پایگاه خبری آوای رودکوف:احسان اقبال سعید طی یاداشتی در روزنامه همدلی نوشت : در روزهای اخیر تمرکز بر روی حضورهای سیاسی اجتماعی فرزندان مسئولین وشخصیت ها فزونی گرفته است. جامعه با حساسیت بالایی افعال ،گفتار وسبک زندگی این نوباوگان سیاست و اجتماع ایرانی را زیر ذره بین قرار داده است.
در انتخابات شوراهای اسلامی شاهد ثبت نام گسترده فرزندان مسئولین در انتخابات بودیم که با اعتراضات زیاد اجتماعی و برملا شدن نسبت های فامیلی از قرار گرفتن نام بسیاری از یدک کشان نام پدر در لیست ها ممانعت به عمل آمد تا از تکثیر فاطمه حسینی ها در مجلس جلوگیری شود. حرف های حمید عارف پر تبختر حمید عارف درباره ژن های خوب و در ادامه موج انتصاب فرزندان مقانات در شهرداری ها و برخی نهادهای دیگر موج تازه از اعتراض و تمرکز بر این پدیده را در جامعه و خصوصا در میان جوانان و در شبکههای اجتماعی موجب شد. شاید بسیاری گمان کنند پدیده خویشاوند نوازی و فرزند سالاری متعلق به سال های اخیر است اما تاملی در تاریخ ایران نشان می دهد این عارضه هولناک و ستیز با آن ریشه ای به قدمت یک تاریخ دارد.
در تاریخ اسلام ریشه یکی از بزرگ ترین تراژدی ها در همین فرزند سالاری بی منطق است. آنجا که معاویه برای پسر بی لیاقت و فاسق خود تقاضای بیعت و امارت دارد اما امام حسن (ع) وسیدالشهدا سربازمی زنند و تا عاشورا فاجعه امتداد می یابد.
در تاریخ ایران زمین قصه طنز و تراژدی را توامان دارد. پس از شکست ایران در جنگ با روسیه تزاری در عصر فتحعلیشاه در قراداد صلح ترکمنچای که هنوز هم به عنوان مثال برای قراردادهای ناعادلانه و تحمیلی به کار میرود و امضای یکی از خوشنام ترین رجال ایران عباس میرزا را پای خود دارد،حمایت روسیه از جانشینی فرزندان عباس میرزا در ایران گنجانده می شود! حتی سال ها قبل و در بحبوحه تجزیه و هزیمت ایران رجلی در قامت عباس میرزا هم دغدغه درست کردن جای فرزند را دارد! ریشه این رفتارها را می توان در فرهنگ سیاسی قبیله ای ایران جست. جاییکه افراد یک قبیله با هم یاری هم قبیله حاکم را برمی انداختند و اصل اعتماد و هم یاری با نزدیکان در برابر سایر قبایل کلید کامیابی در ثروت و قدرت بود. نکته دیگر اینکه سیکل ورود به دستگاه های دولتی و حکومتی معیوب و راکد است و عموم مردمانی که با حیرت سهل الوصول بودن احراز پست برای نورچشمی ها را می بینند و بغض و فریاد را توامان دارند خود درک کرده اند که برای رسیدن به یک شغل ساده دولتی باید با هزاران نفر رقابت و هفت خوان رستم را پشت سر بگذارند و شاهنامه فردوسی را هم دوره کنند.
اکثر افراد موفق و ارشد در حوزههای گوناگون نحوه ورود خود به سیستم را معرفی یک دوست و.. عنوان میکنند و از سیکل سالم اداری کمتر می شنویم. دیگر اینکه بسیاری مدیران و دست اندرکاران انقلاب و نظام را ملک طلق خود می پندارند و گمان دارند تا زنده اند باید خود در مصدر امور باشند و پس از خود هم مشاغل ارشد ومزایای آن حق مسلم فرزندان آنان است،شاهد مثال حرفهای فاطمه حسینی در مورد اعتراض ها به حقوق نجومی پدرش صفدر حسینی که آن را کمترین سهم وحق خود از سفره انقلاب خواند! میتوان از این افراد پرسید براستی بنیانگذار این انقلاب حضرت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب خود و فرزندانشان به گواه دوست ودشمن صاحب کدام سهم وارث از انقلاب و سفره آن شده اند که که اکنون این دوستان این گونه مدعی و طلبکارند؟ البته در این که فرزندان مسئولین به سبب امکانات و شرایط بی دغدغه امکانات بهتری برای تحصیلات عالی در اختیار دارند و طبیعتا امکان بهتری هم برای راهیابی و صعود در سیستم مدیریتی کشور نمی توان تردید کرد.
در سال های پس از انقلاب به سبب روح انقلاب اسلامی وسیره حضرت امام(ره) خویشاوند سالاری و فرزند نوازی تعدیل و حتی تکفیر شد.در آن سال ها مرحوم گیلانی از اعمال اشد مجازات برای فرزندان خود هم پرهیز نکرد و البته اگر نخواهیم نگاه یکسر ستایشگرانه به گذشته داشته باشیم مرحوم آیت الله طالقانی هم برای خاطر بازداشت فرزند تهران را برای ساعاتی ترک کرد. با ریاست دفتری پدرها سیر بازگشت فرزندان به متن سیاست در سال های پس از انقلاب آرام آرام جان گرفت و پررنگ شد. در تصمیمات و زندگی سیاسی چهره هایی در اندازه و آوازه هاشمی رفسنجانی فقید خصوصا در دو دهه پایانی عمر فارغ از قضاوت مثبت یا منفی نقش مهدی و فائزه فرزندان ایشان را نمی توان نادیده گرفت.
این روزها از آفات بی بدیل نظام و جامعه همین پدیده آقازادگی و فرزند سالاری است که هرروز هم در عرصه های گوناگون پررنگ تر می شود. کسانی که کمترین هزینه و فایده را برای نظام ومردم دارند و هزینه و خسران های روانی بالایی را به بار می آمرند و درخت اعتماد را از ریشه تبر می زنند. باید یکبار برای همیشه فارغ از همه رودربایستی ها و بدون ملاحظه قوانین مشخص در این باره وضع شود تا همه امور شفاف باشد و اگر فرزندی فارغ از نام پدر و با شایستگی در عرصه اجتماع قد کشید مورد تردید و طعن جامعه نباشد و با صاحبان ژن های به گمان خود خوب و در واقع معیوب هم برخورد صورت بگیرد. و بدانیم عصر ارتباطات با گذشته بسیار متفاوت است و شبکه های اجتماعی جامعه را چون تالار شیشه ای کرده اند و همه چیز توسط وجدان بیدار جامعه رصد و قضاوت خواهد شو پس « حاسبوا قبل اَن تُحاسِبُوا» (به حساب خود برسید قبل از آن که به حسابتان برسند).
عضویت در خبر نامه