یکی از رهبران انصارالله گفته است که هواپیماهای اسرائیلی در عملیات علیه یمن با عربستان سعودی همکاری دارند.به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
حسن زید یکی از رهبران انصارالله در صفحه شخصیاش در فیسیوک خبر داد که هواپیماهای اسرائیلی در عملیات علیه یمن با عربستان سعودی همکاری دارند.
وی نوشته که نخست وزیر رژیم صهیونیستی به نیروی هوایی این کشور دستور داده تا با سعودیها در حملات هوایی به مواضع ارتش و کمیتههای مردمی همکاری اطلاعاتی و عملیاتی داشته باشند.
بامداد پنجشنبه هفته گذشته سفیر عربستان در آمریکا از آغاز عملیات «طوفان قاطع» برای تجاوز نظامی به حریم یمن خبر داد و اعلام کرد که این عملیات بامداد پنجشنبه ساعت 24 به وقت عربستان سعودی با دستور ملک سلمان شاه این کشور آغاز شده است.
10 کشور در این تجاوز نظامی مشارکت دارند که شامل اعضای شورای همکاری خلیج فارس به جز کشور عمان، به علاوه ترکیه، اردن، مصر و سودان است.
منبع/فارس
کد خبر: ۶۰۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۱۲
انصارالله توانمندیهای قابل توجهی در عرصه نظامی دارد؛ کوههای مران به مناطق حجاز از جمله طائف، مکه و مدینه مُشرف است و انصارالله براحتی از فراز این کوهها، عشرتکدههای آلسعود را ویران میکند.سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:گروه بینالملل مشرق - بامداد پنجشنبه سفیر عربستان در آمریکا از آغاز عملیات «طوفان کوبنده» برای تجاوز نظامی به حریم یمن خبر داد و اعلام کرد که این عملیات بامداد پنجشنبه ساعت 24 به وقت عربستان سعودی با دستور ملک سلمان شاه این کشور آغاز شده است.
10 کشور در این تجاوز نظامی مشارکت دارند که شامل اعضای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) جز کشور عمان، به علاوه ترکیه، اردن، مصر، الجزائر و سودان است.
شبکه خبری العربیه اعلام کرد که اردن، مصر، پاکستان و سودان برای مشارکت در عملیات زمینی در یمن اعلام آمادگی کردهاند.
کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از جمله امارات، بحرین، قطر و کویت با صدور بیانیهای مشترک در خصوص حملات هوایی عربستان سعودی به یمن مدعی شدند: بنا به درخواست «منصور هادی» رئیس جمهور مستعفی، تصمیم به مقابله با اقدامات تجاوزکارانه حوثیها گرفتیم.
جنگندههای عربستان سعودی چندین نقطه در شهر صنعاء پایتخت این کشور را بمباران کردند. بر اساس آمار اولیه منتشر شده در رسانههای یمنی تاکنون ۲۰ غیرنظامی در این حملات شهید و دهها تن دیگر به شدت مجروح شدند.
در همین رابطه با سعدالله زارعی کارشناس ارشد مسائل منطقه به گفتگو پرداختیم و اهداف آلسعود و شیوخ خلیج فارس از این حمله و واکنشهای احتمالی انصارالله را بررسی کردیم.
آیا حمله هوایی عربستان به یمن به حمله زمینی منجر خواهد شد؟ آیا باتوجه به اینکه غربی ها نیروهایشان را از یمن خارج کرده بودند این حمله پیش بینی می شد یا خیر؟
با توجه به اینکه عربستان سعودی فاقد توانایی برجسته نظامی از بعد نیروی زمینی است و همین شرایط درباره سایر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس نیز صدق می کند بنابراین حمله زمینی عربستان علیه یمن خیلی متصور نیست یا حداقل براساس محاسبات عقلانی و بر مبنای فرمول، تصمیم، توانمندی و اقدام می توانیم بگوییم که عربستان ممکن است در مواجه با یمن به یک تصمیمی رسیده باشد؛ منتها بر مبنای توانایی و در نتیجه استفاده از توانایی در اقدام دچار بحران اساسی است. چرا که عربستان برخلاف یمن فاقد یک ارتش ملی است.
ارتش کوچک عربستان ترکیبی است از نیروهای پاکستانی، افغانی، بنگلادشی، سومالیایی و بعضی از ملیت های دیگر بنابراین تعریفی که می شود از ارتش عربستان ارائه کرد یک پلیس محلی است تا یک ارتش منسجم. به این معنی که ارتش این کشور تنها به اندازه اقتدار یک نیروی پلیس توانمندی دارد.
در حالی که یمن دارای یک ارتش قوی و کار آزموده است ترکیبی بیش از 150 هزار نیروی انسانی و در کنار اینها نیروهای انصارالله هستند که تجربه چندین دور جنگیدن با ارتش را دارند و همینطور کمیته های گسترده مردمی که امروزه در هر محله و روستا و شهری فعال هستند و هر کمیته شامل صدها نیرو می شود بر همین اساس هم اگر بر اساس محاصبات منطقی عربستان بخواهد به موضوع نگاه کند طبیعتا نباید به حمله زمینی دست بزند در عین حال شرایط یمن و اهمیت تحولات یمن برای عربستان به گونه ای است که توسل به اقدامات دیوانه وار از سوی عربستان خیلی خارج از تصور نیست.
در مورد اینکه آیا این تهاجم پیش بینی می شد یا نمی شد باید گفت که نگرانی هایی درباره یمن وجود داشت اما از آنجایی که یمن در شرایطی قرار گرفت که مردم این کشور اعم از جنوب تا شمال به طور یکپارجه خواستار تحول کیفی در یمن هستند بنابراین تحلیل گرها معتقد بودند که چون عربستان جای پای محکمی در یمن ندارد بنابراین نمی تواند وارد فاز نظامی شود و به همین جهت پیش بینی اکثر تحلیل گران منطقه ای مبتنی براین بود که عربستان به اعتراضات سیاسی و محاصرات اقتصادی علیه یمن و توسل به برخی شیوه های سیاسی شناخته شده ماننده ترقیب آقای منصور هادی به بازگشت به قدرت ادامه می دهند.
منتها حمله هوایی که امروز صبح علیه صنعا و صعد صورت گرفت تا حد زیادی این تحلیل ها را تحت تاثیر قرار داد . این مساله هنوز هم مورد اذعان تحلیگران است که اقدام نظامی که امروز عربستان به آن متوسل شد در واقع هیچ تغییری در موقعیت عربستان ایجاد نکرده است یا به تعبیر روشن تر هیچ تغییری را روی زمین به وجود نیاورد و حمله هوایی علیه چند مرکز و مجموعه انسانی طبیعتا نمی تواند شکل دهنده به وضعیتی جدید بر روی زمین و در فضای سیاسی امنیتی یمن باشد.
سخنگوی انصارالله روز گذشته اعلام کرده بود که هر گونه اقدام نظامی عربستان به یمن پاسخ قاطعی را خواهد داشت. ضمن اینکه در خبرها آمده بود که نیروهای یمنی اقدام به شلیک موشک به خاک عربستان کرده اند. آیا نیروهای مقاومت یمنی توانمندی موشکی بالایی دارند که تهدیدی برای عربستان به حساب بیاید و اینکه آیا پاسخ جدی به حمله هوایی سعودی ها خواهند داد یا نه؟
انصارالله توانمندی های قابل توجهی در عرصه نظامی دارد. کوه های مران در واقع مشرف است به مناطق حجاز از جمله طائف و مکه و مدینه، این موضوع به این معناست که انصارالله به راحتی قادر است ازکوه های مران کاخ و عشرت کده های آل سعود را ویران کند. به همین صورت می تواند تهدیدهایی را متوجه مراکز نظامی آل سعود در مکه و مدینه بکند و اساسا شرایط عادی عربستان را که قلب عربستان در مکه و مدینه می تپد را مختل بکند. بنابراین کاری که امروز عربستان انجام داد قمار خطرناکی بود که می تواند تبعات ویرانگری برای این کشور داشته باشد.
مقامات صهیونیستی اعلام کردنده اند که در حمله نظامی عربستان در کنار این کشور حضور خواهند داشت. مفهوم این موضع گیری چیست و چه تفسیری می توان از آن کرد؟
این اقدامات و موضع گیری ها نشان دهنده هراس جبهه ای با مرکزیت آمریکا و رژیم صهیونیستی و عربستان است که از تحولات یمن احساس تهدید می کنند. تسلط مردم یمن بر سرنوشت خودشان و به وجود آمدن یک نظام سیاسی مستقل در یمن می تواند تاثیرات ژئوپلتیکی گسترده ای داشته باشد. اشراف یمن بر تنگه باب المندب و بر دریای سرخ در واقع وضعیت یمن را ویژه کرده است و اگر یمن مستقل شود و از چنبره سیاست های صهیونیستی - وهابی خارج شود می تواند در جهت تضعیف موقعیت صهیونیست ها و وهابی ها نقش بسیار کلیدی ایفا کند به همین جهت این نیروها هم پوشانی پیدا کرده اند. این در حالی است که از نظر منطق سیاسی ورود رژیم صهیونیستی به این ماجرا ولو به شکل نمادین و تبلیغاتی به نفع آل سعود نیست چرا که این مساله ماهیت اقدامات علیه یمن را نیز بیشتر برملا می کند. به نظر من این یک دیوانگی بوده است که صهیونیست ها آمده اند کنار آل سعود قرار گرفتند و این موضوعی است که به ضرر آل سعود تمام میشود.
موضع جمهوری اسلامی در خصوص ادمه تنش احتمالی میان یمن و عربستان شاهد تحرک بیشتر ایران در این منطقه خواهیم بود؟
آنچه که من به عنوان یک تحلیلگر سیاسی می توانم بگویم این است که مسلمان بودن مردم یمن و مورد تهاجم بودن آنها از سوی نیروهای خارجی موضوعی است که برای ما چه به عنوان جمهوری اسلامی که یک کشور قدرت مند در منطقه است و چه به لحاظ انقلاب اسلامی که یک رسالت بنیادینی را بر دوش ما قرار می دهد ما قطعا نمی توانیم بی تفاوت باشیم و بایستی به موازات فشاری که از خارج علیه مردم یمن اعمال می شود ایران بتواند در کنار مردم یمن قرار بگیرد و با دادن امکانات لازم مانع تضعیف موقعیت مردم یمن شود.
کد خبر: ۶۰۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۰۶
سرپرست دانشگاه فرهنگیان درباره استخدام فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها گفت: در حال حاضر هماهنگیهایی با معاونت راهبردی ریاست جمهوری انجام شده است و مشغول برنامهریزی برای این طرح هستیم. تصور میکنم بر اساس ردیف استخدامی که بتوانیم از معاونت نظارت راهبردی بگیریم، پنج هزار نفر را از این طریق جذب کنیم.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش خبرنگار ایسنا، محمود مهرمحمدی در نشست ستاد ملی آموزش برای توسعه پایدار که امروز شنبه با حضور نمایندگان 18 دستگاه و نهاد دولتی در وزارت آموزش و پرورش برگزار شد، با بیان اینکه به عنوان دانشگاه فرهنگیان متولی امر تربیت معلمان هستیم، اظهارکرد: وظایفی را در راستای توسعه پایدار داریم، اما هنوز دانشگاه نوپایی بوده و در ابتدای راه قرار داریم.
وی افزود: باید امر فرهنگسازی و نهادینه کردن سبک زندگی صحیح و همسو با دلالت های توسعه پایدار برای دانش آموزان سنین پایین تر اتفاق بیافتد. برای تحقق این موضوع باید از معلمانی برخوردار باشیم که این رفتار در وجود خودشان نهادینه شده باشد.
سرپرست دانشگاه فرهنگیان با بیان اینکه به معلمانی نیاز داریم که مروج و سفیر توسعه پایدار باشند گفت: امیدواریم همانگونه که بر اساس معیارهای یونسکو "مدرسه سبز" در قاموس توسعه پایدار تعریف می شود ، به تربیت معلم سبز روی بیاوریم و به واحدی که متولی تربیت معلم سبز است تبدیل شویم.
به گزارش ایسنا، مهرمحمدی در حاشیه این نشست و در جمع خبرنگاران درباره تعیین تکلیف ریاست این دانشگاه با توجه به پایان مهلت قانونی شش ماهه برای سرپرستی و عدم طرح آن در شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: اگر اطلاعاتی در این زمینه پیدا کردید به من هم بگویید. بنده خودم هم منتظرم که تکلیفم مشخص شود تا بدانم چه کاره هستم. درباره غیرقانونی بودن سرپرستی ام بیش از شش ماه هم این موضوع را باید از مسئولان دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی بپرسید، نه از بنده.
سرپرست دانشگاه فرهنگیان درباره استخدام فارغالتحصیلان سایر دانشگاهها توضیح داد و افزود: در حال حاضر هماهنگیهایی با معاونت راهبردی ریاست جمهوری انجام شده است و مشغول برنامهریزی برای این طرح هستیم.هنوز این مسئله قطعی نیست، اما تصور میکنم بر اساس ردیف استخدامی که بتوانیم از معاونت نظارت راهبردی بگیریم، بتوانیم پنج هزار نفر را از این طریق جذب کنیم. رشتهها نیز عمدتا به مقاطع متوسطه مربوط می شود.
وی در پاسخ به پرسش ایسنا مبنی بر اینکه آیا دانشگاه برنامهای برای جبران کمبود نیرو در پایه نهم خواهد داشت یا خیر؟ عنوان کرد: هنوز در ارتباط با این موضوع به جمعبندی نرسیدهایم و برنامهریزیهای ما برای سال ۹۵ است، مگر اینکه با هماهنگیهایی که با وزارتخانه انجام میشود، تدبیر دیگری اندیشیده شود و راه میانبری پیدا کنیم. اولین خروجی دانشگاه فرهنگیان در سال ۹۵ وارد آموزش و پرورش میشوند.
کد خبر: ۵۸۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۰۲
نخست وزیر عراق در دیدار با سفیر ایران در بغداد با تاکید بر وجود خطری که منطقه را تهدید می کند، خواستار همکاری همگان برای مقابله با این خطر شد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش پایگاه خبری شبکه العالم به نقل از السومریه نیوز، حیدرالعبادی نخست وزیر عراق امروز شنبه با اشاره به تمایل عراقی ها برای ایجاد روابط مثبت با تمام کشورهای جهان، خواستار یکپارچگی تلاشها برای مقابله با خطر فراروی منطقه شد.
دفتر نخست وزیری در بیانیه ای تصریح کرد که حیدرالعبادی امروز در دفتر خود با حسن دانایی فر سفیر ایران در بغداد دیدار کرد، در این دیدار تحکیم روابط دوجانبه میان دو کشور، خطر سازمان تروریستی داعش بر منطقه و نیز سفر قریب الوقوع معاون رییس جمهوری ایران به عراق مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
العبادی تاکید کرد که دولت عراق تمایل دارد تا روابط مثبتی با تمام کشورهای جهان بویژه کشورهای منطقه و همسایگان بر اساس احترام متقابل و منافع مشترک برقرار کند.
نخست وزیر عراق افزود: سازمان تروریستی داعش، خطری است که منطقه را تهدید می کند که این امر مستلزم همکاری همگان و یکپارچگی تلاشها برای نابودی خطر داعش است.
کد خبر: ۵۷۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۵
حمید رسایی، عضو جبهه پایداری مجلس شورای اسلامی با انتقاد از پیادهروی ظریف با وزیر خارجه آمریکا در ژنو گفت که در این دو سال چه شده که افتخار ما این است که با شیطان بزرگ قدم بزنیم؟
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:حمید رسایی، عضو جبهه پایداری مجلس شورای اسلامی با انتقاد از پیادهروی ظریف با وزیر خارجه آمریکا در ژنو گفت که در این دو سال چه شده که افتخار ما این است که با شیطان بزرگ قدم بزنیم؟
رسایی در تذکری شفاهی گفت: نشریه هتاک فرانسوی به رسول خدا توهین میکند و بعد از آن نخستوزیر فرانسه بعد از جلسه هیات دولت تصویر توهینآمیز را رو به دوربینها میگیرد.
همچنین دولت فرانسه از آن نشریه حمایت مالی میکند. تصویری توهینآمیز که در تیراژی پنج میلیون نسخه به پنج زبان به چاپ میرسد.
وی افزود: در این شرایط وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران اول با یک جانی به نام جان کری پیادهروی میکند و بعد میگوید آقای کری پیشنهاد کرد که من به فرانسه بروم آن هم درست در زمانی که دولت فرانسه از این هتاکی در حال حمایت بوده است. ما را چه میشود؟ کجاست عزت و غیرت؟
این عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی خطاب به رییسجمهور گفت: آقای روحانی اگر مجله هتاک شارلی ابدو به جای تصویر توهینآمیز رسول خدا کاریکتاتور رییسجمهور ایران را کشیده بود و دولت فرانسه از آن کاریکاتور حمایت کرده و نخستوزیر ملعون فرانسه آن را به سمت دوربینها گرفته بود باز هم شما اجازه میدادید که وزیر امور خارجهتان به فرانسه برود؟
رسایی افزود: ملت ایران آیا آقای ظریف نباید عذرخواهی کند؟ برادری میگوید زمان شاه به شاه ما آمریکاییها اجازه نمیدادند که با سفیر ما ملاقات کند اما در این 35 سال ما کشوری شده بودیم که وزیر ما اجازه ملاقات به رییسجمهور آمریکا نمیداد.
در این دو سال چه شده که افتخار ما این است که با شیطان بزرگ قدم بزنیم؟ والا اگر بمیریم جا دارد.
در این هنگام نمایندگان شعار مرگ بر آمریکا و فرانسه را سر دادند.
منبع/ایسنا
کد خبر: ۵۵۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۵
صادق زیبا کلام در اقدامی جالب به اشتباه به جای سفیر «نروژ» برای سفیر «سوئد» نامه نوشت و «علی مطهری» را به عنوان کاندیدای جایزه صلح نوبل پیشنهاد داد. اقدامی که وی را مجبور به عذرخواهی کرد
کد خبر: ۵۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
سخنگوی وزارت امور خارجه تصریح کرد: همان گونه که در فضای اظهار نظر مقامات امریکایی هم دیدهاید هر گونه اعمال تحریمهای جدید علیه کشورمان به منزله توقف روند جاری خواهد بود.
به گزارش واحد مرکزی خبر، مرضیه افخم در نشست خبری امروز چهارشنبه خود در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه واکنش ما به تحریم های احتمالی کنگره امریکا علیه کشورمان چه خواهد بود گفت: معمولاً اعلام می کنیم خیلی نمی خواهیم درباره روندها پیش بینی کنیم.
وی افزود: با این حال بحث بسیار روشن است، محافل مختلف رسمی و غیررسمی تحلیل های مختلفی در این باره ارائه کرده اند، از نظر ما استفاده از ابزار فرسوده تحریم ناکارآمدی خود را نشان داده است و خیلی کمک کننده نیست.
افخم تصریح کرد: سوء محاسبه ای در برخی حاکمان امریکا وجود دارد که ناشی از این برداشت نادرست است که تحریم ها ایران را پای میز مذاکره آورده است در حالی که این تحلیل اشتباه، ناکارآمدی خود را نشان داده است.
وی با تأکید بر لزوم واقع بینی مقامات امریکایی و توجه به مسائل جاری در ایران افزود: ملت ایران نشان داد در دوره تحریم ها هیچ یک از برنامه های اقتصادی و توسعه را متوقف نمی کند.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی اضافه کرد: امروز به روشنی شاهدیم بودجه تقدیمی دولت به مجلس شورای اسلامی کاملاً بر اساس اقتصاد مقاومتی و متکی بر درآمدهای غیرنفتی تنظیم و برای توسعه کشور، چارچوب ها در نظر گرفته شده است.
افخم گفت: اگر امریکایی ها به مسائل ایران واقع بینانه بنگرند و خود را از پیش فرض ها دور کنند، ابزار ناکارآمد تحریم را باید کنار بگذارند و خودشان به تدریج به این واقعیت خواهند رسید.
در ادامه خبرنگاری از سخنگوی وزارت امور خارجه پرسید: مقامات مختلف امریکایی در مخالفت با تحریم ها آن را سبب انزوای امریکا دانسته اند، آیا این مواضع نشانه پایبندی به توافق ژنو و رویکرد مثبت به توافق جامع هسته ای است؟
افخم در پاسخ گفت: فعلاً نمی خواهیم آسیبی به روند مذاکراتی که برقرار است برسد اما اینکه این دیدگاه ها چه میزان می تواند برای رسیدن به توافق جامع کمک کننده باشد، نیازمند مذاکره است.
وی افزود: دریافت دیدگاه هایی که طی چند روز آینده میان تیم های مذاکره کننده مطرح خواهد شد، مجموعه اطلاعاتی است که کمک می کند تحلیل های ما دقیق تر شود که چه میزان دولت امریکا برای رسیدن به توافق عاقلانه و عادلانه با جمهوری اسلامی ایران پایبند است.
افخم با بیان اینکه مسائل سیاست داخلی امریکا را به دقت پیگیری می کنیم گفت: از ابتدای مذاکرات جریان هایی تلاش کردند مسیر مذاکرات را منحرف کنند و حتی تلاش هایی شد که مذاکرات به مسیر غیرواقعی تری برود و حتی متوقف شود.
خبرنگار دیگری از افخم پرسید: این روزها عقلا و بسیاری سیاستمداران اروپا نقدهایی به سیاست امریکا در قبال مذاکرات دارند، بسیاری کارشناسان معتقدند برخورد منطقی تیم هسته ای کشورمان این فضا را ایجاد کرده است، دیدگاه شما چیست؟
سخنگوی دستگاه دیپلماسی در پاسخ گفت: علاوه بر مسئولان رسمی مذاکرات، تحلیلگران از حوزه های مختلف دیدگاه هایی در این باره مطرح کرده اند و این دیدگاه ها طیف متنوعی از مخالفان، منتقدان و پشتیبانان را در بر می گیرد.
افخم افزود: در مجموع، دعوت به واقع بینی درباره ظرفیت واقعی ایران در منطقه و تأثیر توافق هسته ای در معادلات منطقه مد نظر برخی تحلیلگران است.
وی تصریح کرد: فارغ از این تحلیل ها همواره اعلام کرده ایم مذاکره صرفاً در موضوع هسته ای خواهد بود و در پی این هستیم که این بحران غیرواقعی را حل کنیم، بر این اساس، در پی روشنگری هستیم و به جهانیان اثبات کرده ایم که برنامه هسته ای ما کاملاً صلح آمیز است.
سخنگوی وزارت امور خارجه گفت: تا همین جایی که رسیده ایم بخش قابل توجهی از این هدف محقق و برای افکار عمومی روشن شده است که برنامه هسته ای ما کاربرد نظامی ندارد و در دکترین نظامی ما هیچ برنامه ای برای داشتن سلاح هسته ای وجود ندارد.
افخم افزود: با این روشنگری ها بخش زیادی از افکار عمومی به این حقایق اذعان کرده اند و رگه هایی از واقع بینی در غربی ها ناشی از همین روشنگری ها در مذاکرات است.
وی ابراز امیدواری کرد تحلیل های واقع بینانه به تصمیم گیری های عادلانه و به دور از تعصب و زیاده خواهی کمک کند.
در ادامه خبرنگار دیگری از افخم پرسید: در راهپیمایی ضدتروریستی پاریس هیچ یک از مقامات ایران شرکت نکردند، علت رویکرد وزارت خارجه به این راهپیمایی چیست؟
سخنگوی دستگاه دیپلماسی در پاسخ گفت: اطلاعات جزئی در این باره ندارم، سفارت ما در برنامه های رسمی دولت فرانسه مشارکت داشته و به مسئولیت خود عمل کرده است.
افخم در پاسخ به اصرار این خبرنگار مبنی بر اینکه آیا از سفارت ایران در پاریس در این راهپیمایی شرکت کرده اند افزود: سفارتخانه ها مسئول کار با دولت ها و شرکت در برنامه های رسمی هستند و سفارت ما در پاریس به وظایفش به دقت و به درستی عمل کرده است.
استفاده از ابزار فرسوده تحریم، تکرار اشتباهات گذشته
سخنگوی وزارت امور خارجه با هشدار به مقامات آمریکا ، استفاده از ابزار نامشروع، از کار افتاده و فرسوده تحریم را تکرار اشتباهات گذشته دانست .
مرضیه افخم در نشست خبری در پاسخ به پرسشی درباره تهدید جمهوری خواهان علیه کشورمان مبنی بر احتمال اعمال تحریم های جدید و تاثیر آن بر مذاکرات گفت: گفتگو های هسته ای در دوره تمدید در جریان است و دو طرف توافق کردند که به چارچوب سیاسی برسند تا بر اساس آن امکان ورود به جزییات و ابعاد فنی و حقوقی فراهم شود .
وی افزود: وزارت امور خارجه در هر دوره از مذاکرات ارزیابی هایی دارد و در باره همه تماس ها و برنامه های کاری متناسب با راهبردها ارزیابی می کنیم که این شامل مذاکرات هم می شود .
افخم گفت : هر گاه احساس کنیم مذاکرات در چارچوب هایی که تضمین کننده نظر ما نیست و مسیر چشم انداز لازم را برای رسیدن به توافق جامع ندارد مشورت ها صورت خواهد گرفت و این ناظر بر همه مسائل سیاسی از جمله مذاکرات است .
وی افزود : در عین حال مباحثی از سوی کنگره و در فضای سیاسی داخلی آمریکا مطرح می شود و شاهد اظهار نظر برخی مقامات امریکایی هستیم ؛ بحث تحریم و استفاده از این ابراز نا مشروع ، از کارافتاده و فرسوده تکرار اشتباهات گذشته است .
افخم اضافه کرد : ناکارآمدی و بیهوده بودن ابزار تحریم برای جهانیان مشخص است و به طور مشخص ملت ایران نشان داده اند متناسب با اهداف خود در شرایط دیگری برنامه های اقتصادی ، سیاسی و چشم انداز فعالیت هایش را پیش می برد .
سخنگوی وزارت امور خارجه تاکید کرد : از نظر ملت ایران تحریم ها نامشروع ، ظالمانه و غیر انسانی است و ابزاری نا کارآمد و فرسوده محسوب می شود .
وی اظهار داشت : ما مبنای کارمان را بر اساس اقتصاد مقاومتی ، پیگیری اهداف سیاسی و اقتصادی و گسترش روابط به ویژه با همسایگان در مسیر طبیعی پیگیری می کنیم .
افخم اظهار امیدواری کرد : واقع بینی بر سیاست های فرسوده حاکمان آمریکا برقرار شود و از تکرار اشتباهات گذشته بپرهیزند زیرا ثمری برای دولت امریکا نخواهد داشت .
سخنگوی وزارت امور خا رجه در پاسخ به پرسش دیگری درباره نقش روسیه در مذاکرات هسته ای و کمک به لغو تحریم ها گفت: روسیه هم به عنوان کشور بزرگ همسایه که روابط دوجانبه خوب و گسترده ای داریم و مشورت های منطقه ای و بین المللی مستمری می کنیم و هم به عنوان عضو پنج بعلاوه یک نقش موثر و فعالی در روند مذاکرات هسته ای دارد .
افخم افزود : گفتگوهای ایران و روسیه درباره همکاریهای گسترده دو جانبه به ویژه در عرصه های سیاسی و اقتصادی برقرار است و مشورت های مستمر و منظمی میان دو طرف وجود دارد .
وی اضافه کرد : این گفتگوها در سطوح روسای جمهور و وزرا ادامه دارد و اخیرا نیز معاون وزیر امور خارجه روسیه به عنوان مقام مسئول در تیم مذاکره کننده هسته ای آن کشور در سفری به تهران آخرین مشورت ها را در موضوع هسته ای داشت .
افخم نقش روسیه را در مذاکرات هسته ای موثر دانست و افزود : این کشور می تواند نقش فعالتری برای تسریع مذاکرات و دستیابی به توافق عادلانه و عاقلانه مبتنی بر چارچوب های مد نظر جمهوری اسلامی ایران ایفا کند و این مشورت ها و گفتگوهای موثر میان دو کشور به تدریج می تواند آثارش را نشان دهد .
سخنگوی وزارت امور خارجه در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا رئیس جمهور و وزیر امور خارجه در کنفرانس امنیتی مونیخ شرکت می کنند ؟ گفت: دعوت نامه هایی برای مسئولان کشورمان ارسال شده و برنامه ها در حال تنظیم و بررسی است ؛ تا برگزاری این کنفرانس چند هفته باقی مانده است هر چه نزدیکتر شویم درباره سطح شرکت در آن اطلاع رسانی دقیق خواهیم کرد .
افخم در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا برنامه ای برای سفر وزیر خارجه به عربستان تنظیم شده است ؟ گفت: موضوع دعوت مقامات سعودی از آقای ظریف برای سفر به این کشور همچنان در دستور کار است ما در پی این هستیم که دیدار وزرای امور خارجه دو کشور در تهران یا ریاض صورت گیرد .
وی افزود : گفتگو ها و تماس های دو کشور درباره مسائل و تحولات منطقه ای به ویژه در باره مبارزه با تروریسم و افراط گرایی ادامه دارد در زمان مناسب که چارچوب ها مشخص شود این سفر ها می تواند انجام شود .
سخنگوی وزارت امور خارجه در پاسخ به پرسش دیگری درباره سفیر جدید عربستان در ایران اظهار داشت : سفیر جدید این کشور معرفی شده است و مراحل اجرایی و اداری خود را طی می کند معمولا سفارت خانه ها در چنین شرایطی ماموریت ها را به سطوح دیگری واگذار می کنند و به هر حال سفارت عربستان فعالیت عادی خود را دارد.
روزهای شلوغ ظریف در ژنو
سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان گفت : وزیران خارجه جمهوری اسلامی ایران و امریکا امروز در ژنو دیدار و آخرین مسائل و وضع مذاکرات هسته ای را بررسی می کنند.
افخم در پاسخ به این پرسش که آقای ظریف پس از دیدار با جان کری چه برنامه های دیگری در اروپا دارد، افزود: آقای ظریف در مدتی که در ژنو و اروپاست، گفتگوهایی با همتایانش و مسئولانی که مذاکرات هسته ای را بر عهده دارند انجام خواهد داد که متناسب با پایان یافتن مذاکراتش با وزیر خارجه امریکا، دیگر برنامه های تنظیم شده به تدریج اطلاع رسانی خواهد شد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا آقای ظریف به دیگر کشورهای اروپایی نیز سفر خواهد کرد، گفت: بله، قرار است سفرهای دیگری انجام دهد اما اجازه دهید به تدریج اعلام خواهیم کرد زیرا امروز روز اصلی مذاکرات هسته ای میان دو وزیر خارجه ایران و امریکاست و در باره برنامه های بعدی متناسب با پایان مذاکرات هسته ای اطلاع رسانی خواهد شد.
محکومیت اقدامات تحریک آمیز علیه مسلمانان در فرانسه
سخنگوی وزارت امورخارجه هر گونه اقدام تحریک آمیز علیه مسلمانان در فرانسه را محکوم کرد.
مرضیه افخم در نشست خبری در پاسخ به پرسشی درباره اقدام تروریستی اخیر در فرانسه و تلاش نشریه فرانسوی برای چاپ کاریکاتور موهن جدید علیه مقدسات اسلامی گفت: ما با اعلام صریح مواضع خود درباره این اقدام تروریستی، گفتیم تروریسم را در هر نقطه از جهان محکوم می کنیم.
وی افزود: ما اعلام کرده ایم که اقدامات تروریستی هیچ نزدیکی و تشابهی با دیدگاه های اسلامی ندارد و کاملاً مغایر با آموزه های اسلامی است در عین حال اقدامات تحریک آمیز را محکوم می کنیم.
افخم تصریح کرد: اقدام توهین آمیز این هفته نامه فرانسوی را نیز محکوم می کنیم زیرا موجب تحریک و جریحه دار شدن احساسات مسلمانان خواهد شد و به دور تسلسل افراط گرایی در جهان دامن می زند.
وی احترام به مقدسات پیروان ادیان الهی را اصلی مسلم و پذیرفته شده دانست و تأکید کرد: دولتمردان اروپایی باید به این اصل احترام بگذارند.
افخم گفت: در هر حال سوء استفاده رایج از آزادی بیان در غرب پذیرفته نیست و باید از آن جلوگیری شود.
در پی توافق عادلانه، عاقلانه و پایدار هستیم
در ادامه خبرنگاری از سخنگوی وزارت امورخارجه پرسید: آیا اظهارات اخیر اوباما و جان کری درباره تلاش برای رسیدن به توافق هسته ای با ایران را می توان نشانه دست برداشتن آمریکا از زیاده خواهی های گذشته دانست؟
افخم در پاسخ گفت: اظهارنظرهای مختلفی درباره مذاکرات می شود، ما بر اساس اراده سیاسی که از ابتدای مذاکرات اعلام کرده ایم در طول مذاکرات کاملاً روشن نشان داده ایم در پی توافق عادلانه، عاقلانه و پایدار هستیم.
وی افزود: در زمان هفت ماهه تمدید نیز دوره های مختلف مذاکرات صورت می گیرد تا اختلاف نظرها و فاصله دیدگاه دو طرف رفع و امکان توافق میسر شود.
افخم تأکید کرد: البته این به معنی این نیست که از دیدگاه هایمان عقب نشینی کنیم، خطوط قرمز ما مشخص و خواسته هایمان برای طرف مقابل کاملاً روشن است.
وی اضافه کرد : در عین حال خوش باورانه به روندها نگاه نمی کنیم بلکه در هر دوره مبتنی بر واقع بینی در مذاکرات شرکت می کنیم. اگر آنان با حسن نیت و بر اساس واقع بینی در مذاکرات حضور یابند، هنوز امکان رسیدن به توافق جامع وجود دارد.
افخم گفت: امروز تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان در ژنو حضور دارد و مذاکرات را پیگیری می کند و تا زمانی که این چارچوب ها وجود داشته باشد امکان رسیدن به توافق سیاسی و دستیابی به توافق جامع ممکن است.
ایران خواهان حل سیاسی مسائل سوریه است
سخنگوی دستگاه دیپلماسی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا ما در مذاکرات معارضان سوریه با دولت این کشور در روسیه شرکت می کنیم؟ گفت: هنوز درباره اینکه دعوتنامه رسمی برای ما ارسال شده باشد اطلاع ندارم.
افخم افزود: مشورت های سیاسی با روسیه و سوریه برای شکل گیری اقدام سیاسی و گفتگوها و ایجاد چارچوب های لازم در این باره ادامه دارد.
وی با اشاره به زمان 9 روزه باقی مانده تا مذاکرات روسیه، اضافه کرد: ایران به عنوان یکی از طرف هایی که خواهان حل سیاسی مسائل سوریه است، همکاری خوبی با این کشور و روسیه دارد.
سخنگوی وزارت امورخارجه در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه آیا وزیر خارجه با دیگر همتایانش در 1+5 دیدار می کند؟ گفت: مشورتها و گفتگوها درباره آخرین وضع مذاکرات هسته ای با دیگر اعضای 1+5 انجام می شود و متناسب با روندی که طی خواهد شد، در پایان هر دور از گفتگوها اطلاع رسانی خواهیم کرد.
افخم افزود: اکنون برنامه برای ما روشن است اما برنامه های مذاکراتی گاهی طولانی می شود و به علت گستردگی و پیچیدگی موضوعات گاهی زمان بندی ها ممکن است تغییر کند، به همین علت متناسب با آخرین وضع مذاکرات درباره برنامه ها اطلاع رسانی خواهد شد.
سفر قریب الوقوع ظریف به افغانستان
وی در پاسخ به پرسش دیگری درباره برنامه سفر وزیر امورخارجه به افغانستان گفت: برنامه ریزی ها، گفتگوها و کارهای تشریفاتی در این باره انجام می شود و آقای ظریف سفر قریب الوقوعی به افغانستان انجام خواهد داد.
افخم افزود: در چند ماه گذشته پس از برگزاری انتخابات، انتخاب رئیس جمهور و روند تدریجی تکمیل کابینه در افغانستان، سفرها و گفتگوهای خوبی میان مقامات دو طرف انجام شده است، همچنان که هفته گذشته مشاور امنیت ملی رئیس جمهور افغانستان به ایران سفر کرد.
وی اضافه کرد: گفتگوی مقامات دو کشور همسایه به طور گسترده و طبیعی ادامه دارد و ضروری است مشورت ها به طور مستمر برقرار باشد.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی گفت: دو کشور مجموعه گفتگوهایی دارند و زمینه های همکاری و تنظیم سند همکاری و روابط جامع و دوستانه دو کشور مراحل نهایی اش را طی می کند. بر این اساس، برنامه های دیدار و گفتگوی وزیر خارجه با مقامات افغان در حال تنظیم است.
افخم افزود: سفر رئیس جمهور افغانستان نیز از مدتی پیش مطرح بود که دو کشور آن را در دستور کار دارند و در زمان مناسب انجام خواهد شد.
کد خبر: ۵۴۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۴
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
روزنامه ابتکار در سرمقاله خود نوشت:سيد محمد خاتمي و محمود احمدي نژاد هر کدام هشت سال افتخار رياست جمهوري ايران را در کارنامه خود دارند. اين دو هم به لحاظ ويژگي هاي شخصيتي و هم روش مديريتي هيچ شباهتي با هم نداشتند. پوزيشن اصلي خاتمي فيلسوف، روشنفکر و نظريه پرداز است و در جايگاه رياست جمهوري هم تلاش کرد که يک فيلسوف-رئيس جمهور باشد. خاتمي از نظر رفتار شخصي، مداراجو و مشورت پذير بود.
اسلام رحماني دغدغه اصلي اش بود. اما محمود احمدي نژاد هيچگاه نخواست پوزيشن مهندسي را رها کند و ميانه اي با نظريه پردازي نداشت. او بيشتر عملگرا و جزئي نگر بود. تکنيکال فکر ميکرد و به همين دليل هم بخش نظريه پردازي را به تنها مونس خود يعني مشايي سپرد. او از نظر رفتار شخصي سخت گير و ستيزه جو و مشورت ناپذير بود و تلاش ميکرد يک انقلابي-رئيس جمهور باشد.
پيامد و آثار دوره رياست جمهوري ان دو نيز تابع اين تفاوت همين ويژگي ها بود. يکي محور گفتمان اصولگرايي بود و ديگري رهبري گفتمان اصلاح طلبي را بر عهده داشت. هر کدام پس از هشت سال رياست جمهوري سنت نوعي خاصي از حکمراني را بر جاي گذاشتند. اما چرخ روزگار آن دو را در دوره بازنشستگي شبيه هم نموده است.
سيد محمد خاتمي که از محبوبيت غير قابل انکاري بر خوردار است همچنان سيبل مخالفت ها و موافقت هاست...سيد محمد با تابلوي "فتنه" دست به گريبان است و پشت اين خاکريز زمين گير شده است و محمود نيز با تابلوي "انحراف" گرفتار شده است. رئيس جمهور اسبق، جناب آقاي خاتمي پس از وقايع 88 برغم تنظيم رفتار خود بر مدار جمهوري اسلامي و تأکيد مکرر بر انطباق عناصر گفتماني اش بر فرا گفتمان جمهوري اسلامي، همچنان متهم به رهبري فتنه است و در نگاه رقيبان اين مقدار تعهد جبران کاستي هايش را نميکند و فعاليتش مشروط به توبه و اعلام برائت از سران فتنه شده است.رئيس جمهور سابق جناب آقاي احمدي نژاد هم در نظر هم کيشان گذشته خود فاقد صلاحيت فعاليت شناخته شده است و مجوز فعاليتش مشروط به اعلام انزجار نسبت به يار ديرنه اش جناب مشايي است. اخيراًً تحت فشارهاي وارده (و به زعم برخي طي يک تاکتيک) جناب مشايي از ساحت سياست خداحافظي کرد. اقدامي که به منزله آشتي گروههاي اصولگرا با محمود احمدي نژاد تفسير شد. ولي اين حرکت در نظر تعدادي از گروههاي اصولگرا کافي ارزيابي نشده و تصريح کردند که احمدي نژاد بايست به صورت علني نسبت به مشايي اعلان برائت و انزجار نمايد!پس تا به اينجا اين دو رئيس جمهور محترم فعاليتشان در زمان بازنشستگي در تعليق ميباشد و جالب اين که هيچکدام از محدوديتهاي برشمرده شده توسط مراجع قانوني بر آنان اعمال نشده بلکه به دليل تفسير برخي گروههاي قدرتمند، اين جايگاه براي اين دو تعريف شده است.اين در حالي است که هر کدام از اين دو بزرگوار برغم وجود اشکالات دوران مديريتشان، داراي مزيت ها و ظرفيت هاي بسياري هستند که ميتوانست در خدمت نظام و کشور قرار گيرد و هر کدام نقش يک مشاور و سفير را در پيشبرد اهداف عالي نظام ايفا نمايند اما تعليق غيررسمي فعاليت اين دو به تعليق و ابهام فضاي سياسي نيز منجر شده است.
کد خبر: ۵۳۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۱۳
یکی از اعضای داعش متوجه حضور پسر خاله و رفیق دوره کودکی اش در میان افرادی که قرار است اعدام شوند، می شود و تلاش زیادی می کند تا مانع اعدام وی شود اما این تلاش ها راه به جایی نمی برد و مسئول داعش خود وی را مامور کشتن رفیق دوران کودکی اش می کند.این فرد پس از کشتن رفیق دوران کودکی اش بسیار گریه می کند که این اقدام سبب می شود که یکی از سرکرده ای داعش تیر خلاص به این عضو داعش بزند.
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
کمکهای هوایی آمریکاییها به داعش در عراق واکنش نمایندگان پارلمان این کشور را به دنبال داشته است.
به گزارش پایگاه النهرین، مثال آلوسی عضو کمیته روابط خارجی پارلمان عراق خواستار احضار سفیر آمریکا در عراق در قبال اخبار مربوط به پرتاب سلاح از سوی هواپیماهای آمریکایی برای داعشی ها شد.
وی افزود: اگر این اخبار صحت داشته باشد که هواپیماهای آمریکایی در مناطق تحت کنترل داعش در استان صلاح الدین سلاح پرتاب می کنند باید سفیر آمریکا در بغداد احضار شود.
آلوسی تاکید کرد: صحت این اخبار به این مفهوم است که مشکل کنونی باید از طریق مواضع رسمی و نه حرف های قشنگ حل شود.تعدادی از کشورهای عربی از داعش حمایت می کنند.
همزمان حنان الفتلاوی نماینده مستقل پارلمان عراق نیز گفت: جنگنده های ائتلاف بین المللی مرکز نظامیان عراقی را در بیجی هدف قرار داده اند و سبب کشته شدن تعدادی از نیروهای عراقی شده اند.
وی افزود: دولت عراق باید در این باره واکنش نشان دهد.سکوت فرمانده کل نیروهای مسلح و وزارت دفاع عراق در این باره تامل برانگیز است.آیا ما باید دوباره باور کنیم که این اقدامی غیر عمدی و اشتباهی بوده است؟ آیا اشتباه فقط باید درباره ارتش و نیروهای مردمی عراق رخ دهد؟ آیا ارسال سلاح برای داعشی ها در منطقه بلد اشتباهی است؟ ما نیاز به پاسخ روشن داریم.
الفتلاوی تاکید کرد: ما منتظر موضع دولت عراق برای توقف این بازی مضحک هستیم زیرا مردم عراق بر این باورند که ائتلاف بین المللی برای مقابله با داعش نیامده است بلکه برای حمایت از تروریست های داعش و جنگ با نیروهای مردمی آمده است.
از سوی دیگر وفیق السامرایی از کارشناسان نظامی با اشاره به نقش نیروهای مردمی اعلام کرد: نیروهای امنیتی و مردمی در حال تکمیل جاده به سوی حرمین عسکریین(ع) و تطهیر منطقه سامراء-دیالی هستند.
روایتی از بی رحمی تکفیریها
این درحالی است که یک از تروریست های داعش که در دیالی بازداشت شده اند اعترافات تکان دهنده ای بی رحمی داعشی ها داشت. وی که ع-ج نام دارد اعلام کرد: داعش در جاده کشاورزی در نزدیکی تکریت در چند ماه قبل کمین کرده بود و تعدادی از نیروهای امنیتی را بازداشت و به مناطق دور دست برای اعدام برد.
فرد بازداشت که از ساکنان صلاح الدین است افزود: یکی از اعضای داعش متوجه حضور پسر خاله و رفیق دوره کودکی اش در میان افرادی که قرار است اعدام شوند، می شود و تلاش زیادی می کند تا مانع اعدام وی شود اما این تلاش ها راه به جایی نمی برد و مسئول داعش خود وی را مامور کشتن رفیق دوران کودکی اش می کند.این فرد پس از کشتن رفیق دوران کودکی اش بسیار گریه می کند که این اقدام سبب می شود که یکی از سرکرده ای داعش تیر خلاص به این عضو داعش بزند.
این فرد بازداشت شده اذعان کرد: بسیاری از داعشی ها فریب خورده اند و افکار این گروهک را قبول ندارند.دهها داعشی از مراکز این گروهک فرار کرده اند و تمایلی برای جنگ ندارند.سرکرده های این گروهک را دیگر کشورهای عربی و خارجی تشکیل می دهند و عراقی ها نقش زیادی ندارند.
دفع حمله داعش به عامر الفلوجه در غرب عراق
همزمان شاکر العیساوی رئیس شورای ناحیه عامریه الفلوجه از هلاکت ده ها داعشی که سعی داشتند به ناحیه عامریه فلوجه نفوذ کنند خبر داد و افزود: تروریست ها از مناطق البوهوی و الحصی قصد نفوذ به عامر الفلوجه را داشتند. درگیری های شدیدی در جریان است که طی آن شمار زیادی از تروریست ها به هلاکت رسیده اند.
منبع : تسنیم
کد خبر: ۵۳۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۷
براساس آمارها، در حدود یکمیلیون ایرانی در آمریکا سکونت دارند. از این تعداد چند نفر موفق به ورود به ردههای بالا در ادارات دولتی آمریکا شدهاند؟ بالاترین جایگاهی که یک ایرانی در دولت آمریکا کسب کرده است متعلق به کیست؟ در این گزارش با مقامات ایرانی دولت آمریکا بیشتر آشنا میشوید.گروه گزارش ویژه مشرق - چندی قبل خبر انتصاب یک ایرانی به عنوان معاون امور بینالملل وزارت خزانهداری آمریکا منتشر شد. رامین طلوعی، شهروند آمریکایی ایرانیالاصلی است که به این سمت برگزیده شد. به همین بهانه، نگاهی به ایرانیان حاضر در مناصب مهم دولتی و فدرال در آمریکا خواهیم داشت.
روایات مختلفی از تعداد ایرانیان مقیم آمریکا وجود دارد که هیچکدام معتبر نیست. چرا که بسیاری از ایرانیان هنوز ایرانی بودن خود را اعلام نکردهاند. اما نزدیکترین تخمین غیر رسمی را میتوان برآورد "دفتر حفاظت منافع ایران" در واشنگتن دی سی دانست که این تعداد را 900 هزار نفر بر اساس گذرنامههای موجود اعلام کرده است. در هر حال، از این جمعیت تنها 12 نفر موفق به ورود حائز اهمیت به دستگاه سیاسی آمریکا شدهاند که در این گزارش به معرفی آنها میپردازیم.
گلی عامری (Goli Ameri)"گلی یزدی" متولد 4 مهر 1335 (26 سپتامبر 1956) در تهران است. او سیاستمدار و تاجر ایرانی مقیم آمریکا است. در پرتلند ایالت اورگن آمریکا زندگی میکند و دو فرزند دارد. او بنیانگذار و رییس اجرایی شرکت "مشارکت جهانی" (Global Engagement) است که هدف آن تقویت علائق و اهداف مشترک میان آمریکا و دیگر کشورهای جهان است. وی، معاون دبیر کل سابق دفتر ارزشهای انسانی و دیپلماسی صلیب سرخ و هلال احمر و مدیر کل سابق (معاونت وزیر) امور آموزشی و فرهنگی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا بوده است. در سال 2004، به عنوان یک جمهوریخواه وارد مجلس نمایندگان آمریکا شد؛ در دوره جورج دابلیو بوش، به عنوان یکی از اعضای هیات سه نفرهٔ آمریکا در شصت و یکمین نشست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد حضور داشت و سپس به عنوان نماینده امریکا در سازمان ملل متحد تا 26 می 2006 فعالیت کرد.عالیتها و افتخاراتاو صاحب بیش از 50 مقاله و گزارش در زمینه بازار ارتباطات و دارای اعتبار و شهرت در مجلات و روزنامههای معتبری چون Telephony، The Oregonian, The Seattle Times, The San Jose Mercury News، و Internet Week است. شرکت او موسوم به eTinium آنقدر در کار خود موفق بود که چندین مرتبه بعنوان سخنران به کنفرانسهای صنعتی جهان دعوت شد. علاوه بر این، در ردههای دانشگاهی به عنوان نماینده یا هماهنگ کننده فعالیتهای بسیاری داشت. عامری، به زبانهای انگلیسی و فرانسه تسلط کامل داشته و با اسپانیایی نیز آشنایی دارد.
در اکتبر 2007، به خاطر تلاشهایش در سازمان ملل و فعالیتهای مستمرش در هیئت مشاور برنامه "آموزش ملی رهبری زنان" از سوی مجله "زنان شمال غرب" در لیست یکصد زن قدرتمند آمریکا قرار گرفت. همچنین در 11 می 2008، موفق به کسب جایزه "مدال افتخار جزیره الیس" که به 100 فرد موفق غیر بومی آمریکا اعطا میشود شد. او در سال 2012 به عضویت هیئت امناء سازمان خصوصی "خانه آزادی" در آمد. در روز 4 جولای 2012، روزنامه نیویورک تایمز به انتخاب عامری در لیست منتشره "موسسه کارنگی" بعنوان "مهاجرین افتخارآور آمریکا" اشاره کرد.
مبارزات انتخاباتیسال 2004 اما سال مبارزات انتخاباتی عامری در منطقه خود برای ورود به مجلس نمایندگان بود. او با شکست "تیم فیلیپس" (Tim Phillips) اعتدالگرا که یک بازرگان کوچک بود و شکست "جیسون مشل" (Jason Meshell) محافظهکار به عنوان نامزد نهایی حزب جمهوریخواه اورگن وارد فاز رقابت با "دیوید وو" (David Wu) دموکرات شد. عامری، استاد جمعآوری کمک مالی است. به همین دلیل، توجه مقامات واشنگتننشین به او جلب شد. او آنقدر در مرکز توجه قرار گرفت، که از وی به عنوان مورد بحثترین و قویترین نامزد انتخاباتی مجلس نمایندگان در سال 2004 یاد میشد.
رقابت وی با وو زمانی به چالش بزرگ کشیده شد که بحث تجاوز جنسی وو در دوران دانشگاه به یکی از همکلاسیهایش، در رسانهها مطرح شد. در ابتدا، عامری خواهان ورود و دامان زدن به این بحث نبود، اما در مراحل اخر رقابت این بحث را پر رنگ کرد. سرانجام، وو با کسب اراء 58 درصد نسبت 38 درصد عامری وی را شکست داد. اما قصه به اینجا ختم نشد؛ این وو بود که در سال 2011 که فضاحت تعرض جنسی وی به یکی از دختران کمپین تبلیغاتیاش علنی شد، مجبور به استعفا گردید.
دوران فعالیت در سازمان مللدانش و تخصص عامری در زمینه ارتباطات موجب موفقیت او در سامان ملل متحد شد. در تابستان 2005، جورج دابلیو بوش گلی عامری را به عنوان نماینده دائم امریکا در سازمان ملل برگزید. او با تسلط بر تکنولوژی نوین و طرح دولت اینترنتی در زمینه اصلاح سیستم مدیریتی سازمان ملل و شکلگیری شواری حقوق بشر موفقیت بسیاری را کسب کرد. مجلس سنا نیز به دلیل فعالیتهای وی دوره نمایندگی وی در سازمان ملل را تا 26 می 2006 تمدید کرد.
او در کنفرانسهای مختلف در مورد موضوعات دموکراسی و حقوقبشری سخنرانیهایی داشته است که میتوان مهمترین آنها را "بحران ایران: مسئله فرا قارهای" اشاره کرد.
فعالیت در وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکادر 15 نوامبر 2007، جورج دابلیو بوش وی را به عنوان نامزد احراز پست مدیر کل (معاونت وزیر) امور آموزشی و فرهنگی وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا به مجلس سنا معرفی کرد. وظیفه وی، اشاعه دیپلماسی عمومی امریکا به دیگر نقاط جهان بود. مجلس سنا در روز 13 مارس 2008 صلاحیت وی را تایید کرد. عامری، به منظور انجام ماموریتهای خود به کشورهای مختلف سفر کرد. در اولین سفر خود در می 2008 به امارات متحده عربی و قطر سفر کرد تا سیاستهای آموزشی و فرهنگی آمریکا در آن کشورها را توسعه بخشد. سفر دوم او به برزیل بود. در همان ماه می، وی در "برزیلیا" با فرناندو حداد -وزیر آموزش برزیل دیدار کرد. در این دیدار او قول مساعدت یک میلیون دلاری به سیستم آموزشی برزیل را داد. در ماه ژوئن 2008، به جمهوری آذربایجان سفر کرد که طی آن به "میسیر مردانف" -وزیر آموزش این کشور- اطمینان داد که پذیرش سالیانه دانشجویان آذربایجانی در آمریکا را افزایش خواهد داد. در جولای 2008، به اندونزی سفر کرد و با "فصلی جلال" -مدیر کل آموزش عالی وزارت آموزش اندونزی- دیدار کرد. در سپتامبر 2008، به چین و ویتنام سفر کرد. در سفر به چین با تنی چند از مقامات آموزشی و فرهنگی این کشور دیدار کرد و در ویتنام اقدام به تاسیس دفتر مشاوره آموزشی نمود. دوره مدیریت وی در تاریخ 20 ژانویه 2009 همزمان با به پایان رسیدن دولت بوش، به اتمام رسید.
سیروس امیر مکری (Cyrus Amir-Mokri)"سیروس امیر مکری" متولد 1334 تهران است. او پس از انقلاب به همراه خانواده خود در سال 1981 به آمریکا مهاجرت کرد. وی در سال 1986 از دانشگاه هاروارد در رشته زیست شیمی فارغ التحصیل شد. سپس در رشته تاریخ در دانشگاه شیکاگو با گرایش تاریخ مدرن خاورمیانه ادامه تحصیل داد. او کمک هزینه تحصیلی سال پایاننامه خود را از "بنیاد ملون" (Mellon Foundation) دریافت کرد. پایان نامه دکترای وی در مورد تاریخ مشروطه ایران بود. سرانجام وی موفق به اخذ مدرک دکترای تاریخ و همزمان با آن، کارشناسی از دانشگاه شیکاگو شد.بالاترین منصب دست یافته امیر مکری، معاونت وزیر در موسسات مالی وزارت خزانهداری آمریکا بوده است. او همچنین مشاور ارشد رییس "کمیسیون تجارت کالا" و از اصلیترین افراد در تصویب قانون "داد فرانک" (Dodd-Frank) - که حقوق مصرف کننده و اصلاحات وال استریت را در بر داشت- بود. همچنین به عنوان نماینده کمیسیون در "شورای نظارت ثبات مالی" فعالیت کرده است. از دیگر منصبهای وی، منشیگری قاضی "بروس ام. سیلا" (Bruce M. Selya) در دادگاه تجدیدنظر است.
مکری قبل از اینکه وارد دستگاه دیپلماسی امریکا بشود، در موسسات حقوقی Skadden, Arps, Slate, Meagher & Flom LLP به عنوان سهامدار فعالیت داشت. او معمولا وکالت پروندههای پیچیده تجاری را بر عهده گرفته است. او هم به "مدال افتحار جزیره الیس" که مختص غیربومیان موفق آمریکا میباشد، دست یافته است.
هوشنگ انصاری (Houshang Ansari)"هوشنگ مستمند شیرازی" معروف به هوشنگ انصاری متولد 1305 اهواز است. این سرمایهدار ایرانی به مدت 18 سال در دوره پهلوی دوم فعالیت سیاسی و تجاری داشت. از مناصب وی در آن دوره میتوان به معاونت فنی وزارت بازرگانی، سفیر ویژه در کشورهای آفریقایی، و سفیر ایران در پاکستان و سیلان اشاره کرد. وی در دولت امیر عباس هویدا به وزارت اطلاعات و جهانگردی و اقتصاد رسید، و در دولت آموزگار وزیر دارایی و وزیر اقتصاد بود.
انصاری در سال 1933 از طریق "عباس آرام" - سفیر وقت ایران در آمریکا- با مریم پناهی آشنا شد و ازدواج کرد. از فعالیتهای وی در دورانی که سفیر ایران در آمریکا بود میتوان به مجاب کردن محمدرضا شاه برای کمکهای میلیون دلاری به کشورهای دیگر و امضاء قرارداد با "هنری کیسینجر" -وزیر امورخارجه وقت آمریکا- برای احداث 8 نیروگاه هستهای اشاره کرد.
در دهه ،1970 سازمان سیا در گزارشی هوشنگ انصاری را یکی از 17 نفر "حلقه درونی" محمدرضا شاه خواند و وی را یکی از 2 گزینه شاه برای جایگزینی هویدا نامید. وی، با تاسیس حزب رستاخیز به عنوان رهبر "جناح سازنده" این حزب از سوی شاه انتخاب شد. این جناح، رقیب "جناح پیشرو" به رهبری جمشید آموزگار بود. بسیاری از حامیان انصاری از کسانی بودند که از انتخاب آموزگار به عنوان رهبر جناح پیشرو و حزب رستاخیز رضایت نداشتند. "عباس میلانی" -مورخ معاصر ضدانقلاب- در کتاب خود به نقل از مریم پناهی -که در سالهای بعد از انصاری طلاق گرفت- آورده که "یکی از دو اشتباه بزرگ شاه انتخاب نکردن هوشنگ بعنوان رهبر حزب رستاخیز بود و یکی از قویترین علل وقوع انقلاب 57 را میتوان همین امر دانست".انصاری که از ثروتمندان تاریخ ایران محسوب میگردد، پس از عدم توفیق شرکت معروف خود به نام "فخر ایران" آن را به دولت شاه فروخت. وی در سال 1356 به ریاست شرکت ملی نفت ایران برگزیده شد اما در سال 1357 همزمان با کوبیده شدن بر طبل انقلاب به بهانه درمان ناخوشی خود، برای همیشه به خارج از ایران عزیمت کرد. او که با ثروت هنگفتی پای به خاک آمریکا گذاشت در سال 1986، رسما شهروندی آمریکا را گرفت و مدیریت شرکت National Oilwell Varco را بر عهده گرفت اما بعدها از آن استعفا داد. انصاری هم اکنون مدیر عامل شرکت Stewart & Stevenson LLC است و صاحب هلدینگ بزرگ "گروه پارمان" (Parman Group) در هیوستن است. این هلدینگ دارای چند شرکت با زمینه فعالیت تجارت بینالمللی، ساخت و ساز، تولید وسایل رفاهی، تولید منسوجات، و تولید تجهیزات صنعت نفت است.
انصاری که به عنوان دوست قدیمی کیسینجر و شریک تجاری وی از جمهوریخواهان جانفدای آمریکا محسوب میگردد، در تاسیس چندین موسسه و نهاد آموزشی و پزشکی نقش اساسی داشته است که از آن دست میتوان به "دانشگاه سن مارتین" و موسسه "جیمز بیکر" اشاره کرد.
هماکنون انصاری در هیوستون زندگی میکند و گرایش سیاسی جمهوریخواه دارد. او از اصلیترین افراد در بنیانگذاری موسسه جیمز بیکر تگزاس است. همچنین بخش ذخایر اسلامی موزه هنرهای عالی هیوستن تا حد بسیاری مدیون سرمایه و حمایت انصاری و همسرش است. اما وی در سال 2004 با یک اقدام چشمگیر و سیاستمدارانه، 15 میلیون دلار جهت پیشبرد امور "مرکز پژوهشهای سلولهای بنیادین" به دانشگاه "کرنل" اهدا کرد.
او که هم اکنون یکی از افراد هیئت مشاور تصمیمسازان "انجمن سیاست رسانهای آمریکا در خارج از مرزها" است، در فوریه 2014 از ورود کتاب "یک هزار سال کتاب ایرانی" به کنگره ملی امریکا حمایت بسیاری به عمل آورد.
این سرمایهدار و سیاستمدار کهنهکار ایرانی در سال 2003 موفق به دریافت "مدال افتخار جزیره الیس" و جایزه "وودرو ویلسون" (Woodrow Wilson) شد. در سال 2004 انصاری و همسرش شهلا اقدام به کمک مالی برای پیشبرد پروژه سلولهای بنیادین دانشکده علوم پزشکی دانشگاه کرنل کردند و این دانشکده در مقام قدردانی از این عمل، اقدام به ساخت "مرکز سلولهای بنیادین انصاری" کرد. همچنین، در سال 2004 اقدام به تاسیس آکادمی آمریکایی دیپلماسی کرد که در طی 2 سال بسیاری از بحثها، مناظرات، سخنرانیها، و سمینارها در مورد سیاست خارجی امریکا در ان صورت گرفت. علاوه بر این، کلکسیون تصویری انصاری از تاریخ امریکا در سال 2004 در "کتابخانه جورج بوش" به نام او نامگذاری شد.
مایکل بنیامین (Michael Benjamin)نام کامل او "مایکل بنیامین بونهور" و متولد 1348 (1969) نیویورک از یک پدر یهودی ایرانی و مادر هندوراسی است. او سرمایهگذار شخصی شرکتهای اینترنتی محسوب میگردد. در سال 2004 به عنوان نامزد جمهوریخواه برای ورود به مجلس سنا تلاش کرد اما توفیقی به دست نیاورد.
پدر بنیامین در سال 1950 از تهران به آمریکا مهاجرت کرد. پس از تولد بنیامین، پدرش درخواست انتقال به شعبه بانک امریکایی هندوراس را داد و خانواده وی به آنجا عزیمت کرد. اما در سال 1971 پرو و در سال 1973 اکوادور در انتظار او و والدینش بود. او در اکوادور در "آکادمی امریکایی کوتوپاکسی" تحصیل کرد. مقاصد بعدی خانواده سال 1974 نیویورک، سال 1980 کلمبیا، سال 1982 مکزیک، و در سال 1987 گرینویچ بود. بالاخره او موفق به اخذ مدرک کارشناسی خود از دانشگاه نیویورک در رشته اقتصاد و ادبیات غرب شد و به عنوان معاون رییس بانک سرمایهگذاری ریچر و شرکا (Richter & Co.,) در منهتن مشغول به کار شد. وی تا قبل از سال 1997 که تجارت و سرمایهگذاری شخصی خود را شروع کند، در شرکت "بیمه عمر گاردین" هم فعالیت داشت.ر سال 1996، در حالی که فقط 25 سال داشت، در رقابتهای انتخاباتی کنگره ملی آمریکا از منطقه منهتن شرکت کرد اما با اینکه گوی رقابت را "جرولد ندلر" (Jerrold Nadler) دموکرات از وی ربود، مورد تحسین "نیویورک پست" و "رادولف دابلیو جیولیانی" واقع شد. رییس ستاد انتخاباتی وی "جان سی وایتهد" (John C. Whitehead) رییس شرکت "گلدمن ساکس و شرکا" و "بانک فدرال نیویورک" بود. وایتهد بعدها وارد شرکت و توسعه و نوسازی منهتن شد و وظیفه بازسازی برجهای مرکز تجارت جهانی پس از واقعه 11 سپتامبر را بر عهده گرفت.
مایکل، در ژانویه 2003 اعلام کرد که قصد ورود به مبارزات انتخاباتی سنا و رویارویی با حریف دموکرات خود "چاک شامر" (Chuck Schumer) را دارد. وقنی او 20 هزار را نفر را در کمپین خود به کار گرفت و 820 هزار دلار هزینه این کمپین کرد، توجه ناظران را به خود جلب نمود. اما علیرغم تلاش بسیار مایکل بنیامین محافظهکار و موفقیتهای وی در جلب نظر مردم، کمیته جمهوریخواهان منطقه اقدام به انتخاب "هاوارد میلز" (Howard Mills) اعتدالگرا به جای وی کردند. هر چند که بعدها میلز در رقابت با شامر شکست خورد.
اما کنار گذاشتن بنیامین موجب افشاگری وی علیه هیئت جمهوریخواهان منطقه و جورج پتکی (George Pataki) -فرماندار نیویورک- گردید. اما در نامهای علنی مقامات نیویورکی را به طراحی بازیهای پنهان و ناجوانمردانه سیاسی و زد و بندهای کثیف و غیرانسانی متهم کرد و علت کنار گذاشته شدن خود را وابسته نبودناش به آنها ابراز داشت. وعدههای انتخاباتی او شامل کاهش مالیات، جلوگیری از ولخرجیهای دولتی، تامین امنیت اجتماعی، حمایت از همه والدین در مدارس و نه فقط ثروتمندان، منع سقط جنین به جز در موارد اضطراری، اشتغال زایی و جلوگیری از دخالت دولت در امور اقتصادی مردم، دفاع از هویت ملی، و رویکرد جدی نسبت به محور شرارت شامل ایران، کره شمالی، وسوریه بود. او از حمله به عراق و قرار دادن ایران در لیست محور شرارت حمایت کامل به عمل آورد.
جمشید دلشاد (Jamshid "Jimmy" Delshad)جمشید دلشاد معروف به جیمی دلشاد متولد 1318 شیراز و یهودی است.در سال 1338 همراه با برادران خود به آمریکا مهاجرت نموده و در دانشگاه "نوردریج" کالیفرنیا در رشته علوم تحصیل کرد. دلشاد در سال 1338 به آمریکا مهاجرت کرد و در سال 1358 یک شرکت رایانهای را تاسیس کرد. بعدها در سال 1369 به عنوان رییس کنیسه "سینای" که بزرگترین کنیسه جهان است، انتخاب شد. او هم اکنون از کاریزما و نفوذ بسیاری در جامعه یهودیان آمریکا برخوردار است.او در سال 2003 وارد شورای شهر بورلی هیلز شد و در 27 مارس سال 2007 رسما به عنوان شهردار این شهر انتخاب گردید. دلشاد، تا مارس 2011 شهردار شهر بورلی هیلز بود. وی، اولین ایرانی و تنها شخصیت ایرانی است که شهرداری یک شهر در امریکا را عهدهدار شده است.
جیمی دلشاد پس ار پایان دوره تحصیل، فعالیت خود را در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی ادامه داد و به مدت 7 سال در جایگاه یکی از مدیران اجرایی هیئت اموزشی آن دانشگاه تصمیمات مهمی را اتخاذ کرد. او در سال 1965 اقدام به تحصیل در رشته فنآوری انبارداری رایانهای کرد و در سال 1978 موفق شد که مستقلا در زمینه فعالیت خود را داشته باشد.
اما دلشاد در سال 1999 با انتخاب بعنوان رییس کنیسه "سینای"، شرکت رایانهای خود را به جهت کمک و مساعدت به جامعه یهودیان فروخت. او علت این عمل خود را وقف کامل خود به جامعه یهودیان و کشوری اعلام کرد که فرصت تجربه "زندگی آمریکایی" را به وی بخشیده است. جیمی اینچنین ابراز داشت: "من به عنوان یک تاجر و متخصص تکنولوژی با این عمل نه تنها قصد انتقال تجربه خود به سازمانهای یهودی غیرانتفاعی را دارم بلکه میخواهم مردم پیرامونی خود را به رویارویی با چالشهای جذاب و جدید زندگی دعوت کنم تا از این مجرا آنها مرا به عنوان یک الگوی موفق ببینندو تا به حدی با جامعه یهودیان آشنا شوند که خود را جزئی از ما ببینند".
وبسایت رسمی خود او جایی در معرفیاش اینچنین بیان میکند: "با آنکه او ایرانی است، اما آمریکا را کشور و بهشت خود دانسته و همیشه قدردان آن بوده است". وی وقتی در انتخابات 2003 شورای شهر پیروز شد، چنین گفت: "من با حس غرور ملی آمریکایی و افتخار به این مرز و بوم وارد شورای شهر شدم. من به این کشور که در حق من لطف کرد تا بتوانم از طریق ایجاد کار مساعد یک زندگی واقعی را تجربه کنم، همیشه بدهکارم".
جمشید دلشاد که علاقه عجیبی به جیمی بودن دارد اما نام فامیلی دلشاد را هنوز به عللی که روشن نکرده حفظ نموده است، 48 سال است که در لس انجلس و 18 سال است که در بورلی هیلز زندگی میکند. وی 38 سال است که با لانی گرشتاین دلشاد ازدواج کرده و دارای دو فرزند دختر و پسر به نامهای "دبرا" و "دانیل" است.
جیمی وقتی در سال 2007 شهردار شهر مورد علاقهاش شد، قول داد که آن شهر را تبدیل به امنترین و آمادهترین جای آمریکا برای یهودیان کند. بدین ترتیب، دستور داد که در جای و جای شهر دوربین مدار بسته نصب شود تا هرگونه مشکل ترافیکی، دزدی و درگیری سریعا در دید پلیس باشد. وی، هر آنچه که برای استفاده از ابزار تکنولوژیک جهت کنترل بزهکاریهای شهر در توان داشت، بکار گرفت.افتخارات و جوایز جیمی دلشاد شامل موارد ذیل میگردد:جایزه انجمن مالکان وطنی B.H.P.E.T سال 2005جایزه سال 1990 کنیسه سینای به عنوان "مرد سال"جایزه سال 1991 فدراسیون یهودی باشگاه مردان با عنوان "بوته سوزان"جایزه رهبریت یهودی محافظهکار از موسسه "ماسوت/استسچر"
کنیسه سینایاین کنیسه که بزرگترین کنیسه یهودی جهان است، در روزهای شنبه پذیرای یکهزار و 500 میهمان و روزهای تعطیلات رسمی 400 میهمان است. دو مدرسه را با یکهزار دانشآموز مدیریت میکند. همچنین دو غسالخانه در لس آنجلس دارد. ظاهرا کارکرد دلشاد تا به آن حد بود که با ایجاد اتحاد و هماهنگی میان بخشهای مختلف کنیسه، رشد عضویت در این مجموعه را تا 30 درصد بالا برد.
او از 2002 تا 2010 ریاست بنیاد ماگبیت را بر عهده داشت. وظیفه این بنیاد، جذب دانشجویان گرفتار و بیپول به یهودیان از راه حمایت مالی آنها است.
اما مناصبی که دلشاد در سازمانهای خصوصی و غیرانتفاعی داشته است:* عضویت در هیئت مدیره مرکز مشاوره ماپل* عضویت در هیئت مدیره مرکز پزشکی شبا* ریاست فدراسیون یهودیان ایرانی مقیم آمریکا* عضویت در هیئت مدیره کنیسه نصا* عضویت در بنیاد آگاهی فرهنگی اسراییل* ریاست کنیسه سینای* عضویت در آیپک* دیدار افتخاری بعنوان نماینده یهودیان با دالائی لاما* شرکت در همایشهای مختلف یهودیان به عنوان سرمایهگذار* عضویت در فدراسیون یهودیان JCRC
جمشید دلشاد که از هیچ تلاشی برای رفاه حال هموطنان آمریکایی خود فروگذار نکرده، دستی هم بر آتش ایران ستیزی دارد. پایگاه خبری "فردا نیوز" در همین رابطه به نقل از روزنامه "لس آنجلس تایمز" در مطلب خود به تاریخ 20 تیر 1386 اورد که دلشاد قصد دارد از شورای شهر بورلی هیلز بخواهد که سرمایهگذاریهای صندوق بازنشستگی بورلی هیلز در شركتهای فعال در ایران را خارج كنند. هدف از این "اقدام نمادین" جمعآوری حمایت برای تشکیل جنبش در كالیفرنیا و سایر ایالتهای آمریكا به منظور منزوی ساختن ایران معرفی شده است. لس انجلس تایمز در این رابطه اورده که هدف دقیق دلشاد مقابله با ایران بعنوان حامی تروریسم است؛ کمااینکه وی در این رابطه اینگونه ابراز داشته که "نمیخواهم چون ایرانیالاصل هستم، به این بهانه در قبال ایران سکوت کنم. میخواهم همه بدانند که برغم ایرانی بودنم، حامی امریکا هستم".
سیروس حبیب (Cyrus Habib)سیروس حبیب متولد 31 مرداد 1360 است. او تا سن 8 سالگی سه مرتبه به سرطان عجیب و کمیابی دچار شد که هر سه مرتبه درمان گردید اما نهایتا او را در سن 8 سالگی برای همیشه نابینا کرد.وی در 4 نوامبر 2014 به عنوان نامزد دموکرات با کسب 65 درصد آرا رسما از ناحیه قانونی 48 واشنگتن وارد مجلس سنا شد. البته وی در سال 2012 هم با کسب 61 درصد آرا موفق به ورود به مجلس نمایندگان شده بود. او در آن زمان از سوی همحزبیهای خود به عنوان نایب رییس "کمیسیون تکنولوژی و توسعه اقتصادی" انتخاب شد.
حبیب در رشته حقوق در دانشگاه "پرکنیز کوی" سیاتل موفق به اخذ مدرک کارشناسی شده است. او بورسیه موسوم به "رودز" دانشگاه آکسفورد را گرفت که فقط به دانشجویان ممتاز خارجی اهدا میشود. همچنین بورسیه موسوم به "ترومن" را برای انواع طرحهای ابتکاری و خدمت به جامعه آمریکا بدست آورد. او از پیروان پل سوروس برادر بزرگتر جورج سوروس تاجر و سرمایهگذار مشهور است که یک مجارستانی متولد آمریکا و مهندس و تاجر بزرگ بود، میباشد.
سیروس حبیب، از دانشگاه کلمبیا با درجه "سوما کوم لاده" (لاتین-Summa Cum Laude) که بالاترین درجه علمی است، فارغالتحصیل شد. او عضو جامعه افتخاری "فی بتا کاپا" دانشگاه اکسفورد و سردبیر "مجله حقوق و قضا" دانشکده حقوق دانشگاه ییل آمریکا است. او در خدمت اساتیدی چون قاضی "گوئیدو کالابرسی"، پروفسور "آخیل امار"، و پروفسور "هارولد کوح" بوده است. حبیب در سال 2014 از سوی مجله "حکومتداری" به عنوان یکی از 12 قانونگذار برتر واشنگتن انتخاب شد. همچنین به عنوان یکی از 40 سیاستمدار برتر زیر 40 سال 2014 امریکا" از سوی واشنگتن پست انتخاب شد.
راس میرکریمی (Ross Mirkarimi)
"راس میرکریمی" متولد 13 مرداد 1340 (4 آگوست 1961) شیکاگو از پدری ایرانی به نام "حمید میرکریمی" و مادر روس یهودی با نام "نانسی کلمن" است. وقتی 5 سال بیش نداشت، والدینش از هم جدا شدند. مادر، او را با خود به "جیمز تاون" برد. پدر را بسیار کم میدید. راس، بعدها کارشناسی علوم سیاسی خود را از دانشگاه "سنت لوئیز" گرفت. سپس در رشته اقتصاد بینالملل موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه "گلدن گیت" شد. او که از سال 1984 در سان فرانسیسکو زندگی میکند، دومین مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم محیطی از دانشگاه سان فرانسیسکو دریافت کرده است.
راس، در سال 2009 از همسر خود "الیانا لوپز" (Eliana Lopez) که یک ستاره تلویزیونی در ونزوئلا است، صاحب یک فرزند شد. اما در 13 ژانویه 2012 پس از به خطر انداختن بچه به دلیل مشاجره با همسرش در شب سال نو، به خشونت خانوادگی متهم شد. لذا، وی که رییس پلیس سان فرانسیسکو بود، تا مدتی توسط "اد لی" (Ed Lee) شهردار سان فرانسیسکو در تعلیق ماند. لی، از "شورای سرپرستان سان فرانسیسکو" خواست تا با اخذ رای نسبت به ابقا یا عزل وی تصمیمگیری کنند. نتیجه اینکه آراء کاملا به نفع وی صادر گردید و میرکریمی در سمت خود ابقا شد.میرکریمی، در ابتدای دوره خدمت خود در اداره پلیس سان فرانسیسکو، مامور دایره جرائم "یقه سفید" یا "بدون خشونت" (white collar crime) که توسط مقامات رخ میداد و عموما ارتباط به فساد مالی داشت، بود.
نقشهایی که میرکریمی در سازمانهای مدنی و جوامع مختلف داشته است:* رهبر ائتلاف منطقه آزاد هستهای (Nuclear Free Zone)* عضویت در اتحادیه صنایع امریکا* عضویت در فدراسیون بینالمللی مهندسین و متخصصین* عضویت در تالار تجار ایرانی-آمریکایی* تحلیلگر محیطی تیم مطالعاتی هاروارد بر روی مورد بحران عراق* عضویت در سازمان ملی زنان آمریکا
راس، در سال 1990 همراه با "رالف نادر" لبنانیالاصل حزب سبز کالیفرنیا را تشکیل داد اما بعدا که عضو "شورای سرپرستان سان فرانسیسکو" بود، با علم به این موضوع که دیگر نمیتواند راه حزب سبز را بپیماید، در مارس 2010 دموکرات شد. او سیاستهایی همچون مجاز دانستن توزیع ماری جوآنا جهت استفادههای درمانی، تامین امنیت خیابانها و معابر، مبارزه با انواع جرائم و جنایات، منع مصرف تنباکو در زمینهای گلف، تغییر نام برخی خیابانها برای احترام به اقلیت رنگین پوست جهت جلوگیری از عدم عزیمت آنها از شهر، کنترل سلاح، حمایت از "جاش وولف" ابر سرمایهگذار مشهور، حفظ و نگهداری محیط زیست، افزایش پلیس گشت پیاده، و افزایش تاثیربخشی معماری و ساخت و ساز شهری را در دستور کار قرار داد. اما هنگامی که اولین منع قانونی استفاده از کیسههای پلاستیکی را در سوپرمارکتهای بزرگ و داروخانهها در 2007 پیشنهاد داد، توجه جامعه آمریکا را به خود جلب کرد.
راس میرکریمی، در چندین وهله از نامزدان دموکرات سان فرانسیسکو به عنوان مسئول کمپین حمایت کرد و در سال 2003 هماهنگکننده و سخنگوی کمپین "مت گونزالس" در انتخابات شهرداری سان فرانسیسکو بود. او، در سال 2008 حمایت خود از باراک اوباما را ابراز داشت.
هم اکنون میرکریمی رییس پلیس سان فرانسیسکو است. قبل از این، از سال 2005 تا 2011 رییس پلیس منطقه 5 این شهر بود. سیاستهای او تحت عنوان "سیاستهای سبز" شامل عدالت اجتماعی و مبارزه با خشونت است.
الکس نورسته (Alex Nowrasteh)
"الکس نورسته" تحلیلگر امور مهاجرت است و برای "مرکز شکوفایی و آزادی جهانی موسسه کاتو" که یک اتاق فکر است، کار میکند.
او فرزند "سیروس نورسته" و همسر آمریکاییاش به نام "بتسی گریفین نورسته" و متولد کالیفرنیای جنوبی است. پدرش فیلمساز مشهوری است که فیلم "مسیری تا 11 سپتامبر" را در کارنامه خود دارد. سیروس نورسته بابت ساخت فیلم "روزی که به ریگان شلیک شد" به تهیه کنندگی "الیور استون" مشهور، به شدت بابت تبعیضات لیبرالی از سمت محافظهکاران زیر سوال رفت. "ریچارد آلن" -مشاور امنیت ملی ریگان- با چاپ مقالهای در وال استرین ژورنال، وی را به شدت کوبید و نام فیلم او را "روزی که نورسته به حقیقت شلیک کرد" گذاشت. بدین ترتیب نورسته پاسخ شدیداللحن خود را طی چاپ مطلبی در لس انجلس تایمز به وی داد. جنجالیترین فیلم او در ایران، "سنگسار ثریا" نام دارد.الکس، کارشناسی اقتصاد خود را از "دانشگاه جورج میسون" و کارشناسی ارشد همین رشته را از "دانشگاه اقتصاد لندن" اخذ نمود.
در ژانویه 2013، شبکه خبر ABC او را به عنوان یکی از 15 تحلیلگر و کارشناس بزرگ مهاجرت در شبکه اجتماعی توئیتر اعلام کرد. همچنین مجله نشنال ژورنال او را یک وکیل آزادیخواه مهاجرت و مجله ملیگرای "رنسانس آمریکایی" وی را وکیل طرفدار مهاجرت آزاد و همتراز با وکلای مشهوری چون "آنتونی گرگوری"، "والتر بلاک"، "آلوارو وارگاس لیوزا"، و "خسوس هوئرتا دو سوتو" خواند.
الکس نورسته دارای مقالات متعدد در زمینه مهاجرت برای روزنامه هافینگتون پست، مجله فوربس، مجله نشنال ژورنال، و خبرگزاری رویترز است.
دیوید صفویان (David Safavian)"دیوید حسین صفویان" متولد 13 مرداد 1346 (4 آگوست 1967) است و یک دختر دارد. او یک وکیل جمهوریخواه و رییس ستاد اداره خدمات دولتی امریکا است. صفویان که در میشیگان زندگی میکند، دارای مدرک کارشناسی حقوق از دانشگاه دترویت بوده و مدارج دیگر تحصیلی را در دانشگاههای لویولا، جرج تاون، میشیگان، و سنت لوئیز طی کرده است. او در مقاطع مختلف از شخصیتهای جمهوریخواه حمایت نموده است.صفویان در سال 1997، با همکاری "گراور نورکوئیست" اقدام به تاسیس بنگاه لابی "گروه مریت" کرد. او در گفتگو با "لگال تایمز" در آن زمان، بنگاه خود را کاملا پیرو اصول و رها از رشوهگیری و لابی خواند. اما در طی این سالها، صفویان از لابیگری برای بسیاری از شرکتهای خارجی مثل شرکتهای نفتی ونزوئلا و شرکتهای مختلف هندی و دولتهای پاکستان، گابون و کنگو دریغ نکرد.
در سال 1999، سناتور "جون کیل" از آریزونا لایحهای را به سنا برد که قمار اینترنتی را یک جرم محسوب میکرد. این امر، به شدت منافع صفویان را به خطر انداخت و او را ناراحت کرد. لذا، اقدام به تشکیل ائتلاف "حق انتخاب کاربر اینترنتی" بر علیه این لایحه کرد. لابی و نفوذ صفویان انقدر قوی بود که فوجی از قماربازان شامل انجمنها و اتحادیههای مختلف امریکا -که برخی از آنها مشتری او بودند- را وارد این ائتلاف نمود. در نهایت ائتلاف وی موفق به کارشکنی در آن لایحه شد. صوفیان، در ژانویه 2001 بنگاه خود را به قصد تصدی ریاست ستاد انتخاباتی "کریس کانن" -نامزد جمهوریخواه- ترک کرد.
او در فضاحت بزرگ پرونده "جک آبراموف" (تاجر و لابیگر مشهور یهودی) که مربوط به لابیگری و فساد مالی 87 میلیون دلاری میشود، دخیل بود. وی که رفیق گرمابه و گلستان آبراموف است، در آن زمان کارمند سازمان برنامه و بودجه دولت امریکا بود. صفویان، به 18 ماه حبس محکوم شد و تقاضای فرجامخواهی داد اما در دادگاه تجدیدنظر به شهادت دروغ محکوم شد. نهایتا، پس از کش و قوس فراوان، تمامی اتهامات وی فاقد وجاهت قانونی شناخته شد و صفویان تنها برای دروغ گفتن به دادگاه در رابطه با همکاری با آبراموف در 16 اکتبر 2009 به یک سال حبس محکوم گردید.
فریار شیرزاد (Faryar Shirzad)"فریار شیرزاد" متولد 1965 لندن است. وی، دارای مدرک کارشناسی اقتصاد از دانشگاه مریلند، کارشناسی ارشد سیاست عمومیاز دانشکده جان اف کندی دانشگاه هاروارد، و دکترای حقوق از دانشگاه ویرجینیا است.
شیرزاد، از مارس 2003 تا آگوست 2006 در شورای امنیت ملی آمریکا فعالیت داشت. او مشاور مخصوص جروج دابلیو بوش، رییس شورای اقتصاد ملی، و مشاور امنیت ملی در امور اقتصادی بوده است. شیرزاد همچنین فرستاده ویژه جورج دابلیو بوش به اجلاس گروه 8 بود. او بوش را برای شرکت در کنفرانسهای اقتصادی بینالمللی آماده میکرد.این اقتصاددان، پیش از ورود به کاخ سفید، در اداره واردات وزارت بازرگانی فعالیت داشت و مسئولیت مذاکرات تجاری و اقتصادی با تمامی کشورها را بر عهده داشت. کمی پیش از آن هماهنگکننده تیم تجاری "بوش-چنی" بود. همچنین مشاور مخصوص کمیته اقتصاد مجلس سنا بوده و به غالب دانشگاههای آمریکا مشاوره تجاری و اقتصادی داده است.
او نیز موفق به دریافت "مدال افتخار جزیره الیس" شده است. شیرزاد از امضاءکنندگان پرونده دادگاه عالی آمریکا موسوم به "هالینگوورث وی پری" در حمایت از ازدواج همجنسگرایان در سال 2013 است. وی در حال حاضر مدیر ارشد دفتر روابط دولتی شرکت گلدمن ساکس است.
ولی نصر (Vali Nasr)"سید ولی رضا نصر" در 29 آذر 1339 در تهران به دنیا آمد. او فرزند "سید حسین نصر" -استاد علوم اسلامی- است. در 16 سالگی به انگلیس رفت و پس از انقلاب 1357 به همراه خانواده برای همیشه به امریکا مهاجرت کرد. او موفق به اخذ مدرک کارشناسی روابط بینالملل از دانشگاه "تافتس" با درجه ممتاز "سوما کوم لاد" گردید. سپس در سال 1984 مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد بینالملل و مطالعات خاورمیانه را از دانشگاه "فلچر" و در سال 1991 دکترای علوم سیاسی را از دانشگاه ماساچوست دریافت نمود. همسر او "دریا" یک مهندس تکنولوژی است و سه فرزند او امیر، حسین، و دنیا نام دارند. ولین نصر سه بار در برنامه معروف "دیلی شو" با میزبانی "جان استوارت" در تاریخهای یکم آگوست 2006، 22 سپتامبر 2009، و 25 آوریل 2013 حضور یافته است. او، هماکنون دارای بیش از 20 کتاب و مقاله است.
نصر، مفسر سیاسی مسائل خاورمیانه، اسلام شناس، نویسنده، و استاد دانشگاه است. از اعضای مستمر و ارشد موسسه بروکینگز بوده و ریاست موسسه مطالعات بینالمللی پیشرفته دانشگاه جان هاپکینز را بر عهده دارد. وی، مشاور "ریچارد هولبروک" (Richard Holbrooke) -نماینده اوباما در امور پاکستان و افغانستان- بود. همچنین، عضو دائم شورای مناسبات خارجی دولت آمریکا است و در دانشگاههای کالیفرنیا و استراتفورد تدریس میکند.
رامین طلوعی (Ramin Toloui)اما رامین طلوعی دموکرات دست به نقدترین ایرانی دستگاه دیپلماسی امریکا است، چرا که هماکنون نسبت به همنژادان خود در مهمترین پست دولتی قرار دارد.
اما رامین طلوعی دموکرات دست به نقدترین ایرانی دستگاه دیپلماسی امریکا است، چرا که هماکنون نسبت به همنژادان خود در مهمترین پست دولتی قرار دارد.رامین طلوعی تهرانی در نوامبر 2014 به عنوان معاون امور بینالملل وزارت خزانهداری آمریکا منصوب شد. وی دارای مدرک کارشناسی فلسفه از دانشگاه هاروارد و کارشناسی ارشد فلسفه از دانشگاه آکسفورد است. وظایف وی در وزارت خزانهداری شامل مدیریت سیاستهای مالی بینالمللی، ارتباط و همکاری با کشورهای گروه 20، و مدیریت مسائل اقتصادی داخلی و دو طرفه خارجی است.
البته گفتنی است که طلوعی از سال 1999 همواره در خدمت این وزارت بوده است. وی، از سال 1999 تا 2001 اقتصاددان بخش اروپای مرکزی و جنوب شرقی، از سال 2001 تا 2003 مشاور معاون وزیر و از سال 2003 تا 2006 مدیر اداره نیمکره غربی وزارت خزانهداری آمریکا بود.
از سوایق کاری طلوعی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:* فعالیت در شرکت مدیریت سرمایهگذاری پاسیفیک* فعالیت در هلدینگ پیمپکو (PIMPCO) شامل: صندوق گروه بازارهای نوظهور پیمپکو، شرکت پیمپکو کانادا، شرکت استراتژی سود جهانی پیمیکو، بنیاد مجمع پیمپکو، صندوق بیمه پیمپکو، گروه بازار پیمپکو.* وزارت خزانهداری آمریکا
کد خبر: ۵۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۲۳
در حالی که وزیر خارجه کانادا طی اجلاس منامه در اظهاراتی توهین آمیز سردار سلیمانی را مورد خطاب قرار داد، حسین موسویان با اشاره به خوشنشینی مقامات غربی، سلیمانی را کسی دانست که در مبارزه با داعش جانش را به خطر انداخته است.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com: تسنیم نوشت : جان برد، وزیر خارجه کانادا در اجلاس منامه با توهین به سردار قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران گفت: قاسم سلیمانی نماینده ترور در منطقه، امروز به عنوان قهرمان مبارزه با داعش خود را نشان میدهد.
سید حسین موسویان، دیپلمات سابق ایرانی و پژوهشگر مقیم در دانشگاه پرینستون آمریکا در پاسخ به اظهارات توهینآمیز وزیر خارجه کانادا گفت: آقای وزیر، در حالی که شما اوقاتتان را در کاخهای کشورهای منطقه و در هتلهای فوقالذکر میگذرانید، سردار سلیمانی جانش را در کف گرفته در صحنه عملیاتی و در جبهههای عملیاتی با داعش و تروریسم تکفیری مبارزه میکند و جانش را برای مبارزه با داعش به خطر انداخته است. آنوقت شما ایران را در مورد تروریسم داعش محکوم میکنید. همه میدانند که تروریسم تکفیری داعش و جبهه النصره و طالبان و القاعده، ریشه در یک ایدئولوژی خطرناک دارد که منزلگاه آن کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیج فارس (GCC) است.
موسویان ادامه داد: برای مبارزه با ریشه این تروریسم چه کردهاید؟ داعش و تروریستهای تکفیری با پول و اسلحه کشورهای GCC رشد کردند و پدید آمدند، برای مبارزه با این واقعیت تلخ چه کردهاید؟ اینها واقعیاتی است که کسی در این کنفرانس جرئت ندارد در مورد آن حرف بزند. آمریکا رهبری اقدامات خصمانه علیه ایران را در ۳۵ سال گذشته بهعهده داشته است. حتی آمریکا نقش مثبت ایران در مبارزه با داعش را مورد تقدیر قرار داده است. همین چند روز پیش جان کری، وزیر خارجه آمریکا نقش ایران در مبارزه با داعش را مثبت خواند. وقتی آمریکا در این مورد به نقش مثبت ایران اعتراف میکند، چرا در این کنفرانس، پیروان آمریکا، غیرمنصفانه ایران را مورد سرزنش قرار میدهند".
گفتني است موسویان كه در اجلاس منامه موسوم به "Manama Dialogue " حضور دارد، در پاسخ به اظهارات ژان-ایو لودریان، وزیر دفاع فرانسه که ایران را تهدیدی برای امنیت جهانی قلمداد کرد، نيز گفت:
آقای وزیر! شما ایران را تهدیدی در راستای اشاعۀ سلاح های هسته ای دانستید. شما می دانید که ایران بمب هسته ای ندارد و هیچ نشانه ای مبنی بر انحراف برنامه هسته ای ایران به سمت ساخت بمب مشاهده نشده است. شما می دانید که اسراییل تنها کشوری است در خاورمیانه که بمب هسته ای دارد و حقیقت امر اینست که ۴۰۰ بمب هسته ای اسراییل صلح و امنیت خاورمیانه را تهدید می کند.
سفیر پیشین کشورمان در ادامه با طرح این پرسش از وزیر فرانسوی که:" چرا شما یک کلمه در مورد این واقعیت صحبت نکردید و نمی کنید؟" افزود:
آقای وزیر! شما بهتر می دانید که هدف اول معاهده انپیتی، خلع سلاح هسته ای است. پنج قدرت بزرگ مذاکره کننده با ایران دارای ۲۲۰۰۰ بمب هسته ای هستند و ۴۰ سال است که معاهدۀ انپیتی را زیر پا گذاشته و نقض کرده اند.
موسویان در ادامه گفت: آیا شما ۲۲۰۰۰ بمب هسته ای را نابود کرده اید؟ چرا فرانسه بمب های هسته ای خود را نابود نکرده و چرا انپیتی را نقض کرده است؟ برعکس فرانسه و قدرتهای بزرگ با کشورهایی که انپیتی را نپذیرفته و بمب هسته ای ساخته اند مثل اسراییل و پاکستان و هند رابطه استراتژیک برقرار کرده و همۀ تحریمها را علیه ایران اعمال نموده است؛ در حالیکه ایران عضو معاهدۀ انپیتی است و بمب هسته ای ندارد و جالب تر اینکه فرانسه به اسراییل کمک کرد تا بمب هسته ای بسازد.
سیدحسین موسویان در پایان افزود: چرا این واقعیتها را نادیده می گیرید؟
وزیر دفاع فرانسه در پاسخ نتوانست به هیچیک از سوالات مطرح شده توسط موسویان در مورد برنامه هسته ای پاسخ بدهد و صرفاً گفت که فرانسه و آژانس بین المللی انرژی و سایر قدرتها هنوز در مورد صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران قانع نشده اند.
کد خبر: ۵۱۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۱۷
به جرات میتوان گفت مادران عراقی از دلاوریهای او در مقابل داعش برای فرزندان خود افسانهها ساختهاند، افسانهای به نام «ژنرال سلیمانی».
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com : با نگاهی اجمالی به تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران به ویژه دوران بعد از دفاع مقدس، میتوان مشاهده کرد که نظامیان باوجود مشهور بودن، چندان محبوبیتی حداقل در انتخاباتهای ریاست جمهوری نداشتهاند. مردم همیشه به این افراد به چشم انسانهای غیرمنعطف و سخت نگاه میکنند و همین باعث میشود که به آنها احترام بگذارند اما شاید کمتر محبوب باشند.
در این میان اما در کنار تمام محبوبهای ایران چه در دنیای هنر، چه در دنیای ورزش و چه در هر دنیای دیگری که فکرش را میکنید، یک نظامی در صدر قرار گرفته است و همچون ستارهای بی بدیل میدرخشد. بدون شک « نام سردار قاسم سلیمانی» به عنوان یکی از محبوب ترین چهرههای میان ایرانیان شناخته میشود.
ایرانیهای که در سالها دور و در افسانههای کهن پارسی با قهرمانانی روبرو بودند که به جنگ دیوها و پلیدیها میرفتند و نقل داستانهایشان لالایی مادران برای بچهها بود، این روزها با یک افسانه زنده، زندگی میکنند و نام سردار سلیمانی را در کنار نام رستم قرار دادهاند و او را ستایش میکنند.
در دنیایی که ایران در مرزهای شرقی و غربیش، درگیر تهدیدهای بزرگی همچون القاعده و داعش است، نام قاسم سلیمانی به تمام مردم ایران آرامش خاصی میبخشد. دیدن تصویر او در میدانهای نبرد با داعش، روایتهای رسانههای غربی از ژنرال ایرانی و ... برای مردم غروری است وصف ناپذیر.
سردار برای ما ایرانیها تبدیل به قهرمان ملی شده است. مردم لبخند هایش، سرپایین انداختنهایش، لباس نظامی پوشیدنش را دوست دارند، چون او با تمام این رفتارها غرور ملی را زنده میکند. وقتی هواپیماهای آمریکایی، ارتش بزرگ عراق، نیروهای ویژه در مقابله با داعش عاجز ماندهاند، خبر از فتحی بزرگ در مقابل داعش به گوش میرسد و بعد عکس از حضور ژنرال در میانه میدان و لبخند کنار سربازانش.
مردم این حضور همه جانبه او را دوست دارند، درست زمانی که میگویند در میانه درگیریهاست، در مراسم عزاداری حضور پیدا میکند با همان چهره با نفوذ و درست زمانی که فکر میکنند او در ایران است، میبینیم که عملیاتی بزرگ را علیه داعش برنامه ریزی و اجرا کرده است.
بسیاری از نوجوانان و جوانان داستانهای هشت سال دفاع مقدس را شنیدهاند و برای آنها داشتن فرماندهی که میتواند یاد آن فرماندهان دفاع مقدس را زنده کند بسیار جذاب و شیرین است.
در روزهایی که سیاستمداران با تمام ترفندها، با تمام شیوایی کلام و با تمام وعدههای ریز و درشتشان سعی میکند نظر مردم را به خود جلب کنند و محبوبیتی میان آنها بدست آورند، حاج قاسم سلیمانی بدون هیچ کلامی تبدیل به قهرمان ملی مردم ایران میشود. این نشان میدهد که مردم عاشق کسانی که خوب حرف میزنند نمیشوند بلکه کسانی را دوست دارند که عمل میکنند و میشود به واسطه فعالیتهایشان با غرور گفت، که این سردار که خاورمیانه زیر چکمههای اوست یک ایرانی است.
فضای مجازی که بسیاری سعی میکنند با تیغ تکفیر از روی آن بگذرند، پر است از کامنتها و صفحههایی که برای قاسم سلیمانی ایجاد شده است. جوانی که شاید هیچ وابستگی به جمهوی اسلامی نداشته باشد، سردار سلیمانی را دوست دارد چون او را به یاد افسانههایی میاندازد که در کتابهای مدرسه آنها را خوانده است. یاد جنگ اسفندیار با دیو هفت سر.
مردم وقتی میشنوند که رئیس جمهور و وزیر خارجه آمریکا مبهوت او هستند به خود میبالند. صادق خرازی، سفیر سابق ایران در فرانسه در مورد نظر رئیس جمهور و وزیر خارجه آمریکا در مورد« حاج قاسم» میگوید: «او همان كسي است كه اوباما ريس جمهور ايالات متحده درباره او به العبادي نخست وزير جديد عراق گفته است:" او دشمن من است ولي من براي او احترام ويژه اي قايل هستم".یااینکه جان کری وزیرخارجه امریکا به دکتر جواد ظریف وزیرامورخارجه ایران اسلامی گفته است که اگر برای یکبارهم شده مایل است او را ببیند.»
امروز وقتی رسانههای خارجی را ورق بزنی و به منطقه خاورمیانه برسی دو نام میبینی؛ یکی داعش و دیگری ژنرال قاسم سلیمانی. یکی که تمام قد نماد پلیدی است و دیگری با تمام وجود نماد آزادی و روشنایی است. بسیاری از مردم جهان به ویژه در خاورمیانه فرمانده کل نیروهایی را که در مقابل داعش ایستادهاند چه در عراق و چه در سوریه یک نام میدانند و آنهم « سردار قاسم سلیمانی است.»
یک روزنامه انگلیسی در وصف سردار مینویسد:« سردار سلیمانی 57 ساله، که اخیرا در فهرست سیاه دولت آمریکا قرار گرفت، به عنوان «قهرمان ملی» در ایران شناخته میشود و رسانههای این کشور نیز تصاویر وی را که از میدان نبرد در عراق گرفته شده است ، نمایش میدهند.»
خبرگزاری آسوشیتدپرس نیز مینویسد: «یکی از مقامات نظامی عراق که خواسته نامش فاش نشود، در توصیف شخصیت سردار قاسم سلیمانی وی را شخصی شجاع و بیباک خوانده است که حتی در زمان حضور در خطوط مقدم نیز از جلیقه ضدگلوله استفاده نمیکند.»
درنهایت خبرگزاری آمریکایی بلومبرگ در واکنش به لبخندهای ژنرال ایران در عراق مینویسد: «در تصاویری که از سلیمانی در توییتر و دیگر شبکه های اجتماعی منتشر شده است، سلیمانی موهای جوگندمی و محاسن دارد و اغلب در نگاه به دوربین لبخند می زند، همانند یک توریستی که در تعطیلات است و هیچ نگرانی از بابت کلاشینکفی که همراهانش در دست دارند نیز ندارد. در ایران، همه او را به عنوان ناجی بشار اسد در مقابل نیروهای شورشی میدانند. نام و شهرت فعلی سردار سلیمانی نشان میدهد که او مردی کاریزماتیک است که از حضور در جبههها و فرماندهی جنگها ترسی ندارد. بسیاری از ایرانیان شاید قاسم سلیمانی را در گذشته نمیشناختند، اما با اتفاقات اخیر، محبوبیت او روز به روز در میان ایرانیان در حال افزایش است.»
فارغ از هرگرایش سیاسی و مذهبی، سردار امروز فاتح قلبهای ایرانیان است و قهرمان لالایی مادران برای بچهها. حتی میشود به جرات میتوان گفت مادران عراقی از دلاوریهای او در مقابل داعش برای فرزندان خود افسانهها ساختهاند، افسانهای به نام «ژنرال سلیمانی».
نامه
کد خبر: ۴۸۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۴
علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در برنامه شناسنامه حضور یافت.
در ابتدای این برنامه گزیدهای از بیوگرافی علی جنتی به این صورت مطرح شد: «برنامه شناسنامه امروز شناسنامه مردی را ورق می زند که از کارگزاران انقلاب اسلامی است و به ظاهر شاید آقازاده هستند اما از آن نوع آقازادههایی نیست که به پدر و خانوادهاش متکی باشد بلکه ایشان همیشه بر روی پای خود ایستاده و عرصههای مختلف انقلاب و سختیهای پر فراز و نشیب انقلاب اسلامی و نظام را طی کرده است؛ میتوان گفت سختیهای عرصههای مختلفی که برای هر فردی قابل تحمل نیست را پشت سر گذاشته است و طی مسیر کرده است.وی پیش از انقلاب مبارزات خارج از کشور را ساماندهی کرد و به سمت مبارزات مسلحانه رفت، بعد از انقلاب نیز در حساسترین شرایط در جنوب صدا و سیمای خوزستان، شورای سرپرستی صدا و سیما خوزستان و همچنین استانداری خوزستان را در سه سال پایانی جنگ را تجربه کرده است.وی اکنون نیز سکاندار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و البته که با عرصه فرهنگ نیز غریبه نیست.»
به گزارش آوای دنا ،متن زیر شرح گفتوگوی محمدحسین رنجبران سردبیر و مجری برنامه شناسنامه با علی جنتی است.
شناسنامه: شما روحانی هستید، در سال ۵۲ از معمم بودن خارج شدید که به خارج از کشور رفتید و در سال ۵۸ هم که برای تبلیغ حزب جمهوری اسلامی به کرمانشاه رفتید معمم شدید. بعد از آن چه زمانی دیگر لباس بر تن نکردید؟ علت چه بود؟جنتی: ابتدای سال ۵۹ که قرار شد به عنوان مدیر صدا و سیمای مرکز اهواز خدمت کنم؛ با شرایطی که در آن زمان صدا و سیما داشت و وضعیت خاصی که داخل صدا و سیما حاکم بود، مناسب نبود که با لباس طلبگی به آن جا بروم. لذا به وضعی که امروز هست درآمدیم.
شناسنامه: در بحثهای طلبگی هنوز حضور دارید؟جنتی: متاسفانه فرصت پیدا نمیکنم؛ در دهه ۶۰ در تهران گاهی در درسهای مختلف اساتید شرکت میکردم ولیکن از آن تاریخ به بعد به خصوص زمانی که به استانداری خراسان رفتم، و بعد هم به حوزه بینالملل وزارت ارشاد متأسفانه دیگر فرصت پرداختن به این مقوله را نداشتم.
شناسنامه: شاگرد بزرگوارانی همچون پدر بزرگوارتان، شهید بهشتی، آیت الله خزعلی و آیتالله مقتدایی بودید و از شاگردان مدرسه شهید حقانی. فعالیت سیاسی خود را هم از مدرسه حقانی شروع کردید؟جنتی: بله؛ عزیزان دیگری هم چون آیت الله جوادی آملی، آیتالله آذری قمی، آیتالله گرامی و آیتالله شهید مفتح و بسیاری دیگر از بزرگان نیز از اساتید ما بودند. مبارزات ما از سال ۴۷ آغاز شد؛ اولین بار که توسط ساواک شناسایی شدیم سال ۴۷ بود؛ تعدادی اعلامیه به شخصی سپرده بودیم که به اصفهان ببرد و تحویل شخص مورد نظر ما دهد.این فرد نتوانسته بود فرد مورد نظر ما را در اصفهان بیابد، ناگزیر بازگشته بود و در قم دستگیر شد.
شناسنامه: آقای کفعمی؟جنتی: بله، ایشان لو داد از چه کسی اینها را گرفته است و از همان زمان ما تحت تعقیب قرار گرفتیم؛ به تدریج بر پرونده ما در ساواک افزوده شد.شناسنامه: ساواک هم در نهایت نتوانست شما را دستگیر کند؛ من خواندهام که مطالعات بسیار عمیقی هم در باب مسائل انقلاب و کارهای فرهنگی نیز داشتید. از همان نوجوانی سرکلاس امام(ره) شرکت داشتید و سخنرانیهای بزرگ امام مانند کاپیتولاسیون را درک کرده بودید.در کتاب خاطراتتان خواندم. دکتر شریعتی اثرگذاری خوبی در قشر فرهیخته و دانشجو ایجاد کرده بود. در جایی اذعان داشتید غذای فکری که شریعتی به جوانان ارائه می داد، غذای ناب و خالصی نبوده است و برخی انحرافات در آن وجود داشت؛ چطور می شود ایشان نگرش سطحی به اسلام داشته باشد و بتواند این چنین جوانان را جذب کند؟
جنتی: شعارهایی که شریعتی مطرح می کرد، شعارهای انقلابی بود؛ در آن زمان، فضا، فضای انقلابی بود آن زمان که عناصر چپ و مارکسیست در دانشگاهها نفوذ داشت و فعالیتهای تبلیغاتی انجام میداد؛ در چنین شرایطی فردی که به نام اسلام علم مبارزه و مقابله با رژیم را مطرح می کند، به طور طبیعی جاذبههایی خواهد داشت.شریعتی بیشتر جامعه شناس بود، نمیتوان گفت اسلام شناس به معنای کامل بود؛ به طور طبیعی ضعفهایی در گفتار و برداشتهای وی از اسلام وجود داشت؛ برخی نکاتی که از سوی وی مطرح میشد همانند نکاتی که در رابطه با مرحوم مجلسی مطرح کرد، این گونه تلقی میشد که تمام روحانیت را زیر سوال میبرد؛ در حالی که وی روحانیونی که اهل مبارزه نبودند را بیشتر مورد انتقاد قرار میداد.زمانی که مرحوم شهید محمد منتظری تمام کتابهای شریعتی را به حضرت امام (ره) دادند و ایشان مورد مطالعه قرار دادند، حضرت امام (ره) از نوع برخورد شریعتی با مرحوم مجلسی در زمان صفویه اظهار ناراحتی کرده بودند؛ شریعتی هر کسی را که شاهان سابق را به نوعی تائید میکردند، مورد نقد قرار داده است که مرحوم مجلسی نیز از جمله این افراد هستند.
شناسنامه: نکته حضرت امام (ره) در این مورد چه بود؟جنتی: نکته حضرت امام (ره) این بود که شخصیت مرحوم مجلسی شخصیتی والا و وارسته بود و خدمات وی به اسلام و تشیع بسیار ارزنده است؛ این شخصیت از سوی شریعتی در بحث تشیع صفوی و تشیع علوی مورد نقد قرار گرفته است.
شناسنامه: بعد از فوت مرحوم شریعتی، آقای ابراهیم یزدی برای دانشجویان خارج از کشور پیامی از حضرت امام (ره) بگیرد و تلاش داشت حضرت امام (ره) شریعتی را شهید خطاب کند که حضرت امام (ره) این کار را انجام ندادند؛ شما هم در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید نقدی کردید اگر این کار انجام میشد اثر بهتری می گذاشت.جنتی: نقد که نبود، ایشان در پیامشان فقد شریعتی یاد کرده بودند و این در بین دانشجویان مسلمان اروپا تأثیر منفی گذاشته بود، اثر بدی گذاشته بود آنها می گفتند اگر کسی هم که در راه خدا مهاجرت کرده است و آن جا از دنیا رفته است شهید محسوب میشود. لذا من عنوان کردم اتحادیه دانشجویان ایرانی مقیم اروپا اندکی از پیام شما دلگیر هستند و انتظار داشتند به عنوان شهادت از مرگ شریعتی یاد میکردید؛ حضرت امام (ره) روی ترش کردند و فرمودند مگر من همانند روشنفکرها هستم که بگویم شهادت، شهادت. شهادت شرایطی دارد.
شناسنامه: شما هم چیزی نگفتید.جنتی: من جرات نکردم دیگر حرفی بزنم.
شناسنامه: چطور شد به فکر مبارزه مسلحانه افتادید؟جنتی: سال ۵۰ که حرکت مسلحانه آغاز شد، در ابتدا توسط چریکیهای فداییهای خلق بود که بزرگترین عملیات آنها در سیاهکل بود و محکوم به شکست شد که رژیم آنها را محاصره کرد و تعداد زیادی از آنها کشته شدند. مجاهدین خلق نیز از سوی دیگر کار خود را شروع کردند و مبارزه آنها نیز مسلحانه بود.قبل از آنها نیز حزب ملل اسلامی نیز حرکتی مسلحانه را آغاز کرده بودند، که حدود ۵۵ نفر بودند که همه نیز دستگیر شدند. در روحانیت و محیط حوزه این حرکت دیده نمیشد؛ در آن زمان به همراه جمعی از دوستان حوزوی به این فکر افتادیم که حرکت مسلحانهای را آغاز کنیم؛ به طور طبیعی به دلیل نداشتن تجربه در این زمینه تلاش میکردیم خود را به مجموعه مجاهدین خلق نزدیک سازیم تا از تجربیات آنها بهره ببریم.برادر من که یک بار به دلیل پخش رساله حضرت امام (ره) دستگیر شده بود و ۶ ماه محکوم شده بود در زندان با برخی از این عناصر آشنایی پیدا کرده بود و از آن جا به مجموعه مجاهدین خلق وصل شده بود و هنوز هم عضویت پیدا نکرده بود اما با آنها ارتباط داشت، با آقای عزتالله شاهی که بعدا به عزت مطهری اسمش را عوض کرد.یکسری نوشتهها و دستنوشتههای مجاهدین خلق را در زمینه اقتصاد، درباره نهج البلاغه و برداشت از قرآن، سوره محمد(ص) را دریافت میکردیم و به تدریج به دنبال تهیه سلاح رفتیم. در این گروه شاید یک قبضه سلاح هم بیشتر به دست ما نیامد اما در هر صورت به دنبال این امر بودیم؛ تصور میکردیم از طریق مبارزه مسلحانه باید راه را ادامه دهیم.
شناسنامه: در ادامه به سمت رفتن به خارج از کشور کشیده شدید؛ برای رفتن به خارج از کشور با آقای رفسنجانی و مقام معظم رهبری مشورت کردید.جنتی: بله؛ در آن شرایط اخوی بنده هم دستگیر شده بودند، برخی از دوستان نیز مانند محمد حسین طارمی دستگیر شده بودند.بعدش آقای محمدی عراقی دستگیر شده بودند و دو سه نفر هم بیشتر از گروه نمانده بودیم. همه دوستان هم پیشنهاد کردند که بروید به خارج از کشور. بهترین گزینه برای ما خروج از کشور بود چرا که سرانجام کسی که دستگیر میشد یا اعدام یا حبس ابد بود؛ در نتیجه تصمیم به خروج از کشور گرفتم؛ در آن زمان در ابتدا به ذهن من رسید که با مقام معظم رهبری در این خصوص صحبت کنم و از این ایشان که در مشهد بودند استمداد بطلبم تا ایشان با توجه به آشناهایی که به منطقه سیستان و بلوچستان داشتند یک نفر را معرفی کنند تا کمک کند من به آن طرف مرز بروم که ایشان فرمودند من الان کسی را نمی شناسم. بعد خدمت آقای هاشمی رفسنجانی آمدم که ایشان فردی را معرفی کردند و از طریق آن ما رفتیم زاهدان و از آن جا هم قاچاقی را پیدا کردند ما را به آن طرف مرز بردند.
شناسنامه: با شهید محمد منتظری بسیار محشور بودید؛ در مبارزات خارج از کشور نیز در سوریه و لبنان دو نفر اصلی یکی شما بودید و یکی ایشان؛ از ایشان برای ما بگوئید.جنتی: شهید منتظری بعد از یک دوره ۳-۲ ساله زندان، در حوزه به تدریس اقتصاد پرداخت. تعدادی از طلبههای جوان هم در دوره ایشان جمع شدند. این که در حوزه اقتصاد تدریس شود امری نو بود؛ ایشان در زندان آموخته بود. بعد هم کتابی را شروع کرد. بعد از شدت گرفتن اوضاع به خارج از کشور رفتند و در نجف مستقر شدند؛ بعد از نجف بلافاصله در سوریه و لبنان بود و گاهی هم به افغانستان، پاکستان و گاهی در حوزه خلیج فارس سفر میکرد.عمدتا نیز به فعالیتهای مبارزاتی مشغول بودند و پیامهای حضرت امام (ره)، کتابهای ایشان، را منتقل میکردند و با شخصیتهای مختلف نیز در تماس بودند. شهریور سال ۵۴ مصادف شد با اختلافات درونی سازمان مجاهدین خلق؛ این اختلافات ایدئولوژیک بود که جمعی از آنها مارکسیست شده بودند و بسیاری از عناصر مسلمان که در داخل سازمان مجاهدین خلق ارتباطشان با سازمان قطع شد و عمدتا به خارج از کشور آمدند و بیشتر به پاکستان می آمدند.تلاش شد این عناصر حفظ شوند و در راه مبارزه قرار گیرند؛ اینها از پاکستان به دمشق منتقل میشدند که در این میان آنها که پرونده سنگین داشتند آن جا ماندند و ابتدا آموزشهای نظامی و سیاسی دیدند و بعد هم به تدریج برای افرادی که وضعیت عادی داشتند مربی میشدند.
شناسنامه: از افراد سرشناس چه کسانی به سوریه و لبنان آمدند؟جنتی: در طول نزدیک به ۴ سال که ما آن جا بودیم بیش از ۶۰ نفر برای آموزش به خارج از کشور آمدند؛ شهید محمد بروجردی از جمله آن ها بود که در جنوب لبنان هم نزدیک مرز اسرائیل که رفتیم ایشان هم بودند. شهید مهدی باکری آمدند، سردار سرلشگر رحیم صفوی به همراه دوستش آقای احمد فضائلی بودند که این دو هم دست پر برگشتند زیرا مقداری اسلحه هم با خود به ایران آوردند، آقای یونسی (وزیر سابق اطلاعات)بودند، آقای غرضی از جمله افرادی بودند که ثابت ماندند و آموزشهای سیاسی میدادند. چون یک قسمت هم آموزش سیاسی بود که در این زمینه آقای غرضی بیشترین نقش را داشتند.
شناسنامه: جایی اشاره کردید که با فلسطینیها بده و بستان داشتید به طوری که آنها آموزشهایی برای ما میگذاشتند و ما هم به نوعی گاهی افرادی را برای آنها به اسرائیل میفرستادیم. از تبادلاتی که بین ایران و فلسطین بود نیز صحبت بفرمائید.جنتی: در اردوگاههایی که فلسطینیان در اطراف دمشق داشتند، آموزشها در آن انجام می شد؛ آموزش تکمیلی که آموزش استفاده از مواد منفجره بود یعنی با استفاده از مواد دسترسی مواد منفجره را میساختند. بیشتر این آموزشها هم در لبنان داده میشد. افراد آن جا می آمدند و شرکت می کردند و آموزش میدیدند و بر می گشتند.خانم دکتر زهرا پیشگاهی فرد به همراه همسر خود آقای شریف خانی به آن جا آمدند در حالی که بچه شیرخوارهای نیز همراهشان بود. تحت آموزشهای مختلف در سوره لبنان قرار گرفتند و برای ورود به فلسطین اقدام کردند؛ اعلام آمادگی برای ورود به اسرائیل کردند. ما با مقامهای فلسطینی صحبت کردیم و آن ها پیامهای لازم و نقشههایی را که لازم بود به داخل منتقل شود دادند و اینها بردند این پیامها و بعد از گشت و گذاری هم که داشتند برگشتند
شناسنامه: سال ۵۵ با لباس مبدل و پاسپورت کویتی به ایران آمدید؛ در این سفر علاوه بر دیدارها مختلف با افرادی از جمله شهید بهشتی، ازدواج هم کردید؛ ماجرای ازدواج خود را تعریف کنید.جنتی: در سال ۵۵ تصمیم گرفتم برای دریافت کمکهای مالی و مشورتها به ایران آمدم. البته پاسپورت کویتی نداشتم، پاسپورت یکی از کشورهای حوزه خلج فارس بود؛ آمدیم کویت و از سفارت ایران در این کشور ویزا گرفتم و به عنوان تبعه خارجی وارد ایران شدم و بعد که وارد ایران شدم تغییر لباس داده و به جای لباس عربی لباس عادی خودمان را پوشیدم.در این فرصت با شهید بهشتی، آقای هاشمی رفسنجانی و شهید قدوسی دیدار داشتم که مشورتهای لازم و کمکهای مالی را دریافت کردم. مقداری کمکهای مالی هم نیاز داشتیم که از مرحوم حاج تقی حاج ترخانی گرفتم که از قبل هم با ایشان در ارتباط بودیم.من نمی دانستم که تا چه مدتی در خارج از کشور خواهم ماند و از طرفی علاقه مند بودم که از ایران و با یک ایرانی ازدواج کنم منتهی مشکل این بود که نمیتوانستم هیچ جا خود را معرفی کنم.با توجه به شناختی که نسبت به برخی دوستان در زمانی که تحت تعقیب بودم، پیدا کردم و در سونقر کلیایی بودند به شهر کرمانشاه بیشتر رو آوردم تا در کرمانشاه موردی را برای ازدواج پیدا کردیم؛ بعد از این که دسترسی پیدا کردیم و برای ازدواج اقدام کردم دیدم که فرد مورد نظر آمادگی هر گونه فداکاری را دارد و همراه من خواهد بود؛ من از اول هم به ایشان گفتم که اگر با من ازدواج کنید ممکن است تا آخر نتوانید به داخل ایران بیایید. قبول کردند اما نمی توانستیم پدر و مادر ایشان توجیه کنیم؛ در نتیجه یکی از دوستان، استاد موسی موسوی که نماینده مقام معظم رهبری در کردستان بودند، در این امر وارد شدند و خواستگاری کردند و هر چه که پدر و مادر دختر میگفتند که پدر و مادر ایشان که هستند و این در حالی بود که پدر و مادر من در اسد آباد همدان تبعید بودند، اما گفتند که پدر و مادر ایشان در خارج از کشور هستند و خودم را نیز به عنوان دانشجویی در بیروت معرفی کردیم؛ خانواده همسرم از روی اعتمادی که به آقای موسوی داشتند قبول کردند؛ مراسم عقد در جمع بسیار کوچکی خوانده شد و ما به سرعت از کشور خارج شدیم و بعد همسرم به من ملحق شد.شناسنامه: چند فرزند دارید؟جنتی: ۳ تا فرزند دارم.یک پسر و دو دختر.
شناسنامه: کجا به دنیا آمدند؟جنتی: پسر اول من در سال ۵۷ در دمشق به دنیا آمد.
شناسنامه: حاج خانم از اوضاع خواستگاری گلایه نمی کنند؟جنتی: نه. در خاطرات من این ماجراها بیان شده است.
شناسنامه: بعد از تبعید حضرت امام (ره) به پاریس سفری به لیبی داشتید تا با قذافی ملاقات داشته باشید. در این خصوص توضیحی بفرمائید.جنتی: شهروندان ایرانی در فرانسه در بدو ورود اقامت ۳ ماهه داشتند، ترس این وجود داشت که بعد از ۳ ماه نیز دولت فرانسه به حضرت امام (ره) برای خروج از فرانسه فشار آورد و به طور قانونی میتوانستند که اخراج کنند؛ باید برای این امر فکری می شد؛ به دلیل این که افکار و سخنان حضرت امام (ره) در دنیا منتشر شده بود امکان این وجود داشت که هیچ کشوری حاضر به اجازه اقامت ایشان در آن کشور نشود.از طرفی بسیاری از کشورها با شاه هم ارتباط داشتند و نمی خواستند روابطشان را به هم بزنند. به این دلیل تصمیم گرفتیم تا با برخی از کشورها صحبت کنیم که من به همراه آقای غرضی تصمیم گرفتیم با مقامات لیبی صحبت کنیم.یک هفته ای برای ملاقات با قذافی ما را معطل کردند؛ در آخرین لحظات بازگشت به فرانسه، در زمانی که در فرودگاه بودیم، اجازه ملاقات داده شد؛ اما ما دیگر مهر خروج از لیبی بر روی پاسبورتمان خورده بود و نمی خواستیم با این وضعیت برویم زیرا همین اتفاق برای امام موسی صدر هم افتاده بود که او را از فرودگاه و زمانی که مهر لیبی بر پاسبورتش خورده بود برگردانده بودند. با نگرانی به ملاقات با قذافی رفتیم چرا که امام موسی صدر در گذشته در آن کشور ناپدید شده بود به خصوص این که مهر خروج از لیبی بر پاسپورتهای ما خورده بود.این وضعیت بسیار نگران کننده بود و ترس این وجود داشت که به سرنوشت امام موسی صدر دچار شویم؛ ما را به پادگانی که قصر قذافی در آن بود، بردند و بعد از چند لحظه ای قذافی آمد و مسئله مطرح شد؛ قذافی از این ورود حضرت امام (ره) استقبال کرد و گفت اصلا لزومی ندارد که این مدت هم تمام شود ما از همین زمان آمادگی داریم که پذیرای ایشان باشیم. اعلام آمادگی هم کرد که ما هم می توانیم به شما پول و هم اسلحه بدهیم که ما اعلام بی نیازی کردیم و گفتیم احتیاجی نداریم.
شناسنامه: از امام موسی صدر چیزی نپرسیدید؟جنتی: نه؛ امکان طرح چنین مسئله ای در آن شرایط وجود نداشت؛ با این گزارش و با خوشحالی به پاریس خدمت حضرت امام (ره) رسیدیم؛ حضرت امام (ره) با بی اعتنایی بیان کردند قذافی قابل اعتماد نیست. تعبیر صحبتشان به این مضمون بود که با طناب قذافی نمیشود به چاه رفت. سخن حضرت امام (ره) همانند آب سردی بر بدن ما بود چرا که با تمام تلاشهایی که صورت گرفت و سختیها که تحمل شد، با چنین پاسخی از سوی حضرت امام (ره) مواجه شدیم؛ البته حضرت امام (ره) آیندهای را می دیدند که بر ما پوشیده بود.
شناسنامه: در ابتدای انقلاب رئیس صدا و سیمای خوزستان شدید؛ چطور این پیشنهاد به شما شد؟جنتی: آقای غرضی استاندار خوزستان شده بود. آقای غرضی به شورای سرپرستی آن زمان که آقای دکتر هادی، موسوی خوئینیها و اقای حداد عادل وآقای غضنفرپور بودند پیشنهاد داد که من مدیر صدا و سیمای خوزستان شوم؛ به این دلیل که پدر من نیز در اهواز در دادگاه انقلاب فعالیت می کردند علاقمند به حضور در کنار ایشان بودم، در نتیجه این پیشنهاد را پذیرفتم.
شناسنامه: ماجرای نماز جمعه را پدر بزرگوار شما تعریف کردند؛ اعلام از طریق رادیو و تلویزیون از طریق شما انجام شد؟جنتی: بله؛ در زمانی که ایشان میخواستند نماز جمعه را در دانشگاه برگزار کنند خبر رسید که گروههای چپ و مارکسیستها در دانشگاه سنگر بندی کردند تا نمازگزاران را مورد هجوم قرار دهند؛ نزدیک به زمان ظهر بود که مستقیم به استودیو رفتم.شناسنامه: خودتان پشت میکروفن رفتید؟جنتی: بله،این امر را اعلام کردم و از مردم خواستم در دانشگاه حضور پیدا کنند و با این افراد مقابله کنند؛ جمعیت بسیار عظیمی به سوی دانشگاه به راه افتادند؛ با حضور مردم اقدام آنها ناموفق شد و افراد فرار کردند.
شناسنامه: بعد از این عضو شورای سرپرستی صدا و سیما شدید؛ شما از طرف شهید بهشتی، از طرف شورای عالی قضایی به همراه اقای شیبانی معرفی شدید. دکتر حسن روحانی از مجلس و آقای غفاری و طارمی هم از دولت. در دیداری که با حضرت امام (ره) داشتید، ایشان به طور ویژه در زمینه موسیقی به شما تذکر می دهند که نظارت و توجه ویژه داشته باشید. که شما ذکر کرده بودید شاید امام نظر خاصی هم داشتند اما امام میفرمودند که صدای علمای بلاد درنیاید. در این خصوص صحبت کنید.جنتی: این سوالی بود که از سوی ما مطرح شد؛ مسئله موسیقی از جمله مسائلی بود که در ابتدای انقلاب بسیار مطرح بود؛ امام (ره) حدود این مسئله را مطرح نکردند ولیکن اذعان داشتند که به گونه ایی عمل نشود که سر و صدای علمای بلاد برخیزد.
شناسنامه: حتی یک جا بیان کردید که یک میان برنامه پخش کردید که کمی موسیقیاش تند بوده سریع حاج احمد آقا زنگ زدند.جنتی: بله. معلوم بود که امام(ره) برنامهها را رصد میکردند.حالا با این اوضاع فکر می کنید آن زمان که شما در شورای سرپرستی بودید کسی جرأت داشت درباره تک خوانی زنان با حضور امام و با این تأکیدات امام(ره)حرف بزند و چیزی پخش کند؟جنتی: آن زمان اصلا چنین بحثی مطرح نبود. به ذهن هم نمیآمد کسی بیاید و چنین چیزی را مطرح کند.
شناسنامه: الان چه طور است که علی آقای جنتی می گویند تک خوانی زنان اگر مفسدهای نداشته باشد ایراد ندارد، با توجه به این که این تجربیاتی که شما دارید هرکسی ندارد. بالاخره شما از زبان امام شنیدید حتی میگویید شاید امام خودشان هم نظراتی داشتهاند اما برای این که صدای علما درنیاید گفتهاند این کارها نشود. چه طور شما در سال ۹۲ این حرف را میزنید؟جنتی: اینجا هم که من مستقیما انگیزهای برای بیان این مطلب نداشتم. بعد هم دیگر ما به دلیل برخی از همین ملاحظات اصلا تا به حال اجازه تک خوانی به خانمها در جمع آقایان که مطلقا داده نشده است. به هیچ وجه در این یک سال و اندی علی رغم شایعاتی که انجام شده اجازه داده نشده است. دو مورد گروههای خانم ها بوده است که در بین آن نیز خواننده زن بوده است فقط این دو مورد برای خانمها اجرا شده است.
شناسنامه: یعنی اصلا برای غیرخانمها اجرا نشده است؟جنتی: نخیر اجرا نشده.
شناسنامه: سال ۶۶-۶۳ استاندار خوزستان شدید؛ در زمانی که جنگ بود پذیرش این مسئولیت بسیار سخت بود؛ این مسئولیت را به دلیل دوستی با آقای ناطق پذیرفتید؟جنتی: با آقای ناطق رفاقت و روابط دوستانه داشتیم و ایشان نسبت به من محبت داشتند ولیکن با توجه به شناخت من نسبت به استان خوزستان و آمادگی برای حضور در منطقه جنگی و کمکی در جهت پشتیبانی از جبهه این مسئولیت را پذیرفتم؛ این مسئولیت بسیار سنگین بود؛ از طرفی همانند باقی استانداران کشور باید مسائل و مشکلات مردم استان را حل می کردیم در کنار این نیز جایی بود که منطقه جنگی بود و از این استان جنگ آغاز شده بود.بمباران های زیادی که می شد. برخی از شهرها مانند دزفول مرتب بمباران می شد و باید از نزدیک میرفتیم و تفقدی از آسیب دیدگان صورت می گرفت. خود رزمندگان مرتب مکانهایی را برای فعالیت خود میخواستند.
شناسنامه: نخستین تجربه شما در زمینه وزارت ارشاد بعد از پایان استانداری خراسان معاون بین الملل وزارت ارشاد بود؛ در زمان آقای خاتمی بود؟جنتی: نه؛ در زمان آقای لاریجانی بود؛ در ابتدای حضور آقای لاریجانی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی من به عنوان معاون بین الملل شروع به کار کردم.
شناسنامه: در وزارت ارشاد آقای مهاجرانی نیز همکاری داشتید؟جنتی: بله؛ از سال ۷۱ تا ۷۷ در وزارت ارشاد بودم؛ ۳سال ابتدایی را به عنوان معاون بین الملل وزارت ارشاد فعالیت میکردم؛ بر اساس پیشنهادی که خدمت مقام معظم رهبری داده شد، قرار بر این شد تمام دستگاههای خارج از کشور که فعالیت فرهنگی دارند مثل مجمع تقریب مذاهب، مثل مجمع اهل بیت، مثل سازمان تبلیغات اسلامی حوزه بین المللیشان، با معاونت بین الملل ارشاد یکی شود تا از پراکنده کاری جلوگیری شود.از سال ۷۴ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از ادغام نهادهای مختلف با معاونت بین الملل تشکیل شد؛ از آن زمان که آیتالله تسخیری رئیس سازمان شدند من به عنوان قائم مقام و معاون انتشارات تبلیغات سازمان فعالیت می کردم؛ در آن دوره نیز من بیشتر در شورای معاونین وزارت ارشاد شرکت داشتم.
شناسنامه: بعد از خارج نشین شدن آقای مهاجرانی با وی در ارتباط بودید؟جنتی: نه؛ به هیچ وجه ارتباط نداشتم.شناسنامه: نظر شما در خصوص وی بعد از این که به خارج رفتند چیست؟جنتی: آقای مهاجرانی در دوره ابتدای فعالیت خود با توجه به توصیههای مقام معظم رهبری مسیر را طی می کرد؛ به تدریج آقای مهاجرانی با نوع سیاستهایی که در حوزه فرهنگ از سوی مقام معظم رهبری ابلاغ می شد، زاویه پیدا کرد؛ این امر سبب شد شخص مقام معظم رهبری نسبت به وزارت ارشاد مسئله پیدا کردند؛ در ادامه به تدریج نمایندگان مجلس این زاویه را احساس کردند.شناسنامه: در سال ۷۶ ستاد آقای ناطق یا آقای خاتمی بودید؟جنتی: در ستاد کسی نبودم؛ در روزهای آخر با آقای ناطق نوری همراهی داشتم.
شناسنامه: به ایشان رای دادید؟ فکر می کردید رای نیاورند؟جنتی: بله؛ فکر نمی کردم رای نیاورند.شناسنامه: چطور شد که سفیر ایران در کویت شدید؟ مدت طولانی هم بودید. دو دوره.جنتی: بله. با توجه به این که در حوزه بین الملل فعالیت میکردم و با وزارت خارجه مانوس بودم، در زمان دکتر کمال خرازی این پیشنهاد به من شد؛ با توجه به آشنایی که از قبل از انقلاب با کویت داشتم این مسئولیت را پذیرفتم و حدود ۴ سال در این مسئولیت در کویت بودم، تا سال ۸۱. که دوره بعدش از سال ۸۵ باز مجددا نزدیک به ۴ سال رفتم.شناسنامه: سال ۸۴ به چه کسی رای دادید؟جنتی: به آقای هاشمی رای دادم.
شناسنامه: چطور شد که معاون سیاسی وزارت کشور دولت آقای احمدی نژاد شدید با توجه به این که اصولا کسانی در این پست قرار می گیرند که رای آنها به رئیس جمهور باشد؟جنتی: در آن زمان در ستاد آقای هاشمی فعالیت می کردم؛ اعتقاد قلبی من این است که بعد از انتخابات هر کسی رئیس جمهور شود، چه من به او رای داده باشم و چه نداده باشم، نیاز به وجود من باشد باید کمک کنم؛ در آن زمان آقای پور محمدی به عنوان وزیر کشور انتخاب شد و این پیشنهاد را وی داد و با آقای احمدی نژاد نیز هماهنگ شده بود. چون بر اساس دستور العمل که آقای احمدینژاد ابلاغ کرده بود همه وزرا باید معاونینشان را هماهنگ می کردند ان هم معاون سیاسی که مهم هم بود.بعد که آقای احمدی نژاد فهمید ما با آقای هاشمی همراهی داشتیم بر آقای پور محمدی فشار فوق العادهای وارد کرد که ما را کنار بگذارد؛ آقای پور محمدی تا یک سالی مقاومت کردند ولیکن من راضی به فشار بر آقای پور محمدی نبودم و خود قبول کردم که کنار بروم.
شناسنامه: مگر امکان دارد آقای احمدی نژاد از ابتدا خبر نداشته باشد که در ستاد آقای هاشمی فعالیت داشتید؟جنتی: ممکن است اطلاع نداشته باشند؛ به هر حال بعد از انتصاب ما حساسیت نسبت به ما ایجاد شد در حالی که طول آن مدت، تمام سخنرانیهای من دفاع از مواضع دولت بوده است.شناسنامه: دوباره به کویت رفتید؛ گفته میشود در سیستم وزارت خارجه مرسوم نیست که سفیر ی که دو دوره یک جا بوده دوباره دور سوم بفرستند. اما شما را فرستادند.جنتی: اکنون این گونه نیست البته ما خیلی کارهای خلاف عرف بین المللی انجام می دهیم که یکی نیز این امر است که تعدادی از سفرا دو یا سه بار به یک ماموریت در کشور فرستاده شدند؛ ممکن است یک نفر به عنوان کارشناس یا نفر دوم در یک کشوری باشد و در دوره بعد به عنوان سفیر برود و هیچ مشکلی هم ندارد و کاملا متعارف است ولی در دوره دوم که قرار شد من بروم آقای احمدی نژاد اصرار بر رفتن من به کویت بود؛ در حالی که با توجه به اشرافی که به برخی دیگر از کشورهای حوزه خلیج فارس داشتم، با اصرار آقای احمدی نژاد به کویت رفتم.
شناسنامه: سال ۸۸ نیز کویت بودید؟جنتی: بله؛ تا سال ۸۹ کویت بودم.
شناسنامه: در انتخابات ۸۸ به چه کسی رای دادید؟جنتی: در این انتخابات رای مخفی بود؛ قرار بود رایها عنوان نشود.شناسنامه: در باقی انتخابات نیز رای مخفی بود ولی بیان کردید.جنتی: به آقای احمدی نژاد رای ندادیم.
شناسنامه: فتنه بزرگ سال ۸۸ شما را هم نگران کرد؟جنتی: اخباری از گوشه و کنار دنیا می شنیدیم که در مقابل سفارت خانهها تجمع کردند؛ در مقابل سفارت خانه ایران در کویت نیز این تجمع وجود داشت؛ ما چند روز درگیر این وضعیت بودیم و همواره با مقامات امنیتی در تماس بودیم که افرادی که اعتراضی دارند نیایند به سفارت نزدیک شوند. پلیس کویت نیز همکاری و هماهنگی لازم را داشت.در انتخابات آن دوره از بین ۱۹ هزار نفر ایرانی که در کویت بودند و در این انتخابات شرکت کردند ۱۱ هزار نفر به اقای احمدی نژاد رای دادند؛ به هر حال افرادی که آقای موسوی رای داده بودند معترض بودند.
شناسنامه: به دلیل ارتباطی که در گذشته با آقای موسوی داشتید تلاشی برای آرام کردن فضا نکردید؟جنتی: ارتباطی با داخل کشور به آن معنا نداشتیم.
شناسنامه: در سال ۸۹ خبری مبنی بر کشف شبکه جاسوسی ایران در کویت منتشر شد؛ هم زمان با پایان دوره سفارت شما بود؛ این مرتبط با دوره سفیر ی شما بود؟جنتی: ارتباطی نداشت. خبرهایی که در ویکی پدیا در خصوص زندگی نامه من وجود دارد به اشتباه نوشتند که من را بازگرداندند؛ اصلا این گونه نبوده است؛ ماموریتهای من معمولا در دورههای اخیر در وزارت خارجه ۳ ساله بوده است و گاهی بر حسب انتخاب فرد جایگزین تمدید میشد؛ من مدت ۶، ۷ ماه هم مدتم را آقای متکی تمدید کرده بودند.
شناسنامه: آن جریان شبکه جاسوسی چه بود؟جنتی: این معمولا جریاناتی هستند که تلاش دارند دولت کویت را بترسانند که ایران دارد در آن جا دخالت میکند ؛ تا کنون چندین بار اتفاق افتاده است که برخی اتباع خود را بازداشت میکنند و بعد عنوان میکنند با برخی عناصر در داخل ایران مرتبط بودند و جاسوس هستند؛ کویت مطبوعاتی دارد که همواره مخالف ایران قلم میزدند و این مطبوعات به این قضایا دامن میزدند؛ تا امروز نیز تمام موارد ثابت شده است که ایران دخالتی نداشته است؛ مقامات کویتی نیز به این امر اعتراف دارند.
شناسنامه: چه شد که آقای روحانی شما را برای این سمت انتخاب کرد؟جنتی: زمانی که آقای روحانی به عنوان رئیس جمهور انتخاب شدند و به دنبال انتخاب اعضای کابینه خود بودند، افراد متعددی برای وزارت خانههای مختلف از جمله وزارت ارشاد مطرح بودند؛ به دلیل این که ۱۲-۱۰ سال در وزارت امور خارجه فعالیت می کردم، علاقه داشتم به عنوان یک کارمند یا مدیر در وزارت امور خارجه ادامه فعالیت کنم با این که بازنشسته بودم و در مرکز تحقیقات کار پژوهشی و تحقیقاتی آن هم در حوزه سیاست خارجه به خصوص خاورمیانه و کشورهای عربی انجام میدادم.در نهایت اقای روحانی بعد از بررسیهای مختلف با افراد متعدد به من وزارت ارشاد را پیشنهاد کردند و من نیز به شدت ابا و امتناع داشتم چرا که کم و بیش با مشکلات و حاشیه های این وزارت خانه آشنا بودم؛ آقای روحانی بر پذیرش این سمت از سوی من اصرار فوق العاده داشتند.به آقای روحانی گفتم که حاضر به پذیرش مسئولیت در برخی وزارتخانههای دیگر هستم.
شناسنامه: کجاها را گفتید؟جنتی: مثلا وزارت کشور ولیکن آمادگی برای حضور در وزارت ارشاد نداشتم ولیکن تنها گزینه آقای روحانی بعد از بررسیها من بودم.
شناسنامه: قبل از شما با چه کسانی در خصوص پذیرش این مسئولیت صحبت شد؟جنتی: با افراد دیگری صحبت شده بود، شاید ضرورت نداشته باشد در این برنامه عنوان شود.
شناسنامه: ارتباط با مجلس چگونه است؟جنتی: ارتباط ما خوب است و مشکلی با مجلس نداریم.
شناسنامه: یعنی ارتباط آنها خوب نیست؟جنتی: نه؛ برخی از دوستان در مجلس بر برخی نکات بحث دارند که همواره اعلام آمادگی کردیم و به کرات در کمیسیون فرهنگی حضور یافتیم.
شناسنامه: برخی از روزنامهها که حالا طرفداران و هم نظر با دولت هستند، هر از چند گاهی بحث استیضاح شما را کلید میزنند؛ قصد دارند شما را از موضع استیضاح دور نگه دارند یا میخواهند وضعیت مجلس و دولت را تیره نشان دهند.جنتی: از هدف آنها اطلاع ندارم؛ بالاخره بر اساس برخی اظهارات این امر را بیان می کنند؛ اخیرا یکی از نمایندگان مجلس اظهار کرده بودند که قرار است فردا استیضاح فلانی را تقدیم هیات رئیسه کنیم؛ این امر منشا پرداختن برخی مطبوعات به این مطلب شده بود. حالا یکی بیاید بگوید امضاکنندگان به حد نصاب رسیده است یکی بگوید نرسیده. یکی بگوید مطرح نیست.
شناسنامه: آیا دفاع و اشاعه ارزشهای انقلاب را در برنامه خود دارید؟جنتی: قطعا این گونه است؛ هم در برنامهای که به مجلس ارائه دادم و هم در سخنرانی که در مجلس انجام دادم و هم در تمام اظهارات و مصاحبههای خود به این امر اذعان دارم؛ من همواره به این نکته پای فشردهام که نسبت به ارزشهای انقلاب و باورهای انقلابی خود نگاه عمیق داریم؛ به خصوص در حوزه فرهنگ اعتقاد عمیق دارم که سیاستهای مقام معظم رهبری در حوزه فرهنگ در بخش های مختلف بیان کردند باید دقیق اجرا کنیم.آقای روحانی نیز بر این نکته تاکید دارند که ممکن است مقام معظم رهبری نسبت به برخی از وزارت خانه ها نظر خاصی نداشته باشند ولیکن نسبت به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مساله فرهنگی عنایت خاص دارند بنابراین تمام توجهات ایشان باید مورد توجه قرار گیرد.
شناسنامه: چه روشهایی را پیش روی دارید؟ زیرا این حرف در مقام صحبت آسان است. شما هم که فرد بسیار باتجربه هستید.جنتی: مقام معظم رهبری این را تبیین کردند؛ ایشان بارها فرمودهاند که ما جبهه فرهنگی انقلاب داریم که باید از این عناصر مومن و پایبند به ارزش های انقلاب در این زمینه بهره ببریم به خصوص نیروهای جوانی که وارد این صحنه می شوند حالا چه در حوزه سینما چه هنرهای نمایشی این افراد باید از سوی وزارت خانه مورد حمایت قرار گیرند.برخی در آن طرف قرار دارند که ممکن است با انقلاب زاویه داشته باشند، ایشان با این که این افراد کار خود را بکنند بحثی ندارند ولیکن روی این که ما جبههای را که با انقلاب زاویه دارند حمایت کنیم بحث است. که آن را هم طبق سیاستهایی که ایشان ابلاغ میکنند دنبال میکنیم.ما در حوزه سینما مواردی که در سال ۸۹ مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران حوزه سینما مطرح کردند، تمام را به سازمان امور سینمایی ابلاغ کردیم که دقیقا در حوزههای متخلف و بخشها عمل کنند؛ در حوزه هنرهای نمایشی همین است. در حوزه کتاب نکاتی که ایشان در طول دو دهه مطرح فرمودهاند و همه نیز تدوین شده است دقیقا مورد توجه است ممکن است گاهی اشکالی جزئی در کتابی پیدا شود. وقتی در سال ۹۲، شصت و شش هزار عنوان کتاب چاپ می کنیم که بیش از ۵۰ درصد آن چاپ اول هستند ممکن است در ۵ تا کتاب هم مشکلی بوده که از زیر دست ویراستار یا بررسی کننده در برود. این ها به نظرم قابل اغماض است.
شناسنامه: به نظر خود در این مدت در این مسیر موفق بودید؟جنتی: اقدامات فوق العاده خوبی صورت گرفته است؛ در حوزه کتاب قبل از ما حدود۴-۳ سال هیئت نظارت بر کتاب نداشتیم؛ در طول این دوره ۲۱ نفر از شخصیتهای علمی، فرهنگی و فرهیخته به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی و تائید شدند تا در این زمینه شروع به فعالیت کنند.شورای پروانه ساخت فیلم، شورای پروانه نمایش فیلم و در تمام حوزهها افراد اهل نظر تعیین شدند؛ من کار را به اهل آن واگذار کردم همان گونه که در سخنرانی خود در مجلس برای رای اعتماد این امر را متذکر شدم. در حوزه معاونتها و چه در حوزه مدیران معمولا کسانی هستند که هم دارای فکر خاص هستند و هم بدون گرایش خاصی وهم اهل نظر هستند
شناسنامه: در جایی اذعان کردید فرهنگ باید از مسائل سیاسی و امنیتی جدا شود؛ میدانید که عرصه نظامی و امنیتی در عرصه فرهنگی متمرکز شدند و در این زمینه فعالیت میکنند؛ صحبت شما را چگونه میتوان معنا کرد؟جنتی: به یاد ندارم چنین تعبیری کرده باشم. من هیچ جا یادم نمیآید. اما این که نباید به مسئله فرهنگ نباید نگاه امنیتی داشته باشیم را بیان کردم؛ باید بر اساس معیارهای ارزشی که مسئله فرهنگ دارد به این مسئله نظر شود.شناسنامه: تا چه میزان به تهاجم فرهنگی معتقد هستید؟جنتی: در سخنرانی خود در مجلس در جریان رای اعتماد داشتم این مسئله را مطرح کردم؛ تهاجم فرهنگی را یک توهم نمیدانیم بلکه یک واقعیت است. مقام معظم رهبری نیز بیش از دو دهه بر این مسئله تاکید دارند؛ این امر جزء باورهای ما است و امری است که به آن عمل می شود و به دنبال مقابله با آن هستیم.در طی این مدت کتابهای بسیاری برای مجوز انتشار وارد شدند که احساس کردیم در این چارچوب می گنجد، در نتیجه مجوز چاپ به آنها داده نشد.
شناسنامه: در خصوص ممیزی کتاب دو نقل قول متفاوت از شما عنوان شده است؛ ممیزی قبل از نشر باید به ممیزی بعد از نشر منتقل شود و بعد از چند روز عنوان کردید بردن ممیزی به بعد از نشر صلاح نیست؛ کدام یک از این دو نظر اشتباه بوده است؟جنتی: گفته نشده است صلاح نیست. در ابتدای ورودم به وزارت ارشاد بر اساس بعضی از اظهارنظرهایی که آقای روحانی هم در دوران مبارزات انتخاباتیشان داشتند من بیان کردم ممیزی قبل از نشر را می توانیم حذف کنیم و به دست ناشرین سپرده شود؛ ناشرین بر اساس قوانین نشر ممیزی کنند؛ بعد از نشر در وزارت ارشاد ممیزی شود؛ فرد به دلیل آگاه بودن از قوانین رعایت ضوابط را انجام می دهد تا بعد از چاپ از سوی وزارت ارشاد گفته نشود فلان صفحه حذف شود و فلان قسمت باید تغییر کندو ناشران این امر را نپذیرفتند و برخی اذعان داشتند که وزارت ارشاد قصد دارد سانسور را از خود به ناشران منتقل کند؛ در نتیجه ما خود طبق ضوابط نشر خودمان وظیفه داریم این کار را بکنیم . و هیئت نظارت که ما به شورای انقلاب فرهنگی معرفی کردیم برای این بود این وظیفه را انجام دهد. بعد از ۲ ماه اعلام کردیم تمام ضوابط ممیزی نشر را قبول داریم و بر طبق قانون اعمال می کنیم و تا کنون نیز به این نحو اعمال شده است.
شناسنامه: راه حل همان راه حل قدیمی است که انجام میشود؟جنتی: بله؛ همان راه حلی که در گذشته انجام می شد؛ البته هیات نظارت بر کتاب مباحثی را درون خود داشتند؛ باید به برخی از نهادها که شناخته شده هستند، مجوز داده شود تا خودشان اگر شورای کتاب دارند که مورد اعتماد هستند آن شورا اگر تصویب کرد تصویب وزارت ارشاد تلقی شود.
شناسنامه: چندین بار از فهرست ممنوع القلمها صحبت کردید در دوره دولت قبل. معاون فرهنگی شما اعلام کرده است سند مکتوبی در این زمینه وجود ندارد و این امر شفاهی بوده است؛ این اذعان درست است؟جنتی: منظور از مکتوب این است که جایی نوشته نشده است که لیست کرده باشند بگویند این مثلا ۷۰، ۸۰ تا آدم هر چه کتاب آوردند نباید بپذیریم. چنین لیستی نبوده است. ما آن را که بحث کردیم گفتیم بله ما آن را قبول داریم یک سری از افراد هستند که این ها آدمهای بدنام و وابسته به رژیم گذشته هستند و شخصیتهایی هستند که مورد تأیید نیستند اما این که شما بیایید یک مجموعه را فقط به خاطر اسمش رد کنیم مورد قبول نیست کتاب را بررسی می کنیم؛ اگر محتوا مورد قبول ما باشد، تائید می شود.
شناسنامه: الان مثلا داریم کسانی را که بر اساس ضوابط، نهادهای امنیتی این افراد را به شما ابلاغ کرده باشند جنتی: بله؛ وجود دارد. منتهی سیاست کلی این است که محتوای کتاب بررسی شود لذا بسیاری از کتاب هایی که در گذشته تنها به دلیل نام مولف یا ناشر رد شده بود، مورد بررسی قرار گرفت و برخی با اصلاحات و برخی بدون اصلاحات مورد تائید قرار گرفته است و اجازه چاپ داده شده است.
شناسنامه: مجوز به دفن دو فردی که موسیقی زیرزمینی کار میکردند در دوره شما خبرساز شد؛ ماجرا چه بود؟جنتی: بارها در این باره توضیح دادیم ولیکن برخی هم چنان بر حرف خود پافشاری می کنند؛ دو فرد این گروه برادر بودند که با فرد ثالثی گروه موسیقی تشکیل دادند و نام گروه را سگهای زرد گذاشتند؛ اختلافاتی با هم پیدا کردند و نفر ثالث به این دو نفر تیراندازی کرده بود و این دو برادر را کشته بود.بحث انتقال جنازه این دو به ایران مطرح شد. نهاد غیر دولتی در خارج کشور تحت عنوان انجمن قربانیان خشونت هزینه حمل جنازه این افراد را پرداخت کرده بود و به ایران آوردند؛ ما را متهم کردند که ۱۰۰ هزار دلار برای حمل این جنازهها به ایران هزینه کردیم که ما از این امر بی خبر بودیم.در دوران وزرای گذشته توافقی با شهرداری تهران شده بود مبنی بر این که قطعه ای به هنرمندان اختصاص داده شود؛ این که چه کسانی هنرمند شناخته می شود و باید در این قطعه دفن شود شورای شهر با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هماهنگ می کردند؛ این افراد را از وزارت ارشاد استعلام کردند.این افراد قربانی خشونت بودند و والدین این دو مقتول از افراد مورد تائید وزارت ارشاد و سینماگر بودند،اعلام شد می توانند در قطعه هنرمندان دفن شوند؛ دخالتی دیگری در این داستان نداشتیم و باقی سخنان اتهامات ناروا است.
شناسنامه: پس صدور مجوز دفن آنها در قطعه هنرمندان بیشتر به خاطر پدر آنها بود؟جنتی: خود این خانواده هنرمند بوده است و این که داغدیده بودند، در نتیجه مجوز دفن این جنازه در قطعه هنرمندان صادر شد.
شناسنامه: این که از پدر شما در برخی محافل و مطبوعات نوشته میشود، چه حسی پیدا می کنید؟جنتی: خود ایشان معمولا با سعه صدر برخورد میکنند. من از این جهت که پدر من است ناراحت می شوم. با این که واکنشی نشان نمی دهم ولیکن آدمی بر اساس علایق عاطفی خود دوست ندارد درباره پدر و یا برادرش از این صحبت ها بشنود.
شناسنامه: تا چه اندازه با پدر اختلاف نظر دارید؟جنتی: بسیار اندک؛ برخی گمان می کنند اختلاف سلیقه ما بسیار است ولیکن در واقعیت این گونه نیست؛ گاهی در برخی مسائل سیاسی اختلاف نظر وجود داشته است، مربوط به الان هم نیست مثلا در دو دهه گذشته ممکن است اختلافاتی وجود داشته است. در کمال احترامی که من نسبت به پدر دارم و محبتی که پدر نسبت به من دارند این اختلاف نظر وجود داشت.شناسنامه: چه اندازه پدر را دوست دارید؟جنتی: این واضح است؛ جدای از این که پدر بنده است، از نظر معنوی مربی من هستند؛ اگر چیزی داشته باشم بخش عمده آن مرهون تربیت پدر است؛ زهد، تقوا، ورع و ساده زیستی و خصلتهای والای اخلاقی ایشان برای من قابل لمس و مشاهده است بنابراین برای ایشان احترام بسیاری قائل هستم با توجه به این که اختلاف سلیقه هایی در برخی مسائل سیاسی یا فرهنگی وجود دارد.
شناسنامه: آخرین توصیه ایشان به شما چه بود؟جنتی: به یاد ندارم؛ شاید زمانی به من گفتند به گونه ای عمل نکنید که بهانه دست کسی بدهید؛ این نکته ای بود که به یاد دارم به من گوشزد کردند.
شناسنامه: پدر بزرگوارتان اذعان داشتند در بحث های شما و پدر، والده از ما طرفداری میکنند.جنتی: ما به طور مرتب هفته ای یک بار خدمت پدر می رسیم و مباحث مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... مطرح میشود.
شناسنامه: تلاشی برای بازگشت اخوی به مسیر انجام دادید؟جنتی: بله؛ در دومین دفعه دستگیری و ورود به زندان، به عنوان عضو سازمان مجاهدین خلق دستگیر شد؛ در زندان عملا همراه این سازمان بود، وقتی او از اعضای سازمان فاصله گرفته بود حتی زندانیان وی را بایکوت کرده بودند ؛ این طور هم برای او میشد زندان در زندان. بعد از آزاد شدن از زندان، او را به عنوان عضوی از سازمان مجاهدین خلق می شناختند که تفکر آنها را دنبال می کرد.در اواخر ۵۷ و بعد سال ۵۸ با وی رفت و آمد داشتم، یک مدت هم که بیشتر در اصفهان بود و در یک دوره کاندید سازمان مجاهدین خلق بود؛ کاندید جنبش مجاهدین بحث می کردم با ایشان منتهی روش وی و برخی دوستان ما که بعد به این سازمان پیوستند، این بود که بعد از بحث طولانی مدت پاسخی از سوی آن ها نمی شنیدید؛ برادر من نیز این گونه بود؛ اصولا استدلالی نداشتند و پاسخی نمی دادند. در قم مثلا از جمله افرادی که با من هم پرونده بود و جز گروهی بود که تشکیل داده بودیم، او هم زندان بود و بعد پیروزی انقلاب آزاد شد. یک بار در قم با ایشان صحبت کردم و گفتم در خارج زندان این حوادث گذشته مجاهدین خلق این برخوردها را داشتند اخرش گفت فرمایشی ندارید و رفت.
شناسنامه: ایشان از شما کوچکتر بودند؟جنتی: حدود سه سال کوچکتر بودند.
کد خبر: ۴۸۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۶
رییس جمهور اسبق آمریکا طی سخنانی درحالی که سعی کرد خود را حامی صلح نشان دهد، مدعی شد که قادر بوده در زمان ماجرای گروگانگیری ایران را با خاک یکسان کند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com : به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، در حالی که چند روز از نشست مجمع عمومی سازمان ملل در آمریکا و همچنین مذاکرات هسته ای ایران و 1+5 می گذرد، مقامات آمریکایی بر حجم حملات خود علیه کشورمان افزوده اند.
سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل متحد که مواضع ضد ایرانی وی مشهور است مجددا در سخنانی خواهان حمایت از عناصر مخالف نظام ایران شد.
به نوشته فارس، وبگاه خبری «ویووز» گزارش داد که، «جان بولتون»، سفیر اسبق آمریکا در سازمان ملل متحد و از نو محافظه کاران ضد ایرانی این کشور در تازه ترین اظهار نظر در باره جمهوری اسلامی ایران گفت:« سیاستهای آمریکا باید تغییر نظام ایران باشد.»
بولتون در سخنان خود مدعی شد که تنها راه حل در زمینه ایران سرنگونی این حکومت و برگرداندن آن به دست مردم است .
وی خاطر نشان ساخت که دولت آمریکا باید برای سرنگونی حکومت ایران به مخالفان کمک کند و البته این کار باید پیشتر از اینها صورت میگرفت اما هنوز هم دیر نشده است.
در همین رابطه، رییس جمهور اسبق آمریکا نیز طی سخنانی درحالی که سعی کرد خود را حامی صلح نشان دهد، مدعی شد که قادر بوده در زمان ماجرای گروگانگیری ایران را با خاک یکسان کند.
«جیمی کارتر»، رییس جمهور اسبق آمریکا طی مصاحبه با شبکه خبری «سی انبیسی» گفت: «شکست عملیات آزاد سازی گروگانهای آمریکایی در تهران فرصت را از وی برای غلبه بر «رونالد ریگان»، دیگر رییس جمهور اسبق آمریکا گرفت.»
کارتر در این مصاحبه تاکید کرد که اگر وی علیه ایران میجنگید، اهالی این کشور او را برای بار دوم در سال 1980 به ریاست جمهوری انتخاب میکردند.
کارتر در این زمینه گفت: «اگر علیه ایران عملیات نظامی انجام میدادم به عنوان ریاست جمهور جدید انتخاب میشدم. من قادر بودم ایران را با سلاحهای که در اختیار داشتیم از نقشه حذف کنم اما به خاطر حفظ جان بیگناهان و نیز در خطر بودن جان گروگانهای آمریکایی از انجام آن منصرف شدم. دعاهای من نیز البته مستجاب شده و گروگانها سالم آزاد شدند. من بر این باورم که تصمیم مناسبی اتخاذ کردم که البته کار آسانی نیز نبود.»
همسر جیمی کارتر نیز که در این جلسه حضور داشت با انتقاد از افکار عمومی آمریکا گفت: «در کشور ما صلح بسیار دشوار و جنگ محبوب میباشد.»
کد خبر: ۴۵۳۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۰
اصولگرایان اگر میخواهند مجددا به قدرت بازگردند باید دعا کنند تا آقای احمدینژاد راضی به کاندیداتوری شود. اگر اصولگرایان میخواهند آقای روحانی در سال 96 رئیسجمهور نشود باید حتما به دنبال آقای احمدینژاد بیایند چراکه کسی را برای رقابت با آقای روحانی ندارند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com عبدالرضا داوری از جمله افراد نزدیک به محمود احمدینژاد است که در نوشتهها و گفتوگوهایش به شکلی صریح از محمود احمدینژاد دفاع میکند. داوری در مصاحبه تفصیلیاش با ایلنا، به نقد و بررسی دولت روحانی میپردازد و میگوید که روحانی اولین دولتی خواهد بود که شاید دور دوم ریاست جمهوری را نبیند و دلیل آن را تقابل روحانی و دولتمردانش با محمود احمدینژاد میداند و البته میگوید تقابل روحانی با احمدینژاد برای راضی نگه داشتن آیتالله هاشمی رفسنجانی است چراکه روحانی بدون برنامهریزی هاشمی خواب ریاست جمهوری را هم نمیدید. از دیگر سو، وی میگوید که روحانی در عرصهای "سیاست خارجی" قدم گذاشته و سرمایهگذاری کرده است که پارامترهایش دست وی نیست و اینک نیز میگوید توافق هستهای در کار نخواهد بود. داوری از سوی دیگر مدعی عدم برنامهریزی محمود احمدینژاد برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آتی است و البته بیان میکند که اصولگرایان برای بازگشت به قدرت چارهای جز رجوع به محمود احمدینژاد را ندارند.
متن کامل مصاحبه دکتر عبدالرضا داوری با خبرگزاری ایلنا در ادامه آمده است:
ارزیابیتان از عملکرد دولت آقای روحانی چیست؟
دولت آقای روحانی در این مدت دو خطای استراتژیک داشته است. خطای اولشان این بود که تمام تخم مرغهایشان را در سبد مذاکرات هستهای قرار دادهاند و تمام توفیقات دولتشان را به توفیق در عرصه مذاکرات هستهای گره زدهاند که طبیعی است کمترین نوسان مثبت یا منفی در عرصه مذاکرات، میتواند کل عملکرد دولت را در محور مثبت یا منفی تحتالشعاع قرار دهد.
در حوزه سیاسی هم دولت ایشان یک خطای عمده دیگر دارند و آن هم اینکه هویت مقابل خود را آقای احمدینژاد تعریف کرده است، به یک معنا "دگر" دولت یازدهم را دولت نهم و دهم میدانند و ماموریت دولت خود را بازگرداندن عقربههای زمان به پیش از سال 1384 تعریف کرده است. این رفتار دولت یازدهم، سبد آراء آقای روحانی را به شدت آسیبپذیر کرده است چون به دلیل حملات غیرمنصفانه و بعضا کینهتوزانه آقای روحانی و دولتشان به آقای احمدینژاد و دولت قبل، آراء بخش مهمی از جامعه که در مناطق روستایی و کمتر توسعهیافته و حاشیهای قرار دارند و تقریبا 75 درصد کل سبد آرا در هر انتخاباتی را شامل میشوند و به آقای احمدینژاد شدیدا علاقهمند هستند در تضاد روحانی- احمدی نژاد که دولت یازدهم دنبال میکند از سبد آقای روحانی خارج میشود، آن هم در شرایطی که بخش مهمی از این اقشار در انتخابات سال 92 به آقای روحانی رای دادهاند. بنابراین معتقدم با روند حملات کنونی علیه دولت قبل، آقای روحانی در جلب آراء این بخش مهم از جامعه دچار مشکل خواهد شد ضمن آنکه نظرسنجیهای معتبر هم این پدیده را تایید میکند.
یعنی میخواهید بگوئید که دیگر آقای روحانی در آن طبقاتی که گفتید حامی ندارد.
معتقدم وقتی آقای روحانی بر اساس تحلیل و دستورالعملی که از آقای هاشمی دریافت کردهاند، هویت مقابل خود را آقای احمدینژاد نشان میدهد، عملا سبد آرای کسانی که به آقای احمدینژاد سمپاتی و علاقه دارند را از دست داده است.
شما میگوئید آقای روحانی هویت خودش را بعد از انتخابات آقای احمدینژاد قرار داد اما قبل از انتخابات هم اینکه هویت مقابل آقای روحانی، فردی مانند احمدینژاد است، مشخص بود.
در فضای عمومی کشور این طور نبود. شما صرفا فضای نخبگان، روشنفکران، دانشگاهیان و روزنامهنگاران را معیار ندانید. بدنه عمومی تودهها به ویژه در شهرهای کوچکتر و روستاها، به هیچ وجه تلقیشان این نبود که آقای روحانی در موضع ضدیت با آقای احمدینژاد قرار دارد.
اما در هنگام مناظرات و سفرهای تبلیغاتی، آقای روحانی صریحا به نقد سیاستهای دولت دهم بالاخص سیاستهای سیاست خارجی دولت میپرداخت.
هویت مقابل آقای روحانی در انتخابات اخیر آقای جلیلی بود. آقای سعید جلیلی نزد افکارعمومی و مردم نماینده آقای احمدینژاد نبود. آقای احمدینژاد بارها اعلام کرد که من در انتخابات نمایندهای ندارم و در انتخابات هم از کسی اعلام حمایت نمیکنم. مردم این پیام را دریافت کردند.
اگر قرار بود ضدیت با آقای احمدینژاد، موجب رایآوری باشد باید آقای قالیباف رئیسجمهور میشد؛ چون در ایام پیش از انتخابات خرداد 92، بیشترین حملات علیه دولت آقای احمدینژاد را آقای قالیباف و تیم سیاسی رسانهای نزدیک به شهردار تهران ساماندهی کرد. پس از تحلیل محتوای گفتارهای انتخاباتی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری 92 متوجه شدیم که آقای قالیباف 3.7 برابر بیشتر از آقای روحانی علیه دولت دهم و آقای احمدینژاد سخن گفته بود. اتفاقا کاندیداهای اصولگرا رای نیاوردند چون تمام هویتشان را در ضدیت با آقای احمدینژاد قرار داده بودند.
با این حساب، با توجه به تحلیل شما اگر آقایان قالیباف و جلیلی هویتشان را در ضدیت آقای احمدینژاد قرار نمیدادند، احتمال بیشتری برای ریاست جمهوری داشتند.
شک نکنید که اگر اصولگرایان با پرچم ضدیت با آقای احمدینژاد حرکت نمیکردند و در عین حال با بیتدبیری کمپین انتخاباتی آقای جلیلی، صحنه انتخابات به صحنه سازش – مقاومت تبدیل نمیشد، آقای روحانی هیچ شانسی برای ریاستجمهوری نداشت. اصولگرایان باید دو کار میکردند. اول آنکه باید نقشه راه انتخاباتی آقای هاشمی را میفهمیدند و میدیدند که آقای هاشمی در حال مهندسی انتخابات است تا بتوانند نقشه راه آقای هاشمی را ناکام کنند و صحنه انتخابات را به مدل مورد نظر خود یعنی صحنه کارآمدی تبدیل کنند که در ذهن آقای قالیباف بود ولی همانطور که قبلا گفتم، صحنه عوض شد و انتخابات به جای رقابت بر سر کارآمدی به صحنه رفراندوم هستهای و دوگانه سازش – مقاومت تبدیل شد.
نکته دومی که اصولگرایان باید به آن توجه میکردند این بود که از تقابل با آقای احمدینژاد احتراز میکردند و نه تنها احتراز نکردند بلکه تلاش میکردند تا با تصویر خدمتگذار احمدینژادی در صحنه حاضر میشدند و خود را بدیل آقای احمدینژاد نشان میدادند که در این صورت با رای بالایی پیروز میشدند. البته با اقداماتی که در سالهای 90 تا 92 بخش سیاسی – رسانهای اصولگرایان علیه آقای احمدینژاد سازماندهی کرد، آنان دیگر نمیتوانستند با آقای احمدینژاد تعامل کنند چراکه دو سال تقابل کرده بودند تا نماینده آقای احمدینژاد را حذف کنند.
شما اولین اشتباه آقای روحانی را در این دانستید که ایشان تمامی تخممرغهای خود را در سبد مذاکرات هستهای گذاشته است اما خیلی از تحلیلگران و صاحبنظران هم اعتقاد دارند که از قضا نقطه قوت و پیروزی آقای روحانی در همین عرصه مذاکرات هستهای است. بهرحال توافقی صورت گرفت و مقداری از پولهای بلوکه شده ایران آزاد شد و روند پرشتاب تحریم متوقف شد...
میگویند پولها آزاد شده، ولی مگر چقدر پول آزاد شده است؟ همین الان 2.8 میلیارد دلاری که قرار شده در چهار ماه به ما بدهند، در همین مدت 4 ماهه 30 میلیارد از درآمدهای صادرات نفت ایران مجددا بلوکه میشود. یعنی به ازاء هر یک دلار آزاد شده 11 دلار بلوکه میشود! ضمن آنکه در نحوه هزینهکرد همین دلارهای آزاد شده هم دهها محدودیت وجود دارد.
این مقدار هم پول را آزاد کردن بهتر از این بود که هیچ پولی آزاد نشود...
عرض بنده این است که بزرگنمایی و اتکاء به این موضوع اشتباه بود. شما نباید تمامی تخممرغهای خود را در سبدی قرار دهید وقتی همه پارامترهای آن سبد تحت کنترل شما نیست. شناخت تیم آقای روحانی از ماهیت آمریکاییها، شناختی سطحی و غیرواقعی است. آقایان فکر کردند که با لبخند زدن و خوشوبشهای دیپلماتیک میتوانند طرف غربی را نرم کنند که نه تنها این اتفاق رخ نداده است بلکه هرچه نرمتر برخورد کردیم سختتر خوردیم.
شما میگوئید شناخت سطحی و غیرواقعی است اما آقای ظریف به عنوان وزیر امور خارجه و رئیس تیم مذاکرات، سالها در آمریکا تحصیل و زندگی کردهاند و علاوه بر آن، سفیر کشورمان در سازمان ملل بودهاند.
سالها حضور داشتن در آمریکا مانع عدمشناخت صحیح از آمریکا نیست. ممکن است فردی سالها در آمریکا باشد ولی شناخت درستی از ماهیت آمریکا نداشته باشد. اعتقاد دارم آقای روحانی و تیمش شناخت درستی از امپریالیسم و استکبار ندارند. وقتی رهبری آمدند و گفتند من به مذاکرات خوشبین نیستم این موضع ایشان مبتنی بر یکسری دادهها و اطلاعات دقیق بود که چنین چیزی را بیان کردند.
ولی آنقدر عملکرد دولت روحانی و آقای ظریف خوب بوده که فضای قبل شکسته و الان هیاتهای دیپلماتیک برای ورود به تهران درحال سبقت گرفتن از همدیگر هستند.
مابهازا این سفرها چیست؟
مابهازایش این نیست که وقتی رئیسجمهور آمریکا به رئیسجمهور فرانسه میگوید از سفر هیاتهای اقتصادی کشورت به تهران جلوگیری کن، اولاند میگوید من نمیتوانم و تورم نقطه به نقطه ما از حدود 45 درصد در حال کاهش است.
ادعای کاهش تورم فقط به خاطر فضای روانی ناشی از توافق ژنو است، والا چه اتفاق مهمی در حوزه اقتصاد رخ داده است؟ اصلا چطور میشود که تورم پائین بیاید وقتی که رشد اقتصادی منفی است و همزمان نقدینگی موجود در اقتصاد نسبت به سال قبل 30 درصد رشد کرده باشد؟ در حوزه اقتصادی به شکل واقعی هیچ اتفاقی نیافتاده است. فقط بازار ارز نسبت به رفتارهای دیپلماتیک، خوشبینی خود را بروز داده است و این موجب شده تا نرخ دلار در محدودهای ثابت بماند.
این به نظر شما دستاورد مثبتی نیست؟
این دستاورد هرچه که هست، ماهیت اقتصادی ندارد و به محض وقوع کمترین اختلال در مذاکرات، نرخ دلار جهش میکند. ضمن آنکه از سقوط آزاد بورس تهران غافل نشوید. شش میلیون سهامدار جزء و مردم عادی که در بازار بورس سرمایهگذاری کردهاند، در نه ماه اخیر خرد شدهاند. واقعیتها فقط شعار نیست. به نظرم، آقای روحانی در حوزه اقتصاد هیچ اقدام ملموسی نکرده است و فقط بر موج مذاکرات هستهای جلو رفته است. هیچ واقعیت اقتصادی در ماههای اخیر تغییری نکرده است، حتی همین شیب کاهش تورم را نیز اگر بررسی کنید میبینید این روند از اسفند سال 91 شروع شده است و این روندی است که از دوره آقای احمدینژاد با کنترل نقدینگی شروع است. بعد براساس آمارهای بانک مرکزی، رشد نقدینگی در سال 92 افزایش یافته و رشد اقتصادیمان هم که منفی است پس این نقدینگی افزایش یافته کجا جذب شده است؟ چطور میشود که با این شرایط تورم با مکانیزم اقتصادی کاهش یافته باشد؟ این براساس اصول اقتصاد معقول نیست. تمام حرف من این است که تدبیر اقتصادی نداشتیم بلکه اتفاق سیاسی رخ داده است و اینها آمدند از لحاظ روانی مقداری بازار را آرام کردهاند.
این یک دستاورد نیست؟
این یک دستاورد موقت است. در سوم آذر 93، اگر توافقی صورت نگیرد، شرایط حتی بدتر از قبل میشود.
به نظرم، شما امکان رسیدن به توافق غیرممکن میدانید؟
بله.
چرا؟
وقتی رهبری خطوط قرمز را شفاف و بر اساس منافع ملی و محاسبات کارشناسی بیان کردند، معلوم است که این خطوط قرمز مورد مخالفت آمریکاییهاست. ظرفیت غنیسازی 190 هزار سویی که رهبری درباره غنیسازی اورانیوم اعلام کردند، فراتر از غنیسازی صنعتی است و وقتی این خطوط قرمز اعلام میشود نشان میدهد تلاشها و فشارهای آمریکاییها به ثمر نرسیده است. در یک دورهای، اینها توانستند شکل مذاکرات را تغییر بدهند که شامل سطح و نوع مذاکرات بود. اینکه سطح مذاکرات بالاتر رفته است میتواند بر کیفیت مذاکرات اثرگذار باشد اما اینکه این تغییر سطح در نتیجه مذاکرات اثری داشته باشد، تصور درستی نیست.
براساس آخرین گفتهها، حدود شصت، هفتاد درصد متن توافق جامع نهایی مورد توافق دو طرف مذاکره قرار گرفته است...
خب ممکن است که حتی 99 درصد توافق صورت گیرد اما در یک درصد باقیمانده توافق نشود و این یک درصد، کل توافق را زیر سوال ببرد چون دربند آخر توافق ژنو آمده است تا در همه موارد طرفین به توافق نرسند، هیچ توافقی صورت نمیگیرد، به عبارتی طرفین بر سر دوراهی همه یا هیچ قرار دارند. مسئله اصلی آمریکاییها با ما در مورد سطح غنیسازی است. آمریکاییها به هیچ وجه ظرفیت غنیسازی 190 هزار سو را نمیپذیرند. مسئله اصلی ما هم رفع فوری همه تحریمهاست که آمریکاییها هم به آسانی از این ابزار دست برنمیدارند.
قبول دارید که آمریکاییها بیش از ما به توافق جامع نیازمند هستند؟
این یک بحث دیگر است. آمریکاییها اگر غنیسازی 190 هزار سویی را برای ایران قبول کنند، حزب دمکرات باید برای همیشه در تاریخ دفن شود. چون آنها میخواهند بگویند که ما بدون آنکه امتیازی به ایران بدهیم برنامه هستهای ایران را تعطیل کردیم در حالی که اگر هم تحریمها لغو شوند و هم ظرفیت 190 هزارسویی غنیسازی برای ایران تثبیت شود که اوباما در موقعیت بسیار سختی قرار میگیرد. البته این هدف با استقامت جدی بر سر منافع ملی کشورمان دستیافتنی بود اما خطای تیم آقای روحانی این بود که در آغاز کار عملا این پیام را به غربیها دادندکه تحریمها بر ایران موثر بوده و ما به خاطر تحریمهاست که آمدهایم و در حال مذاکره با آمریکا هستیم.
این حرف شما را هم آقای روحانی و هم آقای ظریف بارها رد کردند.
متاسفانه با رفتار دولت در آغاز کار و سخن گفتن از خزانه خالی و بحران اقتصادی، غربیها این پیام را دریافت کردند و بر همین اساس هم رفتارشان را محکم تنظیم کردند. تا آنجا که جان کری گفت که توافق نکردن بهتر از توافق بد است. پذیرش ظرفیت غنیسازی 190 هزار سویی برای ایران، حتما برای آمریکاییها یک توافق بد است.
آقای ظریف هم بارها گفته بودند که ایران زیر بار هر توافقی نمیرود و توافق نکردن بهتر از توافق بد است...
آقای ظریف هرچند این حرف را گفته است اما آقای کری این موضع را همان روز اول بیان کرد. با این شرایط سخن گفتن از نتیجه برد – برد کاملا بیمعناست.
شما بازی برد – برد را قبول دارید؟
من نتیجه برد – برد بین ایران انقلابی و آمریکای استکباری را از اساس قبول ندارم. چطور میشود با آمریکاییها به نتیجهای برسیم که هم پیروزی انقلاب اسلامی باشد و هم پیروزی جبهه شیطان، مگر چنین چیزی امکانپذیر است؟
اینکه شما چنین چیزی را میگوئید و از لفظ «شیطان» استفاده میکنید، بسیار ایدئولوژیک است. اما عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی، عرصه رئالیستی است...
اتفاقا استفاده از لفظ شیطان و استکبار برای جبهه غرب کاملا رئالیستی و مبتنی بر واقعگرایی است. جمهوری اسلامی هم قرار است ساختاری باشد که از انقلاب اسلامی دفاع کند. انقلاب اسلامی یعنی نفی همه آنچه استکبار است و تحقق کلمه توحید و توحید یعنی نفی استکبار.
پس شما به هیچ وجه به مذاکرات خوشبین نیستید؟من اعتقاد دارم که مذاکرات به نقطه پایان رسیده است و در دو ماه آینده هم هیچ اتفاق معناداری نخواهد افتاد.
آقای داوری! در هنگام مذاکرات یکسری واژهها از سوی برخی جریانات سیاسی ظهور کرد که نمونه مشهور آن «دلواپسیم» بود. شما یا جریان آقای احمدینژاد هم دلواپس هستید؟
بهرحال نگرانی جدی در مورد شیوه کنش تیم مذاکرهکننده و پیامهایی که تیم دولت آقای روحانی به طرف غربی در این ماهها منتقل کرده، وجود دارد.
رهبری بارها از تیم مذاکرهکننده دفاع کرده است.
موضع رهبری با موضع جریانهای سیاسی فرق میکند. بالآخره رهبری از یک موضع بالا جریانها را هدایت میکنند. ولی موضع جریانها سیاسی، موضع تعامل و نقد سیاسی است و نقش و سطح تاثیرگذاری رهبری با جریانهای سیاسی متفاوت است. جریانهای سیاسی میتوانند نگرانیهایشان را سریع و صریح گویند ولی رهبری به دلیل جایگاهشان شاید صلاح نباشد صریحا دغدغهها و نگرانیهایشان را بیان کنند.
حال به عنوان یک فعال سیاسی فکر میکنید این دلواپسیها نزد رهبری هم وجود دارد.
قطعا بیشترین دغدغه و در عین حال اشراف نسبت به منافع ملی را رهبری دارند؛ هرچند که من نمیدانم این دغدغهها و نگرانیها در کدام حوزهها بیشتر است.
آقای داوری! با این حال شاهد حمایتهای مکرر مقام رهبری از دولت بودهایم که در آخرین بار نیز در دیدارشان با گفتند که همه بدانند که من از دولت حمایت میکنم و با همه توانم به دولت کمک خواهم کرد...
مگر از مقام معظم رهبری، توقعی غیر از این دارید؟
ولی نوع حمایت...
اگر به نوع حمایت باشد، حمایتهایی که رهبری از آقای احمدینژاد داشتند، در هیچ دورهای مشابه ندارد. حمایتی که رهبری از دولت آقای احمدینژاد کردند، حمایت گفتمانی بود و نه فقط حمایت اجرایی. به غیر از دولت آقای احمدینژاد، رهبری از هیچ دولتی، حمایت گفتمانی نکردند. دوما، مگر از مقام معظم رهبری، توقعی غیر از این دارید؟ بهرحال سیاست رهبری در حمایت از دولتها یک سیاست قطعی بوده است هرچند من حمایت ویژهای هم از سوی مقام معظم رهبری در این ماهها ندیدهام و فکر میکنم که حمایتهایی هم که ایشان تاکنون داشتهاند، در راستای همان حمایتهای متداول و معمول و جاری بوده است.
ولی بالآخره ایشان مذاکرهکنندهکنندگان را فرزندان انقلاب دانستند و اعلام کردند که من از تیم مذاکرهکننده حمایت میکنم...
این حمایت کاملا طبیعی است چراکه تیم مذاکرهکننده در حال مذاکره با دشمن است. وقتی سربازی را به جبهه فرستادید، باید این سرباز را از نظر لجستیک و تدارکات حمایت کرد. در عین حال رهبری چندین بار هم گفتند که من به مذاکرات خوشبین نیستم. آیا این دو قابل جمع است؟ خیر. من میخواهم بگویم که رهبری از مذاکرات حمایت میکنند تا اگر زمانی مذاکرات به نتیجه نرسید، دشمن سواستفاده نکند و باجخواهی و زیادهخواهی خود را به دوش ایران بیاندازند و بگویند چون رهبری ایران حمایت نکرد، مذاکرات شکست خورد. رهبری نظام حمایت کردند تا ماهیت دشمن روشن شود. تردیدی نداشته باشید که این روند به توافقی منجر نمیشود.
اگر توافقی صورت نگیرد، این عدم توافق موجب شکست روحانی میشود؟
به نظرم به جهت خطای استراتژیک آقای روحانی، دولت بعد از عدم توافق در آذرماه، دچار دستاندازهای بسیاری جدی خواهد شد.
این دستاندازها در کدام عرصهها بیشتر خواهد بود؟
در حوزه اقتصاد و سیاست داخلی مشکلات جدی خواهد بود. دولت آقای روحانی برای حوزههای اقتصادی و سیاست داخلی برنامه جدی نداشته و همه موضوعات را به زلف سیاست خارجی گره زده و تصور کرده میتواند این پروژه را به پیش ببرند تا از سرریز ارتباط با غرب برای حوزههای اقتصادی و سیاست داخلی استفاده کنند؛ چراکه نگاه دولت به مذاکرات صرفا محدود به مسئله هستهای نبوده است.
مگر چه نگاهی بوده؟آقایان به همکاری راهبردی با غرب میاندیشند.
اگر حرفتان هم درست باشد، آقای روحانی هم از همان زمان انتخابات، شعار تعامل با دنیا را سر میدادند.
تعامل با همکاری راهبردی متفاوت است. چون اینها نگاهی فراتر از مسئله هستهای داشتند، تمامی تخممرغها در این سبد قرار دادند و تصور کردند از سرریز همکاری راهبردی با امریکا، منافع اقتصادی بدست میآید و میتوانند نقاط ضعف در سایر حوزهها را بپوشانند. این باعث شد تا دچار خطای محاسباتی در تعیین استراتژی بشوند و با توجه به فضایی که امروز در مذاکرات داریم، بعید میدانم به این راحتی بتوانند خطایشان را جبران بکنند.
شما در صحبتهایتان گفتید که بحث مذاکرات برای دولت بیش از مسئله هستهای است و دولت به تعامل به غرب میاندیشد. اگر نگاهی به عملکرد آقای احمدینژاد کنیم، میبینیم که در ایشان در چهار سال اولشان، وارد یک فضای پر از تنش شدند و به قول خودشان، دیپلماسی تهاجمی را به راه انداختند ولی در چهار سال دوم دولتشان، دیگر از آن تنشها و اقدامات جنجالی خبری نبود بلکه ایشان بیشتر به اصول دیپلماسی پایبند بود و به سران غربی نامه مینوشت...
نامه که در دولت نهم نوشته شد.
بهرحال در چهار سال دوم، ایشان هم از بهبود و تعامل با غرب بدشان نمیآمد...
این حرف به طور کلی صحیح نیست. نگاه آقای احمدینژاد در دولت دهم، در امتداد نگاه دولت نهم بود. ایشان یک نگاه انسانمحور در سیاست خارجی دارد که خروجی آن موضوع راهبردی مدیریت مشترک جهانی است که طی آن، همه کشورها باید در مدیریت جهان سهیم شوند. استراتژی دیپلماسی آقای احمدینژاد در طول دولت نهم و دهم تغییری نیافت، هرچند محیط بینالملل و شرایط داخلی در دولت دهم نسبت به دولت نهم تغییر کرد.
پس منکر هرگونه تغییر در احمدینژاد هستید؟
آقای احمدینژاد در تاکتیکها متکاملتر شدند ولی در اصول و راهبرد تغییری نکردند.
ولی در سالهای پایانی ریاستجمهوریشان دیگر از آن اقدامات و حرفهای جنجالیای مانند مسئله هولوکاست شاهد نبودیم.
سوالات ایشان درباره هولوکاست همچنان پابرجاست و در عین حال بیپاسخ از طرف غرب. دیدید که در راهپیمایی روز قدس امسال نیز به این سوالات اشاره کردند. آقای احمدینژاد در بحث هولوکاست فقط چند سوال مطرح کردهاند و هیچ وقت به دنبال تنشزایی نبودند...
ولی در عمل، آنچه رخ میداد تنشزایی بود و چهار قطعنامه علیه کشورمان صادر شد.
اینها بازنمایی رسانهای است. اگر آقای احمدینژاد، آن سوالات درباره هولوکاست را نمیپرسید هم باز آن قطعنامهها صادر میشد. در عین حال یادتان باشد که مسئلهای که اقتصاد کشور ما را مختل کرد قطعنامههای مورد نظر شما نبود، بلکه مسئله تحریم بانک مرکزی در زمستان1390 و بعد از اتفاق مشکوک اشغال سفارت انگلیس در تهران، اقتصاد ایران را زیر ضرب برد و گرنه تا آن زمان تحریمها فشار کمرشکنی وارد نکرده بودند.
شما اشغال باغ قلهک را اقدامی مشکوک دانستید. این اقدام را برای برای به زمین زدن احمدینژاد میدانید؟
نتیجه این عمل، تحریم بانک مرکزی ایران بود. به نظرم عاملان این اقدام خواسته یا ناخواسته، به انگلیس و غرب پاس گل دادند.
دومین خطای استراتژیکی که گفتید حسن روحانی در این مدت انجام داده است، این بوده که وی هویت مقابل خود را محمود احمدینژاد تعریف کرده است و بر این اساس به تخریب دولت قبل عمل کرده اما خیلی از حامیان ایشان میگویند دولت روحانی باید آنچه در هشت سال گذشته رخ داده را به مردم بیان کند؛ مثلا بگوید که میزان تورم، رشد کشور و...
دولت آقای روحانی در حوزه اقتصادی هیچ نسخه جدیدی ندارد و عملا همان سیاستهای اقتصادی آقای احمدینژاد را دنبال میکند که قبل از حضور در دولت مداوما به همان سیاستها حمله میکردند! آقای نوبخت زمانی که خارج از دولت بود میگفت اگر هدفمندی یارانهها اجرا بشود، تورم به 500 درصد میرسد! ولی همین آقای نوبخت وقتی به دولت میآید و میخواهد فاز دوم هدفمندی را اجرا کند، میگوید تورم چندانی نخواهیم داشت! آقای نهاوندیان زمانی که خارج از دولت بود به رهبری نامه مینوشت که دولت آقای احمدینژاد یارانه تولید را نمیدهد، اما مگر دولت آقای روحانی به تولید یارانه داد؟
آقای روحانی و تیمش چون پس از سال 84 دیگر هیچگاه فکر نمیکردند به راس دولت برسند، هشت سال علیه آقای احمدینژاد سیاهنمایی کردند ولی وقتی به دولت آمدند، دیدند که تصمیمات آقای احمدینژاد منطبق بر اصول کارشناسی بوده است و آقایان فقط شعار سیاسی میدادند. مگر نمیگفتند آقای احمدینژاد قانون بهبود فضای کسب و کار را تعطیل کرده و شورای گفتوگو را برگزار نمیکند، حال بروید از آقای نهاوندیان بپرسید که در یک سال اخیر چند جلسه شورای گفتگو برگزار شده است؟ من به شما میگویم. در یکسال اخیر حتی یک جلسه از شورای گفتوگو هم برگزار نشده است.
مگر آقایان مداوما نگفتند که آقای احمدینژاد سازمان مدیریت را منحل کرد، پس حالا که دولت دستشان است چرا سازمان مدیریت را احیا نمیکنند؟ متاسفانه آقای روحانی به خاطر آنکه آقای هاشمی را راضی کند، مجبور شده هویت مقابل خودش را آقای احمدینژاد قرار بدهد. اگر کسی دلسوز آقای روحانی بود، به ایشان میگفت که شما نباید این کار را بکنید ولی آقای روحانی به دلیل ملاحظاتی که با آقای هاشمی دارد، ناچار است هویت مقابل خود را آقای احمدینژاد قرار دهد و همین رفتار، پاشنه آشیلش خواهد بود. با این روند اعتقاد دارم که آقای روحانی در سال 96 به سختی میتواند رای سال 84 آقای هاشمی را هم تکرار کند، یعنی رایش به 10 میلیون هم نمیرسد و شاید اولین رئیسجمهوری باشد که در دور دوم انتخاب نشود.
آقای روحانی در چه زمانی رای نمیآورد؟ وقتی رقیبش در انتخابات سال 96، احمدینژاد باشد؟
اعتقاد دارم اگر در سال 96 مجموعهای با بینش، منش و روش آقای احمدینژاد مقابل آقای روحانی قرار بگیرد، آنگاه آقای روحانی اولین رئیسجمهوری خواهد بود که دور دوم ریاست جمهوری را نمیبیند.
به عنوان یکی از نزدیکان آقای احمدینژاد، فکر میکنید ایشان در انتخابات سال 96 کاندیدا میشود؟
آقای احمدینژاد دیگر اراده معطوف به قدرت ندارد و تا آنجا که میدانم به هیچ عنوان قصد کاندیداتوری یا برنامهریزی در هیچ انتخاباتی را ندارند. البته این تحلیل شخصی بنده و مربوط به امروز است و از آینده خبری ندارم و نمیدانم چه اتفاقی خواهد افتاد.
در چه شرایطی آقای احمدینژاد در انتخابات سال 96 شرکت میکند؟
اگر آقای احمدینژاد مجدداً رئیسجمهور شود، چیزی بر فضائل ایشان افزوده نمیشود. اما احتمالا اگر آقای احمدینژاد احساس کنند که منافع مردم و انقلاب با تداوم شرایط کنونی به طور جدی به خطر میافتد و ایشان میتوانند از منافع مردم و انقلاب صیانت کنند، نقشآفرین خواهند بود ولی امروز ممکن است که این تلقی را نداشته باشند.
اگر آقای احمدینژاد در چهار سال دیگر قصد کند که کاندیدا شود. آیا اصولگرایان که به قول شما هر کاری کردند تا آقای احمدینژاد به زمین بزنند، چه میکنند؟
آنها که چارهای ندارند. از قضا، اصولگرایان اگر میخواهند مجددا به قدرت بازگردند باید دعا کنند تا آقای احمدینژاد راضی به کاندیداتوری شود. اگر اصولگرایان میخواهند آقای روحانی در سال 96 رئیسجمهور نشود باید حتما به دنبال آقای احمدینژاد بیایند چراکه کسی را برای رقابت با آقای روحانی ندارند.
اینکه مسائلی نظیر دادگاه احمدینژاد از سوی اصولگرایان ایجاد شده، فکر نمیکنید به خاطر این است که اصولگرایان عزمشان را جزم کردهاند تا احمدینژاد دیگر در صحنه سیاست کشور نباشد؟
برای پاسخ به سوال شما لازم است اصولگرایان را تفکیک کنیم. اصولگرایان یک بدنه کوچک حزبی - رسانهای دارند که بخشی از اینها رابطه خوبی با آقای احمدینژاد ندارند. در عین حال جریان اصولگرایی یک بدنه اجتماعی ده میلیونی هستند و این سازمان رای به آقای احمدینژاد سمپاتی و علاقه شدید دارد و با آقای احمدینژاد احساس همذاتپنداری میکنند. چه بخش کوچک حزبی اصولگرایی بخواهد یا نخواهد این بدنه بزرگ کاملا در سبد رای آقای احمدینژاد مستقر است. به ویژه اگر آقای احمدینژاد بخواهد با جریان آقای هاشمی رقابت علنی بکند، قطعا در آن زمان، سازمان رای بدنه اجتماعی اصولگرایی کلا در سبد رای آقای احمدینژاد قرار میگیرد.
آقای احمدینژاد تا کی میخواهند سکوت کنند؟فعلا سکوت ایشان ادامه دارد مگر اینگه ایشان به جمعبندی جدیدی برسند.
فکر میکنید کی سکوتشان را میشکنند؟نمیدانم اما شاید در آینده آقای احمدینژاد ضروری ببینند برای آگاهی افکارعمومی نکاتی را بیان کنند.
ارزیابی خودتان از سکوت آقای احمدینژاد چه بوده است؟
سکوت ایشان تا الان نتایجی خوبی داشته است ولی باید مقداری زمان گذشت و نتایج عملکرد دولت فعلی مشخص و فاصله واقعی بین ادعاها و عملکردها روشن شود. به نظرم اگر فضای شفافتر شود، میتوان از این سکوت عبور کرد.
درباره جلسات آقای احمدینژاد با وزرا و مدیرانش هم صحبت میکنید.
این جلسات طبیعی است. آقای ناطقنوری با گذشت 30 سال از زمانی که وزیر کشور بودهاند، هنوز جلساتشان را با استاندارانشان برگزار میکند. این جلسات، بیشتر جلسات عاطفی است و آقای احمدینژاد هیج جلسه سازمانیافتهای ندارد.
پس تشکیل دولت در سایه را تکذیب میکنید.
ایشان به هیچ وجه به دنبال دولت در سایه نیست.
ارزیابیتان از انتقاداتی که اصولگرایان به دولت آقای روحانی میکنند، چیست؟
به نظرم یکی از خطاهایی که اصولگرایان دارند، این است که عرصه انتقاد از دولت آقای روحانی را به عرصههای فرعی میآورند. ما نباید تضاد اصلیمان با آقای روحانی را فراموش کنیم. ما دو تضاد اصلی با دولت آقای روحانی داریم: تضاد اول در عرصه استقلالخواهی است که ناشی از رفتار تیم دولت در مذاکرات هستهای است و تضاد دوم در عرصه عدالتخواهی است که ناشی از رویکردهای تیم دولت یازدهم در عرصه اقتصادی است، هرچند تا امروز به دلیل اولویتدهی به مذاکرات هستهای نتوانستهاند این رویکرد پیاده کنند اما گفتمان اقتصادی دولت آقای روحانی، بازتولید گفتمان اقتصادی دولت آقای هاشمی است؛ در واقع دولت آقای روحانی، دولت دوم آقای هاشمی است. به نظرم اصولگرایان به جای آنکه انتقاداتشان را به عرصههای فرهنگی ببرند که در شرایط امروز یک تضاد فرعی است، باید به تضاد اصلی یعنی تضاد بر سر مفاهیم استقلال و عدالت بپردازند. در اینجاست که میتوان دولت را به شکل جدی به نقد کشاند و نقاط ضعف دولت آقای روحانی را برای مردم روشن کرد. آحاد جامعه هم به این تضادها، حساس هستند و برای همین است که دولت آقای روحانی هم تمایل دارد که انتقادات به دولت یازدهم از عرصه فرهنگی فراتر نرود.
دلیلش چیست؟
اگر انتقادات به دولت یازدهم به عرصه فرهنگی محدود شود، دولت میتواند خلاهایش را در سایر حوزهها از منظر افکار عمومی بپوشاند و در عین حال میتواند اقبال بخشی از اقشار اجتماعی که طالب آزادیهای اجتماعی و فرهنگی بیشتر هستند را جلب کند. وقتی با حملات اصولگرایان در عرصه فرهنگی به دولت آقای روحانی، تصویر این دولت، به عنوان دولتی با دروازههای باز فرهنگی - اجتماعی ترسیم شود - که البته در واقع امر اینگونه نیست -، بخشی از اقشار اجتماعی از این تصویر دولت استقبال میکنند. بنابراین چنین شیوهای برای مواجهه با دولت یازدهم خطای راهبردی جریان اصولگراست. اصولگرایان اگر میخواهند در مواجهه با دولت یازدهم موفق باشند، باید به نقاط ضعف واقعی و پاشنه آشیل اصلی دولت آقای روحانی، یعنی سیاست خارجی و اقتصاد بپردازند.
آقای احمدینژاد برای انتخابات مجلس سال 94 برنامهای دارد؟
آقای احمدینژاد هیچ برنامهای برای هیچ انتخاباتی ندارند و قطعا در انتخابات مجلس بعدی هم حضور سازمانیافتهای نخواهند داشت. البته ممکن است برخی از وزرای ایشان با تصمیم شخصی در مناطقی که مقبولیت بومی و منطقهای دارند، مثل آقای نیکزاد در اردبیل یا آقای شیخالاسلام در چالوس در انتخابات حضور پیدا کنند که البته در این رابطه هم هنوز هیچ جمعبندی وجود ندارد.
دلیل این عدم حضور سازمانیافته چیست؟
واقعیت ساختار سیاسی کشورمان این است که همیشه مجلس به نوعی تابع دولت میشود. اگر الان نیز نگاه کنید، مشاهده میکنید که بخش مهمی از مجلس با دولت آقای روحانی همراه شده است. تا قبل از سال 90 نیز مجلس با دولت آقای احمدینژاد همراه بود.
اگر آقای احمدینژاد در انتخابات سال 96، کاندیدا نشود، احتمال دارد از کاندیدایی حمایت کنند؟
نمیدانم.
آقای داوری! شما ریاست مجتمع هما (هواداران مردمی احمدینژاد) را برعهده دارید. هما براساس چه سازوکاری راهاندازی شده است؟
بنده ریاستی در مجتمع هما ندارم. بیشتر نقش بنده نقش هماهنگکننده است چون سازوکار درونی هما یک سازوکار کاملا خودجوش، درونی و از پایین به بالاست...
میتوان گفت هما حزب آقای احمدینژاد است؟
به هیچ وجه. مجتمع هما با دفتر آقای احمدینژاد هیچ نوع ارتباط سازمانی و ساختاری ندارد. هما مجموعهای است که از پائین شکل گرفته و بخش کوچکی از بدنه نیروهای هوادار آقای احمدینژاد که در مناطق مختلف کشور، در وبلاگها، در شبکههای اجتماعی و... فعال هستند و نیاز داشتند تا هماهنگیها و همافزاییهایی صورت گیرد را به هم پیوند داده است.
آیا هما بدنه رای و ستاد آتی آقای احمدینژاد در سال 96 خواهد بود؟
هما برای فعالیت سیاسی برنامهای ندارد و نگاهمان غالبا فرهنگی و اجتماعی است.
تا حالا چه اقداماتی مجمتع هما داشته است؟
تا الان یک فراخوان و ثبتنام اولیه داشتهایم و توانستهایم برنامههای آموزشی محدودی هم برگزار کنیم. در حال حاضر سازماندهی و برنامهریزی مطالعاتی و پژوهشی در برخی از حوزهها را برای شناخت بهتر شرایط ایران و منطقه تکمیل کردهایم.
شما در بخشی از این مصاحبه بیان کردید که آقای روحانی برای رضایتخاطر آقای هاشمی هویت مقابلش را احمدینژاد تعریف کرده است. حال اگر آقای روحانی این کار را به قول شما انجام ندهد، به نظر شما آقای هاشمی چه میکند؟
آقای روحانی، هویتی مستقل از آقای هاشمی ندارد و میتوان دولت آقای روحانی را سایهای پررنگ از دولت آقای هاشمی دانست. آقای هاشمی ایستاده که دولت آقای روحانی تولید شده است و گرنه آقای روحانی بدون برنامهریزی آقای هاشمی، نمیتوانست حتی خواب ریاست جمهوری را هم ببیند.
رابطه اصلاحطلبان را با دولت آقای روحانی را چطور ارزیابی میکنید؟
اصلاحطلبان آقای روحانی را بیشتر به مثابه یک محلل و نه یک متحد نگاه میکنند. واقعیت این است که نظام بعد از فتنه 88، اصلاحطلبان را سه طلاقه کرد، حالا اصلاحطلبان میخواهند از محلل شدن آقای روحانی مشکل سه طلاقه بودنشان را حل کنند.
اینکه اصولگرایان میگویند اصلاحطلبان و روحانی به مشکل و جدایی برمیخورند را قبول دارید؟
در میان مدت این اتفاق نمیافتد. امروز آقایان خاتمی و هاشمی، که جریان اصلاحات و اعتدال را هدایت میکنند یک روحند در دو بدن. هر چند در بدنه اجتماعی اصلاحطلبان یکسری گلایهها و غرغرها وجود دارد ولی این غرغرها نمیتواند در استراتژی کلان این دو جریان اثرگذار باشد.
ارزیابیتان از آینده سیاسی آقای مشایی چیست؟
آقای مشایی از خرداد سال گذشته کاملا از عرصه سیاسی خود را به عرصه فرهنگی منتقل کردند و مشغول مطالعات و پژوهشهای فرهنگی هستند.
احتمال برگشتشان به عرصه سیاست وجود دارد؟
اصلا. ایشان به هیچوجه علاقهای برای درگیر شدن با سیاست ندارند. اگر سال پیش هم کاندیدا شدند، به دلیل اصرار آقای احمدینژاد بود. جنس آقای مشایی، جنس فرهنگ است.
به فرض اینکه آقای احمدینژاد در سال 96 در انتخابات حضور یابند و رئیسجمهور نیز شوند، آقای مشایی به عرصه دولت و سیاست باز میگردند؟
بعید میدانم آقای مشایی انگیزهای برای کار اجرایی داشته باشند.
کد خبر: ۴۵۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۸
رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: من در این چند روزی که در بیمارستان بستری بودم، یک تفریح داشتم که عبارت بود از شنیدن صحبتهای مقامات آمریکایی در زمینهی مبارزه! با داعش، که واقعاً مایهی تفریح بود. حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) پس از پایان دوران بستری در بیمارستان و بهبود کامل، از بیمارستان مرخص شدند.
رهبر انقلاب اسلامی قبل از ترک بیمارستان، در مصاحبه با خبرنگار واحد مرکزی خبر، ضمن ابراز رضایت از عمل جراحی و دورهی درمانی پس از آن گفتند: اکنون با سلامت کامل جسمی و نشاط روحی در حال بازگشت به منزل هستم اما از حجم عظیم محبتها و ملاطفتهایی که در این چند روز نسبت به این حقیر انجام شد، احساس شرمندگی و سنگینی بر دوش خود میکنم.
ایشان با اظهار قدردانی و تشکر فراوان از محبتهای فراوان قشرهای مختلف مردم، مراجع و علمای محترم، شخصیتها، مدیران برجسته کشور، سیاسیون، هنرمندان و ورزشکاران افزودند: علاوه بر اظهار محبت مردم کشورمان، ملتهای دیگر نیز اظهار لطف فراوانی کردند که بار دیگر نشاندهندهی تأکید همیشگی بنده مبنی بر اینکه ملت ایران، در میان ملتهای دیگر دارای عمق راهبردی است.
رهبر انقلاب اسلامی تاکید کردند: هیچ نظام و کشوری را سراغ نداریم که خارج از مرزهای خود دارای چنین ریشهها و پیوندهای عاطفی، اعتقادی و ایمانی با ملتهای دیگر باشد.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین با تشکر فراوان از کادر پزشکی و درمانی و پرستاران بیمارستان محل بستری خود، خاطرنشان کردند: انسان هنگامی که علم و دانش بالا و تواناییها و تبحر پزشکان و کادر درمانی و پرستاران کشور را مشاهده میکند، به وجود چنین ثروت عظیم انسانی در بخش سلامت و بهداشت که یکی از اساسیترین و حیاتیترین بخشهای زندگی مردم و جامعه است، به خود میبالد و افتخار میکند.
ایشان در بخش دیگری از این مصاحبه، نکتهی دیگری را نیز مطرح کردند و گفتند: من در این چند روزی که در بیمارستان بستری بودم، یک تفریح داشتم که عبارت بود از شنیدن صحبتهای مقامات آمریکایی در زمینهی مبارزه! با داعش، که واقعاً مایهی تفریح بود.
سخنان مهم رهبر معظم انقلاب پس از ترخیص از بیمارستان
رهبر انقلاب اسلامی، اظهارات مقامات آمریکایی در خصوص مبارزه با داعش را پوچ، توخالی و جهتدار خواندند و با اشاره به سخنان وزیر امور خارجه و سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا که صراحتاً اعلام کردند از ایران برای مبارزه با داعش دعوت نخواهند کرد، افزودند: اینکه آمریکا از ایران برای حضور در یک کار خلاف و غلط دستهجمعی مأیوس میشود، مایهی افتخار ما است و افتخاری بالاتر از این، برای خود نمیدانیم.
حضرت آیت الله خامنهای، سپس به منظور نشان دادن دروغگویی آمریکاییها برای مبارزه با داعش، جزئیاتی را از پشت پرده این ماجرا بیان کردند.
ایشان گفتند: در همان روزهای سخت حملهی داعش به عراق، سفیر آمریکا در عراق طی درخواستی از سفیر ما در عراق میخواهد که ایران و آمریکا جلسهای برای مذاکره و هماهنگی در خصوص داعش داشته باشند.
رهبر انقلاب اسلامی گفتند: سفیر ما در عراق، این موضوع را به داخل کشور منعکس کرد که برخی مسئولان هم با این جلسه مخالفتی نداشتند اما من مخالفت کردم و گفتم، در این قضیه ما با آمریکاییها همراهی نمیکنیم زیرا آنها نیت و دست آلودهای دارند و چگونه امکان دارد که در چنین شرایطی ما با آمریکاییها همکاری کنیم.
حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به سخنان چند روز پیش وزیر امور خارجه آمریکا و اعلام این موضوع که ما از ایران برای ائتلاف بر ضد داعش دعوت نمیکنیم، خاطرنشان کردند: همین وزیر امور خارجه آمریکا، شخصاً به آقای دکتر ظریف درخواست داده بود که بیایید در قضیه داعش با ما همکاری کنید اما دکتر ظریف درخواست او را رد کرده بود.
ایشان افزودند: حتی معاون وزیر امور خارجه آمریکا هم که یک زن است و همه او را میشناسند، در مذاکرات با آقای عراقچی، بار دیگر این درخواست را تکرار کرد اما آقای عراقچی نیز درخواست وی را رد کرد.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مخالفت صریح جمهوری اسلامی ایران برای همکاری با آمریکا در خصوص مبارزه با داعش، گفتند: اکنون آنها به دروغ میگویند که ما ایران را در ائتلاف شرکت نخواهیم داد در حالی که ایران از ابتدا مخالفت خود را با حضور در چنین ائتلافی اعلام کرده بود.
سخنان مهم رهبر معظم انقلاب پس از ترخیص از بیمارستان
حضرت آیت الله خامنهای تاکید کردند: آمریکاییها قبلاً نیز با سر و صدای فراوان و با حضور چندین کشور، یک ائتلاف بر ضد سوریه تشکیل دادند اما هیچ غلطی نتوانستند بکنند و در مورد عراق نیز وضعیت به همینگونه خواهد بود.
ایشان با تأکید بر اینکه آمریکاییها قصد اقدام جدی بر ضد داعش ندارند، افزودند: خود آمریکاییها و حتی خود داعشیها به خوبی میدانند حرکتی که در عراق، کمر داعش را شکست، اقدام آمریکا نبود، بلکه اقدام نیروهای مردمی و ارتش عراق بود که مبارزه با داعش را به خوبی فرا گرفته بودند و ضربات جدی به آن وارد کردند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه ضربات نیروهای مردمی و ارتش عراق به داعش ادامه خواهد داشت، خاطرنشان کردند: واقعیت آن است که آمریکاییها به دنبال بهانهای هستند تا همان کاری را که در پاکستان انجام میدهند و با وجود دولت مستقر و ارتش قوی، بدون اجازه وارد خاک این کشور میشوند و نقاط مختلف را بمباران میکنند در عراق و سوریه انجام دهند.
ایشان تاکید کردند: آمریکاییها بدانند که اگر چنین کاری را انجام دهند، همان مشکلاتی که در ده سال گذشته بر سر راهشان در عراق به وجود آمد، بار دیگر به وجود خواهد آمد.
رهبر انقلاب اسلامی در پایان مصاحبه خود گفتند: به هر حال در این چند روز، صحبتهای مقامات آمریکایی یک تفریح بر روی تخت بیمارستان بود.
حضرت آیتالله خامنهای امروز پیش از ترک بیمارستان با حضور در جمع کادر درمانی و پرستاران از نزدیک از آنان تشکر کردند.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین پیش از ترک بیمارستان، از آیتالله مهدویکنی رییس مجلس خبرگان نیز عیادت کردند.
کد خبر: ۴۳۵۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۶/۲۴
نماینده دائم فلسطین در شورای امنیت در جلسه ویژه این شورا در غزه از شورای امنیت خواست قطعنامهای را در محکومیت حمله نظامی رژیم صهیونیستی به غزه صادر کند و پایان خشونتها و لغو محاصره غزه را درخواست کرد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، به نقل از سایت شبکه الجزیره، "ریاض منصور" نماینده دائم فلسطین در سازمان ملل اعلام کرد: اگر شورای امنیت به درخواستهای ما پاسخ ندهد، فلسطینیها راهی جز رفتن به هیأتهای قضایی سازمان ملل و نظام بینالمللی ندارند.
ریاض منصور با اشاره به دادگاه کیفری بینالمللی تهدید کرد، در صورتیکه شورای امنیت برای حمایت از فلسطینیها و پایان دادن به جنگ غزه کاری نکند، فلسطینیها به دادگاههای بینالمللی از جمله دادگاه کیفری و سازمانهای قضایی سازمان ملل مراجعه میکنند.
وی گفت: حمله وحشیانه اسرائیل به غزه به هیچوجه قابل توجیه نیست. این حملات به منزله دفاع از خود نیست بلکه تجاوز نظامی انتقامجویانهای است که از قبل برنامهریزی شده و نیروهای اشغالگر علیه غیرنظامیان تحت اشغال انجام میدهند.
سفیر فلسطین افزود: این حمله نابودی وحدت فلسطین و سقوط دولت توافق ملی را هدف قرار داده است.
سفیر رژیم صهیونیستی در سازمان ملل نیز عنوان داشت: اسرائیل در برابر حملات راکتی غزه راهی جز حملهی نظامی ندارد و تا حد زیادی خویشتنداری کرده است.
ریاض منصور در سخنرانیاش در برابر شورای امنیت گریه کرد.
وی خاطرنشان کرد که حمله اسرائیل اصول قوانین بینالمللی را نقض کرده است.
وی گریه کنان افزود: هر دفاعی از خود باید موجب کشتار کل یک ملت شود؟
کد خبر: ۳۹۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۲۸
همایش «خط قرمز» به همت تشکلهای دانشجویی و مردمی تهران، امروز، در حوزه هنری تهران با حضور کارشناسان و تنی چند از چهرههای سیاسی برگزار شد.به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاه خبرگزاری فارس، همایش «خط قرمز» به همت تشکلهای دانشجویی و مردمی تهران، امروز، دوشنبه 23 تیرماه در تالار اندیشه حوزه هنری تهران با حضور کارشناسان و تنی چند از چهرههای سیاسی برگزار شد.
در این مراسم، آیتالله محیالدین حائری شیرازی عضو مجلس خبرگان رهبری، آیتالله قرهی رئیس حوزه علمیه امام مهدی(عج)، محمدحسن آصفری نماینده مجلس شورای اسلامی، ابومحمد عسگرخانی رئیس مرکز مطالعات عالی بینالمللی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، سیدمحمود نبویان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی سعید قاسمی مدیر مجموعه فرهنگی میثاق، حسین کچویان عضو حقیقی شورای عالی انقلاب فرهنگی و ناصر نوبری سفیر سابق کشورمان در شوروی در سخنانی به بررسی روند مذاکرات هستهای پرداختند.
بر اساس این گزارش ابوالفضل زهرهوند، عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای نیز در سخنانی گفت: اگر دلواپسیها در قبال موضوع مصالح ملی باشد، معقول است.
وی افزود: تیم مذاکرهکننده هستهای این دلواپسیها را بهعنوان یک ظرفیت ببیند و نگران شکست مذاکرات نباشد، بلکه نگران خطوط قرمز باشد.
همچنین محمدعلی رامین معاون مطبوعاتی سابق وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در سخنانی گفت: ما اتاق جنگ نداریم و من بهعنوان یک مسلمان آمادهام با کمک شما جوانان از همین امشب اتاق جنگی علیه مثلث ابلیس، یعنی آمریکا، انگلیس و صهیونیسم راهاندازی کنم.
کد خبر: ۳۸۷۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۲۳
در پی دعوت تشکل های دانشجویی و مردمی از اساتید و چهره های برجسته جهت شرکت در گردهمایی بزرگ منتقدان توافق ضعیف، تا کنون چهره های برجسته ای از اساتید حوزه و دانشگاه، برای شرکت در این برنامه اعلام آمادگی کرده اند.
به گزارش پایگاه 598، در این برنامه که با عنوان «دلواپسیم» و در ایام بزرگداشت استاد و در آستانه آغاز نگارش رسمی متن توافق نهایی میان ایران و گروه 1+5 برگزار می گردد، نگرانی شرکت کنندگان نسبت به انعقاد توافقی ضعیف که منافع ملی کشور در آن لحاظ نشده باشد، در اشکال گوناگون ابراز خواهد شد. سخنرانی های کوتاه اساتید شرکت کننده، شعرخوانی، پخش کلیپ های کوتاه پیرامون توافق ضعیف در گام نهایی توافقنامه ژنو و اعتراضات دانشجویی سال 82 به توافق ضعیف سعدآباد، و اهداء اولین جایزه سالانه شهید احمدی روشن به افراد شاخصی که به خاطر حراست از دستاوردهای هسته ای کشورمان متحمل هزینه های قابل توجه شده اند، از برنامه های همایش «دلواپسیم» است. گفتنی است این گردهمایی در روز شنبه 13 اردیبهشت از ساعت 16:30 در تالار سیدالشهدا (به نشانی تهران، خیابان مفتح، پایین تر از میدان هفت تیر) برگزار می شود. اسامی برخی از اساتید و چهره های شاخصی که تا کنون شرکت خود را در این برنامه اعلام کرده اند، بدین شرح است: 1. دکتر سعید زیباکلام (استاد دانشگاه، رئیس اسبق اداره سازمانهای بین المللی وزارت خارجه) 2. دکتر فریدون عباسی (استاد دانشگاه، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی) 3. مهندس ناصر نوبری ( سفیر سابق ایران در روسیه) 4. دکتر سید محمدرضا آقامیری (استاد دانشگاه، دانشمند هسته ای) 5. دکتر عباسعلی کدخدایی (استاد دانشگاه، سخنگوی سابق شورای نگهبان) 6. دکتر غلامحسین الهام (استاد دانشگاه، سخنگوی سابق دولت و شورای نگهبان) 7. دکتر سید محمد حسینی (استاد دانشگاه، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی) 8. دکتر محمد صادق کوشکی (استاد دانشگاه) 9. دکتر محمد علی رامین (دبیر کل بنیاد جهانی هولوکاست) 10. محمد کوثری (نایب رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس) 11. حجت الاسلام محمود نبویان (استاد حوزه و دانشگاه، نماینده مجلس) 12. دکتر مهدی کوچک زاده (استاد دانشگاه، نماینده مجلس) 13. جواد کریمی قدوسی (نماینده مجلس) 14. دکتر علی اصغر زارعی (استاد دانشگاه، نماینده مجلس) 15. مهندس مهرداد بذرپاش (نماینده مجلس) 16. دکتر زهره طبیب زاده (استاد دانشگاه ، نماینده مجلس) 17. دکتر محمد سلیمانی (استاد دانشگاه، نماینده مجلس) 18. حجت الاسلام مرتضی آقاتهرانی (استاد حوزه، نماینده مجلس) 19. مهندس حسین آبنیکی (معاون سابق سازمان انرژی اتمی) 20. دکتر جواد منصوری (معاون اسبق وزارت خارجه) 21. دکتر پرویز امینی (استاد دانشگاه) 22. دکتر محمدحسن قدیری ابیانه ( سفیر سابق ایران در مکزیک و استرالیا) 23. دکتر وحید یامین پور (استاد دانشگاه) 24. مهدی محمدی (عضو سابق تیم مذاکره کننده هسته ای) 25. دکتر عبدالله گنجی (مدیر مسئول روزنامه جوان) 26. حجت الاسلام قاسم روانبخش (مدیر مسئول هفته نامه پرتو سخن) 27. دکتر علی اکبر متکان (استاد دانشگاه، معاون سابق وزیر علوم) 28. دکتر حاجی حیدری (استاد دانشگاه) 29. حجت الاسلام والمسلمین حمداللهی (استاد حوزه علمیه) 30. دکتر اسماعیل کفایتی (استاد دانشگاه، رئیس سازمان بسیج مهندسی) 31. مهندس حسن حمیدزاده (معاون اسبق پارلمانی قوه قضائیه) 32. دکتر اقبال شاکری (استاد دانشگاه، عضو شورای شهر تهران) 33. صادق محصولی (وزیر سابق کشور) 34. حسین فدایی (نماینده سابق مجلس شورای اسلامی) 35. حسین قدیانی (رئیس سابق سازمان بسیج دانشجویی) 36. مازیار بیژنی (کاریکاتوریست) 37. سهیل کریمی (مستندساز) 38. مسعود شجاعی طباطبایی (رئیس خانه کاریکاتور) 39. کامران غضنفری (پژوهشگر و نویسنده کتاب راز قطعنامه) 40. دکتر بهزاد حمیدیه (استاد حوزه و دانشگاه) 41. حجت الاسلام دکتر محمد باقر ولدان (استاد حوزه و دانشگاه) گفتنی است این لیست در حال تکمیل است، و اسامی دیگر اساتید و چهره های برجسته ای که دعوت تشکل های دانشجویی و مردمی برگزارکننده را پذیرفته و حضور خود را در همایش اعلام کنند، متعاقباً اعلام خواهد شد.
کد خبر: ۳۲۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۱۱
مدیر گروه هنری تئاتر سفیر گچساران از اجرای عمومی نمایش « نشان از مرد بی نشان » با موضوع آرش کمانگیر در خردادماه امسال در این شهرستان خبر داد.
به گزارش آوای دنا ،اورنگ نارکی در گفت وگو با تسنیم گفت: در راستای ادامه اجرای نمایش هایی از گروه تئاتر سفیر ، این گروه اکنون نمایش نشان از مرد بی نشان را آماده اجرای عمومی در گچساران دارد.
وی افزود: این نمایش روایتی از آرش کمانگیر بوده و در فضای بومی و محلی ساخته و آماده اجرا است.
نارکی بیان کرد: کار نویسندگی و کارگردانی این اثر به عهده من و هنرمندانی هم چون حسن علی فاتحی، عباس حسامیان، امیرحسین گشتاسبی و ارسلان فضلی از هنرمندان بومی در آن بازی می کنند.
مدیر گروه هنری تئاتر سفیر گچساران خاطرنشان کرد: اجرای عمومی این نمایش در خردادماه امسال برگزار می شود و داستان آن برگرفته از ادبیات کهن ایرانی بوده و به اسطوره ها و قهرمانان ایرانی می پردازد.
کد خبر: ۳۰۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۱/۱۷