پايگاه خبري آواي رودکوف avayerodkof.ir،
منصور نظزی شاعر انقلابی کشورمان با ارسال متنی نوشت :تمامی جبهۀِ حق در برابر تمامی جبهۀِ باطل در حلب صف کشیده اند تا کربلای دیگری را رقم بزنند.
در ادامه مثنوی زیبای این شاعر عزیز را مرور می کنیم:
«لِثاراتَ العشق»تقدیم به مدافعان حرم علوی، علمداران سپاه زینب در جنگ حلب :
به پیکارِ ظلمِ سپاهِ شبی / قمر بسته صف، لشکر زینبی
به تن کرده بَر جوشن حیدری / به سر بسته دستارِ پیغمبری
به بُرّائی ذوالفقارِعلی / به کف برگرفته دو دم صیقلی
علمدار زینب به جنگ حلب / چو عباس حیدر شهادتطلب
گذر کرده از جان به عشق ولا / قدح نوشِ از بادۀِ کربلا
هُمافر قمر صورتانِ به قاف / به گِرد حرم روز و شب در طواف
علی را غزلنوش زهرا به عشق / مدافع حرم را به جنگ دمشق
به فتح حلب کوبه بر کوسِ جنگ / جهان آورِ بر سعودی به تنگ
به جنگِ امیرِ حقیرِ حجاز / ملکزاده ضحاکِ بوزینه باز
ز ایران روان بر حلب لشکری / درفش کیانی علم حیدری
گرفته به کف قبضۀِ ذوالفقار / علی گونه بر رخش رستم سوار
کمان همچو آرش ز کین کِشته مست / به یاریِ زینب علمها به دست
تهمتن نسب دارِ بر زالِ زر / ز نیل خطر کرده حیدر گذر
به سر بسته نامِ علمدارِ یاس / لبالب از او جانِ دشمن، هراس
به لب نام حیدر به غوغا برند / حلب را چو خیبر به فتح آورند
و زیر و زبر کاخ داعش کنند / حلب قتلگاه فواحش کنند
سحر بس قریب است و شب رفتنی / به پایان رسد دور اهریمنی
و این عهد و پیمان ما با ولیست / علمدار شیعه که سید علیست
که ما عاشقان شهادتطلب / بگیریم از آل سعودی حلب
به آشفته گیسوی زینب قسم / به آن قلب از غم لبالب قسم
به اشک روان از دو چشم ترش / به آلالههای شده پرپرش
که ما فتح جنگ حلب آوریم / و جان سعودی به لب آوریم
قسم بر پریشانیِ اهل عشق / به خون شهیدان جنگ دمشق
به آن سر که بر نیزهها گفت اذان / به مرگ شقایق به دست خزان
که یا فاطمه رمز حمله به لب / بگیریم از آل سعودی حلب
قسم بر رخ خورده سیلیِ یاس / به آن گشته از عشق حیدر قصاص
به بانوی سینه سپر بر علی / به آیینۀِ از بلا صیقلی
به فرق دوتای علی در سجود / حلب را بگیریم از آل سعود
قسم بر غریبی سید علی / به موی سپیدش ز غم منجلی
به آیینۀِ روی حیدر جلی / به آن امت مسلمین را ولی
که ما نام زهرا به لب آوریم / به پا کربلا در حلب آوریم
و طوفان به دریای عشق آوریم/ و فتح حلب چون دمشق آوریم
کمانها به مردی چو آرش کشیم / و کاخ سعودی به آتشکشیم
و سید علی آن علمدار نور / کند رهبریِ سپاه ظهور
به شام و یمن تا عراق و حجاز / کند بیرق فاطمی را فراز
و آن دم به پایان رسد انتظار / و آید ز ره فاطمی نوبهار
و گردد جهان غرقه در عطر یاس / و درد و غم شیعه یابد خلاص
و آن یوسف فاطمی بسته مو / بیاید زِ رَه یا لثارات گو
ز ایران یمن تا حجاز و دمشق / برآید غریوِ لثاراتَ العشق
و مهدیِ زهرا ظهور آورد / و غرق این جهان را به نور آورد
و آن آخرین شیعیان را امام / بگیرد ز خصم علی انتقام
جهان در هم آید ز آشوب او / و آل سعودی لگد کوب او
رهِ ظلمِ شب، روشنی کرده سد / و اینگونه ظلمت به پایان رسد
جهان تشنهکام شراب ظهور / غباری به پا گشته نزدیک دور
به پا کربلا از یمن تا دمشق / برآشفته شیعه ز غوغای عشق
جهان در تبوتابِ شوری غریب / و مست آمده شیعه از عطر سیب
به جنگی تمامیِ باطل طرف / تمامیِ حق در حلب کِشته صف
حلب دشت تفتیدۀِ کربلاست / و لبتشنه زینب به یاریِ ماست
دودم در میان شیعه بگرفته تیغ / حلب بر حرامی سپردن دریغ
به اذن خراسانی آن پیر عشق / حلب را بگیرد سپاهِ دمشق
قسم بر یلانِ حرم را حَریم / که ما فتح جنگ حلب آوریم
و کاخ سعودی به آتشکشیم / و از فاطمه انتقامش کشیم
چنین وعده مارا به حق با خداست / که آل سعودی لگد کوب ماست
و این وعده هرگز نگردد غلط / که مهدی ظهور آورد عاقبت
حلب را دهد مژده فتحی قریب / غزلنوشی لاله با عندلیب
که سید علی را خدا یار ماست / و عباس حیدر علمدار ماست
به امید ظهور حضرت یار ...
شنبه 28 فروردین 1395 – منصور نظری