برچسب ها
واکنش قاطع رئیس دفتر رهبر انقلاب به ادعای مفتی سعودی در مورد ایران
رئیس دفتر مقام معظم رهبری با بیان اینکه پیام رسای رهبر انقلاب مقدمه نابودی آل‌سعود است گفت: آل‌سعود فرزندان لات، عزی و طاغوت هستند.
کد خبر: ۱۴۰۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۲۰

وزیر دادگستری گفت: امام راحل و یارانش با طراحی و عکس‌العمل مناسب کشور را از وجود دشمنان نجات دادند.
کد خبر: ۱۳۸۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۰۸

روزنامه رسالت :در برجام پنجم، قانون اساسي ايران تغييرمي کند، شوراي رهبري جايگزين رهبر مي شود، سپاه در ارتش  و شوراي نگهبان در شوراي مصلحت ادغام مي شود.
کد خبر: ۹۲۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۷

صادق زیباکلام نسبت به ناکامی اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری بعدی و روی کار آمدن «یک احمدی‌نژاد دیگر» هشدار داد. وی دلیل این امر را ناکامی اقتصادی دولت روحانی عنوان کرده است
کد خبر: ۹۰۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۶

فرمانده کل سپاه با بیان اینکه سرنوشت انقلاب اسلامی به آراء مردم بستگی دارد، گفت: نباید انقلاب اسلامی ایران به دست افرادی سپرده شود که مقابل فرمایشات رهبر انقلاب اسلامی حرف دارند
کد خبر: ۸۷۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۳۰

اللهیاری روحانی‌نمای لس آنجلسی که در واقع رسالت اصلی آن را باید در ایجاد تفرقه بین شیعیان و اهل تسنن دانست، درتازه ترین اظهارات شوم خود به جایگاه حکومت اسلامی تاخته است. به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، اللهیاری روحانی‌نمای لس آنجلسی که در واقع رسالت اصلی آن را باید در ایجاد تفرقه بین شیعیان و اهل تسنن دانست، در تازه ترین اظهارات شوم خود به شکل عجیبی به جایگاه حکومت اسلامی تاخته و در بخشی از گفته های خود به حضرت امام خمینی ( ره) جسارت کرده است و در ادامه تبرئه شخصیت شاه جنایتکار را در پیش می گیرد. او در بخشی از این فیلم اظهار می کند: «دولت اسلامی یک وهم است یک خیال است اصلا چیزی وجود ندارد به نام دولت اسلامی. اصلا این یک اسطوره است. یک خیال است. چیزی به نام حکومت اسلامی وجود ندارد» او در مورد نهضت انقلابی حضرت امام (ره) بیان می کند: «آقای خمینی که می گفت ما حکومت  اسلامی تشکیل می دهیم نمی دانم در فکرش چه بود. چه چیزی را می خواهید تشکیل دهید آقای خمینی». او در سوالی که در قالب تماس از او می پرسند که «اگر در زمان غیبت کسی حق تشکیل حکومت اسلامی ندارد پس احکام اسلامی مثل مجازات زناکار و شراب خوار چه طور باید انجام شود؟» جواب عجیبی می دهد: «این ها خیلی وقته معطل بوده. الان هم معطل است. اگر معطل ماند؛ این طور نیست که از آسمان بلایی نازل می شود» وی در بخشی از فیلم، به ناچار وجود اصل حکومت را پذیرفته و می گوید «این که در جامعه حکومت باید باشد، من منکر آن نیستم این را هیچ انسان عاقلی انکار نمی کند و جامعه بدون حکومت نخواهد بود. چه ما بخواهم چه نخواهیم حکومت ها  موجود خواهد بود» ولی باز هم  تشکیل هر نوع حکومتی را غیر شرعی می داند و بیان می کند که: «این ها دولت های خود ساخته هستند که مردم از پیش خود ساخته اند. یک عده اش را دیکتاتورها ساخته اند  و یک عده اش را از روی انتخابات. هر چه باشد این ها غیر شرعی است. این نظر ما راجع به تمام دولت های دنیاست.» وی در ادامه، برای ارائه راهکار جهت مشروعیت بخشیدن به دولت ها، اظهار عجز می کند و می گوید: «آیا من خودم راه حلی دارم برای دولت ها، که حالا می گوییم این دولت ها غیر شرعی است؟ نه راه حلی ندارم». روحانی نمای آمریکایی، در مورد انقلاب مردم ایران بر علیه شاه این طور اظهار نظر می کند: «آن کاری که شما بر علیه شاه کردید، من جایز نمی دانم. مردم معصوم نیستند،  واقعا شیعیان در انقلاب ایران گول خوردند. شیعیان، حوزوی ها، دانشگاهی ها، تجار و مردم عوام همه گول خوردند. فکر می کردند که شاه یک آدم  بسیار خبیث، فاسق، قاتل و بسیار آدم بی رحمی بود، در حالی که شاه درست است که یک آدم گنه کار و فاسقی بود، اما خیلی هم این طور که این ها می گفتند بی حد و بی حساب آدم بکشد نبود». او در نهایت، در اظهاری تعجب برانگیز خطر ایران برای شیعیان را از آمریکا و اسرائیل، بیشتر می داند!
کد خبر: ۸۶۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۲۲

آقای هاشمی! آتش فتنه‌ای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بی‌معناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف" متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد: مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.» مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد. حمایت از منافقین و جنبشی ها در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولین‌بار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیته‌ی مشترک به اوین منتقل‌شده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشم‌بند را از روی چشمانم باز کردند، عده‌ای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپی‌ها (مارکسیست‌ها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم به‌طرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علی‌رغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید می‌شد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلب‌توجه می‌نمود سؤال‌های شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانی‌تان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک می‌دانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابل‌توجه بود. البته داستان حمایت‌های شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصله‌گیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آن‌ها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش می‌دانستم. با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاب‌اسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤال‌برانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت شش‌دانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخست‌وزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن‌ هم در خطبه‌های نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاب‌اسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرت‌عالی به‌عنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتش‌بیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما به‌هرحال چون تصور ما این بود که حضرت‌عالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم. اصرار بیش‌ازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره) آنچه برای ما غم‌انگیزتر بود اصرار بیش‌ازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بین‌المللی و لیبرال‌ها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. این‌که چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگ‌ترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و هم‌عرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول می‌کنند. تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگ‌ترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچ‌گاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب می‌دانید که امام و ملت ایران و بچه‌های حزب الهی هیچ‌گاه جنگ‌طلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچ‌گاه به وعده‌های نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگ‌ترین مصداق و دلیل آن‌هم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعده‌های خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرت‌های جهانی کوک شده و محاکمه‌ی صدام یعنی محاکمه‌ی خودشان و آن‌ها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ... حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم جناب هاشمیحضرت‌عالی در دوران ریاست‌جمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای در خط‌مشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ به‌گونه‌ای که در خطبه‌های نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآن‌پس مردم را به مانور رفاه و مصرف‌گرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصت‌های زیادی از دست رفت. عده‌ای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود می‌دانند و شما نیز خود را برادر معنوی آن‌ها معرفی کردید آن‌چنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمی‌شنیدید و یا حسابی برای آن باز نمی‌کردید. فشار اقتصادی آن‌قدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آن‌ها را ریشه‌یابی نکردید. کسبه‌ی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمت‌ها را افزایش می‌داد و علت را که جویا می‌شدید می‌گفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران می‌کنیم. این در شرایطی بود که عده‌ای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت می‌گفتند که بستگان رئیس‌جمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار می‌داشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولت‌ها با معترضین برخورد می‌کنند و کشتن آن‌ها هزینه‌ای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!! تهاجم فرهنگی، شکل‌گیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی وای بر ما. این تذهبون؟به‌راستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بی‌دردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظله‌العالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکل‌گیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فی‌المثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد می‌گفت تو هم سوسیالیست شده‌ای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آن‌چنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکان‌پذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیده‌بان آن برای رصد کجی‌ها باشد وارد عرصه‌های اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسم‌خورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلوده‌سازی فرزندان آن‌ها است؛ اما دریغا که هشدارها فایده‌ای نکرد. سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجب‌برانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایت‌فقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروه‌ها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت می‌کردند و علیه ارزش‌های انقلاب مطلب می‌نوشتند و شما می‌دانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟ توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!! توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟ وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین. ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما! جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی می‌خوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد! آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!! و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست. - شما دیدید که آن‌ها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آن‌ها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آن‌ها با شما بود.- شما دیدید که آن‌ها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آن‌ها خط امام را تحریف می‌کنند- شما دیدید که آن‌ها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آن‌ها دنبال می‌کنند.- شما دید که آن‌ها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوت‌طلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟ آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا و ما علی‌رغم بی‌مهری‌ها و کم‌لطفی‌ها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، به‌عنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمع‌بندی رسیدند ولی در مورد حضرت‌عالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرت‌عالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از: ۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایه‌داران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین می‌شود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژه‌خواری را تداعی می‌کند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنش‌زدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخ‌گویی همه‌ی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فی‌المجلس واکنش نشان دادند. جناب آقای هاشمیملاحظه می‌فرمایید که بچه‌های حزب‌الله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا. حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همه‌ی نیروهای حزب‌الله را نگران کرد، گروه‌های سیاسی اصول‌گرا گرد هم جمع شدند تا چاره‌اندیشی کنند. آن‌ها وفاق در بین همه‌ی وفاداران به‌نظام را ضروری دانستند و جهت شکل‌گیری این وفاق محوریت شما را جمع‌بندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد به‌نظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالش‌ها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادی‌ها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه می‌دانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت می‌شد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوق‌های رأی مردم می‌نویسند خاتمی ولی خوانده می‌شود ناطق؛ شما می‌دانستید و توی دهان آن‌ها نزدید و بلکه آن‌را فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزب‌الله رأی نیاورد. ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد القصه؛ ماجرای قدرت‌طلبی تمام نشد و روزبه‌روز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد. مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدی‌نژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدان‌داری می‌کند؛ البته ممکن است بعضی عوض‌شده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آن‌هم ناقص و با اشکال مختلف عاریه‌ای و وارداتی با الگوهای صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش می‌کند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود. دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد می‌شد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟! به‌هرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولی‌های مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً می‌گفتید می‌آیم، نمی‌آیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرف‌ها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصول‌گرایان وحدت کنند، نمی‌آیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشته‌ایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت می‌کنم و نمی‌آیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحله‌ای می‌شود و نفس دومرحله‌ای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کرده‌اند همین الآن که من تصمیم نگرفته‌ام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرال‌ها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدی‌نژاد را فراهم کردید. حمایت ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴ جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوال‌هایی که راه انداختند و برچسب‌های ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ می‌کردند و چه می‌توان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و به‌اصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... . و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همه‌ی ضدانقلاب و مارکسیست‌ها و لیبرال‌ها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدی‌نژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود. کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؟!!! در همان زمان مطلع شدیم که اتاق‌های فکر و کمیته‌ی پشت‌صحنه به ستادهای شما خط داده‌اند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابان‌ها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرت‌عالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازه‌ای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالب‌تر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن می‌نشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد به‌عنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.» البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیس‌جمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را می‌زنیم. وای بر ما، کار شما برای رأی‌آوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟! کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کرده‌اید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزب‌الله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأمل‌کنید. کینه‌ی حزب‌الله به دل گرفتید و همه را با احمدی‌نژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ می‌دانید بسیاری از بزرگان که از حضرت‌عالی حمایت می‌کنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمی‌بینند بلکه برای بازدارندگی از شکل‌گیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید. خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا می‌داند که چه تلاش‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی شد، چه پول‌ها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجی‌ای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدی‌نژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدت‌ها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود. دردمندانه عرض میکنیم که در همه‌ی صحنه‌های آشکار و پنهان فتنه -از اتاق‌های فکر پشت‌صحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم می‌خورد. بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کردید؟ قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانه‌ای شد، خطاب به ولی‌فقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهاد‌های شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حال‌آن‌که هیچ‌گاه حاضر نشده‌اید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیش‌بینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بی‌شک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمی‌تابند و آتش‌فشان¬هایی که از درون سینه‌های سوزان تغذیه می‌شوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونه‌های آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده می‌کنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید: سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود. فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد فی‌المثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نه‌تنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آن‌ها در فتنه بیشتر شد و ما هیچ‌گاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم. نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی کار به‌جایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیت‌الله ری‌شهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضع‌گیری‌هایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید. اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبی‌ها و منافقین بود، به‌عنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواسته‌های خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً می‌دانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند. به‌راستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسم‌خورده ملت ایران به او دل‌خوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد می‌کردند؟! آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند! قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یک‌دندگی‌ها و غرور اصحاب و یاران بنیان‌گذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟! چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟! قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پس‌ازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایف‌الحیل تحت‌فشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما می‌ماند؟! ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درس‌آموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درس‌ها و عبرت‌هایش برای تاریخ و آیندگان به‌جای می‌ماند، ولی آنچه باعث شد این رنج‌نامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیت‌های انقلاب بود. بسیار برایم رنج‌آور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا می‌داند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمی‌گویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض می‌کنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران می‌شود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانه‌ی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟ سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری می‌افتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی می‌کند. هنگامی که این جمله‌ی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامه‌ی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور می‌کنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور می‌کنم، به این یقین می‌رسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت می‌دهد. جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان می‌ایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرت‌طلب را به‌دست گرفته، افول کرده‌اید. این کار مشاوره‌های غلط و اتاق‌های فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینه‌ها مهم است و آن زمینه‌ها این فرصت‌ها را به وجود می‌آورد. مواضع افراطی سال های اخیر جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید. برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم: ۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفت‌وگویی با فصلنامه مطالعات بین‌المللی می‌گویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامه‌ای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمی‌خواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، این‌ها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است این‌ها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنه‌هایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آن‌ها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آن‌ها شویم. مذاکره می‌کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آن‌ها را پذیرفتیم، تمام است.» و جالب اینکه پس‌ازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانه‌ها مواجه می‌شود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحث‌هایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را می‌دادند.» (!) با توجه به‌قاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» می‌توان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کرده‌اید، سخت مبالغه‌آمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که سکوت امام به‌معنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمی‌توان به‌حساب موافقت ایشان با دیدگاه‌های انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست. ۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام می‌گرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحی‌شده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیت‌الله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندان‌ها پر از مردم، زندان‌ها جا ندارد بعضی از ورزشگاه‌ها را گرفتند، آن‌ها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیک‌طرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی می‌شوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمب‌های آمریکا باید بمانند.» تنها پس از واکنش رسانه‌ها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقب‌نشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه می‌توان تبعات آن سخنان دشمن‌شادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟ ۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجال‌برانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آن‌چنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بت‌ها فحش می‌دادند، می‌گوید: حق ندارید به بت‌های آن‌ها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» می‌فرماید بت‌ها را سب نکنید، چون آن‌ها هم متقابلاً به خدا بد می‌گویند و باعث گمراهی بیشتر آن‌ها می‌شوید.» پس‌ازآن نیز پایگاه اطلاع‌رسانی حضرت‌عالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنش‌های تند بعدی و جوسازی‌های به‌عمل‌آمده در این خصوص تأکید می‌کند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. به‌هرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیم‌الشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعه‌ای که به امامت خود حضرت‌عالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد. مگر از یاد برده‌ایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دست‌نشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را به‌حساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را به‌حساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشته‌اند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کرده‌اند!» و مگر می‌توان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا می‌خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.» امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانه‌ی سال‌های دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟! گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شده‌اند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند می‌زنند! خدا را شکر می‌کنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیش‌بینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنون‌که من حاضرم، بعضی نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده‌شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیش‌بینی نکرده بود، تحریف‌گران با میراث فکری او چه می‌کردند؟! و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند. ۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأمل‌برانگیز است. شما اخیراً در مصاحبه‌ای ادعا کرده‌اید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسان‌های افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام می‌گفتند] می‌زدند. بعضی‌ها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] می‌گفتند: با دولت‌ها کار نداریم و با ملت‌ها کار داریم. این حرف‌های عجیب‌وغریب، باعث شد که کم‌کم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.» ظاهراً صدام هم بی‌تقصیر بوده و این به قول شما افراطی‌های داخلی بوده‌اند که صدام را ترسانده‌اند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطی‌هایی که از آن‌ها سخن گفته‌اید و آن‌ها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بوده‌اید و احتمالاً باید گفت حضرت‌عالی در رأس افراطیون بوده‌اید. مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفته‌ام همه توطئه‌های جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.» و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح می‌کنند، می‌فرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می‌کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کرده‌ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقع‌گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می‌کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می‌گذارند. این یک نمونه است که خدا می‌خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه‌اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده‌اندیشی به درآییم و همه‌چیز را به‌حساب اشتباه و سوءمدیریت و بی‌تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیست‌ها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند» اگر هم مقصودتان از افراطی‌هایی که دم از صدور انقلاب می‌زدند، همان خط ۳ ای‌ها و باند مهدی هاشمی معدوم‌اند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیمانده‌های آن‌ها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفته‌اند؟ ۵- مواضع و دیدگاه‌های روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأمل‌برانگیز است. بنا بر نقل رسانه‌ها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولی‌فقیه تصمیم‌گیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفته‌اید «ولی‌فقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمی‌شود بگوییم ولی‌فقیه؛ ممکن است نظام ما ولی‌فقیه نداشته باشد... تعدادی علی‌البدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.» این‌گونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح می‌شد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرت‌عالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامه‌ریزی کند؟! ۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمی‌شود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفت‌وگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیه‌ام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آن‌ها هم هست. همه بیایند. حتی آن‌هایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آن‌ها هم هست. ما می‌خواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیم‌هایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آن‌ها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.» چنین به نظر می‌رسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه می‌کنید فعلاً که گزینه دیگری به‌جای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟! ۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفته‌اید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً می‌توانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.» این درحالی است که هم ما و هم شما می‌دانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پس‌ازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرت‌عالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام می‌پذیرد؟ ایا می‌توان در این‌گونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند. ۸- موضوع دیگری که نشان می‌دهد به‌زعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشه‌های بنیان‌گذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بین‌المللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی می‌شوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش می‌بردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و توانایی‌هایی که به‌طور روزافزون در کشور افزایش پیدا می‌کند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم». حال‌آنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشه‌های امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آن‌ها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک می‌شود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر می‌شود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت می‌کند. آیا با این وضعیت نمی‌توانیم به تغییر ۱۸۰ درجه‌ای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶

امام جمعه قلعه رئیسی: امیدوارم وضعیت کلنگ‌زنی گازرسانی به قلعه‌رئیسی و دیشموک مثل قضیه کلنگ‌زنی پتروشیمی دهدشت نشود
کد خبر: ۷۷۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۲۹

چرا شعار مرگ بر آمریکا سر مى‏دهیم؟ ملت آمریکا چه گناهى کرده‏اند که علیه آن‏ها شعار مى‏دهیم؟ ریشه تاریخى این شعار کجاست؟ پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،  تسنیم نوشت:چرا شعار مرگ بر آمریکا سر مى‏دهیم؟ ملت آمریکا چه گناهى کرده‏اند که علیه آن‏ها شعار مى‏دهیم؟ ریشه تاریخى این شعار کجاست؟ پاسخ: منظور از آمریکا در شعار «مرگ بر آمریکا» که شعارى رایج در ایران و برخى احزاب و گروه‏هاى سیاسى- مذهبى در برخى کشورهاى دنیاست، به‏هیچ‏وجه، مردم آمریکا نیست که زیر زنجیرهاى امپراتورى خبرى و رسانه‏هاى استکبارى و شعارهاى دروغین آن، بى‏خبر از ظلم و جنایات دولت‏مردان خود در جهان بوده، بلکه منظور از آمریکا، نظام سیاسى و سیاست‏هایى است که از سوى حکومت و دولت آمریکا، در دنیا اعمال مى شود؛ دولتى که روح استکبارى و خوى فرعونى آن بر کشورهاى بسیارى سایه انداخته است. البته روح استکبارى آمریکا، تنها در کالبد دولت و حکومت آمریکا دمیده نشده است، بلکه بسیارى از مؤسسات اقتصادى، شبکه‏هاى مخفى و آشکار سیاسى، مراکز فرهنگى، پژوهشى، خصوصى و بین‏المللى، حتى با عنوان خیریه و بخش عمده‏اى از مطبوعات و رسانه‏هاى جهانى، با روح استکبارى آمریکا، به‏منظور پیش‏برد اندیشه و اراده آن، در کار و حرکت هستند. بنابراین، در شعار مرگ بر آمریکا، مردمى که در سیاست‏ها و ظلم‏هاى دولت خویش، نقش نداشته یا بى‏اطلاعند، مورد لعن و نفرین نمى‏باشند. از سوى دیگر شعار مرگ بر آمریکا، شعارى برآمده از تجربه‏هاى بسیار مردم ایران، در طول سال‏هاى متمادى است که با تمام وجود، خوى استکبارى آمریکا را تجربه کرده‏اند؛ نظیر راه‏اندازى کودتاى 28 مرداد 1332ش. و حمایت از رژیم مستبد پهلوى و چپاول منابع اقتصادى، فرهنگى و انسانى کشورمان قبل از انقلاب؛ بعد از پیروزى انقلاب اسلامى نیز مردم ما شاهد تهیه و تدارک انواع توطئه‏ها به‏منظور به شکست کشاندن این نهضت عظیم اسلامى بوده‏اند؛ مانند کودتاى نوژه، راه‏اندازى و مداخله در جنگ تحمیلى، مسدودنمودن دارایى‏هاى ایران، تحریم‏هاى متنوع اقتصادى، سیاسى، تکنولوژیکى و کارشکنى و اخلال در روند سازندگى کشور و تلاش براى متوقف‏کردن پیشرفت‏هاى صلح‏آمیز هسته‏اى ایران و تروریسم‏خواندن ایران و نیز دخالت آشکار در حوادث داخلى ایران و حمایت‏هاى گسترده و آشکار از اغتشاش‏گران. این شعار در واقع، یک هشدار و بیدارباش دائمى جهت آگاهى در مقابل توطئه‏هاى دائمى آمریکا، در قبال ملت مسلمان و آزاده‏ى ایران است؛ چنان‏که مقام معظم رهبرى در پاسخ به سؤالى مى‏فرماید: «ما همه‏ى مشکلات را به گردن آمریکا نمى‏اندازیم. مشکلات ما از خودمان است؛ منتها دشمن از این مشکلات مى‏خواهد حداکثر استفاده را کند؛ پدر کشور و ملت را در بیاورد. ما نمى‏گوییم اگر تورم هست، تقصیر آمریکاست؛ نه، اگر تورم هست، اگر کاهش قدرت خرید هست، اگر کمبود اشتغال هست، چه کسى گفته تقصیر آمریکاست؟ ما گردن آمریکا نمى‏اندازیم؛ این تقصیر خود ماست؛ تقصیر مسؤولان است؛ اما اگر اسم آمریکا را مى‏آوریم، اگر حرف آمریکا را مى‏زنیم، مى‏خواهیم بگوییم که گرگى کمین گرفته، پشت خم کرده که به شما حمله کند؛ از این غافل نباشید. به مسؤولان مى‏گوییم ضعف‏ها را برطرف کنید، به شما مى‏گوییم که متوجه این دشمن باشید؛ تا به شما حمله نکند...». با توجه به ماهیت استکبارى آمریکا در قبال ایران و جهان، شعار مرگ بر آمریکا، داراى آثار حیات‏بخشى در داخل و در سطح جهانى است. این شعار، نداى حقى است که بر سنت و کلام حق استوار است. در این فریاد پاک و متعالى، دست‏کم دو وجه مثبت دیگر و دو فایده حیاتى مى‏توان یافت؛ نخست وجه سیاسى و بین‏المللى آن است، یعنى صلابت مرگ بر آمریکا، بیان حق و فریاد مظلومیت است و پلیدى ظالم را آشکار و رسوا مى‏سازد و جسارت در برابر ظلم غالب را در میان مردم جهان، پدید مى‏آورد و ظالم را ذلیل و پریشان مى‏کند و امروزه شاهد هستیم که این شعار در بسیارى از کشورها تکرار مى‏شود. فایده‏ى دیگر، اثر روان‏شناختى این شعار است که اظهار تنفر از ظالم، ترحم بر مظلوم را در دل تقویت مى‏کند و انسان را از تمایل به ظلم و ظالم باز مى‏دارد و این امر، موجب صفا و صداقت دل و جان مى‏گردد؛ امیرالمؤمنین - علیه‏السلام - در وصیت به امام حسن و امام حسین - علیهماالسلام - فرمود: «دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید». اگر امروزه شرایط اجراى حکم جهاد با مستکبران فراهم نیست، لازم است که شهادت‏طلبانه، فریاد مرگ بر آمریکا را بلند و رسا فریاد زنیم و قدمى عقب نگذاریم؛ به امید روزى که جهانى بیدار و شجاع، دیو ظلم و ظلمت را از پاى درآورد و دولت فرخنده‏ى یار فرا رسد.پرسش: آیا شعار مرگ بر آمریکا براى ما کفایت مى‏کند یا وظایف دیگرى هم داریم؟ پاسخ: خیر، لازم است بکوشیم که مخالفت با استکبار آمریکا، در حد شعار و سیاست باقى نماند؛ بلکه با تلاش‏هاى علمى، فعالیت‏هاى اقتصادى و تقویت ابعاد اعتقادى، فرهنگى و... مبارزه‏اى همه‏جانبه انجام دهیم و از سطحى‏شدن پرهیز کنیم و همان‏طورکه نباید از سایر ابعاد مبارزه و مقاومت و جهاد، غافل شد، نباید از بعد سیاسى هم غافل شد؛ زیرا کشورى مثل ژاپن با توفیقات اقتصادى و تکنولوژیک، در زمینه‏هاى سیاسى، در بند استکبار آمریکاست. در کنار مبارزه‏ى همه‏جانبه با اهداف و توطئه‏هاى آمریکا در قبال کشورمان و جهان بشریت، یکى از وظایف دینى و انقلابى ما، تلاش براى هدایت و بیدارى مظلومان و ملت‏هایى است که زیر سلطه‏ى تبلیغات سهمگین استکبار جهانى، در جهل و بى‏خبرى گرفتارند که شامل ملت آمریکا نیز مى‏شود. از این‏رو، رویکرد نظام اسلامى در قبال چنین ملت‏هایى، مبتنى بر تبلیغ آموزه‏هاى حیات‏بخش اسلامى و تلاش براى افشاى ماهیت شوم دولت‏مردان این‏گونه کشورهاست و این‏کار با اعزام مبلغ، گسترش شبکه‏هاى برون‏مرزى صدا و سیما، سایت‏هاى اینترنتى، جذب طلبه و دانشجو، برگزارى همایش‏هاى بین‏الملى و دعوت از روشنفکران و نخبگان این کشورها و... صورت مى‏گیرد.پرسش: چرا شعار مرگ بر آمریکا پس از 35 سال هنوز سر داده مى‏شود؟ پاسخ: دو چیز تداوم این شعار را رقم زده است؛ نخست روح ظلم‏ستیزى مردم ایران که نیروى ایجاد انقلابى عظیم را داشتند و دیگر رسوایى آمریکا در این‏که نشان داد مظهر بیداد و فرعونیت است و از هیچ تجاوز و جنایت و خیانتى براى شکستن عمود خیمه‏ى استقلال و به قفس درآوردن آزادى این ملت، فروگذار نمى‏کند. این دو عامل، همچون دو بال پر توان، شعار مرگ بر آمریکا را در سپهر شعور تاریخى مردم ایران به اوج رسانید.پرسش: آیا شعار مرگ و نفرین داراى مبانى شرعى و فقهى است؟ و آیا قرآن کریم با شعار مرگ و مرگ‏خواستن براى برخى افراد مخالفت دارد؟ پاسخ: قرآن کریم در مواضع متعددى نه تنها لعن و طرد و نفرین بر دشمنان حق و حقیقت را ذکر کرده است بلکه صراحتاً فریاد مرگ را نیز روا داشته و ذکر نموده است. براى آن‏که مطلب به‏صراحت کامل براى خوانندگان روشن شود، شایان ذکر است که قرآن کریم در 4 موضع به‏صراحت نداى (مرگ بر) را بلند کرده است که این چهار مورد عبارتند از: 1- قُتِلَ أَصْحَابُ الْأُخْدُودِ - النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ - إِذْ هُمْ عَلَیْهَا قُعُودٌ - وَهُمْ عَلَى مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شُهُودٌ (سوره بروج: آیات 4 تا 7) 2- قتل الخراصون، الذین هم فى غمرة ساهون، یسألون أیان یوم الدین، یوم هم على النار یفتنون (سوره الذاریات: آیات 10 تا 13) 3- اِنَّهُ فَکَّرَ وَ قَدَّرَ، فَقُتِلَ کَیْف قَدَّرَ، ثمَ‏ّ قُتِلَ کَیْف قَدَّرَ،  ثمَ‏ّ نَظرَ، ثمَ‏ّ عَبَس وَ بَسرَ، ثمَ‏ّ أَدْبَرَ وَ استَکْبرَ (سوره مدثر: آیات 18 تا 23) 4- قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَکْفَرَهُ / مِنْ أَىِ‏ّ شَىْ‏ءٍ خَلَقَهُ / مِن نُّطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ / ثُمَّ السَّبِیلَ یَسَّرَهُ ا(سوره عبس) بر خوانندگان گرامى پوشیده نیست که عبارت قُتِلَ در عربى، معادل فارسى (کشته باد)، (مرگ بر) مى‏باشد و قرآن کریم نه تنها از این عبارت به‏طور مطلق نهى نکرده است بلکه خود در چهار مورد، افراد و گروه‏هایى را شایسته این سخن دانسته و علیه آن‏ها چنین مطلبى را آورده است. مجال ضیق کنونى جاى بحث تفسیرى جدى در باب این آیات نیست اما شایسته است خوانندگان گرامى توجه داشته باشند که در هر 4 مورد مذکور در قرآن کریم که «کشته باد» و «مرگ بر» آمده است، طرف خطاب آیه و کسانى‏که مورد این خطاب قرار گرفته‏اند، داراى خوى استکبارى بوده‏اند و به‏عبارت‏دیگر همه موارد مرگ‏خواستن در قرآن به استکبار ربط دارد و براى مقابله با مستکبرین است و این خود از آموزه‏هاى جالب توجه قرآنى است و براى ما درس‏آموز است. در برابر افرادى که شعار «مرگ بر» را مخالف آموزه‏هاى قرآن کریم مى‏دانند البته بزرگان دیگرى نیز هستند که این شعار را عین دستور قرآن مى‏دانند و امر پیامبر اکرم مى‏دانند. به‏عنوان مثال امام راحل عظیم الشان ملت ایران که خود مفسر قرآن بود و برخى از کسانى‏که امروز مدعى هستند که مرگ بر آمریکا گفتن خلاف اصل قرآنى است، ادعاى شاگردى او را هم دارند. امام راحل در باب شعار مرگ بر آمریکا در مواضع متعددى ابراز نظر کرده‏اند و از جمله بیان داشته‏اند: «...فریاد برائت از مشرکان در مراسم حج و این یک فریاد سیاسى‏عبادى است که رسول‏الله (صلى الله علیه و آله و سلم) به آن امر فرمود. حال باید به آن آخوند مزدور، که فریاد مرگ بر آمریکا و اسرائیل و شوروى را خلاف اسلام مى‏داند، گفت تأسى به رسول خدا و متابعت از امر خداوند تعالى خلاف مراسم حج است؟» (صحیفه‏ى امام، جلد 18، ص 91.) هدف این نوشتار این نیست که اثبات کنیم که امروز باید شعار مرگ بر آمریکا گفت یا خیر. این امرى ثانوى است که البته در جاى خود مهم است. هدف این نوشتار آن است که به افراد مختلف تذکر دهد که قرآن کریم را بهانه بازى‏هاى سیاسى و حزبى و گروهى خود قرار ندهند و براى اهداف سیاسى و حزبى خود استفاده نابجا از قرآن کریم ننمایند. به‏عبارت‏بهتر استناد به قرآن در جایى شایسته است که واقعاً قرآن کریم چنان دستورى داده باشد و یا از آیات قرآن چنین امرى استفاده شود. اما اگر نویسنده یا شخصیت سیاسى‏اى براى اهداف حزبى و سیاسى و جناحى خود با اعتقادات دینى مردم بازى کند و نابجا به قرآن کریم استناد نماید، نه تنها شایسته نیست بلکه باید فریاد اعتراض را بلند کرد. هم‏چنین یکى از وظایف و واجبات، «تبرى» و بى‏زارى از دشمنان اسلام مى‏باشد و این بیزارى، در زبان و عمل ظهور مى‏یابد. بنابراین، صحت اصل شعار مرگ و برائت از دشمنان الهى، روشن شد. آیا آمریکا مشمول این شعار مى‏باشد؟ با در نظر گرفتن ابعاد توطئه و جنایت آمریکا بر ضد مردم ایران و سایر ملت‏هاى مظلوم جهان و خصومت و دشمنى آشکار آن با دین اسلام، شکى باقى نمى‏ماند که آمریکا مصداق مسلم شرک، کفر، عصیان و استکبار در زمین مى‏باشد و مسلمانان، نه تنها موظف به بیان این انزجار مى‏باشند، بلکه وظیفه دارند در عمل نیز با آن مبارزه نمایند تا هرگونه سیطره و سلطه‏ى این استکبار بر مسلمانان برداشته شود. قرآن کریم مى‏فرماید: «و لن‏یجعل الله للکافرین على المؤمنین سبیلاً» و اعلام شعار مرگ بر آمریکا، به‏معناى نپذیرفتن و زیر بار سلطه‏ى نامشروع آمریکاى تمامیت‏طلب نرفتن و به‏معناى برائت از آن مى‏باشد؛ همان‏گونه‏که خداوند و رسولش نیز از مشرکین برائت مى‏جویند؛ «ان الله برى ء من المشرکین و رسوله». بنابراین براى حفظ عزت و استقلال سیاسى، اقتصادى و فرهنگى خود و حفظ منافع و مصالح جامعه و انقلاب اسلامى، تا زمانى‏که آمریکا دست از این خوى سلطه‏طلبى و فساد در زمین برنداشته و مسؤولین نظام مقدس اسلامى هم مصلحت بدانند، این شعار ادامه خواهد داشت.
کد خبر: ۷۶۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۱۴

جریان عدالت خواه کهگیلویه و بویراحمد،از ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران درخواست نموده تا به بهترین وجه برای نشان دادن چهره خباثت آلود دولت سعودی از تریبون جهانی سازمان ملل استفاده  بکند
کد خبر: ۷۳۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۳

وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی گفت: آمریکا باید اسرائیل را به سلاح‌هایی مجهز کند که اگر لازم شد، این رژیم را برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران توانمند سازد. به گزارشپایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از  فارس، «ایهود باراک» وزیر جنگ سابق رژیم‌صهیونیستی می‌گوید انتظار دارد آمریکا اسرائیل را به سلاح‌هایی مجهز سازد که اگر لازم شد، آن را برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران قادر سازد. روزنامه «هاآرتص» نوشت: باراک که در دانشگاه «هاروارد» حضور یافته بود در پاسخ به این پرسش که چه تدابیری باید برای ممانعت از توسعه برنامه هسته‌ای ایران اتخاذ شود، گفت:‌ «زمان آن رسیده که درخواست کنیم یا انتظار داشته باشیم دولت آمریکا راهی برای تجهیز اسرائیل با ابزارهایی فراهم سازد که در صورت نیاز، تل‌آویو بتواند علیه برنامه هسته‌ای ایران، عملیات مستقل انجام دهد». وی افزود: «آمریکا به حفظ برتری نظامی اسرائیل بر همسایگانش متعهد است و باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا نیز به این ایده پایبند است». ایهود باراک با بیان مطلب فوق اظهار داشت، مهمترین وظیفه از سرگیری روابط کاری میان دفتر نخست وزیر اسرائیل و کاخ سفید است. به باور او، لازم است دو طرف پشت درهای بسته جلسه تشکیل دهند و اطلاعات کافی به دست آورند تا اطمینان یابند ایرانی‌ها موفق نمی‌شوند توافق هسته‌ای را نقض کنند. وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی در تشریح سخنان خود گفت: «اسرائیل و آمریکا باید تشکیل جلسه دهند و تعریف کنند که چه کاری نقض توافق به شمار می‌آید، در قبال آن باید چه کرد و چه نقض تعهدی باعث بازگشت رژیم تحریم‌ها می‌شود و چه اقدامی باعث بازگشت گزینه نظامی بر روی میز می‌شود. چنین درک دوجانبه‌ای نیازمند صمیمیت و اعتماد دوجانبه است».  وی همچنین پیشنهاد داد آمریکا یک کنفرانس منطقه‌ای با حضور اسرائیل،‌ عربستان سعودی، اردن، ترکیه و کشورهای خلیج فارس تشکیل دهد تا با آنچه او «اسلام سنی‌های افراطی» خواند، مقابله کند و مانع تلاش ایرانی‌ها برای تبدیل شدن به قدرت منطقه‌ای شود.
کد خبر: ۷۲۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۳۱

روز قدس، روزى است که باید سرنوشت ملتهاى مستضعف معلوم شود و ملتهاى مستضعف در مقابل مستکبرین اعلام وجود بکنند
کد خبر: ۶۷۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۱۸

«می خواهم ایرانی ها بدانند که اگر من رئیس جمهور شوم، به ایران حمله خواهیم کرد ... ما قادر خواهیم بود آن ها را کاملا نابود سازیم !! سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com به گزارش جام نیوز، اندیشکده آمریکایی گلوبال ریسرچ (Globalresearch) به بهانه اظهارات ضدایرانی اخیر هیلاری کلینتون، نگاهی داشته به رویکرد جنگ طلبانه این نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و تلاش وی برای جلب رضایت صهیونیست ها در کارزار انتخاباتی. در ابتدای این تحلیل که زیر عنوان "هیلاری کلینتون: اگر من رئیس جمهور شوم، به ایران حمله خواهیم کرد" تنظیم و منتشر شده می خوانیم: کلینتون ایران را "تهدیدی علیه موجودیت اسرائیل" خوانده و گفته، امیدوار است آمریکا بتواند به توافقی با ایران دست یابد که "برنامه سلاح هسته ای" این کشور را محدود سازد. هیلاری کلینتون می افزاید: اما حتی اگر ما به این توافق دست یابیم، هنوز هم مشکلات بزرگی از جانب ایران خواهیم داشت، از جمله حمایت این کشور از حزب الله لبنان و حماس و روند رو به رشد به دست گرفتن کنترل کشورهای منطقه توسط ایران و افزایش نفوذ این کشور. گلوبال ریسرچ با انتقاد از اظهارات کلینتون درباره برنامه هسته ای ایران می نویسد: واقعیت این است که سرویس های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل می گویند، برنامه هسته ای ایران، هیچ بخش نظامی ندارد و هیچگونه مدرکی مبنی بر اینکه تهران به دنبال ساخت این سلاح هاست هم در دست نیست. ناظران و کارشناسان غربی بر این باروند که حمله به ایران با پیامدهای نامشخصی برای آمریکا و متحدانش همراه خواهد بود و حتی می تواند برای منافع ایالات متحده فاجعه بار باشد. این اندیشکده آمریکایی در ادامه به اظهارات جنگ طلبانه کلینتون در تلاش ناکام سال ۲۰۰۸ وی برای رسیدن به کاخ سفید اشاره کرده نوشت: وی به عنوان نامزد ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ آمریکا خطاب به همایش سالانه آیپک گفته بود: می خواهم ایرانی ها بدانند که اگر من رئیس جمهور شوم، به ایران حمله خواهیم کرد. براین اساس، کلینتون در اظهاراتی توهین آمیز افزوده است: طی ده سال آینده و در زمانی که ممکن است ایرانی ها با تصمیمی احمقانه قصد حمله به اسرائیل را داشته باشند، ما قادر خواهیم بود آن ها را کاملا نابود سازیم.
کد خبر: ۶۷۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۱۵

نایب رئیس مجلس خبرگان با اشاره به اینکه خدمات ایران به برادران اهل سنت بسیار گسترده و فراگیر بوده است، اتهام عوامل منطقه ای نظام سلطه بر جمهوری اسلامی، مبنی بر تلاش ایران برای شیعه کردن حکومتهای منطقه را دروغ آشکار دانست.سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: به گزارش حوزه احزاب خبرگزاری فارس، آیت‌الله هاشمی شاهرودی نایب رئیس مجلس خبرگان رهبری امروز در آغاز درس خارج فقه خود به شرایط این روزهای جهان اسلام و کشورهای اسلامی اشاره کرده و گفت: اوضاعی که امروز بر کشورهای اسلامی و منطقه می‌گذرد بسیار دردناک و تالم آور است که شاید در هیچ دوره ای از تاریخ اینگونه دشمنی ها و مصیبت ها و مکر و حیله ها علیه مسلمانان در جهان اسلام و در این دامنه وسیع سابقه نداشته باشد. آیت‌الله شاهردی در آغاز درس خارج فقه خود با اشاره به اینکه امروز استکبار جهانی بالاخص امریکا با کمک حکومت های دست نشانده خود در منطقه توانسته فتنه بزرگی را در جهان اسلام ایجاد کند تأکید کرد: این مصیبت هایی که در یمن به چشم می خورد و این مردم مسلمان بی دفاع و فقیر را به خاک و خون می کشند و کودکان خردسال و شیرخوار را زیر آوار مدفون می کنند به اسم یک ائتلافی رقم می خورد که برای حمایت از یک مزدور فراری شکل گرفته است حمایت از کسی که هیچ وجهه قانونی ندارد و به همین جهت خودش استعفا داده و فرار کرده است و مصیبت بزرگتر آنکه هیچ وجدانی در دنیا تکان نمی خورد. وی در ادامه با اشاره به اینکه سابقا اگر یک صدم از این جنایتها صورت می گرفت ملت ها به پا می خواستن و فریاد می زدند، جنگ رسانه ای استکبار را عامل انحراف افکار عمومی جهانیان و از جنایتهای حیرت آور آنها توصیف کرد و جنایت چند روز گذشته آل سعود در یمن را بی سابقه ارزیابی نموده و افزود: این جنایت حتی در غزه هم مسبوق به سابقه نبوده و یهودیان و صهیونیست ها که سخت ترین دشمنان اسلام هستند هم چنین جنایتی را نتوانسته اند مرتکب شوند در حالیکه آل سعود به اسم اسلام بر سر مردم مظلوم یمن این جنایتهای هولناک را روا داشته است و جالب تر این که این تجاوزها و جنگ و آتش افروزی خود در  کشورهای دیگر را  دخالت نمی دانند ولی وقتی جمهوری اسلامی ایران حمایت حقوق بشری می کند  حمایت انسانی می نماید و دارو می فرستد آن را دخالت در امور کشورهای دیگر می نامند. آیت‌الله شاهرودی با برشمردن مواردی از دخالتهای آشکار عمال استکبار جهانی در منطقه نظیر تسلیح گروههای تروریستی و افراطی و آموزش آنها و تأمین منابع مالی این گروهها و ایجاد فتنه بزرگ مذهبی و تلاش برای تجزیه کشورهای اسلامی، اتهام دخالت ایران در منطقه به جرم همکاریهای تجاری و منطقه ای با حکومتهای رسمی و قانونی را تلاش مذبوحانه استکبار برای جلوگیری از گسترش فضای بیداری اسلامی و نفوذ انقلاب اسلامی دانست. رئیس دبیرخانه مجلس خبرگان بهره برداری از منابع خدادادی و طبیعی کشورهای اسلامی در راستای اهداف شیطان بزرگ و هزینه این منابع و سرمایه های الهی در مسیر قتل و کشتار مسلمانان را که توسط کشورهای خود فروخته منطقه صورت می گیرد بدترین شکل استعمار دانست که شیطان بزرگ با پرورش رژیم های آلوده و سفاکی چون آل سعود، خدمات به مراتب بیشتری حتی از اسرائیل، از این دست حکومت های مزدور دریافت می کند. وی در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر اینکه این جریانات و ائتلافات افراطی و تروریستی که شکل می گیرد همه به نفع امریکا و اسرائیل است تا ملت ها را به جان همدیگر بیاندازد، به تبلیغات بسیار مزدورانه نظام سلطه اشاره کرده و اتهام زنی به ایران را بخشی از این سناریوی کثیف برشمرد که مزدوران منطقه و آل سعود از آن طریق سعی می کنند بر جنایتهای سنگین خود پرده بکشند. آیت الله هاشمی شاهرودی ضمن بیان این نکته که برخی کشورهای منطقه، عروسکهای کوکی رژیم اسرائیل و آمریکا شده اند، وضعیت اسفبار جنایتهای آل سعود را به گونه ای ارزیابی کرد که ممکن است شرایط منطقه را تغییر دهد. وی با اشاره به اینکه خدمات ایران به برادران اهل سنت بسیار گسترده و فراگیر بوده است اتهام عوامل منطقه ای نظام سلطه بر جمهوری اسلامی، مبنی بر تلاش ایران برای شیعه کردن حکومتهای منطقه را دروغ آشکار خواند که در رویارویی با سیاست های اصولی انقلاب اسلامی ایران در انکار تولی کفار طرح گردیده است که اعتقاد اساسی اسلامی و دینی است و همه این اتهام زنی ها و دروغ پردازی ها به جهت این نکته و برای تأمین امنیت رژیم منحوس اسرائیل و نفوذ آمریکا در منطقه مطرح می شود. نایب رئیس مجلس خبرگان با اشاره به این نکته که فلسطین هرگز کشوری شیعی نبوده است با این حال از همان اول انقلاب امام فرمود این رژیم غاصب است و باید دست از اشغالگری بر دارد به مصادیق تاریخی حمایت علماء شیعی از حکومت های اهل سنت در برابر کفار اشاره کرد و ایستادگی در برابر جبهه کفر و شرک را یکی از اساسی ترین اصول سیاسی شیعه در طول ادوار مختلف تاریخ بر شمرد. وی در پایان روشنگری علماء و دانشمندان اسلامی را در شرایط کنونی، ضروری دانسته و بر اتحاد و همبستگی مسلمین در برابر جبهه کفر تأکید کرد.
کد خبر: ۶۳۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۱۹

موضع شورای امنیت غافلگیر کننده نبود ، ما در صورتی شگفت زده می شدیم که شورای امنیت موضعی حق ، عادلانه و صادقانه اتخاذ می کرد
کد خبر: ۶۲۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۳۱

حمید رسایی گفت: مصدق فکر می کرد بین آمریکا و انگلیس اختلاف انداخته است و از همان جا ضربه خورد تیم مذاکره کننده ما هم فکر می کنند بین آمریکا و اسرائیل اختلاف انداخته است در صورتی که هر دو یکی هستند.  سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:  نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در نشستی با عنوان "بیانیه لوزان سوئیس کدام استقلال کدام پیروزی" در جمع نمازگزاران مسجد المنتظر مشهد با بیان اینکه در دوره اصلاحات همه چیز پلمپ شد تا پرونده ما به شورای امنیت نرود گفت: در اردیبهشت 84 رهبر انقلاب فرمودند همان دولتی که پلمپ کرده خودش برود و درست کند. در دولت احمدی نژاد با سپردن پرونده هسته ای به آقای جلیلی مذاکرات پیش می رفت اما ما به کارهای خود ادامه می دادیم و پیشرفت داشتیم. آنها(امریکا) از همین نگران بودند. گذشت تا دولت تدبیر و امید بر سر کار آمد. با روی کار امدن دولت جدید که می گفت هم سانتریفیوز بچرخد و هم چرخ کارخانه ها. در سال 92 یک جشن توافق گرفته شد که من خودم به آن اعتراض کردم.همان موقع گفتیم توافقنامه ژنو پیروزی بزرگ نیست چون آنها حیله گر هستتند.وی در ادامه اظهار داشت: رهبر انقلاب هم تا الان از مذاکره کنندگان حمایت کردند اما میگن من خوشبین نیستم این حرف را رهبر انقلاب دوسال است که میفرمایند.چرا در دوره قبل نمیگفتند؟ رسایی با بیان اینکه کشور پاکستان بمب اتم دارد. چرا تحریم نمیکنند افزود: ما بمب اتم نداریم. رهبر انقلاب هم داشتن آن را حرام اعلام کرده است. چرا رهبری میفرمایند خوشیین نیستم؟ چون طرف مقابل قابل اعتماد نیست. عضو کمیسیون اصل90 مجلس در ادامه اظهار داشت: مصدق فکر میکرد بین انگلیس و امریکا اختلاف انداخته و از همانجا لطمه خورد.تیم مذاکره کننده ماهم فکر میکنند بین اسراییل و امریکا اختلاف انداخته اند درصورتی که هردو یکی هستند و این اشتباه تیم ماست. رسایی با بیان اینکهما به همه قول هایمان در توافقنامه ژنو عمل کردیم این سوال را مطرح کرد که اما آیا آنها هم عمل کردند؟ رسیدیم به این مذاکرات لوزان که باز گفتند ما پیروز شدیم آقای طریف به روحانی و روحانی به ظریف تبریک گفت. عده اندکی هم آمدند بیرون و شادی کردند برخی روزنامه ها هم آنها را عکس کردند و گفتند شادی ملت. رهبر انقلاب توی همین شهر فرمودند که تحریم ها باید به یکباره برداشته شود. اخباری به ما رسید که فهمیدیم این دفعه هم فضاسازی تبلیغاتی است.مجددا یک دروغ بزرگ به مردم گفتند. مهمترین بخش از صحبت های حمید رسایی در زیر مشاهده می نمایید: *وقتی ما شروع کردیم به اعتراض گفتند این فقط یک بیانیه است. گفتیم پس اگر این کلا الزام اور نیست پس چی را تبریک میگید؟اگر توافق هم باشد که امتیازی نگرفتید. *دلایل تحریم اینهاست، به مامیگویند شما حقوق بشر را نقض کردید میگویند شما نباید به فلسطین و حزب الله کمک کنید.غلط کرد هرکس گفت چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است. *بر اساس توافقنامه ژنو گفتند که تحریم های هسته ای را برمی دارند فقط سه مورد تحریم ها مربوط به هسته ایست تازه میگویند که ما تحریم ها را تعلیق میکنیم نه لغو. *در بیانیه لوزان امریکایی ها گفتند ما تحریمهای هست ای ثانویه را برمیداریم یعنی شرکت هایی که غیر امریکایی بودند تحریمهایشان برداشته میشود *براساس توافقنامه سوییس فقط پنج هزار سانتریفیوژ فعال است در صورتی که ما 19هزارتا فعال داریم *در این توافقنامه کلا گفتن 3،5 درصد عنی سازی زمان قاجار قراردادترکمنچای به اسم پیروزی امضا شد گفتند انهایی که از دولت انتقاد میکنند مگر نمیدانند که رهبر از جزییات اگاه هستند *فرمایشات اخیر رهبر انقلاب این بود که من فقط خط قرمز ها را مشخص کردم تیرماه طبل رسوایی زده میشود.دولت همه تخم مرع هاش را در سبد مذاکرات گذاشته است *سنای امریکا کری را خواست کری گفت این تحریم ها برداشتنش مشروطه تازه فقط در مورد هسته ایست *آنها میگویند که ازانس باید تایید کنه که فهالیت ایران صلح آمیزه اژانس هم که دست خودشونه اعتماد اژانس زمانی به وجود میاد که سر تعظیم به روی امریکا فرود اوریم و اسراییل را به رسمیت بشناسیم *آقای صالحی در جلسه غیرعلنی گفتند رهبر انقلاب دستور دادند فکت شیت خودتان را منتشر کنید ما هم گفتیم این درسته آقای ظریف هم گفت تا چند روز آینده این کار رامیکنیم الان یک هفته گذشته و اقای صالحی میگویند فکت شیت آماده اس و دست جناب ظریف هست و هروقت صلاح بدونند منتشر میکنند. *به روحانی گفتم مذاکرات را علنی کنید.چرا جزییات منتشر نمیشود؟ ما بزدل ترسو و دلواپس شما جزییات را منتشر کنید.   منبع/خراسان
کد خبر: ۶۲۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۶

چرا جناب هاشمی رفسنجانی در نقل خاطرات و مسائل گذشته به درگذشتگان استناد می‌کنند که پی بردن به صحت و سقم آن نیازمند دسترسی به آنان است  و این دسترسی امکان‌پذیر نیست؟
کد خبر: ۶۱۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۴

دکتر احمدی نژاد  در فاز انتخابات نیست و به عرصه ورود هم نمی‌کند.ایشان می‌گویند باید مبانی انقلاب زنده بماند و طرح و حفظ شود. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: مهندس ثمره هاشمی مشاور و دستیار ارشد رئیس جمهور سابق کشورمان به گفت و گو با “روزنامه قانون” پرداخته است که متن آن در آدامه امده است: ضرورت سفر احمدی نژاد به ترکیه چه بود؟ امسال چهارمین سال درگذشت آقای اربکان، نخست وزیر اسبق ترکیه بود و فرزند ایشان آقای فاتح اربکان که رئیس یک بنیاد خیریه در ترکیه نیز است به نام خودشان یک دعوتنامه برای آقای احمدی‌نژاد فرستاد و تلفنی هم با دکتر صحبت وآقای احمدی نژاد  هم قبول کردند. دلیل خاصی داشت که این دعوت را قبول کردید؟ اولا نگاه آقای اربکان جهانی بود و مسلمانان را دوست داشت وباید دعوت اجابت می‌شد و یکی از دلایل دیگر این بود که آقای اربکان بعد دوره‌ای از لائیک‌ها برسر کار آمد و به مبانی دینی معتقد بود و در سخنرانی‌هایش مردم را به دین و جهاد دعوت می‌کرد و از همه مهم‌تر بر اساس همین مبانی به دنبال استقلال و مبارزه با آمریکا و صهیونیست‌ها بود ودر زمان نخست وزیری‌اش باعث تقویت روابط ایران و ترکیه شد. دلیل دیگر همکاری‌های دو ملت ایران و ترکیه است. باید برای همگرایی بیشتر میان دو کشور در این برهه از زمان که گذشته از اختلافات تهران و آنکارا منافع مشترکی را دارند، سفر انجام می‌شد. احمدی‌نژاد را برای مراسم در بورسا دعوت کردند چرا به استانبول رفت؟ اول که پرواز در استانبول می‌نشست و بعد هم چند برنامه در این شهر داشتیم. یکی حضور میان علما و طلاب در موسسه آل والبیت بود.این موسسه متعلق به آقای شهرستانی نماینده آیت‌ا… سیستانی است و ما نیز مهمان ایشان بودیم و بعد از آن هم آقای احمدی‌نژاد با یکی از شبکه‌های تلویزیونی ترکیه مصاحبه کردند و سپس ما به بورسا رفتیم. در بورسا چه گذشت؟ بعد از نماز جمعه  از منزل رهبرکبیر انقلاب دیدار کردیم که در حال حاضر دست یک مهندس معمار است و آن را بازسازی کرده است. هنگامی‌که به محله سکونت امام(س) وارد شدیم مردم آن محله جمع شدند و به یاران وآقای احمدی‌نژاد ابراز محبت داشتند و تسلیت می‌گفتند. تسلیت برای چه؟برای در گذشت والده احمدی نژاد؟ بله،  همه افراد آنجا  اطلاع داشتند.در صورتی‌که ما هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی نکرده بودیم و به نظرم  از رسانه‌ها مطلع شده بودند.اولین برنامه ما در بورسا حضور  در  مسجد جامع آن شهر و شرکت در نماز جمعه بود. در نماز جمعه اهل تسنن شرکت کردید؟ بله. وقتی هم که نماز تمام شد، نمازگزاران و مردم خیابان استقبال چشمگیری از دکتر احمدی‌نژاد کردند. با حضور ما جمعیت زیادی علیه آمریکا شعار می‌دادندکه این نشان دهنده ظرفیت ضد صهیونیستی در ترکیه و همگرایی آن ملت با ایران است. در ادامه سفر به بورسا نیز ما بعد یک مصاحبه با شبکه تی‌آرتی ترکیه داشتیم و در نهایت برای سخنرانی که در سالگرد آقای اربکان برنامه‌ریزی شده بود، شرکت کردیم.در این مراسم آقای فاتح اربکان یک سخنرانی انقلابی کرد که بیشتر آن مربوط به دفاع از ایران علیه صهیونیست ها و دخالت آمریکا در منطقه بود. اربکان علیه دولت مستقرهم حرفی زد؟  مستقیم نه، سیاستمداران برداشت‌های خودشان را دارند. او بیشتر صهیونیست‌ها را محکوم و اختلافات منطقه‌ای را رد کرد. بعد از آقای اربکان، دکتر احمدی‌نژاد به جایگاه رفت و با دعا برای امام زمان(عج) کار را شروع کرد و در سخنرانی پیشنهاد داد که چطور می‌توانیم از مشکلات عبور کنیم. چه پیشنهاد‌هایی داد؟  اگرخلاصه بخواهم بگویم ابتدا به نابسامانی‌های چهار صد سال اخیر نظیر برده داری و بی‌عدالتی‌ها، جنگ‌ها به خصوص جنگ اول و دوم جهانی، غارت منابع و ثروت ملت‌ها و نظامات ظالمانه حاکم برجهان اشاره کردندوگفتندبایدازاین‌ نوع معضلات عبورشود وچندنکته راپیشنهاد دادنداز جمله به تقویت خودباوری و شناخت قدرت ملت‌ها، گسترش آگاهی و شناخت نقشه‌های دشمنان، تلاش برای وحدت و همبستگی، بسط دوستی‌ها و از همه مهم‌تر به تلاش برای شکل دهی مدیریت مشترک جهانی اشاره کردند.  استقبالی هم از این سخنان شد؟  این پیشنهادات برای حضار مهم بود و بار‌ها در ضمن سخنرانی تشویق می‌کردند قبل از سخنرانی صحنه‌هایی ازسخنرانی آقای احمدی‌نژاددرسازمان ملل که در مورد حقوق مردم فلسطین صحبت می‌کردند و می‌گفتند «در حالیکه اگر جنگ‌های اول و دوم در اروپا اتفاق افتاده است چرا سرزمین فلسطین باید اشغال شود» پخش شد حضار با دیدن این صحنه‌ها مرتب تشویق می‌کردند و تکبیرمی گفتند. با این همه استقبال پس چه کسی سخنرانی را خراب کرد؟  کسی سخنرانی را خراب نکرد. زمانی که آقای احمدی‌نژاد گفت این زمستان به پایان خواهد رسید و جهان رو به عدالت در پیش است و به نام مبارک حضرت مهدی(عج) اشاره کردند مردم شروع به ابراز احساسات و تکبیر گفتن کردند که در وسط جمعیت یکی با پرچم ارتش آزاد فریاد زد و علیه ایران و سوریه شعار داد که جمعیت آن را  از سالن بیرون کردند. اهل تسنن بورسا با شنیدن این سخنان تکبیر گفتند؟! بله. نام حضرت مهدی به عنوان منجی عدالت و امید در عالم آن‌قدر طرفدار دارد و ما می‌بینیم که در شهر بورسا این طرفداری می‌شود. احتمال داشت آن فرد از طرف دولت آقای اردوغان باشد؟ نه تصور نمی‌کنم زیرا سودی برای اردوغان نداشت و شعار‌های مردم علیه دولت نبود و فقط می‌گفتند که با تروریسم و حمایت از آن مخالف‌اند. اصلی‌ترین برنامه احمدی‌نژاد همین بود؟ بعد از بورسا به استانبول برگشتیم و در این شهر برنامه‌های دیگری مانند حضور در برنامه سوال و جواب رسانه‌ای بود که آقای احمدی‌نژاد هم شرکت کرد و به سوال‌ها پاسخ داد.بعد از آن در جمع مسلمانان و در مراسم بزرگداشت ولادت حضرت زینب(س)شرکت کردیم که در آن مراسم هم یک فردی مراسم را به‌هم زد ودر میان سخنرانی آقای احمدی نژاد به اعتراض فریاد زد. آثار سفر را چگونه می‌بینید؟  این سفر نشان داد که درمسیر آرمان‌های بلند، مرزهای نژادی ، قومی و مذهبی مانع از برادری نیست و همه زیر پرچم عدالت و آزادی می‌ایستند. مطلب بعدی اینکه عموم مردم به آینده امید دارند و همه به صحنه خواهند آمد و مردم نشان دادندکه تابوی صهیونیست‌هاشکسته است و اگر دولت‌ها هم بخواهند با آمریکا و اسرائیل رابطه داشته باشند ملت‌ها نمی‌خواهند.باید اشاره شود که جمهوری‌اسلامی ازظریفت بالایی برخوردار است و درگیری‌های جناحی نا متعارف آفتی برای انجام فعالیت‌ها و ماموریت‌های جهانی ایران است. احمدی‌نژاد یکی از ظرفیت‌ها در اختیار جمهوری‌اسلامی است و دکتر هرکجای دنیا برود از او استقبال می‌شود. ولی خلاف گفته شما آن چیزی که ما برای مثال در سازمان‌ملل می‌بینیم نکته دیگری را می‌رساند و از عدم استقبال از او خبر می‌دهد! منظور من مردم آزاده و آزادیخواه جهان هستند نه دولت‌های چند کشور.ما آمریکای لاتین، آفریقا،آسیا و حتی  اروپا و آمریکا که می‌رویم مردم از آقای احمدی‌نژاد استقبال می‌کنند و نباید با بد اخلاقی سیاسی از این مهم غافل شویم. البته به نظر شعارهایی که او می‌دهد سبب استقبال مردم می‌شود ، نه خودشخص احمدی نژاد؟  بله مردم به‌دنبال حق و عدالت هستند. بیان انسان‌ها و خواست عمومی آنها مقابله با ظلم است و انسان‌ها توحید‌گرا هستند و به این دلیل از شعار‌های آقای احمدی نژاد مردم استقبال می‌کنند.از سوی دیگر شجاعت ایشان موردتوجه است و همه جا از ایشان عکس می‌گرفتند و وقتی می‌گفتیم چرا!؟ می‌گفتند به دلیلی سخنرانی‌ها‌یشان در سازمان ملل و شجاعت‌های ایشان است. اگر مردم احمدی‌نژاد را می‌خواهند به دلیل آرمان‌های دکتر است نه چهره ایشان. ولی این آرمان‌ها باید در رفتار افراد هم باشد و آقای احمدی‌نژاد هر چه می‌گوید در کردارش هم وجود دارد و این باعث استقبال از ایشان می‌شود. آقای احمدی‌نژاد متعلق به نظام است و باید از آن حمایت کنیم و برای منافع حزبی شخصیت و جایگاه ایشان را مخدوش نکنیم. بله شاید شما نقد کنید ولی نباید تهمت و افترا در میان باشد. احمدی‌نژاد خودش بسیاری از چهره‌های نظام را تخریب کرد، چرا الان به این نتیجه رسیدید؟  ایشان تهمت و افترا به کسی نزده‌اند. وقتی دولت جدیدی سر کار می‌آید بیانگر آن است که مردم دولت تازه را می‌خواهند و برای همین به آن رای دادند و سر کار آوردند و سیاست‌های قبلی را دیگر قبول ندارند و موافق نیستند گرچه در این دوره اخیر کسی از آقای احمدی‌نژاد کاندیدا نبود و دولت یازدهم توانست رای مردم را برای خود کند.همه باید منصفانه نقد کنیم و منافع ملی را بر هر منفعتی ترجیح دهیم. دلیل دعوت اربکان از احمدی نژاد چه بود؟ چرا فردی از دولت مستقر را دعوت نکرد؟ آقای اربکان در دولت ترکیه که حضور ندارد و هم‌سوی اهداف و ارزش‌های مشترک و ظرفیت‌های دکتر باعث شد آقای اربکان از دکتر احمدی نژاد دعوت کند و این دعوت برای ملت‌ها صورت گرفت. در دیدار با عبدا… گل چه رخ داد؟ در این دیدار دو رئیس جمهور اسبق با هم دیدار و گفت و گو کردند تا برای استفاده از ظرفیت‌ها و نزدیک شدن مردم و دولت‌ها بایکدیگر هماهنگ شوندو جلوی پیشرفت دو کشور به دلیل اختلافات جزئی گرفته نشود . در مصاحبه با خبرنگار بی‌.بی.‌سی چه گذشت؟ مصاحبه‌ای قرار نبود انجام شود خبرنگاربی.بی.سی گفت از واحد مرکزی خبر کسی برای پوشش اخبار سفر دکتر احمدی نژاد نیامده و من با شما مصاحبه می‌کنم و ما نیز فکر کردیم از واحد دیگری برای تهیه خبرآمده داست ولی وقتی دیدیم که از جای دیگری است،پاسخ او را ندادیم و خبرنگار هم بعد به درستی در شبکه خودش درباره این ماجرا توضیح داد. چرا پوشش این خبر برای رسانه‌های ملی اهمیت نداشت و به آن توجه نکردند؟ ما که به آنها اعلام نکردیم ولی آنها باید گروهی را می‌فرستادند و مردم را در جریان می‌گذاشتند تا مردم برای اطلاع پیدا کردن از جزئیات این سفر به رسانه‌های غیر مراجعه نکنند. از طرف آقای اردوغان کسی برای استقبال نیامد؟  چون این سفررسمی نبود کسی از طرف شخص اردوغان برای استقبال نیامد ولی  مقامات محلی آمدند واز طرف دیگر پلیس ترکیه برای حفاظت سنگ تمام گذاشت. برخی معتقدند این سفرها بیشتر جنبه انتخاباتی و بازگشت به عرصه سیاست دارد،آیا این‌گونه است؟  کم لطفی می‌کنند و همه چیز را از عینک سیاسی می‌بیند.برای مثال در مسئله درگذشت والده محترم آقای دکتر، ایشان به  همه گفتند مبادا این جلسات سیاسی شود و حتی جلوی شعار‌هایی که در برخی از مراسم داده می‌شد را به شخصه می‌گرفتند ولی وقتی دیگر مردم از ایشان استقبال می‌کنند که مقصر ما و آقای احمدی‌نژاد نیستیم. جلسات یاران احمدی نژاد در این ساختمان(ولنجک) برگزار می‌شود؟ساختار اینجا چگونه است؟   بله، جلسات اینجا برگزار می‌شود وفقط اعضای دولت قبل حضور ندارند بلکه جلسه‌های علمی با علما، روحانیون و دانشگاهیان برگزار می‌شود  و در مورد مباحث انقلاب و مبانی ارزشی بحث می‌شود و مسائل سیاسی به ندرت مطرح می‌شود. تصمیم گیری‌های سیاسی چطور؟ سیاسی کاری نداریم و تنها روی مبانی انقلاب کار می‌کنیم .برای مثال روی رابطه مردم و حکومت بحث می‌شود که ما به عنوان یک حکومت اسلامی چه باید بکنیم ودر یک کشور اسلامی‌مردم چه حقوقی دارند. به نظر می‌رسد احمدی نژاد قصد بازگشت به سیاست از طریق انتخابات سال آینده رادارد،درست است؟ خیر ایشان اصلا در فاز انتخابات نیست و به عرصه ورود هم نمی‌کند.ایشان می‌گویند باید مبانی انقلاب زنده بماند و طرح و حفظ شود اهالی سیاست چطور؟ برای بازگشت به قدرت سراغ او نیامدند ؟ خیر بحثی تا کنون نشده است و تنها اظهار نظر‌هایی می‌شود و در آن به نظر می‌رسد برخی مواضع‌شان تند شده است و موازین را از دست داده است و تهمت می‌زنند و برخی هم که مواضع تندی داشتند،حال متعادل‌تر شدند. فضای سیاسی کشور متغیر است و باید صبر و سعی کنیم مبانی انقلاب فراموش نشود و این درگیری‌ها نشانه این است که برخی فراموش کردند برای چه  انقلاب کردند. اگر تهمت می‌زنند چرا احمدی‌نژاد در برابر آنها موضعی نمی‌گیرد؟ حجم توهین‌ها و اتهام‌ها آنقدر زیاداست که اگر بخواهیم وارد آن شویم و پاسخ دهیم از اهداف اصلی دور می‌شویم و این اتهامات کف‌های بر آب است که خواهد رفت.البته به برخی از اتهامات در صورت لزوم پاسخ می‌دهیم.
کد خبر: ۵۹۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۷

رییس معادن ایران تعریف کرد که یک روز به یکی از رستوران های این منطقه در کشور نیجریه رفتم و مشاهده کردم که عکس آقای احمدی نژاد روی دیوار رستوران خود گذاشته است از او پرسیدم که این عکس کیست؟ گفت رییس جمهور ایران است. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: کرمان فردا نوشت: حجت الاسلام "مهدی طائب" ظهر امروز 16 اسفندماه در مراسم «وحدت حوزه و بازار» در مسجد تاریخی وکیل واقع در بازار کرمان ضمن تسلیت شهادت حضرت فاطمه الزهرا(س) گفت: دنیای مزمون دنیایی است که فرد برای خود جمع می کند و ما باید با دنیا به گونه ای برخورد کنیم که در لحظه آخرعمر اگر از ما سوال کنند که دوباره اگر به این دنیا برگردید چه کاری خواهید کرد باز هم بگویم همین کارها را انجام خواهم داد. وی افزود: انسان وقتی به لحظه یاس می رسد تفکرش عوض خواهد شد در نتیجه وصیتنامه فردی که در حالت بیماری است و یقین دارد میمیرد قابل قبول نیست. باید بدانیم که هر کاری انجام می دهیم برای خداوند است. اگر کاری که انجام می دهیم برای آخرتمان نباشد به همان اندازه باخته ایم. این دنیا به هر نحوی که باشد خواهد گذشت، اما کاری ماندگار، پایدار و با ارزش است که در آخرت اثر آن را ببینیم. فرمانده قرارگاه عمار تصریح کرد: در این انقلاب که امام خمینی (ره) با همراهی توده مردم به سرانجام رساند مشاهده می کنیم که هرچقدر جلوتر می رویم فشارها به ما زیادتر می شود. دشمن می داند که اگر تحریم‌ها نبود ایران بازار مصرف اول آنها شده بود. مثل این است که کسی مغازه خود را ببندد خودش گرسنه می ماند. وی با اشاره به تحریم صورت گرفته از سوی اروپا و آمریکا تاکید کرد: وقتی ما را تحریم کردند خودشان ضرر کردند، هست و نیست آنها اقتصاد است. با وجود اینکه می دانند مطمئن ترین بازار در بین بازارهای بین المللی، ایران است، چرا ما را تحریم کردند؟ بزرگترین بازار مصرف (ایران) خودشان را بستند. اوباما رییس جمهور آمریکا هم نمی تواند تحریم ها را بردارد و اگر این کار را بکند بی فایده است زیرا بازار اقتصادی جهان فاسد شده است. طائب با طرح این پرسش که ماجرا چیست؟ آنها از چه موضوعی نارحت هستند؟ ادامه داد: انقلاب ما مقدمه ساز دولت جهانی امام زمان می باشد. توده مردم جهان عاشق آمدن اما زمان هستند. وی افزود: رییس معادن ایران روز گذشته گزارشی از حضور ایران در نیجریه داد . با توجه به اینکه 84 درصد اورانیوم برق کشور فرانسه را نیجریه تامین می کند ولی نیجریه خود در فقر مطلق به سر می برد. ایران به نیجریه پیشنهاد کرده است که اورانیوم این کشور را استخراج می کند و می تواند نیجریه آن را به کشورهای دنیا بفروشد. در 5 سال قبل 2 وزیر از کشور نیجریه به ایران سفر کردند و قراردادی در این زمینه منعقد شد که متاسفانه در نیجریه کودتا شد و رییس جمهور جدید به روی کار آمد و تمام روابط ما با آنها قطع شد. فرمانده قرارگاه عمار ادامه داد: رییس جمهور جدید پس از مدتی متوجه شد که ماجرا چه بوده است و یک پیام محرمانه برای دیدار با ما را داشت. در یکی از شهرهای متروکه نیجریه محرمانه با او ملاقات کردیم. آن شهر متروکه 1500 کیلومتر با مرکز نیجریه فاصله داشت. گفتند شما در قسمتی که فرانسه کار می کند ورود نداشته باشید و یک منطقه دیگر به ما نشان دادند که بررسی کنیم آیا اورانیوم در آنجا وجود دارد که ما استخراج کنیم. وی تصریح کرد: پس از تحقیقات مشاهده کردیم که در آنجا اورانیوم وجود ندارد اما حاوی فلزات گرانبهایی است که اگر به مقدار 10 یا 20 گرم از این مواد به آهن اضافه شود مقاومت آهن و فولاد را 100 برابر خواهد کرد. وی تصریح کرد: رییس معادن ایران تعریف کرد که یک روز به یکی از رستوران های این منطقه در کشور نیجریه رفتم و مشاهده کردم که عکس آقای احمدی نژاد روی دیوار رستوران خود گذاشته است از او پرسیدم که این عکس کیست؟ گفت رییس جمهور ایران است. طائب اظهار کرد: به این دلیل که شعار ما عدالت در دنیا است و توده مردم عاشق آمدن امام زمان می باشند مسئولین ما در هر کجا بروند مورد استقبال مردم آن منطقه قرار خواهند گرفت اما در مقابل این توده مردم، سران دولت ها قرار گرفته اند. دولت‌های اروپایی و آمریکایی با تحریم ها قصد شکستن کمر ما را داشتند اما هر چه جلوتر آمدند مشاهده کردند که ما در تحقق اهدافمان محکم تر می باشیم. وی افزود: امروز می توان فهمید که به آن نقطه ظهور نزدیک شده ایم. زمینه ساز ظهور امام زمان؛ امن سازی کنار خانه خدا است. با جمع کردن اسراییل کنار خانه خدا دنیا امن‌تر خواهد شد. مطمئن باشید اسراییل توسط حزب الله و سوریه از بین خواهد رفت و اسراییل در معرض نابودی است. فرمانده قرارگاه عمار گفت: روسیه در راستای این هدف قرار گرفته است. استکبار جهانی هر آنچه تلاش کرد که روسیه را متقاعد کند که از سوریه دفاع نکند نتوانست در نتیجه این کشور ابر قدرت را تحریم کرد. وقتی که یک ابر قدرت تحریم شود مساله این است که به آن نقطه هدف نزدیک شده ایم و آن امن کردن کنار خانه خدا است. وی تاکید کرد: تمام این سختی ها و فشار ها برای این است که ما را عقب برگرداند و باید مواظب باشیم کوچکترین اشتباه باعث می شود ما 1000 سال به عقب برگردیم. نخست وزیر اسراییل اعلام کرده است که ایران 4 پایتخت عربی را در تصرف خویش در آورده است و این نقاط استراتژیک ما می باشد. طائب اظهار کرد: حضرت امام خمینی (ره) فرمودند« ما انقلاب را به دنیا صادر خواهیم کرد». با شعارهایی که علیه آمریکا و اسرائیل داده ایم اکنون دیگر ملتها نیز شعار بر علیه آنها می دهند به گونه ای که نتانیاهو گفته« ایران جهان را فتح کرده است».
کد خبر: ۵۹۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۷

باراک اوباما در مصاحبه با رویترز گفت: ایران برای توافق، باید برنامه هسته ای اش را حداقل به مدت 10 سال در وضعیت فعلی (فریز) نگه دارد. رئیس ایالات متحده آمریکا همچنین اختلاف نظر با اسرائیل درباره برنامه هسته ای ایران را "اختلاف گذری " توصیف کرد که "ضرر دائمی برای روابط میان آمریکا و اسرائیل" نخواهد داشت. اوباما با این حال گفت که اختلاف مهم میان دولت آمریکا و کابینه اسرائیل درباره چگونگی تحقق هدف مشترک برای منع ایران از کسب سلاح هسته ای وجود دارد.  این مصاحبه اوباما قبل از سخنرانی امروز سه شنبه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در کنگره آمریکا با موضوع برنامه هسته ای ایران انجام شده است. رئیس ایالات متحده آمریکا ادامه داد: در واقع، اگر ایران آماده موافقت برای باقی نگه داشتن برنامه هسته ای خود در وضعیت فعلی است و بخش هایی از آن را بکاهد... اگر این اتفاق بیفتد و به وسیله ای برای ارزیابی آن دست یابیم در این صورت نیازی به وسایل دیگر برای دریافت ضمانت درباره اینکه ایرانی ها به سمت سلاح هسته ای نمی روند وجود ندارد. وی همچنین فاصله میان ایران و کسب سلاح هسته ای را یک سال دانست. اوباما همچنین مخالفت قبلی نتانیاهو با توافق موقت ژنو 2013 با ایران را یک "اشتباه" توصیف کرد و گفت: "نتانیاهو انواع ادعاها را علیه توافق هسته ای ژنو مطرح کرد ... اینکه این توافق وحشتناک است و باعث می شود ایران 50 میلیارد دلار به دست آورد و ایران به توافق متعهد نخواهد بود اما هچ یک از این ادعاها محقق نشدند. اوباما ادامه داد: در واقع ما مشاهده کردیم که در این مدت ایران برنامه هسته ای اش را توسعه نداد. ایران در ابعاد زیادی، عناصری از برنامه اتمی اش را کاهش داد.  او همچنین فرصت دست یابی به توافق نهایی با ایران را با موافقت تهران با درخواست ها برای بازرسی جدی از تاسیسات هسته ای اش و به داشتن سطح پایینی از غنی سازی اورانیوم مرتبط دانست.   منبع:  عصرایران
کد خبر: ۵۸۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۲/۱۲