« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
جلسه شورای فرعی مبارزه با مواد مخدر به ریاست فرماندار و با حضور رضایی دبیر ستاد مبارزه با مواد مخدر استان در شهرستان لنده برگزار شد
کد خبر: ۵۹۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۷

مختار محمدی: در صورت اجرایی شدن طرح مهر آفرین تعداد استخدام‌ها در دولت گذشته به یک میلیون و 288 هزار نفر می‌رسید
کد خبر: ۵۵۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۹

طی حکمی از سوی علیرضا مختار پور دبیرکل نهاد کتابخانه های عمومی کشور «حجت‌الاسلام سید لطف‌الله سپهر» به سمت مدیرکل نهاد کتابخانه های عمومی استان خوزستان منصوب شد
کد خبر: ۵۳۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۶

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com :  رويش نيوز - مهرداد زینلیان: امان از مصیبت تشنگی و سوز عطش! چه بد مصیبتی بود، تشنگی و سوز جگر!! و تو سقا بودی و بیش از همه در این مصیبت شکستی! غم شهادت یاران و برادران آنقدر برایت سهمگین نبود که غم تحمل سوز عطش کودکان و صدای العطش به آسمان بلند شده آنان. مجلس اول:  مدینه شهر پیغمبر در آرامشی عجیب فرو رفته بود. سال، سال بیست و ششم پس از هجرت بود و شهر مدینه در این سالیان پس از رحلت رسول الله، تنها داغدار پیامبر نبود که داغ جگر گوشه و پاره تن پیامبر فاطمه (س) و داغ مظلومیت علی (ع)، وصی بر حق رسول خدا بر دوشش سنگینی می کرد. در این سالیان پس از پیامبر و فاطمه (س) نخلستانهای مدینه، تنها مونس خلوت و تنهایی علی (ع) بود و چاه، تنها محرم سوز و درد پنهانیش.   خانه علی اما در این روزها، میزبان مولود خجسته ای بود که وجودش، فضای مدینه را عطرآگین ساخته بود. فاطمه کلابی که عطر حضورش، یاس علی، زهرای مظلومه را در خاطرها مجسم می ساخت در نخستین روزهای شعبان سال بیست و ششم هجرت فرزند مبارکی را به دنیا آورد که همه هستی خویش را به پای ولایت فاطمه و فرزندانش نثار نمود.   و آن مولود خجسته تو بودی، عباس! و این نام مبارک را پدر و مولایت علی (ع) بر تو نهاد که نام نیکوی عمویش بود: «خشم گیرنده بر دشمنان».   روزی که تو متولد شدی، برادرانت حسن و حسین (ع) به همراه خواهرانت زینب و ام کلثوم (س)، برای چشم روشنی در خانه پدر بودند. همه خوشحال از این مولود مبارک و من نمی دانم تو را که به آغوش پدر دادند؛ چرا مولا علی (ع) گریان بود، در حالی که دستان کوچکت را بوسه می زد و بر چشم می گذاشت؟!    و تو اولین لبخند را بر چهره حسین (ع) نثار کردی و حسین چون فرزند، تو را در آغوش کشید و من نمی دانم چه رازی بود میان آن لبخند و آن آغوش که تفسیری از دنیا و آخرت تو بود... مجلس دوم:   کنار در ایستاده بودی و سر بر دیوار، چشمان اشکبارت را بر چهره خون گرفته پدر دوخته بودی. باورت نمی شد! آخر علی برای تو تنها پدر نبود که مولای تو و همه هستی تو بود. دست های پر مهرش، آرامش گر روح و جانت بود و ولایتش تکیه گاه امن ایمانت.   و حالا این پدر بود که این چنین خسته و بیمار، مجروح از تیغ جهالت دشمن در بستر شهادت افتاده بود. و تو نوجوانی چهارده ساله بیشتر نبودی. فکر مصیبت از دست دادن پدر، غم سنگینی بر دلت افکنده بود و بغض سنگینی گلوی نازنینت را می فشرد.   اطراف بستر پدر، برادرانت حسن و حسین و کمی آن سوتر، زینب و ام کلثوم، و مادر نیز در کار پرستاری پدر.   دستان پدر در دستان برادرانت بود و تو را شرم از اینکه نزدشان بروی که آنها فرزندان فاطمه (س) پاره تن رسول الله بودند و تو فرزند امّ البنین که خود را کنیز فاطمه زهرا (س) می دانست.   غرق در اندوه مصیبت فردا بودی که نگاه بی رمق پدر متوجه تو شد و تو سر از دیوار برداشتی و به اشاره پدر نزد بالینش نشستی کنار برادرت حسین که نه حکم برادر که حکم پدر داشت برای تو.   ــ .... گریه می کنی عباسم. اشک هایت را پاک کن میوه دلم؛ تو مصیبت بسیار خواهی کشید. و بعد دست های تو بود که با هرم دستان رنگ باخته پدر، گرما می گرفت و پدر بی آنکه بخواهی، دستان تو را غرق در بوسه کرد و تو شرمگین از این همه مهر، سر بر بالین پدر نهادی و بغض فروخورده ات را دوباره شکستی. پدر، دست تو را در دست حسین نهاد.   ــ .... حسین جانم! عباس را به تو می سپارم و ... عباس جانم! مبادا لحظه ای دست از یاری برادر برداری!   ... و ساعتی بعد روح ملکوتی پدر پرواز کرد و تو در این اندیشه که چگونه به وصیت پدرعمل خواهی نمود. مجلس سوم:   ... از درون خیمه فریادش را شنیدی. صدای نحسش را شناختی.   ــ کجایند خواهر زادگان ما؟!  قضیه را دانستی. دلت نمی خواست مولایت شاهد این منظره باشد. به سرعت از خیمه بیرون آمدی. شمر بود سوار بر اسب، رو به سوی خیمه ها فریاد می کشید و فرزندان بنی کلاب را طلب می کرد. تو را که دید، خنده مستانه ای سر داد و گفت:   ــ آمدی عباس؟! چرا تنهایی؟! پس برادرانت ....   سخنش را قطع کردی؛ ــ چه می خواهی؟ تو را با پسران علی (ع) چه کار؟!   ــ ابوفاضل! برای تو و برادرانت از سوی ابن زیاد، امان نامه آورده ام. شما خواهرزادگان ما، در امان هستید.  رگ های غیرتت به جوش آمد. حالا دیگر جعفر و عبدالله و عثمان هم با تو همراه بودند. دلت نمی خواست این گفتگو بیش از این به طول انجامد، شاید خبر آن به اهل حرم برسد. پس با تمام وجود بر سرش فریاد کشیدی:   ــ ... دستانت بریده باد ای دشمن خدا و لعنت و نفرین خدا بر امان نامه ات!! ... از ما می خواهی که برادر و مولایمان را تنها گذاریم و به لعنت شدگان الهی و فرزندانشان بپیوندیم؟! برادرانت نیز تو را در این نظر همراهی کردند.   حالا شمر را می دیدی که هی هی کنان، خشمگین از پاسخ دندان شکن امیر سپاه حسین(ع) بسوی لشکرگاه شام در تاخت و تاز است. مجلس چهارم:   خورشید نهم محرم، آرام آرام به افق نزدیک می شد. در لشگرگاه دشمن، گویا ولوله افتاده بود. صدای شیهه اسبان و سم ستوران، فضا را پر کرده بود. مثل اینکه دشمن قصد حمله داشت. شاید فرمان تازه ای از شام برای ابن سعد رسیده بود.   خواهرت را دیدی که مضطرب و پریشان، سر بر شانه مولا نهاده و مولایت حسین (ع) او را به آرامش می خواند.   ــ زینبم! آرام جانم! شتاب مکن، آرام باش، مبادا دشمن دلشاد گردد!!   خواستی اضطراب و التهاب خواهر را فرونشانی. نزد مولا رفتی تا اجازه رفتن بگیری، شاید از دشمن خبر تازه ای بیاوری. مولایت حسین (ع) ، تو را مأمور حرکت کرد:   ــ برادر جان، عباس! بر اسب سوار شو و نزد دشمن رو و از آنان بپرس که چه می خواهند.   درنگ نکردی. به همراه زهیر و حبیب و چند تن دیگر از اصحاب امام، بسمت لشکرگاه ابن سعد تاختی. لشکر دشمن پر ولوله بود. این همه ساز و برگ! این همه دشمن! مگر به جنگ که آمده اند؟! با کدام سپاه عظیم، قصد پیکار دارند؟!   بسوی عمر سعد رفتی. از هیبت تو لشکر دشمن شکافته شد. نجواهایشان را می شنیدی:   ــ .... این عباس است. علمدار حسین، پسر علی، قمر بنی هاشم .... حتماً امان نامه می خواهد؟!...   ابن سعد ملعون را دیدی. پیش از آنکه او هم در مورد تو به توهم بیفتد، پیام مولایت را ابلاغ کردی:   ــ از ما چه می خواهید؟! و پاسخ را شنیدی که:   ــ دستور از امیر ابن زیاد رسیده که به شما پیشنهاد کنیم یا بر حکم او گردن نهید یا با شما جنگ خواهیم کرد. و تو نزد مولایت بازگشتی تا پاسخ امام را بشنوی:   ــ نزد آنان بازگرد و اگر می توانی تا فردا از آنها مهلت بگیر، شاید امشب را برای خدا عبادت کنیم...   بسوی لشکرگاه دشمن بازگشتی و پیام مولا را ابلاغ کردی و چنین پاسخ شنیدی:   ــ تا فردا صبح به شما مهلت می دهیم. اگر تسلیم شدید، شما را بسوی ابن زیاد می بریم وگرنه دست از شما برنمی داریم... مجلس پنجم:  ... تاریکی شب، همه جا را فرا گرفته بود. آتش لشکرگاه دشمن، پهنه صحرا را پر کرده بود. دشمن خود را برای نبردی نابرابر در صبح فردا آماده می کرد.   مولایت حسین (ع) اصحاب را بیرون از خیمه دور هم فراخواند و چنین سخن آغاز کرد:   ــ خدای را به نیکوترین سپاسها ثنا می گویم و او را در نعمت، شدت و بلا سپاسگزارم... آگاه باشید! گمان نمی کنم، بیش از یک روز از این ملاعین مهلت داشته باشم. آگاه باشید! من به همه شما رخصت و اجازه رفتن دادم. همه شما آزادید و می توانید بروید و من بیعت خود را از گردن همگی شما برداشتم و از جانب من حرجی بر ذمه و عهده شما نیست. اینک سیاهی و تاریکی شب همه جا را فراگرفته، در تاریکی شب پراکنده شوید؛ زیرا که این گروه، فقط مرا می خواهند و اگر بر من، پیروز شده دست یابند از دیگران دست برمی دارند.   سخن امام که به اینجا رسید، نتوانستی تاب بیاوری. در حالی که چهره ماه منظرت، لاله گون و آسمان چشمانت از اشک ابری شده بود پیش از دیگران برخاستی و غیرت و مردانگی را فاش گفتی:   ــ مولای من! جانم به فدای تو! چگونه پس از تو زنده بمانیم؟! خدا نیاورد آن روزی را که پس از تو باشیم... زندگی پس از تو را نمی خواهیم... مجلس ششم:   ... امان از مصیبت تشنگی و سوز عطش! چه بد مصیبتی بود، تشنگی و سوز جگر!! و تو سقا بودی و بیش از همه در این مصیبت شکستی! غم شهادت یاران و برادران آنقدر برایت سهمگین نبود که غم تحمل سوز عطش کودکان و صدای العطش به آسمان بلند شده آنان.   بی تابی علی اصغر (ع) این طفل شش ماهه حسین (ع) در قنداقه و در آغوش بی شیر مادر، چقدر برایت سخت و جگر سوز بود!   به خاطر آوردی دو روز قبل را که برای آوردن آب با تنی چند از سپاه امام عازم فرات شدید و پس از درگیری با گروهی از لشکر دشمن، مشک ها را سیراب کرده به خیمه گاه آوردید و اکنون از آن یاران و دلاوران حتی یک تن هم باقی نمانده بود.   حالا مولا تنها و غریب در برابر خیل دشمن و تو تنها عمود خیمه گاه حسین (ع) که امیر و علمدار سپاهش  بودی و چشم امید زنان و کودکان حرم به دستانت که سقا بودی و آب، هدیه دستان تو بود بر لبان خشکیده و عطشناک اهل حرم.   زمان، زمان جانبازی تو بود. جان چه قابل دارد تا در مسلخ حسین (ع) قربانی شود. سوز عطش تمام وجودت را فراگرفته بود و این عطش، نه عطش تشنگی که عطش وصال و فنا شدن در راه معشوق بود. دیگر تاب ماندنت نبود. از هم اکنون رسول خدا (ص) و پدرت علی (ع) و برادرت حسن (ع) را بر درگاه بهشت، منتظر خود می یافتی.   بسوی مولا که اکنون یکه و تنها در برابر لشکری از دشمن ایستاده بود شتافتی و گفتی:   ــ مولای من! آیا اذن جهاد می دهید؟!   امام (ع) در حالی که به سختی می گریستند، فرمودند:   ــ برادر جان! تو علمدار و پرچمدار من هستی، اگر تو بروی، لشکر من پراکنده می شود. و تو عرض نمودی:   ــ راستی دلم تنگ شده و از این زندگی خسته و ملول شده ام؛ می خواهم انتقامم را از این منافقین بگیرم. و امام فرمودند:   ــ حال که عازم میدان هستی، پس قدری آب برای این کودکان بیاور. و تو خوشحال از این فرمان، آماده رزم که نه مهیای دیدار محبوب شدی.. مجلس هفتم:   ... و تو رفتی. سوار بر اسب با نیزه ای در دست و مشکی بر پشت، رو بسوی فرات. و من نمی دانم که چگونه گذشتی از میان خیل هزاران دشمن که از هر سو چون ابر سیاه بر ماه جمالت می تاختند و تیغ و سنان از هر سو بر تو می فکندند.   و تو قلب لشکر دشمن را شکافتی و علی وار با شجاعت و صلابتی حیدری، حلقه محاصره دشمن را شکستی و به تیغ اسداللهی، گروه کثیری از دشمنان خدا را به خاک مذلت افکندی و صاعقه وار تا کرانه فرات تاختی.   به ساحل فرات که رسیدی، تشنگی دیگر امانت را ربوده بود. لبهایت خشکیده تر از کویر در حسرت قطره ای آب و تو از اسب فرود آمدی و بر کرانه فرات نشستی. دست ها را بر خنکای آب فرو کردی و جرعه ای آب در کف بالا آوردی، اما...   ــ چگونه بنوشم از این آب که مولایم حسین لب تشنه و عطشناک است؟! چگونه بنوشم از این آب که کودکان اهل حرم، العطش گویان چشم به راه سقایند؟! این نه شرط عاشقی است که عاشق، سیراب و معشوق، تشنه لب بماند.   و آب از میان دو کفت فرو ریخت و برای همیشه فرات در حسرت بوسه بر لبان تو داغدار شد. و لب های مشک را از آب روان سیراب نمودی و بر پشت بستی و سوار بر اسب رو به خیام حرم تاختی که کودکان، منتظر آمدنت بودند.   آغاز مرثیه عشق بازی تو اینجا بود و تو چه زیبا درخشیدی در محضر معشوق، و من نمی دانم چه بر تو گذشت که هیچ قلمی نمی تواند صحنه شورانگیز جانبازی عاشقانه تو را به تصویر بکشد. مجلس هشتم:   سوار بر اسب بسوی خیمه گاه روان شدی، در حالیکه مشک بر پشت داشتی و چیزی بجز فریاد العطش کودکان در گوش تو طنین انداز نبود. باید هرچه زودتر قولی را که به سکینه داده بودی عمل می کردی و آب را به کودکان تشنه لب حرم می رساندی. این مشک می توانست همه آنها را سیراب کند و آتش عطش از جگر پر سوزشان بنشاند. آخر این کودکان ، فرزندان اهل بیت رسول بودند که چنین معصومانه در آتش کینه نامردمان بی ایمان دست و پا می زدند.   ناگاه لشکریان دشمن را دیدی که از هر سو به طرفت هجوم می آورند و تیر و نیزه هاشان را بسویت نشانه رفته اند. او نیز شجاعانه با آنان در جنگ شدی و به دست یداللهی خود، گروه کثیری از آنان را به جهنم فرستادی، در حالی که چنین رجز می خواندی: یا ارهب الموت اذالموت رقا حتی أواری هی المصالیت لقی نفسی لنفس المصطفی الطهر وقا انی أنا العباس أغروا بالسقا ولا أخاف الشر یوم الملتقی (نمی ترسم از مرگ چون رو کند                 دلم با دلیری مگر خو کند بود جانم از بهر مولا سپر                  که عباسم و مشک دارم به بر نمی ترسم از جنگ با کافران                  وگر باردم جمله تیغ و سنان)   کسی را یارای مقابله با تو نبود و از ضرب تیغت هیچ کافری جان به در نمی برد. اما دشمن که در برابر نبرد دلیرانه ات توان مقاومت نداشت، به حیله متوسل گشت و نابهنگام از کمین گاه نخلی، ضربه ای به دست راستت وارد و دست راست تو را از بدن جدا کرد. ولی تو شمشیر بدست چپ دادی درحالیکه چنین می خواندی: والله ان قطعتموا یمینی      انی أحامی ابداً عن دینی و عن امام صادق الیقین      نجل النبی الطاهر الأمین (قسم بر خدا کاو به حالم گواست      جدا گر کنید از تنم دست راست ز دین و امامم حمایت کنم      که فرزند پاکیزه مصطفاست)   و با دست چپ شمشیر بر دشمنان می زدی تا اینکه ضعف در رخصار چون ماهت نمایان شد. در این هنگام ملعونی دیگر از کمین گاه خود بیرون آمد و ضربتی دیگر بر دست چپت وارد ساخت و آن را قطع نمود. اما تو با روح بلند و مسیحاییت، عاشقانه ترین لحظات را در برابر محبوب حقیقی خود به نمایش گذاشته بودی و اینبار نیز عاشقانه نجوا کردی: یا نفس! لا تخشی من الکفار و أبشری برحمه الجبار مع النبی السید ال مختار قد قطعوا ببغیهم یساری فأصلهم یا رب حر النار (مترس ای نفس از کفار ملعون                     بشارت بر تو از حق باد اکنون که گردی با رسول الله مختار                       غریق رحمت جبار بی چون یسارم را جدا کردند دونان                       به دوزخ کن تو یا رب مردم دون)   خون پاک و مطهرت از رگ های بریده فوران می کرد و سرو استوار قامتت از شدت ضعف رو خمیدن گذاشته بود. اما صدای العطش کودکان، همچنان در گوش تو بود و امید سقایت اهل حرم، تو را بسوی خیمه گاه روان می ساخت. درحالیکه مشک بر دندان گرفته بودی، سوار بر اسب رو بسوی حرم می تاختی و دشمن از هر سو تو را احاطه کرده بود. در این هنگام آنچه امید تو را نومید ساخت، چوبه تیری بود که از سوی دشمن بر سینه مشک نشست و آخرین قطرات امید سقا را بر خاک تفتیده و عطشناک نینوا پاشید.   مشک که بر زمین افتاد، ضعف بر قامت سروت چیره گشت. تیر دیگری از سوی دشمن پرتاب شد و سینه سرشار از عشق به مولای تو را از هم درید. حالا دیگر خود را در آستانه شهادت می دیدی و آماده پرواز به ملکوت بودی. اما دلت می خواست سر بر دامن مولا داشته باشی و برای آخرین بار چشمان خون گرفته ات را به آفتاب جمال مولایت آشنا سازی. برای همین بود که درحالیکه با ضربه عمود آهنین دشمن از اسب فرو می افتادی، فریاد برآوردی که:   ــ برادر جان حسین! برادرت را دریاب!   دلت می خواست که این آخرین بار مولایت را، عشقت را، محبوبت را و همه هستی ات را «برادر» بخوانی تا لذت عاشقانه با محبوب را با پیوند برادری مضاعف سازی.   ... و حسین (ع)، برادر و مولایت بسویت شتافت درحالیکه پشتش از داغ فراق تو شکافته بود و خورشید چشمانش در کسوف ماه خون گرفته جمالت در محاق.   و تو در آغوش معشوق به ملکوت پر کشیدی تا به جبران دستهای قلم شده ات در راه محبوب ، صاحب بالهایی شوی که تو را به اعلی علیین برسانند؛ مقامی که تا ابد آرزوی همه شهدای راه حق و فضیلت خواهد بود. منابع: 1)     بحار الانوار، مرحوم علامه محمد باقر مجلسی(ره) 2)     الارشاد ، شیخ بزرگوار محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید 3)     اللهوف ، عالم جلیل القدر سید ابن طاووس (ره) 4)     ذریعه النجاه ، مولا محمد رفیع گرمرودی تبریزی 5)     چهره درخشان قمر بنی هاشم ، استاد علی ربانی خلخالی
کد خبر: ۴۸۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۱

در سالروز ازدواج آسمانی حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س) مراسم ازدواج 30 زوج جوان در یاسوج برگزار شد
کد خبر: ۴۴۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۵

مراسم تجلیل از مقام شامخ شهدا و گرامیداشت هفته جهاد کشاورزی باحضور جمعی ازمردم و مسئولان محلی در گلزار شهدا ی لنده برگزار شد
کد خبر: ۳۶۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۳/۲۲

آیین تودیع و معارفه رؤسای قدیم و جدید جهاد کشاورزی شهرستان لنده برگزار شد
کد خبر: ۳۳۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۱

امام جمعه لنده با اشاره به استخدام پر سر و صدای کمیته امداد لنده گفت: مسئولان در استخدام نیروی ادارات خود اولویت بومی را لحاظ کنند وگرنه از ورود نیروهای استخدامی به شهرستان جلوگیری می‌شود
کد خبر: ۳۳۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۹

مسئول روابط عمومی اداره‌کل بنیاد شهید و امور ایثارگران کهگیلویه و بویراحمد از شهادت 2 تن از جانبازان هم استانی امروز و همزمان با ایام سوگواری حضرت فاطمه زهرا(س) خبر داد. به گزارش آوای دنا،امیرعلی مختار ‌نیا، مسئول روابط عمومی اداره‌کل بنیاد شهید و امور ایثارگران کهگیلویه و بویراحمد گفت: امروز 2 تن از جانبازان 70 درصد این استان به صف شهدای هشت سال دفاع مقدس پیوسته و به شهادت رسیدند.وی نام این دو شهید بزرگوار را «سیدنوذر موسوی» از یاسوج‌ و «مرادقلی طاهرنیا» از دهدشت برشمرد و افزود: مراسم تشییع و خاکسپاری شهید طاهرنیا فردا، 26 اسفند‌ ساعت 9 صبح از جلوی سپاه پاسداران دهدشت به‌سمت گلزار شهدا است.مسئول روابط عمومی اداره‌کل بنیاد شهید و امور ایثارگران کهگیلویه و بویراحمد اظهار کرد: مراد قلی طاهرنیا در روز پنجم مرداد ‌سال 1366 در عملیات سومار تیپ 155 هوابرد ارتش از ناحیه سر و دست چپ ترکش خورد و ساعت هفت صبح به‌دلیل عارضه قلبی در بیمارستان امام خمینی(ره) دهدشت به جمع همرزمان شهید خود پیوست. مختار نیا ضمن تسلیت شهادت این دو جانباز به خانواده‌هایشان، اضافه کرد: از درگاه احدیت برای جانبازان شهید، رحمت واسعه الهی و علو درجات و برای همسر و فرزندان و بازماندگان، صبر و شکیبایی مسئلت می‌کنم.وی عنوان کرد: زمان برگزاری مراسم تشییع شهید ‌سید‌نودر موسوی‌ هنوز مشخص نشده است.
کد خبر: ۲۸۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۲/۲۵

زنجانی در گفتگوی با هفته نامه آسمان مجموع دارایی های خود را ۲۵ هزار میلیارد تومان عنوان کرد. اما روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز میزان دارایی زنجانی را ۱۳.۵ میلیارد دلار عنوان کرده است به گزارش آوای دنا به نقل از اقتصاد آنلاین، بابک زنجانی، سوژه این روزهای رسانه های خبری، روز دوشنبه با اعلام دادستان کل کشور بازداشت شد. دادستان کل کشور از بیان اتهامات زنجانی امتناع کرد اما رئیس کمیسیون اصل که این روزها جایگاه خود را در قامت روابط عمومی سورینت، شرکت تحت مالکیت بابک زنجانی تقلیل داده گفت : پرداخت نکردن ۸ هزار میلیارد تومان از درآمد‌های نفتی به بانک مرکزی اعلام شد.پور مختار افزود : بابک زنجانی اگر این بدهی را پرداخت کند، همین امروز هم می تواند آزاد شود. مقام های مسوول این پرونده به ما گفته اند برای آزادی آقای زنجانی مشکل خاصی وجود ندارد و او تنها باید چند میلیارد یورو پول نفتی که به ایران بدهکار است را به خزانه واریز کند.زنجانی در گفتگوی با هفته نامه آسمان مجموع دارایی های خود را ۲۵ هزار میلیارد تومان عنوان کرد. اما روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز میزان دارایی زنجانی را ۱۳.۵ میلیارد دلار عنوان کرده و می نویسد :  بابک زنجانی را با یک مرسدس بنز ۵۰۰ اس ال و ساعتی ۳۰ هزار دلاری در دست می‌بینید که میزان دارایی او ۱۳.۵ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود.در ابتدا فرض می‌کنیم که زنجانی در نقل میزان دارایی‌ها خود صادق بوده است، با نرخ کنونی دلار سه هزار تومانی، هم اکنون بابک زنجانی ۸ میلیارد و ۲۴۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار ثروت دارد. از طرف دیگر بنا بر ادعای روزنامه نیویورک تایمز، میزان دارایی زنجانی ۱۳.۵ میلیارد دلار است.حال برای اینکه به ابعاد ثروت بابک زنجانی که از راه‌های رانت و دور زدن تحریم‌ها به دست آورده برسیم نگاهی به لیست ثروتمندان دنیا در مجلس فوربس می‌اندازیم : هم اکنون در لیست ثروتمندان مجله فوربس شیخ محمدحسین علی العمودی، فرد سرشناس سعودی – اتیوپیایی در زمینه کسب و کار، با ثروت ۱۳.۵ میلیارد دلار، دومین ثروتمند عربستان سعودی و ۶۵ مین ثروتمند جهان قرار داد. العمودی ثروت خود را نه تنها از تجارت نفت، بلکه از صنایعی چون استخراج مواد کانی، کشاورزی، هتلداری، بیمارستان‌ها، مدیریت مالی و غیره به دست آورده است. گفته می‌شود العمودی بزرگ‌ترین سرمایه‌گذار خارجی در سوئد و اتیوپی است.طبق ادعای روزنامه نیویورک تایمز هم اکنون بابک زنجانی با ۱۳.۵ میلیارد دلار سرمایه، در مجله فوربس هم رده محمد عیسی العمودی است. اگر نقل این روزنامه آمریکایی را از میزان دارایی بابک زنجانی بپذیریم هم اکنون بابک زنجانی ۶۵ مین ثروتمند جهان است.حال به لیست ثروتمندترین افراد جهان می‌اندازیم اما این بار میزان دارایی زنجانی را به نقل از خودش ۸.۲ میلیارد دلار قلمداد می‌کنیم. هم اکنون در لیست مجله فوربس:اریک اشمیت مدیر عامل و مدیر اجرایی شرکت گوگل که هم اکنون چهل و پنجمین فرد ثروتمند آمریکاست. آگوست ون فینک (August von Finck) دهمین ثروتمند آلمان و بنیان گذار غول بیمه آلیانز، ون فینک ۸۳ ساله در زمینه معاملات املاک، رستوران داری، هتلداری، صنایع شیمیایی، بانک و بیمه فعال است. سرگئی گالیتسکی (Sergei Galitsky) ۴۶ ساله و هفدهمین ثروتمند روسیه که بزرگ‌ترین شبکه خرده فروشی و فروش لوازم آرایشی را در روسیه دارد.مایکل هارتونو و رابرت بودی هارتونو برادران میلیاردر اندونزیایی، که هر کدام با ثروت ۸.۲ میلیارد دلار از سوی مجله فوربس به طور همزمان در جایگاه صد و سی و هشت ثروتمندان جهان قرار گرفتند. این دو برادر که وارث کسب‌وکار خانوادگی‌شان هستند، ثروت خود را از صنعت توتون و تنباکو به دست آورده‌اند. برادران هارتونو در حال حاضر دومین ثروتمندان در اندونزی به شمار می‌روند.الکسی کوزمیچو (Alexei Kuzmichev ) هفدهمین ثروتمند روسیه که زمینه نفت، بانکداری و مخابرات فعال است با ۸.۲ میلیارد دلار در رده ۱۳۸ ثروتمندترین افراد جهان قرار دارند. اگر بابک زنجانی را در نقل میزان ثروتش صادق بدانیم وی هم اکنون ۱۳۸ مین ثروتمند جهان است. اما نکته قابل تأمل در راههای بدست آوردن ثروت این افراد است ، نگاهی مختصر به زندگی نامه این افراد نشان می دهد که ثروت آنها خودساخته یا ارثی است و با کارآفرینی و در سالیان دراز این ثروت هنگفت را بدست اورده اند نه دور زدن تحریم ها و نگه داشتن پول نفت در حساب خود.
کد خبر: ۲۴۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۱۵

آنان مي خواستند تا با دين زدايي ابتدا مارا از اعتقاداتمان فاصله دهند سپس بر مركب آمال خود سوار شوند و بتازند و تاراج كنند هر آنچه را كه در عمر كمتر از 4دهه با اراده پولادين و خونبهايي سنگين بنا كرديم
کد خبر: ۲۴۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۱۰/۰۹

تاريخ از قاتلان امام حسين (ع) به عنوان شقي‌ترين و بي‌رحم‌ترين افراد ياد مي‌كند. افرادي كه به طمع درهم و دينار و در بالاترين حالت، حكومت ري و بر تن كردن قباي حكمراني بر گروهي از مردمان، خون فرزند رسول گرامي اسلام (ص) را كه به خون خدا «ثارالله» تعبير شده است، ريختند آوای دنا/ تاريخ از قاتلان امام حسين (ع) به عنوان شقي‌ترين و بي‌رحم‌ترين افراد ياد مي‌كند. افرادي كه به طمع درهم و دينار و در بالاترين حالت، حكومت ري و بر تن كردن قباي حكمراني بر گروهي از مردمان، خون فرزند رسول گرامي اسلام (ص) را كه به خون خدا «ثارالله» تعبير شده است، ريختند. با خبر شدن از سرنوشت اين افراد پست و دون‌مايه بعد از جناياتي كه در كربلا و عاشوراي حسيني انجام دادند، موضوعي است كه كنجكاوي مسلمانان و به خصوص شيعيان و دوست‌داران اهل بيت عصمت و طهارت (ع) را برانگيخته است. در اين سلسله گزارش، سرنوشت «يزيد بن ‌معاويه»، «عبيدالله ‌بن‌ زياد»، «عمر بن سعد»، «شمر بن‌ ذي‌‌الجوشن»، «عمرو بن‌ حجاج»، «حرملة‌ بن ‌كاهل»، «خولي‌ بن‌ يزيد»، «سنان‌ بن‌ انس»، «زرعه»، «قيس ‌بن ‌اشعث»، «عبدلله ‌بن ‌عقبه»، «عبدالله ‌بن‌ ابي‌‌حصين»، «عبدالرحمان ‌بن ‌ابي ‌خشكاره بجلي» و «حصين‌ بن‌ نمير» با استفاده از مستندات دانشنامه 14 جلدي امام حسين (ع) بيان مي‌شود و بخش ششم نيز مربوط به حصين بن نمير است كه فرماندهي تيراندازان لشكر عمر بن سعد را به عهد داشت.اخنس(لعنة الله علیه): وی عمامه حضرت را به یغما برد، هنگامی که آن را بر سر نهاد دیوانه گشت.* اسحاق بن حوبه حضری(لعنة الله علیه): پیراهن حضرت را از تن مبارک درآورده و پوشید، وی مبتلا به بیماری پیسی شد و همه موهای بدنش ریخت.* بجدل بن سلیم کلبی(لعنة الله علیه): وی که با بریدن انگشت امام حسین(علیه السلام)، انگشتر ایشان را ربود، به دستور مختار دست و پایش را قطع نموده و رهایش کردند، آنقدر در خون خود غلتید و دست و پا زد تا به درک واصل شد.* بحر بن کعب تمیمی (لعنة الله علیه): که خداوند او را لعنت کند، شلوار امام را به غارت برد که پس از این کار زمین گیر و هر دو پایش فلج شد.*شمر (لعنة الله علیه): پس از قیام مختار وی از کوفه بیرون رفت و جمعی از سپاهیان به سر کرده ابوعمره به جنگ او رفتند، شمر در این نبرد کشته شد و تن او را پیش سگان انداختند.* عمر سعد(لعنة الله علیه): عمر سعد در پنج سالی که پس از جریان عاشورا زنده بود روز خوشی ندید و مرگ او طبق نفرین امام به صورت ذبح، آن هم درون خانه و در میان رختخواب گرددید. ذلت و بدبختی او بلافاصله پس از جریان عاشورا شروع شد، او هم مورد خشم ابن زیاد قرار گرفت و هم مورد نفرت عموم مردم کوفه، هر وقت به مسجد می رفت مردم از وی کناره می گرفتند و هر وقت ازکوچه و بازار عبور می کرد، مرد و زن و کوچک و بزرگ آن او را سب و لعن می نمودندو می گفتند: هذا قاتل الحسین.* حكیم بن طفیبل: او اولین كسی بود كه به سوی امام حسین (علیه السلام) تیر اندازی كرد. او قاتل حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) بود و لباس و اسلحه ی حضرت را به غارت برد. دیگر جنایت او تازیدن اسب بر پیكر مطهر امام حسین (علیه السلام) می باشد.عبید الله بن كامل از فرماندهان سپاه مختار او را دستگیر كرده او را برهنه كردند و دست بسته در كنار دیوار نگاه داشتند و آنقدر تیر بر او زدند تا بمرد سپس سر او را به نزد مختار بردند.* عبیدالله بن زیاد: چهره سفاک و حاکم کوفه و مسئول همه جنایاتی که در کربلا که نسبت به امام حسین (علیه السلام) و یاران و اهل بیت او روا داشتند.وی بدست ابراهیم بن مالك اشتر كشته شد و بعد از جدا كردن سرش و فرستادن آن برای مختار ،بدنش را سوزاندند.*سنانبن انس(لعنة الله علیه) :در روز عاشورا به گلوی امام حسین (علیه السلام) شمشیر زد و در این حال می گفت: سوگند به خدا من سر تو را تو جدا کنم با اینکه می دانم تو پسر رسول خدا و از نظر پدر و مادر، بهترین انسان روی زمین هستی. به دستور مختار سر انگشتان را بریده و سپس دستها و پا هایش را قطع کردندو او را در میان دیگ جوشان انداختند تا به هلاکت رسید.* خولی بن یزید اصبحی: از چهره های بسیار كثیف و از عمال سر سپرده حكومت بنی امیه و از فرماندهان سپاه یزید در كربلا بود. او كشنده عبدالله بن علی و عثمان بن علی می باشد و در غروب عاشورا با تمام افتخار سر مبارك امام حسین (علیه السلام) را به كوفه برد. او پس از شهادت امام حسین (علیه السلام) به غارت خیمه ها پرداخت. خولی پس از غارت خیمه ها به همراه شمر و سنان و ده نفر دیگر اسب بر بدن مطهر شهدا و امام حسین (علیه السلام) تازاندند. ابوعمره فرمانده مختار خانه خولی را محاصره كرد. او خود را در چاه مستراح مخفی كرده بود. زن او كه كینه بسیاری از او داشت، محل اختفای او را نشان داد. مختار دستور داد دست و پاهایش را بریدند و جسدش را نیز سوزاندند تا اینكه به خاكستر تبدیل شد.* حصین بن نُمَیر: او فرمانده نیروهای نظامی عبیداله بن زیاد در كوفه بود. هنگامیكه در ظهر عاشورا امام حسین (علیه السلام) به نماز ایستاد حصین فریاد زد ای حسین هر قدر كه می خواهی نماز بگزار خدا نماز تو را قبول نمی كند. او كشنده حبیب بن مظاهر است. در نبرد سپاه شام با سپاه مختار به هلاكت رسید. مختار سر او را به همراه سر عبید الله بن زیاد و برخی دیگر از سران سپاه ابن زیاد برای محمد بن حنفیه فرستاد. منبع /شهدای ایران
کد خبر: ۲۲۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۲۲

دومين گنـگره بزرگ مجمع جهاني شير خوارگـان حضرت علـي اصغر (ع) زرقـان همزمان با 2300 نقطه در ایران و جهان از پنج قاره جهان برگزار می شودآوای دنا:دبیر مجمع بزرگداشت حضرت علی اصغر(ع)زرقان گفت: دومين گنگره شیرخوارگان حسینی با عنوان آیین بزرگداشت حضرت علی اصغر(ع) ويزه خواهران  ، 17 آبان ماه همزمان با نخستین جمعه ماه محرم(4 محرم )  همزمان با 2300 نقطه در ایران و جهان از پنج قاره جهان برگزار می شودمهدي خدامي تصریح كرد كه این همایش در سالن ورزشي حاج محمود صادقيان صبح جمعه ساعت 8:30همزمان با شهرهای مختلف ایران و جهان آغاز می شودخدامي ادامه داد: در این مراسم ضمن قرائت قرآن كریم و زیارت عاشورا، مداحان اهل بیت (ع) در رثای پرپرشدن گل بوستان ولایت حضرت علی اصغر(ع) و توسط حاجيه خانم صديقه بحراني مرثيه سراي تيتراژ آخر فيلم مختار نامه همراه با سخنراني حاج غلامرضا جهانگير رياست محترم خيريه شهداي كربلا زرقانيهاي مقيم شيراز مسجد حاج عباس و حجت الاسلام چوگاني استاد حوزه و دانشگاه  به اجرای برنامه می پردازنددبیر مجمع بزرگداشت جهانی حضرت علی اصغر(ع) افزود: این آیین از طريق بيش از 200 سايت خبري و روزنامه هاي كثيرالانتشار انعكاس خواهد گرفت مهدي خدامي : حدود 2000 دست لباس شامل روسری، لباس و یك سربند با نام 'یا صاحب الزمان(عج)' به همت سي  نفر در كارگاه های مستقر زرقان دوخته  و به همراه كتاب قصه سر انجام قاتلان كربلا و قيام مختار   آماده شده كه در محل برگزاری همایش شیرخوارگان حسینی توزیع می شوددبیر مجمع بزرگداشت جهانی حضرت علی اصغر(ع) ادامه داد: در كنار این لباس برگه ای با عنوان 'نذرنامه' به زبان های فارسی با این مضمون كه 'یا صاحب الزمان فرزندم را نذر یاری قیام تو می كنم او را برای ظهور نزدیك برگزین و حفظ كن' ارایه شده استخدامي افزود : همچنین در این نذرنامه از مادران خواسته شده بمنظور ثبت نام در گروه 'منتظران امروز و منتقمان فردا' مشخصات فرزند خود را به شماره پیامك 500029891695 ارسال كنندوی تصریح كرد كه بر اساس آمارازابتدای سال برگزاری آیین بزرگداشت حضرت علی اصغر (ع) تاكنون حدود هزار كودك در این مراسم شركت كرده اند و پیش بینی می شود تا چهارسال آینده این تعداد به حدود چهارهزار نفر از زرقان و شهرستانهاي اطراف  برسددبیر مجمع بزرگداشت جهانی حضرت علی اصغر(ع) با بیان آنكه هدف از برگزاری این همایش طرح سوال 'به كدامین گناه كشته شد' برای شیعیان و غیر شیعیان در كشورهای اسلامی و غیر اسلامی است، افزود: در این حركت كه همه ساله با استقبال چشمگیر در داخل و خارج از كشور برگزار می شود، اعلام می كنیم كه پیرو تظلم خواهی و خوانخواهی هستیم/وی ادامه داد: هر چند كه امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س) با ایراد خطبه های قرائتء پیام كربلا را به گوش همگان رساندند، ما نیز به تاسی از این اقدام تلاش داریم با برگزاری این همایش، كربلا را به عنوان نقطه عطف مبارزه با تاریكی و جهل بار دیگر مطرح كنیمخدامي تصریح كرد كه ریشه حركت و قیام امام حسین(ع) و به چالش كشیدن مستكبران و زورگویان در سراسر دنیا و ایجاد سوال برای آزادی خواهان از دیگر اهدافی است كه این همایش بدنبال آن است دبیر مجمع بزرگداشت جهانی حضرت علی اصغر(ع) زرقان افزود: نخستین آیین بزرگداشت حضرت علی اصغر(ع) سال 1382 با حضور هزاران مادر و كودك شیرخوار در زرقان توسط هيئت رزمندگان اسلام  سپاه زرقان  كلید خورد و گسترش یافت در پايان ايشان در ادامه از اعضاء محترم ستاد برگزاري دومين گنگره مجمع جهاني شير خوارگان حضرت علي اصغر (ع) ‌زرقان بخشدار زرقان ، شوراي هيئات مذهبي ، فرماندهي محترم سپاه زرقان ، دانشگاه آزاد اسلامي واحد زرقان ، هيئت رزمندگان اسلام ، شوراي اسلامي و شهرداري زرقان ، اعضاء ستاد سوگواره تعزيه كشوري زرقان ، اداره آموزش و پرورش ، كانون فرهنگي جوانان متوسل به شهداي كربلا مسجد حاج عباس شيراز ، ، بنياد شهيد و امور ايثارگران ، خبرنگاران آزاد صدا و سيما زرقان  و جرايد و سايت ها ي خبري  كه در برگزاري اين مراسم معنوي ‌را ياري نمودند كمال تقدير تشكر بعمل آورد . مجمع جهاني شير خوارگان حضرت علي اصغر (ع) زرقان  :  09176087705 /  مهـدي خدامـي
کد خبر: ۲۱۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۸/۱۰

آوای دنا/مقابله با تخريب درختان و آتش سوزي جنگل­ها، نظارت بر قيمت­ها، مقابله با گرانفروشي از مهمترين مسائل مطرح شده در نشست شوراي پيشگيري از وقوع جرم دادگستري عنوان شد. به گزارش روابط عمومي و ارتباطات كل دادگستري، مختار كوشا دادستان مركز استان با اشاره به دغدغه­ هاي قوه قضائيه در استان نسبت به انفال و منابع طبيعي گفت: در موضوع زمين­ خواري انتظار داريم كه مردم و مسئولان تخلفات را خبر ساز كنند تا ضرب­ العجلي اقدام ­كنيم و شك نكنيد كه در اين موضوع كوتاهي نمي­ كنيم. وي اظهار داشت: حضور مردم بهترين ظرفيت براي پيشگيري از وقوع جرم است زيرا صبغه مردمي موضوع امر به معروف و نهي از منكر  از صبغه دولتي آن  بيشتر است. دادستان ياسوج تأكيد كرد:‌ سازمان­هاي نظارتي در ماه مبارك رمضان گرانفروشي را كنترل كنند و با  نظارت بر قيمت ها شيريني سال جديد و ماه خدا را بر مردم تلخ نكنند.
کد خبر: ۱۸۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۱۷

رئیس ستاد برگزاری نماز جمعه گچساران با اشاره به سخنان ارائه شده توسط معاون سیاسی امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد در نماز جمعه گچساران گفت: سخنان ایشان منطقی، خداپسندانه و به دور از هرگونه شبهه بود.به گزارش اوای دنا مختار شفیعی در گفت‌و‌گو با فازس گفت: حجاب از ارزشمندترین واجبات دین مبین اسلام بوده که لازم است مورد توجه زنان و مردان قرار گیرد.وی با بیان اینکه رواج بدحجابی و بی‌حجابی از نقشه‌های شوم دشمنان علیه مسلمانان است، غافلان از شعائر اسلامی و شیفتگان فرهنگ غرب را تلفات این جنگ نرم دانست.رئیس ستاد برگزاری نماز جمعه گچساران عنوان داشت: در این جنگ نرم دشمنان باید خود را به سلاح ایمان مسلح کرده و اجازه پیش‌روی به دشمنان ندهیم.شفیعی گرایش به پوشش و عفاف را یک گرایش فطری در میان زنان و مردان دانست و یادآور شد: میزان و شکل رعایت حجاب و عفاف رابطه مستقیمی با اخلاق و فرهنگ جوامع داشته و دارد.وی با بیان این‌که ایران اسلامی کشوری پیشرو در رعایت موازین شرعی و اسلامی است، حجاب و عفاف را یکی‌ از مهم‌ترین سفارشات قرآن، پیامبر بزرگ اسلام و امامان(ع) عنوان کرد.شفیعی افزود: رعایت حجاب و عفاف تنها مختص به گروه و قشر خاصی نیست و همه زنان و مردان باید در این زمینه توجه ویژه‌ای داشته باشند.امید است مطالب مطرح‌شده در سایت‌ها شیطنت و منفعت‌طلبی نباشدرئیس ستاد نماز جمعه گچساران ابراز داشت: در نماز جمعه هفته گذشته این شهرستان و توسط معاون سیاسی امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد، مطالبی پیرامون مسائل سیاسی، حجاب و مسائل فرهنگی مطرح شد.شفیعی گفت: برخی سایت‌های محلی و متأسفانه افراد حقیقی و حقوقی آگاهانه و ناآگاهانه برداشت‌هایی از این سخنان داشته‌اند که برداشت‌ها و اظهار نظرهای برخی افراد، غلط و به دور از واقعیت است.وی خاطرنشان کرد: اینجانب به عنوان رئیس ستاد نماز جمعه این شهرستان و عضو شورای اسلامی شهر دوگنبدان با اشرافیت کامل، اوضاع و احوال نماز جمعه را به طور کامل زیر نظر داشته و دارم.شفیعی بیان داشت: سخنان پیش از خطبه‌های نماز جمعه گچساران به طور کامل و دقیق شنیده و سنجیده می‌شود و به طور قطع بیش از هر کسی بر نحوه گفتار سخنرانان توجه دارم.وی با اشاره به مطالب ارائه شده توسط غلامعلی رضوانی معاون سیاسی امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد تصریح کرد: مطالب بیان شده توسط ایشان به دور از هر گونه شبهه و ابهام بوده و بسیار منطقی و خداپسندانه بود.شفیعی سخنرانی معاون استاندار در زمینه وضعیت حجاب در گچساران را دلسوزانه توصیف کرد و بر لزوم تلاش برای اجرای هر چه مطلوب‌تر دستورات سفارش شده دین مبین اسلام در جامعه تأکید کرد.وی معاون استاندار را سرباز مخلص ولایت و خدمتگزار واقعی نظام مقدس جمهوری اسلامی دانست و گفت: استاندار و ایشان، بهتر از من و دیگرانی که ادعا دارند نگران شهرمان هستیم، تلاش بی‌وقفه دارند.شفعی با اشاره به مطالب درج شده در برخی سایت‌‌های محلی استان و اظهار نظرهای برخی افراد حقیقی و حقوقی ادامه داد: امید است این حرف‌های توهین‌آمیزی که در سایت‌ها آمده فقط در اثر کج‌فهمی و سوء برداشت باشد و شیطنت‌ها و منفعت‌طلبی در این مطالب وجود نداشته باشد.
کد خبر: ۱۳۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۱۱/۰۱

اوای دنا:متن کامل سخنرانی دکتر محمود احمدی نژاد در اولین همایش قوه‌ مجریه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران به شرح ذیل است:بسم الله الرحمن الرحیماللهم‌ عجل‌ لولیک‌ الفرج‌ والعافیة والنصر واجعلنا من‌ خیر انصاره و اعوانه‌‌ والمستشهدین‌ بین‌ یدیه‌خدای بزرگ را سپاسگزارم که فرصت و توفیق حضور در این جلسة بسیار ارزشمند را عنایت فرمود. از همة شما عزیزان که با حضور خود بار دیگر بر اهمیت قانون اساسی و نیز عزم خودتان برای پیگیری تحقق اهداف قانون اساسی تأکید کردید، تشکر می‌کنم. همچنین از آقای دکتر حجازی و بقیة عزیزانی که این مراسم را برگزار کردند، تشکر می‌کنم.اما با توجه به اینکه گفته‌اند جلسات حقوقی‌ها خیلی خشک است، شاید جا داشته باشد که بگوییم که جلسه‌ای با این حدت و شدت ندیده‌ایم که برگزار شود. البته به لحاظ محتوا و مطالبی که مطرح شد، به خصوص بحث‌های آقایان دکتر حجازی، شعبانی، الهام، گرجی و اسلامی برای خود بنده بسیار مفید و آموزنده بود و من استفاده کردم.من واقعاً علاقه‌مند بودم که از زبان خود سخنرانان و عزیزانی که مقاله ارائه دادند مطالب را بشنوم، چون آدم وقتی با آن حسی که گوینده یا نویسنده مطلب را بیان می‌کند، دریافت می‌کند، چیز دیگری است. اما به لحاظ شرایطی که هست، از این موهبت محروم هستم، اما حتماً همة مقالات و سخنرانی‌ها را خواهم خواند و بهره خواهم برد. اگر هم نظری داشته باشم، برای دوستان خواهم فرستاد.اشاره کردند که در نظام اجتماعی ما مهم‌ترین رکن و نهاد، خود قانون اساسی است و از قانون اساسی مهم‌تر نداریم. همة اندیشه‌ها و نظریه‌های اجتماعی و حکومتی، مطالبات و آرزوهای چندصدساله، مفاهیم دینی مرتبط با مناسبات و نظامات اجتماعی، شیوة زمامداری، ارزش‌های الهی و انسانی و ... در قانون اساسی مندرج است.اگر ارزش‌ها یا حقوقی هم بخواهد در جامعه گسترش یابد، باز باید بر پایة قانون اساسی باشد. همچنین حقوق متقابل زمامداران و مردم و نیز نقش هر یک در ادارة جامعه به قانون اساسی بر می‌گردد.مهم‌ترین و مستحکم‌ترین سند تنظیم کنندة روابط و حد و مرزهای اجتماعی قانون اساسی است. آنهایی که به دنبال حکومت‌های علوی، نبوی، مردمی، عادلانه و آرمانی در این کشور هستند، سند آن قانون اساسی است.این حرف به معنای آن نیست که این سند کامل است و نیاز به اصلاح ندارد. خیر، بحث‌های خوبی مطرح شد. در دوره‌هایی از زمان براساس تجربیات، دانش، پیشرفت و کمال جامعه حتماً باید اصلاحاتی انجام دهیم. معنایش این نیست که وحی مُنزل است و نمی‌شود آن را دست زد، اما می‌خواهم بگویم که مهم‌تر از آن هم سندی نداریم.بحث‌هایی که آقایان شعبانی، گرجی و دیگران مطرح کردند، نشان‌دهندة نواقصی است. این ایراد اساسی به واضعان قانون اساسی نیست، چون آن کسانی که قانون اساسی را وضع کردند، نوعاً – بلکه همة آنها- فاقد تجربة حکومتداری و زمامداری بودند و در شرایط قبل از پیروزی انقلاب فرصتی در اختیارشان نبود. بنابراین نواقص طبیعی است. حتی اگر این مسئله هم نباشد - بالاخره جامعه در حال کمال و مناسبات در حال تغییر است - وقتی ما به سطح بالاتری منتقل شدیم، نیازمند تنظیم مجدد هستیم. تا زمانی که این قانون معتبر است، هیچ کس نمی‌تواند به استناد یک روایت، حدیث و حتی آیه‌ای از قرآن و فهم خود از دین، قانون اساسی را کنار بگذارد یا آن را نقض کند و بگوید فهم من از این چیز دیگری است. فهم شما برای خودتان معتبر است، نه در مناسبات اجتماعی.همة تصمیمات، قانونگذاری، قضاوت، اجرا و هر اقدام دیگری در کشور باید مبتنی بر این قانون باشد. قانون اساسی تنها سند مکتوب و مدون میثاق ملی است.از منظر تاریخی هم اگر نگاه کنیم، مهم‌ترین و تنها دستاورد انقلاب اسلامی قانون اساسی است. این کلام امام عزیز (ره) هم هست.اما نشست ما دربارة قوة مجریه در قانون اساسی است. البته همان طور که به درستی اشاره کردند، این تقسیم‌بندی که قوة مجریه حیطه‌ای دارد و کاری به کسی ندارد و قوة مقننه همین طور و ... ، متعلق به گذشته بوده و اصلاً حکومت از این شکل خارج شده است. اصلاً ادارة یک نظام نیازمند مناسبات جدیدتری است.اما قبل از اینکه به قوة مجریه بپردازم، می‌خواهم به موضوع اساسی‌تری اشاره کنم و آن خود انسان است. اصلاً این قانون اساسی هم برای انسان است. همة هستی برای انسان است. مخلوقی بالاتر از انسان در عالم هستی نداریم. انسان تنها موجودی است که استعداد الهی شدن دارد. تنها موجودی است که همة اسما و صفات الهی در وجود او به امانت گذاشته شده است و می‌تواند تجلی همة اسما و صفات الهی از جمله علم، حکمت، قدرت، رأفت، ستاریت، لطف و عشق خدا باشد.انسان می‌تواند خلیفه الله باشد. یعنی چه؟ جانشین باید شباهتی با اصل داشته باشد؛ یعنی غیر از خلق خودش، هر آنچه خدا در این عالم هستی می‌تواند انجام دهد، او نیز می‌تواند انجام دهد. انسان آفریده شده تا آیة عظیم و اعظم خدا و راه شناخت و دسترسی به خدا باشد. اگر خدا انسان را خلق نمی‌کرد، راهی برای شناخت خدا و ظرفیتی برای معرفی خدا وجود نداشت.به همین دلیل است که خدا همة عالم را در خدمت انسان و انسان را برای کمال، تعالی، الهی شدن و رسیدن به اوج عظمت قرار داده است. حکومت، قانون، قانون اساسی، کار، تلاش، خانواده، ازدواج و ... همه مربوط به انسان‌اند و دررابطه با انسان معنا پیدا می‌کنند همه باید بسترساز شکوفایی و تعالی انسان باشند؛ یعنی خدا عالم را برای انسان و انسان را برای تعالی و خداگونه شدن خلق کرد.انسان بالاترین مخلوق هستی است و مأموریت او این است که خود را از این خاک تا خدا بالا بکشد. اما انسان این شدن، تعالی و کمال را باید آزادانه انتخاب کند. خداوند انسان را آزاد آفریده و اجازه داده است که با اراده و انتخاب آزاد خود سیر تعالی و کمال را انتخاب کند و اتفاقاً این زیبایی کار خداست. همة هستی متعلق به خداست، همة اراده‌ها در راستای ارادة خداست، همة حیات و موجودیت متعلق به خداست، اما همین خدا مسیر کمال را در برابر انسان قرار می‌دهد، ولی می‌گوید مختار و آزادی که انتخاب کنی و اگر آزادانه انتخاب کردی، کمال پیدا خواهی کرد و انتخاب تو ارزش دارد.خدا می‌توانست اراده کند که انسان مثل ملائک یا سایر موجودات شود یا از همان ابتدا او را در بالاترین مرتبة کمال، بدون نیاز به حرکت انسان، خلق کند. اما زیبایی به این اندازه نبود که خدا مخلوقی را آفریده است که با انتخاب خودش به قله‌ها می‌رسد.عزیزان من، در شرایط تحمیل و اکراه، ارزش و ضدارزش و تعالی و سقوط بی‌معناست. زمانی نظام ارزشی و ارزیابی معنا پیدا می‌کند که انتخاب آزاد باشد. همة ارزش‌های انسانی در سایة آزادی معنا پیدا می‌کند و همة آنها به تبع آزادی است. از جمله عدالت، کرامت، اخلاق، ایثار، فداکاری، مهربانی، شجاعت و حتی ایستادن در برابر ظالم و حمایت از مظلوم، و همة زیبایی‌های عالم در سایة آزادی انسان معنا و مفهوم پیدا می‌کند. والا اگر عده‌ای را با اکراه و فشار برای مقابله با ظالمین بفرستیم، ارزشی ندارد. انسان باید انتخاب کند و به جایی برسد که ظلم را بد و در نقطة مقابل حیثیت، کرامت و شخصیت خود بپندارد و از آن دوری کند. اگر مقابله با ظالم و حمایت از مظلوم را ارزش بداند و انتخاب کند، آن ارزش دارد.خداوند حتی اجرای عدالت در روابط اجتماعی را نیز بر عهدة انسان‌ها و انتخاب آزاد آنها گذاشته است. همة پیامبران آمده‌اند و کتاب و میزان آمده است. برای چه؟ لیقوم الناس بالقسط؛ برای اینکه انسان‌ها عدالت را انتخاب کنند و به عدالت قیام کنند. در غیر این صورت، اولاً، مستقر نخواهد شد و ثانیاً، فاقد ارزش و کمال‌آفرینی است.چرا عدالت مهم است؟ چون بستر کمال و تعالی انسان است و راه رسیدن به خدا را باز می‌کند. حالا اگر همین عدالت با ارادة آزاد ملت‌ها و مردم مستقر نشود، کمال‌آفرین نیست و فاقد ارزش است چون انسان‌ها آزادند، خدا به آنها حق تعیین سرنوشت داده و این مهم‌ترین حق است.عزیزان من، استقلال هم به واسطة آزادی است. کسی که آزاد نیست، استقلال برای او معنا ندارد. استقلال زمانی است که آزادی هست. چرا؟ چون آزادی منشأ کرامت انسان است. کسی که آزادی ندارد، کرامتی ندارد. حالا مفهوم آزادی وسیع است و من وارد آن نمی‌شوم.آزادی منشأ کرامت انسان و کرامت مستلزم استقلال است. اینکه ملتی می‌خواهد مستقل باشد، برای این است که می‌خواهد با کرامت زندگی کند و احساس کرامت می‌کند. کسی که احساس کرامت نمی‌کند، استقلال برای او مفهومی ندارد.همة وابستگی‌ها و باز کردن راه سیطرة بیگانه بر ملت‌ها از ناحیة انسان‌های حقیر و تحقیر شده‌ای است؛ که در درون خود احساس کرامت نمی‌کنند. اگر آزادی نباشد، کرامت بی‌معناست و اگر کرامت نباشد، استقلال بی‌معناست.این به عنوان مقدمه بود، به بحث‌های خودمان برگردیم. مقدمة قانون اساسی را ببینید، بهایی است که ملت پرداخت: «استقلال، آزادی، حکومت اسلامی.» در عنوان شیوة حکومت در اسلام چنین می‌خوانیم: «رسالت قانون اساسی این است که زمینه‌های اعتقادی نهضت را عینیت بخشد، شرایطی را به وجود آورد که در آن انسان با ارزش‌های والا و جهان شمول اسلامی پرورش یابد.»در همین قسمت می‌خوانیم: «قانون اساسی تضمن کنندة نفی هرگونه استبداد فکری و اجتماعی و انحصار اقتصادی می‌باشد و در خط گسستن از سیستم استبدادی و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش می‌کند.»باز در همین بخش می‌خوانیم: «قانون اساسی زمینة چنین مشارکتی را فراهم می‌سازد تا در مسیر تکامل انسان هر فردی خود دست اندرکار و مسئول رشد، ارتقا و رهبری گردد و این همان تحقق حکومت مستضعفین در زمین خواهدشد.»کمی پایین‌تر می‌خوانیم که: «اقتصاد وسیله است، نه هدف؛ در ترکیب بنیادهای اقتصادی، اصل، رفع نیازهای انسان در جریان رشد و تکامل اوست.دربارة زن نیز همین است، خانواده کانون اصلی رشد و تعالی انسان، وظیفة خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسان‌های مکتبی و ... .اصل اول: جمهوری اسلامی نظامی است برپایة ایمان به خدای یکتا، لااله الاالله؛ یعنی توحید. همین جا که گفته است توحید، معاد و نقش سازندة آن در سیر تکاملی انسان، عدل، امامت و بلافاصله «کرامت و ارزش والای انسان و آزادی توأم با مسئولیت او در برابر خدا» که این را هم شأن توحید، معاد، عدالت و امامت آورده است.اصل سوم: ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی؛ تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی؛ مشارکت عامة مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.اصل ششم: در جمهوری اسلامی ایران، امور کشور باید به اتکاء آرای عمومی اداره شود، از راه انتخابات.اصل نهم: در جمهوری اسلامی ایران، آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت ارضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفة دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‌ای وارد کند. و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور، آزادی‌های مشروع را، هرچند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند.می‌گوید نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، احزاب و جمعیت‌ها آزادند، راهپیمایی‌ها آزاد است و ...، واژة آزاد و آزادی در قانون اساسی بسیار است.در اصل چهل و سوم، در بحث اقتصاد، می‌گوید: برآوردن نیازهای انسان در جریان رشد، با حفظ آزادگی او؛ رعایت آزادی انتخاب شغل، محل سکونت و مسکن و ... .اصل پنجاه و ششم: حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم کرده است.هیچ کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد.اما، قانون اساسی باید شکل‌دهندة یک نظام اجتماعی متوازن بر مبنای ارادة مردم باشد. برداشت من از قانون اساسی این است که این قانون، ساختارهایی را برای نظام اجتماعی پیش بینی کرده که اگر قطعات آن ساختار را در کنار هم بچینیم، یک نظام متوازن و متعادل در خدمت کمال، آزادی و تعالی انسان‌ها خواهد بود.بعضی‌ها خیال می‌کنند که قانون اساسی اصولی است که نوشته شده، حالا اگر ما به جزئی از آن عمل کنیم، بالاخره یک شکلی درست خواهدشد. من فکر می‌کنم برعکس است؛ یعنی واضعان قانون اساسی اول شکلی از نظام اجتماعی را در ذهنشان تصور و تصویر کرده‌اند، بعد اجزای آن را در قانون اساسی چیده‌اند. مثل پازل بزرگی که قطعه قطعه شده که اگر قطعه‌ها را کنار هم بگذاریم، آن پازل تکمیل می‌شود.بعضی‌ها خیال می‌کنند هر قطعه‌ای را به هر شکلی کنار هم بچینیم، کار درست می‌شود و لزوماً به یک شکل متوازن و متعادل خواهیم رسید.به نظرم این اشتباه است. باید نظام متوازنی داشته باشیم که در آن حق تعیین سرنوشت براساس آزادی متعلق به ملت باشد. این باید در تمام قوا، هرکسی که به نوعی با قانون اساسی سر و کار دارد یا در روند تأثیر می‌گذارد، متبلور باشد؛ هم در اجرا، هم در تفسیر و قانونگذاری و هم در قضاوت لحاظ شود.اصلاً قضاوت، اجرا، قانونگذاری، شورای نگهبان و حکومت باید در خدمت مطالبات بحق مردم و تأمین آزادی و حق تعیین سرنوشت آنها باشد، والا حکومت بی‌معناست.در قانون اساسی، تفسیر و برداشت‌ها از آن باید اختیارات و مسئولیت‌ها متوازن و متعادل باشد. اگر بشود درجه‌بندی کنیم، نمی‌شود به نهادی بگوییم مسئولیت شما 100 واحد است و اختیار شما 2 واحد. اگر 100 واحد مسئولیت دادیم، باید 100 واحد هم اختیار در کنار آن باشد.نمی‌شود مثلاً همة اختیارات در قوة مجریه متمرکز باشد و تکالیف در قوة قضائیه یا برعکس، اختیارات در قوای مقننه و قضائیه، اما مسئولیت‌ها و پاسخگویی‌ها در قوة مجریه. این عدم توازن است که مشکل ایجاد می‌کند و شکلی را که می‌خواهیم بسازیم، ناقص می‌شود. می‌خواستیم عدالت و کرامت را برپا کنیم، آزادی‌ها را تأمین کنیم، پیشرفت کنیم، یک جامعة آرام و کمال یافته و انسان‌های با کرامت داشته باشیم و آرامش انسانی را حاکم کنیم، اما می‌بینیم که موجودی خلق شده که یک دست آن شش متر است و دست دیگرش دو سانتی‌متر است . ... .هر قوه یا حاکم یا مسئولی باید به قدر اختیارات خود مسئول باشد. این یک اصل حقوقی است و فکر می‌کنم مفاهیم حقوقی، مفاهیمی عقلانی است.یکی از مسائلی که در قانون اساسی و قانونگذاری مهم است، تنظیم روابط بین قواست. شأن روابط قوا شأن قانون اساسی است، نه قانون عادی. نمی‌شود ما در قوة مجریه بنشینیم و برای خودمان مقرراتی وضع کنیم که چگونه با قوة قضائیه و مجلس برخورد کنیم. قوة مقننه هم برای خود تنظیماتی درست کند که چگونه با ما و قوة قضائیه برخورد کند. شأن تنظیم روابط قوا قانون اساسی است. نمی‌شود با آیین نامة داخلی مجلس یا قانون عادی، اختیاراتی را به قوه‌ای داد یا از آن سلب کرد.یکی از مسائل دیگر، تفسیر قانون اساسی است. وقتی تفسیرها زیاد می‌شود، غیرمستقیم اشکالی را به اصل وارد می‌کند؛ به خصوص وقتی تفسیر از یک اصل در مقاطع زمانی متناقض می‌شود که کار را بدتر می‌کند.تفسیر قانون اساسی در واقع خود قانون اساسی است و باید با اصل منطبق باشد. باید به گونه‌ای باشد که اکثریت قاطعی از مردم آن را درست بپندارند و بگویند فهم ما هم از قانون اساسی همین است؛ چرا؟ چون اصل اینکه قانون اساسی در کشور ما اجرا می‌شود، به خاطر رأی مردم است. اگر مردم رأی نمی‌دادند و این قانون اساسی را انتخاب نمی‌کردند، اجازة اجرا نداشت و موضوعیت پیدا نمی‌کرد.البته ممکن است بعضی‌ها بگویند که نه خیر، اینها بحث‌های تخصصی است و مردم نمی‌فهمند و هرچه ما گفتیم، درست است. اما بالاخره اصل قانون اساسی که تخصصی‌تر است. همین اصل قانون اساسی به رأی گذاشته شده و چون مردم رأی دادند، معتبر است.نمی‌شود تفسیری از قانون اساسی بکنیم که اکثریت ملت نقطة مقابل آن را بفهمند. در اینجا به نظرم فاقد مشروعیت و اصالت می‌شود.بحث مهم دیگر، تغییر اصول قانون اساسی است که تغییر آن هم پیش‌بینی شده است و روالی دارد. باید رهبری فرمان بدهند که هیئتی تشکیل بشود، بازنگری کند و بعد به رأی مردم گذاشته شود. باید رفراندوم برگزار شود. نمی‌شود با تفسیر یا با قانون عادی، قانون اساسی را عوض کرد یا حتی به نام مصلحت از طریق ارجاع آن به مجمع تشخیص مصلحت آن را عوض کرد.تشخیص مصلحت هم مثل تفسیر است. اولاً باید زمان داشته باشد. نمی‌شود قانون اساسی را به نام مصلحت عوض کنیم، در این صورت اصلاً نیازی به قانون اساسی نداریم.اینکه در قانون اساسی، مجمع تشخیص مصلحت پیش‌بینی شده، برای مصالح است که مصالح هم استثناهاست نه قاعده. راهی برای دور زدن و حذف قانون اساسی نیست. اگر در مجلس مصلحتی تشخیص داده می‌شود، باید آن قدر برجسته و آشکار باشد که اکثریت مردم بگویند بله، این مصلحت است و اکثریت قاطعی به آن رأی بدهند. نه اینکه مثل قوانین عادی رأی‌گیری شود و شورای نگهبان رد کند و بعد به مجمع برود.نمی‌شود عدة قلیلی بگویند که مصلحت ملت را ما تشخیص می‌دهیم، خود ملت قادر به تشخیص مصلحت خود نیست. چطور ملت آن قدر تشخیص داد که شما را انتخاب و بر خود حاکم کرد، اما مصالح خود را تشخیص نمی‌دهد؟این برای مصالح موقتی است. وقتی ما می‌خواهیم به هر دلیلی اصل قانون اساسی را معطل کنیم، یا در موارد نادری پایمان را از مرزهای قانون اساسی فراتر بگذاریم، باید اولاً استدلالی قوی پشت آن باشد، ثانیاً، زمان داشته باشد.یکی دیگر از مباحث قانون اساسی جایگاه رئیس جمهور، صرف نظر از احمدی‌نژاد، است. اگر ما سال اول بر قانون اساسی پافشاری می‌کردیم، همان فضای قبل منتقل می‌شد که اینها اختیارات اضافه ‌می‌خواهند و ... و حرف را منکوب می‌کردند و چه بسا ثمر نمی‌داد و بالعکس می‌شد.در قانون اساسی، تنها مقامی که نماینده و نماد تمرکز و شکل‌گیری ارادة ملی است، رئیس جمهور است؛ یعنی تنها جایی که همة ملت به یک نفر، یعنی رئیس جمهور، رأی می‌دهند. این قانون اساسی ماست.رئیس جمهور تنها کسی است که نمایندة کل ملت محسوب می‌شود. کسی است که بالاترین سطح نمایندگی از مردم را دارد. همة مردم برای انتخاب یک نفر می‌آیند. اشاره کردند، اصل 113 روشن است: بالاترین مقام رسمی کشور، پس از مقام رهبری، مجری قانون اساسی و رئیس قوه مجریه.بخش مهم مردم‌سالاری و جمهوری در انتخاب رئیس جمهور متبلور می‌شود که همة مردم اعمال اراده می‌کنند.البته همة ارکان نظام باید براساس اراده و رأی مردم باشند و هستند. اما مشکل از کجاست؟ مشکل از آنجاست که بخواهیم با اقلیتی کل ملت را کنترل کنیم. اینجا اختلاف‌ها شروع می‌شود؛ نه اختلاف، که بعضی‌ها به محض اینکه تذکر قانون اساسی می‌دهیم، می‌گویند وارد اختلافات شده‌اید؛ اینجا اختلاف نیست؛ اینجا صیانت از اصل نظام، اصل ملت، اصل حقوق مردم و اصل قانون اساسی است.بله، اگر جار و جنجال باشد، آن اختلاف و دعواست؛ اما بحث شخصی نیست. بگذارید اشارة کوتاهی داشته باشیم. ما مجلس داریم و مجلس هم نمایندگان مردم در حوزه‌های مختلف هستند. اما مقایسه‌ای آماری بکنیم. به واسطة قوانین عادی کار به جایی رسیده است که مجموعة نمایندگان مجلس نمایندة اقلیتی از مردم‌اند، نه اکثریت مردم.قانون انتخاباتِ اول می‌گفت هرکس در حوزة انتخابیة خودش باید 50 درصد به اضافة یک رأی بیاورد. بعداً در اجرا مشکلاتی پیدا شد و به 30 درصد تبدیل شد. باز تبدیل به 25 درصد شد. در بهترین شرایط، متوسط آرای کسانی که در دور اول به مجلس راه پیدا می‌کنند، 30 درصد آراست؛ یعنی 70 درصد شرکت کنندگان مشارکت ندارند. اگر به مرحلة دوم برسد که مشارکت هم پایین می‌آید. شما 30 درصد را در مشارکت ضرب کنید و روی واجدین شرایط ببرید و بعد ببینید که چه اتفاقی می‌افتد.اما در قانون ریاست جمهوری فرق می‌کند، باید 50 درصد به علاوة یک نفر باشد. معمولاً هم در ریاست جمهوری چون تمرکز هست، مشارکت مردم هم بالاتر است. نه اینکه بخواهیم در اینجا حق یا باطلی را اثبات کنیم. وقتی می‌گوییم ارادة مردم، ارادة مردم نیرو و سوختی است که اولاً، پشت موتور اداره و حاکمان قرار می‌گیرد و ثانیاً، جهت حرکت آنها را معلوم می‌کند.اگر این سوخت کم یا معیوب شد یا نمایندة اکثریت ملت نبود، نظام سست می‌شود. ضمن اینکه بحث‌های حقوقی هم دارد، که اگر موقعی خدای نکرده نهادها نمایندة اقلیت شدند، آیا اینها اصلاً مشروعیت و اجازة حکمرانی دارند؟ که بحث مستقلی است. اما من در اجرا می‌گویم، رأی و ارادة مردم فقط کاغذی نیست که در صندوق رأی بیندازند و عددها را بالا و پایین کند؛ هرکس تصمیم می‌گیرد و رأی می‌دهد، این ارادة او در عالم بیرون واقعیت پیدا می‌کند. مؤلفه‌هایی است که یک برآیند را در بیرون شکل می‌دهد و ما نمی‌توانیم آن را کم اهمیت تلقی کنیم.به حرف‌های مقدماتی برگردم، خدا در اختیار انسان ها قرار داده است، باید ملت بخواهد تا محقق شود. اگر ملت نخواهد، این دستگاه‌ها هر چقدر تلاش کنند، در بیرون اتفاقی نخواهد افتاد. این یک اصل است؛ ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا بانفسهم. محیط اجتماعی و تغییرات بیرونی تابع ارادة انسان‌هاست. نباید انتخابات را کم اهمیت بدانیم.حالا با قانون عادی مجلس را کرده‌ایم نمایندة اقلیت و با این می‌خواهیم اکثریت یا کل ملت را کنترل کنیم؛ این سخت می‌شود و دچار مشکل می‌شویم. باید این را اصلاح کنیم.بحث دیگر بحث اجرای قانون اساسی است که دیگر به آن نمی‌پردازم و به نظرم دخالت و ... بی معناست.اخیراً بحثی با عنوان تغییر قانون انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است. صرف نظر از اینکه این امر به چه سرنوشتی دچار شود، به نظرم نفس این کار اولاً، خلاف قانون اساسی است و همة ما سوگند خورده‌ایم که خلاف قانون اساسی عمل نکنیم. چرا در کاری که صراحت دارد خلاف قانون اساسی است وارد شویم و وقت و پول مردم را صرف آن کنیم؟ این مخالف صریح اصول 6 و 115 است.تذکر درستی دادند، و گفتند: قانون اساسی در موارد مسکوت، به منابع فقهی، از جمله آیات ارجاع داده است. آن بحثی که من کردم، گفتم مخالفت با قانون اساسی با استناد به یک آیه. این هم خود قانون اساسی اجازه داده است آنجا که من ساکت هستم، به سراغ آیات و روایات بروید.اصل بر رأی مردم است. انتخابات آزاد، حق مردم است؛ هم اصالت دارد، هم ضرورت دارد و هم اهمیت دارد. در اینکه بخواهند برخلاف قانون اساسی، صلاحیت‌های رئیس جمهور را ببندند، به نظر عده‌ای که ملت هیچ حقی به آنها نداده است.کسی زمانی استاندار، وزیر و وکیل بوده است، در دوره‌ای که بوده از حقوقش استفاده کرده و مسئولیت‌هایش را هم پاسخ داده است. حالا ما انتخاب رئیس جمهور را که بالاترین رکن جمهوری و مردم سالاری است، منوط به این کنیم که عدة دیگری قبلاً تأیید کنند؛ سیاسی بودنش را عده‌ای و دیندار بودنش را عدة دیگری! یعنی اگر کسی بخواهد رئیس جمهور بشود، باید کاغذی دستش بگیرد و دنبال آدم‌ها راه بیفتد! آیا در قانون اساسی، رئیس جمهور این است؟اگر می‌خواهید قانون اساسی را عوض کنید، آن راه دارد. به صراحت بگویید می‌‌خواهیم آن را عوض کنیم و بالاخره آن را در مسیر ببرید.قبلاً هم چند بار تلاش شد که قانون اساسی را با شرایطی محدود کنند که خوشبختانه، شورای محترم نگهبان به عنوان نقض قانون اساسی آن را رد کرد.نباید کاری کنیم که حضور مردم کمرنگ شود و مردم فکر کنند عده‌ای به جای آنها تصمیم می‌گیرند. بالاخره قانون اساسی در اصل 115 ویژگی‌های رئیس جمهور را احصا کرده است: «رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی، سیاسی که واجد شرایط زیر باشد، انتخاب گردد: ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر، مدبر، دارای حُسن سابقه، امانت، تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی و مذهب رسمی کشور.»اصل 116 فقط گفته است نحوة برگزاری انتخابات را قانون معین می‌کند، نه ویژگی‌های رئیس جمهور را.نظارت بر قانون اساسی هم بر عهدة شورای نگهبان است. در دو اصل تأکید شده که نظارت برعهدة شورای نگهبان است و تاکنون نیز همین طور بوده است.اصل این نظام با مردم است، اما عده‌ای مدام می‌خواهند مردم را محدود کنند. حالا اگر محدود کنیم، چه چیزی را به دست می‌آوریم؟ بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر مردم را محدود کنند، خودشان سرجایشان می‌مانند. این طور نیست.به نظرم این کار هم عقلاً و هم شرعاً اشکال دارد. انقلاب ما با حضور مردم زنده است. مردم به تعیین سرنوشت حساس‌اند، احساس مسئولیت اجتماعی می‌کنند، 85 درصد در انتخابات شرکت می‌کنند.البته مردم این مسائل را نخواهند پذیرفت و ما هم همة تلاش خود را برای جلوگیری از نقض قانون اساسی به کار خواهیم برد. ما به دنبال انتخاباتی پرشور و گسترده هستیم. همة انرژی سیستم ما از حضور ارادة مردم گرفته می‌شود. اگر این را سست کنیم، چیزی باقی نمی‌ماند.نمایندگان محترم مردم هم نباید اجازه بدهند که این اقدامات خلاف قانون اساسی در پروندة کاری آنها ثبت شود. اگر کسانی هم می‌خواهند وارد فعالیت‌های انتخاباتی شوند، بروند نظر مردم را جلب کنند. کاری کن که مردم به تو رأی دهند، چرا می‌خواهی دست مردم را ببندی؟اجرای انتخابات، کاری اجرایی است. اصل 60 می‌گوید که اعمال قوة مجریه از طریق رئیس جمهور و وزراست. چطور می‌خواهید این را از وزارت کشور بگیرید و به دادستان کل بدهید؟ یعنی وزیر کشور کارهایش را به تأیید دادستان کل کشور برساند؛ این دخالت صریح قوة قضائیه در مسائل اجرایی است.در طول 33 سال همیشه وزارت کشور انتخابات را برگزار کرده است. اگر اشتباه بوده، برای همه بوده؛ اگر هم درست بوده، برای همه بوده است. شما هم با همین وزارت کشور، نماینده شدید یا دیگران رئیس جمهور، شورا و ... شده‌اند. همه با همین سیستم بالا آمده‌اند.آمده‌ایم روی جایی دست گذاشته‌ایم که دشمنان هم سوء استفاده کنند و همة گذشته را زیر سؤال ببرند. بعضی‌ها شوخی می‌کردند و می‌گفتند خوب است نام فرد موردنظر را هم در مصوبه بنویسند و خیال ملت را راحت کنند.البته تلاش برای دخالت در حوزة اجرا تلاشی مسبوق به سابقه است.اینها مطلقاً بحث‌های سیاسی نیست، بلکه بحث‌های فنی برای مصالح کشور است. برخی خیال می‌کنند هنوز زمان قاجار است که استبداد حاکم است، ملت مبارزه کرده‌اند و کشته داده‌اند و مجلسی پیدا کرده‌اند و همة حقوق مردم در مجلس متبلور است. نه خیر، جایگاه مجلس بسیار بسیار رفیع است، اما دستاوردهای ملت در انقلاب اسلامی فقط مجلس نیست.شخص رئیس جمهور را مردم مستقیماً انتخاب می‌کنند. حتی رهبری را به واسطه انتخاب می‌کنند، اول خبرگان رهبری، بعد رهبر.این طور نیست که فکر کنید مردم فقط یک پناهگاه دارند و یک جا هست که متعلق به مردم است و بقیه متعلق به دورة قاجار استبدادی هستند! این اندیشه باید بیرون برود. 33 سال است که انقلاب شده، ملت حاکم است و ملت باید حاکم شود.چنین تلاش‌هایی بوده است. مثلاً الان در شورای پول و اعتبار افرادی از سایر قوا و حتی بیرون از سیستم حکومتی هستند که تصمیم‌گیرند. در حالی که این شورا یک مرجع قطعاً حاکمیتی است. افرادی رأی می‌دهند که هیچ مسئولیتی ندارند و پاسخگو هم نیستند.تلاش شد که سایر قوا با حق وتو در عزل و نصب رئیس بانک مرکزی دخالت کنند. همین الان مصوب کرده‌اند که با حق وتو در هیئت امنای صندوق توسعه ملی دخالت کنند. اینها کار را خراب می‌کند.بعضی‌ها خیال می‌کنند هر چیزی دست آنها باشد، درست می‌شود و اگر دست آنها نباشد، خراب می‌شود. من خوشبینانه‌ نگاه می‌کنم. این طور نیست. اگر قانون اساسی را درست اجرا کنیم، مسائل درست خواهدشد. اگر بخواهیم اصلاح کنیم، بهترین اصلاح پایبندی به قانون اساسی است. اگر همین را اجرا کنیم، کار درست می‌شود. مقام معظم رهبری همین را فرمودند. نه اینکه از دیگران بگیریم و به دست خودمان بیاوریم.اینها مضر است، توازن را به هم می‌زند و برخلاف ارادة مردم است. اتفاقاً استبداد از همین جا شکل می‌گیرد.حالا برای بحث و تحقیق چند سؤال مطرح می‌کنم:البته پاسخ آن برای من روشن است. بحث‌های مربوط به حقوق اساسی و قانون اساسی است و می‌تواند به یک رسالة دکتری یا فوق لیسانس تبدیل شود.یکی را جناب آقای اسلامی مطرح فرمودند. بالاخره قوة قضائیه، اصل 62، اعمال قوه قضائیه از طریق دادگاه‌های دادگستری است. آیا ادارة زندان‌ها هم جزء قوة قضائیه است؟ آیا ثبت اسناد جزء قوه قضائیه است؟ آیا دادسرا و پزشکی قانونی جزء قوه قضائیه هستند؟یک اتفاقی می‌افتد، دادستان، قاضی و پزشک قانونی همان را می‌گویند. اینجا این شائبه ایجاد می‌شود که راه بر استیفای حقوق مردم تنگ می‌شود.حالا اخیراً لایحه‌ای به دولت دادند که کانون وکلا هم زیرنظر قوة قضائیه برود. خوب دیگر چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاید به مسئله توجه نیست. قاضی مستقل است و همه باید احترام بگذارند.همه در برابر قانون مساوی‌اند. از رهبری تا بنده که خاک پای ملت هستم، همه در برابر حکم قاضی ]برابرند[. اما معنای آن این نیست که همة امور کشور زیر نظر یک قوه بیاید.دو سال قبل بحث «پیشگیری از وقوع جرم» را داشتیم. یک جوری این را تفسیر کردند که تمام بخش‌های مقننه و اجرایی قبل از هر اقدام باید بروند اجازه‌ای بگیرند. گفتیم این طوری نیست. پیشگیری از وقوع جرم یعنی شما مطلع هستید که جرمی در حال اتفاق افتادن است. یا مقدماتی دارد چیده می‌شود که منجر به جرم می شود. شما باید آن مقدمات را کنترل کنید.اما سؤال‌ها!آیین نامة داخلی مجلس طبق اصل 66 ناظر بر ادارة جلسات و تنظیم امور مجلس است.یک) آیا این آیین نامة داخلی می‌تواند اختیاراتی را برای بعضی از قوا یا برای رئیس مجلس یا برای رئیس‌جمهور تعریف بکند؟ یا مسئولیت هایی را برای دیگران؟دو) مسیر قانونگذاری در مجلس دو منشأ دارد؛ یکی طرح و دیگری لایحه. طرح حق نمایندگان مجلس است. تعدادی از نمایندگان طرحی را می دهند و رسیدگی می‌شود. محدودة آن اصل 75 و قانون اساسی است. اما دولت هم حق دارد لایحه بدهد. دولت برای ادارة کشور به راهکارها و برنامه‌ای می‌رسد و می‌خواهد این را اجرا کند. آن را به لایحه تبدیل و به مجلس تقدیم می‌کند. حالا اگر مجلس محترم این لایحه را به گونه‌ای تغییر داد که با لایحة اولیه شباهتی ندارد یا اصلاً جهت‌گیری‌های آن عوض شده است. در این صورت، آیا این قانون محسوب می‌شود و دولت باید آن را اجرا کند؟ مسئولیت تبعات اجرایی چنین مصوبه‌ای به عهده کیست؟ اصلاً دیگر لایحه به چه دردی می‌خورد؟وقتی بناست کاملاً تغییر بکند، علی‌رغم مخالفت‌های دولت، دیگر چه ضرورتی به لایحه است؟ فرق لایحه و طرح چیست؟مسئولیت تهیه و اجرای بودجه به عهدة کیست؟ آیا می‌شود به بهانة رسیدگی به بودجه، کل بودجه زیر و رو شود؟ یا جهت‌گیری‌ها، مبانی و اصول آن دچار دگرگونی اساسی شود؟ آیا قانون اساسی اجازه می‌دهد یا نه؟ اگر شد، چه ضرورتی به ارائه لایحة بودجه است؟ و اگر قبول کردیم، مسئولیت تبعاتش به عهدة کیست؟فرض کنید دولت می‌گوید این مصوبه را نگذارید، چون تورم زاست. یا این پول را به آن دستگاه ندهید، نیاز ندارد یا پول را در جای نامناسب هزینه می‌کند یا درست هزینه نمی‌کند، ولی این پول را اختصاص می‌دهند. حالا مسئولیتش به عهدة کیست؟آیا این ضوابطی که در آیین‌نامة داخلی برای روند رسیدگی به بودجه گذاشته شده که در واقع، خودش یک بودجه‌نویسی ابتدایی است، منطبق با قانون اساسی است؟آیا مجلس شورای اسلامی می‌تواند در خلال رسیدگی به بودجه هر سال بسیاری یا اکثریت قوانین عادی را عوض ‌کند. آیا طبق قانون اساسی چنین اجازه‌ای را دارد؟ یا فرض کنیم اگر اجازه داشت، تبعاتش چه می‌شود؟کشور براساس قوانین ثابت اداره می‌شود. الان در دنیا چشم‌اندازهای پنجاه ساله تنظیم می‌کنند. حتی این قوانین پنج ساله و هفت ساله دارد منسوخ می‌شود. آیا می‌شود کشور را براساس قانون‌های یکساله اداره کرد؟قانون بودجه مستثنی و یک نوع حسابداری است. اما در خلال قانون بودجه، همة قوانین عادی هر روز تغییر پیدا می‌کند. دیگر چه چیزی ثابت می‌ماند؟ما حتی هر سال شاهد هستیم که قوانین برنامه هم در خلال قانون بودجه تغییر می‌کند. حالا بالاتر به شما بگویم، همین قانون بودجه در سال چندین بار اصلاحیه می‌خورد؛ یعنی افق برنامه‌ریزی ما چقدر است؟ یکسال است. شش ماه است، یک ماه است، نمی‌دانیم! بستگی به طرحی دارد که هر روز تصویب می‌شود. آیا اینها طبق قانون اساسی است؟ آیا به حال کشور مفید است؟ما اصل 75 را داریم. این یک تضمینی برای کنترل طرح‌هاست که هزینه ایجاد نکنند.آیا می شود ما اصل 75 را دور بزنیم. هزینه را بتراشیم، اما دور بزنیم. مثال؛ طرح را تصویب کنیم و دولت را موظف کنیم که بودجه‌اش را در قانون بودجة سال آینده بیاورد یا بگوییم دولت از بودجه صرفه‌جویی بکند و اینجا هزینه بکند. مثل قانونی که برای وزارت ورزش تصویب شد. گفتیم آقا! صرفه‌جویی هنوز اتفاق نیفتاده است. به ما فشار می‌آوردند که زودتر وزارت را تشکیل بده. می‌گفتیم بودجه‌ای نیست، می‌گفتند بودجه از محل صرفه‌جویی‌ها. می‌گفتیم هنوز اجرا نشده است که صرفه‌جویی بشود. ما باید قانون بودجه را اجرا کنیم و در پایان سال ببینیم صرفه جویی هست یا نیست. دیدید که چه فضایی در کشور درست شد.یا بیاییم مبهم بگذاریم. مثل «قانون تغییر ساعات». تغییر ساعت یک کار اجرایی است. مجلس تصویب کرد، ما معترض شدیم، گفتیم این هزینه دارد. هزینة آن را اثبات کردیم. کنتورهای وزارت نیرو را در شرایطی که ساعت تغییر می‌کند با شرایطی که ساعت تغییر نمی‌کند، مقایسه کردیم و دیدیم وقتی ساعت تغییر نمی‌کند، مصرف کاهش پیدا می‌کند؛ یعنی ما نیاز به سرمایه گذاری کمتری داریم. این را پیچاندند. چه طوری نوشتند؟ نوشتند ساعات رسمی کشور از اول فروردین تغییر می‌کند و 31 شهریور هم برمی‌گردد.چه کسی این کار را باید بکند؟ بعد به ما فشار آوردند که این کار اجرایی است و شما باید انجام دهید. گفتیم این دور زدن قانون اساسی است و درست نیست.بالاخره اصل 75 تضمینی است برای اینکه ثباتی در مدیریت کشور ایجاد شود. ما یک خزانه داریم و برای یک خزانه از دو نقطه، سه نقطه یا ده نقطه نمی‌شود برنامه‌ریزی کرد. نمی‌شود از ده نقطه خزانه را مدیریت کرد. پول زیاد خرج می‌کنیم، اما بازدهی پایین می‌گیریم. برای اینکه از چند نقطه خزانه دارد مدیریت می‌شود.آیا مجلس می‌تواند با طرح نمایندگان برای خودش اختیاراتی بالاتر از اختیارات قانون اساسی بتراشد یا حتی برای قوه قضائیه؟آیا مجلس شورای اسلامی می‌تواند با وضع قوانین عادی اعمال قوة مجریه را به غیر از وزرا و رئیس جمهور بسپارد؟ جز حوزة‌ مربوط به رهبری، آیا مجلس مثلاً می‌تواند یک چیزی را تصویب بکند و اجرایش را به یک نهاد مردمی بدهد؟ یک کار حاکمیتی را به یک نهاد مردمی بدهد؟دستگاه‌های نظارتی الحمدلله هم در قوه مقننه، مجریه و قضائیه زیاد داریم. البته ظاهراً اینها مسئول‌اند فقط بر قوة مجریه نظارت بکنند.از اول انقلاب یک ترسی در دل‌ها از قوة مجریه به خاطر تاریخ افتاد که همه‌اش در جهت بستن قوه مجریه بود. دیوان عدالت اداری نمی‌تواند تصمیمات قوه قضائیه را لغو کند. تصمیمات مجلس را هم نمی‌تواند لغو کند. فقط می‌تواند تصمیمات قوة مجریه ]را لغو کند.[اخیراً که اشاره کردند با تفسیری از اصل 138 رئیس مجلس بر کل قوه مجریه و بالاتر بر رئیس جمهور حاکم شده است و بخشنامة رئیس‌جمهور را نقض می‌کند. می‌تواند یا نمی‌تواند؟ اینها بحث‌های علمی است. فردا نگویند که آقا شورای نگهبان تصویب کرده و تو چرا حرف زدی و دیگر بی‌دین شده‌ای! این حرف‌ها نیست که شورای نگهبان هم ممکن است اشتباه کند. بالاخره باید یک جا حرف زد و در فضاهای علمی بحث و رسیدگی کرد.حالا این دستگاه‌های نظارتی می‌توانند به بهانة نظارت دخالت کنند؟ قبل از اجرا بگویند بیا این کار و آن کار را بکن. یا حتی بیایند تصمیم قوة مجریه را نقض کنند و بگویند تو نبایستی سد را اینجا می‌ساختی، بایستی اینجا می‌ساختی! حتی ما داریم که با بانک مرکزی مکاتبه شده است که چرا قیمت ارز را بالا نمی‌بری؟ باید بالا ببری. می‌توانند یا نمی‌توانند؟دو سؤال کوتاه است و دیگر عرضم را تمام می‌کنم.آیا قوة مجریه قوه‌ای است تحت امر دو قوة دیگر، یعنی آنها باید هر روز بنشینند و تصمیم بگیرند که به این بگویند که چه کار بکن. معنایش این است که برنامه و بودجه، اداری- استخدامی، اینها اولاً شاکله و توازن را به هم می‌زند، ثانیاً هزینه درست می‌کند، تعادل بودجه را به هم می‌زند و باید در یک نقطه مدیریت بشود.هر یک برای خودشان مصوبه می‌گذارند، می‌روند تصمیم می‌گیرند و این طوری نمی‌شود.آیا مجلس می‌تواند با وضع قوانین عادی اختیارات صریح رئیس جمهور در اصول 113، 121، 123، 124، 125، 126، 127، 128، 129، 134، 135، 136و 137 را محدود کند؟از اینکه حوصله کردید، من از همه شما تشکر می‌کنم. عرضم را خلاصه می‌کنم. تنها سندی که در اختیار ماست، قانون اساسی است. اگر می‌گوییم ولایت مطلقة فقیه، چون اینجا هست. بله یک موقع بحث‌هایی نظری با هم داریم. ممکن است بعضی‌ها به لحاظ نظری بعضی از اصول قانون اساسی را قبول نداشته باشند، اما آنها هم تحت حاکمیت این قانون هستند و حقوق آنها هم تحت حاکمیت این قانون محترم است؛ همة ملت.بحث‌هایی که خدمت شما عرض کردیم، بحث‌های علمی و نظری است برای اینکه کار بکنیم.بالاخره ما 33 سال انقلاب کرده‌ایم، در ابتدای راه هستیم. باید اصلاح و درست بکنیم. به محض اینکه کسی بحث نظری مطرح می‌کند، نباید انگی به پیشانی او بچسبانیم. آقا بحث نظری کرده است. یکی دربارة ایران نظر دارد. باید نظر بدهد. دربارة قانون اساسی نظر دارد، باید نظر بدهد.در مورد حقوق اساسی، آزادی‌های مردم نظر دارد، باید نظر بدهد. نباید بعضی‌ها خودشان را مالک و بقیه را رعیت بدانند.عده قلیلی بگویند ما اصلیم و بقیه فرع‌اند. ما درجه یک هستیم و بقیه درجه دو و بعضاً درجه سه هستند.دربارة حقوق اساسی مردم بحث خوبی شد. همة ملت درباره حقوق اساسی مسئولیم. یکی نمی‌تواند بگوید نه، من تصمیم گرفتم و تو دیگر حق نداری حرف بزنی. این نقطه و پایة شروع استبداد است.بله! همه باید حرف بزنند. ما به عنوان قوة مجریه، بنده به عنوان رئیس جمهور تلاش کردم که نهایت آزادی‌ها را پاس بدارم. سعی کردیم با هیچ کس به عنوان اظهارنظر، حتی وقتی به مرزهای توهین کشیده شده، برخورد نکنیم. مگر جایی که به اساس آسیب زده است و همکاران ما مجبور شدند که به قوه قضائیه شکایت کنند والا با حداکثر سعة صدر و سماحت برخورد کردیم.تلاش کردیم از حقوق اساسی مردم دفاع کنیم، مکاتبه کردیم، تذکر دادیم، نامه نوشتیم، بعضی جاها دیگر علنی شد. ما همه برای مردم، آزادی، تعالی انسان، و حقوق مردم هستیم. اصلاً حکومت برای حقوق مردم است. حکومت چیزی نیست که بگوید من حق دارم بر مردم سیطره داشته باشم و ... حتی پیامبر عزیز ما که اشرف مخلوقات و زیباترین زیبای عالم هستی و در اوج کمال است. خداوند به او می‌فرماید؛ فذکر انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر. تو هدایتگری، تذکر می‌دهی. سیطره نداری و به جای آنها نمی‌توانی تصمیم بگیری. باید مردم بخواهند. تو هنرت این است که راه را بازکنی، هدایت و ارشاد کنی و مردم را با حقیقت خودشان آشنا کنی. اگر کسی ظلم کرد، جلوی ظلم را بگیری. از مظلوم دفاع کنی. جای مردم نیستی . پیغمبر!بعضی‌ها فکر می‌کنند حفظ نظام و استقلال این است که دائم دایره را ببندیم. والله استقلال فقط در سایة آزادی و عدالت حفظ خواهدشد. این کلام مولی امیرالمؤمنین علی (ع) است. باید آزادی و عدالت باشد، والا استقلال را نمی‌توانیم حفظ کنیم. در گذشته تجربه کردیم. مردم آزاد نبودند، عدالت و کرامت نبود، یک حوزة حاکمیت بود بدون اتکا به توده‌های مردم و مجبور شد به ذلیلانه‌ترین خفت‌های تاریخی در مقابل اجنبی تن بدهد.مردم باید در یک حکومت اسلامی احساس عزت، اثرگذاری و نقش‌آفرینی بکنند و رشد کنند. برخی فکر می‌کنند فقط خودشان مسلمان‌اند و بقیه مسلمان نیستند. خیال می‌کنند فقط آنها دین را حفظ می‌کنند و متعهد هستند.یک خاطره کوتاه می‌گویم و عرضم تمام! در شورایی بودیم و بحث‌های فرهنگی مطرح بود. در مدتی طولانی در کشور بحث بود که در کشور ما تعطیلات خیلی زیاد است. خودم قبلاً یک بررسی تطبیقی کرده بودم (شخصی) و معتقد بودم در ایران تعطیلات زیاد نیست، گرچه در بحث تعطیلات هم مباحث نظری داریم.اصلاً تعطیل یعنی چه؟ انسان نیاز به تفریح دارد یا ندارد؟ تفریح هم جزء زندگی است یا نیست؟ تفریح هم جزء کمال است یا نیست؟ با خانواده بودن جزء کمال است یا نیست؟غربی‌ها تعریفی کرده‌اند و مطابق آن: انسان یعنی اقتصاد. هر کس تا زمانی مفید است که دارد تولید اقتصادی می‌کند. به محض اینکه جدا شد، می‌شود اوقات فراغت. می‌خواهم این بحث‌ها را کنار بگذارم.یا آمار مقایسه¬ای. در آن شورا تصمیم گرفتیم گروهی تشکیل بشود، برود و یک پژوهش میدانی کند که آیا تعطیلات ما زیاد است یا کم است؟ رفتند و طی یکسال و نیم تا دو سال تمام کشورها را بررسی کردند و در آن جلسه گزارش آوردند.دیدند اولین کشور در کمترین تعطیلات یمن است با 64 روز. بعد ایران است با 77 روز و تعطیلات بقیۀ کشورها همه بالای 100 روز است. بعضی ها 136 روز تعطیلات دارند؛ تعطیلات آخر هفته و تعطیلات رسمی. ما 77 روز تعطیلات آخر هفته و رسمی داریم.همان¬جا پیشنهاد آورده بودند که اگر تعطیلات ما زیاد است، جا به جا کنیم. چه چیزی را جا به جا کنیم، گفتند نوروز را باید کم کنید. گفتیم نوروز را چرا کم کنیم؟ نوروز چهار روز تعطیل است و کمی هم تعطیلی این طرف و آن طرف آن می¬شود یک هفته و مردم یک هفته می¬روند دید و بازدید و ... یک پیشنهاد دیگر دادند که از نوروز یک روز کم کنیم و کنار عید فطر بگذاریم.حالا عرضم اینجاست که بعضی¬ها اصلاً نگاهشان اشکال پیدا کرده است. این نگاه باید تغییر کند. یکی برگشت گفت؛ آقا چه؟ عید فطر را بکنیم دو روز؟ یک ماه مردم زحمت کشیدند، تزکیه کردند، درست شدند، بگذاریم بروند فساد کنند و خراب بشوند؟ اینها که می¬گویم ضبط شده است، سند است. من هم سکوت کردم. نفر اول، دوم، ... هشت نفر در همین سیاق صحبت کردند. بعد من اجازه گرفتم و گفتم حرف¬ها را زدید، حالا گوش کنید. به همان نفر اولی که این حرف‌ها را زده بود گفتم شما وقتی که به مسافرت می‌روی، فساد می‌کنی؟ چرا خیال می‌کنی ملت می‌روند مسافرت فساد می‌کنند؟ این ملت ما که با خانواده می¬روند، آن خانم خانه که تا لحظۀ آخر باید کار کند. غذای توی راه را هم باید درست کند، چون باید ارزان دربیاید. می¬روند توی بیابان، کنار رودخانه، زیر درختی یک پتو می¬اندازند و خانوادگی غذایی می¬خورند، این شد فساد؟ چرا نگاه شما به ملت این است؟همین ملت 1400 سال 2000 سال توحید، عدالت و اندیشۀ انسانی را حفظ کرده است. الان همین ملت فداکاری می‌کند که من و شما اینجا هستیم. چرا نگاه شما به ملت این است؟ چرا خیال می‌کنی از مردم برتری؟ چرا این خیال را می‌کنی؟ این نقطۀ آغاز سقوط است. هرکس فکر می‌کند از مردم بالاتر است؛ والله ساقط شده است. همین نشانۀ این است که بویی از از کمال نبرده‌اند.این توده‌های عظیم مردم! از اینکه مردم به مسافرت می‌روند، ناراحت‌اند و می‌گویند مردم می‌روند فساد می‌کنند؟کجا این ملت می‌رود فساد می‌کند. این ملت عظیم یا می‌رود زیارت یا می‌رود ایران را می‌گردد. یا می‌رود صلۀ ارحام یا می‌رود کیف سالم می‌کند، اشکالی دارد؟ به خدا بعضی ها به جایی رسیده‌اند که از کیف و خوشحالی مردم ناراحت‌اند. یک موقعی بود که اول سهمیه بندی بنزین، ما می‌آمدیم سهمیه می‌دادیم، 100، 60، 50 لیتر، بعضی‌ها بودند که در بعضی نهادها در موضع تصمیم‌گیری بودند، اعتراض شدید به من می‌کردند و می‌گفتند آقا! یعنی چه 60 لیتر اضافه دادید؟ گفتم: خوب مگر چه می‌شود؟ گفت: می‌برند می‌سوزانند. گفتم: خوب ببرند بسوزانند. اولاً گردشگری جزء فرهنگ و اقتصاد است. و سبب تعدیل ثروت، همبستگی ملی، ارتباطات ملی، فهم مشترک ملی و اعتلای فرهنگی می‌شود. مردم باید استراحت کنند.می‌گفت: نخیر آقا! من دیگر ناراحت شدم. گفتم: شما صدایت از جای گرم بلند می‌شود و خودت شش دستگاه ماشین بیت المال در اختیار داری، هر موقع بخواهی خودت و خانواده‌ات مسافرت، تفریح، کیف و همه کارت را می‌کنی، بعد که به مردم می‌خواهد برسد، این طوری می‌شوی. ما برای مردم هستیم. حکومت درست شده تا برای مردم رفاه و آ
کد خبر: ۱۱۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۹/۱۶

اوای دنا: آیت الله احمد جنتی خطیب نماز جمعه این هفته تهران در  خطبه دوم  نماز جمعه تهران ،رحلت آیت الله ملک‌ حسینی را تسلیت گفت‌ و افزود: این عارضه را به مردم ولایتمدار استان فارس و کهگیلویه و بویر‌احمد تسلیت عرض می‌کنم؛ آیت الله ملک حسینی مانند سنگی نفوذ‌ناپذیر بود و قدرتی بود که با جریانات انحرافی و طاغوتی مبارزه کرد.وی همچنین  در بخشی از سخنان خود سؤال از رئیس جمهور که توسط مجلس شورای اسلامی کلید خورده است را حق مجلس خواند و گفت: نمایندگان باید بیندیشند که آیا در شرایط فعلی سؤال از رئیس جمهور به مصلحت است یا خیر؛ خود آقایان فکر کنند آیا این مسئله اختلاف بین سران قوا را مطرح نمی‌کند.آیت‌الله جنتی تصریح کرد: اگر هم احیانا رئیس جمهور به مجلس رفت، دوستان بدانند که سؤال از رئیس جمهور بحث جنگ و جدل سیاسی نیست، البته ما نظرمان این بود که سؤال از رئیس جمهور در یک جلسه خصوصی و دوستانه مطرح می‌شد، حال خود نمایندگان مختار هستند.وی با تأکید بر اینکه سؤال از رئیس‌جمهور نباید تبدیل به کینه‌ورزی بشود، اظهار داشت: کینه‌ورزی و جنگ و جدل در بحث سؤال از رئیس جمهور هم خلاف اخلاق اسلامی و هم خلاف وحدت است.خطیب نماز جمعه تهران با بیان اینکه اصلی‌ترین مشکل جمهوری اسلامی در شرایط فعلی مسائل اقتصادی است، گفت: دشمن بر روی مسائل اقتصادی انگشت گذاشته و می‌خواهد مردم را در مقابل نظام قرار دهد و مسئولان بدانند که هر مسئله‌ای به جزء مسئله اقتصادی حالت جنبی و حاشیه‌ای دارد.آیت‌الله جنتی به نامه سران قوا به مقام معظم رهبری اشاره و تصریح کرد: هر چند این حرکت سران قوا بسیار خوب بود ولی کم است، مسئولان باید ارادت خود را در عمل به مرحله ظهور برسانند.وی با بیان اینکه مسئولان باید بنشینند و درباره مسائل فعلی کشور چاره‌اندیشی کنند، گفت: باید محور‌هایی را ترسیم کرد که بتوان تهدید‌های دشمن را به فرصت تبدیل کند.خطیب نماز جمعه تهران در بخش پایانی سخنان خود انتخابات ریاست جمهوری آمریکا را یک  رسوایی و بی‌آبروی خواند و گفت: اگر این آمار مشارکت در کشور ما رخ می‌داد بوق و کرنا سر می‌دادند.
کد خبر: ۱۱۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۸/۱۹

اوای دنا- وبلاگ ' سیاست ما عین دیانت و دیانت ما عین سیاست ' نوشت : این روزها هوای مجلس چقدر سنگینی میکند بر ریه های پر درد مردم!امام خمینی (ره) گفتند مجلس رأس امور است.اما منظور امام کدام مجلس بود؟ایا هر مجلسی را میتوان در راس امور دانست؟ما در تاریخ نه چندان دور خود داشتیم مجالسی همچون دوره های 5 و 6 را که نه تنها در راس امور نبودند بلکه نبودنشان هم فرقی به حال کشور نمیکرد.بلکه در مواقعی هم نبودن چنین مجلسی بهتر از بودنش بود.اگر کمی دقیق تر به مسائل کشور بیندیشیم خواهیم فهمید که کشور در این یک سال اخیر با چالشهای بسیار بزرگی روبه رو شد.البته با عنایت خداوند و الطاف امام زمان علیه السلام کشور توانست از این چالشها جان سالم به در کند!.اخرین چالش هم گرانی ها ی اخیر است.مجلس هشتم متاسفانه تا به امروز هیچ گونه ای حرکتی از خود نشان نداده است که به مردم ثابت شود حقیقتا در راس امور است.پس از گذشت 40 روز هنوز مجلس در پس لرزه های سؤال از رئیس جمهور است.مجلسی که گرانی های بازار را نبیند و هیچ به فکر مردم نباشد و تمام ذهنش معطوف به شکستن ابهت دولت باشد چطور میتوان انرا در راس امور دانست؟مجلسی که از اوضاع مردم بی اطلاع باشد و نداند که امروز اولویت مردم  اصلاح ائین نامه ی سؤال از رئیس جمهور نیست!  بلکه رفع گرانی ها و سامان دهی به بازار است، چطور در راس امور است؟در اوایل کار دولت آقای احمدی نژاد حقیقتا حضور دولت در کمیسیونهای مجلس جهت تدوین هر چه بهتر بودجه ها نشان از همدلی و پیش دستی دولت در جهت همکاری با مجلس بود.ما یادمان نمی رود که دولت در واقع در انجام وحدت بین سه قوا سنگ تمام گذاشته بود.ولی متاسفانه رفتارهای زورمدارانه یا بهتر بگویم رفتارهای قدرت طلبانه و قدرت نمایانه مجلس باعث شد تا دولت در مورد وحدت ضربه ببیند و احساس یک نوع زیر دست بودن به دولت دست بدهد.به همین خاطر دولت کم کم خود را از زیر دست های قدرت نمایانه مجلس کنار کشید.شاید این نوع کنار کشیدن زیاد درست نباشد ولی باید به دولت حق داد که در جهت مختار بودن خود قدم بردارد.چون مسئولیت کارهای اجرائی درکشور با رئیس جمهور است.مجلس بعد از این عکس العمل دولت، مدام در فکر شکست دادن دولت یا به تعبیری به زیر سلطه کشیدن دولت بود.همیشه با استیضاحها به جا و نا به جا میخواست که پوزه ی دولت را به خاک بمالد!،آیا فقط وظیفه مجلس محاکمه ی دولت است؟آیا مجلسی وظیفه ای در جهت کمک به دولت ندارد؟ما از اسلام یاد گرفته ایم که همه ی کارهارا باید با هم و با وحدت انجام دهیم و هرگز خارج گود برای انانی که داخل گود هستند تعیین تکلیف نکنیم،!آیا مگر دولت کاری جز خدمت به کشور انجام میدهد؟با کمی تامل و تفکر در خدمات دولت با وجود اشتباهاتی در دولت میتوان به جرأت گفت که دولت اقای احمدی نژاد جزء خدمتگزارترین دولتها در تاریخ کشور است.،ولی مجلس هشتم چه؟در اوایل کار مجلس دادن ودیعه ی 100 میلیونی به تمام نمایندگان و امروزهم در پرونده ی فساد بانکی حضور و بروز چند تن از نمایندگان این مجلس نشان دهنده ی کارنامه ی خوبی برای مجلس هشتم نیست،مجلسی که در راس امور است برای چنین مجلسی حل مشکلات مردم و رفع گِرههای جامعه باید در اولویت باشد.ولی متاسفانه ما شاهدیم کسانی در این مجلس ،حرف از شکستن ابهت احمدی نژاد میزنند.این چنین تفکراتی لایق حکومت اسلامی نیست.مجلس به جای اینکه با تصویب قوانین روان کننده و حذف قوانین دست و پاگیر به کمک دولت بشتابد  همیشه خواسته تا با به چالش کشیدن دولت سرعت را از دولت بگیرد. خسته شدیم از بس به این مجلسی ها گفتیم:اقایان مجلسی، قدرت و زورتان را نگه دارید برای دشمنان ،به خدا این دولت هم جزئی از نظام جمهوری اسلامی ایران است!ما ماجرای فتنه ی 88 را فراموش نکرده ایم این فتنه جزء خطرناکترین و بحرانی ترین چالش کشور بود.ولی متاسفانه مجلس هشتم و رئیس مجلس هیچ گونه اظهار نظر شفافی در این مورد نداشتند که به نوبه ی خود علامت سوال بزرگی برای این موضوع مطرح است.مجلس هشتم گرچه ترکیبی اصول گرایانه داشت ولی حقیقتا ریزش ها مجلس از اصولگرایی بیشتر بود.انگار قدرت و ثروت به کام اینها هم خوش طعم بوده است!
کد خبر: ۶۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۰۴

حجت الاسلام سید علی صالح موسوی اعظم مدیرکل اوقاف و امور خیریه استان کهگیلویه و بویراحمد گفت: در روزهای پایانی سال ولحظات تحویل سال نو طرح آرامش بهاری و برنامه های متنوع فرهنگی ، دینی و مذهبی در 28 امام زاده شاخص این استان اجرا خواهد شد. وی در نشست خبری خود افزود: این برنامه ها از روز بیست و هشتم اسفندماه سال جاری تا روز پانزدهم سال 91 ادامه دارد. ایشان گفت ضمن اجرای برنامه های متنوع فرهنگی و دینی و مذهبی روحانیون مستقر در امام زاده ها به سوالات و شبهات دینی گردشگران و مسافران نوروزی پاسخ خواهند داد. موسوی اعظم برخی از این بقاع متبركه شاخص در سطح كهگیلویه وبویراحمد را شامل ، امام زادگان شاه مختار ، قاسم ، غالب ، عسكر ، محمود ، سید محمد و بی بی زهراخاتونین در شهرستان بویارحمد و دنا و امام زاده بی بی رشیده ، امیر ولی ، میرسالار ، سید محمود و سید یحیی (ع) در شهرستان كهگیلویه و بقعه متبركه بی بی حكیمه خواهر امام رضا (ع) در گچساران عنوان كرد. مدیرکل اوقاف و امور خیریه ، بقاع متبركه را از مهمترین قطب های فرهنگی و گردشگری در هر منطقه و استان دانست و افزود: با طرح آرامش بهاری و برنامه های فرهنگی، تربیتی و مذهبی در ایام نوروز آرامش همراه با آموزش معارف الهی و سرگرمی كودكان و نوجوانان برای خانواده ها و مسافران نوروزی ایجاد خواهد شد.
کد خبر: ۵۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۲۲

اوی دنا-بهرام پارسا:ما درشهرهای دهدشت ولیکک وچرام وسوق وبخشهای چاروسا ولنده و دیشموک و سرفاریاب وممبی و...بهترین وزیباترین مردم را داریم اصالت وفرهنگ وتاریخ وهویت این مردم افتخاری است برای من وشما . پس خدایا آنچه شایسته وبایسته ی ماست به ما ببخش . خدایا تورا به وحدانییتت قسم میدهم به هیچ انسانی این توانایی وقدرت را نده که انسانی  دیگر را برده وبنده ی خود سازد زیرا تو انسانها را مختار و آزاد آفریده ای وآنها را جانشین خود در زمین قرار دادی . خدایا به خودت قسمت میدهم انسانهایی راکه در هر پست ومقام ومنصبی هستند و نمیگذارند مخلوقات تو در آسایش آرامش زندگی کنند وخوش باشند  و آزادانه واز روی تعقل وتفکر انتخاب  کنند با عدالت خود با آنها رفتار کن و آنها را روسیاه بفرما . خدایا به ما کمک کن که ما بنده های تو خودمان تصمیم بگیریم واین تصمیمان عاقلانه باشد  وعاقلانه و آگاهانه  انتخاب کنیم ،وسرنوشتمان را خودمان رقم بزنیم چون آن پیر فرزانه فرمودند : میزان رای ملت است .نه اینکه یه عده به زور وکلک وتزویر واستفاده از پست ومقامشان وبا تهدید  سرنوشت بنده های تو را مشخص کنند .
کد خبر: ۴۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۲۹