« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
مرحله نخست دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار شد که در آن حضور ۲۲۱ نفر قطعی و ۱۳۸ نامزد دیگر در دور دوم (۱۰ اردیبهشت‌) برای ۶۹ کرسی باقیمانده با هم رقابت می‌‌کنند
کد خبر: ۹۱۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۷

مینو خالقی کاندیدای مجلس دهم از اصفهان به خبر ردصلاحیتش توسط شورای نگهبان واکنش نشان داد
کد خبر: ۹۱۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۷

امام جمعه موقت تهران گفت: نمی‌خواهم قضایای تلخی که در انتخابات اتفاق افتاد را دوباره تکرار کنم، زیرا حضور یک میلیون و 300 هزار نفری مردم استان کرمان در انتخابات این تلخی‌ها را جبران کرد. به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف ، آیت‌الله سیداحمد خاتمی امشب در آیین سوگواری حضرت زهرا (س) در محل حسینیه ثارالله اظهار داشت: حضرت فاطمه (س) 18 بهار را بیشتر ندید، اما تا ابدیت درس‌های زندگی را به ما آموخت. وی بیان داشت: حضرت زهرا (س) سه دوره زندگی دارد، دوره نخست شامل کودکی و دوره دوم شامل زندگی خانوادگی است و دوره سوم هم شامل 75 یا 95 روزه بعد از رحلت حضرت رسول اکرم (ص) می‌شود که این دوره درس‌های بسیاری را به همراه دارد. نماینده مردم کرمان در مجلس خبرگان رهبری اضافه کرد: حضرت صدیقه طاهره (س) نخستین رهرو و شیعه امام علی (ع) است و فاطمه (س) ولایتمداری را در این مدت کوتاه آموخت و این را نیز آموخت که ولایتمدار و ولایت‌شعار کیست. خاتمی ادامه داد: امیرالمومنین علی (ع) از نگاه حضرت زهرا (س) «ولی» بود آنچنان که پیامبر اکرم (ص) هم «ولی» بود. وی خطاب به جوانان عنوان کرد: این درس را از مکتب حضرت فاطمه (س) بگیرید و با حجت شرعی حرکت کنید، زیرا دام‌های زیادی در مسیر شما است و هر روز پرچم یک حزب، گروه و یا جبهه بلند می‌شود و باید زیر پرچمی بروید که حجت شرعی است و آن فقط پرچم ولایت است. خاتمی تاکید کرد: حضرت زهرا (س) این درس را داد که در فضای غبارآلود و تیره و تار، نه غبارآلود شوید و نه راه را گم کنید و ببینید، ولایت چه مسیری را مشخص کرده و آن مسیر حق، درست و شرعی است. وی اظهار داشت: بعضی‌ها به صورت مقطعی و موسمی، ولایی هستند همان طور که بعضی‌ها در دینداری، مقطعی هستند و در رمضان و عاشورا خیلی مذهبی می‌شوند، دست‌شان درد نکند، اما انسان باید همیشه ولایی و دیندار باشد. امام جمعه موقت تهران تصریح کرد: فاطمه (س) در این دوره 75 یا 95 روزه یک آن از حضرت علی (ع) جدا نشد و ولایتمدار بود و همیشه ولایی بودن مهم است. خاتمی اضافه کرد: بعد از پیامبر اکرم (ص) سلام و درود بر ایشان مُد بود، اما سلام افرادی حقیقی بود که همراه حضرت علی (ع) شدند، افراد زیادی در زمان پیامبر اعظم (ص) ولایی بودند اما بعد پیامبر راه ایشان را رها کردند و ریزش داشتند. وی ابراز داشت: در تاریخ انقلاب اسلامی هم کسانی در یک مقطعی در مجلس شورای اسلامی گفتند، کسانی که منکر ولایت مطلقه فقیه باشند، کافر هستند و امام خمینی (ره) برای مجلس نامه نوشت و گفت، غلو نکنید و ولایت‌فقیه را هم‌سنگ با ولایت معصومین (ع) نگیرید، اما یک روز هم همین جماعت در فتنه 88 در برابر ولایت شمشیر از رو کشیدند. این نماینده مجلس خبرگان رهبری اضافه کرد: حضرت فاطمه (س) آموخت همیشه ولایی باشید، ولی دیروزتان امام راحل بود و ولی امروزتان هم آیت‌الله‌العظمی امام خامنه‌ای است. خاتمی تصریح کرد: حضرت زهرا (س) آموخت، جو‌زده و موج‌زده نشوید و اگر یک روز موج خانه، فامیل و یا اقوام شما موج غیرولایی شد، نگویید، خواهی نشوی رسوا، هم‌رنگ جماعت شو، بلکه بگویید، خواهی نشوی رسوا، همرنگ حقیقت شو و خواهی نشوی رسوا، همرنگ دیانت شو. وی افزود: حضرت فاطمه (س) آموخت اگر زیر این آسمان فقط یک علی باشد و یک فاطمه، این فاطمه خودش را فدای علی می‌کند و ولایتمداری یعنی فاطمه (س). خاتمی ابراز داشت: ولی، حجت شرعی است و باید همیشه ولایتمدار باشیم و فضای ضد ولایت تاثیری نگذارد و اگر نظام ما حق نیست آیا نظام سعودی‌های وحشی، آدمکش و طفل‌کش حق است. وی در همین زمینه ادامه داد: اگر نظام ما حق نباشد آیا نظام ترکیه حق است که پایگاه داعش است، داعش در ترکیه دفتر دارد و بازارچه مرزی برای داعشی‌های آدمکش درست کرده‌اند. امام جمعه موقت تهران تاکید کرد: تردیدی نباید کرد پرچمی که امروز در نظام جمهوری اسلامی برافراشته شده، پرچم حق است و زیر این پرچم رفتن در حقیقت زیر پرچم صاحب‌الزمان (عج) رفتن است. خاتمی عنوان کرد: نگاه ما برای ولی‌فقیه این نیست که ولی‌فقیه فقط رهبر سیاسی است بلکه آن را جانشین امام زمان (عج) می‌دانیم. وی ادامه داد: گفتمان ولایت، گفتمان اخلاق، دین و پایبندی به ارزش‌های دینی است و این گفتمان است که دروغ نگویید و حتی به دشمن خود هم دروغ نبندید. نماینده مردم کرمان در مجلس خبرگان رهبری افزود: نمی‌خواهم قضایای تلخی که در انتخابات اتفاق افتاد را دوباره تکرار کنم، زیرا حضور یک میلیون و 300 هزار نفری مردم استان کرمان در انتخابات این تلخی‌ها را جبران کرد. خاتمی همچنین تخریب‌های صورت گرفته در دوران انتخابات علیه خود را بی‌سابقه خواند و اضافه کرد: با محبتی که شما مردم کرمان به ما کردید و با 702 هزار رای شما آن تلخی‌ها رفت و انتخابات تمام شد، اما دین، اخلاق و ارزش‌ها تمام نشدند. وی یادآور شد: رادیو آمریکا مدام پیام می‌داد به سید احمد خاتمی رای ندهید و تحلیلگران بی‌بی‌سی مدام می‌گفتند به خاتمی رای ندهید، این مایه افتخار بنده است و معنایش این است که من به سیبل زده‌ام و دشمن را به خوبی شناختم. امام جمعه موقت تهران بدون ذکر نام از فرد و یا افراد، گفت: برادر عزیزی که در فضای مجازی حضور داری، تو چرا از صدای روباه پیر استعمار پیروی می‌کردی. خاتمی با خوانش این شعر ناهید یوسفی که «هر کس به طریقی دل ما می‌شکند، بیگانه جدا، دوست جدا می‌شکند، بیگانه اگر می‌شکند، حرفی نیست از دوست بپرسید که چرا می‌شکند»، گفت: من حتی اگر روحانی و سید نبودم، مسلمان که بودم این همه تهمت برای چیست و آیا اصلاح، این است. وی اظهار داشت: گفتمان مقام معظم رهبری، گفتمان اخلاق است، اگر فردی را قبول نداری به وی رای نده، چرا تهمت می‌زنی زیرا این گفتمان، گفتمان ضدولایت است. خاتمی تصریح کرد: جامعه باید آکنده از دین و اخلاق باشد و تهمت و تخریب در شأن منش فاطمی و حسینی نیست. وی همچنین گفتمان وحدت را مورد تاکید قرار داد و ابراز داشت: وحدتی مدنظر است که محور دارد و محورش ولایت و گفتمان ولایت است. امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه وحدت باید حول محورهای مطرح شده از سوی مقام معظم رهبری باشد، ادامه داد: ما طرفدار وحدت هستیم، زیرا دین ما طرفدار وحدت است. خاتمی با ابراز رضایت از مشارکت مردم در انتخابات و وحدت ایجاد شده در این دوران اظهار داشت: در بهترین شرایط 50 درصد در انتخابات پارلمانی کشورهای غربی شرکت می‌کنند و در انتخابات هفتم اسفند 62 درصد از واجدان شرایط پای صندوق رای آمدند. وی از سخن مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه حتی اگر نظام را هم قبول ندارید، بیایید و رای دهید زیرا به مصلحت شماست، خاطرنشان کرد: در این عرصه وحدت کامل حاصل شد و مردم پای صندوق‌های رای آمدند. امام جمعه موقت تهران همچنین از دو قطبی کردن تهران و استان‌ها به عنوان یکی از توطئه‌هایی نام برد که همه باید در برابر آن بایستند و تاکید کرد: یکی می‌گوید، توسعه سیاسی تهران 100 است، توسعه سیاسی مراکز استان‌ها 50 و شهرستان‌ها 30 است و از یک طرف یکی می‌گوید تهرانی‌ها اهل کوفه هستند و هر دو غلط است و تهرانی‌ها، انقلابی هستند. خاتمی اضافه کرد: فهم و شعور سیاسی همه مردم ما بالاست و نباید این طور باشد که اگر در کرمان کاندیداهای جناح ما رای می‌آورد، توسعه سیاسی 100 می‌شد، اما کاندیداهای جناح ما رای نیاورند، توسعه سیاسی آنها 50 می‌شود، این به معنای شهروند شماره یک، دو و سه است و همه کسانی که در این مملکت هستند، شهروند شماره یک، دوست‌داشتنی و تجلیل‌کردنی هستند. وی ادامه داد: خیلی باید مراقب باشید، جامعه را دو قطبی یا چند قطبی نکنید، ما همراه ولایت هستیم و مردم خود را دوست داریم چه به ما رای بدهند و چه به ما رای ندهند. خاتمی اضافه کرد: هر کس پای صندوق آمده و رای داده است، دستش درد نکند زیرا به نظامش اعتماد کرده است. وی با اشاره به گفتمان نفرت از استکبار بیان داشت: بعضی‌ها فکر می‌کنند، اگر به غرب نزدیک شدیم و روابط برقرار کردیم، ایران، گُل و بلبل می‌شود، اما مقام معظم رهبری فرمودند «ما مخالف رابطه با غرب نیستیم، بلکه مخالف رابطه با آمریکا و رژیم صهیونیستی هستیم و آنهایی که با غربی‌ها مذاکره می‌کنند، بدانند غربی‌ها یک روز خیر به این کشور نرسانده‌اند». امام جمعه موقت تهران اظهار کرد: پای غربی‌ها از نیمه دوم حکومت قاجاریه به ایران باز شد و تا به امروز نشده است یک روز دست از دشمنی با این ملت بردارند. خاتمی با اشاره به روی کار آوردن رضاخان و محمدرضا پهلوی توسط انگلیسی‌ها اضافه کرد: محمدرضا را آمریکایی‌ها روی کار نگه داشتند و در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی نیز توطئه‌ها بر علیه ایران ادامه دارد. وی همچنین از توطئه غربی‌ها در زمینه انرژی هسته‌ای ایران سخن به میان آورد و تصریح کرد: قصه آزمایش موشکی مطلقا در قرارداد برجام نیست و این موضوع در قطعنامه‌های تایید نشده از سوی ایران هست که چرت و پرت است. خاتمی خاطرنشان کرد: با آزمایش‌های موشکی می‌خواهیم به ملت ایران بگوییم اگر روزی رژیم صهیونیستی خواست به شما نگاه چپ کند، تل‌آویو و حیفا با این موشک‌ها با خاک یکسان می‌شود. امام جمعه موقت تهران بیان داشت: گفتمان نفرت از استکبار را هم مقام معظم رهبری مطرح می‌کند و این ریشه در قرآن دارد. خاتمی با اشاره به گفتمان مقاومت ابراز داشت: شاه مدام دولت عوض می‌کرد، اما امام فرمود «فریب این‌ها را نمی‌خوریم» و با رهبری امام، سازش نکردیم، زیرا از تنور سازش هیچ آبی گرم نشده است، نمی‌شود و نخواهد شد. وی متذکر شد: دنیای غرب می‌داند ما بمب اتم نداریم و موشک‌های ما اخلاقی عمل می‌کند، اما تمام حرف‌شان این است که نظام دینی نباشد. خاتمی همچنین گفتمان ضدیت با فتنه را یکی دیگر از گفتمان‌های ولایت برشمرد و تصریح کرد: این را عالم و آدم و دوست و دشمن می‌دانند که دل رهبر معظم انقلاب اسلامی از فتنه خون است و حتی ایشان فرمودند «پیش خدا هم از این‌ها شِکوه خواهم کرد». وی اضافه کرد: در سال 88 انتخابات آزاد صورت گرفت، اما افرادی نانجیبانه انتخابات را زیرسئوال بردند، در انتخابات سال جاری یک لیست در تهران رای نیاورد، اما اکثر آنها مصاحبه کردند و گفتند ما تابع قانون هستیم. خاتمی با اشاره به اینکه «فتنه» خط قرمز رهبری است، بیان کرد: رئیس خبرگان رهبری در تهران رای نیاورد و گفت «از کسانی که به من رای ندادند تشکر می‌کنم، زیرا این بار از دوشم افتاد» و این یعنی برخورد نجیبانه اما بعضی‌ها یک کشور را به آتش می‌کشیدند به دلیل اینکه رای نیاورده‌اند. وی از گفتمان تقویت افراد متدین و حزب‌اللهی‌ها هم سخن گفت و ابراز داشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند «به افراد متدین و کسانی که به داد مملکت می‌رسند، افراطی و تندرو نگویید و جدول دشمن را پر نکنید». نماینده مردم استان کرمان در مجلس خبرگان رهبری بیان داشت: از عجایب قصه این است که بعضی‌ها یک بار کلمه فتنه و بصیرت را نگفتند با اینکه رهبری 200، 300 بار این کلمات را تکرار کردند. خاتمی در همین زمینه گفت: می‌گفتند، افراطی‌های آمریکا و ایران نمی‌خواهند مسائل هسته‌ای رفع شود و این در حالی‌ است که صهیونیست‌ها، افراطی‌های آمریکا هستند. وی ادامه داد: ما ملاک را رهبری می‌دانیم و هر کس با این خط همراه بود، معتدل است و آنهایی که در فتنه 88 مقابل رهبری ایستادند تندرو و افراطی هستند و برای اینکه فرار به جلو داشته باشند به افراد متدین می‌گویند، تندروی افراطی و اینکه آمریکا و انگلیس این حرف را می‌زند شما چرا هم‌صدا و هم‌زبان با آنها می‌شوید. خاتمی با اشاره به گفتمان مراقبت از نفوذ اظهار داشت: مقام معظم رهبری، نفوذ را معنا کردند و فرمودند «مسئولان یکی از اهداف نفوذ هستند برای اینکه تصمیمی را بگیرند که بیگانگان می‌خواهند و یک هدف نفوذ هم مردم هستند تا ارزش‌های انقلاب اسلامی، مقاومت‌ها و ارزش شهادت‌ رنگ ببازد». نماینده مردم استان کرمان در مجلس خبرگان رهبری در پایان سخنان خود ابراز داشت: حضرت صدیقه طاهره (س) به ما آموخت گفتمان ولایت، گفتمان سعادت است.   منبع: خبرگزاری فارس
کد خبر: ۹۰۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۲

فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: امنیت مردم خط قرمز ماست و ما با کسی بر سر این موضوع معامله نمی‌کنیم و پاسداران ما در این خصوص کوتاه نمی‌آیند. به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف، سردار امیرعلی حاجی زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گفت‌وگوی تلویزیونی با اشاره به ساخت شهر موشکی زیر زمینی، اظهار داشت: سپاه در احداث پروژه های عظیم تونلی در بسیاری از موارد کمک حال دولت بوده است و ما 31 سال است که بصورت شبانه کار فعالیت ساخت تونل را انجام دادیم. وی ادامه داد:ایجاد انبارهای موشکی، سیلوها و فضاهای زیر زمینی از جمله آن هستند، ما فقط در ساخت موشک و سکوهای پرتاب فعالیت نداشتیم بلکه در بخش پدافند غیرعامل نیز فعالیت زیادی داشته ایم. فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران با تاکید بر اینکه ایران شروع کننده جنک نیست و نباید نسبت به جنگ احتمالی غافل‌گیر شویم، گفت: آمریکا دشمن ما است و به او اعتماد نداریم پیش از این جنگی به ما تحمیل شد که 8 سال درگیر آن بودیم و قرار نیست دوباره غافل گیر شویم. سردار حاجی زاده افزود: باید به قدری قدرتمند شویم که بتوانیم از ملت ایران محافظت کنیم و نباید اجازه دهیم که بیگانه ای از بیرون اراده کند و برای مردم ما مشکل ساز شود، کشور اکنون امن و باثبات است و  امنیت مردم خط قرمز ماست و ما با کسی بر سر این موضوع معامله نمی‌کنیم و پاسداران ما در این خصوص کوتاه نمی‌آیند. وی تصریح کرد: در این شرایط مردم فقر را می پذیرند ولی اینکه امنیت به خطر بیوفتند را کسی نمی‌پذیرد هم مجلس و هم دولت باید برای سال های آینده به ما کمک کنند توان بنیه دفاعی و موشکی خود را تقویت کنیم. فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران در پاسخ به سوالی درباره ایده ساخت شهرهای موشکی، خاطرنشان کرد:  از سال 1363  که اولین موشک‌ها را از لیبی گرفتیم که شامل 30 فرند موشک و دو سکوی پرتاب بود قبل از ورود این موشک‌ها به ایران حفاری اولین تونل را در کرمانشاه آغاز کردیم. سردار حاجی زاده با بیان اینکه در ساخت این تونل ها تجربه طولانی داریم و مطمئن‌ایم اگر بمب اتم هم به آنها اصابت کند تخریب نمی شوند اظهار داشت: این تونل‌ها در زیرکوه حفرشده‌اند و  از استانداردهای بالای امتیتی  برخوردار هستند. وی در پاسخ به سوال دیگری درباره میزان آمادگی دفاعی شهرهای موشکی سپاه، گفت: تعداد زیادی از یگانهای ما به صورت شبانه روز در حال آماده باش هستند و تعطیلی برای آنها مفهومی ندارد و درصدی از موشک های ما همواره بصورت عمود آماده شلیک هستند و در هر شرایطی آمادگی کامل را داریم به طوری که موشک‌ها سوخت زده آماده پرتاب به سمت هدف مد نظر هستند. فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران افزود: افسران مجوز عملیات دارند بلافاصله بعد از حمله با واکنش پاسخ خواهند داد و در لحظه چند صد فروند موشک به اهداف تعیین شده شلیک می‌شود. سردار حاجی زاده در پاسخ سوال دیگری توانایی آمریکایی ها در رصد شهرهای موشکی گفت: این‌ها اشتباه محض است برخی ها آمریگایی ها را بزرگ کرده اند ولی آنها آنقدر هم بزرگ نیستند،البته ممکن است که برخی تونل های ما قابل شناسایی باشد اما به هیچ وجه قابل انهدام نیستند. وی با تاکید بر اینکه آمریکا برای ما کدخدا نیست گفت: آمریکا برای ما هیچ است زیرا ما توانمندی‌های بالایی داریم و آنها توان جنگیدن با ما را ندارند، آنها اینقدر ضعیف هستند که وقتی در سال 2009 قصد خروج از خاک عراق را داشتند، نگران این بودند که چگونه آنجا را ترک کنند به طوریکه به آنها آسیب نرسد. فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران ادامه داد: آنها از طریق سفارت آمریکا یک مسئول عراقی را به تهران فرستادند و از سپاه پاسدران انقلاب اسلامی درخواست کمک خواستند تا آبرومندانه از این کشور خارج شوند و زمانی که آن نماینده قصد داشت به عراق برگردد، سفیر آمریکایی در فرودگاه بغداد منتظر بود ببیند چه ایران پیامی داشته است. سردار حاجی زاده تاکید کرد: ایران کشور قدرتمندی است و آمریکا فقط ظاهر دارد،آمریکا برای کشورهای ضعیف کدخدا است ولی برای ما هیچ است. وی در پاسخ به سوال دیگری درباره عدم دقیق بودن موشکهای نقطه زن گفت: یک از امکانات کمک ناوبری ماهوارهای کنترل گر است که در دست قدرتهای بزرگ قرار دارد و این امکان شاید به ما در نقطه زنی کمک نکند اما ما برای خود امکانات دیگری داریم که فقط از آن استفاده نمی‌کنیم. فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران در ادامه به جایگاه توان موشکی ایران اشاره کرد و گفت: توان موشکی ما با فاصله زیاد در منطقه اول است، در جهان نیز جز چند قدرت برتر هستیم البته بومی بودن و سرعت پیشرفت برای ما در اولویت قرار دارد و موشک‌هایی مثل فاتح و سجیل و هرمز نظیر ندارند و کاملا بومی ساخته شده اند. سردار حاجی زاده با انتقاد از عدم توجه به تولید داخل، گفت: ما به توانایی ساخت موشک هایی با سیستم پیچیده دست یافتیم اما به بخش غیر نظامی انتقاد داریم و متاسفانه شاهد عدم پاسخگویی از سمت مسئولان هستیم. فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران با طرح این سوال که چرا در بخش اقتصادی وابستگی داریم؟، گفت: آیا صنعت غیر نظامی ما پیچیدگی های بالاتری دارد که ما باید به سراغ غربی ها برویم؟ اکنون که تحریم ها برداشته شده فوری آقایان به فرانسه و اروپا رفتند و قطعه سازانی که در شرایط تحریم کمک حال خودرو سازان بودند باید بنشینند و نظاره گر باشند که مسئولان ما به فرانسه سفر کنند و از آنها قطعات خودرویی را تامین کنند. سردار حاجی زاده افزود: چرا ما باید به کشوری چون فرانسه که تا دیروز در مذاکرات با مانع تراشی‌های خود اذیت می کرد و در جنگ تحمیلی نیز باعث آزار ما شد بر سر ورود قطعات خودرو توافق کنیم؟ وی ادامه داد: همانطور که رهبری تاکید کردند اگر ما  در اقتصاد مقاومتی به داخل توجه کنیم مشکلات حل خواهد شد. چرا ما در حوزه‌های دیگر مثل خودرو نتوانسته‌ایم مانند حوزه دفاعی به خودکفایی برسیم؟  این نگاه به بیرون ما را بدبخت کرده است. اگر دور تا دور ایران را هم دیوار بکشند تولید موشک ما متوقف نخواهد شد و ما به هیچ کشوری نیاز نداریم. فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران به صنعت تولید هواپیماهای بدون سرنشین اشاره کرد و گفت: امروز بالاترین تکنولوژی‌ها در ساخت هواپیماهای بدون سرنشین را داریم  و از بسیاری از قدرت ها بالاتر هستیم. سردار حاجی زاده در پایان گفت: در حین برگزاری رزمایش اقتدار ولایت آزمایش مهمی را انجام دادیم و همانطوری که در گذشته موشک شهاب2 رانقطه زن کردیم، موشک عماد که همان مدل پیشرفته قدر اف و اچ  است، نقطه‌زن و هدایت‌پذیر شد. همچنین موشک برد بلند قیام را نیز توانستیم  به‌صورت نقطه‌زن در بیاوریم.
کد خبر: ۹۰۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۰

منصور نظری:قطعه مثنوی «چشم‌انتظار» تقدیم به چشم‌های تا ابد منتظر کودکان شهدای مدافع حرم  
کد خبر: ۸۹۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۱۶

مسعود دهنمکی در آخرین به روزرسانی وبلاگ شخصی‌اش در پستی با عنوان «زلزله در راه است» به بحث انتخابات پرداخته است. به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف ، مسعود دهنمکی در آخرین به روزرسانی وبلاگ شخصی‌اش در پستی با عنوان «زلزله در راه است» به بحث انتخابات پرداخته است که متن آن به شرح ذیل است: آقایان چپ و راست! گسل تهران در انتخابات فعال تر  شد .نه تهران کوفه است نه مردم سایر شهرها کم شعور در رسوایی 2 گفتیم  زلزله در راه است کسی باور نکرد حالا هم که در تهران پیش لرزه سیاسی را احساس کرده اند دارند توپ را می اندازند در زمین تلگرام و باور نمی کنند ظهور طبقه جدید با مختصات جدید و مطالبات جدید  معلول تناقضات رفتاری در حکومت داری بوده و راست  و یا فلان مداح با کوفه خواندن تهران و چپ و یا اقای مرعشی  با  توسعه نیافتگی و به تعبیری کم شعزاور خواندن شهرستانی ها و با فرمان شو دادن  در مواقع شکست  باز به بیراهه می روند و دارند صورت مسله را پاک می کنند.  اگر بپذیریم  اصلاح طبان در شبکه سازی مجازی موفق بودند  و پیروزی لیست آنها در تهران نتیجه این کار است آن طرفی ها هم رسانه ملی را داشتند . عقلای قوم باید بپذیرند این رای ها واکنشی و معلول  چیزهای دیگری است .چه اول شدن فایزه هاشمی در تهران در مجلس پنجم و چه رای خاتمی در دوم خرداد و چه رای احمدی نژاد و چه امروز.  کدام نظام سیاسی در دنیا را سراغ داریم که در هر انتخابات  مشروعیت خود را در دو قطبی سازی بین سیاه و سفید به چالش بگذارد .بحران های اجتماعی و فرهنگی فاصله و تضاد طبقاتی در کشور  اگر چاره نشوند نه چپ برنده انتخابات است و نه راست .جدال سنت و مدرنیته و توسعه بدون الگوی بومی و فاصله طبقاتی  و فروپاشی اخلاقیات و فساد سیستمی دارد گسل بین جامعه ایرانی را فعال می کند . زدن این حرفها به مفهوم ندیدن نیمه پرلیوان نیست ولی اینجا بحث آسیب شناسی و معدل گیری است.  کدام عقل سلیمی می پذیرد با این همه ادعای پیشرفت آمار بین 7 تا ده میلیون معتاد و 14 میلیون پرونده قضایی در سال و سن بالای ازدواج و آمار وحشتناک طلاق در مدیریت فرهنگی و اقتصادی مشکل نداریم و همه اینها تقصیر بیگانه است.  قبل از انتخابات 84 مستند  فقر و فحشا و کدام استقلال کدام پیروزی را ساختم تا هشدار دهم و بفهمند ولی نفهمیدن و تازه شنیدم چند ماه پیش مسولین به تماشای چنین مستندنشسته اند.  امسال  رسوایی 2 را ساختم تا بگویم زلزله در راه است و باز نفهمیدند و دارند آسمان را به ریسمان می بافند نتیجه انتخابات در تهران  یک نشانه است چون کلان شهرها دارند به تهران های کوچک تبدیل می شوند احساس سرخوشی چپ از این آرا زود گذر است چون مطالبات جدید در راه است با دیدن رسوایی 2 بیشتر متوجه منظورم خواهید شد.
کد خبر: ۸۹۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۱۵

 آوای رودکوف:نماینده مردم کهگیلویه  بزرگ در مجلس شورای اسلامی طی یاداشتی در صفه شخصی خود از نتایج مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه تهران،ری،شمیرانات و اسلامشهر اظهار نگرانی کرد
کد خبر: ۸۸۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۱۰

به فهرست‌هایی با ترکیب افراد مرعوب دشمن و بخصوص آمریکا نباید رأی داد هر چند که از مسیر شورای محترم نگهبان عبور کرده باشند
کد خبر: ۸۸۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۰۶

در مدت اخیر، برخی سیاسیون، خود را معتدل و میانه‌رو و مخالفان خود را تندرو و افراطی معرفی کرده‌اند و با تکرار این ادبیات، در پی تخریب وجهه طیف انقلابی و حزب‌اللهی کشور هستند. رهبر معظم انقلاب در دیدار دیروز خود این رفتار اشتباه را تقبیح کردند
کد خبر: ۸۸۴۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۰۶

باهنر:ما قبول نداریم که همه اصلاح‌طلبان را با یک چوب برانیم. ما در اصلاح‌طلبان همچنان که در اصولگرایان نیز وجود دارد از طیف تند و رادیکال و هنجارشکن و ساختارشکن داریم تا انسان‌های معتدل و علاقمند به نظام و رهبری
کد خبر: ۸۵۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۱

یک عامل اساسی شکست سپاه امام علی علیه السلام درجنگ صفین ساده لوحی برخی خواص از جمله ابوموسی اشعری بود
کد خبر: ۸۵۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۰

آقای هاشمی! آتش فتنه‌ای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بی‌معناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف" متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد: مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.» مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد. حمایت از منافقین و جنبشی ها در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولین‌بار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیته‌ی مشترک به اوین منتقل‌شده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشم‌بند را از روی چشمانم باز کردند، عده‌ای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپی‌ها (مارکسیست‌ها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم به‌طرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علی‌رغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید می‌شد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلب‌توجه می‌نمود سؤال‌های شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانی‌تان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک می‌دانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابل‌توجه بود. البته داستان حمایت‌های شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصله‌گیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آن‌ها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش می‌دانستم. با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاب‌اسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤال‌برانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت شش‌دانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخست‌وزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن‌ هم در خطبه‌های نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاب‌اسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرت‌عالی به‌عنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتش‌بیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما به‌هرحال چون تصور ما این بود که حضرت‌عالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم. اصرار بیش‌ازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره) آنچه برای ما غم‌انگیزتر بود اصرار بیش‌ازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بین‌المللی و لیبرال‌ها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. این‌که چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگ‌ترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و هم‌عرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول می‌کنند. تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگ‌ترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچ‌گاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب می‌دانید که امام و ملت ایران و بچه‌های حزب الهی هیچ‌گاه جنگ‌طلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچ‌گاه به وعده‌های نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگ‌ترین مصداق و دلیل آن‌هم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعده‌های خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرت‌های جهانی کوک شده و محاکمه‌ی صدام یعنی محاکمه‌ی خودشان و آن‌ها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ... حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم جناب هاشمیحضرت‌عالی در دوران ریاست‌جمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای در خط‌مشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ به‌گونه‌ای که در خطبه‌های نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآن‌پس مردم را به مانور رفاه و مصرف‌گرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصت‌های زیادی از دست رفت. عده‌ای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود می‌دانند و شما نیز خود را برادر معنوی آن‌ها معرفی کردید آن‌چنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمی‌شنیدید و یا حسابی برای آن باز نمی‌کردید. فشار اقتصادی آن‌قدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آن‌ها را ریشه‌یابی نکردید. کسبه‌ی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمت‌ها را افزایش می‌داد و علت را که جویا می‌شدید می‌گفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران می‌کنیم. این در شرایطی بود که عده‌ای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت می‌گفتند که بستگان رئیس‌جمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار می‌داشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولت‌ها با معترضین برخورد می‌کنند و کشتن آن‌ها هزینه‌ای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!! تهاجم فرهنگی، شکل‌گیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی وای بر ما. این تذهبون؟به‌راستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بی‌دردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظله‌العالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکل‌گیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فی‌المثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد می‌گفت تو هم سوسیالیست شده‌ای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آن‌چنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکان‌پذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیده‌بان آن برای رصد کجی‌ها باشد وارد عرصه‌های اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسم‌خورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلوده‌سازی فرزندان آن‌ها است؛ اما دریغا که هشدارها فایده‌ای نکرد. سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجب‌برانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایت‌فقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروه‌ها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت می‌کردند و علیه ارزش‌های انقلاب مطلب می‌نوشتند و شما می‌دانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟ توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!! توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟ وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین. ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما! جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی می‌خوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد! آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!! و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست. - شما دیدید که آن‌ها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آن‌ها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آن‌ها با شما بود.- شما دیدید که آن‌ها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آن‌ها خط امام را تحریف می‌کنند- شما دیدید که آن‌ها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آن‌ها دنبال می‌کنند.- شما دید که آن‌ها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوت‌طلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟ آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا و ما علی‌رغم بی‌مهری‌ها و کم‌لطفی‌ها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، به‌عنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمع‌بندی رسیدند ولی در مورد حضرت‌عالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرت‌عالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از: ۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایه‌داران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین می‌شود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژه‌خواری را تداعی می‌کند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنش‌زدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخ‌گویی همه‌ی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فی‌المجلس واکنش نشان دادند. جناب آقای هاشمیملاحظه می‌فرمایید که بچه‌های حزب‌الله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا. حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همه‌ی نیروهای حزب‌الله را نگران کرد، گروه‌های سیاسی اصول‌گرا گرد هم جمع شدند تا چاره‌اندیشی کنند. آن‌ها وفاق در بین همه‌ی وفاداران به‌نظام را ضروری دانستند و جهت شکل‌گیری این وفاق محوریت شما را جمع‌بندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد به‌نظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالش‌ها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادی‌ها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت می‌شد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوق‌های رأی مردم می‌نویسند خاتمی ولی خوانده می‌شود ناطق؛ شما می‌دانستید و توی دهان آن‌ها نزدید و بلکه آن‌را فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزب‌الله رأی نیاورد. ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد القصه؛ ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد و روزبه‌روز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد. مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدی‌نژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدان‌داری می‌کند؛ البته ممکن است بعضی عوض‌شده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آن‌هم ناقص و با اشکال مختلف عاریه‌ای و وارداتی با الگوهای صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش می‌کند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود. دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد می‌شد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟! به‌هرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولی‌های مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرف‌ها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصول‌گرایان وحدت کنند، نمی‌آیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشته‌ایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت می‌کنم و نمی‌آیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحله‌ای می‌شود و نفس دومرحله‌ای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کرده‌اند همین الآن که من تصمیم نگرفته‌ام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرال‌ها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدی‌نژاد را فراهم کردید. حمایت ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴ جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوال‌هایی که راه انداختند و برچسب‌های ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ می‌کردند و چه می‌توان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و به‌اصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... . و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همه‌ی ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدی‌نژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود. کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؟!!! در همان زمان مطلع شدیم که اتاق‌های فکر و کمیته‌ی پشت‌صحنه به ستادهای شما خط داده‌اند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابان‌ها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرت‌عالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازه‌ای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالب‌تر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن می‌نشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد به‌عنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.» البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیس‌جمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را می‌زنیم. وای بر ما، کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟! کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کرده‌اید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزب‌الله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأمل‌کنید. کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید و همه را با احمدی‌نژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ می‌دانید بسیاری از بزرگان که از حضرت‌عالی حمایت می‌کنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمی‌بینند بلکه برای بازدارندگی از شکل‌گیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید. خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا می‌داند که چه تلاش‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی شد، چه پول‌ها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجی‌ای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدی‌نژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدت‌ها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود. دردمندانه عرض میکنیم که در همه‌ی صحنه‌های آشکار و پنهان فتنه -از اتاق‌های فکر پشت‌صحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم می‌خورد. بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کردید؟ قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانه‌ای شد، خطاب به ولی‌فقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهاد‌های شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حال‌آن‌که هیچ‌گاه حاضر نشده‌اید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشان¬هایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده می‌کنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید: سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود. فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد فی‌المثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نه‌تنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آن‌ها در فتنه بیشتر شد و ما هیچ‌گاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم. نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی کار به‌جایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیت‌الله ری‌شهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضع‌گیری‌هایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید. اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبی‌ها و منافقین بود، به‌عنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواسته‌های خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً می‌دانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند. به‌راستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسم‌خورده ملت ایران به او دل‌خوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد می‌کردند؟! آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند! قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یک‌دندگی‌ها و غرور اصحاب و یاران بنیان‌گذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟! چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟! قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پس‌ازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایف‌الحیل تحت‌فشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درس‌آموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درس‌ها و عبرت‌هایش برای تاریخ و آیندگان به‌جای می‌ماند، ولی آنچه باعث شد این رنج‌نامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیت‌های انقلاب بود. بسیار برایم رنج‌آور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا می‌داند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمی‌گویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض می‌کنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران می‌شود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانه‌ی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟ سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری می‌افتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی می‌کند. هنگامی که این جمله‌ی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامه‌ی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور می‌کنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور می‌کنم، به این یقین می‌رسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت می‌دهد. جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان می‌ایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرت‌طلب را به‌دست گرفته، افول کرده‌اید. این کار مشاوره‌های غلط و اتاق‌های فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینه‌ها مهم است و آن زمینه‌ها این فرصت‌ها را به وجود می‌آورد. مواضع افراطی سال های اخیر جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید. برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم: ۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفت‌وگویی با فصلنامه مطالعات بین‌المللی می‌گویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامه‌ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمی‌خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، این‌ها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است این‌ها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنه‌هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آن‌ها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آن‌ها شویم. مذاکره می‌کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آن‌ها را پذیرفتیم، تمام است.» و جالب اینکه پس‌ازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانه‌ها مواجه می‌شود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحث‌هایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را می‌دادند.» (!) با توجه به‌قاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» می‌توان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کرده‌اید، سخت مبالغه‌آمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که سکوت امام به‌معنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمی‌توان به‌حساب موافقت ایشان با دیدگاه‌های انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست. ۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام می‌گرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحی‌شده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیت‌الله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندان‌ها پر از مردم، زندان‌ها جا ندارد بعضی از ورزشگاه‌ها را گرفتند، آن‌ها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیک‌طرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی می‌شوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمب‌های آمریکا باید بمانند.» تنها پس از واکنش رسانه‌ها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقب‌نشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه می‌توان تبعات آن سخنان دشمن‌شادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟ ۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجال‌برانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آن‌چنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بت‌ها فحش می‌دادند، می‌گوید: حق ندارید به بت‌های آن‌ها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» می‌فرماید بت‌ها را سب نکنید، چون آن‌ها هم متقابلاً به خدا بد می‌گویند و باعث گمراهی بیشتر آن‌ها می‌شوید.» پس‌ازآن نیز پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت‌عالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنش‌های تند بعدی و جوسازی‌های به‌عمل‌آمده در این خصوص تأکید می‌کند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. به‌هرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیم‌الشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعه‌ای که به امامت خود حضرت‌عالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد. مگر از یاد برده‌ایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دست‌نشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را به‌حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را به‌حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته‌اند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کرده‌اند!» و مگر می‌توان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا می‌خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.» امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانه‌ی سال‌های دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟! گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شده‌اند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند می‌زنند! خدا را شکر می‌کنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیش‌بینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنون‌که من حاضرم، بعضی نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده‌شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیش‌بینی نکرده بود، تحریف‌گران با میراث فکری او چه می‌کردند؟! و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند. ۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأمل‌برانگیز است. شما اخیراً در مصاحبه‌ای ادعا کرده‌اید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسان‌های افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام می‌گفتند] می‌زدند. بعضی‌ها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] می‌گفتند: با دولت‌ها کار نداریم و با ملت‌ها کار داریم. این حرف‌های عجیب‌وغریب، باعث شد که کم‌کم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.» ظاهراً صدام هم بی‌تقصیر بوده و این به قول شما افراطی‌های داخلی بوده‌اند که صدام را ترسانده‌اند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطی‌هایی که از آن‌ها سخن گفته‌اید و آن‌ها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بوده‌اید و احتمالاً باید گفت حضرت‌عالی در رأس افراطیون بوده‌اید. مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفته‌ام همه توطئه‌های جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.» و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح می‌کنند، می‌فرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می‌کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کرده‌ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع‌گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می‌کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می‌گذارند. این یک نمونه است که خدا می‌خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه‌اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده‌اندیشی به درآییم و همه‌چیز را به‌حساب اشتباه و سوءمدیریت و بی‌تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیست‌ها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند» اگر هم مقصودتان از افراطی‌هایی که دم از صدور انقلاب می‌زدند، همان خط ۳ ای‌ها و باند مهدی هاشمی معدوم‌اند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیمانده‌های آن‌ها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفته‌اند؟ ۵- مواضع و دیدگاه‌های روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأمل‌برانگیز است. بنا بر نقل رسانه‌ها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولی‌فقیه تصمیم‌گیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفته‌اید «ولی‌فقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمی‌شود بگوییم ولی‌فقیه؛ ممکن است نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد... تعدادی علی‌البدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.» این‌گونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح می‌شد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرت‌عالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامه‌ریزی کند؟! ۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمی‌شود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفت‌وگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیه‌ام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آن‌ها هم هست. همه بیایند. حتی آن‌هایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آن‌ها هم هست. ما می‌خواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیم‌هایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آن‌ها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.» چنین به نظر می‌رسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه می‌کنید فعلاً که گزینه دیگری به‌جای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟! ۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفته‌اید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً می‌توانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.» این درحالی است که هم ما و هم شما می‌دانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پس‌ازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرت‌عالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام می‌پذیرد؟ ایا می‌توان در این‌گونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند. ۸- موضوع دیگری که نشان می‌دهد به‌زعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشه‌های بنیان‌گذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بین‌المللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی می‌شوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش می‌بردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و توانایی‌هایی که به‌طور روزافزون در کشور افزایش پیدا می‌کند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم». حال‌آنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشه‌های امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آن‌ها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک می‌شود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر می‌شود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت می‌کند. آیا با این وضعیت نمی‌توانیم به تغییر ۱۸۰ درجه‌ای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶

 مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد در جمع دانشجویان پیام نور بهمئی با تبیین حادثه ١٦ آذر، به مهم ترین مطالبات دانشجویان پرداخت
کد خبر: ۷۹۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۷

نقش پژوهش در توسعه پايدار كشورها بخصوص كشورهاي صنعتي بي بديل است و داراي اهميت واز جايگاه بالايي يرخوردار است
کد خبر: ۷۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۶

امام جمعه موقت تهران گفت: اکنون نفوذی­ها وجود دارند و کسانی که فتنه کردند، هنوز رها نکرده­ و برخی پست­ها را گرفته­ اند و فعلا خیالشان جمع است؛ کسانی­که موجودیت شان با بحران­ها و آشوب­ها به وجود می­ آیند، با یک آشوب از بین می­ روند. به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از انتخاب  حجت ­الاسلام کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران  در حسینیه آیت­ الله مرعشی نجفی(ره) در قم خاطرنشان کرد: کف­ هایی که روی آب­ها وجود دارد، نتیجه اصطکاک هایی است که در برخورد آب با موانع ایجاد م ی­شود و کفی که با طوفان به وجود آمده با همان هم از بین می­رود. کسانی که با جریانات سیاسی اوج می­گیرند، با طوفان­ها به وجود آمده­اند و موجودیت آنها به بحران­ها بستگی دارد؛ کسانی که آشوب و فتنه می کنند، موقعیت شان در فتنه است و در صورتی که فتنه نباشد و مردم اینها را بشناسند، می­دانند که این افراد سوء استفاده می­کنند. امام جمعه موقت تهران گفت: در غبار و دود، چشم ­ها گرفته می­شود و نیروی خودی به جای دشمن هدف قرار می گیرد؛ در فتنه خواستند ما خودمان، خودمان را بزنیم و احتیاجی به بیگانه نداشته باشیم؛ اکنون نفوذی­ ها وجود دارند و کسانی که فتنه کردند، هنوز رها نکرده­ و برخی پست­ها را گرفته ­اند و فعلا خیالشان جمع است؛ کسانی­ که موجودیت شان با بحران­ها و آشوب­ها به وجود می­آیند، با یک آشوب از بین می­روند. صدیقی درباره تأثیر انقلاب اسلامی اظهار داشت: انقلاب ما، دنیا را مبهوت کرده است و اسلام را در صحنه زندگی آورد؛ اسلام را از متن زندگی ما برده بودند؛ اسلام ما، اسلام عدالت، صداقت و امانت است؛ انقلاب شروع شده، اما به نتیجه نرسیده است؛ کسانی که امروز از نفوذ ولایت فقیه می ترسند، به خاطر کارهایی است که می­خواهند انجام دهند، چرا که ولایت فقیه، مانع کارشان می شود. وی گفت: نمودها و ادعاها و عزیزکردن خود نزد مردم، این سیاسی­ بازی­ها و جریانات سیاسی، از جبهه گرفته تا نهضت آزادی و اصلاحات و مشارکت هیچ ریشه ای در خون شهدا، ولایت و امامت ندارند؛ عاقبت برای اهل تقوا و یقین است و به مقصد می رسند و کارشان تا آخر ادامه دارد.
کد خبر: ۷۸۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۶

 پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir رویش نیوز نوشت : درست یک هفته قبل بود که داعش با انجام چندین عملیات تروریستی همزمان در شهر پاریس بیش از 100 نفر را به قتل رساند و شبی بسیار تلخ را برای فرانسه رقم زد. برد تیم ملی فرانسه در برابر آلمان در آن شب خونین، شاید برای سال‌های سال تلخ‌ترین بردی باشد که فرانسوی‌ها تجربه کرده‌اند. عملیات‌های تروریستی نهایتاً با یک گروگان گیری، دخالت نیروهای امنیتی، کشته شدن عوامل تروریستی و آزد شدن گروگان‌هایی که هنوز زنده بودند، تمام شد تا شب کابوس بار فرانسه تمام شود. در همان ساعات ابتدایی پس از این اتفاق موج همدردی با فرانسوی‌ها تمام جهان را فرا گرفت و از شخصیت‌ها گرفته تا دولتمردان کشورهای مختلف در پیام‌های تلفنی، تصویری، مکتوب، توئیتری و... این جنایت را محکوم کردند. نورپردازی بناهای مختلف در سطح دنیا به رنگ پرچم فرانسه درآمد تا همه جهان عزادار مردمان فرانسوی باشند و تروریست‌ها را محکوم کنند و بگذریم از این حقیقت تلخ که در این میان فراموش می‌شود جان تمام کودکان سوری و لبنانی و عراقی و هیچ‌کس برای آن‌ها همدردی نمی‌کند. این اتفاق در ظاهر یک عملیات تروریستی بوده که داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفته است، اما درباره پشت پرده آن گمانه‌زنی‌های بسیاری صورت گرفته است. از جمله اینکه این پشت پرده این اتفاق خود غربی‌ها بوده‌اند تا با ساختن 11 سپتامبر دیگری بهانه برای انجام اقداماتی فراتر از حمله‌های هوایی در سوریه پیدا کرده تا بتوانند بشار را از سوریه حذف کنند. تصویب قطعنامه‌ای بر ضد حکومت بشار بدون اشاره به داعش، آن هم در جو به وجود آمده به خاطر عملیات تروریستی داعش که در حال مبارزه با بشار است خود لطیفه‌ای تلخ است که می‌تواند شاهدی بر این مدعا باشد. در این باره و پیامدهای دقیق این اتفاق و اینکه چه کسانی پشت پرده چنین عملیاتی بودند، زمان قضاوت خواهد کرد، گرچه سناریو بسیار تکراری است. آنچه در این نوشته به آن خواهیم پرداخت، واکنش قشرهای مختلف در ایران به این حادثه است، از سیاستمدار گرفته تا مردم عادی و روزنامه‌نگار و مطبوعاتی. اگر در این زمان به آن می‌پردازیم بدین خاطر است که تب مرده باش و زنده باش های اولیه و شاید تا حدود بسیاری احساسی فروکش کرده باشد و بتوان چند سؤال منطقی و بدون حاشیه مطرح کرد و دغدغه‌هایی را به اشتراک گذاشت. ناراحت شدن از فاجعه پاریس و احساس همدردی کردن با قربانیان حادثه مسئله کاملاً اسلامی است و دل هر انسانی از اتفاق رخ داده در آن شب خونین به درد می‌آید، پس آنچه در ادامه می‌آید به‌طور حتم در نفی همدردی با قربانیان نیست. در ابتدا به عملکرد دولت‌مردان در این خصوص نگاهی بیندازیم؛ رئیس جمهور محترم در همان ساعات ابتدایی این اتفاق طی نامه‌ای از طرف ملت ایران با دولت و ملت فرانسه همدردی کرد و بعد از آن نامه‌ای برای محکومیت حادثه لبنان نوشت که البته 48 ساعت از آن می‌گذشت. از این مسئله که چرا نزد دولتمردان ما نیز به سبک و سیاق غربی‌ها فرانسه و مردمش مهم‌تر از لبنان و شیعیانش باشند که بگذریم، به متن پیام رئیس جمهور می‌رسیم. رئیس جمهور از طرف ملت ایران با دولت و ملت فرانسه همدردی نموده‌اند. سؤالی که پس از خواندن این پیام ذهن را مشغول می‌کند این است که مگر یکی از اصول دیپلماسی حرکت متوازن و هم سطح در قبال یکدیگر نیست؟ هم دردی با مردم پیامی بسیار خوب و به موقع بود، اما چرا ما باید با دولتی همدردی کنیم که سال‌های سال است اصلی‌ترین گروه تروریستی ضد نظام، دولت و مردم ما که سابقه هزاران ترور در ایران دارد را حمایت و به وی اجازه فعالیت آزادانه در فرانسه را  می‌دهد و مطمئن باشید که پس از این هم خواهد داد؟ فی‌الواقع آیا دیپلماسی صحیح و نه حتی مطابق با معیارهای اسلامی و جمهوری اسلامی بلکه مطابق با معیارهای عمومی دنیا، همدردی با چنین دولتی چنین را مجاز می‌داند؟ دولت فرانسه در کدام یک از مواردی که ایران قربانی تروریسم بوده است، از دهه 60 و انفجار دفتر حزب جمهوری گرفته تا همین اواخر ترور دانشمندان هسته‌ای کشور و شهدای مدافع حرم در کنار ما بوده که اکنون ما بخواهیم در کنار آن دولت باشیم؟ همدردی با مردم صحیح است و باید ذکر شود، اما همدردی با دولت فرانسه آن هم از طرف ملتی که بسیاری از جوانان خود را در عملیات‌های تروریستی گروهک منافقین ازدست‌داده است در کدام دیپلماسی قابل‌قبول است؟ رئیس جمهور می‌توانستند خطاب به اولاند به ملت فرانسه تسلیت بگویند و اینکه ملت ایران در کنار ملت فرانسه خواهد بود. به نظر می‌رسد تعیین و مشخص کردن ساز و کار برخورد مناسب و مهم‌تر از آن متناسب با دول غربی از جمله مواردی است که نیاز به بررسی و دقت عمل بیشتری دارد تا در آن گرفتار افراط و تفریط نشویم. در حوزه رسانه اطلاع‌رسانی فوری و پوشش اصل و حاشیه‌های این اتفاق به خوبی در رسانه‌های ایران انجام گرفت. از سایت‌های خبری تا روزنامه‌ها و اخبار صدا و سیما. در این میان برخی رسانه‌ها برای پوشش این اتفاق از تیترهایی استفاده کردند که نقش دولت فرانسه را در حمایت از داعش و تجهیز و قدرتمندتر کردن آن یادآور می‌شد. مسئله‌ای که به مذاق عده‌ای خوش نیامده و آن را توهین به ملت فرانسه دانستند. اینکه اروپا و دولت فرانسه بخواهند با فرار به جلو نقششان را در به وجود آمدن و یا حداقل قدرتمند شدن داعش فراموش کنند، طبیعی است، اما آیا ما نیز باید خود را به فراموشی بزنیم؟ یادآوری این نکته که دولت فرانسه اکنون دارد دست‌پخت خود را در چند سال جنگ افروزی در سوریه می‌چشد تیتری غیر انسانی به شمار می‌آید؟ هیچ‌کسی از اتفاقات فرانسه خوشحال نیست، اما چه زمانی برای تذکر این نکته که آنچه در فرانسه رخ داده است، تنها گوشه کوچکی از وضعیتی است که عراق و سوریه 5 سال است به خاطر قدرت‌طلبی غرب و عرب‌های هم‌پیمان آن با آن درگیرند، مناسب‌تر است؟ و نکته جالب‌تر اینجاست که کسانی که می‌گویند مگر همدردی هم دستورالعملی است که حتماً باید قبل از فرانسه با لبنان همدردی کرده باشیم، دیگران را به خاطر عدم همدردی با فرانسه شماتت می‌کنند؟ چنین تفسیری از تیترهای روزنامه‌ها درباره آن واقعه که کاملاً کژاندیشی است و خلاف واقع، اما حتی با فرض درست بودن چنین تفسیری چطور عده‌ای را به خاطر آنچه خود انجام می‌دهند، ملامت می‌کنند؟ اما در حوزه واکنش‌های مردمی حرف بسیار است و ظرفیت این نوشتار کم. لذا به طرح یک سؤال بسنده می‌کنیم: اولین قدم، جامعه‌شناسی مردمی است که حاضرند برای کشته‌شدگان فرانسوی جلو سفارت فرانسه شمع روشن کنند، اما سراغ مادران، همسران و کودک‌های چند روزه و چند ماهه مدافعان حرم را نمی‌گیرند و بر سردر منزل آن‌ها شمعی روشن نمی‌کنند. بحث بر سر انتقاد از این گروه نیست، فی‌الواقع چنین اتفاقی احتیاج به بررسی دقیق دارد که چه ریشه‌ها و دلایلی می‌تواند یک جماعتی را آن‌چنان از خود بیگانه و نسبت به دیگران مهربان کند؟ البته بررسی دقیق و جامعه شناسانه و نه دلایل دم‌دستی از این قبیل که سوگواری برای مردم لبنان و سوریه چون مسلمانند، داخلی به حساب می‌آید و برای اینکه نشان دهیم ما چقدر ضد تروریسم هستیم باید برای فرانسوی‌ها که مسلمان نیستند سوگواری کنیم. این دلایل بیش از کمک، مسئله را مضحک می‌کنند. دقت شود که سوگواری برای مردمان فرانسه هیچ اشکالی ندارد و کسی هم نمی‌تواند و حق ندارد اعتراض کند که چرا عده‌ای پشت درهای بسته سفارت فرانسه شمع روشن کرده‌اند، اما این سؤال که چرا این شمع‌ها نه قبل و نه بعد از این حادثه بر در خانه‌های شهدای مدافع حرم روشن نمی‌شود، جواب می‌طلبد. شاید نتوانیم اعتراض کنیم اما حق داریم که این رفتار و این تبعیض را بهت زده بنگریم.
کد خبر: ۷۷۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۳۰

چهاردهمین نشست علمی تخصصی دبیرخانه دین پژوهان کشور با عنوان «بررسی فقهی فرمانبرداری و نافرمانی مدنی» با حضور اساتید و پژوهشگران علوم دینی در مؤسسه دبیرخانه دین پژوهان کشور برگزار شد
کد خبر: ۷۷۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۳۰

 پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir روزنامه آرمان نوشت: وجه اشتراک زیادی با هم دارند. نخستین وجه اشتراکشان نامشان است. نام هردوشان علی است. هردو بخشی از شهرتشان را از پدران خود دارند. هردو در کار فرهنگند. یکی وزیر فرهنگ است و دیگری عضو کمیسیون فرهنگی مجلس. مطهري نماينده مردم تهران از جنتي سوال دارد. جنس سوالات علي مطهري را با فهميدن مواضعش مي‌توان خوب شناخت. نه اصولگراست و نه اصلاح‌طلب اما در عين حال هردو آنهاست. راهي كه او در پيش گرفته با كليشه‌هاي سياسي ايران همخواني ندارد. مواضع سياسي‌اش تا حد زيادي نزديك به اصلاح‌طلبان است، اما در مواضع فرهنگي سمت و سوي اصولگرايانه دارد. نطق‌هاي آتشين او در برخی موارد اما باعث مي‌شود در برابر اصولگرايان قرار بگيرد. اظهاراتش درباره مسائل فرهنگي نيز باعث مي‌شود همگام اصولگرايان ديده شود. نمونه‌اش را مي‌توان در مواجهه‌اش با وزير كشور ديد؛ مطهري يك روز به روحاني نامه مي‌نويسد و به او هشدار مي‌دهد اگر لغو سخنراني‌ها ادامه پيدا كند استيضاح رحماني فضلي را كليد مي‌زند. يك روز هم وزير كشور را به خاطر نداشتن برخورد جدي با ساپورت‌پوشان به مجلس مي‌كشاند. به‌طور كلي راه سختي را پيش گرفته است. در اين راه اصولگرا و اصلاح‌طلب اصلا برايش فرقي ندارد. از همين روست كه اگر با نگاه سياسي كنش‌هاي او را بررسي كنيم، مي‌بينيم به مصلحت‌سنجي آنقدر نزديك نيست. بيشتر مايل است روي كرسي سياست‌ورزي صادقانه حركت كند و آنچه حقيقت مي‌داند را بيان كند. اواخر هفته گذشته بود كه مطلع شديم قصد دارد جنتي را به مجلس فراخواند. دليل اين احضار حالا مشخص شده است. جنتي قرار است باز هم به مجلس برود تا به مطهري پاسخ بدهد كه چرا هنوز از كلمات بيگانه استفاده مي‌شود؟ وزارت ارشاد متولي اجراي قانون منع استفاده از كلمات بيگانه است و طبق اين قانون نبايد در سردر فروشگاه‌ها، شركت‌ها و بسته‌بندي‌ها از كلمات بيگانه استفاده شود. مطهري معتقد است در اين راه وزارت ارشاد اختيارات لازم را دارد و با همكاري ساير دستگاه‌ها مي‌تواند قانون را اجرا كند، با اين وجود اين كلمات روز به روز رواج بيشتري پيدا مي‌كنند. تجربه نشان داده است كه علي مطهري نماينده‌اي است كه سرسختانه بر مواضعش پافشاري مي‌كند. به همين خاطر است كه كار براي جنتي سخت‌تر مي‌شود. جنتي كه در روزهاي نخست وزارتش گفته بود اميدوار است راه احمد مسجدجامعي را در دوران مسئوليتش ادامه دهد، تاكنون از مجلس دو كارت زرد دريافت كرده است. هردو اين كارت‌زردها هم به سوالات منتقدان دولت مربوط مي‌شد. كارت زرد اول او برمي‌گردد به دي ماه سال92 كه حميد رسايي، جنتي را به مجلس كشانده بود و از او علت تسامح و تساهل وزارت ارشاد را پرسيد. كارت زرد دوم هم به خردادماه امسال برمي‌گردد كه جنتي براي پاسخ به سوال مهرداد بذرپاش، آقاتهراني، نوباوه و ميركاظمي به مجلس رفته بود. نمايندگان منتقد دولت اين‌بار برعكس سوال قبلي علت محدوديت‌های رسانه‌اي را جويا شدند. حالا بايد ديد در رويارويي سوم كدام علي دست پر خواهد داشت. آيا اين مطهري است كه از صحبت‌هاي جنتي قانع مي‌شود يا جنتي است كه سوال مطهري را به‌حق مي‌داند و كارت زرد سوم را دريافت خواهد كرد.
کد خبر: ۷۷۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۲۴

عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: دشمن برای انتخابات مجلس روی شبکه‌های اجتماعی حساب جدی باز کرده است. پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، عزت‌الله ضرغامی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی عصر امروز در نشست هم‌اندیشی گفتمان انقلاب اسلامی با سخنرانی در موضوع مقابله با نفوذ فکری و فرهنگی، به تبیین ابعاد مختلف نفوذ پرداخت. وی با بیان اینکه مسئله نفوذ بسیار مهم است و تصور آن موجب تصدیق است، اظهار داشت: به‌اعتقاد بنده سابقه این موضوع به زندگی اجتماعی انسان‌ها برمی‌گردد. ضرغامی ادامه داد: آن کسانی که امروز به حواشی می‌پردازند و سعی می‌کنند با تعابیر مختلف هر روز و هر ساعت حرف جدیدی درباره نفی این موضوع مهم بزنند، اهمیت این مسئله را می‌دانند و خودشان نیز کارشناس این موضوع هستند و از آن مطلعند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: وقتی مسئله‌ای به این مهمی باشد ولو احتمال وقوع آن هم کم باشد، عقل سلیم حکم می‌کند که باید نسبت به آن حساس بود و توجه و نگاه جدی را به آن معطوف کرد. شهید مطهری در تفسیر سوره مطففین درباره قیامت می‌گوید: حتی اگر نسبت به این موضوع ظن و گمان داشته باشیم و احتمال وجود قیامت را برای خود محتمل بدانیم این محتمل به‌قدری بزرگ است که باید رفتارها را به‌گونه‌ای تنظیم کرد که مشکلی برای انسان ایجاد نشود. ضرغامی با تأکید بر اینکه مسئله نفوذ نیز از این جنس مسائل است، یادآور شد: منابع دنیا محدود است، بنابراین جوامع، کشورها و انسان‌ها با یکدیگر رقابت دارند و برای پیروزی به‌دنبال راهکارهای مختلفی هستند و مسئله نفوذ در ابعاد خود برای حفظ برتری یک فرد یا یک جامعه امری کاملاً طبیعی است، البته استفاده مشروع و یا نامشروع آن مسئله دیگری است. وی با اشاره به تأکیدات و توصیه‌های رهبری درباره مقوله نفوذ، خاطرنشان کرد: رهبری سال‌ها پیش مسئله مرزبندی را مطرح کردند که مسئله بدیعی بود و وقتی روی این مسئله مرزبندی تکیه کردند و همین مسئله ممیزی حق و باطل را در آن دوران فراهم کرد، یعنی اینکه اکبر گنجی و خانم گوگوش نمی‌توانند با ما در یک قاب قرار بگیرند، هرچند در آن دوران همان افراد نتوانستند مرزبندی کنند و اهانت‌کنندگان عصر عاشورا را امت خداجوی دانستند. رئیس سابق سازمان صدا و سیما با اظهار اینکه رهبری با طرح مسئله نفوذ موضوع مرزبندی را یک قدم جلوتر بردند، گفت: مسئله نفوذ در هر مقطعی اهمیت خاص خود را دارد و امروز این مسئله بعد از موضوع برجام که اتفاق مهمی در عرصه سیاسی کشور است، مطرح می‌شود. ضرغامی ابراز کرد: رهبری با طرح مسئله نفوذ با تشخیص دقیق خود، راه را بر آسیب‌های برجام کنار نکات مثبت آن بستند، به این معنی که در شرایطی قرار است فراهم شود که مسئله نفوذ می‌تواند جدی‌تر، سهل‌تر و روان‌تر صورت گیرد. وی با توجه به هدف دشمن از نفوذ، گفت: زمانی مسئله نفوذ از مجاری خاص و پنهان از قبیل انواع جاسوسی‌ها و اقدامات مخفیانه صورت می‌گیرد که خود این مسئله در عین هوشمندی مقابله جدی را لازم دارد، اما زمانی مثل شرایط فعلی نفوذ برای از بین بردن پایه‌های شناختی و اعتقادی یک ملت و استفاده از آن برای تأثیرات متقابل است، لذا در این بخش اهمیت کار بسیار جدی‌تر و مهمتر است. رئیس سابق سازمان صدا و سیما خاطرنشان کرد: زیر سؤال بردن اعتقادات از طریق نفوذ در این مقوله به‌شکلی است که شرایطی فراهم می‌شود که اگر می‌خواهیم امر به معروف کنیم معروفی را نمی‌بینیم یا تعریفی برای منکر وجود نخواهد داشت تا بتوانیم از طریق آن اقدام کنیم، لذا زمینه فهم در این شیوه از نفوذ از بین می‌رود. ضرغامی با اشاره به توطئه‌هایی که ایران طی سال‌های گذشته پشت سر گذاشته است، گفت: پس از انقلاب اسلامی توطئه‌هایی مانند خلق کرد، خلق عرب و خلق ترک که هر کدام نیز قادر بودند یک حکومت را نابود کنند در این کشور توسط دشمن ایجاد شد، اما به‌دلیل ریشه‌های عمیق انقلاب و وحدت مردم و امام این اقدامات راه به جایی نبرد و با فتح لانه جاسوسی زمینه این اقدامات نیز از بین رفت. وی با توجه به اینکه توصیه‌ها به‌دلیل شرایط پس از برجام شدیدتر شده است، گفت: پس از برجام چون شرایط عادی‌تر می‌شود و به‌گفته برخی ما را بیشتر تحویل می‌گیرند، انسان‌ها و افراد مختلفی به کشور می‌آیند و می‌روند که البته کسی از این رفت و آمدها بدش نمی‌آید، اما باید حریم‌ها نیز رعایت شود. شاهد حضور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و هنری بیشتر افراد از کشورهای مختلف هستیم و این رفت و آمدها عادی‌تر می‌شود. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان "هنوز نتایج برجام برای ما روشن نیست" گفت: در چنین شرایطی و با این رفت و آمدها طبیعی است که برخی از آقایان در رده‌های بالای مسئولیتی در شرایطی که هنوز نتایج برجام مشخص نشده به‌گونه‌ای اعلام کنند که برجام می‌تواند مدل خوبی برای سایر مسائل باشد و آن را در این حوزه نیز مطرح کنند. ضرغامی افزود: ما هنوز آثار برجام را ندیدیم، البته معتقدیم با شرایط 9گانه‌ای که رهبری در برجام اضافه کردند نگرانی‌ها حل شده و نامه رهبری و نکات آن امر بسیار به‌جایی بود به‌شکلی که رهبری مانیفست رابطه با استکبار را بار دیگر به این بهانه یادآوری کردند. وی درباره ابعاد مختلف نفوذ و نحوه اقدام آن، گفت: استحاله و نفوذ دو روی یک سکه هستند و به‌عنوان کم‌هزینه‌ترین روش برای تسلط به یک کشور محسوب می‌شوند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی خاطرنشان کرد: در این شیوه از نفوذ دشمن اعتقادات را نشانه می‌گیرد و آن را تحت تأثیر استدلالات خود قرار می‌دهد و با ایجاد تردید مسائلی و شبهه‌هایی را ایجاد می‌کند، موضوعاتی که در حال حاضر از این دست کم نداریم. ضرغامی در همین زمینه یادآور شد: همین امروز هستند بسیاری از دولتمردان سابقی که امروز در کشورهای مختلفی با رسانه‌های استکبار همسویی دارند و شبهاتی را مطرح می‌کنند، البته برخی نیز در داخل متوجه نیستند و ناآگاهانه سخنان و مطالبی را مطرح می‌کنند که در راستای منافع همین کشورهاست. وی با اشاره به اینکه این تغییر در اعتقادات، نگاه‌ها و دیدگاه‌های نخبگان و هنرمندان از اهداف این نفوذ است، گفت: دشمن در تلاش است پس از تحت تأثیر قرار دادن این نخبگان جامعه را تحت تأثیر قرار دهد. نمونه‌هایی که در حال حاضر در کشور سراغ داریم، هستند افرادی که امروزه از رضاخان حمایت می‌کنند و حرف و نگاه سیاسی خود را در پوشش‌ها و لایه‌های مختلف فرهنگی و هنری و یا از طریق رسانه‌ها اعلام می‌کنند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: وقتی نخبگان دچار استحاله شدند روی دیگران و افراد جامعه تأثیر می‌گذارند، لذا استحاله یک نقطه می‌تواند تأثیر متقابلی بر جامعه داشته باشد. ضرغامی با یادآوری جایگاه شبکه‌های اجتماعی در این خصوص، گفت: بنده در همه شبکه‌های اجتماعی حضور یافتم و فعال شدم تا تعاملات و تأثیرات این شبکه‌های اجتماعی را در رفتارها و عملکردهای مختلف جامعه پیگیری کنم. وی گفت: شبکه‌های اجتماعی دیکتاتوری یک اقلیت و تحلیل عقیده اقلیت به اکثریت است. در این شبکه‌های اجتماعی یک جمع کوچک می‌تواند فضای عمومی را شکل دهد و براساس نظریه مارپیچ سکوت که اگر محتوا هم غلط باشد به‌دلیل اینکه کسی جرئت مخالفت و اعتراض ندارد مخالفتی نمی‌کند فرآیند و فعالیت آنها پیش می‌رود. رئیس سابق سازمان صدا و سیما افزود: این شبکه‌ها در اولین قدم تلاش می‌کنند با ایجاد شک و تردید تولیدات محتوایی خود را مطرح کنند و از این طریق ریشه‌های فکری جوانان و نخبگان را تحت تأثیر قرار می‌دهند، اگر هم در این جمع افرادی باشند که پاسخی نمی‌دهند و تنها نظاره‌گر هستند آرام آرام تحت تأثیر قرار می‌گیرند و تأثیر می‌پذیرند و در آینده به‌عنوان یک عنصر فعال فعالیت می‌کنند. ضرغامی در خصوص ویژگی‌های نفوذ گفت: نفوذ با بزک و چهره خودی می‌آید. نفوذ خود را دلسوز آحاد ملت نشان می‌دهد و حق و باطل را در هم می‌آمیزد. نفوذ از مشکلات و مطالبات مردم آگاه است و با تلفیقی از حق و باطل کار خود را انجام می‌دهد. وی با اشاره به اینکه حرکت رهبری زمینه مقابله با نفوذ و مطرح کردن آن حرکت هوشمندانه است، گفت: حرکت رهبری حرکتی هوشمندانه در مسیر مبارزه با ارتجاع در حوزه نفوذ است. ارتجاع برای بازگشت سلطه و دوره غارت منافع ملی، زیرا دشمنان به‌دنبال این هستند که با فرهنگ‌سازی و مطرح کردن این مسئله زمینه‌هایی را برای بازگشت به آن دوران ایجاد کنند که با هوشمندی رهبری مواجه شدند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی از نسبت مدل رسانه‌ای شدن مفاسد اقتصادی در رسانه‌ها انتقاد کرد و گفت: رئیس‌جمهور در سخنانی مطرح کردند اینکه وقتی به یک نفر اتهامی می‌زنند هنوز اتهام آن مشخص نشده و دادگاه آن را بررسی نکرده است نام فرد بر سر زبان‌ها می‌افتد که فرآیند درستی است، اما از آن طرف هجمه سنگینی از سوی برخی از دولت‌مردان در رسانه‌ها در مورد برخی از این پرونده‌ها که مربوط به مسئولان اجرایی قبل است صورت می‌گیرد که این امر نیز پدیده نادرست و ناخوشایندی است، لذا باید مطلبی را که مطرح می‌کنیم در عمل نیز به آن پایبند باشیم تا باورپذیری آن برای جامعه راحت‌تر شود. ضرغامی گفت: امروزه در شبکه‌های اجتماعی برخی با عکس‌ها و تولید محتوا به‌دنبال مطرح کردن مسئله ارتجاع یعنی زمان پهلوی و گذشته این کشور هستند و با مقیاس‌های عجیب و غریبی تلاش می‌کنند دوران قبل را موجه جلوه دهند و بستری را برای این بازگشت فراهم کنند. وی در ادامه سخنان خود ضمن انتقاد از عدم برگزاری جلسات مداوم شورای عالی فضای مجازی، گفت: در شرایطی که ما نیازمند منسجم کردن تولیدات محتوایی در فضای مجازی هستیم جلسات شورای عالی فضای مجازی معطل می‌ماند و من در این زمینه بسیار منتقدم که کار به‌شدت در این حوزه کند پیش می‌رود. رهبری در این خصوص دستوراتی را مطرح کردند و شاید توقع ایشان برگزاری جلسات این شورا به‌صورت هفتگی یا دو هفته در میان بود زیرا کار روی زمین مانده در این بخش بسیار زیاد داریم و بیش از 50 دستور مهم برای جلسات این شورا وجود دارد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: بنده به دوستان در جلسه‌ای از این شورا گفتم ما سه دسته موضوع داریم که می‌توانیم یک دسته از این موضوعات را که مورد نظر رئیس جمهور است کنار بگذاریم و یک دسته از موضوعات دیگر که مواردی هستند که مورد  اختلاف دستگاه‌ها و نهادهای مختلف نیز هستند می‌توانیم کنار بگذاریم و بقیه دستورات را که محل اختلاف نیستند مطرح کنیم. ضرغامی تأکید کرد: درست در زمانی که پروژه نفوذ و استحاله فرهنگی مطرح و گسترده شده است و از این طریق به‌دنبال ضربه زدن به اعتقادات و باورهای مردم هستند، ما خسته‌ایم و جلسات این شورا تشکیل نمی‌شود. وی ادامه داد: به‌اعتقاد بنده دشمن برای انتخابات آتی مجلس سرمایه‌گذاری جدی در بخش فضای مجازی انجام داده است و به‌دنبال بهره‌برداری سیاسی از طریق فضای مجازی در انتخابات مجلس است. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در بخش پایانی سخنان خود خطاب به فعالان فضای مجازی، گفت: ما در مقوله اقناع کم‌کاری زیاد داریم، گاهی اوقات مطالب‌مان به‌گونه‌ای است که نه تنها تأثیری بر مخاطبین نمی‌گذارد بلکه به‌دلیل وجود یک‌سری مطالبی که با حوزه اقناع بیگانه است مسائل را به‌شکلی وارونه مطرح می‌کنیم و نتیجه عکس می‌گیریم. ضرغامی افزود: قطعاً یک پروژه از نفوذ این است که وحدت جامعه را مورد هدف قرار دهد لذا باید به‌گونه‌ای عمل کرد که وحدت و انسجام از بین نرود. وی با ابراز "اگر شیوه‌های درستی را برای اقناع در فضای مجازی به کار گیریم نخبگان شبهات را درست مشخص کرده و پاسخ دهند" گفت: اینها نماد محسوب می‌شوند. آن زمانی که مک‌دونالد در ایران شعبه داشت هم کیفیت این فست‌فودها در ایران با خارج از کشور متفاوت بود. البته خود آنها نیز می‌دانند هدف مک‌دونالد نیست و از آن برای رسیدن به اهداف سیاسی استفاده خواهند کرد. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به انتشار عکسهایی در فضای مجازی درباره فعالیت شعبه‌ای از KFC در یکی از شهرهای کشورمان گفت: صف نانوایی بربری محله ما از KFC و شعبه KFC که عکس‌های آن در فضای مجازی منتشر شد بیشتر و طولانی‌تر است. ضرغامی با ذکر خاطره‌ای از جلسات شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: شورای عالی انقلاب فرهنگی پیش از این دارای دو در برای رفت و آمد بود اما اخیراً به برخی از دلایل یکی از درهای آن بسته شده است. آقای گلشنی که از افراد مسن شورا هستند در یکی از جلسات به آقای روحانی گفت: "از زمانی که شما آمدید یکی از درهای شورا بسته شده است و رفت و آمد برای ما سخت شده است" که آقای روحانی با مزاح به ایشان گفت احتمالاً کلیدش گم شده است و هنوز هم این در بسته است. صف اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی برای خروج از جلسه طولانی‌تر از آن شعبه KFC بود که عکس‌های آن در ایران منتشر شد، لذا اگر آنها می‌خواهند مک‌دونالد یا KFC راه بیندازند کسانی که به این صف می‌آیند برای ساندویچ نمی‌آیند بلکه برای سوءاستفاده‌های سیاسی است که این کشورها می‌خواهند صورت دهند. وی در پایان با هشدار نسبت به اینکه فعالان شبکه‌های مجازی باید در تولید محتوا و قالب فعالانه و هوشمندانه عمل کنند، گفت: زمانی ما در تولید سلاح‌های نظامی فقط محصولاتی مانند موشک و سلاح تولید می‌کردیم اما زمانی به این نتیجه رسیدیم باید کنار این سلاح‌ها لانچرها را نیز تقویت کنیم لذا ساخت قالب‌ها و محصولات مختلف در این فضا مهم است.
کد خبر: ۷۶۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۷

شهر پر از آتش و دود و گلوله شد و ساعتها درگیریها ادامه داشت تا اینکه هنگ بهبهان آمدند و شهر را تحت کنترل گرفتند ،حکومت نظامی برقرار شد و عده زیادی مجروح و دستگیر شدند
کد خبر: ۷۶۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۴