در پاسخ به جنایتکاران آل سعود و تقدیم به عاشقان ولایت:
در پاسخ به جنایتکاران آل سعود ،شعر «عشق یعنی رهبرم سید علی» به عاشقان ولایت تقدیم می شود.
پایگاه خبری آوای رودکوف :منصور نظری شاعر انقلابی کشورمان تازه ترین اثر خود را در پاسخ به جنایتکاران آل سعود ،با عنوان «عشق یعنی رهبرم سید علی» سروده و تقدیم نمود به عاشقان ولایت :
ای لبت روح غزل را کرده مست – ساقیِ صهبای گلگون اَلَست
کربلا را خوانده اِی چاووش ما – ای خراسانی علم بر دوشِ ما
ای تو موسی، ای تو عیسی، نوح ما –ای کلام تو صِقال روحِ ما
چشم مستت شُهرۀِ خَمّاری است – باده از لعل لبانت جاری است
مِی زِ شور تو به خُم جوش آمده – از لب تو شیعه مِی نوش آمده
اِی غزل پردازِ چشم مستِ یار – ای زعیم شیعیان در انتظار
ای علمدار سپاهِ شور و شِین – ای مُنادیِ لثاراتَ الحسین
بر سعودی چپ نگه افکندهای – درب خیبر را به ضربی کندهای
عبدُوَدها را به میدان خوانده ای – ذوالفقار حیدری چرخاندهای
لافتی اِلا علی را گفتهای – خواب خفاشانِ شب آشفتهای
بر حرورا اسب غیرت تاختی – رعشه بر آل سعود انداختی
ذوالفقار حیدری بستی میان – تا که مختاری کُنی بر کوفیان
فتح مکه چون حلب خواهی کنی؟ – یا سعودی را ادب خواهی کنی؟
تا علمداری کنی سید علی – شور عباسی به سرداری ولی
بر لبانت داغ سرخ کربلاست – در دلت آشوب مختاری به پاست
ای کلیمُالله ما در طور عشق – عالمی آشفتهای از شور عشق
انتقام فاطمه خواهی کنی؟ – بر سعودی لشکری راهی کنی؟
مرحبا ای حیدر کرار ما – ناز شستت رهبر عیار ما
ای سپه دارِ غرورانگیز عشق – فاتح حُمص و حلب، صنعا، دمشق
بوی باران میدهد آقا لبت – کرده طوفان در دلِ ما مَطلبت
از کلام ذوالفقار آسای تو – شد سعودی له به زیر پای تو
آن کَریهالمنظرانِ بدنفس – گِرد مرداب یهودا چون مگس
آن مخنث زادگانِ خوار و خس – خائنِ دشداشه پوشِ بوالهوس
بشکههایی از حماقت گشته پُر – کرکسانِ زشت و پستِ مردهخور
از عتاب تو زعیم قوم یاس – همچو بیدی گشته لرزان از هراس
کرده قالب را تهی شاه عرب – از نهیب تو خراسانی نسب
آن لعین بنِ العینِ بنِ لعین– آن از او آشفته این بازار دین
آن چموشِ ماردوشِ بادهنوش- شد خموش از ترس شیران همچو موش
ای کلامت آیههای ناب نور – ای خراسانیِ دوران ظهور
ای یمانی، یار و همپیمان تو – جانِ ما سید علی قربان تو
کربلا را ای علم بردارِ ما – ای دلاور حیدرِ کرار ما
ساغر و پیمانه مستت گشتهاند -شیعه مردان مِی پرستت گشتهاند
ما ز لبهای تو حق نوشیدهایم – در خُمِ عشقت مِیِ جوشیدهایم
دل به عشقت رهبرا خوش کردهایم – کربلا را با تو چاووش کردهایم
ای خراسانی، یمانی یار تو – میشود آخر سعودی خوار تو
گیر علم بر دوش و هِی هو زن به عشق- تا نمایی فتح مکه چون دمشق
ای گِرانسر کرده با آل سعود – خارِ چشم تنگِ اولادِ یهود
لب ز لب گر واکُنی، گویی جهاد – میدهیم آل سعودی را به باد
ما بهفرمان تو ای ارباب عشق – کعبه گیریم از سعودی چون دمشق
ای علمدارانِ زینب، مست تو – ذوالفقار حیدری در دست تو
ای به عشقت گشته دلها مبتلا – ای حلب را کرده برپا کربلا
ای سعودی را عِتاب آلوده چشم – لب ز لب واکردهای سرمست خشم
گیر علم بر دوش و در کف ذوالفقار- تا بر آری از سعودیها دَمار
خیز و بر دُلدُل نشین حیدر سرشت – حمله بَر مردانه بر این آلِ زشت
کربلا برپانما پُرشور و شِین – نعرهزن ما را لثارات الحسین
این سپاه شیعه را راهی نما – آل حیدر را تو خونخواهی نما
اذنمان دِه کربلا برپا کنیم – شور طوفان در دل دریا کنیم
اذنمان دِه تا بگیریم از سعود – انتقام فاطمه، یاس کبود
تا بگیریم از سعودیها حجاز – کوس جنگی اِی خراسانی نواز
ای خراسانی نسب، دلدار ما – ای علمدار ظهور یار ما
ای حبیب قلب ما، سید علی – عشق با تو میشود معنا ولی
عشق یعنی در حلب سر باختن – کربلا را کربلاها ساختن
عشق یعنی سینۀِ چاک حسین – زخم لبهای عطشناک حسین
سینهای از عشق حیدر صیقلی – آفتابی از حقیقت منجلی
نور زهرایی زِ رخسارش جلی – عشق یعنی رهبرم سید علی
به امید ظهور حضرت یار…
۲۳ شهریور ۱۳۹۵ -منصور نظری
عضویت در خبر نامه