برچسب ها
: مسئولان به عنوان خدمتگزاران مردم باید رفتار، کردار و گفتاری توام با احترام با مردم داشته و با صبر و حوصله با ارباب رجوع برخورد کنند
کد خبر: ۵۵۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۹

چون دوست دشمن است شکایت کجا برم؟/ کلیة اسناد و کپی چک‌های صادره که به قریب 170نفر از کاندیداهای مجلس هشتم پرداخت شده٬ در پرونده ثبت و ضبط است و همه آن به مصرف انتخابات رسید
کد خبر: ۵۵۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۷

از نظر اصولگرایان، اینکه آقای رحیمی پول‌هایی را که غیرقانونی برداشت کرده بود به چه افرادی و در کدام نهاد داده و آن پول‌ها برای چه اهدافی هزینه شده‌اند، خیلی مهم نیست. مهم آن است که چرا آقای هاشمی‌رفسنجانی، بیست‌وچندسال پیش پای این فرد را به قوه‌مجریه کشور باز می‌کند؟ سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:صادق زیباکلام در سرمقاله شرق نوشت:نیازی به یک‌مطالعه میدانی وسیع نبود؛ حتی یک‌نظرسنجی ساده و ابتدایی هم می‌توانست نشان دهد برای بسیاری از مردم، قدم‌زدن آقای ظریف با جان کری در جریان مذاکرات هسته‌ای، خیلی‌خیلی بیشتر حایزاهمیت بود تا خبر محکومیت معاون‌اول رییس دولت سابق. به همین دلیل هم برخی اصولگرایان به جای پرداختن به موضوع محکومیت آقای رحیمی، به موضوع محکومیت بسیار مهم‌تر حرکت دکتر ظریف پرداخته‌اند. درست قضیه هم همین بود. نه به واسطه آنکه مردم اینگونه فکر می‌کنند بلکه به واسطه آنکه اساسا از نظر مصالح و منافع ملی هم این دو خبر دارای وزن و اهمیت بسیار متفاوتی هستند. دومی اساسا اهمیتی نداشت. یکی از مسوولان ارشد دولت گذشته مرتکب خطایی بسیار جزیی شده، دادگاه رسیدگی را صورت داده و او را مجرم شناخته است. حکم محکومیت نیز به وی ابلاغ شده و عن‌قریب به زندان خواهد رفت. اموالی را هم که از بیت‌المال برده بود ظاهرا بازگردانده شده و نگرانی از این بابت نیست. از نظر سیاسی هم این خبر، وزن چندانی ندارد. یعنی فی‌الواقع به اصولگرایان، ارتباط چندانی پیدا نمی‌کند که آنها مجبور شوند موضوع مهم و حیاتی قدم‌زدن ظریف با کری را کنار بگذارند و بروند سر وقت موضوع پیش‌پاافتاده محکومیت آقای رحیمی. اساسا معاون اول احمدی‌نژاد، ارتباط چندانی با اصولگرایان پیدا نمی‌کند! خود احمدی‌نژاد و آن هشت‌سال هم به اصولگرایان ربطی ندارد چه رسد به معاون اول ایشان. دلایل زیادی وجود دارد که رحیمی اساسا ارتباطی با مدیریت اصولگرایان بر کشور در سال‌های٨٤ تا ٩٢ پیدا نمی‌کند. اولین و مهم‌ترین آن، این بود که او ٢٠سال پیش در دولت آقای هاشمی‌رفسنجانی استاندار کردستان بوده است. بنابراین اگر قرار است کسی پاسخگوی محکومیت آقای رحیمی باشد، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام است که چندسال پیش، رحیمی را استاندار کرده بود. از نظر اصولگرایان، اینکه آقای رحیمی پول‌هایی را که غیرقانونی برداشت کرده بود به چه افرادی و در کدام نهاد داده و آن پول‌ها برای چه اهدافی هزینه شده‌اند، خیلی مهم نیست. مهم آن است که چرا آقای هاشمی‌رفسنجانی، بیست‌وچندسال پیش پای این فرد را به قوه‌مجریه کشور باز می‌کند؟ تازه همه اینها در صورتی است که روی طرح موضوع استعفای آقای رحیمی اصراری وجود داشته باشد. اما با توجه به اینکه اساسا این موضوع نه از نظر سیاسی، نه اقتصادی و نه بعد اجتماعی اهمیت چندانی ندارد و مردم هم به آن توجهی نکرده‌اند، بنابراین اصولگرایان نیز خیلی به آن نپرداختند. از دید آنان همان‌طور که گفتیم مساله بااهمیت روز، این بوده که چرا آقای ظریف چند دقیقه‌ای با همتای آمریکایی خود، مذاکرات را در حالت قدم‌زدن و نه در پشت یک میز، دنبال کرده است؟ موضوع بعدی حایز اهمیت، باز از دید اصولگرایان این بوده که با توجه به اینکه ناشر هفته‌نامه «شارلی‌ابدو» دولت فرانسه است، چرا ظریف در این شرایط به آن کشور رفته تا حقوق قانونی ملت ایران را بر سر مساله هسته‌ای به غرب دوباره گوشزد کند. ... و البته نسبت به هرگونه توهین به اعتقادات مسلمانان به‌صورت مستقیم هشدار دهد؟ واقعا هم انسان وقتی بدون جهت‌گیری‌های سیاسی به موضوعات مهم کشور می‌نگرد و فقط هم مصالح و منافع ملی را ملاک قرار می‌دهد، ذره‌ای تردید برایش باقی نمی‌ماند که آنقدرها هم موضوع هسته‌ای برای کشور اهمیتی ندارد. معلوم نیست چرا دولت آقای روحانی اینقدر روی حل پرونده هسته‌ای تاکید گذاشته و برای آن اولویت قایل شده است؟ موضوع هسته‌ای و تبعات آن نه تاثیری روی اقتصاد کشور دارد، نه مناسبات ما با ایالات‌متحده، اتحادیه اروپا و قدرت‌های دیگر دنیا را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد، نه وضعیت رابطه با همسایگان منطقه‌ای را عوض می‌کند و نه هیچ‌گونه تاثیر دیگری بر وضعیت کشور دارد. به همین دلیل، مسوولان در دولت قبلی خیلی روی مذاکرات هسته‌ای و پیشرفت آن تاکیدی نداشتند. مهم نه بازکردن گره‌ ١٠ساله پرونده هسته‌ای است و نه محکومیت معاون اول دولت سابق. اتفاقا مردم این را در رأی‌ای که در ٢٤خرداد٩٢ دادند کاملا شفاف به نمایش گذاشتند اما کو چشم بینا؟!
کد خبر: ۵۵۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۷

 اساتید دانشگاه های اصفهان طي نامه ای به بان كي مون، تلاش سازمان ملل براي صیانت از حریم آزادی های اساسی و حقوق بشر را خواستار شدند و پيرامون اهانت روزنامه فرانسوی به پیامبر اسلام هشدار دادند. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: متن اين نامه كه در اختيار رويش نيوز قرار گرفته به شرح زیر است. گفتني است نام اساتید امضا کننده این نامه در پایان نامه منتشر شده است: جناب آقای بان کی موندبیر کل محترم سازمان ملل متحدبا سلام واحترام،اینجانبان، با علم واطلاع از دغدغه های جنابعالی به منظور صیانت از حریم آزادی های اساسی و حقوق بشر، نگرانی خویش را از عدم توجه دقیق به ابعاد متفاوت مساله نشریه شارلی ابدو اعلام می داریم. خط فاصلِ دقیق و ظریفی میان آزادی بیان و توهین به باورها و عقاید دیگران وجود دارد؛ که عدم رعایت آن، سو تفاهم ها و نزاع های بنیادینی را سبب خواهد شد.http://rooyeshnews.com/images/stories/ya%20mohamad.jpg به همان میزانی که حق آزادی بیان از حقوق اساسی و نقض ناشدنی آدمی است؛ از این حق برخوردار است که بنا بر اصل آزادی مذهب، عقاید و باورهای او از توهین، تمسخر و تحقیر مصون باشد؛ بخصوص اگر این عقاید و باورها منشاء و مبدائی الهی و ماورائی داشته باشد. بی تردید آزادی بیان نمی تواند به معنای آزادی توهین و آزادی نابود کردن میراث بشری و ارزش های اخلاقی باشد. جناب آقای دبیر کل، ساده سازی مسائل و فروکاست واقعیت پیچیده به نتیجه گیریهای شتابزده، به تمامیت خواهی و دیکتاتوری اکثریت منجر خواهد شد؛ ما امضا کنندگان این نامه ضمن اعلام انزجار از اقدامات خشونت بار و غیراسلامی گروه داعش و محکوم ساختن تروریسم و هر نوع استفاده نامشروعی از قدرت، ارتباط دادن داعش به اسلام که دین رحمت و مهربانی است و اصرار بر پروژه اسلام هراسی که به افزایش رنج و درد مسلمانان جهان بوِیژه مسلمان ساکن در اروپا و آمریکا منجر خواهد شد را محکوم می کنیم. ماده بیستم از ميثاق‌ بين‌المللي‌ حقوق ‌ مدني‌ و سياسي‌ هرگونه حمایت از رواج تنفرهای ملي، نژادي‌ يا مذهبي‌ را ممنوع ساخته است و این نگرانی وجود دارد که با صحنه آرایی برخی رسانه های خبری و با تمسک ابزاری به اصل آزادی بیان، تنفر و هراس از اسلام در دنیا رواج یابد. جناب آقای دبیر کل، وظیفه حفظ صلح و امنیت در سطح بین الملل ایجاب می کند که به زمینه ها و عواملی که امنیت پایدار و صلح جهانی را به مخاطره می اندازد، توجه شده و در راستای محو و یا کمرنگ ساختن این زمینه ها و عوامل تلاش همه جانبه و البته عاجل صورت پذیرد؛ صلح و امنیت بیش از آنکه مساله ای عینی و تحقق یافته باشد، احساس و تجربه ای ذهنی است که در فضای تعاملات بین الاذهانی انسانها، دولتها، نهادهای فروملی و سازمانهای فراملی پدیدار می شود، احساس صلح و احساس امنیت است که صلح واقعی و امنیت سخت افزاری را پدید می آورد؛ در شرایطی که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، پیامبر مورد تصدیقِ بیش از یک میلیارد مسلمان، مورد توهین قرار می گیرد؛ چگونه می توان از احساس صلح و احساس امنیت سخن گفت و دفاع کرد؛ حتی اگر اصل اخلاقی و حقوق ی منع توهین و تحقیر را به کنار نهیم، صلح و امنیت بین الملل ایجاب می کند که مقدسات و باورهای ادیان و مذاهب محترم شمرده شود. جناب آقای دبیرکل بنا بر اصل برابری تمامی انسانها، توجه برابر و بی تبعیض سازمانهای بین المللی و بویژه سازمان ملل به آزادی بیان، آزادی مذهب، و ممنوعیت توهین و تحقیر را خواستاریم. با تقدیم احترامجمعی از اساتید دانشگاه های استان اصفهان
کد خبر: ۵۵۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۶

دانشگاه جامع بین‌المللی ایرانیان دربیانیه‌ای با انتقاد از اظهارنظرهای برخی مسئولین وزارت علوم درباره این دانشگاه تاکید کرده است: بر مبنای رویه­‌های موجود در تصویب و اجرای قوانین در حوزه آموزش عالی، اعتبار قانونی تاسیس دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان و فعالیت آن در تهران همچنان به قوت خود باقی است. این دانشگاه مجبور است جهت جلوگیری از ادامه اشاعه اکاذیب و تشویش اذهان عمومی توسط برخی از مدیران وزارت علوم به مراجع قضایی شکایت نماید. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:  متن کامل بیانیه دانشگاه ایرانیان به شرح زیر است: "دانشگاه جامع بین‌المللی ایرانیان همه تلاش خود را به کار گرفته است تا در شرایطی آرام، گامی هر چند کوچک در خدمت به ارتقاء علمی ایران عزیز بردارد. اصل این است که وزارت علوم، تحقیقات و فناوری کشور که ماموریت ذاتی­‌اش کمک به آموزش عالی و تولید علم است، به این مهم کمک نماید. متاسفانه وزارت خانه مذکور در رابطه با دانشگاه ایرانیان نه تنها تمهید مقدمات نمی­کند بلکه با اقداماتی تبعیض آلود و با نقض مکرر قوانین و مقررات و نشر اکاذیب و با تشویش اذهان عمومی تلاش دارد تا از فعالیت­های قانونی این دانشگاه ممانعت بعمل آورد. در پاسخ به درخواست مردم عزیز و همه کسانی که پیگیر گسترش فعالیت­های این دانشگاه هستند یک بار دیگر سابقه و مبانی تاسیس این دانشگاه و برخی موارد را یادآور می­شود. 1- در سال 1389 و به منظور تعامل علمی و سازنده بین دانشگاهی و بهره­ مندی از ظرفیت دانشمندان ایرانی داخل و خارج از کشور و هم­ افزایی علمی و سازنده بین دانشگاههای معتبر داخلی و خارجی و حرکت در مرزهای دانش از یک سو و تبیین علمی مبانی فلسفی و انسان شناختی بومی در عرصه علوم انسانی از سوی دیگر، مجوز تاسیس دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان بدون هیچ محدودیت و قید زمانی از شورای گسترش آموزش عالی اخذ و متعاقب آن در بهمن ماه 1389 مجوز اصولی تاسیس همه رشته ­های علوم دانشگاهی در تمام مقاطع نیز از همان شورا دریافت گردید. 2- در تیرماه 1392 شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز با تائید تاسیس، ضمن دادن مجوز ایجاد شعبه در تهران، تصویب اساسنامه دانشگاه را به وزارتین علوم و تحقیقات و فناوری و بهداشت و درمان و آموزش پزشکی سپرد. این مصوبه طی نامه شماره 4909/92 ابلاغ و به شماره 19955 به تاریخ 92/06/16 در روزنامه رسمی کشور درج و منتشر گردیده است. 3- پس از تصویب اساسنامه، دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان با طی فرآیند قانونی ثبت یک نهاد حقوق ی، در اداره ثبت شرکت ها و موسسات غیرتجاری به عنوان شخصیت حقوق ی مستقل ثبت گردید و آگهی قانونی آن در روزنامه رسمی به شماره 19955 چاپ و منتشر گردید. اداره ثبت شرکت­ها و موسسات غیرتجاری با استعلام از همه مراکز و سازمانهای ذیربط و حصول اطمینان از طی مراحل قانونی مبادرت به ثبت و صدور شناسنامه حقوق ی می­نماید و در مورد دانشگاه ایرانیان تمام این مراحل در دولت یازدهم انجام شده است. 4- دانشگاه ایرانیان در اجرای مقررات بارها ضمن مکاتبه با وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و معرفی امکانات و تجهیزات آموزشی و اساتید ذیصلاح مرتبط، آمادگی خود را برای پذیرش دانشجو اعلام نموده است که متاسفانه و علیرغم وظیفه قانونی، مسئولین وزارت علوم از ارائه پاسخ قانونی و کتبی خودداری نموده اند. 5- به رغم همه اقدامات قانونمند دانشگاه، برخی مقامات وزارت علوم اصرار دارند به جای انجام وظایف قانونی، از یک سو مبادرت به انجام مصاحبه­‌های مختلف علیه دانشگاه ایرانیان و نشر اکاذیب و اخیرا ارسال نامه تهدید آمیز کنند که مملو از تناقض است و از سوی دیگر تلاش نموده­اند که شورای عالی انقلاب فرهنگی را برای لغو مجوز قانونی دانشگاه تحت فشار قرار دهند و در نهایت با استناد به یک نامه مبهم و غیرمتعارف دبیرخانه آن شورا، که نه مفهوم حقوق ی از آن استنباط می­شود و نه دارای آثار قانونی است مدعی بطلان مجوزهای قانونی دانشگاه گردند در حالیکه همان نامه نیز موید رسمیت دانشگاه است چرا که مجوزهای دانشگاه از سال 1389 اخذ شده است. البته شورای عالی انقلاب فرهنگی مجاز است که با طی مراحل، مصوبات خود را اصلاح و یا نسخ نماید که چنین امری اتفاق نیفتاده است. 6- نگرانی جدی و فراتر از تضییع حقوق دانشگاه ایرانیان، نقض مسلم حقوق شهروندی و تبعیض در اعمال قوانین بر اساس گرایش­های سیاسی است. مسئولین وزارت علوم هر بار با یک عنوان اقدام به نشر اکاذیب علیه دانشگاه نموده­ اند: - گاهی گفته اند مجوز دانشگاه برای کشور امارات بوده است و لغو شده است. - گاهی تغییر اعضای هیئت موسس را به عنوان علت اقدامات خود علیه این دانشگاه بیان کرده اند. - گاهی گذشت دوره اعتبار مجوزهای سال 1389 را به عنوان عامل رفتار خود اعلام نموده اند. - گاهی نامه دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی را بهانه اقدام خلاف قانون خود قرار داده اند. در حالیکه هیچ یک از این ادعاها واقعیت ندارد و اسناد آن در سایت رسمی دانشگاه منتشر شده است. بسیاری از موسسات غیر انتفاعی موجود از جمله برخی که متعلق به مدیران فعلی وزارت علوم هستند بدون داشتن اساسنامه مصوب و یا سایر مجوزها اقدام به پذیرش دانشجو نموده اند ولکن نه تنها با اقدام تخریبی وزارت علوم و مصاحبه و تهدید مواجه نشده اند بلکه مورد حمایت نیز قرار گرفته اند. آیا از مجموع این اقدامات وزارت علوم، سیاسی بودن مقابله با دانشگاه ایرانیان و اجرای گزینشی قانون آشکار نمی شود؟ نقض آشکار حقوق شهروندی نگرانی از توسعه دست اندازی به حقوق مردم را افزایش می دهد. یادآور می شود که حقوق متعلق به ملت است و نه دستگاههای دولتی و حکومتی و این دستگاه‌ها صرفا برای تامین و تحقق این حقوق بوده و هرگز مالک این حقوق نیستند که به دلخواه آن را تخصیص دهند و یا عده ای را منع نمایند. هر اقدام آنان باید تابع قوانین باشد. 7- اگر وزارت علوم ادعا و یا شکایتی دارد باید به مراجع ذیصلاح مراجعه نماید نه اینکه با مصاحبه و تهدید و یا نشر اکاذیب مانع از بهره مندی از حقوق قانونی گردد و یا اینکه خود هم شاکی باشد و هم در مسند قضاوت بنشیند. 8- بر مبنای رویه­‌های موجود در تصویب و اجرای قوانین در حوزه آموزش عالی، اعتبار قانونی تاسیس دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان و فعالیت آن در تهران همچنان به قوت خود باقی است. این دانشگاه مجبور است جهت جلوگیری از ادامه اشاعه اکاذیب و تشویش اذهان عمومی توسط برخی از مدیران وزارت علوم به مراجع قضایی شکایت نماید. دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان اطمینان می­دهد که از اراده خود برای خدمت به حرکت علمی کشور و ساحت مقدس علم و فناوری که اساس پیشرفت است نه منصرف می­شود و نه عقب خواهد نشست. والسلام علی من اتبع الهدی روابط عمومی دانشگاه جامع بین المللی ایرانیان
کد خبر: ۵۵۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۵

متواضعانه از همه دانشگاهیان، متفکران و اندیشمندان، هنرمندان، اهالی قلم و همه آزادی خواهان و عدالت طلبان ، می خواهم که به پاس حرمت اندیشه و ارزشهای انسانی و برای ایفای مسئولیت خویش در جهت تبیین طراحی های تفرقه انگیز و سلطه طلبانه دشمنان بشریت ، به پا خیزند
کد خبر: ۵۵۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۴

«شماری از معلمان نقاط مختلف کشور در دو روز گذشته در اعتراض به وضع معیشتی خود از رفتن به کلاس‌های درس خودداری کردند./ معلمان از شائبه افزایش ۱۴ درصدی حقوق ‌شان در سال ۹۴ نگران‌اند.» سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:شماری از معلمان شهرهای اسلامشهر، رباط کریم، شهر قدس، کرج، شهریار، شیراز، شاهرود، سقز، بانه و مریوان در دو روز گذشته (سه شنبه ۳۰ دی و چهارشنبه ۱ بهمن) از رفتن به کلاس‌های درس خودداری کردند. همچنین صد‌ها معلم روز سه شنبه ۳۰ دی مقابل اداره آموزش و پرورش شاهرود و روز چهارشنبه ۱ بهمن مقابل اداره آموزش و پرورش مریوان تجمع کردند. معلمان متحصن به وضع معیشتی خود، بودجه سال آینده وزارت آموزش و پرورش و خدمات ضعیف بیمه طلایی معترض‌اند. در همین رابطه، یک فعال حقوق صنفی معلمان که نخواست نامش فاش شود به ایلنا گفت: معلمان از شائبه افزایش نزدیک به ۱۴ درصدی حقوق ‌شان در سال ۹۴ نگران‌اند و به همین دلیل بودجه پیشنهادی دولت برای وزارت آموزش و پرورش را ناکافی می‌دانند. او در عین حال گفت: در حالی که بودجه برخی نهادهای خاص در سال آینده بیش از ۶۰ درصد افزایش پیدا کرده‌ است معلوم نیست دولت برای افزایش نزدیک به ۲۰ درصدی بودجه آموزش و پرورش چه توجیهی دارد.   منبع/ایلنا
کد خبر: ۵۵۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۲

بر اساس اعلام منابع رسمی، به رغم اینکه حقوق رئیس جمهور چین به تازگی 60 درصد رشد داشته است، با این حال اوباما بیش از 18 برابر حقوق رئیس جمهور چین دریافت می‌کند. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:   حقوق دریافتی رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بیش از 18 برابر حقوق سالانه رئیس جمهور چین است. بنا به اعلام منابع رسمی، حقوق رسمی رئیس جمهور آمریکا معادل 400 هزار دلار اعلام شده است و به گزارش سی ان ان وی در آخرین اعلام خود از دریافت 481 هزار و 98 دلار حقوق و مزایا طی یک سال خبر داده است. از سوی دیگر دولت چین و وزارت سرمایه انسانی این کشور طی روزهای گذشته حقوق دریافتی رئیس جمهور این کشور آسیایی را با 60 درصد افزایش به 136 هزار و 620 یوآن چین افزایش داده است. این میزان حقوق معادل 22 هزار دلار سالانه است که با احتساب 400 هزار دریافتی رسمی باراک اوباما، حقوق دریافتی رئیس جمهور آمریکا 18.18 برابر حقوق رئیس جمهور چین است. منبع: فارس
کد خبر: ۵۵۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۱

وکیل دانشگاه جامع ایرانیان از شکایت این دانشگاه از دو تن از مدیران وزارت علوم به‌دلیل ممانعت از فعالیت این مرکز آموزشی خبر داد
کد خبر: ۵۵۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۱

بسیج کارکنان دانشگاه خاتم الأنبیاء بهبهان در هم صدایی با تمام مسلمین جهان به خصوص ملت مسلمان ایران، اقدام شنیع نشریه مسموم فرانسوی شارلی ابدو و همچنین حمایت دولت فرانسه و سکوت مدعیان حقوق بشر را محکوم کرد
کد خبر: ۵۵۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۰۱

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: وزیر امور خارجه ایران یکی از وزرای دولت یازدهم بود که به دلایل مختلف بسیار مورد متوجه رسانه‌ها و مردم قرار گرفت. دیروز سالگرد تولد ۵۵ سالگی محمدجواد ظریف بود و روزنامه ایران گفت‌وگویی با محمدجواد ظریف در سالروز تولد ایشان داشته که در ادامه می خوانیم. * در آغاز بهتر است بدانیم که شما در چه سالی و در چه شهری متولد شدید؟– من در هفدهم دی ۱۳۳۸ در تهران متولد شدم. مادرم دختر مرحوم حاج میرزا علی نقی کاشانی از تجار بزرگ تهران و پدرم از تجار به‌نام اصفهان بود. * در کدام محله تهران زندگی می‌کردید؟– خانه ما بین خیابان کاشان و خیابان کمالی، پشت باغ شاه سابق بود؛ خانه‌ای بزرگ و قدیمی که تا بعد از فوت پدرم آن را داشتیم. بعد از ایشان نگهداری آن خانه برای مادرم مشکل شد. در شش سالگی، چند ماهی به اصفهان رفتیم و من در دبستان کار مشغول شدم اما خیلی زود به تهران بازگشتیم و با آغاز سال تحصیلی بعد من به دبستان علوی رفتم. فکر می‌کنم کلاس دوم دبستان بودم که اولین سخنرانی‌ام را در روز عید غدیر انجام دادم. این شد که از همان ابتدا به نوشتن متن و سخنرانی عادت کردم. * پدرتان در چه سالی به رحمت خدا رفت؟– پدرم در سال ۱۳۶۳ مرحوم شدند. همسرم دو ماهه باردار بود که ایشان از دنیا رفتند. آن زمان من در آمریکا بودم و متأسفانه نتوانستم برای مراسم پدرم به ایران بازگردم. * دوران کودکی شما مصادف با کدام تحولات سیاسی و اجتماعی در ایران بود؟– من در خانه تنها فرزند بودم و هیچ هم‌بازی‌ای نداشتم. از طرفی خانواده ما به شدت محافظه‌کار بودند. * به لحاظ سیاسی؟ – از همه لحاظ. ما در منزلمان تلویزیون و رادیو نداشتیم. پدرم رادیو را در کمدی می‌گذاشت و در آن را قفل می‌کرد. فقط برای شنیدن دعای سحر ماه مبارک رمضان از آن استفاده می‌کرد.* با اینکه توان مالی خرید تلویزیون را داشتید.– بله. بیش از اینها توانایی مالی داشتند، اما به علت اعتقاداتی که داشتیم، تلویزیون خریداری نشده بود. فکر می‌کنم تا ۱۵ سالگی به سینما نرفتم. علاوه بر این روزنامه‌ای هم در خانه ما پیدا نمی‌شد. پدر و مادرم اجازه رفت و آمد را نیز به من نمی‌دادند. * با دوستان؟– اجازه رفت و آمد با هیچ‌کس را نمی‌دادند. من فقط هر روز صبح به مدرسه می‌رفتم. حتی پدرم برای کنترل بیشتر، به باغبان خانه سپرده بود که مرا تا ایستگاه اتوبوس مدرسه همراهی کند. لذا در کودکی بسیار از جامعه دور بودم. البته به خاطر گرایش‌های شخصی و مطالعه خودم، کم و بیش از اوضاع جامعه باخبر می‌شدم. مثلاً در آن زمان به تازگی حسینیه ارشاد افتتاح شده بود و مرحوم شریعتی در آنجا صحبت می‌کرد. من نیز برای بعضی سخنرانی‌هایم به هر طریق ممکن از کتاب‌های مرحوم شریعتی استفاده می‌کردم. در آن مقطع کتاب‌های زیادی می‌خریدم که خواندن بعضی از آنها نیز در آن زمان ممنوعیت داشت. * در همان شرایط خانواده شما بیشتر به کدام طیف سیاسی گرایش داشتند؟ منتقدانی مانند جلال آل‌احمد، مرحوم شریعتی، گروه‌های اسلام‌خواهی مانند حزب مؤتلفه اسلامی یا گروه‌ها و جریانات ملی، همانند جبهه ملی ایران؟– هیچ‌کدام. پدربزرگ من در زمان مرحوم مصدق از لحاظ اقتصادی به ایشان کمک می‌کرد. از طرفی ایشان با مرحوم کاشانی آشنا بود و رفت و آمد نزدیک داشت. اما من در مدرسه با کسانی که گرایش‌های سیاسی داشتند، مانند چند نفر از فرزندان سردمداران حسینیه ارشاد ارتباط داشتم و در هر فرصتی از آنها کتاب می‌گرفتم و می‌خواندم. مرحوم آقای مطهری نیز به مدرسه علوی می‌آمدند، اما من هیچ‌گاه سعادت دیدن ایشان را نداشتم. در مدرسه علوی دیدگاه‌های متدین را مطالعه می‌کردیم. همچنین کسانی که سیاسی‌تر بودند کتاب‌های مرحوم آقای طالقانی را می‌خواندند. به خاطر ندارم دیدگاه‌های ملی‌گرایان در آنجا رواج داشته باشد. * گرایش شما بیشتر به کدام سمت بود؟– بنده کتاب‌های سنتی و انقلابی را همزمان مطالعه می‌کردم و از معدود شاگردان مدرسه علوی بودم که هم در جلسات حجتیه و هم در جلسات انقلابیون شرکت می‌کرد. در مدرسه دو طیف وجود داشت؛ یک طیف حجتیه‌ای بودند و در جلسات مرحوم آقای حلبی که بعضاً در منزلشان تشکیل می‌شد، شرکت می‌کردند. بنده نیز به منزل ایشان می‌رفتم و از طرف دیگر در جلسات بچه‌های انقلابی نیز شرکت می‌کردم. بنابراین فکر می‌کنم قبل از سفرم به آمریکا با هر دو تفکر آشنایی پیدا کردم. * چطور بحث سفر شما به آمریکا در خانواده مطرح شد؟– این عزیمت به اصرار من صورت گرفت. پدر و مادرم مخالفت می‌کردند و بیشتر آمادگی داشتند در صورت ضرورت مرا به انگلیس که به ایران نزدیک‌تر است، بفرستند. خاطرم هست که دعوای خیلی جدی هم بین ما پیش آمد، زیرا پدر و مادرم می‌گفتند کمی صبر کنم تا به لندن بروم. اما من نگران بودم که خیلی دیر بشود. آنجا بود که با رفتنم به آمریکا موافقت کردند. به یاد دارم در این میان با مرحوم پدرم خیلی تندی کردم. خدا از سر تقصیرات همه ما بگذرد. * پس ایده سفر به آمریکا نظر خودتان بود؟– خارج شدن از ایران نظر بنده بود. در سه ماهی که در دبیرستان خوارزمی بودم روزی به مدرسه علوی رفتم تا دوستانم را ببینم. یکی از مربیان مدرسه مرا صدا کرد و گفت که از آنجا بروم، زیرا احتمال دارد برای خودم و مدرسه دردسر درست کنم. حتی یکی از معلم‌های مدرسه خوارزمی بیرون از کلاس به بنده هشدار داد که بیشتر مواظب خودم باشم. من فقط شانزده سال داشتم و طبیعتاً این موارد باعث نگرانی او می‌شد. به همین خاطر برای رفتن به آمریکا به خانواده‌ام اصرار می‌کردم. * یعنی دقیقا در ۱۷ سالگی از ایران خارج شدید؟– سال دوم نظری را تمام کرده بودم. سه ماه از سوم نظری را نیز در مدرسه خوارزمی تجریش گذراندم که در ژانویه ۱۹۷۷ و در زمان حکومت کارتر از ایران خارج شدم. * چه سالی ازدواج کردید؟– در تابستان ۱۳۵۸ به تهران بازگشتم. با مادرم تماس گرفتم که می‌خواهم به ایران بازگردم و ازدواج کنم. به فاصله یک هفته به اصفهان رفتم تا خواهرم را که پانزده سال از من بزرگتر است، ببینم. ایشان نیز خواهر یکی از دوستان خودش را به عنوان دختری متدین و انقلابی، برای ازدواج معرفی کرد. * و این اولین مراسم خواستگاری برای شما بود؟– بله؛ اولین و آخرین. اقامت بنده در ایران سه هفته به طول انجامید. در ماه مبارک رمضان بود که روزی خواهرم آنها را به خانه خود دعوت کرد. دو خانم جوان آمدند، اما من دقت نکردم و حتی متوجه نشدم منظورشان کدام‌یک از آنهاست. مادر و پدرم هنوز در تهران بودند. بنابراین با اجازه آنها همراه خواهر و شوهر خواهرم به خواستگاری رفتیم. ایشان همانطور که فکر می‌کردم، متدین و انقلابی بودند. به یاد دارم در آن جلسه کمی قرآن و حدیث خواندم که ایشان پسندیده بودند. زمانی که به خانه بازگشتیم به مادرم اطلاع دادم که برای تشریفات به اصفهان بیایند. نامزدی‌مان مصادف با شب‌های احیا بود. در آن زمان ایشان ۱۷ سال داشتند و من ۱۹ ساله بودم که ازدواج کردیم. جالب اینکه پسرم نیز در سن ۱۹ سالگی و دخترم در ۱۷ سالگی ازدواج کردند. * به لحاظ فرهنگی چگونه با آمریکایی‌ها کنار آمدید؟– من در دوره دبیرستان به سانفرانسیسکو رفتم. آن زمان دوران اوج حضور ایرانی‌ها در آمریکا بود؛ یعنی بیشترین تعداد دانشجوی خارجی در آمریکا را ایرانیان تشکیل می‌دادند. هر جایی که می‌رفتم، به خصوص در کالیفرنیا، آنقدر حضورشان پررنگ بود که خود را در همان محیط ایرانی حس می‌کردم. فارغ از گرایش‌های مذهبی، در همان دبیرستانی که من ثبت‌نام کردم به اندازه کافی دانش‌آموز ایرانی وجود داشت. * از ملیت‌های دیگر هم بودند؟– چینی‌ها هم بودند. عرب‌ها نیز به تازگی شروع به آمدن کرده بودند، اما ایرانی‌ها جو غالب را تشکیل می‌دادند. در مجموع در طول دوران دانشجویی‌ام تنها یک بار به همراه دوستان به منزل معلم دبیرستانمان دعوت داشتیم و یک بار نیز برای ناهار میهمان یکی از استادهای دانشگاه بودیم. به جرأت می‌توانم بگویم که فقط همین دو بار بود که به محیط آمریکایی وارد شدم. نزد معلم دبیرستان سالاد خوردیم و نزد آن استاد دانشگاه نیز چون با فرهنگ اسلامی آشنایی داشت، مقداری پنیر خوردیم؛ چراکه سایر غذاها ذبح شرعی نشده بود. * پس می‌دانستید ذبح اسلامی نشده بود؟– بله، به همین خاطر ارتباط محدودی با آمریکایی‌ها داشتیم. پس از ازدواج نیز ارتباط محدودی داشتیم، تا زمانی که نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک شدم. به خاطر نوع کارم و اینکه باید با محیط آمریکا تعامل داشته باشم، من و همسرم سعی کردیم با آمریکایی‌ها رفت و آمد کنیم. البته بنده حدود ۳۰ سال در این کشور زندگی کردم و فرهنگ این کشور را خوب می‌شناسم. جالب ایناست که اکثر ایرانیانی که در آمریکا زندگی می‌کنند، اسم غذاها و ادویه‌ها را به انگلیسی می‌دادند اما من و هسمرم هنوز نمی‌دانیم. * چون رستوران کم می‌رفتید؟– به رستوران مسلمان‌ها می‌رفتیم یا به رستوران‌هایی که ماهی یا سبزیجات سرو می‌کردند. به خانه آمریکایی‌ها رفت و آمد نداشتیم. به طور کلی حتی رفت و آمدمان در ایران نیز به هر دلیل محدود بوده است، شاید به خاطر اینکه چندان اجتماعی نیستیم. * یعنی این تمایل، برخاسته از تضاد فرهنگ و نظام اجتماعی میان ایران و آمریکا در وجود شماست؟– نه الزاماً، زیرا افرادی هستند که خیلی راحت با محیط آمریکا ارتباط برقرار می‌کنند. شاید به خاطر این است که من از کودکی تنها بوده‌ام و میل زیادی به شرکت در میهمانی و عروسی ندارم. حتی در مورد مجالس مذهبی نیز اگر در خانه به روضه گوش بدهم راحت‌تر هستم. * رابطه شما با شعر، ادبیات و موسیقی و به طور کلی با عالم هنر و خیال چگونه است؟– سالی که من در دبیرستان سه و نیم نمره تا بیست کم داشتم، ۲ نمره آن از هنر بود. در مورد خط و نقاشی ذوقی نداشتم. هیچ وقت خطم خوب نبوده. به همین خاطر در آمریکا همیشه متن‌هایم را با کامپیوتر تایپ می‌کردم. * در مورد شعر و ادبیات چطور؟– به شعر و ادبیات بسیار علاقه‌مند بودم. در مدرسه علوی به خاطر اینکه انشاء را خیلی خوب می‌نوشتم، سخنران شدم. از زمانی که مطالعه را شروع کردم، خیلی جدی کتاب خواندم. خدا پدرم را رحمت کند. طبع شعری داشت و برای ائمه شعر می‌گفت. به همین خاطر در خانواده ما علاقه به شعر و شاعری وجود داشت اما هنری مثل موسیقی در بین نبود، زیرا آن را حرام می‌دانستند. من تا ۱۵ – ۱۶ سالگی هیچ نوع موسیقی‌ای نشنیده بودم. حتی اگر در تاکسی موسیقی پخش می‌شد، می‌گفتیم لطفاً خاموش کنید. اما بعد از آن کمی تغییر کردیم و حتی قبل از انقلاب موسیقی گوش می‌کردیم. برخلاف فرزندانم، هیچ‌گاه خودم را متعلق به عالم هنر ندانستم. رشته دخترم طراحی داخلی است و پیانو می‌نوازد. پسرم نیز سنتور می‌زند. * آیا شده که همسرتان با پدر و مادرتان گله کنند که این چه رشته‌ای بود که شما انتخاب کردید، مثلاً ای‌کاش کامپیوتر می‌خواندید و در شرکتی کار می‌کردید؟– الحمدالله چون نیاز مالی ندارم، از این جهت ناراحت نیستم، اما به طور کلی وقت زیادی را با کامپیوتر می‌گذرانم. اولین بار بنده کامپیوتر را به وزارت خارجه آوردم و اولین مسئول کامپیوتر وزارت خارجه توسط من با کامپیوتر شخصی آشنا شد. رشته‌ای که انتخاب کردم، مسئولیت بسیار سنگینی را برایم به دنبال داشته است. بسیار اتفاق افتاده که با خود فکر می‌کنم خسارت اشتباهاتی را که من و امثال من در حوزه سیاست خارجی مرتکب شدیم، در واقع ۷۰ میلیون ایرانی متحمل شدند. حتی به این فکر می‌کنم که با این وضعیت، چقدر به جای اجر و ثواب، نگرانی اخروی دارم. البته ناشکری نمی‌کنم؛ زیرا زندگی بسیار راحتی داشتم و به خاطر اموالی که از پدر و مادرم به من رسیده است هیچ‌گاه مشکل مادی نداشتم. هیچ وقت نه نیاز داشتم و نه موقیعتش برایم فراهم شده که از عواید شغلم، چیزی به من برسد و جز حقوق م چیزی دریافت نکرده‌ام. ماشین یا خانه‌ای به خاطر کارم نگرفتم. خانه و هر چیز دیگری که دارم از ارث پدرم و بخشش مادرم است. از این ۲۵ سال کار، هیچ به دست نیاوردم، جز ناسزا؛ هم از طرف مخالفان که من را مانند دیگران می‌دیدند و هم از طرف دوستان خودمان. * نمی‌دانم فیلم «حاجی واشنگتن» مرحوم علی حاتمی را دیده‌اید یا نه؟ داستان فیلم مربوط به سفر اولین نماینده سیاسی ایران در عهد قاجار به ینگه دنیا با همان ایالات متحده آمریکاست. آیا شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با شخصیت حاجی واشنگتن در خود می‌بینید؟ می‌توانید با آن شخصیت شباهت‌هایی داشته باشید یا برقرار کنید؟– شاید شباهتش این باشد که با وجود اینکه با کم و زیادش سی سال در آمریکا زندگی کردم، آداب و رسوم ایرانی و اسلامی خود را حفظ کرده‌ام؛ گرچه امیدوارم نکات مثبتی هم از ظواهر فرهنگ غربی، مانند احترام به حقوق و وقت دیگران آموخته باشم. ولی در مجموع هنوز فرهنگ غرب برای بنده، یک فرهنگ بیگانه است. * و تفاوت‌های شما با حاجی واشنگتن؟– فکر می‌کنم بقیه ویژگی‌های او، جزو تفاوت‌هایمان باشد. * در پایان تمایل دارم بدانم تعریف شما از خود دیپلماتتان چیست؟ آیا خود را به فرض یک دیپلمات ایرانی شیعه انقلابی مدرن جهانی شده یا چیزی شبیه به این تعبیر می‌دانید؟– شما در انتخاب این عناوین صاحب اختیارید. البته چون بسیار سخاوتمندانه این عناوین را انتخاب کرده‌اید! گذشته از شوخی و بدون تعارف، من خودم را خدمتگزاری می‌دانم که تمام تلاشش را در حد توانش کرده، سعی کرده منافع کشور را فدای منافع خودش نکند و منافع دیگران را هم در نظر بگیرد. قضاوت در مورد نتایج تلاش‌هایم با مردم بلندنظر و پرگذشت است که امیدوارم کاستی‌های مرا ببخشند و البته قضاوت نهایی با خداوند علیم و کریم است که بیش از هر چیز به مغفرت واسعه دل بسته‌ام.
کد خبر: ۵۴۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۳۰

حبیب‌اله پیوسته‌گر به عنوان سرپرست اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان چرام منصوب شد
کد خبر: ۵۴۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۳۰

یک برنامه تلویزیونی در سوال نظرسنجی خود علت درخواست مردم برای استخدام دولتی را به نظر سنجی گذاشت که بیش از 75 درصد داشتن امنیت شغلی را مهمترین دلیل برای درخواست استخدامی دولتی اعلام کردند . به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: برنامه دیشب پایش در سوال نظرسنجی خود از مخاطبان پرسیده بود "به نظر شما چرا بسیاری از مردم به دنبال استخدام دولتی هستند؟" که بیش از 75 درصد از شرکت کنندگان گزینه امنیت شغلی را انتخاب کردند. 13 درصد از شرکت کنندگان راحتی در مقایسه با کارهای خصوصی و بیش از 10 درصد از شرکت کنندگان در نظر سنجی این برنامه حقوق و مزایای بیشتر را علت درخواست مردم برای اشتغال در مشاغل دولتی را عنوان کردند.   ایسنا
کد خبر: ۵۴۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۹

اطلاق‌صفت 'حسین‌قلی‌خانی' به دولت یازدهم که پس از نسبت دادن صفات دیگری مثل «فرصت پیش‌آمده»، «رحم اجاره‌ای» و «فرزند خوانده»! از سوی اصلاح‌طلبان خطاب به دولت روحانی صورت گرفته است، نشان می دهد اصلاح طلبان نتوانسته اند خواسته های خود را در قالب این دولت تامین نمایند. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:گروه سیاسی مشرق - در نظریات علوم سیاسی همیشه درباره منشأ و نوع دولت نظریات مختلفی مطرح شده است و کتاب‌های زیادی درباره انواع دولت نگاشته شده است. در این نظریات، بر اساس ویژگی شاخص یک دولت، آن را در یک دستۀ خاص قرار می‌دهند. مثلا، در دولتی که دین مرکزیت خود را در سازماندهی، قانونگذاری و اداره جامعه از دست می دهد و بر اساس مجموعه ای از دستورات و تعالیم فردی و اخلاقی اداره می شود به آن دولت، دولت سکولار می گویند. یکی از اصطلاحاتی که ریشه در تاریخ معاصر ایران دارد، دولت حسینقلی خانی است. این اصطلاح که ریشه آن به حکومت محلی فردی به همین نام در لرستان برمی‌گردد، به معنای دولتی است که با خودکامگی سعی در برقراری نظم در منطقه تحت نفوذ خود را دارد. این اصطلاح چند روز قبل توسط سعید حجاریان برای نامیدن دولت روحانی استفاده شد. به همین دلیل در ادامه، طی چهار سؤال مشخص به بررسی ریشه و معنای آن پرداخته‌ایم. 1-سعید حجاریان چه گفت؟ روزنامه آرمان به نقل از سعید حجاریان درباره نوع دولت یازدهم می‌نویسد: «دولت کنونی ایران را می‌توان تا حدودی ایدئولوژیک، تا حدی مدرن و تا حدی عقلانی دانست. در واقع، دولت در ایران ملغمه‌ای از این حالت‌هاست. درنتیجه، نمی‌توان دولت را در یکی از این قالب‌ها گنجاند، بلکه باید برای دولت در ایران تئوری مستقلی تعریف کرد. عده‌ای دولت را «دولت پادگانی» می‌نامند، عده‌ای آن را «دولت پاتریمونیال» خوانده‌اند. عده‌ای آن را «دولت مطلقه» دانسته‌اند و بعضی‌ها هم به آن صفت «دموکراسی» داده‌اند و برخی دیگر «دولت استثنایی» گفته‌اند. گروهی هم از «بناپارتیسم» استفاده کرده‌اند و برخی دیگر آن را رانتینر دانسته‌اند و ... هر یک هم برای تعریف خود مبانی عرضه می‌کنند. الان، پیشنهاد می‌کنم دولت فعلی را حسینقلی‌خانی بنامیم تا بعدا ببینیم چه خواهد شد!»[1] 2. حسین‌قلی خان کیست؟ بر اساس منابع تاریخی حسینقلی خان یکی از والیان لرستان بوده که در دیکتاتوری و خشونت کم‌نظیر بوده است. درباره شخصیت او در تاریخ آمده است: «حسينقلي خان در زمان ناصر الدين شاه قاجار والي پشتكوه لرستان بود و قبلاً لقب «صارم السطنه» داشت و از طرف دولت ايران درجه امير توماني؛ يعني سرلشگري، هم به او اعطاء شده بود. وی مردي به شدت خشن و ديكتاتور و در عين حال جنگجو و كاردان بود. از آن‌جهت وي را لايق و كاردان مي‌دانند كه سپاهيانش در آن‌زمان بطور قطع يكي از مرتب‌ترين افواج موجود در كشور بشمار مي‌آمد. در زمان حكومت حسینقلي خان، هيچكس از خود قدرت و اختياري نداشت. همه چيز به (خان) تعلق داشت و سرپيچي از خواسته و فرمانش به هلاكت و نابودي عائله و بلكه عشيره‌اي منتهي مي‌گرديد. حسينقلي خان سه فصل بهار و تابستان و پائيز را در حسين آباد مي‌زيست و مردم پشتكوه از بيم ستمگري‌ها و آدمكشي‌هايش خواب راحت نداشتند.»[2] 3. ضرب‌المثل به چه معناست؟ ظلم و ستم‎‌ها و مشکلاتی که حسینقلی خان در لرستان به وجود آورده بود باعث شده که سیره و روش حکومتداری وی به عنوان یک روش دیکتاتورگونه مطرح شود و به عنوان یک ضرب‌المثل مطرح شود. درباره ریشه این ضرب‌المثل گفته شده است: «هرگاه در منطقه‌ای بی‌نظمی و غارت و چپاول و یغماگری از ناحیه ارباب قدرت مشاهده شود و قوانین جاریه نتواند حقوق ضعفا و زیردستان را احقاق کند آن نوع حکومت جابرانه را حسینقلی خانی گویند. به همین جهت از همان موقع کلمه حسینقلی خانی با مفاهیم خودمختاری و خودکامگی و اجحاف و ستمگری و غارت و چپاول ترادف پیدا کرده است و هرجا تعدی و تجاوز به حقوق دیگران مشاهده شود آن را به حسینقلی خانی تشبیه و تمثیل می‌کنند.»[3] اطلاق صفت «حسین‌قلی‌خانی» به دولت یازدهم که پس از نسبت دادن صفات دیگری مثل «فرصت پیش‌آمده»، «رحم اجاره‌ای» و «فرزند خوانده»! از سوی اصلاح‌طلبان خطاب به دولت رئیس جمهور روحانی صورت گرفته است، نشان می دهد اصلاح طلبان نتوانسته اند خواسته های خود را در قالب این دولت تامین نمایند و هر از چند گاهی در قالب واژگانی همراه با تحقیر و تمسخر، نارضایتی خود را از عملکرد دولت یازدهم ابراز می دارند.
کد خبر: ۵۴۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۹

ما اقدامات تروریسی را محکوم می کنیم. خود ما از بزرگترین قربانیان تروریسم هستیم، اما نسبت به احقاق حقوق تمامی ادیان الهی مخصوصاً مسلمانان که در فرانسه تعدادشان کم نیست هم کوتاه نخواهیم آمد
کد خبر: ۵۴۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۹

امواج سهمگین اسلام هراسی که موجب برانگیختن نفرت بخشی از افکار عمومی علیه اسلام و مسلمانان و توجیه کننده هر گونه اهانتی به مقدسات ملت‌ها از یک سو و مشروع دانستن اقدامات تجاوزکارانه علیه ملتهای مسلمان از سوی دیگر می شود. "سیدمحمد خاتمی" رئیس جمهوری اسبق کشورمان در نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل از او خواسته تا با دعوت از همه نیروهای صلح‌طلب، اقدامی عملی برای توقف خشونت و ترور انجام دهد. وی آمادگی "بنیاد گفت‌وگوی تمدن‌ها" را نیز برای همکاری اعلام کرده است. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: متن كامل اين نامه که در وب‌سایت سیدمحمد خاتمی منتشر شده است را در ادامه آمده می خوانید:  به نام خدا عالی‌جناب آقای بان کی مون دبیرکل محترم سازمان ملل متحد با احترام و درود من نیز چون شما و صدها میلیون نفر در سراسر جهان از جنایت تروریستی پاریس و رویدادهای مشابه ونگران کننده پیش و پس از آن که نمونه‌ای از آثار شوم و ضدانسانی تروریسم و افراط گرایی در شرق و غرب عالم است متأثرم و آن را به شدت محکوم می‌کنم؛ اما از سازمان ملل متحد، سازمان‌های بین‌المللی، دولت‌ها، نهادهای مدنی،‌ نخبگان و سرآمدان جهان انتظاری فراتر از محکوم کردن این حوادث می رود. آقای بان کی مون در جهان امروز، خشونت و ناامنی و افراط، جهنمی سوزان آفریده است که همه انسان ها، پیروان همه مذاهب، همه ملت ها و اقوام را در همه جای جان در کام خود می کشد، اما مسأله این است که آنچه احیاناً به نام مبارزه با ترور و خشونت انجام می‌گیرد نه تنها راهگشا نیست، بلکه متأسفانه گاه آتش این بلای سهمگین را افروخته تر می‌کند. تروریسم و خشونت، نه جنگ دین و آزادی، نه منازعه شرق و غرب و نه مواجهه میان مذاهب و اقوام و ملل که خطری جدید و جدی است که ریشه های گوناگون دارد و باید این ریشه ها را خشکاند و جهان را از پرتگاه “افراطی گری” دور کرد. آقای دبیرکل در سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی برج های دوقلوی نیویورک در اثر اقدامی تروریستی و تکان دهنده فروریخت و خطر “تروریسم” که پیش از آن هم وجود داشت، به چشم آمد و جمهوری اسلامی ایران در نخستین لحظات بروز حادثه، آن را محکوم کرد و پیشبرد “گفت و گوی تمدن ها” و طرح “ائتلاف برای صلح” را چاره کار دانست، اما در سویی دیگر پنداشته شد با ائتلاف برای “جنگ علیه تروریسم” که پنداشته می شد پرچم آن در دست جریان‌هایی چون القاعده است، می توان ریشه این پدیده شوم را کند؟ اما اگر این شیوه پاسخ می داد چرا امروز شاهد گسترش امواج تروریسم در سراسر جهان هستیم و امواجی که نمونه‌ای از آن در پاریس به چشم خورده هر روز ازشرقی‌ترین نقطه عالم تا غربی‌ترین نقطه آن، در عراق و سوریه، در فلسطین و لبنان، در افغانستان و پاکستان، در نیجریه و میانمار و در جای جای عالم خشونت و خون و ترور عرصه را برهمگان از شیعه و سنی و ایزدی و مسیحی و یهودی تا عالم دینی و روشنفکر و سیاستمدار و کودک و پیر و جوان تنگ کرده است! امروز تنها در خاورمیانه و آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین نیست که امنیت از میان رفته است، بلکه در قلب کشورهای اروپایی و آمریکا نیز هیچکس در امان نیست و بپذیریم که امنیت در جهان به هم پیوسته امروز یا در همه جا برقرار می شود یا هیچ کجا روی امنیت را نمی بیند. اگر صدای گفت‌و‌گو، صلح و مدار را که در لحظه ای حساس از تاریخ در سازمان ملل طنین افکند و مورد استقبال همگان قرار گرفت، جدی گرفته می شد و با ریشه‌یابی امور در جستجوی راهکارهای عملی با ضمانت اجرایی بودیم و سازمان ملل متحد و نهادهای بین المللی می توانستند سیاستمداران را وادار به رعایت موازین و ملزومات برقراری صلح کند و نهادهای مدنی و اندیشمندان و عالمان عالم در این راه گام‌های بلندتری بر می داشتند، امروز شاهد چنین وضعیت تلخی نبودیم. اگر دعوت به “ائتلاف برای صلح بر پایه عدالت” در سال 2001 و پس از تصویب پیشنهاد ”گفت‌وگوی تمدن‌ها” در هیاهوی جنگ و خون و انتقام و لشگرکشی پس از حادثه تروریستی یازده سپتامبر که خون‌بارتر از آن حادثه هولناک بود گم نمی شد و اگر نصایح خیرخواهان مبنای تصمیمات بین المللی قرار می گرفت آیا بازهم شاهد چنین روزهای تلخی بودیم؟ عالی‌جناب آیا فکر کرده ایم، نه تنها برپایه تعالیم ادیان و موازین اخلاقی که به اعتبار رهیافت‌های علمی و حتی تجارب سیاسی، فقر، محرومیت، سرکوب، اشغال، آوارگی، استبداد و بدتر از همه تحقیر انسان که از سوی حکومت‌های فاسد و قدرت‌های توسعه طلب بر عالم و آدم تحمیل شده است در پدید آمدن این حوادث شوم چه نقشی دارد؟ اگر به جای مدارا و محبت، نفرت وخشونت و به جای دیگردوستی، دیگرستیزی حاکم شود و آن که قدرتمندتر است خشونت بیشتری را اعمال و از خشونت ورزانی‌ که آنان را هم‌سو با منافع خود می داند حمایت کند، آیا در دور باطل خشونت و سرکوب و تحقیر از یک‌سو و ترور و افراطی‌گری از سوی دیگر گرفتار نخواهیم شد؟ وقتی میلیونها انسان که سرزمینشان اشغال می شود و فریاد مظلومیت و ستم دیدگان و آوارگان در هلهله جنون‌آمیز اشغالگران سرکوب‌گر و آدم‌کش گم شود و بسیاری از قدرتمندان به جای تنبیه متجاوز، مظلوم و آواره را تحقیر کنند، هویت های مرگبار برساخته می شود و تروریسم بی وطن حتی از میان غربیان سربازگیری می کند. تروریسم، افراطی‌گری و به حاشیه‌راندگی نوع خوب و بد ندارد. نباید تبعیضهای وحشتناکی که حاصل اعمال ضابطه ها و معیارهای دوگانه است از نظر دور داشت. آقای دبیرکل موسی (ع) پیامبر عزت و مبارزه با فرعونیت است و مسیح (ع) پیامبر محبت و مهربانی و انسانیت و محمد مصطفی (ص) پیامبر رحمت و آزادگی. آیا پرسیده ایم که اشغال و جنایت و سرکوب به نام موسی و تحقیر انسانها و به راه اندازی جنگهای صلیبی جدید به نام عیسی و سربریدن بی‌گناهان و به بردگی کشاندن زنان و ترور و به خاک و خون کشاندن انسان‌ها به نام محمد که هم جنایت علیه بشریت است و هم اهانت بزرگ به این پیامبران عظیم الشأن؟ آقای بان کی مون محبت ورزان و مدافعان آزادی و عدالت و حقوق بشر در همه جا و با هر آئین و مشرب و مسلک مخالفان با تبعیض و تحمیل و طرفداران برخورداری همگان از برکات زندگی و حق و حرمت در جهان کم نیستند، ولی صدایشان شنیده نمی شود! باید عملاً به فکر راهکارهایی بود، که این صداها بهتر به گوش برسد. امروز وقت آن است که نهادهای بین المللی با همه سرآمدان عالم، همه دولت ها و همه نهادهای مدنی به علل و عوامل گوناگون پدید آمدن این وضع ناگوار بیاندیشند و منصفانه و واقع بینانه در صدد مبارزه با آن برآیند. عالی‌جناب من می دانم که آنچه طی زمانی دراز شکل گرفته است و منجر به تبعیض و بی عدالتی و عقب ماندگی ملتها و استقرار نظامات ناعادلانه بین المللی و نهایتاً تولید خشونت و افراطی‌گری شده است نه با گفتار و اندرز از میان می رود و نه به سرعت و به یک‌باره. من می دانم که تعصب و جهالت و کژاندیشی در میان جریانهایی که عقب ماندگی و تحقیر شدگی خود را مبدل به نفرت کرده اند وخشونت و ترور را راه استیفای حقوق از دست رفته خود کرده اند و با کمال تأسف بر اندام رفتار زشت و غیر انسانی خود جامه تقدس می پوشانند و از این راه به انسان و ارزش‌های متعالی و مقدس خیانت می کنند، با نصیحت خیرخواهان و حتی بیانیه و تظاهرات و راهپیمایی به سادگی دست از جنایت بر نمی‌دارند و نیز می‌دانم که توسل به زور و خشونت برای نابود کردن این جریانها هم همانگونه که به تجربه نیز ثابت شده است، جز به عمیق‌تر شدن گرایش‌های انحرافی و بسط و گسترش این جریانهای منحط نمی انجامد و حتی گاه سبب مظلوم نشان دادن آنها و جذب و جلب بیشتر تحقیر شدگان به سوی آنان نیز خواهد شد. من می‌دانم که امواج سهمگین اسلام هراسی که موجب برانگیختن خشم و نفرت بخش هایی از افکار عمومی علیه اسلام و مسلمانان و توجیه کننده هر گونه اهانتی به مقدسات ملت‌ها و اقوام از یک سو و مشروع نشان دادن اقدام‌های تجاوزکارانه علیه ملتهای مظلوم، به خصوص مسلمانان از سوی دیگر می شود و نیز غرب‌هراسی که حاصل عدم تفکیک میان جنبه‌های استعماری سیاست‌های غربی در خارج از مرزهای ملی کشورهای غربی با جنبه‌های تمدنی و فرهنگی مغرب زمین که لااقل دست‌آوردهای مثبتی برای خود غربیان داشته است می باشد به سادگی و با توصیه های اخلاقی و سیاسی از میان نخواهد رفت. اما نمی توان از تجارب و تلاش های عملی نیز غافل ماند. جلب توجه واقعی جهانیان و دست اندرکاران عالم اندیشه و عمل به دور از احساسات، مسؤولیتی جهانی و انسانی است. ریشه‌یابی وضعیت و واقعیت تلخی که به صورت خشونت و افراط گرایی، چه از سوی دولت‌ها و چه جریان‌های سیاسی و عقیدتی بروز کرده است و تروریسم تنها یکی از جلوه‌های وحشتناک و ملموس آن است، نخستین گام برای یافتن راه‌حلی است که اگر ارائه شود بدون تردید مورد اقبال افکار عمومی عالم و نیز همه خیرخواهان صلح‌طلب و انسان‌دوست قرار خواهد گرفت و اندک اندک موجب انزوای افراطیون و خشونت گرایان و ان‌شاءالله محو آن از صحنه بین المللی خواهد شد. من به سهم اندک خود پیشنهاد می کنم سازمان ملل متحد با شجاعت در این راه گام بردارد و عالمان و اندیشمندان، روشنفکران، سیاستمداران، دولت ها و نهادهای مدنی را برای اقدامی عاجل با هدف تحقق آشتی تاریخی که از اهداف مهم گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و تمدن‌ها است در این سو فراخواند. بنیاد گفت‌وگوی تمدن‌ها نیز آمادگی آن را دارد با بازخوانی تجربه خویش و با مشارکت اندیشمندان خیرخواه و صلح طلب جهان در حد توان خود به بلندتر شدن صدای گفت و گو و صلح و نزدیک‌تر شدن به جهان عاری از خشونت و افراط کمک کند. آقای دبیرکل نگذارید و نگذاریم جهان و انسان تحت هیچ عنوانی در معرض هراس، نا امنی و مخاطره باقی بماند. باید از کیان دین،‌ آزادی،‌ عدالت، اخلاق و گفت و گو و صلح به جد دفاع کرد. سید محمد خاتمی مؤسس و رئیس
کد خبر: ۵۴۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۸

دادستان عمومی و انقلاب تهران با اشاره به دستور دادستانی مبنی بر فیلترینگ برخی از نرم‌افزارها گفت: این دستور همچنان پابرجاست و دستگاه های مربوطه موظف به اجرای دستورات قضایی صادره می باشند. به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از دادسرای عمومی و انقلاب تهران پرونده جیسون رضاییان خبرنگار واشنگتن پست با صدور کیفرخواست و اتمام تحقیقات به دادگاه انقلاب رفت. جعفری دولت آبادی عصر روز چهارشنبه با اعلام این مطلب افزود: بر خلاف ادعاهای برخی مجامع حقوق بشری در خصوص تضییع حقوق متهمان در ملاقات با خانواده های خود، مادر جیسون رضائیان که اخیرا برای دیدار فرزندش به ایران سفر کرده بود، دو نوبت با نامبرده ملاقات کرد. دادستان تهران اضافه کرد مادر متهم مذکور هم چنین ملاقات کوتاهی نیز با بازپرس پرونده فرزندش داشت.مطهری نوار مدعی شده را به دادستانی ارائه کند/دستور دادستانی برای فیلتر برخی نرم‌افزارها پا برجاست  جعفری دولت آبادی در خصوص موضوع صدور دستور قضایی مبنی بر فیلترینگ برخی نرم افزارهای ارتباطی گفت دستور دادستانی تهران خطاب به مراجع ذیربط در خصوص فیلتر کردن این قبیل نرم افزارها هم چنان به قوت خود باقی است و دستگاه های مربوطه موظف به اجرای دستورات قضایی صادره می باشند. وی در عین حال افزود اخیرا برخی سایت های خبری مطلبی دایر بر توافق روسای دو قوه قضائیه و مجریه دایر بر مسکوت ماندن موضوع فیلترینگ این نرم افزارها منتشر کرده بودند که این موضوع صحت ندارد. وی بار دیگر به سایت های خبری و رسانه های جمعی تذکر داد که از انتشار اخبار خلاف واقع خودداری نمایند. دادستان تهران هم چنین در خصوص انعکاس اظهارات علی مطهری نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در برخی سایت های خبری دایر بر این که نواری از سخنان رئیس قوه قضائیه در اختیار دارد، اعلام کرد: از آنجایی که دادستانی تهران این موضوع را در دست بررسی و پیگیری دارد از این نماینده مجلس می خواهیم که نوار مذکور را برای بررسی و پیگیری صحت ادعاهای خود به دادستانی تهران تحویل نماید. این در حالی است که اطلاعیه اخیر روابط عمومی قوه قضائیه ادعای علی مطهری را رد کرده است. جعفری دولت آبادی هم چنین اعلام کرد بخشی از پرونده گزارش تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی در خصوص سازمان تامین اجتماعی، با صدور کیفرخواست جهت رسیدگی به دادگاه ارسال شده است.
کد خبر: ۵۴۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۴

سال جاری رو به پایان است و به زودی هیات وزیران درباره عیدی کارکنان تصمیم گیری می‌کند، اما بعید به نظر می رسد با توجه به شرایط موجود مبلغ آن تفاوت قابل توجهی نسبت به 503 هزار تومان سال گذشته داشته باشد. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: سال جاری رو به پایان است و به زودی هیات وزیران درباره عیدی کارکنان تصمیم گیری می‌کند، اما بعید به نظر می رسد با توجه به شرایط موجود مبلغ آن تفاوت قابل توجهی نسبت به 503 هزار تومان سال گذشته داشته باشد. هر ساله برای پرداخت عیدی کارکنان دستگاهها منابعی با توجه به عیدی سال قبل در بودجه مربوطه گنجانده و معمولا در بهمن ماه هیات دولت در مورد رقم نهایی عیدی توافق کرده و اغلب همراه با حقوق همین ماه و یا گاهی با کمی تاخیر به حساب کارکنان واریز می شود. اما با اینکه هنوز رقمی برای عیدی امسال منتشر و مصوب نشده پیگیری این موضوع بیانگر آن بود که این مبلغ بعید است که نسبت به عیدی سال قبل رشد زیادی داشته باشد و شاید کمی بیشتر از آن پیش بینی و مصوب شود. در عین حال با توجه به شرایطی که برای درآمدهای نفتی پیش آمد و نفت با کاهش حداقل 50 درصدی قیمت در بازار جهانی نسبت به رقم 100 دلاری بودجه 1393همراه شد و طبق آخرین آمار 25 درصد درآمدهای دولت با عدم تحقق همراه بوده است، جای چندانی برای بالا بردن هزینه های جاری نمی ماند. هر چند که بیش از 70 درصد هزینه های جاری را حقوق و دستمزد کارکنان تشکیل می‌دهد و دولت نمی تواند به میزان زیادی نسبت به کاهش آن ورود کند، اما صرفه جویی در هزینه‌های جانبی به طور قابل توجهی لحاظ می شود به طوری که رییس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی بارها تاکید کرده که با عدم تحقق درآمدها حتما در خرج منابع بالاخص اعتبارات جاری صرفه جویی خواهند کرد. بر این اساس با توجه به اینکه از سویی هر ساله به طور طبیعی هزینه های دولت در پایان سال از حجم بیشتری برخوردار است و از سویی دیگر در شرایط فعلی کاهش منابع پیش روی آن قرار دارد، دست و دلبازی در هزینه های جاری از جمله پرداخت عیدی نمی تواند گزینه انتخابی دولت باشد. اما در طول چند سال اخیر پرداخت عیدی به کارکنان به گونه‌ای بود که در سال 1390حدود 350 هزار تومان و در سال 1391 حدود 402 هزار و 500 تومان و در سال گذشته 503 هزار تومان تعیین و همراه حقوق بهمن ماه به حساب کارکنان دولت واریز شد. این در حالی است که در سال 1390 به دلایلی از جمله کمبود نقدینگی حتی کنترل آن بحث‌هایی مبنی بر اعطای سکه به کارکنان به جای پرداخت نقدی عیدی مطرح شد که با وجود اعلام آمادگی بانک مرکزی بی نتیجه ماند و عیدی 350 هزار تومانی به روال سابق نقدی پرداخت شد. همچنین باید یادآور شد که درآستانه نوروز 1392دولت دهم مبلغی حدود 85 هزار تومان را در کنار عیدی برای هر یارانه بگیر به حساب سرپرستان خانوار واریز کرد . مجموع این رقم که برای بیش از 75 میلیون نفر تامین شد حدود 2700 میلیارد دلار بود که از منابع صندوق توسعه ملی برداشت و به ریال تبدیل شد.   منبع/ایسنا
کد خبر: ۵۴۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۴

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: ایلنا نوشت:حدود شش هزار معلم در سراسر کشور با امضای طوماری خطاب به «علی لاریجانی»، رئیس مجلس شورای اسلامی، از برخوردهای سیاسی با مشکلات معیشتی‌شان اعلام نارضایتی کردند و خواستار رفع تبعیض و برقراری عدالت بین معلمان و سایر کارکنان دولت شدند. امضاء کنندگان این طومار تاکید کرده‌اند بیشتر معلمان در تامین نیازهای اولیه زندگی‌ خود درمانده‌اند و زیر خط فقر به سر می‌برند، به منزلت‌شان آسیب رسیده است و انگیزه‌های شغلی خود را از دست داده‌اند. در بخشی از این طومار شش هزار امضایی گفته شده است معلمان آینده روشنی در انتظار نمی‌بینند و به همین دلیل از مجلس و دولت انتظار عمل دارند. امضاء کنندگان این طومار همچنین از نمایندگان مجلس و دولت خواسته‌اند به دور از هرگونه شعار سیاسی، حقوق ی به معلمان پرداخت کنند که پاسخگوی نیازهای یک زندگی شرافتمندانه باشد. متن کامل طومار ارسالی شش هزار امضایی معلمان به رئیس مجلس که در روزهای گذشته به مجلس تحویل داده شده است در ادامه می‌آید: رییس محترم مجلس شورای اسلامی جناب آقای لاریجانی سلام علیکم همچنانکه که مستحضرید هرگونه برنامه ریزی برای پیشرفت و تعالی کشور در گرو برنامه ریزی اصولی در آموزش و پرورش و نگاه صحیح به مقوله تعلیم و تربیت می‌باشد و این امر در سایه توجه خاص به متولیان امر تعلیم و تربیت یعنی معلمان رقم خواهد خورد. هدف قوانینی چون قانون نظام هماهنگ پرداخت حقوق کارکنان دولت و قانون مدیریت خدمات کشوری ترقی و کارآمدی سیستم اداری کشور و رفع تبعیض و برقراری عدالت در پرداخت حقوق کارکنان دولت بوده است. ولی تدوین و تصویب این قوانین به اذعان دولتمردان و نمایندگان محترم نتوانسته است هدف مورد نظر را محقق نماید. به باور جامعهٔ فرهنگیان کشور علت امر عدم عزم جدی مسئولان به رفع تبعیض و برقراری عدالت است. امروزه معلمان کشور در تامین نیازهای اولیه زندگی خود درمانده‌اند و عموما زیر خط فقر به سر می‌بند و این امر به منزلت آن‌ها آسیب زده است. این موضوع موجب کاهش انگیزه‌های شغلی معلمان شده و آینده روشنی را برای کشور ترسیم نمی‌نماید. معلمان کشور از تمجید و تعریف جایگاه علم و معلم خسته‌اند و از برخوردهای سیاسی با شکل معیشتی ناراضی‌اند و از مجلس و دولت انتظار «عمل» دارند. ما امضا کنندگان طومار موکدا از نمایندگان مجلس و دولتمردان جمهوری اسلامی می‌خواهیم به دور از هرگونه شعار، رفتار تبلیغی و سیاسی با عزمی قاطع و راسخ، خواسته برحق جامعه فرهنگیان کشور مبنی بر تامین حقوق ی که نیازهای یک زندگی شرافتمندانه را پاسخگو باشد، محقق نمایند.
کد خبر: ۵۴۲۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۳

بعضی گمان کرده‌اند مردم ما عقب افتاده‌اند و فرق پدر از پسر را نمی‌شناسند وقتی خود حسینعلی منتظری نتوانست خللی بر انقلاب وارد کند، از فرزندان منحرف پدران بزرگی که خونشان ضامن اصالت انقلاب بوده، چه کاری ساخته است. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com:کیهان نوشت: با وقوع «انقلاب اسلامی» در ایران، تحولات بزرگ جهان رنگ و بو و معنای دیگری پیدا کرد و از این رو نزدیک به چهار دهه پس از وقوع انقلاب، هر تحول مهم در بستر آن مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرد و همگان می‌خواهند بدانند پدیده جدید چه نسبتی - سلبی یا ایجابی- با انقلاب اسلامی دارد. از این جهت انقلاب اسلامی با دو انقلاب فرانسه و روسیه که در ادبیات سیاسی از آنها به مهمترین، ریشه‌دارترین و مؤثرترین تعبیر می‌شدند، تفاوت بنیادی دارد. انقلاب فرانسه انقلاب مهمی بود ولی با همه آنکه آثار بلند مدتی در حوزه‌هایی از حیات بشر برجای گذاشت اما در کمتر از یک دهه بالندگی خود را در حوزه سیاسی و اجتماعی از دست داد. کما اینکه انقلاب اکتبر روسیه هم در یک دوره پنج تا شش ساله از کانون توجه مردم روسیه خارج شد. امروز وقتی از انقلاب اسلامی سخن به میان می‌آید مخاطب آن را یک خاطره تاریخی به حساب نمی‌آورد بلکه هیجان و تلاطم آن را هنوز نیز لمس می‌کند. این بالندگی البته بخشی هم مرهون تداوم دشمنی‌هایی است که علیه این انقلاب به شکل‌های جدید دنبال می‌شود. در خصوص تداوم تأثیر الهام‌بخشی انقلاب اسلامی گفتنی‌هایی وجود دارد: ۱- انقلاب اسلامی ایران با جانمایه «معنویت» شکل گرفته و این مهمترین تفاوت این انقلاب با انقلاب‌های دیگر است و از این رو تا زمانی که عطر معنویت و ایثار از این انقلاب به اطراف پراکنده شود، انقلاب حیات مؤثر خود را ادامه می‌دهد. امروز به برکت فداکاری‌هایی که این ملت در عرصه جهاد و شهادت دارد، گره‌های سخت و کور باز می‌شوند و نیروهای جدیدی به این باور می‌رسند که معنویت می‌تواند ناشدنی‌ها را در دسترس قرار دهد. این نیروی جدید خود پرچمدار مرحله‌ای جدید از انقلاب اسلامی می‌شوند. به یک مثال عجیب اما واقعی توجه کنید: «سرتیپ عباس» فرماندهی لشکر پنج عراق را در دوران جنگ ۸ ساله عراق علیه ایران بعهده داشته و در عین عضویت در رده بالای ارتش بعث، عضو حزب بعث هم بوده است. «عباس» در عملیات بیت‌المقدس که منجر به آزادی خرمشهر شد رو در روی رزمندگان اسلام جنگیده و در عملیات‌های بعدی هم در حمایت از رژیم بعثی عراق چیزی کم نگذاشته است. زمان می‌گذرد، صدام سقوط می‌کند و ارتش بعث منحل می‌شود. بسیاری از شاگردان سرتیپ عباس تحت فرماندهی فرماندهان سابق برای بازگرداندن حزب بعث وارد جنگ می‌شوند و این اواخر با «داعش» یک جبهه واحد علیه دولت کنونی عراق تشکیل می‌دهند اما «لواء عباس» که حالا به ۷۰ سالگی پا گذاشته و به یک نظامی سابق- بازنشسته- تبدیل شده است راه دیگری را می‌پیماید او خود را به نیروهایی که پس از حمله داعش به عراق و با فتوای آیت‌الله العظمی سیستانی یک سازمان جدید شبه نظامی تشکیل داده‌اند تا شر مشترک داعش و بعث را ریشه‌کن کنند، می‌رساند و می‌گوید: «من هیچ نمی‌خواهم، نه حقوق ، نه رتبه و نه موقعیت، آمده‌ام تا دینم را ادا کنم و جان خود را در راه اسلام فدا نمایم.» او در میدان وارد می‌شود و روی در روی شاگردانی که خود او در دوره فرماندهی‌اش بر لشکر پنج تربیت کرده است، قرار می‌گیرد و در عملیات‌های پی در پی در العظیمه، امرلی، جرف‌الصخر بسیاری از جنایتکاران بعثی داعشی را از پا در می‌آورد و در نهایت در عملیات چند هفته اخیر سپاه اسلام در «ضلوعیه» به شهادت می‌رسد در حالی که روی لباس او هیچ علامت و نشانه‌ای از یک فرمانده دلیر دیده نمی‌شود. حالا «لواءعباس» در عراق یک اسطوره است و به «لواء عباس حر» شناخته می‌شود. این یکی از نمونه‌های معنویت انقلاب اسلامی است که یک دشمن عنود را به یک شهادت‌طلب آزاده تبدیل کرده است. لواء عباس راه جدیدی را در عراق برای تداوم انقلاب اسلامی نشان داده است. ۲- انقلاب اسلامی در بعد خارجی همیشه «دشمنان بزرگ» داشته است. انقلاب ایران در دهه اول با دشمنی دو ابر قدرت و در واقع دشمنی همه نظام سلطه مواجه بود در دهه دوم و پس از فروپاشی شوروی با دشمنی کل بلوک غرب- اروپا و آمریکا- مواجه شد. در دهه سوم این دشمنی استمرار پیدا کرد و یک جبهه گسترده منطقه‌ای از ریاض تا تل‌آویو به آن اضافه شد. از این رو انقلاب اسلامی و ایران در طول این دوران همواره «حرف اول» بوده و حریف اول به حساب می‌آمده است و امروز دشمن به این نقطه رسیده است که اگر اعتراف به حقوق ایران راه را بر زیاده‌خواهی می‌بندد و باید از آن پرهیز کرد اما اعتراف به اینکه علیرغم همه این چهار دهه دشمنی، انقلاب اسلامی قدرت اول و مؤثر منطقه است، راه فرار ندارد. رئیس جمهور آمریکا اگرچه تلاش کرد تا قدرت ایران را صرفاً رنگی مادی بزند و جلوه‌های اقتدار معنوی و الهی آن را نادیده بگیرد، دو هفته پیش در گفتگو با رادیو NPR آمریکا به این حقیقت بزرگ اعتراف کرد که: زمانی که او در سال ۲۰۰۸ به قدرت رسیده است، ایران کنترل اوضاع را در بخش عمده‌ای از جهان در دست داشته است او در حالی که ادعا می‌کرد با سیاست‌های او ایران ضعیف شده است، گفت: «ایران در آینده هم قدرت منطقه‌ای بسیار موفق خواهد بود.» کیست که نداند قدرت ایران از ۲۰۰۸ به این طرف همواره افزونتر شده است؟ پیروزی مطلق برنامه ایران در سوریه، تداوم پیروزی دوستان ایران در عراق، پیروزی شگرف دوستان ایران در یمن و استحکام و تداوم سیاست‌های بنیادین ایران در عرصه‌های مختلف، تردیدی در ادامه روند پیروزی‌های بزرگ ایران باقی نمی‌گذارد. همین دو روز پیش دشمنان شکست خورده ایران در پاریس رژه‌ای نمادین بر پا کردند تا بگویند در برابر خطرات متحد هستند. اینها در سال ۲۰۰۳ از تغییر قریب‌الوقوع تهران خبر می‌دادند و بلر نخست‌وزیر وقت انگلیس از رسیده شدن میوه‌های ایران در کاخ‌ سعدآباد و ضیافت قریب‌الوقوع پیروزی غرب بر انقلاب اسلامی حرف می‌زد. حالا همان‌ها در پاریس دست خالی خود را در یکدیگر گره می‌زنند تا از آسیب دست‌پروردگان خود در امان باشند و تهران که در این فاصله قله‌های بسیاری را فتح کرده به آنان می‌خندد و خود را برای چیدن میوه‌های دیگر آماده می‌کند! ۳- انقلاب اسلامی در بعد داخلی از همان آغاز با کج‌اندیشان متوهم مواجه شده است انقلاب هنوز به پیروزی نرسیده بود که جبهه ملی و نهضت آزادی با اصرار زیاد روی کلمه «اسلامی» آن خط کشیدند و اعلام کردند که معنای بخش دوم «جمهوری اسلامی» را درنمی‌یابند و بهتر این است که به جای آن واژه «دمکراتیک» بنشیند. بعد هم نوبت به بنی‌صدر رسید و پس از آنهم گروه‌هایی با عنوان اسلامی تلاش کردند تا پیروان امام را از طریق تقسیم کردن به «چپ» و «راست» از میدان در کنند. بعد همانها که حالا فتنه‌شان گرفته بود و شماری از انقلابیون را به ضد خود تبدیل و یا دچار انحراف جدی کرده بودند را به وادی لیبرالیزم و غرب‌زدگی کشاندند و اولین دولت پس از جنگ را از ارزش‌های انقلابی تهی ساختند. همین‌ها که در دولت سازندگی از چپ به راست آمده بودند پس از هاشمی از راست به چپ رفته و اساس انقلاب را نشانه گرفتند و برخی از آنان انکار ارزش‌های انقلاب را تا انکار خدا و دین و پیامبر وسعت بخشیدند و در یک پرده دیگر همانها که شعار خروج از حاکمیت را سر می‌دادند و با تحصن خود در سال ۸۲ قوه مقننه را به تعطیلی کشاندند و سودای تعطیلی قوه مجریه را هم داشتند به صحنه آمدند و بار دیگر آهنگ تصرف قوه مجریه کردند و وقتی موفق نشدند در سال ۸۸ به بهانه انتخابات دست به کار کودتا علیه نظام اسلامی شدند. امروز همان‌ها از قانون‌گرایی حرف می‌زنند و مظلوم‌نمایی می‌کنند که امان از حصر و فغان از حصر! امروز همین جریان یک‌بار دیگر پشت‌ نام‌های مقدس رفته و تلاش می‌کند تا بخت خود را از طریق شهیدی بزرگ که بیشترین حساسیت را نسبت به رخنه نااهلان و نامحرمان به داخل صفوف انقلاب داشته و دقیقا به همین دلیل در اولین روزهای پس از تأسیس جمهوری اسلامی به شهادت رسیده است، بیازمایند. اینک آن شهید نیست ولی شیاطین کسی را که «میراث‌دار» است و در سودای قدرت می‌تواند جایگاهی پیدا کند به میدان فرستاده‌اند تا نعل وارونه بزند و بگوید فتنه‌گرانی که خون دهها نفر انسان بی‌گناه را بر گردن دارند و هیچ‌کس در مهدورالدم بودن این سران فتنه تردیدی ندارد، معصوم و مظلوم بوده و نظام جمهوری اسلامی که مصالحی آن را به عدم تعجیل در اجرای حکم صریح‌ الهی واداشته است، ظالم و گناهکار است! انقلاب اسلامی همه این صحنه‌ها را دیده و در عین حال بر جای مانده و بر جای خواهد ماند. مگر نه این است که حضرت امام خمینی- قدس سره الشریف- در هنگامه بالا گرفتن فتنه منتظری و زمانی که خیلی‌ها گمان می‌کردند، دوره بالندگی انقلاب سپری شده و حالا این جنگ خانگی است که آینده انقلاب را تعیین می‌کند، آن جمله معروف را فرمودند: «جنگ ما فتح فلسطین را در پی خواهد داشت» و امروز می‌بینیم که مقدمه این فتح هم در فلسطین و هم در خارج آن فراهم شده است. امروز کرانه باختری در حال مجهز شدن به سلاح‌هایی است که اسرائیل را به روز سیاه خواهد نشاند و آزادی عراق که در شعارهای ما «مقدمه لازم» رهایی قدس بود، محقق شده است. مگر نمی‌گفتند «بهر آزادی قدس از کربلا باید گذشت» بنابراین انقلاب اسلامی از فتنه‌ها به درون خود فرو نرفته و رسالت خود را هیچگاه واننهاده است. امواج توطئه‌های رنگارنگ می‌آیند و بر صخره‌های کنار ساحل می‌کوبند ولی خود متلاشی می‌شوند و صخره، روشن‌تر از قبل حیات خود را ادامه می‌دهد. این ویژگی‌ هم خاص انقلاب اسلامی است. انقلاب‌های دیگر نتوانستند در برابر امواج مخالف تاب بیاورند. بعضی گمان کرده‌اند مردم ما عقب افتاده‌اند و فرق پدر از پسر را نمی‌شناسند وقتی خود حسینعلی منتظری نتوانست خللی بر انقلاب وارد کند، از فرزندان منحرف پدران بزرگی که خونشان ضامن اصالت انقلاب بوده، چه کاری ساخته است. تردیدی نداریم که اگر این پدران شهید می‌بودند چنین فرزندانی را از خود می‌راندند. انقلاب، انقلاب خدایی است و شیاطین نمی‌توانند در پوست انبیا بروند و مؤمنین را به مساجد ضرار بکشانند.
کد خبر: ۵۴۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۳