به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
«عباس حاجی نجاری» در روزنامه « جوان » به رویداد اخیر دستگیری نظامیان آمریکایی در آبهای ایران پرداخت و نوشت:
ماجرای ورود غیرقانونی قایقهای نظامی امریکا به آبهای ایران و برخورد قدرتمندانه و عزتمندانه ایران با این حادثه، یک بار دیگر موضوع اقتدار و توان ایران را به موضوع اصلی رسانهها و مراکز تصمیمگیری جهان تبدیل کرد.
این حادثه اگرچه حادثه منحصر به فردی نیست و معمولاً اینگونه تجاوزات صورت میگیرد و مسئله به صورت خصمانه یا دوستانه حل میشود، اما به طور قطع آن را باید با همه نمونههای مشابه آن متفاوت دید.عاملان تجاوز نیروهای امریکایی بودند که تجاوز به سرزمینها به بخشی از قاموس و فرهنگ آنها تبدیل شده است و معمولاً وقتی اینگونه حوادث از سوی آنها مطابق برنامههای از پیش طراحی شده و یا اشتباهاً اتفاق بیفتد، معمولاً از موضع قدرت و زورگویی سعی میکنند مسئله را به تثبیت توان و سلطه امریکا تبدیل کنند، همانگونه که در ماجرای تجاوز به آبهای جزیره فارسی فرماندهی ناو امریکایی مستقر در نزدیک جزیره مرتکب شد و تلاش داشت با قدرتنمایی حافظان قدرتمند آبهای ایران را مرعوب کند، اما به رغم تصور امریکاییها این برخورد متکبرانه آنها در مواجهه با نیروهای سپاه نتیجه عکس داشت و پاسداران را نسبت به اهداف پنهان نظامیان امریکایی مشکوک کرده و نهایتاً سبب شد که تا پس از کسب اطمینان از عدم سوءنیت آنها در تجاوز به آبهای ایران و در پی پیگیریهای دیپلماتیک و در همراهی با دستگاه دیپلماسی کشور آنها را آزاد کنند.اما این حادثه واجد چند پیام آشکار خطاب به امریکا و دیگر پادوهای منطقهای نظام سلطه خواهد بود.1 ـ آمادگی و هوشیاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حراست از تمامیت ارضی و آبهای سرزمینی کشور که حتی تجاوز سه مایلی را هم به دقت تشخیص داده و تحمل نمیکند روشنترین پیام نسبت به هرگونه تجاوز احتمالی در حال و آینده است.2 ـ عدم موازنه نظامی در نیروهای مستقر در جزیره فارسی با دو ناوگان بزرگ امریکایی و فرانسوی مستقر در نزدیکی جزیره، تردیدی در نیروهای سپاه در مواجهه قدرتمندانه با این تجاوز ایجاد نکرد و این در اصل نشانگر وجود همان روحیات ایثار و از خودگذشتگی در میان پاسداران انقلاب اسلامی است که از همان نقطه آغاز انقلاب و در جنگ تحمیلی، عملاً تمامی معادلات نظامی را بر هم زد و اکنون نیز به رغم گذر نسلی، نیروهای جدید سپاه نیز به وجود آن میبالند.3 ـ واکنش سپاه به تجاوز امریکاییها پاسخ عملی به بسیاری از ابهامات، در مورد تحولات اخیر منطقه و برخی از گزافهگوییهای جوان ان خامی بود که این روزها با سلاحهای عاریهای امریکایی احساس قدرت میکنند. آنها با این حادثه باید متوجه شده باشند که اصلاً در معادلات منطقه محلی از اعراب ندارند تا نیاز باشد که جمهوری اسلامی مستقیماً به آنها پاسخ دهد.4 ـ این حادثه اوج وابستگی برخی از سیاسیون داخلی را نیز آشکار کرد، چراکه به محض بروز حادثه با القای اینکه سپاه دارد در آستانه اجرای برجام روابط را بر هم میزند، به جای محکوم کردن متجاوز، نیروهای سپاه را در شبکههای مجازی و رسانهای خود محکوم کردند اما پس از اعتراف دشمن به تجاوز پس از حل مقتدرانه آن، بدون عذرخواهی تلاش کردند تا آن را به نفع «دیپلماسی لبخند» مصادره کنند و این در حالی است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نشان داده است که بسیار فراتر از ادعاهای این جماعت مرعوب، ملاحظات کلان امنیت ملی را در نظر داشته و همواره بیشترین همکاری را با دولتهای مستقر و به ویژه دولت یازدهم داشته است.5 ـ اما این ماجرا چرایی دشمنی دشمنان علیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را نشان داد. پس از تصویب برجام و قبل از اجرایی شدن آن در کنگره امریکا چندین تحریم جدید علیه ایران مطرح شد که برخی از آنها هم توسط کاخ سفید امضا و ابلاغ شده است. بیشتر این طرحهای تحریم سپاه و شرکتها و مؤسسات همکار با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را هدف گرفته است. این روند نشان میدهد که آنها از یکسو جلوههای اقتدار ایران را هدف گرفتهاند و به زعم خود تصور میکنند با این فشارها و تحریمها قادر به مهار توان نظامی ایران خواهند بود و از سوی دیگر متناسب با روند تحولات اخیر به این تصور رسیدهاند که قادرند از این طریق کار نظام جمهوری اسلامی ایران را تمام کنند.سالها پیش رهبر فرزانه انقلاب در تاریخ 87/9/24 در دانشگاه علم و صنعت بر این نکته تأکید کردند و یادآور شدند:«اگر جمهوری اسلامی دچار شاهسلطان حسینها بشود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرئت و جسارت ندارند، در خود احساس قدرت نمیکنند، در مردم خودشان احساس توانایی و قدرت نمیکنند، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود.» اکنون این سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است که به رغم تصورات و برآوردهای دشمنان، کار را به نفع نظام اسلامی تمام کرد و نشان داد که آنجا که پای مصالح ملی و تمامیت ارضی و استقلال و عزت ایرانی در میان باشد، لحظهای غافل نخواهند بود.
کد خبر: ۸۳۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۶
آوای رودکوف:دومین همایش شورای ائتلاف اصولگرایان در مرکز فرهنگی شهدای انقلاب و با حضوری گسترده تر از نشست پیشین برگزار شد؛ اما این بار نه «ضرورت ائتلاف»، که بیشتر روی «شروط موفقیت ائتلاف» بحث و گفت وگو در گرفت؛ شروطی همچون عدم سهم خواهی، تساهل و ارجح دانستن مصلحت جریان اصولگرایی بر جبهه بندیها.
به گزارش «تابناک»، آیت الله موحدی کرمانی در این همایش بر مسأله تساهل درون گفتمانی اصولگرایان تأکید داشته و به صراحت اعلام کردند: اختلاف سلیقه نباید به تخاصم منجر شود و همه باید دستبهدست هم دهند و در پی انتخاب اصلح باشند.
دبیرکل جامعه روحانیت مبارز، که سخنان خود را با اشاره به حساسیت های زمانه و با محوریت مسأله برجام، تلاش های مخرب امریکا و ضرورت همراهی با افکار ولایی آغاز کرده بودند، به این نکته نیز اشاره نمودند که محدودیت ها ساختاری نباید مانعی برای همگرایی اصولگرایان باشد.
وی در همین راستا افزود: اگر صد گروه اصولگرا هست، لیستی که برای تهران تنظیم میشود، لیست 30 نفرهای است که همه در یک گروهاند و اگر آنها اصلح هستند، بقیه بگویند ما حرفی نداریم.
عبور از مرحله مباحثات ذهنی به مرحله عملگرایی در این ائتلاف به خوبی در این سخنان مشهود است. تأکید حضار بر موضوع تساهل برای پیشبرد عملیاتی ائتلاف نیز محوریت اصلی سخنرانی ها و اظهارنظرها را به خود اختصاص داده بود. حداد عادل، سخنگوی این ائتلاف نیز در همین راستا هرگونه رفتار منتهی به اختلاف را نکوهش کرده و نیاز اصلی این دوره زمانی را، «وحدت» دانستند.
شاید تجربه ناخوشایند شکست اصولگرایان در انتخابات 78 برای بسیاری به تاریخ پیوسته باشد؛ اما هیچ کس نمی تواند نافی این نکته باشد که اصولگرایان در صورت ائتلاف در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392، می توانستند شرایط را برای به قدرت رسیدن دولت فعلی پیچیده تر کنند. گره خوردن شسکت انتخاباتی با انشقاق سیاسی به اصولگرایان نیز محدود نمی شود. حتی اصلاح طلبان نیز در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384، اگر آرای افرادی مانند مهرعلیزاده و معین به سبد نفر سوم ریخته می شد، شاهد بودیم که مهدی کروبی و هاشمی رفسنجانی به دور دوم انتخابات رسیده و احمدی نژاد نفر سوم دور نخست می شد.
با این حال به نظر می رسد همایش اخیر اصولگرایان نشان می دهد، آنها از وقایع گذشته که ریشه در عدم توافق داشته است، درس گرفته اند. تأکید بر تساهل و عدم لجبازی ها از سوی خرده گفتمان ها، تنها بخشی از این مسأله بود. بلکه نکته مهم تر، حضور اعضا و نمایندگان طیف های فکری مختلف اصولگرایی در این همایش بود.
در این میان، می توان به حضور عبدالحسین روحالامینی (دبیرکل حزب توسعه و عدالت ایران اسلامی)، محمد حسینی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دوم احمدینژاد)، حجتالاسلام سیدرضا تقوی (عضو جامعه روحانیت مبارز)، محمدنبی حبیبی (دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی) و اسدالله بادمچیان (عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی)، صادق محصولی (نماینده جبهه پایداری و وزیر کشور دولت نهم)، حجتالاسلام حمید ابراهیمی (عضو جامعه روحانیت مبارز)، مهدی ذاکری (به نمایندگی از محمدباقر قالیباف)، حسن بیادی (سخنگوی جبهه ایستادگی)، حمیدرضا حاجیبابایی (نماینده حزب غیررسمی یکتا)، حسین قربانزاده (دبیرکل جمعیت پیشرفت و عدالت)، محسن پیرهادی و سید شهابالدین صدر نیز اشاره کرد.
با بررسی این نام ها می شود، فضای همگرایی و وحدت فراگیر درون اصولگرایی را بیش از پیش احساس کرد؛ جایی که بذرپاش جوان در کنار بادامچیان قرار گرفته و باهنر و محصولی بر اولویت مصلحت جریان اصلاحات بر سهم خواهی جناحی تأکید می کنند، می توان آینده ائتلاف را روشن تر از روزهای اخیر دید.
در کنار این همایش نیز دیگر بازیگران و نمایندگان جریانات سیاسی، نقطه نظریات خود را حول محور اصلی همایش مطرح کردند؛ برای نمونه، همچنین روحالامینی، دبیرکل حزب توسعه و عدالت تأکید کرد: تا خودمان و منیتهایمان را زیر پای نگذاریم، به جایی نمیرسیم. حمیدرضا حاجی بابایی، نماینده یکتا نیز در بخشی از صحبتهای خود گفت، من اعتقاد دارم در جمع ائتلاف انسجام خوبی وجود دارد و شاهد اخلاص در جمع ائتلاف اصولگرایان هستم.
به هر حال، همایش دوم ائتلاف اصولگرایان منسجمتر و جامع تر از همایش نخست و حول دو محور تشکیل شد. محور نخست صبر، تساهل و مصلحت اندیشی جریانات و امتناع از سهم خواهی و ایجاد افتراق بود و دومین موضوع همانا تجربه اندوزی از همه شکست های اصولگرایان و اصلاح طلبان در انتخابات هایی بوده که ائتلاف در آنها موفق نبوده است؛ بنابراین همبستگی شکست ائتلاف و شکست انتخاباتی، اصولگرایان را بر آن داشته تا این بار مسأله ائتلاف را جدی تر از پیش در دستور کار قرار دهند.
کد خبر: ۸۳۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۵
آوای رودکوف:حجت الاسلام و المسلمین مزارعی گفت: حکم قصاص علنی قاتل قتل شب 21 ماه مبارک رمضان یاسوج به تنفیذ ریاست محترم قوه قضائیه رسید
کد خبر: ۸۳۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۴
وزیر امور خارجه کشورمان در یادداشتی گفت: سران سعودی میبایست یک انتخاب انجام دهند: آنها میتوانند به حمایت از افراط گرایان و اشاعه نفرت فرقهای ادامه دهند، یا میتوانند گزینه ایفای یک نقش سازنده برای ثبات در منطقه را انتخاب کنند. ما امیدواریم عقلانیت حاکم شود.»
کد خبر: ۸۳۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
عدهای به دنبال فشار بر شورای نگهبان و تضعیف جایگاه این نهاد مقدس در جمهوری اسلامی هستند و با به راه انداختن «نهضت ثبتنام» این هدف شوم را دنبال میکنند.
کد خبر: ۸۳۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
استاندار کهگیلویه و بویراحمد گفت: فامیلگرایی و قومگرایی در ادارات استان به آفت جدی تبدیل شده است.
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان ،
سید موسی خادمی در نشست با مدیران حراست دستگاههای اجرایی کهگیلویه و بویراحمد فلسفه تشکیل دولتها و نظامهای سیاسی را ایجاد رضایتمندی در بین مردم دانست و اظهار کرد: اینکه دولتها چه میزان کار و طرح عمرانی ایجاد کردند مهم است اما میزان رضایتمندی و جلب نظر مردم توسط دولتها مهمتر است.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد تصریح کرد: ایجاد رضایتمندی در بین مردم وظیفه همه نیروهای فعال دستگاهها خصوصا مدیران حراست است و مدیران حراست میتوانند جلوی تضعیف حق ارباب رجوع را بگیرند.
وی بیان کرد: شفافیت در سیستم حکومتی، نبود فساد اداری، عدم وجود زد و بند در نظام اداری و ... همه از ملاکهای ارزیابی حکومتها است و میزان رضایتمندی مردم در ارزیابی دولتها هم مورد توجه است.
مقام ارشد اجرایی کهگیلویه و بویراحمد با تأکید بر اینکه میزان رضایتمندی مردم از دستگاهها جدی گرفته شود، افزود: مدیران حراست دستگاهها شغل مهم و حساسی دارند که نباید به مسئولیتی تشریفاتی و ابزاری در دست مدیران تبدیل شود.
خادمی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه فساد سازمان یافته پیچیده در دستگاههای اداری استان وجود ندارد، گفت: فامیلگرایی و قومگرایی در ادارات کهگیلویه و بویراحمد به آفت جدی تبدیل شده است.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد بیان کرد: متاسفانه در استان به گونهای شده که حتی اگر کسی کار قانونی بخواهد انجام دهد دنبال فامیلبازی در ادارات و آوردن نامه از فلان نماینده است که این نوع تفکر اشتباه در ادارات و دستگاههای ما باید حذف شود.
وی با بیان اینکه با کسانی که چنین کاری اشتباهی را در سیستم اداری استان رواج میدهند باید برخورد شود، افزود: وجود چنین افرادی موجب فساد و به لجن کشیدن ادارات و دستگاهها میشود.
مقام ارشد اجرایی کهگیلویه و بویراحمد در بخش دیگری از سخنان خود انتخابات را مهمترین پروژه دولت در سال جاری دانست و گفت: تمام بدنه نظام موظف هستند برای برگزاری انتخابات سالم و باشکوه تلاش کنند و زمینه افزایش مشارکت مردم را فراهم کنند.
خادمی بالا بردن مشارکت مردم در انتخابات را مستلزم بسترسازی مناسب دانست و عنوان کرد: شرایط را برای حضور همه افراد واجد شرایط در هفتم اسفند فراهم کنیم.
استاندار کهگیلویه و بویراحمد بار دیگر بر استفاده از امکانات دولتی در تبلیغات انتخاباتی هشدار داد و گفت: هیچ مدیر و یا کارمند دولتی حق ندارد در وقت اداری از امکانات دولتی له یا علیه یک فرد یا نامزدی استفاده کند، تخلفات استفاده از امکانات دولتی باید به ستاد انتخابات، دستگاه قضایی و دستگاههای اطلاعاتی گزارش شود.
وی با اشاره به اینکه هدف دولت برگزاری انتخابات سالم است، خاطرنشان کرد: بیرون آمدن نظر مردم از صندوقهای انتخابات از اهداف دولت است.
کد خبر: ۸۳۱۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
ریاست محترم جمهور اسلامی، در مکتب خود شما و حوزه شما در قران به ما گفتید اشداء علی اکفار و رحماء بینهم. اما از اینکه متن قرآن را بر عکس در حال عمل شدن می بینم شدت را بر دوستان و نهایت رافت و مهربانی با دشمنان می بینم گلایه دارم
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
دکتر شیرعلی خرامین، استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی یاسوج در پی شهادت آیت الله نمر، و اتفاقات بعد از آن نامهای به دکتر روحانی رئیس جمهور ایران نوشت که متن این نامه به شرح زیر می باشد.
بسمه تعالیریاست محترم جمهوری اسلامی ایرانجناب حجت االاسلام والمسلمین آقای دکتر روحانیسلام علیکمبا عرض ادب و احترام فراوان
نامه حضرتعالی خطاب به ریاست محترم قوه قضاییه و وزیر محترم کشور را از صدا و سیمای جمهوری اسلامی به عنوان یکی از نکات مهم و تیترهای اصلی به اطلاع ملت ایران رسید، شنیدم و دیدم. بعنوان یک مدرس دانشگاه و عضوی از این کشور اسلامی از محضر شما کسب اجازه می نمایم تا نکاتی را به عرض عالی برسانم.
از اینکه دستور سریع ، قاطع و به موقع در مورد حوادث ناگوار اتفاق افتاده، با ذکر تاریخ پاسخ گویی (که در کشور ما نادر اتفاق افتاده) صادر گردید مایه خوشحالی بسیاری از مردمان کشور گردید. از اینکه شنیدیم که سفارت کشوری که حکم مهمانان ما را داشتند ( هر چند ناباب) مورد تعرض قرا گرفته و برای ساکنان آن اسبا ب مشکلاتی را فراهم نموده است حقیقتا آزده خاطر شدیم. از اینکه می دانیم این عمل وجهه نظام مقدس و سربلند اسلامی را در دنیا مورد خدشه و زمینه بدنامی را برای آن ایجاد می نماید باز دل همه دلبستگان به نظام امام عزیز و میراث شهدا را به درد آورد.و به همین خاطر نامه حضرتعالی مسرت بخش و امیدوار کننده همچون مرحمی می تواند بر دل فرزندان خمینی کبیر باشد. اما آنچه نگارنده را به نوشتن این خطوط نا مفهوم واداشته است این مسائل نبوده است. بلکه بیشتر گلایه ای بعنوان یک شهروند خدمت حضرتعالی و معرفی متهمان و مجرمان اصلی قبل از وزارت محترم کشور و قوه محترم قضاییه بر اساس حدسیات ناقص خودمان می باشد.از اینکه وقتی ناموس ملت رشید و سربلند و عزت مند ایران در سرزمین امن مکه و مدینه مورد تعرض قرار گرفت و این نامه ها با این تندی را ندیدیدم گلایه مندیم. از اینکه ۵۰۰ زایر مظلوم لب تشنه در سرزمین منا زیر سایه بی تدبیری و( تاریخ گواهی خواهد داد عمدیات ال سعود و نوعی خرابکاری عمدی ) آل سعود یهود نفس در سینه هایشان ماند و زیر دست و پا و یا در کانتینر های داغ جان دادند و این نامه ها با این ادبیات و قاطعیت را ندیدند گلایه دارم. از اینکه مردم مظلوم یمن به جرم دوستی با کشور ایران اسلامی زیر بمباران بی سابقه بمبهای منع شده حتی برای حیوانات سوختند و جان دادند و کودکان و مادرانش سوختند و از این قماش نامه های ندیدند گلایه دارم. از اینکه شیخ مظلوم زاکزاکی و هزاران تن از اصحاب و اولادش به جرم دوستی با ایران در آتش خشم کثیف اذناب آل یهود سوختند و به یک تماس تلفنی ساده اکتفا شد گلایه دارم. از اینکه برای شهادت شیخ مظلوم و شهید النمر به اندازه سفارت ال یهود نامه ندیدم گلایه دارم.
ریاست محترم جمهور اسلامی در مکتب خود شما و حوزه شما در قران به ما گفتید اشداء علی اکفار و رحماء بینهم. اما از اینکه متن قرآن را بر عکس در حال عمل شدن می بینم شدت را بر دوستان و نهایت رافت و مهربانی با دشمنان می بینم گلایه دارم
مگر نه در فقه حوزه شما ولی دم هر خون شیعه در هر جای دنیا ریخته شود کل شیعیان عالم می باشد. از اینکه شما بعنوان ولی دم شیعیان به اندازه حادثه پاریس عصبانی نشدید گلایه دارم.
در نامه شما ذکر شده بود مقصر اصلی شناسایی و معرفی شود جناب ریس جمهور بزرگوار نه به قوه محترم قضاییه و نه به دولت محترم زحمت ندهید. اجازه دهید تا بنده با ذهن ناقصی که نه از حقوق سر در می آورد نه از جرم شناسی خدمت حضرتعالی با اطمینان بالا معرفی نمایم.
مقصر حادثه کسانی بودن که نزدیک به ۲۰ نفر از انسانهای مظلوم را در کنسولگری افغانستان سر بریدن. ومظلومانه مثله کردن. همانانی که جیره خوار و پرورش یافته مکتب دو محمد نحس: ابن عبدلوهاب و ابن سعود بودند. مقصر اصلی کسانی بودند که سفارت ایران مظلوم را در زمان جنگ در لندن به آتش کشدیدند و کارکنان آن را به شهادت رسانده و یا بدنشان را سوراخ سوراخ کردند و احدی خم به ابرو نیاورد.مقصر اصلی کسانی بودند که خانه سفیرمان را در لبنان به بمب بستند و زن و فرزند سفیرمان را تکه تکه کردند. مقصر اصلی کسانی بودند که سفیر کشوری را که مهان مردم سودان بود به اسلرت بردن و بعد از ماهها زجر و شکنجه با هزینه های زیادی فروختند. مگر نه در ادبیات زیبای ایرانی می گوییم خودکرده را تدبیر نیست. همه این اقدامات زیر سر چه کسانی بود چه کسانی اینگونه ادبیات را به عالم معرفی نمودند.
جناب ریس جمهور عزیز شما به جای قاطعیت با اینان و با ال سعود یهود و وارثان قبایل مضر و ربیعه شمشیر را به سوی چهار و پنج بچه جوان رنجیده و خون دل خورده ای که حیثیت و ناموس و تبارشان را زیر دست پای انسانهای جاهل در حال له شدن می بینند و به ظاهر متهم به این کار می باشند نشانه رفته ایدجناب ریاست محترم جمهور : شنید ه اید فردی وارد مسجد شد و زن ومردی را درحال عمل شنیع در محراب مسجد دید. به صورت آنان تف انداخت که چرا مرتکب عمل حرام در محراب می شوید. مرد خاطی رو به او نمود و گفت که مگر نمی دانید تف انداختن در محراب مکروه می باشد. فریاد و بیداد به راه انداختند و او را کشان کشان به سوی قاضی شهر بردند که این فرد در محراب تف انداخته است. قاضی اورا به دریافت شلاق به جرم عمل مکروه مجازات نمود. در حالی که شلاقها را می خورد فریاد زد وای به حال ملکی که که عمل مکروهش را با شلاق مجازات و به عمل حرامش می خندند. فرض کنیم این عمل کار جوان ان خودسر به قول دوستان شما باشد تاوان این عمل مکروه کجا و جرم فرزندان ابن عبدلوهاب کجا.
آقای ریس جمهور مقصر بعدی رک وصریح مسئولین دولتی ما می باشند. چرا؟ ذهن خالی از قاعدهای حقوق ی من به من می گوید دولت مسئول پیش بینی و، جلوگیری از اعمال نا امنی در کشور و تامین امنیت ساکنان این کشور می باشد. چرا مسئولین شما نتوانستند حادثه را پیش بینی و نیروی امنیتی کافی برا جلوگیری از این نا امنی تدارک ببینند.اگر نتوانستند پیش بینی کنند پس دال بر ناتوانی زیر دستان شماست و باید مجازات شوند. و اگر توانستند و نکردند دال بر عناد (خدای نکرده) و خیانت است که باز مجازات مضاعف می طلبد. اگر این عمل آنطوریکه فرماندهی نیروی انتظامی در مصاحبه فرمودند توسط افراد نفوذی صورت گرفته است باز ابواب جمعی دولت شما در شناسایی این عوامل کوتاهی و مستوجب مجازات می باشند. پس دنبال مقصر نگردید.آقای ریس جمهور عزیز چرا وقتی به ناموس ایران اسلامی تجاوز شد اینقدر عصبانی نشدید. چرا وقتی فرزندان مظلوم و زوار بی گناه این مردم را کانتینر کانتینر زنده زنده در زیر خاک در حادثه منا دفن کردند این قدر عصبانی و بر افروخته نشدید. چرا وقتی یمن در زیر سم هواپیماهای غول پیکر مافوق پیشرفته آل مضر و ربیعه شخم زذده شد اینقدر عصبانی نشدی، چرا وقتی شیخ مظلوم نیجیریه ای و هزاران تن از اصحابش را به آن مصیبت دچار کردند رحما بینهم بودید. و چرا وقتی ناموس ایزدیان، شیعیان و کردها در بازار آل یهود مثل بردگان دست به دست می شد رحماء بینم بودید.
جناب ریس جمهور گلایه دارم که ای کاش به اندازه حادثه پاریس ( که آن هم امر غم انگیز ومصیبت باری بود) برای همه این مصیبت ها عصبانی می شدید و دستور سریع می دادید. آقای ریس جمهور محترم باز تاکید می کنم کار تعرض به سفارت مضموم و زشت و ناپسند بود اما مکروهی دی مقابل حرام بود. بیاییم اشداء علی اکفار و رحماء بینم یا تساوی بین کفار و دوستان قائل شویم.ایام مستدام باددکتر شیرعلی خرامینعضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی و مدرس دانشگاههای یاسوج
کد خبر: ۸۳۱۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۰
در این پرونده شاهدیم که زن جوان به جای اینکه سعی کند مشکلاتی که با شوهرش داشته را از طریق گفتوگو و مشورت گرفتن از خانوادههایشان حل کند راه خطا میپیماید…به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،به نقل از جام نیوز
تابستان ۹۴ در محل کارم چند پرونده جنایی را بررسی میکردم که از طریق مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مطلع شدم جسد سوخته مردی در یکی از گردنههای کوهستانی در سه کیلومتری شهر یاسوج پیدا شده است.
دستورهای لازم را دادم و گروهی از کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی همراه کارشناسان بررسی صحنه جرم در محل کشف جسد که مردی رهگذر آن را پیدا کرده بود، حضور یافتند.
بررسیهای اولیه نشان میداد جسد متعلق به مرد جوان ی است که زیریک خودروی پاترول سوخته است و ساعاتی از مرگ او میگذرد.
در بررسیهای مقدماتی احتمال میرفت خودروی این مرد دچار نقص فنی شده و زمانی که راننده برای رفع نشت بنزین به زیر خودرو رفته، ناگهان خودرو آتش گرفته و او گرفتار شده است.
همزمان با تشکیل پرونده قضایی، تحقیقات پلیس برای مشخص شدن هویت این مرد آغاز شد تا اینکه زن جوان ی با حضور در پلیس آگاهی و مشاهده تصویر فرد فوت شده گفت که این جسد سوخته متعلق به شوهرش است که صبح زود برای آبیاری باغشان خانه را ترک کرده و دیگر بازنگشته است.
زمانی که برای یافتن وی به کلانتری محل رفته، متوجه شده خودرویی آتش گرفته و راننده آن فوت شده که با اطلاعات بهدست آمده از آنها متوجه شده جسد متعلق به شوهرش است.
ده روز از مرگ این مرد گذشته بود که خانواده او با حضور در پلیس آگاهی شکایتی را مطرح کردند و گفتند که گمان میکنند پسرشان به قتل رسیده و مرگ او نمیتواند بر اثر حادثه باشد.
با این شکایت کارآگاهان جنایی به تحقیقات ادامه دادند و با توجه به این که زمان زیادی باید سپری میشد تا نظریه پزشکی قانونی علت مرگ را مشخص کند.
تصمیم گرفتیم فیلمهایی را که کارشناسان صحنه جرم پلیس آگاهی از محل کشف جسد ثبت کرده بودند دوباره بررسی کنیم.
چند مرتبه فیلمهای مورد نظر را بررسی کردیم تا اینکه متوجه شدیم همه جای بدن مقتول در آتش سوخته بود، جز کف پاهایش.
همین موضوع من و همکارانم در پلیس جنایی را بر آن داشت که به احتمال زیاد او به قتل رسیده و بعد عامل یا عاملان جنایت برای اینکه مرگ او را حادثه جلوه دهند جسد را به این مکان منتقل کردهاند.
در این مرحله به اولین فردی که مظنون شدیم همسر مقتول بود. او برای ادامه تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد و مورد بازجویی قرار گرفت اما مدعی بود که با شوهرش اختلاف نداشته و او براثر یک حادثه فوت کرده است.
با توجه به انکارهای مداوم این زن، ماموران رفت و آمدهای او را زیرنظر گرفتند که مشخص شد او با مرد جوان ی که برادرزاده مقتول بوده ملاقاتهایی داشته است.
همین سرنخ کافی بود که پلیس تحقیقات خود را برای رازگشایی از این جنایت بر همسر مقتول متمرکز کند.
این در حالی بود که تحقیقات از همسایههای مقتول نیز نشان میداد که آنها مدتی پیش شاهد بروز اختلاف و درگیری میان زن جوان و شوهرش بوده و حتی متوجه ملاقاتهای پنهانی این زن با برادرزاده شوهرش شدهاند.
همین سرنخها کافی بود که ماموران مطمئن شوند این زن به توطئهای شوم دست زده و نقشه قتل شوهرش را عملی کرده است.
بنابراین موضوع به بازپرس ویژه قتل دادسرا گزارش شد و با دستورات قضایی لازم این زن بازداشت و برای تحقیقات به پلیس آگاهی منتقل شد.
او همچنان در بازجوییهای پلیسی مدعی بود که مرگ همسرش بر اثر یک حادثه بوده و جنایتی در کار نیست و به اشتباه بازداشت شده است.
تحقیقات از او برای چند روز ادامه داشت تا اینکه زن جوان پرده از راز قتل شوهرش برداشت. او در اظهاراتش گفت که مدتی بود بهدلیل اختلاف با شوهرش با او بگومگوهایی داشته است که در جریان این اختلافها ارتباطش با برادرزاده شوهرش بیشتر شده و شرایط بهگونهای رقم خورده که دیگر تمایلی به ادامه زندگی با شوهر خود نداشته و پنهانی با برادرزاده شوهرش ارتباطش را ادامه داده است و درصدد بوده پیش از آنکه شوهرش متوجه خیانتش شود، او را به قتل برساند. بنابراین نقشه قتل او را طراحی کرده و با مرد مورد علاقهاش در میان میگذارد.
طبق نقشه، زن جوان در خانه با خوراندن قرصخواب به شوهرش او را مسموم کرده و به خوابی عمیق فرو میرود تا نقشه جنایت را عملی کنند.
زن جوان و همدستش، پیکر بیهوش مقتول را به داخل خودروی پاترول برده و صبح دو نفری به حوالی گردنه منتقل کردند.
بعد شوهرش را که همچنان بیهوش بوده از داخل خودرو خارج کرده و به کناری میاندازند. سپس با سنگ ضربههایی بر سر مرد جوان وارد میکنند و او را به قتل میرسانند.
بعد از آن با اطمینان از مرگ او جسدش را زیر خودرو قرار میدهند و خودرو را به آتش میکشند که در جریان این آتشسوزی جسد مرد جوان نیز در میان شعلههای آتش میسوزد، اما پاهایش که بیرون از خودرو بوده، نمیسوزد.
آنها با اطمینان از سوختن خودرو و جسد و اینکه ردی از اثر انگشتهایشان بر جای نمانده، محل را ترک کرده و هر کدام به خانههایشان بازگشتند و با یکدیگر قرار میگذارند چند هفته بعد از فوت مرد خانواده آنها شهر را ترک کرده و با رفتن به شهر دیگری و تصاحب اموال مقتول با یکدیگر زندگی مشترکشان را شروع کنند.
با اعترافات تکاندهنده همسر مقتول، برادرزاده مرد جوان نیز که در این جنایت با زن عمویش همدستی کرده بود، تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و دستگیر شد.
و در مواجهه حضوری با همدستش در پلیس آگاهی اعتراف کرد که با وی رابطه پنهانی داشته و برای این که عمویش متوجه این ارتباط پنهانی نشود تصمیم به کشتن وی گرفته و سرانجام نقشهشان را عملی کردهاند. با اعتراف متهمان پرونده، آنها صحنه جنایت را بازسازی کردند و روانه زندان شدند.
در این پرونده شاهدیم که زن جوان به جای اینکه سعی کند مشکلاتی را که با شوهرش داشته از طریق گفتوگو و مشورت گرفتن از خانوادههایشان حل کند راه خطا میپیماید و با برقراری یک ارتباط نادرست و دور از شئونات خانوادگی زندگی خود و مرد جوان ی را به بیراهه میکشاند و سرانجام نیز برای رسیدن به تمایلات نفسانی خود جان فرد بیگناهی را میگیرند.
سرهنگ کارآگاه خداکرم پاکروان
رئیس پلیس آگاهی کهگیلویهو بویراحمد
کد خبر: ۸۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۷
آیا این است جواب زحمات چندماهه و شبانه روزی یک جوان دانشجو ؟ آیا دیگر به هیچ مسابقه ای در هیچ ارگانی نباید اعتمادکرد ؟ آیا این است زمینه بستر سازی برای رشد جوان ان نخبه درکشور?
کد خبر: ۸۲۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۴
فتنه 88 ما را ساخت و آبدیده کرد و اگر برخی فکر میکنند تاریخ دوباره تکرار خواهد شد خیال باطلیست
کد خبر: ۸۲۰۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۹
آوای رودکوف : مدیر سابق امور فرهنگی دانشگاه یاسوج گفت: پروردگارا به اصلاح طلبان ما بفهمان که اصولی داریم و به اصولگرایان ما بفهمان که اصلاحات ضرورت دارد
کد خبر: ۸۱۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
در حوزه های دیگر نیز دچار انحطاط اخلاقی شده ایم و دروغگویی ،خیانت در امانت ،نداشتن تعهد اخلاقی از مشکلاتی است که باید با گسترش سبک زندگی ایرانی و اسلامی حل شود.
به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف" به نقل از انتخاب،
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی،آمار طلاق در کشور را تکان دهنده خواند و گفت که از هر چهار ازدواج یک مورد به طلاق می انجامد و این آمار در مناطقی مانند شمال تهران به یک طلاق از هر دو یا سه ازدواج می رسد .
به گزارش «انتخاب»،علی جنتی سه شنبه در دیدار با هنرمندان و چهره های فرهنگی ،هنری و سیاسی هرمزگان اظهار کرد:یکی از مشکلات فرهنگی کشور که در بخش های مختلف از خانواده تا محیط های اجتماعی و مذهبی و سیاسی نمود پیدا کرده ،تحمل نکردن نظر و سلیقه های مختلف و نداشتن سعه صدر است که به عنوان مثال در خانواده موجب بالا رفتن آمار طلاق شده است.جنتی ادامه داد:آمار طلاق در کشور تکان دهنده است و از هر چهار ازدواج یک مورد به طلاق می انجامد که این آمار در مناطقی مانند شمال تهران به یک طلاق از هر دو یا سه ازدواج می رسد و بیشتر آنها نیز در پنج سال اول زندگی مشترک است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یادآور شد:در حوزه های مذهبی و سیاسی و اجتماعی نیز معضل نپذیرفتن یکدیگر دیده می شود و باید برای بالا بردن ظرفیت تحمل و مدارا فرهنگ سازی کنیم .جنتی خاطرنشان کرد:در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تلاش برای بالا بردن ظرفیت نقدپذیری آغاز شده و روزانه یک بولتن که انتقادها و ایرادهای وارد شده از سوی جامعه دانشگاهی ،امامان جمعه و جماعت ،هنرمندان و رسانه ها به این وزارتخانه است مورد مطالعه دقیق قرار می گیرد و حتی برای پیگیری برخی موارد مطرح شده در آنها دستور صادر می شود.
وی با اشاره به فعالیت دو هزار سایت خبری بدون مجوز در کشور گفت:موارد متعددی وجود دارد که افرادی آگاهانه یا ناآگاهانه در موضع گیری های خود از دایره انصاف خارج می شوند و به عنوان مثال یک امام جمعه از منطقه ای که حتی اسم آن کمتر شنیده شده انتقاد ناحقی را تنها بر اساس شنیده های غیرمستند و نادرست بیان می کند اما شرط کشورداری داشتن سعه صدر و تحمل تمام این انتقادهاست.
وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی، کمک به آزادی فکر و اندیشه را یکی از اهداف اصلی رئیس جمهوری و دولت دانست و اضافه کرد:هرکسی باید بتواند در محدوده قانون افکار و ایده های خود را منتشر کند و این نگاه شامل همه حوزه ها از جمله رسانه و هنرمندان رشته های مختلف می شود.
جنتی یادآور شد:دو نوع نگاه به قانون می توان داشت که یکی مانع تراشی و محدود کردن جامعه است و در نگاه دیگر حُسن استفاده از قانون برای انتشار عقاید مختلف است و باید بدانیم فرهنگ در محیط باز و تضارب آرا رشد می کند.
وی انتشار 72هزار عنوان کتاب در سال 93و یا صدور مجوز برای چهار هزار نشریه در دولت یازدهم را بخشی از کارهایی دانست که ایده آزادی اندیشه را عملیاتی و اجرایی کرده است.
به گفته وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اطلاع از این موضوع که مجموع مجوزهای صادر شده برای نشریه ها هفت هزار مورد بوده ،اهمیت صدور چهار هزار مجوز در مدت 30ماه را بیشتر نشان می دهد.وی تصریح کرد:برخورد یکسان با رسانه های موافق و مخالف یکی از رویکردهای اساسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که این موضوع در برخورد با تخلف ها ،پرداخت یارانه و صدور مجوز خود را نشان داده است.
وی شفاف سازی و سرعت بخشی به فرآیندهای اداری و صدور مجوزها را یکی دیگر از دستاوردهای این وزارتخانه دانست و گفت:زمان انتظار برای صدور مجوز نشریه از پنج سال به پنج ماه و موسسه های فرهنگی به دو ماه کاهش یافته و دیگر نیازی به مراجعه حضوری متقاضیان نیست و همه مراحل با استفاده از سامانه الکترونیکی انجام می شود.
جنتی 40مورد تفویض اختیار به استان ها و واسپاری امور به بخش خصوصی را یکی دیگر از رویکردهای دنبال شده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد:در حوزه فعالیت های فرهنگی و هنری تلاش می کنیم برگزاری جشنواره ها را به تشکل ها و انجمن ها واگذار کنیم ودرباره واگذاری فرهنگسراها نیز اولین شرط ،تغییر نکردن کاربری است.
وی در پاسخ به نگرانی تعدادی از فعالان فرهنگی درباره واگذاری تنها فرهنگسرای بندرعباس تصریح کرد:این واگذاری نباید خللی در خدمت رسانی به اهل فرهنگ وارد کند و اگر قرار است پولی هم بابت اجرای برنامه ها در فرهنگسرا گرفته شود تنها از دستگاه های دولتی گرفته می شود و خدمات به هنرمندان همچون گذشته ادامه خواهد داشت و قطع نمی شود.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با تایید وجود مشکلات جدی در حوزه نشر و چاپ ،پیگیری و رایزنی برای معافیت مالیاتی کتابفروشی ها و خرید تعدادی از کتاب های مفید برای کتابخانه های عمومی را بخشی از تلاش دولت برای کاهش این مشکلات دانست.
وی همچنین خواسته فعالان فرهنگی برای راه اندازی مرکز هرمزگان شناسی را درخواستی درست و ضروری توصیف کرد که می توان ظرفیت بنیاد خلیج فارس را نیز به آن اضافه کرد.
به گفته وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی، استان هرمزگان با توجه به پیشینه و غنای فرهنگی به محلی به عنوان فرهنگستان نیاز دارد تا روی شاخص های فرهنگی آن مانند گویش ها به عنوان یک میراث ناملموس پژوهش و تحقیق کرده و آنها را گردآوری و ماندگار کند.
وی ادامه داد:کمبودهای فرهنگی را می دانیم اما دولت با تنگناهای مالی شدید روبرو شده و می توان گفت از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون وبعد از سال پایانی جنگ ،هیچگاه مانند امسال دولت مشکل مالی نداشته است.
وزیرفرهنگ و ارشاد اسلامی تاکید کرد:پرداخت حقوق کارکنان دولت و ماهانه 35هزارمیلیارد ریال یارانه مهمترین اولویت های دولت است.
جنتی همچنین با اشاره به مشکلات کلان اقتصادی و اداری کشور اظهار داشت:با وجود شعار کوچک سازی ،در دولت های نهم و دهم 890هزار نفر به کارکنان دولت اضافه شد که 490 هزار نفر از این افراد شرایط قانونی استخدام پیمانی و رسمی را نداشتند.
وی در عین حال بر ضرورت حمایت از انجمن ها و فعالیت های فرهنگی و هنری و سینمای جوان تاکید و اضافه کرد:اعزام گروه های فرهنگی و هنری از استان ها برای اجرای برنامه در خارج از کشور و اختصاص 20درصد اعتبارات به شهرستانها از کارهای صورت گرفته در دولت تدبیر و امید است.
جنتی اضافه کرد:برای افزایش فضایل اخلاقی و فاصله گرفتن از انحطاط و سقوط اخلاقی جامعه ،تقویت فرهنگ کارساز خواهد بود.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تصریح کرد:آسیب های اجتماعی فراوانی در جامعه وجود دارد و حدود 11میلیون نفر جمعیت حاشیه نشین به یکی از خاستگاه های جرائمی مانند سرقت و آسیب هایی مانند اعتیاد و فساد اخلاقی تبدیل شده است.
جنتی ادامه داد:در حوزه های دیگر نیز دچار انحطاط اخلاقی شده ایم و دروغگویی ،خیانت در امانت ،نداشتن تعهد اخلاقی از مشکلاتی است که باید با گسترش سبک زندگی ایرانی و اسلامی حل شود.
وی نوشته های برخی رسانه ها و جعل و تحریف ودروغ و توهین در آنها را از دیگر مصداق های انحطاط اخلاقی جامعه معرفی و اضافه کرد:همه افراد و جریان های تاثیرگذار مانند دانشگاهیان ،حوزویان و ائمه جمعه و جماعت باید برای مقابله با سقوط اخلاقی جامعه کمک کنند.
کد خبر: ۸۱۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
آقای هاشمی! آتش فتنهای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بیمعناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف"
متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد:
مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.»
مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد.
حمایت از منافقین و جنبشی ها
در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولینبار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیتهی مشترک به اوین منتقلشده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشمبند را از روی چشمانم باز کردند، عدهای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپیها (مارکسیستها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم بهطرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علیرغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید میشد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلبتوجه مینمود سؤالهای شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانیتان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک میدانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابلتوجه بود. البته داستان حمایتهای شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصلهگیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آنها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش میدانستم.
با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاباسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤالبرانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت ششدانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخستوزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن هم در خطبههای نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاباسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرتعالی بهعنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتشبیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما بههرحال چون تصور ما این بود که حضرتعالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم.
اصرار بیشازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره)
آنچه برای ما غمانگیزتر بود اصرار بیشازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بینالمللی و لیبرالها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. اینکه چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و همعرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول میکنند.
تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن
آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچگاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب میدانید که امام و ملت ایران و بچههای حزب الهی هیچگاه جنگطلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچگاه به وعدههای نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگترین مصداق و دلیل آنهم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعدههای خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرتهای جهانی کوک شده و محاکمهی صدام یعنی محاکمهی خودشان و آنها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ...
حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم
جناب هاشمیحضرتعالی در دوران ریاستجمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجهای در خطمشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ بهگونهای که در خطبههای نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآنپس مردم را به مانور رفاه و مصرفگرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصتهای زیادی از دست رفت. عدهای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود میدانند و شما نیز خود را برادر معنوی آنها معرفی کردید آنچنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمیشنیدید و یا حسابی برای آن باز نمیکردید. فشار اقتصادی آنقدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آنها را ریشهیابی نکردید. کسبهی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمتها را افزایش میداد و علت را که جویا میشدید میگفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران میکنیم. این در شرایطی بود که عدهای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت میگفتند که بستگان رئیسجمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار میداشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولتها با معترضین برخورد میکنند و کشتن آنها هزینهای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!!
تهاجم فرهنگی، شکلگیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی
وای بر ما. این تذهبون؟بهراستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بیدردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکلگیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فیالمثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد میگفت تو هم سوسیالیست شدهای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آنچنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکانپذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیدهبان آن برای رصد کجیها باشد وارد عرصههای اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسمخورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلودهسازی فرزندان آنها است؛ اما دریغا که هشدارها فایدهای نکرد.
سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت
جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجببرانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایتفقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروهها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت میکردند و علیه ارزشهای انقلاب مطلب مینوشتند و شما میدانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟
توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!!
توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟
وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین.
ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما!
جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی میخوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد!
آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!!
و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست.
- شما دیدید که آنها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آنها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آنها با شما بود.- شما دیدید که آنها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آنها خط امام را تحریف میکنند- شما دیدید که آنها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آنها دنبال میکنند.- شما دید که آنها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوتطلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟
آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا
و ما علیرغم بیمهریها و کملطفیها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، بهعنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمعبندی رسیدند ولی در مورد حضرتعالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرتعالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از:
۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایهداران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین میشود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژهخواری را تداعی میکند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنشزدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخگویی همهی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فیالمجلس واکنش نشان دادند.
جناب آقای هاشمیملاحظه میفرمایید که بچههای حزبالله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا.
حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟!
پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همهی نیروهای حزبالله را نگران کرد، گروههای سیاسی اصولگرا گرد هم جمع شدند تا چارهاندیشی کنند. آنها وفاق در بین همهی وفاداران بهنظام را ضروری دانستند و جهت شکلگیری این وفاق محوریت شما را جمعبندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد بهنظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالشها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادیها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت میشد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام نا جوان مردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوقهای رأی مردم مینویسند خاتمی ولی خوانده میشود ناطق؛ شما میدانستید و توی دهان آنها نزدید و بلکه آنرا فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزبالله رأی نیاورد.
ماجرای قدرتطلبی تمام نشد
القصه؛ ماجرای قدرتطلبی تمام نشد و روزبهروز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد.
مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدینژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدانداری میکند؛ البته ممکن است بعضی عوضشده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آنهم ناقص و با اشکال مختلف عاریهای و وارداتی با الگوهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش میکند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود.
دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم!
جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد میشد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟!
بههرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوان ان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوان ان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولیهای مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرفها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصولگرایان وحدت کنند، نمیآیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشتهایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت میکنم و نمیآیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحلهای میشود و نفس دومرحلهای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کردهاند همین الآن که من تصمیم نگرفتهام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرالها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدینژاد را فراهم کردید.
حمایت ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴
جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوالهایی که راه انداختند و برچسبهای ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ میکردند و چه میتوان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و بهاصطلاح دیدار صمیمی با جوان ان و ... .
و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همهی ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدینژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود.
کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؟!!!
در همان زمان مطلع شدیم که اتاقهای فکر و کمیتهی پشتصحنه به ستادهای شما خط دادهاند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابانها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرتعالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازهای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالبتر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن مینشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد بهعنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.»
البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیسجمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را میزنیم.
وای بر ما، کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوان ان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟!
کینهی حزبالله به دل گرفتید
آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کردهاید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزبالله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأملکنید. کینهی حزبالله به دل گرفتید و همه را با احمدینژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ میدانید بسیاری از بزرگان که از حضرتعالی حمایت میکنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمیبینند بلکه برای بازدارندگی از شکلگیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید.
خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا میداند که چه تلاشها و برنامهریزیهایی شد، چه پولها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجیای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدینژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدتها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود.
دردمندانه عرض میکنیم که در همهی صحنههای آشکار و پنهان فتنه -از اتاقهای فکر پشتصحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم میخورد.
بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کردید؟
قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانهای شد، خطاب به ولیفقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهادهای شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حالآنکه هیچگاه حاضر نشدهاید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشان¬هایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده میکنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود.
فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد
فیالمثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نهتنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آنها در فتنه بیشتر شد و ما هیچگاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم.
نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی
کار بهجایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیتالله ریشهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضعگیریهایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید.
اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید
در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبیها و منافقین بود، بهعنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواستههای خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً میدانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند.
بهراستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسمخورده ملت ایران به او دلخوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد میکردند؟!
آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند!
قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یکدندگیها و غرور اصحاب و یاران بنیانگذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟!
چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟!
قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند
اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما میماند؟!
همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پسازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایفالحیل تحتفشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما میماند؟!
ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درسآموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درسها و عبرتهایش برای تاریخ و آیندگان بهجای میماند، ولی آنچه باعث شد این رنجنامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیتهای انقلاب بود. بسیار برایم رنجآور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا میداند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمیگویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض میکنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران میشود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانهی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟
سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری میافتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی میکند. هنگامی که این جملهی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامهی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور میکنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور میکنم، به این یقین میرسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت میدهد.
جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان میایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرتطلب را بهدست گرفته، افول کردهاید. این کار مشاورههای غلط و اتاقهای فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینهها مهم است و آن زمینهها این فرصتها را به وجود میآورد.
مواضع افراطی سال های اخیر
جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید.
برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم:
۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفتوگویی با فصلنامه مطالعات بینالمللی میگویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
و جالب اینکه پسازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانهها مواجه میشود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.» (!)
با توجه بهقاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» میتوان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کردهاید، سخت مبالغهآمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که سکوت امام بهمعنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمیتوان بهحساب موافقت ایشان با دیدگاههای انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست.
۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام میگرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحیشده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیتالله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندانها پر از مردم، زندانها جا ندارد بعضی از ورزشگاهها را گرفتند، آنها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیکطرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی میشوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمبهای آمریکا باید بمانند.»
تنها پس از واکنش رسانهها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقبنشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه میتوان تبعات آن سخنان دشمنشادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟
۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجالبرانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آنچنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بتها فحش میدادند، میگوید: حق ندارید به بتهای آنها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» میفرماید بتها را سب نکنید، چون آنها هم متقابلاً به خدا بد میگویند و باعث گمراهی بیشتر آنها میشوید.»
پسازآن نیز پایگاه اطلاعرسانی حضرتعالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنشهای تند بعدی و جوسازیهای بهعملآمده در این خصوص تأکید میکند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. بههرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیمالشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعهای که به امامت خود حضرتعالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد.
مگر از یاد بردهایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دستنشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را بهحساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را بهحساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کردهاند!»
و مگر میتوان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.»
امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانهی سالهای دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟!
گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شدهاند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند میزنند! خدا را شکر میکنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیشبینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنونکه من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت دادهشده یا میشود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیشبینی نکرده بود، تحریفگران با میراث فکری او چه میکردند؟!
و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند.
۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأملبرانگیز است. شما اخیراً در مصاحبهای ادعا کردهاید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسانهای افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام میگفتند] میزدند. بعضیها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] میگفتند: با دولتها کار نداریم و با ملتها کار داریم. این حرفهای عجیبوغریب، باعث شد که کمکم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.»
ظاهراً صدام هم بیتقصیر بوده و این به قول شما افراطیهای داخلی بودهاند که صدام را ترساندهاند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطیهایی که از آنها سخن گفتهاید و آنها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بودهاید و احتمالاً باید گفت حضرتعالی در رأس افراطیون بودهاید.
مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفتهام همه توطئههای جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.»
و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح میکنند، میفرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند. این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشی به درآییم و همهچیز را بهحساب اشتباه و سوءمدیریت و بیتجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند»
اگر هم مقصودتان از افراطیهایی که دم از صدور انقلاب میزدند، همان خط ۳ ایها و باند مهدی هاشمی معدوماند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیماندههای آنها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفتهاند؟
۵- مواضع و دیدگاههای روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأملبرانگیز است. بنا بر نقل رسانهها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولیفقیه تصمیمگیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفتهاید «ولیفقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولیفقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمیشود بگوییم ولیفقیه؛ ممکن است نظام ما ولیفقیه نداشته باشد... تعدادی علیالبدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.»
اینگونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح میشد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرتعالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامهریزی کند؟!
۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمیشود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفتوگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیهام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آنها هم هست. همه بیایند. حتی آنهایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آنها هم هست. ما میخواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیمهایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آنها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.»
چنین به نظر میرسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه میکنید فعلاً که گزینه دیگری بهجای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟!
۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفتهاید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً میتوانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.»
این درحالی است که هم ما و هم شما میدانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پسازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرتعالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام میپذیرد؟ ایا میتوان در اینگونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند.
۸- موضوع دیگری که نشان میدهد بهزعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشههای بنیانگذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بینالمللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی میشوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش میبردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و تواناییهایی که بهطور روزافزون در کشور افزایش پیدا میکند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم».
حالآنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشههای امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آنها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک میشود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر میشود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت میکند.
آیا با این وضعیت نمیتوانیم به تغییر ۱۸۰ درجهای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶
یکی از زنان عراقی که از چنگال تروریستهای داعش نجات یافته است، پرده از جنایت هولناک تروریستها در حق دختر و همسرش برداشت.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از سومریه نیوز، این زن که از ترس تروریست های داعش و مشکلاتی که ممکن است از این پس برای او ایجاد شود با نام مستعار، " نورهان محمد " نامیده شده ، از روزی که از دست تروریستهای داعش به شکل عجیبی نجات یافت، به علت از دست دادن دختر و همسرش، سیاه برتن کرده و همواره گریه و زاری میکند.
نورهان میگوید یورش وحشیانه تروریستهای داعش به نینوا و صلاح الدین در سال2014، پیامدهای هولناک و بی سابقهای چون مرگ هزاران انسان بیگناه و تعرض به شمار زیادی از زنان و دختران داشت و این وضع همچنان ادامه دارد.
نورهان زنی در حدود پنجاه ساله است که در سخنان خود از لحظه ربوده شدن همسرش، به آتش کشیده شدن منزلشان با ادعای مرتد بودن و شنیدن فریادهای دخترش درحالی که از سوی تروریستهای داعشی مورد تعرض واقع شد و جان باختن دخترش در اثر این تجاوزات، سخن میگوید و تاکید میکند، باورکردنی نیست کسی ذرهای ایمان به خداوند داشته باشد و به خود جرات بدهد به زن ناتوانی چون او و دخترش تجاوز کند.
وی با بیان این که افراد داعش خانههای ما را به آتش کشیدند و عشایر جبور را مرتد توصیف میکردند زیرا جبوریها حاضر به کمک به تروریستها نبودند، افزود: همسرش را ساعت 3 بامداد به زور با خود بردند، دندانهای پیش او را شکستند زیرا دو تن از آنها را شناخته بود و به آنها التماس کرد که رهایش کنند، اما تروریستها نه تنها مردان را رها نکردند بلکه به زور وارد منزل شده و به جستجوی دخترها پرداختند.
وی در ادامه گفت: روز دوم حمله تروریستها، به سوی جاده بین العلم و تکریت حرکت کردیم، تروریست ها چند دختر از خانوادههایی را که همراه ما بودند را ربودند و به مکانی نامعلوم بردند و ما همچنان به مسیر خود ادامه دادیم به امید این که بتوانیم با خودرویی به کرکوک برویم؛ ناگهان 6 خودرو متعلق به تروریستها ما را محاصره کردند و در حالی که به شکل عجیبی در جستجوی دختران جوان بودند، از دین و اعتقادات افراد سوال میکردند.
نورهان نورهان درحالی که اشک می ریخت افزود: عناصر مهاجم داعش تابعیت عراقی، افغانی و خارجی داشتند. عناصر داعش در حالی که اقدام به تقسیم دختران کردند با خود از حور العین سخن میگفتند. یکی از تروریستها به صورت وحشیانه به او تعرض و لباس هایش را پاره کرد.
وی افزود: عناصر دیگری از تروریست ها به دختر بزرگش حمله کردند و با ضرب و شتم شدید او را به اتاق تعرض و تجاوز بردند که وی به همراه چند دختر دیگر بر اثر شدت خونریزی ناشی از تعرض وحشیانه جان خود را از دست دادند.
نورهان میگوید: پس از تعرض و ضرب و شتم، یکی از عناصر داعش که اهل الحویجه بوده نزد آنها آمد و وقتی متوجه شد آنها اهل کرکوک و ترکمان هستند، پس از مدتی آنها را از زندان آزاد کرد.
"شنای قره ناز" زن فعال ترکمان نیز در این خصوص گفت: جنایت هولناک عناصر داعش در حق شهروندان، لکه ننگی است بر پیشانی آنها و تاریخ هرگز آن را فراموش نخواهد کرد.
وی تاکید می کند که مساله نورهان تنها یکی از هولناک ترین جنایت های تروریست های داعش در حق بشریت است و سازمان نجات ترکمانها برای رساندن این موضوع به گوش مجامع بین المللی تلاش خواهد کرد.
کد خبر: ۸۱۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۵
یک مرد اهل جمهوری مونته نگرو به اتهام شکنجه یک الاغ توسط پلیس دستگیر شد.به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری میزان به نقل از الف، ووجیسلاو ساوویچ، مرد ۶۸ ساله ساکن روستای مارزا در مونته نگرو یک الاغ را به پشت کامیون خود بسته و حیوان را در حین حرکت به دنبال کامیونش می کشید.
چرا هیچکس به فکر الاغ های ایرانی نیست به لطف یک دوربین امنیتی که از این صحنه فیلم برداری کرده بود پلیس موفق به یافتن پلاک کامیون و دستگیری ساوویچ شد.پرونده این مرد ۶۸ ساله تحت عنوان” شکنجه گر مارزا” در دادگستری مونته نگرو به جریان افتاده است. پلیس این مرد را متهم به شکنجه الاغ کرده اما هنوز میزان مجازات او مشخص نیست. پروندههای حیوانآزاری سالهاست که در مراجع قضایی اروپا و امریکا به رسمیت شناخته شدهاند؛ پروندههایی که شاید هیچ مرجع قانونی، برای رسیدگی به آنها سرفصلی با عنوان حقوق حیوانات در اختیار نداشته باشد اما در چهارچوب قوانین اجتماعی، به جرایم انسانی مرتبط با حیوانات در این پروندهها رسیدگی میشود. مشابه چنین پروندهای، دو سال قبل در روسیه به جریان افتاد. در آن زمان گروهی از مردانی که در حال برگزاری یک جشن ساحلی در کراسنودار بودند، تصمیم گرفتند خوشیشان را با پرواز دادن یک الاغ تکمیل کنند! آنها الاغی را به بالون بستند و او را به هوا فرستادند و این در حالی بود که جمعیت حاضر در صحنه، در حال تصویربرداری از الاغ بودند تا سریعتر این تصاویر را به روزنامههای محلی بفروشند. وقتی پلیس در صحنه حاضر شد، الاغ در ارتفاع ۳۰متری زمین از وحشت نعره میکشید. پلیس الاغ را نجات داد و برای مجرمانی که بعدا دستگیر شدند، دو سال زندان در نظر گرفته شد.
این همان الاغی است که در روسیه به هوا فرستاده شده بود. الاغ در ارتفاع ۳۰متری زمین از وحشت نعره میکشید. الاغهای ما، الاغهای آنهاپروندههای حیوانآزاری وقتی به ایران میرسند شکل و شمایل دیگری پیدا میکنند. در قاون جازت اسلامی، ۹ ماده در ارتباط با حقوق حیوانات وجود دارد که تمام آنها، به مسئولیتهای صاحب حیوان در قبال آسیبهایی که از جانب حیوان به دیگران وارد میآید، می پردازند. به همین دلیل بود که وقتی اردیبهشت ماه امسال فیلمی در موبایلها دست به دست شد که در آن مردی روستایی با پتک به جان یک الاغ افتاده بود و تا لحظه مرگ الاغ، به او ضربه میزد، هیچ کس نتوانست ماجرا را در مراجع قضایی پیگیری کند. در فیلمی که منتشر شده بود، مرد روستایی و همراهانش همزمان با ضربههایی که به سر حیوان وارد میشد، قهقهه سر داده بودند و یک نفر از صحنه فیلم میگرفت. انجمن حمایت از حقوق حیوانات ایران که عضو جامعه جهانی حقوق حیوانات است این فیلم را منتشر کرد و به سرعت با ارسال نامهای به دادستان شهرستان سمیرم که گفته میشد این اتفاق در آنجا افتاده است، از او خواست عامل کشتن الاغ را شناسایی و دستگیر کنند. این ماجرا البته چندان ادامه پیدا نکرد چون غلامرضا قائدیها، فرماندار سمیرم در گفتوگویی که با ایسنا داشت، اعلام کرد که فرمانداری سمیرم از هرشخص و یا رسانهای که بخواهد بدون سند و دلیل به این موضوع دامن بزند، از طریق مراجع قضایی شکایت خواهد کرد.
احمدرضا لاهیجانزاده، مدیرکل محیط زیست استان اصفهان هم در همان روزها گفت: اصلا از این حادثه اطلاعی ندارم، اما انتشار این اخبار در رسانهها و انعکاس آن در رسانههای خارجی چهرهای خشن از مردم ایران به نمایش میگذارد. به این ترتیب، پرونده مرگ الاغ در سمیرم ناتمام ماند. اما این تنها پرونده حیوان آزاری نیست که قربانیان آن الاغها هستند. به لطف گوشیهای دوربین داری و شوقی که بعضیها برای ثبت تصاویر کمیاب و جنجالی دارند، کلیپهای دیگری هم از آزار الاغها دست به دست میشود که معروف ترین آنها، پرتاب الاغ از روی پل به داخل رودخانه و کشتن الاغها با ضربه چوب در طویله است. در فیلم دوم، گفته میشود که یکی از رستورانهای کشور از گوشت الاغ در تهیه غذا استفاده میکند و در ادامه، تصاویری از کشتار الاغها در طویلهای نزدیک به این رستوران منتشر میشود که در آن، دو جوان خندان، چند ضربه به سر الاغها میزنند و آنها را یکی بعد از دیگری میکشند. تصاویری که البته هیچ گاه ضمیمه پروندههای قضایی نشدند و هیچ مجازاتی برای عاملان آنها در نظر گرفته نشد.
کد خبر: ۸۱۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۵
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، به نقل از فارس ،
حجتالاسلام اسماعیل صلواتی ظهر امروز در خطبههای نماز جمعه قلعهرئیسی با توصیه نمازگزاران به رعایت تقوای الهی اظهار داشت: راه نجات از گناه توبه و استغفار، یاد خدا و استعانت از خداوند متعال، عبادت و بندگی خدا و اراده قوی انسان است، تقوا سبب از بین رفتن بسیاری از گناهان میشود.
وی ادامه داد: عواملی مانند تقوا، حفظ عفت، رعایت حقوق، شرکت در غم و شادی یکدیگر، وجود فرزند و کنترل عوامل مزاحم در حفظ و ثبات حیات خانواده مؤثر است.
امام جمعه قلعهرئیسی در خطبه نخست به یکی دیگر از عوامل گناه که گناه استمناء است اشاره و تصریح کرد: امام صادق (ع) میفرمایند استمناء گناه بزرگی است که خداوند در قرآن مجید از آن نهی نموده و استمناءکننده مثل این است که با خودش ازدواج میکند و اگر کسی را که چنین کاری میکند بشناسم با او هم غذا نمیخورم.
صلواتی بیان کرد: این گناه یکی از راههای انحرافی در ارضای میل جنسی و نسل جوان را در معرض آسیبهای جدی قرار میهد و این گناه آثار زیانبار و مخربی به روح و روان و جسم انسان میگذارد.
وی تأکید کرد: انجام این گناه باعث دوری انسان از خدای متعال میشود و از عطا و بخششهای خدای مهربان محروم میشود و صفای دل را از بین میبرد.
امام جمعه قلعهرئیسی به آثار زیانبار این گناه اشاره کرد و گفت: ضعف حافظه و استرس و اضطراب، کم حوصلگی، زود رنجی، مختل کردن سیستم اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک و تولید سلولهای خونی با مشکل مواجه میشود.
صلواتی خاطرنشان کرد: این گناه باعث میشود که انسان از لذایذ جنسی محروم میشوند، چنین افرادی بعد از ازدواج قادر به تامین نیازهای جنسی خود و همسر نیستند و این عامل ناسازگاری در بین زوجین میشود.
وی به علل و عوامل این گناه اشاره کرد و گفت: یکی ضعف اعتقادی، ضعف دینداری، بیتوجهی به مسائل دینی و دیگری انزوا و تنهایی است و دوستان ناباب و منحرف از عوامل دیگر این گناه کبیره است.
صلواتی با بیان اینکه ازدواج، مهمترین راهکار این گناه و پرهیز از آن است، یادآور شد: همه باید تلاش کنند ازدواج آسان فراهم شود و زمینه ازدواج آسان را فراهم کنند.
خطیب جمعه قلعه رئیسی گفت: ازدواج موقت یک رحمتی است بر بندگان خدا، ازدواج موقت با عفاف و حیاء زنان منافات ندارد، اگر ازدواج موقت با عفاف و حیاء مخالف بود در دوران رسول خدا هم وجود نداشت.
صلواتی در خطبه دوم با دعوت به تقوای الهی، ملاک کرامت آدمی را معیار پذیرش اعمال و مرکب راهوار سعادت تقوا دانست.
وی در ادامه به شرایط پس از برجام اشاره و گفت: ما مشاهده میکنیم دشمن مستکبر هر روز بدون هیچ دغدغهای عهدشکنی میکند ما فقط همین شرایط پس از برجام را ببینیم، ببیند آمریکاها چقدر دارند بد عهدی میکنند، هر روز به طریقی دارند دشمنی خودشان را به علیه ملت اعلام میکند؛ یک روز از طریق محدودیت ویزا یک روز طریق پرداخت دارایها ایران و امروز مشاهده میکنیم که بر علیه سپاه پاسداران که مظهر عزت و شرف ملت ایران است دست به دسیسه میزنند و درصددند که سپاه را به عنوان یک گروه تروریستی معرفی کنند.
امام جمعه قلعهرئیسی با بیان اینکه این یک توهین به آرمانهای ملت و انقلاب است اضافه کرد: انتظار داریم سیاست خارجی، سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران باشد نه دولت و انتظار است دولت به پشتوانه ملت در مقابل آمریکا محکم باشد.
صلواتی گفت: کلید حل مشکلات در داخل کشور اتکا به مردم حمایت از تولیدات داخلی جلوگیری از فساد و در یک کلام نسخه شفا بخش اقتصاد مقاومتی است.
وی به روز 8 دی میلاد پیامبر اکرم (ص) و روز اخلاق و مهرورزی اشاره و عنوان کرد: سعی کنیم سیره پیامبر اخلاق و رفتار پیامبر و امام صادق (ع) را سرلوحه کار خویش قرار دهیم سعی کنیم اخلاق پیامبر گونه داشته باشیم و مهربان باشم و در زندگی سعه صدر داشته باشیم.
امام جمعه قلعهرئیسی در پایان با ذکر دعایی متذکر شد؛ خدا کند مدیرکل ورزش و جوان ان استان به قولهای خود وفادار بماند و قولهای که در خصوص ورزشگاه قلعهرئیسی داد، روی قولهایش باشد و قولهای که در خصوص سفر به این منطقه را داد را محقق نماید.
کد خبر: ۸۱۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۴
آوای رودکوف:طی حکمی اسدالله ربانی مهر به عنوان رییس کانون هواداران باشگاه پاس همدان منصوب شد
کد خبر: ۸۱۲۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۳
فعالان فرهنگی و گروههای خودجوش مردمی کهکیلویه و بویر احمد، به استقبال ششمین جشنواره عمار میروند
کد خبر: ۸۰۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۹
رئیس ستاد انتخابات کشور از ثبت نام ۷۷۴ نفر مجلس شورای اسلامی در ۲۰۷ حوزه انتخابیه در سراسر کشور خبر داد.
به گزارش ،پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
در سومین روز از ثبت نام داوطلبان نمایندگی پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان، ثبت نام از داوطلبان نمایندگی دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی آغاز شد.
داوطلبان انتخابات مجلس شورای اسلامی برخلاف داوطلبان انتخابات مجلس خبرگان از امروز می توانند به وزارت کشور یا فرمانداری های سراسر کشور و همچنین سفارتخانه ها، کنسولگری ها و یا نمایندگی های سیاسی جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور مراجعه و برای حضور در این انتخابات ثبت نام کنند. داوطلبان انتخابات خبرگان برای ثبت نام فقط در وزارت کشور و یا ۳۱ فرمانداری مراکز استانها می توانند ثبت نام کنند.
مدت ثبت نام برای انتخابات مجلس یک هفته یعنی از امروز ۲۸ آذرماه تا ۴ دی ماه است.
رئیس ستاد انتخابات کشور در ابتدای نام نویسی امروز گفت: هیاتهای اجرایی از امروز در حوزههای انتخابیه شکل خواهند گرفت و با توافقی که بین وزارت کشور و شورای نگهبان به عمل آمده قرار است معتمدین هیاتهای اجرایی خبرگان و مجلس شورای اسلامی یکسان باشند. در واقع کسانی که به عنوان معتمد برای خبرگان انتخاب شدهاند، برای مجلس شورای اسلامی نیز مشغول خواهند شد.
مقیمی با بیان اینکه هیاتهای اجرایی ما در روند ثبتنام مجلس خبرگان رهبری فقط کار ثبتنام و امور اداری را انجام میدهند، تاکید کرد: بررسی صلاحیت کاندیداهای خبرگان فقط با شورای نگهبان است، بنابراین این هیاتهای اجرایی میتوانند وقت خود را برای مرحله تایید صلاحیت انتخابات مجلس شورای اسلامی اختصاص دهند.
با گذشت تنها یک ساعت از آغاز ثبت نام سومین روز مجلس خبرگان و اولین روز دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی تاکنون ۲۵ نفر برای ثبت نام به وزارت کشور مراجعه کردند.
از میان ثبت نام کنندگانی که امروز به ستاد انتخابات آمده اند ۲۳ نفر کاندیدای انتخابات مجلس شورای اسلامی و ۲ نفر کاندیدای انتخابات مجلس خبرگان بودند.
ثبت نام نامزدهای انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در حالی آغاز شده است که تنها یکی از نمایندگان فعلی مجلس به دلیل شرایط سنی مندرج در قانون انتخابات نمی توانند برای حضور در انتخابات مجلس ثبت نام کند.
طبق بند هفتم ماده ۲۸ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی کسانیکه قصد کاندیداتوری انتخابات مجلس را دارند باید هنگام ثبت نام حداقل سن سی سال تمام و حداكثر هفتاد و پنج سال تمام داشته باشند.
بر این اساس علیرضا مرندی نماینده مردم تهران در دوره های هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی متولد سال ۱۳۱۸ و ۷۷ ساله بوده و دیگر فرصت نشستن بر صندلی های سبز بهارستان را ندارد.
در اولین روز ثبت نام انتخابات مجلس، اولین داوطلب زن هم به وزارت کشور آمد. سیده لیلا مددی ۴۲ ساله در وزرات کشور برای حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی ثبت نام کرد. وی دبیر آموزش و پرورش است.
هادی مقدسی نایب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس هشتم هم از دیگر کاندیداهای ثبت نام کننده در وزارت کشور بود. وی گفت که در لیست اصولگرایان وارد انتخابات می شود.
سید هرمز سادات ابراهیمی نماینده مردم بجنورد در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون کشاورزی در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی ثبت نام کرد.
ثبت نام ۵۷۰ نفر در انتخابات مجلس
بنابراین گزارش علی پور مطلق دبیر ستاد انتخابات ساعت ۱۳ در جمع خبرنگاران آمد و آخرین آمار ثبت نام کنندگان را ادائه کرد. طبق گفته دبیر ستاد انتخابات در اولین روز ثبت نام انتخابات مجلس شورای اسلامی تا ساعت ۱۳ امروز، ۵۷۰ نفر ثبت نام کرده اند.
شروع بررسی صلاحیت داوطلبان در هیات های اجرایی
پورمطلق تصریح کرد: در انتخابات مجلس شورای اسلامی همزمان با دستور ثبت نام که صبح امروز توسط وزیر کشور صادر شد، هیاتهای اجرایی تشکیل شدند و سپس همزمان با ثبت نام این هیات ها میتوانند به بررسی صلاحیت ها اقدام کنند.
ارسلان فتحی پور هم آمد
ارسلان فتحی پور رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی هم مجددا کاندیدای انتخابات شد.
ثبت نام ۷۷۴ نفر در ۲۰۷ حوزه انتخابیه تا ساعت ۱۵
ساعت ۱۵ اولین روز ثبت نام انتخابات مجلس، محمد حسین مقیمی در جمع خبرنگاران آمد و از ثبت نام ۷۷۴ نفر مجلس شورای اسلامی در ۲۰۷ حوزه انتخابیه در سراسر کشور خبر داد و گفت: تاکنون ۲۴۴ نفر ثبت نامشان برای انتخابات مجلس قطعی شده و فرایند ثبت نام ۵۳۰ نفر نیز در حال تکمیل است.
نخستین رد صلاحیت!
در جریان ثبت نام داوطلبان کاندیداتوری انتخابات مجلس شورای اسلامی، روند ثبتنام یک داوطلب زن در فرمانداری تهران توسط عوامل اجرایی ثبت نام متوقف شد.
بر این اساس، نماینده ثبت احوال مستقر در فرمانداری دلیل توقف روند ثبت نام وی را مخدوش بودن اطلاعات شناسنامه وی عنوان کرد و گفت: شناسنامه برای طی مراحل اداری ارسال می شود.
این داوطلب زن که جوان ترین داوطلب کاندیداتوری مجلس شورای اسلامی است، ظهر امروز برای ثبت نام وارد فرمانداری شد، اما در جریان تکمیل پرونده خود، روند ثبتنام وی متوقف شد.
ثبت نام ۸۴۵ نفر در روز اول ثبت نام
حسینعلی امیری در پایان اولین روز از ثبتنام انتخابات مجلس شورای اسلامی در جمع خبرنگاران گفت: در پایان ثبتنام اولین روز انتخابات مجلس شورای اسلامی ۸۴۵ داوطلب ثبت نام کردند که مدارک ۴۲۱ نفر از آنان تکمیل شده و مدارک ۴۲۴ نفر نیز در حال تکمیل است.
سخنگوی وزارت کشور تصریح کرد: بیشترین آمار ثبتنامی از هر دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان در استان تهران بوده است.
ثبت نام ۱۰ زن و ۷۲ مرد در حوزه انتخابیه تهران و شهرستانهای اقماری
فرماندار تهران همزمان با پایان اولین روز ثبت نام از داوطلبان کاندیداتوری انتخابات مجلس شورای اسلامی و سومین روز ثبت نام از داوطلبان کاندیداتوری انتخابات مجلس خبرگان رهبری با حضور در جمع خبرنگاران گفتدرباره ثبت نام داوطلبان کاندیداتوری انتخابات مجلس شورای اسلامی گفت: ثبت نام ۸۲ نفر برای حوزه انتخابیه شهرستان تهران و شهرستانهای اقماری اسلامشهر، ری، شمیرانات و پردیس انجام شد که از بین ۸۲ نفر، ۱۰ نفر خانم و ۷۲ نفر آقا ثبت نام کنندگان را شامل می شوند.منبع: خبرگزاری مهر
کد خبر: ۸۰۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۸
ازجفای دوستانی می نالم که دردوره هشت ساله بنده در پست بودند و بعضی ها چندین پست عوض کردندوحالا دولت جدید با گرایش جدید آمد آن ها را کنارگذاشت ویا بازنسسته شده اند نمک نشناسی میکنند
کد خبر: ۸۰۴۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۸