یک نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی با اشاره به در پیش بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری گفت: منتقدان و مخالفان نیز در انتخابات شرکت کنند.
به گزارش،پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
علی مطهری در نطق میان دستور خود در جلسه علنی امروز مجلس اظهار کرد: اعدام گستاخانه عالم ربانی و مجاهد پاکباز آیتالله نمر توسط حکومت مستبد سعودی صرفا به جرم انتقاد و اعتراض، حاکی از بازگشت آل سعود به جاهلیت قبل از اسلام و یادآور خونخواری عرب دوره جاهلیت و نیز خشونتهای مذهبی قرون وسطی در اروپاست.
وی تصریح کرد: حکام آل سعود با بازگشت به ارزشهای دوره جاهلیت مانند غرور ، تبختر، تعصب نژادی و قبیلهای، خاطره ابوجهل و ابوسفیان را زنده کردهاند. پیغمبر اسلام از عرب جاهلی، ملتی متمدن و بافرهنگ ساخت و آل سعود در حال بازگشت به اصل خود است.
وی با تاکید بر اینکه «پاسخ گستاخی عربستان را باید در یمن، سوریه، عراق و بحرین و نیز با اجرای برجام داد»، گفت: عربستان از اینکه ایران با منابع غنی ثروت و نیروی انسانی متخصص فراوان از انزوا خارج و به حالت طبیعی بازگردد، خصوصا با نفوذ معنوی و ایدئولوژیک ایران در جهان اسلام، به شدت نگران است و شاید با الهام از دوست دیرینهاش اسرائیل خوابهایی برای ایران دیده است، به هوش باشیم و مانند ماجرای سفارت عربستان در دام او گرفتار نشویم.
نماینده مردم تهران در مجلس با انتقاد از عملکرد نیروی انتظامی در قضیه سفارت عربستان، اظهار کرد: پس از اعدام فجیع آن عالم و رهبر دینی، بسیار روشن بود که عواطف مذهبی و انسانی هر مسلمانی جریحه دار شده و عدهای، چه سازمان یافته و چه خودجوش، به سوی سفارتخانه حرکت میکنند؛ لذا نیروی انتظامی درباره این اتفاق که به نفع عربستان تمام شد باید پاسخگو باشد.
وی در بخش دیگری از نطق خود بیان کرد: کنگره آمریکا چندی است که با هدایت لابی صهیونیسم تلاش مذبوحانهای را برای اجرا نشدن برجام آغاز کرده است. به نظر میرسد که مجلس ایران باید در خصوص قانون محدودیت صدور ویزا برای ورود به ایران، مقابله به مثل کند و با مصوبهای، مثلا برای ورود خبرنگاران و تجار آمریکایی به ایران محدودیتهایی قائل شود.
این نماینده اصولگرای مجلس همچنین با اشاره به در پیش بودن انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری اظهار کرد: مشارکت بالا در انتخابات آینده موجب عزت بیشتر و ارتقاء جایگاه نظام جمهوری اسلامی در جهان و جلب احترام ملل دیگر نسبت به ملت ایران است، پس حتی منتقدان و مخالفان نیز شرکت کنند.
مطهری در ادامه با بیان این که دو جریان سیاسی اصولگرایی و اصلاح طلبی در ایران دارای نقاط قوت و ضعف هستند، گفت: نقطه ضعف اصلی اصولگرایان کم توجهی به آزادیهای اساسی ملت و حقوق شهروندی است که بسیاری از بی قانونیها و بی عدالتیها را تحت عنوان حفظ نظام توجیه میکنند و نقطه ضعف اصلی اصلاح طلبان تسامح و تساهلی است که در مسائل فرهنگی دارند و گاهی به نام آزادی در این امور سهل انگاری میشود.
این عضو صدای ملت افزود: ضمن حفظ نقاط قوت این دو جریان سیاسی و پرهیز از نقطه ضعف آنها، حضور خود در میدان سیاست را به عنوان راه سوم به دلیل نیاز جامعه امروز ایران به این جریان فکری و سیاسی، ضروری میدانیم و به همین جهت فهرست انتخاباتی ارائه خواهیم کرد.
نماینده مردم تهران در مجلس با تاکید بر اینکه اولویتهای مجلس دهم اقتصاد و سیاست داخلی است، اظهار کرد: مجلس نهم با همه نقاط قوت خود، در حوزه سیاست داخلی و اجرای فصل سوم قانون اساسی درباره حقوق ملت، کارنامه درخشانی ندارد، از قضا رعایت حقوق ملت، در اقتصاد کشور هم اثرگذار است. مثلا آزادی مطبوعات همیشه مانع تخلفات بزرگ اقتصادی است و رانت خواریها و اختلاسهای بزرگ معمولا در دوره محدودیت رسانه ها رخ داده است، لذا مطبوعات را رکن چهارم دموکراسی یا قوه چهارم یک حکومت نامیدهاند.
مطهری تصریح کرد: ریشه بسیاری از فسادهای اقتصادی در کشور ما دخالت مستقیم و غیرمستقیم برخی افراد وابسته به نهادهای حکومتی در پروژههای بزرگ اقتصادی است و مسئولان با اعتماد به آنها و بدون نظارت کافی، به این افراد میدان میدهند و مردم نیز اعتماد میکنند و در این شرکتها سرمایه گذاری میکنند و پس از مدتی نهادهای نظارتی و قوه قضائیه مانع ادامه کار آنها میشوند ولی به دلیل همان روابط و ملاحظه کاریها و رودربایستیها قدرت حل و فصل سریع آن را ندارند و در این میان مردم دچار خسارت می شوند.
وی با بیان اینکه نمونه این قضیه ماجرای پدیده شاندیز و موسسه ثامن الحجج و موسسه میزان است که هزاران سهامدار سرگردان شده اند، گفت: از رئیس کل بانک مرکزی و وزیر کشور و قوه قضائیه می خواهم که هرچه سریعتر بدون ملاحظه کاری به این ماجرا خاتمه دهند که امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمود: انما یقیم امر الله من لا یصانع و لایضارع و لا یتبع المطامع (تنها، کسی می تواند امر خدا را اقامه کند که از جمله اهل ملاحظه کاری و رودربایستی نباشد). همچنین از رئیس جمهور درخواست دارم که توجه ویژه به این موضوع داشته باشد به طوری که تا قبل از انتخابات لااقل راهکار مشخصی اعلام شود.
مطهری ابراز کرد: از صدا و سیما به خاطر این که امسال در ایام 9 دی گزارشهای واقعیتر و منصفانهتری از حوادث سال 88 داشت تشکر میکنم. همچنین از رئیس قوه قضائیه میخواهم که مسئله حصر بدون حکم دادگاه را که خلاف اصول سی و دوم تا سی و هفتم قانون اساسی است حل و فصل کند.
نماینده مردم تهران در مجلس در بخش دیگری از نطق خود با بیان اینکه احکام دادگاه حادثه شیراز از نظر اینجانب عادلانه نبود، گفت: اگر چه نفس این اتفاق در جمهوری اسلامی که بالاخره یک گروه فشار وابسته به یک نهاد، محاکمه و احکامی برای آنها صادر شد یک پیروزی و امر مبارکی محسوب می شود. اما آنچه که امروز مورد نیاز جامعه ماست مسئله وحدت است. قرآن کریم تفرقه و تشتت را یکی از عوامل چهارگانه انقراض امتها و جامعه ها برشمرده است.
این نماینده اصولگرای مجلس در ادامه اظهار کرد: این پدیده که اصلاحطلبان از شکست دولت اصولگرا خوشحال شوند و اصولگرایان از شکست دولت اصلاح طلب، بلیهای است که کشور ما دچار آن شده است. سیاست حذف برای کشور ما سم مهلک است و کشور را با مشکلات جدی مواجه میکند.
وی افزود: همه به یاد داریم که «وحدت کلمه» ترجیع بند کلام امام بزرگوارمان بود. کشور را همه با هم باید اداره کنیم و سیاست حذف را که منجر به بی اخلاقی ها و بی دینی ها می شود کنار بگذاریم که امروز مشکل اساسی کشور ما کمبود تقوا و اخلاص است، همان چیزی که بارها مورد تأکید امام (ره) و رهبر گرانقدر انقلاب بوده است.
نماینده مردم تهران در مجلس همچنین با اشاره به مساله آلودگی هوای تهران پیشنهاد کرد: تا زمان اجرای یک برنامه دقیق با مدیریت واحد در این زمینه، هر سال در ماههای آذر و دی طرح زوج و فرد در تهران اجرا شود تا هوای تهران به شرایط هشدار و اضطرار نرسد.
مطهری همچنین از شهرداری تهران به خصوص معاونت اجتماعی و فرهنگی شهرداری به دلیل همت قوی و برنامه ریزی دقیق برای جمع آوری معتادان محله هرندی تهران و انتقال آنها به اماکن مناسب و اجرای برنامههای تربیتی سپاسگزاری و ابراز امیدواری کرد سایر دستگاهها به همکاری خود با این طرح ادامه دهند.
منبع/ایسنا
کد خبر: ۸۳۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
منصور نظری:مثنوی «انتقام» تقدیم بهتمامی شیعیان و منتظران راستین حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
کد خبر: ۸۳۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
آقای هاشمی! آتش فتنهای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بیمعناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف"
متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد:
مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.»
مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد.
حمایت از منافقین و جنبشی ها
در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولینبار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیتهی مشترک به اوین منتقلشده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشمبند را از روی چشمانم باز کردند، عدهای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپیها (مارکسیستها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم بهطرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علیرغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید میشد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلبتوجه مینمود سؤالهای شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانیتان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک میدانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابلتوجه بود. البته داستان حمایتهای شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصلهگیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آنها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش میدانستم.
با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاباسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤالبرانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت ششدانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخستوزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن هم در خطبههای نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاباسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرتعالی بهعنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتشبیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما بههرحال چون تصور ما این بود که حضرتعالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم.
اصرار بیشازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره)
آنچه برای ما غمانگیزتر بود اصرار بیشازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بینالمللی و لیبرالها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. اینکه چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و همعرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول میکنند.
تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن
آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچگاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب میدانید که امام و ملت ایران و بچههای حزب الهی هیچگاه جنگطلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچگاه به وعدههای نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگترین مصداق و دلیل آنهم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعدههای خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرتهای جهانی کوک شده و محاکمهی صدام یعنی محاکمهی خودشان و آنها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ...
حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم
جناب هاشمیحضرتعالی در دوران ریاستجمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجهای در خطمشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ بهگونهای که در خطبههای نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآنپس مردم را به مانور رفاه و مصرفگرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصتهای زیادی از دست رفت. عدهای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود میدانند و شما نیز خود را برادر معنوی آنها معرفی کردید آنچنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمیشنیدید و یا حسابی برای آن باز نمیکردید. فشار اقتصادی آنقدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آنها را ریشهیابی نکردید. کسبهی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمتها را افزایش میداد و علت را که جویا میشدید میگفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران میکنیم. این در شرایطی بود که عدهای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت میگفتند که بستگان رئیسجمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار میداشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولتها با معترضین برخورد میکنند و کشتن آنها هزینهای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!!
تهاجم فرهنگی، شکلگیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی
وای بر ما. این تذهبون؟بهراستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بیدردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکلگیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فیالمثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد میگفت تو هم سوسیالیست شدهای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آنچنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکانپذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیدهبان آن برای رصد کجیها باشد وارد عرصههای اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسمخورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلودهسازی فرزندان آنها است؛ اما دریغا که هشدارها فایدهای نکرد.
سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت
جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجببرانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایتفقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروهها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت میکردند و علیه ارزشهای انقلاب مطلب مینوشتند و شما میدانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟
توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!!
توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟
وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین.
ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما!
جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی میخوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد!
آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!!
و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست.
- شما دیدید که آنها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آنها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آنها با شما بود.- شما دیدید که آنها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آنها خط امام را تحریف میکنند- شما دیدید که آنها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آنها دنبال میکنند.- شما دید که آنها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوتطلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟
آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا
و ما علیرغم بیمهریها و کملطفیها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، بهعنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمعبندی رسیدند ولی در مورد حضرتعالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرتعالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از:
۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایهداران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین میشود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژهخواری را تداعی میکند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنشزدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخگویی همهی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فیالمجلس واکنش نشان دادند.
جناب آقای هاشمیملاحظه میفرمایید که بچههای حزبالله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا.
حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟!
پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همهی نیروهای حزبالله را نگران کرد، گروههای سیاسی اصولگرا گرد هم جمع شدند تا چارهاندیشی کنند. آنها وفاق در بین همهی وفاداران بهنظام را ضروری دانستند و جهت شکلگیری این وفاق محوریت شما را جمعبندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد بهنظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالشها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادیها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت میشد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوقهای رأی مردم مینویسند خاتمی ولی خوانده میشود ناطق؛ شما میدانستید و توی دهان آنها نزدید و بلکه آنرا فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزبالله رأی نیاورد.
ماجرای قدرتطلبی تمام نشد
القصه؛ ماجرای قدرتطلبی تمام نشد و روزبهروز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد.
مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدینژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدانداری میکند؛ البته ممکن است بعضی عوضشده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آنهم ناقص و با اشکال مختلف عاریهای و وارداتی با الگوهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش میکند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود.
دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم!
جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد میشد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟!
بههرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولیهای مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرفها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصولگرایان وحدت کنند، نمیآیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشتهایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت میکنم و نمیآیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحلهای میشود و نفس دومرحلهای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کردهاند همین الآن که من تصمیم نگرفتهام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرالها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدینژاد را فراهم کردید.
حمایت ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴
جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوالهایی که راه انداختند و برچسبهای ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ میکردند و چه میتوان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و بهاصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... .
و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همهی ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدینژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود.
کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؟!!!
در همان زمان مطلع شدیم که اتاقهای فکر و کمیتهی پشتصحنه به ستادهای شما خط دادهاند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابانها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرتعالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازهای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالبتر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن مینشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد بهعنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.»
البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیسجمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را میزنیم.
وای بر ما، کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟!
کینهی حزبالله به دل گرفتید
آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کردهاید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزبالله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأملکنید. کینهی حزبالله به دل گرفتید و همه را با احمدینژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ میدانید بسیاری از بزرگان که از حضرتعالی حمایت میکنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمیبینند بلکه برای بازدارندگی از شکلگیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید.
خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا میداند که چه تلاشها و برنامهریزیهایی شد، چه پولها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجیای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدینژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدتها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود.
دردمندانه عرض میکنیم که در همهی صحنههای آشکار و پنهان فتنه -از اتاقهای فکر پشتصحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم میخورد.
بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کردید؟
قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانهای شد، خطاب به ولیفقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهادهای شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حالآنکه هیچگاه حاضر نشدهاید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشان¬هایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده میکنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود.
فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد
فیالمثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نهتنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آنها در فتنه بیشتر شد و ما هیچگاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم.
نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی
کار بهجایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیتالله ریشهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضعگیریهایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید.
اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید
در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبیها و منافقین بود، بهعنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواستههای خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً میدانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند.
بهراستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسمخورده ملت ایران به او دلخوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد میکردند؟!
آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند!
قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یکدندگیها و غرور اصحاب و یاران بنیانگذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟!
چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟!
قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند
اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما میماند؟!
همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پسازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایفالحیل تحتفشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما میماند؟!
ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درسآموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درسها و عبرتهایش برای تاریخ و آیندگان بهجای میماند، ولی آنچه باعث شد این رنجنامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیتهای انقلاب بود. بسیار برایم رنجآور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا میداند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمیگویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض میکنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران میشود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانهی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟
سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری میافتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی میکند. هنگامی که این جملهی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامهی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور میکنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور میکنم، به این یقین میرسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت میدهد.
جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان میایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرتطلب را بهدست گرفته، افول کردهاید. این کار مشاورههای غلط و اتاقهای فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینهها مهم است و آن زمینهها این فرصتها را به وجود میآورد.
مواضع افراطی سال های اخیر
جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید.
برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم:
۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفتوگویی با فصلنامه مطالعات بینالمللی میگویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
و جالب اینکه پسازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانهها مواجه میشود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.» (!)
با توجه بهقاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» میتوان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کردهاید، سخت مبالغهآمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که سکوت امام بهمعنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمیتوان بهحساب موافقت ایشان با دیدگاههای انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست.
۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام میگرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحیشده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیتالله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندانها پر از مردم، زندانها جا ندارد بعضی از ورزشگاهها را گرفتند، آنها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیکطرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی میشوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمبهای آمریکا باید بمانند.»
تنها پس از واکنش رسانهها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقبنشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه میتوان تبعات آن سخنان دشمنشادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟
۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجالبرانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آنچنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بتها فحش میدادند، میگوید: حق ندارید به بتهای آنها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» میفرماید بتها را سب نکنید، چون آنها هم متقابلاً به خدا بد میگویند و باعث گمراهی بیشتر آنها میشوید.»
پسازآن نیز پایگاه اطلاعرسانی حضرتعالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنشهای تند بعدی و جوسازیهای بهعملآمده در این خصوص تأکید میکند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. بههرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیمالشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعهای که به امامت خود حضرتعالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد.
مگر از یاد بردهایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دستنشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را بهحساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را بهحساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کردهاند!»
و مگر میتوان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.»
امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانهی سالهای دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟!
گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شدهاند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند میزنند! خدا را شکر میکنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیشبینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنونکه من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت دادهشده یا میشود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیشبینی نکرده بود، تحریفگران با میراث فکری او چه میکردند؟!
و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند.
۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأملبرانگیز است. شما اخیراً در مصاحبهای ادعا کردهاید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسانهای افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام میگفتند] میزدند. بعضیها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] میگفتند: با دولتها کار نداریم و با ملتها کار داریم. این حرفهای عجیبوغریب، باعث شد که کمکم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.»
ظاهراً صدام هم بیتقصیر بوده و این به قول شما افراطیهای داخلی بودهاند که صدام را ترساندهاند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطیهایی که از آنها سخن گفتهاید و آنها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بودهاید و احتمالاً باید گفت حضرتعالی در رأس افراطیون بودهاید.
مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفتهام همه توطئههای جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.»
و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح میکنند، میفرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند. این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشی به درآییم و همهچیز را بهحساب اشتباه و سوءمدیریت و بیتجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند»
اگر هم مقصودتان از افراطیهایی که دم از صدور انقلاب میزدند، همان خط ۳ ایها و باند مهدی هاشمی معدوماند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیماندههای آنها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفتهاند؟
۵- مواضع و دیدگاههای روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأملبرانگیز است. بنا بر نقل رسانهها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولیفقیه تصمیمگیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفتهاید «ولیفقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولیفقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمیشود بگوییم ولیفقیه؛ ممکن است نظام ما ولیفقیه نداشته باشد... تعدادی علیالبدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.»
اینگونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح میشد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرتعالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامهریزی کند؟!
۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمیشود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفتوگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیهام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آنها هم هست. همه بیایند. حتی آنهایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آنها هم هست. ما میخواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیمهایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آنها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.»
چنین به نظر میرسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه میکنید فعلاً که گزینه دیگری بهجای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟!
۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفتهاید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً میتوانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.»
این درحالی است که هم ما و هم شما میدانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پسازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرتعالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام میپذیرد؟ ایا میتوان در اینگونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند.
۸- موضوع دیگری که نشان میدهد بهزعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشههای بنیانگذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بینالمللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی میشوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش میبردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و تواناییهایی که بهطور روزافزون در کشور افزایش پیدا میکند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم».
حالآنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشههای امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آنها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک میشود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر میشود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت میکند.
آیا با این وضعیت نمیتوانیم به تغییر ۱۸۰ درجهای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶
عدل هاشمی که چند وقتی است به خوبی در این زمینه فعالیت می کند در جدیدترین پیام از طریق کانال تلگرامی منتسب به خود پیامی برای طرفداران خود ارسال کرده است.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
تابناک نوشت: با شروع ثبت نام از کاندیداهای انتخابات مجلس شورای اسلامی و داغ شدن تنور انتخابات به صورت تدریجی،فضای مجازی بهعنوان یکی از راه های عرض اندام و ارتباط با مخاطبان در حال باز کردن جای خود برای کادیداها شده است.عدل هاشمی که چند وقتی است به خوبی در این زمینه فعالیت می کند در جدیدترین پیام از طریق کانال تلگرامی منتسب به خود پیامی برای طرفداران خود ارسال کرده است.متن پیام:چند وقتی هست که در فضای مجازی موج حمایت از آقای هاشمی به راه افتاده و این فعالیتها توسط افراد نزدیک به ایشان رصد شده و به عرض ایشان می رسید.پیرو فعالیتها و بحث های این چند وقت در فضاهای مجازی، ایشان پیامی فرستاده اند که به عرض دوستان خواهد رسید:
ابتدا خداوند را بابت نعمت خدمتگذاری سپاسگذارم . از فعالیت همه جوانان عزیز که سرمایه های اصلی جامعه می باشند چه در فضاهای مجازی و چه در بیرون که اینجانب را مورد لطف و محبت خود قرار داده اند تقدیر و تشکر می نمایم. فعالیتها و اظهارنظرهای شما در فضاهای مجازی را به طور مرتب رصد می نمایم و از همه مطلع هستم. عزیزان من در طول خدمت سی و چند ساله ام به برکت وجود ولایت فقیه (معمار کبیر انقلاب حضرت امام ره و رهبرفرزانه انقلاب به عنوان ادامه دهنده راه امام)تجاربی را کسب نموده و بدون ریا،بدون منت و بدون غرور تمام تلاشم را برای خدمت صادقانه و مخلصانه و عالمانه به کار گرفته ام و ماموریت خود را همواره خدمت به جوانان سرزمینم برای پیشرفت قرار داده ام. من از حضور افراد مختلف چه در داخل استان و چه خارج از استان همیشه بهره برده ام و همواره به کار گروهی و خرد جمعی اعتقاد داشته و قطعا از این به بعد هم همین خواهد بود. زلفتان را به خدا گره بزنید و همت کنید تا بتوانیم در راه توسعه و محرومیت زدایی و انجام کارهای اساسی و زیربنایی با اعتقاد به سه عنصر فن اوری ،اطلاعات و ارتباطات گام بزرگی برداریم.توصیه من به شما وحدت، همدلی،برادری و رعایت اخلاق و دست به دست هم دادن برای ساختن استانمان فارغ از هر گونه گرایش قومی و جناحی می باشد. خدایا چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار.
کد خبر: ۸۰۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۹
امروز متأسفانه بسیج و نیروهای ارزشی در بدنه نظام مورد تخطئه فردی و جریانی هستند. دشمن می داند بسیج اولین خاکریز محکم و استوار انقلاب در برابر هجوم و نفوذ نرم و سخت است. کسانی که در مسیر این تخطئه گام برمی دارند انگشت نما هستند. ملت به آنها اجازه نمی دهد این جماعت پروژه نفوذ را تکمیل کنند.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
«محمدکاظم انبارلویی» در سرمقاله شماره امروز روزنامه «رسالت» نوشت:
هیچ تردیدی نیست که انقلاب ما یک انقلاب ارزشی بر مبنای ارزش های وحیانی و قرآنی است. انقلاب اگر تاکنون سر پا ایستاده است به برکت مردان و زنانی بوده است که تا پای جان برای حفظ ارزش های الهی در جامعه ما ایستادند و با نثار خون خود نهال آزادی و استقلال را در جمهوری اسلامی آبیاری کردند.امنیت و آسایش کنونی مردم ما مرهون انسان های پاکباخته ای است که در مرز عصمت حرکت کردند. امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی، علمای بزرگی چون شهید مطهری، شهید مفتح، شهدای محراب، شهید بهشتی و شهدای هفتم تیر و شهدای هشتم شهریور اینگونه بودند حتی بالاتر از آن شهدای جنگ تحمیلی در همین سطح برای نگهبانی از قرآن و اسلام و ایران به میدان آمدند.کافی است وصیت نامه های شهدای جنگ تحمیلی و شهدای ترور و بسیجیان را مطالعه کنیم و ببینیم چه انسانهای پاکی در چه سپهری از اندیشه، ایمان و عرفان سیر میکردند. سرّ اینکه امام(ره) بارها همگان را به مطالعه وصیت نامه شهیدان سفارش می فرمود، همین بود که با سرانگشتان هدایت خود مسیر این انسان های الهی را بازگو کند و همه را دعوت به رفتن در چنین مسیری نماید. بسیجیان به تعبیر مقام معظم رهبری کسانی هستند که برای بذل جان حتی بذل آن چیزهایی که از جان گاهی عزیزتر است آمادگی دارند.مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان چهارشنبه گذشته فرمودند: "اتهام تندروی به ارزشی ها بخشی از پروژه نفوذ است." باید دید چه کسانی به ارزش ها پای می فشارند و چه کسانی آنها را متهم به افراطی گری و تندروی میکنند؟آدرس هردو را می توان از رصد رسانه های داخلی و خارجی به دست آورد.روشن است عناصر کلیدی بسیجی در هر قشری و گروهی که بر ارزش هایالهی انقلاب تاکید میکنند، مورد هجوم هستند. دشمن با هجوم به این جریان نیرومند انقلاب می خواهد سربازان خط مقدم انقلاب را از سنگرهای اراده و عزم بیرون بیاورد و به مرخصی بفرستد!مسئولان کشور و نخبگان و عناصر مؤثر باید مراقب ادبیات گفتگوهای خود باشند. چرا که به فرموده رهبری آنها هدف پروژه نفوذ هستند. اگر مسئولی از روی غفلت نیروهای ارزشی را متهم به تندروی و افراطی گری کند، باید بداند در مسیر هدف دشمن است و اگر از روی عمد این کار را بکند باید فهمید خود او بخشی از نفوذ دشمن را دارد عملیاتی می کند.اگر حزب،گروه یا جریانی به این امر خطرناک مبادرت ورزد باید در فعل و قول خود تجدیدنظر کند. تردیدی نیست که نفوذ جریانی بدتر از نفوذ فردی است.امروز متأسفانه بسیج و نیروهای ارزشی در بدنه نظام مورد تخطئه فردی و جریانی هستند. دشمن می داند بسیج اولین خاکریز محکم و استوار انقلاب در برابر هجوم و نفوذ نرم و سخت است. کسانی که در مسیر این تخطئه گام برمی دارند انگشت نما هستند. ملت به آنها اجازه نمی دهد این جماعت پروژه نفوذ را تکمیل کنند. رهبر معظم انقلاب در این دیدار به آفت هایی که این نهال عظیم را تهدید میکنند اشاره فرمودند و بسیجیان را از آن برحذر داشتند. ایشان " غرور "،"غفلت" و "ورود به مسابقه زرق و برق زندگی" را به عنوان سه آفت بزرگ نام بردند و از تقوا و طهارت و بصیرت به عنوان اولویت های بسیج یاد کردند.بسیج امروز باید تهدیدهای درون و برون را دقیقا بشناسد تا بتواند از آنها یک فرصت برای خدمت به اسلام و انقلاب بسازد.متأسفانه در خلال بحث های همگرایی بین اصولگرایان برخی از روی غفلت گروه هایی که در جریان اصولگرایی در صیانت از ارزش های انقلاب نقش پیشتازی دارند، را متهم به تندروی و افراطی گری میکنند. از سوی دیگر برخی که این پیشتازی را نمایندگی میکنند برخی دیگر را متهم به وادادگی و فاصله گرفتن ازاصول و شعارهای انقلاب و ارزش ها میکنند. دشمن و نامحرمان انقلاب هم در این شکاف، واگرایی بین اصولگرایان را مدیریت میکنند.تقوا و طهارت سیاسی و همچنین بصیرت انقلابی حکم می کند، از این مرحله عبور کنیم و چشمانمان را به افق های دورتر بسپریم. افقی که همه دوستداران ولایت و جانبازان قرآن و اسلام را زیر یک خیمه جمع می کند.کسی که اصل را تولی به ولایت و تبری از کفر، الحاد و نفاق می داند نباید در فکر فاصله فکری برخی با خود باشد. قرار نیست همگرایی روی فاصله افراد با خود شکل گیرد. چنین پدیده ای همگرایی نیست. همگرایی روی إنی سلمٌ لمن سالمکم و حربٌ لمن حاربکم شکل می گیرد.همگرایی روی اصل و محور ولایت شکل می گیرد. دلیلی ندارد دو اصولگرا که ولی واحدی دارند با هم مسیر نزاع و تخاصم را طی کنند.بیماری تکثر و تکثرگرایی در جریان اصولگرا یک سمّ مهلک است و باید آن را درمان کرد. درمان آن هم فقط تولی به ولایت فقیه است.
کد خبر: ۷۸۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۷
رخی به طرح موضوع نفوذ واکنش نشان دادند و گفتند که از این موضوع، استفاده جناحی می شود البته اگر کسانی از آن استفاده جناحی می کنند، کار اشتباهی است، اما این حرفها نباید موجب غفلت از اصل موضوع «نفوذ» و فراموشی آن شود
کد خبر: ۷۸۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۴
مردم منتظر بودند تا با وجود قرار گرفتن در انتهای لیست میزبانی از دولت تدبیر و امید،میزبان خوبی برای آن باشد که ناگاه خبر رسید وزیر کار، یکه و تنها قدم رنجه نموده و به استان چهار فصل ومملو از سرمایه های انسانی و طبیعی تشریف آورده تا شاید به تنهایی شق القمر کند
کد خبر: ۷۷۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۱
از اوضاع و احوال تاریخچه اش پرسیدیم . میگوید سابقه تاریخی زیادی دارم بطوریکه زمانی بزرگترین مرکز داد و ستد بوده و از رونق خاصی برخوردار بودم ان هم در قالب بلاد شاهپور
کد خبر: ۷۶۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۴
احمد جمالسیرت، جوانی ٢٢ساله بود که نامش بهعنوان نوزدهمین فردی که امسال اعضای بدنش در استان کهگیلویهوبویراحمد اهدا شد، به ثبت رسیده است
کد خبر: ۷۵۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۸
مثنوی از تبار شقایق تقدیم میگرد به سردار رشید لشکر اسلام، مدافع حرم آل الله، شهید هادی کجباف و تمامی همرزمان دلاورش
کد خبر: ۷۱۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۱۲
این روزها دولت مکار انگلیس به قصد نفوذ در ایران و شروع جاسوسی در این کشور سفارت خود را در ایران باز نموده و باید بدانیم که هر کس تاریخ خود را فراموش کند محکوم به تکرار آن است
کد خبر: ۷۰۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۶
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
حصول توافق در مذاکرات هستهای حادثه مهمی در تاریخ دیپلماسی است و از این پس روز 14 ژوئیه (23 تیر ماه) که در تاریخ سیاست جهان جدید روز فتح زندان باستیل و آغاز انقلاب فرانسه در سال 1789 شمرده میشد، از روزهای مهم تاریخ دیپلماسی نیز خواهد بود. گمان نمیکنم که هرگز کشوری با همه قدرتهای جهان برابر نشسته و در مذاکره با آنان به توافق رسیده باشد.
درست بگویم این یک اتفاق نادر و شاید بینظیر باشد که قدرتهای جهان، حاضر به مذاکره با یک کشور (هر چند در منطقه خود قدرت داشته باشد) بشوند(1) و نمایندگانشان روزها و شبهای پی در پی خسته و بیخواب گفتوگو کنند تا به نتیجهای مرضی همه اطراف مذاکره و مورد قبول و تحسین جهانیان برسند (اشخاص و گروهها و احزاب و دولت هایی که ساز مخالف میزنند بیشترشان توافق را در تضاد و تعارض با منافع خود میبینند و بعضی نیز غرق دریای اوهامند که حرفهای ظاهراً سیاسی و در واقع بیارتباط با سیاست کارساز میزنند.)
از آثار و مزایای این توافق پایان یافتن گزافه تهدید به جنگ و فراهم شدن زمینه کاهش التهاب در روابط بینالملل و گشایش روزنه امید به پایان یافتن اضطرابهای چندین ساله و فراهم شدن شرایط برای همکاریهای منطقهای و بینالمللی و اهتمام به بهبود وضع مادی و اخلاقی کشور و مردم و فرونشستن امواج افراط و تفریط و تخفیف نگرانی از خطر فرو رفتن کشور در اعماق اوهام و... بوده است. امیدوارم دولت محترم بتواند با سامان دادن به وضع اقتصادی و تهیه و تدوین طرح اصلاح اداری و آموزشی و جلوگیری از گسترش و تکثیر ریشهها و بذرهای فساد، امکان بهره برداری هر چه بهتر و بیشتر کشور و مردم را از فرصتی که پیش آمده است و میآید فراهم سازد. تاریخ قدر درایت رهبری و تدبیر و همت دولت جناب آقای دکتر روحانی و سعی و کوشش خردمندانه و کار بزرگ همه اعضا و کارشناسان هیأت مذاکره کننده و مخصوصاً جناب آقای دکتر ظریف و جناب آقای دکتر صالحی را خواهد دانست و به احتمال قوی بهانه گیران و مخالفان داخلی را ملامت خواهد کرد که چرا خرد خود را از حکم معاف کرده و قدر توافقی را که در آن با تدبیر و کوشش دیپلماتیک و با صرف هزینه بسیار ناچیز توهم قدرتمندان در مورد ساخت سلاحهای هستهای بیاثر شده و محدودیتها و تحریمهای فلج کننده رفع شده است، ندانستهاند. آنها به جای اینکه بیندیشند اگر توافق حاصل نمیشد چه میکردیم(2)، نگران آثار و نتایج بد و مضر و خطرناک توافقند.
البته این نگرانی بیشتر یک موضعگیری سیاسی است که وجهه و مبنای عقلی ندارد و اگر این مبنا را حفظ و دوام جمهوری اسلامی میدانند، بدانند که توافق وین به تحکیم نظام کشور مدد رسانده است. خروج از وضع بحرانی فرصتی برای حکومت و دولت فراهم میآورد که به کارهای اصلی و اساسی کشور بپردازند و از گسترش پریشانی و اختلاف و نومیدی و فقر و بیکاری و بیپناهی که مایه تباهی است جلوگیری کنند. ولی بسیاری از ما چندان به آینده و آثار و نتایج کارهایمان اهمیت نمیدهیم و متأسفانه با اینکه سابقه تاریخی طولانی و درخشان داریم چنانکه باید به تاریخ وقع نمینهیم چنانکه اکنون تاریخمان بیشتر تاریخ مفاخر شده است. تاریخ مفاخر را هم نباید ناچیز انگاشت اما اگر تاریخ یکسره تاریخ مفاخر باشد از آن هیچ درسی نمیتوان آموخت و شاید بر اثر غرور بیجایی که پدید میآورد، آینده را نیز بپوشاند. قیاس توافق وین با قرارداد ترکمانچای هیچ وجهی ندارد و نشانه بیتوجهی به تاریخ و بیخبری از آن است. کاش مورخان ما قصور بزرگشان را تدارک میکردند و تاریخ بزرگترین حادثه دوران اخیر کشور را مینوشتند تا به شرایط پذیرش قرارداد ترکمانچای و آثار و نتایج آن پی میبردیم و آن را با توافقی که جناح قدرتمند مخالف رئیس جمهوری امریکا آن را تسلیم کشورش در برابر ایران خوانده است اشتباه نمیکردیم.
آیا ما میخواستیم به ژنو و وین برویم یا وزیران خارجه قدرتهای قاهر جهان را به تهران فراخوانیم و به آنها ابلاغ کنیم که 1- به هیچ وجه حق دخالت در اجرای برنامه توسعه تکنولوژی هستهای کشور ما ندارند و 2- بیدرنگ باید به وظیفه خود که لغو همه تحریمهاست اقدام کنند؟
این تحکم در عالم انتزاع کاملاً موجه است اما چه کنیم که متأسفانه آنها به حرف حق ما گوش نمیکنند و ما هم نمیدانیم اگر تحریمها ادامه یابد با پراکندگیها و ناهماهنگیها و مشکلات اقتصادی و مالی و ناکارآمدی اداری و فساد سازمانی که داریم چگونه برنامه هایی را که دوست میداریم اجرا میکنیم. این دیگر باید برای همه مسلم شده باشد که قدرت به وعظ و موعظه گوش نمیدهد و از حقیقت و اخلاق پیروی نمیکند زیرا حقیقت و اخلاق خاص خود دارد. پس بکوشیم قدری از توهم آزاد شویم و اگر میتوانیم با طرح نامعادله قدرتها دریابیم که این توافق نه چیزی مثل قرارداد ترکمانچای بلکه از آثار و نشانههای قدرت و اعتبار کشور ماست. به این قدرت و اعتبار و عزت پشت پا نزنیم و از آن در راه وحدت ملی و اصلاح امور و برای پیشرفت کشور استفاده کنیم.
پی نوشت ها:
1. در خاطرات مولوتف میخواندم که: به من میگویند کمتر سفر میکنی و با دیپلماتها نشست و برخاست نداری. من مثلاً به کشور عراق یا... بروم که از وزیر خارجه آنجا چه بشنوم و به او چه بگویم. یکی از مقامهای لایق و مطلع جمهوری اسلامی که با سابقه وزارت به عنوان معاون وزیر به اتحاد جماهیر شوروی رفته بود حکایت میکرد که در ملاقاتش با وزیر امور خارجه هیچ مسألهای مورد بحث قرار نگرفت و در پایان آن ملاقات کوتاه وزیر به او گفته بود یک آلبوم تمبر برایش بفرستد و توضیح داده بود که نوه ام تقریباً همسن و سال شماست و کلکسیون تمبر دارد. وقتی سران کشورهای پیروز جنگ جهانی دوم به تهران آمدند از دولت ایران اجازه نگرفتند و شاه را که میخواست با آنها ملاقات کند به حضور نپذیرفتند. فاعتبروا
2. اگر توافق حاصل نمیشد یا اکنون که حاصل شده است در کنگره امریکا با دوسوم آرا رد شود یا مراجع قانونی در ایران آن را تأیید نکنند میتوان حدس زد که:
اولاً: حیثیت امریکا به عنوان یک قدرت بزرگ سیاسی و اقتصادی لطمه بزرگ ببیند و به اعتبار دیپلماسی به طور کلی خلل بزرگ وارد شود گرچه این وضع ممکن است دشمنان امریکا را شاد و خشنود سازد و مجال افراط و تفریط و خشونت طلبی را وسعت دهد اما معلوم نیست که سود این ضعف و بحران و سستتر شدن تعادل در وضع جهان نصیب چه کشور و کدام قدرت میشود. در جهانی که افقش بسته است و نور امیدی که ضامن همراهی و پیوند و همبستگی مردمان باشد وجود ندارد یا بسیار ضعیف است بر هم خوردن تعادل نسبی قدرت حتی اگر در ظاهر به زیان جانب قهر و ظلم باشد آثار خطرناک دارد و چه بسا که جهان را در آستانه ویرانی و نابودی قرار دهد.
ثانیاً: با برهم خوردن توافق حتی اگر تهدید حمله نظامی لاف و گزاف محض باشد نمیتوانیم راحت بنشینیم و دنباله کار خویش بگیریم زیرا بیتوافق، ما میمانیم و نیروگاهها و خزانه خالی و اقتصاد بیسرو سامان و سازمان اداری ناکارآمد که برای فروش نفتمان باید به سراغ امثال و اشباه واسطههای نفتی امین سالهای اخیر که به زمره معاریف و مشاهیر کشور پیوستهاند برویم و از آنها خواهش کنیم که کار فروش نفت را به عهده گیرند و در ازای خدمت بزرگی که میکنند با پولش هرچه میخواهند بکنند.
ثالثاً: با اینکه تحمل ادامه تحریمهای ظالمانه دشوار شده است کسانی به قول اقتصاددانها استناد میکنند که همه مشکلات اقتصادی ما ناشی از تحریمها نیست و نتیجه میگیرند که تحریمها چندان اهمیت ندارد و لطمه چندانی به ما نزده است.
اینان صرفاً از یک سخن درست نتیجه ناروا گرفتهاند به آنها میتوان گفت که مراد اقتصاددانها این نیست که تحریمها اثر نداشته است بلکه تأکید آنها بر ضعف بنیاد اقتصاد ماست. یعنی اگر تحریمها هم نبود ما مشکلات اقتصادی داشتیم اما اکنون تحریمها اگر بیش از این ادامه یابد اقتصاد شرایط سخت تری خواهد داشت. پس دیگر بحث در این نیست که تحریمها چند درصد (مثلاً 30 درصد) اثر داشته است. این قبیل محاسبات اگر در امور جزئی وجهی داشته باشد در مسائل اصلی و اساسی به کار نمیآید. یعنی اگر تحریمها برداشته نشود آن 70 درصد فرضی هم از آنچه هست بدتر میشود ولی خدا را شکر که دیگر قدرتهای جهانی هم نمیتوانند تحریمها را چنانکه بوده است ادامه دهند.
رضا داوری اردکانی/استاد دانشگاه /
کد خبر: ۷۰۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۲۵
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
مهدی کوچک زاده، نماینده مردم تهران در اینستاگرام خود نوشت: " زنده باد غیرت و شجاعت درود بر امانتداری و تدین
در خبرها به نقل از یک منبع ناشناس روس آمده بود که آقای ظریف در جلسه مذاکرات با ۵+۱ در پاسخ سخن تهدیدآمیز موگرینی آمریکایی گفته است "هیچگاه یک ایرانی را تهدید نکنید" احساس غرور و عزتی که از شنیدن این خبر هرچند غیرقطعی به من دست داد مرا به یاد سخنان آقای رئیس جمهور در روز تحلیف در مجلس انداخت که فرمودند (نقل به مضمون) "اگر از ملت ایران پاسخ مناسب میخواهید نه با زبان تحریم و تهدید که با زبان تکریم سخن بگوئید" هرچند پس از آن تا به امروز آمریکایی ها بارها زبان به تهدید باز کردند و تحریم ها را گسترش دادند و ما عکس العملی منطبق با آن فرمایش را از رئیس جمهور شاهد نبودیم اما در آن روز و به محض ادای این سخن عزتمندانه از سوی رئیس جمهور همه مجلس شاهد بود که در جهت تأئید آن ، اولین و بلند ترین تکبیر را من گفتم گرچه منافع پست فطرتانی که با ضبط و پخش صحبت های خصوصی ایجاد تفرقه و نقار در جامعه را دنبال می کنند ضبط و پخش آن تکبیر و تأئید را ایجاب نمی کرد!
باری اکنون هم مثل همیشه با صراحت اعلام می دارم که ما خواسته ای جز حفظ عزت و عظمت ملت ایران در جریان مذاکرات برای رفع تحریم ها از تیم مذاکره کننده نداریم و البته از تیمی که از سوی رهبر فرزانه و حکیم انقلاب به غیرتمندی و شجاعت و تدین و امانت توصیف شده است جز این نیز انتظاری نمی رود ! و البته من یقین دارم آنها که برای ارزانی نان و رفاه شکم ظاهرا از تیم مذاکره کننده حمایت می کنند اگر این تیم چنانکه انتظار میرود بر تعامل عزتمندانه پای بفشارد به زودی علیه آن شعار خواهند داد!
یاعلی"
کد خبر: ۶۷۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۱۷
جریان هائی چون نفی هولوکاست و تروریست خواندن احمدی نژاد فقط ابزارهائی در جهت پیگیری همان تحریم ها و فشارهای قبلی همیشگی غرب علیه ایران و جهان سوم بود که در گذشته و حتی آینده با این بهانه ها یا بدون آن همچنان همین وضعیت خواهدبود .
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
به گزارش سرویس بین الملل میدان72، مردی که سوالات زیادی را بر استکبار تحمیل کرد و شیطان بزرگ را به چالش طلبید. او می دانست و آگاهی میداد که جهان براساس منطق پیش نمی رود، بلکه مطرح کردن منطقت در جهان به قدرت نیاز دارد. او هنوز معماست نه بخاطر اینکه اعتقداتش را مخفی می کرد بلکه از این رو، که او بشکل شگفت انگیزی نمونه و استثناست. بله او احمدی نژاد ” مردی در قلب طوفان ” است.
این کتاب بوسیله عادل الجوجری، نویسنده برجسته ی مصری در 8 فصل نوشته شده است.
مؤلف در فصل اول کتاب با عنوان ” قرار با طوفان (موعد مع العاصفه) ” مینویسد: رئیس احمدی نژاد ، از اگوست 2005 که ریاست را در دست گرفت طوفان ها را یکی پس از دیگری در می نوردد بدون جنجال و خستگی ناپذیر، و او محبوب میلیون نفر در جهان سوم خاصه : کوبا ، بولیوی، ونزوئلا ، برزیل ، هندوراس، و باقی ملتهای دربند آرزومند رهائی از چنگال آمریکا ست .
رئیس جمهور احمدی نژاد، استاد دانشگاه است و اصولگرای ملتزم تربییت شده در مکتب آیه الله امام خمینی (ره) است و میان اصولگرائی و مدرنیته امتزاجی در کار اجرائی خود ایجاد کرده است، همانطور بین نرمش با عقل دیپبلماتیک تاریخی ایران، همزمان در امور عقیدتی نیز عزت و کرامت کشور و یا آنچه که او ” اقتدار ایرانی ” می نامد سخت پایبندی نشان می دهد.
تمدنی که حداقل 5000 سال سابقه دارد، پشتکار و اصرار ایرانی در نوع خود منحصر بفرد است و مردمی که یک فرش (قالیچه) را در پنج سال می بافند در قیمت گذاری آن 5 ساعت وقت مذاکره می گذارند.
واضح است که ایرانی ها وقتی که به محل برگزاری انتخابات می روند صرفاً ” نامی ” را به صندوق های رای نمی اندازند، بلکه آنها روشی را که می پسندند از منتخب خود انتظار دارند در دستور کار داشته باشد مخصوصاً اینکه احمدی نژاد قبل از نامزدی اش برای ریاست جمهوری دیدگاه کامل خود را در پایتخت تهران به عرضه گذشته بود و صداقت خود را در عملی کردن همه ی شعارهایش نشان داده است و برهمین اساس وقتی در انتخابات به خود لقب (خدمتگذار) “خادم الشعب ملت ایران ” داد، ایرانی ها او را باور کردند و او وقتیکه با جدیت اعلام آمادگی کرد که به جارو کردن در خیابانها بخاطر آرامش مردمش هم حاضر است بپردازد با همین جمله نفس ها را در سینه شهروندان حبس کرد، چون احمدی نژاد با سوابق عملی تطبیق اقوال با افعال شناخته شده بود ، و در این رابطه او به خیابانهای تهران رفت و به جمع رفتگران خیابانی پیوست و شعار او برای جاروکردن فساد “مبارزه با فساد ” بسرعت در قلوب ایرانی ها راه پیدا کرد.
عملیات “چنگال عقاب از آغاز در تعقیب احمدی نژاد بود “، کاخ سفید با تدارک تعدادی برنامه ی دروغ پراکنی علیه احمدی نژاد به جنگ روانی علیه او پرداخت و هجوم و انتقادات اولیه در رسانه های آمریکا وا سرائیل با إطلاق صفت تندرو و افراطی علیه احمدی نژاد آغاز شد و “موتور دروغ پردازیها در واشنگتن و وین ” همچنان احمدی نژاد را هدف قرار می داد و این از هنگام اعلام پیروزی احمدی نژاد در انتخابات 2005 از سوی واشنگتن شدت بخشیده شد.
ولی احمدی نژاد همچنان موفق بود. چرا؟
چون او به برنامه های سیاسی خود پای بند و در مقابل غرب سرسختی نشان میداد و حاضر نشد که امتیاز خاصی به غربی ها خاصه در مبارزه ایران با جهان غرب در قضیه برنامه ی هسته ی بدهد و جوانان پرشور ایرانی از این عوامل استقبال می کردند چون به غرور ملی شان سخت علاقمندند.
احمدی نژاد از یکی عوامل اصلی در موفقیتش یعنی عقبه و تجربه نظامی خود بسیار استفاد کرد و همچنین توانائی او در کار تشکیلاتی و سازماندهی از 2003 م، و کار با مجموعه های جوان باعث شد تا بسیاری از امور را حل کند.
و دو حقیقت که احمدی نژاد را بعنوان رئیسی متمایز نشان می داد :
اول: او اولین رئیسی بود که از خانواده ی فقیر و غیر روحانی می آمد.
دوم: احمدی نژاد مسلمانی صریح و بی پرده بود، چنانکه در صحبت هایش اصولگرائی انقلابی مشخص و آشکار بود.
او براستی در زمانی بسیارکوتاه “جبهه جهانی از توده فقیر و انقلابیون جهان را علیه امپریالیسم و سلطه آمریکا ” سازماندهی کرد و این حرکت و جنبش او بسرعت جواب داد. وقتی از گروه کشورهای غیر متعهد خواست که برنامه انرژی هسته ی ایران را برسمیت بشناسند آنها فوری با درخواست او موافقت کردند و در بسیاری از مقدمات از ایران در این رویکرد چالش برانگیز حمایت کردند و همین میزان از روابط ایران با هرکدام از کشورهای -ونزوئلا، چین ، روسیه و کره شمالی، غرب را مستاصل کرده بود و برنامه اتمی ایران علاوه بر داخل کشور در خارج نیز موفقیت های مداومی کسب می کرد .
از همان آغاز انقلاب آمریکا و غرب و اسرائیل هر کدام بنوعی با ایجاد بحران و مانع با ایران در ابعاد وعرصه های مختلف درگیر بودند و بلافاصله پس از انتخاب احمدی نژاد بار دیگر این اسرائیل بود که بهانه ها و اتهامات مختلف را پیش کشید و ایران نیز هر بار در موضع دفاعی پاسخ داده بود.
و رهبران افراطی صهیونىست اظهاراتی برای ترور احمدی نژاد مطرح کردند و تهدیدات مستمر در تهاجم علیه تاسیسات اتمی ایران، محور کنش و واکنش های اسرائیل و ایران بود . ولی ایران هیچگاه در اشتباهات زبانی و ادبیاتی مانند اشتباهات لفظی ” بوش ” قرار نگرفت. جریان هائی چون نفی هولوکاست و تروریست خواندن احمدی نژاد فقط ابزارهائی در جهت پیگیری همان تحریم ها و فشارهای قبلی همیشگی غرب علیه ایران و جهان سوم بود که در گذشته و حتی آینده با این بهانه ها یا بدون آن همچنان همین وضعیت خواهدبود
نتیجه گیری مولف در پایان این کتاب: احمدی نژاد ؛ مردی که به سرزمین خود (بله / آری) گفت ، توانست به بیگانه (نه / خیر) بگوید … بیگانه ی که همواره در کمین کشور و منافعش بوده است.
نویسنده : عادل الجوجریتاریخ انتشار: 2006- 2007تهیه و ترجمه: عبدالمجید اورا
کد خبر: ۶۷۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۶
رئیسجمهور، رقابت سالم سیاسی و پرهیز از انحصار را به نفع جامعه دانست و تاکید کرد: انتخابات خوب، با نشاط سیاسی، رقابت سالم و حضور حداکثری مردم حاصل میشود.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.comحجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی چهارشنبه شب در ضیافت افطاری که با حضور جمعی از فعالان سیاسی اصلاحطلب و اصولگرا برگزار شد، با بیان اینکه "امیدوارم این جلسه مقدمهای برای برگزاری چنین جلساتی در آینده باشد تا بتوانیم از نظرات و تجربههای فعالان سیاسی بهرهمند شویم"، گفت: امروز کشور در شرایط خاصی است و باید با یکپارچگی تامین منافع ملی در این شرایط را در نظر داشته باشیم.
به گزارش آفتاب به نقل از پایگاه اطلاعرسانی ریاستجمهوری، وی با تاکید بر اینکه "یک اصل مهم برای موفقیت تشخیص اهم بر مهم است"، افزود: طبیعی است که در میان مسایل متعدد و فراوان کشور، نمیتوان همواره به اهداف صد درصدی دست یافت؛ بنابراین باید مسایل را اهم و مهم کرد.
روحانی با بیان اینکه "در جمهوری اسلامی اهداف مهم دینی و انقلابی و ملی داریم"، اظهار کرد: بنای احزاب در فعالیتهای سیاسی نباید بر این باشد که یکی بر دیگری پیروز شود یا یکی دیگری را حذف کند، چراکه همانگونه که انحصار در اقتصاد مخرب است و نفع عمومی ندارد، در دنیای سیاست نیز به همین منوال است و احزاب باید رقابتی سالم را بر مبنای ارایه برنامههای بهتر سامان دهند.
رئیسجمهور با اشاره به اینکه "در عرصههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، سرمایهگذاری، رسیدگی به معضلات زیستمحیطی و آب و غیره برنامهها و اهداف بلند و بزرگی داریم که باید برای تحقق آنها تلاش کنیم"، تصریح کرد: استمداد دولت در همه این زمینهها، کمک گرفتن از احزاب و گروههای مختلف سیاسی است.
روحانی با بیان اینکه "در شرایط فعلی کشور تحمیل، تخریب و تفتیش در مسایل مختلف راه به جایی نمیبرد"، خاطرنشان کرد: باید شرایطی را برای جامعه ایجاد کنیم که فضا برای اقناع نسل جوان در مسیر آرمانها ایجاد شود.
رئیسجمهور در ادامه سخنان خود با اشاره به اهمیت مؤلفه قدرت ملی، گفت: یکی از راههای ایجاد و ارتقاء قدرت ملی این است که بتوانیم بر سر معضلات سیاسی با دنیا گفتوگو کرده و به تعامل برسیم چراکه قدرت تعامل یکی از مؤلفههای مهم قدرت ملی است.
وی اضافه کرد: ما امروز به دنبال آن هستیم تا در موضوع مذاکرات هستهای به عنوان یک نمونه بزرگ از مسایل سیاسی، حقوق ملت را از طریق گفتوگو و تعامل تثبیت کنیم. همانطور که مقام معظم رهبری دیشب فرمودند، بحث ما مذاکره است. ما نمیخواهیم صرفاً اعلام موضع کنیم، بلکه به دنبال مذاکره جدی و تفاهم منصفانه و عادلانه هستیم.
رئیسجمهور با اشاره به اینکه "نمیپذیریم تأخیر یا تعجیل در مذاکرات به منافع کشور لطمه بزند و هریک میتواند هزینههایی داشته باشد"، اظهار کرد: باید با صبر، حوصله و متانت و با کمک همه و با حمایت و هدایت مقام معظم رهبری که در هیچ عرصهای از دولت دریغ نشده است و با همدلی و همزبانی و کمک همه جناحها و گروههای سیاسی کار را به پیش ببریم.
روحانی با بیان اینکه "امسال درآمد نفتی ما نسبت به همه سالهای دهه گذشته کمتر بوده است"، تصریح کرد: شرایط تحریم نیز همچنان ادامه دارد و مشکلات منطقهای بر مشکلات داخلی کشور ناشی از تحریم ظالمانه و کاهش درآمدها افزوده شده و در این شرایط بیش از همیشه به انسجام و همراهی و همکاری همگانی در داخل کشور نیاز داریم.
رئیسجمهور با اشاره به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال جاری، تاکید کرد: باید یک انتخابات رقابتی بسیار خوب با کمک همه برگزار کنیم تا مایه غرور و افتخار ملی ما باشد. باید همه دولت و شورای نگهبان را در برگزاری چنین انتخاباتی یاری کنیم تا آنچه خواست مردم است محقق شود.
وی با بیان اینکه "بزرگان ما در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی بحثهای زیادی کردند و افرادی مثل شهید بهشتی و شهید مطهری گفتوگوهای زیادی کردند تا ما به جمهوری اسلامی رسیدیم"، گفت: معنای جمهوری اسلامی این است که در کنار ارزشها و اصول اسلامی، رأی مردم و صندوقهای رأی حکم هستند و حال که اینچنین است باید هدف ما در رقابتهای سیاسی و حزبی، جلب مشارکت حداکثری مردم باشد.
رئیسجمهور ادامه داد: اگر در رقابتهای سیاسی مشارکت حداکثری مردم و نشاط سیاسی ایجاد شود، موجب غرور و افتخار همه ماست.
روحانی اظهار کرد: ما آنقدر که نقاط اشتراک داریم، نقاط افتراق و اختلاف نداریم. بنده از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی هر جا که کار کردهام با دو جناح کار کرده و مرتبط بودهام و به خوبی میدانم که اشتراکات ما بیشتر از اختلافات است. بنابراین میتوانیم به تفاهم برسیم و تفاهم به نفع ملت، مردم، اسلام و کشور است.
کد خبر: ۶۶۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۰۴
یک مدیر خوب باید سلیقه ی شخصی، گرایش سیاسی وعلاقه ی خود به افراد و طرز تفکرهای مختلف را فدای اهداف سازمان بنماید
کد خبر: ۶۵۳۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۰۸
دشمن پررو و وقیح، انتظار دارد که ما اجازه دهیم آنها با دانشمندان و محققان ما درباره یک پیشرفت اساسیِ بومی و ملی گفتگو کنند اما مطلقاً چنین اجازه ای داده نخواهد شد
کد خبر: ۶۴۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۳۰
فناوری هسته ای ایران ، بازدارنده است چرا که توانسته محاسبات دشمن را تغییر داده و مجبور به تغییر رفتار کند.این وضعیت در عین حال که منافعی دارد می تواند به تهدیدهایی در آینده دامن بزند
کد خبر: ۶۴۵۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۲۹
ما جامعه تحصیل کرده و هنرمند ضمن محکوم کردن این حرکت ضد انسانی و ضد اخلاقی آل سعود و اربابش آمریکا،از تیم مذاکره کننده ایران می خواهیم نهایت دقت را در طرح دسیسه های تیم های مذاکره کننده از جمله آمریکای هفت خط و خال و موزی را داشته باشند
کد خبر: ۶۳۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۹
ناخدا سوم عرشه حسن مقصودلو گفت: ائتلاف، در پوشش انسان دوستی وارد خلیج عدن شده تا بتوانند اهداف خود را دنبال کنند.ناوها و هواپیماهای امریکایی این روزها در خلیج عدن بارها اطراف ناو گروه ۳۴ ارتش دیده شدند اما به ناوشکن البرز و ناو بوشهر هیچ هشداری ندادند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، در دو روز گذشته ناوشکنها و هواپیماهای شناسایی امریکا، نزدیکی ناوگروه 34 رصد می شوند و با هشدار ناوشکن 72 البرز به سرعت صحنه را ترک می کنند.
امروز دو فروند هواپیمای گشت و شناسایی امریکا با نام P3C یا پاپا 3 چارلی و ناوشکن DDG81 می خواستند فاصله استاندارد پنج مایلی با ناوگروه 34 ایران اسلامی را در خلیج عدن رعایت نکنند که با هشدار جدی دریادلان ناوشکن 72 البرز روبرو شدند و به سرعت تغییر مسیر دادند.
فرمانده ناوگروه 34 گفت: بررسی ناوهای جنگی خارجی در آبهای بین المللی و هر چیزی که منافع ملی ایران را تهدید کند وظیفه ذاتی ماست.
ناخدا یکم مصطفی تاج الدینی با اشاره به جنایات عربستان در یمن علت حضور ناوهای جنگی ائتلاف را کمک به عربستان خواند و افزود: اینها برای کمک به جنایات آل سعود در یمن ائتلاف غربی ـ عربی تشکیل دادند و حضور ما در اینجا برای آنها سنگین است.
وی تأکید کرد: غرور ملی و اطاعت از فرمانده کل قوا در کنار فناوری های نوین دریایی و روحیه و اعتقاد بالای دریادلان کاری کرده است که ایران به عنوان قدرتی بزرگ در آب های بین المللی طبق حقوق بین المللی حضور دارد و خواهد داشت و این ناوگروه ها حق هشدار به ایران را ندارند و تاکنون نیز جرأت این کار را نداشته اند.
فرمانده ناوشکن 72 البرز امروز پس از انجام شناسایی ناو جنگی امریکایی دستور داد تا به هواپیمای شناسایی و ناو جنگی امریکا اعلام کنند فاصله استاندارد پنج مایلی را از ناوشکن جمهوری اسلامی ایران 72 البرز رعایت کنند که با این اعلام هواپیما و ناو آمریکایی سریع به تذکر ناوشکن رزمی ـ اطلاعاتی ایران جواب مثبت دادند.
ناخدا سوم عرشه حسن مقصودلو گفت: ائتلاف، در پوشش انسان دوستی وارد خلیج عدن شده تا بتوانند اهداف خود را دنبال کنند.
وی افزود: اینها که همیشه تبلیغ می کنند برای حمایت از اقتصاد بین الملل و مبارزه با دزدان دریایی در خلیج عدن حضور دارند دو شب پیش کجا بودند که کشتی تجاری هنگ کنگ از آنها کمک می خواست و هیچکدام جوابی به آن ندادند و ناوگروه ایران اسلامی با حس انساندوستانه به کمک کشتی تجاری خارجی شتافت و آنرا از چنگال دزدان رهایی داد.
ناوگروه 34 نیروی دریایی راهبردی ارتش جمهوری اسلامی ایران با اقتدار 25 روز حافظ منافع ایران اسلامی در خلیج عدن است و در این مدت دو نفتکش ایران اسلامی و یک کشتی تجاری خارجی را از دست دزدان دریایی نجات داده و میلیونها دلار به اقتصاد میهن عزیزمان کمک کرده است.
کد خبر: ۶۳۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۴