یاداشت به قلم جهانگیر ایزد پناه ؛
انسان از همان ابتدا در صدد پی بردن به راز خلقت ، بلایای طبیعی و جهان پیرامونی بود و چون علم و ابزار و دانش لازم را در اختیار نداشت گاهی رابطه علت و معلولی پدیده ها را به عوامل موهوم نسبت می داد که بی شباهت به ذهن کودکانه نبود....
پایگاه خبری آوای رودکوف-جهانگیرایزدپناه:بعضی اندیشمندان تفکر نقادانه را اینگونه تعریف
میکنند:" فرآیندی که ما در آن دانش وهوشمان را بکار میبریم تابه منطقی ترین
وموجه ترین موضع ممکن در باره مسئله ای برسیم ومقصود از آن شناسایی وغلبه
بر موانع بی شماری است که در برابر تفکر منطقی وجود دارد"
آنکس که بداند و بخواهد که بداند
خود را به بلندای سعادت برساند
آنکس که نداند و نداند که نداند
در جهل مرکب ابدالدهر بماند
انسان موجودی ناطق ، متفکر،کنجکاو و دارای قدرت اندیشه گری است و در صدد شناخت واقعیت های زندگی ، جهان پیرامون و مجهولات گوناگون و لایتناهی است . ذهن انسان کنجکاو چون و چرایی وعلل وزوایا و خبایای پدیده هاست .
انسان از همان ابتدا در صدد پی بردن به راز خلقت ، بلایای طبیعی و جهان پیرامونی بود و چون علم و ابزار و دانش لازم را در اختیار نداشت گاهی رابطه علت و معلولی پدیده ها را به عوامل موهوم نسبت می داد که بی شباهت به ذهن کودکانه نبود. با پیشرفت علم و تکنولوژی انسان به شناخت مجهولات بیشتری از جهان پیرامونی دست یافته و می یابد و تازه به وجود بسی مجهولات لایتناهی دیگر پی می برد .
در دو حالت ذهن انسان طرح پرسش نمی کند یکی درپندارِ آگاهی مطلق است که به علت دنیای لایتناهی مجهولات آگاهی مطلق امکان پذیر نیست و چنین ادعایی نشانه حماقت مدعی است که در نتیجه غافلانه طرح پرسش نمی کند و در صدد کشف و پی بردن به حقایق بر نمی آید . دیگری اینکه عدم پرسشگری در چنان سطحی از نادانی مطلق روی می دهد که در وی زمینه شناخت اولیه وجود ندارد که از آن پله به پله دیگری از شناخت مجهولات بی شمار پیش رود .
سرآغاز جهش فکری ، تصمیم گیری صحیح ،پیشرفت وترقی،ایجاد شفافیت وبه چالش کشیدن کاستیها پرسش وتفکر نقادانه است که منجر به هم اندیشی ، درک وفهم بهتر ،تجزیه وتحلیل همه جانبه قضایا ودستیابی به راهکارهای مناسب میگردد. پرسشگری نقادانه هنری استکه ازنپذیرفتن ساده قضایا وشک و تفکرنقادانه سقراط گونه برمیخیزد وخواهان ارزیابی وبازشناسی پذیرفته ها و پدیده ها وباز تعریف ونتیجه گیری منطقی از آنهاست. آنچه را که به سقراط نسبت دادند که گویا اعتقادات آسمانی وزمینی را خدشه دار کرده وایمان مردم رابه تمسخر گرفته است ومحکوم به نوشیدن شوکرانش کردند در واقع چیزی جز پرسشگری وتفکر نقادانه در مورد معرفتهای شکل گرفته وچیستی وچرایی پدیده ها نبود.روحیه پرسشگری یکسویه نگر نیست و با دید و وسعت نظربه جنبه مثبت ومنفی مسایل مینگرد . هر امری را به سادگی نمی پذیرد ویا رد نمیکند . نه نظر خود ونه نظر دیگران را حقیقت مطلق نمی پندارد ودر برسی مسائل اجتماعی سیاسی خط قرمزی را برسمیت نمی شناسد وساحت مقدسی برای افراد قائل نیست.
بعضی اندیشمندان تفکر نقادانه را اینگونه تعریف میکنند:" فرآیندی که ما در آن دانش وهوشمان را بکار میبریم تابه منطقی ترین وموجه ترین موضع ممکن در باره مسئله ای برسیم ومقصود از آن شناسایی وغلبه بر موانع بی شماری است که در برابر تفکر منطقی وجود دارد"
با توجه به این تعاریف روشن استکه در جوامعی که اساس کار نه بر دیالوگ وفهم مشترک وعقل جمعی بلکه بر مونولوگ ،تک صدایی وتک گفتارِ فصل الخطابی وساختار قدرت غیر پاسخگو مبتنی است استبداد سدی در مقابل پرسشگری وتفکر نقادانه است. سئوال این استکه در جامعه ای که امکان تفکر نقادانه وآزادی انتقادواعتراض وجود نداشته باشد آیا دستیابی به منطقی ترین وموجه ترین راه حلها برای پیشرفت وترق وتوسعه وعدالت اجتماعی وعدم تبعیض وشفافیت و عدم اختلاس وعدم رانت وفساد وبرابری در برابر قانون امکان پذیر است؟ قدر مسلم جواب منفی است.چون مستبدین هرگونه پرسشگری وتفکر نقادانه و انتقاد واعتراض وبه چالش کشیدن اقتدار خود را بر نمی تابند وتحت پیگرد ،حبس وسرکوب قرار میدهند.
عضویت در خبر نامه خبرهای مرتبط
نویسنده محترم شما یک متن در مورد شناخت اقشار نوشته بودید و مارا با بی شرمی تمام با کاست یکی دانسته و نجس خواندی اولا میخواستم بدانم که شما از چه طایفه ای هستید تا به شما بگویم چند زن از از طایفه شما گرفتیم چون علی رغم نوشته شما با همه طوایف یا زن دادیم یا زن گرفتیم دوما منبع استفاده شما برگرفته از کجا بوده که