پایگاه خبری آوای رودکوف-صفا فضیلت خواه:داشتم به جاسب می اندیشیدم روستایی کوچک در نزدیکی دلیجان در استان مرکزی بهترین آینده ای که برای این روستا می شد پیشبینی کرد وجود یک خانه بهداشت مجهز و یک دبیرستان و مدرسه ابتدایی بود . اما جاسب یک تفاوت با روستاهای دیگر داشت و آن فرزند رشد یافته خود عبدالله جاسبی بوده است .
عبدالله جاسبی همت کرد و در جایگاهی که قرار داشت و از مجرای قانونی کاری کرد که جاسب را از روستایی دور افتاده در استان مرکزی ایران به نامی پرآوازه مبدل سازد وی با احداث و تخصیص واحد مجهز دانشگاه آزاد به روستای جاسب خدمتی بی نظیر به محل تولد خود ارائه نمود و روستای تولد خود را به مکانی علمی و دانشگاهی تبدیل کرد قطعا دانشگاه بزرگ جاسب نیاز به خوابگاه بزرگ نیاز به جاده و مسبر ارتباطی مناسب نیاز به فروشگاه مواد غذایی نیاز به پارک و امکانات رفاهی و و و داشت . که همه موارد گفته شده به اشتغال و توسعه جاسب منتهی شد .
از جاسب که بگذریم به گچساران و باشت استان خودمان می رسیم فرزند بلوغ یافته باشت و باوی غلامرضا تاجگردون سیمای باشت و گچساران را بسیار متحول کرده است .
وی هر آنچه از دستش برآمد به کار بست تا به توسعه زادگاهش منجر شود . تا جای که امروزه توسعه باشت وگچساران به نام تاجگردون گره خورده است .
به راستی مگر ما در اکثر مواقع استناد نمی کنیم به آیه ی قرانی 11 سوره رعد که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنها خود سرنوشتشان را تغییر دهند .
اینجا لنده است دارای فرزندانی به بزرگی جاسبی و تاجگردون فرزندانی چون کامل تقوی ها و پرویزیان مدیر عامل بانک های بزرگ و سازمان عریض و طویل امور مالیاتی .
اما چرا سیمای این شهر هنوز به سان روستای جاسب قبل از دانشگاه آزاد و باشت و گچساران دو دهه پیش است .
چرا فرزندان رشد یافته این شهر به داد این مردم نمی رسند جناب دکتر تقوی و پرویزیان و حسینی نیا و و و لنده هنوز از آب شرب مناسب بهرمند نیست و هنوز به روش افزایش کلر به آب ،آب شرب می نوشیم ، هنوز بیمارستان یک تخت خوابی هم ندارد، هنوز از هیچ واحد صنعتی بهره مند نیستیم، هنوز از هیچ مسیر ارتباطی مناسبی برخوردار نیست هنوز در بن بست محض ارتباطی به سر می برد .
به خاطر رضای خدا و چشمان اشک آلود مادرانی که جنازه جوانان پرپر شده ی شان را از اسکلت بنادر جنوبی هر ساله بر دوشمان تشییع می کنیم به خاطر کمرهای زیر بار غم خمیده پدران شهر مان که از فقر به خود پیچیده اند . به خاطر جوانان بیکار و دختران دم بخت ایستاده و به خاطر رضای خدا برایمان نیم جاسبی و نیم تاجگردونی شوید .
عضویت در خبر نامه
خواسته و الویت اول همه ما ها خروج لنده از بن بست جاده ای با احداث جاده لنده به خوزستان است
زادگاه من تنش زخمی ست...
از اصابت دانه های تگرگ...
زادگاه من خزانه اش خالیست...
از هجوم سیل بیرحم...
زادگاه من دیگر از آسمان...
.دیگر از باران...
خاطرخوشی ندارد...
زادگاه من دیگر از گریه ی آسمان شاد نمی شود...
زادگاه من دیگر لبخند به لب ندارد...
چون آه در بساط ندارد...
دیگر از آسمان خاطر خوشی ندارد...