمنى بركن كه رنج بى شمارآرددر اين رابطه امام خمينى (رحمت الله علیه) در يك سفارشى مى فرمودند: در ايام نوروز به مريضخانه ها برويد و احوال اينها را بپرسيد. (۱۹)هديه و عيدىهديه و عيدى دادن از رسوم معمول عيدهاست و در ميان مردم معمول بوده است. در روايتى آمده است كه شخصى هديه اى براى امام على (علیه‌السلام) آورد و عرض كرد: اين هديه به مناسبت نوروز است. حضرت فرمود: «نيروزنا كل يوم»؛ هر روز براى ما نوروز و روز نوى است.اى خواجه چه جويى ز شب قدر نشانىهر شب شب قدر است اگر قدر بدانىآقاى رحيميان در كتاب سايه آفتاب مى نويسد: در روز عيد نوروز به خدمت امام خمينى (رحمت الله علیه) رسيديم. حضرت امام با نشاطتر از روزهاى گذشته و متبسم و با قباى نو وارد شدند و به افراد حاضر چندبار «مبارك باشد.» گفتند. سپس خودشان سراغ سكه هاى يك ريالى را گرفتند و در كف دست قرار دادند. افراد حاضر نيز بعد از دست بوسى هر كدام چند عدد برداشتند. مشابه اين برنامه در نوروز سالهاى ديگر نيز تكرار مى شد.(۲۰)منتهى در اين باب مى بايست از افراط و تفريط و اجحاف و تكلف خوددارى شود و شرايط اقتصادى افراد و جامعه اسلامى بايد مورد توجه قرار گيرد.(۲۱)توجه به قرآنحضور قرآن به صورت ثابت و گسترده در آداب اجتماعى نوروز به گونه اى كه قرآن اين كتاب آسمانى مسلمانان، امروز جزو يكى از اركان سفره عيد است و نيز قرائت قرآن و بوسيدن آن در ساعات تحويل سال از جمله آداب سال تحويل است.دعابراى روز اول سال، دعا و درخواست خير وبركت، موفقيت و سعادت و بالاخره تقاضاى تعالى و رشد فضايل انسانى از جمله آداب اين روز مقرر گرديده است.علامه مجلسى (رحمت الله علیه) خواندن اين دعا را در نوروز مناسب دانسته است:«اللهم هذه سنه جديده و انت ملك قديم اسإلك خيرها و خير ما فيها و اعوذبك من شرها و شر ما فيها و استلفيك موونتها و شغلها يا ذالجلال و الاكرام.»بارالها! اين سال جديد است و تو خدايى ازلى و قديم هستى. خير اين سال و خير آنچه را در اين سال پيش مى‏‌آيد، از تو خواستارم و از شر اين سال و شرآنچه در اين سال پيش خواهد آمد، به تو پناه مى برم...محدث قمى ـ رضوان الله عليه ـ براى هنگام تحويل و لحظه حلول سال جديد اين دعا را از برخى بزرگان نقل كرده است: «يا محول الحول والاحوال حول حالنا الى احسن الحال». (۲۲)روزه گرفتنروزه گرفتن در عيد نوروز يكى ديگر از دستورهاى اسلامى مطلوب و مستحب در اين روز است. امام صادق (علیه السلام) با عبارت «تكون ذلك اليوم صائما» آن را (۲۳) بيان داشته است. امام خمينى (رحمت الله علیه) و سيدمحمدكاظم يزدى و بسيارى از فقهايى كه بركتابهاى آنان حاشيه نوشته اند، روزه گرفتن مستحبى نوروز را مورد سفارش و تإييد قرار داده‌‏اند. (۲۴)زيارت اهل قبوررفتن به زيارت اهل قبور در آغازين روزهاى سال نو و نيز برگزارى مراسم تحويل سال در كنار قبور شهدا از ديگر آداب دينى نوروز است. تشرف و حضور در اماكن مقدسه و مشاهد مشرفه و برگزارى مراسم تحويل سال نو در آن مكانها نيز از جمله آداب نوروز مى باشد و بسيارى از ارزشهاى مثبت ديگر.البته در حواشى اين عيد باستانى خرافاتى وجود دارد كه بايد زدوده شود. همچون مراسم چهارشنبه سورى و آتش افروزى، ترقه بازى، هفت سين، شب نشينى ها و تشكيل جلسات آلوده اى كه بسيارى از مردم به بهانه شبهاى عيد در عيش و نوش و بى خبرى به سر مى برند. جلساتى كه در آن پر است از زمينه هاى گناه: اختلاط محرم و نامحرم. آن هم با شرايط مبتذل، پخش موسيقى هاى مبتذل، مسابقه خودنمايى و تفاخر در لباس و زينت، ريخت و پاش و اسرافكارى و بسيارى از ضد ارزشهايى كه در اين ايام مطرح مى شود.در خاتمه لازم است به نكاتى چند توجه شود:۱. هر تشكيلاتى در پايان سال حساب كار خود را مى كند و به بررسى كم و كاستي‌ها و ضعفها و قوتها مى پردازد. لازم است ماهم به حساب خود برسيم و يك بازنگرى همه جانبه به گذشته خويش داشته باشيم. شخصى در روز عيد نوروز مى گفت: اين روز را به شما تبريك و تسليت مى گويم. تبريك به جهت فرصتى جديد كه خدا به شما داده و تسليت براى از دست دادن فرصتهايى كه داشته‏اى.۲. بايد از گذران عمر و زمان و طبيعت درس گرفت. طبيعت بيدار شد و فعاليتش را دوباره آغاز كرد آيا ماهم بيدارشديم، آيا درماهم تحول ايجاد شد؟ خانه ها از گردوغبار و آلودگيها پاكسازى شد، آيا قلبهاى ما نيز از زنگارهاى گناه و رذايل اخلاقى پاكسازى شد...؟۳. بايد توجه نمود كه در سال جديد چه طرحى براى خودسازى خويش داريم؟در زمینه جایگاه عید نوروز در فرهنگ اسلامی و بیان اهل بیت عصمت و طهارت بایدگفت:۱.مردم حجاز به دلیل نداشتن اجتماعی متشکل، و نیز به خاطر حضور مستقیم یاغیر مستقیم سلطه سیاسی نظامی ایران در جزیره العرب، خواه ناخواه تحت تاثیرفرهنگ ملی ایران قرار گرفته و عید نوروز و مهرگان را می‏شناختند و چه بسا مراسمی‏ هم برگزار می‌‏نمودند.۲.اسلام و پیامبر گرامی آن در تایید و یا رد سنن و آداب و رسوم ملی و مذهبی‏ اقوام و جوامع دیگر، دو شرط اساسی و یک شرط توجیهی را همواره در نظر داشتند:اولا: سنتهای پذیرفته شده، مبتنی بر خرافات و آئین‏ های شرک و بت‏ پرستی و ارزشها و قداست‏های غیر الهی نباشد.ثانیا: از سنتهایی نباشد که موجب وابستگی سیاسی اجتماعی و ... به بیگانه‏ شود، و یا بنحوی استقلال مسلمین را در ابعاد مختلفش زیر سؤال ببرد تغییر قبله ‏از بیت‏ المقدس به کعبه تا حدود زیادی به این نکته مربوط می‏شود .و در آخر: جهت‏‌گیری سنتهای معقول و غیر مضر به استقلال نیز، همچون مجموعه بینش ‏توحیدی اسلام، باید معنوی و در جهت متبلور ساختن عبودیت انسان در برابر حق تعالی‏ باشد.و در نتیجه: مراسمی همانند نوروز و مهرگان، گرچه مبانی خرافی ندارد، والبته این سخن، تایید خرافاتی از قبیل:چهارشنبه سوری، سفره هفت‏سین و مراسم سیزده و ... نیست اما اگر به استقلال‏ فکری فرهنگی اسلام ضربه بزند، و موجب تحت الشعاع قرار گرفتن عید فطر و قربان وغدیر و یا حتی دهه مبارکه فجر که عید ولایت و حیات مجدد اسلام در قرن حاضر است‏ باشد، و نیز تنها به بعد طبیعی این دو روز بسنده شود، باز هم برای اسلام قابل‏ تایید نیست.بلی اگر نوروز مشخصه شیعیان و محبان اهل بیت (ع) ‏باشد و مراسمی جهت تشکل مومنان‏ در برابر نیرنگ و ظلم ستمگران قرار گیرد، آنگاه به عنوان «روز اهل بیت (علیه السلام) و یا «روز شیعیان‏» نامیده می‌‏شود، و هر روز نوروز می‏‌شود، چه اینکه بر همین اساس، هر روز عاشورا می‏باشد.بر اساس نگرش فوق، هم روایت معلی که طبق نقل مرحوم مجلسی از حضرت صادق (علیه السلام) عیدنوروز را روز پیمان بندگی با خدا بستن و ظهور قائم آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و ... می‏‌شمرد، تفسیر می‏‌شود و هم امتناع امام کاظم (علیه السلام) از جلوس در عید نوروز روشن می‏شود.»«حکی ان المنصور تقدم الی موسی بن‏ جعفر(علیه السلام) بالجلوس للتهنیه فی یوم النیروز وقبض ما یحمل الیه فقال انی قد فتشت الاخبار عن جدی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فلم اجد لهذا العید خبرا و انه سنته الفرس و محاها الاسلام و معاذ الله ان نحیی ما محاها الاسلام‏ فقال المنصور انما نفعل ذلک سیاسه للجند فسالتک بالله العظیم الا جلست فجلس‏».نقل شده است که منصور دوانیقی از حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) درخواست نمود تا در عید نوروز به جای او دیدارکنندگان را پاسخ گوید و هدایا را تحویل بگیرد. حضرت‏ کاظم(علیه السلام) در جواب فرمودند: من در بررسی احادیث جدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) تاییدی نسبت ‏به ‏این روز ندیده‌‏ام و این روز از سنت‏های ایرانیان است که اسلام آن را باطل کرده است‏و مبادا روزی که من زنده‌‏کننده رسم‏‌هایی باشم که بوسیله اسلام از میان رفته است. منصور گفت: ما این موضوع را برای دلگرمی سربازان انجام می‏دهیم و شما را به خداقسم می‏دهیم که بپذیری، و حضرت پذیرفت.۳. نکته دیگری که در روایت امام کاظم(علیه السلام) قابل دقت است اینکه ممکن است و به‏ احتمال زیاد رد مشروعیت نوروز از سوی حضرت کاظم (علیه السلام) پوششی برای رد پیشنهادحاکم ظالم و فرار از آثار و تبعات آن بوده است، چون تشکیلات نظامی سیاسی‏ بنی‏ عباس در اختیار ایرانیان بود، و علاقه ایرانیان نسبت‏ به اهل بیت (ع) نیز بر کسی‏ پوشیده نبود، و منصور می‏‌خواست‏ با این پیشنهاد، هم خود را به اهل بیت (ع) نزدیک نشان‏ دهد و هم آنان را همراه خود قلمداد کند و با این تحلیل ممکن است قبول نهایی‏ حضرت کاظم(علیه السلام) نیز برای جلوس عید شبیه قبول ولایت عهدی مامون از سوی حضرت علی‏ بن‏ موسی الرضا (علیه السلام) و از روی اجبار و اکراه باشد.سلام و صلوات خداوند بر محمد و اهل بیت گرامی او و نفرین قهار منتقم بر دشمنان ‏و ظالمان به آنان در هر شب و روز عید تا یوم وعید باد.آمین رب العالمین.تهیه کننده: سید امیرحسین کامرانی رادمنبع: راسخون
کد خبر: ۶۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۱/۰۳

اوای دنا:چکار داری به فرزندت بگویی که تشنگی خدمت ، جای خود را به شیفتگی قدرت داده است؟ چکار داری برایش بازگو کنی که برای چهار روز نشستن بر روی یک صندلی چه کار ها که نمی کنند و چه تهمت ها و انگ ها که نثار خلق الله نمی کنند؟ چکار داری بگویی که بعضی ها آنقدر دروغ تحویل مردم داده اند که حتی آبروی نداشته دروغ را هم برده اند؟! چکار داری بگویی که از ارزش هایی که علی ات به قربان آنها رفته ، چه دکان هایی علم شده است؟ سلام مادر ! سلام ننه علی ! سلام اسطوره مهربانی !دیروز خبر آمد که بالأخره پیش فرزند شهیدت رفتی ؛ نه این که از او دور بوده باشی و حالا به او برسی ، نه! تو در تمام سال هایی که پسرت آسمانی شده بود ، در زمین ، کنارش بودی و ماندی و خانه که چه بگویم ، کلبه ات را در کنار آرامگاه شهیدت بنا کردی و شب و روزت را در کنار جوان شهیدت به سر کردی تا تجسمی از مهرمادری باشی در روزگاری که مهربانی ها به حراج روزمرگی ها رفته و رو به افسانه شدن گذاشته اند.نمی دانم در آن شب های سرد زمستانی و در آن روزهای داغ بهشت زهرای تهران ، با "قربانعلی" ات چه نجواها کرده ای و در میانه اشک های مادرانه ات با او چه ها گفته ای.این را نیز نمی دانم حالا که به وصال فرزند دلبندت رسیده ای و بعد از سال ها که سنگ قبر او را بغل می کردی ، اینک خودش را در آغوش گرفته ای ، به او چه ها خواهی گفت و داغ غربت سالیانت را چگونه برایش روایت خواهی کرد ؛ نباید هم بدانم ؛ حرف های مادری و فرزندی ، رازهایی دوست داشتنی بین خودشان است و بس!اما ننه علی ! تو را به آن سال های فراق و به آن قرآن  درشت خطی که بارها در کلبه ات ختمش کردی ، قسمت می دهم هر چه به شهیدت می گویی بگو ، اما حال و روز ایرانی که علی تو و علی های دیگر برایش فدا شدند را برایش باز مگو! بگذار روحشان آزرده نشود. به پسرت نگو که او و همرزمانش هر چه رشته کرده بودند را عده ای دارند به اسم همان شهیدان پنبه می کنند! نگو که چنان دارند جوانان را از اسلام عزیز می رانند و بدان بدبین می کنند که میسونرهای مسیحی هم نتوانستند چنین کنند؟چه نیازی هست اوقات قربانعلی را تلخ کنی و به او بگویی که با یاران انقلاب چه ها که نکرده اند؟! احتیاجی هم نیست درباره تازه به دوران رسیده هایی که حتی خدا را هم بنده نیستند به او چیزی بگویی. ناراحتش نکن ننه علی! نگذار فرزندت بفهمد که هنوز که هنوز است ، خیلی ها در سرزمینش می میرند ، فقط به خاطر این که یک مشت اسکناس ندارند. هنوز کودکان معصوم سرزمینش ، تا نیمه شب در چهار راه ها فال و گل مریم می فروشند و در حسرت یک جفت دستکش قرمز رنگ اند تا نوک انگشتانشان از فرط سرما کرخت نشود. نگذار متوجه بشود که زنان و دختران زیادی تن می فروشند و نان می خرند؛ به غیرت پسر برومندت بر می خورد. مادر جان! بی خیال این باش که به علی ات بگویی مردمی که برای رفاه شان جنگیده ، برای دادن نامه درخواست چندرغاز مساعده ، مجبورند کیلومترها پشت ماشین رؤسا بدوند و نفس نفس زنان ، نامه را به داخل ماشین شان بیندازند و بعد هم چشم به در بدوزند که جواب نامه شان کی خواهد آمد؟تو را به خدا نگو جوان هایی مانند علی ات که روزگاری شاه بیرون می کردند و دماغ صدام بر خاک می مالیدند ، کرور کرور گرفتار تریاک و هروئین و کراک و شیشه و اکس و کوفت و زهرمار شده اند تا روزگارشان بین نئشگی و خماری بگذرد.مهربان مادر! چکار داری به فرزندت بگویی که تشنگی خدمت ، جای خود را به شیفتگی قدرت داده است؟ چکار داری برایش بازگو کنی که برای چهار روز نشستن بر روی یک صندلی چه کار ها که نمی کنند و چه تهمت ها و انگ ها که نثار خلق الله نمی کنند؟ چکار داری بگویی که بعضی ها آنقدر دروغ تحویل مردم داده اند که حتی آبروی نداشته دروغ را هم برده اند؟! چکار داری بگویی که از ارزش هایی که علی ات به قربان آنها رفته ، چه دکان هایی علم شده است؟ چه کار داری از آزادی و ... .اصلاً از آب و هوا برایش بگو ... نه! این را هم نگو! علی و یاران شهیدش حتماً ناراحت می شوند اگر بدانند مردمشان با هر دم و بازدمی ، کلی سرب و دی اکسید کربن و ذرات معلق و ... تنفس می کنند؛نگو که مبادا یاد خاطرات بمباران شیمیایی زمان جنگ بیفتند و خاطر نازنینشان آزرده شود.ننه علی! مادر اسطوره ای سرزمین مادری من! اصلاً از ما و از کارهایمان هیچ به علی نگو! دلش می شکند،بگذار روحش آسوده باشد.نگذار حلاوت دیدار مادر با تلخی کارهای ما کم رمق شود... . آه ...! چه می گویم من ننه علی! لابد داری شماتتم می کنی که "پسر! مگر یادت رفته که شهیدان زنده اند و می بییند و می شنوند و اصلاً شهید نامیده شده اند چون شاهد مایند." و ادامه می دهی: "فکر می کنی اگر من هیچ نگویم این ها هم هیچ نخواهند دانست؟"راست می گویی ننه علی! بر من ببخش! نگرانم، نگران علی های دیگر این ملک و فرزندان شان. می ترسم کاسه صبر شهیدان به سر آید و شکایت مان را بی هیچ گذشتی نزد خدا ببرند که "خدایا ببین! ما رفتیم و عزیزترین متاع مان که جانمان است را برای دین و میهن و ناموس این ها دادیم و به خون خود غلتیدیم و حال اینان به اسم ما چه ها که نمی کنند و چه مفسده ها که به نام مصلحت مرتکب نمی شوند و چه آبرویی که از دین خودت نمی برند؟خدایا! به عذابی سخت گرفتارشان کن و تاوان خون سرخ مان را از ایشان بگیر که سخت آن را هدر دادند."راستی ننه علی ! فردای قیامت که علی تو و شهیدان دیگر چشم در چشم ما دوختند و گفتند: "بعد از ما چه کردید؟" چه خواهیم گفت؟ اصلاًچه داریم که بگوییم؟  بگوییم که بعد از شما افتادیم به جان هم ؛ هزار گروه شدیم و هزار کیسه دوختیم و هزار بیراهه رفتیم و کلاً یادمان رفت که حتی نفس کشیدن هایمان را هم مدیون کسانی هستیم که به خاطر ما از نفس افتاده اند و شد آنچه نباید می شد؟!خوش به حالت ننه علی! و خوش به حالتان شهدا که رفتید و این روزهای تلخ را ندیدید!آدم حتی رویش نمی شود که بگوید : شهیدان شفاعت مان کنید! منبع:عصرایران
کد خبر: ۴۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۰۴

اوای دنا-امیدوار تابش :فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل ، احساس ، آرزو و اندیشه ها ی گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیبا شناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند . علاقه روستائیان به حفظ سنت ها و اقتضای شیوه ی زندگی آنها با طبیعت باعث افزایش تخیل آنهاست . فرهنگ عامیانه و فولکلور مجموعه ای از دانش ها و باورها و رفتارها گروهی است که با موازین علمی و منطقی جامعه انطباق ندارد و اجرای آنها برحسب عادت ، تقلید و همچشمی و سرگرمی است . این دانشی ها عبارتند از آداب و رسوم ، تولد ، مرگ ، ازدواج ، و نحوه زندگی ، کشاورزی ، جشن ها ، پیشگوئی ها ، خرافات ، طبایت ها ، بازی ها ، آوازها ، قصه ها ، و سایر آداب و اعتقادات که بیانگر چگونگی تفکر و نحوه ی زندگی مردم در طول اعصار مختلف است . مردم شهر لنده هم دارای اداب و سنن خاصی بوده که تصمیم گرفته ام گوشه ای از آنها را جمع آوری و در قالب کتابچه ای تهیه که اولین بخش آن را با توجه به زیباییهای آنها و نیم نگاهی به خاطرات بزرگترها تقدیم به همه هموطنان و لر زبانان میکنم :كم باراني :درشهرلنده قبلاًرسم براين بود كه وقتي سالي كم باران بود عده اي ازمردم جمع مي شدندواين شعرها را مي خواندند :يالا يالاباروني(1) سيِمُسّوون ،سيِمُسّوون اورّ بيا وآسمون (2)،سرِگاه هونِ رئيس ياخدابارون ِبريسِ(3) ،ّيه مُس ِجهي داشتُم ّسرِِ تِلي كاشتُم يا خدابزن بارون سي  ِدلِ عيال دارون(4) ،ّمشكِ وملارّ اُوبُ كاي فتح لانّ خُوبُو(5)،ايمانيم هفت  ِبرارون اوّميِم ّودينِ بارون (6)وجلو خانه ها جمع مي شدند واين اشعار رامي خواندند تا صاحب خانه هابه آنها مقداري آرد مي دادندواين افراد سروروي خود را مي پوشيدند تا شناخته نشوند زيرا رسم براين بود كه به حالت ناشناس بيايند .بعداًدرخانه اي جمع مي شدند واين آردها براي خميركردندآاماده ميكردند وقتي كه آنها را خمير ميكردند وسنگ ريزه درآن خمير قرارمي دادند وخميررا پهن ميكردند كه به آن گرده(1) مي گفتند وآن رازيرخاكستر آتش قرارمي دادند هروقت گرده پخته مي شد آن رااززيرخاكستر بيرون مي آوردند وبين افراد تقسيم مي كردند درسهميه هركس سنگ ريزه بود همه گروه اورا مي گرفتند وبه طرف قنات يا استخر وياجويبارورودخانه مي بردند تا كسي ضمانت اورا ازيك روز تا يك هفته برعهده مي گرفت اگردراين مدت باران مي باريد ديگر ارافتادن در آب معاف مي شد ولي اگر باران نمي باريد اورا به آب مي انداختند ولي از جاييكه اعتقاد مردم خوب بود قبل اتمام موعد معين باران شروع به باريدن ميكرد .1-اي خداوند ،اي خداوند تورحمي به حال بندگانت كن وباران رحمتت راببار .2-اي امامزاده سيد محمد حسين ،سيد محمد حسين ما ازتو مي خوهيم كه توازخدابخواهي تا ابرها رابراي بارندگي در آسمان بياورد .              3-سرگاوخانه رئيس  وبزرگ اين محل مي باشد بصورت گروگان است خدايا توبخاطر رهاي اين سرگاو باران رحمت راازآسمان ببار. -خدايا يك مشت جوداشتم وآنها راسرتپه بلندي كاشتم براي فرزندانم وجايي كاشتم كه امكان آبياري دستي آنها را نيست خدايا تو براي مردم كه عيا ل وروزي خورا ن تو هستند شروع به باريدن بار ان كن .5-مشك وملار را چون قايد فتح اله ديشب تا به سحر دعا براي بارندگي ميكرد وآنچنان ايشان گرم خواب شدن وباران باريده تا مشك وملار راآب برده وقايد فتح اله ازخواب بيدار نشده است.6-ماهفت برادران اي خدا بسوي توآمديم ودست دعا به درگاهت درازمي كنيم وازشما مي خواهيم باران رحمتت را بسوي ما بندگانت ببار .1-گرده :خمير را بصورت نا ن كيكي پهن مي كنند ودرزيرخاكستري كه بالاي آن آتش باشد قرارمي دهند ملار:وسيله بود كه ازسه تا چوب يك متر ونيم به هم بسته مي شدند ومشك حاوي ماست را به آن مي بستند وماست را به دوغ وكره تيديل ميكردند.اگرزماني باران مي زد ودرهنگام كسي فوت مي كرد وبعد از فوت آن شخص دچار بي باراني مي شدند مي رفتند مقداري ازگل قبرفرد مرده را مي آوردند ودرآب مي ريختند تا باران ببارد چون معتقد بودند ميت اين مرده باران رابرده وخاك قبرش همراه آب وارددريا مي شود ودريا بخار مي شود وابردرست مي شود دوباره باران مي بارد كه وقتي اينكار را مي كردندباران هم شروع به باراندگي مي كرد واگرباران زياد مي زد عروسك درست مي كردند وبه آب روان مي انداختند تابارندگي تمام شود .تمام شدن ماه صفر  ورسیدن ماه ربیع الاول : قبلاًدرشهر لنده وقتي ماه صفر تمام مي شد دسته چوب برميداشتند وآنهارا آتش مي زدند وقتي وارد خانه مي شدندمي گفتند مولي به تو وبيرون مي رفتند مي گفتند صّفّرّك به در .چون اعتقاد داشتند كه پيامبرقرموده:هروقت ماه صفرتمام شده ياييد ازمن مژدگاني بگيريد .معتقد بودند كه هزار بلا درسال وجوددارد كه يكي ازاين بلاها دريازده ماه سال است ونصدونودونه بلاي ديگر درماه صفر مي باشد به همين خاطر وقتي وارد خانه مي شدند يعني مي گفتند ماه مولي يعني ربيع الاول  وارد شو ووقتي بيرون مي رفتند مي گفتند ماه صفر كه پرازبلا هستي بيرون برو .       شيروره : ازرسومات ديگر دراين شهر قبلاًاين بود كه دوهمسايه كه دامدار بودن وقتي دامهاي آنان شروع زاييد ن وزمان شيردهي شروع مي شد .مثلاًدوهمسايه به نامهاي زهراوآسيه  باهم شيروره ميكردند يعني زهرا به مدت يك ماه شروع به دادن شير به آسيه  ميكرد وهروقت شير رامي دادزهرا با نكار(1) آن شيرهارا اندازه مي كرد ودرپايان ماه كه  نوبت آسيه  مي شد كه زهرا كه شير بدهكار آسيه بودبايد  شيرهاي بدهكاري خودرا تحويل آسيه  دهد زهرا هرقت شير مي بردوبه آسيه مي داد با نكارهاي كه قبلا آسيه ًطلبكار بوده اندازه ميگرفت وبه آسيه مي دادوآسيه هرنكار كه درعوض آن شير ميگرفت آن را مي شكست تاتمام نكارهاي طلبكاري خود را ميگرفت زهرا دوباره شير مي دادوبراي خودش كه طلبكار مي شد با نكار اندازه ميگرفت تاده الي پانزده روز دوباره شير را تحويل زهرا مي داد وبه تعداد نكارها شير ميگرفت وتا پايان زمان شيردهي گوسفندان اين رسم معامله  بين زهراو آسيه ادامه داشت .مي گفتند نكاردون پسين ازنكاردون صبح كوتاهتراست 1-نكار:چوبي بود به اين شكل y كه واحد وپيمانه اندازگيري در شير وره بود شيروره :يعني معامله شير بين دودامدار براي استفاده بيشتر از محصولات لبني  پسين :بعدازظهريا عصري               دون :قسمت يانصف روز الف:يعني نكار قسمت عصرچون گوسفندهارا صبح دوشيدن ازنكار قسمت صبح كوهتاتراست .ازدواج : قبلاًهركس دختر هركس رابراي ازدواج باپسرش مي خواست اصلاًپسر ودختر حق اظهارنظر نداشتند وانتخاب با پدران، دختر وپسر بوده كه يابصورت ناف برون بوده كه دراين روش وقتي دختري به دنيا مي آمد پدر پسر ويا مادر پسر هنگاميكه ناف آن طفل دختر را مي بريدند مي گفتند كه اين دختر مال پسر ماست وقتي اين دختر بزرگ مي شد بعنوان نامزد اين پسر بوده فقط اينكه اگر اختلافي بين خانواده ها بوجود می آمد  تا اين ازدواج به هم بخوردي .طريق ديگر اين  بوده كه پدرپسرازپدردختر،دخترش رابراي پسرش  خواستگاري مي كردومي گفت مثلاًنام پدردخترهوشنگ بودمي گفت آقاي  هوشنگ مي خواهم اگر قسمت خداباشد پسرم رابه فرزندي قبولي كني تابعنوان پسري ازپسرانت باشد ودركارها به ياريت بشتابد  وپدردختر بصورت آني جواب نمي دادومي آمد با اهل خانه زن وپسرانش مشورت ميكرد بعداًازدائي تاعموعمه خاله وپسرخاله با همه صحبت مي كرد ونظر خواهي مي شد وقتي همه جواب مثبت مي دادند جواب را خانواده  پسر مي دادواززماني كه جواب به آنها داد تازمان وروز وحتي فقط شب عروسي ،عروس وداماد ازنزديك باهمديگر ارتباط داشتندوالي رسم نبود تاقبل از عروسي با همديگر ارتباط داشته باشند واگرداماد به خانه نامزدش مي رفت نامزد يادرخانه پنهان مي شد ويااز خانه به خانه يكي ازبستگانش مي رفت .وهنگام برگزاري مراسم عروسي  داماد نزد اقوامان مي رفت ويوزي مي گرفت.يوزي: مقدار كمك مالي ياجنسي بوده كه به داماد مي دادند .قواي هالو :يعني درآن زمان رسم بوده كه گاو،اسب ،بزوگوسفند،قاطر،ويا فرش ويا تفنگ بعنوان قوا يه دائي دختر مي دادند ومي گفتند قوا،بهاء دارد بايد دائي دختر دربرابراين قوا وسيله يا وسايلي يه خواهرزاده خود اهداءمي كردي .وبايد داماد دراختيار خانه پدرزن بودي براي كارهاي خانگي مثل ساختن خانه شخم زدن كشاوزي وغير ه كمكشان مي كرد بطوري كه چون داماد زياد كارمي كرد مي گفتند اگر خرنداري داماد بگير. ولي خانه پدر زن آنقدر داماد رادوست مي داشتند كه هرچه مي خوردند يا داشتند بخورند سهميه داما دويژه بوده .وبه داماد مي گفتند برو «خّسي تّپّنّك بخور» :خّسي يعني :مادرزن  ،يعني برو آنچه را مادرزنت برايت برداشته وپنهان كرده برو وآن رابخور .وقتي پدر دختر بله را مي گفت پدر داماد زُون گِشون مي داد :يعني گاوي ياگوسفندي ياپول بعنوان زبان گشاده به دختر مي دادند ومادر دختر بعد ازكدخدايي :يعني اقوامان داماد مي آمدند مهريه وحق شيركه به آن شير بها مي گويند، مشخص مي كردند شروع به خريدن وسايل مرسوم آن زمان براي دخترش ميكرد ومقداري جوراب دستمال وروسري وپيراهن مي خريدند وهروقت دختر به خانه داماد مي بردند تحت عنوان رسه يعني هديه به اقوامان دختروداماد مي دادند .وروزي كه عروس را مي خواستن ببرند آرايشگر محلي مي آوردند وعروس را به رسم رايج كه آن زمان مرسوم مي كرد وبه رسم آن زمان آراسته مي شد وشبي كه دختر ازخانه پدر مي خواستند به خانه شوهر ببرند پسرعموي دختركه  نابالغ بود وچون مي گفتند محرم بوددرخانه پدردختر آرايش مي كردند ودامادرا هم آرايشگر مرد به حمام مي برد واورا حمام است  با پارچه اي كه درآن چند سكه پول وچند حبه قند مي گذاشتندوبه  كمردختر مي بست ومي گفتند اين كار به سبب مباركي مي باشد يعني دختر براي انجام وظايف درخانه جديد وبراي مقابله با مشكلات كمربسته وآماده مي باشد وقند يعني مزه زندگي مشتركي  چون قند شيرين باشد وعلت بستن به كمر توسط پسرعمو يعني پسرعمو مي گويد درزندگي ومشكلات آن چون كوه پشت سرت هستم وتا مراداري جاي هيچ نگراني برايت نيست  .وقتي عروس راازخانه پدر بسوي خانه شوهر ومي  آوردند تا به درخانه شوهر مي رسيد مي گفتند دم هونه گِرونيش چِنِ :يعني هديه مي خواهيم تاعروس وارد خانه شود كه پدرشوهرقول هديه ياپولي نقدي مي دادوعروس راوارد خانه مي كردند وهنگام ورود گوسفندي را مي كشتند بعنوا ن خونروش يعني باريختن  اين خون  قضا وبلاي براي زن شوهر اتفاق نيفتد.وازروزاول زندگي تا يك هفته غذاي عروس وداماد برعهده خانه عروس بوده بعد يك هفته دختر را به خانه پدرش مي بردند كه به واطلبيدن مشهور بوده بعدازاتمام حداقل يك روز ياحداكثر يك هفته مادرياخواهر ياخاله وياعمه داماد مي رفتند عروس رابه خانه شوهر مي آوردند بعداًآنچه ا زبرنج وگوشت وخوراكيهاي كه به خانه عروس داده بودند اضافه  بودند به خانه داماد همراه با مقداري وسيله هنگام واطلبون هم همان پس پرده دختر بود بعدازيك هفته   به دختر مي دادند .ودرهنگام زندگي مشتركي باپدر شوهر ومادر شوهر زن ومرد استقلالي دراستفاده وتصرف اموال نداشتند ومادر شوهر بصورت ارباب رعيتي با زن پسررفتار ميكرده كه قدما نقل مي كنند كه مي گويند حتي اگر فرزندكوچكي داشتند كه درگهواره هنگام گريه فرزند وشيردادن به آن كاملاًعروسها مختار نبودند ومي گفتند كه اتفاق مي افتاد كه شايد طفلي ازصبح تاعصر شايد يك بار ازگهواره درآورده مي شد وحتي درخوردن موادغذايي هم بصورت جيره بندي به شوهرتحت هيچ عنواني نمي توانست آشكارادردعواها في مابين مادر وهمسرازهمسرش دفاع كند زيرا اگرآشكارادفاع ميكرد مادرمي گفت مادروهمسررفتن به ديوان همسرسرافراز آمد مادر پشيمان ،ويا مي گفت شبگو روزگورا آنه غذامي دادند ومي گفتند هرچه گفتيم بايد پسر وعروس بدون چون چرا عمل كنند كه اين رسم مختص به لنده تنها نبود بلكه درتمام نقاط كهگيلويه رايج بوده است دليل اين بوده كه خودمادر شوهرها فبلاًبه همين سيستم حاكميت گرفتار بودند وعقده اي بودند ومي خواستند به اين روش عقده خودراخالي كنند.ودراين شرايط برد يعني زن وشوهرشب كه مي شود زن برعليه من مادر باشوهر صحبت مي كند وپسرم رابرعليه من تحريك كي كند .وزن بيچاره مي گفت ّخسي ايز ّنُم كه پُرخورم ميره ايزّ نُم كه لاغّرُم ،يعني :مادرشوهرمراكتك كاري مي كند ومي گويد كه شما زيادغذا مي خوري وپرخوري مي كني وشوهرمراكتك مي زند ومي گويد شما چون كم غذا مي خورد مرتب لاغر مي شويد.  يعني زن بدبخت رانه شوهر ونه مادر شوهر درك نمي كنند .عروس درمدت 40روز ازرفتن به مراسمات عزاداري منع ميكردند چون مي گفتند اگر به قبرستان بروي ممكن است چله مرده تورا بگيرد وموجب نازايي  توشود .افتادن دندانهاي شيري : وقتي بچه ها به سن هفت سالگي مي رسيدند ودندانهاي آنها شروع به افتادن مي كرد به بچه ها مي گفتند كه دندانهاي خود را درگيگاه بگذاريد وبگوييد.گيگاه دِندون حلواخّروّت دام دندون ريگ كوز وّم بِرِ چون اعتقاد داشتند دندانهاي شيري مقاومت ندارند وبايد دندانهاي كه بجاي آنها روييده مي شوند بايد دندانهاي محكمي باشند .گيگاه :يعني كودگاو *يعني اي كودگاو من دندان شيري كه فقط قدرت جويدن خرما وحلواراداشت به تودادم وازتومي خواهم دنداني به من بدهيد كه توانايي جويدن سنگريزه راداشته باشد .خوابيدن مرغ روي تخم ها : براي خوابيدن مرغ روي تخمها به اين شكل بوده كه اگر مرغي بعد مدتي تخم گذاري براي مدت از تخم گذاشتن خودداري مي كرد مي گفتند كه: مُرگِ كِرُك است وبراي اينكه ازكِرُكي سرد بشه يا مرغ چندين مرتبه درآب سرد حمام مي كردند ويا ازپرمرغ مي كندند وازسوراخهاي بيني مرغ رد مي كردند تا ازكِرُكي سرد بشه .راه مشخص کردن تعداد تخم مرغ وروش تبدیل تخم به جوجه :براي مشخص  كردن تعدادتخم هاي كه آينده مي گذارد پرهاي دم آن مرغك را مي چيدند وآنها را مي شمردند هرچند دانه بودند تعدادتخمهاي آينده اش مشخص مي شد كه اين برايشان به تجربه رسيده بود .وقتي مرغ شروع به تخم گذاري مي كرد اولين مرحله ازتخمگذاري رابراي تبديل جوجه مناسب           نمي دانستند چون مي گفتند اين تخمها تخم مرغ نوجواني مرغ مي باشد وتخمهاي مرحله دوم به بعدرا جمع آوري مي كردند تابقول خودشان مرغ كرك شود چند روزي ازكركي آن بگذرد تاكركي آن گرم شود بعداًدرقوطي ياجعبه ياكارتن مقداري كاه مي ريختند وپارچه ياگوني مي گذاشتند تخمها داخل جايگاه قرارمي دادند ومرغ راروي تخمه مي خوابندند تا بيست روزودراين مدت 24ساعتي يكبار مرغ رابراي مدت نيم الي يك ساعت براي تفريح وغذاخوردن وآب آشياميدن ومدفوع كردن آزاد مي كردند وجالب اين بود كه اگر مرغي ازگرسنگي تخم خود را مي خورد نوك منقارش مي سوختند ومي گفتند كرم غله خّر دي رُم مُرِگِ تيلّ خّر نّيرُم،  يعني كرمي كه غلات گندم وجو رابخورد ديدم ولي مرغي كه جوجه خود را بخورد نديدم وقتي شبهاي باراني كه رعدوبرق بود وآسمان غرش مي كرد باوسيله به آن كارتن يا قوطي ويا جعبه مي زدند ومي گفتند كربوي گنگ بوي لال بوي نّشنِفي :يعني اي جوجه هاي كه درون تخم مرغ هستي شما كروگنگ ولال باشيد اين صداي رعدوبرق وغرش آسمان رانشنويد . چو ن اعتقاد داشتند صداي غرش آسمان موجب هلاك جوجه ها دردرون تخم مرغ مي شود .  وقتي جوجه ازتخم بيرن مي آمدند تا يك هفته غذاي آنها پركونه پود وتا 40روز هيچ زن ودختري حق نداشت فوراٌبعد ازسرشستن به ديدار جوجه هاي كوچك مرغ بياييد چون معتقد بودند اگر كسي سرش شسته باشد وبه تماشاي جوجه بيايد تمام جوجه ها مي ميرند چون اين مسئله برايشان به تجربه رسيده بود ودراين مدت هم زياد احتياط كردند   .كِرُك :به مدت زماني كه مرغ تخم نمي گذارد مي گويند .ديرُم :ديدن     نّيرُم :نديدن       خّر:خوردن     نرفتن  مرغ ياجوجه  به آغل گوسفندان : چون معتقد بودند رفتن طيور خانگي به آغل گوسفندان موجب  بيماري انگلي پوستي به نان شِشِكّ مي شود .ششِِكّ:شپش دامي كه مختص بزوگوسفندوبزغاله وبره مي باشد .پيش بيني بارندگي : درخصوص پيش بيني بارندگي قدما معتقد بودن اگر تابستان بادهاي هفت روزه كه معروف به باد چپ بودن اگر اين بادها درمدت اين هفت روز درسال    مي وزيدند مي گفتند امسا ل وضعيت بارش وبارندگي خوب است ولي اگر باد ها نمي وزيدند مي گفتند كه اوضاع بارش درسالي كه درپيش داريم خوب نيست . واگر شبهاماه حلقه اي دور خود مي زد ودردرون حلقه ستاره زياد بوده مي گفتند سال امسالي خشكسالي است چون اطراف ماه خوشه وّرچين زياد است خوشه ورچين به كساني مي گفتند كه هنگام دروجووگندم پشت سركشاورزان خوشه هاي ازگندم وجوي كه مي افتاد آنها رمي داشتند .ولي اگر درحلقه اي كه دراطراف ماه بود   ستاره ديده نمي شد مي گفند امسال سالي پربارش است مردم سيرهستند كسي دنبال برچيدن خوشه نيست  .صداي روباه درشب و خاموش صداي شغالهادرشب : قدما درلنده مردم معتقد بودند كه اگر شب روباه ازقسمت شمال به طرف مغرب زوزه مي كشيدو مي آمد كه بقول خودشان شمال نقطعه اي بنام بّنگّرودون ودر قسمت مغرب قناتي بود كه محل آب شرب وغسل دادن ميتها بود مي گفتند كه اگر ازقسمت بّنگّرودون صداكند بطرف پايين بيانگر فوتي كسي اراهالي اين شهر مي باشد وهنگام زوزه كشيده برهمه ايجاب مي كرد كه بگويند وّخيراوميِ وخيربِرّ يعني اي روبا ه انشاءالله آمدن ورفتن همراه با خير وخوشي براي اهل اين محل باشد .وازديگر اعتقادات اين بود هنگام تقسيم جو يا گندم درون خرمن مي گفتند بايد اين تقسيم شب باشد تا روبا ه بياييد وزوزه بكشد چون همراه بايان زوزه كشيدن خير وبركت براي اين خرمن مي باشد . ازديگر اعتقادات اين منطقه اين بوده كه وقتي شب صداي شغالها آزاردهنده بود مي گفتند وقتي شغالي شروع به زوزه كشيدن كرده كفشهاي خودراوارونه كنيد صداي شغالها قطع مي شود كه اين براي مردم حال حاضر هم به تجربه رسيده است .مسافرت وخواب بدبودن ستاره براي انجام كارها  : ازاعتقاات ديگر اين محل اين بوده كه براي شروع هركاري يا مسافرتي ويا رفتن به خانه جديد ويا تابستان شروع مي شد مي خواستند بيرون بخوابند ويا دراتمام تابستان كه مي خواستند داخل بخوابند به ملا يا تقويم دان آن منطقه رجوع مي كردند ومي گفتند براي بگو كه ستاره دركدام طرف مي باشد چون اين اعتقاد راداشتند كه مي گفتند :*روز روزِ خدايّه پُرس کن  ببين ستاره كجايّه *قّرّ بّس قِطارّ ّبس زيرّ بي زِنارّ وّش گِرُم سفرمزن ري وري ستاره * درست روز مخصوص خدامي باشد اماپرس ببين ستاره دركدام طرف مي باشد *شخصي درجنگ كشته شده دليلش را مسافرت روبروي ستاره مي دانستند كه اين شعرفوق راگفته بودند ومعني شعر اين است قطاروزناره رابه قدرابست به ايشان گفتم كه روبروي ستاره مسافرت نكن .آداب  ورسوم مردم لنده درخصوص دهه محرم وعاشورا : ازديگر اعتقادات اين مردم اين بوده كه شبهاي محرم دردستجات زياد به سينه زني وزنجير زني مشغول بودن تا شبهاي تاسوعا وعاشورا دراين دوشب بعد اتمام سينه زني به دوسته تقسيم مي شدند وتا نزديك صبح اين اشعار را مي دادند امشب تاسوعاست  يامحمدامحشركبراست يامحمدا ،ولي درشب عاشورا مي گفتند امشبي را شه دين درحّرّمّت ميمانست مكن اي  صبح طلوع مكن اي  صبح طلوع ،                                   فرداحسين سّرمي دهد عباس واكبرمي دهد ،زينب اسيرمي ورد واي زبي برادري ،فردا حسين بي یاورست فرزند زهرا بي سراست ،اي فاطمه مينا د ُرنگ حسن كشتن مِنِ جنگ ،گِلي را كه حسين بو مي كرد شمر باچكمه لگد كوب        مي كرد .اين مراسم ادامه داشت تاپاسي ازشب صيح عاشورا بعد مراسم سينه زني وزنجيرزني بعد ظهر عاشورا مراسم تعزيه را انجام مي دادند صحنه كربلا را نزديك به واقعيت به تئاترنشان می دادند وبعد از مراسم تعزيه به خيمه ها حمله ورمي شدند وخيمه ها را آتش مي زدند ومي گفتند آتش زديم به خيمه گاه کشته شدن آل عبا بعداٌاسيران را مي گرفتند ومي بردند شب آنها به خرابهاي شام مي آوردند ومرسم شام غريبان رابرپامي كردند وحتي هنگام اربعين مراسم برگرداندسرامام حسين ار شام به كربلا را به نمايش درمي آوردند .اعتقادبعضي طايفه ها به ناميمون بودن روز چهارشنبه : ازديگر اعتقادات اين شهر طايفه بنام تيله كوئي هستند كه اينا ن معتقد هستند روز چهارشنبه روز ناميموني براي اين گروه مي باشد پس اين طايفه درروزچهارشنبه هيچ اموري كه بر مبناي ساخت وساز عروسي مسافرت خريد فروش شروع بكار جديد انجام نمي دهند چون براي خود وپيشينيان آنها تجربه شده كه انجام اين كارها برايشن ناميمون بوده است .طايفه درروستاي مونه هم شبيه به اين طايفه روز دوشنبه برايشان نحس وناميمون است كه اينها دراين روز دست به هيچيك از كارهاي كه درمتن فوق براي تيله كوئيهاست  هم انجام نمي دهند .درخصوص اعتقادات مردم در تحويل سال نو: مردم اين منطقه اعتقاد داشتند وقتي سال نو تحويل شود درهمان ساعت تحويل سال و دو ستاره به نامهاي زهرا ومشتري يكديگر راملاقات مي كنند وهركسي موفق به   ديدن اين صحنه ملاقات اين دوستاره شود هرآرزوي دردل داشته باشد وازخدا بخواهد برآورده مي شود .بطوري كه مي گفتند پيرزني بدون دندان دلش مي خواست پرآغلش ميش باشد وقت ديدن اين دوستاره ،  مي خواست بگويد  خدايا فردا آغلم پراز ميش باشد اشتباهي گفت فرداپرآغلش  ميخ باشد صبح متوجه شده كه آغل گوسفندانش پراز ميخ مي باشد .واين شعر رادرمورد اين ملاقات درساعت تحويل سال نومي گفتند رفيقي مون چِ خّشِ وُ ديري مون گِرونِ چي زهرا وُ مشتري سالي بينِ مون :يعني دوستي ورفقاقت ما آنقدر شيرين ودلچسب است كه مثل زهرا ومشتري وعده ملاقات وديدار ما هرسالي يكبار مي باشد سقوط شهاب سنگ درشب درزمان قدین درشهر لنده معتقد بودند که اگر  شب شهاب سنگي ازآسمان سقوط مي كرد ودرآسمان به هرجهتي  كشيده  مي شد مي گفتند اين به معني  است كه بزرگي يا شاهي از آن كشور يا آ ن منطقه  ای که ستاره کشیده می شد فوت مي كن د .درخصوص فصل زمستان:مردم معتقد هستند كه فصل زمستان شامل چله بزرگ وكوچك وبهار هستند .به اين شكل كه ازاول ديماه تادهم بهمن ماه را جيه بزرگ مي دانند يعني چون چهل روز است به آن چله گپو يا چله بزرگو مي گويند وازيازده هم بهمن تاآخر بهمن راجزچله كوچك مي دانند چون ازشروع چله كوچك هواسردمي شود اعتقاد دارند كه چله كوچكه به چله بزرگه مي گويد اي پيرهُر،هِروتونّتّرِسي دالو وپيرمرد را سركِچِك چاله بنشوني وجّوونّ كاري كني كه جِلِ گاوخُش بدوزه.                                                                يعني اي پيرازكارافتاد شما اين هنر رانداشتي كه كاري كني تاپيرزن وپيرمرد ازشدت سرما روي سنگهاي دور بخاري هيزم سوز بنشينند وجوانان ازسردي لباس محكمي كه درزمستان باآن   بد ن گاوهارا مي پوشانند بدور خود بدوزند دالو:پيرزن    جل :لباس مخصوص گاو      كچك :سنگهاي كه بعنوان سه پايه ازآنهابراي پختن غذااستفاده مي كردند       وخش :به خودش       چاله :بخاري هيزم سوز قبلي كه دروسط خانه بودند     ومعتقد بودند وهستند  كه از11بهمن تا20بهمن را اززمستان وبقيه راازبهار        مي دانند وچون نزديك عيد هواسرد است مي گويند دّمّ دّمِ نوروزجُلِ گا وّخُت بدوز .يعني نزديكهاي عيد نوروز از سرما يي لباس مخصوص گاورابه دوربدنت بدوز .وازاعتقادات ديگر اين است كه معتقد بودند دراتمام چله بزرگ وشروع چله كوچك آتش به زيرزمين مي رود وزمين را گرم مي كند درنتيجه علفها وردختان ازخواب بيدار مي شود وشروع به حركت مي كنند واين شعر را مي گويند ّارمّليلُم رو،مُرّمليلُم رو دِل وّكي كِنُم خّش   تّچِرايِ  بّن وُ بّلي  عالّمّ ايزّنُم تّش يعني مي گفتند زني دوپس به نام ارمليل ومرمليل داشته كه اول زمستان گم شدند اين مادر ازاول زمستان تاروز دهم بهمن دنبال پسرانش مي گشته اما آنها را پيدا نكرده واين شعرراگفته ،اي ارمليل ومرمليل چون شما گم شديد وپيدا نشديد بعدازشما من دل به چه چيز يا كسي خوش كنم من ازغصه شما من  چوبهاي بن وبلوط  را آتش مي زنم وبا آن آتش تمام عالم ا مي سوزانم معتقد بودند كه آن مادر هرسال مي آيد وآن آتش راروشن مي كند تازيرزمين برود ودرختان وگياهان زنده شوند .بن :بنك      بلي :بلوط خش :خوشحال       تچراي :چوب آتش گرفته   درخصو ص شیون کردن بر مردگان : ازرسمهاي ديگر مردم اين بوده كه معتقد بودند زنان شيون كردن راازگاوهايادگرفتند چون وقتي گاوي ازبين مي رفت وجسد اودرصحرا             مي انداختند بقيه گاوهابرسر اين گاو دادفرياد مي كردند ودمهاي خود را تكان مي دادند وبادست زمين را مي كندند پس زنان هم این روش شیون کردن را ازاین حیوان آموختند .:دوقلو زاییدن گاو ازرسمهاي ديگر اين بوده وقتي گاو مي زاييد ودوقلو مي آورد اين زادولد را بسيار ناميمون مي دانستن فوراٌيكي از گوساله رابراي رفع قضا وبلاي اهل خانه برشاخ مادر گوساله سرمي بريدند تاقضا وبلا رد شود .دست برزمین زدن اسب :درقدیم مردم لنده وروستاهای اطراف معتقدبودند که اگر اسبي مرتباًدستهاي رابرزمين مي زد مي گفتند بيانگر مرگ يكي ازاهل خانه كه بيشتر مربوط به صاحب اسب مي شد چون معتقد بودند اسبها اخباری از  غيب مي داند .گریه زیاد  کودک :اگركودكي زياد گريه مي كرد مي گفتند گِرّیي شد مي گفتند گريه اين بچه بايد بوسيله درختي بنام دِرّ برطرف شود مي آمدند مقداري از لباس كودك را به كسي كه ناشناس باشد مي دادند ومي گفتند تو درفلان باغ درخت دِرّ وجود دارد برو اين لباس راببند وبگو دِرّ بِوّ گِرّ تاسه بار بعداًاين بچه بهانه گرفتن وگريه كردن رافراموش مي كرد .درِّ بِوّگِرّ :يعني ايدرخت دره گره وبهانه اين كودك ازشیر  بگير .ازرسومات ديگر مردم لنده قبلاٌاگر گوسفدي يابزي وياگاوي  را مي گشتند فقط صاحب دام به اندازه خوردن خودش برمي داشت بعداًفرياد مي كرد اي همسايه هركس بياييد وگوشت براي خوردنش ببرد هركس مي آمد به اندازه مصرف خانواده مي برد .ويادرزمستان مخصوصاٌروزهاي باراني به ترتيب هرخانه براي صبحانه آش كارده يا محلي هره مي گفتندازبرنج وكارده وسير وآبليمودرست مي كردند .صبح زود زن خانه بلند مي شد وآنراگرم مي كرد وبراي تمام همسايگان واقوامان وخويشان مي بردند واز آن مي خوردند .مي گفتند خاصيت كارده اين است كه به كليه كمك مي كند وموجب تقويت كليه ها مي شود .عزاداري: قبلاًاگر كسي ازدنيا مي رفت تاهفت روز درمسجد مردان ودرخانه زنان عزداري مي كردندوبعد هفت روز آرايشگر مردمحل را مي بردند وسروريش صاحبان عزا رااصلاح مي كردند وزني هم مي رفت زنان صاحب عزا واداربه حمام كردن مي كردند وتمام بستگان تا چهلم يا سالگرد به احترام شخص  شده لباس سياه مي پوشيدند  وبعد سالگرد وياقبل سال نو يك نفر داوطلب مي شد يك يادوپيراهن مردانه وزني پيراهن زنانه مي گرفتندوبه خانه صاحبان عزا مي رفتند ولباسهاي آنها راعوض مي كردند بعداًصاحبان عزا خودشان نزد بستگان وآشنايان مي رفتند ولباسهاي آنان راعوض مي كردند . اگرزني شهر فوت مي كرد بعد از سالگرد بزرگان طايفه مي نشستند آن زن رايابه برادرشوهر ياپسربرادر وياپسرخواهروبالاخره به يكي ازافرادطايفه مي دادند مخصوصاًاگرفرزندي يافرزنداني داشته مي دادند چون مي گفتند به زني بيوه مي گويند كه برادرشوهرنداشته باشد .وقتي كسي فوت مي كرد بعدازخاك سپاري دوياچند سنگ ريزه ازقبرمي آوردند ودرخانه صاحب عزا مي انداختند مي گفتند تاديگر براي اين خانه مصيبتي بوجود نياييد .علائم  آمدن میمان : وقتي نان مي پختنداگرخمير مي پريد مي گفتند ميمان براي ما مي آيد  ويااگرموي سر،زن صاحب ازخانه اززيرمقنعه به طرف بيرون مي پريد هم دال براين بوده كه مهمان براي خانه مي آيد .واگركف پاي كسي حالت لرزش بوجود مي آمد هم دال برآمدن میمان براي صاحب خانه مي دانستن واعتقا دداشتن ميهمان عزيز خداست وهرخانه ميمان داشته باشد نشانه اين است،كه خدادوستش دارد چون مي گفتند هركس راخدادوست داشته باشد ميمان برايش مي فرستد .اگرمیمان احترام شود یانشود چون شیپورچی است :اين داستان را مي گويند كه براي شخصي ميمان آمده وقتي ميمانها وارد خانه شدند گفت بفرمائيد اي شيران من وقتي غذا خوردن وقت خواب بود گفت برويد بخوابيد اي شتران من وصبح بعد از صبحانه ميمانها خداحافظي كردند گفت به سلامت اي شيپور چيهاي من ميمانها گفتند راز اين امر چيست ماازديشب تا حال ،شيروشتروشيپورچي شديم ،صاحب خانه گفت ميمان وقتي وارد خانه مي شود آنقدر عزيزوبا ابهت است كه همانند شير مي باشد اماوقتي غذاخورد مثل شترهرجاباشد مي خوابد ولي وقتي خداحافظي كرده اگر صاحب خانه احترامش كند همه جا تعريف اين احترام رامي گويد واگر بي احترامي هم بيندهم همه جا اين راتعريف مي كند به اين خاطربه ايشان شيپورچي مي گويند .تشخیص میزبان خوب ،یابدمیزبانی: ازديگراعتقادات اين بوده براي تشخيص خوش ميماني بابعد ميماني اگركف پاراخارش كنند اگركسي خوشش بياييد وحساسيت نداشته باشد اور فردي ميمان دوست مي گويند واگر حساسيت نشان دهد وي رافردي بد ميما ن قلم داد          مي كنند . اگرپشت ابروي كسي لرزش داشته باشد تكه اي علف خشك راپشت پلك وزيرابرو مي چسبانند تاازلرزش جلوگيري شود .                    وازديگر اعتقادات اين است كه وقتي غذايي يا چيز خوردني دردست كودكي بگذارند  می گفتند بسم الله ، او پدرت  وآن هم  مادرت  هستند درصورتيكه پدر يامادر واقعي درآنجا نبودند ، وچون  معتقد بودند که بچه که پدرومادرش زنده باشد نیازی به مساعدت غذایی دیگران ندار د وغذارا به  بچه يتيم مي دهند .تولد نوزاد :وقتي دختري ازدواج مي كند بعدازازدواج حامله مي شود اولاًخبر حامله شدن وبچه اول براي پدرمادر دختر بسيار مسرت بخش مي باشد وقتي ازحامله شدن باخبر مي شوند ديگر سخت ازدختر مواظبت ومراقبت ويژه مي كنند.ورسم اين است كه بچه اول راخانواده دختر گهواره وسايرمايحتاج پوشاكي بچه را باهماهنگي وهمكاري دخترآماده مي كنند ،تاروز وضع حمل وقتي بچه بدنيا بياييداگر دختر باشد قبلاًسه شب براي كشيك مي دادند واگر پسربوده برايش هفت شب كشيك مي دادند وقتي پسربوده برايش حيواني ذبح مي كردند وقسمتي ازگوشتش رابراي كساني كه كشيك مي زدند كباب ميكردند وقسمت ديگر رابين فقرا تقسيم مي كردند قبل تا حال پيش دعانويسان محلي مي رفتند وبا نخهاي سفيد وسياه (چله بر)درست مي كردند كه دعايي مي خواندند كه تا چهل روز تمام شود ازآزار واذيت اجنه وپري درامان مي باشند چون معتقدبودند مخصوصاًدراين چهل روز بيشتر مودآزارو اذيت را اجنه وپري واقع  می شوند  . قبلاًگهواره ومادر بچه رادوربندي بنام ِوريس قرارمي دادند ومي گفتند كه اجنه هم نمی  توانند ازاين طناب  عبورکنند  وارد دايره كه گهواره ومادر پچه است شوند وبعداًتا چهل روز زنگوله بزرگي به اسم كوس قرارمي دادند وشب تا صبح هروقت اين بچه بيدار مي شد اين كوس رابه صدادر مي آرودند چون معتقد بودند با به صدادرآوردن اين كوس باعث مي شود كه اجنه وپريان فراركنند .وازديگر رسومات اين بوده وهست كه زنان طايفه وبقيه دوستان زن به ديدار خودش وفرزند ش مي روند وهدايايي كه شامل پول ولباس براي بچه مي باشد  مي آورند بعد از چهل روز زن وفرزند را به خانه شوهر ش مي آورند .ِوریس: طناب که زنان ازموی بزمی بافتند غذای اضافه شب برای مصرف روزبعد :قبلاًدرشهرلنده رسم بود غذای که شب اضافه می شد وبرای مصرف وعده بعد استفاده کنند شب برآن غذاسوره توحید رامی خواندندوسوزن قفلی یا سوزن خیاطی درآن فرو می بردند چون معتقد بودند اگر این کاررا نکنند شبانه اجنه می آیند وازغذا می برند سوزن ویاسوزن قفلی برای این بودکه معتقد بودند اجنه از آهن آلات می ترسد واین کار باعث می شد که به اعتقاد خودشان غذا سالم بماند واجنه قدرت تصرف به آن رانداشته باشند چون معتقد بودن که اجنه شب ازغذای مانده می خورند وبرای اینکه ما متوجه نشویم دوباره آن رادرهمان ظرف استفراغ می کنند .شنا کردن گنجشک درفصل پاييز: درشهر لنده قدما معتقد بودن که هروقت گنجشک در ماه مهرماه شروع به شنا کردن نمايد نشانه باران زود هنگام است وبراين باور هنوز هم اعتقاد راسخ دارند چون می بینند بعداز شنا کردن گنجشکان یک هفته الی دوهفته بعد باران شروع به باريدن می کند .زاييدن گاو (گوساله دوقلو) :درقدیم درلنده اگر گاوی دوقلو می زایید معتقد بودن که موجب بلایی برای صاحب خانه می شود ویکی ازگوساله ها راذبح می کردند وخونش رابرشاخ می ریختندتاقضا وبلااز خانه و گاوصاحب خانه  رفع شود . دودکردن کله پاچه بز یا گوسفند :درقدیم درلنده مرسوم بوده برای باعبان ها که بخاطر تبدیل شدن گل مرکبات به میوه ،هنگام بهار که درختان مرکبات گل درست می کردند باغبان از قصابی کله پاچه ای می گرفت وآن رادرباغ می برد با روشن کردن آتش موهای کله پاچه را می سوزاند تابوی حاصل ازسوزندان موهای کله پاچه ویا باجابجاکردن آتش  دراطراف باغ بوی کله پاچه به همه درختان باغ برسد چون معتقد بودن که بوی کله پاچه موجب به بارنشستن درختان می شود . دود کردن دینشت (اسفند )در شب چهارشنبه :درقدیم وحالا درلنده مرسوم بوده که شب چهارشنبه (سه شنبه شب )عصرموقع اذان مغرب مقداری ذغال آتش می زدند ووقتی روشن می شدند مقداری اسفند روی آنها می ریختند تادودشوند سپس آن دود رادرخانه می چرخاندندتا بوی ودود همه فضای خانه راپرکند زیرامعتقد بودند بوی اسفند موجب فراری دادن اجنه از خانه می شوند وبرای اهل خانه مبارک است . سیزده بدر رفتن :ازاعتقادات قدیم درلنده این بوده که هرقت سیزده نوروز به صحرا می رفتن زنان تازه ازدواج کرده یا زنی که دیرحامله می شد وقتی به صحرا می رفت علف رادست می گرفت می گفت ای سیزده بدر من امسال آمدو به امید اینکه سال آینده بچه ای دربغل داشته باشم ودوبار برای تفریح سیزده نوروز به صحرا بیایم براین باور بودند که خداوند دعایش رامستجاب می کند چون امروز با آرامش خاطر به درگاه خداوند دعامی کند . چراغ روشن کردن روری قبر:درقدیم درلنده مرسوم بود هرکس فوت می کرد تا یک هفته چراغ فانوسی برقبرش روشن می کردند برای این کارشان دودلیل داشتند یکی چون فبلاسیمان نبوده می گفتندممکن است شب حیوانات درنده وگوشتخوار بیایند وقبرراسوراخ کنند وبه بدن میت آسیب برسانند ودیگری می گفتند چون تازه فوت کرده است باید چراغش خاموش نباشد وبقیه اموات متوجه شوند که شخص دیگری به آنها پیوسته است . نمک دادن به گوسفندان وسرصداکردن گاو:درقدیم درلنده مرسوم بود بین دامداران که برای اینکه گوسفندان یا بزهای آنها زود آماده جفت گیری برای حامله شدن شوند درطول یک هفته صح یا عصرها که ازچراگاه برمی گشتند مقداری نمک به آنها می دادند چون معتقد بودند که نمک هورمونهای جنسی آنهارا تحریک می کند وارگانسیم بدن راوادرمی کند تازودتر حیوان آماده برای جفت گیری وحامله شدن شود . وازدیگر اعتقادات این بود که وقتی گاوی یک مرتبه شروع به سروصداکردن کند وصدای بع بع آن تکرای ودریک نصف روز یایک روز کامل ادامه پیداکند معتقد بودن که آماده برای جفت گیری وحامله شدن است وفوراگاو را پیش گاو نر می بردند وبعداز جفت گیری گاو حامله وبرای زاییدن می شد . راه تشخیص حامله بودن بز یاگوسفند :دامداران درقدیم درلنده برای تشخیص اینکه آیا گوسفند ویابز حامله است یانیست صبح مقداری کمی نمک به گوسفند می دادند ودست زیر شکمش می گذاشتند اگر گوسفند حامله بودبچه گوسفند زیردست دامدارتکان می خورد واگر حامله نبود هم مشخص بود زیرامعتقد بودند که نمک موجب تحرک نوزاد گوسفند درشکم مادرش می شود .  بچه اول هر انسان: درقدیم معتقد بودن که بچه اول انسان مانند نان اول که زنان نان محلی می پختند که بوسیله تاوه یا تنور محلی که قبلابا هیزم یا کود گاو وگوسفند نان می پختند چون اولین نان که درتنور می گذاشتند میزان گرمی تنور برایشان مشخص نبود یا نان اولی تنور بسیارگرم بود می سوخت ویا هم تنور سرد بود آنطور که می خواستند نان پخته نمی شد ویا هم گرمای تنورمناسب بود ونان آنطوریکه می خواستند پخته می شد پس معتقد بودن بچه اولی هرانسانی مثل نان اول است یا بچه ای عاقل ودانا واهل فهم کمال است مثل نانی که خوب می پخت یا آدم شرطلب وناسازگار برای جامعه ومشکل ساز برا ی پدرومادر مثل نانی که می سوخت یا هم فرزندی ساده لوح وزود باور که حرف هرکس را می پذيرد وبه خوب يابد بودن آن کاری ندارد مثل نان پخته نشده پس می گفتند هرکس نان اولیش خوب پخته شود آدم خوش شانسی است مثل آدمی که بچه اولش شخصی عاقل ودانا باشد .
کد خبر: ۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۴

  بیماری های مدرسه ای در فصل سرما
کد خبر: ۱۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۸/۲۴