آوای رودکوف: حجتالاسلام سید لطف الله سپهر طی بیانیهای از ادامه کاندیداتوری در مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه کهگیلویه بزرگ انصراف داد
کد خبر: ۸۷۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
و اکنون ای مردم بیدار و همیشه در صحنه کهگیلویه، آمده همان مردی از جنس امید و روشنایی، ناجی که این روزها، ندای آمدنش ترانه هر کوی و برزنی شده است و مردمش پیوسته سرود آمدنش را می خوانند و او را می خواهند
کد خبر: ۸۷۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۲۸
دکتر مهدی کوچک زاده از اعتراف فرزند یکی از عوامل اصلی تنظیم فهرست اصولگرایان درباره پایگاه اجتماعی او در تهران پرده برداشت و گفت: این فرد نتایج نظرسنجی اخیر یکی از نهادهای انقلابی را برای من آورد که در آن از مردم تهران درباره 30 انتخاب اولشان برای حضور در مجلس سوال پرسیده شده بود. در این نظرسنجی از میان همه کاندیداهای اصلاح طلب، اصولگرا و سایرین اینجانب حائز رتبه هفدهم شده بودند. با این وجود در فهرست اصولگرایان قرار نگرفتم.
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف به نقل از دولت بهار، دکتر مهدی کوچک زاده، نماینده انقلابی مردم تهران در مجالس هفتم، هشتم و نهم و کاندیدای انتخابات مجلس دهم بعد از ظهر روز شنبه در دفتر دولت بهار حضور یافت.
این استاد دانشگاه در مصاحبه تفصیلی با خبرنگاران دولت بهار اظهارات مهمی درباره فضای انتخابات مجلس، فهرست اصولگرایان، اهدافش از کاندیداتوری و ... مطرح کرد.
متن کامل گفت و گوی متفاوت دکتر مهدی کوچک زاده با دولت بهار به زودی منتشر خواهد شد.
کاندیدای انتخابات مجلس دهم درباره علت قرار نگرفتنش در فهرست اصولگرایان و این شایعه که گفته می شود حضور او در این فهرست خط قرمز محمد رضا باهنر و علی رضا زاکانی بوده است، تا کید کرد: این افراد حتی اگر چنین سخنی را بر زبان نیاورده باشند، در عمل نشان داده اند که حضور این جانب برایشان خط قرمز است.
وی با تایید این مطلب که قرار نگرفتنش در فهرست اصولگرایان را خدمت به خود می داند، به انتقاد شدید از یکی از خبرگزاری های اصولگرا پرداخت که با تحریف سخنان وی، او را ارادتمند فهرست اصولگرایان معرفی کرده است.
دکتر مهدی کوچک زاده در این گفت و گو همچنین از اعتراف فرزند یکی از عوامل اصلی تنظیم فهرست اصولگرایان درباره پایگاه اجتماعی او در تهران پرده برداشت و گفت: این فرد نتایج نظرسنجی اخیر یکی از نهادهای انقلابی را برای من آورد که در آن از مردم تهران درباره 30 انتخاب اولشان برای حضور در مجلس سوال پرسیده شده بود. در این نظرسنجی از میان همه کاندیداهای اصلاح طلب، اصولگرا و سایرین اینجانب حائز رتبه هفدهم شده بود. با این وجود در فهرست اصولگرایان قرار نگرفتم.
وی تاکید کرد: دو بار برای امضاء میثاق نامه اصولگرایان دعوت شدم. از من خواسته شد با امضاء این میثاق نامه متعهد شوم که در صورت عدم حضور در فهرست کناره گیری می کنم و در عوض صلاحیتم برای حضور در فهرست توسط آقایان بررسی شود! من این در خواست را رد کردم.
دکتر مهدی کوچک زاده خاطر نشان کرد که طرح مساله جریان انحرافی از اساس دروغ و توطئه ای برای زمین زدن دولتی بوده است که رهبر معظم انقلاب عالی ترین تعابیر را درباره آن به کار برده اند.
او همچنین از پیگیری طرح عدم کفایت سیاسی حسن روحانی خبر داد.
نماینده انقلابی مردم تهران با تایید این مطلب که بسیاری از نیروهای انقلابی و حزب اللهی در تهران به صورت تک رای به او رای خواهند داد، گفت: بنده هیچ ستاد و دفتر انتخاباتی ندارم. صرفا متواضعانه از کسانی که به اینجانب لطف دارند تقاضا می کنم برای تبلیغات در انتخابات به من کمک کنند و با رعایت اخلاق و تقوا هر طور صلاح می دانند عمل کنند.
نیروهای انقلابی و حزب اللهی برای کمک به دکتر کوچک زاده و ارتباط گیری با او از راه های زیر می توانند اقدام کنند:
تلفن همراه: 09011928280 آقای جلالی
کانال تلگرام: telegram.me/Kouchakzadeh_Mahdi
اینستگرام: instagram.com/kouchakzadeh_mahdi
ایمیل: kouchakm@modares.ac.ir
وبلاگ: www.kouchakzadeh.blogfa.com
کد خبر: ۸۷۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۲۵
آوای رودکوف:احمد خمینی فرزند سیدحسن خمینی با انتشار عکس و متنی، به تأیید نشدن صلاحیت پدرش در انتخابات مجلس خبرگان واکنش نشان داد
کد خبر: ۸۶۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۲۱
همچنان بر آرمانهایت خواهم ماند تا از من دلخور نشوی. برادر اکنون که رنجور انه می نگارم روزهای خوب پیروزی است که بر من و همراهانم و مادرمان و خانواده تلخ شد
کد خبر: ۸۶۵۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۷
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
حجتالاسلام رسول منتجب نیا و حجتالاسلام محسن رهامی از جمله شخصیتهایی هستند که نامشان در میان تایید صلاحیتشدهها وجود ندارد.
محسن هاشمی، فاطمه هاشمی فرزند ان آیتالله هاشمی نیز از دیگر چهرههای اصلاحطلب هستند که صلاحیت آنها تایید نشده است.
نام حجتالاسلام مرتضی اشراقی نوه امام راحل نیز در میان تایید صلاحیت شدگان دیده نمیشود.
حجتالاسلام محمد اشرفی اصفهانی فرزند شهید محراب و رییس هیات بدوی رسیدگی به تخلفات نهاد ریاست جمهوری نیز رد صلاحیت شده است.
مهدی نادمی عضو شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان و عضو بنیاد امید ایرانیان نیز از دیگر چهرههای اصلاحطلبی است که رد صلاحیت شده است.
به گزارش ایلنا، فاطمه راکعی دبیر کل جمعیت زنان مسلمان نواندیش و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت ایران نیز از سوی شورای نگهبان رد صلاحیت شده است.
از دیگر چهرههای رد صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان برای انتخابات مجلس دهم، مجید فراهانی دبیر کل حزب ندای ایرانیان است.
همچنین نام محسن مهرعلیزاده معاون رییس جمهوری دولت اصلاحات در میان رد صلاحیتشدهها قرار دارد.
به گزارش ایلنا، صلاحیت علی صوفی وزیر تعاون دولت خاتمی و رییس ستاد ائتلاف فراگیر اصلاحطلبان استان تهران نیز از سوی شورای نگهبان تایید نشده است.
داریوش قنبری نماینده ادوار مجلس نیز از رد صلاحیت خود به ایلنا خبر داد و گفت بر اساس خبری که فرمانداری ایلام به دست وی رسیده است، صلاحیتش تایید نشده است.
احمد شوهانی نماینده کنونی مردم ایلام نیز در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، ضمن تایید خبر رد صلاحیتش گفت: اینگونه که نمایندگان و همکاران تا کنون به بنده اطلاعدادهاند، به جز بنده، حدود ۲۰ نفر دیگر از همکاران من در مجلس رد صلاحیت شدهاند.
لیست افراد که از حوزه تهران رد صلاحیت شدهاند، به شرح زیر است:
سیدجلال ساداتیان ردصلاحیت
سجاد سالک ردصلاحیت
مرتضی الویری ردصلاحیت
شهربانو امانی ردصلاحیت
محمدمهدی امامی ناصری رد صلاحیت
اشرف بروجردی ردصلاحیت
قدرتالله حشمتیان ردصلاحیت
محمد خونچمن ردصلاحیت
فاطمه داداشیان ردصلاحیت
ابوالقاسم رئوفیان ردصلاحیت
فاطمه راکعی ردصلاحیت
مجتبی رحماندوست ردصلاحیت
مسعود حیدری رد صلاحیت
طاهره رضازاده ردصلاحیت
محسن رهامی ردصلاحیت
فیاض زاهد ردصلاحیت
حسین زمانیان ردصلاحیت
محمدمهدی فقیهی ردصلاحیت
سیدعلی قائممقامی ردصلاحیت
جاوید قرباناوغلی ردصلاحیت
قاسم شعلهسعدی ردصلاحیت
علی صوفی ردصلاحیت
سمیه طهماسبی ردصلاحیت
هادی غفاری ردصلاحیت
مجید فراهانی ردصلاحیت
سیدعلی محتشمیپور فرزند علی اکبر محتشمیپور ردصلاحیت
رسول منتجبنیا ردصلاحیت
سیدحسن موسویتبریزی ردصلاحیت
سیدمهدی نادمی ردصلاحیت
حسین نقاشی ردصلاحیت
سیدابوالحسن نواب ردصلاحیت
فاطمه سادات مقمیمی رد صلاحیت
فاطمه هاشمی بهرمانی ردصلاحیت
انصراف
محسن هاشمی بهرمانی انصراف
وحید ابوالمعالی انصراف
محمد رویانیان انصراف
کد خبر: ۸۶۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۷
خانم منیره گرجی فرد از فعالین انقلاب از ابتدای پیروزی نهضت تا به امروز به عنوان تنها عضو مجلس خبرگان شناخته می شود.
پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و رای قاطع آحاد ملت به نظام جمهوری اسلامی، تلاش انقلابیون معطوف به پی ریزی بنیان و قانون اساسی شد. سرانجام و پس از مشورت های مختلف بنا شد مجلسی تحت نام مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران یا همان مجلس خبرگان قانون اساسی یا مجلس موسسان تشکیل شود، مجلسی که در آن منتخبین با رای مستقیم ملت به تصمیم گیری و طراحی قانون اساسی مبادرت ورزند.
از قانون اساسی بسان رکن کلیدی هر نظام نام برده می شود، چرا که قوانین مندرج در آن مبین و نشان دهنده شیوه حکمرانی در یک نظام حکومتی و بیانگر حقوق آحاد ملت می باشد، از همین روست که قانون اساسی را قانون مادر می نامند، لذا انتخابات تعیین منتخبین ملت در این مجلس را اگر مهمترین انتخابات جمهوری اسلامی تا به امروز نخوانیم، بی گمان از حیاتی ترین آن ها بوده است. مجلس خبرگان قانون اساسی را از زوایا و دیدگاه های مختلفی می توان مورد پردازش قرار داد.
این مجلس شاهد حضور طیفی گسترده از جریان های مختلف فکری اعم از حزب جمهوری اسلامی، حزب خلق مسلمان، نهضت آزادی، جبهه ملی و... بوده است. سرانجام و پس از کش و قوس های گسترده، مجلس خبرگان قانون اساسی در پی انتخابات تاریخ 12 مرداد 1358، در روز 28 مرداد 1358 با 75 نماینده و با ریاست آیت الله منتظری و نیابت آیت الله بهشتی و با پیام امام راحل (ره) تشکیل شد. پس از سه ماه ، کار تدوین آن قانون اساسی در 24 آبان 1358 به پایان رسید.
این قانون اساسی شامل 12 فصل و 175 اصل و یک مقدمه و موخره بود که در تاریخ 12 آذر 1358 به تصویب نهایی ملت ایران رسید. فارغ از اختلاف های فکری و نظری برخی اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی، حضور چهار شخصیت متفاوت در میان تدوین کنندگان قانون اساسی از نکات جالب و تاریخی جمهوری اسلامی می باشد که تا کنون کمتر بدان پرداخته شده است.
هرایر خالاتیان روزنامه نگار، مترجم و نویسنده ارمنی تبار، موبد (رستم) شهرزادی رهبر جامعه زرتشتیان ایران، سرگن بیت اوشانا کوگ تپه نماینده آشوریان ایران سه شخصیت از چهار شخصیت فوق می باشند که در تدوین حقوق اقلیت های ایرانی در قانون اساسی نقش بسزایی ایفا نمودند، نفر چهارم اما به تنها زن این مجلس باز می گردد، که از ابتدای انقلاب تنها فردی بوده که در مجالس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری مشارکت داشته است.
منیره گرجی فرد که بود؟ منیره علی مشهور به منیره گرجی در سال 1308 در تهران دیده به جهان گشوده است. ایشان در طول سال های پیش انقلاب مشغول به مطالعه و تحصیل در امور حوزوی بوده اند. او درباره دوران کودکی خود میگوید: «ما هشت فرزند بودیم و در چنین محیطی که سرشار از پاکی و صمیمیت بود، بزرگ شدیم و چیز خاصی در زندگی ما نبود، تحصیلاتی در حد معمول داشتیم، البته پسرها میتوانستند تحصیل کنند، ولی برای دخترها محدود بود.»
آغاز فعالیت های سیاسی خانم گرجی فرد به سال های آغازین نهضت (1342) باز می گردد که با تشدید فعالیت های انقلابی بر میزان حضور سیاسی ایشان نیز افزوده شد. خود او در این باره می گوید: «شروع فعالیتهای ما حوادث پانزده خرداد 42 بود. در آن روزها ما در حوالی میدان شهدا ساکن بودیم و شاهد حضور مردم و آن کشت و کشتارهای بی رحمانه بودیم.
با وجود این حوادث ما برای خانم ها جلساتی داشتیم و من با دیدن این صحنه ها، در آن جلسات تصمیم قطعی گرفتم که باید بلند شد؛ نباید همین طور نشست و شاهد قلع و قمع مردم باشیم.
حتی شاهد این باشیم که آنها نگذارند ما به احساسات دینی مان جواب مثبت بدهیم و این طور بی رحمانه ما را تاراج کنند. شروع تصمیم من همان روز پانزده خرداد 42 بود.» منیره گرجی فرد دارای سوابق درخشانی در زمینه فعالیت بر علیه رژیم طاغوت از طریق مشارکت در نشست های سیاسی، سخنرانی و آگاهی بخشیدن به اقشار جامعه به ویژه زنان ایفا نموده است.
وی در یک مصاحبه به بررسی یکی از خاطرات پیش از پیروزی انقلاب می پردازد و می گوید: « هفته ای که قرار بود حضرت امام به ایران بیایند یک روز چهارشنبه قرار بود بچه های نیروی هوایی پروازی را انجام دهند و به پاریس بروند و امام را بیاورند. ما شب اجتماع مان آنجا بود؛ خدا رحمت کند آقای طالقانی هم بودند. یک نفر از بین بچه ها حرف هایش را زد و گفت: ما فردا پرواز می کنیم و ممکن است ما را در حین پرواز بزنند و دوست داریم این پرواز در حضور ملت باشد. این حرف تأثیر عجیبی روی افراد گذاشت.
ما صبح زود به فرودگاه رفتیم که پرواز این بچه ها را شاهد باشیم. با مشکلات زیادی توانستیم به محیط پرواز برویم. پرواز را نگذاشتند انجام شود و ظاهرا بچه ها را هم گرفتند. من آن روز با دختر بزرگم رفته بودم.
به ما فرمان دادند که تا شماره سه را می شماریم، باید اینجا را ترک کنید و گرنه شلیک می کنیم. برف می آمد، ما همه روی زمین نشسته بودیم و قرار بود بنشینیم تا تکلیف معلوم شود؛ چیزی مثل تحصن. نکته ای که برایم خیلی عجیب بود، وقتی که گفتند ما تا سه را می شماریم، دختر من پشت سر من نشسته بود، من سعی کردم بروم و پشت سر دخترم بنشینم، چون سربازها پشت سر ما قرار داشتند به صورتی که من اولین ردیف بودم.
دخترم با خشمی گفت: مادر! هر کسی در نوبت خودش. البته تیراندازی نکردند و آقای طالقانی از ما خواهش کردند و گفتند: من به شما می گویم بلند شوید. این خاطره هیچ وقت یادم نمی رفت؛ آن خشمی که دخترم داشت که «اگر قرار است من اول تیر بخورم، تو حق نداری جای من را بگیری» برای من خیلی عجیب بود.» معصومه ابتکار درباره دوران جوانی خود و آشنایی با امام خمینی(ره) و خانم گرجی فرد میگوید: «ما یک استاد ارزشمند داریم، -خدا ایشان را حفظ کند- به نام سرکار خانم منیره گرجی که در نشر دیدگاهها و فهم صحیح دیدگاههای امام فعالیت دارند؛ ایشان در سالهای اول انقلاب، قبل و بعد از انقلاب نقش زیادی داشت و جلسات بسیار گسترده قرآنی برای خانمها در سالهای قبل از انقلاب برگزار میکرد و در آن دوران با درک عمیقی که ایشان از مسائل و توان بالایی که در تفسیر داشت، خیلی از مواضع امام(ره) را با آن چه که دعوت قرآن کریم و سیره پیامبر(ص) بود، به هم نزدیک کرد. در نسل دختران جوان هم دوره ما ایشان تنها زن عضو خبرگان قانون اساسی بودند.»
منیره گرجی فرد در مورد عضویتش در مجلس خبرگان می گوید: درمورد راه یافتن به مجلس، من هیچ وقت برای خودم قدمی بر نداشتم. الان هم نه با کسی آشنا هستم و نه در خانه ای رفت و آمد دارم، بلکه سعی دارم بنده خدا باشم و اگر مسؤولیتی احساس کنم حاضرم انجام وظیفه نمایم. وقتی جریان مجلس خبرگان مطرح شد، چند نفر از آقایان مرتب تلفن می زدند و اصرار داشتند که من در انتخابات شرکت کنم. من هم خودم تعجب می کردم، چون نه همسرم در این جریانات حضور داشت و نه پسر یا دامادی داشتم و نه خودم اهل این بودم و هستم که بخواهم خودم را مطرح کنم.
وی افزود: «یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح» درباره من قضیه این طور پیش آمد. من اول نمی پذیرفتم، چون مریض بودم. یک روز از رادیو یا تلویزیون شنیدم که خانم هایی از مجاهدین (منافقین) و فداییان آن زمان مصاحبه می کردند و می خواستند با آن نظرات غیر اسلامی به مجلس بروند. من با خودم گفتم اگر بناست مجلس تشکیل شود و این ها بخواهند کاندید شوند، من باید بروم و لااقل جلوی یکی از این ها را بگیرم. وی درادامه گفت: وقتی دیدم پیشنهاد زیاد است و این مسایل نیز در جامعه وجود دارد، بعد از مدتی به این برادران جواب مثبت دادم.
البته این برادران از جمله آقای خزعلی، آن موقع در جلساتی مرا آزمایش کردند. خانم منیره گرجی فرد به عنوان تنها طن حاضر در مجلس خبرگان قانون اساسی تلاش نمود در راستای احقاق حقوق زنان سرزمینش بکوشد، امری که در مواردی با موفقیت وی همراه بوده و گاها به سرانجام نرسیده است. به طور نمونه منیره گرجی برای اضافه کردن اصلی با این مفاد که "از آن جا که زن در خانواده نقش زیربنایی دارد باید حقوق معنوی و مادی به خصوص مادران کاملا مراعات گردد و زندگی مشترک نباید مانع آزادی مشروع و رشد فرهنگی زن گردد و برای پاسداری از حقوق خانواده، باید داگاه صالحه ای تشکیل شود" کوشید اما موفق به جلب آرای اکثریت نگردید. البته انتخاب وی به عنوان تنها زن مجلس خبرگان قانون اساسی، اعتراض برخی از منتخبان این مجلس را برانگیخت.
آنان تهدید کردند:«این باید برود و گرنه ما مجلس را ترک می کنیم.» پاسخ دادم:«من بر مسؤولیتی که مردم به من واگذار کرده اند، استوارم؛ هر کس نمی تواند حضور یک زن را تحمل کند، برود.» گفتنی است منیره گرجی فرد پس از اتمام دوره مجلس خبرگان قانون اساسی و سپس کناره گیری از مشاغل دولتی، در حوزه علمیه خدیجه کبری در تهران به تدریس فقه، تفسیر، احکام و اخلاق مشغول شد و در مرکز تربیت معلم شهید رجایی، مدرس درس عرفان امام شد. وی همچنین نخستین سازمان غیر دولتی در حوزه تخصصی زنان را با عنوان مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان، تأسیس کرد.
خانم گرجی در سال های پس از مجلس خبرگان قانون اساسی در حوزه های اجتماعی و به ویژه زنان تلاش نمود. به گفته ی معصومه ابتکار در یکی از سخنانش درد مشترک، زنان مسلمان انقلابی را به فعالیت جمعی درباره حقوق زنان کشاند. برخی از آن ها که در کنفرانس جهانی زن که در سال 1986 در نایروبی برگزار شد شرکت کرده بودند، با الهام از فعالیت های زنان در کشورهای دیگر، "گروه بررسی مسائل زنان" را تشکیل دادند. این گروه به استادی منیره گرجی، تنها زن عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، قرآن را از زاویه دید زنانه بازخوانی و تفسیر می کرد. او بارها در تمامی سخنانش علاوه بر تاکید بر نقش زن بر خانواده منکر فعالیت زنان در امور اجتماعی نشده است.
خانم گرجی می گوید: « هیچ فاصله ای بین خانه و اجتماع نیست. خانه واحد حقیقی اجتماع است و این دو از یکدیگر تفکیک ناپذیرند. اگر ارتباط بین این دو قطع شود، دیگر نه خانواده، خانواده است و نه اجتماع، اجتماع است.»
به گفته ی او: «از زمانی که زن را به جامعه کشاندند، نه به خاطر کار و نه برای این که نقش حیاتی داشته باشد، بلکه به خاطر منافع سودجویانه سودپرستان و کسانی که می خواستند استفاده های کلان از کار و توان مردم بگیرند، بین خانه و خانواده جدایی افتاد و شخص را از خانواده بریدند و به کارخانه بردند، زن را از خانه جدا کردند؛ در نتیجه محیط لطف و صفا برای شوهر بیرون خانه بود. یعنی در این میان آن چه که عنصر تشکیل دهنده اصیل اجتماع بود، نابود شد. اجتماعی را ساختند که خود می خواستند بسازند. عنصر صفا، صمیمیت و یک رنگی و جایگاه عرضه کردن غرایز طبیعی و سالم را نابود کردند و به شکل ناسالم در جامعه در آوردند.»
منبع:فرهنگ نیوز
کد خبر: ۸۶۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۳
اوای رودکوف:مدیر عامل بانک خون بند ناف رویان به تشریح اقدامات انجام شده در این مرکز پرداخت و گفت: بانک خون بند ناف چند سالی است که به عنوان خدمت جدیدی در عرصه خدمات پزشکی مطرح شده است وخوشبختانه روز به روز فعالیت آن درحال گسترش می باشد.
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
دکتر مرتضی ضرابی در گفتگو با خبرنگار انتخاب خبر افزود: سلولهای بنیادی از منابع مختلف قابل دسترسی هستند و یکی از منابعی که به راحتی میتوان سلول های بنیادی را از آن استحصال کرد، خون بند ناف و جفتی است که به عنوان یک زباله بیولوژیک بعد از تولد نوزاد دور ریخته میشود.
وی ادامه داد: خون بند ناف مملو از سلولهای بنیادی است که اگر امکان ذخیره سازی آن فراهم شود میتواند در درمان بیماری های بدخیم به خصوص بیماریهایی که منشاء خونی دارند مورد استفاده قرار گیرد.
مدیرعامل بانک خون بندناف رویان گفت: چون سلول های بنیادی خصوصاً در بیماری هایی که صدمه بافتی و سلولی وجود دارد، میتواند باعث بازسازی و ترمیم آن بافت در بدن شود، از سال 1384 فعالیت جعآوری و ذخیره سازی سلول های بنیادی خون بند ناف در پژوهشگاه رویان جهاد دانشگاهی آغاز شد و اکنون این مرکز توانسته تعداد قابل توجهی نمونه خون بند ناف را جمع آوری کند.
ضرابی با بیان اینکه در دنیا بانک خون بند ناف به دو شکل خصوصی و عمومی وجود دارد، افزود: در بانک عمومی معمولاً زوج هایی که در آستانه تولد فرزند هستند نمونه خون بند ناف خود را اهدا کرده و دراختیار بانک خون قرار میدهند اما دیگر مالکیتی روی نمونه ذخیره شده ندارند و عملاً این در اختیار بانک خون قرار می گیرد تا اگر فرد بیماری به آن نیاز داشت بتواند به شکل رایگان از این خون بند ناف استفاده کند.
وی ادامه داد: این در صورتی است که در بانکهای خصوصی، زوج هایی که در آستانه تولد فرزند هستند قراردادی را با این بانک به امضا رسانده و هزینهای را پرداخت میکنند تا این نمونه در مواقع ضروری در اختیار زوج و فرزند ان قرار گیرد و خود از آن استفاده کنند.
ضرابی تصریح کرد: خوشبختانه در حال حاضر در بانک عمومی حدود 5 هزار نمونه و و در بانک خصوصی حدود 60 هزار نمونه ذخیره سازی شده است.
مدیرعامل بانک خون بند ناف رویان با بیان اینکه نمونه های ذخیره شده از سراسر کشور جمع آوری شده است، اظهار داشت: این مرکز حدود 24 دفتر نمایندگی در سراسر کشور در مراکز استان ها دارد و خون بند ناف در این مراکز، جمع آوری شده و کمتر از 24 ساعت به تهران منتقل می شود تا کار جداسازی سلول های بنیادی از خون بند ناف و ذخیره سازی در تهران صورت گیرد.
وی در ادامه با اشاره به اینکه گرفتن خون بند ناف فقط در زمان زایمان قابل انجام است، گفت: اگر خانواده ای قصد استفاده از خدمات مرکز بانک خون بند ناف را دارد باید حتماً قبل از انجام زایمان، هماهنگی های لازم از سوی زوجه انجام گیرد و هماهنگی های لازم هم این است که مادر باید آزمایشاتی را در ماه آخر بارداری انجام دهد که بانک خون بند ناف رویان از سلامت مادر اطلاع حاصل کند. همچنین مادر نباید سابقه بیماری خاص و یا سابقه مصرف داروهای هورمونی داشته باشد.
ضرابی ادامه داد: کارشناسان این مرکز به صورت 24 ساعته فعال هستند تا در هنگام زایمان حضور پیدا کنند و بلافاصله بعد از تولد نوزاد، خون بند ناف را با روش بسیار ساده ای جمع آوری کنند. این روش آنقدر ساده و بی خطر است که به مادر و نوزاد، صدمهای وارد نمی سازد.
مدیر عامل بانک خون بند ناف رویان گفت: اکنون در بانک خون بند ناف رویان، جداسازی این سلول های بنیادی در حال انجام است و نهایتاً بعد از اینکه آزمایشات کنترل کیفی روی نمونه انجام شد، این نمونه ها در تانک های حاوی نیتروژن مایع در دمای منهای 196 درجه نگهداری می شود و طبق استاندارد هایی که بانک جهانی خون بند ناف تعیین کرده، این نمونه می تواند حتی برای مدت 20 سال نگهداری شود و هر زمان که نیاز بود مورد استفاده قرار بگیرد.
وی ادامه داد: سلول های بنیادی که از خون بند ناف گرفته شده است عمدتاً ذخیره سازی می شود تا برای بیماری هایی که منشاء خونی دارند مورد استفاده قرار بگیرند.
ضرابی با بیان اینکه خون بند ناف مملو از سلول های بنیادی خون ساز است، افزود: این سلول های بنیادی برای بیمارانی که به نوعی باعث آسیب مغز استخوان می شوند مانند تالاسمی یا بیماری نقص سیستم ایمنی مانند انواع سرطان ها مورد استفاده قرار می گیرند.
وی ادامه داد: تاکنون این مرکز در 3 سال گذشته نزدیک به 14 نمونه از نمونه های بانک خون بند ناف را برای پیوند در بیماری های مزبور استفاده کرده است و مهمترین آن، نمونه ای بودکه اخیراً برای فرد بیماری که مبتلا به نارسایی مغز استخوان داشت، انجام گرفت.
مدیر عامل بانک خون بند ناف رویان خاطرنشان کرد: خوشبختانه در کشور ایران برای اولین بار چنین عملی صورت گرفت و نمونه خون بند ناف نوزادی که حدود 7 سال قبل در مرکز بانک خون بند ناف رویان فریز شده بود در زمانی که او دچار نارسایی مغز استخوان شد برای خود او در بیمارستان حضرت علی اکبر(ع) توسط دکتر باهوش پیوند شد و خوشبختانه با توجه به گذشت چیزی حدود 5 ماه از پیوند، شرایط بیمار بسیار رضایت بخش و پاسخ به درمان هم بسیار خوب بوده است.
وی در ادامه به نکته دیگری نیز اشاره کرد که میتواند امید تازهای برای بهبود مبتلایان به فلج مغزی باشد.
مدیر عامل بانک خون بند ناف رویان گفت: غیر از مواردی که به آن اشاره شد، و پیوندهای آن با موفقیت انجام شده است، در دنیا موارد متعددی نیز وجود دارد که از خون بند ناف برای کودکانی که مبتلا به فلج مغزی بوده اند استفاده شده است.
دکتر مرتضی ضرابی تصریح کرد: خوشبختانه در کشور ایران در یکی از بیمارستان ها این پیوند نیز برای سه بیمار انجام گرفته و می توان گفت نتایج اولیه آن رضایت بخش بوده اما لازم است که متخصصین سلول های بنیادی در بانک خون بند ناف رویان، ارزیابیهای مربوطه و همچنین تعداد نمونه گیرنده ها را افزایش داده تا در این صورت بتوان یک ارزیابی دقیقتری از نتایج این پیوندها حاصل کرد.
کد خبر: ۸۵۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۱
شهید داد شهید راه مبارزه با فساد رانتی و تبعیض های ناروا و تضعیف کننده رشوه های سیستمی و مرفه ترشدن مرفهین و تضییع حقوق محرومین است
کد خبر: ۸۴۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۴
حسین مرعشی پس از جلسه امروز عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در مورد رد صلاحیتهای اصلاحطلبان اظهار داشت: جمعا در کشور ۳۰۰۰ اصلاحطلب ثبتنام کردهاند که تنها ۳۰ نفر تایید شدهاند، بر این اساس تنها ۱ درصد اصلاحطلبان تایید شدهاند.
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.irبه نقل از ایلنا،
برخی از فعالان سیاسی اصلاحطلب در گفتوگوهایی جداگانه در رابطه وضعیت تائید یا رد صلاحیت خود از سوی هیاتهای نظارت شورای نگهبان خبر دادند.
تا روز گذشته اخباری از استانهای مختلف همچون استان آذربایجان شرقی یا استان فارس رسید که این اخبار تایید نشده بودند، اما با پایان مهلت بررسیها، این اخبار به صورت تایید شده در اختیار ایلنا قرار گرفت که اسامی چهرهها و شخصیتهای اصلاحطلب و اصولگرایی که در گفتوگو با ایلنا از تایید یا عدم تایید خود در هیاتهای اجرایی خبر دار شده بودند٬ به شرح ذیل است:
اسامی رد صلاحیت شدهها
ایلام
داریوش قنبری از استان ایلام، خبر رد صلاحیت خود توسط هیات نظارت را به ایلنا داد و گفت: اصلاحطلبان ایلام اکثرا رد صلاحیت شدهاند و بنا بر این است که اعتراض خود را تحویل دهیم.
کرمان
ابراهیم جهانگیری برادر اسحاق جهانگیری که از حوزه انتخابیه استان کرمان ثبتنام کرده بود، نیز از جمله چهرههایی است که رد صلاحیت شده است.
تهران
همچنین از حوزه تهران محمدجواد حقشناس، محسن هاشمی، فاطمه هاشمی، محمود میرلوحی، محمد صوفی، حجتالاسلام رسول منتجبنیا، حجتالاسلام محسن رهامی، فاطمه مقیمی، عباس علیخانی از ردصلاحیتشدگان انتخابات دهم مجلس هستند.
بر اساس گفتههای اعضای حزب اعتماد ملی به ایلنا، همه نامزدهای این حزب در لیست ردصلاحیت شدهها از سوی هیاتهای نظارت هستند که بر این اساس ابوالفضل شکوری، سمیه طهماسبی، نصرتالله تاجیک نیز از رد صلاحیت شدگان هستند.
خراسان رضوی
از حوزه انتخابیه خراسان رضوی و مشهد، همه چهرههای اصلاحطلب از جمله غلامرضا انصاری عضو فعلی شورای شهر تهران، ابراهیم اصغرزاده نماینده پیشین مجلس و سیدحسن رسولی استاندار پیشین خراسان تایید صلاحیت نشدند.
کرمانشاه
در حوزه انتخابیه کرمانشاه نیز سهراب دلانگیزان عضو شورای کرمانشاه کارگزاران، شهاب تجری از بنیاد باران کرمانشاه، جهانبخش امینی، موسوی اجاق، مصطفی محمدی، رئوف قادری از نمایندگان ادوار از دیگر نامزدهای رد صلاحیت شده در انتخابات کرمانشاه هستند.
صید ستار عزیزی و صید احمد عزیزی، قدرت احمدیان، مرضیه نظری نیا و علی ططری از دیگر چهرههای رد صلاحیت شده در کرمانشاه هستند.
حیدریطیب نماینده فعلی کرمانشاه، منوچهری نماینده اورامانات، فتح الله حسینی نماینده قصر شیرین و سرپل، حجت الله دمیاد استاندار احمدینژاد و نادر نوروزی ریس ستاد قالیباف نیز از جمله چهرههای اصولگرایی هستند که صلاحیتشان برای انتخابات مجلس رد شده است.
بوشهر
از حوزه انتخابیه بوشهر نیز صلاحیت محمد دادفر نماینده پیشین مجلس ششم برای ورود به مجلس دهم تایید نشد.
خراسان جنوبی
در خراسان جنوبی نیز صلاحیت جواد هروی نماینده فعلی قائن احراز نشد. همچنین محمدرضا آقا ابراهیمی عضو ارشد حزب اتحاد ملت رد صلاحیت شد.
علی آهنی از مدیران دولت خاتمی، عابدی نماینده مجلس ششم نهبندان و منصور تاجری از فعالان سیاسی اصلاحطلب نیز رد صلاحیت شدهاند. به این ترتیب حمید آیتی از چهرههای اصلاحطلب منطقه تنها اصلاحطلب تایید صلاحیت شده است.
اردبیل
از حوزه انتخابیه اردبیل نیز علی محمد غریبانی نماینده پیشین اردبیل و استاندار پیشین استان آذربایجان غربی و ولی آذروش، نماینده مجلس ششم رد صلاحیت شدهاند
ضمن اینکه نام اکبر نیکزاد، از چهرههای نزدیک به احمدینژاد نیز در میان رد صلاحیت شدهها دیده میشود.
ناصر نصیری فرماندار استعفا داده پارس آباد مغان و نماینده سابق گرمی نیز برای انتخابات مجلس دهم رد صلاحیت شده است.
آذربایجان شرقی
از حوزه انتخابیه تبریز منادی سفیدان عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی نیز رد صلاحیت شده است.
مازندران
از حوزه انتخابیه ساری محمد دامادی نماینده فعلی ساری در مجلس، یوسفنژاد معاون مستعفی وزیر اقتصاد و امور دارایی و از چهرههای اصلاحطلب و شجاعی رد صلاحیت شدهاند
گیلان
از حوزه انتخابیه رشت نیز جعفرزاده ایمن آبادی و تامینی لیچانی نمایندگان فعلی رشت رد صلاحیت شدهاند.
همدان
از استان همدان خبر میرسد بسیاری از چهرههای اصلاحطلب و نزدیک به دولت روحانی رد صلاحیت شدهاند. اسامی آقایان علی حسینی نماینده مجلس ششم نهاوند، محمد کاظمی نماینده مجلس ششم ملایر و داستان سابق تهران، فاضل شهبازی، استاندار کردستان در دولت احمدینژاد و حیدریان عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی پزشکان. افخمی عضو ارشد حزب اتحاد ملت همدان در میان رد صلاحیت شدههای استان همدان دیده میشود.
فارس
به گزارش خبرنگار ایلنا حجت الاسلام سیدرضی حسینی المدنی نماینده اصلاح طلب دوره سوم مجلس شورای اسلامی در لامرد و مُهر و قاسم مقیمی پزشک و فعال سیاسی اصلاح طلب هم رد صلاحیت شدند و همچنین سیدمحسن علوی فرزند ارشد وزیر اطلاعات دولت تدبیر و امید و محمد باقر عامری نیا و بهرام طاهری نیز در این حوزه انتخابیه عدم احراز صلاحیت شده اند.
اصفهان
تا این لحظه هیچ خبر موثقی از تایید چهرههای اصلاحطلب منتشر نشده است.
تمامی نامزدهای اصلاح طلب نجف آباد رد صلاحیت شدند.. فتح اله معین، استاندار سابق خوزستان و عضو فعلی شورای شهر اصفهان، حسن مختاری، مهدی حری، علی محمد ایزدی و فتح اله غیور گزینههای اولیه برای قرار گرفتن در لیست اصلاحطلبان نجف آباد بودند. به این ترتیب از 50 نفر کاندیداها.نجف آباد وتیران وکرون فقط 8 نفر تایید شدند.همچنین کلیه اصلاح طلبان سمیرم هم رد صلاحیت شدهاند
علی اکبرابرقویی نژاد، قدرت الله نوروزی فرماندار اسبق اصفهان، علی یارمحمدیان عضو حزب اتحاد ملت، مرتضی مبلغ معاون وزیر کشور دولت خاتمی، محمداقایی عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان اصفهان، نسرین صحراییان همسر شهید و کمال جلال الدینی عضو ارشد اتحاد ملت نیز رد صلاحیت شدهاند
کردستان
در راهروهای مجلس شنیده میشود که حامد قادرمزی نماینده فعلی قروه و سالار مرادی نماینده سنندج و امید کریمیان نماینده مریوان در مجلس شورای اسلامی نیز در میان رد صلاحیتشدههای انتخابات قرار دارند.
آذربایجان غربی
به گزارش ایلنا، ظاهرا نام محمدقسیم عثمانی نماینده فعلی بوکان در میان تایید صلاحیت شدهها قرار ندارد.
قم
صلاحیت محمدرضا اسماعیلی مقدم و صحفی از چهرههای اصلی اصلاحطبان قم نیز رد شده است.
خوزستان
به گزارش خبرنگار پارلمانی ایلنا، در راهروهای مجلس شنیده میشود جواد سعدون زاده نماینده فعلی آبادان و محمدباقر شریعتی نماینده فعلی بهبهان و حجتالله درویشپور نماینده ایذه در مجلس شورای اسلامی نیز در میان رد صلاحیتشدههای انتخابات قرار دارند.
برخی منابع از رد صلاحیت ولیالله شجاعپوریان نماینده سابق بهبهان و عضو شورای شهر تهران در انتخابات اهواز خبر میدهند.
چهارمحال و بختیاری
صلاحیت جلیلی سرقلعه نماینده لردگان نیز رد صلاحیت شده است.
گلستان
محمد جواد نظری مهر نماینده فعلی بندرگز و بندرترکمن و عبدالکریم رجبی نماینده مینودشت نیز رد صلاحیت شدهاند.
زنجان
از استان زنجان، احمد حکیمیپور عضو کنونی شورای شهر تهران از چهرههای رد صلاحیتشده برای انتخابات مجلس دهم است.
مرکزی
در استان مرکزی صلاحیت علی یوسفی رییس ستاد میرحسین موسوی در استان مرکزی و مشاور استاندار احراز نشد.
جعفر صفری مشاور استاندار، مرتضی سورانه، اسماعیل نادری از حوزه شازند، بهمن اخوان و همچنین دانش منفرد نمایندگان ادوار، رد صلاحیت شدند.
تأیید و ردصلاحیتشدگان چهرههای سیاسی انتخابات مجلس در تهران
خبرگزاری آنا: پس از بررسی صلاحیتهای نامزدهای انتخابات مجلس توسط هیئت نظارت استان تهران، نتایج تایید صلاحیت برخی داوطلبان به شرح زیر است.
علی مطهری ردصلاحیت
فاطمه هاشمی ردصلاحیت
سید علیاکبر محتشمیپور ردصلاحیت
حمید رسایی ردصلاحیت
محسن رهامی ردصلاحیت
فاطمه راکعی ردصلاحیت
مهدی نوبخت ردصلاحیت
شهربانو امانی ردصلاحیت
شهابالدین صدر ردصلاحیت
جواد اطاعت ردصلاحیت
محمدجواد حقشناس ردصلاحیت
رسول منتجبنیا ردصلاحیت
الیاس حضرتی ردصلاحیت
محمدعلی وکیلی ردصلاحیت
علی باقری ردصلاحیت
سجاد سالک ردصلاحیت
مجید فراهانی ردصلاحیت
-----------------------------محمدرضا عارف تأیید صلاحیت
علیرضا محجوب تأیید صلاحیت
مهدی کوچکزاده تأیید صلاحیت
مصطفی کواکبیان تأیید صلاحیت
کاظم جلالی تأیید صلاحیت
سهیلا جلودارزاده تأیید صلاحیت
اسامی تعدادی از نمایندگان فعلی ردصلاحیت شده در انتخابات مجلس
خبرگزاری ایسنا: تعدادی از نمایندگان فعلی مجلس طبق نظر هیات های نظارت بر انتخابات بر استان های مختلف ردصلاحیت شده و یا اینکه صلاحیت آنها احراز نشده است.
اسامي اين نمايندگان از اين قرار است:
محمد بیاتیان نماینده بیجار، غلامعلی جعفرزاده نماینده رشت، سالار مرادی نماینده سنندج، علیرضا منادی نماینده تبریز، نعمت الله منوچهری نماینده پاوه، مجید منصوری نماینده لنجان، صفر نعیمی رز نماینده آستارا، سیدهادی حسینی نماینده قائمشهر، کمال الدین پیرموذن نماینده اردبیل، محمدسعید انصاری نماینده آبادان، جواد سعدون زاده نماینده آبادان، شمس الله بهمئی نماینده رامهرمز، عبدالله تمینی نماینده شادگان، جواد هروی نماینده قائنات، محمدباقر شریعتی نماینده بهبهان، محمدمهدی پورفاطمی نماینده دشتی و تنگستان، ارسلان فتحی پور نماینده کلیبر، علی مطهری نماینده تهران، حمیدرضا رسایی نماینده تهران، احمد شوهانی نماینده ایلام، حجت الله درویش پور نماینده ایذه و باغ ملک، مهدی موسوی نژاد نماینده دشستان و محمد دامادی نماینده ساری.
طبق قانون این افراد سه روز فرصت اعتراض به شورای نگهبان دارند و شورای نگهبان نیز بررسی هایش را در روز 27 بهمن اعلام می کند و از روز 29 بهمن تبلیغات رسمی انتخابات آغاز می شود.
فاطمه هاشمی: رد صلاحیتم را تلفنی اعلام کردند
خبرگاری ایلنا: فاطمه هاشمی خبر انصراف برادرش از حضور در انتخابات را تکذیب کرد.
فاطمه هاشمی با تایید خبر رد صلاحیت خود اعلام کرد: شب گذشته با بنده تماس گرفتند و خبر رد صلاحیت من را اعلام کردند.
وی در مورد خبر انصراف محسن هاشمی از حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: فشارهای زیادی به برادرم وارد شد تا از حضور در انتخابات انصراف دهد، اما وی هیچ وقت این کار را نکرد و علیرغم صحبتهای برخی اما محسن هاشمی انصراف نداده است.
همچنين ايسنا نوشت: صلاحیت مرتضی اشراقی نوه بنیان گذار انقلاب اسلامی که برای نمایندگی در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی اعلام کاندیداتوری کرده بود، برای تصدی این سمت از سوي هيات نظارت بر انتخابات احراز نشد.
انتشار شایعه استعفای استاندار خوزستان
خبرگزاری فارس: از صبح امروز برخی رسانههای جریان اصلاحات خبر استعفای عبدالحسن مقتدایی استاندار خوزستان را منتشر کردند.
این رسانههای وابسته به جریان اصلاحات مدعی شدند که استاندار خوزستان به دلیل آنچه رد صلاحیتهای گسترده از سوی شورای نگهبان در این استان خوانده شده، استعفا داده است.
خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس در تماسهای مکرر با استاندار خوزستان تلاش کرد تا درباره صحت این خبر کسب اطلاع کند ولی مقتدایی از پاسخگویی در این زمینه خودداری کرد.
روابط عمومی استانداری خوزستان نیز در گفتوگویی با خبرنگار فارس به صورت شفاهی استعفای استاندار را رد کرد اما تا این لحظه تکذیبیه رسمی از سوی استانداری خوزستان درباره شایعه اصلاحطلبان منتشر نشده است.
رد صلاحیت ۹۹ درصد اصلاح طلبان
خبرگزاری ایلنا: عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان گفت: فقط ۳۰ اصلاح طلب تایید شدند.
سیدحسین مرعشی پس از جلسه امروز عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان در مورد اخبار نگران کننده رد صلاحیتهای اصلاحطلبان اظهار داشت: جمعا در کشور ۳۰۰۰ اصلاحطلب ثبتنام کردهاند که تنها ۳۰ نفر تایید شدهاند، بر این اساس تنها ۱ درصد اصلاحطلبان تایید شدهاند.
این عضو حزب کارگزاران با بیان اینکه این اقدام هیاتهای نظارت بر خلاف منویات مقام معظم رهبری است، افزود: این عملکرد بر خلاف سیاستهای کلی نظام نیز هست.
وی با بیان اینکه تنها پنج نامزد داوطلب در تهران و تقریبا ۲۵ نامزد اصلاح طلب در شهرهای دیگر در هیات اجرایی تایید صلاحیت شدهاند، گفت: از شورای نگهبان انتظار داریم از حیثیت نظام دفاع کند و اجازه ندهد کاری که در هیاتهای نظارت صورت گرفته است، استمرار پیدا کند.
مرعشی از محمدرضا عارف، علیرضا محجوب، سهیلا جلودارزاده، مصطفی کواکبیان و هاشمیزهی به عنوان تنها اصلاحطلبان تایید شده در تهران نام برد و گفت: این اتفاقی خوبی نیست و ما به دنبال دفاع از خود نیستیم بلکه دنبال دفاع از نظام جمهوری اسلامی هستیم.
کد خبر: ۸۴۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۷
سروان «زبير رضايي جهان آباد» به دليل مرگ مغزي، اعضاي بدن خود را به بيماران نيازمند بخشيد.
پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،دکتر «سعيد موذن زاده» در گفت و گو با خبرنگار پايگاه خبري پليس، در خصوص جزئيات مرگ مغزي سروان «زبير رضايي جهان آباد» اظهار کرد: همکار ما در نيروي انتظامي حين ورزش صبحگاهي در محل کار دچار سردرد و سپس به بيمارستان فوق تخصصي وليعصر منتقل شد که پزشکان، با مشاهده خونريزي شديد تشخيص مرگ مغزي دادند.
جانشين معاونت بهداشت و درمان ناجا، بيان داشت: پس از اطمينان از مرگ مغزي متوفي، با رضايت خانواده، اعضاي بدن اين پرسنل خدوم بدون هيچ چشم داشتي به ساير بيماران نيازمند اهداء مي شود.
سردار موذن زاده تصريح کرد: افتخار مي کنيم که همکار ما در لباس مقدس پليس حتي در زمان مرگ، جان هموطنانش را نجات مي دهد.
در ادامه پزشک سروان «زبير رضايي» بيان داشت: پزشکان ما پس از انجام اقدامات پزشکي از جمله سي اتي اسکن متوجه پارگي عروق مغزي و خونريزي شديد در اين بيمار شدند که متأسفانه ايشان ظرف مدت کوتاهي و بدون اقدامات درماني دچار مرگ مغزي شدند.
وي در ادامه توضيح داد: اين پرسنل نيروي انتظامي سابقه بيماري نداشتند ضمن اينکه ورزشکار بودند و به طور ناگهاني دچار مرگ مغزي شدند.
وي افزود : متأسفانه با پارگي عروق مغزي، خون بسياري داخل مغز ريخته شد و فضا را براي فعاليت مغز تنگ کرده بود که در اين راستا تيم پزشکي با مشاهده علائم مرگ مغزي موضوع اهداء عضو را با خانواده وي در ميان گذاشتند.
اين پزشک ادامه داد: خانواده وي مسافت زيادي را از ياسوج طي کردند و به اين عمل خير بدون هيچ چشمداشتي رضايت دادند.
وي تصريح کرد: اعضاي بدن سروان زبير رضايي 36 ساله به 4 يا 5 خانواده ايراني اهداء مي شود.
گفتني است، اين پرسنل فداکار نيروي انتظامي، داراي 2 پسر و يک فرزند در راه است.
کد خبر: ۸۳۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۳
حمیدرضا عارف، فرزند محمدرضا عارف از کاندیداتوری نمایندگی مجلس یزد انصراف داد.
به گزارش گروه دریافت خبر پایگاه خبری آوای رودکوف ، حمیدرضا عارف امروز برای تقدیم این استعفا به ستاد انتخابات یزد در فرمانداری این شهرستان مراجعه و استعفای خود را تقدیم فرماندار یزد کرد.
حضور حمیدرضا عارف به همراه مادرش برای ثبت نام از همان روز اول توجه رسانه ها را سمت عارف کوچک جلب کرد و پس از آن نیز عارف مانند دیگر کاندیداها، حاشیههایی داشت که در سایتهای محلی دست به دست گشت.
امروز نیز برخی سایتهای غیررسمی از کسب اطلاع حمیدرضا عارف از عدم تایید صلاحیتش خبر دادند و اعلام کردند که وی به دلیل اطلاع از این موضوع، قبل از اعلام رسمی انصراف داد که البته این موضوع از منابع رسمی اعلام نشده است.
حمیدرضا عارف که یزد در واقع شهر آبا و اجدادیاش به شمار میرود و خود متولد و ساکن تهران است، قرار بود از حوزه انتخابیه یزد و اشکذر در انتخابات شرکت کند.
عارف علت انصراف خود را ایجاد انسجام در میان نیروهای ثبتنام شده و کمک به انتخاب مردم برای اعزام نماینده ای اصلح به مجلس اعلام کرده است.
وی پس از انصراف خود يک بيانيه رسمی نيز صادر كرد كه در بخشی از اين بيانيه آمده است: روزی که با نیت خدمت به مردم شهر آبا و اجدادیام، دارالعباده یزد و با تکیه بر تواناییها و اعتقاد به وظیفه دینی و ملی حضور در عرصههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی و لطف شما مردم نسبت به خدمتگزاران خود، اعلام حضور به عنوان داوطلب نمایندگی دهمين دوره مجلس شورای اسلامی کردم، با خود و خدای خود عهد بستم که جز در مسیر خیر و آنچه به صلاح ملت است، قدمی برندارم.
در بخش دیگری از این پیام آمده است: امروز که ترکیب خوبی از جوانان با انگیزه و توانمند و افراد با تجربه و دلسوز برای تصدی سمت نمایندگی در محضر شما مردم قرار گرفته است، بر همان عهد و پیمان پایدار هستم و خیر و صلاح را در انسجام این نیروها و جلوگیری از ایجاد سردرگمی مردم در انتخاب نمایندهای اصلح و شایسته میبینم.
کد خبر: ۸۳۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۲
ریاست محترم جمهور اسلامی، در مکتب خود شما و حوزه شما در قران به ما گفتید اشداء علی اکفار و رحماء بینهم. اما از اینکه متن قرآن را بر عکس در حال عمل شدن می بینم شدت را بر دوستان و نهایت رافت و مهربانی با دشمنان می بینم گلایه دارم
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
دکتر شیرعلی خرامین، استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در پی شهادت آیت الله نمر، و اتفاقات بعد از آن نامهای به دکتر روحانی رئیس جمهور ایران نوشت که متن این نامه به شرح زیر می باشد.
بسمه تعالیریاست محترم جمهوری اسلامی ایرانجناب حجت االاسلام والمسلمین آقای دکتر روحانیسلام علیکمبا عرض ادب و احترام فراوان
نامه حضرتعالی خطاب به ریاست محترم قوه قضاییه و وزیر محترم کشور را از صدا و سیمای جمهوری اسلامی به عنوان یکی از نکات مهم و تیترهای اصلی به اطلاع ملت ایران رسید، شنیدم و دیدم. بعنوان یک مدرس دانشگاه و عضوی از این کشور اسلامی از محضر شما کسب اجازه می نمایم تا نکاتی را به عرض عالی برسانم.
از اینکه دستور سریع ، قاطع و به موقع در مورد حوادث ناگوار اتفاق افتاده، با ذکر تاریخ پاسخ گویی (که در کشور ما نادر اتفاق افتاده) صادر گردید مایه خوشحالی بسیاری از مردمان کشور گردید. از اینکه شنیدیم که سفارت کشوری که حکم مهمانان ما را داشتند ( هر چند ناباب) مورد تعرض قرا گرفته و برای ساکنان آن اسبا ب مشکلاتی را فراهم نموده است حقیقتا آزده خاطر شدیم. از اینکه می دانیم این عمل وجهه نظام مقدس و سربلند اسلامی را در دنیا مورد خدشه و زمینه بدنامی را برای آن ایجاد می نماید باز دل همه دلبستگان به نظام امام عزیز و میراث شهدا را به درد آورد.و به همین خاطر نامه حضرتعالی مسرت بخش و امیدوار کننده همچون مرحمی می تواند بر دل فرزند ان خمینی کبیر باشد. اما آنچه نگارنده را به نوشتن این خطوط نا مفهوم واداشته است این مسائل نبوده است. بلکه بیشتر گلایه ای بعنوان یک شهروند خدمت حضرتعالی و معرفی متهمان و مجرمان اصلی قبل از وزارت محترم کشور و قوه محترم قضاییه بر اساس حدسیات ناقص خودمان می باشد.از اینکه وقتی ناموس ملت رشید و سربلند و عزت مند ایران در سرزمین امن مکه و مدینه مورد تعرض قرار گرفت و این نامه ها با این تندی را ندیدیدم گلایه مندیم. از اینکه ۵۰۰ زایر مظلوم لب تشنه در سرزمین منا زیر سایه بی تدبیری و( تاریخ گواهی خواهد داد عمدیات ال سعود و نوعی خرابکاری عمدی ) آل سعود یهود نفس در سینه هایشان ماند و زیر دست و پا و یا در کانتینر های داغ جان دادند و این نامه ها با این ادبیات و قاطعیت را ندیدند گلایه دارم. از اینکه مردم مظلوم یمن به جرم دوستی با کشور ایران اسلامی زیر بمباران بی سابقه بمبهای منع شده حتی برای حیوانات سوختند و جان دادند و کودکان و مادرانش سوختند و از این قماش نامه های ندیدند گلایه دارم. از اینکه شیخ مظلوم زاکزاکی و هزاران تن از اصحاب و اولادش به جرم دوستی با ایران در آتش خشم کثیف اذناب آل یهود سوختند و به یک تماس تلفنی ساده اکتفا شد گلایه دارم. از اینکه برای شهادت شیخ مظلوم و شهید النمر به اندازه سفارت ال یهود نامه ندیدم گلایه دارم.
ریاست محترم جمهور اسلامی در مکتب خود شما و حوزه شما در قران به ما گفتید اشداء علی اکفار و رحماء بینهم. اما از اینکه متن قرآن را بر عکس در حال عمل شدن می بینم شدت را بر دوستان و نهایت رافت و مهربانی با دشمنان می بینم گلایه دارم
مگر نه در فقه حوزه شما ولی دم هر خون شیعه در هر جای دنیا ریخته شود کل شیعیان عالم می باشد. از اینکه شما بعنوان ولی دم شیعیان به اندازه حادثه پاریس عصبانی نشدید گلایه دارم.
در نامه شما ذکر شده بود مقصر اصلی شناسایی و معرفی شود جناب ریس جمهور بزرگوار نه به قوه محترم قضاییه و نه به دولت محترم زحمت ندهید. اجازه دهید تا بنده با ذهن ناقصی که نه از حقوق سر در می آورد نه از جرم شناسی خدمت حضرتعالی با اطمینان بالا معرفی نمایم.
مقصر حادثه کسانی بودن که نزدیک به ۲۰ نفر از انسانهای مظلوم را در کنسولگری افغانستان سر بریدن. ومظلومانه مثله کردن. همانانی که جیره خوار و پرورش یافته مکتب دو محمد نحس: ابن عبدلوهاب و ابن سعود بودند. مقصر اصلی کسانی بودند که سفارت ایران مظلوم را در زمان جنگ در لندن به آتش کشدیدند و کارکنان آن را به شهادت رسانده و یا بدنشان را سوراخ سوراخ کردند و احدی خم به ابرو نیاورد.مقصر اصلی کسانی بودند که خانه سفیرمان را در لبنان به بمب بستند و زن و فرزند سفیرمان را تکه تکه کردند. مقصر اصلی کسانی بودند که سفیر کشوری را که مهان مردم سودان بود به اسلرت بردن و بعد از ماهها زجر و شکنجه با هزینه های زیادی فروختند. مگر نه در ادبیات زیبای ایرانی می گوییم خودکرده را تدبیر نیست. همه این اقدامات زیر سر چه کسانی بود چه کسانی اینگونه ادبیات را به عالم معرفی نمودند.
جناب ریس جمهور عزیز شما به جای قاطعیت با اینان و با ال سعود یهود و وارثان قبایل مضر و ربیعه شمشیر را به سوی چهار و پنج بچه جوان رنجیده و خون دل خورده ای که حیثیت و ناموس و تبارشان را زیر دست پای انسانهای جاهل در حال له شدن می بینند و به ظاهر متهم به این کار می باشند نشانه رفته ایدجناب ریاست محترم جمهور : شنید ه اید فردی وارد مسجد شد و زن ومردی را درحال عمل شنیع در محراب مسجد دید. به صورت آنان تف انداخت که چرا مرتکب عمل حرام در محراب می شوید. مرد خاطی رو به او نمود و گفت که مگر نمی دانید تف انداختن در محراب مکروه می باشد. فریاد و بیداد به راه انداختند و او را کشان کشان به سوی قاضی شهر بردند که این فرد در محراب تف انداخته است. قاضی اورا به دریافت شلاق به جرم عمل مکروه مجازات نمود. در حالی که شلاقها را می خورد فریاد زد وای به حال ملکی که که عمل مکروهش را با شلاق مجازات و به عمل حرامش می خندند. فرض کنیم این عمل کار جوانان خودسر به قول دوستان شما باشد تاوان این عمل مکروه کجا و جرم فرزند ان ابن عبدلوهاب کجا.
آقای ریس جمهور مقصر بعدی رک وصریح مسئولین دولتی ما می باشند. چرا؟ ذهن خالی از قاعدهای حقوق ی من به من می گوید دولت مسئول پیش بینی و، جلوگیری از اعمال نا امنی در کشور و تامین امنیت ساکنان این کشور می باشد. چرا مسئولین شما نتوانستند حادثه را پیش بینی و نیروی امنیتی کافی برا جلوگیری از این نا امنی تدارک ببینند.اگر نتوانستند پیش بینی کنند پس دال بر ناتوانی زیر دستان شماست و باید مجازات شوند. و اگر توانستند و نکردند دال بر عناد (خدای نکرده) و خیانت است که باز مجازات مضاعف می طلبد. اگر این عمل آنطوریکه فرماندهی نیروی انتظامی در مصاحبه فرمودند توسط افراد نفوذی صورت گرفته است باز ابواب جمعی دولت شما در شناسایی این عوامل کوتاهی و مستوجب مجازات می باشند. پس دنبال مقصر نگردید.آقای ریس جمهور عزیز چرا وقتی به ناموس ایران اسلامی تجاوز شد اینقدر عصبانی نشدید. چرا وقتی فرزند ان مظلوم و زوار بی گناه این مردم را کانتینر کانتینر زنده زنده در زیر خاک در حادثه منا دفن کردند این قدر عصبانی و بر افروخته نشدید. چرا وقتی یمن در زیر سم هواپیماهای غول پیکر مافوق پیشرفته آل مضر و ربیعه شخم زذده شد اینقدر عصبانی نشدی، چرا وقتی شیخ مظلوم نیجیریه ای و هزاران تن از اصحابش را به آن مصیبت دچار کردند رحما بینهم بودید. و چرا وقتی ناموس ایزدیان، شیعیان و کردها در بازار آل یهود مثل بردگان دست به دست می شد رحماء بینم بودید.
جناب ریس جمهور گلایه دارم که ای کاش به اندازه حادثه پاریس ( که آن هم امر غم انگیز ومصیبت باری بود) برای همه این مصیبت ها عصبانی می شدید و دستور سریع می دادید. آقای ریس جمهور محترم باز تاکید می کنم کار تعرض به سفارت مضموم و زشت و ناپسند بود اما مکروهی دی مقابل حرام بود. بیاییم اشداء علی اکفار و رحماء بینم یا تساوی بین کفار و دوستان قائل شویم.ایام مستدام باددکتر شیرعلی خرامینعضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی و مدرس دانشگاههای یاسوج
کد خبر: ۸۳۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
"پایگاه خبری آوای رودکوف"،
هنوز کار تأیید صلاحیت داوطلبانی که در انتخابات مجلس شورای اسلامی نام نویسی کرده اند، پایان نیافته و شورای نگهبان، نام کسانی را که می توانند در انتخابات شرکت کنند، اعلام نکرده است؛ هرچند در روزهای گذشته، هیأت های اجرایی استان ها و شهرستان ها نظر خود را در این باره اعلام کرده اند.
به گزارش «تابناک»، داوطلبان کارهای تبلیغاتی خود را در شهرها و استان ها و گوشه و کنار کشور آغاز کرده و با دادن وعده، وعیدهای دور از انتظار و گاهی با سیاه نمایی های عجیب و غریب، به فکر پر کردن سبد رأی خود ـ در هفتم اسفند ـ هستند.
علاوه بر اینکه هنوز زمان رسمی تبلیغات آغاز نشده و داوطلبان غیرقانونی در حال انجام آن هستند، دیده شده برخی از آنان وعده هایی به مردم می دهند که اساسا در حیطه وظایف نمایندگان نیست؛ مثلا یکی از نامزهای انتخاباتی، وعده حق طلاق به زنان داده و یا نماینده دیگری با سیاه نمایی های عجیب در یکی از استان های نیمه شمالی کشور، اعلام کرده که استان آنها 18 میلیون حاشیه نشین دارد، حال آنکه 18 میلیون حاشیه نشین مربوط به کل کشور است و گویا این نماینده، استان خود را مرکز حساب کرده و بقیه استانها را حاشیه نشین!
بنا بر این گزارش، این مردان، که قرار است روزی سکاندار اجرای قانون در کشور باشند، سفت و سخت کارهای تبلیغاتی خود را شروع کرده اند و با دادن وعده های شیرین و شام و ناهار، به فکر جمع کردن رأی برای خود هستند؛ برای نمونه، مردم استان اصفهان، که از استان های کم آب کشور به شمار می آید، شاهد وعده های انتخاباتی پر آبی برای شهرشان هستند.
یکی از آقایان که قرار است روزگاری از مردان قانون در کشور شود، وعده بی قانونی به مردم می دهد. او در یکی از نشست های خود با کشاورزانی که چاه های غیر مجاز آنها مطابق قانون پلمپ شده، وعده داده که چاه های آنها را بعد از برنده شدن در انتخابات باز کند.
این در حالی است که به دلیل خشکسالی های اخیر، زاینده رود ـ که از رودهای پرآب کشور است ـ به محلی برای عبور عابران پیاده تبدیل شده است؛ هر چند این موضوع نیز از وعده های انتخاباتی نامزدهای انتخاباتی است و برخی از آنها وعده بازگرداندن آب به زاینده رود را نیز داده اند!
اما موضوع به همین جا ختم نشده است؛ برخی پای را فراتر از این نهاده و وعده بارش باران به مردم داده اند، ولی در کنار این وعده های رنگارنگ، وعده بخشش معوقات بانکی هم از سوی نامزدها به گوش می رسد، به گونه ای که یکی از داوطلبان در استان بوشهر، وعده بخشش معوقات بانکی صیادان بوشهری را داده که پس از انتخاب شدن، همه این معوقات را صفر خواهد کرد.
در کنار این وعده های انتخاباتی، وعده هایی نیز به چشم می خورد که اصلا با عقل جور درنمی آید؛ یکی از نمایندگان در استان آذربایجان، وعده وام دو میلیاردی با بهره 2 درصد به یکی از ستاد خود داده است. همچنین نماینده ای در استان زنجان ادعا کرده که فرزند یکی از مسئولان ستادش را فرماندار خواهد کرد.
استان های دیگر کشور نیز وضعیتی بهتر از این ندارند؛ برای مثال، در یکی از شهرستان های استان های غربی کشور، نماینده ای وعده استان شدن به مردم می دهد. وعده افزایش تعداد نمایندگان شهر نیز از وعده های عجیب یکی از نامزدها در حوزه های انتخابیه اش بود!
همچنین از موارد دور از انتظار، اینکه یکی از نمایندگان به برخی دانشجویان در صورت حمایت از وی وعده بورس تحصیلی در مقطع دکترا داده است و خلاصه آنکه بازار روانشناسی مخاطب در بین رأی دهندگان آنقدر بالا گرفته که هر نماینده ای با توجه به شرایط موجود و به فراخور مکانی، وعده های عجیب و غریب به مردم می دهد.
اما نکته مهم این است که هیچ یک از وعده های داده شده از سوی این افراد در حیطه وظیفه نمایندگی نیست و اساسا نمایندگان نمی توانند در کار دیگر قوا دخالت داشته باشند؛ یعنی هیچ نماینده ای حق ندارد در عزل و نصب افراد دخالت کرده و کسی را در دستگاهی استخدام کند. البته گاه نمایندگان می توانند با ابزارهایی که دارند، برخی از دستگاه ها را با خود همراه کنند، ولی هیچ یک از این کارها قانونی نیست.
کد خبر: ۸۳۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
آوای رودکوف:وزیر سابق آموزش و پرورش در همایش اصولگرایان خراسان شمالی در بجنورد با تأکید بر همگرایی اصولگرایان در انتخابات آتی گفت: انتخاب اشتباه در هفتم اسفند شاید قابل جبران نباشد
کد خبر: ۸۲۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
ازدواج استیجاری پدیده اجتماعی نوظهوری است که با گسترش در میان قشرهای مختلف جامعه، می تواند سبب تغییر در ساختار و کارکردهای خانواده شود.
پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
ایرنا نوشت:مقوله ازدواج، نخستین سنگ بنای خانواده و عاملی اساسی برای همراهی زن و مرد است که می تواند زمینه ساز بالندگی و پیشرفت افراد شود. ازدواج مطلوب ترین و روشن ترین مسیر سعادت و پاسخی مناسب به عالی ترین نیاز فطری انسان یعنی دستیابی به کمال و سعادت به شمار می رود.
علم نیز ازدواج را فرایندِ علاقه مندی، کشش جسمی و روانی عنوان می کند که با فراهم سازی شرایط اقتصادی، اجتماعی، علمی، شغلی، خانوادگی، شخصی زن و مرد در راه برقراری یک زندگی مشترک همراه با تفاهم و پویایی شکل می گیرد و مذهب و دین زن و مرد بیشترین تأثیر را در این زمینه دارد.
ازدواج از دید قرآن کریم، به وجودآورنده مطمئن ترین و آرام بخش ترین رابطه ها و آغازگر زندگی همراه با طراوت، دوستی و ایثار برشمرده می شود.ازدواج به عنوان نیازی اجتماعی همواره شاهد تغییر و تحول بوده است. پس از شکل گیری ازدواج هایی همچون ازدواج سفید و ازدواج های رنگین کمانی، اکنون پژوهشگران، به شکل گیری نوع دیگری از ازدواج به نام ازدواج استیجاری در درون جامعه پی برده اند. در این نوع ازدواج که زیر مجموعه ای از ازدواج موقت است، مردان که دارای تمکن مالی برای همسران دوم خود خانه ای مستقل اجاره می کنند.اگرچه ازدواج موقت در گذشته امری متداول بوده است اما نسل کنونی با نسل های پیشین تفاوت های زیادی دارد. با تغییر و تحولی که در نحوه نگرش افراد به وجود آمده است می توان گفت که ازدواج استیجاری صدمه های زیان باری به کانون خانواده وارد خواهد کرد. با پیدایش این گونه از ازدواج میزان طلاق افزایش خواهد یافت و این خود بر بنیاد خانواده، تربیت و آینده فرزند ان تاثیرگذار است و نسل های بعد را دچار صدمه های اجتماعی می کند.
«شیرین احمدنیا» مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیب های اجتماعی بهزیستی می گوید، ازدواج مجدد در کشور رو به افزایش است. در زمان حاضر بنیان خانواده در ایران را خطرهایی جدی تهدید می کند که باید مورد بررسی قرار گیرد و راهکارهای مناسب برای برون رفت از این مسایل به کار گرفته شود. به عنوان نمونه اکنون پدیده هایی همچون زوج های بدون فرزند ، مجرد ماندن، مادر شدن دختران 35 سال به بالای مجرد از جمله رویدادهایی است که نظام خانواده را تهدید می کند. اینک نیز ازدواج در چارچوب استیجاری مقوله تازه محسوب می شود که به این عوامل پیوسته است.تمایل و علاقه به ازدواج استیجاری از طرف جامعه به عوامل گوناگونی بستگی دارد. ملاک انتخاب همسر تغییر یافته است. در گذشته انتخاب همسر بر عهده خانواده بود در حالی که اکنون دامنه این انتخاب به محل تحصیل، محل کار، خیابان، اینترنت و کافی شاپ ها کشیده شده است. از طرف دیگر انتخاب همسر بیشتر امری فردی و شخصی به شمار می رود و بر پایه آن پسر و دختر بدون توجه به تصمیم خانواده به انتخاب همسر اقدام می کنند.
شرایط فرهنگی و مذهبی از یک طرف و نابسامانی های اقتصادی- اجتماعی از طرف دیگر موجب شده است، زمانی که امکانات لازم برای ازدواج دائم فراهم نیست، مردم جامعه به ازدواج موقت روی آورند.
تغییر معیارهای ازدواج در جوانان نیز گرایش به ازدواج استیجاری را افزایش داده است، به گونه ای که دختران معیارهای خود را از اخلاق، اصالت خانواده و ایمان به ثروت، خوش تیپ بودن و درآمد تغییر داده اند و در پسران نیز زیبایی، ثروت، درآمد، تحصیلات و نوع شغل، معیاری بسیار مهم تر از مواردی چون اصالت و ایمان شده است.تغییر خواسته ها و الگوها در ازدواج علاوه بر ناپایدار ساختن بنیان خانواده افزایش رفتارهای پرخطر و افزایش ریسک بیماری های گوناگونی را به دنبال خواهد داشت.«حسین باهر» مشاور امور رفتاری در گفت و گو با پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا، ازدواج استیجاری یا موقت را ازدواجی با پیشینه طولانی توصیف کرد و گفت: این ازدواج از صدر اسلام رواج داشته است. ازدواج استیجاری تنها در یک دوره ای بنا بر برخی عوامل ممنوع و دگربار روند ازدواج موقت از سر گرفته شد. این ازدواج تنها برای عقد زن دوم نیست بلکه برای نامزدی یا محرم شدن پیش از ازدواج نیز مرسوم بوده است. در اسلام دو نوع ازدواج حلال وجود دارد، نخست عقد دائم که مهریه آن صداق نام دارد و نوع دوم ازدواج موقت به شمار می رود که به مهریه آن اجرت گویند.استاد دانشگاه علامه با اشاره به دلیل های شکل گیری این نوع ازدواج ها اظهار کرد: به طور کلی عقد موقت، میان مرد با هر شرایطی و زنی که هیچ منع شرعی ندارد، برقرار می شود. در حال حاضر در جامعه نیاز مبرم به ازدواج از طرف جوانان احساس می شود اما به دلیل نبود امکانات لازم برای ازدواج دائم این اجبار برای جوانان به وجود آمده است که به ازدواج استیجاری تمایل پیدا کنند.او در ادامه بیان داشت: اما برخی افراد در حال سوء استفاده از ازدواج موقت هستند. با وجود این که در شرع منعی برای ازدواج موقت وجود ندارد اما به دلیل مشکلات و صدمه هایی که انشعاب های آن به جامعه وارد می سازد، مقام های مسئول مانند نمایندگان مجلس و فقها باید منع های قانونی برای این نوع ازدواج ها در نظر بگیرند. باید همانگونه که قانون برای تعدد زوجات گذاشته شده است، برای ازدواج موقت نیز قانون گذاری شود.
این مشاور امور رفتاری با تاکید بر این که تمایل به ازدواج استیجاری به عوامل گوناگونی وابسته است، تصریح کرد: یک دلیل مشکلات اقتصادی محسوب می شود. اما دلیل های عمده این امر، نپذیرفتن ازدواج دائم یا پنهانی بودن ازدواج است، زیرا برخی از افراد علاقه دارند، زندگی در خفا داشته باشند که این نوع زندگی با ازدواج دائم میسر نیست. در ازدواج دائم مرد باید به صورت کامل در اختیار زندگی و خانواده باشد اما ازدواج موقت این گونه نیست و به اصطلاح مرد به صورت موقت یا (part time) به همسر خود مراجعه می کند و نیازی به حضور تمام مدت وی در کنار زن نیست. اکنون برخی از این نوع ازدواج سوء استفاده می کنند؛ همچون افرادی که همزمان با ازدواج دائم به ازدواج موقت رو می آورند یا آنهایی که تمایل به تجربه های تازه دارند.حسین باهر درباره تاثیر ازدواج استیجاری به پیوندهای خانوادگی، گفت: هنگامی که فرد ازدواج موقت را همزمان با ازدواج دائم انتخاب می کند بی شک علاقه مندی که نسبت به ازدواج نخست داشته است به تدریج از دست خواهد داد. از طرفی مسئولیت پذیری لازم را نیز برای اشراف داشتن به کل زندگی نخواهد داشت. در این نوع ازدواج ها به دلیل نبود رسیدگی لازم، افرادی که حتی از قدرت مالی کافی برخوردار نیستند، نیز به این امر اقدام می کنند. این مردها با وجود قدرت اقتصادی ناچیز که کفاف یک زندگی را نیز نمی دهد، با اقدام به ازدواج استیجاری و مسئولیت بیشتر موظف می شوند، درآمد خود را میان زنان و فرزند ان خود تقسیم کنند که این موضوع خود بر مشکلات زندگی و نارضایتی همسران می افزاید.
وی با اشاره به راهکارهایی که می توان از افزایش این ازدواج در جامعه جلوگیری کرد، افزود: باید زمینه های ازدواج دائم فراهم شود و ازدواج موقت به عنوان تبصره ای در کنار ازدواج دائم قرار گیرد. علت کشش افراد به این نوع ازدواج تنها به فرهنگ وابسته نیست بلکه نابسامانی های اجتماعی و اقتصادی نیز در این زمینه تاثیرگذار هستند. در نظر گرفتن مسائل عرفی در ازدواج موضوع بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود، زیرا اگر قرار بر این باشد که همه به ازدواج استیجاری کشیده شوند، مساله مسئولیت پذیری، تولد فرزند و موضوع ارث و دیه را چگونه می توان توضیح داد. بنابراین ازدواج استیجاری درمانی موقت برای نیازی مبرم است.این مشاور امور رفتاری در ادامه یاد آور شد: دو مساله را بایستی در نظر گرفت، نخست این که شرایط ازدواج دائم را باید با ارائه راهکارهایی همچون معافیت از سربازی در صورت ازدواج دائم برای پسران و اولویت در استخدامی ها برای بانوان آسان کرد. دوم اینکه باید کرامت انسانی را مورد توجه قرار داد. در جوامع جهان سوم به این امر توجه چندانی نمی شود. در هیچ یک از این جوامع مشاهده نمی شود که انسان ها به خلافت خدایی خود توجه کنند. این حق هر دختری است که ازدواج دائم داشته باشد و همه پسرها موظفند که ازدواج دائم کنند. بنابراین این نوع ازدواج یک حق برای دختر و یک تکلیف بر گردن پسر است.
استاد دانشگاه علامه بیان داشت: ازدواج استیجاری شاید از نظر شرعی ایرادی نداشته باشد، اما از نظر عرفی بسیار نامناسب به شمار می رود. پرودگار متعال در قرآن آورده است که شما را زوج آفریدیم. یعنی هر مرد یا زن باید به طرف دیگر پایبند و مسئولیت داشته باشد.
حسین باهر درباره ارتباط داشتن میزان و ازدواج استیجاری، تصریح کرد: تحصیلات چندان در این مساله مطرح نیست. زیرا این امر با خود شعور به همراه نمی آورد. تنها زمانی می توان تاثیر تحصیل را در این ازدواج ها بررسی کرد که آموزش سبب افزایش معرفت افراد شود.
این مشاور امور رفتاری در پایان با تاکید بر تاثیر شبکه های اجتماعی در افزایش گرایش به ازدواج استیجاری، افزود: دختران و پسران باید از وجود برخی خط قرمزها پاسداری کنند. فضاهای مجازی به گسترش این نوع ازدواج ها کمک می کند، زیرا هنوز در جامعه، فرهنگ استفاده از این امر نهادینه نشده است.
کد خبر: ۸۲۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۸
بدون تردید شما که به توان علمی خود اعتقاد دارید، مانند ۴۹۹ داوطلب محترم دیگر با شرکت در آزمون شورای نگهبان و پذیرش مراحل قانونی بعد از آن، ثابت میکنید که هیچ امتیازی برای خود قائل نیستید.
پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
حمید رسایی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی یادداشتی را با عنوان «آسید حسن خمینی باش» منتشر کرده است.
متن این یادداشت به شرح ذیل است:
سلام آقا سید!
مدتی قبل نامهای برایتان نوشتم و از برخورد دوگانهای که این روزها با فرزند ان خمینی (ره) میشود، گلایه کردم. نوشتم که در برخی رسانهها و از زبان برخی شخصیتها از شما به عنوان فرزند خمینی تجلیل میشود اما همان افراد، دیگر فرزند ان خمینی مثل بسیجیها را افراطی میخوانند. نوشتم که این منافقین جدید، شما را به عنوان فرزند خمینی تکریم میکنند اما شیخ زکزاکی در نیجریه را نه، با اینکه او هم فرزند خمینی بود.
آقا سید! الحمدلله بعد از ثبتنام در انتخابات خبرگان، گفته بودید که مستقل به میدان آمدهاید، شنیدم از نقدهایی هم که نسبت به شما شده، استقبال کردهاید. اما در روزهای اخیر و در آستانه برگزاری جلسه آزمون علمی شورای نگهبان از «500 داوطلب خبرگان رهبری» - که ظاهراً شما هم از جمله مصادیق قانونی آن هستید - برخی رسانههای منتسب به شما و برخی چهرههای سیاسی که سابقهای بد در فتنهگری دارند، اعلام کردهاند که شما در این جلسه حاضر نمیشوید و شأن شما را بالاتر از آن 499 نفر فاضل و عالم دیگر که در انتخابات خبرگان ثبتنام کرده و باید در آزمون شرکت کنند، دانستهاند، آنها تلاش میکنند تا شما را از شرکت در آزمون منصرف کنند!
من البته بعید میدانم که این فتنهگریها روی شما تأثیری بگذارد چرا که الحمدلله، شما خودتان را صفرهایی میدانید که با عدد حضرت امام خمینی(ره) هویت پیدا میکند و بدیهی است وقتی امام امت میفرمودند: «خدا میداند که شخصاً برای خود ذرهای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم.» چرا باید نوه خمینی، برای خود امتیاز ویژه قائل باشد! خصوصاً که پدر بزرگوارتان هم میفرمودند: «سوءاستفاده از انتساب به امامخمینی خلاف شرع مبین است».
همین انگیزه شد، دومین نامه کوتاه را با ذکر خاطراتی از امام عزیز و پدر بزرگوارتان عطرآگین کنم، خاطراتی از امام که این روزها برخی، از انبار خاطرات ساختگی خود، هرگز به این نمونه از خاطرات خمینی استناد نمیکنند:
آقای محسن رفیقدوست در خاطرات خود به ماجرای شکایت یکی از شهروندان از امامخمینی (ره) اشاره میکند و مینویسد: «اینکه امام میگویند من آماده مؤاخذهام، در عمل هم آن را نشان دادند؛ زمان جنگ یک نفر به دادگستری رفت و از امام شکایت کرد که طول کشیدن جنگ کار امام است. وی موضوع را پیگیری کرد تا پرونده قضایی تشکیل شد. موضوع از طریق رئیس وقت شورایعالی قضایی (آیتالله موسویاردبیلی) به اطلاع امام رسید. حضرت امام به آقای موسویاردبیلی میفرمایند: چون حضور من در دادگاه تبعاتی دارد و باعث اذیت مردم میشود، شما به نمایندگی از طرف من به دادگاه بروید و پاسخگو باشید. ایشان هم در دادگاه حاضر میشود و با دلیل و مدرک از امام دفاع میکند.»
خدا رحمت کند پدر بزرگوارتان را که در حمایت از جانشین خلف امام (ره) طوری عمل کرد که هیچ فتنهگری نتوانست از نام ایشان سوءاستفاده کند. علاوه بر وصیتنامه مهم ایشان خطاب به حضرتعالی و برادران محترم، دقت در مدل رفتار حضرت امام (ره) به عنوان الگویی جامع، همواره مورد تأکید مرحوم حاج سیداحمد خمینی (ره) بود، آنجا که میفرمود:
«ما منسوبین حضرت امام (ره) باید توجه داشته باشیم که فقط به علت نزدیکی با ایشان است که با ما مصاحبه میشود و یا به ما احترام میشود ... باید دقیقاً توجه کنیم که اگر امام نبودند، هرگز کسی ما را بدان صورت نمیشناخت تا با ما مصاحبه کند. پس مَن مَن نکنیم که ما هیچیم ... باید توجه کنیم که از انتساب (به امامخمینی) سوءاستفاده نکنیم که خلاف شرع مُبین است.»
بدون تردید شما که به توان علمی خود اعتقاد دارید، مانند 499 داوطلب محترم دیگر با شرکت در آزمون شورای نگهبان و پذیرش مراحل قانونی بعد از آن، ثابت میکنید که هیچ امتیازی برای خود قائل نیستید و نشان میدهید که انتساب شما به خانواده امامخمینی(ره) دلیلی بر استثنا کردن شما از بقیه افراد نمیشود.
تردید ندارم که شما به همه ثابت میکنید «سیدحسن خمینی» هستید، مثل آن خمینیها که به همین دلیل در تاریخ و قلبهای مردم ماندگار شدند.
منبع/فارس
کد خبر: ۸۲۵۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۴
آوای رودکوف :مسئول حفظ ارزش ها و نشر آثار دفاع مقدس خوزستان گفت: امام خمینی(ره) با الهام از نهضت امام حسین(ع) در برابر باطل ایستادگی کرد و در واقع انقلاب اسلامی ایران نشأت گرفته از انقلاب امام حسین(ع) بود.
کد خبر: ۸۲۰۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
آقای هاشمی! آتش فتنهای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بیمعناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف"
متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد:
مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.»
مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد.
حمایت از منافقین و جنبشی ها
در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولینبار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیتهی مشترک به اوین منتقلشده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشمبند را از روی چشمانم باز کردند، عدهای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپیها (مارکسیستها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم بهطرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علیرغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید میشد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلبتوجه مینمود سؤالهای شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانیتان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک میدانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابلتوجه بود. البته داستان حمایتهای شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصلهگیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آنها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش میدانستم.
با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاباسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤالبرانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت ششدانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخستوزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن هم در خطبههای نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاباسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرتعالی بهعنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتشبیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما بههرحال چون تصور ما این بود که حضرتعالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم.
اصرار بیشازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره)
آنچه برای ما غمانگیزتر بود اصرار بیشازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بینالمللی و لیبرالها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. اینکه چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و همعرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول میکنند.
تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن
آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچگاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب میدانید که امام و ملت ایران و بچههای حزب الهی هیچگاه جنگطلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچگاه به وعدههای نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگترین مصداق و دلیل آنهم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعدههای خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرتهای جهانی کوک شده و محاکمهی صدام یعنی محاکمهی خودشان و آنها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ...
حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم
جناب هاشمیحضرتعالی در دوران ریاستجمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجهای در خطمشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ بهگونهای که در خطبههای نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآنپس مردم را به مانور رفاه و مصرفگرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصتهای زیادی از دست رفت. عدهای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود میدانند و شما نیز خود را برادر معنوی آنها معرفی کردید آنچنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمیشنیدید و یا حسابی برای آن باز نمیکردید. فشار اقتصادی آنقدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آنها را ریشهیابی نکردید. کسبهی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمتها را افزایش میداد و علت را که جویا میشدید میگفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران میکنیم. این در شرایطی بود که عدهای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت میگفتند که بستگان رئیسجمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار میداشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولتها با معترضین برخورد میکنند و کشتن آنها هزینهای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!!
تهاجم فرهنگی، شکلگیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی
وای بر ما. این تذهبون؟بهراستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بیدردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکلگیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فیالمثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد میگفت تو هم سوسیالیست شدهای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آنچنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکانپذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیدهبان آن برای رصد کجیها باشد وارد عرصههای اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسمخورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلودهسازی فرزند ان آنها است؛ اما دریغا که هشدارها فایدهای نکرد.
سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت
جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجببرانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایتفقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروهها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت میکردند و علیه ارزشهای انقلاب مطلب مینوشتند و شما میدانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟
توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!!
توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟
وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین.
ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما!
جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی میخوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد!
آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!!
و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست.
- شما دیدید که آنها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آنها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آنها با شما بود.- شما دیدید که آنها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آنها خط امام را تحریف میکنند- شما دیدید که آنها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آنها دنبال میکنند.- شما دید که آنها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوتطلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟
آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا
و ما علیرغم بیمهریها و کملطفیها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، بهعنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمعبندی رسیدند ولی در مورد حضرتعالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرتعالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از:
۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایهداران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین میشود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژهخواری را تداعی میکند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنشزدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخگویی همهی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فیالمجلس واکنش نشان دادند.
جناب آقای هاشمیملاحظه میفرمایید که بچههای حزبالله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا.
حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟!
پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همهی نیروهای حزبالله را نگران کرد، گروههای سیاسی اصولگرا گرد هم جمع شدند تا چارهاندیشی کنند. آنها وفاق در بین همهی وفاداران بهنظام را ضروری دانستند و جهت شکلگیری این وفاق محوریت شما را جمعبندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد بهنظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالشها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادیها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت میشد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوقهای رأی مردم مینویسند خاتمی ولی خوانده میشود ناطق؛ شما میدانستید و توی دهان آنها نزدید و بلکه آنرا فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزبالله رأی نیاورد.
ماجرای قدرتطلبی تمام نشد
القصه؛ ماجرای قدرتطلبی تمام نشد و روزبهروز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد.
مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدینژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدانداری میکند؛ البته ممکن است بعضی عوضشده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آنهم ناقص و با اشکال مختلف عاریهای و وارداتی با الگوهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش میکند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود.
دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم!
جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد میشد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟!
بههرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولیهای مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرفها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصولگرایان وحدت کنند، نمیآیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشتهایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت میکنم و نمیآیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحلهای میشود و نفس دومرحلهای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کردهاند همین الآن که من تصمیم نگرفتهام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرالها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدینژاد را فراهم کردید.
حمایت ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴
جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوالهایی که راه انداختند و برچسبهای ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ میکردند و چه میتوان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و بهاصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... .
و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همهی ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدینژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود.
کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؟!!!
در همان زمان مطلع شدیم که اتاقهای فکر و کمیتهی پشتصحنه به ستادهای شما خط دادهاند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابانها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرتعالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازهای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالبتر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن مینشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد بهعنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.»
البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیسجمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را میزنیم.
وای بر ما، کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزند تان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟!
کینهی حزبالله به دل گرفتید
آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کردهاید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزبالله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأملکنید. کینهی حزبالله به دل گرفتید و همه را با احمدینژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ میدانید بسیاری از بزرگان که از حضرتعالی حمایت میکنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمیبینند بلکه برای بازدارندگی از شکلگیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید.
خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزند ان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا میداند که چه تلاشها و برنامهریزیهایی شد، چه پولها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجیای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدینژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدتها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود.
دردمندانه عرض میکنیم که در همهی صحنههای آشکار و پنهان فتنه -از اتاقهای فکر پشتصحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم میخورد.
بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کردید؟
قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانهای شد، خطاب به ولیفقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهادهای شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حالآنکه هیچگاه حاضر نشدهاید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشان¬هایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده میکنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزند انتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود.
فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد
فیالمثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نهتنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آنها در فتنه بیشتر شد و ما هیچگاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزند انتان، ندیده و نشنیدیم.
نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی
کار بهجایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیتالله ریشهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضعگیریهایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید.
اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید
در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبیها و منافقین بود، بهعنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواستههای خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً میدانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند.
بهراستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسمخورده ملت ایران به او دلخوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد میکردند؟!
آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند!
قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یکدندگیها و غرور اصحاب و یاران بنیانگذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟!
چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟!
قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند
اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما میماند؟!
همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پسازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایفالحیل تحتفشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما میماند؟!
ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درسآموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درسها و عبرتهایش برای تاریخ و آیندگان بهجای میماند، ولی آنچه باعث شد این رنجنامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیتهای انقلاب بود. بسیار برایم رنجآور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا میداند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمیگویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض میکنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران میشود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانهی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟
سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری میافتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی میکند. هنگامی که این جملهی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامهی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور میکنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور میکنم، به این یقین میرسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت میدهد.
جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان میایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرتطلب را بهدست گرفته، افول کردهاید. این کار مشاورههای غلط و اتاقهای فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینهها مهم است و آن زمینهها این فرصتها را به وجود میآورد.
مواضع افراطی سال های اخیر
جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزند انتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزند انتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزند ان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید.
برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم:
۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفتوگویی با فصلنامه مطالعات بینالمللی میگویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
و جالب اینکه پسازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانهها مواجه میشود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.» (!)
با توجه بهقاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» میتوان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کردهاید، سخت مبالغهآمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که سکوت امام بهمعنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمیتوان بهحساب موافقت ایشان با دیدگاههای انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست.
۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام میگرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحیشده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیتالله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندانها پر از مردم، زندانها جا ندارد بعضی از ورزشگاهها را گرفتند، آنها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیکطرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی میشوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمبهای آمریکا باید بمانند.»
تنها پس از واکنش رسانهها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقبنشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه میتوان تبعات آن سخنان دشمنشادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟
۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجالبرانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آنچنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بتها فحش میدادند، میگوید: حق ندارید به بتهای آنها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» میفرماید بتها را سب نکنید، چون آنها هم متقابلاً به خدا بد میگویند و باعث گمراهی بیشتر آنها میشوید.»
پسازآن نیز پایگاه اطلاعرسانی حضرتعالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنشهای تند بعدی و جوسازیهای بهعملآمده در این خصوص تأکید میکند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. بههرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیمالشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعهای که به امامت خود حضرتعالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد.
مگر از یاد بردهایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دستنشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را بهحساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را بهحساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کردهاند!»
و مگر میتوان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.»
امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانهی سالهای دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟!
گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شدهاند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند میزنند! خدا را شکر میکنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیشبینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنونکه من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت دادهشده یا میشود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیشبینی نکرده بود، تحریفگران با میراث فکری او چه میکردند؟!
و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند.
۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأملبرانگیز است. شما اخیراً در مصاحبهای ادعا کردهاید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسانهای افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام میگفتند] میزدند. بعضیها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] میگفتند: با دولتها کار نداریم و با ملتها کار داریم. این حرفهای عجیبوغریب، باعث شد که کمکم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.»
ظاهراً صدام هم بیتقصیر بوده و این به قول شما افراطیهای داخلی بودهاند که صدام را ترساندهاند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطیهایی که از آنها سخن گفتهاید و آنها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بودهاید و احتمالاً باید گفت حضرتعالی در رأس افراطیون بودهاید.
مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفتهام همه توطئههای جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.»
و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح میکنند، میفرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند. این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشی به درآییم و همهچیز را بهحساب اشتباه و سوءمدیریت و بیتجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند»
اگر هم مقصودتان از افراطیهایی که دم از صدور انقلاب میزدند، همان خط ۳ ایها و باند مهدی هاشمی معدوماند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیماندههای آنها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفتهاند؟
۵- مواضع و دیدگاههای روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأملبرانگیز است. بنا بر نقل رسانهها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولیفقیه تصمیمگیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفتهاید «ولیفقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولیفقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمیشود بگوییم ولیفقیه؛ ممکن است نظام ما ولیفقیه نداشته باشد... تعدادی علیالبدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.»
اینگونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح میشد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرتعالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامهریزی کند؟!
۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمیشود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفتوگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیهام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آنها هم هست. همه بیایند. حتی آنهایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آنها هم هست. ما میخواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیمهایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آنها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.»
چنین به نظر میرسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه میکنید فعلاً که گزینه دیگری بهجای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟!
۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفتهاید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً میتوانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.»
این درحالی است که هم ما و هم شما میدانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پسازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرتعالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام میپذیرد؟ ایا میتوان در اینگونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند.
۸- موضوع دیگری که نشان میدهد بهزعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشههای بنیانگذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بینالمللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی میشوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش میبردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و تواناییهایی که بهطور روزافزون در کشور افزایش پیدا میکند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم».
حالآنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشههای امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آنها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک میشود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر میشود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت میکند.
آیا با این وضعیت نمیتوانیم به تغییر ۱۸۰ درجهای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶
محسن هاشمی گفت که درصورت ردصلاحیت به نظر شورای نگهبان تمکین می کنم.به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از خبرنگار مستقر فارس در ستاد انتخابات کشور، محسن هاشمی، فرزند آیت الله هاشمی رفسنجانی پس از نام نویسی در انتخابات مجلس شورای اسلامی درحالی که خواهرش فاطمه هاشمی نیز پس از نام نویسی در انتخابات وی را همراهی می کرد، در پاسخ به سوال خبرنگار فارس مبنی بر اینکه در صورت رد صلاحیت چه واکنشی نشان خواهید داد، گفت: درصورت ردصلاحیت به نظر شورای نگهبان تمکین می کنم.
وی در پاسخ به سوال دیگر خبرنگار فارس مبنی بر اینکه آیا تاکنون برای حضور در لیست های انتخاباتی رایزنی کرده اید، اظهار داشت: برخی افراد و احزاب برای اینکه ما در لیستشان باشیم رایزنی کرده اند.
محسن هاشمی در پاسخ به سوال دیگر خبرنگار فارس مبنی بر اینکه می توانید اسامی این افراد و چهره ها را اعلام کنید، تاکید کرد که فعلا نمی توانم اسامی آنها را اعلام کنم.
وی اضافه کرد: البته از بین من و خواهرم (فاطمه) درصورت تایید صلاحیت فقط یک نفر در عرصه خواهد ماند.
براساس این گزارش، محسن هاشمی در ابتدای اظهارات خود هم ضمن تبریک ایام هفته وحدت گفت: در ماههای گذشته شاهد بودیم هم رئیس جمهور آمریکا دست وزیر خارجه ما را میفشارد و هم رئیس جمهور روسیه به دیدار رهبر انقلاب میآید و دست ایشان را میفشارد.
«حال که جمهوری اسلامی در اقدامی هوشمندانه به تنشزدایی میپردازد و کشور را از خطرات مصون دانسته و منافع و مصالح کشور را حفظ میکند چه نیکوست در جامعه خودمان که بهدلیل اختلافات سیاسی مملو از کینهورزی شده، به اخلاق سیاسی روی آوریم و احزاب و گروهها به سعه صدر و مدارا و تحمل یکدیگر بپردازند تا تداوم شرایط اقتصادی را با رنج و نگرانی کمتری پشت سر بگذارند و شادی و خوشحالی جای خود را به تلخی و ناکامی دهد.»
محسن هاشمی با بیان اینکه در هفتههای گذشته شاهد بودیم برخی افراد بهبهانه مطرح شدن دیدگاههای هاشمی رفسنجانی که پیش از این بارها مطرح شده بود از اخلاق خارج شدند و تعابیر تندی در فضای جامعه منتشر شد، گفت: آیتالله هاشمی براساس سیره پیامبر که به عیادت حرمت شکنان میرفت جز خیر برای همه جامعه بهویژه آنها که حرمت شکنی میکنند نمیخواهد، و هیچگونه کدورتی در دل ندارد.
وی اضافه کرد: بنده ترجیح میدادم دیگر بزرگان و همفکران و صاحب نظران پای در این مسیر قرار دهند اما بهتوصیه بزرگمردان پای در این مسیر قرار دادیم و امیدوارم با حفظ تعامل و گذشت این مسیر را ادامه دهیم.
«اکنون کشور در شرایط حساسی قرار دارد. اگر مجلس جمهوری اسلامی به وظایف خود در تنقیح قوانین و نظارت بهتر عمل کند سرمایه گذاریها و حاکم کردن فضای اقتصادی مناسب و مقاوم کردن اقتصاد و ذخایر اقتصادی میتواند راهگشای مسیر باشد.»
منبع /فارس
کد خبر: ۸۱۳۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۴