پایگاه خبری آوای رودکوف:اسپوتنیک نوشت: چند روز پیش نیروهای مبارزه با تروریسم عراق با حمایت آمریکا به یکی از پایگاه های گردان های حزب الله عراق حمله کردند و بسیاری از رسانه های همسو با آمریکا و عربستان سعودی و اسرائیل این حمله را پوشش وسیع دادند.
علیرغم اینکه نیروهای موجود در پایگاه می توانستند از خود دفاع کنند و کار به درگیری کشیده شود اما مشاهده شد که بدون هیچ درگیری نظامی ای اجازه ورود نیروهای مبارزه با تروریسم عراق به پایگاه خود را دادند.
در واقع اگر آنها با این نیروها درگیر می شدند شاید هدف حمله کنندگان محقق می شد و می توانستند بهانه ای به دست آورند که مساله ای در آن پایگاه بوده که نیاز به درگیری به خاطر آن بود.
به هر صورت نیروهای مبارزه با تروریسم عراق وارد پایگاه شدند و همه جا را بازرسی کردند و تعدادی از افراد موجود در پایگاه را بازداشت کردند و با خود بردند.
شاید اگر بحث معادلات سیاسی داخل عراق مطرح نبود کسی به این ماجرا ورود نمی کرد و اصلا نیاز چندانی به پوشش رسانه ای ماجرا نبود ولی با توجه به اینکه نیروهای مبارزه با تروریسم عراق عملا نیروهای همسو با آمریکا به حساب می آیند و نیروهایی هستند که توسط آمریکایی ها آموزش دیده اند و به دستور آنها عمل می کنند، و با توجه به اینکه این نیروها با حمایت آمریکایی ها دست به چنین اقدامی زدند، و در مقابل گردان های حزب الله عراق جزو نیروهای همسو با ایران و جبهه مقاومت به حساب می آیند می توان تصور کرد اهمیت این ماجرا در چه است.
قطعا آمریکایی ها هم به دنبال آن بودند که شرایط اقتدار طرف مقابل را بسنجند.
پس از اینکه آقای مصطفی الکاظمی به پست نخست وزیری عراق رسید سرتیپ عبد الوهاب الساعدی را به سمت فرماندهی یگان های مبارزه با تروریسم منصوب کرد، فردی که زمانی فرمانده همین یگان ها و عملیات ضد داعش در عراق بود و به دلیل وابستگی مطلق به آمریکایی ها توسط نخست وزیر سابق عراق حیدر العبادی از کار برکنار شده بود.
در زمان شورش هایی که منجر به سرنگونی دولت سابق عراق شد هم الساعدی یکی از مهره های کلیدی آمریکا در این شورش ها به حساب می آمد.
بسیاری از خصومت های شخصی آقای الساعدی با الحشد الشعبی مطلع هستند و بدیهی است که ایشان نیز تصمیم داشتند پس از بازگشت به قدرت زهر چشمی از این نیروها بگیرند.
عملیات ارتش عراق به همراه حشد الشعبی علیه داعش
همچنین باید توجه داشت که آقای مصطفی الکاظمی خود روابط بسیار صمیمی ای با آمریکا و عربستان سعودی دارد و بزودی تصمیم دارد به این دو کشور سفر کند و برای اینکه نشان دهد که جزو شیعیان همسو با ایران نیست نیاز داشت که چنین اتفاقی پیش آید.
واکنش بسیار سریع الحشد الشعبی در ورود به منطقه سبز بغداد و محاصره سفارت آمریکا و تصرف شهر بغداد ظرف چند ساعت همه را مبهوت کرد.
در واقع اکثر نیروهای الحشد الشعبی در مناطق عملیاتی در اماکنی که احتمال بازگشت داعش هست حضور دارند و بخش بزرگی هم پس از پایان جنگ با داعش به کار و کاسبی روزانه خود در مناطق دیگر عراق بازگشته اند و تصور نمی شد ظرف چند ساعت معدود الحشد الشعبی بتواند در بغداد چنین تعداد نیرویی جمع کند و این یگان ها بتوانند واکنش نشان دهند.
همچنین با توجه به وجود اختلافات سلیقه ای میان برخی گروه های الحشد الشعبی با گردان های حزب الله که رسما جزو الحشد الشعبی نیستند برخی دولتمردان تصمیم گیرنده در عراق تصور می کردند که الحشد الشعبی در حمایت از گردان های حزب الله مردد خواهد بود مخصوصا که رسما الحشد الشعبی جزو ارتش عراق و تحت فرماندهی مستقیم نخست وزیر عراق به حساب می آید و طبق محاسبات آمریکایی تعداد زیادی از اعضای الحشد الشعبی حقوق بگیر ارتش عراق هستند پس باید دلواپس مواجب خود باشند و نه اینکه به تشکیلات خود وفادار بمانند.
به هر صورت اعضای الحشد الشعبی نشان دادند که وفاداری تشکیلاتی برایشان اولویت دارد و هیچ حقوق و مواجبی نمی تواند آنها را مطیع تصمیمات آمریکا و یا شخصیت های سیاسی وابسته به آمریکا کند.
با بالا گرفتن تنش ها آقای الکاظمی چاره ای جز ورود مستقیم به ماجرا پیدا نکردند و ضمن عذر خواهی از این اتفاق دستور آزاد سازی اعضای گردان های حزب الله را صادر کردند و اظهار داشتند که به هیچ وجه از ماجرا مطلع نبودند.
البته بعید به نظر می آید که با توجه به صبغه امنیتی که آقای الکاظمی دارند وی از ماجرا بی اطلاع بوده باشند اما قطعا واکنش سریع الحشد الشعبی و تهدیدی که متوجه آمریکایی ها در عراق بود موجب آن شد تا هم دولت عراق و هم آمریکایی ها سریعا از رفتار خود پشیمان شوند و تلاش کنند ماجرا را به شکلی آبرومندانه جمع و جور کنند.
این ماجرا ثابت کرد که علیرغم همه سر و صداهایی که آمریکایی ها معمولا برای اقدام های خود و برای نمایش قدرت راه می اندازند واکنش مقتدرانه همیشه تنها راهکار مقابله با آنها به حساب می آید و همیشه آمریکایی ها وقتی که با واکنش مقتدرانه مواجه می شوند خود را جمع و جور می کنند و تنها وقتی پیشروی می کنند که کسی را سد راهشان نبینند یا اینکه احساس کنند طرف مقابل از آنها می ترسد.
به این ترتیب می توان گفت هرچه هدف حمله به پایگاه حزب الله عراق بود برعکس اش محقق شد.
ماجرا مرا به یاد آموزه ای بسیار معروف انداخت که بر اساس آن اگر سگی به شما حمله کند و شما بترسید قطعا شما را گاز خواهد گرفت اما اگر چوبی بردارد و سگ احساس کند شما از او نمیترسید و وی را خواهید زد قطعا فرار خواهد کرد، وآمریکایی ها هیچ منطق دیگری را جز این منطق نمی فهمند.
عضویت در خبر نامه