عروسی جنجالی و پرهزینه نوۀ صدام به شکلی بود که حتی خاندان دیکتاتور سابق عراق از آن انتقاد کردند.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه خبری شبکه العالم،خاندان صدام دیکتاتور مقبور عراق، از برگزاری عروسی پرهزینه برای نوۀ او در اردن انتقاد کرد.
"فلاح الندا" از رؤسای خاندان الندا (خاندان صدام) به شبکه عراقی سومریه نیوز گفت: در حالی که مردم چندین استان در عراق آواره شده اند، لزومی نداشت نوۀ صدام مراسم عروسی پرهزینه برای خود برگزار کند. بهتر بود که او با مردم کشور خود که از مناطق زندگی خود آواره شده اند ابراز همدردی می کرد.
وی افزود: حتی اگر می خواستند مراسم پرهزینه برگزار کنند چه نیازی بود که عکس های آن منتشر شود؛ از آن گذشته، چرا باید تصاویر عروس با لباس نیمه برهنه در آغوش داماد، در رسانه ها پخش شود.
فلاح الندا از این که نوۀ صدام، بدون توجه به درد و رنج خانواده های کشته شدگان و آوارگان در اربیل، تکریت، العلم، نجف اشرف، کربلا و حله، مراسم جشن و پایکوبی برگزار کرده است، به شدت ابراز ناخرسندی کرد.
پیش از این، انتشار تصاویر مراسم پرخرج و پرهزینۀ عروسی "بنان" نوۀ "صدام"، در پایتخت اردن، خشم عراقی ها را برانگیخته بود.
"بنان" و مادرش "رغد" فرزند ارشد صدام، عکس های حنابندان و همچنین عروسی را منتشر کردند.
بنان، بر روی صفحه خود در اینستاگرام، کارت دعوت عروسی خود را منتشر کرد. این کارت، به شکل عقاب طراحی شده است که آرم رژیم سرنگون شده بعث در عراق بود.
در یکی از عکس های منتشر شده، رغد در حال آویختن نشان و مدالی به گردن بنان است؛ و در این عکس، نیمی از چهره "ساجده خیرالله" همسر صدام هم به چشم می خورد.
بر اساس اطلاعات درج شده بر روی کارت دعوت، به نظر می رسد که این عروسی در تاریخ چهاردهم ماه جاری میلادی در سالن فورسیزن در امان برگزار شده و نوه صدام، به همسری بدر رعد محمود درآمده است.
شمار زیادی از کاربران عراقی، با انتشار این عکس ها، به برگزاری این مراسم واکنش نشان دادند.
"رضا الساعدی" زیر عکس های عروسی بنان نوشت: این عکس رغد است که نشان و مدالی به گردن دختر خود می آویزد، مدالی که به اشک و خون ملت عراق آلوده است، عراقی که به سبب سیاست های مسخرۀ پدرش پاره پاره شده است.
"نسمه شتاء" نیز نوشت: به این نوۀ لوس صدام می گویم، رقصیدن بر زخم های مردم عراق کافی است؛ بهتر است احترام خونی که از مردم عراق ریخته شده، و همچنان در موصل، تکریت، الانبار و دیگر شهرها همچنان بر زمین می ریزد نگه دارد و اموالی که برای برگزاری این عروسی بزرگ هزینه کرده است را به خزانه مردم عراق برگرداند زیرا این اموال را افراد خانواده اش از ملت عراق سرقت کرده اند.
"حیدر مالک" نیز در این خصوص نوشت: چطور می توانی با خرج کردن میلیون ها دینار از اموال دو میلیون یتیم، بیوه و آوارۀ عراقی شاد باشی، عراقی هایی که به سبب تو و خانواده ات به خاک سیاه نشسته اند.
کد خبر: ۴۹۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۴
سوال اساسی من این است: مگر میخواهید به همراه دانش هستهای موجودیت نظام را هم به دشمنان نظام، انقلاب و اسلام هدیه کنید که ما را محرم نمیدانید و مگر نمیدانید که بعد از متوقف کردن چرخهای هستهای نوبت به موشکهای بالستیک، حقوق بشر و بهانههای واهی دیگر خواهد رسید؟ آیا نمیدانید که دشمنان از اساس با اسلام عزیز مشکل دارند؟
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
یک نماینده اصولگرای مجلس شورای اسلامی از بیخبری مجلس و نمایندگان نسبت به جزئیات مذاکرات هستهای انتقاد کرد.
عطاءالله حکیمی در نطق میان دستور خود در جلسه علنی امروز مجلس شورای اسلامی ضمن گرامیداشت هفته بسیج، گفت: همه ما میدانیم که دانش هستهای در نتیجه زحمات 35 ساله شهدا، ایثارگران و حمایتهای بینظیر رهبر انقلاب، مجلس و قوه قضاییه از دانشمندان این سرزمین شکل گرفته است.
وی ادامه داد: اما متاسفانه در این شرایط حساس شاهد خفقان اطلاعات در این زمینه هستیم.
نماینده مردم رودبار در مجلس در ادامه خطاب به رییسجمهور اظهار کرد: شما در تبلیغات انتخاباتی خود به مردم اعلام کردید برنامه هستهایتان طوری است که هم چرخ هستهای بچرخد و هم چرخ زندگی، اما حدود یک سال و نیم است که چرخ هستهای متوقف شده و از طرف دیگر با رکود شدید فعلی، چرخ زندگی مردم نیز متوقف گردیده است.
حکیمی همچنین بیان کرد: آیا قرار است اتفاق نامبارکی بیفتد که مردم و عصاره ملت یعنی مجلس نباید بدانند؟ آیا کاخهای سفید، کرملین، پادشاه عمان، صهیونیسم غاصب، آلمانیها، فرانسویها و وزیر خارجه امارات محرمتر از ملت و مجلس برای شما هستند؟
این عضو کمیسیون اقتصادی مجلس خاطرنشان کرد: ممکن است بگویید سه چهار نفر در مجلس از جزئیات خبر دارند و ما در پاسخ به شما میگوییم آنها یا عصاره ملت نیستند یا از ما بهترانند.
وی در ادامه خطاب به رییسجمهور گفت: سوال اساسی من این است: مگر میخواهید به همراه دانش هستهای موجودیت نظام را هم به دشمنان نظام، انقلاب و اسلام هدیه کنید که ما را محرم نمیدانید و مگر نمیدانید که بعد از متوقف کردن چرخهای هستهای نوبت به موشکهای بالستیک، حقوق بشر و بهانههای واهی دیگر خواهد رسید؟ آیا نمیدانید که دشمنان از اساس با اسلام عزیز مشکل دارند؟
حکیمی ادامه داد: آقای رییسجمهور ژنرالهایی که با خود آوردهاید یا بیماری جسمی دارند یا بیماری اقتصادی و هر روز برای نظام حاشیه درست میکنند و عصاره ملت را کوچک شمرده و در حد شنیدن گزارش اقدامات چند ژنرال بیمار در حوزههای بینالمللی، اقتصادی و فرهنگی توانا نیستند.
این نماینده اصولگرای مجلس در ادامه انتقادات خود بیان کرد: آقای روحانی نه تنها فرزندان شما و حتی ژنرالهای بازنشسته دولت شما در هشت سال دفاع مقدس حضور نداشتند؛ بلکه در همان زمان در خارج از کشور مشغول تحصیل یا تفریح بودهاند و اطلاع دارم برخی از این ژنرالهای شما پاستورت دول بیگانه را دارند.
وی افزود: بنابراین دولتی که به نظر میرسد برخی اعضای آن نسبت به این آب و خاک حساسیتی ندارند حق ندارند هر طور که میخواهند تفاهم کنند و فاتحه انقلاب و نظام را بخوانند. لذا هشدار میدهم که این مجلس اصولگرا که اکثریت آنها یا ایثارگرند و یا از خانواده شهدا و روحانیت معظم هستند به هیچ احدی اجازه نخواهند داد که با سرنوشت انقلاب و ملت بازی شود.
حکیمی با اشاره به تدوین طرح دو فوریتی مبنی بر اینکه دولت ملزم میشود با اجرای اصل 77 قانون اساسی هرگونه توافق هستهای قبل از امضای نهایی با هر کشوری مصوبه مجلس را اخذ کند، تصریح کرد: از همه همکاران میخواهم به این طرحی که تدوین کردم رای دهند که طبق این طرح قبل از هرگونه توافق هستهای و امضای نهایی با هر کشوری مصوبه مجلس را اخذ نموده و مفاد آن در مراحل نهایی و قبل از امضا در جلسه غیرعلنی و محرمانه به تصویب نمایندگان ملت برسد.
این عضو کمیسیون اقتصادی مجلس همچنین با اشاره به مسائل اقتصادی کشور اظهار کرد: آقای رییسجمهور مگر شما نبودید با زیر سوال بردن دولت قبل پرداخت یارانه به مردم را ترویج تکدیگری میدانستید؟ حالا چه شده که در طول یک سال و نیم گذشته نه تنها این تکدیگری را ادامه دادید بلکه پا را فراتر گذاشته و عزت و کرامت مردم بخصوص محرومین را نیز با به صف کشیدن در خیابانها برای چند عدد تخممرغ و روغن تاریخ گذشته و برنج آلوده هندی رنگ عدالتخواهی و راستگویی بر تن خود و دولت خود کردید؟
وی افزود: همچنین موسسات مالی و اعتباری که همچون قارچ و هر روز با نام جدیدی بدون مجوز بانک مرکزی متولد میشوند و مانند طاعون به جان اقتصاد این کشور افتادند و هیچ توجهی به آنها نمیشود. به عنوان مثال موسسه مالی فرشتگان که مرکز آن در مشهد است دو سال است که بدون مجوز پولهای مردم را میبلعد و از طرفی 28 درصد سود میدهد و از سوی دیگر تا 38 درصد از این مردم سود میگیرد و پول مردم را تبدیل به اموال و املاک نموده به طوریکه اگر تعدادی از مردم به آن مراجعه کنند پولی ندارند که پرداخت کنند.
حکیمی در ادامه نطق خود از وضعیت اشتغال در کشور و بیکاری جوانان نیز انتقاد کرد.
این نماینده مجلس همچنین گفت: از مجلس میخواهم که دولت را مکلف کند طی یک سامانه شفاف از تخلفات دولت قبل با مستندات ایجاد کند بنابراین آقای رییسجمهور وقتی عملکرد یک سال و نیم گذشته شما را مرور میکنیم میبینیم نه تنها اتفاقی نیفتاده بلکه وضعیت به مراتب بدتر از گذشته شده است.
وی در پایان بیان کرد: بنابراین با عرض پوزش از علما به شما میگویم روضهخوانی بس است، ما روضهخوان قهارتر از شما هم داریم و چون سابقه اجرایی کلان نداشتهاید فقط برای ملت روضه میخوانید و روضه مجلس را در جمع ملت و روضه ملت را در جمع مجلس میخوانید و این نهایت بیتدبیری است. شما را به خدا دیگر بس است.
منبع/ایسنا
کد خبر: ۴۹۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۰۲
صبا پارسایی به علت تب شدید و نبود امکانات و پزشک در روستای مشایخ دشمن زیاری و به علت نبود امکانات حمل و نقل خیلی دیر به بیمارستان ممسنی رسید وبا نبود پزشک کشیک 13 ساعت بستری شد و در نهایت دار فانی را وداع گفت.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش خبر نورآباد- شهریار گودرزی: دوسال از غروب ناباورانه عزیزمان گذشت، دست تقدیراو را از باغ زندگی جدا کرد و جز مشتی خاک بر ما باقی نگذاشت.دو سال از پرواز معصومانه اش گذشت، این دوسال را با یاد و بی حضورش چه تلخ و مبهوت به پایان بردیم و در فراقش چه خونها که از دل چکید و چه اشک ها که بر رخ دوید. هنوز به یادش اشک میریزیم تا شاید آرام گیریم و با حضور یاران رفتنش را باور کنیم.
شاید خیلی از مردم این دنیا آمدن و رفتنشان را به عنوان یک حقیقت بپذیرند و زندگی خود را چه خوب و چه بد بگذرانند. ولی در بین همین مردم عده ای هستند که آمدنشان مانند همه است ولی رفتنشان گاهی پر از درد،گاهی پر از امید،گاهی پر از درس و گاهی هم مانند یک دختر دوساله هم درد دارد و هم امید و هم درس.
دوسال قبل در تاریخ 1390/08/30ممسنی در سوگ مرگ دختری دو ساله از توابع دشمن زیاری نشستند.صبا پارسایی دختر دو ساله مشایخی دو سال قبل به علت نبود امکانات و همچنین حضور پزشک در این روستا آن چنان مظلومانه از بین مردمش رفت که همه برای او به سوگ نشستند.و این در حالی بود که ممسنی در تولید نخبه زبان زد عام و خاص در منطقه بود.
البته میتوان گفت که این سوگواری برای از بین رفتن شایسته سالاری در بین مسئولان بوده که در آن زمان جدیت در نظارت و خدمت رسانی را با دبدبه و کبکبه های اطرافیان اشتباه گرفته بودند.
ولی هیچ کس نمیداند که نبود پزشک و بدتر از آن کم توجهی مسئولین شبکه بهداشت به تامین نیاز های اولیه یک پزشک در روستا هایی مانند مشایخ را با چه بهانه ای توجیه کند. البته بدتر از این ها توجیه مرگ وجدان در وجود انسان هاست.
بسیار سخت است توجیه نبود امکانات در یک روستا ولی باز مردم این روستا و صبا با این امکانات کم هم گذران زندگی میکردند.ولی نبود پزشک در شب کشیش بیمارستان آن هم در مرکز شهر را با هیچ عذر و بهانه ای نمیتوان توجیه کرد. این موضوع بیانگر این مطلب است که ممسنی در آن وقت به آن درجه از سلامت مسئولیت پذیری مدیران نرسیده بود.
البته یاد صبا در خاطر همه ما ماندگار است و امیدواریم که مسئولین و بانیان اصلی این بی توجهی ها درس هایی را از رفتن این دختر دوساله بگیرند تا دیگر مردم ممسنی و دیگر نقاط شاهد چنین مسائلی نباشند.
گزارش مرگ صبا پارسایی:
اگر چه در هزاره سوم دیگر مرگ مادر و کودک به دلیل نبود مراقبت های بهداشتی معنایی ندارد، اما با همه این اوصاف باز هم در جوامع روستایی و فقیر شاهد این رویداد اسفناک هستیم.
مرگ صبا پارسایی دختر بچه دو ساله از روستای مشایخ دشمن زیاری می تواند گویای این نابرابری در برخورداری از مراقبت های پزشکی باشد.
روستای مشایخ به عنوان مرکز دهستان مشایخ از توابع بخش دشمن زیاری است که در ضلع شرقی شهرستان ممسنی قرار گرفته است. روستایی که تقدیم 21 شهید و صد ها جانباز، رزمنده و اسیر می تواند دلیری و اخلاص این مردم را به تصویر بکشد.
اما چرا این روستا و خیلی از روستا های ممسنی از امکانات اولیه بهداشت ، تغذیه و فضای آموزشی محروم هستند. همه این درد ها می توانند قابل تحمل باشد. اما مرگ دختر بچه بی گناه و معصوم نه تنها قابل تامل و تحمل نیست بلکه نمک بر زخم هم هست.
مادر صبا پارسایی در مورخه 30/8/91 ساعت 7 صبح ، متوجه تب شدید و ضعف دختر بچه خود می شود . هراسان و پای پیاده به امید کمک به سمت درمانگاه روستا که حدود یک کیلومتر از خانه شان دور بود و در بالای روستا قرار داشت راه می افتد، اما غافل از اینکه درمانگاه 5 سال است که سرهم دو ماه پزشکی و یا حتی به ورزی در آن حضور نداشته . بعد از دیدین درمانگاه قفل شده با تشنج دختر بچه اش روبه رو می شود و با مراجعه به خانه بهداشت روستا هم نتیجه ای نمی گیرد.
او برای بردن دختر بچه دوساله خود به نزدیک ترین بیمارستان راهی جز خبر کردن شوهرش که با تراکتور بر سر کار رفته بود نداشت.
ولی چه خبر دادنی، پدر صبا تا به دختر در حال مرگش رسید ساعت حدودا ده شده بود.آنها با خانواده هایی که اتومبیل داشتند تماس گرفتند تا شاید بتوانند سریع صبا را به بیمارستان برسانند.
ولی تقدیر داشت بر کم توجهی تمام کسانی که بانی به وجود آمدن چنین رخدادهایی بودند مهر تایید میزد.
ماشینی در روستا نبود، مادر و پدر صبا همراه دختر بچه خود که در آتش تب می سوخت بر سر راه روستا می ایستند و حدود ساعت 11:30 صبح با التماس یک وانت بار وارد شده به روستا را دربست میکنند و تا روستای سردشت دشمن زیاری می روند تا شاید بتوانند دخترشان را نجات دهند.
خانواده صبا موفق میشوند دختر دوساله خود را به بیمارستان شهر نوراباد برسانند ولی با کمال تعجب شاهد غیبت پزشک کشیک در آن روز میشوند.پزشکی که با رفتن به عروسی و از پشت تلفنپرستاران را راهنمایی و دارو تجویز میکرد.
صبا بعد از 13 ساعت بستری شدن و مبارزه با تب در بیمارستان بدون پزشک مرکز شهرستان ممسنی در صبح روز 1391/09/01به دیار حق شتافت.
پزشک کشیش برای امضای گواهی فوت صبا به بیمارستان آمد.
به امید اینکه چنین مسائلی تلنگری بر بیداری مسئولان ممسنی باشد.
صبا
خوابیدی بدون لالایی و قصه حالا آسوده بخواب بی درد و غصه
دیگه کابوس زمستون نمی بینی توی خواب گلای حسرت نمی چینی
(روحش شاد و معصومیتش دعا گوی ما باشد). با آرزوی صبر از خداوند منان برای خانواده صبا
با تشکر از طیب پارسایی
کد خبر: ۴۹۱۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۸
من دختري بودم که شبها روياهاي زيادي ميديدم و صبح آن را زير خاک مدفون مي کردم...دنيا را خائني ميديدم که هيچ وقت از من حمايت نميکرد، نقشههايم را ميخواند و لو ميداد...
کد خبر: ۴۸۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۵
مراکز هستهای اسرائیل و نقاطی که تجهیزات نظامی خود را در آن پنهان کرده در تیررس موشکهای ماست، اگر اسرائیل روزی دیوانه شود و قصد تجاوز به ایران را داشته باشد تلآویو و حیفا را با خاک یکسان خواهیم کرد
کد خبر: ۴۸۸۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۳
کهگیلویه و بویراحمد نفت و گاز دارد، پر از آبهای شیرین است و یک مترمربع خاک شور ندارد، پوشیده از جنگل است و به اندازه 60 کشور دنیا در آن گیاه دارویی می روید، کریدور شمال به جنوب و غرب به شرق است و خلیج فارس را در نزدیکی خود دارد اما با همه این ها هنوز غبار محرومیت بر چهره آن هویداست.
به گزارش خبرنگار مهر، از شیراز که به سمت غرب بروی، از اصفهان که به سوی جنوب سفرکنی، از اهواز که راه مشرق را بپیمایی و از بوشهر که عزم سفر به سمت شمال کنی به کهگیلویه و بویراحمد می رسی با مساحت 16هزار کیلومتر مربعی در میان کوهستانهای زاگرس.
سرزمینی که برف و آفتاب را در کنار هم دارد و از دو بخش سردسیری و گرمسیری تشکیل شده است. وقتی نیمه سردسیر این سرزمین پوشیده از برف است، بهار در نیمه گرمسیر آن چادر سبزش را پهن کرده و فاصله این دو آب و هوای متفاوت کمتر از یک ساعت است.
همین تنوع آب و هوایی است که بهشتی از کهگیلویه و بویراحمد ساخته است. به همین دلیل آن را شمالی در جنوب می نامند و بر مرکزش یاسوج نام پایتخت طبیعت نهاده اند. شهری که تنها در تعطیلات عید فطر گذشته میزبان نزدیک به یک میلیون نفر از مسافران گرمادیده شهرهای جنوبی کشور بود.
زیرساختهای گردشگری متناسب با ظرفیتها نیست
با این حال به گفته مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کهگیلویه و بویراحمد زیرساختهای کنونی گردشگری در این استان متناسب با ظرفیتهای بیشمار آن نیست.
محمود باقری به خبرنگار مهر می گوید: وجود بیش از دو هزار و 600میراث فرهنگی در این استان و 720اثر تاریخی، 299 بقعه متبرکه در کنار طبیعت زیبای استان با وجود 10درصد آب کشور و جنگل فراوان، کهگیلویه و بویراحمد را به عنوان یک مقصد جدید گردشگری معرفی کرده است.
طبیعت کهگیلویه و بویراحمد
وی می افزاید: تعداد هتل ها و اماکن اقامتی در استان بسیار کم است و این میزان جوابگوی خیل عظیم گردشگران در فصول بهار و تابستان نیست.
باقری تصریح می کند: این استان از توانمندی های بالایی در زمینه گردشگری در تمام فصول سال برخوردار است که با یک برنامه ریزی منسجم و توسعه زیرساختها شاهد نقش پر رنگ گردشگری در اقتصاد آن خواهیم بود.
وی گردشگری را یکی از مهمترین محورهای توسعه این استان می داند و بیان می کند: تحقق این امر مستلزم رشد سرمایه گذاری در این بخش است.
هشت درصد آب کشور در یک درصد مساحت کشور
کهگیلویه و بویراحمد را می توان سرزمین چشمه ها و آبهای جاری نام نهاد. استانی با مساحتی یک درصدی که به واسطه قرار گرفتن در میان کوهستانهای زاگرس مرکزی بیش از هشت درصد آب کشور را در اختیار دارد.
بارش متوسط سالیانه 536 میلیمتر باران در کهگیلویه و بویراحمد به همراه آب برف قله های دنا، تامر، نور، خامی، خائیز، ساورز و حجال موجب ایجاد بیش از هزار چشمه فصلی و دائمی در کوهپایه های زاگرس جنوبی شده است.
در این میان 18 چشمه دائمی و پرآب با تخلیه سالانه 495 میلیون متر مکعب آب می جوشند و صدها نهر و رودخانه می زایند و این رودخانه ها در مسیر پر پیچ و خم خود به هم می پیوندند و چهار رود پر آب بشار، مارون، زهره و خیر آباد را بوجود می آورند.
بحران آب در یاسوج
رودهایی که مادران کارون، مارون، جراحی و هندیجان هستند و دشت های تشنه خوزستان را آب می دهند و در آغوش نیلگون خلیج فارس می آرامند.
با این حال هنوز صاحب خانه از این منبع عظیمش محروم است و مردم این استان باید تابستان های داغ و سوزان را در کم آبی بگذرانند و تشنه لب بمانند و زمین های کشاورزی آنها هم از بی آبی خشک شود و یا آنقدر از آبهای زیر زمینی برداشت کنند تا دیگر چیزی در زمین باقی نماند.
سدهایی که به استان پشت کرده اند
سدهایی که در این استان احداث شده همه پشت به استان کرده اند و اگر چه به نام کهگیلویه و بویراحمد اند اما به کام دیگر استانها هستند. سدهای کوثر، مارون و چم شیر اگرچه زمین های کهگیلویه و بویراحمد را به زیر آب می برند اما بخش زیادی از آبهایشان نصیب پایین دست می شود.
آخرین نمونه از این سدها، سد در دست ساخت خرسان 3 است که نه تنها مرهمی بر زخم های محرومیت مردم این استان نیست بلکه نمکی بر زخمهایشان بوده و با به زیر آب بردن 17 روستا تنها آوارگی و بی خانمانی را برای آنها به ارمغان می آورد.
صدای مسئولین کهگیلویه و بویراحمد بارها از سهم کم استان از سدهای خودش درآمده و استاندار نیز با انتقاد از تخصیص ناچیز استان از آب سدهایش می گوید: حق این استان در میزان استفاده از آب سدها و رودخانه ها تضییع شده است.
بحران آب در یاسوج
سید موسی خادمی می افزاید: میزان تخصیص آب از سدهای موجود در این استان وضعیت مطلوبی ندارد.
وی بیان می کند: کهگیلویه و بویراحمد یکی از استانهای پر آب کشور است اما بخش عمده آن به هدر می رود و بخشی هم که توسط سدها مهار می شود عملا درصد کمی از آن مورد استفاده این استان قرار می گیرد.
خادمی میزان آبهای سطحی و روان آبهای این استان را بیش از هشت و نیم میلیارد مترمکعب عنوان می کند و بیان می دارد: میزان تخصیص آب از این آبهای سطحی برای مصارف کشاورزی، شرب و یا صنعت کمتر از 20درصد است.
وی تصریح می کند: سزاوار نیست در حالی که این استان خود با مشکلات مربوط به کم آبی دست و پنجه نرم میکند، مردم این استان تنها نظاره گر آب رودخانههایی باشند که از استان خارج می شود.
جفایی که به کشاورزان کهگیلویه و بویراحمد روا شد
رئیس سازمان جهاد کشاورزی کهگیلویه و بویراحمد هم در این زمینه می گوید: ظرفیتهای عظیمی در بخش کشاورزی در این استان وجود دارد که متاسفانه به دلیل بیتوجهی و عدم تخصیص آب مورد نیاز برای کشاورزی استان هنوز شکوفا نشده است.
جعفر گوهرگانی در گفتگو با مهر می افزاید: وقتی آب شرب و کشاورزی استان تهران و استانهای مرکز با مشکل مواجه می شود همه به تکاپو میافتند اما کسی به فکر جفایی که در حق مردم و کشاورزان کهگیلویه و بویراحمد روا شده، نیست.
وی تصریح می کند: به دلیل عدم تخصیص مناسب استان از آب سدهایش، زمینهای مستعد کشاورزی در این استان بدون استفاده ماندهاند.
دود و آلودگی سهم گچساران از تولید 20درصد نفت کشور
در اما آب تنها سرمایه کهگیلویه و بویراحمد نیست و طلای سیاه از دیگر ثروتهای این استان غنی اما فقیر است. شهرستان گچساران یکی از تولیدکنندگان عمده نفت در کشور است و حدود 20درصد نفت کشور را تولید می کند اما تنها دود و آلودگیهای ناشی از چاههای نفت سهم آنان از این منبع عظیم طلای سیاه است.
با این حال برخورداری این استان از صنایع مربوط به نفت و گاز متناسب با ظرفیت و میزان تولیدات نفتی آن نبوده و سهم استان از این تولید و اشتغالزایی ناشی از آن کافی نیست.
این در حالی است که اجرای طرح پتروشیمی گچساران پس از یک دهه، تنها 20 درصد پیشرفت فیزیکی داشته است و از احداث پتروشیمی تامین کننده مواد اولیه آن نیز خبری نیست.
پروژه پتروشیمی دهدشت هم که در سال 86 کلنگ زنی شد طبق وعده مسئولان قرار بود هزار روزه افتتاح شود اما اکنون هفت سال از آن روز می گذرد و تنها محدوده آن فنس کشی شده است و پس از این سالها پنج درصد پیشرفت فیزیکی دارد.
اما غم انگیز تر از همه این ها روزگار عشایری است که در کنار لوله های نفت در گچساران زندگی می کنند و از آب شرب، جاده مناسب و ... بی بهره اند.
آتش سوزی؛ سریال ناتمام هشت درصد ازجنگلهای کشور
کهگیلویه و بویراحمد شاید تنها نقطه ای در جهان باشد که در کنار طلای سیاه، طلای سبز نیز دارد. جنگلهای استان هشت درصد جنگلهای کشور و 20 درصد از جنگلهای حوزه زاگرس را در خود دارد و بر این اساس سرانه جنگل در دنیا هشت دهم، در ایران دو دهم و در این استان 1.7 دهم هکتار است که می توان گفت سرانه جنگل در کهگیلویه و بویراحمد 8.5 برابر کشور و 2.1 برابر دنیا است.
همچنین تنوع گونه های گیاهی در سراسر زاگرس مرکزی، بالغ بر دو هزار گونه گیاهی است که از این میان حدود یک هزار و 250 گونه در منطقه حفاظت شده دنا شناسایی شده اند که این رقم معادل 15.6 درصد گونه های کشور است.
دو هزار گونه گیاهی و 400 گونه دارویی در کهگیلیویه و بویراحمد شناسایی شده که این تعداد 45 گونه بومی و منحصر به دنا هستند و براین اساس منطقه حفاظت شده دنا به تنهایی به اندازه 46 کشور دنیا گونه گیاهی آندومیک دارد.
طبیعت کهگیلویه و بویراحمد
با این حال آتش سوزی جنگلها، سریالی است که هر ساله در بهار و تابستان بخش زیادی از این جنگلها را از بین می برد و به گفته معاون عمرانی استاندار کهگیلویه و بویراحمد طی چند سال اخیر نزدیک به دو هزار هکتار از جنگلهای این استان طعمه حریق شده است.
پژمان نیک اقبالی به خبرنگار مهر می گوید: این آتش سوزیها 200 میلیارد تومان به جنگلهای استان خسارت وارد کرده است.
وی بیان می کند: این استان برای مهار آتش سوزی ها هیچ ابزار و امکاناتی ندارد و تنها با کمک نیروی انسانی آن هم با دست خالی اقدام به مهار آتش می کند.
رتبه اول در درآمد سرانه؛ رتبه آخر در توسعه یافتگی
اما کهگیلویه و بویراحمد با داشتن همه این ثروت ها، شاخص های توسعه یافتگی اش نسبت به سایر استانها بسیار کم است و حتی در برخی شاخصه ها فاصله زیادی با استان ماقبل خود دارد.
این استان در بحث درآمد سرانه با احتساب درآمد نفت و گاز در رتبه اول کشور قرار دارد اما بدون احتساب درآمد نفت و گاز در رتبه آخر کشور است.
با این حال استاندار استان سرمایه گذاری را حلقه مفقوده توسعه این استان می داند و می گوید: این استان در برخی از حوزه ها دارای عقب ماندگی تاریخی است.
خادمی می افزاید: این استان سهمی از سرمایه گذاری ها در سالیان قبل نداشته و باید زمینه را برای این مهم در استان ایجاد کنیم.
دست بافته های کهگیلویه و بویراحمد
وی بیان می کند: زمانی که دولت در استانها سرمایهگذاری میکرد زیرساختها در این استان مهیا نبود اما برخی استانهای کشور با سرمایه گذاری دولت پیشرفت کردند اما وقتی نوبت به سرمایهگذاری در کهگیلویه و بویراحمد رسید میگویند که بخش خصوصی باید در این زمینه کار کند که این بخش در استان توانمند نیست.
وی با بیان اینکه پس از انقلاب کارهای خوبی در این استان شد و سرعت پیشرفت در آن زیاد بود، اظهار می دارد: با این حال به دلیل عمق محرومیتهای گذشته و عقب ماندگی تاریخی هنوز این استان توسعه نیافته است.
کهگیلویه و بویراحمد با داشتن 20درصد نفت ، هشت درصد آب و هشت درصد جنگلهای کشور، یک پنجم جمعیتش تحت پوشش نهادهای حمایتی است.
اگرچه روند توسعه در این استان محروم نگه داشته شده توسط رژیم پهلوی، از پس از انقلاب آغاز شد و هرچه در این استان وجود دارد به برکت انقلاب اسلامی است اما به دلیل عمق محرومیتهای بجا مانده از گذشته هنوز زخمهای محرومیت بر تن زیبای این استان هویداست.
حالا امید مردم این دیار به دولت یازدهم و تدبیر آن است تا با نگاه ویژه خود به این استان، فاصله زیاد کهگیلویه و بویراحمد را با دیگر استانهای کشور کم کند.
کد خبر: ۴۸۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۲
ظاهرا مذاکره کنند گان از طرف ملت امریکا، نمی دانند در عرف مردم دنیاو علم روانشناسی ، کسی که با تمام شواهد و قرائن ، احساس اعتماد در اوایجاد نمی شود . ان فرد بیمار است .بیماری که دچار بیماری بدبینی شده است
کد خبر: ۴۸۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۱
نماینده اهواز در مجلس خطاب به رئیس جمهوری نوشت: ظاهراً مقرر است در دولت شما تدبیر زمینه ساز امید باشد! اصولاً از تدابیر خود در خوزستان بگویید؟ آیا طرح 550 هزار هکتاری که وعده دادید محقق شد؟ آیا منطقه آزاد اروند نفعی برای مردم استان داشت؟ آیا اروند لایروبی شد؟ آیا تبعیض از بین رفت ؟ایا اشتغال برای جوانان ایجاد شد ؟
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش ایسنا، سیدشریف حسینی در نامه سرگشاده ای به ریاست جمهوری نسبت به وضعیت رود کارون و زاینده رود اعتراض کرد که متن آن بدین شرح است:
جناب آقای دکتر روحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران با سلام و احترام،
بیست و چهارم خرداد طلیعه حماسهای دیگر در سپهر سیاسی جامعه ایرانی بود و همیشه همه ایرانیان در شکل گیری این حماسه سهیم بودند.
دولت شما با پیام خرد و اندیشه و عدالت آمد و مگر مردمان دیار نخل و آفتاب و کارون جز این چه می خواهند.
پانزده ماه از آن روزهای بیم و امید می گذرد و باید بنام فرزند خوزستان پُرمهر، صادقانه و از سَر درد سخنانی به عرض رسانم و چون همیشۀ تاریخ، قضاوت را به چشم خطاناپذیر مردم بسپارم.
این روزها بر اساس وعده ای که به مردم اصفهان از سوی دولت داده شد شاهد جریان دوباره آب در زاینده رود هستیم.
بی گمان این مهم موجب خوشحالی و سرور بخشی از هموطنان ماست و از این رو ما نیز خود را در این شادی سهیم دانسته و همواره از درگاه ایزد توانا خواهان بهروزی همه ایرانیان در جای جای این سرزمین الهی هستیم اما در همین راستا و به این بهانه ذکر چند نکته خالی از لطف نیست؛
الف) می گویند دولت راستگویان و خوش عهدان مستقر شده است. به طور حتم خاطر مبارک هست که در جمع مردم اهواز در نخستین سفر استانی خود گفتید که آب موسوم به پروژه غدیر یک هفته دیگر به اهواز خواهد رسید! آیا می دانید این وعده امروز به ضرب المثلی کنایه آمیز در خوزستان تبدیل شده است؟
آیا می دانید آب غدیر که به اهواز نرسید، همان آب غیر قابل شرب با سرعت و مقدار کمتری در شبکه آب آشامیدنی اهواز جاری است؟ آیا باید هیات حقیقت یاب از فلان کشور خارجی بیاوریم تا شما باور کنید آب غدیر به اهواز نرسیده است؟ مردم اهواز تنها یک پرسش دارند: وعده رئیس جمهور ما چه شد؟
ب) ظاهراً مقرر است در دولت شما تدبیر زمینه ساز امید باشد! اصولاً از تدابیر خود در خوزستان بگویید؟ آیا طرح 550 هزار هکتاری که وعده دادید محقق شد؟ آیا منطقه آزاد اروند نفعی برای مردم استان داشت؟ آیا اروند لایروبی شد؟ آیا تبعیض از بین رفت ؟ایا اشتغال برای جوانان ایجاد شد ؟
بگذریم، دامن سخن را تنها در دامنه آب این مایع حیات بخش می گستریم. امروز که آب کارون بر پهنه زاینده رود جریان یافته است، یعنی صدها کیلومتر آب بالا و پایین رفته تا اصفهان از نعمت زیبایی آب محروم نماند، مردم خوزستان ما میپرسند دولتی که می تواند آب را در آن حجم و شکل به زاینده رود ببرد چرا نمی تواند آب کارون را که تنها چند متر با خانه های ما فاصله دارد را در لوله های شبکه آب اهواز جاری سازد؟ بی تردید پاسخ به این سوال از مذاکرات هسته ای با دولت های استکباری سخت تر و دشوارتر نخواهد بود!
ج) آقای روحانی! آب اشامیدنی ما آلوده است. این را با صدای بلند و به اعتبار صدها گزارش فنی و تخصصی مراجع بی طرف و مستقل می گویم. کدام مدیر خوزستانی و شهروند است که دستگاه تصفیه آب نداشته باشد؟ آیا این دستگاه ها، تصفیه شیمیایی هم می کنند و یا تنها کدورت و طعم و بوی آب آلوده اهواز را می کاهند. چگونه وجدان مدیران وزارت نیروی شما آسوده است وقتی که آب کارون را در پهنه زاینده رود جریان می اندازند، روزانه صدها خوزستانی به دلیل شرب آب آلوده راهی بیمارستان ها و مراکز درمانی می شوند. مردم خوزستان با بغض و آه می گویند؛ هوای ما نفتی است. بارانمان اسیدی است. آب شربمان شیمیایی است. نصیب ما از ده ها پروژه ملی ، بیکاری است . براستی چرا ؟!!
د) آقای روحانی! آب خوزستان صدها کیلومتر مسیر را طی کرد و به زاینده رود رسید. خدا را شاکریم و روحانی مچکریم ! اما آیا مایه شرمساری نیست که آب بیش از هزار روستای خوزستان به وسیله آب تانکر تامین می شود. آیا مردم ولایتمدار اصفهان که ده ها هزار فرزند برومند خود را برای دفاع از خاک تفتیده خوزستان فدا کرده اند می پذیرند آب کارون درختان حاشیه زاینده رود را سیراب کند و چشم مردم روستاهای خوزستان در انتظار تانکرهای آلوده آب آشامیدنی به جاده های خاک ی این مناطق خشک شود.
م) علی رغم تجارب تلخ سال های گذشته این روزها نیز شاهد بستری شدن صدها خوزستانی پس از بارش های اسیدی اهواز بودیم، آیا روا نبود وزیر بهداشت شما بر بالین این گرفتاران نجیب نیز حاضر می شد و از نزدیک در جریان امور قرار می گرفت؟ اصولاً آیا تفاوتی میان شهروندان این استان و آن استان وجود دارد؟ مردم با هوش و زیرک ما دولتمردان خود را در سنجه محک قرار می دهند و به هیچ روی تبعیض و نگاه متفاوت دولتیان را نمی پذیرند. آقای روحانی! از وزیر بهداشت خود بپرسید؛ بیمارستان شفای اهواز تنها پناه گاه بیماران سرطانی استان خوزستان دیگر امکان پذیرش ندارد. آیا درد سرطان به دلایل نامعلوم و هزینه های گزاف کافی نیست!
ل) بیست و اندی سال است که دولتهای مختلف بدون توجه به وضعیت بهداشتی استان در پی انتقال آب کارون از سرشاخهها به فلات مرکزی هستند، بیست و اندی سال است که فریاد نمایندگان استان خوزستان و مخالفت کارشناسی و مستدل اهل علم و فن به جایی نمی رسد! بیست و اندی سال است. اما هنوز ذره ای همبستگی مردم نجیب خوزستان به اسلام، انقلاب و رهبری کاهش نیافته وبا جرات می توان گفت خوزستان سنگر نخست دفاع از حریم ولایت است، آقای روحانی ناگهان چه زود دیر می شود، اجازه ندهید نام دولت شما هم در صف دولت های بی توجه به آینده خوزستان عزیز قرار گیرد.
مردم خوزستان مگر چه می خواهند؟ هوای سالمّ ،آب شرب سالم ، اشتغال ، رفع تبعیض و ....
آقای رئیس جمهور، معاون اول، وزیر نیرو و شش وزیر اصفهانی دولت، شب بخیر!
کد خبر: ۴۸۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۷
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
رويش نيوز - مهرداد زینلیان: امان از مصیبت تشنگی و سوز عطش! چه بد مصیبتی بود، تشنگی و سوز جگر!! و تو سقا بودی و بیش از همه در این مصیبت شکستی! غم شهادت یاران و برادران آنقدر برایت سهمگین نبود که غم تحمل سوز عطش کودکان و صدای العطش به آسمان بلند شده آنان.
مجلس اول:
مدینه شهر پیغمبر در آرامشی عجیب فرو رفته بود. سال، سال بیست و ششم پس از هجرت بود و شهر مدینه در این سالیان پس از رحلت رسول الله، تنها داغدار پیامبر نبود که داغ جگر گوشه و پاره تن پیامبر فاطمه (س) و داغ مظلومیت علی (ع)، وصی بر حق رسول خدا بر دوشش سنگینی می کرد. در این سالیان پس از پیامبر و فاطمه (س) نخلستانهای مدینه، تنها مونس خلوت و تنهایی علی (ع) بود و چاه، تنها محرم سوز و درد پنهانیش.
خانه علی اما در این روزها، میزبان مولود خجسته ای بود که وجودش، فضای مدینه را عطرآگین ساخته بود. فاطمه کلابی که عطر حضورش، یاس علی، زهرای مظلومه را در خاطرها مجسم می ساخت در نخستین روزهای شعبان سال بیست و ششم هجرت فرزند مبارکی را به دنیا آورد که همه هستی خویش را به پای ولایت فاطمه و فرزندانش نثار نمود.
و آن مولود خجسته تو بودی، عباس! و این نام مبارک را پدر و مولایت علی (ع) بر تو نهاد که نام نیکوی عمویش بود: «خشم گیرنده بر دشمنان».
روزی که تو متولد شدی، برادرانت حسن و حسین (ع) به همراه خواهرانت زینب و ام کلثوم (س)، برای چشم روشنی در خانه پدر بودند. همه خوشحال از این مولود مبارک و من نمی دانم تو را که به آغوش پدر دادند؛ چرا مولا علی (ع) گریان بود، در حالی که دستان کوچکت را بوسه می زد و بر چشم می گذاشت؟!
و تو اولین لبخند را بر چهره حسین (ع) نثار کردی و حسین چون فرزند، تو را در آغوش کشید و من نمی دانم چه رازی بود میان آن لبخند و آن آغوش که تفسیری از دنیا و آخرت تو بود...
مجلس دوم:
کنار در ایستاده بودی و سر بر دیوار، چشمان اشکبارت را بر چهره خون گرفته پدر دوخته بودی. باورت نمی شد! آخر علی برای تو تنها پدر نبود که مولای تو و همه هستی تو بود. دست های پر مهرش، آرامش گر روح و جانت بود و ولایتش تکیه گاه امن ایمانت.
و حالا این پدر بود که این چنین خسته و بیمار، مجروح از تیغ جهالت دشمن در بستر شهادت افتاده بود. و تو نوجوانی چهارده ساله بیشتر نبودی. فکر مصیبت از دست دادن پدر، غم سنگینی بر دلت افکنده بود و بغض سنگینی گلوی نازنینت را می فشرد.
اطراف بستر پدر، برادرانت حسن و حسین و کمی آن سوتر، زینب و ام کلثوم، و مادر نیز در کار پرستاری پدر.
دستان پدر در دستان برادرانت بود و تو را شرم از اینکه نزدشان بروی که آنها فرزندان فاطمه (س) پاره تن رسول الله بودند و تو فرزند امّ البنین که خود را کنیز فاطمه زهرا (س) می دانست.
غرق در اندوه مصیبت فردا بودی که نگاه بی رمق پدر متوجه تو شد و تو سر از دیوار برداشتی و به اشاره پدر نزد بالینش نشستی کنار برادرت حسین که نه حکم برادر که حکم پدر داشت برای تو.
ــ .... گریه می کنی عباسم. اشک هایت را پاک کن میوه دلم؛ تو مصیبت بسیار خواهی کشید. و بعد دست های تو بود که با هرم دستان رنگ باخته پدر، گرما می گرفت و پدر بی آنکه بخواهی، دستان تو را غرق در بوسه کرد و تو شرمگین از این همه مهر، سر بر بالین پدر نهادی و بغض فروخورده ات را دوباره شکستی. پدر، دست تو را در دست حسین نهاد.
ــ .... حسین جانم! عباس را به تو می سپارم و ... عباس جانم! مبادا لحظه ای دست از یاری برادر برداری!
... و ساعتی بعد روح ملکوتی پدر پرواز کرد و تو در این اندیشه که چگونه به وصیت پدرعمل خواهی نمود.
مجلس سوم:
... از درون خیمه فریادش را شنیدی. صدای نحسش را شناختی.
ــ کجایند خواهر زادگان ما؟!
قضیه را دانستی. دلت نمی خواست مولایت شاهد این منظره باشد. به سرعت از خیمه بیرون آمدی. شمر بود سوار بر اسب، رو به سوی خیمه ها فریاد می کشید و فرزندان بنی کلاب را طلب می کرد. تو را که دید، خنده مستانه ای سر داد و گفت:
ــ آمدی عباس؟! چرا تنهایی؟! پس برادرانت ....
سخنش را قطع کردی؛ ــ چه می خواهی؟ تو را با پسران علی (ع) چه کار؟!
ــ ابوفاضل! برای تو و برادرانت از سوی ابن زیاد، امان نامه آورده ام. شما خواهرزادگان ما، در امان هستید.
رگ های غیرتت به جوش آمد. حالا دیگر جعفر و عبدالله و عثمان هم با تو همراه بودند. دلت نمی خواست این گفتگو بیش از این به طول انجامد، شاید خبر آن به اهل حرم برسد. پس با تمام وجود بر سرش فریاد کشیدی:
ــ ... دستانت بریده باد ای دشمن خدا و لعنت و نفرین خدا بر امان نامه ات!! ... از ما می خواهی که برادر و مولایمان را تنها گذاریم و به لعنت شدگان الهی و فرزندانشان بپیوندیم؟! برادرانت نیز تو را در این نظر همراهی کردند.
حالا شمر را می دیدی که هی هی کنان، خشمگین از پاسخ دندان شکن امیر سپاه حسین(ع) بسوی لشکرگاه شام در تاخت و تاز است.
مجلس چهارم:
خورشید نهم محرم، آرام آرام به افق نزدیک می شد. در لشگرگاه دشمن، گویا ولوله افتاده بود. صدای شیهه اسبان و سم ستوران، فضا را پر کرده بود. مثل اینکه دشمن قصد حمله داشت. شاید فرمان تازه ای از شام برای ابن سعد رسیده بود.
خواهرت را دیدی که مضطرب و پریشان، سر بر شانه مولا نهاده و مولایت حسین (ع) او را به آرامش می خواند.
ــ زینبم! آرام جانم! شتاب مکن، آرام باش، مبادا دشمن دلشاد گردد!!
خواستی اضطراب و التهاب خواهر را فرونشانی. نزد مولا رفتی تا اجازه رفتن بگیری، شاید از دشمن خبر تازه ای بیاوری. مولایت حسین (ع) ، تو را مأمور حرکت کرد:
ــ برادر جان، عباس! بر اسب سوار شو و نزد دشمن رو و از آنان بپرس که چه می خواهند.
درنگ نکردی. به همراه زهیر و حبیب و چند تن دیگر از اصحاب امام، بسمت لشکرگاه ابن سعد تاختی. لشکر دشمن پر ولوله بود. این همه ساز و برگ! این همه دشمن! مگر به جنگ که آمده اند؟! با کدام سپاه عظیم، قصد پیکار دارند؟!
بسوی عمر سعد رفتی. از هیبت تو لشکر دشمن شکافته شد. نجواهایشان را می شنیدی:
ــ .... این عباس است. علمدار حسین، پسر علی، قمر بنی هاشم .... حتماً امان نامه می خواهد؟!...
ابن سعد ملعون را دیدی. پیش از آنکه او هم در مورد تو به توهم بیفتد، پیام مولایت را ابلاغ کردی:
ــ از ما چه می خواهید؟! و پاسخ را شنیدی که:
ــ دستور از امیر ابن زیاد رسیده که به شما پیشنهاد کنیم یا بر حکم او گردن نهید یا با شما جنگ خواهیم کرد. و تو نزد مولایت بازگشتی تا پاسخ امام را بشنوی:
ــ نزد آنان بازگرد و اگر می توانی تا فردا از آنها مهلت بگیر، شاید امشب را برای خدا عبادت کنیم...
بسوی لشکرگاه دشمن بازگشتی و پیام مولا را ابلاغ کردی و چنین پاسخ شنیدی:
ــ تا فردا صبح به شما مهلت می دهیم. اگر تسلیم شدید، شما را بسوی ابن زیاد می بریم وگرنه دست از شما برنمی داریم...
مجلس پنجم:
... تاریکی شب، همه جا را فرا گرفته بود. آتش لشکرگاه دشمن، پهنه صحرا را پر کرده بود. دشمن خود را برای نبردی نابرابر در صبح فردا آماده می کرد.
مولایت حسین (ع) اصحاب را بیرون از خیمه دور هم فراخواند و چنین سخن آغاز کرد:
ــ خدای را به نیکوترین سپاسها ثنا می گویم و او را در نعمت، شدت و بلا سپاسگزارم... آگاه باشید! گمان نمی کنم، بیش از یک روز از این ملاعین مهلت داشته باشم. آگاه باشید! من به همه شما رخصت و اجازه رفتن دادم. همه شما آزادید و می توانید بروید و من بیعت خود را از گردن همگی شما برداشتم و از جانب من حرجی بر ذمه و عهده شما نیست. اینک سیاهی و تاریکی شب همه جا را فراگرفته، در تاریکی شب پراکنده شوید؛ زیرا که این گروه، فقط مرا می خواهند و اگر بر من، پیروز شده دست یابند از دیگران دست برمی دارند.
سخن امام که به اینجا رسید، نتوانستی تاب بیاوری. در حالی که چهره ماه منظرت، لاله گون و آسمان چشمانت از اشک ابری شده بود پیش از دیگران برخاستی و غیرت و مردانگی را فاش گفتی:
ــ مولای من! جانم به فدای تو! چگونه پس از تو زنده بمانیم؟! خدا نیاورد آن روزی را که پس از تو باشیم... زندگی پس از تو را نمی خواهیم...
مجلس ششم:
... امان از مصیبت تشنگی و سوز عطش! چه بد مصیبتی بود، تشنگی و سوز جگر!! و تو سقا بودی و بیش از همه در این مصیبت شکستی! غم شهادت یاران و برادران آنقدر برایت سهمگین نبود که غم تحمل سوز عطش کودکان و صدای العطش به آسمان بلند شده آنان.
بی تابی علی اصغر (ع) این طفل شش ماهه حسین (ع) در قنداقه و در آغوش بی شیر مادر، چقدر برایت سخت و جگر سوز بود!
به خاطر آوردی دو روز قبل را که برای آوردن آب با تنی چند از سپاه امام عازم فرات شدید و پس از درگیری با گروهی از لشکر دشمن، مشک ها را سیراب کرده به خیمه گاه آوردید و اکنون از آن یاران و دلاوران حتی یک تن هم باقی نمانده بود.
حالا مولا تنها و غریب در برابر خیل دشمن و تو تنها عمود خیمه گاه حسین (ع) که امیر و علمدار سپاهش بودی و چشم امید زنان و کودکان حرم به دستانت که سقا بودی و آب، هدیه دستان تو بود بر لبان خشکیده و عطشناک اهل حرم.
زمان، زمان جانبازی تو بود. جان چه قابل دارد تا در مسلخ حسین (ع) قربانی شود. سوز عطش تمام وجودت را فراگرفته بود و این عطش، نه عطش تشنگی که عطش وصال و فنا شدن در راه معشوق بود. دیگر تاب ماندنت نبود. از هم اکنون رسول خدا (ص) و پدرت علی (ع) و برادرت حسن (ع) را بر درگاه بهشت، منتظر خود می یافتی.
بسوی مولا که اکنون یکه و تنها در برابر لشکری از دشمن ایستاده بود شتافتی و گفتی:
ــ مولای من! آیا اذن جهاد می دهید؟!
امام (ع) در حالی که به سختی می گریستند، فرمودند:
ــ برادر جان! تو علمدار و پرچمدار من هستی، اگر تو بروی، لشکر من پراکنده می شود. و تو عرض نمودی:
ــ راستی دلم تنگ شده و از این زندگی خسته و ملول شده ام؛ می خواهم انتقامم را از این منافقین بگیرم. و امام فرمودند:
ــ حال که عازم میدان هستی، پس قدری آب برای این کودکان بیاور. و تو خوشحال از این فرمان، آماده رزم که نه مهیای دیدار محبوب شدی..
مجلس هفتم:
... و تو رفتی. سوار بر اسب با نیزه ای در دست و مشکی بر پشت، رو بسوی فرات. و من نمی دانم که چگونه گذشتی از میان خیل هزاران دشمن که از هر سو چون ابر سیاه بر ماه جمالت می تاختند و تیغ و سنان از هر سو بر تو می فکندند.
و تو قلب لشکر دشمن را شکافتی و علی وار با شجاعت و صلابتی حیدری، حلقه محاصره دشمن را شکستی و به تیغ اسداللهی، گروه کثیری از دشمنان خدا را به خاک مذلت افکندی و صاعقه وار تا کرانه فرات تاختی.
به ساحل فرات که رسیدی، تشنگی دیگر امانت را ربوده بود. لبهایت خشکیده تر از کویر در حسرت قطره ای آب و تو از اسب فرود آمدی و بر کرانه فرات نشستی. دست ها را بر خنکای آب فرو کردی و جرعه ای آب در کف بالا آوردی، اما...
ــ چگونه بنوشم از این آب که مولایم حسین لب تشنه و عطشناک است؟! چگونه بنوشم از این آب که کودکان اهل حرم، العطش گویان چشم به راه سقایند؟! این نه شرط عاشقی است که عاشق، سیراب و معشوق، تشنه لب بماند.
و آب از میان دو کفت فرو ریخت و برای همیشه فرات در حسرت بوسه بر لبان تو داغدار شد. و لب های مشک را از آب روان سیراب نمودی و بر پشت بستی و سوار بر اسب رو به خیام حرم تاختی که کودکان، منتظر آمدنت بودند.
آغاز مرثیه عشق بازی تو اینجا بود و تو چه زیبا درخشیدی در محضر معشوق، و من نمی دانم چه بر تو گذشت که هیچ قلمی نمی تواند صحنه شورانگیز جانبازی عاشقانه تو را به تصویر بکشد.
مجلس هشتم:
سوار بر اسب بسوی خیمه گاه روان شدی، در حالیکه مشک بر پشت داشتی و چیزی بجز فریاد العطش کودکان در گوش تو طنین انداز نبود. باید هرچه زودتر قولی را که به سکینه داده بودی عمل می کردی و آب را به کودکان تشنه لب حرم می رساندی. این مشک می توانست همه آنها را سیراب کند و آتش عطش از جگر پر سوزشان بنشاند. آخر این کودکان ، فرزندان اهل بیت رسول بودند که چنین معصومانه در آتش کینه نامردمان بی ایمان دست و پا می زدند.
ناگاه لشکریان دشمن را دیدی که از هر سو به طرفت هجوم می آورند و تیر و نیزه هاشان را بسویت نشانه رفته اند.
او نیز شجاعانه با آنان در جنگ شدی و به دست یداللهی خود، گروه کثیری از آنان را به جهنم فرستادی، در حالی که چنین رجز می خواندی:
یا ارهب الموت اذالموت رقا
حتی أواری هی المصالیت لقی
نفسی لنفس المصطفی الطهر وقا
انی أنا العباس أغروا بالسقا
ولا أخاف الشر یوم الملتقی
(نمی ترسم از مرگ چون رو کند دلم با دلیری مگر خو کند
بود جانم از بهر مولا سپر که عباسم و مشک دارم به بر
نمی ترسم از جنگ با کافران وگر باردم جمله تیغ و سنان)
کسی را یارای مقابله با تو نبود و از ضرب تیغت هیچ کافری جان به در نمی برد. اما دشمن که در برابر نبرد دلیرانه ات توان مقاومت نداشت، به حیله متوسل گشت و نابهنگام از کمین گاه نخلی، ضربه ای به دست راستت وارد و دست راست تو را از بدن جدا کرد. ولی تو شمشیر بدست چپ دادی درحالیکه چنین می خواندی:
والله ان قطعتموا یمینی انی أحامی ابداً عن دینی
و عن امام صادق الیقین نجل النبی الطاهر الأمین
(قسم بر خدا کاو به حالم گواست جدا گر کنید از تنم دست راست
ز دین و امامم حمایت کنم که فرزند پاکیزه مصطفاست)
و با دست چپ شمشیر بر دشمنان می زدی تا اینکه ضعف در رخصار چون ماهت نمایان شد. در این هنگام ملعونی دیگر از کمین گاه خود بیرون آمد و ضربتی دیگر بر دست چپت وارد ساخت و آن را قطع نمود. اما تو با روح بلند و مسیحاییت، عاشقانه ترین لحظات را در برابر محبوب حقیقی خود به نمایش گذاشته بودی و اینبار نیز عاشقانه نجوا کردی:
یا نفس! لا تخشی من الکفار
و أبشری برحمه الجبار
مع النبی السید المختار
قد قطعوا ببغیهم یساری
فأصلهم یا رب حر النار
(مترس ای نفس از کفار ملعون بشارت بر تو از حق باد اکنون
که گردی با رسول الله مختار غریق رحمت جبار بی چون
یسارم را جدا کردند دونان به دوزخ کن تو یا رب مردم دون)
خون پاک و مطهرت از رگ های بریده فوران می کرد و سرو استوار قامتت از شدت ضعف رو خمیدن گذاشته بود. اما صدای العطش کودکان، همچنان در گوش تو بود و امید سقایت اهل حرم، تو را بسوی خیمه گاه روان می ساخت. درحالیکه مشک بر دندان گرفته بودی، سوار بر اسب رو بسوی حرم می تاختی و دشمن از هر سو تو را احاطه کرده بود. در این هنگام آنچه امید تو را نومید ساخت، چوبه تیری بود که از سوی دشمن بر سینه مشک نشست و آخرین قطرات امید سقا را بر خاک تفتیده و عطشناک نینوا پاشید.
مشک که بر زمین افتاد، ضعف بر قامت سروت چیره گشت. تیر دیگری از سوی دشمن پرتاب شد و سینه سرشار از عشق به مولای تو را از هم درید. حالا دیگر خود را در آستانه شهادت می دیدی و آماده پرواز به ملکوت بودی. اما دلت می خواست سر بر دامن مولا داشته باشی و برای آخرین بار چشمان خون گرفته ات را به آفتاب جمال مولایت آشنا سازی. برای همین بود که درحالیکه با ضربه عمود آهنین دشمن از اسب فرو می افتادی، فریاد برآوردی که:
ــ برادر جان حسین! برادرت را دریاب!
دلت می خواست که این آخرین بار مولایت را، عشقت را، محبوبت را و همه هستی ات را «برادر» بخوانی تا لذت عاشقانه با محبوب را با پیوند برادری مضاعف سازی.
... و حسین (ع)، برادر و مولایت بسویت شتافت درحالیکه پشتش از داغ فراق تو شکافته بود و خورشید چشمانش در کسوف ماه خون گرفته جمالت در محاق.
و تو در آغوش معشوق به ملکوت پر کشیدی تا به جبران دستهای قلم شده ات در راه محبوب ، صاحب بالهایی شوی که تو را به اعلی علیین برسانند؛ مقامی که تا ابد آرزوی همه شهدای راه حق و فضیلت خواهد بود.
منابع:
1) بحار الانوار، مرحوم علامه محمد باقر مجلسی(ره)
2) الارشاد ، شیخ بزرگوار محمد بن نعمان معروف به شیخ مفید
3) اللهوف ، عالم جلیل القدر سید ابن طاووس (ره)
4) ذریعه النجاه ، مولا محمد رفیع گرمرودی تبریزی
5) چهره درخشان قمر بنی هاشم ، استاد علی ربانی خلخالی
کد خبر: ۴۸۱۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۱۱
فرزندم بهترین راه رفته و هیچ راهی بهتر از شهادت در دنیا و آخرت وجود ندارد و فرزند من در واقع فرزند حضرت زهرا(س) بود و خدا خواست که که این امانت را از من پس بگیرد و من افتخار میکنم.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :به گزارش تسنیم ، سید محمود معینالدینی ظهر امروز در حاشیه نخستین یادواره شهدای پدافند هوائی شهید نصر اصفهانی در جمع خبرنگاران پیرامون شناسائی پیکر پاک شهید ابوالقاسم معینالدینی بعد از ۲۶ سال اظهار کرد: از همه کسانیکه دست پس از ۲۹ سال مفقود شدن سید ابوالقاسم، او را به دستم رساندند، تشکر میکنم. وی افزود: فرزندم بهترین راه رفته و هیچ راهی بهتر از شهادت در دنیا و آخرت وجود ندارد و فرزند من در واقع فرزند حضرت زهرا(س) بود و خدا خواست که که این امانت را از من پس بگیرد و من به آن، افتخار میکنم. پدر شهید ابوالقاسم معینالدینی تصریح کرد: دعا میکنم که خداوند عمر با عزت و افتخار به مقام معظم رهبری عطا کند و از عمر من به همه خدمتگذاران نظام مقدس جمهوری اسلامی عطا کند. وی گفت: زمانی که پیکر فرزندم را پس از ۲۶ سال برایم آوردند، به اقتدار و عزت ایران اسلامی افتخار کردم و به آینده این ممکلت خیلی خوشبین هستم زیرا هنوز هم سید ابوالقاسمهائی هستند که برای این خاک میجنگند و به نظام خدمت میکنند. به گزارش تسنیم، پیکر پاک شهید سید ابوالقاسم معین الدینی در عملیات تفحص در مناطق عملیاتی دوران جنگ تحمیلی، کشف و پس از انجام آزمایش DNA، هویت این شهید بزرگوار که در لشکر ۹۲ ارتش اهواز به فیض شهادت نایل شده، شناسایی شده است. قرار است پیکر شهید سید ابوالقاسم معینالدینی و شهید حسن عباسی تودشکی، ساعت ۹ صبح روز یکشنبه یازدهم آبان ماه از فلکه فیض به سمت گلستان شهدای اصفهان بر دستان مردم شهیدپرور این شهر، تشییع و سپس در گلستان شهدا به خاک سپرده شود.
کد خبر: ۴۷۸۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۸
تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد!
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است.
در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، عارف وارسته و عالم برجسته حضرت علامه آقا محمد بيدآبادي هستند و امروز - اول محرم - سالروز رحلت ايشان است.
نگاهی گذرا بر زندگینامه علاّمه بیدآبادی
آقامحمّد ـ که به خاطر سکونت در محلّه بیدآباد اصفهان،به بیدآبادی شهرت یافت، در خانواده ای علمی و مذهبی دیده به جهان گشود، پدرش ملاّ محمّد رفیع گیلانی، که نسبش به شیخ زاهد گیلانی (درگذشته 700 ق) می رسد، دانشمندی محقق و زاهد و مجتهد بوده است. آقا محمّد رفیع، از زادگاه خود، گیلان، به اصفهان مهاجرت و در محله بیدآباد اصفهان سکونت کرد و از این رو،به ملاّ محمّد رفیع گیلانی بیدآبادی مشهور شد.
ایشان در دامان پدری فرزانه و زاهد و در بستر علمی و مذهبی حوزه علمیه اصفهان، که در آن روزگار بزرگ ترین حوزه علمی تشیع به شمار می رفت، به تحصیل علم و کمالات پرداخت و با ذهن و روان حق جویش، از محضر فقیهان، محدثان، حکیمان و عارفان بزرگ بهره برد و با دستیابی به درجه های بالای علم و کمال از جمله بزرگان و نام آوران تشیع،در آن زمان گردیدalt.
اوایل عمر حضرت علامه بیدآبادی مقارن با پایان صفویه و غائله افغانها است. وی از شاگردان سید قطب الدین محمد نیریزی شیرازی (صاحب منظومه فصل الخطاب) و آخوند ملا اسماعیل خواجویی (م 1173 ق) بود. گفته شده که علامه بیدآبادی محتملا از سید حیدر آملی و او از فیض کاشانی و او از ملا صدرا حکمت را یاد گرفته است.
افزون بر آن، آقا محمّد که مربّی بسیاری از بزرگان در سیر و سلوک گردید، به منزل ها و مرحله های بالایی در «سلوک الی الله» دست یافت و به ویژه، در مرتبه «خوف» به جایگاه بلندی رسید.
«خوف» و «رجاء» دو مرحله سیر و سلوک است. در اثر خوف، انسان خود را از انجام دادن کارهای حرام و ناپسند و رفتارهای بد و برداشتن گام های خطرناک باز می دارد و از تماس با کارهای نهی شده دوری می کند و رجاء و امیدواری، انسان را به سوی امور حلال و پسندیده سوق می دهد.
آقا محمّد بیدآبادی، علاوه بر جامعیت در علوم عقلی و نقلی و چیرگی بر دانش های متداول زمان خود، در دانش های غیر رسمی و به اصطلاح، «علوم غریبه»، از جمله «کیمیا» نیز مهارت بسيار ویژه ای داشته اند.
حضرت علامه بیدآبادی در اول محرم 1198 وفات یافت و پیکر مطهر او را بنا به وصیت خودش در تخت فولاد اصفهان کنار قبر میر معصوم خاتون آبادی، که قبر پدرش هم در همانجا قرار داشت، دفن نمودند. مقبره او در صحن شرقی تکیه خوانساری قرار دارد. مرحوم محمدکاظم واله در قطعه شعری که اکنون بر سنگ مزار او حک شده است ماده تاریخ وفات او را اینچنین به نظم آورده است:
کرد واله از پی تاریخ او بیتی رقم تا بود هر مصرعی بر سال فوتش رهنمون
قبلهی ارباب علم آقا محمد شد ز دهر برگزیده عارفی عالم شد از دنیای دون
علامه بیدآبادی وصیت کرده بودند که بر بالای قبر وی گنبد و بارگاهی ساخته نشود.و بر طبق همین وصیت قبر وی تا حدود 120 سال بعد از وفاتش بدون گنبد و بارگاه بوده است.تا اینکه مرحوم میرزا سلیمان خان رکن الملک که نایب الحکومه اصفهان و از اولاد خلف بیک بود،عمارت چهار طاقی بر بالای قبر وی ایجاد نمود.بر مزار وي سنگي بسيار نفيس و ارزشمند قرار دارد كه اشعار آقا محمد كاظم واله به خط بسيار زيباي نستعليق بر روي آن حك شده است. يكي از كرامات مشاهده شده در تخت فولاد مربوط به ايشان است . مرحوم مهدوي نقل مي كنند كه هنگام دفن ميرزا حسين ناييني در كنار قبر آقا محمد بيدآبادي ، به قبر ايشان راهي باز شد و جسد مطهر آقا محمد بيدآبادي سالم بود و هيچگونه تغييري نكرده بود در حالي كه 127 سال از فوت ايشان مي گذشت.
ویژگی های اخلاقی و رفتاری آقا محمّد
عارف بید آبادی، با اینکه مورد مراجعه بیشتر مردم بود و نیازهای همگان را برطرف می ساخت، هیچ گاه از کسی درخواستی نکرد. او مصداق حقیقی «کن فی الناس و لا تکن معهم؛ در میان مردم باش و با آنها نباش» بود. روح توکل و اعتماد او به پروردگار جهان و علوّ مرتبه شخصیت انسانی اش، به او اجازه نمی داد، دست نیاز به سوی دیگران دراز نماید.
آقامحمّد کارهای شخصی، از جمله خرید لوازم ضروری زندگی و حمل و نقل آنها و…را خودش انجام می داد و یاری کسی را نمی پذیرفت.
صاحب رسم التواریخ در این مورد می نویسد:مرحوم آقا محمّد بیدآبادی،خودش به در دکان خبّاز و بقال و قصاب و سبزی فروش می آمد و آذوقه و مایحتاج خود را به دوش گرفته و به خانه خود می برد.
قناعت و بی نیازی
پادشاهان و فرمانروایان وقت، احترام بسیاری برای آقامحمّد قائل بودند. وزیران و امیران به خدمتش می رسیدند و از او کسب فیض می کردند، آنها آرزو داشتند، علامه از ایشان بخواهند کاری برایش انجام دهند و آنها با انجام آن خواسته، ارادت خود را به وی نشان دهند، ولی او از آنها هیچ چیزی نمی خواست.
از جمله آنها علی مراد خان زند، چهارمین پادشاه از خاندان زندیان بود که یک روز، با کمال فروتنی به دیدنش آمد. آن ذات مقدّس، آن سلطان را در مجلس خود، با فقیرانی که در آنجا حاضر بودند، هم ردیف و همنشین نمود. سلطان هفت هزار تومان پول نقد از مال خالص حلال خود را که از زراعت به دست آورده و برابر با قیمت بیست هزار خروار غله بود، نزدش گذارد و عرض کرد که این پول را میان نیازمندان قسمت نما.
آقا محمد فرمود: من مستحق نمی شناسم، مستحق شناس خدا می باشد، این مال را به رعیت ها بده. علی مراد خان گفت، من با رعیت ها به زراعت پرداختیم و بنابر عدالت آنها بهره خود را بردند و من هم بهره و سود خود را.
فرمود: اگر چنین است «ای بنده خدا» به تدریج من فقیر و مستحق پیدا می کنم و با نوشته ای نزد تو می فرستم. تو به دست خود پول را به آنها بده، زیرا طبق روایت، اگر تو به دست خود یک دینار به ایشان انفاق کنی، بهتر از آن است که من مال تو را به اذن خودت هزار دینار انفاق نمایم….
وقتی حضرت بیدآبادی(ره) قلب زن رقاص و اشرار را از شیطان تخلیه کرد
در كتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا جلد اول، آمده است كه روزی جمعی از اشرار اصفهان که مرتکب هرگونه خلافی شده بودند،تصمیم می گیرند کار جدیدی و سرگرمی تازه ای برای آن روز خود بسازند.پس از شور و مشورت با یکدیگر،به این فکر می افتند که یک نفر روحانی را پیدا کرده و سر به سر او گذاشته و به اصطلاح خودشان(تفریحی) بکنند!
به همین خاطر در خیابان و کوچه به دنبال یک روحانی می گردند که از قضا چشم آنان به عارف بالله و سالک الی الله مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ بیدآبادی(رضوان الله علیه)
می افتد که در حال گذر بودند.گروه اراذل و اوباش به محض دیدن این عالم گرانقدر نزد ایشان رفته و دست آقا را می بوسند و از ایشان تقاضا می کنند که جهت ایراد خطبه عقد به منزلی در همان حوالی بروند و از تجرد درآورند.ایشان نگاهی به قیافه شیطان زده آنان نمود و در هیچ کدام اثری از صلاح و سداد نمی بینند ولی با خود می اندیشند که شاید حکمتی در آن کار باشد،به همین دلیل دعوت را قبول نموده و به همراه آنان به یکی از محله های اصفهان می روند.سرانجام به خانه ای می رسند و آنان از ایشان دعوت می کنند که به آن مکان وارد شوند.
به محض ورود ایشان،زنی سربرهنه و با لباس نامناسب و صد قلم آرایش صورت،از اتاق بیرون آمده و خطاب به مرحوم حضرت آیت الله بیدآبادی(نور الله قبره)می گوید: به به!حاج آقا خوش آمدی،صفا آوردی!!
ایشان متوجه قضایا می شوند و قصد مراجعت می کنند که جمع اوباش جلوی ایشان را گرفته و می گویند:چاره ای نداری جز این که امروز را با ما بگذرانی!!!
آن عالم سالک در همان زمان متوجه دسیسه آن گروه مزاحم می شوند و به ناچار داخل اتاق می شوند.آن جماعت گمراه به ایشان دستور می دهند که در بالای اتاق بنشینند، و سپس همان زن که در ابتدا به ایشان خوش آمد گفته بود،در حالی که دایره ای یا تنبکی به دست داشته،وارد اتاق می شود و شروع به زدن و رقصیدن نموده و به دور اتاق می چرخد!!
جماعت اوباش نیز حلقه وار دور تا دور اتاق نشسته و کف می زنند.زن مزبور،در حال رقص گهگاه به آن عالم ربانی نزدیک شده و در حالی که جسارتی به آن بزرگوار نیز
می نماید،این شعر را خطاب به ایشان خوانده و مکرر می گوید:گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را!!!!!
پس از دقایقی که آن گروه گمراه غرق شعف و شادی و سرگرمی خود بودند و ایشان سر به زیر افکنده بودند،ناگهان سر بلند کردند و خطاب به آنان می فرماید: تغییر دادم.........
به محض آن که این دو کلمه از دهان عالم سالک خارج می شود،آن جماعت به طرف ایشان به سجده می افتند و از رفتار و کردار خود عذرخواهی نموده و بر دست و پای آن ولی الهی بوسه می زنند و ایشان نیز حکم توبه بر آنان جاری می نماید.
در ارتباط با این حادثه خود آن بزرگوار فرمودند: در یک لحظه قلب آنان را از تصرف شیطان به سوی خداوند بازگرداندم.....
alt
نحوه برخورد با مخالفین
از جمله ویژگی های اولیای خدا، بردباری و گذشت است و در فضیلت این دو ویژگی، همان بس که خداوند متعال با این دو صفت خودش را در قرآن توصیف کرده است.
إنَّهُ کان حلیماً غفور
در داستانی نقل کرده اند: یکی از بدخواهان حکیم متأله بیدآبادی -که ظاهراًشاگرد ایشان هم بوده است- در غیاب معظم له نسبت های ناروا به ایشان می دهد و زبان به بدگویی از علاّمه باز می کند. عارف بیدآبادی که به راستی، عالمی حلیم و برخوردار از صفات پسندیده کریم بود، بدون هیچ گونه واکنشی منفی، تنها نامه ای برای تنبه و آگاهی این فرد می نویسد. بیدآبادی که عابد و سالکی زاهد و اهل ریاضت و مجاهدت بود، با شنیدن این ناسزاها و بدگویی ها نه تنها ناراحت نشد، بلکه تحمل این نوع دردها را موجب تذکر و فرو رفتن بیشتر در خود و نیز دستیابی به مقامات عرفانی و معنوی بیشتر می دانست.
داستاني از علم كيمياي علامه بيدآبادي
بيدآبادي همچنين در علم كيميا مهارت داشت و تبديل فلزات پست به طلا را عملاً در اصفهان انجام مي داد و چندين رساله و كتاب در اين خصوص از خود بجاي گذاشته است. در رستم التواريخ آمده است كه:«آن مرحوم نزديك وفات خود به ديدن جناب قدسي آداب،ميرزا محمد علي ولد ميرزا مظفر خليفه سلطاني آمد و خواست علم كيميا را تعليمش نمايد، آن كروبي قريحه قبول ننمود و فرمود اين بار بسيار گران است و مرا تاب و طاقت و توانايي برداشتن اين بار گران نيست و اگر متحمل اين بار گران بشوم تكليف بر من شاق مي شود و در اين باب صلاح خود را نمي دانم پس مرحوم آقا محمد چون غير آن پاك فطرت از براي اين علم شريف سزاوار با اهليتي نيافت، چه از اولاد خود چه از ديگران،پس ناچار اين امانت خدايي را مانند درّ مكنون در گنجينه دل به خاك برد و آن را به هيچ كس نسپرد.»
نکوهش دنیا و دنیا داران و عُزلت
عارف بید آبادی درباره ی اهل دنیا -به معنای نکوهیده آن- و خوبی کناره گیری از آنها می فرماید: پس اگر خواهی که نفس خالص به دست آوری و این قلب قلاّبی به جا بگذاری، از این دنیا در نفست نفرین کن و گوشه گیری و عزلت از این دنیا بکن و از رفت و آمد مردم روزگار خود، چه خواص و چه عوام بپرهیز….
در حکایتی زیبا و شنیدنی، می توان، دیدگاه عارف بیدآبادی را در مورد دنیا و دنیاداران دریافت. یکی از عمّال دیوان، به آقا محمّد بیدآبادی ـ که از علماء العارفین است ـ گفت که تو مرد خدایی و من مرد دنیایم. آقا محمد هم دو دست بلند کرده بر مغز او اشاره کرد که خاک بر سرت که تو دنیا نیز نداری، دنیا آن بود که نمرود و شدّاد و فرعون داشتند
.
ساده زیستی
آقا محمّد، با اینکه در زمان خود از نامداران و مورد توجه همگان بود، به گونه ای که صاحب منصب های حکومتی آن زمان در تلاش برای نزدیک شدن به او بودند، زندگی ساده و بی پیرایه و سختی را انتخاب کرده بود. همین زهد و سخت زیستی و روی گردانی از دنیا، وجود او را شایسته پذیرش فیوضات ربانی گردانید. بیدآبادی، حقیقت زهد را یافته و در خود پیاده کرده بود، البته نه زهد به معنای رهبانیت و ترک دنیا که اسلام با آن مخالف است، بلکه زهد اسلامی که آدمی، برای بهتر انجام دادن همه مسئولیت های فردی و اجتماعی، سادگی و دوری در آلایش های زندگی، شیوه خود قرار دهد و نسبت به زرق و برق زندگی بی توجه باشد، از گرم و سرد زمانه ترسی نداشته باشد. زهد اسلامی با ریاست داشتن و مال و زن و فرزند و غیره مغایرتی ندارد، چنان که همه اینها، در حدّ اعلا برای آقا محمّد بیدآبادی فراهم بود.
این عارف بزرگوار، خود می فرمود: طالب عقبی باید، به دل از جاه و مال دنیا بی رغبت باشد، نه آنکه به زبان و گفتگو زاهد و به دست و پا ودندان چنگ به دنیا بزند….
می گفتند: منزل شخصی آقا محمّد در محلّه بیدآباد و دارای درب کوتاه و کوچکی بود. روزی به وی پیشنهاد کردند تا درب خانه اش را تغییر بدهد و بلند سازد، او پاسخ داد: «پس از این، کسی که در آن ساکن شود، درب منزل را تغییر خواهد داد»، یعنی بزرگ کردن درب خانه مربوط به مالک بعدی این خانه خواهد بود.
حاضران تعجب کردند، ولی به احترام شخصیت آقامحمد و نیز به خاطر اطمینان به گفته های او، که از روی دانش و آگاهی پیشگویی می کرد، ساکت شدند و سخنی نگفتند. طولی نکشید که پس از وی، منزل در اختیار سید حجت الاسلام شفتی قرار گرفت و چنانچه آقا محمّد پیش بینی کرده بود، حجت الاسلام، وضع منزل را تغییر داد و درستی گفتار آن عارف بر همگان آشکار گردید.
از دیگر ویژگی های آقا محمّد این بود که با همه احترامی که فرمانروایان و زمامداران وقت، به او می گذاشتند، ساده زیستی و فروتنی او به گونه ای بود که از سوار شدن بر چهارپا و بیرون رفتن با آن ابایی نداشت، آن هم سوار شدن بر یک الاغ رعیتی با پالان معمولی؛ و با همان حال، مسافت های دوری را می پیمود.
در مورد خوراک او می نویسند: در ماه، یک مرتبه گوشت می خورد و پیش از استفاده از این گوشت، صد رأس گوسفند قربانی می کرد و میان نیازمندان و مستمندان تقسیم می نمود.
در مورد پوشاک و حرفه وی نیز چنین نوشته اند:«و جامه های وی کرباس و پشمینه کم بها بود و به کسب تکمه چینی اشتغال داشت و خط شکسته را خوب می نوشت…»
در مورد محل تدریس و تربیت او گفته اند که بسیار ساده و بی ریا بوده است:و در حجره ی نشیمن خاصش که دانش آموزان بسیار، از ارباب علم و حکمت در آنجا فراهم می آمدند، فرش بوریا و در اطراف و حواشی اش پوست گوسفند گسترده بود و بر آنها می نشستند«
دستوري از علامه بيدآبادي
در كتاب فيض حضور آمده است، مرحوم حاج محمد حسن شرکت يكي از علما و عرفاي اصفهان نقل می کنند كه آیت الله بیدآبادی 5 سفارش مهم داشتند و همیشه می فرمودند که افراد ملتزم به آن باشند:
(1) همیشه با طهارت (وضوء) باشید.
(2) نماز اول وقت اقامه شود.
(3) بیداری سحر از دست نرود.
(4) غسل جمعه فراموش نشود.
(5) مهمتر از همه: همیشه خود را در حضور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه ببینید(دائم الحضور بودن)
فهرست کلی مکتوبات و آثار علامه بیدآبادی عبارتند از:
1.آثار در زمینه تفسیر قرآن
2.آثار در زمینه علم کیمیا
3.آثار در سبک عرفای متاله
4.نوشتهها در زمینه حکمت و کلام
بیدآبادی به عربی و فارسی آثاری از خود برجای نهاده است که عبارت اند از:
1.تفسیر قرآن به عربی
2.رساله ای به فارسی با عنوان فی علم التوحید علی نهج التجرید که در منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران چاپ شده است.
3.رساله حُسن دل به فارسی، تحقیق و تصحیح علی صدرایی خویی و محمدجواد نورمحمدی
4.«رساله در سیر و سلوک» در پاسخ میرزای قمی به عربی که همراه با ترجمه فارسی در مجله پیام حوزه 1372ش به چاپ رسیده است.
5.«رساله در سیر و سلوک» در پاسخ سید حسین قزوینی که مکرراً چاپ شده است.
6.«فصلی در آداب تخلیه و تحلیه»
رساله ای با عنوان سیر و سلوک نیز منسوب به علامه بیدآبادی است که همراه با شرح میر سیدحسین مدرس هاشمی در 1377 ش منتشر شده است. نراقی نیز دستورالعملی از او در سیر و سلوک نقل کرده است.
اهمیت ویژه حضرت علامه محمد بیدآبادی در انتقال فلسفه غنی اصفهان عصر صفوی به روزگار بعد از خودش بود زیرا با انقراض سلسله صفویه فلسفه در حوزهی اصفهان دستخوش نابودی و فراموشی بود ولی آقا محمد بیدآبادی با تربیت شاگردان بزرگی همچون ملا علی نوری توانست فلسفه ملاصدرا و علم حکمت را به نسل بعد منتقل کند.
در عین حال مرحوم بید آبادی بیشتر در عرفان بروز و ظهور کرده است. بیدآبادی در عرفان، مرید سیّد قطب الدین نیریزی (1100ـ1173)، از ارکان سلسلة ذهبیّه بود و پس از مرگ او قطب این سلسله شد. گفته اند سلسلة عرفانی برخی عارفان متشرع ساکن نجف و کربلا، مانند سید احمد کربلایی سیّد مرتضی کشمیری، ملا فتحعلی سلطان آبادی، ملا حسینقلی همدانی و سید مهدی بحرالعلوم به بیدآبادی متصل است.
رسائل عرفانی بسیار ارزشمند و جذاب او روح آدمی را مخاطب ساخته و به آن هشدار میدهد تا پرده غفلت را کنار زند. چنانکه مینویسد: «مرگ را دایم در نظر دار تا همه کارهای دشوار بر تو آسان شود. بلکه مشتاق آن گرد تا به شیرینی بمیری نه به تلخی، یعنی با گریه و زاری و سوگواری از برخورداری:
آنچه نوشته شد، تنها شمّه ای از زندگانی حکیم بیدآبادی بود.
کد خبر: ۴۷۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۵
روحیه مقاومت ، دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم ، از درس های فرهنگ عاشورا است."فرهنگ پدافند غیرعامل" از این فرهنگ باید لبریز گردد و این به محاسبات جداگانه ای نیاز دارد و فراتر از یک نوشتار جای کار دارد
کد خبر: ۴۷۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۴
متنی که در زیر آمده، دلنوشته مرحوم سیداحمد خمینی است که چند سال پس از شهادت برادرش، درباره او نوشت.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
به گزارش ایسنا، جماران با انتشار این یادداشت آورده است: در تاریخ 26 مهرماه 1359 و در آستانه چهارمین سال شهادت آیتالله سیدمصطفی خمینی، فرزند رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و همزمان با شهادت خواهران و برادران مسلمان در جبهههای جنگ، این بیانیه از سوی سیداحمد خمینی به شرح زیر انتشار یافت:
«بسم الله الرحمن الرحیم
از من خواستهاند تا درباره برادرم، استادم و مرادم مطلبی بنویسم. در شرایط کنونی چه چیز میتوان نوشت؟ من او را از هیچیک از شهدای انقلاب بالاتر نمیدانم، زیرا شهید با ایثار خون خویش به چنان مرحلهای میرسد که برای او بود و نبود، دانش و بینش، امتیازی نیست. شهادت مقامی است که دیگر اوصاف شهید را تحتالشعاع قرار میدهد. شهید با ایثار خون خویش به مقامی دست مییابد که ذکر دیگر اوصاف جمیل انسانی برای او بیهوده است، آنچه شهید را شاهد اجتماع میگرداند وجود حالتی است که از عمق جان او برمیخیزد. دیگر فلسفه، عرفان، فقه، اصول و ادب و به طور کلی همه علوم و فنون، چنان زبون و محو به آن حالت الهی است که نامشان عارمان است. خون شهید راهگشای اجتماعی است که در علوم و فنون غرق و گمراه شده است.
در هر دوره عارف و فیلسوف، فقیه اصولی، ادیب، همه و همه از آدم تا ما جیرهخواران، قطره قطره خونهایی هستند که برای خدا و راه او بر زمین میریزد و متأسفانه هنوز ره گمکردکان راه هدایت در حوزههای دینی و دانشگاهی به مناسبت جو حاکم بر محیط تنگشان که سالیان دراز به درازای جهان ماده، به الفاظی مشغولند که شهید هر لحظهای با عنوان کردن شهادتش از محتوای همه آنها گذشته و با خدا یکی شده است. افسوس که به مناسبت کاری که در اینجا به عهدهام است، نمیتوانم غلام حلقه به گوش خاک کف پای برادران و خواهران در جبهه باشم. همین مقدار بدانند که نه تنها قلب تاریک من که قلب بزرگ و نورانی امام برای یکایک آنان میتپد. برادرم همچون یکی از شهدای قبل از پیروزی انقلاب به دست عوامل شاه مسموم شد. از خصوصیات بارز این مرد خدا دشمنی پر و پا قرص با شاه و رژیم او و جهتدار بودنش در مبارزه و صراحتش در برخورد با مسائل اصولی و آشتی ناپذیریاش در مقابل سازشکاران بود. خوب نیست شهیدی را بیشتر از شهید دیگر ستود که همه در پیش خدا یکسانند.»
کد خبر: ۴۷۳۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۲
باز هم گرگ صفتان پنجه در گلویه ی مظلومان برده اند.باز هم گوسفند صفتان سر خود را به آخور برده اند.باز هم می بینیم ظالمان مومنین مظلوم را به قتلگاه برده اند
کد خبر: ۴۷۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۳۰
یک پژوهشگر علم هواشناسی از موج جدید و گسترده باران و کاهش دما طی روزهای آینده خبر داد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
احسان مرادی در این باره گفت: هم اینک سامانه کم فشاری در شرق دریای مدیترانه و جنوب کشور ترکیه قرار گرفته است. این سامانه بارش زا با حرکتی که به سمت شرق دارد، از امشب ابتدا مناطق غربی میهن را تحت تاثیر قرار خواهد داد و بتدریج طی روزهای آینده سبب بارش و ناپایداری در نیمی از کشور خواهد شد.
وی درباره نحوه فعالیت این سامانه افزود: خوشبختانه سامانه یاد شده با رطوبت مناسبی از سمت عرض های جنوبی همراهی می شود و از فردا (چهارشنبه) ضمن تقویت شدن سبب بارش های نسبتا شدیدی در برخی استان های غربی و در روزهای آخر هفته در دامنه های مرکزی زاگرس خواهد شد که می شود گفت در روزهای پایانی این هفته در نیمی از کشور شاهد بارش خواهیم بود.
مرادی درباره اوج فعالیت این سامانه گفت: بخاطر شدید شدن بارش ها طی ساعت های فردا (چهارشنبه) در استان های غربی کشور شاهد آبگرفتگی معابر عمومی و جاری شدن سیلاب های محلی خواهیم بود و از این روز بارش به دامنه های مرکزی زاگرس و مناطقی از دامنه های البرز هم کشیده می شود و روز پنجشنبه همچنان در مناطق یاد شده شاهد بارش خواهیم بود تا اینکه از اواخر این روز و طی روز جمعه بارش ها نیمی از کشور را فرا می گیرد و در استان های واقع در دامنه های مرکزی زاگرس شاهد آبگرفتگی و جاری شدن سیلاب های محلی خواهیم بود.
این پژوهشگر درباره اوضاع دمایی طی روزهای آینده افزود: از فردا ابتدا در نیمه غربی دمای هوا کاهش خواهد داشت تا اینکه از پنجشنبه بتدریج کاهش دما بیشتر مناطق کشور را فرا می گیرد و بارش ها در ارتفاع های غربی و شمالی به برف تبدیل می شود. کاهش دما طی روز جمعه محسوس خواهد بود و می تواند سبب سرمازدگی برخی محصول های کشاورزی شود.
مرادی درباره اوضاع جوی سایر مناطق کشور گفت: تنها در نیمه جنوبی کشورمان و مناطقی از شرق و جنوب شرق بارشی نخواهیم داشت و پدیده چیره در این مناطق وزش باد و گرد و خاک و افزایش ابر است.
این پژوهشگر در پایان اضافه کرد: بی شک بارش های پیش رو گسترده ترین بارش های سال آبی جدید است و خوشبختانه هفته آینده نیز بار دیگر سامانه جدیدی به کشور نفوذ می کند و سبب بارش های خوبی در نیمه شمالی می شود، تا مهر ماه در نیمه شمالی با خاطره خوبی در ذهن کشاورزان این مناطق ثبت شود.
تسنیم
کد خبر: ۴۶۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۲
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
وب سایت خبری انگلیسی میرر طی گزارشی نوشته است در صورت سقوط کوبانی و تسلط داعش بر این شهر، احتمال آغاز جنگ جهانی سوم وجود دارد.
در این گزارش آمده است، در صورت سقوط کوبانی و دسترسی عناصر داعش به مرز ترکیه، ورود این افراد چه به صورت قاچاقی و چه در لباس پناهنده به خاک این کشور بسیار آسان خواهد شد. ورود داعش به ترکیه نیز مقدمهای است برای ورود به اروپا و گسترش هرچه بیشتر نیروهای این گروه تروریستی در کشورهای همسایه ترکیه.
در ادامه این گزارش آمده است، ورود داعش به اروپا و اجرای عملیاتهای تروریستی در کشورهای اروپایی در کنار بحران و جنگ در خاورمیانه و همچنین ادامه حضور آمریکا، جنگ جهانی سوم را به راه خواهد انداخت. به گفته برخی مقامات امنیتی، عناصر داعش تاکنون بارها تلاش نمودهاند از طریق ترکیه وارد اروپا شوند، اما خوشبختانه به موفقیت چندانی نرسیدهاند. اما با سقوط کوبانی، جلوگیری از نفوذ گسترده داعش در اروپا بسیار دشوار خواهد بود.
به گفته کیم هاول، رئیس سابق سازمان اطلاعات انگلیس، "این توجیه به نظر من کاملا منطقی است. نباید به داعش اجازه داد به مرزهای ترکیه دسترسی یابد."
منبع/باشگاه خبرنگاران
کد خبر: ۴۶۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۱
مشاور عالی نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در گفتوگویی، آخرین تحولات منطقه و ابعاد مختلف حضور ائتلاف مدعی مبارزه با داعش را مورد بررسی قرار داد.
سردار "یدالله جوانی" در مصاحبه با العالم، درباره عکسی که اخیراً از سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در کنار تعدادی از نیروهای پیشمرگه در شمال عراق منتشر شده است، گفت: سرلشکر سلیمانی یک چهره شناخته شده جهانی و از یادگاران دوران دفاع مقدس است و سبک فرماندهی ایشان همان سبک فرماندهی در دوران دفاع مقدس است؛ و نگاهی به آن دوران نشان می دهد که فرماندهانی مانند قاسم سلیمانی و شهدایی مانند خرازی و همت و باکری حضور میدانی داشتند، و در عملیات و مواقع منطقه آزادسازی مناطق، در خط مقدم حضور پیدا می کردند.
سردار جوانی تأکید کرد: امروز حمایت ما از مردم کشورهای عراق و سوریه صادقانه است و کسانی که در این عرصه کمک و پشتیبانی می کنند و مشاوره می دهند، به طور طبیعی در صحنه حضور می یابند و این هم به صفا و صداقت و روحیه جهادی و شهادت طلبی آنها بر می گردد که این راه را یک حرکت مقدس می دانند. وی اظهار داشت: ما امروز با توطئهای از جانب آمریکایی ها علیه جهان اسلام و متاسفانه با بهره گیری از برخی ظرفیت های جهان مواجه هستیم.
حمایت عربستان، قطر و ترکیه و رژیم صهیونیستی از داعشسردار جوانی گفت: مقام معظم رهبری، گروه تروریستی - تکفیری داعش و دیگر گروه های تروریستی را فریب خوردگان می دانند؛ با بررسی ساختار داعش متوجه می شویم که سرکردگان این گروه عناصر وابسته بوده و سرویس های (جاسوسی) جهانی پشت سر آنها هستند، و ارتباطات آنها مشهود است؛ ما شاهد حمایت های عربستان، قطر و ترکیه و رژیم صهیونیستی از داعش در سوریه و عراق هستیم.
سردار جوانی افزود: امروزه برخی منابع غربی اطلاعاتی در خصوص ارتباطات رژیم صهیونیستی با گروه های تکفیری - تروریستی از جمله داعش در منطقه جولان فاش کرده اند، به عنوان مثال وقتی ابوبکر بغدادی سرکرده داعش به صراحت اعلام می کند که دشمن ما شیعه است و ما کاری با اسرائیل (رژیم صهیونیستی) نداریم در حقیقت این همان خواسته رژیم صهیونیستی است. لذا این بیانگر آن است که سرکردگان این گروه ها سرسپردگان بیگانگان هستند و متاسفانه آنها از این ظرفیت علیه جهان اسلام استفاده می کنند.
وی خاطرنشان کرد: در سایه چنین وضعیتی نیروهایی که از جمهوری اسلامی به کمک عراقی ها و سوری ها رفته اند، صادقانه به آنها کمک می کنند و به این طریق نماینده گان ملت ایران در کنار برادران سوریه و عراق هستند و از آنها حمایت می کنند تا آنها بتوانند با دشمنان اسلام و فریب خوردگان مبارزه کنند که البته شاهد رقم خوردن پیروزی هایی در این عرصه هستیم، و به اعتقاد خیلی ها اگر بغداد سقوط نکرد به خاطر حضور و کمک جمهوری اسلامی ایران بود.
سردار سلیمانی راه شهادت را انتخاب کرده استجوانی گفت: افرادی چون سردار سلیمانی و دیگران که قدم در این عرصه گذاشته اند در حقیقت این راه را آگاهانه انتخاب کرده اند و می دانند که این مسیر خطرهایی جدی دارد و می تواند به شهادت و ... منجر شود، لذا این صداقت و پایداری علاوه بر ایجاد انگیزه و روحیه باعث ایجاد جبهه ای واحد می شود.
وی درباره تلاش داعش برای تصرف شهر مرزی خانقین و واکنش ایران به این امر نیز گفت: گرچه در حوزه عملیات روانی برخی عناصر داعش بحث تهدید ایران را مطرح می کنند اما عناصر اصلی و سرکردگان و کسانی که در واقع هدایت این جریان را به عهده دارند، خوب می دانند که هرگونه اقدام علیه ایران یا نزدیک شدن به مرز جمهوری اسلامی و یا اقدام در داخل ایران از جانب این گروه ها نوعی خودزنی تلقی می شود؛ ما در زمان هشت سال دفاع مقدس با وجود توان بالای ارتش عراق و حمایت های گسترده منطقه ای و بین المللی که از این ارتش می شد، توانستیم بر آن پیروز شویم.
برخی مناطق داخل عراق را به عنوان خط قرمز اعلام کردیمسردار جوانی ادامه داد: به هر حال جمهوری اسلامی ایران به صراحت موضع خود را اعلام کرده و حتی برخی مناطق در داخل عراق و برخی مناطق کردنشین این کشور را به عنوان خط قرمز خود برشمرده است و خلاصه جمهوری اسلامی اجازه نمی دهد که ناامنی را به سوی مرزهای ما بیاورند. روند تحولات هم نشان داده که هروقت حمایت های جمهوری اسلامی با اقدامات مردمی مناطق درگیر همراه شده نتایج مطلوب حاصل شده است و پیشروی های داعش در برخی مناطق نیز به نقشه های پیچیده موجود در منطقه برمی گردد که متاسفانه ترک ها هم در آن نقش دارند.
سردار جوانی با اشاره به ماجراجوییهای داعش در سوریه و عراق در چند ماه اخیر گفت: بررسی و مطالعه روند تحرکات داعش طی چند ماه گذشته نشان می دهد که این گروه در سوریه با شکست های سنگینی مواجه شد، در حالیکه تصور می کرد می تواند شهرهای بزرگ را به تصرف دربیاورد و دایره نفوذ خود را گسترش دهد و حتی ساقط کردن دمشق از برنامه های این گروه بود، اما با شکست مواجه شد.
سردار جوانی تأکید کرد: داعش با یک توطئه پیچیده در عراق تحرکاتی را داشت و در یک دوره زمانی کوتاه موفق شد که در سه استان صلاح الدین، نینوا و الانبار شهرهای بزرگی مانند تکریت و موصل را تصرف کند؛ این گروه تصور می کرد که با شرایط به وجود آمده می تواند بر سامرا، بغداد و مناطق راهبردی دیگر تسلط پیدا کند.
حرکت داعش به سمت کوبانی برای جبران شکست در اطراف دمشقوی ادامه داد: اما تحولات در ماه های گذشته نشان می دهد که حرکت داعش متوقف شده است و اگر این گروه به کوبانی و مناطق دیگر در شمال عراق رفته است، در مقابل از برخی مناطق دیگر خارج شده است.
شیوه داعش استفاده از سپر انسانی استسردار جوانی ادامه داد: چون شیوه داعش رفتن به میان مردم و استفاده از سپر انسانی است، طبیعی است که مبارزه با این گروه زمان بر است و هم دولت سوریه و هم عراق بر این اعتقادند که باید در برخورد با داعش از روش هایی استفاده کنند که غیرنظامیان کمترین آسیب ها را ببیند.
ائتلاف ضد داعش به نتیجه نمی رسدسردار جوانی درباره ائتلاف ضد داعش که آمریکایی ها مطرح کرده اند، گفت: روش و شیوه اقدام ائتلاف ضد داعش به گونه ای نیست که به نتیجه برسد.
نقش ایران در مبارزه حقیقی با داعشسردار جوانی درباره کمک های ایران به دولت عراق در مقابله با تهدید تروریستی داعش گفت: جمهوری اسلامی ایران از همان ابتدا براین اعتقاد بود که یک توطئه بین المللی و منطقه ای در حال اجرا است.
حامیان پشت پرده گروه های تروریستیسردار جوانی تأکید کرد: اسناد و مدارکی فراوانی نیز موجود هست مبنی براین پشت صحنه این گروه هایی که با عناوین مختلف فعالیت هایی را آغاز کرده اند، آمریکا، کشورهای اروپایی، رژیم غاصب اسرائیل و برخی دولت های عربی در منطقه قرار دارند.
وی درباره واقعیت نقش ایران درحمایت از دولت عراق در مقابله با داعش گفت: جمهوری اسلامی با چنین تحلیلی از اوضاع، خود را در کنار دولت های و ملت های مشروع در منطقه قرار داد، در سوریه اعلام کرد که از دولت قانونی بشار اسد رئیس جمهوری سوریه حمایت می کند و این حمایت همزمان از ملت سوریه نیز است چون سوریه در معرض یک توطئه قرار گرفته است و همچنین عراق. سردار جوانی اظهار داشت: مسؤولان جمهوری اسلامی ایران بارها رسما این موضع که از ملت ها و دولت های قانونی عراق و سوریه حمایت می کند، این کمک ها نوع و کم و کیف آن به شکل حضور مستشاری، مشاوره ای، انتقال تجربیات بوده است.
سردار جوانی افزود: ایران با تجارب خود در طول سی و شش سال گذشته و در دوران جنگ تحمیلی و در برخورد با گروه های شورشی را به ملت های سوریه و عراق کمک کرده است، و این تجارب ملت ایران از سوی نیروی قدس سپاه پاسداران منتقل شده و توانسته مردم عراق و سوریه را به صحنه بیاورد ودرکنار دولت ها قرار داده است و بصیرت و شناخت حاصل شده است.
داعش در اطراف بغداد و دمشق شکست خوردوی افزود: پشتیبان اصلی دولت بشار اسد در سوریه مردم این کشور هستند که این مساله خود را در انتخابات نشان داد. سردار جوانی درباره عراق نیز گفت که مردم عراق بعد از یک سری تحولات در عراق به صحنه آمدند و با آموزش ها و تجارب و مشاوره ها وکمک های جمهوری اسلامی، توانستند حرکت داعش و دیگر گروه های تروریستی را متوقف کنند.
سردار جوانی در ادامه تصریح کرد: امروزه اگرچه درعراق و سوریه شاهد ناامنی درنتیجه تحرکات داعش هستیم، ولی اگرچه تا چند ماه قبل شاهد نزدیک شدن گروه های تروریستی به نزدیک دمشق بودیم ولی امروزه شاهدیم که تحرکات آنان در ریف دمشق بسیار محدود است و آن ها به سمت مناطق شمالی رفته و در شهر کوبانی هستند و در نزدیک مرزهای ترکیه، ترک ها احساس نگرانی کرده اند و در عراق نیز از بغداد فاصله گرفته اند و به مناطق شمالی در استان نینوا رفته اند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا عقب نشینی داعش از اطراف دمشق و رفتن به سمت کوبانی درشمال سوریه یک نقطه میدانی مثبت است، گفت: در سوریه عقب نشینی های داعش از برخی مناطق تحت سلطه خود به اجبار صورت می گیرد وآن ها در نهایت باید این مناطق را ترک می کردند و رفتن آن ها به سمت شهر کوبانی از روی اختیار نبوده، بلکه از روی فشار عقب نشینی کردند و در عراق نیز داعش در اطراف بغداد و سامرا بودند و در استان های الانبار و صلاح الدین، ارتش عراق و نیروهای مردمی در ماه های گذشته توانستند بسیاری از مناطق را پاکسازی کنند و آن ها مجبور شدند به سمت مناطق شمالی حرکت کنند.
جوانی در پاسخ به این سوال که آیا نقش ایران بعد از تشکیل ائتلاف بین المللی ضد داعش به رهبری آمریکا در عراق تغییر کرده است یا همچنان مانند گذشته فعال است، اظهار داشت: ایران از ابتدای شروع بحران در سوریه و عراق خود را در کنار ملت عراق و سوریه قرار داد.
ایران معتقد است که آمریکا به دنبال مبارزه با تروریسم نیستوی تصریح کرد: ایران حرکت آمریکایی ها را اصالت دار نمی داند و معتقد است که آمریکایی ها در منطقه به دنبال مبارزه با تروریسم نیستند و یک دهه قبل و بعد از یازدهم سپتامبر منطقه با شعار مبارزه با تروریسم به عراق و افغانستان حمله کردند، اما نگاه آنان و هم پیمانانشان به تروریسم نگاه ابزاری است.
سردار جوانی گفت: اسناد و مدارک بسیار زیادی هست که گروه های سلفی و تکفیری در سوریه و عراق با مدیریت آمریکایی ها و سرویس های جاسوسی آمریکا واروپایی و کشورهای عربی و برخی از کشورهای همجوار سوریه و عراق شکل گرفتند و حمایت مالی و تسلیحاتی شدند و طبق فرموده مقام معظم رهبری آن ها نیت سالمی ندارند؛ از این رو جمهوری اسلامی درچنین ائتلافی شرکت نمی کند.
دفاع جمهوری اسلامی از ملت های منطقه، اصولی استوی خاطرنشان کرد: که جمهوری اسلامی ایران در چنین شرایطی صحنه را رها نمی کند، زیرا این خود یک نوع توطئه دیگری است و دفاع جمهوری اسلامی از ملت ها در منطقه مبنایی و اصولی است و صادقانه از دولت های مشروع و قانونی حمایت می کند و این روند را ادامه می دهد و در نهایت پیروز این صحنه ملت ها هستند و ملت سوریه و عراق دراین زمینه موفق خواهند بود.
ترکیه در شکل گیری داعش نقش مهمی داشته استسردار جوانی درباره وضعیت شهر کردنشین کوبانی و تماشاچی بودن ترکیه نیز گفت: گرچه ترکیه اعلام کرده که به ائتلاف ضد داعش ملحق می شود اما رفتار دولتمردان ترکیه نشان می دهد که هدف اصلی آنها از این صف آرایی و آرایش نظامی، مقابله با داعش نیست و اظهارات اردوغان مبنی بر این که اولویت نخست ترکیه سقوط دولت سوریه و نظلام بشار اسد است، این ثابت می کند که اولویت نخست ترکیه داعش نیست؛ بویژه این که آنکارا در شکل گیری گروه های تروریستی بویژه گروه های تشکیل دهنده داعش نقش مهمی داشته است و برخی مناطق ترکیه اردوگاه های نظامی این گروه ها بوده است و عناصر تروریستی از بسیاری از کشورها برای ملحق شدن به گروهک تروریستی داعش و دیگر گروه های تروریستی ابتدا وارد ترکیه می شدند و ترکیه نقش هماهنگ کننده داشته است. حتی ترک ها مجروحان تروریست ها را مداوا کرده اند و به آنها آموزش و تجهیزات داده اند.
وی خاطرنشان کرد: آمریکایی ها (اوباما و جان کری) نیز چنین موضعی در قبال کوبانی گرفته و اعلام کرده اند که سقوط کوبانی برای آنها نگران کننده نیست؛ آنها اعلام کردند که در کنار مبارزه با داعش، "معارضان میانه رو" را برای فشار بر بشار اسد مورد حمایت قرار می دهند، که ترکیه مبارزه با داعش در کوبانی را مشروط به آن می دانند؛ لذا این حقایق نشان می دهد که یک بازی در میان است و جریان و ائتلاف ضد داعش بیشتر نمایشی است هر چند که بمب باران هایی نیز از سوی آنها صورت می گیرد.
اشتباه راهبردی ترکیه در کوبانیسردار جوانی تأکید کرد: به عقیده من این هم یک اشتباه راهبردی دیگری است که دولتمردان ترکیه دارند انجام می دهند؛ صاحب نظران و کارشناسان که تحولات منطقه را تحلیل و رصد می کنند بر این اعتقاد هستند که اردوغان و دولت ترکیه در طی این سالها اشتباهات راهبردی متعددی را مرتکب شده اند.
فاجعه کوبانی گریبان ترکیه را خواهد گرفتوی افزود: این حرکت هم که به نوعی نمایشی است و ترکیه تماشاگر صحنه است؛ و امروزه یک نوع فاجعه انسانی درکوبانی در حال رخ دادن است گریبان ترکیه را خواهد گرفت.
سردار جوانی اظهار داشت: ما در روزهای اخیر می بینیم که در ترکیه در مناطق کردنشین در دیگر مناطق محل سکونت علوی ها، چه تحولات درگیریها و رویاروییهایی رخ داده وقتی که ترکیه اعلام میکنه می خواه با داعش مبارزه کند و داعش نیز شهرعین العرب و کوبانی را درمحاصره قرار داده و فشارهای زیادی و تعداد قابل توجهی را کشته و یا مجروح کرده است، درحالی که خود کردهای ترکیه درصدد کمک و حمایت هستند، دولت وارتش ترکیه مانع می شود؛ یعنی نشان می دهد اساسا نه تنها تماشگر هست بلکه مانع هم می شود.
سردار جوانی گفت: این مساله نشان می دهد که صداقت وجود ندارد، این کارها نمایشی است و هدف چیز دیگری است؛ که خود اردوغان هدف اولیه خود را ساقط کردن دولت بشار اسد می داند؛ و در واقع به ما تفهیم می کند که اساسا بحث ائتلاف و پیوستن بدان یک برنامه ریزی جدید برای مداخله در منطقه به شکل دیگری است.
پاسخ ایران به داعش و تحولات مرزهای شرقیسردار جوانی در پاسخ به این سؤال که آیا ایران در قبال تحولات پیرامون خود مانند داعش یا حوادث مرزهای شرق، جیش العدل، طالبان افغانستان و پاکستان و افزایش تهدیدات در ایران، اقدامی می کند یا خیر، اظهار داشت: با یک نگاه اجمالی به منطقه متلاطم و پرتحول غرب آسیا، درمی یابیم که ایران باثبات ترین و امن ترین کشور است که مردم مشغول کسب و کار و تجارت و رفت و امد و سفر هستند و در سالهای اخیر به ندرت شاهد برخی حوادث بودیم وحادثه اخیر در سراوان که منجر به شهادت چند تن از اعضای نیروی انتظامی شد، مسائل جدیدی نیست هر ازچندی برخی از اشرار و گروهها به دلیل حضور در پاکستان یا افغانستان تحرکاتی را انجام می دادند.
وی افزود: این نیست که بگوییم چون در منطقه غرب و در عراق چنین وضعیتی به وجود امده ما با پدیده جدیدی روبرو هستیم، چه بسا جریان گروهک جند الشیطان عبدالمالک ریگی قبل از حوادث عراق، اتفاق افتاده بود. چون عقبه این گروهکهای تروریستی چه در عراق و سوریه چه در جنوب شرق ایران خصوصا در داخل افغانستان و پاکستان کشورهای مشخص یا سرویسهای اطلاعاتی کشورهای منطقه عربی یا اروپایی و امریکایی موساد رژیم صهیونیستی هستند.
زمینه های مشترک گروه های تروریستی شرق کشور با داعشسردار جوانی اظهار داشت: طبیعی است که اینها یک سری ارتباطاتی را برقرار و سعی کنند این مناطق را ناامن کنند اما به لحاظ فکری برخی از این گروههای تکفیری از طریق شبکه های ماهواره ای و برخی رسانه ها زمینه های مشترک فکری دارند، و با نفوذ برخی از عناصر تلاش می کنند سلسله کارهایی را در کشور ما انجام دهند.
سردار جوانی تأکید کرد: اما خوشبختانه در سالهای گذشته هم در مناطق شمال غرب کشور و هم مناطق کردستان کرمانشاه ایلام هم در حاشیه جنوبی کشور در سواحل خلیج فارس و مناطق محل سکونت برادران اهل سنت ما یا در منطقه سیستان و بلوچستان محل سکونت برادران اهل سنت،علیرغم کار و تلاش بسیار زیاد آنان در حوزه مسائل فکری که بتوانند یک نوع تحرکی ایجاد کنند به خاطر بصیرت و آگاهی ملت ایران و اقوام ایرانی و پیروان مذاهب دیگر، گروههای تروریستی وابسته نتوانستند در میان مردم ما از موقعیت و پایگاه مردمی برخوردار شوند؛ لذا آنها به این تحرکات بسنده می کنند، که البته این تحرکات خیلی ارزشی ندارد زیرا در داخل ایران نیستند، البته جمهوری اسلامی نیز خویشتن داری کرده که همین موجب سوء استفاده شده، اما مقامات ما هشدار می دهند.
هشدار به پاکستانسردار جوانی در پاسخ به این سؤال که آیا ایران در صورت بروز وقائع مشابه از سوی پاکستان، به آن پاسخ خواهد داد، اظهار داشت: هر کشوری منافع ملی خود را که در راس آن امنیت ملی است جدی می گیرد، و مسائل امنیت ملی برای ما بسیار بسیار جدی است؛ جمهوری اسلامی در این حوزه ها آستانه تحملی دارد و نمی تواند شاهد این باشد که گروههایی به عمق خاک پاکستان بروند و هر موقع که لازم بود تحرکی را داشته و مجدد بازگردند و ایران نیزفقط تماشاگر این صحنه باشد.
سردار جوانی گفت: امروز مقامات سیاسی و نظامی ما این موضوع را مطرح کردند نمایندگان مجلس این هشدارها را داده اند دستگاه دیپلماسی باید در این حوزه بسیار فعال باشد و مقامات پاکستان نیز در قبال این قضایا پاسخگو باشند به هرحال ایران این انتظار را از همسایه خود دولت پاکستان دارد که در مناطق همجوار با ایران که این گروهکها وجود دارند، حاکمیت خود را بیشتر کند و اجازه ندهد چنین گروههایی با استفاده از خاک پاکستان از موقعیت هایی بهره مند شوند که هر از گاهی به مرز ما نزدیک شوند به پاسدارها و مرزبانان ما تعرض کنند.
وی تأکید کرد: ما درگذشته ربایش مرزبانان را داشتیم، اخیرا این حرکت صورت گرفت، و اگر اینها داخل ایران بودند،جمع کردن و پاکسازی انها کار راحتی است.
در صورت ناتوانی پاکستان، ایران به منابع ناامنی پاسخ خواهد دادسردار جوانی ادامه داد: ایران به هرحال تاکنون برای حاکمیت کشورهای همسایه و همجوار دولت پاکستان احترام قائل بوده است، اما طبیعی است که پاکستان نیز باید به این مساله توجه کند و قطعا در صورت تکرار ایران این حق را برای خود قائل است که اگر دولت پاکستان قادر نیست امنیت را برقرار کند و حاکمیت خود را تعمیم دهد این جریانات اگر با اطلاعات دستگاههای اطلاعاتی پاکستان اقدام میکنند؛ باید به شکل دیگری به انها پاسخ داد درغیر این صورت و در صورت ناتوانی دولت پاکستان، ایران این توان را دارد که با تدبیر و رویکرد دیگر منابع ناامنی و تهدیدها را از بین ببرد.
۱۳۰ تکفیری دستگیر شده در ایرانسردار جوانی در پاسخ به این سؤال که آیا ۱۳۰ تکفیری دستگیر شده توسط امنیت ایران با داعش ارتباط دارند، اظهار داشت: وزیر اطلاعات در نشست مجلس شورای اسلامی از دستگیری تعدادی عناصر تکفیری طی این ماههای اخیر خبر دادند، اما شواهد امر و مطالب منتشر شده نشان نمی دهد که این افراد به شکل سازمان یافته با گروههای تکفیری ارتباط داشته باشند.
سردار جوانی ادامه داد: امروز شاهد این هستیم که افرادی ممکن است تحت تاثیر شبکه های ماهواره ای و فضای سایبر، شروع به بازنشر افکار تکفیری کنند؛ این کارها می تواند زمینه ای را برای ایجاد مشکلاتی در آینده فراهم کند، و ما احتمال می دهیم بیشتر افرادی که دستگیر شدند، مبلغ و مروج یک فکرو اندیشه انحرافی و ساخته و پرداخته استعمار هستند.
سردار جوانی گفت: اساس این جریان تکفیری گرچه پیشینه ای در تاریخ اسلام دارد، اما تشکیل یک جریان سازمان یافته از زمان محمد بن عبدالوهاب در منطقه نجد و حجاز است، که با قدرت سیاسی در منطقه با پشتوانه انگلیسی ها گره می خورد. سردار جوانی تأکید کرد: امروزه دستگاه رسانه ای غرب در اختیار این جریانها است برای ترویج این افکار و اندیشه در جهان اسلام و طبیعی است که در مناطق سکونت اهل سنت نیزچنین تحرکاتی وجود داشته باشد، و اقدامات دستکاه اطلاعاتی و امنیتی ما برای جلوگیری از ترویج و نشر افکار و اندیشه های الحادی و انحرافی، پیشگیرانه است.
کد خبر: ۴۶۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۲۰
تخت فولاد اصفهان، همچون گنجينه اي است كه گوهرهاي نايابي را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب اين گوهرهاي ناياب بسيار دارد!
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش رويش نيوز، تخت فولاد دركنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مكه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرك ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی كه برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قدمت و قبور متبرك آن، دومین قبرستان جهان اسلام است.
در جاي جاي اين تكه از بهشت معنوي كه قدم مي گذاري عظمت هاي عرفاني و علمي زيادي مدفون است. يكي از اين ذخاير عظيم، عارف وارسته و عالم برجسته حضرت باباركن الدين است.
نامش«مسعود بن عبدالله»و لقبش«ركن الدين»و از اهالي بيضاء «در شيراز »است. اما نسبت «انصاري» كه برخي به وي داده اند بي مدرك بوده و نام كاملش«باباركن الدين مسعود بن عبدالله بيضاوي» است.
«بابا» در قديم به دو گروه اطلاق مي شد و يكي از آن دو گروه عارفان و زاهدان و قطبها بودند؛ اين عده اغلب در قرنهاي هشتم و نهم مي زيستند و قبرهاي زيادي از اينها در اصفهان است و از آن رو كه ركن الدين مسعود هم از اين گروه بود وي نيز بابا لقب گرفت. تاريخ تولد وي روشن نيست اما وفاتش در(يكشنبه۲۶/ربيع الاول۷۶۹ق)رخ داده است.
مزار اين عارف برجسته، همچنان كه از سنگ نوشته وي هم هويداست، از ديرباز تاكنون مورد توجّه بسياري از انديشه وران شيعي بوده است، كه از اين ميان داستان كرامت آميز مزار وي در مورد شيخ بهايي و ارادت محمّد تقي مجلسي و ملا حسن نائيني آرندي و سيّد عبدالكريم كشميري در خور توجّه است.
وي آنگونه كه خود نوشته از كودكي معاني توحيدي را ادراك مي كرده و در عرفان علمي شاگرد كمال الدين عبدالرزاق كاشاني و داوود بن محمود قيصري بوده درطريقه سير و سلوك نيز ظاهرا از سلسله سهرورديان است و گويند استادش درعرفان عملي بابابيات است. همچنين نوشته اند كه شاه نعمت الله ولي مقدمات علوم رانزد ركن الدين شيرازي تحصيل كرد. مرقد باباركن الدين- كه در زمان حيات خود نيزبا عزت و احترام مي زيست- پس از رحلت وي تاكنون محل توجه و زيارت و توسل مردم و بزرگان و عرفا بوده و سال ها پس از رحلتش كرامتي هم از او رخ داد:
روزي مرحوم بهاءالدين محمدعاملي- مشهور به شيخ بهائي- با عده اي از بزرگان به زيارت اهل قبور مي روند. به قبرستان تخت فولاد كه مي رسند هنوز نفس تازه نكرده بودند كه شيخ بهائي به اطرافيان خود فرمود: «من چيزي شنيدم آيا شما هم شنيديد؟» حاضران گفتند:«ما چيزي نشنيديم و اصلاً كسي سخني نگفت !» مرحوم شيخ بهائي جمله اي را كه شنيده بودبه آنان نگفت و به خانه بازگشت و در خانه را به روي خود بست و شروع به گريه و تضرع وتوجه به آخرت نمود و تقريبا شش ماه بعد، دارفاني راوداع كرد و جسدش را از اصفهان به مشهد برده و دفن كردند.
مرحوم محمد تقي مجلسي مي نويسد: من از نزديكان شيخ بهائي بودم و او به من فرمود: «من به آماده شدن براي مرگ خبرداده (وامر) شدم» و آن جمله اي كه۲۶۲ سال پس از رحلت باباركن الدين از قبر وي , خطاب به شيخ بهائي گفته شد اين بود: «شيخنا! درفكرخودباش !»alt
بقعه باباركن الدين يكي از اماكن عبادت و رياضت مرحوم شيخ حسن علي نخودكي اصفهاني بود. مرحوم حاجي كرباسي نيز به بابا ركن الدين اعتقاد تام داشت و به زيارتش مي رفت.
بزرگ ديگري كه به زيارت وي مي رفت فقيه عارف حضرت آيت الله سيدعبدالكريم رضوي كشميري بود. مرحوم كشميري از قبور علماء به قبر استادش مرحوم آيت الله سيد علي قاضي در وادي السلام نجف و باباركن الدين در قبرستان تخت فولاد اصفهان زياد اهميت مي داد و اين دو را ممتاز مي شمرد و مي فرمود: «باباركن الدين روح و ريحان است» و نيز مي فرمود: « بر مرقد ركن الدين خواستم بفهمم ذكر او چه بوده الهامم شد كه ذكرش(لااله الاالله) بوده است».
در كتاب آفتاب خوبان( شرح احوال سیدالعارفین آیتالحق سید عبدالکریم کشمیری، قدس سره)، آمده است: استاد سید عبدالکریم کشمیری(ره) درباره باباركن الدين مي فرمود: «من ابتدا در قبرستان تخت فولاد اصفهان از قبر بابا ركنالدین غافل بودم، اما یكبار دریافتم جذبه اى مرا به سوى قبر وى مي كشاند. حالى كه تا آن هنگام در قبرستان تخت فولاد برایم پیش نیامده بود».همچنین استاد با سه نفر از شاگردان سر قبر باباركن الدین در قبرستان تخت فولاد اصفهان رفتند و ساعتى نشستند. ایشان خطاب به بابا ركن الدین فرمود: «مي دانم آبرو دارى، مرا به نجف برگردان».بعد فرمود: «الحمدللَّه امروز عمرمان به عبادت گذشت».یكى از شاگردان عرض كرد: »به عبادت»؟!فرمود: «آرى! كنار قبر او؛ او خیلى قوى است».حضرت استاد فرمودند: من هروقت در زندگیم، مشكلى برایم رخ مى دهد، یك سوره یاسین براى بابا ركن الدین مدفون در قبرستان تخت فولاد اصفهان مى خوانم، مشكلم حل مى شود.یكى از شاگردان استاد مى گوید: «با استاد و دو تن از طلاب كه از قم همراه استاد بودند، بر مرقد بابا ركن الدین بودیم. من كنار استاد ایستاده بودم و آن دو با كمى فاصله از ما نشسته بودند. ناگهان مشاهده كردم شخصى چهارشانه با ریش حنایى رنگ و به نسبت بلند، در حالى كه یك سینى با چهار فنجان قهوه در دست داشت به ما نزدیك مى شود.همان دم استاد به من فرمود: مى بینى؟آن چه مى دیدم را به ایشان عرض كردم. آنگاه فرمود: خودش است! خودش است!بابا ركن الدین آمد و جلو هر یك از ما چهار نفر فنجانى از قهوه قرار داد و آن دو (شاگرد هم) فنجان مقابل خود را برداشتند. یكى از آن دو، همه قهوه خود را از بالاى شانه خود به پشت سرش ریخت و دیگرى هم همین كار را كرد ولى مقدار كمى قهوه از گوشه لبش وارد دهانش شد.پس از آن واقعه شخصى كه كمى از آن قهوه را چشیده بود، چنان مست بابا ركن الدین شده بود كه مى گفت: نمى دانید اینجا چه خبر است! اگر انسان از قم براى زیارت اینجا پیاده بیاید، جا دارد».
به گزارش رويش نيوز، باباركن الدين شرحي مبسوط به زبان فارسي بر كتاب فصوص الحكم از محيي الدين ابن عربي نگاشته و خود در حل مشكلات و رموز آن از نعمان خوارزمي استفاده كرده و به تشويق همين استادش آن را به پايان رسانده است. بابا خود مي نويسد: «نمي خواستم شرحم را از مسوده پاك نويس كنم اما در رويائي به من فرمودند: «و اما به نعمه ربك فحدث!»و در اثر اين امر،آن را به انجام رساندم . شرح ركن الدين بر فصوص «نصوص الخصوص في ترجمه الفصوص» نام دارد و خلاصه اي از شرحهاي قبلي اين كتاب مخصوصا شرح كاشاني و قيصري است به علاوه مطالب و ره آوردهاي علمي و عرفاني تازه خود،كه بر آنها افزوده است. در مقدمه اين كتاب گفته كه قصد دارد كتابي در كليات عرفان بنگارد و معلوم نيست آيا آن را نوشته يا خير؟ اثر ديگرش«معلوم الخصوص من مفهوم الفصوص»است كه ناتمام مانده؛ همچنين كتابي به نام «كشف الضر في نظم الدر»در شرح قصيده تائي بزرگ ابن فارض و رساله ي ديگري هم بنام «قلندريه»دارد.
باباركن الدين از قديمي ترين دانشمنداني است كه در تخت فولاد به خاك سپرده شده و تا چندي پس از عهد صفوي قبرستان تخت فولاد را هم « قبرستان بابا ركن الدين» مي گفتند حتي پل خواجو را كه در معبر آن مقبره واقع شده«پل باباركن الدين» مي ناميدند.
alt
مقبره باباركن الدين شيرازي، يكي از قديمترين آرامگاه هاي مغولي موجود در اصفهان است، كه چندين بار مرّمت شده است. بنابر كتيبه موجود در مدخل بقعه به خطِ ثلث محمد صالح اصفهاني مولوي، به اهتمام شاه عباس اول بخشي از آن مرمت شده و بر اساس كتيبه چله خانۀ آن در سال ۱۱۱۲ق در زمان شاه سلطان حسين صفوي تعميري بنيادين در آن انجام پذيرفته است. بنا به سنگ نوشته ديوار غربي مَدخل بقعه، در سال ۱۲۰۰ق توسط ميرزا محمد نصير بايزيدي بسطامي تعمير شده است و گويي پس از اين تاريخ نيز چندين بار مرّمت شده است. بر اين مقبره زيبا، گنبد هرمي فيروزگوني با دوازده ترك بر روي پنج پايه، به عدد ماه هاي سال يا عدد ائمه دوازده گانه وجود دارد كه در نوع خود اثر هنري بس زيبا و در خور توجّهي را فراهم آورده است. سردر ورودي تكيه كه در پيشخوان شمالي قرار گرفته داراي كتيبه اي است به خط ثلث محمد صالح مولوي اصفهاني. نماي بيروني بقعه كه به علت اضافه شدن پيشخوان شمالي، هفت ضلعي مي باشد به صورت طاق نماهايي با لچكي هاي منقوش و كاشي كاري شده چشم را مي نوازد. اتاق هايي در طرفين پيشخوان ورودي و سنگابي مكعب شكل در مقابل اتاق ضلع شرقي قرار دارد.
بنايي آجري به سبك معماري صفوي در جبهه شمالي تكيه كه برخي آن را چله خانه مي نامند از ديگر جاذبه هاي ان تكيه مي باشند.
اين تكيه مدفن بزرگاني است همچون:
مسعود بن عبدا... بيضاوي، عارف برجسته قرن هشتم متوفي 769 هـ .ق
ميرزا حسن خان جابري انصاري مورخ، محقق و اديب متوفي 1376هـ .ق
ملا محمد علي نوري مازندراني عالم و عارف جليل القدر، متوفي 1253هـ .ق
ملا حسن نائيني آرندي عارف كامل و عالم رباني متوفي 1270هـ .ق
جواد مجدزاده صهباي كرماني اديب و فرهنگي، متوفي 1364هـ .ق
کد خبر: ۴۵۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۴
گروه تروریستی "داعش"در عراق و سوریه در سال جاری خلافت خود را از طریق این دو کشور اعلام کرد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه خبری شبکه العالم، گروه تروریستی "داعش"، بر یک سوم از خاک سوریه و مناطقی از عراق تسلط یافته و در سال جاری خلافت خود را از طریق این دو کشور واقع در قلب خاورمیانه اعلام کرد.
روزنامه سعودی الحیات در گزارشی به بررسی وضعیت گروه داعش و معرفی چهار تن از سران ارشد این گروه پرداخت و نوشت: گروه داعش متشکل از هزاران جنگجو از دو کشور سوریه و عراق و جنگجویان خارجی از سراسر جهان است و فرماندهان رژیم بعث صدام از سرکردگان ارشد آن به شمار می روند.
روزنامه الحیات اسامی چهار سرکرده ارشد داعش را به شرح زیر منتشر کرده است:
*ابوبکر البغدادیابوبکر البغدادی سرکرده گروه داعش در سال 1971 در یک خانواده عراقی متولد شد و پایگاههای خبری وابسته به عناصر تروریست و تندرو با ذکر زندگینامه البغدادی نوشته اند که او در دانشگاه اسلامی بغداد درس خوانده است.
رسانه های آمریکایی گزارش داده اند البغدادی پیش از اینکه در سال 2010 میلادی به عنوان سرکرده داعش درعراق تعیین شود، چندین سال در پایگاه بوکا به عنوان یکی از زندانهای آمریکا در جنوب عراق، در حبس بود.
در ژوئن سال جاری، گروه رو به رشد داعش، البغدادی را به عنوان "خلیفه" معرفی کرد و از همه خواست تا به وی اعلام وفاداری کنند.
باوجود اینکه تصاویر اندکی از البغدادی وجود دارد اما یک نوار ویدئوی در ژوئن گذشته از او پخش شد که البغدادی را با لباسهای سیاه و عمامه ای بر سر در یکی از مساجد شهر موصل عراق در حال سخنرانی نشان می داد.
البغدادی ثابت کرده است که در نابود کردن دشمنانش بسیار سنگدل است و هیچ تردیدی برای کودتا علیه هم پیمانان گذشته خود ندارد.
وی پیشتر علیه گروه تروریستی جبهه النصرهِ جدا شده از گروه القاعده در سوریه، جنگ به راه انداخت.
گروه داعش یک کتابچه جدید به دستاوردهای نظامی البغدادی اشاره کرده و به ادعا و زعم خود اصل و نسب وی را به پیامبر اکرم نسبت می دهد.
اسم واقعی ابوبکر البغدادی همان "ابراهیم عواد ابراهیم علی البدری السامرائی" است و آمریکا اعلام کرده است که ده میلیون دلار برای افرادی که اطلاعاتی درباره مکان البغدادی داده یا وی را بازداشت کنند، تعیین کرده است.
* ابومحمد العدنانی"ابومحمد العدنانی" سخنگوی رسمی داعش، در سال 1977 در شهر ادلب سوریه متولد شد. او پیام های مهم گروه داعش از جمله بیان خلافت را که به پنج زبان منتشر شد، به طور عمومی اعلام کرد.
آمریکا امسال العدنانی را تروریست بین المللی توصیف کرد و گفت که او از اولین جنگجویان خارجی است و پیش از اینکه به عنوان سخنگوی این گروه تندرو معرفی شود، با نیروهای ائتلاف تحت رهبری آمریکا درعراق که از سال 2003 میلادی فعالیت داشت، مخالف بود.
پایگاههای خبری وابسته به عناصر تندرو با ذکر زندگینامه العدنانی نوشته اند که نام واقعی او، "طه صبحی فلاحه "است که بسیار اهل مطالعه بوده است.
*ابومسلم الترکمانی"ابومسلم الترکمانی" سرکرده بزرگ گروه داعش در عراق است.الترکمانی سرلشکر پیشین دوره صدام بود. تصور می شود که او مسئولیت استانهای عراق را که داعش بر آن چیره شد، برعهده دارد و هنگام خدمت در ارتش عراق در دوره ریاست جمهوری صدام در اطلاعات نظامی و گارد ریاست جهموری خدمت می کرد.
نام واقعی الترکمانی، "احمد عبدالله الحیالی" است در پایگاه بوکا در عراق حبس بود.
بعثی های دوره صدام برای جنگ با دولت بغداد به داعش پیوسته اند.
* ابوبکر الشیشانیابوعمر الشیشانی از سرکردگان بزرگ داعش است. او درسال 1986 در گرجستان متولد شد و گفته شده وی فرمانده نظامی داعش در سوریه است و مسئولیت عملیات حمله به مناطق گسترده ای از خاک سوریه را که تا مرزهای عراق امتداد دارد، برعهده دارد.
نام واقعی الشیشانی، تارخان باترهیفیلی است. وی به جنگجویانی که سال 2012 با ارتش عراق می جنگیدند، پیوست و برای البغدادی سوگند وفاداری یاد کرد.
افراد مسلح و نیروهای کرد معتقدند الترکمانی مدیریت نیروی اصلی هجومی گروه داعش را بر عهده دارد و اخیرا نیز برای تسلط بر منطقه کردنشین نزدیک مرزهای ترکیه فرمانده یک عملیات هجومی بوده است.
الشیشانی در میدان نبرد حضور مداومی دارد و عکسی از الشیشانی منتشر شده که وی را در حال تحویل خودروهای نظامی نشان می دهد که در عراق مصادره و به سوریه منتقل شده است.
کد خبر: ۴۵۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۳
کارشناس آزمایشگاه کنترل مواد غذایی معاونت غذا و دارو گفت: با شناخت برخی نکات در رابطه با عسل طبیعی می توان نوع طبیعی و تقلبی آن را از هم تشخیص داد
کد خبر: ۴۵۳۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۱۰