به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف؛آیت الله العظمی جوادی آملی در شرح سی و سومین کلمه حکیمانه حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه، بیان داشت: این جمله بخشی از یک نامهای است که حضرت برای امام حسن(ع) مرقوم داشت و در آن فرمودند «کُنْ سَمْحاً وَ لَا تَکُنْ مُبَذِّراً»، این خطاب به نوع نیست که بگوییم حضرت به هر انسان دارد خطاب میکند، البته امام حسن(ع) الگوست برای جامعه بشری، در واقع حضرت به جامعه بشری میفرماید: «کُنْ سَمْحاً وَ لَا تَکُنْ مُبَذِّراً»، سمح ریشه در سماحت و کرامت دارد؛ یعنی کریمانه زندگی کن! نه اهل افراط باش، نه تفریط. تبذیر یعنی بذرافشانی در جای بیجا. یک کشاورز اگر بذر را روی سنگ یا در شورهزار بریزد میگویند تبذیر کرد؛ یعنی بذرافشای در محل نامناسب انجام داد، کاری که نامناسب است و ثمر ندارد میگویند تبذیر. حضرت فرمود هرگز کلام و فعلت را، که همچون تخمی نیک است، در زمان غیر مناسب و در زمین غیر مناسب نگو! کاری را که الآن نباید بکنی نکن! حرفی را که الآن نباید بزنی نزن!
آیت الله جوادی آملی اذعان کرد: در ادامه حضرت می فرماید «وَ کُنْ مُقَدِّراً وَ لَا تَکُنْ مُقَتِّراً»؛ یعنی در کارت، مهندس باشد. این کلمه هندسه، عربی نیست، این معرَّب است، اصل «هَندَسَه» معرَّب «اَندَزَه» و اندزه مخفف «اندازه» است، این اندزه تعریف شده، شد هندسه. از آن اسم فاعل و اسم مفعول گرفته شده، شد مهندِس. فرمود شما با مهندسی حرف بزن، با مهندسی کتاب بنویس، با مهندسی کار اقتصادی کن، با مهندسی خانواده را اداره بکن.
آیت الله جوادی آملی تاکید کرد: گرچه حضرت این جملات را در آن نامه معروف به پسرش میفرماید اما در حقیقت همه ما فرزندان آن حضرتیم، وقتی که به فرزندانشان دستور میدهند ما هم جزء فرزندان آن حضرت هستیم، چراکه پیامبر فرمود: «أَنَا وَ عَلِی أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّهِ»؛ بیایید بچههای ما بشوید، ما هم قبول کردیم که بشویم فرزندان پیامبر و علی بن ابیطالب(ع). آن وقت، دستورهایی که حضرت به پسرش امام حسن(ع) میدهد، شامل همه فرزندانشان که إنشاءالله شامل حال ما هم بشود، نیز فرموده است.
او در شرح کلمه قصار سی و چهارم نهج البلاغه ابراز داشت: این جمله هم در همان بیانات و دستورها و کلمات نورانی است که برای فرزندشان نوشتند، فرمود «أَشْرَفُ الْغِنَی تَرْکُ الْمُنَی»؛ بینیازی یک چیز خوبی است. اولاً ما بینیاز در عالم نداریم غیر از ذات اقدس الهی! موجود یا فقیر است، یا مستغنی، یا غنی. غنی آن است که اصلاً فقر ندارد و تنها خداست که غنی است: ﴿ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ﴾[۱] یا ﴿أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَی اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِی﴾،[۲]مستغنی یعنی کسی که محتاج و نیازمند هست، ولی چیزی که نیاز او را رفع بکند دارد و فقیر آن است که اولا نیازمند باشد و ثانیا چیزی که نیازش را رفع کند در اختیار نداشته باشد، این دو امر که در حقیقت هر دو سلبیاند، جمعاً میشود فقر، در اینجا حضرت فرمود که مواظب کارت باش، مواظب حرفهایت باش، اگر شما بخواهید به اخلاق الهی: «تَخَلَّقُوا بِأَخْلَاقِ اللَّه»،[۳] متصف بشوید، سعی کنید آن چیزی که بوی گدایی و فقر میدهد، را رها کنید.
این مرجع تقلید ادامه داد: حضرت فرمود: «أَشْرَفُ الْغِنَی تَرْکُ الْمُنَی»؛ زنده به امید باشید نه به آرزو. آن کسی که مزرعه دارد، کاری کرده، بذرافشانی کرده، آبیاری کرده، او امید و رجا دارد. اما کسی که هیچ کاری نکرده، میگویند منیه و تمنّی دارد. فرمود شریفترین بینیازی آن است که انسان خود را از آرزو منزه کند.
او در شرح سی و پنجمین کلمه از کلمات قصار حضرت بیان داشت: سی و پنجم جمله قصار این است که «مَنْ أَسْرَعَ إِلَی النَّاسِ بِمَا یکْرَهُونَ قَالُوا فِیهِ [مَا] بِمَا لَا یعْلَمُونَ»؛ اولاً ما موظفیم اسرار دیگران را حفظ کنیم، یک؛ و اگر کسی نقصی دارد و ما خواستیم امر به معروف و نهی از منکر کنیم، آرام، آهسته و مخفیانه با خود او در میان بگذاریم، دو؛ مشکل ما این است که نهی از منکر که واجب است را انجام نمیدهیم؛ اما غیبت و بدگویی که حرام است را انجام میدهیم. کسی که در جلسهای نشسته و نقص دیگری را میگوید، کار حرام انجام می دهد. اگر واقعاً خیرخواه هستید و خیر او و خیر جامعه را میخواهید، آرام به خودش بگویید و هدایتش بکنید. برای خندیدن و خنداندن، در روزنامه و رسانه نقص اشخاص را نوشتن و آبروی اشخاص را بردن، نهی از منکر نیست بلکه اشاعه فحشاء است.
آیت الله جوادی آملی ادامه داد: حضرت فرمود: «مَنْ أَسْرَعَ إِلَی النَّاسِ بِمَا یکْرَهُونَ»؛ اگر شتابزده درباره مردم داوری کنید و حرف بزنید، آنچه را که واجب است انجام نمیدهید، بلکه آنچه را که واجب نیست یا حرام است را دارید انجام میدهید! آنها هم آن شخص هم عکس العمل نشان میدهند و در نتیجه جامعه بهم میخورد.
او در بخش پایانی فرمایشات خود به شرح کلمه قصار سی و ششم پرداخت و اظهار داشت: حضرت در اینجا می فرماید: «مَنْ أَطَالَ الْأَمَلَ أَسَاءَ الْعَمَلَ»؛ کسی که دنبال آرزوهای طولانی میرود، کار بد هم میکند؛ برای اینکه آرزوها که به دست خود انسان نیست، او ناچار است از هر راهی خودش را به مقصد برساند. یک بیان نورانی سید الشهداء(صلوات الله و سلامه علیه) دارد که این جمله را از وجود مبارک پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) هم نقل کردند، فرمود هیچ هدفی وسیله را توجیه نمیکند، باید حواستان جمع باشد، اگر کسی خواست به مقصد خوب برسد، باید بداند، مقصد خوب از راه خوب قابل رسیدن است. هرگز خوبی هدف وسیله را توجیه نمیکند: «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِیهِ اللَّهِ کَانَ أَفْوَتَ لِمَا یرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِیءِ مَا یحْذَرُ»،[۴] اگر کسی هدف خوبی دارد، ولی میخواهد از راه گناه و خلاف به آن برسد، این زودتر از دیگران به چاه میافتد و دیرتر از دیگران ممکن است به مقصد برسد./ انتخاب
عضویت در خبر نامه