به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف؛حسنبيادي در گفتوگو با «قانون»گفت :روحاني در دولت اول میترسید اشخاص مورد نظر خودش را به مجلس معرفی کند
دولت دوازدهم باید پربرنامه تر و شایسته تر از قبل باشد تا بتواند در جهت کسب رضایت حداکثری جامعه گام بردارد
کدامیک از اصولگرایان از دولت احمدی نژاد متنعم نشدند، هر کدام که بهره مند نشدند بیایند اعلام کنند
اصولگرایان در مقابل احمدینژاد دوگانه عمل کردند و همین موضوع موجب شد تا آنها امروز زمین بخورند
اسفندياررحيممشایی انسان شریف، متدین و آگاهی است و بنده او را بسيار دوست دارم
اصولگرایان بسیار جامعه بزرگی هستند که متاسفانه اختیار فعالیت آنها به دست خودشان نیست
به نظر من شهردار آينده نبايد فرد تکنوکراتي باشد و بايد كسي كه در حوزههاي علوم انسانی مهارت دارد روي كار بيايد
یکی از مشکلات ما در عرصه سیاست کلان کشور این است که به صورت حذفی با افراد برخورد میکنیم
بيشتر مسئولان ما صاحب تفکر جزیرهای هستند زیرا دارای نظرات امپراطوری و دیکتاتوری هستند
امروز جامعه سیاسی ما گرفتار باندهای متصل به قدرت و ثروت است
اگر به کارگیری افراد در کابینه به صورت سهم خواهی نباشد هیچ اشکالی ندارد
شورای شهر چهارم باید گفت این دوره نتوانست ادامه دهنده خوبی برای شورای دوم و سوم باشد
ما در دورهچهارم شورا بیشتر شاهد برخورد و نقدهای خصمانه با نگاه سیاسی و از روی دشمنی بودیم
بنده از انتخاب محمود احمدی نژاد برای شهرداری تهران هیچگاه پشیمان نیستم
در اين دوران شهر تهران متحول وپيشرفتهاى چشمگيرى در زمان آقاى قاليباف داشت اگرچه نقدهاى جدى نيز به مديريت شهرى وارد است
چه بخواهيم وچه نخواهيم تفكر احمدی نژاد طرفداران خاص خود را دارد و میزان هواداران خط فکری او قابل توجه هستند
پایداری امروز در ایران در حال تبدیلشدن به یک فراماسونری است که اگر
جلوی تندرویهای آن را نگیرند ،در آینده برای کشور خطر ساز خواهد شد
پشت پرده جمنا از طریق پنج نفر تمامیت خواه اداره و بقیه موارد مانند
نشستها و جلسات آنها و انتخابات درون جبهه ای به صورت نمایشی برگزار
میشد
اصولگراياني كه از كنار سفره احمدينژاد موفقيتهاي
چشمگيري را كسب كردند و به منافع فراواني رسيدند، بعد از آنكه او را رو به
افول ديدند، پشت وي را خالي كرده و كنار كشيدند. در اين بين بودند افرادي
كه حتي پشت پا نيز به او زدند تا زودتر زمين بخورد! زيرا احمدينژاد را يك
مهره سوخته ميدانستند. آنها تا حدي پيش رفتند كه بين شخصيت حقيقي و
جايگاه حقوقي وي نيز، تفاوتي قايل نشدند. اصولگراياني نيز هستند كه از
ابتدا با او ماندند و در ادامه ،گرچه انتقادهاي فراواني به عملكرد دولت
احمدينژاد داشتند ولي تا انتها از روحيه شخصي او دفاع كردند.
حسنبيادي از
شخصيتهاي اصلي اصولگراست كه در شهردارشدن و به رياستجمهوري رسيدن
احمدينژاد، نقش موثري داشت اما نه تنها امروز از اين حمايت، شانهخالي
نميكند بلكه هنوز با افتخار از آن دوران سخن ميگويد. بيادي براي گفتوگو،
دعوت مارا پذيرفت و به تحريريه «قانون» آمد كه مشروح آن را در ادامه
ميخوانيد.
عملکرد شورای شهر چهارم تهران را نسبت به دورههای قبلی آن چگونه ارزیابی میکنید؟
شورای دوم، یک موفقیتهای ویژهای به دست آورد که به نظر نمیرسد در
دورههای بعدی موفقیت در آن سطح دوباره تکرار شود. در زمان آغاز به کار
شورای دوم، وضعیت کشور در شرایط خاصی قرار داشت؛ از یک سو، این دوره از
شورا بعد از یک مدت تعطیلی و انحلال، شروع به کار کرد و از سوی دیگر، کشور
درگیر حواشی پیرامون مجلس ششم بود که در آن نمایندگان، یکدیگر را دعوت به
استعفا میکردند و به دنبال تشنج ملی بودند. در این ایام، گروهی از
اصولگرایان در جلسات مختلف دور يكديگر جمع شدند و از میان یک جمع 300 نفری
به یک لیست 15 نفري برای نامزدی در انتخابات شورای شهر رسیدند. نکته جالب
در مورد افراد حاضر در لیست این بود که کسی دنبال سهمخواهی یا مطالبات
شخصی نبود بلکه همگان یک نگاه ملی در راستای خدمت به مردم داشتند. این لیست
15نفره، قبل از برگزاری انتخابات از نخبگان حوزه شهری در تمام قسمتها
مشورت میگرفت و با این نگاه که اگر در انتخابات پیروز شوید، چه برنامهای
برای مدیریت شهر دارید، کار خود را پیش میبرد. در این جلسات به حدود 10
راهکار کلی برای اداره شهر رسیدیم؛ یکی از این خطمشیها، این بود که ما
فضای سیاسی را از فضای مدیریت شهری جدا کنیم. در شورای شهر دوم با تصميماتي
که اتخاذ شد، فرایند انجام امور کوتاه شد و این موضوع، حسنهایی مانند
کاهش فساد، افزایش احترام به مردم و تكريم ارباب رجوع و تسریع در انجام
امور را در برداشت. طرح جامع و تفصیلی بعد از 50 سال در شورای دوم و سوم،
تصميم گرفته و نوشته شد که از این موضوع نیز میتوان به عنوان دستاوردى
بزرگ براى دوره هاى دوم و سوم اشاره کرد. در شورای دوم و سوم، سند چشم
انداز مورد توجه قرارگرفت و سه برنامه پنج ساله نوشته شد و به سرانجام رسید
و یک طرح نيز باعنوان نقش مديريت شهرى تهران در تحقق سند چشم انداز 20
ساله ازدیگر طرح هاى موفق بود كه به اجرا درآمد و اجرايي شد اما صدحيف با
پایان عمر شورای سوم در دوره بعدی مورد توجه قرار نگرفت.اما فراموش نشود به
طور طبیعی، نقطه ضعفهایی نیز در امور شورای دوم و سوم وجود داشت. یکی از
این موضوعات ضعف نظارتی شورا بر شهرداری و عملکرد آن نسبت به مصوبات شورا
بود که همچنان نیز ادامه دارد. اما در مورد شورای شهر چهارم باید گفت این
دوره نتوانست ادامه دهنده خوبی برای شورای دوم و سوم باشد. ما در این دوره
بیشتر شاهد برخورد و نقدهای خصمانه با نگاه سیاسی از روی دشمنی بودیم.
نظارت آنها بر عملکرد شهرداری تهران تخاصمی بود، در حالی که در مدیریت
شهری باید در مقابل هر معضل یا نقدی که مطرح میشود راهکار اجرایی ارائه
داد. در شورای چهارم جنجالها میان دو گروه سیاسی بود كه اصولگرایان شورای
چهارم را ميتوان به سه دسته افراد مستقل، اصولگرایان اصلاحطلب و
اصولگرایانی که با چشم بسته طرفدار قالیبافاند، تقسيم كرد. همچنين
اصلاحطلبان را ميتوان به یک اکثریت اصلاحطلب و اقلیت اندکی که طرفدار
قالیباف هستند تقسيم كرد. اين دسته بنديها و نگاههاي متعصبانه حزبي به
امور شهري به هيچ عنوان نميتواند به پيشبرد امور شهري كمك كند.
مشاركت
پايين مردم در انتخابات شوراهای شهر و روستا در دور دوم، تا چه میزان روی
نتیجهای که مبنی بر پیروزي اصولگرایان بود، نقش داشت؟
نکتهقابل توجه در انتخابات دور دوم شوراي شهر روستا اين بود که اصلاح
طلبان به دليل عدم مشارکت جامعه در انتخابات شورای شهر شکست خوردند، البته
باید این موضوع را در نظر داشت که افرادی که موفق شدند در آن دوره رای
بیاورند، بیش از الفاظ اصلاح طلب و اصولگرا، آزاد اندیش بودند. در آن دوره
با وجود اينكه افراد تندروي اصلاح طلب روي كار بودند اما انتخابات خوبي
برگزار شد و بسياري از افرادي كه در انتخابات ثبت نام كردند تاييد صلاحيت
شدند.
فرایند انتخاب شهردار برای شهر تهران در دوردوم شورا به چه شکل بود؟
در ابتدا حدود 65 نفر برای انتخاب شهردار مطرح شدند، بعد از گزینش و
غربالی که با دادن امتیاز بر اساس معیارهای مختلف میان این افراد صورت
گرفت، درنهایت چهار نام برای انتخاب شهردار تهران باقی ماندند که از آنها
خواسته شد برنامههای خود برای اداره شهر را به شورا ارائه دهند. دانش
جعفری، نوریان، سعیدیکیا و احمدینژاد چهار نامزد اصلی برای شهرداری تهران
بودند. در این میان نوریان به دلیل جایگاه علمی و کرسی جهانی که در یکی از
مراکز علمی معتبر داشت از شرکت در رقابت انصراف داد و از میان سایرین
برنامه و تفکر احمدینژاد بیشتر مورد تایید شورا بود.
شما از جمله افرادی بودیدکه در روی کار آمدن محمود احمدینژاد به عنوان شهردار تهران نقش پررنگی داشتید، اين موضوع را قبول داريد؟
در آن شورا من و حبیب کاشانی فصل الخطاب بودیم و نظر ما روی احمدی نژاد
مثبت بود و به او رای دادیم و در این راستا با سایر اعضای شورا نیز
مذاکراتی داشتیم. بنده از انتخاب محمود احمدی نژاد برای شهرداری تهران
هیچگاه پشیمان نیستم. کارهای مردمی احمدی نژاد قابل دفاع است. او دوست
دارد سطح زندگی و رفاه مردم ارتقا پیدا کند اما در این موضوع که اطرافیان
او چه کسانی و با چه تفکراتی هستند یا اینکه چه افراد با چه سطح توانمندی
میتوانند با او همکاری کنند، جای بحث دارد.
بعد از احمدی
نژاد نوبت به حضور قالیباف در شهرداری تهران رسيد، در حالی که شما نیز از
رقبای قالیباف برای تصدی شهرداری تهران بودید، وضعيت در آن زمان چگونه بود؟
رقابت نهایی میان من، علیآبادی، خادم و قالیباف بود. هدف من از نامزدی
برای انتخابات شهرداری تهران اثبات یک مجموعه از تواناییها و جلوگیری از
نفوذ برخی افراد سودجود بود و به نوعی میتوان گفت با یک سری اهداف سیاسی
در انتخابات آن دوره شرکت کردم و قصد شهردارشدن نداشتم.
با این موضوع که شهرداری پلی برای رسیدن به مناصب بالاتر است موافق هستید؟
قوانین ما متناسب با شهر و کشورمان نیست. ساختار سیاسی و اجتماعی ما با
مشکل اساسی روبهرو ست. ساختار کشور ما مانند یک یخچال خرابی است که هرچه
در آن قرار ميدهيد، خراب میشود. ما یک شهردار داشتیم که موفق شد در میان
مردم محبوب شود و به ریاست جمهوری رسيد و در ادامه در عالم سیاست، از نظر
بعضى سياسيون تماميتخواه افتاد اما درميان مردم جايگاه خاص خود را دارد.
اما موضوعي كه بايد در نظر گرفت اين است كه شهرداري نبايد به محلي براي
پياده كردن اهداف سياسي تبديل شود، شهر نياز به يك مدير با تفكر فرهنگى و
اجتماعي دارد كه در امور اجرايي نيز قابليت خود را اثبات كرده باشد.
در
اين دوره ليست منتسب به اصلاح طلبان به طور كامل توانست كرسيهاي شوراي
شهر تهران را از آن خود كند، نظر شما در خصوص شوراي يكدست چيست؟
شورای شهر یکدست هيچگاه موفق نخواهد بود، به نظر ميرسد دستهایی در
پشت پرده وجود دارد که به گونهای نشان دهد شورای شهر آینده هیچ توانی
ندارد و باید مسائل از بیرون به آنها دیکته شود. نماینده شورا یا مجلس
باید مستقل از مسائل سیاسی و جناحی تصمیم بگیرد اما این قابلیت را نيز باید
در خود داشته باشد که با تمام تفكرها و افراد مشورت و در نهايت تصميمش را
به صورت مستقل بگيرد. شورای شهر نيز مانند شهردار باید يك نگاه فرهنگی و
اجتماعی داشته باشد و نباید محلي براي تسويه حسابهاي سیاسی باشد.
با توجه به معضلات موجود، شهردار آينده تهران بايد چه ويژگيهايي داشته باشد؟
به نظر من شهردار آينده نبايد فرد تکنوکراتي باشد و بايد كسي كه در
حوزههاي علوم انسانی مهارت دارد روي كار بيايد؛ در فن سالاری، مردم و
مشاركت آنان در نظر گرفته نمی شود و فقط ساختمان و بناها دیده می شوند، اين
در حالي است كه وجود ساختمانها و بناها و همچنين امكانات و زير ساختهاي
شهري فقط در جهت خدمت به انسان به كار گرفته ميشوند.
از ميان گزينههاي مطرح شده ،كدام گزينه را براي شهر تهران مناسب تر ميدانيد؟
نامهاي زيادي از سوي رسانهها مطرح ميشود كه در اين ميان چند گزينه
با اقبال بيشتري مواجه هستند. از جمله اين افراد ميتوان به مرعشي، حجتي،
نجفي و مهرعليزاده اشاره كرد. شهرداري امروز قابليت آن را دارد همين
بدهي(دهها هزار ميليارد تومان) را كه در رسانهها مطرح میشود، طلبكار
باشد. پس ميتوان گفت در آمدزايي، مساله خاصي نيست و بايد شهردار آينده
فردي باشد كه به شهر به عنوان محيط زندگي انسان، رنگ و بوي خاص ببخشد.
عملكرد قاليباف را در ادوار شهرداري چگونه ارزيابيميكنيد؟
در اين دوران، شهر تهران متحول و وپيشرفتهاى چشمگيرى در زمان آقاى قاليباف داشت اگرچه نقدهاى جدى نيز به مديريت شهرى وارد است.
حال و هوای این روزهای اصولگرایان را چگونه ارزیابی میکنید؟
اصولگرایان بسیار جامعه بزرگی هستند که متاسفانه اختیار فعالیت آنها
به دست خودشان نیست. این موضوع در مورد اصلاح طلبان نیز تا حدودی صدق
میکند. امروز جامعه سیاسی ما گرفتار باندهای متصل به قدرت و ثروت است. تا
زمانی که ساختار سیاسی ما اصلاح نشود مانند آنچه تا به امروز شاهد آن
بودیم، در برهه ای از زمان ، جریاني روی کار می آید و در برههای دیگر،
جریان مقابل آن قدرت را در اختيار ميگيرد. تفکر حزبی پشت جریانهایی که
این روزها در عرصه سیاست حضور دارند، وجود نداشته و منافع شخصی نسبت به
منافع ملی ارجحیت دارد.
به نظر شما در حال حاضر احمدینژاد جایگاه قابل توجهی در میان افکار عمومی دارد؟
چه بخواهيم وچه نخواهيم تفکرآقاى احمدی نژاد حامیان و طرفداران خاص خود
را دارد و میزان هواداران خط فکری او قابل توجه هستند. احمدی نژاد یک هدف
داشت و موفق شد كه به آن برسد؛ او میخواست احمدینژاد باشد به این معنا که
به هیچ جریان یا جناحی وابسته نباشد. امروز اگر احمدینژاد در انتخابات
حاضر باشد یا نباشد، رای بیاورد یا نیاورد یک شخصيت سياسی دركشور و مجامع
بين المللى به شمار میرود.
ارزیابی شما از ورود مجدد او به انتخابات ریاستجمهوری چیست؟
ورود او به عرصه انتخابات ریاست جمهوری این دوره فقط با دنبال کردن خط
ومشی خودش بود. هر چند این اقدام از نظر من اشتباه روشنی بود كه صورت
پذيرفت . یکی از مشکلات ما در عرصه سیاست کلان کشور این است که به صورت
حذفی با افراد برخورد میکنیم، در حالی که میتوان از ظرفیتهای فردی مانند
احمدینژاد برای بالا بردن مشارکت مردم در عرصه هاى مهم مانند انتخابات
ریاستجمهوری که مهر تاییدی برای نظام جمهوری اسلامی است استفاده کرد، چرا
این کار را انجام ندهیم.
از جمله دلایل رد صلاحیت رییس
جمهور پيشين را میتوان به همگرايي با برخی افراد مانند اسفندياررحيم مشايى
اشاره کرد، نظر شما در این مورد چیست؟
اسفنديارمشایی
انسان شریف، متدین و آگاهی است و بنده او را بسيار دوست دارم، اما بايد ديد
سطح موفقيت او در عرصه سياسى و حد فعالیتهایش چگونه است . به هر حال هر
فردی جایگاهی دارد و در آن جایگاه قبال احترام است. در برخی موارد که
موضوعات ملی مطرح میشود افراد باید خارج از نظرات شخصی خود منافع ملی را
در نظر بگیرند.
اصولگرایان دو نوع رفتار را در قبال احمدینژاد
دنبال کردند؛ در یک برهه زمانی حامی او و در برهه دیگر جزو منتقدان صف اول
بودند، دلایل این نوع برخوردها چه بود؟
کدامیک از اصولگرایان از
دولت احمدی نژاد متنعم نشدند، هر کدام که بهره مند نشدند بیایند اعلام
کنند. اصولگرایان در مقابل احمدینژاد دوگانه عمل کردند و همین موضوع موجب
شد تا آنها امروز زمین بخورند. برخی اصولگرایان تا زمانی که پست و مقام
داشتند به دنبال احمدینژاد بودند و حامی درجه یک او محسوب میشدند اما
همین که دیگر جایگاهی در مجموعه او نداشتند به اپوزیسیون او تبدیل شدند و
تندترین نقدها را نسبت به او بیان میکردند. این گروه همانهایی هستند که
گروه خطرناکی را به نام جبهه پایداری راه اندازی کردند. پایداری امروز در
ایران در حال تبدیلشدن به یک فراماسونری است که اگر جلوی تندرویهای آن را
نگیرند به طور حتم در آینده برای کشور خطر ساز خواهد شد.
شما
جزو افرادی بودید که از زمان شروع به کار جبهه مردمی نیروهای انقلاب، جزو
منتقدان این مجموعه بودید، دلیل شما برای این کار چه بود؟
پشت پرده جمنا از طریق پنج نفر تمامیت خواه(كه از بردن نام آنها معذورم)
اداره و بقیه موارد مانند نشستها و جلسات آنها و انتخابات درون جبهه ای
به صورت شماتیک و نمایشی برگزار میشد. یکی از دلایل عدم موفقیت این جریان،
خودخواهی افراد تصمیم گیرنده و نزدیکی آنها به تفکر پایداری بود. رای
نیاوردن افرادی مانند محسن رضایی و اعلام استقلال گزینههایی مانند حجت
الاسلام رئیسی و قالیباف از این جمع بیانگر این است که در پشت پرده جمنا
موضوعاتی وجود دارد که از قبل تعیین شده بود. آن پنج نفری که اشاره کردم
قصد داشتند به فرد مورد نظر خود جلا دهند. مردم ما در ظاهر هر موضوعي را
تحمل میکنند اما اینکه آنها را ساده و نادان تلقی کنیم اشتباهی است که از
سوی برخی سیاسیون سر میزند.
در انتخابات گذشته شاهد برخی
شعارهای عوام فریبانه پوپولیستی و تضاد میان فقیر و غنی بودیم، چرا این
شعارها که پیش از این توانسته بود در رسیدن احمدی نژاد به پاستور نقش اساسی
داشته باشد در این دوره موفق نبود؟
این شعارها نتوانست
مردم را به سمت خود جذب کند زيرا ما مردم آگاه و با فهم و شعوری داریم.
مردم دوست ندارند به هیچ وجه به شخصیت و غرور آنها لطمهای وارد شود.
احمدینژاد هیچگاه مردم را تحقیر نکرد، بلکه میگفت سهمی که مسئولان از
منابع ملی دارند باید در اختیار مردم نیز قرار گیرد. در هیچ کدام از
صحبتهای او حرفی از فقیربودن مردم به میان نیامد. فردی که خودش جزو چهار
درصدیهاست چگونه میخواهد موضوع 96 درصد به 4 درصد را توجیه کند، این شعار
از زبان او یک نوع توهین به شعور مردم به حساب می آید. احمدینژاد هیچگاه
عضو چهار درصدیها نبود و در حال حاضر میتوانید ثروت شخص خودش و
اطرافیانش را با برخی از مسئولان مقایسه کنید. احمدینژاد راست میگفت و
مردم حرف او را قبول میکردند، او تا روز آخر مسئولیتش در دولت، پول غذایش
را حساب میکرد. احمدینژاد در دل مردم میرفت و به آنها غرور و عزت
میداد و هیچگاه به آنها بی احترامی نمیکرد.
اما یکی از نقاط ضعفی که در مورد احمدينژاد مطرح میشود ارتباط ضعیف او با مسئولان بود، نظر شما در اين رابطه چه بود؟
احمدینژاد همان اندازه که با مردم خوب ارتباط برقرار میکرد و به
آنها غرور و عزت میداد، به همان میزان با مسئولان بد صحبت كرده و برای
آنها احترام قايل نبود. او هیچگاه نتوانست ارتباط خوبی با منتقدانش
برقرار کند. نمونه این موضوع را میتوان از نحوه برخورد و تعامل او با سایر
قوا بیان کرد.
حضور افراد از جریانهای مختلف در کابینه دولت آینده را چگونه تحلیل میکنید؟
ساختار اجرایی انتخابات ما جزو معضلات کشور است. زمانی که مجلس ما
پارلمانی و حزبی نیست در نتیجه دولت ما نیز این ویژگی را ندارد. خط فکری با
جریان حزبی فرق دارد. اگر احزاب در کشور ما به صورت ریشهای و مفید حضور
داشتند، هیچگاه روحانی که یک فرد اصولگرا به شمار میرود از سوی اصلاح
طلبان رای نمیآورد. در این صورت نمیتوان حرف از حضور یک قشر خاص در
کابینه زد و رییس جمهور و نزدیکانش باید به فکر استفاده از تمام ظرفیت
موجود باشند.اگر به کارگیری افراد در کابینه به صورت سهم خواهی نباشد هیچ
اشکالی ندارد.
مجلس در شکلگیری احزاب و قدرتمندشدن آنها چه نقشی میتواند داشته باشد؟
این مجلس هیچ برنامه و هدفی برای تقویت احزاب از لحاظ مالی و جایگاه
آنها در عالم سیاست ندارد، در حالی که تقویت احزاب منجر خواهد شد مدیریت
یکپارچه محلی در مجموعههای تصمیم گیری مانند مجلس یا شورای شهر مستقر
شود. بيشتر مسئولان ما تفکر جزیرهای دارند زیرا دارای نظرات امپراطوری و
دیکتاتوری هستند. امروزه تفکرات امپراطوری مانع شکل گیری و انجام بسیاری از
امور است. مدیرانی که موافق تفکر مدیریت جزیرهای هستند، همیشه از افرادی
در نزدیک خود بهره میبرند که از ابعاد مختلف، پایین دست آنها قرار
بگیرند. مدیران میترسند زیر دستهای خود را از افراد قوی انتخاب کنند.
ستون خیمه مدیریت اجرایی در کشور ما کوتاه است و آدمهای بزرگ در آن جا
نمیشوند. برای مثال شما در مجموعه احمدینژاد یا روحانی یک نفر را معرفی
کنید که از او توانمندتر و متفکرتر باشد.
ارزیابی شما در خصوص کابینه اول دولت روحانی چیست؟
کابینه را میتوان به دو بخش ملی و محلی تقسیم کرد. در بخش محلی یا
همان استانداریها باید گفت که مردم از عملکرد این افراد رضایت ندارند و
میتوان گفت دولت روحانی در این بخش موفق عمل نکرده است. در خصوص بخش دوم
دولت ملی میتوان عملکرد آنها را با توجه به فعالیتهای قابل قبول وزارت
خارجه مثبت ارزیابی کرد اما آنها نیز در بسیاری از موارد میتوانستند با
موضعگیری و فعالیت بیشتر به صورت بهتری از حقوق ملت ایران دفاع کنند. شاید
یکی از ضعفهایی که در روحانی نسبت به معرفی افراد کابینه وجود داشت، این
بود که او میترسید اشخاص مورد نظر خودش را به مجلس معرفی کند. این ترس
باتوجه به اینکه علی لاریجانی، ریاست مجلس تمام قد روحانی را مورد حمایت
قرار داده کمی عجیب به نظر میرسد.
همسو نبودن مجلس با دولت در سال 92 تاچه اندازه روی این اتفاقات تاثیر داشت؟
به هرحال اختلاف نظرها و ديدگاههاى سیاسی در تصمیمگیریهای کلان بی
تاثیر نیست، اما باز میگویم باتوجه به اینکه روحانی حمایت لاریجانی را پشت
سرخود میدید، میتوانست با شهامت بیشتری افراد دلخواه خود را انتخاب کند.
در دولت قبل شاهد بودیم که برخی وزرا از لحاظ تفکر سیاسی با روحانی زاویه
زیادی داشتند.
عملکرد وزرای دولت روحانی در بسیاری از موارد قابل
قبول و قابل دفاع است. در خصوص وزرا می توان به 70 درصد عملکرد آن ها نمره
قبولی داد. در این میان نباید زحمات وزیر بهداشت و وزیر امورخارجه و وزير
جهاد كشاورزى و دفاع را نادیده گرفت. این چند نفر از جمله افراد زحمت کش و
پرتوان و با برنامه دولت روحانی بودند که آقای رییس جمهور به خوبی ميتواند
از ظرفیت این بزرگواران بهره كافى ببرد.
پیشنهاد شما برای کابینه دولت آینده چیست؟
برخی مطرح میکنند که دولت دوازدهم با آراي اصلاح طلبان روی کار آمده
است و باید از افراد اصلاح طلب تشکیل شود اما من به طور کامل با این موضوع
مخالفم، زیرا فرد پیروز، در یک انتخابات حزبی پیروز نشده بلکه از طريق
افراد نزدیک به یک خط فکری خاص كه به او رای دادند انتخاب شده است بنابراين
جناب روحانی باید در کابینه دولت آینده خود بهصورت فراجناحی و از نیروهای
کار آمد و شایسته بهره ببرد. حذف استعداد و ظرفیت هاى موجود میان نیروهای
انقلابی بهدلیل اختلاف نظر سیاسی به هیچ عنوان نمیتواند به نفع منافع ملی
باشد. هنر رییس جمهور این است که بتواند باقدرت تمام و با اختيارات قانونى
خود از تمام سلایق به بهترین شکل در کنار یکدیگر استفاده کند و بهترین
نتیجه ممکن را در راستای رضایت جامعه بهدست آورد. از طرفی باید در نظر
گرفت كه دولت با وسعت اختيارات اجرايي در سطوح مختلف مديريت اجرايى، فقط با
يك خط فکری سياسى اداره نمی شود و به همين دليل دولت نیاز به مدیران
اجرایی شایسته و لایق دارد. دولت دوازدهم باید پربرنامه تر و شایسته تر از
قبل باشد تا بتواند در جهت کسب رضایت حداکثری جامعه گام بردارد.
حسن بیادی/ایران/کهگیلویه و بویراحمد
عضویت در خبر نامه