پایگاه خبری آوای رودکوف-سیدعلی عباس محدث:این روزها، فضای ممکلت و ذهن مردم را آشوبی است که یادآور سالهای اول انقلاب و دهه 60 را می ماند. گویی روزهایی را شاهدیم که ایادی استکبار، بزرگان نظام و ستون های انقلابِ نوپا را، یکی پس از دیگری از ملت ایران می گرفتند. روزهایی که حتی مردم نیز از نیش خنجرهای انتقام جویانۀ سلطنت طلبان در امان نبودند. بهانه ای هم لازم نبود. همین که داعش صفتانه، خونِ مردمِ انقلابی را می ریختند، کافی بود. در دهه 60، بیش از 37 کشور دنیا در کنار صدام بودند و تمام تسلیحات نظامی و امکانات مالیِ خیلی از کشورهای غربی، اروپایی، عربی و حتی آفریقایی علیه ایران بود. در سازمان ملل متأسفانه هیچ جایگاهی نداشتیم. در حوزۀ اقتصادی، سخت ترین شرایط ممکن را برای مردم بود. سیاستمداران کشورمان جایگاه معتبر سیاسی در دنیا نداشتند. و از همه سخت تر، ترور شخصیت های تراز اول ممکلت بود که هرکدام از این چالش ها برای اضمحلال انقلاب کافی به نظر می رسید.
اما رهبری پیامبرگونه امام راحل با تسلط بر تاریخ معاصر و آگاهی از جنبش ها و انقلابیگری برخی از اسلامی خواهان و حوادث پس از کودتای 28 مرداد، و همچنین اعتماد و یکپارچگی مردمی که خود را ملزم به حفظ دستاورد ارزشمندی به نام انقلاب اسلامی می دانستند، برای تحمل بر مصائب و استفاده از فرصت های موجود، کافی به نظر می رسید. ولی همچنان چپ افراطی به دنبال تقلیدگرایی از سوسیالیسم بود. هم کام ملت را از ثمرۀ بزرگ انقلاب که آزادی بود تلخ کردند و هم با رفتارهای افراطی خود، میدان عمل را به سازمان مجاهین«منافقین» و مارکسیستها داده بودند.
اکنون که حادثه ای شبیه آن اتفاقات، ولی به گونه ای دیگر رقم خورده است، باز هم گروهی با همان تفکر چپ افراطی، سعی دارند که از چنین حادثه ای کَره بگیرند. اینکه مدعی هستند در این کشور شکاف عمیق سیاسی وجود دارد و نیازمند حضور ایران در میدان بازی هستیم، دغلبازی دیگری است که فقط در فهم این جماعت، به حد کرم خوردگی رسیده است. وقتی ادعا می کنند حادثۀ سقوط بالگرد رئیس جمهور اسلامی ایران، باعث همدلی جهانی و انسجام داخلی شده است، خودفریبی و ماست مالی کردنِ نگرش های غلط 8 سالۀ این تفکر است. اینهایی که دو دورۀ مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری را معطلِ بارور شدن برجام کرده بودند، اکنون که خود را در مقابل نگاه نفرت انگیز مردم می بییند، شجاعت و انصافِ پذیرفتنِ تلاش های صادقانه و خالصانۀ سیدالشهدای خدمت را ندارند، و به هر نحو ممکن می خواهند خود را مبرای از تمام خیانت های گذشته بکنند.
ولی خوشبختانه، مردمی که در سخت ترین شرایط اقتصادی هستند و قیمت های غیرقابل باوری را در بازار تحمل می کنند، می دانند که این دردها نتیجه دل خوشی هایی بود که به بالغ شدن فرزند نامشروع شان،«برجام»، گره زده بودند. مردم فهیم ایران اسلامی، تفاوت خادم و متخاصم را می فهمند. وقتی می بینند که رئیس جمهور این مملکت به جای پنهان شدن از مردم و حتی وزرای خودش، در محروم ترین مناطق حاضر می شود و درد ضعیف ترین اقشار ملت را فریاد می زند و خود را در جایگاه پاسخگویی می بیند، قطعاً ملجاء همدلی و انسجام خواهد بود؟ چقدر باید شقاوتمند باشید که چنینی وارونه تحلیل کنید؟ اف بر این اندیشه های رذلی که خوشی و سرزندگی خود را در جان کندن مردم و مزدوری برای بیگانگان می ببینند.
نه برادر!!!!
این همدلی و انسجام را باید در صداقت کلام و شفافیت رفتار با مردم ببینید. این اعتماد و همدلی ملی و بین المللی که در مراسمات مختلف تشیع پیکرهای مطهر شهدای خدمت می بینید، نتیجه همکلامی خادم و مخدوم است. نتیجه اعتماد به جوان ایرانی و جوانان آزدی طلبی است که سالهای بر گُرده آنها سوار بودید و از شما دروغ می شنیدند. این یکپارچگی و دلدادگی، نتیجه اعتماد به سرمایه های فکری مردم خود و هم راستایی مسئول ارشد اجرایی کشور با ملت است. این شورِ وصف ناپذیر ملی را باید در خوانخواهی سردار حریم آل الله، حاج قاسم سلیمانی بجویید. بی جهت مشق ننویسید. مردم می فهمند که دنیایی باورها و دانایی شما در مرز های ایران نیست.
پیشنهاد می کنم، لطفاً جفای خود در حق این مردم را با تزکیه نفس و استغفار و طلب حلالیت جبران کنید و دوباره خیانت سال های 92 تا 1400 را تکرار نکنید.
اشاره: مطلبی که می خوانید از سری یادداشت های بینندگان آوای رودکوف است و انتشار آن الزاما به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست. بینندگان آوای رودکوف می توانند با ارسال یادداشت خود، مطلب ذیل را تایید یا نقد کنند.ضمنا حق پاسخگویی برای اداره کل راهداری محفوظ است.
عضویت در خبر نامه