به گزارش خبرنگاری مذهبی پایگاه خبری آوای رودکوف ، در راستای فعالیت های قرآنی مرکز صابرین ، خوشنویس کشورمان ، استاد محمدرضا جعفری که از یادگاران عرصه ی دفاع مقدس و فرهیختگان جامعه ی قرآنی ست ، توانسته اند با نیروئی الهی و برای نخستین بار ، آیات کلام الله مجید را با چشم بسته و با خط نسخ قرآنی و به زیبائی تمام بنویسند.
این خوشنویس برجسته ، آیات قرآن را در طراحی های مختلف انجام می دهند و با زیبائی منحصربفرد و دیدنی ، این آیات سراسر اعجاز پروردگار مهربان را ، با تلفیقی از خط نسخ و ثلث ، نگارش و به رشته تحریر در می آورند
عضویت در خبر نامه
من یک استاد تاریخم
در تاریخ هیچکسی نتوانسته با چشم بسته قرآن را بنویسد
این یک اعجاز است
خداوند این استاد برجسته و شما مسیولین این سایت را محفوظ دارد
انسان با دیدن این موضوع و دیدن خط زیبا و سرعت در خوشتویسی ایمان می اورد به ارزش ها
فقط اعجاز است این موضوع معنوی و گرنه چه کسی جز خدای بزرگ میتواند انسانی را به این درجه و مقام برساند
من رفتم در سایت آپارات و دیدم خیلی مسئله ی بزرگی است
https://www.aparat.com/v/P8xUQ
دوتاش را نگاه کردم واقعا بی نظیره
من طلبه درس خارج قم هستم لطفا بنده را راهنمایی کنید چگونه من این استاد را زیارت کنم
الله اکبر
من که هنگ کردم
من واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم
پیامبر اکرم «صلی الله علیه وآله» میفرماید: هیچ زن و مرد مؤمنی نیست، چه آزاده و چه برده مگر این که خداوند بر او حقّ واجبی درد که باید (به اندازة توانش) قرآن را بیاموزد.
یک بار افلاطون به ما گفت: شما قدر خودتان را بدانید که در روی زمین می توانید لااله الا الله بگویید. ما در زمانی بودیم که بت پرستی و ثنویت آنقدر غلبه داشت که یک لااله الا الله نمی توانستیم بگوییم.
خود آن شاگرد که الان شاگرد مکتب فلسفه است؛ مسائل غامضه ای را که آقای الاهی از زبان شاگرد با معلمین این فن، از ارواح سؤال می کرد و جواب می گرفت؛ نمی فهمید و قوه ادراک نداشت. ولی آقای الاهی کاملا می فهمید که آنها در زبان شاگرد چه می گویند. می فرمود: ما روح بسیاری از علما را حاضر کردیم و سؤالاتی نمودیم مگر روح دو نفر را نتوانستیم احضار کنیم: یکی روح مرحوم سید بن طاوس و دیگری روح مرحوم سید مهدی بحر العلوم رضوان الله علیهما، این دو نفر گفته بودند: ما وقف خدمت حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام هستیم و ابدا مجالی برای پایین آمدن نداریم.
از عجایب و غرایب این بود که وقتی یک کاغذ از تبریز از ناحیه برادر ما به قم آمد و در آن نوشته بود که با این شاگرد روح پدر مان را احضار کرده و سؤالاتی نموده ایم؛ جواب هایی داده اند. گویا از شما گله داشته اند که در ثواب این تفسیری که نوشته ام پدرم را شریک نکرده ام(مراد تفسیر المیزان است) غیر از من و خدا کسی نمی دانست حتی برادرم هم بی اطلاع بود. چون از امور قلبی من بود که در ثواب آن پدرم را شریک نکرده بودم. نه از جهت آن بود که می خواستم امساک کنم. بلکه من قابلیتی برای خدمت خودم نمی دانستم. فرمودند: نامه برادر که به من رسید من منفعل شدم. گفتم خدایا اگر این تفسیر ما در نزد تو مورد قبول است و ثوابی دارد من ثواب آن را به روح پدرم و مادرم هدیه نمودم. هنوز این مطلب را در پاسخ نامه برادر به تبریز نفرستاده بودم؛ بعد از چند روز نامه ای از برادرم آمد که ما این بار با پدر صحبت کردیم؛ خوشحال بود و گفت خدا عمرش دهد؛ تأییدش کند؛ سید محمد حسین(علامه) هدیه ما را فرستاد.