پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
نامه مجیدباقریان به برادر شهیدش
سلام برادرم، باقر عزیزم
از طرف شورای نگهبان فاقد صلاحیت برای مجلسی شدم که با خون سرخت شکل گرفته است. تو به من سفار ش کردی که مدافع تشیع سرخ باشم. و من مقتدایم را رهبر آزادی خواهان جهان، حسین( ع) قرار دادم. همان مقتدای عزیزت که اکنون در جوار شان ماوا گزیده ای. از تو آموختم که با سه اقنوم پلید زر و زور و تزویر مقابله کنم. در پی زخارف دنیا نبودم. یادم ماند که از جنگ که برمیگشتی همه داراییت یک ده تومنی بود که به من هدیه کردی. زور هم که ندارم و تنها تکیه گاهم خدایی است که همچنان میپرستم. تزویر هم بلد نيستم چرا که فرزند همان بابای ساده و صمیمی هستم که بر نعش زیبایت سکته کرده و به شما پیوست.
همراهان من در این کارزار مهم صادقان وطن دوست و عاشقان راه تو وانديشه ات بوده اند. چون من که فقط آرزویم نجات مردم و جوانان مظلوم دیارمان بوده که بعد سالها بعد از تو همچنان مظلومانه چشم انتظار رهایی از این سه اقنوم پلید ند.
برادرجان، بعدازتوهمچنان مظلومانه چشم انتظار رهایی ازاین سه اقنوم پلیدند. برای موفقیت اندیشه نابت که آزادی انسان در سایه ولایت شیعی بود کوشیدم و امروز میترسم مادر پیرمان نیز بر نعش من جانش را از دست دهد. برادر عزیزم توصیه ات را در باره کلام وحی بر قلبم نگاشتم و بیش از 30 سال در خدمت کلام وحی هستم.
برادر عزیزم تنها میدانم همراهی انسانهایی که تنها به بهانه اندیشه ام مرا یاری کردند، موجبات نبودنم را در عرصه به ارمغان آورده است.
من از همراهان صادقم سپاسگزارم که نه به بهانه زر همراهم بودند، چرا که پولی نداشتم. نه به بهانه زورم ، که زوری نداشتم. و نه کلک بلد بودم. که صرفاً برای اعتلاء وطن، اسلام و انقلاب و ولایت همراهیم کردند.
برادر شهیدم ،اکنون تنها سنگ صبورم حضرت شما بودی که این دلنوشته را با حضور سبزت در قلبم زمزمه کردم. همچنان بر آرمانهایت خواهم ماند تا از من دلخور نشوی. برادر اکنون که رنجور انه مینگارم روزهای خوب پیروزی است که بر من و همراهانم و مادرمان و خانواده تلخ شد. جالب است بدانید این برادر حقیرت در دهه فجر چهار سال پیش برای اعتلاء راهت در صحنه بود و.......
خدایا به حق خوبیهایت قلب کسانی را که حق حیاتم را گرفتند به راه شهیدان و امام شهیدان و مقتدای شهیدان و امام شهیدان متوجه گردان.
مجیدباقریان دهه فجر سال 94