پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
منصور نظری:
بسم ربِّ العاشقان بر علی – سینهها از عشق زهرا صیقلی
کربلا را رهسپاران دمشق -با علی در شهر دل شبگرد عشق
با سلیمانی علم بر دوشها - از خُمِ عشق علی مِی نوشها
آن مدافعها حرم را در بلا - رهسپاران دیار کربلا
در پاسخ به گزافهگوییهای مار دوشان آل سعود در تهدید ایران اسلامی قسمت سوم از مثنوی «ایران سرای دلیران» تقدیم به دلیرمردان و شیر زنان وطن همیشه سربلندم ایران اسلامی
هلا ای ملک زادگان حجاز - به شام و عراق و یمن فتنه ساز
به خاک و به خون کِشته شام و یمن – به آتش کِشانیده دشت و دمن
ز شیخ نمر سربُریده زکین -ز کین علی کُشته مردانِ دین
ز ایرانیان بر شما این پیام - بگیریم از آل سعود انتقام
به خون شهیدانِ در راهِ عشق - مدافع حرم را به شهر دمشق
به تنهاییِ یاسِ نیلی قسم - به آن صورت خورده سیلی قسم
به پهلویِ بشکستۀِ فاطمه - به قلب ز غم خسـتۀِ فاطمه
بریده به دستانِ از تن قمر - به ششماهه طفل جدا گشته سر
به مویِ رقیه که آتش گرفت - به بُغضی که از او حیاتش گرفت
به رنجی که زینب دمادم کشید - به دوشِ دلش کوهی از غم کشید
به اشک و به آه و به سوزِ رُباب - به ششماهه طفلِ عطشناکِ آب
به آن سر که بر نیزهها گفت اذان - به مرگِ شقایق به دست خزان
ببه فرقِ دوتایِ علی در سجود - که ما مکه گیریم از آل سعود
به یاری مهدی سحرگاه راز - بگیریم از آل سعودی حجاز
قسم بر جگرخونیِ اهلِ عشق - به خونِ شهیدانِ جنگِ دمشق
قسم بر شهیدانِ آلاله فام - بگیریم از آل سعود انتقام
و بتهای در کعبه را بشکنیم - و آتش به کاخ سعودی زنیم
الا بَرده زادِ يَهودا نهاد - شنودم كه گفتي ز جهل و عناد
به شهر غريبان ز لاف زياد - ز اهريمني آن دهانگشاد
تواني به ايران كشي لشكري - و بر مُلك شيران هجومآوری
درآري يلان را به فرمانبري - و مردانِ ايران به بندآوری
دليران به بند مذلت كِشي - و بر نقشِ رستم به خون خط کِشی
و بر ارتش ما شكست آوري – و تسلیم ما را به دست آوري
بگيري تو ايران به جنگآوری؟! - درفش كياني به چنگ آوري؟
و زير و زبر آوري طوس را ؟!- و گردن زني مرد ناموس را؟!
جهانگشته مسحور فحشايِ تو - چنين خَبط اگر كردهاي وايِ تو
كه مردي اگر نِي مُخنَّث كَسي - و بر جنگ با ما نه دلواپسي
بياور گران لشكري در ميان - و تازان بيا سويِ ملك كيان
و ما را نشان ده به غوغاي جنگ - كه مردانهاي و نِئي اهل ننگ
اگر يك نشان داري از نامِ مرد - به ایرانزمین آ، ز بهر نبرد
ز رومي و تازي بياور بَسي - نما ائتلافي به هر ناكَسي
ز دريا، زمين، آسمان، كن هجوم - ببار آتش و خون بر اين مرز و بوم
ز مردي نمايان هرآن داريَاش – بخواه از یهودا تو همیاریَاش
بيا تا ببيني تهمتن يلان - كه كوبد سرت را به گرز گران
ببيني تو تا جنگ نامآوران - به نام علي ما قيام آوران
چو رستم هزاران يلِ صفشکن - همه جان فداييِ دین و وطن
همه، حيدر حيدر به لب پُرخروش - و از حوض كوثر بلا كرده نوش
به سربسته سربَندۀِ يا حسين - و غوغا به پا كرده پرشور و شين
میانبسته تيغ دودَم ذوالفقار - و رستم شكوه و علي باوقار
به خصم آوريم آنچنان تاختن - و سرها ز تنها برانداختن
كه روز آورد دامنِ شب پناه - و ماه آورد خانه در چشم چاه
كه عرش و ز مين و زمان يار ماست - و دست خدا خود نگهدار ماست
به امید ظهور حضرت یار
پنجشنبه هشتم بهمنماه 1394 -منصور نظری