« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
برچسب ها
به‌گفته حیدری، حمید بقایی بدون صدور قرار مجرمیت و با کفالت آزاده شده و قرار کفالت یکی از قرارهای اخف قانونی است که فرد با ضمانت شخص دیگری آزاد می‌شود.  پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، وکیل مدافع حمید بقایی در گفتگو با دولت بهار، ضمن تکذیب اخبار منتشر شده در خبرگزاری‌ها و رسانه ملّی مبنی بر آزادی موکلش با صدور قرار وثیقه، تاکید کرد که موکلش با قرار کفالت آزاد شده است. سید عادل حیدری با اعلام این خبر اظهار داشت: متأسفانه روز گذشته (دوشنبه) برخی خبرگزاری‌ها و صداوسیما، به اشتباه اعلام کردند بقایی با قرار وثیقه آزاد شده که این موضوع اشتباه است. به‌گفته حیدری، حمید بقایی بدون صدور قرار مجرمیت و با قرار کفالت آزاده شده و قرار کفالت یکی از قرارهای اخف قانونی است که فرد با ضمانت شخص دیگری آزاد می‌شود.
کد خبر: ۸۴۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۹

منصور نظری:مثنوی «حدیث عشق» تقدیم به شیخ الاحرار، آیت‌الله شهید باقر نمر النمر و تمامی شیعیان و منتظران ظهور حضرت یار
کد خبر: ۸۲۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۷

آوای رودکوف:شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی کهگیلویه و بویراحمد در بیانیه ای اقدام خباثت آمیز و جنایت کارانه رژیم آل سعود در به شهادت رساندن آیت الله شیخ نمر باقر النمر رهبر شیعیان عربستان، را محکوم کرد
کد خبر: ۸۲۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۳

منصور نظری :مثنوی «یا لثارات الحسین» تقدیم به شیخِ شهید باقر نمر النمر که در اوج مظلومیت به دست ضحاکان سعودی به شهادت رسید
کد خبر: ۸۲۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۲

آوای رودکوف:فرماندار شهرستان لنده گفت: یکی از دلایل اصلی عدم ارتقاء ساختار اداری این شهرستان، عدم همراهی مسئولان و ادارات کل استان می باشد
کد خبر: ۸۱۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶

منصور نظری شاعر انقلابی و متدین کشورمان در مقدمه این مثنوی زیبا نوشتند: واقعیت این بود که بنده این شهید را انتخاب نکرده بودم تا برای اون شعر بگم!! اون شهید بزرگوار انتخاب کرده بود تا برای سالگرد شهادتش شعری گفته شود..
کد خبر: ۸۱۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۵

«مادر! ما توی الرمادی محاصره شدیم و مهماتمون هم تموم شده.اگه بعدِ یه ساعت تماس نگرفتم، منو  حلال کن و مواظب سجادم و زینبم باش.» و مادر در جواب پسرش نوشت...
کد خبر: ۸۱۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۲

منصور نظری:به مناسبت شهادت سردارسلحشور سپاه حزب‌الله، سردار مقاومت سمیر قنطار، مثنوی «علمدار نور» تقدیم به شهدای جبهۀ مقاومت اسلامی و مدافعان حرم آل الله
کد خبر: ۸۱۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۱

منصور نظری:مثنوی «طلیعۀِ ظُهور» تقدیم به‌ساحت مقدس شهدای سرو قامت مدافع حرم اهل‌بیت علیهم‌السلام در سوریه و عراق
کد خبر: ۷۹۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۳

آوای رودکوف:منصور نظری شاعر انقلابی و متدین  کشورمان  در دو مثنوی جداگانه ، به نام "ظهور" با حضرت حجت(عج ) سخن گفته و دیگری «سلطان پوشالی»به یاوه‌گویی مقامات ترکیه در باب تهدید جمهوری اسلامی ایران پاسخ داد
کد خبر: ۷۹۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۱۹

راهپیمایی اربعین به زیباترین نماد همبستگی فرهنگی انسان ها در هزاره سوم تبدیل شده و با مشارکت ملت ها ، بر اهمیت و گستردگی این رویداد جهانی هرساله افزوده می شود
کد خبر: ۷۸۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۷

دارد خبر اشکِ سَحَر، مرگِ سفیرِ نور را - بر تن سیه پوشیده مَه، آن کُشتۀِ مَستور را
کد خبر: ۷۸۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۶

چرا شعار مرگ بر آمریکا سر مى‏دهیم؟ ملت آمریکا چه گناهى کرده‏اند که علیه آن‏ها شعار مى‏دهیم؟ ریشه تاریخى این شعار کجاست؟ پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،  تسنیم نوشت:چرا شعار مرگ بر آمریکا سر مى‏دهیم؟ ملت آمریکا چه گناهى کرده‏اند که علیه آن‏ها شعار مى‏دهیم؟ ریشه تاریخى این شعار کجاست؟ پاسخ: منظور از آمریکا در شعار «مرگ بر آمریکا» که شعارى رایج در ایران و برخى احزاب و گروه‏هاى سیاسى- مذهبى در برخى کشورهاى دنیاست، به‏هیچ‏وجه، مردم آمریکا نیست که زیر زنجیرهاى امپراتورى خبرى و رسانه‏هاى استکبارى و شعارهاى دروغین آن، بى‏خبر از ظلم و جنایات دولت‏مردان خود در جهان بوده، بلکه منظور از آمریکا، نظام سیاسى و سیاست‏هایى است که از سوى حکومت و دولت آمریکا، در دنیا اعمال مى شود؛ دولتى که روح استکبارى و خوى فرعونى آن بر کشورهاى بسیارى سایه انداخته است. البته روح استکبارى آمریکا، تنها در کالبد دولت و حکومت آمریکا دمیده نشده است، بلکه بسیارى از مؤسسات اقتصادى، شبکه‏هاى مخفى و آشکار سیاسى، مراکز فرهنگى، پژوهشى، خصوصى و بین‏المللى، حتى با عنوان خیریه و بخش عمده‏اى از مطبوعات و رسانه‏هاى جهانى، با روح استکبارى آمریکا، به‏منظور پیش‏برد اندیشه و اراده آن، در کار و حرکت هستند. بنابراین، در شعار مرگ بر آمریکا، مردمى که در سیاست‏ها و ظلم‏هاى دولت خویش، نقش نداشته یا بى‏اطلاعند، مورد لعن و نفرین نمى‏باشند. از سوى دیگر شعار مرگ بر آمریکا، شعارى برآمده از تجربه‏هاى بسیار مردم ایران، در طول سال‏هاى متمادى است که با تمام وجود، خوى استکبارى آمریکا را تجربه کرده‏اند؛ نظیر راه‏اندازى کودتاى 28 مرداد 1332ش. و حمایت از رژیم مستبد پهلوى و چپاول منابع اقتصادى، فرهنگى و انسانى کشورمان قبل از انقلاب؛ بعد از پیروزى انقلاب اسلامى نیز مردم ما شاهد تهیه و تدارک انواع توطئه‏ها به‏منظور به شکست کشاندن این نهضت عظیم اسلامى بوده‏اند؛ مانند کودتاى نوژه، راه‏اندازى و مداخله در جنگ تحمیلى، مسدودنمودن دارایى‏هاى ایران، تحریم‏هاى متنوع اقتصادى، سیاسى، تکنولوژیکى و کارشکنى و اخلال در روند سازندگى کشور و تلاش براى متوقف‏کردن پیشرفت‏هاى صلح‏آمیز هسته‏اى ایران و تروریسم‏خواندن ایران و نیز دخالت آشکار در حوادث داخلى ایران و حمایت‏هاى گسترده و آشکار از اغتشاش‏گران. این شعار در واقع، یک هشدار و بیدارباش دائمى جهت آگاهى در مقابل توطئه‏هاى دائمى آمریکا، در قبال ملت مسلمان و آزاده ‏ى ایران است؛ چنان‏که مقام معظم رهبرى در پاسخ به سؤالى مى‏فرماید: «ما همه‏ى مشکلات را به گردن آمریکا نمى‏اندازیم. مشکلات ما از خودمان است؛ منتها دشمن از این مشکلات مى‏خواهد حداکثر استفاده را کند؛ پدر کشور و ملت را در بیاورد. ما نمى‏گوییم اگر تورم هست، تقصیر آمریکاست؛ نه، اگر تورم هست، اگر کاهش قدرت خرید هست، اگر کمبود اشتغال هست، چه کسى گفته تقصیر آمریکاست؟ ما گردن آمریکا نمى‏اندازیم؛ این تقصیر خود ماست؛ تقصیر مسؤولان است؛ اما اگر اسم آمریکا را مى‏آوریم، اگر حرف آمریکا را مى‏زنیم، مى‏خواهیم بگوییم که گرگى کمین گرفته، پشت خم کرده که به شما حمله کند؛ از این غافل نباشید. به مسؤولان مى‏گوییم ضعف‏ها را برطرف کنید، به شما مى‏گوییم که متوجه این دشمن باشید؛ تا به شما حمله نکند...». با توجه به ماهیت استکبارى آمریکا در قبال ایران و جهان، شعار مرگ بر آمریکا، داراى آثار حیات‏بخشى در داخل و در سطح جهانى است. این شعار، نداى حقى است که بر سنت و کلام حق استوار است. در این فریاد پاک و متعالى، دست‏کم دو وجه مثبت دیگر و دو فایده حیاتى مى‏توان یافت؛ نخست وجه سیاسى و بین‏المللى آن است، یعنى صلابت مرگ بر آمریکا، بیان حق و فریاد مظلومیت است و پلیدى ظالم را آشکار و رسوا مى‏سازد و جسارت در برابر ظلم غالب را در میان مردم جهان، پدید مى‏آورد و ظالم را ذلیل و پریشان مى‏کند و امروزه شاهد هستیم که این شعار در بسیارى از کشورها تکرار مى‏شود. فایده‏ى دیگر، اثر روان‏شناختى این شعار است که اظهار تنفر از ظالم، ترحم بر مظلوم را در دل تقویت مى‏کند و انسان را از تمایل به ظلم و ظالم باز مى‏دارد و این امر، موجب صفا و صداقت دل و جان مى‏گردد؛ امیرالمؤمنین - علیه‏السلام - در وصیت به امام حسن و امام حسین - علیهماالسلام - فرمود: «دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید». اگر امروزه شرایط اجراى حکم جهاد با مستکبران فراهم نیست، لازم است که شهادت‏طلبانه، فریاد مرگ بر آمریکا را بلند و رسا فریاد زنیم و قدمى عقب نگذاریم؛ به امید روزى که جهانى بیدار و شجاع، دیو ظلم و ظلمت را از پاى درآورد و دولت فرخنده‏ى یار فرا رسد.پرسش: آیا شعار مرگ بر آمریکا براى ما کفایت مى‏کند یا وظایف دیگرى هم داریم؟ پاسخ: خیر، لازم است بکوشیم که مخالفت با استکبار آمریکا، در حد شعار و سیاست باقى نماند؛ بلکه با تلاش‏هاى علمى، فعالیت‏هاى اقتصادى و تقویت ابعاد اعتقادى، فرهنگى و... مبارزه‏اى همه‏جانبه انجام دهیم و از سطحى‏شدن پرهیز کنیم و همان‏طورکه نباید از سایر ابعاد مبارزه و مقاومت و جهاد، غافل شد، نباید از بعد سیاسى هم غافل شد؛ زیرا کشورى مثل ژاپن با توفیقات اقتصادى و تکنولوژیک، در زمینه‏هاى سیاسى، در بند استکبار آمریکاست. در کنار مبارزه‏ى همه‏جانبه با اهداف و توطئه‏هاى آمریکا در قبال کشورمان و جهان بشریت، یکى از وظایف دینى و انقلابى ما، تلاش براى هدایت و بیدارى مظلومان و ملت‏هایى است که زیر سلطه‏ى تبلیغات سهمگین استکبار جهانى، در جهل و بى‏خبرى گرفتارند که شامل ملت آمریکا نیز مى‏شود. از این‏رو، رویکرد نظام اسلامى در قبال چنین ملت‏هایى، مبتنى بر تبلیغ آموزه‏هاى حیات‏بخش اسلامى و تلاش براى افشاى ماهیت شوم دولت‏مردان این‏گونه کشورهاست و این‏کار با اعزام مبلغ، گسترش شبکه‏هاى برون‏مرزى صدا و سیما، سایت‏هاى اینترنتى، جذب طلبه و دانشجو، برگزارى همایش‏هاى بین‏الملى و دعوت از روشنفکران و نخبگان این کشورها و... صورت مى‏گیرد.پرسش: چرا شعار مرگ بر آمریکا پس از 35 سال هنوز سر داده مى‏شود؟ پاسخ: دو چیز تداوم این شعار را رقم زده است؛ نخست روح ظلم‏ستیزى مردم ایران که نیروى ایجاد انقلابى عظیم را داشتند و دیگر رسوایى آمریکا در این‏که نشان داد مظهر بیداد و فرعونیت است و از هیچ تجاوز و جنایت و خیانتى براى شکستن عمود خیمه‏ى استقلال و به قفس درآوردن آزادى این ملت، فروگذار نمى‏کند. این دو عامل، همچون دو بال پر توان، شعار مرگ بر آمریکا را در سپهر شعور تاریخى مردم ایران به اوج رسانید.پرسش: آیا شعار مرگ و نفرین داراى مبانى شرعى و فقهى است؟ و آیا قرآن کریم با شعار مرگ و مرگ‏خواستن براى برخى افراد مخالفت دارد؟ پاسخ: قرآن کریم در مواضع متعددى نه تنها لعن و طرد و نفرین بر دشمنان حق و حقیقت را ذکر کرده است بلکه صراحتاً فریاد مرگ را نیز روا داشته و ذکر نموده است. براى آن‏که مطلب به‏صراحت کامل براى خوانندگان روشن شود، شایان ذکر است که قرآن کریم در 4 موضع به‏صراحت نداى (مرگ بر) را بلند کرده است که این چهار مورد عبارتند از: 1- قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ - النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ - إِذْ هُمْ عَلَیْهَا قُعُودٌ - وَهُمْ عَلَى مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ (سوره بروج: آیات 4 تا 7) 2- قتل الخراصون، الذین هم فى غمرة ساهون، یسألون أیان یوم الدین، یوم هم على النار یفتنون (سوره الذاریات: آیات 10 تا 13) 3- اِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ، فَقُتِلَ کَیْف قَدَّرَ، ثمَ‏ّ قُتِلَ کَیْف قَدَّرَ،  ثمَ‏ّ نَظرَ، ثمَ‏ّ عَبَس وَ بَسرَ، ثمَ‏ّ أَدْبَرَ وَ استَکْبرَ (سوره مدثر: آیات 18 تا 23) 4- قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَکْفَرَهُ / مِنْ أَىِ‏ّ شَىْ‏ءٍ خَلَقَهُ / مِن نُّطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ / ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ ا(سوره عبس) بر خوانندگان گرامى پوشیده نیست که عبارت قُتِلَ در عربى، معادل فارسى (کشته باد)، (مرگ بر) مى‏باشد و قرآن کریم نه تنها از این عبارت به‏طور مطلق نهى نکرده است بلکه خود در چهار مورد، افراد و گروه‏هایى را شایسته این سخن دانسته و علیه آن‏ها چنین مطلبى را آورده است. مجال ضیق کنونى جاى بحث تفسیرى جدى در باب این آیات نیست اما شایسته است خوانندگان گرامى توجه داشته باشند که در هر 4 مورد مذکور در قرآن کریم که «کشته باد» و «مرگ بر» آمده است، طرف خطاب آیه و کسانى‏که مورد این خطاب قرار گرفته‏اند، داراى خوى استکبارى بوده‏اند و به‏عبارت‏دیگر همه موارد مرگ‏خواستن در قرآن به استکبار ربط دارد و براى مقابله با مستکبرین است و این خود از آموزه‏هاى جالب توجه قرآنى است و براى ما درس‏آموز است. در برابر افرادى که شعار «مرگ بر» را مخالف آموزه‏هاى قرآن کریم مى‏دانند البته بزرگان دیگرى نیز هستند که این شعار را عین دستور قرآن مى‏دانند و امر پیامبر اکرم مى‏دانند. به‏عنوان مثال امام راحل عظیم الشان ملت ایران که خود مفسر قرآن بود و برخى از کسانى‏که امروز مدعى هستند که مرگ بر آمریکا گفتن خلاف اصل قرآنى است، ادعاى شاگردى او را هم دارند. امام راحل در باب شعار مرگ بر آمریکا در مواضع متعددى ابراز نظر کرده‏اند و از جمله بیان داشته‏اند: «...فریاد برائت از مشرکان در مراسم حج و این یک فریاد سیاسى‏عبادى است که رسول‏الله (صلى الله علیه و آله و سلم) به آن امر فرمود. حال باید به آن آخوند مزدور، که فریاد مرگ بر آمریکا و اسرائیل و شوروى را خلاف اسلام مى‏داند، گفت تأسى به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالى خلاف مراسم حج است؟» (صحیفه‏ى امام، جلد 18، ص 91.) هدف این نوشتار این نیست که اثبات کنیم که امروز باید شعار مرگ بر آمریکا گفت یا خیر. این امرى ثانوى است که البته در جاى خود مهم است. هدف این نوشتار آن است که به افراد مختلف تذکر دهد که قرآن کریم را بهانه بازى‏هاى سیاسى و حزبى و گروهى خود قرار ندهند و براى اهداف سیاسى و حزبى خود استفاده نابجا از قرآن کریم ننمایند. به‏عبارت‏بهتر استناد به قرآن در جایى شایسته است که واقعاً قرآن کریم چنان دستورى داده باشد و یا از آیات قرآن چنین امرى استفاده شود. اما اگر نویسنده یا شخصیت سیاسى‏اى براى اهداف حزبى و سیاسى و جناحى خود با اعتقادات دینى مردم بازى کند و نابجا به قرآن کریم استناد نماید، نه تنها شایسته نیست بلکه باید فریاد اعتراض را بلند کرد. هم‏چنین یکى از وظایف و واجبات، «تبرى» و بى‏زارى از دشمنان اسلام مى‏باشد و این بیزارى، در زبان و عمل ظهور مى‏یابد. بنابراین، صحت اصل شعار مرگ و برائت از دشمنان الهى، روشن شد. آیا آمریکا مشمول این شعار مى‏باشد؟ با در نظر گرفتن ابعاد توطئه و جنایت آمریکا بر ضد مردم ایران و سایر ملت‏هاى مظلوم جهان و خصومت و دشمنى آشکار آن با دین اسلام، شکى باقى نمى‏ماند که آمریکا مصداق مسلم شرک، کفر، عصیان و استکبار در زمین مى‏باشد و مسلمانان، نه تنها موظف به بیان این انزجار مى‏باشند، بلکه وظیفه دارند در عمل نیز با آن مبارزه نمایند تا هرگونه سیطره و سلطه‏ى این استکبار بر مسلمانان برداشته شود. قرآن کریم مى‏فرماید: «و لن‏یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلاً» و اعلام شعار مرگ بر آمریکا، به‏معناى نپذیرفتن و زیر بار سلطه‏ى نامشروع آمریکاى تمامیت‏طلب نرفتن و به‏معناى برائت از آن مى‏باشد؛ همان‏گونه‏که خداوند و رسولش نیز از مشرکین برائت مى‏جویند؛ «ان الله برى ء من المشرکین و رسوله». بنابراین براى حفظ عزت و استقلال سیاسى، اقتصادى و فرهنگى خود و حفظ منافع و مصالح جامعه و انقلاب اسلامى، تا زمانى‏که آمریکا دست از این خوى سلطه‏طلبى و فساد در زمین برنداشته و مسؤولین نظام مقدس اسلامى هم مصلحت بدانند، این شعار ادامه خواهد داشت.
کد خبر: ۷۶۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۴

عاشورا نه تنها یک انقلاب است بلکه به دلیل جنبه های سیاسی ، فرهنگی ، عقیدتی و وجه نرم آن به عنوان عالی ترین انقلاب در دل ملت ها ثبت شده و اثرات آن مرزهای عقیدتی ، ملی ، نژادی و قومی را درنوردیده است
کد خبر: ۷۴۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۲۵

از سمتِ روشنایی، می‌آید آشنایی -  پوشیده چون شقایق، بر پیکرش عَبایی / سردارِ کربلایی، مست میِ وِلایی - می‌آید از ره اینک، سید علی کجایی ؟
کد خبر: ۷۴۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۷

دستی که سَر او می‌بُرَد، از پیکرِ غَزّاله‌ها /  کِی صُلح  و سازش می‌کند با او  امامِ لاله‌ها؟بنگر که خون چون می‌چکد، از پیکرِ شام و دمشق /  بنگر به خاک افتادنِ مردانِ زیبا رویِ عشق
کد خبر: ۷۴۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۷

جریان عدالت خواه کهگیلویه و بویراحمد،از ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران درخواست نموده تا به بهترین وجه برای نشان دادن چهره خباثت آلود دولت سعودی از تریبون جهانی سازمان ملل استفاده  بکند
کد خبر: ۷۳۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۳

در شروع غمبار آدینه‌ای دیگر و در انتظار ظهور حضرت یار، مثنوی «به سوگ منا» تقدیم به منتظران راستین آن حضرت
کد خبر: ۷۳۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۳

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir منصور نظری :بـِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــنزندگی زیباست اما شهادت از آن زیباتر است، سلامت تن زیباست اما پرنده عشق تن را قفسی می‌بیند که در  باغ نهاده باشند (شهید آوینی)مثنوی «شهر عشق» تقدیم به ساحت نورانی شهدای والامقام کربلای ایران، خرمشهر  مثنوی «شهر عشق» می‌رسد از طَرفِ خرمشهر عشق    -    اهل عالم را خروشِ نَهرِ عشقنهرِ جاری اندر او خونِ شهید     -    عارفانی برتر از هر بایزیدغرقه در هر موجِ او صد نوحِ مَست – اندر این دریا هر آن کشتی، شکست می‌زند ما را جَرَس فریادِ عشق  -  تا زِ خاطرها مگردد یاد ِعشقپردۀ غم می‌نوازد اَرغَنون    -یادِ شهر تا همیشه رنگ خون  شهر سرسبزِ جهان آرای نور – خاکِ ایران را علمدارِ غرورشهر شبگردان عاشق، شهرِ یار – شهر منصوران مستِ سر به دار شهر اَشک و شهر آه و شهر خون -  شهرِ مردانی سراپا لاله گون وادیِ سرهای از تن‌ها جُدا -  مقتل مردانِ عاشق بر خدا  شهر مردانِ مسیحایی نفَس  - بر شهادت عاشقانی پُرهوسکوچه‌هایش بوی یاران می‌دهد   - بویِ خاکِ خورده باران می‌دهد غرقه در خون گرچه، برپا مانده عشق   -   بر در و دیوار او جامانده عشق  مقتلِ عُشّاق سر مست وَلا  -  تکه‌ای از دشتِ سرخِ کربلاوادیِ شیداییِ فهمیده‌ها   -    سِرُّ الاسرارِ وَلا را  دیده‌ها مَقتل مردانِ دیده رویِ یار     -    می‌دهد بویِ خدا را این دیارکوچه‌هایش بوی قران می‌دهد  -  بویِ همت، بویِ چمران می‌دهد از شلمچه، از دوعیجی، خاکِ عشق    -    از دو کوهه، مَعبر افلاکِ عشقغرقه در خون می‌رسند  آلاله‌ها     - در میانِ اشک و آه و ناله‌هاکاروانی می‌رسد از راهِ نور    - در لَوایِ پرچمِ سبزِ ظُهوربویِ مستی می‌رسد چَزّابه را    -       شاهدانِ غرقه در خونابه راشعله‌ور از آتشِ آه علی    -   مَقتلِ هِمَّت، قدمگاهِ علیدشتِ مجنون بویِ لیلا می‌دهد   - بویِ مست از بادۀِ لا می‌دهد فَکّه  بوی کربلا را می‌دهد     -   داغِ غم بر سینۀ ما می‌نهدقتلگاهِ عاشقانِ فاطمه    -  کربلایی تا ابد بی خاتمهفَکه یعنی کلُ ارضٍ کربلا    -  در اِلای او شدن مستانه لامی‌رسد از قتلگاه  فکه باز  -   با شقایق خوانده در خونی  نمازبسته قامت در میان خاک و خون    -    داده سر، شوریده تکبیر از جنونمی‌رسد الله و اکبر زاده‌ای     -    چون علی بر فاطمه دل داده‌ایکربلا را لاله رویی می‌رسد   -  خورده از کوثر سبویی می‌رسداز میِ حق تَر گلویی می‌رسد    -   غرقه در خون روی و مویی می‌رسدیادگارِ روزگار نور و نار    -    می‌رسد بویِ فریبایِ بهاربویِ زهرا می‌رسد خوش بر مشام    - غرقه در خون عاشقانی لاله فامسرو رعنا از چمنزار وَلا    - غرقه در خون می‌رسد از کربلاکرده عشق آسان در اوَّل کارشان   -  می‌رسد آن پیکر خون‌بارشانکرده خصم فاطمه کشتارشان  -  تِکه‌تِکه کرده آتشبارشان   دیده در مستی حقایق را به‌عِین    -    مست ذکر ایُّها السّاقی حسینقاف حق را رفته با پیر خمین    -  سالکان وادیِ بدر و حُنِینماهیانِ زنده‌زنده گشته خاک    -    گشته در سودای زهرایی هلاکمی‌رسند از وادیِّ کشف و شهود   -   عارفانی غرقه در دریای جودبسته بر سر، یا علی، سر بنده‌ها     -   سر به‌پای فاطمه افکنده‌هامست ذکر یا حسینِ بن علی  -   سینه‌ها از داغ زهرا مشعلیاین چه سودا و چه شور است و چه شین؟    -    قوم بر سر بسته را نام حسیناین چه اشک است و چه آه است و فغان؟   -  گشته درهم، عالم و کو ن و مکاناین چه سحر است و چه افسون و چه راز؟  -   بر سر نیزه سری ‌خواند نمازاین چه محشر این چه غوغا کرده باز؟  -        این سرِ بُبریدۀِ بر نی فرازدر غم زهرا چه سِرّی شد نهان؟    -    کین چنین درهم بر آشفته جهاناین فرا سر کرده او بر نیزه کیست؟   - کز غمش چشم خدا هم خون گریستکربلا را این چه سِرّ است و چه راز؟  -  بر سر نی تار غم را تک‌نوازاین چه سوز است و چه داغ است و گداز؟  -    با اذان خون، سحر خواند نمازبا که بتوان گفتن این سر عظیم؟    -    چون دو روحی گشته در یک تن مقیمکرده رخ پنهان حقیقت در مجاز   -  کس نداند پاسخ این کهنه رازکه ین سر بر نی اذان سر داده کیست؟  - مست بی جامِ شراب و باده کیست؟این شقایق زادۀِ آزاده کیست؟   -  ماهِ بر خاکِ بلا افتاده کیست؟این که باشد بر سَرِ نی جلوه گر؟   -  در ره دیدار دلبر داده سرتا همیشه بیرقِ در اهتزاز   -    این سر بُبریدۀِ بر نی فرازاین به خون آغشتۀ صدپاره تن -   این غریبِ کُشتۀِ دور از وطناو که لب تشنه  سرش از تن جُدا   - کس نداند سِرِّ او را جز خداکس نفهمد کُنه اسرار هدی  -    ازچه جاری بر زمین  خون  خدا؟او که آمد شهره ثارالله را   -  تا گشاید سوی دلبر راه راآن بریده از قفا او را گلو   -   کس نفهمید و نفهمد سِرِّ اوکس نداند پاسخ این اسرار را     -  ره نباشد اندر او پندار رابا سر بُبریده بر نی در نماز   -    آنچه را نادیده او بیند به رازاو حسین است  آن قلم پردازِ عشق  -   فاش مستی کرده بر نی رازِ عشقچشمۀ خونش بجوشد تا ابد     -   صاحبِ اسرارِ اللهُ الصَّمدکربلا در کربلا تکرار او  -    جاودانه قصّۀِ خون‌بار اوهر کجا ریزد زمین خون شهید  - کلُ ارضٍ کربلا آید پدید  سر زند آلاله از آن خاک پاک   - هر شهیدی خفته در خون سینه چاککربلا  دروازۀ شهر وَلاست    -   عرشیان را قبلۀ جان کربلاستکربلا دنبالۀ لا در اِلاست    -     کربلا آیینۀِ دل را جلاستکربلا افسانۀِ یک خاک نیست   -    عاشقان را قبله گاه عاشقیست کربلا رمز است و راز است عشق را     -    غرقه خون، خواندن نمازَست عشق را...به امید ظهور حضرت یار -این جا کربلا، در سرچشمۀ جاذبه ایی که عالم را به محور عشق نظام داده است اول مهرماه 1394-منصور نظری
کد خبر: ۷۲۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۱

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، بـِسـم ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ و الصِّـدیقیــن منصور نظری :در غروب غمبار آدینه‌ای دیگر و در انتظار ظهور حضرت یار، مثنوی «شمیم ظهور» تقدیم به منتظران راستین آن حضرت . بر لب دریای پر موجِ جنون   -ساحل خورشید چشمم غرقه خون  دل پریشان هِلالی بی مَزار    -  شیعه و دردِ فراق و انتظار در بغل بگرفته زانوی فِراق   -  سینه می‌سوزد ز داغِ اشتیاق غرقه در خون دل به تیغِ  انتظار    -  سینه‌ها را کرده داغش لاله زار از عراق و از یمن تا از دمشق   - دم به دم افزون‌تر آید شورِ عشق عرشیان و فرشیان بی‌تاب او  -   از حجاز آید شمیمِ ناب او سُرمه در چشمِ سَحَر، شب می‌کند   -  آسمان از داغ او، تب می‌کند می‌زند سر از شفق، شمسِ ولا     - دل پریشانِ غروبِ کربلا  گَشته در وادیِ حیرانی رَها      -   از غُرور حُسن او، آیینه‌ها کُشتۀِ یک غمزۀِ او صد هزار    -  پیرِ کنعان را فراقَش، کُشته زار  یوسفی گُم گَشته در مصرِ وَلا     - صد هزارانش زلیخا مُبتلا دام چشمش نُه فلک را کرده بَند      - طُرۀِ او عرشیان را در کَمَند ماه شیعه، یوسفِ زهرایِ عشق     -   می‌رسد خُنیاگر آوایِ عشق  بوی دیگر می‌دهد آدینه‌ها    -  گشته برپا کربلا در سینه‌ها از یمن آید شَمیمی دلنواز     -  فاشِ مستی می‌کند، پیمانه راز سینه‌ها لبریز شوق و اشتیاق  -   صبحِ صادق چیره بر شامِ فراق  می‌رسد ما را سحرگاهِ ظُهور    -   رو به پایان می‌رسد این راه دور  زیجِ دل‌ها کرده مِهرش را رَصَد     -  مژده یاران بوی مهدی می‌رسد آید از ره یوسفی حیدر قیاس- -     تا بگیرد انتقامِ خون یاس غرقه در خون قلبِ او از ظُلمِ داس  --   کرده بر زهرا ستم، گیرد تقاص پردۀ حق می زند زیبا چه ساز  -  می‌سُراید نغمه‌های دلنواز   کآخر آید این شب دور و دراز    -  می‌رسد آن صبح صادق سَر فَراز می‌رسد آن یوسف گُم گشته باز     -  تا بخواند با شقایق‌ها نماز می‌رسد گُم گشتۀِ زهرا ،وَلی؟   -    بر اَلَست او که می‌گوید بَلی؟؟؟ گرچه در تاب و تبیم از انتظار -  دل عطشناکِ شرابِ وصلِ یار گرچه دل از دوریِ او گشته چاک   -   کرده ما را دردِ مستوری هلاک دل پریشانم ولی بر آن اِمام  -  کربلا را چون به پا دارد قیام دل پریشانم بر او از فتنه‌ها    -   از نمودن مردمان  او را رَها دل پریشانم بر او از کوفیان     -      مردمانِ در غمِ سود و زیان یادم آید قصّه‌ای پُر رَمز و راز   -    بر سر نیزه سری در اِهتزاز  قَصۀِ پر اشک و آهِ کربلا   -     قصه تنهایی و رنجِ وَلا یادم آید کوفیان را انتظار  -  بر ولی نامه  نوشته صد هزار انتظار کوفیان شد بر وَلا     -    کُشتنِ او، تشنه لب در کربلا منتظر ماییم اینک بر وَلی    -   قوم خود خوانده ز یاران علی  از فراق او به‌ظاهر خسته‌ایم  - منتظر بر او به‌جا بنشسته‌ایم نامه‌ها بنوشته بر آن شاهِ عشق   -   ناله‌ها کرده در آن جانکاهِ عشق  که‌ی شه خوبان، عزیزِ مصرِ جان – تا به کی از قومِ کنعانی نهان پرده افکن از رُخِ زهراییت   -    تا به کی ما را غمِ تنهایی‌ات   یک نظر بر چشم عاشق رو نما   -  کُن ظهور ای  آخرین مُنجیِ ما انتظارت می‌کشیم ای خوب عشق   -     پرده افکن از رخ ای محجوب عشق  کُشت ما را از عطش آبِ لَبَت   -         سینه می‌سوزد چو آتش در تَبَت قصد ما کن ای نظر پردازِ عشق   -    تا بخوانیم از نگاهت، رازِ عشق بر ظهورت اندکی تعجیل کن    -   یاری مادر گذر از نیل کن نیلِ هجران را شکاف از یک نگاه  --   دِه نشان  بر کبریا ،ما را تو راه این سخن‌ها بر زبان ما را بَسی   -   مُدَعی بر عشق مهدی هر کَسی گرچه ما را بر زبان یاری اوست   - بر سحرگاه ظهورش آرزوست  گرچه میدانم یقین می‌آید او   -  دل پریشانم که تنها ماند او دل پریشانم که او را وا نهیم  -  دل به دینار و به دِرهم‌ها دَهیم دل پریشانم زِ گندُم‌هایِ رِی   -      با ولایت تا کجا مانیم و کی؟؟؟ گرچه ما را انتظار اوست عشق   -      باغم هجران او نیکوست عشق در هراسم از وقوع واقعه  -   باب نیرنگ و ریا در جامعه منتظرها بر حسین فاطمه  -   کُشتَن او را تشنه لب در خاتمه می‌هراسم چون به مهدی ما کنیم     --ما چه با آن یوسف زهرا کنیم   می‌هراسم با ولی بد تا کنیم   -ما هم او را کربلا بر پا کنیم خوانَد او ما را و ما، وایَش نهیم    -  بی‌کس و بی‌یار و تنهایش نهیم  می هراسم تاچه با مهدی کنیم -  با ولی ترسم که بد عهدی کنیم  آید او آخر شبی از سمت نور  -    می‌خورد آخر تَرَک تُنگِ بلور بیرق سبز ولا در اهتزاز   - بوی زهرا آید از سمتِ حجاز آن به دوش افکنده را شولایِ نور    - می‌رسد هنگامۀِ سبز ظهور آن شقایق را به دل بِنهاده داغ   -   می‌رسد بوی ظهورش از عراق        لم‌یزل را دلبر آیینه رو   -  آسمان را می‌شکافد سینه او ذوالفقار حیدری در کف رسد    -   ناجی انسانِ مُستَضعَف رسد آفتابی سر زند سبز از شَفَق    - تا بَرافشاند جهان را نورِ حق می‌تراود بوی زهرا از پِگاه   -   می‌توان دیدن خدا را یک نگاه لن‌ترانی را به آتش کِشته عشق    -  دفترِ دل را به خون آغِشته عشق از شفق شهزاده‌ای دُل‌دُل سوار   -   کز لبش خیزد شمیم نوبهار هم چو حیدر از غم زهرا قتیل   -  آید از ره شَهسواری بی‌بَدیل می‌رسد ما را پِیَمبر زاده‌ای  -  چون حسین فاطمه آزاده ‌ای پَردۀِ طاقت دریده دوری‌اش - کِشته آتش دل، تبِ مستوری‌اش آید از ره یوسفی انجم نشان     -    آفتاب گشته گُم در کهکشان بسته بر سر حیدری زُلفی دوتا   -   نفخۀِ او  نُکهتِ  مُشکِ خُتا جلوه‌اش آیینه‌ها را کرده مست   -  چون علی شوریده‌ای زهرا پرست ساغرِ سبز وِلا بِگرفته دست -    می‌رسد ساقیِ صَهبای اَلَست در میان بسته دودَم را ذوالفقار    - آن محمد زادۀِ حیدر تبار   در شبستانِ علی مهتابِ عشق  -   وز لبش جاری شرابِ نابِ عشق می‌رسد آن مخزن الاسرار هست – تا دهد بر لشکر ظلمت شکست نغمۀِ چنگ و رباب و تار و دَف -   می‌زند شوریده او را از شَعَف عرشیان  در بزم او بنشسته‌اند - آسمان را زیب خاتم بسته‌اند    از سبویِ عشق زهرا باده ریز   -  مصرِ جانِ شیعه را آید عزیز  می‌رسد ما را غزل پردازِ عشق   - فاشِ چشمِ می پرستش رازِ عشق کِشتیِ دل را به طوفان بَلا   - می‌رسد نوحِ سبک‌بار وَلا وارثِ آن کُشتۀِ سَر در تنور  -   می‌رسد آن ساقیِ صهبایِ نور بر شب ظلمت پگاهی می‌رسد  -   همچو حیدر سر به چاهی می‌رسد  بوی نرگس در جهان افکنده شور  -  اندک‌اندک می‌رسد وقت ظهور پرده از رو افکند محجوبِ عشق  -    می‌رسد رعنای شهر آشوب عشق   تا برآشوبد فلک را شورِ او    - جلوه می‌گردد رُخِ مَستورِ او شورِ شیدایی جهان را کرده مست   -    می‌رسد آن ساقیِ بَزمِ اَلَست     آوَرَد ما را به مستی رهنما   -  خونِ دل، ریزد به ساغَرهای ما  جاریِ چشم ترش کوثر مَهی    -     لم‌یزل را می‌رسد سِرّ آگَهی آن به یَغما برده از دل صبر و طاق  -   شهسوار مُلک هجران و فراق بسته مَحمل بر سَرِ دوشِ خیال  -  کرده قصدِ ترکِ وادیِ مَلال یوسفِ رویش، مَلَک را از جنون -     می‌کِشَد از پردۀِ عصمت برون  فاطمی آن زادۀ حیدر بَدیل - می‌برد دل را زِ دستِ جبرئیل  تیغ ابرویش شکافد فرقِ نیل    -  وز لبانش می‌تراوَد سَلسَبیل   نام مهدی در جهان افکنده شور    - اندک‌اندک می‌رسد وقت ظهور   زین تغزّل‌ها که بلبل می‌کند -- شاخۀِ نرگس، سَحَر گُل می‌کند به امید ظهور حضرت یار ... غروب جمعه 27 شهریور ماه1394-منصور نظری    
کد خبر: ۷۲۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۲۸