اوای دنا: دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور کشورمان در پیام نوروزی خود با تبریک فرا رسیدن عید سعید نوروز به ملت بزرگ ایران و جامعه بشری، سال گذشته را سالی پرفراز و نشیب و سرشار از شادکامیها، شیرینیها و پیروزیها برای ملت ایران و جامعه بشری دانست و گفت: به فضل الهی در سال 91 تعهد این دولت بر عدالت، خدمت، پاکی، مهرورزی و تعالی کشور عمیقتر و وثیقتر از سال های گذشته در تمام لحظات و فعالیتها جاری بوده و امسال نیز همچون گذشته حمایت از تولید، صادرات ملی، سرمایه و کار ایرانی در دستور کار دولت خواهد بود.احمدی نژاد با اشاره به اینکه در سال 90 دهها هزار طرح عمرانی و پروژههای گوناگون در گوشه و کنار کشور به بهرهبرداری رسید و دستاوردهای علمی و فناوری بزرگ در اختیار ملت قرار گرفت، اظهار داشت: در همین دوره اقدامات تحولی بسیاری برنامهریزی شد که از این بابت خداوند منان را سپاسگزارم و از همراهی و همدلی ملت بزرگ صمیمانه تشکر میکنم.وی با بیان اینکه برنامه عظیم "مهر ماندگار" برای تکمیل و بهرهبرداری از تمام طرحهای بزرگ عمرانی، علمی، بهداشتی، صنعتی، فنآوری و کشاورزی و فرهنگی تهیه شده و آماده اجرا است، گفت: بنای دولت بر این است تا به گونه ای کار کند تا باری را بر دوش دولت بعدی نگذارد و در حقیقت ما میخواهیم این فرصت برای دولت بعدی باقی باشد که برنامه و بودجه خود را خودش تنظیم کند و براساس برنامههایی که به تایید ملت ایران میرسد کارهایش را جلو ببرد و طرحهای نیمه تمام مانع اجرای برنامههای دولت بعدی نشود.احمدی نژاد خاطرنشان کرد: به فضل الهی تعهد دولت بر عدالت، خدمت، پاکی، مهرورزی و تعالی کشور عمیقتر و وثیقتر در سال 91 و در تمام لحظات و فعالیتها جاری خواهد بود؛ ما همواره در کنار مردم، برای مردم و شریک شادی و غم مردم خواهیم بود.رئیس جمهور در بخشی از پیام خود با بیان اینکه با نگاهی به تاریخ مشخص میشود که انسان برای رسیدن به قله های کمال و تعالی هنوز در ابتدای راه است و در حقیقت بشریت هنوز فرصت شکوفایی کامل پیدا نکرده است، گفت: بهار انسانیت در راه است و باید بیاید و روشن است که سعادت و کمال حقیقی رسیدن به مقام خلیفهاللهی و به نقطهای است که انسان از همه ظرفیت و استعدادهای الهی خود بهرهبرداری کند.وی با اشاره به دعای تحویل سال و اینکه همه به دنبال بهترین حال و نقطه اوج کمال هستند، گفت: این سوال مطرح است که به راستی احسن الحال چیست و چه کسی از همة عقل، علم، حکمت، عشق، درایت، عدالت، هوشمندی، قدرت، خلاقیت و سلامت برخوردار است و در اوج پرستش قرار دارد؟ پاسخ روشن است؛ معلوم است که همه اینها فقط و فقط در انسان کامل مجتمع است.رئیس جمهور کشورمان ادامه داد: انسان کامل نقطه اوج تجلی همه صفات و اسماء الهی و ظهور و بروز همه استعدادهای الهی انسان در عالم هستی است وهر کسی که میخواهد به قله کمال و سعادت برسد، راه، راهنما، قله، یاور و الگو اوست.وی با گرامیداشت یاد و نام امام راحل عظیمالشأن و شهداء، به ویژه شهدای هستهای اظهار داشت: بیایید و بیاییم همه با هم با یاد خدا و عشق به امام عصر(علیهالسلام) و خدمت و محبت به دیگران سالی پر از خوبی و زیبایی را آغاز کنیم.رئیس جمهور کشورمان در خاتمه پیام خویش این اشعار را نیز به مناسبت بهار و خطاب به یگانه هستی قرائت کرد:السلام علیک یا ربیع الانام و نضره الایام تو بهترین حالی / چه خوش خواندهاند ترا که بهاری تو بهترین حالی / رمز عبور لیله و راز طلوع نهاری تو بهترین حالی / رویای منی، تو آرزوی جهانی تو بهترین حالی / تو مبدأای، تو مقصدی، راهی تو بهترین حالی / تو سرودی، زمزمهای، فریادیتو بهترین حالی / تو دانهای، جوانهای، درخت پاک حیاتی تو بهترین حالی / هماره خرّم و سبز، گل همیشه بهاری شوق دیدار روی تو / تفسیر عمر من است سلام بر تو ای بهار مردمان / سلام بر تو ای خرّمی دوران
کد خبر: ۶۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۱/۰۱
اوای دنا:هاشم سلطانی پیرامون حواشی به وجود آمده پس از بازی تیم نفت و گاز گچساران(از شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد) و ذوب آهن نوین در چارچوب رقابتهای لیگ دسته دوم گفت:
ما در گچساران برابر تیم نفت و گاز این شهر که در حال حاضر تیم سوم جدول است بازی داشتیم و با توجه به اینکه رقابتها به هفته های پایانی خود نزدیک میشوند بازیها از فشردگی خاصی برخوردارند؛ ما در این بازی که نصف تیممان را به دلیل مصدومیت و محرومیت در اختیار نداشتیم تا دقیقه ۸۸ با یک گل از حریف خود جلو بودیم اما در این دقیقه تیم گچساران با یک گل صد در صد آفساید بازی را به تساوی کشاند و در ادامه نیز با وجود اینکه داور ۷ دقیقه وقت اضافه گرفت تا به نوعی تیم گچساران به گل برسد اما بازی در پایان با نتیجه مساوی یک بر یک به پایان رسید.
وی خاطرنشان کرد: تیم نفت و گاز گچساران با وجود اینکه در این بازی هم همانند دو بازی قبلی خانگی خود باید به دلیل بی انضباطی بازیکنان خود بدون تماشاگر بازی میکردند اما پس از بازی بعضی از آدمهایی که برای ما شناخته شده نبودند اما برای خود مسئولان تیم گچساران شناخته شده بودند به سمت بازیکنان ما حمله کردند و با مشت و لگد بازیکنان ما را مجروح کردند به طوری که بعضی از آنها اکنون در بیمارستان بستری هستند.
سرمربی تیم فوتبال ذوب آهن نوین با اظهار تاسف برای فوتبال ایران اظهار داشت: متاسفم که در این فوتبال هر شهری بدون فرهنگسازی، زیرساخت، امکانات سخت افزاری و بدون فراگیری منش تیمداری، تیمداری میکنند و این اتفاقات تاسف بار به وجود میآید.
وی افزود:متاسفانه بعضی از بازیکنان تیم نفت و گاز که شماره پیراهن های آنها ۶، ۱۰و ۱۱ بود با بازیکنان ما درگیر شدند و آنها را مجروح کردند به طوری که ۲ بازیکن ما با آمبولانس برای سی تی اسکن رفتند و احتمال دارد ضربه مغزی شده باشند، تدارکات تیم نیز مجروح شد همچنین سایر بازیکنان نیز مجروح شدند و باید به بیمارستان برویم و از آنها عکس بیاندازیم تا مبادا شکستگی برای آنها به وجود آمده باشد.
سرمربی تیم ذوب آهن نوین خاطرنشان کرد: بازی قبلی این تیم برابر سپیدرود رشت در گچساران چاقو کشی بود و انعکاس خبری در روزنامه های سراسری داشته است به همین دلیل مسئولان فدراسیون حتما در جریان اتفاقات گچساران هستند.
سلطانی اظهار داشت: باید بگویم این تیم اصلا صلاحیت حضور در فوتبال ایران را ندارد و باید این تیم را از لیگ اخراج کنند و تمام بازیها را نیز ۳ بر صفر به سود تیم حریف اعلام کنند.ورزش3/
کد خبر: ۵۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۲۶
اوای دنا-اسدا... رباني مهر:درابتداسال نووعيدسعيدباستاني رابه همه هم استاني هاي عزيزم ازپاتاوه وسي سخت تادهدشت ازباشت ودهدشت تا ممبي ولنده وبالاخص ساكنين اندك امابزرگوارزادگاهم روستاي چلي تبريك مي گويم وآرزوي بهترين هارادارم.
بهار، جلوهگاه واقعي شكوه پروردگار است و با بهار روحي تازه در كالبد طبيعت دميدن ميگيرد و پنجرهاي تازه به زندگي باز ميشود و زندگي جديدي شروع ميشود، شروعي كه دلها را از غبار پاييزي به طراوت بهاري صفا ميبخشد و تولد دوبارهاي را نويد ميدهد و بايد با اين تولد دوباره و بهار تازه، راهي به سوي خدا يافت تا بيشتر به خدايمان نزديك شويم تا بهتر بتوانيم خلقتهاي زيباي پروردگار را به تماشا بنشينيم ، چون غير از اين نميتواند راهي به سعادت بگشايد و به قول سعدي شيرين سخن:
با مدادي كه تفاوت نكند ليل و نهار خوش بود دامن صحرا و تماشاي بهار
آفرينش هم تنبيه خداوند دل است دل ندارد كه ندارد به خداوند اقرار
اين همه نقش و عجب بر در و ديوار وجود هر كه فكرت نكند نقش بود بر ديوار
هركه امروز نبيند اثر قدرت او غالب آن است كه فرداش نبيند ديدار
جهان طبيعت در حال تغيير است و چه خوب است كه ما خود را به جريان طبيعت بسپاريم، تازه شويم، بيدار شويم، نوعدوستي و محبت را در دلها زنده كنيم، از گذشته درس عبرت بگيريم و خطاهاي گذشته را مرتكب نشويم، به الگو و افتخار مسلمانيمان علي (ع) بيشتر اقتدا كنيم و بيشتر علوي باشيم، همان علي كه به گفته شعراي عرب هم لقب (بكاء) يعني گريان ميگيرد و در برابر خدا بيشترين تواضع را دارد و هم با دوستان آنچنان خوش برخورد و خندان است كه به او لقب (ضحاك) يا خندان ميدهند و حتي دشمنان وقتي قصد تخريب او را دارند و عليه او تبليغ ميكنند ميگويند: حاكم بايد عبوس و خشمگين باشد اما علي خندان است.
عمر زمستان است و گذر عمر آفتاب تموز، روزها يكي پس از ديگري سپري ميشود، البته بعضي ميگن يكسال ديگر پير شدهايم، اما ما ميگوييم يكسال گذشت تا تجربهاي براي سالهاي ديگر و براي بهتر شدن باشد و بايد .. چون دنيا فاني و زودگذر است و نبايد فريب اين سقفهاي كاذب و زندگي ماشيني را خورد كه به قول سهراب سپهري:
(شهر پيدا بود/ رويش هندسي سيمان/ آهن/ سنگ/ سقف و ...)
يا به قول مرحوم حسين پناهي هم اكنون فهميديم كه قند شهر دروغي بيش نيست.
پس بيايم تا فرصت هست خود را پيدا كنيم و فريب هياهوهاي دنيا را نخوريم چون اينها همه هيچ است و تلاش كنيم در جاده لغزنده زندگي با زنجير ايمان، نوعدوستي و محبت حركت كنيم تا در سر بالايي و سراشيبي زندگي سقوط نكنيم و به سنگ نخوريم.
يادمان باشد قدر فرصتها را بدانيم چون تا بخواهيم جبران خطاهاي گذشته كنيم و املاي زندگي را به پايان ببريم، فرياد ميزنند ورقهها بالا و ديگر مجالي براي اصلاح نيست و اين فرصت كمياب است و به قول مرحوم قيصر امينپور:
(حرفهاي ما هنوز ناتمام/ تا نگاه ميكني/ وقت رفتن است/ باز هم حكايت هميشگي/ پيش از آنكه با خبر شوي لحظه عزيمت تو ناگزير ميشود/ آي دريغ و حسرت هميشگي/ ناگهان/ چقدر زود دير ميشود)
و اين يعني زندگي را قبل از پايان با خوبي با سربريم، آذوقهاي براي آن دنيا ذخيره كنيم، عيبجويي ديگران نكنيم كه به قول مولانا:
چون خدا خواهد كه پوشد عيب كس كم زند در عيب معيوبان نفس
چون خدا خواهد كه پرده كس دارد ميلش اندر طعنه پاكان برد
پس بياييم از همين سال جديد، همگام با طبيعيت تغيير كنيم، بهتر شويم، متحول شويم و نويد زندگي بهاري را از زمزمه مستانه قناري و چكاوكها باور كنيم و به گفته مولانا:
گفت پيغمبر به اصحاب كبار تن مپوشانيد از باد بهار
آنچه با برگ درختان ميكند با تن و جان شما آن ميكند
پس فراموش نكنيم كه هر روزي در آن ياد خدا باشيد عيد است و هر روز كه از خدا غفلت كنيم آن روز پائيز است، سياه است و ظلماني است و به قول شاعر:
بي روي تو هركس گذرد ليل و نهارش دلگيرتر از فصل خزان است بهارش
بهتر كه همه عمر زهم باز نگردد چشمي كه نشد باز دمي بر رخ يارش
در آخر دعا براي فرج آقا، يادمون نرده، بگوييم آقا جان! عيد كه ميشه با همه بديها به ديدار بزرگترها ميرويم و آنها ما را ميپذيرند پس تو هم ما را بپذير، با همه خوبيها و بخششهاي تو و همه تقصيرات و گناهاني كه ما داريم... مهدي جان! دست ما كوتاه قامتان اين سوي ديوار را بگير تا راه را گم نكنيم، به بيراهه نرويم و در هياهوي دنياي مادي خود را خوب باشيم و بد نشويم.
دعا كنيم كه در خانه دلمان محبت خدا باشد و به فرموده امام صادق (ع) دلمان را به غير خدا مشغول نكنيم: (گروهي كه شيريني محبت خداوند با آنها عجين شده باشد به غير خدا مشغول نميشوند) (اصول كافي ص 30، ج 2)
به اميد اينكه عيد براي همه سرشار از خاطرههاي شيرين باشد.
(شهدا را فراموش نكنيم به ياد آنها صلوات)
کد خبر: ۵۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۲۴
اوای دنا:روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟
عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:...
1- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.
2- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم.جام/
کد خبر: ۵۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۹
اوای دنا:چکار داری به فرزندت بگویی که تشنگی خدمت ، جای خود را به شیفتگی قدرت داده است؟ چکار داری برایش بازگو کنی که برای چهار روز نشستن بر روی یک صندلی چه کار ها که نمی کنند و چه تهمت ها و انگ ها که نثار خلق الله نمی کنند؟ چکار داری بگویی که بعضی ها آنقدر دروغ تحویل مردم داده اند که حتی آبروی نداشته دروغ را هم برده اند؟! چکار داری بگویی که از ارزش هایی که علی ات به قربان آنها رفته ، چه دکان هایی علم شده است؟
سلام مادر ! سلام ننه علی ! سلام اسطوره مهربانی !دیروز خبر آمد که بالأخره پیش فرزند شهیدت رفتی ؛ نه این که از او دور بوده باشی و حالا به او برسی ، نه! تو در تمام سال هایی که پسرت آسمانی شده بود ، در زمین ، کنارش بودی و ماندی و خانه که چه بگویم ، کلبه ات را در کنار آرامگاه شهیدت بنا کردی و شب و روزت را در کنار جوان شهیدت به سر کردی تا تجسمی از مهرمادری باشی در روزگاری که مهربانی ها به حراج روزمرگی ها رفته و رو به افسانه شدن گذاشته اند.نمی دانم در آن شب های سرد زمستانی و در آن روزهای داغ بهشت زهرای تهران ، با "قربانعلی" ات چه نجواها کرده ای و در میانه اشک های مادرانه ات با او چه ها گفته ای.این را نیز نمی دانم حالا که به وصال فرزند دلبندت رسیده ای و بعد از سال ها که سنگ قبر او را بغل می کردی ، اینک خودش را در آغوش گرفته ای ، به او چه ها خواهی گفت و داغ غربت سالیانت را چگونه برایش روایت خواهی کرد ؛ نباید هم بدانم ؛ حرف های مادری و فرزندی ، رازهایی دوست داشتنی بین خودشان است و بس!اما ننه علی ! تو را به آن سال های فراق و به آن قرآن درشت خطی که بارها در کلبه ات ختمش کردی ، قسمت می دهم هر چه به شهیدت می گویی بگو ، اما حال و روز ایرانی که علی تو و علی های دیگر برایش فدا شدند را برایش باز مگو! بگذار روحشان آزرده نشود.
به پسرت نگو که او و همرزمانش هر چه رشته کرده بودند را عده ای دارند به اسم همان شهیدان پنبه می کنند! نگو که چنان دارند جوانان را از اسلام عزیز می رانند و بدان بدبین می کنند که میسونرهای مسیحی هم نتوانستند چنین کنند؟چه نیازی هست اوقات قربانعلی را تلخ کنی و به او بگویی که با یاران انقلاب چه ها که نکرده اند؟! احتیاجی هم نیست درباره تازه به دوران رسیده هایی که حتی خدا را هم بنده نیستند به او چیزی بگویی. ناراحتش نکن ننه علی! نگذار فرزندت بفهمد که هنوز که هنوز است ، خیلی ها در سرزمینش می میرند ، فقط به خاطر این که یک مشت اسکناس ندارند. هنوز کودکان معصوم سرزمینش ، تا نیمه شب در چهار راه ها فال و گل مریم می فروشند و در حسرت یک جفت دستکش قرمز رنگ اند تا نوک انگشتانشان از فرط سرما کرخت نشود. نگذار متوجه بشود که زنان و دختران زیادی تن می فروشند و نان می خرند؛ به غیرت پسر برومندت بر می خورد.
مادر جان! بی خیال این باش که به علی ات بگویی مردمی که برای رفاه شان جنگیده ، برای دادن نامه درخواست چندرغاز مساعده ، مجبورند کیلومترها پشت ماشین رؤسا بدوند و نفس نفس زنان ، نامه را به داخل ماشین شان بیندازند و بعد هم چشم به در بدوزند که جواب نامه شان کی خواهد آمد؟تو را به خدا نگو جوان هایی مانند علی ات که روزگاری شاه بیرون می کردند و دماغ صدام بر خاک می مالیدند ، کرور کرور گرفتار تریاک و هروئین و کراک و شیشه و اکس و کوفت و زهرمار شده اند تا روزگارشان بین نئشگی و خماری بگذرد.مهربان مادر! چکار داری به فرزندت بگویی که تشنگی خدمت ، جای خود را به شیفتگی قدرت داده است؟ چکار داری برایش بازگو کنی که برای چهار روز نشستن بر روی یک صندلی چه کار ها که نمی کنند و چه تهمت ها و انگ ها که نثار خلق الله نمی کنند؟ چکار داری بگویی که بعضی ها آنقدر دروغ تحویل مردم داده اند که حتی آبروی نداشته دروغ را هم برده اند؟! چکار داری بگویی که از ارزش هایی که علی ات به قربان آنها رفته ، چه دکان هایی علم شده است؟ چه کار داری از آزادی و ... .اصلاً از آب و هوا برایش بگو ... نه! این را هم نگو! علی و یاران شهیدش حتماً ناراحت می شوند اگر بدانند مردمشان با هر دم و بازدمی ، کلی سرب و دی اکسید کربن و ذرات معلق و ... تنفس می کنند؛نگو که مبادا یاد خاطرات بمباران شیمیایی زمان جنگ بیفتند و خاطر نازنینشان آزرده شود.ننه علی! مادر اسطوره ای سرزمین مادری من! اصلاً از ما و از کارهایمان هیچ به علی نگو! دلش می شکند،بگذار روحش آسوده باشد.نگذار حلاوت دیدار مادر با تلخی کارهای ما کم رمق شود... .
آه ...! چه می گویم من ننه علی! لابد داری شماتتم می کنی که "پسر! مگر یادت رفته که شهیدان زنده اند و می بییند و می شنوند و اصلاً شهید نامیده شده اند چون شاهد مایند." و ادامه می دهی: "فکر می کنی اگر من هیچ نگویم این ها هم هیچ نخواهند دانست؟"راست می گویی ننه علی! بر من ببخش! نگرانم، نگران علی های دیگر این ملک و فرزندان شان. می ترسم کاسه صبر شهیدان به سر آید و شکایت مان را بی هیچ گذشتی نزد خدا ببرند که "خدایا ببین! ما رفتیم و عزیزترین متاع مان که جانمان است را برای دین و میهن و ناموس این ها دادیم و به خون خود غلتیدیم و حال اینان به اسم ما چه ها که نمی کنند و چه مفسده ها که به نام مصلحت مرتکب نمی شوند و چه آبرویی که از دین خودت نمی برند؟خدایا! به عذابی سخت گرفتارشان کن و تاوان خون سرخ مان را از ایشان بگیر که سخت آن را هدر دادند."راستی ننه علی ! فردای قیامت که علی تو و شهیدان دیگر چشم در چشم ما دوختند و گفتند: "بعد از ما چه کردید؟" چه خواهیم گفت؟ اصلاًچه داریم که بگوییم؟ بگوییم که بعد از شما افتادیم به جان هم ؛ هزار گروه شدیم و هزار کیسه دوختیم و هزار بیراهه رفتیم و کلاً یادمان رفت که حتی نفس کشیدن هایمان را هم مدیون کسانی هستیم که به خاطر ما از نفس افتاده اند و شد آنچه نباید می شد؟!خوش به حالت ننه علی! و خوش به حالتان شهدا که رفتید و این روزهای تلخ را ندیدید!آدم حتی رویش نمی شود که بگوید : شهیدان شفاعت مان کنید!
منبع:عصرایران
کد خبر: ۴۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۰۴
اوای دنا: ابرهیم آشتیانی با اشاره به پیروزی سه بر دو پرسپولیس مقابل استقلال در دربی هفتاد و چهارم اظهار کرد: شاید کمتر کسی فکر میکرد بعد از دو گل عقب افتادن، شاگردان مصطفی دنیزلی بتوانند بازی را به نفع خود تمام کند. من فکر میکنم استقلال در این دیدار دچار یک غرور کاذب شد و در شرایطی که با دو گل از حریف خود جلو بودند، بازی را رها کردند و در نهایت بازنده این دیدار حساس لقب بگیرند. آشتیانی در ادامه عملکرد دنیزلی در این دیدار را نشان از بزگی او در فوتبال دنیا دانست و گفت: طبق آمار فیفا تاثیر مربی در هر بازی تنها ۲۰ درصد است اما دنیزلی در این دیدار از ۲۰ درصد خود به بهترین نحو بهره برد و با سه تعویض رویایی از باخت دو بر صفر پیروزی ۳ بر ۲ ساخت. این پیشکسوت پرسپولیسی افزود: استقلالیها بعد از زدن ۲ گل و اخراج یک بازیکن پرسپولیس بازی را تمام شده دید و با یک غرور کاذب بازی را ادامه داد تا در ادامه بازنده این دیدار باشد.
کد خبر: ۴۱۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۱۳
اوای دنا:هرچه به 12 اسفند نزدیک می شویم تنور انتخابات گرمتر و دعوتهای مردمی بیشتر و گمانه زنیهای انتخاباتی پرشورتر می گردد.طی چند روز اخیر و در غیاب حجت الاسلام موحد سایر کاندیدهای مجلس نهم دعوتهای مردمی داشته اند که اهم اخبار رسیده و شنیدهای انتخاباتی را در همین صفحه منتشر می نماییم.حجت الاسلام بزرگواری :وی که فعلا رقیب اصلی خود را در صحنه انتخابات نمی بیند با اعتماد بنفس بیشتری ظاهر شده و طی دوروز گذشته جلسات و دعوتهای گسترده ای در سطح شهر دهدشت، حومه غربی،برج علی شیر ،ضرغام آبادو طایفه ای از سادات سرفاریاب داشته و هواداران او مدعی هستند در حوزه مرکزی از وضعیت رضایتبخش و مطلوبی برخوردار هستند .آنها اظهار دارند که با رایزنیهای گسترده توانستند اکثرلیدرها و دوستان پرنفوذ خود را که تا کنون منتقد عملکرد آقای بزرگواری بودند را مجددا به صحنه حمایت از ایشان وادار نمایند.حاج اصغر حبیبی دیگر کاندید مجلس نهم هم طی دوروز گدشته فعالیتهای فشرده و چشمگیری داشته ،هواداران ایشان در شهر چرام اقدام به همایش قریب به یک هزار نفری داشته اند در این همایش باشکوه یکی از علمای بزرگ تهران سخنرانی نموده و به تشریح مسائل مهم کشوری و جهانی پرداخت .این خطیب کشوری ضمن تاکید بر شعار :امنیت ،سلامت و حضور حداکثری در انتخابات از مردم در خواست نموده تا با توجه به توانایی و قابلیت حاج حبیبی به ایشان رای دهند.حاج اصغر حبیبی همچنین در سفری به بخش لنده و دیدار با جمعی از هواداران خود در شهر لنده ، روستای آبرزگه ،شیتاب و شهرک سراسیاب جلسات مهم و پرشوری را برگزار نموده ایشان کما فی السابق به دیدار جمعی از خانوادهای معظم شهدا رفته که با دسته های گل از ایشان پذیرایی گردیده است.حاج حبیبی چندسالی را در لنده بعنوان فرمانده سپاه پاسداران سپری نموده است.دکتر فیاض بخش :دکتر فیاض بخش طی دوروز گدشته بنا به دعوت جمعی از مردم بخش های قلعه رئیسی و دیشموک وارد این دوبخش گردیده و جلساتی را در روستاهای درغک و گچی داشته که مورد استقبال گرم بزرگان این روستاها قرار گرفت.دکتر فیاض بخش همچنین بنا به دعوت انجمن ناشنوایان دهدشت در جمع بیش از یکصد نفر آز آنها حضور یافته و بعد از بیان نکته نظرات آنها که توسط نماینده آنها قرائت شده بود به ایراد سخن پرداخته و در پایان جلسه بصورت فردی با همه حاضران گفتگو نموده است.دکتر فیاض بخش همچنین عصر روز جمعه 90/11/7 در مسجد روستای قیام مورد استقبال گرم و صمیمی جمع کثیری ازهواداران خوددر این روستا قرار گرفت و سپس در میان خیل هواداران خود اقدام به افتتاح ستاد خود در شهر لنده نموده است.
حجت الاسلام نظری هم جلسات و دعوتهایی با هواداران جدید خود در بخش چاروسا و روستای جاورده داشته و مورد استقبال گرم آنها قرار گرفت. ایشان بعد از جلسات فشرده در بخش چاروسا و قلعه رئیسی به شهرستان بهمئی رفته و دیدار عمومی در روستای گچ بلند که از روستاهای پرجمعیت و بزرگ بهمئی است داشته و همچنین در شهر لیکک جلسه ای با جمعی ازجوانان بهمئی داشته و در ادامه هم جلسه ای با اعضای ستاد خود در بهمئی تشکیل داده است .هواداران و لیدرهای اقای نظری از روند رو به رشد هواداران و تشکیل جلسات متعدد با اقشار مردم مناطق و شهرستانها اظهار خرسندی می نمایند.
حجت الاسلام موحد: اگر چه نامبرده به دلیل رد صلاحیت فعلا جهت پیگیری و اعتراض در تهران بسر می برد اما هواداران ولیدرهای آقای موحد در سطح شهرستان و بخش های تابعه اقدام به تشکیل جلسات خانگی نموده و بر اساس گزارشات رسیده ستاد وی در شهرستان بهمئی افتتاح گردیده و بزدوی ستاد دیگری برای ایشان در لنده افتتاح خواهد شد.هواداران آقای موحد اعتقاد دارند که بزودی مشکلات ایشان برطرف و شاهد حضور آقای موحد در عرصه انتخابات خواهند بود.برابر گزارشات دریافتی رایزنیهای زیادی در این خصوص بعمل آمده و دبیر کل جبهه متحد اصولگرایان در یاسوج وعده داده تا در روزهای شنبه و یکشنبه موضوع را از طریق هیات نظارت پیگیری نمایند.
کد خبر: ۴۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۰۷
اوای دنا :در ادامه فعالیتهای انتخاباتی نامزدهای مجلس شورای اسلامی و برنامه ریزی های هواداران آنها صبح روز 90/10/29 حجت الاسلام بزرگواری وارد شهرستان بهمئی شد .
به گزارش اوای دنا، ایشان بعد از شرکت در مراسم یادواره شهدای بهمئی در چند نقطه این شهرجلساتی داشته و در بین هواداران جدید خود حاضر شد.بزرگواری همچنین با دعوت جمعی از اهالی روستاهای گچ بلند-کت –اسلام آباد ( دیدار با خانواده آقای جشنی کاندیدای اسبق مجلس)سراسیاب یوسفی – بنه سرحدی –پس باغ و آب الوان جلسات فشرده ای را برگزار نموده و با استقبال گرم مردم مواجه شده است .
بر اساس گزارشات دریافتی کاروان بزرگی از خودروهای شخصی ایشان را همراهی می نمودند.هواداران آقای بزرگواری این سفر را میثاق دوباره بهمئی ها با بزرگواری خواندند. زمان رسمی تبلیغات انتخاباتی کاندیدها از چهارم تا دهم اسفندماه سال جاری خواهد بود.
کد خبر: ۳۷۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۳۰
اوای دنا-احسان :عموما مردم در انتخابات و ایام منتهی به آن، شاهد صحنه های تکراری و ملال آوری از سوی نامزدها و اطرافیان آن ها هستند که در آن، به یکباره خود را «مهم»، «ارزشمند»، «صاحب رای و نفوذ» و .. آن هم در تمامی عرصه های سیاسی کشوری و منطقه ای می بینند. شخصی که باید در طول چهار سال برای ملاقات با فلان شخص و یا اطلاع از آمدن وی به استان یا استان های همجوار، خبر آمدنش را از کلاغ های آسمان یا اشخاص ذی نفوذ بشنود، آن هم مشخص نیست موفق به دیدار شود و یا در صورت موفقیت به دیدار با آن شخص، مشخص نیست که بتواند خواستهاش را برآورده سازد، به یکباره خود را مهم می بیند و تازه متوجه می شود که چه شخص مهمی بود و خود خبر نداشت. شاید این ترفند مفید باشد و بتوان عده ای را با این شیوه به سمت خود، آن هم در ایام انتخابات، جذب کرد، ولی تکرار آن، به شدت ملال آور و تنفر انگیز است.
مهمترین وجه ملال آوری این داستان، آن است که شخص، به وضوح میبیند بازیچه دست این و آن قرار گرفته است. این و آن، با نمایشی ساختگی، در صدد جذب رای او برآمده و در این راه از هر شیوه ای استفاده می کند. این است داستان چند دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی ما.
نکته جالب آنکه ا ین داستان (فریب و اهانت به شعور اجتماعی)، در حال تکرار شدن است، لکن با این تفاوت که رنگ خود را عوض کرده است. اگر تا دیروز حضور در خانه های مردم، میهمانی گرفتن و یا میهمانی رفتن و مواردی از این قبیل، در جذب رای تعیین کننده بود و برخی از نامزدهای انتخاباتی به آن روی می آوردند، امروزه، شاهد هستیم که متاسفانه، این اهانت، رنگ صریح تر به خود گرفته است؛ توضیح آنکه اگر فهرستی از عناوین خبرهایی را که سایت های استانی درباره اعلام حضور نامزدهای نامی انتخابات بیندازیم، شاهد خواهیم بودکه در اعلام موضع، از یک رویه واحد تبعیت می کنند. «موحد»، «هدایت خواه» و «حسینی» در ابتدا با قاطعیت اعلام کردند که، هر کدام به دلائل مختلف، در صحنه حضور پیدا نمی کنند و در این راستا، به مواردی همچون «مشکل اشتغال و بیکاری وسیع»، «بد آمدن استخاره» و ... استناد می جستند.
هرچند، درک این قبیل رفتارها و اغراض پشت آنها، برای مردم فهیم استان ساده و آسان بود (برای اطلاع از نظرات مردم، می توان به اصل خبرهایی که در سایت های عصر دنا و آوای دنا و ... در این مورد آمده است، مراجعه شود.) لکن سوال این جاست که چرا این افراد(نامزدهای انتخاباتی) به این شیوه متوسل می شوند؟ آیا اگر آقای موحد اعلام می کند که «به خاطر عدم برآورده کردن مشکل بیکاری وسیع در منطقه، و عدم توانایی در برآورده کردن آن، در صحنه حضور پیدا نمی کند» و اگر جناب هدایت خواه استخاره به قرآن را دلیل برنیامدن خود عنوان می کند، نباید دلیلی منطقی و قانع کننده برای حضور خود در صحنه، ارائه دهند؟ سوال اینجاست که به یکباره چه اتفاقی افتاده که آقایان از آن رای به ظاهر قاطع خود، برگشته و در صحنه حضور پیدا کرده اند؟آیا جناب موحد، مشکلی برای رفع بیکاری پیدا کرده است؟ جناب آقای موحدی که مدت بیست سال است در کرسی نمایندگی حضور دارد، بناست که چه راه حلی را برای این مسئله ارائه دهد که به یکباره از آن رای اولیه خود برگشته است؟
چه تضمینی وجود دارد که شخصی که اینگونه به راحتی از حرف خود بر می گردد (هرچند کارنامه ای کاملا مشخص از خود به جای گذاشتند.) به وعده های انتخاباتی نیز وفادار باشد؟ آیا مردم «اعلام عدم حضور اولیه» را باور کنند یا «تبلیغات و رایزنی های وسیع در سطح منطقه» را؟ چرا نامزدهای نامی به این شیوه روی می آورند؟ آیا غیر از «بازارگرمی» و یا به عبارت صریح تر «اهانت به شعور اجتماعی» است؟
بدیهی است که تلقی افرادی که اینگونه عمل می کنند، این است که مردم و ادراک عمومی، ناتوان از فهم این معادله است، حال آنکه باید بدانند به برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی و روشنگری های گوناگونی که در طول این سالیان صورت گرفته شده است، گستره فهم و درک مردم و عمق شعور اجتماعی، به مراتب بالاتر از آن است که آقایان فکر می کنند.
از این روی پیشنهاد می کنم یا موارد فوق را به صورت کاملا شفاف و منطقی پاسخ دهند یا اینکه به طور رسمی از مردم شریف استان معذرت خواهی نمایند.
کد خبر: ۳۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۹
اوای دنا : صبح روز جمعه مورخه 90/10/16حاج اصغر حبیبی کاندیدای دور نهم مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه کهگیلویه، بهمئی و چرام با دعوت جمعی از اهای روستای قیام از توابع بخش لنده وارد این روستا شد که مورد استقبال شدید مردم قرار گرفت.
حبیبی در جمع مردم این روستا به ایراد سخن پرداخت و از خدمات نظام مقدس جمهوری اسلامی به محرومین و روستا ئیان سخن گفت ایشان خدمت به محرومین را از افتخارات نظام دانسته و بر پیگیری مطالبات بحق آنها توسط مسولین تاکید نمودند.
آقای حبیبی در این سفر کوتاه بنا به درخواست جمعی از اهالی روستا مبلغ پنجاه میلیون ریال به حسینیه روستا مساعدت مالی نموده که این عمل خداپسندانه ایشان با تقدیر و تشکر اهالی روستا همراه بوده است.
حبیبی همچنین به دیدار خانوادهای معظم شهدا رفته و از نزدیک با آنها ملاقات نمود.
حاج اصغر حبیبی علاوه بر روستای قیام به روستاهای دیگری از بخش لنده مسافرت نموده و عیادتهایی داشته است.
حاج حبیبی چند سالی را در شهر لنده بعنوان فرماندهی سپاه ناحیه لنده خدمت نمود که با اکثر مردم و خصوصا ایثارگران بخش لنده ارتباط نزدیکی دارد.
کد خبر: ۳۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۶
اوای دنا: در ادامه فعالیتهای انتخاباتی حجت الاسلام موحد، ایشان روز پنج شنبه 90/10/15 بنا به دعوت جمعی از اصلاح طلبان (حامیان قدیمی سید قادر
لاهوتی)بخش دیشموک وارد این منطقه شد که بعد از حضور در جلسه آنان و دیدار مردمی با جمعی از اهالی این شهر در مسیر بعدی خود و جهت حضور
در روستای درغک از توابع همین منطقه با حاشیه هایی روبرو شد.
بنا بر اخبار واصله هنگامیکه آقای موحد و همراهان ایشان قصد ورود به روستای درغک را داشته اند، با ممانعت عده ای مواجه شدند که به همین خاطر
درگیری شدیدی ایجاد شده و ظاهرا چند نفر مجروح که حال یکی از انان که دهدار درغک است وخیم اعلام گردید وصدماتی به خودروحامل موحد وارد
گردید که با دخالت نیروی انتظامی وبازداشت تعدادی از درگیرشدگان قضیه خاتمه یافت .ظاهرا دهیار روستا و همراهان ایشان از هواداران حجت الاسلام
بزرگواری بوده اند.
کد خبر: ۳۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
اوای دنا: در ادامه فعالیتهای انتخاباتی صبح روز پنج شنبه مورخه 90/10/15 اقایان بزرگواری و نظری در شهرستان بهمئی جلسات و رایزنیهای مختلفی داشته اند.
حجت الاسلام بزرگواری در مسجد امام حسین شهر لیکک با مردم دیدار و گفتگو نموده. در این جلسه تعدادی از حاضرین مشکلات و نظرات خود را بیان نموده و از طرف نماینده شهرستان مکاتباتی برای آنها بعمل آمده است .در این مراسم آقای بزرگواری مردم را به نظم و ارامش دعوت و خواهان حضور حداکثری مردم در صحنه انتخابات شد.ایشان شایعه پراکنی را امری نادرست و ضمن دفاع از عملکرد چهار ساله خود قضاوت را حق مردم دانسته و در ادامه دیدار هایی به رسم قرائت فاتحه و دعوتهای انتخاباتی داشته است.
اگرچه تعدادی از همراهان ایشان جلسه امروزی را در قالب دیدار مردمی با نماینده مجلس تلقی می نمایند اما پیامک بخشی دیگر از هواداران ایشان بنوعی حاکی از تجمع هواداران ایشان در مسجد امام حسین بوده است.
متن پیامک :همایش 5000 نفری حامیان حاج آقای بزرگواری در شهر لیکک با شکوه وصف ناپذیری در حال انجام است.درود بر غیرتمندان ایل بهمئی ،سلام بر این حماسه ی بی نظیر !
**************
درجریان رقابتهای انتخاباتی وحمایت اقشار گوناگون از کاندیدای موردنظرخود به همت اقایان مودب و مددی که یکی از شعرای کشوری ازطایفه ی جومردی بابلی میباشد واقای خییر ازطایفه کرایی مقیم بهمئی با گرایش اصلاح طبی جلسه ای در تالار مالار در حمایت از
حجت الاسلام نظری یکی از کاندیدای دوره ی نهم برگزار گردید.
دراین جلسه که اقشار گوناگون بخصوص جوانان حضور داشتن اقای مددی اشعاری در زمینه ی مشکلات جامعه ومنطقه و توانمندی حاج اقای نظری قرائت نمودند.
سپس اقایحجت الا سلام رام نژاد از سادات عباسی وازخانواده شهید وطلاب منطقه بهمئی در حمایت از شیخ نظری مطالبی بیان نموده وبه ذکر ویژگی های وی پرداخت واز طرف جمع کثیری از سادات عباسی اعلام حمایت نمود.
سپس اقای قدسی داماد حجت الاسلام سید رضا موسوی از سادات میرسالار پیام حمایتی را از طرف وی قرائت نمود وهمچنین پیام حمایت دکتر مژدهی پور از شیخ نظری به حاضرین اعلام گردید ودر ادامه آقای نظری به ایراد سخن پرداختند.
کد خبر: ۳۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۵
اوای دنا-امیدوار تابش :فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل ، احساس ، آرزو و اندیشه ها ی گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیبا شناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند . علاقه روستائیان به حفظ سنت ها و اقتضای شیوه ی زندگی آنها با طبیعت باعث افزایش تخیل آنهاست . فرهنگ عامیانه و فولکلور مجموعه ای از دانش ها و باورها و رفتارها گروهی است که با موازین علمی و منطقی جامعه انطباق ندارد و اجرای آنها برحسب عادت ، تقلید و همچشمی و سرگرمی است . این دانشی ها عبارتند از آداب و رسوم ، تولد ، مرگ ، ازدواج ، و نحوه زندگی ، کشاورزی ، جشن ها ، پیشگوئی ها ، خرافات ، طبایت ها ، بازی ها ، آوازها ، قصه ها ، و سایر آداب و اعتقادات که بیانگر چگونگی تفکر و نحوه ی زندگی مردم در طول اعصار مختلف است .
مردم شهر لنده هم دارای اداب و سنن خاصی بوده که تصمیم گرفته ام گوشه ای از آنها را جمع آوری و در قالب کتابچه ای تهیه که اولین بخش آن را با توجه به زیباییهای آنها و نیم نگاهی به خاطرات بزرگترها تقدیم به همه هموطنان و لر زبانان میکنم :كم باراني :درشهرلنده قبلاًرسم براين بود كه وقتي سالي كم باران بود عده اي ازمردم جمع مي شدندواين شعرها را مي خواندند :يالا يالاباروني(1) سيِمُسّوون ،سيِمُسّوون اورّ بيا وآسمون (2)،سرِگاه هونِ رئيس ياخدابارون ِبريسِ(3) ،ّيه مُس ِجهي داشتُم ّسرِِ تِلي كاشتُم يا خدابزن بارون سي ِدلِ عيال دارون(4) ،ّمشكِ وملارّ اُوبُ كاي فتح لانّ خُوبُو(5)،ايمانيم هفت ِبرارون اوّميِم ّودينِ بارون (6)وجلو خانه ها جمع مي شدند واين اشعار رامي خواندند تا صاحب خانه هابه آنها مقداري آرد مي دادندواين افراد سروروي خود را مي پوشيدند تا شناخته نشوند زيرا رسم براين بود كه به حالت ناشناس بيايند .بعداًدرخانه اي جمع مي شدند واين آردها براي خميركردندآاماده ميكردند وقتي كه آنها را خمير ميكردند وسنگ ريزه درآن خمير قرارمي دادند وخميررا پهن ميكردند كه به آن گرده(1) مي گفتند وآن رازيرخاكستر آتش قرارمي دادند هروقت گرده پخته مي شد آن رااززيرخاكستر بيرون مي آوردند وبين افراد تقسيم مي كردند درسهميه هركس سنگ ريزه بود همه گروه اورا مي گرفتند وبه طرف قنات يا استخر وياجويبارورودخانه مي بردند تا كسي ضمانت اورا ازيك روز تا يك هفته برعهده مي گرفت اگردراين مدت باران مي باريد ديگر ارافتادن در آب معاف مي شد ولي اگر باران نمي باريد اورا به آب مي انداختند ولي از جاييكه اعتقاد مردم خوب بود قبل اتمام موعد معين باران شروع به باريدن ميكرد .1-اي خداوند ،اي خداوند تورحمي به حال بندگانت كن وباران رحمتت راببار .2-اي امامزاده سيد محمد حسين ،سيد محمد حسين ما ازتو مي خوهيم كه توازخدابخواهي تا ابرها رابراي بارندگي در آسمان بياورد . 3-سرگاوخانه رئيس وبزرگ اين محل مي باشد بصورت گروگان است خدايا توبخاطر رهاي اين سرگاو باران رحمت راازآسمان ببار. -خدايا يك مشت جوداشتم وآنها راسرتپه بلندي كاشتم براي فرزندانم وجايي كاشتم كه امكان آبياري دستي آنها را نيست خدايا تو براي مردم كه عيا ل وروزي خورا ن تو هستند شروع به باريدن بار ان كن .5-مشك وملار را چون قايد فتح اله ديشب تا به سحر دعا براي بارندگي ميكرد وآنچنان ايشان گرم خواب شدن وباران باريده تا مشك وملار راآب برده وقايد فتح اله ازخواب بيدار نشده است.6-ماهفت برادران اي خدا بسوي توآمديم ودست دعا به درگاهت درازمي كنيم وازشما مي خواهيم باران رحمتت را بسوي ما بندگانت ببار .1-گرده :خمير را بصورت نا ن كيكي پهن مي كنند ودرزيرخاكستري كه بالاي آن آتش باشد قرارمي دهند
ملار:وسيله بود كه ازسه تا چوب يك متر ونيم به هم بسته مي شدند ومشك حاوي ماست را به آن مي بستند وماست را به دوغ وكره تيديل ميكردند.اگرزماني باران مي زد ودرهنگام كسي فوت مي كرد وبعد از فوت آن شخص دچار بي باراني مي شدند مي رفتند مقداري ازگل قبرفرد مرده را مي آوردند ودرآب مي ريختند تا باران ببارد چون معتقد بودند ميت اين مرده باران رابرده وخاك قبرش همراه آب وارددريا مي شود ودريا بخار مي شود وابردرست مي شود دوباره باران مي بارد كه وقتي اينكار را مي كردندباران هم شروع به باراندگي مي كرد واگرباران زياد مي زد عروسك درست مي كردند وبه آب روان مي انداختند تابارندگي تمام شود .تمام شدن ماه صفر ورسیدن ماه ربیع الاول : قبلاًدرشهر لنده وقتي ماه صفر تمام مي شد دسته چوب برميداشتند وآنهارا آتش مي زدند وقتي وارد خانه مي شدندمي گفتند مولي به تو وبيرون مي رفتند مي گفتند صّفّرّك به در .چون اعتقاد داشتند كه پيامبرقرموده:هروقت ماه صفرتمام شده ياييد ازمن مژدگاني بگيريد .معتقد بودند كه هزار بلا درسال وجوددارد كه يكي ازاين بلاها دريازده ماه سال است ونصدونودونه بلاي ديگر درماه صفر مي باشد به همين خاطر وقتي وارد خانه مي شدند يعني مي گفتند ماه مولي يعني ربيع الاول وارد شو ووقتي بيرون مي رفتند مي گفتند ماه صفر كه پرازبلا هستي بيرون برو . شيروره : ازرسومات ديگر دراين شهر قبلاًاين بود كه دوهمسايه كه دامدار بودن وقتي دامهاي آنان شروع زاييد ن وزمان شيردهي شروع مي شد .مثلاًدوهمسايه به نامهاي زهراوآسيه باهم شيروره ميكردند يعني زهرا به مدت يك ماه شروع به دادن شير به آسيه ميكرد وهروقت شير رامي دادزهرا با نكار(1) آن شيرهارا اندازه مي كرد ودرپايان ماه كه نوبت آسيه مي شد كه زهرا كه شير بدهكار آسيه بودبايد شيرهاي بدهكاري خودرا تحويل آسيه دهد زهرا هرقت شير مي بردوبه آسيه مي داد با نكارهاي كه قبلا آسيه ًطلبكار بوده اندازه ميگرفت وبه آسيه مي دادوآسيه هرنكار كه درعوض آن شير ميگرفت آن را مي شكست تاتمام نكارهاي طلبكاري خود را ميگرفت زهرا دوباره شير مي دادوبراي خودش كه طلبكار مي شد با نكار اندازه ميگرفت تاده الي پانزده روز دوباره شير را تحويل زهرا مي داد وبه تعداد نكارها شير ميگرفت وتا پايان زمان شيردهي گوسفندان اين رسم معامله بين زهراو آسيه ادامه داشت .مي گفتند نكاردون پسين ازنكاردون صبح كوتاهتراست 1-نكار:چوبي بود به اين شكل y كه واحد وپيمانه اندازگيري در شير وره بود شيروره :يعني معامله شير بين دودامدار براي استفاده بيشتر از محصولات لبني پسين :بعدازظهريا عصري دون :قسمت يانصف روز الف:يعني نكار قسمت عصرچون گوسفندهارا صبح دوشيدن ازنكار قسمت صبح كوهتاتراست .ازدواج : قبلاًهركس دختر هركس رابراي ازدواج باپسرش مي خواست اصلاًپسر ودختر حق اظهارنظر نداشتند وانتخاب با پدران، دختر وپسر بوده كه يابصورت ناف برون بوده كه دراين روش وقتي دختري به دنيا مي آمد پدر پسر ويا مادر پسر هنگاميكه ناف آن طفل دختر را مي بريدند مي گفتند كه اين دختر مال پسر ماست وقتي اين دختر بزرگ مي شد بعنوان نامزد اين پسر بوده فقط اينكه اگر اختلافي بين خانواده ها بوجود می آمد تا اين ازدواج به هم بخوردي .طريق ديگر اين بوده كه پدرپسرازپدردختر،دخترش رابراي پسرش خواستگاري مي كردومي گفت مثلاًنام پدردخترهوشنگ بودمي گفت آقاي هوشنگ مي خواهم اگر قسمت خداباشد پسرم رابه فرزندي قبولي كني تابعنوان پسري ازپسرانت باشد ودركارها به ياريت بشتابد وپدردختر بصورت آني جواب نمي دادومي آمد با اهل خانه زن وپسرانش مشورت ميكرد بعداًازدائي تاعموعمه خاله وپسرخاله با همه صحبت مي كرد ونظر خواهي مي شد وقتي همه جواب مثبت مي دادند جواب را خانواده پسر مي دادواززماني كه جواب به آنها داد تازمان وروز وحتي فقط شب عروسي ،عروس وداماد ازنزديك باهمديگر ارتباط داشتندوالي رسم نبود تاقبل از عروسي با همديگر ارتباط داشته باشند واگرداماد به خانه نامزدش مي رفت نامزد يادرخانه پنهان مي شد ويااز خانه به خانه يكي ازبستگانش مي رفت .وهنگام برگزاري مراسم عروسي داماد نزد اقوامان مي رفت ويوزي مي گرفت.يوزي: مقدار كمك مالي ياجنسي بوده كه به داماد مي دادند .قواي هالو :يعني درآن زمان رسم بوده كه گاو،اسب ،بزوگوسفند،قاطر،ويا فرش ويا تفنگ بعنوان قوا يه دائي دختر مي دادند ومي گفتند قوا،بهاء دارد بايد دائي دختر دربرابراين قوا وسيله يا وسايلي يه خواهرزاده خود اهداءمي كردي .وبايد داماد دراختيار خانه پدرزن بودي براي كارهاي خانگي مثل ساختن خانه شخم زدن كشاوزي وغير ه كمكشان مي كرد بطوري كه چون داماد زياد كارمي كرد مي گفتند اگر خرنداري داماد بگير. ولي خانه پدر زن آنقدر داماد رادوست مي داشتند كه هرچه مي خوردند يا داشتند بخورند سهميه داما دويژه بوده .وبه داماد مي گفتند برو «خّسي تّپّنّك بخور» :خّسي يعني :مادرزن ،يعني برو آنچه را مادرزنت برايت برداشته وپنهان كرده برو وآن رابخور .وقتي پدر دختر بله را مي گفت پدر داماد زُون گِشون مي داد :يعني گاوي ياگوسفندي ياپول بعنوان زبان گشاده به دختر مي دادند ومادر دختر بعد ازكدخدايي :يعني اقوامان داماد مي آمدند مهريه وحق شيركه به آن شير بها مي گويند، مشخص مي كردند شروع به خريدن وسايل مرسوم آن زمان براي دخترش ميكرد ومقداري جوراب دستمال وروسري وپيراهن مي خريدند وهروقت دختر به خانه داماد مي بردند تحت عنوان رسه يعني هديه به اقوامان دختروداماد مي دادند .وروزي كه عروس را مي خواستن ببرند آرايشگر محلي مي آوردند وعروس را به رسم رايج كه آن زمان مرسوم مي كرد وبه رسم آن زمان آراسته مي شد وشبي كه دختر ازخانه پدر مي خواستند به خانه شوهر ببرند پسرعموي دختركه نابالغ بود وچون مي گفتند محرم بوددرخانه پدردختر آرايش مي كردند ودامادرا هم آرايشگر مرد به حمام مي برد واورا حمام است با پارچه اي كه درآن چند سكه پول وچند حبه قند مي گذاشتندوبه كمردختر مي بست ومي گفتند اين كار به سبب مباركي مي باشد يعني دختر براي انجام وظايف درخانه جديد وبراي مقابله با مشكلات كمربسته وآماده مي باشد وقند يعني مزه زندگي مشتركي چون قند شيرين باشد وعلت بستن به كمر توسط پسرعمو يعني پسرعمو مي گويد درزندگي ومشكلات آن چون كوه پشت سرت هستم وتا مراداري جاي هيچ نگراني برايت نيست .وقتي عروس راازخانه پدر بسوي خانه شوهر ومي آوردند تا به درخانه شوهر مي رسيد مي گفتند دم هونه گِرونيش چِنِ :يعني هديه مي خواهيم تاعروس وارد خانه شود كه پدرشوهرقول هديه ياپولي نقدي مي دادوعروس راوارد خانه مي كردند وهنگام ورود گوسفندي را مي كشتند بعنوا ن خونروش يعني باريختن اين خون قضا وبلاي براي زن شوهر اتفاق نيفتد.وازروزاول زندگي تا يك هفته غذاي عروس وداماد برعهده خانه عروس بوده بعد يك هفته دختر را به خانه پدرش مي بردند كه به واطلبيدن مشهور بوده بعدازاتمام حداقل يك روز ياحداكثر يك هفته مادرياخواهر ياخاله وياعمه داماد مي رفتند عروس رابه خانه شوهر مي آوردند بعداًآنچه ا زبرنج وگوشت وخوراكيهاي كه به خانه عروس داده بودند اضافه بودند به خانه داماد همراه با مقداري وسيله هنگام واطلبون هم همان پس پرده دختر بود بعدازيك هفته به دختر مي دادند .ودرهنگام زندگي مشتركي باپدر شوهر ومادر شوهر زن ومرد استقلالي دراستفاده وتصرف اموال نداشتند ومادر شوهر بصورت ارباب رعيتي با زن پسررفتار ميكرده كه قدما نقل مي كنند كه مي گويند حتي اگر فرزندكوچكي داشتند كه درگهواره هنگام گريه فرزند وشيردادن به آن كاملاًعروسها مختار نبودند ومي گفتند كه اتفاق مي افتاد كه شايد طفلي ازصبح تاعصر شايد يك بار ازگهواره درآورده مي شد وحتي درخوردن موادغذايي هم بصورت جيره بندي به شوهرتحت هيچ عنواني نمي توانست آشكارادردعواها في مابين مادر وهمسرازهمسرش دفاع كند زيرا اگرآشكارادفاع ميكرد مادرمي گفت مادروهمسررفتن به ديوان همسرسرافراز آمد مادر پشيمان ،ويا مي گفت شبگو روزگورا آنه غذامي دادند ومي گفتند هرچه گفتيم بايد پسر وعروس بدون چون چرا عمل كنند كه اين رسم مختص به لنده تنها نبود بلكه درتمام نقاط كهگيلويه رايج بوده است دليل اين بوده كه خودمادر شوهرها فبلاًبه همين سيستم حاكميت گرفتار بودند وعقده اي بودند ومي خواستند به اين روش عقده خودراخالي كنند.ودراين شرايط برد يعني زن وشوهرشب كه مي شود زن برعليه من مادر باشوهر صحبت مي كند وپسرم رابرعليه من تحريك كي كند .وزن بيچاره مي گفت ّخسي ايز ّنُم كه پُرخورم ميره ايزّ نُم كه لاغّرُم ،يعني :مادرشوهرمراكتك كاري مي كند ومي گويد كه شما زيادغذا مي خوري وپرخوري مي كني وشوهرمراكتك مي زند ومي گويد شما چون كم غذا مي خورد مرتب لاغر مي شويد. يعني زن بدبخت رانه شوهر ونه مادر شوهر درك نمي كنند .عروس درمدت 40روز ازرفتن به مراسمات عزاداري منع ميكردند چون مي گفتند اگر به قبرستان بروي ممكن است چله مرده تورا بگيرد وموجب نازايي توشود .افتادن دندانهاي شيري : وقتي بچه ها به سن هفت سالگي مي رسيدند ودندانهاي آنها شروع به افتادن مي كرد به بچه ها مي گفتند كه دندانهاي خود را درگيگاه بگذاريد وبگوييد.گيگاه دِندون حلواخّروّت دام دندون ريگ كوز وّم بِرِ چون اعتقاد داشتند دندانهاي شيري مقاومت ندارند وبايد دندانهاي كه بجاي آنها روييده مي شوند بايد دندانهاي محكمي باشند .گيگاه :يعني كودگاو *يعني اي كودگاو من دندان شيري كه فقط قدرت جويدن خرما وحلواراداشت به تودادم وازتومي خواهم دنداني به من بدهيد كه توانايي جويدن سنگريزه راداشته باشد .خوابيدن مرغ روي تخم ها : براي خوابيدن مرغ روي تخمها به اين شكل بوده كه اگر مرغي بعد مدتي تخم گذاري براي مدت از تخم گذاشتن خودداري مي كرد مي گفتند كه: مُرگِ كِرُك است وبراي اينكه ازكِرُكي سرد بشه يا مرغ چندين مرتبه درآب سرد حمام مي كردند ويا ازپرمرغ مي كندند وازسوراخهاي بيني مرغ رد مي كردند تا ازكِرُكي سرد بشه .راه مشخص کردن تعداد تخم مرغ وروش تبدیل تخم به جوجه :براي مشخص كردن تعدادتخم هاي كه آينده مي گذارد پرهاي دم آن مرغك را مي چيدند وآنها را مي شمردند هرچند دانه بودند تعدادتخمهاي آينده اش مشخص مي شد كه اين برايشان به تجربه رسيده بود .وقتي مرغ شروع به تخم گذاري مي كرد اولين مرحله ازتخمگذاري رابراي تبديل جوجه مناسب نمي دانستند چون مي گفتند اين تخمها تخم مرغ نوجواني مرغ مي باشد وتخمهاي مرحله دوم به بعدرا جمع آوري مي كردند تابقول خودشان مرغ كرك شود چند روزي ازكركي آن بگذرد تاكركي آن گرم شود بعداًدرقوطي ياجعبه ياكارتن مقداري كاه مي ريختند وپارچه ياگوني مي گذاشتند تخمها داخل جايگاه قرارمي دادند ومرغ راروي تخمه مي خوابندند تا بيست روزودراين مدت 24ساعتي يكبار مرغ رابراي مدت نيم الي يك ساعت براي تفريح وغذاخوردن وآب آشياميدن ومدفوع كردن آزاد مي كردند وجالب اين بود كه اگر مرغي ازگرسنگي تخم خود را مي خورد نوك منقارش مي سوختند ومي گفتند كرم غله خّر دي رُم مُرِگِ تيلّ خّر نّيرُم، يعني كرمي كه غلات گندم وجو رابخورد ديدم ولي مرغي كه جوجه خود را بخورد نديدم وقتي شبهاي باراني كه رعدوبرق بود وآسمان غرش مي كرد باوسيله به آن كارتن يا قوطي ويا جعبه مي زدند ومي گفتند كربوي گنگ بوي لال بوي نّشنِفي :يعني اي جوجه هاي كه درون تخم مرغ هستي شما كروگنگ ولال باشيد اين صداي رعدوبرق وغرش آسمان رانشنويد . چو ن اعتقاد داشتند صداي غرش آسمان موجب هلاك جوجه ها دردرون تخم مرغ مي شود . وقتي جوجه ازتخم بيرن مي آمدند تا يك هفته غذاي آنها پركونه پود وتا 40روز هيچ زن ودختري حق نداشت فوراٌبعد ازسرشستن به ديدار جوجه هاي كوچك مرغ بياييد چون معتقد بودند اگر كسي سرش شسته باشد وبه تماشاي جوجه بيايد تمام جوجه ها مي ميرند چون اين مسئله برايشان به تجربه رسيده بود ودراين مدت هم زياد احتياط كردند .كِرُك :به مدت زماني كه مرغ تخم نمي گذارد مي گويند .ديرُم :ديدن نّيرُم :نديدن خّر:خوردن نرفتن مرغ ياجوجه به آغل گوسفندان : چون معتقد بودند رفتن طيور خانگي به آغل گوسفندان موجب بيماري انگلي پوستي به نان شِشِكّ مي شود .ششِِكّ:شپش دامي كه مختص بزوگوسفندوبزغاله وبره مي باشد .پيش بيني بارندگي : درخصوص پيش بيني بارندگي قدما معتقد بودن اگر تابستان بادهاي هفت روزه كه معروف به باد چپ بودن اگر اين بادها درمدت اين هفت روز درسال مي وزيدند مي گفتند امسا ل وضعيت بارش وبارندگي خوب است ولي اگر باد ها نمي وزيدند مي گفتند كه اوضاع بارش درسالي كه درپيش داريم خوب نيست . واگر شبهاماه حلقه اي دور خود مي زد ودردرون حلقه ستاره زياد بوده مي گفتند سال امسالي خشكسالي است چون اطراف ماه خوشه وّرچين زياد است خوشه ورچين به كساني مي گفتند كه هنگام دروجووگندم پشت سركشاورزان خوشه هاي ازگندم وجوي كه مي افتاد آنها رمي داشتند .ولي اگر درحلقه اي كه دراطراف ماه بود ستاره ديده نمي شد مي گفند امسال سالي پربارش است مردم سيرهستند كسي دنبال برچيدن خوشه نيست .صداي روباه درشب و خاموش صداي شغالهادرشب : قدما درلنده مردم معتقد بودند كه اگر شب روباه ازقسمت شمال به طرف مغرب زوزه مي كشيدو مي آمد كه بقول خودشان شمال نقطعه اي بنام بّنگّرودون ودر قسمت مغرب قناتي بود كه محل آب شرب وغسل دادن ميتها بود مي گفتند كه اگر ازقسمت بّنگّرودون صداكند بطرف پايين بيانگر فوتي كسي اراهالي اين شهر مي باشد وهنگام زوزه كشيده برهمه ايجاب مي كرد كه بگويند وّخيراوميِ وخيربِرّ يعني اي روبا ه انشاءالله آمدن ورفتن همراه با خير وخوشي براي اهل اين محل باشد .وازديگر اعتقادات اين بود هنگام تقسيم جو يا گندم درون خرمن مي گفتند بايد اين تقسيم شب باشد تا روبا ه بياييد وزوزه بكشد چون همراه بايان زوزه كشيدن خير وبركت براي اين خرمن مي باشد . ازديگر اعتقادات اين منطقه اين بوده كه وقتي شب صداي شغالها آزاردهنده بود مي گفتند وقتي شغالي شروع به زوزه كشيدن كرده كفشهاي خودراوارونه كنيد صداي شغالها قطع مي شود كه اين براي مردم حال حاضر هم به تجربه رسيده است .مسافرت وخواب بدبودن ستاره براي انجام كارها : ازاعتقاات ديگر اين محل اين بوده كه براي شروع هركاري يا مسافرتي ويا رفتن به خانه جديد ويا تابستان شروع مي شد مي خواستند بيرون بخوابند ويا دراتمام تابستان كه مي خواستند داخل بخوابند به ملا يا تقويم دان آن منطقه رجوع مي كردند ومي گفتند براي بگو كه ستاره دركدام طرف مي باشد چون اين اعتقاد راداشتند كه مي گفتند :*روز روزِ خدايّه پُرس کن ببين ستاره كجايّه *قّرّ بّس قِطارّ ّبس زيرّ بي زِنارّ وّش گِرُم سفرمزن ري وري ستاره * درست روز مخصوص خدامي باشد اماپرس ببين ستاره دركدام طرف مي باشد *شخصي درجنگ كشته شده دليلش را مسافرت روبروي ستاره مي دانستند كه اين شعرفوق راگفته بودند ومعني شعر اين است قطاروزناره رابه قدرابست به ايشان گفتم كه روبروي ستاره مسافرت نكن .آداب ورسوم مردم لنده درخصوص دهه محرم وعاشورا : ازديگر اعتقادات اين مردم اين بوده كه شبهاي محرم دردستجات زياد به سينه زني وزنجير زني مشغول بودن تا شبهاي تاسوعا وعاشورا دراين دوشب بعد اتمام سينه زني به دوسته تقسيم مي شدند وتا نزديك صبح اين اشعار را مي دادند امشب تاسوعاست يامحمدامحشركبراست يامحمدا ،ولي درشب عاشورا مي گفتند امشبي را شه دين درحّرّمّت ميمانست مكن اي صبح طلوع مكن اي صبح طلوع ، فرداحسين سّرمي دهد عباس واكبرمي دهد ،زينب اسيرمي ورد واي زبي برادري ،فردا حسين بي یاورست فرزند زهرا بي سراست ،اي فاطمه مينا د ُرنگ حسن كشتن مِنِ جنگ ،گِلي را كه حسين بو مي كرد شمر باچكمه لگد كوب مي كرد .اين مراسم ادامه داشت تاپاسي ازشب صيح عاشورا بعد مراسم سينه زني وزنجيرزني بعد ظهر عاشورا مراسم تعزيه را انجام مي دادند صحنه كربلا را نزديك به واقعيت به تئاترنشان می دادند وبعد از مراسم تعزيه به خيمه ها حمله ورمي شدند وخيمه ها را آتش مي زدند ومي گفتند آتش زديم به خيمه گاه کشته شدن آل عبا بعداٌاسيران را مي گرفتند ومي بردند شب آنها به خرابهاي شام مي آوردند ومرسم شام غريبان رابرپامي كردند وحتي هنگام اربعين مراسم برگرداندسرامام حسين ار شام به كربلا را به نمايش درمي آوردند .اعتقادبعضي طايفه ها به ناميمون بودن روز چهارشنبه : ازديگر اعتقادات اين شهر طايفه بنام تيله كوئي هستند كه اينا ن معتقد هستند روز چهارشنبه روز ناميموني براي اين گروه مي باشد پس اين طايفه درروزچهارشنبه هيچ اموري كه بر مبناي ساخت وساز عروسي مسافرت خريد فروش شروع بكار جديد انجام نمي دهند چون براي خود وپيشينيان آنها تجربه شده كه انجام اين كارها برايشن ناميمون بوده است .طايفه درروستاي مونه هم شبيه به اين طايفه روز دوشنبه برايشان نحس وناميمون است كه اينها دراين روز دست به هيچيك از كارهاي كه درمتن فوق براي تيله كوئيهاست هم انجام نمي دهند .درخصوص اعتقادات مردم در تحويل سال نو: مردم اين منطقه اعتقاد داشتند وقتي سال نو تحويل شود درهمان ساعت تحويل سال و دو ستاره به نامهاي زهرا ومشتري يكديگر راملاقات مي كنند وهركسي موفق به ديدن اين صحنه ملاقات اين دوستاره شود هرآرزوي دردل داشته باشد وازخدا بخواهد برآورده مي شود .بطوري كه مي گفتند پيرزني بدون دندان دلش مي خواست پرآغلش ميش باشد وقت ديدن اين دوستاره ، مي خواست بگويد خدايا فردا آغلم پراز ميش باشد اشتباهي گفت فرداپرآغلش ميخ باشد صبح متوجه شده كه آغل گوسفندانش پراز ميخ مي باشد .واين شعر رادرمورد اين ملاقات درساعت تحويل سال نومي گفتند رفيقي مون چِ خّشِ وُ ديري مون گِرونِ چي زهرا وُ مشتري سالي بينِ مون :يعني دوستي ورفقاقت ما آنقدر شيرين ودلچسب است كه مثل زهرا ومشتري وعده ملاقات وديدار ما هرسالي يكبار مي باشد سقوط شهاب سنگ درشب درزمان قدین درشهر لنده معتقد بودند که اگر شب شهاب سنگي ازآسمان سقوط مي كرد ودرآسمان به هرجهتي كشيده مي شد مي گفتند اين به معني است كه بزرگي يا شاهي از آن كشور يا آ ن منطقه ای که ستاره کشیده می شد فوت مي كن د .درخصوص فصل زمستان:مردم معتقد هستند كه فصل زمستان شامل چله بزرگ وكوچك وبهار هستند .به اين شكل كه ازاول ديماه تادهم بهمن ماه را جيه بزرگ مي دانند يعني چون چهل روز است به آن چله گپو يا چله بزرگو مي گويند وازيازده هم بهمن تاآخر بهمن راجزچله كوچك مي دانند چون ازشروع چله كوچك هواسردمي شود اعتقاد دارند كه چله كوچكه به چله بزرگه مي گويد اي پيرهُر،هِروتونّتّرِسي دالو وپيرمرد را سركِچِك چاله بنشوني وجّوونّ كاري كني كه جِلِ گاوخُش بدوزه. يعني اي پيرازكارافتاد شما اين هنر رانداشتي كه كاري كني تاپيرزن وپيرمرد ازشدت سرما روي سنگهاي دور بخاري هيزم سوز بنشينند وجوانان ازسردي لباس محكمي كه درزمستان باآن بد ن گاوهارا مي پوشانند بدور خود بدوزند دالو:پيرزن جل :لباس مخصوص گاو كچك :سنگهاي كه بعنوان سه پايه ازآنهابراي پختن غذااستفاده مي كردند وخش :به خودش چاله :بخاري هيزم سوز قبلي كه دروسط خانه بودند ومعتقد بودند وهستند كه از11بهمن تا20بهمن را اززمستان وبقيه راازبهار مي دانند وچون نزديك عيد هواسرد است مي گويند دّمّ دّمِ نوروزجُلِ گا وّخُت بدوز .يعني نزديكهاي عيد نوروز ازسرمايي لباس مخصوص گاورابه دوربدنت بدوز .وازاعتقادات ديگر اين است كه معتقد بودند دراتمام چله بزرگ وشروع چله كوچك آتش به زيرزمين مي رود وزمين را گرم مي كند درنتيجه علفها وردختان ازخواب بيدار مي شود وشروع به حركت مي كنند واين شعر را مي گويند ّارمّليلُم رو،مُرّمليلُم رو دِل وّكي كِنُم خّش تّچِرايِ بّن وُ بّلي عالّمّ ايزّنُم تّش يعني مي گفتند زني دوپس به نام ارمليل ومرمليل داشته كه اول زمستان گم شدند اين مادر ازاول زمستان تاروز دهم بهمن دنبال پسرانش مي گشته اما آنها را پيدا نكرده واين شعرراگفته ،اي ارمليل ومرمليل چون شما گم شديد وپيدا نشديد بعدازشما من دل به چه چيز يا كسي خوش كنم من ازغصه شما من چوبهاي بن وبلوط را آتش مي زنم وبا آن آتش تمام عالم ا مي سوزانم معتقد بودند كه آن مادر هرسال مي آيد وآن آتش راروشن مي كند تازيرزمين برود ودرختان وگياهان زنده شوند .بن :بنك بلي :بلوط
خش :خوشحال تچراي :چوب آتش گرفته درخصو ص شیون کردن بر مردگان : ازرسمهاي ديگر مردم اين بوده كه معتقد بودند زنان شيون كردن راازگاوهايادگرفتند چون وقتي گاوي ازبين مي رفت وجسد اودرصحرا مي انداختند بقيه گاوهابرسر اين گاو دادفرياد مي كردند ودمهاي خود را تكان مي دادند وبادست زمين را مي كندند پس زنان هم این روش شیون کردن را ازاین حیوان آموختند .:دوقلو زاییدن گاو ازرسمهاي ديگر اين بوده وقتي گاو مي زاييد ودوقلو مي آورد اين زادولد را بسيار ناميمون مي دانستن فوراٌيكي از گوساله رابراي رفع قضا وبلاي اهل خانه برشاخ مادر گوساله سرمي بريدند تاقضا وبلا رد شود .دست برزمین زدن اسب :درقدیم مردم لنده وروستاهای اطراف معتقدبودند که اگر اسبي مرتباًدستهاي رابرزمين مي زد مي گفتند بيانگر مرگ يكي ازاهل خانه كه بيشتر مربوط به صاحب اسب مي شد چون معتقد بودند اسبها اخباری از غيب مي داند .گریه زیاد کودک :اگركودكي زياد گريه مي كرد مي گفتند گِرّیي شد مي گفتند گريه اين بچه بايد بوسيله درختي بنام دِرّ برطرف شود مي آمدند مقداري از لباس كودك را به كسي كه ناشناس باشد مي دادند ومي گفتند تو درفلان باغ درخت دِرّ وجود دارد برو اين لباس راببند وبگو دِرّ بِوّ گِرّ تاسه بار بعداًاين بچه بهانه گرفتن وگريه كردن رافراموش مي كرد .درِّ بِوّگِرّ :يعني ايدرخت دره گره وبهانه اين كودك ازشیر بگير .ازرسومات ديگر مردم لنده قبلاٌاگر گوسفدي يابزي وياگاوي را مي گشتند فقط صاحب دام به اندازه خوردن خودش برمي داشت بعداًفرياد مي كرد اي همسايه هركس بياييد وگوشت براي خوردنش ببرد هركس مي آمد به اندازه مصرف خانواده مي برد .ويادرزمستان مخصوصاٌروزهاي باراني به ترتيب هرخانه براي صبحانه آش كارده يا محلي هره مي گفتندازبرنج وكارده وسير وآبليمودرست مي كردند .صبح زود زن خانه بلند مي شد وآنراگرم مي كرد وبراي تمام همسايگان واقوامان وخويشان مي بردند واز آن مي خوردند .مي گفتند خاصيت كارده اين است كه به كليه كمك مي كند وموجب تقويت كليه ها مي شود .عزاداري: قبلاًاگر كسي ازدنيا مي رفت تاهفت روز درمسجد مردان ودرخانه زنان عزداري مي كردندوبعد هفت روز آرايشگر مردمحل را مي بردند وسروريش صاحبان عزا رااصلاح مي كردند وزني هم مي رفت زنان صاحب عزا واداربه حمام كردن مي كردند وتمام بستگان تا چهلم يا سالگرد به احترام شخص شده لباس سياه مي پوشيدند وبعد سالگرد وياقبل سال نو يك نفر داوطلب مي شد يك يادوپيراهن مردانه وزني پيراهن زنانه مي گرفتندوبه خانه صاحبان عزا مي رفتند ولباسهاي آنها راعوض مي كردند بعداًصاحبان عزا خودشان نزد بستگان وآشنايان مي رفتند ولباسهاي آنان راعوض مي كردند . اگرزني شهر فوت مي كرد بعد از سالگرد بزرگان طايفه مي نشستند آن زن رايابه برادرشوهر ياپسربرادر وياپسرخواهروبالاخره به يكي ازافرادطايفه مي دادند مخصوصاًاگرفرزندي يافرزنداني داشته مي دادند چون مي گفتند به زني بيوه مي گويند كه برادرشوهرنداشته باشد .وقتي كسي فوت مي كرد بعدازخاك سپاري دوياچند سنگ ريزه ازقبرمي آوردند ودرخانه صاحب عزا مي انداختند مي گفتند تاديگر براي اين خانه مصيبتي بوجود نياييد .علائم آمدن میمان : وقتي نان مي پختنداگرخمير مي پريد مي گفتند ميمان براي ما مي آيد ويااگرموي سر،زن صاحب ازخانه اززيرمقنعه به طرف بيرون مي پريد هم دال براين بوده كه مهمان براي خانه مي آيد .واگركف پاي كسي حالت لرزش بوجود مي آمد هم دال برآمدن میمان براي صاحب خانه مي دانستن واعتقا دداشتن ميهمان عزيز خداست وهرخانه ميمان داشته باشد نشانه اين است،كه خدادوستش دارد چون مي گفتند هركس راخدادوست داشته باشد ميمان برايش مي فرستد .اگرمیمان احترام شود یانشود چون شیپورچی است :اين داستان را مي گويند كه براي شخصي ميمان آمده وقتي ميمانها وارد خانه شدند گفت بفرمائيد اي شيران من وقتي غذا خوردن وقت خواب بود گفت برويد بخوابيد اي شتران من وصبح بعد از صبحانه ميمانها خداحافظي كردند گفت به سلامت اي شيپور چيهاي من ميمانها گفتند راز اين امر چيست ماازديشب تا حال ،شيروشتروشيپورچي شديم ،صاحب خانه گفت ميمان وقتي وارد خانه مي شود آنقدر عزيزوبا ابهت است كه همانند شير مي باشد اماوقتي غذاخورد مثل شترهرجاباشد مي خوابد ولي وقتي خداحافظي كرده اگر صاحب خانه احترامش كند همه جا تعريف اين احترام رامي گويد واگر بي احترامي هم بيندهم همه جا اين راتعريف مي كند به اين خاطربه ايشان شيپورچي مي گويند .تشخیص میزبان خوب ،یابدمیزبانی: ازديگراعتقادات اين بوده براي تشخيص خوش ميماني بابعد ميماني اگركف پاراخارش كنند اگركسي خوشش بياييد وحساسيت نداشته باشد اور فردي ميمان دوست مي گويند واگر حساسيت نشان دهد وي رافردي بد ميما ن قلم داد مي كنند . اگرپشت ابروي كسي لرزش داشته باشد تكه اي علف خشك راپشت پلك وزيرابرو مي چسبانند تاازلرزش جلوگيري شود . وازديگر اعتقادات اين است كه وقتي غذايي يا چيز خوردني دردست كودكي بگذارند می گفتند بسم الله ، او پدرت وآن هم مادرت هستند درصورتيكه پدر يامادر واقعي درآنجا نبودند ، وچون معتقد بودند که بچه که پدرومادرش زنده باشد نیازی به مساعدت غذایی دیگران ندار د وغذارا به بچه يتيم مي دهند .تولد نوزاد :وقتي دختري ازدواج مي كند بعدازازدواج حامله مي شود اولاًخبر حامله شدن وبچه اول براي پدرمادر دختر بسيار مسرت بخش مي باشد وقتي ازحامله شدن باخبر مي شوند ديگر سخت ازدختر مواظبت ومراقبت ويژه مي كنند.ورسم اين است كه بچه اول راخانواده دختر گهواره وسايرمايحتاج پوشاكي بچه را باهماهنگي وهمكاري دخترآماده مي كنند ،تاروز وضع حمل وقتي بچه بدنيا بياييداگر دختر باشد قبلاًسه شب براي كشيك مي دادند واگر پسربوده برايش هفت شب كشيك مي دادند وقتي پسربوده برايش حيواني ذبح مي كردند وقسمتي ازگوشتش رابراي كساني كه كشيك مي زدند كباب ميكردند وقسمت ديگر رابين فقرا تقسيم مي كردند قبل تا حال پيش دعانويسان محلي مي رفتند وبا نخهاي سفيد وسياه (چله بر)درست مي كردند كه دعايي مي خواندند كه تا چهل روز تمام شود ازآزار واذيت اجنه وپري درامان مي باشند چون معتقدبودند مخصوصاًدراين چهل روز بيشتر مودآزارو اذيت را اجنه وپري واقع می شوند . قبلاًگهواره ومادر بچه رادوربندي بنام ِوريس قرارمي دادند ومي گفتند كه اجنه هم نمی توانند ازاين طناب عبورکنند وارد دايره كه گهواره ومادر پچه است شوند وبعداًتا چهل روز زنگوله بزرگي به اسم كوس قرارمي دادند وشب تا صبح هروقت اين بچه بيدار مي شد اين كوس رابه صدادر مي آرودند چون معتقد بودند با به صدادرآوردن اين كوس باعث مي شود كه اجنه وپريان فراركنند .وازديگر رسومات اين بوده وهست كه زنان طايفه وبقيه دوستان زن به ديدار خودش وفرزند ش مي روند وهدايايي كه شامل پول ولباس براي بچه مي باشد مي آورند بعد از چهل روز زن وفرزند را به خانه شوهر ش مي آورند .ِوریس: طناب که زنان ازموی بزمی بافتند غذای اضافه شب برای مصرف روزبعد :قبلاًدرشهرلنده رسم بود غذای که شب اضافه می شد وبرای مصرف وعده بعد استفاده کنند شب برآن غذاسوره توحید رامی خواندندوسوزن قفلی یا سوزن خیاطی درآن فرو می بردند چون معتقد بودند اگر این کاررا نکنند شبانه اجنه می آیند وازغذا می برند سوزن ویاسوزن قفلی برای این بودکه معتقد بودند اجنه از آهن آلات می ترسد واین کار باعث می شد که به اعتقاد خودشان غذا سالم بماند واجنه قدرت تصرف به آن رانداشته باشند چون معتقد بودن که اجنه شب ازغذای مانده می خورند وبرای اینکه ما متوجه نشویم دوباره آن رادرهمان ظرف استفراغ می کنند .شنا کردن گنجشک درفصل پاييز: درشهر لنده قدما معتقد بودن که هروقت گنجشک در ماه مهرماه شروع به شنا کردن نمايد نشانه باران زود هنگام است وبراين باور هنوز هم اعتقاد راسخ دارند چون می بینند بعداز شنا کردن گنجشکان یک هفته الی دوهفته بعد باران شروع به باريدن می کند .زاييدن گاو (گوساله دوقلو) :درقدیم درلنده اگر گاوی دوقلو می زایید معتقد بودن که موجب بلایی برای صاحب خانه می شود ویکی ازگوساله ها راذبح می کردند وخونش رابرشاخ می ریختندتاقضا وبلااز خانه و گاوصاحب خانه رفع شود . دودکردن کله پاچه بز یا گوسفند :درقدیم درلنده مرسوم بوده برای باعبان ها که بخاطر تبدیل شدن گل مرکبات به میوه ،هنگام بهار که درختان مرکبات گل درست می کردند باغبان از قصابی کله پاچه ای می گرفت وآن رادرباغ می برد با روشن کردن آتش موهای کله پاچه را می سوزاند تابوی حاصل ازسوزندان موهای کله پاچه ویا باجابجاکردن آتش دراطراف باغ بوی کله پاچه به همه درختان باغ برسد چون معتقد بودن که بوی کله پاچه موجب به بارنشستن درختان می شود . دود کردن دینشت (اسفند )در شب چهارشنبه :درقدیم وحالا درلنده مرسوم بوده که شب چهارشنبه (سه شنبه شب )عصرموقع اذان مغرب مقداری ذغال آتش می زدند ووقتی روشن می شدند مقداری اسفند روی آنها می ریختند تادودشوند سپس آن دود رادرخانه می چرخاندندتا بوی ودود همه فضای خانه راپرکند زیرامعتقد بودند بوی اسفند موجب فراری دادن اجنه از خانه می شوند وبرای اهل خانه مبارک است . سیزده بدر رفتن :ازاعتقادات قدیم درلنده این بوده که هرقت سیزده نوروز به صحرا می رفتن زنان تازه ازدواج کرده یا زنی که دیرحامله می شد وقتی به صحرا می رفت علف رادست می گرفت می گفت ای سیزده بدر من امسال آمدو به امید اینکه سال آینده بچه ای دربغل داشته باشم ودوبار برای تفریح سیزده نوروز به صحرا بیایم براین باور بودند که خداوند دعایش رامستجاب می کند چون امروز با آرامش خاطر به درگاه خداوند دعامی کند . چراغ روشن کردن روری قبر:درقدیم درلنده مرسوم بود هرکس فوت می کرد تا یک هفته چراغ فانوسی برقبرش روشن می کردند برای این کارشان دودلیل داشتند یکی چون فبلاسیمان نبوده می گفتندممکن است شب حیوانات درنده وگوشتخوار بیایند وقبرراسوراخ کنند وبه بدن میت آسیب برسانند ودیگری می گفتند چون تازه فوت کرده است باید چراغش خاموش نباشد وبقیه اموات متوجه شوند که شخص دیگری به آنها پیوسته است . نمک دادن به گوسفندان وسرصداکردن گاو:درقدیم درلنده مرسوم بود بین دامداران که برای اینکه گوسفندان یا بزهای آنها زود آماده جفت گیری برای حامله شدن شوند درطول یک هفته صح یا عصرها که ازچراگاه برمی گشتند مقداری نمک به آنها می دادند چون معتقد بودند که نمک هورمونهای جنسی آنهارا تحریک می کند وارگانسیم بدن راوادرمی کند تازودتر حیوان آماده برای جفت گیری وحامله شدن شود . وازدیگر اعتقادات این بود که وقتی گاوی یک مرتبه شروع به سروصداکردن کند وصدای بع بع آن تکرای ودریک نصف روز یایک روز کامل ادامه پیداکند معتقد بودن که آماده برای جفت گیری وحامله شدن است وفوراگاو را پیش گاو نر می بردند وبعداز جفت گیری گاو حامله وبرای زاییدن می شد . راه تشخیص حامله بودن بز یاگوسفند :دامداران درقدیم درلنده برای تشخیص اینکه آیا گوسفند ویابز حامله است یانیست صبح مقداری کمی نمک به گوسفند می دادند ودست زیر شکمش می گذاشتند اگر گوسفند حامله بودبچه گوسفند زیردست دامدارتکان می خورد واگر حامله نبود هم مشخص بود زیرامعتقد بودند که نمک موجب تحرک نوزاد گوسفند درشکم مادرش می شود . بچه اول هر انسان: درقدیم معتقد بودن که بچه اول انسان مانند نان اول که زنان نان محلی می پختند که بوسیله تاوه یا تنور محلی که قبلابا هیزم یا کود گاو وگوسفند نان می پختند چون اولین نان که درتنور می گذاشتند میزان گرمی تنور برایشان مشخص نبود یا نان اولی تنور بسیارگرم بود می سوخت ویا هم تنور سرد بود آنطور که می خواستند نان پخته نمی شد ویا هم گرمای تنورمناسب بود ونان آنطوریکه می خواستند پخته می شد پس معتقد بودن بچه اولی هرانسانی مثل نان اول است یا بچه ای عاقل ودانا واهل فهم کمال است مثل نانی که خوب می پخت یا آدم شرطلب وناسازگار برای جامعه ومشکل ساز برا ی پدرومادر مثل نانی که می سوخت یا هم فرزندی ساده لوح وزود باور که حرف هرکس را می پذيرد وبه خوب يابد بودن آن کاری ندارد مثل نان پخته نشده پس می گفتند هرکس نان اولیش خوب پخته شود آدم خوش شانسی است مثل آدمی که بچه اولش شخصی عاقل ودانا باشد .
کد خبر: ۳۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۴
اوای دنا- بهرام پارسا :جناب استاندار و نمایندگان استان با عرض خسته نباشید و دست مریزاد در مدت این چندروز. ولی حقیر به عنوان یک شهروند چند جمله خدمتتان عرض مینمایم ولی قبل از آن رهنمودههایی از مقام عظمای ولایت را در مورد سفرهای استانی ریاست محترم جمهور برای شما ومخاطبین میآورم وبعد چند حرف از این حقیر بشنوید .(((((نکته لازمی که باید عرض بکنم، این است که مردم به این وعدهها و به این سفرهای استانیِ پُربرکت، حقیقتا امید بستهاند؛ کوشش کنید این امیدها برآورده شود. مبادا در هر بخشی از بخشها طوری عمل شود که مردم احساس کنند که امیدوار نیستند. هم اکنون خوشبختانه مردم امیدوارند؛ این را ما از طرق مختلف و با نشانههای گوناگون به دست آوردهایم.)))) بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت 85/6/6 ((( یک مجموعه کاری درست کنید، بنشینند واقعا طرحهای نیمهتمام را- حالا یک رقمی هم ذکر کردند که فلان تعداد طرحهای نیمهتمام داریم- اولویتبندی کنند؛ کدامهایش اولویتدار هستند، کدامهایش وعده بیشتری داده شده یا توقع بیشتری از سوی مردم وجود دارد، اینها را مشخص کنید، به آنها بپردازید. این را مقدم کنید بر طرحهای جدید. چقدر خوب است که همه وعدههایی که دولت به مردم داده، عمل بشود. اگر چنانچه وعدهای به مردم داده بشود و عمل نشود، این، مشکلات درست خواهد کرد؛ نه فقط نسبت به دولت بلکه به نظام.))) بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت 1390/-((( سفرهای استانی آقای رئیسجمهور و هیأت دولت، جزو کارهای خیلی خوب است. رفتن در میان مردم و حرفها را بیواسطه از زبان آنها شنیدن، خیلی در شکل بخشیدن به انگیزههای آن کسی که کار متوجه به اوست، تأثیر دارد. البته در کنار این کار، 2چیز را حتما رعایت کنید: یکی اینکه با یک گفته ناسنجیده، توقعی را که قابل برآورده شدن نیست یا به زودی قابل برآورده شدن نیست، در مردم زنده نکنید، تا تلاقی بین قول و عمل از نظر مردم ناممکن جلوه نکند. دوم اینکه این خدمت رسانیها- که کارهای نقد و نزدیک و شبیه مُسکن است- نباید موجب شود که شما را از کارهای زیربنایی و اساسی باز بدارد؛ ما به هر دو کار احتیاج داریم؛ نه باید فقط چسبید به کارهای زیربنایی و از نیازهای روزمره مردم غافل شد- که این بسیار چیز خطرناکی است- و نه عکسش درست است که ما سرگرم شویم به کارهای امداد و فوری و اضطراری. به این 2نکته حتما توجه شود.)))) بیانات در دیدار استانداران سراسر کشور 1384/12/18 واما بعد این چند روز خیلی زحمت کشیدید وخسته شدید وبعنوان یک شهروند کهگیلویه ای از شما تشکر میکنم چون به اندازه ی کافی بعد از حضورتان دراستان زیبای من تمام هم وغم خود را برای رفع مشکلات ومحرومیتها واز همه ی پتانسیل ها استفاده میکنید وخواهید کرد . واما یک سوال از حضور شما وباعرض شرمندگی و آن اینکه ما حصل سفرهای جناب دکتر احمدی نژاد به استان کهگیلویه وبویراحمد چه بود ؟میدانم که میگویی آنوقت من نبودم و از مدیران قبلی باید پرسید .ولی جناب استاندار شما یک مقایسه ی سطحی بین سفر چند روز پیش جناب احمدی نژاد به مازندران و به دومین استان نفت خیز ایران (کهگیلویه و بویر احمد) داشته باش . جناب نیکزاد در استان ما اگر اشتباه نکنم یک کارخانه ی سنگ شکن ویک جایگاه سی ان جی و درشهرستان کهگیلویه هم پل گاودانه که اینقدر رسانه ای وکبکبه ودبدبه داشت وشاید من نمیدانم طرحهای دیگری هم افتتاح شد . جناب استاندار در 4 سفر ریاست جمهوری محبوب به استان من در زادگاه من ((بخش چاروسا))چه پروژه هایی افتتاح یا کلنگ زنی شد ؟ در لنده چه کارهایی صورت گرفت ؟ جناب استاندار در یاسوج 27 ستاد ارتباط مردمی داشتیم . در کهگیلویه چندتا؟ یه سوال کنید ببینید چند نفر توانسته اند جناب فروزنده را در شهرستان کهگیلویه ملاقات کنند ؟ جناب نیکزاد عزیز از اینکه شما آدم زحمتکش ودلسوز وپرتاشی هستید شکی نیست .جناب نیکزاد عزیز آیا این با عدالت ،دولت عدالت محور و مهر ورز همخوانی دارد ؟ وسوالهای دیگر ؟با پوزش
کد خبر: ۲۸۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۲۹
اوای دنا: رئیس جمهوری اسلامی ایران در ادامه دور چهارم سفرهای استانی هیات دولت صبح امروز (چهارشنبه) وارد یاسوج مركز استان كهگیلویه و بویراحمد شد. محمود احمدی نژاد' در بدو ورود به فرودگاه یاسوج از سوی آیت الله 'سید كرامت الله ملك حسینی' نماینده ولی فقیه در استان، 'اكبر نیكزاد' استاندار كهگیلویه و بویر احمد و جمعی از مسوولان محلی مورد استقبال قرار گرفت.
رئیس جمهوردر جمع خبرنگاران گفت: اینکه در جمع مردم این استان که جمعی از بهترین ملت ایران از مردان و زنان مومن با صلابت پرتلاش مقاوم و خارچشم استعمار و دشمنان ملت بودندحضور یافتم خوشحالم. مردم این استان وجودشان سرشار از سرافرازی و برکت و رحمت است. وی ادامه داد: همت بلند این مردمان به بلندای کوهساران و قلب پاکشان به پاکی چشمه ساران و اخلاق سبزشان به سرسبزی دیار مجاهدان کهگیلویه و بویراحمد است. آنها در برابر همه فاسدها و قدرتهای بزرگ ایستادهاند. احمدی نژاد افزود: در این سفر چندین برنامه پیگیری خواهد شد و افزودوزرا و معاونین از روز گذشته در شهرهای مختلف حضور پیدا کرده و ضمن دیدار با مردم در جریان انجام پروژهها از نزدیک قرار میگیرند. پلاکارهای و بنرهای خوش آمدگویی زیادی در مسیر استقبال از دکتر احمدی نژاد در یاسوج به همت مردم شریف این شهر نصب شده اما یک بنر که به زبان لری نوشته شده خودنمایی میکند که به شرح زیر است: "ما لر مهمان نوازیم و نسل آریا پاشه اینیم سر تیه هر کس ریا ایما بیا"(ما لر مهمان نوازیم و از نسل آریا پایش را روی چشمان ما میگذارد هر کس به سمت ما بیاید. )در خروجی فرودگاه یاسوج تجمع جمع کثیری از مردم این شهر حرکت کاروان رئیس جمهوررا که قراراست از میدان جهاد به سمت میدان شهدا و سپس به سمت ورزشگاه تختی حرکت کند مختل نموده و دقایقی است خودرو وی متوقف شده است. مردم با شعارهای خوش آمدگویی به بیان برخی از مشکلات خود و ارائه نامه هایی در این خصوص مبادرت می کنند و مسیر استقبال به شدت با ازدحام جمعیت مواجه است.
کد خبر: ۲۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۲۳
اوای دنا-معاون سیاسی وامنیتی استانداری كهگیلویه وبویراحمد گفت: رییس جمهوری و هیات دولت اواخر هفته جاری به كهگیلویه وبویراحمد سفر خواهد كرد. وی افزود: بررسی پروژه های سه دور گذشته ، دیدار عمومی با مردم ، سفر به شهرستانهای مختلف استان ، دیدار با نخبگان ، علما و روحانیون و دیدار با خانواده معظم شهدا از مهمترین برنامه های پیش بینی شده سفر رییس جمهوری به كهگیلویه وبویراحمد است. رهنما اظهار داشت: بدون شك با اتخاذ تصمیمات و برنامه های راهبردی هیات دولت در این سفر به فرایند توسعه همه جانبه استان در حوزه ها و بخشهای مختلف كمك خواهد كرد.
رئیس جمهور قراربود مدتها پیش به استان سفر نماید که 2 بار سفر ایشان به تعویق افتاد.
مردم استان کهگیلویه وبویراحمد بی صبرانه در انتظار رئیس جمهور محبوب و هیئت دولت می باشند.امیدواریم مسولین استانی از این فرصت طلایی نهایت استفاده را بعمل آورند.
کد خبر: ۲۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۱۹
اوای دنا-مهدی گلالی تراب:انتخابات نمود دخالت مردم در امور سیاسی است. انتخابات نمود ازادی سیاسی در هر کشوری است. با نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی تب و تاب فعالیت های انتخاباتی در استان به اوج خود می رسد. بعد از اعلام رسمی حجت الاسلام و المسلمین محمد موحد مبنی بر شرکت در انتخابات اتی این حساسیت دوچندان شده است. بالاخره بعد از مدتها بحث و جدل موحد به طور رسمی با انتشار بیانیه ای حضور خود را در انتخابات اعلام کرد. موحد بعد از دیدار با مردم چرام و لنده این حضور را علنی کرد. اما به راستی چرا موحد فعالیت های انتخاباتی خود را از لنده شروع کرد و چرا بعد از دیدار با مردم لنده به طور رسمی حضور خود را اعلام کرد ؟ در چرایی این کار میتوان چندین نکته را بیان کرد. موحد در دوره های قبل در شهر لنده حرف اول را میزد. . در دوره قبل که انتخابات بدون حضور ایشان برگزار شد مردم لنده به نماینده فعلی رای قاطع ندادند. و این نشان داد که هنوز جایگزینی برای موحد در بین مردم لنده نیست. در این دوره شیخ نظری نیز از شهر لنده اعلام موجودیت کرد.
شیخ نظری که با تکیه به ارای لنده پا به عرصه انتخابات گذاشت ، حالا با حضور موحد سدی بزرگ را در جلوی خود می بیند. او انتظار داشت که موحد در این دوره حضور نیابد. اما استقبال گرم مردم لنده از موحد نشان داد که به احتمال قوی موحد هنوز پایگاه محکم خود در شهر لنده را از دست نداده است. در اینکه موحد در انتخابات اتی در شهر لنده و منطقه طیبی رای بالایی خواهد داشت شکی نیست اما ایا موحد می تواند همانند دوره های قبل اعتماد مردم طیبی و به خصوص مردم لنده را جذب کند ؟ این سوال تا حدودی در استقبال مردم لنده از موحد جواب داده شد. محبوبیت نماینده فعلی جناب اقای بزرگواری در شهر لنده به پایین ترین حد خود در طی چهارسال گذشته رسیده است. دلیل این کار بر هیچ کس پوشیده نیست.
مردم لنده خواسته هایی داشتند که بزرگواری اجابت نکردو در کمال تعجب به همه خواسته های مردم لنده پشت پا زد و عملا باشهر لنده نوعی قهر سیاسی کرد.مردم لنده انتظار داشتند که لااقل جلوتر از چرام شهرستان شوند . انها به هیچ وجه شهرستانی چرام را زیر سوال نبردند. ولی سوال اساسی از جناب اقای بزرگواری این بود که چرا شهر لنده شهرستان نشد ؟ پس مولفه نارضایتی از بزرگواری دلیل دیگری است که مردم به موحد رو بیاورند. با همه این تفاسیر به نظر می رسد که موحد با انتخاب شهر لنده به عنوان مبدا فعالیت های انتخاباتی درصدد پاتک زدن به شیخ نظری و بزرگواری است. موحد در صدد تسخیر جایگاههای اساسی رقیبان خود است.
او چرام را به عنوان پایگاه حبیبی تسخیر می کند و بلافاصله لنده به عنوان پایگاه شیخ نظری را به عنوان دومین هدف خود انتخاب می کند و بعد از سنجیدن موقعیت خود در این دوپایگاه رسما بر طبل رقابت می کوبد. به نظر می رسد که موحد در انتخابات اتی مشکل جندانی نداشته باشد. علیرغم تمام شایعاتی که وجود دارد موحد در شهر لنده بالاترین رای را خواهد داشت و احتمالا سایر کاندیدها نیز با گذشت زمان به قدرت سیاسی موحد پی خواهند برد و....
به احتمال زیاد موحد در انتخابات اینده شکل چندانی را نخواهد داشت چرا که به محض اعلام حضور مردم لنده و چرام استقبال گرمی از او داشتندو البته استقبال گرم مردم لنده نشان داد که شیخ نظری هنوز نتوانسته است که پایگاه اصلی موحد را به خطر بیندازد و موحد هنوز هم در شهر لنده حرف اول را میزند
اسطوره شدن موحد برای مردم کار را برای سایر کاندیدها مشکل خواهد کرد چرا که موحد به محبوبیت بسیار بالایی در بین مردم دست یافته است و البته علت تخریب های بسیار زیادی که در چند وقت اخیر موحد را نشانه گرفته است نیز از همین جا ناشی میشود. اما ماه پشت ابر نمی ماند....
کد خبر: ۲۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۱۸
اوای دنا-مهدی گلالی تراب :امروز شهر لنده میهمان ویژه ای داشت. همه از آمدن جناب اقای موحد می گفتند.مردم لنده که در دوره های گذشته ثابت کرده اند که به مسئولیت اقای موحد اعتقاد ویژه ای دارند امروز نیز سنگ تمام گذاشتند. استقبال از حجت الاسلام والمسلمین محمد موحد نشان داد که اکثریت مردم لنده خواستار بازگشت موحد به صحنه انتخابات هستند.
موحد که برای دیدار با مردم لنده امده بود نیز از استقبال گرم مردم تشکر و قدردانی کرد.در این مراسم اکثر کسانی که قبلا نیز با موحد بودند حضور داشتندو این نشان داد که همان فرضیه ای را که همه از ان می گفتند درست و صادق است یعنی اینکه با امدن موحد اکثر مسئولین دوباره با او بیعت می کنند .اما ذکر چند نکته ضروری است. جناب اقای موحد: شما که به هر کوی وبرزن که پا می گذاری با استقبال گرم مردم مواجه می شوی ؟پس چرا برای حضور در صحنه انتخابات با شک و تردید حرف میزنی ؟
به عقیده بسیاری از صاحبنظران رای اکثر مردم لنده در انتخابات اتی با حجت الاسلام والمسلمین محمد موحدخواهد بود. این نکته را از بی مهری های عده ای در این دوره نسبت به مردم لنده و شهر لنده می توان حدث زد.
بی شک رای مردم لنده در انتخابات اتی تاثیر بسزایی خواهد گذاشت و موحد می تواند با استفاده از پارامتری به نام محبوبیت، در شهر لنده حرف اول را بزند. در انتخابات دو پارامتر ملاک می باشد. اول پارامتر محبوبیت و بعد پارامتر مقبولیت. از نظر بسیاری از مردم لنده موحد هر دو پارامتر را دارد.
بالاخره پس ازچندین ماه حدس و گمان اقای موحد امروز اغاز فعالیت های انتخاباتی خود را از لنده اعلام کردو این نشان از اعتماد جناب اقای موحد به مردم لنده دارد.
کد خبر: ۲۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۱۶
اوای دنا:رييس جمهور با تاكيد بر اينكه دولت با همه توان و تا آخر روي اصول و ارزشها ايستاده و اگر همه دنيا هم عليه ما شوند، ذرهاي از خط نوراني انقلاب و ولايت كوتاه نخواهيم آمد، تصريح كرد: كسي طرفدار راستين ولايت است كه براي اعتلاي جامعه ولايي سر از پا نشناسد و تمام وجود خود را صرف خدمت و آباداني جامعه كند.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، دكتر محمود احمدينژاد در ديدار جمعي از علما و روحانيون، با تسليت ايام سوگواري اباعبدالله الحسين(ع)، حادثه عاشورا را دورهي كاملي از مكتب اسلام دانست و گفت: هر حركتي كه از پيامبران الهي از ابتدا تا خاتم آنان، انجام شده و اراده كردهاند كه در جامعهي بشري نهادينه و جاري و ساري شود، با حركت امام حسين(ع) عينيّت پيدا كرد و عينيّت همه ارزشهاي الهي، توحيد، عدالت، رسالت و معاد را امام حسين(ع) در نصف روز و در عمل در برابر بشريت قرار دادند.وي حركت امام حسين(ع) را نجاتبخش همه ارزشهاي الهي و حقيقت انسان توصيف كرد و گفت: اگر عاشورا نبود، اثري از انسانيت و حقيقت انساني باقي نميماند و موجوديت انسانها زير خروارها تعصّبات و خودخواهيها و قدرت طلبيها مدفون ميشد.رييس جمهور اضافه كرد: امام حسين(ع) توحيد را در جهان مستقر كردند و عاشورا صحنه تجلي توحيد و اخلاص و امر به معروف و نهي از منكر و صحنهي هنرنمايي خداست و در حقيقت خداوند در قالب امام حسين(ع) خودش را متجلي ميكند.دكتر احمدينژاد خاطرنشان كرد: مدعيان امام حسين(ع) چنين ادعا كردند كه ايشان بر خليفه خروج كرده است، در حالي كه با نگاهي ساده به صحنه ميتوان بطلان اين ادعا را اثبات كرد، اگر واقعا ادعاي آنها درست بود، چرا بعد از اينكه امام حسين(ع) را به شهادت رساندند، بر پيكر آنها اسب تازاندند و چه اصراري وجود داشت كه حتي گلوي بچه شش ماهه را بدرند.رييس جمهور واقعه عاشورا را داراي عبرتها و درسهاي انسانساز فراواني دانست و گفت: عاشورا نشان ميدهد كه اگر كسي از مسير حق منحرف و تابع تمايلات نفساني و به دنبال ماندگاري در دنيا باشد، چنين فردي در نزول از شأن انساني در يك سطحي متوقف نميماند، همانطور كه كمال انساني و حركت در مسير انساني نامحدود است، سقوط هم نامحدود است و ميتواند به جايي برسد كه شرف، آزادگي، غيرت، مردانگي و انسانيت بطور كامل از وجود انسان خالي شود و جنايتي را مرتكب شود كه در طول تاريخ و حتي آينده بشريت نظير نداشته باشد.دكتر احمدينژاد در ادامه با بيان اينكه باطن بسياري از ادعاهاي سياسي با ظاهر آن متفاوت است، به درس ديگري از مكتب عاشورا اشاره كرد و گفت: كربلا و عاشورا صحنه دعواي سياسي نيست كه طرفداران حكومت با مخالفين حكومت راه انداخته باشند، بلكه صحنه انتقامكِشي و خالي كردن عقدههايي است كه در برابر عظمت پيامبر و آل طاهرينش(ع) در دل فاسدان و خودخواهان و قدرتطلبان شكل گرفته است.رييس جمهور افزود: كساني كه در جنگ بدر، خيبر، احد و صحنههاي اصلي انقلاب پيامبر گرامي اسلام(ص) در مقابل عظمت پيامبر و علي(ع) كم آورده و تحقير شدند، به دنبال انتقام و عقدهگشايي بودند.دكتر احمدينژاد گفت: كساني كه در مقابل دستور پيامبر (ص) به خاطر دلبستگيهاي دنيا كوتاه آمده و حتي با جنگ روانيِ دشمن همراهي كردند و سعي داشتند كه پشت جبهه را تضعيف كنند، اينان در مقابل اشتباهات خود عذرخواهي نكردند، بلكه به اقدامات كينهورزانهي خود ادامه دادند؛ به نحوي كه چهره اميرالمؤمنين علي(ع) را تخريب و عليه ايشان سازماندهي و تبليغات منفي كردند و به قدري اين جوسازيها سنگين بود كه پيامبر خدا(ص) در بيان حقيقت رسالت خود ملاحظه ميكند.وي افزود: عظمت، پاكي، اخلاص، شجاعت، جوانمردي، سخاوت و بزرگي پيامبر و ائمه اطهار(ع) در دل گمراهان و فاسدان كينه درست كرد و چون در ريل انحرافي قرار داشتند، در عاشورا به صحنه آمدند تا ريشه اصلي دين و رسالت پيامبر گرامي اسلام(ص) را قطع كنند و در واقع آمده بودند تا اسلام را ريشه كن كنند.دكتر احمدينژاد تصريح كرد: عاشورا يك مكتب است و كسي كه پيام امام را شنيده و با امام همراهي نكرده باشد، فرقي نميكند كه در طواف كعبه يا در ميكده باشد.رييس جمهور افزود: كربلا دوره كامل اسلام، توحيد، عدالت و تعليمات همه انبياي الهي و انسانشناسي و راه زندگي سعادتمندانه است.دكتر احمدينژاد امر به معروف و نهي از منكر را از ديگر آموزههاي مكتب عاشورا و كربلا دانست و گفت: امام حسين(ع) خليفهالله و انسان كامل و واسطهي فيض الهي است و وجودش سرشار از عشق و محبت حتي نسبت به دشمنان خود است. در حركت امام حسين(ع) ذرهاي كينه وجود ندارد و همه حركت پيامبر و آل اطهار(ص) از روي محبت و رحمت است و اين موضوع رمز ماندگاري پيامبر و آل پيامبر(ص) و عاشوراست.رييس جمهور افزود: امام حسين(ع) در طول واقعه عاشورا حتي يك لحظه از دعوت غافل نشدند و همه تلاش خود را كردند تا دلها را بيدار كرده و هدايت كنند.دكتر احمدينژاد امر به معروف و نهي از منكر را به معناي محبت و عشق به انسانها توصيف كرد و گفت: اگر امر به معروف و نهي از منكر از قلب غير رحماني برخيزد جز ايجاد انحراف و تخريب اثري ندارد و همگان بايد توجه داشته باشند كه اين فريضه الهي براي خودنمايي و سيطره بر مردم نيست، بلكه براي هدايت است و هدايت رحمت است و بايد از قلب رحماني نشأت بگيرد.رييس جمهور با بيان اينكه اسلام منطبق بر فطرت انساني است، اظهار داشت: اگر تودههاي مردم در مقابل دعوت به اسلام ناب قرار بگيرند، بدون هيچ مقاومتي آن را با تمام وجود خواهند پذيرفت؛ همچنان كه ملت ايران زماني كه با حقيقت اسلام مواجه شد، آن را پذيرفت و با اينكه ايران در سالهاي پس از آن چندين بار اشغال شد، بجاي اينكه ملت ايران به رنگ اشغالگران درآيد، اين اشغالگران بودند كه اسلام را پذيرفته و چه بسا عاشق اهل بيت(ع) شدند.دكتر احمدي نژاد گفت: اسلام جز با عشق و محبت منتشر نميشود و خاستگاه حركت امام عصر(عج) نيز عشق و رحمت است.رييس جمهور افزود: درس امام حسين(ع) درس عشق و محبت است و بدون عشق، توحيد هم پايدار نخواهد ماند، بنابر اين بايد روح پيام و دعوت ما نيز بر اساس عشق و محبت و عدالت باشد و اگر خدايي ناكرده كسي به دنبال حفظ قدرت و تثبيت سيطره خود باشد، بايد بداند كه اين موضوع پايدار نخواهد ماند.دكتر احمدينژاد با بيان اينكه پيروي از ولايت معيار دارد و كسي با ادعا نميتواند خود را پيرو ولايت جلوه دهد، گفت: ولايت به معناي عشق و عدالت است و رابطه ولايت با مردم رابطه عاشقانه است. هر كس كه يار و پشتيبان ولايت باشد، همچنان كه اميرالمؤمنين علي(ع) توصيه كردهاند، بايد در اين مسير با ورع و اجتهاد قرار بگيرد و از خواستههاي نفساني، خودخواهي، عصبيتها، زيادهخواهي و قدرتطلبي به دور شود.رييس جمهور افزود: ورع و اجتهاد يعني اينكه انسان نسبت به مشكلات مردم و جامعه و رفع فقر، فاصله طبقاتي، بي عدالتي و ضعفها، دلسوزي داشته و تلاش كند.دكتر احمدينژاد تصريح كرد: طرفدار ولايت يعني اينكه فرد براي اعتلاي جامعه ولايي سر از پا نشناسد و تمام وجود خود را صرف خدمت و آباداني جامعه كند.رييس جمهور در بخش ديگري از سخنان خود شرايط جهاني را مورد اشاره قرار داد و گفت: اينكه دنيا بايد تغيير كند، يك موضوع قطعي است و همه به اين موضوع باور داشته و منتظر آن هستند.دكتر احمدينژاد با بيان اينكه در معرفي اسلام به عنوان دين كامل و ارائه الگو به بشريت بايد هوشمندانه و درست عمل شود، اظهار داشت: نظام جمهوري اسلامي ايران به سادگي شكل نگرفته و در پي مجاهدتها و تلاشهاي تاريخي علما و روحانيون تأسيس شده و در معرفي الگو بايد توجه داشت كه اين الگو هم حق بوده و هم بين همه بشريت مشترك باشد و هم اراده الهي بر آن استوار باشد و بي ترديد حكومت جهاني مهدوي، نظامي است كه از همه اين ويژگيها برخوردار است.رييس جمهور خاطرنشان كرد: جهان در آستانه تحول بزرگي است، البته اينگونه نيست كه مستكبران با اين تحولات به طور كامل زمينگير خواهند شد، اما اين تحولات جرقهاي است و دير نيست زماني كه بساط مستكبران به طور كامل از جهان برچيده شود.دكتر احمدينژاد با بيان اينكه جهان نيازمند نظم، قانون و مديريت جديدي است، گفت: كمونيستها و نظام سرمايهداري تئوريهايي را معرفي كردند كه امروز در عمل با شكست مواجه شده و دنيا نيازمند نظم جديدي است و باورم اين است كه تنها نظم جايگزين نظام سرمايهداري و كمونيستي حكومت جهاني امام عصر(عج) است.دكتر احمدي نژاد افزود: در معرفي اسلام و حكومت مهدوي بايد مراقب بود كه در بين ملتها اين ذهنيتها شكل نگيرد كه ملت ايران قصد دارد اراده خود را به آنها تحميل كند. مهمترين كار فرهنگي و سياسي در دنيا معرفي نظم جهاني تحت پرچم مهدوي است.رييس جمهور گفت: بشر نيازمند نظم جديدي است و اگر كوتاهي شود، ديگران همان انديشههاي غير الهي را با ماسك جديدي به بشريت تحميل خواهند كرد، در كشورمان نيز معرفي زوايا و ضرورتهاي حكومت مهدوي مسئوليت سنگين علما و روحانيون است و پايگاه اصلي آن حوزهها و مساجد ميباشد.دكتر احمدينژاد با اشاره به اينكه همه حوادث موجود جهان در نگاه كلان در جهت هدف و آرمان ملت ايران قرار دارد، گفت: بايد در شرايط كنوني هوشمندانه و با دقت عمل كرد و مبادا كسي از مرز عدالت و محبت خارج شود و حداكثر كار ما اين است كه فضايي براي ملتها ترسيم كنيم كه بتوانند خودشان راه درست را انتخاب كنند و چنانچه هدف متعالي را برگزيدند، اين موضوع ارزشمند و ماندگار است.در ابتداي اين مراسم حجتالاسلام شريفزاده در سخناني با اشاره به سخني از رهبر فرزانه انقلاب مبني بر اينكه بنده از همه دولتها حمايت كردهام ولي اين دولت با دولتهاي گذشته تفاوت دارد، گفت: فرق اساسي اين دولت در اين است كه تلاش نميكند كه حاكميت دوگانه درست كند اگر رهبري چيزي بگويد رييسجمهور ميپذيرد و به آن عمل ميكند.وي اظهار داشت: ما به خوبي دريافتهايم كه رييسجمهور با عنوان مشاوري صديق به بحث و گفتگو با رهبري عزيز ميپردازد و در مقام فرمان فقط ايشان را ميشناسد.وي با بيان اينكه برخي در باب ولايتپذيري نزديكان رييسجمهور ادعاهايي مطرح ميكنند، تصريح كرد: عنايات ويژه دكتر احمدينژاد به مهدويت و حركت به سوي مديريت جهاني مهدي موعود (ارواحنا فداه) را معارضت با ولايت فقيه خواندند و به اين بهانه باب اتهام به نزديكان رييسجمهور را گشودند. اينان حتي از طرح موضوع بيداري انسانها در جهان كه به همه جهان تعلق داشت و مختص به سرزمينهاي اسلامي و مسلمانان نبود، بهانهاي ساختند تا بگويند رييسجمهور در برابر واژه بيداري اسلامي قرار گرفته است در حالي است كه نسبت بين اين دو بيداري، عام و خاص بود و آنها فراموش كرده بودند كه رهبري خردمند ما پيش از اينها فرموده بود كه مطالبات امروز ما بينالمللي است و نگاه هم بايد انساني باشد.حجتالاسلام شريفزاده با بيان اينكه انسان يعني آنچه در همه جهان گسترده است و نگاه بايد متوجه چنين گستره وسيعي باشد، گفت: رييسجمهور تبيين كردند كه فرهنگ با فرهنگ مقابله نميكند و اين بيفرهنگي حاكمان غرب است كه به فرهنگ ايراني – اسلامي ما حمله ميكنند و بهانهگيران اين را نيز مخالفتي با واژگان تهاجم و شبيخون فرهنگي عنوان داشتند در حالي كه اين تاييدي بلاغي و مبالغهاي شفاف بر مراد رهبر بود و رييس جمهور نيز فرهنگ دشمن را بيفرهنگي ناميديد نه آنكه تهاجم و شبيخون را نفي كرده باشند.وي با اشاره به اينكه مشخص نيست دشمنيها با دولت از ضعفِ دانايي و كاستيِ توان علمي آنها نشأت گرفته يا از اراده و عزمي خاص در تضعيف خطي كه دولت در كوتاهكردن دست ناپاكان از بيتالمال دنبال ميكند و يا قاسطاني به زيركيِ شيطان، مارقانِ ناداني را به نام دين و ولايت به بازي گرفتند، گفت: چه كسي باور ميكرد كه روزي بشنويم معاويه و خوارج هم براي عدالت با اميرمؤمنان علي(ع) به مخالفت برخاستند تا اين را گَواهي بر لزوم ولايتمداري و نه عدالتمحوري بدانند. آيا اين ستم به تجسم عدل الهي بر روي كره خاكي نبود؟ و آيا امكان جدايي عدالت از ولايت هست؟ و آيا ولايت ماموريتي جز برپايي عدالت در جان و پيكر جامعه آدميان دارد.وي با بيان اين مطلب كه آيا ما نميدانستيم كه امر به معروف و نهيازمنكر زماني لزوم مييابد كه معروف، معروف و محبوب باشد و منكر، منكر باشد و منفور و براي اين منظور بايد جامعه را به درك، فهم و رشد رساند و عقل و دل مردم را به برهان، احساس و وجدان مزين كرد و آنگاه اگر لجبازاني ماندند نوبت به امر و نهي ميرسد، تصريح كرد: رييسجمهور براي روشن ساختن عقل و دل مردم بر امالفضائل انگشت گذاشت و عدالت را فرياد كرد چرا كه تا زماني كه مردم احساس عدالت نكنند سخن دين را هم گزافه ميپندارند و اعتماد به عالمان دين را از دست خواهند داد.حجتالاسلام شريفزاده گفت: همه ميدانيم كه دكتر احمدينژاد از بهترين آمرين به معروف و ناهيان از منكر است كه امر و نهي را در جهت عدالت و كوتاهكردن دست تجملگرايان بكار بست در حالي كه آنان كوشيدند جهت امر و نهي را به سوي مردم برگردانند تا دولت از رسيدگي به آنها بازماند و آنگاه كه رييسجمهور در برابر آنها مقاومت كرد و جهت حركت خود را تغيير نداد گفتند كه احمدينژاد اعتقاد به امر و نهي ندارد.حجتالاسلام شريفزاده خاطر نشان كرد: رييسجمهور را به بيارادتي به روحانيت متهم ميكنند در حالي كه دولت نهم و دهم انحصارِ ترديد بين دو راهي محروميتِ حوزههاي علميه از بودجههايِ فرهنگيِ دولت به منظورِ حفظ استقلال و بهرهمندي از آن به قيمت از دست رفتن استقلال را شكست و راه سومي را به كار بست كه با حفظ استقلال، حوزه را بدون چشمداشت و حمايت از بودجهاي قابل توجه بهرهمند ساخت.وي در ادامه ضمن درخواست از رييسجمهور براي تكرر جلسات بحث و ديدار با روحانيون به منظور اينكه امكان دفاع از حقيقت براي روحانيون بيشتر فراهم شود، گفت: ما براي سربازي امام زمان ارواحنا فداه در اين مسير قرار گرفتيم و ميخواهيم امكان خدمتگزاري به حضرت ولي عصر(عج) را در اين سنگر براي ما فراهم سازيد چرا كه اگر ما بيشتر بدانيم اولاً خود به حيرت مبتلا نميشويم و ثانياً ديگران را از تحير خارج ميسازيم.وي افزود: قاطبه طلاب و فضلاي حوزه علميه از شجاعت و بيباكي در دفاع از حقيقت برخوردارند و دردشناس و بصير بوده و دردهاي مردم را بخوبي را ميشناسند و مردم نيز خريدار سخنانشان هستند.
کد خبر: ۲۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۱۲
اوای دنا:تقدیر یونیدو از اجرای شجاعانه قانون هدفمند کردن یارانه ها در ایران، مدیرکل سازمان توسعه صنعتی سازمان ملل متحد (یونیدو) گفت: اجرای این قانون کار بسیار شجاعانهای بود که دولت ایران موفق به انجام آن شد، در حالی که هنوز بسیاری از کشورها موفق نشده اند آن را اجرا کنند. مدیرکل سازمان توسعه صنعتی سازمان ملل متحد (یونیدو) در دیدار وزیر صنعت، معدن و تجارت ایران از اقدام شجاعانه در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها تقدیر کرد.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت ، کانده یومکلا مدیرکل یونیدو در این دیدار در مورد اجرای طرح هدفمندی یارانهها در ایران گفت: اجرای این قانون کار بسیار شجاعانهای بود که دولت ایران موفق به انجام آن شد، در حالی که هنوز بسیاری از کشورها موفق نشده اند آن را اجرا کنند.وی، اجرای مرحلهای و تدریجی قانون هدفمندسازی یارانهها را از مهمترین عوامل موفقیت آن دانست و باتوجه به تجربه موفق کشور ما درخصوص ادغام دو وزارتخانه حوزه تولید و تجارت، از آن به عنوان یک طرح مناسب برای پیشبرد اهداف اقتصادی یاد کرد.مدیرکل یونیدو در باره کاهش مصرف انرژی در ایران گفت: طرحی در آفریقای جنوبی با نام سیستم حسابرسی مصرف انرژی اجرا شده است که دولت ایران میتواند از تجربه آن برای بنگاههای کوچک استفاده کند البته در بعد مدیریتی و قوانین تشویقی نیز باید اقدامات لازم برای کنترل مصرف انرژی صورت گیرد."کانده یومکلا"، بر ادامه حمایت از تولیدکنندگان و نوآوران دانش تاکید کرد و خواستار معرفی فعالان این بخش به صاحبان سرمایه شد.در پایان این دیدار ، دو طرف با توجه به فعالیتهای مناسب نماینده یونیدو در ایران و همچنین تشکیل وزارتخانه ادغامی، بر ایجاد مرکز همکاری جنوب - جنوب با مشارکت یونیدو تاکید کردند و افزودند ایران دارای توانمندیهای فناوری بالایی است و میتواند در قالب مرکز جنوب - جنوب به سایر کشورها کمک کند.مهدی غضنفری وزیر صنعت ، معدن و تجارت برای شرکت در اجلاس یونیدو به وین - پایتخت اتریش ، سفر کرده است.
کد خبر: ۲۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۰۹