« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۳۳۶۵۲
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۲۲:۳۳
✍ یاداشت به قلم جهانگیر ایزدپناه:
آن دیدگاهی که ذات مستقل دمکراسی وآزادیهای دمکراتیک وحقوق بشر و مشارکت مردم در سرنوشت خویش وتکثر عقاید واحزاب را انکار وآن را با سرمایه داری سلطه طلب واستعمارگر یکی جلوه میدهد آگاهانه در صدد ترویج استبداد ودیکتاتوری ومحروم کردم مردم از شرکت در سرنوشت خود وجایگزینی حکومت فردی بجای خرد جمعی است.

پایگاه خبری آوای رودکوف -جهانگیر ایزدپناه:هم هنگامی دمکراسی با سرمای داری به معنی یکسان پنداری آنها نیست.. گرچه ظهور دمکراسی نوین با پیدایش سیستم سرمایه داری همراه بوده اما این دو را نباید یکی پنداشت در یونان باستان هم طلیعه ای از دمکراسی  وجود داشت.

آن دیدگاهی که ذات مستقل دمکراسی وآزادیهای دمکراتیک وحقوق بشر و مشارکت مردم در سرنوشت خویش وتکثر عقاید واحزاب را انکار وآن را با سرمایه داری سلطه طلب واستعمارگر یکی جلوه میدهد آگاهانه در صدد ترویج استبداد ودیکتاتوری ومحروم کردم مردم از شرکت در سرنوشت خود وجایگزینی حکومت فردی بجای خرد جمعی است.

رشد صنایع وتکنولوژی وسیستم سرمایه داری که از دل پیشه وری و وابزار سازی و صنایع کوچک دستی واختراعها بر آمد به نیروی کار آزاد نیاز داشت اما این نیروی کار در ساختار اقتصادی – اجتماعی فئودالی وبرده داری در چنگال زمین داران وملاکان بزرگ به بند کشیده شده بودکه باید آزاد میگشت. سرآغاز رشد این سیستم در اروپا همزمان بود با قرون وسطی وحاکمیت کلیسا وتفتیش عقاید یا انگیزاسیون که نه باسرشت آزاد انسان سازگاری داشت ونه با گرد ش آزاد نیروی کار در کارخانه ها و نه با لیبرالیزم که دستاورد سیستم سرمایه داری است.

اینحاست که فیلسوفان و روشنفکران واندیشمندانی نظیر روسو، کانت ،ولتر ،برونو و.....به دفاع از عقل گرایی، دمکراسی، آزادیهای دمکراتیک وحق مشارکت مردم در سرنوشت خود برخاستند. به همین خاطر استکه مارکس که به ضدیت با آزمندی وسود اندیشی صرف وسلطه طلبی واستثمار سرمایه داری شهرت دارد اما تما م قد از ظهور سرمایه داری درمقابل فئودالیسم وبرده داری دفاع میکند وآبراهام لینکلن را که نماینده سرمایه داری است فرزند راستین خلق می نامد چون برعلیه مدافعان برده داری درجنوب آمریکا مبارزه میکند.

بپردازیم به نکته اصلی بحث که نباید اجازه داد سلطه طلبی وبرتری جویی که در ذات استثمار واستعمارگرو سود جوی وآزمند سرمایه داری است با ذات دمکراسی وآزادی های دمکراتیکی که دستاورد اندیشمندان بزرگی چون روسو و ولتر و کانت و..... است توسط استبداد گران خلط مبحث شود ویکی جلوه داده شود که درپرتو این در هم آمیزی عامدانه وسفسطه آمیزبه دیکتاتوری وجهالت پروری خود ادامه حیات دهند ومردم را به بند کشند ومانع توسعه وپیشرفت و گسترش آگاهی و علم ودانش جوامع گردند.

اروپا وغرب بطور کلی به علل مختلف از جمله پشت سر نهادن حکومتهای قرون وسطائی - کلیسایی ،هم نماد سرمایه داری شد وهم نماد دمکراسی. سرمایداری همانطوریکه دوست موقت ودشمن بعدی اش( مارکس) پیش بینی کرده بود در ادامه گسترش خود احتیاج با بازارهای جدید برای انبوه کالاهایش وهمچنین احتیاج به مواد خام اولیه برای تولیداتش داشت.

اینجا بود که بین قدرتهای بزرگ استعماری برسر تصاحب بازارهای جدید و مواد خام ارزان رقابت در گرفت وحتی منجر به جنگهای جهانی شد. نکته مهم این است که از بد حادثه یا بهتر است بگوئیم بنا به اهمیت وارجحیت منافع وسود برای سرمایه داری آنچه که در وهله اول از جانب دنیای غرب برای ممالک توسعه نیافته نمودار شد نماد نظامی- استعماری غرب بود نه نماد دمکراسی و آزادی خواهی آن که می توانست نوید دهنده آگاهی ودانش وآزادی از چنگال استبداد وجهالت باشد.

این رخداد یک امر تصادفی نبود، دقیقا از جانب سیستم سرمایه داری استعمارگر حساب شده وسنجیده شده بود. زیرا استعمار گران بخوبی می دانستند که ملتی با حاکمبت استبداد- فردی و محروم از خرد جمعی و تعقل گرایی که اوهام وخرافات وتعصب دینی وقومی زندگی شان را فرا گرفته باشد بهتر می شود چپاول و استعمار کرد. اما با همه این اوصاف بعلت مسافرتها واطلاع از پیشرفتها و تمدن ورسانه ها در غرب و همچنین تلاش مردان وطن پرست واقدامهایی نظیر اعزام دانشجو به غرب طلیعه دمکراسی وآزادی وحق مشارکت عمومی وخرد جمعی در میان مردم واندیشمندان ومردم پدیدار گشت که نمونه برجسته آن را در انقلاب مشروطیت ایران شاهدیم که چه نیروها وشخصینهایی در راه پیشبرد وموفقیت آن مبارزه کردند وچه نیروها ونهادهای استبداد پسند وجهالت پروری برعلیه آن مقاومت ومانع تراشی کردند وبا عوامفریبی و زشت نمایی وخلاف عرف و دین نامیدن آزادی ،مانع خردجمعی وقانون گرایی ومشارکت مردم می شدند تا مردم را از توسعه وترقی ودانش وعلم وآگاهی وتربیت نوین وبیداری محروم کنند.

این یعنی همان ترفند خلط مبحث آگانه ای که آزادی وحق مشارکت مردم وخرد جمعی را با استعمار وغارت وچپاول سرمایه داری یکی نشان میدهد تا مردم را از آگاهی وعلم ودانش نوین ورهایی از جهل وخرافات واستبداد و پیگیری خواسته های خود باز دارند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: