کد خبر: ۸۴۰۸
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۲
منصور نظری :به مناسبت بازگشت شکوهمند و عاشقانه 93 شهید گمنام به آغوش ایران اسلامی، مثنوی «شقایق‌های عاشق» تقدیم به شهدای گمنام کربلای ایران در 8 سال دفاع مقدس

 پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir ،

منصور نظری :

پردۀِ خونین بزن ای دف‌ نواز

سینه می‌سوزد ز داغ فکه باز

بغض دارم در گلو هم سنگ کوه

در فراقِ روزگارانِ شکوه

دیده بارانی به یادِ یارها

با خمینی آن علم بردارها

دل پریشان می‌کِشم فریادِ عشق

یاد جبهه، یاد جنگ و یاد عشق

تا سحر شب را در این اندیشه‌ام

کو برادرهایِ عاشق‌پیشه‌ام

یادِ همت می‌کنم لبریز درد

آن کلیمِ کربلا را خون نورد

آن مسیحا بر صلیبِ رنج را

شاهدانِ کربلایِ پنج را

آن ز جان بگذشته هایِ خط ‌شکن

آن شهیدانِ رَهِ دین و وطن

گشته پرپر لاله‌های بر زمین

در میانِ مَقتلِ میدانِ مین

رنگ خون دارد چو دل آفاق‌ها

تا ابد از فَکه بر دل داغ‌ها

فکه کو جسم برادرهای من

یوسفانِ عاشقِ زیبایِ من

تکه‌پاره نعش یارانم چه شد

   دشتِ مجنون نوبهارانم چه شد

آه همت کو کجایی مردِ عشق

باکری ای عاشقِ شبگرد عشق

کو کجایید ای سلحشوران نور

کرده از مرز تَخیُل‌ها عبور

خونتان ای گَشته فرش راه‌ها

کربلا را ای تجلی‌گاه‌ها

بازگردید ای غزل نوشانِ مست

بارِ دنیا قامت ما را شکست

بی شما، ما بندۀِ دنیا شدیم

   غرقه در گردابِ این دریا شدیم

کربلا رفته برادرهایِ ما

بی شماها مانده در گِل پای ما

بندۀِ دینار و درهم‌ها شدیم

ما اسیر و بندیِ دنیا شدیم

بازگردید ای برادرهایِ ما

بند دنیا بُگسَلید از پای ما

استخوان‌ها در کفن، آیید باز

تا حقیقت را مپوشاند مجاز

گم مگردد تا که راه کربلا

بازگردید ای شهیدانِ ولا

خونتان شد فرش راه ناکسان

بهر دینار و دِرَم دلواپسان

بازگردید ای سواران غرور

تا مگردد نسل ما از عشق دور

قوم ما گُم بی شما در نیل شد

غرقه در گردابِ غفلت ایل شد

عاشقی بعد از شما تعطیل شد

مکه تسخیر سپاه فیل شد

فتنه‌ها آمد پدیدار از که بَس

بسته شد بر اهل حق راهِ نفس

بازگردید و ولی یاری کنید

لشکر حق را علمداری کنید

استخوان‌ها در کفن‌پوشیده باز

بیرق حق را برآرید اهتزاز

در میان سینه دل خون گشته باز

بوی باران می‌دهد سجاده باز

باز باران می‌خورد بر خاکِ خُشک

شَهرِ آهن گشته مست از بوی مُشک

کاروانی می‌رسد از راه دور

بسته بر محمل ز غم تابوت نور

قوم بگذشته ز اروَند آمدند  

شب‌نشینان با خداوند آمدند

ای علمدارانِ خرازی سلام

بر ولایت کرده جانبازی سلام

ای شما یاران زین‌الدین سلام

عاشقانِ کربلا آیین سلام

استخوان‌های کفن‌پوش آمدند

از غدیر خم قدح نوش آمدند

با خمینی عهد و پیمان بسته‌ها

با ولی یک‌دم زپا منشسته‌ها

ای به گمنامی همیشه نامدار

از شما شد خاک ایران لاله‌زار

ای ز دنیا بر شکسته دام‌ها  

بی شما، ما مرده و گمنام‌ها

نام عاشق کِی شود گُم یاد را

عشق شیرین گو کُشَد فرهاد را

با ولی یاران صادق آمدند

آن کفن‌پوشانِ عاشق آمدند

در کفن‌پوشیده تن‌ها آمدند

جان فدایی‌هایِ زهرا آمدند

فاتحان فاو و اُمُ القَصرها

فکه را جان داده اندر حَصرها

عاشقی را باید از نو یادها

کوه باید تا شدن در بادها

فاتحانِ جنگ خیبر می‌رسند

نخل‌های سبز بی‌سر می‌رسند

قوم دل‌خوش کرده بر برجام ها

یادتان می‌آید از گمنام‌ها

یادتان می‌آید از قومِ بهار؟

غرقه در خون کربلا را رهسپار

یاد همت می‌کنید آیا دگر؟

یاد چمران مردِ میدان خطر

های مردم یادتان می‌آید عشق؟

کربلا رفتن اسیری تا دمشق

یادتان می‌آید از دورانِ جنگ ؟

نخل‌های بی‌سر آلاله رنگ

کوچه‌هایِ غرقه در نام شهید

مادران گشته از غم مو سپید

وای بر ما بُرده یاران را زیاد

کرده بر احوال دنیا اعتماد

بازگردید ای شقایق پیشه‌ها

تا مگیرد انحراف اندیشه‌ها

شد بهاران بی شما فصل خزان

بر سر نِی کَس نمی‌گوید اذان

مُنتقم‌ها گَشته بر یاسِ کبود

بی شما شد شهر ما دربند دود

پای دل‌ها مانده در گِل بی شما

کاروانِ کربلا را مانده جا

استخوان‌ها در کفن آیید باز

تا حقیقت را مپوشاند مجاز

بازگردید ای یلان شب شکار

تا مگیرد رونق دین را دلار

نهروان‌ها پیش رو دارد ولی

بسته محمل بر جَمَل، خصم علی

با ولی باید که عماری کنیم

لشکر حق را علمداری کنیم

با سلیمانی به سرداری نور

فتح مکه در سحرگاه ظهور

ای شقایق‌های عاشق یادتان

می‌کِشد آزادگی فریادتان

به امید ظهور حضرت یار ...

یکشنبه 27 دی‌ماه 1394- منصور نظری

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: