اوای دنا:طرح سؤال از رئيسجمهور سرانجام پس از سه سال كشمكش و بازي برخي از نمايندگان با اين كارت، صبح امروز (چهارشنبه) در صحن علني مجلس مطرح شد و رئيسجمهور نيز به همراه جمعي از اعضاي هيئت دولت براي پاسخگويي به اين سؤالها در صحن مجلس حاضر شد.
به گزارش بی باک به نقل از رجانيوز، در اين جلسه، مطهري ابتدا سؤالهاي سؤال كنندگان از رئيسجمهور را از روي يك متن قرائت كرد، اما نتيجهي اين جلسه، تقريباً براي مردم در روزهاي پاياني سال بيفايده بود، چرا كه عمدهي سؤالها، مسئله مردم نبود و نمايندگان سؤال كنندهاي كه بهعنوان نماينده مردم، اين سؤالها را مطرح كرده بودند، گويا بيشتر سؤالهاي خود را عنوان كردند تا سؤالهاي مردم را. همچنين پاسخهاي رئيسجمهور نيز متقابلاً بهنحوي بود كه نوعي واكنش سياسي و كنايه زدن از تريبون مجلس از آن برداشت ميشد.
علي مطهري براي قرائت سؤال از رئيسجمهور پشت تريبون قرار گرفت و با تشكر از رئيسجمهور بهدليل حضور در مجلس بهمنظور پاسخ به سؤال 79 نماينده مجلس، گفت كه قصد سؤال كنندگان تخريب از رئيسجمهور نيست، آنهم رئيسجمهوري كه خدمات زيادي به كشور داشته است، سؤال ما اين است كه چرا در مواردي بر خلاف قانون عمل شده است، و طرح سؤال هم براي اين است كه دولت و مجلس از رسانهها با هم سخن نگويند.
وي با بيان اينكه در برخي موارد خلاف قانون عمل شده است، طرح سؤالهاي خود را آغاز كرد.
مطهري، با يادآوري عدم پرداخت اعتبارات مترو، عنوان كرد كه دولت بايد قانون را اجرا كند، اما رئيسجمهور گفته است كه اعتبارات دو ميليارد دلاري مصوب براي متروي تهران را بهدليل در برداشتن بار مالي و مخالفت با اصل 75 قانون اساسي اجرا نميكند.
وي در خصوص بندهاي بعدي سؤالها، به موضوع محقق نشدن آمارها در خصوص اشتغال و پرداخت سهميه بخش توليد از هدفمندي يارانهها و همچنين تورم ناشي از آن، اشاره كرد.
مطهري در ادامه، به طرح سؤال از رئيسجمهور در مورد ماجراي عزل وزير اطلاعات و تأخير در اعلام حكم ابقاي او بهدنبال دستور رهبر معظم انقلاب و سپس خانه نشيني پرداخت.
وي در توضيح سؤال بعد، به اظهارات رئيسجمهور در مورد در رأس امور نبودن مجلس اشاره كرد. مطهري سپس از رئيسجمهور خواست كه مقداري از وقتش را براي طرح همه سؤالات به او بدهد كه رئيسجمهور با مطايبه گفت، همه وقت ما مال شماست اما رئيس مجلس تأكيد كرد كه آقاي مطهري بر اساس قانون، شما فقط 15 دقيقه وقت داريد.
مطهري، سؤال بعد خود را در مورد محل مصرف بودجههاي فرهنگي عنوان كرد و در توضيح سؤال بعدي، به اظهارات دكتر احمدينژاد در تلويزيون در مورد پوشش اسلامي اشاره كرد و دولت، دولت ليبرالي خواند كه افراد بي بند و بار پيام رضايت دولت را از اظهارات رئيسجمهور در مورد پوشش دريافت كردهاند.
وي، سؤال هشتم خود را به اظهارات رئيس دفتر رئيسجمهور در مورد احياي مكتب ايراني و تأييد آن از سوي رئيسجمهور بر خلاف مخالفت مراجع و علما اختصاص داد.
علي مطهري، بهرغم پايان يافتن وقت قانوني خود پس از طرح اين سؤال بهمدت حدود سه دقيقه با وجود تذكرات منشي و رئيس جلسه به طرح اظهارات خود ادامه داد.
پاسخهاي رئيسجمهور
در ادامه اين جلسه، رئيسجمهور براي پاسخ به سؤالها پشت تريبون قرار گرفت و با عنوان اينكه سؤال حق مجلس است و پاسخگويي نيز حق رئيسجمهور و هيئت وزيران، اضافه كرد كه من آماده بودم قبل از انتخابات مجلس براي پاسخ به سؤالها در مجلس حاضر شوم اما بهدليل اينكه بر نتيجه انتخابات تأثير منفي نگذارد و برخي بخواهند آن را تقصير دولت بيندازند، هيئت رئيسه مجلس صلاح ديد كه در زمان فعلي در مجلس حاضر شويم.
وي همچنين به اين مسئله كه مطهري 20 دقيقه صحبت كرده و اين يعني 30 درصد بيش از وقت خود صحبت كرده است، گفت كه بنابراين ما هم بايد 30 درصد بيش از وقت خود، يعني يك ساعت و 20 دقيقه وقت پاسخگويي داشته باشيم.
دكتر احمدينژاد سپس به ترتيب سؤالهاي مكتوب از موضوع مترو شروع كرد و با يادآوري مجدد خلاف اصل 75 بودن مصوبه مجلس در مورد مترو، تأكيد كرد كه بر اساس نص قانون اساسي، چنين طرحي اساساً قابل طرح در مجلس نبوده است. مجلس به دولت گفته است كه به مترو وام بده، اما محل آن را مشخص نكرده است، در شوراي نگهبان هم رد شده و به مجمع تشخيص مصلحت هم كه رفته است، رئيس كل بانك مركزي نامه رسمي نوشته است كه بودجهاي براي اين مسئله وجود ندارد، آنجا هم دبير مجمع اين مسئله را مطرح كرده است و بعد يكي از اعضاي مجمع گفته است كه اين را مصوب ميكنيم كه اتفاقاً اجرا نشود.
رئيسجمهور خاطرنشان كرد كه كمك دولت به مترو، دهها برابر شده است، هشت برابر دولتهاي قبل، اتوبوس در اختيار شهرداري تهران قرار گرفته و پنج برابر به متروي تهران كمك شده است. مجلس برود نحوه هزينهكرد كمكها را بررسي كند.
وي سپس با بيان اينكه دولت و مجلس دغدغه كلانشهرها را دارند، به پرداخت اعتبارات مترو در ساير كلانشهرها اشاره و سپس بيان كرد كه بارها بدهي شهرداري تهران به بانكها امهال شده است، آيا بهتر نبود كه بهجاي اينهمه فشار به دولت، سري ميزديد و ميديديد كه اعتبارات پرداخت شده چگونه و كجا هزينه شده است؟
رئيسجمهور در پاسخ به سؤال مربوط به آمارهاي اشتغال، با آمارهاي بانك مركزي و مركز آمار ايران استناد كرد.
وي در پاسخ به سؤال در مورد هدفمندي يارانهها، به رشد اقتصادي سال 90 اشاره كرد و گفت كه به اعتراف دوست و دشمن، دولت بهترين عملكرد را در اجراي قانون هدفمندي يارانهها در سختترين شرايط و فشارهاي خارجي داشته است.
احمدينژاد ادامه داد: دولت بيشترين كمك را به بنگاهها كرده است و بر اساس قانون مصوب مجلس، دولت به بنگاهها كمك ترجيحي كرده است.
وي سپس گفت: شما در قانوني كه تصويب كرديد، براي سازمان هدفمندي مجمع عمومي تعيين كرديد كه اسم رئيسجمهور در آن نيست، حالا سؤالش را از رئيسجمهور ميپرسيد. موضوع ارز هم ربطي به هدفمندي نداشت كه در آينده، آن را با مردم در ميان خواهم گذاشت.
احمدينژاد در پاسخ به سؤال طراحان سؤال در مورد خانهنشيني، با خنده گفت كه اين وصلهها به دولت نميچسبد اما زندگي من نشان ميدهد كه با عمل، بيان درست و منطقي از ولايت دفاع كنم و نشان دهم كه اين نظام، نظام مهرباني، تلاش و همبستگي است. در تمام دولت، حتي يك روز هم كار تعطيل نشده است.
وي، در پاسخ به سؤال پنجم گفت كه ما با استدلال مطلبي را مطرح كرديم، شما هم با استدلال پاسخ دهيد. آيا براي رئيسجمهور اين مقدار هم آزادي بيان قائل نبايد قائل شد؟
رئيسجمهور در پاسخ به سؤال در مورد تشكيل ديرهنگام وزارت ورزش، اظهار داشت: من آنچه را كه شما تصويب كردم، ميخوانم، نوشتهايد از تاريخ تصويب قانون، وزارت ورزش و جوانان تشكيل ميشود. وي ادامه داد كه 30/10/89 اين قانون به ما در حالي ابلاغ شده است كه 10 روز قبل ادغام شده است. يكجا شما ميگوييد كه اول شرح وظايف را بدهيد، بعد ادغام كنيد، يكجا ميگوييد كه اول ادغام كن، بعد شرح وظايف بده. همچنين شما نوشتهايد كه ادغام شود، آيا ما جلوي قانون را گرفتيم؟ پرسيدهايد كه چرا نامه غير معمول زديد، آيا رئيسجمهور نميتواند چند ابهام اين قانون پر از ابهام را مطرح كند. شما از زمين و زمان انتقاد ميكنيد، كسي چيزي نميگويد، حالا ما يك سؤال ميپرسيم، اينگونه ميشود.
وي در پاسخ به سؤال در مورد محل مصرف بودجههاي فرهنگي كشور گفت: اولا تخصيص نيافتن كامل بودجههاي فرهنگي بهدليل تحقق نيافتن درآمدها بوده است، ثانيا مگر من در شوراي عالي استانها هستم كه جواب بدهم، بودجههاي فرهنگي كجا خرج شده است؟ شما ديوان محاسبات را داريد، بايد من از شما بپرسم كه با وجود اين ديوان و حضور شما در شوراهاي برنامهريزي استانها كجا خرج شده است. متولي هزينه بودجههاي فرهنگي، شوراي برنامهريزي استانهاست كه رئيسجمهور در آن، حضور و نقشي ندارد.
رئيسجمهور در پاسخ به سؤال در مورد نحوه عزل وزير اطلاعات در زمان مأموريت سنگال گفت: چه كسي به وي اين مأموريت را داده بود؟ شما داده بوديد؟ اصل 136 قانون اساسي اختيارات رئيسجمهور است، آيا رئيسجمهور براي اختياراتش بايد بازخواست شود؟
وي در پاسخ به سؤالي در مورد اظهاراتش در مورد پوشش گفت: آقاي مطهري نظراتش را مبسوط مطرح كرد، اما بگذاريد خودماني صحبت كنيم. چرا هر مشكلي پيش ميآيد، گردن مردمي مياندازيم كه من و شما را سر و كار آوردند. ما ميگوييم به مردم سخت نگيريم و توهين نكنيم، البته اگر كسي بهطور سازمان يافته ميخواهد اخلال كند، دستگاه قضايي برود كار امنيتي و قضايي كند. اما كار فرهنگي با بگير و ببند نميشود.
احمدينژاد گفت: بگذاريد يك شوخي كنيم، چرا وقت انتخابات و 22 بهمن سراغ برخي تيپها و افراد برويم و آنها را در رسانهها و جلوي دوربين ميآوريم ولي تا تمام ميشود، آنها را محكوم كنيم، يك تناقض است. نبايد اينقدر به دختر و پسرها گير بدهيم. همچنين، آيا خود شما و بنده، گناه نكردهايم؟ كاري نكنيم كه مردم بگويند واعظان كاين جلوه در محراب و منبر ميكنند، چون به خلوت ميروند آن كار ديگر ميكنند. در عين حال، آخرش اين است كه آيا رئيسجمهور حق اظهارنظر هم ندارد؟ اگر اينطور باشد، ميشود به خود شما هم گفت كه چرا اظهارنظر ميكنيد. مگر با يك اظهارنظر قرار است، كشور بههم بريزد؟
رئيسجمهور در پاسخ به سؤال آخر اظهار داشت: ما را متهم به تحريك تعصبات قومي عليه ايران كردهاند، لابد جنگ هشت ساله، فتواي قتلها، دريغ كردن پول نفت از ملت فلسطين و... هم بهخاطر حرفهاي ماست.
احمدينژاد اضافه كرد: وقتي ميگوييم ايران، منظور يك قوم و نژاد خاص نيست، ايران يعني شيعه علوي و اسلام ناب محمدي.
وي ايران را يك گلستان از اقوام متنوع دانست و با برشمردن برخي از خدمات دولت در بخشهاي سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي گفت: به نظر شما پاك بودن، خدمتگزاري، دفاع از ملت، مبارزه با فساد، ايستادگي بر عدالت، هستهاي كردن ايران، پيشرفت علمي و... انحراف است؟ اگر اينطور باشد، اكثريت ملت ايران و اكثر اعضاي حاضر در اين جلسه هم در اين خط هستند.
احمدينژاد با يادآوري تعاريف بينظير پيامبر اسلام در مورد ايرانيان، بيان داشت: لابد ميخواهيد بگوييد كه نعوذ بالله اين تعاريف هم تحريك قوميتي بوده است.
وي ادامه ادامه داد: ما از اول گفتهايم كه براي عدالت آمدهايم و مقام معظم رهبري نيز تأييد كردند كه دولت قطار را به ريل بازگرداند. چرا بهعنوان يك اظهارنظر كه گفتهايم "ايران" بايد بازخواست شويم، پس چه بگوييم، بگوييم "انگليس"؟ شما هم ايران را دوست داريد و دوست داشتن ايران، عين انقلابي و حزب اللهي بودن است. ايران را كنار بگذاريم، كجا را بچسبيم. خدا هم ايران را دوست دارد، مردم ايران مقابل دنيا ايستاده و حرف ولايت را ميزنند. اگر در مقابل اتهامات سكوت ميكنيم، به معناي تأييد آنها نيست. اگر سكوت ميكنيم، به معناي تأييد اتهامات نيست، بلكه براي حفظ مصالح است.
رئيسجمهور در ادامه با يادآوري اصل 88 قانون اساسي كه به استناد آن، اين سؤال مطرح شده است، گفت: سؤال بايد در مورد وظايف باشد، بين خود و خدا، كداميك از اين سؤالها در مورد وظايف بود، يا در مورد اختيارات بود، يا اظهارنظرهاي رئيسجمهور و برخي هم بدون ربط.
وي همچنين گفت: شب عيد است، ميشود از مجلس هم انتقاد كرد يا خير، آقاي رئيس ميتوانيم بگوييم يا خير.
رئيسجمهور ادامه داد: چه كسي قانون خدمات كشوري را تغيير داد كه ديوان محاسبات و مجلس و برخي دستگاههاي ديگر را از شمول آن خارج كرد؟ آيا ميشود با قانون عادي، قانون اساسي را دور زد؟ نميشود مصوبات دولت را يكطرفه لغو كرد. ميشود با فشار دادن يك دكمه، فوق ليسانس شد؟ آييننامه داخلي مجلس براي اداره داخلي مجلس است، ميشود در اين آييننامه براي ساير قوا تعيين تكليف كرد؟
وي افزود: در همين مجلس، ما متهم به تخلف يك ميلياردي در زمان انتخابات شديم و رئيس ديوان محاسبات در روز پنجشنبه ممنوعيت تبليغات انتخابات اعلام كرد كه دولت تخلف كرده است، بعد معلوم شد كه اينچنين نبوده است.
احمدينژاد با اشاره به اظهارات يك نماينده كه بايد تابوي سؤال از رئيسجمهور شكسته شود، گفت: رئيسجمهو ركه كف خيابان است و توهين به او هيچ مدال شجاعت نميخواهد، اگر كسي جرأت دارد، يك كلمه يه ديگران بگويد، تا ببيند، آقاي جوانفكر چه ميكشد؟
وي با طرح اين مطايبه كه در گذشته يك نفر ارباب بود و بقيه رعيت، اما اكنون، ظاهرا همه ارباب و ظاهرا دولت رعيت شده است.
رئيسجمهور همچنين گفت كه ظاهرا براي شكايت از شما بايد به خود شما شكايت كنيم، در حاليكه مسئوليتها فرصت خدمت است و چهار سال به سرعت ميگذرد، دسته بازي و گروه بازي تا وقتي بازي است، خوب است اما اگر قرار شد كه بر مسائل كشور اثر بگذارد، خوب نيست.
وي تصريح كرد كه روزها خواهد گذشت، مبادا فرصت خدمت براي تثبيت قدرت استفاده شود.
او ادامه داد: اين دولت حتي ضعيفترين قوانين را بهخوبي و با كمترين آسيب مديريت كرده است، مجلس از همه ظرفيتهاي قانوني و فراقانوني براي كنترل دولت استفاده كرده ولي آيا با دستگاههاي ديگر هم همين رفتار شده است؟
احمدينژاد اظهار داشت: سؤالهاي امتحاني كه براي ما مطرح كرديد، خيلي سخت نبود و به نظرم طراح سوال از همانها بود كه با دكمه فوق ليسانس شد، ما همه سؤالها را نوشتيم و اضافهتر هم نوشتيم، حالا كه ميخواهيد نمره بدهيد، كمتر از 20 بدهيد، بيمعرفتي است.
رئيس مجلس در ادامه با تشكر از رئيسجمهور گفت كه در زدن اصل 138 حرف دقيقي نيست. در مورد اصل 75 هم قانوني كه فرآيند تصويب را طي ميكند، بايد اجرا شود.
کد خبر: ۵۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۲۴
اوای دنا:روزی رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد. پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید: ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی، آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟
عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت:...
1- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.
2- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم.جام/
کد خبر: ۵۶۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۹
اوای دنا:چکار داری به فرزندت بگویی که تشنگی خدمت ، جای خود را به شیفتگی قدرت داده است؟ چکار داری برایش بازگو کنی که برای چهار روز نشستن بر روی یک صندلی چه کار ها که نمی کنند و چه تهمت ها و انگ ها که نثار خلق الله نمی کنند؟ چکار داری بگویی که بعضی ها آنقدر دروغ تحویل مردم داده اند که حتی آبروی نداشته دروغ را هم برده اند؟! چکار داری بگویی که از ارزش هایی که علی ات به قربان آنها رفته ، چه دکان هایی علم شده است؟
سلام مادر ! سلام ننه علی ! سلام اسطوره مهربانی !دیروز خبر آمد که بالأخره پیش فرزند شهیدت رفتی ؛ نه این که از او دور بوده باشی و حالا به او برسی ، نه! تو در تمام سال هایی که پسرت آسمانی شده بود ، در زمین ، کنارش بودی و ماندی و خانه که چه بگویم ، کلبه ات را در کنار آرامگاه شهیدت بنا کردی و شب و روزت را در کنار جوان شهیدت به سر کردی تا تجسمی از مهرمادری باشی در روزگاری که مهربانی ها به حراج روزمرگی ها رفته و رو به افسانه شدن گذاشته اند.نمی دانم در آن شب های سرد زمستانی و در آن روزهای داغ بهشت زهرای تهران ، با "قربانعلی" ات چه نجواها کرده ای و در میانه اشک های مادرانه ات با او چه ها گفته ای.این را نیز نمی دانم حالا که به وصال فرزند دلبندت رسیده ای و بعد از سال ها که سنگ قبر او را بغل می کردی ، اینک خودش را در آغوش گرفته ای ، به او چه ها خواهی گفت و داغ غربت سالیانت را چگونه برایش روایت خواهی کرد ؛ نباید هم بدانم ؛ حرف های مادری و فرزندی ، رازهایی دوست داشتنی بین خودشان است و بس!اما ننه علی ! تو را به آن سال های فراق و به آن قرآن درشت خطی که بارها در کلبه ات ختمش کردی ، قسمت می دهم هر چه به شهیدت می گویی بگو ، اما حال و روز ایرانی که علی تو و علی های دیگر برایش فدا شدند را برایش باز مگو! بگذار روحشان آزرده نشود.
به پسرت نگو که او و همرزمانش هر چه رشته کرده بودند را عده ای دارند به اسم همان شهیدان پنبه می کنند! نگو که چنان دارند جوانان را از اسلام عزیز می رانند و بدان بدبین می کنند که میسونرهای مسیحی هم نتوانستند چنین کنند؟چه نیازی هست اوقات قربانعلی را تلخ کنی و به او بگویی که با یاران انقلاب چه ها که نکرده اند؟! احتیاجی هم نیست درباره تازه به دوران رسیده هایی که حتی خدا را هم بنده نیستند به او چیزی بگویی. ناراحتش نکن ننه علی! نگذار فرزندت بفهمد که هنوز که هنوز است ، خیلی ها در سر زمین ش می میرند ، فقط به خاطر این که یک مشت اسکناس ندارند. هنوز کودکان معصوم سر زمین ش ، تا نیمه شب در چهار راه ها فال و گل مریم می فروشند و در حسرت یک جفت دستکش قرمز رنگ اند تا نوک انگشتانشان از فرط سرما کرخت نشود. نگذار متوجه بشود که زنان و دختران زیادی تن می فروشند و نان می خرند؛ به غیرت پسر برومندت بر می خورد.
مادر جان! بی خیال این باش که به علی ات بگویی مردمی که برای رفاه شان جنگیده ، برای دادن نامه درخواست چندرغاز مساعده ، مجبورند کیلومترها پشت ماشین رؤسا بدوند و نفس نفس زنان ، نامه را به داخل ماشین شان بیندازند و بعد هم چشم به در بدوزند که جواب نامه شان کی خواهد آمد؟تو را به خدا نگو جوان هایی مانند علی ات که روزگاری شاه بیرون می کردند و دماغ صدام بر خاک می مالیدند ، کرور کرور گرفتار تریاک و هروئین و کراک و شیشه و اکس و کوفت و زهرمار شده اند تا روزگارشان بین نئشگی و خماری بگذرد.مهربان مادر! چکار داری به فرزندت بگویی که تشنگی خدمت ، جای خود را به شیفتگی قدرت داده است؟ چکار داری برایش بازگو کنی که برای چهار روز نشستن بر روی یک صندلی چه کار ها که نمی کنند و چه تهمت ها و انگ ها که نثار خلق الله نمی کنند؟ چکار داری بگویی که بعضی ها آنقدر دروغ تحویل مردم داده اند که حتی آبروی نداشته دروغ را هم برده اند؟! چکار داری بگویی که از ارزش هایی که علی ات به قربان آنها رفته ، چه دکان هایی علم شده است؟ چه کار داری از آزادی و ... .اصلاً از آب و هوا برایش بگو ... نه! این را هم نگو! علی و یاران شهیدش حتماً ناراحت می شوند اگر بدانند مردمشان با هر دم و بازدمی ، کلی سرب و دی اکسید کربن و ذرات معلق و ... تنفس می کنند؛نگو که مبادا یاد خاطرات بمباران شیمیایی زمان جنگ بیفتند و خاطر نازنینشان آزرده شود.ننه علی! مادر اسطوره ای سر زمین مادری من! اصلاً از ما و از کارهایمان هیچ به علی نگو! دلش می شکند،بگذار روحش آسوده باشد.نگذار حلاوت دیدار مادر با تلخی کارهای ما کم رمق شود... .
آه ...! چه می گویم من ننه علی! لابد داری شماتتم می کنی که "پسر! مگر یادت رفته که شهیدان زنده اند و می بییند و می شنوند و اصلاً شهید نامیده شده اند چون شاهد مایند." و ادامه می دهی: "فکر می کنی اگر من هیچ نگویم این ها هم هیچ نخواهند دانست؟"راست می گویی ننه علی! بر من ببخش! نگرانم، نگران علی های دیگر این ملک و فرزندان شان. می ترسم کاسه صبر شهیدان به سر آید و شکایت مان را بی هیچ گذشتی نزد خدا ببرند که "خدایا ببین! ما رفتیم و عزیزترین متاع مان که جانمان است را برای دین و میهن و ناموس این ها دادیم و به خون خود غلتیدیم و حال اینان به اسم ما چه ها که نمی کنند و چه مفسده ها که به نام مصلحت مرتکب نمی شوند و چه آبرویی که از دین خودت نمی برند؟خدایا! به عذابی سخت گرفتارشان کن و تاوان خون سرخ مان را از ایشان بگیر که سخت آن را هدر دادند."راستی ننه علی ! فردای قیامت که علی تو و شهیدان دیگر چشم در چشم ما دوختند و گفتند: "بعد از ما چه کردید؟" چه خواهیم گفت؟ اصلاًچه داریم که بگوییم؟ بگوییم که بعد از شما افتادیم به جان هم ؛ هزار گروه شدیم و هزار کیسه دوختیم و هزار بیراهه رفتیم و کلاً یادمان رفت که حتی نفس کشیدن هایمان را هم مدیون کسانی هستیم که به خاطر ما از نفس افتاده اند و شد آنچه نباید می شد؟!خوش به حالت ننه علی! و خوش به حالتان شهدا که رفتید و این روزهای تلخ را ندیدید!آدم حتی رویش نمی شود که بگوید : شهیدان شفاعت مان کنید!
منبع:عصرایران
کد خبر: ۴۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۰۴
اوی دنا-بهرام پارسا:ما درشهرهای دهدشت ولیکک وچرام وسوق وبخشهای چاروسا ولنده و دیشموک و سرفاریاب وممبی و...بهترین وزیباترین مردم را داریم اصالت وفرهنگ وتاریخ وهویت این مردم افتخاری است برای من وشما .
پس خدایا آنچه شایسته وبایسته ی ماست به ما ببخش . خدایا تورا به وحدانییتت قسم میدهم به هیچ انسانی این توانایی وقدرت را نده که انسانی دیگر را برده وبنده ی خود سازد زیرا تو انسانها را مختار و آزاد آفریده ای وآنها را جانشین خود در زمین قرار دادی .
خدایا به خودت قسمت میدهم انسانهایی راکه در هر پست ومقام ومنصبی هستند و نمیگذارند مخلوقات تو در آسایش آرامش زندگی کنند وخوش باشند و آزادانه واز روی تعقل وتفکر انتخاب کنند با عدالت خود با آنها رفتار کن و آنها را روسیاه بفرما .
خدایا به ما کمک کن که ما بنده های تو خودمان تصمیم بگیریم واین تصمیمان عاقلانه باشد وعاقلانه و آگاهانه انتخاب کنیم ،وسرنوشتمان را خودمان رقم بزنیم چون آن پیر فرزانه فرمودند : میزان رای ملت است .نه اینکه یه عده به زور وکلک وتزویر واستفاده از پست ومقامشان وبا تهدید سرنوشت بنده های تو را مشخص کنند .
کد خبر: ۴۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۲۹
اوای دنا-اکبرجوشن:رنج نامه ای از شهر وبخشم به همراه یک نصیحت ناقابل برای عزیزان بزرگواری و موحد..عرض سلام و احترام خدمت نماینده فعلی(جناب آقای بزرگواری) و همچنین نماینده 4دوره قبل شهرستان (جناب آقای موحد) عزیزانی که نمایندگان فعلی و سابق این بخش و شهر(بخش چاروسا و شهر قلعه رئیسی) بودند. رنجنامه ای از شهر و بخشم به همراه یک نصیحت برایتان دارم که خواندنش خالی از لطف نیست !!!
قلعه رئیسی محرومترین و مظلوم ترین شهر استان و حتی کشور با یک خیابان اصلی فاقد ابتدایی ترین امکانات شهری و حتی روستایی،شهری فاقد یک زمین ورزشی فاقدبیمارستان (خیلی زیاده یک درمانگاه هم کفایت میکنه!!!)شهری، داری شرایط آب وهوایی بسیار عالی اما فاقد فضای سبز وحتی یک پارک کوچولو.شهری که فقط یک قسمت آن موبایل آنتن میده آن هم از نوع همرا اولش.
شهری که در 24ساعت، 12ساعت برق نداره شهری که جوانان و تحصیل کردگانش باید تا آخر عمر حسرت ایرانسل، اینترنت و کافی نت را به همراه داشته باشند شهری که دارای یک خودپردازه که در طول هفت روز هفته خرابه شهری که هنوزم به امید اینکه یک روز گاز کشی میشود مردمانش سرخوش هستند.
شهری که مسولانش با کمک نماینده محترممان در مجلس آب شیرینش را گرفتند شهری که مردمانش با اولین پولی که از یارانشان گرفتند مجبور شدندیک دستگاه آب تصفیه کن بخرند!!!!شهری که مسولانش اهل انجا نیستند یاهم اگر هستند خانه وکاشانشان یا در مرکز استان یامرکز شهرستانه و به قول معروف مدیران پروازی محسوب میشوند حتی مسول داروخانه به اصطلاح شبانه روزی اما در اصل نصف روزیش!!!شهری که دانش آموزانش،بیمارانش و.... نقش موش آزمایشگاهی مسولین استانی ست وجایی ست برای تجربه اندوزی معلمان و پزشکان تازه کاروکارآموز!!! شهری که دبیرستان پسرانه ودخترانش سالهای سال است به علت نبودن دبیر از داشتن رشته ریاضی فیزیک محروم است!!!!!!!!!!!!!شهری که خود شما سروران گرامی(جناب موحد،بزرگواری ) نه برای خدمت وعمرانی وگره گشایی از کار مردمانش بلکه بیشتر برای مراسمات شادی وعزا آنهم فقط برای لیدرهای محترمتان آمده اید وخوب میدانید که من چه می گوییم.
اصلا اصل موضوع یادم رفت چه میخواستم بگویم آهان یادم امد میخواستم یک نصیحت کوچکی این عزیزان (موحد وبزرگواری)را بکنم میخواستم بگویم که عزیزان من که میخواهین به قلعه رئیسی و بخش چاروسا برای دادن شعارهای تکراری وجذب آرا(بهتره بگم گدایی رای و تجارت آرا ) چون قبلا دیدم که بعضیا با پول و بعضیا هم التماس و زاری رای جمع می کردن بعضیا که در فلان استان در ستادهایشان ایرانسل میدادن و بعضیا که برای جمع آوری پول پوستر و اجاره ستادشان به در این خانه و آن خانه میرفتند تا پول جمع کنند!!!شرفیاب شوید.
میخواستم بگویم که بی جهت گول لیدرها و افراد دوروبرتان را نخورید و بی خودی به زحمت نیفتید و به آنجا (چاروسا و قلعه رئیسی) نروید که الان فقط مشتی پیرمرد وپیرزن و بچه های خردسال در انجا نیست چون مردان وجوانان این شهر وبخش دراین هوای سرد زمستانی در شهرهای خوزستان بوشهر و شیراز مشغول به کارگری وبدبختی هستند همان هایی که شما دو عزیز بزرگوار 20سال است که قراربوده برایشان در مجلسی که نماینده شان هستید بودجه و اعتبارات بگیرید که برایشان کارخانه وشرکت بزنید همان هایی که قرار بود برایشان از طریق قدرتتان در مجلس وام کم بهره بگیرید که برای خودشان و زن و بچه هایشان شغلی دست و پا کنند همان هایی که قرار بود برای خود وخانوادشان بیمارستان احداث کنی که مجبور نشوند هفتاد کیلومتر تا مرکز شهرستان برای یک سرماخوردگی بروند همان هایی که قرار بود برای فرزندانشان امکانات آموزشی و ورزشی فراهم کنیدو هزار ویک حرف نگفته دیگر.....................
عزیزان من بهتر است برای جمع آوری یا همون گدایی آرا مقصده تان را عوض کنید و به سمت خوزستان بوشهر وشیراز بروید به شما عزیزان قول میدهم (قول من ازجنس قولهای شما نیست ) تعداد جمعیت کارگرانی که از قلعه رئیسی و چاروسا در آنجا مشغول به کار هستند سه برابر جمعیتی است که هم اکنون در این شهر وبخش ساکن هستد (البته میدانم خودتان نیز به این مسئله واقف هستید)
پس برای اینکه جان شیرین خود و همراهان گرامیتان را به خطر نیندازید واز جاده صعب العبور چاروسا (که همیشه قول درست کردنش را می دادین) عبور نکنیند و هم اینکه چهره مردمان روستایی مظلوم و محروم آن منطقه را نبینید بهتر است که به آنجا نرویید چون هر لحظه احتمال دارد وجدان های همیشه خوابتان یک لحظه بیدار شوند که (بعید میدانم ) و بدانید که دارید چه ظلمی بر مردم این منطقه میکنید و قول و وعده های قبلیتان یادتان نیاید همان بهتر که برای گدایی و تجارت آرا راهی چاروسا و قلعه رئیسی نشوید!!! باتشکر وقدردانی صمیمانه از شما دو سید عزیز و محترم
کد خبر: ۴۵۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۲۴
اوای دنا: گفته مي شود بر اساس دستور هيئت دولت به وزيران جهاد کشاورزي ، تعاون، کار و رفاه اجتماعي، نيرو، اقتصاد و نيز سازمان محيط زيست و بانک کشاورزي، هرکدام از اين مسئولان دولتي بايد يکي از معاونان خود را به استاندار کهگيلويه و بويراحمد معرفي کنند تا با برگزاري جلسه اي در اين استان مصوبه اي براي خروج زمين هاي ملي فاقد ارزش حفاظتي از محدوديت هاي قانوني تهيه و با اختصاص اين زمين ها به ايجاد اشتغال، ۲۵ هزار شغل جديد در استان ايجاد شود.
کد خبر: ۴۵۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۲۳
اوای دنا:حجت الاسلام نظری یکی از کاندیدای دوره ی نهم مجلس شورای اسلامی در ادامه ی سفرهای انتخاباتی در میان جوانان هوادار خود درمسجد جامع شهر لنده حضور یافت و بیانات مهمی را ایراد فرمودند، ایشان ابتدا فرارسیدن دهه مبارک فجر را به جمع حاضر و کلیه هموطنان تبریک عرض نمودند و بیان داشتند امروز گرچه مصادف با شهادت امام حسن عسکری علیه السلام است بنده به نوبه ی خود این مصیبت عظما را به عموم شیعیان عالم تسلیت عرض مینمایم ولی دو مناسبت دیگر هم داریم که بسیار حائز اهمیت و مبارک و میمون هستند یکی اغاز امامت حضرت ولی عصر علیه السلام و دیگری 12بهمن یعنی سالروز ورود امام خمینی ره به کشور عزیزمان که جادار به صورت اساسی به این دو موضوع بپردازم و این تقارن را به فال نیک گرفته و تبریک عرض مینمایم همه ی ما به کرات این حدیث را شنیدیم که انتظار فرج افضل عبادات است ولی بعضی تصورشان این است که در عصر غیبت انتظار یعنی زانوی غم بغل گرفتن و گوشه ای نشستن ودر مقابل زور گویان و گردنکشان سکوت کردند تا دنیا غرق مفاسد و انوقت فرجی اتفاق و گرفتاری ها حل شود در حالیکه این تفکر کاملا غلط بوده و منتظر واقعی کسی است که مدام در حال تلاش و کوشش و جهاد در راه خدا باشد و حضرت امام خمینی ره نمونه ی کاملی از انسان منتظر بود و از نظر بنده منتظر واقعی حضرت امام بوده و انقلاب اسلامی و حرکت امام را ترجمان ظهور و مسیرش را راه انبیاء و اولیاء الهی دانسته و زمین ه ساز ظهور میدانم یعنی امام برخلاف نظر بعضی معتقد بود باید با تلاش و کوشش وجهاد در مقابل ظلم و ستم قیام کرد و حتی در صورت امکان حکومت بر مبنای نظریه ولایت فقیه تشکیل داد تا زمین ه ی ظهور فراهم گردد وبه لطف خدا هم موفق شد. حالا باید ما از میراث امام به نحو احسن پاسداری کنیم تا انشالله مدیریت انقلاب امام با سکانداری شاگردش حضرت ایت الله خامنه ای به دست امام زمان صاحب اصلی اش سپرده شود حالا وظیفه تک تک ما چیست؟
وظیفه این است که گوش به فرمان رهبری معظم در عین اختلاف سلیقه با تکیه بر مشترکاتمان هر کس وظیفه ی فردی و اجتماعی خود را به شکل مطلوب انجام بدهد یکی از رخدادهای اجتماعی انتخابات است که احاد ملت در محصول آن شراکت دارند و باید اگاهانه و بدون حب و بغض در آن شرکت نمایند که بنده تذکرات لازم را در خصوص سلامت اخلاقی انتخابات در جمع مردم لیکک بیان داشتم و از طریق رسانه های نوشتاری در اختیار همگان قرار گرفت و مجددا خواهشم میکنم با عقل و منطق با در نظر گرفتن هزینه های که ما ملت برای انقلاب دادیم یعنی خون شهداء و ایثارگری جانبازان و خانوادهایشان و شکنجه و زندان رفتن ها در نظرمان باشد و با دقت گزینه مورد نظرمان را انتخاب کنیم واز تخریب سایرین خودداری کرده و فقط برنامه ها و توانایی های خودمان را معرفی نمائیم .
بنده به دلیل انتقاد جدی به عدم پیشرفت حوزه ی انتخابی وارد صحنه رقابت ها شدم شما ببینید استان های کشور سه دسته هستند توسعه یافته در حال توسعه و یا فاقد توسعه جایگاه استان ما و علی الخصوص حوزه ی انتخابی ما کجاست؟؟؟ جواب واضح است. در تمام ابعاد فاقد توسعه یافتگی هستیم نزدیک 23% طبق امار رسمی بیکاری داریم رشد اقتصادی ما 8 دهم درصد است و در میان استانها رتبه 29 را داریم.
نه توسعه اقتصادی یافتیم در حالیکه منابع ومعادن عظیمی داریم از قبیل نفت. گاز. اکسید الومنیم. سلستین . منیزیم . فسفات . انواع سنگ و....... همچنین جنگل خوب و خاک مساعد و اب فراوان. نه توسعه علمی داریم در حالیکه جوانان ما علیرغم مشقتهای زیاد از لحاظ استعداد و از لحاظ کمیت تحصیل کرده ها در میان دیگر استان ها جلوتر هستند وبه دلیل عدم امکانات مناسب اکثر نخبگان ما مهاجرت کردند و به تبع ان از توسعه فرهنگی ورزشی هم باز ماندیم گیر کار کجاست؟؟؟
من که نمیتوانم جزء ناکارآمدی مسئولین در طول تاریخ انقلاب در این استان و ضعف نظارت نمایندگان دلیلی یافت کنم منابع و معادن که داریم نیروی انسانی با استعداد عالی که داریم مسئولین عالی رتبه نظام که حمایت میکنند و رهبری فریاد میزند پس چه دلیل دیگه میتواند داشته باشد؟ البته این به معنی این نیست که هیچ خدمتی نشد ولی این خدمات در شان مردم و نظام نیست بعضی ها مختصر کارهای نظیر برق و اب رسانی وبهداشت ضعیف و جاده های پر از معایب را خدمات ارزشمند خود و نظام میدانند در حالیکه به نظام ظلم کرده و ضعف و ناکارآمدی خود را به پای نظام میگذارند.
نه اقا نظام ودر راس ان رهبری از کم کاری ها و عدم محرومیت زدایی بعد از33سال ناراضی است و گله دارد و مدام پیام میدهد ولی گویا مدیران و مسئولین استان گیرنده شان به سمت جای دیگه تنظیم است ضعف اساسی ما این است که گوش به فرمان رهبری نیستیم.
چرا باید جوانان ما حمایت نشوند یک خانمی به من مراجعه کرد گفت رتبه سوم جهانی کاراته را کسب کردم امان از این... اگر حتی تربیت بدنی استان هزینه یه بلیط هواپیما به من داده باشه بچه کلاس ابتدایی ما هلیکوپتر بدون دم ساخته و اختراع کرده کوچکترین حمایتی نشد وضع بهداشتی ما چگونه است در کمال تاسف معاون فرماندار و رئیس ستاد انتخابات این حوزه در نماز جمعه دچار حمله قلبی شد حتی یه امبولانس کنار جماعت چند صد نفری وجود نداشت بعد که ایشان را با خودرو شخصی مردم به تنها بیمارستان شهر انتقال دادند با کمال تاسف گفتند اکو بیمارستان خراب است مثلا مرکز شهرستان است!!!
شما نگاه کنید وضعیت جاده ها را در همین جاده ی دهدشت سوق لنده تا انجا که من یاد دارم بیش از 120 نفر تلفات جانی به دلیل وضع نامناسب جاده دادیم چه مشکلی برای تعریض 30کیلومتر راه وجود دارد در حالیکه در تهران و اصفهان ظرف یکسال 30 کیلومتر تونل میزنند؟؟؟
مدیران و نمایندگان استان سرشان به چی گرم است لطفا بگویند ملت بدانند. میگویند وزارت نیرو بخشنامه کرده از ورودی های سد مارون کسی حق برداشت اب ندارد این چه حرفی است؟ مگر مردم این شهرستان انسان نیستند که اب سر زمین انها باید در اختیار دیگر استانها باشد و خودشان حق استفاده نداشته باشند؟؟؟
البته بنظر من ما توسعه سیاسی انهم بصورت غلط و افراطی یافته ایم برای انتخاب یک نماینده همه مغز متفکر شدن و زیر بار هیچ حرف حسابی هم نمی روند و بجان هم میفتند و درگیر می شوند وبداخلاقی میکنند گویا دنیا به اخر رسید است خداوند توفیق بدهد همه ی ما به وظیفه ی مان خوب عمل کنیم وبا عمل صحیح و تلاش فراوان منتظر واقعی باشیم.
کد خبر: ۴۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۱۷
اوای دنا :خاطره ای از زبان همسر شهید مهدی باکری«بهش گفتم: توي راه كه برمي گردي، يه خورده كاهو و سبزي بخر. گفت: من سرم خيلي شلوغه مي ترسم يادم بره، رو يك تيكه كاغذ هرچه مي خواي بنويس، بهم بده.
همان موقع داشت جيبش را خالي مي كرد، يك دفترچه يادداشت و يك خودكار درآورد گذاشت زمين برداشتمشان تا چيزهايي كه مي خواستم تويش بنويسم، يك دفعه بهم گفت: ننويسي ها! جا خوردم.
گفت: اون خودكاري كه دستته مال بيت الماله! گفتم: من كه نمي خوام كتاب باهاش بنويسم. دو يا سه تا كلمه كه بيشتر نيست. گفت: نه! كم و زياد فرق نمي كنه، بيت الماله!»
..................................................
کد خبر: ۴۱۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۱۳
اوای دنا-اسدا... رباني مهر:تاريخ در حال تكرار است، ديروز ابولهب و مشركان قريش بودند و امروز اوباما و سران رژيم صهيونيستي؛ ديروز فشار بر مسلمانان بود در درهاي به نام (شعب ابيطالب) و امروز تحريم مسلمانان است در سرزميني بزرگ و پرافتخاري به نام (ايران اسلامي)؛ ديروز مشركان قريش، مسلمانان را حتي از خريدن آذوقهاي براي گذران زندگي تحريم ميكردند و امروز نيز غربيها با تحريمهاي خود سعي دارند ايران اسلامي را از رسيدن به تكنولوژي محروم كنند؛ ديروز كفار عهدنامه امضا ميكردند كه بايد قريش ارتباط خود را با مسلمانان قطع كنند، با آنها پيوند زناشويي و معامله نكنند، امروز نيز آمريكا و رژيم صهيونيستي قطعنامه صادر ميكنند كه نبايد هيچ كشوري با ايران ارتباط داشته باشد. اگر ديروز كفار عليه مسلمانان عهدنامه امضا ميكردند و داخل كعبه ميانداختند امروز هم قطعنامه مينويسند و در يك نهاد بينالمللي چون سازمان ملل مياندازند. هر چند ديگر امروز سازمان بينالملل نيست بلكه سازمان چند كشور استعمارگر غربي است و در نهايت اينكه دشمنيها هميشه هست و مسلمانان هيچ وقت در برابر كفار و زورگويان تسليم نميشوند و هيچ وقت جانب حق را رها نكرده و همواره براي اعتلاي دين اسلام تلاش ميكنند.هر چند تكرار تاريخ را مشاهده ميكنيم و دشمني با مسلمانان ادامه دارد اما به فرموده مقام معظم رهبري، ما در شرايط امروز در وضعيت شعب ابيطالب قرار نداريم، امروز ديگر ما در درهاي كوچك به نام شعب ابيطالب قرار نداريم كه در وضعيت بسيار خطرناك اقتصادي باشيم بلكه ايران اسلامي امروز كشوري قدرتمند، تأثيرگذار و پيشرفته است و عليرغم همه دشمنيها و توطئهها، باز هم در بسياري از بخشها از قدرتهاي برتر دنياست. امروز ايران اسلامي در عرصه فولادسازي، نانوتكنولوژي، سدسازي تجهيزات پزشكي، انرژي هستهاي، توليد علم، فنآوريهاي جديد، صنايع موشكي و... به پيشرفتهاي بالايي رسيده است، امروز ايران اسلامي در دانش هستهاي جزء 10 كشور اول دنياست. ايران در ميان كشورهاي داراي ماهواره در رده 12 قرار دارد اين در حالي است كه به صورت رسمي 186 كشور عضو سازمان ملل هستند. امروز گفتمان جمهوري اسلامي كه همان "استقلال آزادي و مبارزه با استكبار" است، در اكثر كشورهاي منطقه باعث نگراني كشورهاي استعماري شده؛ بستن تنگه هرمز از سوي جمهوري اسلامي ايران اين روزها در حالي در رسانهها مطرح است كه روزانه بيش از 30 ميليون شبكه نفت آمريكا از اين تنگه ميگذرد و شرايط اقتصادي امروز آمريكا حتي با شنيدن اين خبر دچار يك شوك بزرگ ميشود تا جاييكه رسانههاي آمريكايي چون نيويورك تايمز از نوشتن نامه اوباما به مقامات ايراني با همين موضوع خبر دادند.از همه مهمتر اينكه ايران اسلامي امروزه داراي مردمي بصير، آگاه و هميشه در صحنه است كه عليرغم اختلاف نظر، در برابر دشمن خارجي وحدت نظر دارند و اجازه دخالت بيگانگان را نميدهند.شجاعت و رشادت رزمندگان ما در هشت سال دفاع مقدس بر هيچ كس پوشيده نيست. هيچ كشوري در دنيا چنين انسانهاي آزاده و رزمندهاي ندارد و اين يك افتخار است و اگر رهبر معظم انقلاب فرمودند كه شرايط امروز ايران همچون شعب ابيطالب نيست بلكه ما در شرايط بدر و خيبر هستيم، به همين علت است.امروز ايران اسلامي حتي در حياط خلوت امريكا يعني آمريكاي لاتين، نفوذ كرده و حتي رسانههاي خارجي از ايجاد پايگاههاي مشترك نظامي از سوي ايران و كشورهاي آمريكاي لاتين در اين منطقه خبر دادند؛ از طرفي ايران در موضوع به زمين نشاندن هواپيماي جاسوسي فوق مدرن آمريكايي، ضربه بزرگي به سيستم اطلاعاتي و امنيتي آمريكا به عنوان ابرقدرت جهان زد كه بازتاب گستردهاي در رسانههاي خارجي داشت پس نتيجه ميگيريم كه دشمنيها و تحريمها با ايران اسلامي ادامه همان رفتار گذشته كفار با مسلمانان است با اين تفاوت كه ايران امروز، كشوري قدرتمند است و ديگر در درهاي به نام شعب ابيطالب نيست.
کد خبر: ۳۹۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۱/۰۵
اوای دنا-رضا بدری: فقط چند سوال ساده از نامزدهای محترم مجلس شورای اسلامی در حوزه های خودمان:
البته نمایندگی مجلس حق شما است؛ حق همه است. محو زرق و برق نمایندگی شدن هم حق همه است. انسانیم دیگر. می توانید بگوئید فرصتی است موجود و جایگاهی پر طمطراق؛ پس چرا به سویش خیز برنداریم؟!
ولی اگر کسی گفت می رود نمایندگی برای "حل مشکل" اجتماع و "ممکن کردن غیر ممکن ها" از ما این پرسش هایش خطاب است:
چرا نمایندگی؟!
چه به سر دارید که دیگران نداشته اند؟!
چه خواهید کرد که دیگران نکرده اند؟
چرا آنچه می خواهید کنید، الان نمی کنید؟!
چه تضمینی هست که اطاق فگر شما بدتر از اطاق فکر آقای فعلیان نباشد !
چه تعریفی از دوست دارید؟!
نظرتان در باره این شعر چیست؟!
دلایاران سه قسمند ار بدانی
زبانیند و نانیند و جانی
به نانی نان بده از در برانش
مدارا کن به یاران زبانی
ولیکن یار جانی را بدست آر
براهش جان بده تا می توانی
اگر رفتید سراغ ما را هم می گیرید!ما همون منی که با برادرم ،دوستم،شریکم،فامیلم،همکارم،هم وطنم،مدیرم،سر شما دعوامون شدیا میفرمایید نماینده مجلس شانی دارد و نمی شود نمی شود...............
به نظر من شما برترین هستید نظرخودتان چیست ایا بهتر از شما برای امر وکالت هست یا نیست؟
یکنفر از آن دور فریاد زد که هست هست !
آیا مشکل ما کمبود عده کاندیداها بوده است که از حل این مشکل آغازیده اید؟
آیا حل مشکلات را در شیوه های موجود دیگر آزموده اید؟!
چرا فکر می کنید دم مسیحایی در فقط نمایندگی نهفته است؟!
اگر اینطور هست چرا دیگران معجزه ای نکرده اند؟
اگر اینطور نیست چه شده که خود را مستثناء پنداشته اید؟
و جسارتا یاد آوری این نکته کنم که این "فن" را صد بار بر ما آزموده اند و دیگر کمتر جنگاوری با آن زمین می خورد. فن دیگر پیش آرید که تا پیروزی میسرتر شود.
البته راه بخت و اقبال بر هیچ کس بسته نیست. همانگونه که پیش تر از این هم چنین بوده است.
صراحت لحن این کمترین را به حساب نوع نگارشم بگذارید و بس. هیچ غرضی در کار نیست.
کد خبر: ۳۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۲۷
اوای دنا- نسیم عدالت: چند روز گذشته ثبت نام داوطبان کاندیداتوری مجلس شورای اسلامی به پایان رسید. و کم کم باید شاهد حضور این عزیزان در مجالس ختم، عروسی، همایش ها، دانشگاه ها و خلاصه همه جا باشیم. کت و شلوارپوشانی که به صف در مجالس ختم شرکت میکنند و قاری قرآن با ورود آنها به مجلس؛ قرائت قرآن را قطع کرده و ورود آنها را خوش آمد میگوید.عدهای که انقلاب و اسلام را در خطر دیده و وظیفهی خود می دانند تا وارد گود شوند.عده ای که این روزها به فکر مشکلات و کمبودات مردم افتادند.عد ه ای که به فکر جوانان افتادند و زمین ورزشی راه اندازی می کنند..یه عده ای هم به فکر ساخت و ساز مساجد و حسینیه هاافتادند که ایکاش همه پولاشون اینجا خرج میشد.عده ای که در این روزها طیبی یا بویر احمدی و یا .... شدند و حس ناسیونالیستی آنها گل کرده !!عده ای که تا دیروز تلفن ها را جواب نمیدادن و امروز فقط تک بزنید خودشون زنگ میزنن عدهای که این روزها هر روز موهای خود را اصلاح و ریشهای خود را مرتب میکنند. عدهای که این روزها با افراد معروف و معتبر شهر و شهرستان وارد گفتگو میشوند.عدهای که این روزها با صاحبان کارخانه ها، صنایع، پاساژها، بازاریان و صاحبان قدرت اقتصادی شهر و شهرستان پیرامون وظیفهی دینی خود به صحبت میپردازند.عدهای که این روزها عاشق روحانیت میشوند و سرامام جمعه را با وقت ملاقاتهای خود شلوغ میکنند. روحانیون صاحب نفوذ شهرستان ها این روزها از دست این عده خواب ندارند و تا پاسی از نیمه شب باید به گفتگو با این عزیزان بپردازند.عدهای که ناگهان به یاد زبان مادری خود میافتند و با لهجه غلییییییظ با هم ولایتی های خود صحبت میکنند.عدهای که یا جانباز هستند یا خانواده جانباز یا خانواده شهید، خلاصه یه جوری با دفاع مقدس و شهدا مأنوس هستند و دست جانبازان را این روزها بوسه باران میکنند.
عدهای که از خاطرات جبههی خود میگویند و دائما بر مزار شهدای گمنام و نشان دار شهر و شهرستان فاتحه قرائت میکنند.عدهای که در جمع دانشجویان روشنفکر میشوند و در جمع مردم دهاتی، در جمع روحانیون عاشق دین می شوند و در جمع سرمایه داران، اقتصاددان.عدهای که ناگهان بسیار توانمند و صاحب ایده و نظر می شوند.که البته ای کاش چها رسالش اینجوری بودن . بهر حال اگر برای :1-حضور حداکثری باشه سپاسگزاریم و ارای ما پیش کششون 2-اگر برای گرم کردن تنور انتخابات باشه ای ولا دستشون را هم می بوسیم 3-اگر برای توسعه و عمران حوزه انتخابیه باشه باز هم سپاس واما اگر برای :رفاه حال خود و اطرافیان و شهر زادگاه و لیدرها و... باشه باید مراقب باشیم و به هوش و قدر همین یه دونه رای مان را بدونیم و بدانیم روزی بخاطر رای به غیر اصلح پیش خدای سبحان مواخذه خوایم شد . به امید حضور یکپارچه مردم ما در پای صندوقهای رای و انتخاب اصلح با شعار میزان رای ملت است.
کد خبر: ۳۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۸
اوای دنا-امیدوار تابش :فرهنگ عامیانه بخشی از فرهنگ توده مردم است که تخیل ، احساس ، آرزو و اندیشه ها ی گوناگون را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرده و دگرگونی معیارهای زیبا شناسی و اخلاقی هر دوره از زندگی یک قوم را آشکار می کند . علاقه روستائیان به حفظ سنت ها و اقتضای شیوه ی زندگی آنها با طبیعت باعث افزایش تخیل آنهاست . فرهنگ عامیانه و فولکلور مجموعه ای از دانش ها و باورها و رفتارها گروهی است که با موازین علمی و منطقی جامعه انطباق ندارد و اجرای آنها برحسب عادت ، تقلید و همچشمی و سرگرمی است . این دانشی ها عبارتند از آداب و رسوم ، تولد ، مرگ ، ازدواج ، و نحوه زندگی ، کشاورزی ، جشن ها ، پیشگوئی ها ، خرافات ، طبایت ها ، بازی ها ، آوازها ، قصه ها ، و سایر آداب و اعتقادات که بیانگر چگونگی تفکر و نحوه ی زندگی مردم در طول اعصار مختلف است .
مردم شهر لنده هم دارای اداب و سنن خاصی بوده که تصمیم گرفته ام گوشه ای از آنها را جمع آوری و در قالب کتابچه ای تهیه که اولین بخش آن را با توجه به زیباییهای آنها و نیم نگاهی به خاطرات بزرگترها تقدیم به همه هموطنان و لر زبانان میکنم :كم باراني :درشهرلنده قبلاًرسم براين بود كه وقتي سالي كم باران بود عده اي ازمردم جمع مي شدندواين شعرها را مي خواندند :يالا يالاباروني(1) سيِمُسّوون ،سيِمُسّوون اورّ بيا وآسمون (2)،سرِگاه هونِ رئيس ياخدابارون ِبريسِ(3) ،ّيه مُس ِجهي داشتُم ّسرِِ تِلي كاشتُم يا خدابزن بارون سي ِدلِ عيال دارون(4) ،ّمشكِ وملارّ اُوبُ كاي فتح لانّ خُوبُو(5)،ايمانيم هفت ِبرارون اوّميِم ّودينِ بارون (6)وجلو خانه ها جمع مي شدند واين اشعار رامي خواندند تا صاحب خانه هابه آنها مقداري آرد مي دادندواين افراد سروروي خود را مي پوشيدند تا شناخته نشوند زيرا رسم براين بود كه به حالت ناشناس بيايند .بعداًدرخانه اي جمع مي شدند واين آردها براي خميركردندآاماده ميكردند وقتي كه آنها را خمير ميكردند وسنگ ريزه درآن خمير قرارمي دادند وخميررا پهن ميكردند كه به آن گرده(1) مي گفتند وآن رازيرخاكستر آتش قرارمي دادند هروقت گرده پخته مي شد آن رااززيرخاكستر بيرون مي آوردند وبين افراد تقسيم مي كردند درسهميه هركس سنگ ريزه بود همه گروه اورا مي گرفتند وبه طرف قنات يا استخر وياجويبارورودخانه مي بردند تا كسي ضمانت اورا ازيك روز تا يك هفته برعهده مي گرفت اگردراين مدت باران مي باريد ديگر ارافتادن در آب معاف مي شد ولي اگر باران نمي باريد اورا به آب مي انداختند ولي از جاييكه اعتقاد مردم خوب بود قبل اتمام موعد معين باران شروع به باريدن ميكرد .1-اي خداوند ،اي خداوند تورحمي به حال بندگانت كن وباران رحمتت راببار .2-اي امامزاده سيد محمد حسين ،سيد محمد حسين ما ازتو مي خوهيم كه توازخدابخواهي تا ابرها رابراي بارندگي در آسمان بياورد . 3-سرگاوخانه رئيس وبزرگ اين محل مي باشد بصورت گروگان است خدايا توبخاطر رهاي اين سرگاو باران رحمت راازآسمان ببار. -خدايا يك مشت جوداشتم وآنها راسرتپه بلندي كاشتم براي فرزندانم وجايي كاشتم كه امكان آبياري دستي آنها را نيست خدايا تو براي مردم كه عيا ل وروزي خورا ن تو هستند شروع به باريدن بار ان كن .5-مشك وملار را چون قايد فتح اله ديشب تا به سحر دعا براي بارندگي ميكرد وآنچنان ايشان گرم خواب شدن وباران باريده تا مشك وملار راآب برده وقايد فتح اله ازخواب بيدار نشده است.6-ماهفت برادران اي خدا بسوي توآمديم ودست دعا به درگاهت درازمي كنيم وازشما مي خواهيم باران رحمتت را بسوي ما بندگانت ببار .1-گرده :خمير را بصورت نا ن كيكي پهن مي كنند ودرزيرخاكستري كه بالاي آن آتش باشد قرارمي دهند
ملار:وسيله بود كه ازسه تا چوب يك متر ونيم به هم بسته مي شدند ومشك حاوي ماست را به آن مي بستند وماست را به دوغ وكره تيديل ميكردند.اگرزماني باران مي زد ودرهنگام كسي فوت مي كرد وبعد از فوت آن شخص دچار بي باراني مي شدند مي رفتند مقداري ازگل قبرفرد مرده را مي آوردند ودرآب مي ريختند تا باران ببارد چون معتقد بودند ميت اين مرده باران رابرده وخاك قبرش همراه آب وارددريا مي شود ودريا بخار مي شود وابردرست مي شود دوباره باران مي بارد كه وقتي اينكار را مي كردندباران هم شروع به باراندگي مي كرد واگرباران زياد مي زد عروسك درست مي كردند وبه آب روان مي انداختند تابارندگي تمام شود .تمام شدن ماه صفر ورسیدن ماه ربیع الاول : قبلاًدرشهر لنده وقتي ماه صفر تمام مي شد دسته چوب برميداشتند وآنهارا آتش مي زدند وقتي وارد خانه مي شدندمي گفتند مولي به تو وبيرون مي رفتند مي گفتند صّفّرّك به در .چون اعتقاد داشتند كه پيامبرقرموده:هروقت ماه صفرتمام شده ياييد ازمن مژدگاني بگيريد .معتقد بودند كه هزار بلا درسال وجوددارد كه يكي ازاين بلاها دريازده ماه سال است ونصدونودونه بلاي ديگر درماه صفر مي باشد به همين خاطر وقتي وارد خانه مي شدند يعني مي گفتند ماه مولي يعني ربيع الاول وارد شو ووقتي بيرون مي رفتند مي گفتند ماه صفر كه پرازبلا هستي بيرون برو . شيروره : ازرسومات ديگر دراين شهر قبلاًاين بود كه دوهمسايه كه دامدار بودن وقتي دامهاي آنان شروع زاييد ن وزمان شيردهي شروع مي شد .مثلاًدوهمسايه به نامهاي زهراوآسيه باهم شيروره ميكردند يعني زهرا به مدت يك ماه شروع به دادن شير به آسيه ميكرد وهروقت شير رامي دادزهرا با نكار(1) آن شيرهارا اندازه مي كرد ودرپايان ماه كه نوبت آسيه مي شد كه زهرا كه شير بدهكار آسيه بودبايد شيرهاي بدهكاري خودرا تحويل آسيه دهد زهرا هرقت شير مي بردوبه آسيه مي داد با نكارهاي كه قبلا آسيه ًطلبكار بوده اندازه ميگرفت وبه آسيه مي دادوآسيه هرنكار كه درعوض آن شير ميگرفت آن را مي شكست تاتمام نكارهاي طلبكاري خود را ميگرفت زهرا دوباره شير مي دادوبراي خودش كه طلبكار مي شد با نكار اندازه ميگرفت تاده الي پانزده روز دوباره شير را تحويل زهرا مي داد وبه تعداد نكارها شير ميگرفت وتا پايان زمان شيردهي گوسفندان اين رسم معامله بين زهراو آسيه ادامه داشت .مي گفتند نكاردون پسين ازنكاردون صبح كوتاهتراست 1-نكار:چوبي بود به اين شكل y كه واحد وپيمانه اندازگيري در شير وره بود شيروره :يعني معامله شير بين دودامدار براي استفاده بيشتر از محصولات لبني پسين :بعدازظهريا عصري دون :قسمت يانصف روز الف:يعني نكار قسمت عصرچون گوسفندهارا صبح دوشيدن ازنكار قسمت صبح كوهتاتراست .ازدواج : قبلاًهركس دختر هركس رابراي ازدواج باپسرش مي خواست اصلاًپسر ودختر حق اظهارنظر نداشتند وانتخاب با پدران، دختر وپسر بوده كه يابصورت ناف برون بوده كه دراين روش وقتي دختري به دنيا مي آمد پدر پسر ويا مادر پسر هنگاميكه ناف آن طفل دختر را مي بريدند مي گفتند كه اين دختر مال پسر ماست وقتي اين دختر بزرگ مي شد بعنوان نامزد اين پسر بوده فقط اينكه اگر اختلافي بين خانواده ها بوجود می آمد تا اين ازدواج به هم بخوردي .طريق ديگر اين بوده كه پدرپسرازپدردختر،دخترش رابراي پسرش خواستگاري مي كردومي گفت مثلاًنام پدردخترهوشنگ بودمي گفت آقاي هوشنگ مي خواهم اگر قسمت خداباشد پسرم رابه فرزندي قبولي كني تابعنوان پسري ازپسرانت باشد ودركارها به ياريت بشتابد وپدردختر بصورت آني جواب نمي دادومي آمد با اهل خانه زن وپسرانش مشورت ميكرد بعداًازدائي تاعموعمه خاله وپسرخاله با همه صحبت مي كرد ونظر خواهي مي شد وقتي همه جواب مثبت مي دادند جواب را خانواده پسر مي دادواززماني كه جواب به آنها داد تازمان وروز وحتي فقط شب عروسي ،عروس وداماد ازنزديك باهمديگر ارتباط داشتندوالي رسم نبود تاقبل از عروسي با همديگر ارتباط داشته باشند واگرداماد به خانه نامزدش مي رفت نامزد يادرخانه پنهان مي شد ويااز خانه به خانه يكي ازبستگانش مي رفت .وهنگام برگزاري مراسم عروسي داماد نزد اقوامان مي رفت ويوزي مي گرفت.يوزي: مقدار كمك مالي ياجنسي بوده كه به داماد مي دادند .قواي هالو :يعني درآن زمان رسم بوده كه گاو،اسب ،بزوگوسفند،قاطر،ويا فرش ويا تفنگ بعنوان قوا يه دائي دختر مي دادند ومي گفتند قوا،بهاء دارد بايد دائي دختر دربرابراين قوا وسيله يا وسايلي يه خواهرزاده خود اهداءمي كردي .وبايد داماد دراختيار خانه پدرزن بودي براي كارهاي خانگي مثل ساختن خانه شخم زدن كشاوزي وغير ه كمكشان مي كرد بطوري كه چون داماد زياد كارمي كرد مي گفتند اگر خرنداري داماد بگير. ولي خانه پدر زن آنقدر داماد رادوست مي داشتند كه هرچه مي خوردند يا داشتند بخورند سهميه داما دويژه بوده .وبه داماد مي گفتند برو «خّسي تّپّنّك بخور» :خّسي يعني :مادرزن ،يعني برو آنچه را مادرزنت برايت برداشته وپنهان كرده برو وآن رابخور .وقتي پدر دختر بله را مي گفت پدر داماد زُون گِشون مي داد :يعني گاوي ياگوسفندي ياپول بعنوان زبان گشاده به دختر مي دادند ومادر دختر بعد ازكدخدايي :يعني اقوامان داماد مي آمدند مهريه وحق شيركه به آن شير بها مي گويند، مشخص مي كردند شروع به خريدن وسايل مرسوم آن زمان براي دخترش ميكرد ومقداري جوراب دستمال وروسري وپيراهن مي خريدند وهروقت دختر به خانه داماد مي بردند تحت عنوان رسه يعني هديه به اقوامان دختروداماد مي دادند .وروزي كه عروس را مي خواستن ببرند آرايشگر محلي مي آوردند وعروس را به رسم رايج كه آن زمان مرسوم مي كرد وبه رسم آن زمان آراسته مي شد وشبي كه دختر ازخانه پدر مي خواستند به خانه شوهر ببرند پسرعموي دختركه نابالغ بود وچون مي گفتند محرم بوددرخانه پدردختر آرايش مي كردند ودامادرا هم آرايشگر مرد به حمام مي برد واورا حمام است با پارچه اي كه درآن چند سكه پول وچند حبه قند مي گذاشتندوبه كمردختر مي بست ومي گفتند اين كار به سبب مباركي مي باشد يعني دختر براي انجام وظايف درخانه جديد وبراي مقابله با مشكلات كمربسته وآماده مي باشد وقند يعني مزه زندگي مشتركي چون قند شيرين باشد وعلت بستن به كمر توسط پسرعمو يعني پسرعمو مي گويد درزندگي ومشكلات آن چون كوه پشت سرت هستم وتا مراداري جاي هيچ نگراني برايت نيست .وقتي عروس راازخانه پدر بسوي خانه شوهر ومي آوردند تا به درخانه شوهر مي رسيد مي گفتند دم هونه گِرونيش چِنِ :يعني هديه مي خواهيم تاعروس وارد خانه شود كه پدرشوهرقول هديه ياپولي نقدي مي دادوعروس راوارد خانه مي كردند وهنگام ورود گوسفندي را مي كشتند بعنوا ن خونروش يعني باريختن اين خون قضا وبلاي براي زن شوهر اتفاق نيفتد.وازروزاول زندگي تا يك هفته غذاي عروس وداماد برعهده خانه عروس بوده بعد يك هفته دختر را به خانه پدرش مي بردند كه به واطلبيدن مشهور بوده بعدازاتمام حداقل يك روز ياحداكثر يك هفته مادرياخواهر ياخاله وياعمه داماد مي رفتند عروس رابه خانه شوهر مي آوردند بعداًآنچه ا زبرنج وگوشت وخوراكيهاي كه به خانه عروس داده بودند اضافه بودند به خانه داماد همراه با مقداري وسيله هنگام واطلبون هم همان پس پرده دختر بود بعدازيك هفته به دختر مي دادند .ودرهنگام زندگي مشتركي باپدر شوهر ومادر شوهر زن ومرد استقلالي دراستفاده وتصرف اموال نداشتند ومادر شوهر بصورت ارباب رعيتي با زن پسررفتار ميكرده كه قدما نقل مي كنند كه مي گويند حتي اگر فرزندكوچكي داشتند كه درگهواره هنگام گريه فرزند وشيردادن به آن كاملاًعروسها مختار نبودند ومي گفتند كه اتفاق مي افتاد كه شايد طفلي ازصبح تاعصر شايد يك بار ازگهواره درآورده مي شد وحتي درخوردن موادغذايي هم بصورت جيره بندي به شوهرتحت هيچ عنواني نمي توانست آشكارادردعواها في مابين مادر وهمسرازهمسرش دفاع كند زيرا اگرآشكارادفاع ميكرد مادرمي گفت مادروهمسررفتن به ديوان همسرسرافراز آمد مادر پشيمان ،ويا مي گفت شبگو روزگورا آنه غذامي دادند ومي گفتند هرچه گفتيم بايد پسر وعروس بدون چون چرا عمل كنند كه اين رسم مختص به لنده تنها نبود بلكه درتمام نقاط كهگيلويه رايج بوده است دليل اين بوده كه خودمادر شوهرها فبلاًبه همين سيستم حاكميت گرفتار بودند وعقده اي بودند ومي خواستند به اين روش عقده خودراخالي كنند.ودراين شرايط برد يعني زن وشوهرشب كه مي شود زن برعليه من مادر باشوهر صحبت مي كند وپسرم رابرعليه من تحريك كي كند .وزن بيچاره مي گفت ّخسي ايز ّنُم كه پُرخورم ميره ايزّ نُم كه لاغّرُم ،يعني :مادرشوهرمراكتك كاري مي كند ومي گويد كه شما زيادغذا مي خوري وپرخوري مي كني وشوهرمراكتك مي زند ومي گويد شما چون كم غذا مي خورد مرتب لاغر مي شويد. يعني زن بدبخت رانه شوهر ونه مادر شوهر درك نمي كنند .عروس درمدت 40روز ازرفتن به مراسمات عزاداري منع ميكردند چون مي گفتند اگر به قبرستان بروي ممكن است چله مرده تورا بگيرد وموجب نازايي توشود .افتادن دندانهاي شيري : وقتي بچه ها به سن هفت سالگي مي رسيدند ودندانهاي آنها شروع به افتادن مي كرد به بچه ها مي گفتند كه دندانهاي خود را درگيگاه بگذاريد وبگوييد.گيگاه دِندون حلواخّروّت دام دندون ريگ كوز وّم بِرِ چون اعتقاد داشتند دندانهاي شيري مقاومت ندارند وبايد دندانهاي كه بجاي آنها روييده مي شوند بايد دندانهاي محكمي باشند .گيگاه :يعني كودگاو *يعني اي كودگاو من دندان شيري كه فقط قدرت جويدن خرما وحلواراداشت به تودادم وازتومي خواهم دنداني به من بدهيد كه توانايي جويدن سنگريزه راداشته باشد .خوابيدن مرغ روي تخم ها : براي خوابيدن مرغ روي تخمها به اين شكل بوده كه اگر مرغي بعد مدتي تخم گذاري براي مدت از تخم گذاشتن خودداري مي كرد مي گفتند كه: مُرگِ كِرُك است وبراي اينكه ازكِرُكي سرد بشه يا مرغ چندين مرتبه درآب سرد حمام مي كردند ويا ازپرمرغ مي كندند وازسوراخهاي بيني مرغ رد مي كردند تا ازكِرُكي سرد بشه .راه مشخص کردن تعداد تخم مرغ وروش تبدیل تخم به جوجه :براي مشخص كردن تعدادتخم هاي كه آينده مي گذارد پرهاي دم آن مرغك را مي چيدند وآنها را مي شمردند هرچند دانه بودند تعدادتخمهاي آينده اش مشخص مي شد كه اين برايشان به تجربه رسيده بود .وقتي مرغ شروع به تخم گذاري مي كرد اولين مرحله ازتخمگذاري رابراي تبديل جوجه مناسب نمي دانستند چون مي گفتند اين تخمها تخم مرغ نوجواني مرغ مي باشد وتخمهاي مرحله دوم به بعدرا جمع آوري مي كردند تابقول خودشان مرغ كرك شود چند روزي ازكركي آن بگذرد تاكركي آن گرم شود بعداًدرقوطي ياجعبه ياكارتن مقداري كاه مي ريختند وپارچه ياگوني مي گذاشتند تخمها داخل جايگاه قرارمي دادند ومرغ راروي تخمه مي خوابندند تا بيست روزودراين مدت 24ساعتي يكبار مرغ رابراي مدت نيم الي يك ساعت براي تفريح وغذاخوردن وآب آشياميدن ومدفوع كردن آزاد مي كردند وجالب اين بود كه اگر مرغي ازگرسنگي تخم خود را مي خورد نوك منقارش مي سوختند ومي گفتند كرم غله خّر دي رُم مُرِگِ تيلّ خّر نّيرُم، يعني كرمي كه غلات گندم وجو رابخورد ديدم ولي مرغي كه جوجه خود را بخورد نديدم وقتي شبهاي باراني كه رعدوبرق بود وآسمان غرش مي كرد باوسيله به آن كارتن يا قوطي ويا جعبه مي زدند ومي گفتند كربوي گنگ بوي لال بوي نّشنِفي :يعني اي جوجه هاي كه درون تخم مرغ هستي شما كروگنگ ولال باشيد اين صداي رعدوبرق وغرش آسمان رانشنويد . چو ن اعتقاد داشتند صداي غرش آسمان موجب هلاك جوجه ها دردرون تخم مرغ مي شود . وقتي جوجه ازتخم بيرن مي آمدند تا يك هفته غذاي آنها پركونه پود وتا 40روز هيچ زن ودختري حق نداشت فوراٌبعد ازسرشستن به ديدار جوجه هاي كوچك مرغ بياييد چون معتقد بودند اگر كسي سرش شسته باشد وبه تماشاي جوجه بيايد تمام جوجه ها مي ميرند چون اين مسئله برايشان به تجربه رسيده بود ودراين مدت هم زياد احتياط كردند .كِرُك :به مدت زماني كه مرغ تخم نمي گذارد مي گويند .ديرُم :ديدن نّيرُم :نديدن خّر:خوردن نرفتن مرغ ياجوجه به آغل گوسفندان : چون معتقد بودند رفتن طيور خانگي به آغل گوسفندان موجب بيماري انگلي پوستي به نان شِشِكّ مي شود .ششِِكّ:شپش دامي كه مختص بزوگوسفندوبزغاله وبره مي باشد .پيش بيني بارندگي : درخصوص پيش بيني بارندگي قدما معتقد بودن اگر تابستان بادهاي هفت روزه كه معروف به باد چپ بودن اگر اين بادها درمدت اين هفت روز درسال مي وزيدند مي گفتند امسا ل وضعيت بارش وبارندگي خوب است ولي اگر باد ها نمي وزيدند مي گفتند كه اوضاع بارش درسالي كه درپيش داريم خوب نيست . واگر شبهاماه حلقه اي دور خود مي زد ودردرون حلقه ستاره زياد بوده مي گفتند سال امسالي خشكسالي است چون اطراف ماه خوشه وّرچين زياد است خوشه ورچين به كساني مي گفتند كه هنگام دروجووگندم پشت سركشاورزان خوشه هاي ازگندم وجوي كه مي افتاد آنها رمي داشتند .ولي اگر درحلقه اي كه دراطراف ماه بود ستاره ديده نمي شد مي گفند امسال سالي پربارش است مردم سيرهستند كسي دنبال برچيدن خوشه نيست .صداي روباه درشب و خاموش صداي شغالهادرشب : قدما درلنده مردم معتقد بودند كه اگر شب روباه ازقسمت شمال به طرف مغرب زوزه مي كشيدو مي آمد كه بقول خودشان شمال نقطعه اي بنام بّنگّرودون ودر قسمت مغرب قناتي بود كه محل آب شرب وغسل دادن ميتها بود مي گفتند كه اگر ازقسمت بّنگّرودون صداكند بطرف پايين بيانگر فوتي كسي اراهالي اين شهر مي باشد وهنگام زوزه كشيده برهمه ايجاب مي كرد كه بگويند وّخيراوميِ وخيربِرّ يعني اي روبا ه انشاءالله آمدن ورفتن همراه با خير وخوشي براي اهل اين محل باشد .وازديگر اعتقادات اين بود هنگام تقسيم جو يا گندم درون خرمن مي گفتند بايد اين تقسيم شب باشد تا روبا ه بياييد وزوزه بكشد چون همراه بايان زوزه كشيدن خير وبركت براي اين خرمن مي باشد . ازديگر اعتقادات اين منطقه اين بوده كه وقتي شب صداي شغالها آزاردهنده بود مي گفتند وقتي شغالي شروع به زوزه كشيدن كرده كفشهاي خودراوارونه كنيد صداي شغالها قطع مي شود كه اين براي مردم حال حاضر هم به تجربه رسيده است .مسافرت وخواب بدبودن ستاره براي انجام كارها : ازاعتقاات ديگر اين محل اين بوده كه براي شروع هركاري يا مسافرتي ويا رفتن به خانه جديد ويا تابستان شروع مي شد مي خواستند بيرون بخوابند ويا دراتمام تابستان كه مي خواستند داخل بخوابند به ملا يا تقويم دان آن منطقه رجوع مي كردند ومي گفتند براي بگو كه ستاره دركدام طرف مي باشد چون اين اعتقاد راداشتند كه مي گفتند :*روز روزِ خدايّه پُرس کن ببين ستاره كجايّه *قّرّ بّس قِطارّ ّبس زيرّ بي زِنارّ وّش گِرُم سفرمزن ري وري ستاره * درست روز مخصوص خدامي باشد اماپرس ببين ستاره دركدام طرف مي باشد *شخصي درجنگ كشته شده دليلش را مسافرت روبروي ستاره مي دانستند كه اين شعرفوق راگفته بودند ومعني شعر اين است قطاروزناره رابه قدرابست به ايشان گفتم كه روبروي ستاره مسافرت نكن .آداب ورسوم مردم لنده درخصوص دهه محرم وعاشورا : ازديگر اعتقادات اين مردم اين بوده كه شبهاي محرم دردستجات زياد به سينه زني وزنجير زني مشغول بودن تا شبهاي تاسوعا وعاشورا دراين دوشب بعد اتمام سينه زني به دوسته تقسيم مي شدند وتا نزديك صبح اين اشعار را مي دادند امشب تاسوعاست يامحمدامحشركبراست يامحمدا ،ولي درشب عاشورا مي گفتند امشبي را شه دين درحّرّمّت ميمانست مكن اي صبح طلوع مكن اي صبح طلوع ، فرداحسين سّرمي دهد عباس واكبرمي دهد ،زينب اسيرمي ورد واي زبي برادري ،فردا حسين بي یاورست فرزند زهرا بي سراست ،اي فاطمه مينا د ُرنگ حسن كشتن مِنِ جنگ ،گِلي را كه حسين بو مي كرد شمر باچكمه لگد كوب مي كرد .اين مراسم ادامه داشت تاپاسي ازشب صيح عاشورا بعد مراسم سينه زني وزنجيرزني بعد ظهر عاشورا مراسم تعزيه را انجام مي دادند صحنه كربلا را نزديك به واقعيت به تئاترنشان می دادند وبعد از مراسم تعزيه به خيمه ها حمله ورمي شدند وخيمه ها را آتش مي زدند ومي گفتند آتش زديم به خيمه گاه کشته شدن آل عبا بعداٌاسيران را مي گرفتند ومي بردند شب آنها به خرابهاي شام مي آوردند ومرسم شام غريبان رابرپامي كردند وحتي هنگام اربعين مراسم برگرداندسرامام حسين ار شام به كربلا را به نمايش درمي آوردند .اعتقادبعضي طايفه ها به ناميمون بودن روز چهارشنبه : ازديگر اعتقادات اين شهر طايفه بنام تيله كوئي هستند كه اينا ن معتقد هستند روز چهارشنبه روز ناميموني براي اين گروه مي باشد پس اين طايفه درروزچهارشنبه هيچ اموري كه بر مبناي ساخت وساز عروسي مسافرت خريد فروش شروع بكار جديد انجام نمي دهند چون براي خود وپيشينيان آنها تجربه شده كه انجام اين كارها برايشن ناميمون بوده است .طايفه درروستاي مونه هم شبيه به اين طايفه روز دوشنبه برايشان نحس وناميمون است كه اينها دراين روز دست به هيچيك از كارهاي كه درمتن فوق براي تيله كوئيهاست هم انجام نمي دهند .درخصوص اعتقادات مردم در تحويل سال نو: مردم اين منطقه اعتقاد داشتند وقتي سال نو تحويل شود درهمان ساعت تحويل سال و دو ستاره به نامهاي زهرا ومشتري يكديگر راملاقات مي كنند وهركسي موفق به ديدن اين صحنه ملاقات اين دوستاره شود هرآرزوي دردل داشته باشد وازخدا بخواهد برآورده مي شود .بطوري كه مي گفتند پيرزني بدون دندان دلش مي خواست پرآغلش ميش باشد وقت ديدن اين دوستاره ، مي خواست بگويد خدايا فردا آغلم پراز ميش باشد اشتباهي گفت فرداپرآغلش ميخ باشد صبح متوجه شده كه آغل گوسفندانش پراز ميخ مي باشد .واين شعر رادرمورد اين ملاقات درساعت تحويل سال نومي گفتند رفيقي مون چِ خّشِ وُ ديري مون گِرونِ چي زهرا وُ مشتري سالي بينِ مون :يعني دوستي ورفقاقت ما آنقدر شيرين ودلچسب است كه مثل زهرا ومشتري وعده ملاقات وديدار ما هرسالي يكبار مي باشد سقوط شهاب سنگ درشب درزمان قدین درشهر لنده معتقد بودند که اگر شب شهاب سنگي ازآسمان سقوط مي كرد ودرآسمان به هرجهتي كشيده مي شد مي گفتند اين به معني است كه بزرگي يا شاهي از آن كشور يا آ ن منطقه ای که ستاره کشیده می شد فوت مي كن د .درخصوص فصل زمستان:مردم معتقد هستند كه فصل زمستان شامل چله بزرگ وكوچك وبهار هستند .به اين شكل كه ازاول ديماه تادهم بهمن ماه را جيه بزرگ مي دانند يعني چون چهل روز است به آن چله گپو يا چله بزرگو مي گويند وازيازده هم بهمن تاآخر بهمن راجزچله كوچك مي دانند چون ازشروع چله كوچك هواسردمي شود اعتقاد دارند كه چله كوچكه به چله بزرگه مي گويد اي پيرهُر،هِروتونّتّرِسي دالو وپيرمرد را سركِچِك چاله بنشوني وجّوونّ كاري كني كه جِلِ گاوخُش بدوزه. يعني اي پيرازكارافتاد شما اين هنر رانداشتي كه كاري كني تاپيرزن وپيرمرد ازشدت سرما روي سنگهاي دور بخاري هيزم سوز بنشينند وجوانان ازسردي لباس محكمي كه درزمستان باآن بد ن گاوهارا مي پوشانند بدور خود بدوزند دالو:پيرزن جل :لباس مخصوص گاو كچك :سنگهاي كه بعنوان سه پايه ازآنهابراي پختن غذااستفاده مي كردند وخش :به خودش چاله :بخاري هيزم سوز قبلي كه دروسط خانه بودند ومعتقد بودند وهستند كه از11بهمن تا20بهمن را اززمستان وبقيه راازبهار مي دانند وچون نزديك عيد هواسرد است مي گويند دّمّ دّمِ نوروزجُلِ گا وّخُت بدوز .يعني نزديكهاي عيد نوروز ازسرمايي لباس مخصوص گاورابه دوربدنت بدوز .وازاعتقادات ديگر اين است كه معتقد بودند دراتمام چله بزرگ وشروع چله كوچك آتش به زيرزمين مي رود وزمين را گرم مي كند درنتيجه علفها وردختان ازخواب بيدار مي شود وشروع به حركت مي كنند واين شعر را مي گويند ّارمّليلُم رو،مُرّمليلُم رو دِل وّكي كِنُم خّش تّچِرايِ بّن وُ بّلي عالّمّ ايزّنُم تّش يعني مي گفتند زني دوپس به نام ارمليل ومرمليل داشته كه اول زمستان گم شدند اين مادر ازاول زمستان تاروز دهم بهمن دنبال پسرانش مي گشته اما آنها را پيدا نكرده واين شعرراگفته ،اي ارمليل ومرمليل چون شما گم شديد وپيدا نشديد بعدازشما من دل به چه چيز يا كسي خوش كنم من ازغصه شما من چوبهاي بن وبلوط را آتش مي زنم وبا آن آتش تمام عالم ا مي سوزانم معتقد بودند كه آن مادر هرسال مي آيد وآن آتش راروشن مي كند تازيرزمين برود ودرختان وگياهان زنده شوند .بن :بنك بلي :بلوط
خش :خوشحال تچراي :چوب آتش گرفته درخصو ص شیون کردن بر مردگان : ازرسمهاي ديگر مردم اين بوده كه معتقد بودند زنان شيون كردن راازگاوهايادگرفتند چون وقتي گاوي ازبين مي رفت وجسد اودرصحرا مي انداختند بقيه گاوهابرسر اين گاو دادفرياد مي كردند ودمهاي خود را تكان مي دادند وبادست زمين را مي كندند پس زنان هم این روش شیون کردن را ازاین حیوان آموختند .:دوقلو زاییدن گاو ازرسمهاي ديگر اين بوده وقتي گاو مي زاييد ودوقلو مي آورد اين زادولد را بسيار ناميمون مي دانستن فوراٌيكي از گوساله رابراي رفع قضا وبلاي اهل خانه برشاخ مادر گوساله سرمي بريدند تاقضا وبلا رد شود .دست بر زمین زدن اسب :درقدیم مردم لنده وروستاهای اطراف معتقدبودند که اگر اسبي مرتباًدستهاي رابرزمين مي زد مي گفتند بيانگر مرگ يكي ازاهل خانه كه بيشتر مربوط به صاحب اسب مي شد چون معتقد بودند اسبها اخباری از غيب مي داند .گریه زیاد کودک :اگركودكي زياد گريه مي كرد مي گفتند گِرّیي شد مي گفتند گريه اين بچه بايد بوسيله درختي بنام دِرّ برطرف شود مي آمدند مقداري از لباس كودك را به كسي كه ناشناس باشد مي دادند ومي گفتند تو درفلان باغ درخت دِرّ وجود دارد برو اين لباس راببند وبگو دِرّ بِوّ گِرّ تاسه بار بعداًاين بچه بهانه گرفتن وگريه كردن رافراموش مي كرد .درِّ بِوّگِرّ :يعني ايدرخت دره گره وبهانه اين كودك ازشیر بگير .ازرسومات ديگر مردم لنده قبلاٌاگر گوسفدي يابزي وياگاوي را مي گشتند فقط صاحب دام به اندازه خوردن خودش برمي داشت بعداًفرياد مي كرد اي همسايه هركس بياييد وگوشت براي خوردنش ببرد هركس مي آمد به اندازه مصرف خانواده مي برد .ويادرزمستان مخصوصاٌروزهاي باراني به ترتيب هرخانه براي صبحانه آش كارده يا محلي هره مي گفتندازبرنج وكارده وسير وآبليمودرست مي كردند .صبح زود زن خانه بلند مي شد وآنراگرم مي كرد وبراي تمام همسايگان واقوامان وخويشان مي بردند واز آن مي خوردند .مي گفتند خاصيت كارده اين است كه به كليه كمك مي كند وموجب تقويت كليه ها مي شود .عزاداري: قبلاًاگر كسي ازدنيا مي رفت تاهفت روز درمسجد مردان ودرخانه زنان عزداري مي كردندوبعد هفت روز آرايشگر مردمحل را مي بردند وسروريش صاحبان عزا رااصلاح مي كردند وزني هم مي رفت زنان صاحب عزا واداربه حمام كردن مي كردند وتمام بستگان تا چهلم يا سالگرد به احترام شخص شده لباس سياه مي پوشيدند وبعد سالگرد وياقبل سال نو يك نفر داوطلب مي شد يك يادوپيراهن مردانه وزني پيراهن زنانه مي گرفتندوبه خانه صاحبان عزا مي رفتند ولباسهاي آنها راعوض مي كردند بعداًصاحبان عزا خودشان نزد بستگان وآشنايان مي رفتند ولباسهاي آنان راعوض مي كردند . اگرزني شهر فوت مي كرد بعد از سالگرد بزرگان طايفه مي نشستند آن زن رايابه برادرشوهر ياپسربرادر وياپسرخواهروبالاخره به يكي ازافرادطايفه مي دادند مخصوصاًاگرفرزندي يافرزنداني داشته مي دادند چون مي گفتند به زني بيوه مي گويند كه برادرشوهرنداشته باشد .وقتي كسي فوت مي كرد بعدازخاك سپاري دوياچند سنگ ريزه ازقبرمي آوردند ودرخانه صاحب عزا مي انداختند مي گفتند تاديگر براي اين خانه مصيبتي بوجود نياييد .علائم آمدن میمان : وقتي نان مي پختنداگرخمير مي پريد مي گفتند ميمان براي ما مي آيد ويااگرموي سر،زن صاحب ازخانه اززيرمقنعه به طرف بيرون مي پريد هم دال براين بوده كه مهمان براي خانه مي آيد .واگركف پاي كسي حالت لرزش بوجود مي آمد هم دال برآمدن میمان براي صاحب خانه مي دانستن واعتقا دداشتن ميهمان عزيز خداست وهرخانه ميمان داشته باشد نشانه اين است،كه خدادوستش دارد چون مي گفتند هركس راخدادوست داشته باشد ميمان برايش مي فرستد .اگرمیمان احترام شود یانشود چون شیپورچی است :اين داستان را مي گويند كه براي شخصي ميمان آمده وقتي ميمانها وارد خانه شدند گفت بفرمائيد اي شيران من وقتي غذا خوردن وقت خواب بود گفت برويد بخوابيد اي شتران من وصبح بعد از صبحانه ميمانها خداحافظي كردند گفت به سلامت اي شيپور چيهاي من ميمانها گفتند راز اين امر چيست ماازديشب تا حال ،شيروشتروشيپورچي شديم ،صاحب خانه گفت ميمان وقتي وارد خانه مي شود آنقدر عزيزوبا ابهت است كه همانند شير مي باشد اماوقتي غذاخورد مثل شترهرجاباشد مي خوابد ولي وقتي خداحافظي كرده اگر صاحب خانه احترامش كند همه جا تعريف اين احترام رامي گويد واگر بي احترامي هم بيندهم همه جا اين راتعريف مي كند به اين خاطربه ايشان شيپورچي مي گويند .تشخیص میزبان خوب ،یابدمیزبانی: ازديگراعتقادات اين بوده براي تشخيص خوش ميماني بابعد ميماني اگركف پاراخارش كنند اگركسي خوشش بياييد وحساسيت نداشته باشد اور فردي ميمان دوست مي گويند واگر حساسيت نشان دهد وي رافردي بد ميما ن قلم داد مي كنند . اگرپشت ابروي كسي لرزش داشته باشد تكه اي علف خشك راپشت پلك وزيرابرو مي چسبانند تاازلرزش جلوگيري شود . وازديگر اعتقادات اين است كه وقتي غذايي يا چيز خوردني دردست كودكي بگذارند می گفتند بسم الله ، او پدرت وآن هم مادرت هستند درصورتيكه پدر يامادر واقعي درآنجا نبودند ، وچون معتقد بودند که بچه که پدرومادرش زنده باشد نیازی به مساعدت غذایی دیگران ندار د وغذارا به بچه يتيم مي دهند .تولد نوزاد :وقتي دختري ازدواج مي كند بعدازازدواج حامله مي شود اولاًخبر حامله شدن وبچه اول براي پدرمادر دختر بسيار مسرت بخش مي باشد وقتي ازحامله شدن باخبر مي شوند ديگر سخت ازدختر مواظبت ومراقبت ويژه مي كنند.ورسم اين است كه بچه اول راخانواده دختر گهواره وسايرمايحتاج پوشاكي بچه را باهماهنگي وهمكاري دخترآماده مي كنند ،تاروز وضع حمل وقتي بچه بدنيا بياييداگر دختر باشد قبلاًسه شب براي كشيك مي دادند واگر پسربوده برايش هفت شب كشيك مي دادند وقتي پسربوده برايش حيواني ذبح مي كردند وقسمتي ازگوشتش رابراي كساني كه كشيك مي زدند كباب ميكردند وقسمت ديگر رابين فقرا تقسيم مي كردند قبل تا حال پيش دعانويسان محلي مي رفتند وبا نخهاي سفيد وسياه (چله بر)درست مي كردند كه دعايي مي خواندند كه تا چهل روز تمام شود ازآزار واذيت اجنه وپري درامان مي باشند چون معتقدبودند مخصوصاًدراين چهل روز بيشتر مودآزارو اذيت را اجنه وپري واقع می شوند . قبلاًگهواره ومادر بچه رادوربندي بنام ِوريس قرارمي دادند ومي گفتند كه اجنه هم نمی توانند ازاين طناب عبورکنند وارد دايره كه گهواره ومادر پچه است شوند وبعداًتا چهل روز زنگوله بزرگي به اسم كوس قرارمي دادند وشب تا صبح هروقت اين بچه بيدار مي شد اين كوس رابه صدادر مي آرودند چون معتقد بودند با به صدادرآوردن اين كوس باعث مي شود كه اجنه وپريان فراركنند .وازديگر رسومات اين بوده وهست كه زنان طايفه وبقيه دوستان زن به ديدار خودش وفرزند ش مي روند وهدايايي كه شامل پول ولباس براي بچه مي باشد مي آورند بعد از چهل روز زن وفرزند را به خانه شوهر ش مي آورند .ِوریس: طناب که زنان ازموی بزمی بافتند غذای اضافه شب برای مصرف روزبعد :قبلاًدرشهرلنده رسم بود غذای که شب اضافه می شد وبرای مصرف وعده بعد استفاده کنند شب برآن غذاسوره توحید رامی خواندندوسوزن قفلی یا سوزن خیاطی درآن فرو می بردند چون معتقد بودند اگر این کاررا نکنند شبانه اجنه می آیند وازغذا می برند سوزن ویاسوزن قفلی برای این بودکه معتقد بودند اجنه از آهن آلات می ترسد واین کار باعث می شد که به اعتقاد خودشان غذا سالم بماند واجنه قدرت تصرف به آن رانداشته باشند چون معتقد بودن که اجنه شب ازغذای مانده می خورند وبرای اینکه ما متوجه نشویم دوباره آن رادرهمان ظرف استفراغ می کنند .شنا کردن گنجشک درفصل پاييز: درشهر لنده قدما معتقد بودن که هروقت گنجشک در ماه مهرماه شروع به شنا کردن نمايد نشانه باران زود هنگام است وبراين باور هنوز هم اعتقاد راسخ دارند چون می بینند بعداز شنا کردن گنجشکان یک هفته الی دوهفته بعد باران شروع به باريدن می کند .زاييدن گاو (گوساله دوقلو) :درقدیم درلنده اگر گاوی دوقلو می زایید معتقد بودن که موجب بلایی برای صاحب خانه می شود ویکی ازگوساله ها راذبح می کردند وخونش رابرشاخ می ریختندتاقضا وبلااز خانه و گاوصاحب خانه رفع شود . دودکردن کله پاچه بز یا گوسفند :درقدیم درلنده مرسوم بوده برای باعبان ها که بخاطر تبدیل شدن گل مرکبات به میوه ،هنگام بهار که درختان مرکبات گل درست می کردند باغبان از قصابی کله پاچه ای می گرفت وآن رادرباغ می برد با روشن کردن آتش موهای کله پاچه را می سوزاند تابوی حاصل ازسوزندان موهای کله پاچه ویا باجابجاکردن آتش دراطراف باغ بوی کله پاچه به همه درختان باغ برسد چون معتقد بودن که بوی کله پاچه موجب به بارنشستن درختان می شود . دود کردن دینشت (اسفند )در شب چهارشنبه :درقدیم وحالا درلنده مرسوم بوده که شب چهارشنبه (سه شنبه شب )عصرموقع اذان مغرب مقداری ذغال آتش می زدند ووقتی روشن می شدند مقداری اسفند روی آنها می ریختند تادودشوند سپس آن دود رادرخانه می چرخاندندتا بوی ودود همه فضای خانه راپرکند زیرامعتقد بودند بوی اسفند موجب فراری دادن اجنه از خانه می شوند وبرای اهل خانه مبارک است . سیزده بدر رفتن :ازاعتقادات قدیم درلنده این بوده که هرقت سیزده نوروز به صحرا می رفتن زنان تازه ازدواج کرده یا زنی که دیرحامله می شد وقتی به صحرا می رفت علف رادست می گرفت می گفت ای سیزده بدر من امسال آمدو به امید اینکه سال آینده بچه ای دربغل داشته باشم ودوبار برای تفریح سیزده نوروز به صحرا بیایم براین باور بودند که خداوند دعایش رامستجاب می کند چون امروز با آرامش خاطر به درگاه خداوند دعامی کند . چراغ روشن کردن روری قبر:درقدیم درلنده مرسوم بود هرکس فوت می کرد تا یک هفته چراغ فانوسی برقبرش روشن می کردند برای این کارشان دودلیل داشتند یکی چون فبلاسیمان نبوده می گفتندممکن است شب حیوانات درنده وگوشتخوار بیایند وقبرراسوراخ کنند وبه بدن میت آسیب برسانند ودیگری می گفتند چون تازه فوت کرده است باید چراغش خاموش نباشد وبقیه اموات متوجه شوند که شخص دیگری به آنها پیوسته است . نمک دادن به گوسفندان وسرصداکردن گاو:درقدیم درلنده مرسوم بود بین دامداران که برای اینکه گوسفندان یا بزهای آنها زود آماده جفت گیری برای حامله شدن شوند درطول یک هفته صح یا عصرها که ازچراگاه برمی گشتند مقداری نمک به آنها می دادند چون معتقد بودند که نمک هورمونهای جنسی آنهارا تحریک می کند وارگانسیم بدن راوادرمی کند تازودتر حیوان آماده برای جفت گیری وحامله شدن شود . وازدیگر اعتقادات این بود که وقتی گاوی یک مرتبه شروع به سروصداکردن کند وصدای بع بع آن تکرای ودریک نصف روز یایک روز کامل ادامه پیداکند معتقد بودن که آماده برای جفت گیری وحامله شدن است وفوراگاو را پیش گاو نر می بردند وبعداز جفت گیری گاو حامله وبرای زاییدن می شد . راه تشخیص حامله بودن بز یاگوسفند :دامداران درقدیم درلنده برای تشخیص اینکه آیا گوسفند ویابز حامله است یانیست صبح مقداری کمی نمک به گوسفند می دادند ودست زیر شکمش می گذاشتند اگر گوسفند حامله بودبچه گوسفند زیردست دامدارتکان می خورد واگر حامله نبود هم مشخص بود زیرامعتقد بودند که نمک موجب تحرک نوزاد گوسفند درشکم مادرش می شود . بچه اول هر انسان: درقدیم معتقد بودن که بچه اول انسان مانند نان اول که زنان نان محلی می پختند که بوسیله تاوه یا تنور محلی که قبلابا هیزم یا کود گاو وگوسفند نان می پختند چون اولین نان که درتنور می گذاشتند میزان گرمی تنور برایشان مشخص نبود یا نان اولی تنور بسیارگرم بود می سوخت ویا هم تنور سرد بود آنطور که می خواستند نان پخته نمی شد ویا هم گرمای تنورمناسب بود ونان آنطوریکه می خواستند پخته می شد پس معتقد بودن بچه اولی هرانسانی مثل نان اول است یا بچه ای عاقل ودانا واهل فهم کمال است مثل نانی که خوب می پخت یا آدم شرطلب وناسازگار برای جامعه ومشکل ساز برا ی پدرومادر مثل نانی که می سوخت یا هم فرزندی ساده لوح وزود باور که حرف هرکس را می پذيرد وبه خوب يابد بودن آن کاری ندارد مثل نان پخته نشده پس می گفتند هرکس نان اولیش خوب پخته شود آدم خوش شانسی است مثل آدمی که بچه اولش شخصی عاقل ودانا باشد .
کد خبر: ۳۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۲/۱۴
اوای دنا -اسدا... ربانيمهر: واقعيت اين است كه خدمات ارزشمند و شايسته نظام جمهوري اسلامي بر هيچ كس پوشيده نيست، در ابتداي انقلاب مردم از حداقل امكانات رفاهي در بخش بهداشت، انرژي، آموزش عالي و ... محروم بودند، روستاها بسيار عقب مانده بوده و مجبور بودند براي خريد مايحتاج زندگي ساعتها پياده ميكنند تا به شهر برسند، اما بعد از گذشته بيش از 30 سال و عليرغم اينكه كشور با مشكلات جنگ تحميلي، محاصره اقتصادي، ترور شخصيتها و مسؤولان و دهها ماجراي ديگر درگير بود اما خدمات ارزشمندي صورت گرفت و امروز در روستاهاي دورافتاده نيز خانه بهداشت، برق، آب آشاميدني، گاز، دفاتر خدماتي، جاده و ... وجود دارد و اين از بركات نظام جمهوري اسلامي است هر چند هنوز هم روستاهايي وجود دارند كه تا حدودي به فراموشي سپرده شده و مشكلات زيادي دارند ولي به هر حال خدمترساني به مردم سير صعودي داشته و اين از بركات اسلام و انقلاب است.اما يك واقعيت ديگر را هم نميتوان فراموش كرد و آن اين است كه در سيستم اداري ما واژه پارتي هر چند ناخوشايند است اما وجود دارد و يك عيب بزرگ در سيستم اداري است كه بارها در سخنان مسؤولان و بزرگان نظام مورد تأكيد قرار گرفته و بر جلوگيري از اين پديده غيراخلاقي تأكيد شده اما باز هم بسيار زياد در جامعه اين مورد مشاهده ميشود هر چند شايد در بعضي جاها كم و جاهايي زياد مشاهده شود، اما به هر حال واقعيت را بايد پذيرفت كه ارباب رجوع اگر در دستگاهي پارتي داشته باشند بهتر كار خود را به نتيجه ميرسانند در غير اين صورت براي حل مشكل خود بايد دردسرهاي زيادي را تحمل كرده و تا گره از اين مشكل باز شود كه اين شايسته جامعه اسلامي نيست و باعث سلب اعتماد مردم ميشود در حالي كه اعتماد مردم بزرگترين سرمايه است و بايد آن را حفظ كرد.اما در بحث ارزش و جايگاه خدمت به مردم و ترجيح دادن آن بر هر امر ديگري به دو موضوع يا خاطره اشارهاي ميكنيم:1 – قاليباف شهردار تهران نقل ميكند كه ديداري با مرحوم آيتا... فاضل لنكراني از مراجع عظام تقليد داشته و آن عالم بزرگوار فرمود: (من 50 سال دارم اسلام ميخوانم، بگذار خلاصهاش را برايت بگويم، واجباتت را انجام بده، به جاي مستحبات تا ميتواني به كار مردم برس و كار مردم را راه بينداز) بعد همه گفتند: (اگر قيامت كسي ازت سؤال كرد بگو فاضل گفته بود)2- مهندس نيكزاد وزير راه و شهرسازي در مراسم توديع و معارفه يكي از مديران ستادي وزارت ميگويد: براي پيرزني بدون سرپرست يك واحد مسكن ساختيم، آن پيرزن دست خود را بر روي زمين كشيد و جلوي پاي من گفت، خاك پاي شما را توتياي چشم خودم ميكنم و خيلي براي ما دعا كرد و اين خدمت براي يك شهروندي كه هيچ پارتي ندارد بزرگترين ارزش است.و البته در كنار رواج اين پديده غيراخلاقي در جامعه و تمسك عدهاي به موضوع پارتي نميتوان از خدمات زياد بسياري از مديران چشمپوشي كرد كه شبانهروز به صورت گمنام و در راستاي انجام تكليف مشغول خدمترساني هستند و هنوز يك نفر اسم آنها يا عكس آنها را در رسانهاي منتشر نكرده است.در نهايت اينكه سعي كنيم در هر جايگاهي كه قرار داريم خدمت به همه مردم بالاخص آنهايي كه به گفته امروزي پارتي ندارند را سرلوحه كار قرار داده و در انتظار جبران اين خدمت از سوي خداوند بزرگ باشيم و بيشك خداي بزرگ بهترين دارو و نظارهگر اعمال است و هيچ عمل نيكي را بدون جواب نميگذارد. به اميد اينكه خدمت بدون منت و ريا به يك فرهنگ در جامعه اسلامي تبديل شود و محرومين و قشرهاي آسيب ديده بيشتر مورد توجه قرار گيرند. انشاءا...
کد خبر: ۳۲۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۱۱
اوای دنا : مسئول ثبت نام نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه کهگیلویه گفت: با پایان یافتن مهلت ثبت نام 13 نفر برای این دوره مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه کهگیلویه ،بهمئی و چرام نام نویسی کرده اند.سعید خواجوی در گفت و گو با خبرنگاران ضمن گرامیداشت سالروز حماسه 9دی اظهار داشت : مردم ایران با بصیرت ترین و ولایتمدار ترین مردم مسلمان دنیا هستند که آمادگی همه جانبه خود را برای جانفشانی در راه ولایت و انقلاب بارها و بارها در عرصه های مختلف اعلام کرده اند.وی افزود : جهانیان باید بدانند که انقلاب به داشتن چنین مردمانی به خود می بالد و به پشتوانه این همه بصیرت و دانایی هیچ هراسی از توطئه های دشمنان نظام ندارد چرا که مطمئن است مردم جواب محکم و دندان شکنی برای آنها در آستین دارند.مسئول ثبت نام از کاندیداهای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی حوزه انتخابیه کهگیلویه گفت: مردم ایران زمین آمادگی خلق حماسه ای جدید را در تاریخ انقلاب اسلامی داشته و آن را در انتخابات مجلس شورای اسلامی که در دوازدهم اسفند ماه برگزار می شود نمایان می سازند.خواجوی در ادامه به جو انتخابات در سطح استان و شهرستان اشاره کرد و افزود: در سنوات گذشته و انتخابات های مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری و دیگر انتخابات هایی که در سطح کشور برگزار شده تاکنون به نسبت جمعیت همیشه شاهد حضور با شکوه مردم در این عرصه سیاسی اجتماعی که نوعی تعیین سرنوشت خود می باشد نمود عینی داشته و زبان زد خاص و عام بوده است .وی در ادامه بااشاره به پایان یافتن مهلت ثبت نام برای نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی گفت: 13 نفر برای حوزه انتخابیه کهگیلویه ، بهمئی و چرام ثبت نام کرده اند.مسئول ثبت نام انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در کهگیلویه یاد آور شد: میانگین سنی ثبت نام کنندگان تا کنون 44 سال بوده که این نشان دهنده حضور فعال جوانان در عرصه های سیاسی می باشد.خواجوی در ادامه افزود: مهمترین شعار ستاد انتخابات نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی سلامت ، امنیت و مشارکت می باشد.در پایان اسامی این کاندیداها به شرح ذیل اعلام شده است:
1-سید حسین آذرشب 2- حجت الاسلام سید علی محمد بزرگواری 3- مجید باقریان 4- ایوب بهمئی 5- علی اصغر حبیبی 6- ایاز خادمی 7- نورالله دهناد 8-علیرضا سجادی 9-حسین فیاض بخش 10- حجت الاسلام سید محمد موحد 11- سید محمد رحیم یزدانی 12- حجت الاسلام خلیل نظری 13- حکمت الله نریمانیانتهای خبر/ سید فخرالدین علیزاده
کد خبر: ۳۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۰۹
اوای دنا :(پیامک:مهدورالدم ترین انسان کره زمین سلمان رشدی به دست سربازان شیعه امیرالمومنین (ع) به هلاکت رسید. جای امام خالی است) ادر حالی که طی روزهای گذشته پیامکی بین مردم رد و بدل میشد که خبر از هلاکت سلمان رشدی مرتد در یک انفجار میداد اما هنوز هیچ منبع موثقی این خبر را تایید نکرده است.گفتنی است فروردین ماه سال ۱۳۸۸ نیز پیامکهایی مبنی بر قتل سلمان رشدی در لندن رد و بدل شد که با وجود انتشار گسترده، این مطلب تکذیب شد.بدهی است انفجار در لندن موضوعی نیست که بتوان آن را از دید رسانهها مخفی کرد و جلوی انتشار آن را گرفت. لذا به نظر میرسد در صورت صحت این خبر تا کنون رسانههای انگلیسی نسبت به آن واکنش نشان میدادند.
امیداریم هرچه زودتر این ارزوی دیرینه مومنین و این فرمان الهی امام راحلمان عملی گردد.
کد خبر: ۳۰۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۰۵
اوای دنا-مهدی گلالی تراب :گاه انچنان به تو ظلم می شود که صدایت ، نگاهت ، ارزوهایت و... همه نشان از مظلومیت تو می دهند.انگار ثانیه ها نیز با تو قهر کرده اند. سایه نفرت بر شهر من حکمفرما شده است. درختان ارمان شهر من خشکیده است. ارزوهای مردمان شهر من در هیاهوی سیاسی مردان فریب خورده اش گم شده است. انگار شهر من گم شده است. اما به راستی مشکل شهر من چیست ؟
به راستی که قاصدک مرگ خبر از ویرانی شهر من داده بود. چهار سال پیش زمانی که ما به بزرگواری نه گفتیم ، فهمیدم که شهر من تاوان ان را پس خواهد داد. چه تاوانی پس داده است ؟ سابقه چندین ساله اش را در یک شبانه روز پشت سر گذاشتند و حقش را در زد و بندهای سیاسی پایمال کردند.
اما من هنوز امیدوارم ، چرا که مردم شهر من امیدوارند.با نگاهی اجمالی به حوادث چند ماه گذشته متوجه می شویم که مردم لنده تنها گزینه ای را که در انتخابات اینده پیش رو دارند گزینه تغییر است. تغییر وضعیت موجود در واقع راه رسیدن به ارزوهای دیرینه ماست. در اینکه انتخابات اینده در شهر لنده پیچیده خواهد بود شکی نیست اما اینکه گزینه مردم چه کسی خواهد بود سوالی است که در چند وقت اخیر جواب داه شد. واقعیت این است که مردم لنده به تغییر بزرگواری رای خواهند داد. بزرگواری که ثابت کرده است به مردم لنده هیچ اعتقادی ندارد.
سیر پیوستن مسئولین بعضی از شهرها به موحد پاتک بزرگی به سید بزرگوار زده است. یاران دیروز بزرگواری امروز در سنگر موحد پناه اوردند و بی شک شهر لنده نیز منتظر تغییرات زیادی خواهد بود. عده ای باید در روزهای اینده خط سیاسی خود را مشخص کنند چرا که عدم انجام این کار به بهای از دست دادن صندلی پایه سستی خواهد بود که انان با چسبی تقلبی به زمین چسباندند.
یا باید با گرگ بود و یا با میش و به اصطلاح شتر سواری دولا دولا نمی شود. اما سوال اساسی این است که ایا سونامی تغییرات در ادارات کهگلویه به لنده نیز خواهد رسید. باید منتظر ماند و دید که چه اتفاقی می افتد. موحد رسما در روزهای اینده به پایگاه اصلی خود باز می گردد و این یعنی قطع امید سایر کاندیدها از این پایگاه. مردم لنده تشنه تغییر هستند. انها موحد را گزینه اصلی خود در انتخابات می دانند و بدون شک حجت الاسلام والمسلمین حاج محمد موحد نیز باید پاسخ مردمان شهر غریب را به گرمی بدهد.
موحد در اکثر سخنرانی های خود مردم طیبی را مردمی پاک قلمداد کرده ودر واقع دست دوستی مردم لنده را نیزبه گرمی خواهد فشرد. اصرارهای مردمی موحد را دوباره به صحنه سیاست بازگرداند و مردم لنده نیز در این اصرار ها جایگاه ویژه ای داشتند. در وصف شور و شوق حامیان موحد در شهر لنده همین بس که موحد با دیدن استقبال گرم مردم لنده تصمیم خود را به صورت رسمی از لنده اعلام کرد. حامیان موحد در شهر روزهای خوشی را در پیش دارند. انها با اقبال عمومی مردم مواجه شدند. ودر واقع حضور موحد در این دوره رای های خاموش را دوباره به صندوق باز خواهد گرداند.
کد خبر: ۲۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۱۰/۰۱
اوای دنا:اصن میخوای برای اینکه زیاد زحمتت نشه شما بیارید.. برگردوندش با خود ما.. دیگه قلقش دست بچه ها اومده!رضا مهربان در وبلاگ آب نامه ای خطاب به رییس جمهور آمریکا نوشت:سلام باراک جانخوبی داداش؟داداش شنیدم هواپیماتو خواستی؟راسته؟عزیز اینکه دیگه گریه نداره..پا زمین کوبیدن نداره..بیا بگیرش.. بیاه!فقط داداش یه مطلبی..اگر میشه تحویل در تهران باشه.. یا اصن همون طبس!با کامیون و C-130 هم قبول نیست.. باید با چندتا RQ-170 دیگه بیاید ورش دارید ببرید..به جان عزیزت اگر چشم داشتی داشته باشیم.. اصن مال دنیا که ارزش این حرفارو نداره.. داره؟فقط ما نگران امنیت این عزیز هستیم آخه بچه ها خیلی باهاش خو گرفتن.. تازه براش اسمم گذاشتن.. یادم نمیاد دقیقا.. بچه ها اسم اسب حضرت عباس چی بود؟راستشو بخوای میخوایم ببینیم این یکی هارو میتونیم بدون صدمه عین آدم بشونیم رو زمین یا نه.. همین جان تو. بعدش همشونو پس میدیم..اصن میخوای برای اینکه زیاد زحمتت نشه شما بیارید.. برگردوندش با خود ما..دیگه قلقش دست بچه ها اومده!نه! ای بابا من چقدر خنگم.. بچه ها میگن شما همون رو کابل بلندشون کنید ما خودمون میاریمشون!! دیگه بچه هدایت و ارشادشون قوی شده! این همه توصیه به امر به معروف و نهی از منکر بالاخره جواب داد..اصن به جان عزیزت لب تر کنی به جا کابل میاریم نیویورک تحویل میدیم..کم مصرفم هستن. تا اونجا با یه باک میان شنیدم..یا داداش این دیگه خیلی تکراری شده.. میگم اگه ورژن جدیدتری در دست ساخت دارید وایسیم با اونا بیاید ببریدش.. یه دست گرمی هم واس بچه های ماست.. هم فاله هم تماشا!! هان؟ چیه نظرت؟یه دقه صبر کن... اصن از کجا معلوم که شما از ما کپی نکرده باشید؟!!حالا بی شوخی یه طرح دیگه هم هست:ما اینو میاریم لب مرز تحویل میدیم.. بالاخره ما مسلمونیم مال حروم از گلومون پایین نمیره..اصن از قدیم گفتن مال بد بیخ ریش صاحبشه! این بادبادک شما زیادی دود میکنه واس هوای آلوده ما خوب نیس..ما اینو تحویل میدیم اما..در عوض..1-اموال بلوکه شده ما2-اموالی که فراری های ایرانی با خودشون بردن به پیوست خود فراری ها!3-به جای دانشمندایی که ازمون زدید ، دانشمند توی همون حوزه با همون سطح سواد و اخلاص!ور میدارید میارید تا معامله منصفانه باشه دیگه..خدایی قبول نداری منصفانه اس؟ هست دیگه..خلاصه انتخاب با خودته.. توی تصمیم گیری عجله نکن!دوستدار تو..بچه زرنگ ایران!
کد خبر: ۲۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۲۶
اوای دنا: دکترمحمود احمدی نژاد' در جلسه استانی هیات دولت در كهگیلویه و بویراحمد كه در محل استانداری برگزار شد، از حضور باشكوه آحاد مختلف مردم به ویژه جوانان با نشاط و انقلابی در مراسم استقبال از خادمان خود در دولت صمیمانه تشكر كرد. رییس جمهوری گفت:مردم استان به بهانه استقبال از خادمین خود به صحنه آمدند و با شعارهای انقلابی و حماسی خود بار دیگر به دهان منافقان و بدخواهان داخلی و خارجی ملت بزرگ ایران زدند. همچنین در پایان جلسه رحیمی مصوبات سفر دولت به كهگیلویه و بویراحمد رادر جمع خبرنگاران تشریح و اظهارداشت:در جلسه با دستور رییس جمهوری تصمیمات جدیدی تصویب شد و برای عمران و آبادانی استان كهگیلویه و بویراحمد برنامه ریزی هایی صورت گرفت. وی افزود: هیات دولت در این جلسه تمامی مصوباتی را كه مربوط به سفرهای گذشته بوده است و برای اجرا با موانعی مواجه بودند، به صورت یك به یك مورد بررسی قرار داد و برای رفع موانع آنها تصمیماتی اتخاذ كرد. معاون اول رییس جمهوری افزود: بیشتر این مصوبات با مشكل كمبود اعتبار مواجه و یا نیازمند تصمیمات جدیدی برای رفع موانع پیش روی بودند كه در این جلسه با حضور هیات وزیران و استاندار برای آنها چاره اندیشی شد. رحیمی افزود: نحوه توزیع و اجرای تعهدات بانك های عامل در استان در خصوص پرداخت تسهیلات مربوط به مشاغل خانگی با اعتبار 260 میلیارد ریال برای ایجاد هشت هزار و 500 شغل و خوداشتغالی با اعتبار 226 میلیارد ریال برای دو هزار و 200 شغل كه پیشتر مصوب و ابلاغ شده بود، بررسی شد و بانكها متعهد شدند تا پایان بهمن به تعهدات خود عمل كنند و در این زمین ه هماهنگی لازم بین مدیرعامل بانك و مدیر بانك در استان به عمل آید. به گفته وی، مقرر شد وزیر امور اقتصادی و دارایی در خصوص لزوم توجه به نظارت و تقویت مكانیزم های نظارتی بر تسهیلات پرداختی توسط بانكها اعلام نظر كند. رحیمی در خصوص مصوبات كارگروه توسعه اشتغال و سرمایهگذاری استان كهگیلویه و بیراحمد نیز افزود: اختصاص 250 میلیارد ریال توسط معاونت برنامه ریزی به عنوان وجوه اداره شده برای كمك سود، اختصاص مبلغ یك هزار و 553 میلیارد ریال تسهیلات از سوی بانك مركزی و بانكهای عامل برای طرح های اشتغالزایی استان، تامین تسهیلات مورد نیاز طرح های نیمه تمام و سرمایه در گردش بنگاه ها تا پایان سال 1390 از مهمترین این مصوبات است. رحیمی گفت: مقرر شد طرح اختصاص زمین برای مجتمع های كشاورزی و دامپروری كه در دولت تصویب شد، توسط وزارت جهاد كشاورزی برای نخستین بار در این استان با فوریت اجرا شود. وی با ارائه گزارشی از آخرین وضعیت مصوبات سفرهای قبلی دولت به كهگیلویه و بویر احمد یادآور شد:از مجموع 549 مصوبه با یك هزار و 764 پروژه و در سه دوره سفر در مجموع 259 مصوبه محقق شده است و 193 مصوبه در دست اجرا می باشد و 97 مصوبه در دست پیگیری است و 2/47 درصد مصوبات به صورت كامل محقق شده است و 35 درصد مصوبات اجرایی شده اند و برآورد اعتباری اجرای مصوبات سه دور سفر به استان افزون بر 21هزار و 922 میلیارد ریال می باشد. رحیمی گفت: از سال 1384 تا سال 1390 سهم تسهیلات بانكی استان هفت هزار و 820 میلیارد ریال بوده است كه در قالب این اعتبار تاكنون بانكها نسبت به اختصاص مبلغ سه هزار و 30 میلیارد ریال در قالب 10هزار و 190 طرح عقد قرارداد با پیش بینی اشتغالزایی17هزار و 200 نفر اقدام كرده اند. وی یاداور شد: تعهد اشتغالزایی استان در سال جاری ایجاد16هزار و 500فرصت شغلی است كه تاكنون بیش از 11 هزار فرصت شغلی ایجاد شده است. معاون اول رئیس جمهور درباره تصمیمان اتخاذ شده در جلسه استانی هیات دولت نیز افزود:برای مصوبات گذشته استان كه با مشكل مواجه بودند چاره اندیشی شد تا موانع آن برطرف شود. به گفته وی، مصوبات جدیدی نیز در این جلسه تصویب شد كه اختصاص 300میلیارد ریال تسهیلات برای كمك به تهیه علوفه دام عشایر، عمران شهری و روستایی، 300 میلیارد ریال تسهیلات برای 3 هزار واحد مسكونی آسیب دیده از سیل از سوی بانكها و 60میلیارد ریال برای 3 هزار خانواده به صورت بلاعوض، ایجاد شهرك صنعتی در سی سخت و چند شهرستان دیگر توسط وزارت صنعت معدن و تجارت و احداث یك خط برق برای شهرستان دنا از جمله این مصوبات می باشد.
کد خبر: ۲۷۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۲۴
اوای دنا-مهدی گلالی تراب :سالهاست که مردمان شهری دوردست در آرزوی شهرستانی شدن پیر شده اند. خون دل خوردند. وبه اصطلاح با زمین و زمان جنگیدند. مردمان این شهر خانه و کاشانه را رها کرده وقدم در راه شهرستانی گذاشتند. ماراتن شهرستانی چند سال است که ادامه دارد. شهرستان دنا با همه حرف و حدیث هایش ما را تنها گذاشت و خیلی زود به پایان خط رسید.بعد نویت به چرام و باشت رسید. این دو شهر نیز به پایان خط رسیدند. و مسابقه ماراتن مانند ماند و مردمان شهر من و حسرت شهرستانی. گاه خیلی تند قدم برمی داشت و به پایان خط می رسید و گاه ارام و اهسته در گوشه می نشست و مسابقه را رها می کرد. کسی فکر نمی کرد که این ماراتن این همه طول بکشد. خدارا شکر. اگر شهرستانی را به دست نیاوردیم ، لااقل می توانیم این ادعا را داشته باشیم که بایداسم شهر ما را در کتاب رکوردها ، گینس نوشت.بی شک روزی این درخواست خود را عملی می کنیم. و حالا خبرهای خوشی در راه است. در استانه سفر رئیس جمهور به استان ، از هر گوشه و کنار ندا می اید که لنده شهرستان شد. خدا می داند که این بار چه نقشه ای در میان است. اما به عقیده خیلی ها این بار خبر فرق دارد. مردمان شهر غریب منتظر تشریف فرمایی جناب اقای دکتر احمدی نژاد هستند.
اما این نکته نباید فراموش شود که ما برای بدست اوردن شهرستانی خون دلها خورده ایم. راستی به نظر شما در ماراتن شهرستانی چرا شهر لنده عقب افتاد ؟
ایا شهر باشت و چرام و سی سخت دوپینگ نکرده اند ؟
ایا دست های پشت پرده در راه شهرستانی لنده مانع ایجاد نکرده اند ؟
ایا مسئولین دردوپینگ بعضی شهرها نقش نداشتند ؟
کد خبر: ۲۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۱۳
اوای دنا:رييس جمهور با تاكيد بر اينكه دولت با همه توان و تا آخر روي اصول و ارزشها ايستاده و اگر همه دنيا هم عليه ما شوند، ذرهاي از خط نوراني انقلاب و ولايت كوتاه نخواهيم آمد، تصريح كرد: كسي طرفدار راستين ولايت است كه براي اعتلاي جامعه ولايي سر از پا نشناسد و تمام وجود خود را صرف خدمت و آباداني جامعه كند.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، دكتر محمود احمدينژاد در ديدار جمعي از علما و روحانيون، با تسليت ايام سوگواري اباعبدالله الحسين(ع)، حادثه عاشورا را دورهي كاملي از مكتب اسلام دانست و گفت: هر حركتي كه از پيامبران الهي از ابتدا تا خاتم آنان، انجام شده و اراده كردهاند كه در جامعهي بشري نهادينه و جاري و ساري شود، با حركت امام حسين(ع) عينيّت پيدا كرد و عينيّت همه ارزشهاي الهي، توحيد، عدالت، رسالت و معاد را امام حسين(ع) در نصف روز و در عمل در برابر بشريت قرار دادند.وي حركت امام حسين(ع) را نجاتبخش همه ارزشهاي الهي و حقيقت انسان توصيف كرد و گفت: اگر عاشورا نبود، اثري از انسانيت و حقيقت انساني باقي نميماند و موجوديت انسانها زير خروارها تعصّبات و خودخواهيها و قدرت طلبيها مدفون ميشد.رييس جمهور اضافه كرد: امام حسين(ع) توحيد را در جهان مستقر كردند و عاشورا صحنه تجلي توحيد و اخلاص و امر به معروف و نهي از منكر و صحنهي هنرنمايي خداست و در حقيقت خداوند در قالب امام حسين(ع) خودش را متجلي ميكند.دكتر احمدينژاد خاطرنشان كرد: مدعيان امام حسين(ع) چنين ادعا كردند كه ايشان بر خليفه خروج كرده است، در حالي كه با نگاهي ساده به صحنه ميتوان بطلان اين ادعا را اثبات كرد، اگر واقعا ادعاي آنها درست بود، چرا بعد از اينكه امام حسين(ع) را به شهادت رساندند، بر پيكر آنها اسب تازاندند و چه اصراري وجود داشت كه حتي گلوي بچه شش ماهه را بدرند.رييس جمهور واقعه عاشورا را داراي عبرتها و درسهاي انسانساز فراواني دانست و گفت: عاشورا نشان ميدهد كه اگر كسي از مسير حق منحرف و تابع تمايلات نفساني و به دنبال ماندگاري در دنيا باشد، چنين فردي در نزول از شأن انساني در يك سطحي متوقف نميماند، همانطور كه كمال انساني و حركت در مسير انساني نامحدود است، سقوط هم نامحدود است و ميتواند به جايي برسد كه شرف، آزادگي، غيرت، مردانگي و انسانيت بطور كامل از وجود انسان خالي شود و جنايتي را مرتكب شود كه در طول تاريخ و حتي آينده بشريت نظير نداشته باشد.دكتر احمدينژاد در ادامه با بيان اينكه باطن بسياري از ادعاهاي سياسي با ظاهر آن متفاوت است، به درس ديگري از مكتب عاشورا اشاره كرد و گفت: كربلا و عاشورا صحنه دعواي سياسي نيست كه طرفداران حكومت با مخالفين حكومت راه انداخته باشند، بلكه صحنه انتقامكِشي و خالي كردن عقدههايي است كه در برابر عظمت پيامبر و آل طاهرينش(ع) در دل فاسدان و خودخواهان و قدرتطلبان شكل گرفته است.رييس جمهور افزود: كساني كه در جنگ بدر، خيبر، احد و صحنههاي اصلي انقلاب پيامبر گرامي اسلام(ص) در مقابل عظمت پيامبر و علي(ع) كم آورده و تحقير شدند، به دنبال انتقام و عقدهگشايي بودند.دكتر احمدينژاد گفت: كساني كه در مقابل دستور پيامبر (ص) به خاطر دلبستگيهاي دنيا كوتاه آمده و حتي با جنگ روانيِ دشمن همراهي كردند و سعي داشتند كه پشت جبهه را تضعيف كنند، اينان در مقابل اشتباهات خود عذرخواهي نكردند، بلكه به اقدامات كينهورزانهي خود ادامه دادند؛ به نحوي كه چهره اميرالمؤمنين علي(ع) را تخريب و عليه ايشان سازماندهي و تبليغات منفي كردند و به قدري اين جوسازيها سنگين بود كه پيامبر خدا(ص) در بيان حقيقت رسالت خود ملاحظه ميكند.وي افزود: عظمت، پاكي، اخلاص، شجاعت، جوانمردي، سخاوت و بزرگي پيامبر و ائمه اطهار(ع) در دل گمراهان و فاسدان كينه درست كرد و چون در ريل انحرافي قرار داشتند، در عاشورا به صحنه آمدند تا ريشه اصلي دين و رسالت پيامبر گرامي اسلام(ص) را قطع كنند و در واقع آمده بودند تا اسلام را ريشه كن كنند.دكتر احمدينژاد تصريح كرد: عاشورا يك مكتب است و كسي كه پيام امام را شنيده و با امام همراهي نكرده باشد، فرقي نميكند كه در طواف كعبه يا در ميكده باشد.رييس جمهور افزود: كربلا دوره كامل اسلام، توحيد، عدالت و تعليمات همه انبياي الهي و انسانشناسي و راه زندگي سعادتمندانه است.دكتر احمدينژاد امر به معروف و نهي از منكر را از ديگر آموزههاي مكتب عاشورا و كربلا دانست و گفت: امام حسين(ع) خليفهالله و انسان كامل و واسطهي فيض الهي است و وجودش سرشار از عشق و محبت حتي نسبت به دشمنان خود است. در حركت امام حسين(ع) ذرهاي كينه وجود ندارد و همه حركت پيامبر و آل اطهار(ص) از روي محبت و رحمت است و اين موضوع رمز ماندگاري پيامبر و آل پيامبر(ص) و عاشوراست.رييس جمهور افزود: امام حسين(ع) در طول واقعه عاشورا حتي يك لحظه از دعوت غافل نشدند و همه تلاش خود را كردند تا دلها را بيدار كرده و هدايت كنند.دكتر احمدينژاد امر به معروف و نهي از منكر را به معناي محبت و عشق به انسانها توصيف كرد و گفت: اگر امر به معروف و نهي از منكر از قلب غير رحماني برخيزد جز ايجاد انحراف و تخريب اثري ندارد و همگان بايد توجه داشته باشند كه اين فريضه الهي براي خودنمايي و سيطره بر مردم نيست، بلكه براي هدايت است و هدايت رحمت است و بايد از قلب رحماني نشأت بگيرد.رييس جمهور با بيان اينكه اسلام منطبق بر فطرت انساني است، اظهار داشت: اگر تودههاي مردم در مقابل دعوت به اسلام ناب قرار بگيرند، بدون هيچ مقاومتي آن را با تمام وجود خواهند پذيرفت؛ همچنان كه ملت ايران زماني كه با حقيقت اسلام مواجه شد، آن را پذيرفت و با اينكه ايران در سالهاي پس از آن چندين بار اشغال شد، بجاي اينكه ملت ايران به رنگ اشغالگران درآيد، اين اشغالگران بودند كه اسلام را پذيرفته و چه بسا عاشق اهل بيت(ع) شدند.دكتر احمدي نژاد گفت: اسلام جز با عشق و محبت منتشر نميشود و خاستگاه حركت امام عصر(عج) نيز عشق و رحمت است.رييس جمهور افزود: درس امام حسين(ع) درس عشق و محبت است و بدون عشق، توحيد هم پايدار نخواهد ماند، بنابر اين بايد روح پيام و دعوت ما نيز بر اساس عشق و محبت و عدالت باشد و اگر خدايي ناكرده كسي به دنبال حفظ قدرت و تثبيت سيطره خود باشد، بايد بداند كه اين موضوع پايدار نخواهد ماند.دكتر احمدينژاد با بيان اينكه پيروي از ولايت معيار دارد و كسي با ادعا نميتواند خود را پيرو ولايت جلوه دهد، گفت: ولايت به معناي عشق و عدالت است و رابطه ولايت با مردم رابطه عاشقانه است. هر كس كه يار و پشتيبان ولايت باشد، همچنان كه اميرالمؤمنين علي(ع) توصيه كردهاند، بايد در اين مسير با ورع و اجتهاد قرار بگيرد و از خواستههاي نفساني، خودخواهي، عصبيتها، زيادهخواهي و قدرتطلبي به دور شود.رييس جمهور افزود: ورع و اجتهاد يعني اينكه انسان نسبت به مشكلات مردم و جامعه و رفع فقر، فاصله طبقاتي، بي عدالتي و ضعفها، دلسوزي داشته و تلاش كند.دكتر احمدينژاد تصريح كرد: طرفدار ولايت يعني اينكه فرد براي اعتلاي جامعه ولايي سر از پا نشناسد و تمام وجود خود را صرف خدمت و آباداني جامعه كند.رييس جمهور در بخش ديگري از سخنان خود شرايط جهاني را مورد اشاره قرار داد و گفت: اينكه دنيا بايد تغيير كند، يك موضوع قطعي است و همه به اين موضوع باور داشته و منتظر آن هستند.دكتر احمدينژاد با بيان اينكه در معرفي اسلام به عنوان دين كامل و ارائه الگو به بشريت بايد هوشمندانه و درست عمل شود، اظهار داشت: نظام جمهوري اسلامي ايران به سادگي شكل نگرفته و در پي مجاهدتها و تلاشهاي تاريخي علما و روحانيون تأسيس شده و در معرفي الگو بايد توجه داشت كه اين الگو هم حق بوده و هم بين همه بشريت مشترك باشد و هم اراده الهي بر آن استوار باشد و بي ترديد حكومت جهاني مهدوي، نظامي است كه از همه اين ويژگيها برخوردار است.رييس جمهور خاطرنشان كرد: جهان در آستانه تحول بزرگي است، البته اينگونه نيست كه مستكبران با اين تحولات به طور كامل زمينگير خواهند شد، اما اين تحولات جرقهاي است و دير نيست زماني كه بساط مستكبران به طور كامل از جهان برچيده شود.دكتر احمدينژاد با بيان اينكه جهان نيازمند نظم، قانون و مديريت جديدي است، گفت: كمونيستها و نظام سرمايهداري تئوريهايي را معرفي كردند كه امروز در عمل با شكست مواجه شده و دنيا نيازمند نظم جديدي است و باورم اين است كه تنها نظم جايگزين نظام سرمايهداري و كمونيستي حكومت جهاني امام عصر(عج) است.دكتر احمدي نژاد افزود: در معرفي اسلام و حكومت مهدوي بايد مراقب بود كه در بين ملتها اين ذهنيتها شكل نگيرد كه ملت ايران قصد دارد اراده خود را به آنها تحميل كند. مهمترين كار فرهنگي و سياسي در دنيا معرفي نظم جهاني تحت پرچم مهدوي است.رييس جمهور گفت: بشر نيازمند نظم جديدي است و اگر كوتاهي شود، ديگران همان انديشههاي غير الهي را با ماسك جديدي به بشريت تحميل خواهند كرد، در كشورمان نيز معرفي زوايا و ضرورتهاي حكومت مهدوي مسئوليت سنگين علما و روحانيون است و پايگاه اصلي آن حوزهها و مساجد ميباشد.دكتر احمدينژاد با اشاره به اينكه همه حوادث موجود جهان در نگاه كلان در جهت هدف و آرمان ملت ايران قرار دارد، گفت: بايد در شرايط كنوني هوشمندانه و با دقت عمل كرد و مبادا كسي از مرز عدالت و محبت خارج شود و حداكثر كار ما اين است كه فضايي براي ملتها ترسيم كنيم كه بتوانند خودشان راه درست را انتخاب كنند و چنانچه هدف متعالي را برگزيدند، اين موضوع ارزشمند و ماندگار است.در ابتداي اين مراسم حجتالاسلام شريفزاده در سخناني با اشاره به سخني از رهبر فرزانه انقلاب مبني بر اينكه بنده از همه دولتها حمايت كردهام ولي اين دولت با دولتهاي گذشته تفاوت دارد، گفت: فرق اساسي اين دولت در اين است كه تلاش نميكند كه حاكميت دوگانه درست كند اگر رهبري چيزي بگويد رييسجمهور ميپذيرد و به آن عمل ميكند.وي اظهار داشت: ما به خوبي دريافتهايم كه رييسجمهور با عنوان مشاوري صديق به بحث و گفتگو با رهبري عزيز ميپردازد و در مقام فرمان فقط ايشان را ميشناسد.وي با بيان اينكه برخي در باب ولايتپذيري نزديكان رييسجمهور ادعاهايي مطرح ميكنند، تصريح كرد: عنايات ويژه دكتر احمدينژاد به مهدويت و حركت به سوي مديريت جهاني مهدي موعود (ارواحنا فداه) را معارضت با ولايت فقيه خواندند و به اين بهانه باب اتهام به نزديكان رييسجمهور را گشودند. اينان حتي از طرح موضوع بيداري انسانها در جهان كه به همه جهان تعلق داشت و مختص به سرزمينهاي اسلامي و مسلمانان نبود، بهانهاي ساختند تا بگويند رييسجمهور در برابر واژه بيداري اسلامي قرار گرفته است در حالي است كه نسبت بين اين دو بيداري، عام و خاص بود و آنها فراموش كرده بودند كه رهبري خردمند ما پيش از اينها فرموده بود كه مطالبات امروز ما بينالمللي است و نگاه هم بايد انساني باشد.حجتالاسلام شريفزاده با بيان اينكه انسان يعني آنچه در همه جهان گسترده است و نگاه بايد متوجه چنين گستره وسيعي باشد، گفت: رييسجمهور تبيين كردند كه فرهنگ با فرهنگ مقابله نميكند و اين بيفرهنگي حاكمان غرب است كه به فرهنگ ايراني – اسلامي ما حمله ميكنند و بهانهگيران اين را نيز مخالفتي با واژگان تهاجم و شبيخون فرهنگي عنوان داشتند در حالي كه اين تاييدي بلاغي و مبالغهاي شفاف بر مراد رهبر بود و رييس جمهور نيز فرهنگ دشمن را بيفرهنگي ناميديد نه آنكه تهاجم و شبيخون را نفي كرده باشند.وي با اشاره به اينكه مشخص نيست دشمنيها با دولت از ضعفِ دانايي و كاستيِ توان علمي آنها نشأت گرفته يا از اراده و عزمي خاص در تضعيف خطي كه دولت در كوتاهكردن دست ناپاكان از بيتالمال دنبال ميكند و يا قاسطاني به زيركيِ شيطان، مارقانِ ناداني را به نام دين و ولايت به بازي گرفتند، گفت: چه كسي باور ميكرد كه روزي بشنويم معاويه و خوارج هم براي عدالت با اميرمؤمنان علي(ع) به مخالفت برخاستند تا اين را گَواهي بر لزوم ولايتمداري و نه عدالتمحوري بدانند. آيا اين ستم به تجسم عدل الهي بر روي كره خاكي نبود؟ و آيا امكان جدايي عدالت از ولايت هست؟ و آيا ولايت ماموريتي جز برپايي عدالت در جان و پيكر جامعه آدميان دارد.وي با بيان اين مطلب كه آيا ما نميدانستيم كه امر به معروف و نهيازمنكر زماني لزوم مييابد كه معروف، معروف و محبوب باشد و منكر، منكر باشد و منفور و براي اين منظور بايد جامعه را به درك، فهم و رشد رساند و عقل و دل مردم را به برهان، احساس و وجدان مزين كرد و آنگاه اگر لجبازاني ماندند نوبت به امر و نهي ميرسد، تصريح كرد: رييسجمهور براي روشن ساختن عقل و دل مردم بر امالفضائل انگشت گذاشت و عدالت را فرياد كرد چرا كه تا زماني كه مردم احساس عدالت نكنند سخن دين را هم گزافه ميپندارند و اعتماد به عالمان دين را از دست خواهند داد.حجتالاسلام شريفزاده گفت: همه ميدانيم كه دكتر احمدينژاد از بهترين آمرين به معروف و ناهيان از منكر است كه امر و نهي را در جهت عدالت و كوتاهكردن دست تجملگرايان بكار بست در حالي كه آنان كوشيدند جهت امر و نهي را به سوي مردم برگردانند تا دولت از رسيدگي به آنها بازماند و آنگاه كه رييسجمهور در برابر آنها مقاومت كرد و جهت حركت خود را تغيير نداد گفتند كه احمدينژاد اعتقاد به امر و نهي ندارد.حجتالاسلام شريفزاده خاطر نشان كرد: رييسجمهور را به بيارادتي به روحانيت متهم ميكنند در حالي كه دولت نهم و دهم انحصارِ ترديد بين دو راهي محروميتِ حوزههاي علميه از بودجههايِ فرهنگيِ دولت به منظورِ حفظ استقلال و بهرهمندي از آن به قيمت از دست رفتن استقلال را شكست و راه سومي را به كار بست كه با حفظ استقلال، حوزه را بدون چشمداشت و حمايت از بودجهاي قابل توجه بهرهمند ساخت.وي در ادامه ضمن درخواست از رييسجمهور براي تكرر جلسات بحث و ديدار با روحانيون به منظور اينكه امكان دفاع از حقيقت براي روحانيون بيشتر فراهم شود، گفت: ما براي سربازي امام زمان ارواحنا فداه در اين مسير قرار گرفتيم و ميخواهيم امكان خدمتگزاري به حضرت ولي عصر(عج) را در اين سنگر براي ما فراهم سازيد چرا كه اگر ما بيشتر بدانيم اولاً خود به حيرت مبتلا نميشويم و ثانياً ديگران را از تحير خارج ميسازيم.وي افزود: قاطبه طلاب و فضلاي حوزه علميه از شجاعت و بيباكي در دفاع از حقيقت برخوردارند و دردشناس و بصير بوده و دردهاي مردم را بخوبي را ميشناسند و مردم نيز خريدار سخنانشان هستند.
کد خبر: ۲۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۰/۰۹/۱۲