برچسب ها
عطایی همان روزنامه‌نگار ارومیه‌ای است که در روزهای اخیر انتشار یک فیلم از سخنرانی قاضی‌پور یکی از نامزدهای انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی و راه یافته به مجلس از ارومیه خبر ساز شده و واکنشهای عمومی بسیار زیادی را به دنبال داشته است. به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف، حامد عطایی، روزنامه نگار و مدیرمسئول نشریه آینا نیوز در ارومیه در پی حادثه ای از سوی افراد ناشناس مورد ضرب و شتم قرار گرفت. عطایی همان روزنامه‌نگار ارومیه‌ای است که در روزهای اخیر انتشار یک فیلم از سخنرانی قاضی‌پور یکی از نامزدهای انتخابات مجلس دهم شورای اسلامی و راه یافته به مجلس از ارومیه خبر ساز شده و واکنشهای عمومی بسیار زیادی را به دنبال داشته است. اما ظاهرا این موضوع برای وی دردسرساز شده و وی در میان بهت عمومی دچار یک حادثه عجیب شده است. مصطفی زادگان مدیر مسئول نشریه فرهنگ شمس، یکی از دوستان حامد عطایی در گفت و گو با تابناک تهران با تشریح حادثه رخ داده گفت:‌ روز پنجشنبه هفته گذشته با آقای عطایی تماسی از سوی افراد ناشناس گرفته می شود و با دعوت مدیرمسئول آینانیوز به میدان انقلاب ارومیه، بعد از جر و بحث انتخاباتی افراد حاضر به ضرب و شتم شدید این روزنامه نگار با حضور زن و فرزندان وی پرداختند. وی با اشاره به اینکه  دوربین های منطقه صحنه حادثه را ضبط کرده است افزود:‌ حادثه در مقابل دوربین یک بانک اتفاق افتاده و در حال حاضر دادستانی ارومیه برای پیدا کردن مسببین حادثه و احقاق حقوق این روزنامه‌نگار ورود پیدا کرده است. مصطفی زادگان افزود: در این حادثه عطایی از چند ناحیه بدن از جمله گونه و گوش چپ دچار جراحت جدی شد و گفته می شود پرده گوش وی دچار پارگی شده و قدرت شنوایی خود را از دست داده است. وی افزود: با تماس مردم حاضر در محل حادثه بلافاصله پلیس 110 در محل حاضر و به انجام تحقیقات محلی پرداخت. پرونده شکایت این روزنامه نگار در دادسرای عمومی و انقلاب تشکیل و قرار است معاون دادستان و قاضی ویژه پرونده جرایم انتخاباتی نسبت به این شکایت اعلام نظر نماید. منبع: فارس
کد خبر: ۸۹۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۱۶

خانم منیره گرجی فرد از فعالین انقلاب از ابتدای پیروزی نهضت تا به امروز به عنوان تنها عضو مجلس خبرگان شناخته می شود. پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و رای قاطع آحاد ملت به نظام جمهوری اسلامی، تلاش انقلابیون معطوف به پی ریزی بنیان و قانون اساسی شد. سرانجام و پس از مشورت های مختلف بنا شد مجلسی تحت نام مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران یا همان مجلس خبرگان قانون اساسی یا مجلس موسسان تشکیل شود، مجلسی که در آن منتخبین با رای مستقیم ملت به تصمیم گیری و طراحی قانون اساسی مبادرت ورزند. از قانون اساسی بسان رکن کلیدی هر نظام نام برده می شود، چرا که قوانین مندرج در آن مبین و نشان دهنده شیوه حکمرانی در یک نظام حکومتی و بیانگر حقوق آحاد ملت می باشد، از همین روست که قانون اساسی را قانون مادر می نامند، لذا انتخابات تعیین منتخبین ملت در این مجلس را اگر مهمترین انتخابات جمهوری اسلامی تا به امروز نخوانیم، بی گمان از حیاتی ترین آن ها بوده است. مجلس خبرگان قانون اساسی را از زوایا و دیدگاه های مختلفی می توان مورد پردازش قرار داد. این مجلس شاهد حضور طیفی گسترده از جریان های مختلف فکری اعم از حزب جمهوری اسلامی، حزب خلق مسلمان، نهضت آزادی، جبهه ملی و... بوده است. سرانجام و پس از کش و قوس های گسترده، مجلس خبرگان قانون اساسی در پی انتخابات تاریخ 12 مرداد 1358، در روز 28 مرداد 1358 با 75 نماینده و با ریاست آیت الله منتظری و نیابت آیت الله بهشتی و با پیام امام راحل (ره) تشکیل شد. پس از سه ماه ، کار تدوین آن قانون اساسی در 24 آبان 1358 به پایان رسید. این قانون اساسی شامل 12 فصل و 175 اصل و یک مقدمه و موخره بود که در تاریخ 12 آذر 1358 به تصویب نهایی ملت ایران رسید. فارغ از اختلاف های فکری و نظری برخی اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی، حضور چهار شخصیت متفاوت در میان تدوین کنندگان قانون اساسی از نکات جالب و تاریخی جمهوری اسلامی می باشد که تا کنون کمتر بدان پرداخته شده است. هرایر خالاتیان روزنامه نگار ، مترجم و نویسنده ارمنی تبار، موبد (رستم) شهرزادی رهبر جامعه زرتشتیان ایران، سرگن بیت اوشانا کوگ تپه نماینده آشوریان ایران سه شخصیت از چهار شخصیت فوق می باشند که در تدوین حقوق اقلیت های ایرانی در قانون اساسی نقش بسزایی ایفا نمودند، نفر چهارم اما به تنها زن این مجلس باز می گردد، که از ابتدای انقلاب تنها فردی بوده که در مجالس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری مشارکت داشته است. منیره گرجی فرد که بود؟ منیره علی مشهور به منیره گرجی در سال 1308 در تهران دیده به جهان گشوده است. ایشان در طول سال های پیش انقلاب مشغول به مطالعه و تحصیل در امور حوزوی بوده اند. او درباره دوران کودکی خود می‌گوید: «ما هشت فرزند بودیم و در چنین محیطی که سرشار از پاکی و صمیمیت بود، بزرگ شدیم و چیز خاصی در زندگی ما نبود، تحصیلاتی در حد معمول داشتیم، البته پسرها می‌توانستند تحصیل کنند، ولی برای دخترها محدود بود.» آغاز فعالیت های سیاسی خانم گرجی فرد به سال های آغازین نهضت (1342) باز می گردد که با تشدید فعالیت های انقلابی بر میزان حضور سیاسی ایشان نیز افزوده شد. خود او در این باره می گوید: «شروع فعالیتهای ما حوادث پانزده خرداد 42 بود. در آن روزها ما در حوالی میدان شهدا ساکن بودیم و شاهد حضور مردم و آن کشت و کشتارهای بی رحمانه بودیم. با وجود این حوادث ما برای خانم ها جلساتی داشتیم و من با دیدن این صحنه ها، در آن جلسات تصمیم قطعی گرفتم که باید بلند شد؛ نباید همین طور نشست و شاهد قلع و قمع مردم باشیم. حتی شاهد این باشیم که آنها نگذارند ما به احساسات دینی مان جواب مثبت بدهیم و این طور بی رحمانه ما را تاراج کنند. شروع تصمیم من همان روز پانزده خرداد 42 بود.» منیره گرجی فرد دارای سوابق درخشانی در زمینه فعالیت بر علیه رژیم طاغوت از طریق مشارکت در نشست های سیاسی، سخنرانی و آگاهی بخشیدن به اقشار جامعه به ویژه زنان ایفا نموده است. وی در یک مصاحبه به بررسی یکی از خاطرات پیش از پیروزی انقلاب می پردازد و می گوید: « هفته ای که قرار بود حضرت امام به ایران بیایند یک روز چهارشنبه قرار بود بچه های نیروی هوایی پروازی را انجام دهند و به پاریس بروند و امام را بیاورند. ما شب اجتماع مان آنجا بود؛ خدا رحمت کند آقای طالقانی هم بودند. یک نفر از بین بچه ها حرف هایش را زد و گفت: ما فردا پرواز می کنیم و ممکن است ما را در حین پرواز بزنند و دوست داریم این پرواز در حضور ملت باشد. این حرف تأثیر عجیبی روی افراد گذاشت. ما صبح زود به فرودگاه رفتیم که پرواز این بچه ها را شاهد باشیم. با مشکلات زیادی توانستیم به محیط پرواز برویم. پرواز را نگذاشتند انجام شود و ظاهرا بچه ها را هم گرفتند. من آن روز با دختر بزرگم رفته بودم. به ما فرمان دادند که تا شماره سه را می شماریم، باید اینجا را ترک کنید و گرنه شلیک می کنیم. برف می آمد، ما همه روی زمین نشسته بودیم و قرار بود بنشینیم تا تکلیف معلوم شود؛ چیزی مثل تحصن. نکته ای که برایم خیلی عجیب بود، وقتی که گفتند ما تا سه را می شماریم، دختر من پشت سر من نشسته بود، من سعی کردم بروم و پشت سر دخترم بنشینم، چون سربازها پشت سر ما قرار داشتند به صورتی که من اولین ردیف بودم. دخترم با خشمی گفت: مادر! هر کسی در نوبت خودش. البته تیراندازی نکردند و آقای طالقانی از ما خواهش کردند و گفتند: من به شما می گویم بلند شوید. این خاطره هیچ وقت یادم نمی رفت؛ آن خشمی که دخترم داشت که «اگر قرار است من اول تیر بخورم، تو حق نداری جای من را بگیری» برای من خیلی عجیب بود.» معصومه ابتکار درباره دوران جوانی خود و آشنایی با امام خمینی(ره) و خانم گرجی فرد می‌گوید: «ما یک استاد ارزشمند داریم، -خدا ایشان را حفظ کند- به نام سرکار خانم منیره گرجی که در نشر دیدگاه‌ها و فهم صحیح دیدگاه‌های امام فعالیت دارند؛ ایشان در سال‌های اول انقلاب، قبل و بعد از انقلاب نقش زیادی داشت و جلسات بسیار گسترده قرآنی برای خانم‌ها در سال‌های قبل از انقلاب برگزار می‌کرد و در آن دوران با درک عمیقی که ایشان از مسائل و توان بالایی که در تفسیر داشت، خیلی از مواضع امام(ره) را با آن چه که دعوت قرآن کریم و سیره پیامبر(ص) بود، به هم نزدیک کرد. در نسل دختران جوان هم دوره ما ایشان تنها زن عضو خبرگان قانون اساسی بودند.» منیره گرجی فرد در مورد عضویتش در مجلس خبرگان می گوید: درمورد راه یافتن به مجلس، من هیچ وقت برای خودم قدمی بر نداشتم. الان هم نه با کسی آشنا هستم و نه در خانه ای رفت و آمد دارم، بلکه سعی دارم بنده خدا باشم و اگر مسؤولیتی احساس کنم حاضرم انجام وظیفه نمایم. وقتی جریان مجلس خبرگان مطرح شد، چند نفر از آقایان مرتب تلفن می زدند و اصرار داشتند که من در انتخابات شرکت کنم. من هم خودم تعجب می کردم، چون نه همسرم در این جریانات حضور داشت و نه پسر یا دامادی داشتم و نه خودم اهل این بودم و هستم که بخواهم خودم را مطرح کنم. وی افزود: «یا من اظهر الجمیل و ستر القبیح» درباره من قضیه این طور پیش آمد. من اول نمی پذیرفتم، چون مریض بودم. یک روز از رادیو یا تلویزیون شنیدم که خانم هایی از مجاهدین (منافقین) و فداییان آن زمان مصاحبه می کردند و می خواستند با آن نظرات غیر اسلامی به مجلس بروند. من با خودم گفتم اگر بناست مجلس تشکیل شود و این ها بخواهند کاندید شوند، من باید بروم و لااقل جلوی یکی از این ها را بگیرم. وی درادامه گفت: وقتی دیدم پیشنهاد زیاد است و این مسایل نیز در جامعه وجود دارد، بعد از مدتی به این برادران جواب مثبت دادم. البته این برادران از جمله آقای خزعلی، آن موقع در جلساتی مرا آزمایش کردند. خانم منیره گرجی فرد به عنوان تنها طن حاضر در مجلس خبرگان قانون اساسی تلاش نمود در راستای احقاق حقوق زنان سرزمینش بکوشد، امری که در مواردی با موفقیت وی همراه بوده و گاها به سرانجام نرسیده است. به طور نمونه منیره گرجی برای اضافه کردن اصلی با این مفاد که "از آن جا که زن در خانواده نقش زیربنایی دارد باید حقوق معنوی و مادی به خصوص مادران کاملا مراعات گردد و زندگی مشترک نباید مانع آزادی مشروع و رشد فرهنگی زن گردد و برای پاسداری از حقوق خانواده، باید داگاه صالحه ای تشکیل شود" کوشید اما موفق به جلب آرای اکثریت نگردید. البته انتخاب وی به عنوان تنها زن مجلس خبرگان قانون اساسی، اعتراض برخی از منتخبان این مجلس را برانگیخت. آنان تهدید کردند:«این باید برود و گرنه ما مجلس را ترک می کنیم.» پاسخ دادم:«من بر مسؤولیتی که مردم به من واگذار کرده اند، استوارم؛ هر کس نمی تواند حضور یک زن را تحمل کند، برود.» گفتنی است منیره گرجی فرد پس از اتمام دوره مجلس خبرگان قانون اساسی و سپس کناره گیری از مشاغل دولتی، در حوزه علمیه خدیجه کبری در تهران به تدریس فقه، تفسیر، احکام و اخلاق مشغول شد و در مرکز تربیت معلم شهید رجایی، مدرس درس عرفان امام شد. وی همچنین نخستین سازمان غیر دولتی در حوزه تخصصی زنان را با عنوان مؤسسه مطالعات و تحقیقات زنان، تأسیس کرد. خانم گرجی در سال های پس از مجلس خبرگان قانون اساسی در حوزه های اجتماعی و به ویژه زنان تلاش نمود. به گفته ی معصومه ابتکار در یکی از سخنانش درد مشترک، زنان مسلمان انقلابی را به فعالیت جمعی درباره حقوق زنان کشاند. برخی از آن ها که در کنفرانس جهانی زن که در سال 1986 در نایروبی برگزار شد شرکت کرده بودند، با الهام از فعالیت های زنان در کشورهای دیگر، "گروه بررسی مسائل زنان" را تشکیل دادند. این گروه به استادی منیره گرجی، تنها زن عضو مجلس خبرگان قانون اساسی، قرآن را از زاویه دید زنانه بازخوانی و تفسیر می کرد. او بارها در تمامی سخنانش علاوه بر تاکید بر نقش زن بر خانواده منکر فعالیت زنان در امور اجتماعی نشده است. خانم گرجی می گوید: « هیچ فاصله ای بین خانه و اجتماع نیست. خانه واحد حقیقی اجتماع است و این دو از یکدیگر تفکیک ناپذیرند. اگر ارتباط بین این دو قطع شود، دیگر نه خانواده، خانواده است و نه اجتماع، اجتماع است.» به گفته ی او: «از زمانی که زن را به جامعه کشاندند، نه به خاطر کار و نه برای این که نقش حیاتی داشته باشد، بلکه به خاطر منافع سودجویانه سودپرستان و کسانی که می خواستند استفاده های کلان از کار و توان مردم بگیرند، بین خانه و خانواده جدایی افتاد و شخص را از خانواده بریدند و به کارخانه بردند، زن را از خانه جدا کردند؛ در نتیجه محیط لطف و صفا برای شوهر بیرون خانه بود. یعنی در این میان آن چه که عنصر تشکیل دهنده اصیل اجتماع بود، نابود شد. اجتماعی را ساختند که خود می خواستند بسازند. عنصر صفا، صمیمیت و یک رنگی و جایگاه عرضه کردن غرایز طبیعی و سالم را نابود کردند و به شکل ناسالم در جامعه در آوردند.» منبع:فرهنگ نیوز
کد خبر: ۸۶۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۱۳

با توجه به این که هنوز شواری نگهبان اسامی کاندیداهای تأیید صلاحیت شده برای مجلس خبرگان رهبری را ارائه نکرده است، ورود زودهنگام برخی رسانه‌های زنجیره‌ای نزدیک به یک جریان برای ارائه لیست‌، نوعی تخلف انتخاباتی محسوب می شود. پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، رسا نوشت: با نزدیک شدن ایام برگزاری انتخابات گمانه‌های زیادی درباره لیست‌ها و ائتلاف‌ها در انتخابات مطرح می‌شود؛ لیست‌ها و ائتلاف هایی که از سوی منابع آگاه منتشر می‌شود! این روند در انتخابات شوراها و یا مجلس شورای اسلامی تا حدودی عادی شده اما برای انتخابات خبرگان که همه بر «غیر سیاسی و غیرجناحی» بودن آن تاکید دارند، اندکی قابل تأمل است. در این میان، «فضای مجازی» و بستر باز انتشار اخبار در کانال ها و گروه های «تلگرام» نیز مزید بر علت شده تا هر روز شاهد انتشار لیست و فهرستی تازه از سوی حامیان و یا مخالفان یک فرد یا جریان باشیم. جالب اینکه هنوز نتایج بررسی صلاحیت نامزدهای این انتخابات از سوی مرجع بررسی کننده، یعنی شورای نگهبان اعلام نشده است. این ورود زود هنگام و انتشار پیش فهرست‌های انتخاباتی، مسبوق به ماه ها قبل است؛ برخی سایت ها و روزنامه های زنجیره ای نزدیک به آقای هاشمی، از آغاز فعالیت های این جریان برای انتخابات خبرگان خبر داده و از برخی نامزدهای مطلوب برای حضور در خبرگان پنجم رونمایی می کرد. در همین راستا باید به مطالب متعدد «روزنامه آرمان» اشاره کرد که از تشکیل «مثلث اعتدال» با حضور آقایان «هاشمی، روحانی و سیدحسن خمینی» خبر داده و در ادامه نیز برخی نامزدهای مورد حمایت این «مثلث خبرگانی» را معرفی کرده بود. یادآور می شود که ماه ها قبل «پایگاه خبری تحلیلی فردا» با انتشار این مطلب که «هاشمی رفسنجانی جزو اولین افرادی است که برنامه خود را برای حضور در انتخابات آینده مجلس خبرگان آغاز کرده و در همین خصوص شنیده ها حاکی از برنامه ریزی گسترده آیت الله برای ورود به عرصه انتخابات مجلس خبرگان است...»، نوشته بود که «بر همین اساس طیف هاشمی در تهران لیست انتخاباتی مجلس خبرگان با نام «مجتهدان مصلح و معتدل» را تهیه کرده و در حال تکمیل آن در شهرستان ها نیز هستند. در همین خصوص گفته می شود احتمالاً از حسن روحانی، هاشمی رفسنجانی، محقق داماد، سیدحسن خمینی و مجید انصاری برای تکمیل این لیست استفاده شود...» کمی بعدتر، جزئیات بیشتری از این فهرست منتشر شد و «خبرگزاری ایلنا» با تاکید بر لزوم تشکیل «مثلث هاشمی، روحانی و سیدحسن خمینی» برای انتخابات خبرگان پنجم، نوشت: «احزاب اصلاح‌طلب به جز مجمع روحانیون و مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم عموماً نیرویی برای حضور در انتخابات خبرگان ندارند. با این حال نام بعضی اعضای سابق مجلس خبرگان برای حضور در انتخابات از سوی برخی رسانه‌های اصولگرا و اصلاح‌طلب منتشر شده است؛ علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، سید حسن خمینی، مجید انصاری (نماینده سابق مجلس خبرگان)، محمود علوی (وزیر اطلاعات و عضو فعلی مجلس خبرگان)، علی یونسی (وزیر پیشین اطلاعات)، سیدهادی خامنه‌ای (نماینده سابق مجلس خبرگان)، علی اکبر محتشمی پور (نماینده سابق مجلس خبرگان)، محسن موسوی‌تبریزی (نماینده سابق مجلس خبرگان)، هاشم‌زاده‌ هریسی (عضو فعلی مجلس خبرگان) محمد علی شهیدی (معاون رییس جمهور و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران) و سید محسن خرازی (عضو فعلی مجلس خبرگان)، ابوالقاسم علیدوست (عضو جامعه مدرسین)، محمدجواد فاضل لنکرانی (عضو جامعه مدرسین)، سید محمد غروی (عضو جامعه مدرسین) و علوی بروجردی (از اساتید برجسته حوزه علمیه قم) از جمله افرادی هستند که در صورت نامزدی در انتخابات خبرگان شانس زیادی برای ورود به این مجلس را دارند، اما ظاهراً گروه‌های اصلاح‌طلب هنوز به این جمع‌بندی نرسیده‌اند.» و حالا با ثبت‌نام نامزدهای انتخابات خبرگان، تب انتشار این لیست ها و فهرست ها با نام‌های پر طمطراق به یکی از سرگرمی های اهالی رسانه تبدیل شده است؛ اهل فن به خوبی می دانند که در فضای تبادل اخبار در عصر ارتباطات، مهمترین نکته «اخبار جدید و البته ناب» است، حتی اگر کاملاً تایید شده و موثق هم نباشد. در این میان هم «خبرگزاری ایلنا» پیش گام بوده و طی گزارشی که در زمینه فهرست انتخاباتی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درج کرده، به نقل قولی از «فرید مدرسی» اشاره کرده و چنین آورده است: «یکی از این لیست‌ها، لیستی بود که توسط یکی از روزنامه‌نگاران شناخته شده منتشر شد که ارتباط نزدیکی با نهادهای حوزوی دارد و اخبار دست اولی از فعالیت علمای قم منتشر می‌کند... در لیستی که توسط فرید مدرسی منتشر شده است، آقایان احمد جنتی، محمدتقی مصباح یزدی، قربانعلی دری نجف‌آبادی، محمدعلی تسخیری، ابراهیم امینی نجف آبادی، محمدباقر باقری کنی، محمد امامی کاشانی، محمد محمدی ری شهری، سیدمحمد غروی، حسن روحانی، محمدعلی موحدی کرمانی، ابوالفضل میرمحمدی، سیدمحمدرضا مدرسی یزدی، علیرضا اعرافی و علی مومن حضور دارند...» نکته قابل تأمل این است که همه این اخبار و مطالب، از کانال ها و گروه ها خبری و رسانه ای در شبکه های اجتماعی سر در می آوردند، منابعی که در «صحت» آن باید تأمل جدی کرد. جالب اینکه، خبر فوق از یک «روزنامه‌نگار شناخته شده» نقل شده است، اما «خبرگزاری آریا» طی خبری که در بسته «شنیده‌های انتخاباتی آریا» منتشر کرده است، از اعلام موجودیت «ائتلاف بزرگ اعتدالیون» و انتشار لیست مورد حمایت آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات خبرگان خبر داده و چنین نوشته است: «این ائتلاف اعلام کرده که فهرست مورد حمایت آقای هاشمی رفسنجانی در انتخابات خبرگان حوزه تهران با حضور تعدادی از نخبگان و مجتهدان برجسته حوزوی مورد جمع بندی قرار گرفت. این فهرست که پس از بررسی ها و مشورت های فراوان کمیته های مشورتی مورد اجماع قرار گرفته و از تایید آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز برخوردار است، به عنوان فهرست اصلی ائتلاف بزرگ اعتدالیون در تهران معرفی می شود. اطلاعات تکمیلی درباره سرلیست های مورد حمایت آیت الله هاشمی رفسنجانی متعاقبا اعلام خواهد شد. فهرست اسامی اعضای اصلی این فهرست، بدین شرح است؛ آقایان علی اکبر هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، سیدحسن خمینی، سیدمحمد موسوی بجنوردی، محمد امامی کاشانی، مجید انصاری، محمد سروش محلاتی، سیدمحمد غروی، سیدعلی عماد، سیدسعید جلیلی چوب تراش، رسول منتجب نیا، سیدعباس حسینی قائم مقامی، مرتضی مداح، سعید ضیایی فر، علی راستی کاشانی، مهدی هادوی تهرانی» بررسی های تکمیلی درباره منبع اصلی انتشار این فهرست، ما را به کانال اعتدالیون در تلگرام می رساند که به نام همین ائتلاف بوده و ظاهراً از سوی «نخبگان حوزوی حامی آیت الله هاشمی» مدیریت می شود. این کانال انتخاباتی که در همین ایام انتخابات شروع به فعالیت کرده، اخبار و گزارش‌هایی پیرامون فعالیت های اعضای ائتلاف منتشر کرده است که آخرین مورد آن، مربوط به جمعی از فضلا و علمای قم با آیت الله هاشمی بوده است. همزمان با انتشار این فهرست، و در حالی که اخبار قبلی از ائتلاف آقایان «هاشمی، روحانی و سیدحسن خمینی» و تشکیل «مثلث خبرگان» خبر می‌داد، «کانال هواداران سید حسن خمینی» در کانال تلگرام خود از تشکیل «ائتلاف اصلاح طلبان و اعتدالگرایان برای خبرگان» خبر داد و چنین نوشت: «بر اساس توافقی که صورت گرفته است آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان نفر نخست یا سر لیست این فهرست تعیین شد. فهرست اولیه جریان اصلاح طلب و اعتدال گرا به این شرح است: علی اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدحسن خمینی، حسن روحانی، محسن قمی، سیدمحمد موسوی بجنوردی، مجید انصاری، ابراهیم امینی، محمود امجد، محمد امامی‌ کاشانی، سیدمحمود علوی، محسن غرویان، محمدمهدی فقیهی، سیدعباس قائم‌مقامی، دکتر سید هاشم بطحایی گلپایگانی، مهدی هادوی تهرانی، علی مومن‌پور» حالا با داغ تر شدن فضای انتخاباتی در کشور، هر روز باید شاهد انتشار فهرست های تازه تری از سوی جریانات سیاسی باشیم. در این میان، نکته قابل تأمل و حائز اهمیت، انتشار زودهنگام فهرست‌های مذکور است که حتی منتظر اعلام نتایج بررسی صلاحیت ها هم نشده و گزینه های خود را رونمایی کرده اند. افراد مذکور نیز هیچ واکنشی در تایید یا رد این فهرست ها و حضور خود در این ائتلاف ها بروز نداده اند. در این شرایط باید یادآور شد که صرف نظر از صحت و سقم این فهرست ها، انتشار زودهنگام این فهرست ها را باید نوعی تخلف انتخاباتی محسوب کرد که پیش از این از سوی مراجع نظارتی انتخابات در خصوص آن هشدار داده شده بود.
کد خبر: ۸۴۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۱/۰۳

استادخسرو معتضد - تاریخ‌پژوه - متنی را در پاسخ به برخی اتهاماتی که علیه وی مطرح می‌شود منتشر کرده است.  به گزارش ،پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، به نقل از  ایسنا، در پی ابهامات و اتهاماتی که هر از گاهی در شبکه پیام‌رسان موبایلی تلگرام متوجه خسرو معتضد می‌شود، این تاریخ‌پژوه و روزنامه‌نگار متنی را ارسال کرده است. در این متن آمده است: «نادانان و بی‌سوادان و کم‌سوادان در هر دوره و زمانه‌ای بوده‌اند و کسانی را که بنا به دلایلی مورد لطف و محبت مردم قرار می‌گرفته‌اند به گونه‌ای مورد حمله قرار می‌داده‌اند تا آنان را تخریب کنند. به مرحوم دکتر محمد مصدق هیچ وصله‌ای نمی‌چسبید. از این رو شایع کردند کتابی که او به عنوان رساله دکترای خود درباره ارث در اسلام نوشته است به قلم یکی از روحانیون قم بوده است. در حالی که آن کتاب را دکتر مصدق در سوییس به زبان فرانسوی نوشته بود و بعدها در سال 1331 که میراشرافی معروف مدیر روزنامه رسوای آتش خواست آن را در روزنامه‌اش به چاپ برساند مجبور شد مترجمی استخدام کند. سرفرانسیس شپرد سفیر انگلیس در ایران که از مصدق به علت مبارزه او علیه استعمار ننگین شرکت نفت انگلیس و ایران تنفر داشت روزی در یادداشتی از سفارت انگلیس به وزارت خارجه لندن نوشته بود: از دهان مصدق بوی تریاک می‌آید. روزنامه‌های لندن هم این مهمل را چاپ کردند و جراید جیره‌خوار در شرکت نفت در تهران آن را تکرار کردند. حسین مکی سرسختانه در مقام نماینده مجلس به مبارزه با انگلیسی‌ها پرداخت و آن‌ها را با همه ید بیضایشان از آبادان بیرون انداخته بود و چون لکه‌ای به دامان او نمی‌چسبید گذشته او را پیش کشیدند که در جوانی درجه‌دار و استوار نیروی هوایی بوده و در قسمت فنی نیروی هوایی خدمت می‌کرده است. یک مامور اطلاعاتی انگلیس هم در گزارشی نوشت: «مکی مرد جسور و جدی و خطرناکی است. از مال دنیا چیزی جز خانه پدری ارثی ندارد و شاید بتوان با دادن صد هزار دلار رشوه او را از مخالفت باز‌داشت». در حالی که این پیشنهاد باتوجه به شخصیت خاص مکی که ممکن بود پیشنهاد رشوه انگلیسی‌ها را افشا کند خطرناک بود و اقدامی برای سنجش مکی نشد اما بعدها دشمنان آن رادمرد شایع کردند که به او صد هزار دلار رشوه داده‌اند. مکی آنقدر نترس و بی‌باک بود که در سخنرانی‌های خود در‌ آمریکا، آنان را مورد عتاب و خطاب قرار داد که چرا مهار خود را دست انگلیسی‌ها داده‌اند و مردم تمام بدبختی‌های خود را به دلیل حمایت آمریکا از انگلستان می‌انگارند. یا به آیت‌الله کاشانی تهمت زدند که مبارزات 50 ساله خود و پدرش با انگلستان را فراموش کرده و انگلیسی شده است. اخیراً نوبت من شده است که دیدم فردی در فلان شبکه پیام‌رسان موبایلی و در فضای مجازی این کشف را درباره من کرده است که من از خانواده و دودمان قاجاریه هستم و به همین علت در آثارم از پهلوی‌ها که اجداد مرا از سلطنت برکنار کرده‌اند انتقاد می‌کنم! متاسفانه کسانی هم بی هیچ مطالعه و پرسشی از روی دست هم کپی می‌کنند و برای هم می‌فرستند. چند شب پیش از رادیو فردا تصادفاً شنیدم سوابق فعالیت‌های کمونیستی جعفر پیشه‌وری در باکو را به طور کامل و جامع بیان می‌کرد اما اگر ما بخواهیم این مطالب را در رسانه‌ها بگوییم فوراً عده‌ای رگ گردنشان بالا خواهد آمد که چرا این حرف‌ها را می‌زنید. به ما برمی‌خورد. مضحک‌تر این‌که دیگری در سایتی دیگر نوشته: فلانی - یعنی من - نوه عضدالملک قاجار هستم. بنابراین از قاجاریه هستم و مطالبی که می‌نوشتم و می‌نویسم از روی حب به قاجاریه و بغض به پهلوی است. در همان حال یک مدعی هم مقاله‌ای منسوب به من مربوط به 45 سال پیش را کشف می‌کند و روی سایت می‌گذارد و ادعا می‌کند من از شاه تعریف کرده‌ام. آخر نفهمیدم من از قاجارها هستم و از پهلوی‌ها بدم می‌آید یا مداح شاه بوده‌ام؟! واقعیت را اما از زبان خود من بشنوید یا بخوانید: من از سلسله قاجار که 125 سال ایران را در حالت قهقرا و ضعف و عقب‌ماندگی نگاه داشت بسیار بدم می‌آید و کمترین نسبت خانوادگی با این ایل و تبار ندارم اما در میان همان قاجارها شاهزادگان شجاعی مانند عباس میرزا نایب‌السلطنه وطن‌پرست و باسواد و عاشق ترقی و عظمت ایران و محمدعلی دولتشاه برادر او - که عثمانی‌ها را سر جای خود نشاند - و شاهزاده حسام‌السلطنه سلطان مراد میرزا که هرات را بازپس گرفته بوده‌اند که مورد احترام هر ایرانی هستند. بنابراین ترهاتی را که بدخواهان می‌نویسند کما این که درباره مرحوم استاد علی‌اکبر دهخدا می‌نوشتند او صدهزار تومان بودجه دولت را صرف تدوین یک مشت مطالب بیهوده‌ای کرد که لغت‌نامه خوانده می‌شود و خواسته نامش را بلندآوازه کند چیزی از ارزش و اهمیت مرحوم دهخدا کم نمی‌کند. بی‌مایگانی در دوران حیات مرحوم ملک‌الشعرای بهار به او حمله می‌کردند که چگونه در دوران حیات رضاشاه قصیده بلندبالایی در وصف او به نام «دیروز و امروز» ساختی و چرا برای عروسی محمدرضا پهلوی ولیعهد و فوزیه شاهزاده خانم مصری سرود شادباش سر دادی که آهنگ آن را سرهنگ مین باشیان ساخت. خدا بیامرزد ملک‌الشعرای بهار را که از آغاز سلطنت رضاشاه یا مأمورین دایره عملیات ویژه نظمیه قصد قتل او را در سال 1304 کردند و به علت اشتباه محض دیگری به نام واعظ قزوینی را سر بریدند، یا به علت سرودن اشعار انتقادی خود به زندان می‌افتاد و چند بار زندانی شد و یک بار او را به اصفهان تبعید کردند و آخر سر محمد علی فروغی شفاعت کرد و او را به تهران بازگرداندند و قرار شد کارهای ادبی و تحقیقی کند و حقوق او را که قطع کرده بودند برای امرار معاش خانواده‌اش از نو برقرار کنند. به او پیشنهاد شد قصیده‌ای بسراید تا دیکتاتور، کینه خود را به او فراموش کند و او آن قصیده را سرود. این کین‌توزی‌ها اما ادامه دارد. فردا اگر بنویسم آدولف هیتلر آدم‌کش بوده لابد یکی پیدا می‌شود و مرا فرزند چهارم ژوزف استالین و از کمونیست‌های صحیح‌النسل و بلشویک‌های وفادار می‌نامد! من یکی از میان مردمم. مانند همه مردم و با همه احساسات و اندیشه‌های آنان. از دیکتاتوری نفرت دارم و از هوچی‌گری و شانتاژ نیز نمی‌ترسم. ابلهان هرچه می‌خواهند و در چنته دارند بسازند و در فضای مجازی بگذارند. این توضیح هم برای عده‌ای از طایفه قاجاریه است که از من می‌پرسند: آیا جنابعالی هم از ما هستی؟ در جوابشان عرض کردم خیر. از هیچ ایل و تبار و طایفه‌ای نیستم. فقط ایرانی هستم و افتخار می‌کنم که از درون ملت ایرانم. همین!»
کد خبر: ۸۰۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۲۷

 پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir رویش نیوز نوشت : درست یک هفته قبل بود که داعش با انجام چندین عملیات تروریستی همزمان در شهر پاریس بیش از 100 نفر را به قتل رساند و شبی بسیار تلخ را برای فرانسه رقم زد. برد تیم ملی فرانسه در برابر آلمان در آن شب خونین، شاید برای سال‌های سال تلخ‌ترین بردی باشد که فرانسوی‌ها تجربه کرده‌اند. عملیات‌های تروریستی نهایتاً با یک گروگان گیری، دخالت نیروهای امنیتی، کشته شدن عوامل تروریستی و آزد شدن گروگان‌هایی که هنوز زنده بودند، تمام شد تا شب کابوس بار فرانسه تمام شود. در همان ساعات ابتدایی پس از این اتفاق موج همدردی با فرانسوی‌ها تمام جهان را فرا گرفت و از شخصیت‌ها گرفته تا دولتمردان کشورهای مختلف در پیام‌های تلفنی، تصویری، مکتوب، توئیتری و... این جنایت را محکوم کردند. نورپردازی بناهای مختلف در سطح دنیا به رنگ پرچم فرانسه درآمد تا همه جهان عزادار مردمان فرانسوی باشند و تروریست‌ها را محکوم کنند و بگذریم از این حقیقت تلخ که در این میان فراموش می‌شود جان تمام کودکان سوری و لبنانی و عراقی و هیچ‌کس برای آن‌ها همدردی نمی‌کند. این اتفاق در ظاهر یک عملیات تروریستی بوده که داعش مسئولیت آن را بر عهده گرفته است، اما درباره پشت پرده آن گمانه‌زنی‌های بسیاری صورت گرفته است. از جمله اینکه این پشت پرده این اتفاق خود غربی‌ها بوده‌اند تا با ساختن 11 سپتامبر دیگری بهانه برای انجام اقداماتی فراتر از حمله‌های هوایی در سوریه پیدا کرده تا بتوانند بشار را از سوریه حذف کنند. تصویب قطعنامه‌ای بر ضد حکومت بشار بدون اشاره به داعش، آن هم در جو به وجود آمده به خاطر عملیات تروریستی داعش که در حال مبارزه با بشار است خود لطیفه‌ای تلخ است که می‌تواند شاهدی بر این مدعا باشد. در این باره و پیامدهای دقیق این اتفاق و اینکه چه کسانی پشت پرده چنین عملیاتی بودند، زمان قضاوت خواهد کرد، گرچه سناریو بسیار تکراری است. آنچه در این نوشته به آن خواهیم پرداخت، واکنش قشرهای مختلف در ایران به این حادثه است، از سیاستمدار گرفته تا مردم عادی و روزنامه‌نگار و مطبوعاتی. اگر در این زمان به آن می‌پردازیم بدین خاطر است که تب مرده باش و زنده باش های اولیه و شاید تا حدود بسیاری احساسی فروکش کرده باشد و بتوان چند سؤال منطقی و بدون حاشیه مطرح کرد و دغدغه‌هایی را به اشتراک گذاشت. ناراحت شدن از فاجعه پاریس و احساس همدردی کردن با قربانیان حادثه مسئله کاملاً اسلامی است و دل هر انسانی از اتفاق رخ داده در آن شب خونین به درد می‌آید، پس آنچه در ادامه می‌آید به‌طور حتم در نفی همدردی با قربانیان نیست. در ابتدا به عملکرد دولت‌مردان در این خصوص نگاهی بیندازیم؛ رئیس جمهور محترم در همان ساعات ابتدایی این اتفاق طی نامه‌ای از طرف ملت ایران با دولت و ملت فرانسه همدردی کرد و بعد از آن نامه‌ای برای محکومیت حادثه لبنان نوشت که البته 48 ساعت از آن می‌گذشت. از این مسئله که چرا نزد دولتمردان ما نیز به سبک و سیاق غربی‌ها فرانسه و مردمش مهم‌تر از لبنان و شیعیانش باشند که بگذریم، به متن پیام رئیس جمهور می‌رسیم. رئیس جمهور از طرف ملت ایران با دولت و ملت فرانسه همدردی نموده‌اند. سؤالی که پس از خواندن این پیام ذهن را مشغول می‌کند این است که مگر یکی از اصول دیپلماسی حرکت متوازن و هم سطح در قبال یکدیگر نیست؟ هم دردی با مردم پیامی بسیار خوب و به موقع بود، اما چرا ما باید با دولتی همدردی کنیم که سال‌های سال است اصلی‌ترین گروه تروریستی ضد نظام، دولت و مردم ما که سابقه هزاران ترور در ایران دارد را حمایت و به وی اجازه فعالیت آزادانه در فرانسه را  می‌دهد و مطمئن باشید که پس از این هم خواهد داد؟ فی‌الواقع آیا دیپلماسی صحیح و نه حتی مطابق با معیارهای اسلامی و جمهوری اسلامی بلکه مطابق با معیارهای عمومی دنیا، همدردی با چنین دولتی چنین را مجاز می‌داند؟ دولت فرانسه در کدام یک از مواردی که ایران قربانی تروریسم بوده است، از دهه 60 و انفجار دفتر حزب جمهوری گرفته تا همین اواخر ترور دانشمندان هسته‌ای کشور و شهدای مدافع حرم در کنار ما بوده که اکنون ما بخواهیم در کنار آن دولت باشیم؟ همدردی با مردم صحیح است و باید ذکر شود، اما همدردی با دولت فرانسه آن هم از طرف ملتی که بسیاری از جوانان خود را در عملیات‌های تروریستی گروهک منافقین ازدست‌داده است در کدام دیپلماسی قابل‌قبول است؟ رئیس جمهور می‌توانستند خطاب به اولاند به ملت فرانسه تسلیت بگویند و اینکه ملت ایران در کنار ملت فرانسه خواهد بود. به نظر می‌رسد تعیین و مشخص کردن ساز و کار برخورد مناسب و مهم‌تر از آن متناسب با دول غربی از جمله مواردی است که نیاز به بررسی و دقت عمل بیشتری دارد تا در آن گرفتار افراط و تفریط نشویم. در حوزه رسانه اطلاع‌رسانی فوری و پوشش اصل و حاشیه‌های این اتفاق به خوبی در رسانه‌های ایران انجام گرفت. از سایت‌های خبری تا روزنامه‌ها و اخبار صدا و سیما. در این میان برخی رسانه‌ها برای پوشش این اتفاق از تیترهایی استفاده کردند که نقش دولت فرانسه را در حمایت از داعش و تجهیز و قدرتمندتر کردن آن یادآور می‌شد. مسئله‌ای که به مذاق عده‌ای خوش نیامده و آن را توهین به ملت فرانسه دانستند. اینکه اروپا و دولت فرانسه بخواهند با فرار به جلو نقششان را در به وجود آمدن و یا حداقل قدرتمند شدن داعش فراموش کنند، طبیعی است، اما آیا ما نیز باید خود را به فراموشی بزنیم؟ یادآوری این نکته که دولت فرانسه اکنون دارد دست‌پخت خود را در چند سال جنگ افروزی در سوریه می‌چشد تیتری غیر انسانی به شمار می‌آید؟ هیچ‌کسی از اتفاقات فرانسه خوشحال نیست، اما چه زمانی برای تذکر این نکته که آنچه در فرانسه رخ داده است، تنها گوشه کوچکی از وضعیتی است که عراق و سوریه 5 سال است به خاطر قدرت‌طلبی غرب و عرب‌های هم‌پیمان آن با آن درگیرند، مناسب‌تر است؟ و نکته جالب‌تر اینجاست که کسانی که می‌گویند مگر همدردی هم دستورالعملی است که حتماً باید قبل از فرانسه با لبنان همدردی کرده باشیم، دیگران را به خاطر عدم همدردی با فرانسه شماتت می‌کنند؟ چنین تفسیری از تیترهای روزنامه‌ها درباره آن واقعه که کاملاً کژاندیشی است و خلاف واقع، اما حتی با فرض درست بودن چنین تفسیری چطور عده‌ای را به خاطر آنچه خود انجام می‌دهند، ملامت می‌کنند؟ اما در حوزه واکنش‌های مردمی حرف بسیار است و ظرفیت این نوشتار کم. لذا به طرح یک سؤال بسنده می‌کنیم: اولین قدم، جامعه‌شناسی مردمی است که حاضرند برای کشته‌شدگان فرانسوی جلو سفارت فرانسه شمع روشن کنند، اما سراغ مادران، همسران و کودک‌های چند روزه و چند ماهه مدافعان حرم را نمی‌گیرند و بر سردر منزل آن‌ها شمعی روشن نمی‌کنند. بحث بر سر انتقاد از این گروه نیست، فی‌الواقع چنین اتفاقی احتیاج به بررسی دقیق دارد که چه ریشه‌ها و دلایلی می‌تواند یک جماعتی را آن‌چنان از خود بیگانه و نسبت به دیگران مهربان کند؟ البته بررسی دقیق و جامعه شناسانه و نه دلایل دم‌دستی از این قبیل که سوگواری برای مردم لبنان و سوریه چون مسلمانند، داخلی به حساب می‌آید و برای اینکه نشان دهیم ما چقدر ضد تروریسم هستیم باید برای فرانسوی‌ها که مسلمان نیستند سوگواری کنیم. این دلایل بیش از کمک، مسئله را مضحک می‌کنند. دقت شود که سوگواری برای مردمان فرانسه هیچ اشکالی ندارد و کسی هم نمی‌تواند و حق ندارد اعتراض کند که چرا عده‌ای پشت درهای بسته سفارت فرانسه شمع روشن کرده‌اند، اما این سؤال که چرا این شمع‌ها نه قبل و نه بعد از این حادثه بر در خانه‌های شهدای مدافع حرم روشن نمی‌شود، جواب می‌طلبد. شاید نتوانیم اعتراض کنیم اما حق داریم که این رفتار و این تبعیض را بهت زده بنگریم.
کد خبر: ۷۷۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۳۰

رسانه های معلوم الحال هر کسی را که همراه احمدی نژاد است می کوبند تا چیزی از آن باقی نماند. من در این مملکت قلم می زنم چون ایران را دوست دارم. این مملکت مظلوم است و مورد هجمه تبلیغاتی قرار دارد. من می نویسم تا اجازه ندهم مشتی ادم کوچک، محقر و خودفروش با تحریف و دروغ مردم را گیج کنند. هر کس در مملکت مورد توجه مردم واقع می شود او را می کوبند. وقتی در مجلس ترحیم مادر آقای احمدی نژاد شرکت کردم، گفتند چرا به آنجا رفتی؟ گفتم دلم خواست بروم، شما چه کار دارید؟ خیلی هم کار خوبی کردم.به گزارش  پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir همزمان با پخش سریال معمای شاه که مقطعی 10 ساله از دوران پهلوی را روایت می کند، حملات رسانه ای به خسرو معتضد مجددا اوج گرفته است. این مورخ برجسته اگرچه طی چند سال اخیر به دلیل همراهی با رئیس جمهور سابق حملات زیادی را متحمل شد اما ترجیح داد از کنار ادعاهای غیر علمی و کینه جویانه با سکوت عبور کند. استاد معتضد می گوید تا آنجایی که خودش هدف حملات بوده، نیازی به دفاع و پاسخگویی ندیده است اما حالا که به بهانه همکاری او با سریال معمای شاه، این مجموعه مورد هجوم قرار گرفته لازم است نکاتی را مطرح کند. خسرو معتضد در گفت و گو با خبرنگار دولت بهار با بیان اینکه سریال معمای شاه حاصل تلاش 4 ساله 150 نفر از عوامل فنی و 1900 بازیگر و هنرور است، گفت: سریال معمای شاه واکنشی به هیچ یک از سریال ها و مستندهای پخش شده توسط شبکه های ماهواره ای نیست، بلکه این سریال مطابق برنامه ریزی صدا و سیما برای روایت تاریخ معاصر کشورمان ساخته شده است. تا امروز سریال های تاریخی زیادی ساخته شده و به حوادث دوره قاجار از جمله جنگ های ایران و روس در قرن 19 میلادی، وقایع دوران ناصرالدین شاه، دوره امیر کبیر، وقایع بعد از مشروطه، اواخر قاجاریه و احمد شاه و دوره پهلوی پرداخته شده است و سریال معمای شاه نیز در همین سیر قرار دارد. وی با اشاره به اینکه از سیاه ترین ادوار ترکیه، دوره حکمرانی عثمانی هاست، اظهارکرد: دولت عثمانی یک دولت ستمگر و زورگو بود و امثال سلطان سلیم، سلطان سلیمان، سلطان مراد، سلطان احمد و سلطان محمد بارها به کشور ما تجاوز کردند و هر بار ایرانی ها در نبردهایی جانانه از پس آن ها بر آمدند. به خصوص سلطان سلیم و سلطان سلیمان با خفت از ایران رانده شدند. در دوران ضعف صفویه بعد از مرگ شاه طهماسب، عثمانی ها توانستند برای مدت 18 سال آذربایجان را از ایران جدا کنند تا اینکه در زمان شاه عباس صفوی دولت ایران دوباره قدرتمند شد. شاه عباس ابتدا ازبک ها را که خراسان را اشغال کرده بودند از خاک ایران بیرون کرد و سپس عثمانی ها را از تبریز و پرتغالی ها واسپانیایی ها را از جنوب ایران راند. با توجه به تحریف تاریخ توسط سریال های ترکیه ای، این ها از جمله مقاطع تاریخی است که می تواند دستمایه ساخت سریال و مجموعه های تلویزیونی باشد. ماجرای همکاری با معمای شاهمورخ برجسته کشورمان درباره همکاری اش با سریال معمای شاه، خاطرنشان کرد: نویسنده و کارگردان این سریال آقای محمد رضا ورزی است که مطالعات تاریخی زیادی دارد. سریال معمای شاه زیر نظر آقای دکتر موسی حقانی رئیس موسسه مطالعات تاریخ معاصر انجام شده و ایشان یکی از محققین برجسته در این حوزه است. آقای محمد رضا ورزی از آنجایی که وسواس زیادی برای روایت درست تاریخ با همه جزئیات دارد، به توصیه آقای حقانی به سراغ من آمد تا درباره جزئیات حوادث تاریخی به این سریال کمک کنم. وی افزود: مسائل فرعی روایت شده در این سریال مانند حادثه 30 تیر، 28 مرداد و سوم شهریور و نیز مسائل جزئی تری مانند لباس پاسبان ها، اسلحه سربازان و ... بر عهده من بوده و کارشناسی فنی این امور را انجام داده ام و مسئولیت پاسخگویی در قبال این موارد بر عهده اینجانب است. علت دشمنی رسول جعفریان با خودم را نمی دانم استاد معتضد با بیان اینکه هیچگاه در قبال اتهام زنی های که شخص خودم را هدف گرفته بود، از خودم دفاع نکردم اما امروز می بینم که به بهانه دشمنی با من به سریال معمای شاه حمله می شود، گفت: علت دشمنی رسول جعفریان با خودم را نمی دانم البته اهمیتی هم برای او قائل نیستم. آقای رسول جعفریان همواره پست های حکومتی زیادی در اختیار داشته و زندگی مرفهی دارد اما با این وجود به نظر می رسد اوقات بیکاری زیادی دارد که صرف اتهام زنی های بی مورد به افراد کند. وی سه سال قبل یک به اصطلاح افشاگری انجام داد و گفت خسرو معتضد زمانی که کارمند وزارات اطلاعات و جهانگیری بوده در سال 50 مقاله ای در مدح شاه نوشته است. روزنامه نگار قدیمی کشورمان در باره ماجرای این مقاله گفت: من در سال 1338 روزنامه نگار ی را آغاز کردم و یک سال پیش از آن در حالی که دانش آموز دبیرستانی بودم در رادیو مشغول به کار شدم. همکاری ام با رادیو تلویزیون همواره به صورت قراردادی بود و مدت کوتاهی در سال 43 کارمند پیمانی شدم اما رها کردم و به وزارت بهداری رفتم و در بخش تبلیغات بهداشت مشغول به کار شد و تا سطح رئیس اداره پیش رفتم. خسرو معتضد افزود: در آن زمان به مناسبت جشن های کذایی شاهنشاهی تمام دستگاه ها از جمله ارتش، وزارت اطلاعات و جهانگردی و دانشگاه ها مجبور به همکاری در این زمینه بودند. من در روزنامه ای که به صورت ضمیمه روزنامه های کیهان و اطلاعات منتشر می شد و سردبیر آن ایرج نقوی بود، سلسله مقالاتی درباره تاریخ سامانیان، سلوکیان و تاریخ 500 مورخی که به ایران پرداخته بودند، نوشتم. علاوه بر این مقاله ای هم درباره کوروش نوشتم که سردبیر روزنامه بنا به دلایلی چند سطری به آن اضافه کرد و این همان مقاله مورد اشاره آقای جعفریان است. پیشگویی شوم، راز 71 سالهمورخ برجسته تاریخ معاصر با بیان اینکه در آن زمان جوانی 29 ساله بودم، خاطرنشان کرد: من در سال 44 کتابی نوشتم به نام "پیشگویی شوم، راز 71 ساله" درباره قتل ناصرالدین شاه. محمد علی میرزا درباره ناصر الدین شاه پیش بینی کرده بود که ممکن است در 50 سالگی سلطنتش کشته شود. در این کتاب جریانات مربوط به ناصرالدین شاه را نوشتم و کتابی معمولی بود. انتشار این کتاب مواجه شد با روز 22 فروردین یعنی یک روز پس از تیراندازی به شاه. در نتیجه ساواک به تصور اینکه من در جریان تیراندازی به شاه قرار داشتم، مورد بازجویی ام قرار داد و با حمله به انتشارات همه کتاب های چاپ شده را سوزاند. من به ساواک گفتم که فقط یک مورخ هستم و اطلاعی از تیراندازی به شاه ندارم و این همزمانی کاملا اتفاقی است. ساواک بالاخره نتوانست ارتباط بین این کتاب و تیراندازی به شاه را ثابت کند اما از آنجا روی من بسیار حساس شدند. در آن مقطع کتاب هایی چون بردار کردن شیخ فضل الله و کمیته مجازات را هم نوشتم. وی افزود: سردبیر آن نشریه دولتی برای اینکه کمکی به من کرده باشد و بگوید کتاب معتضد درباره ناصرالدین شاه صرفا تاریخی بوده و حساسیت ساواک را نسبت به من کاهش دهد، چند سطر به مقاله من درباره کوروش اضافه کرد. در آن دوره همه اساتید تاریخ دانشگاه تهران مشغول استخراج تاریخ شاهنشاهی بودند چون تاریخ ایران بود و ربطی به پهلوی نداشت. همه می دانند که من قبل از انقلاب در رادیو و تلویزیون کار می کردم و از سال 39 روزنامه نگار بودم. روزنامه نگار بودن هم در دوران قبل از انقلاب یعنی یعنی پذیرش سانسور. من سردبیر مجله ترقی بودم و همه شماره های آن قبل از انتشار سانسور می شد با این وجود سه بار توقیف شد. در سال ترور منصور اولین کسی بودم که خبر ترور او را دادم چون وظیفه ام اگاه سازی مردم بود. حالا آقای جعفریان می گوید من مداح شاه بوده ام. من از آقای جعفریان می پرسم شما آن موقع کجا بودید؟ احتمالا یا به دنیا نیامده بودید یا آنقدر بچه بودید که خبری از وضعیت سانسور آن موقع نداشته باشید.   معتضد با بیان اینکه هر روز ساعت 13 از رادیو جوان درباره هخامنشیان صحبت می کنم، اظهارکرد: همیشه درباره تاریخ کهن ایران صحبت کرده و خواهم کرد زیرا اگر من به کوروش و تاریخ هخامنشیان نپردازم آدم های بی سواد و نادان در شبکه های ماهواره ای دروغ تحویل مردم می دهند. مردم باید دلایل قدرت و فراز و فرود و در نهایت اضمحلال هخامنشیان را بدانند. علت اینکه اسکندر 23 ساله همه ایران گرفت چیزی به جز فاسد شدن حکومت در اواخر دوره هخامنشیان نبود. 7 ردیف بالاتر از هاشمی رفسنجانیمورخ برجسته کشورمان به اشاره به ممنوع القلم شدنش پیش از انقلاب، خاطرنشان کرد: سند ساواک که خسرو معتضد را ممنوع القلم اعلام کرده، موجود است. جالب اینکه در این سند نام من 7 ردیف بالاتر از آقای هاشمی رفسنجانی و دوستانی چون آقای جلال الدین فارسی قرار دارد. رسانه های معلوم الحال همراهان احمدی نژاد را می کوبندمعتضد ادامه داد: حملات از زمانی شروع شد که در دولت آقای احمدی نژاد کمیسیونی برای گرفتن غرامت جنگ جهانی دوم تشکیل شد و من مقاله ای در این باره نوشتم. مرتبا می گفتند معتضد رفیق آقای مشایی است و بد و بیراه می گفتند در حالی که من آقای مشایی را فقط دوباره دیدم آن هم درباره همین مساله غرامت. رسانه های معلوم الحال هر کسی را که همراه احمدی نژاد است می کوبند تا چیزی از آن باقی نماند. من در این مملکت قلم می زنم چون ایران را دوست دارم. این مملکت مظلوم است و مورد هجمه تبلیغاتی قرار دارد. من می نویسم تا اجازه ندهم مشتی ادم کوچک، محقر و خودفروش با تحریف و دروغ مردم را گیج کنند. هر کس در مملکت مورد توجه مردم واقع می شود او را می کوبند. وقتی در مجلس ترحیم مادر آقای احمدی نژاد شرکت کردم، گفتند چرا به آنجا رفتی؟ گفتم دلم خواست بروم، شما چه کار دارید؟ خیلی هم کار خوبی کردم. بازگشت به رادیو به دستور رهبر انقلابوی با بیان اینکه تا امروز 150 جلد کتاب نوشته که اکثر آن ها توسط بخش خصوصی چاپ شده است، گفت: من یک محقق هستم نه یک چهره سیاسی و با نهادهای مختلف همکاری می کنم. به هیچ جناحی وابسته نیستم. اخیرا 3 جلد کتاب برای وزارت دفاع، 2 جلد کتاب برای نیروی زمینی و 10 جلد کتاب برای شرکت ملی نفت نوشته یا در دست تحریر دارم و به درخواست نهادهای مربوطه روی تاریخ یگان ویژه، آب و برق و صنعت پتروشیمی هم در حال کار هستم. کار من مطالعه و تحقیق است و زمان انقلاب بازنشسته شدم و بازگشتم به رادیو به دستور مقام معظم رهبری بود. اصرارشان بر این است که همه باید به اردوگاه آقای روحانی بروندمورخ برجسته کشورمان با بیان اینکه کینه ها و قساوت ها ناشی از مشاهده لطف و محبت مردم است، گفت: برنامه پلی به گذشته که بسیار پر بیننده بود پس از 8 سال در نتیجه همین قساوت ورزی ها متوقف شد اما محبت مردم متوقف نمی شود. من حاضرم همین الان با آقای جعفریان برویم بین مردم و واکنش آن ها را بسنجیم. اصرارشان بر این است که همه باید به اردوگاه آقای روحانی بروند اما من تمایلی ندارم. گناه من این است که کنار احمدی نژاد هستم و می مانم چون احمدی نژاد تاریخ را دوست دارد و از آن استفاده می کند. آقایان توقع دارند من مثل خودشان ابن الوقت باشم. رسانه های معلوم الحال می خواهند مملکت را تهی کنند و کاری کنند که همه با آسودگی خاطر کنار بکشند تا مملکت دست آدم های بی سواد و بی عرضه باشد.
کد خبر: ۷۷۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۳۰

به گزارش پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir به نقل از پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، حسن روحانی رئیس جمهور کشورمان در حاشیه هفتادمین نشست سازمان ملل متحد با شبکه CNN آمریکا مصاحبه اختصاصی داشت. متن کامل گفت و گوی کریستین امانپور خبرنگار شبکه سی ان ان آمریکا با رییس جمهور به این شرح است: مجری: به نظر می‌رسد کوشش‌های دیپلماتیک بسیار زیاد و متمرکزی این هفته در رابطه با سوریه انجام خواهد شد. آیا ایران به گفتگوی سیاسی دعوت شده و آیا ایران در کنار ایالات متحده کوشش‌هایی را برای اتمام جنگ در سوریه ارائه خواهد داد؟ رییس جمهوری: ما از آغاز تحولات سوریه در طول 5 سال گذشته همواره تلاش کردیم که امنیت و ثبات به سوریه برگردد. در این راه اقدامات فراوانی را انجام داده‌ایم. از جمله گفتگو و رایزنی با کشورهای مختلف؛ هم اکنون نیز با برخی از کشورهای منطقه از قبیل عراق و روسیه و همچنین با برخی از کشورهای دیگر از اتحادیه اروپایی راجع به سوریه گفتگو می‌کنیم و هدف اصلی ما آن است که با تروریسم به طور جدی در سوریه مبارزه و شرایطی فراهم شود که مردم سوریه به کشورشان برگردند و در نهایت یک دموکراسی در این کشور حاکم شود. مجری: ولی برای مدت زیادی ایالات متحده می‌گفت که ایران نمی‌تواند عضو این گفتگوهای سیاسی برای پیدا کردن راه و چاره سیاسی باشد. با توجه به آنچه از دیدار وزیر خارجه آقای جان کری با دکتر ظریف شنیده ایم، آیا این شرایط عوض شده است؟ رییس جمهوری: آنچه که قبلا هم اعلام شده بود این که گفتگوی ما با ایالات متحده آمریکا صرفاً راجع به مسأله هسته‌ای خواهد بود و پس از آن که مسأله هسته‌ای اجرایی و عملیاتی شد و مطمئن شدیم که این مسیر به درستی پیش می‌رود، آن وقت ممکن است که موضوع دیگری قابل گفتگو شود. هنوز راجع به اجرای برجام قدم‌هایی باقی است که باید انجام بدهیم. مجری: پس می‌فرمایید که در حال حاضر ایران با آمریکا گفتگویی درباره سوریه نخواهد داشت ؟ رییس جمهوری: بین ایران و آمریکا مذاکره مستقیمی راجع به سوریه وجود ندارد اما در عین حال ایران با اتحادیه اروپا و کشورهای دیگر مذاکره دارد و آن کشورها هم با ایالات متحده در گفتگو هستند. بنابراین گفتگوی غیرمستقیم وجود دارد. مجری: به نظر می‌رسد که ایالات متحده، بریتانیا، روسیه و ایران همگی از تعویض قدرت به نوعی صحبت می‌کنند که برجا ماندن پرزیدنت اسد را ولو برای مدت محدودی در بر خواهد داشت. آیا زمانی را می‌توانید پیش بینی کنید که اسد جزو جغرافیای سیاسی این کشور قرار نگیرد؟ رییس جمهوری: وقتی در سوریه هدف اول ما بیرون راندن تروریست‌ها باشد و مبارزه با آنها، چاره‌ای نداریم جز این که حکومت مرکزی آن کشور را به عنوان مرکزیت برای مبارزه بپذیریم. والا اگر حکومت آن کشور را در نظر نگیرید، کجاست آن مرکزی که می‌خواهد با تروریست‌ها بجنگد و مبارزه کند؟ من فکر می‌کنم که امروز همه پذیرفته‌اند که حکومت اسد باید بماند تا بتوانیم با تروریزم مبارزه کنیم. اما به محض این که دیدیم این حرکت در حال موفقیت است و می‌تواند قدم به قدم تروریست‌ها را به عقب براند، باید اقدامات دیگری انجام گیرد برای اینکه صدای مخالفین هم شنیده شود. و در سوریه آنهایی که معترض حکومت اسد هستند - البته نه آنهایی که تروریست هستند - پای میز مذاکره بیایند و با گروه‌های دیگر بنشینند و از جمله مقامات دولتی و آنوقت توسط خودشان برای آینده سوریه تصمیم‌گیری شود. مجری: جناب رییس جمهور فکر می‌کنید روسیه در حال انجام چه کاری است؟ چرا پرزیدنت پوتین پرسنل، تسلیحات و جت‌های جنگنده‌ می‌فرستد سوریه و آنجا اردوگاه می‌سازد؟ فکر می‌کنید برای این است که از پیشرفت‌ها و موفقیت‌های ایالات متحده جلوگیری کند؟ رییس جمهوری: چند ماه پیش در ملاقاتی که با آقای پوتین داشتیم ایشان این مسأله را بطور مفصل مطرح کرد که روسیه تصمیم گرفته یک مبارزه جدی‌تری را با داعش در منطقه شروع کند. حتی در آن ملاقات پیشنهاد کرد که برخی از کشورها مثل ایران، عراق و روسیه با هم یک نوع شبه ائتلافی را تشکیل بدهند و به هم برای مبارزه با داعش و گروه‌هایی شبیه به آن کمک کنند و در اصل مسأله، من موافق بودم و گفتم به هر حال هدف ما مبارزه با داعش است و هر کس کمک کند چه بهتر. او در آن ملاقات به من گفت که در این زمینه با آقای اوباما هم صحبت کرده و گفت که می‌خواهد مبارزه با داعش را تشدید کند و به من گفت که آقای اوباما هم از این کار استقبال کرده است. بنابراین از این حرکت جدید روسیه قبلاً ما مطلع بودیم. خود آمریکا هم مطلع بوده و حتی در آن ملاقات به من گفت که با آقای اردوغان صحبت کرده و با دیگران. بنابراین از قبل پیش بینی می‌شد که روسیه در زمینه مسایل منطقه‌ای و از جمله مبارزه با داعش فعال‌تر شود و الان توان خودش را در منطقه برای مبارزه با داعش بیشتر کرده است. مجری: ایالات متحده مدام تکرار می‌کند که اهداف روسیه معلوم نیست؟ چرا ایران از کسی که بیش از صدها هزار نفر از مردم خودش را کشته و از بمب‌های بشکه‌ای استفاده کرده و چندین میلیون نفر از هموطنان خودش را از خانه‌های خودشان رانده، پشتیبانی می‌کند؟ از چنین شخصی که خیلی‌ها می‌گویند مسئولیت بوجود آمدن داعش و این گروه‌ها را دارد؟ رییس جمهوری: واقعیت این است که دو نوع تصویر از سوریه مطرح است. یک تصویر همانی است که شما بیان کردید که عمدتاً در غرب و در آمریکا بیشتر مطرح است. و یک تصویر دیگری که در ایران و در برخی از کشورهای منطقه و شاید از جمله روسیه مطرح باشد. شما می‌دانید که در زمانی که ما در جنگ با عراق بودیم و صدام به ما حمله کرد و یک جنگ هشت ساله داشتیم یکی از کشورهای معدودی که در منطقه از ما حمایت می‌کرد علیه صدام، پدر همین آقای بشار اسد، حافظ اسد بود. ما از آن زمان یک روابط بسیار خوب و نزدیکی با این کشور داشتیم. باز شما می‌دانید آن زمانی که اسراییلی‌ها حمله کردند به لبنان و با حزب‌الله وارد جنگ شدند - مقصودم البته جنگ 33 روزه در سال 2006 است- وقتی که اسراییل شکست خورد و حزب‌الله پیروز شد، فرمانده حزب‌الله در یک سخنرانی اعلام کرد که در این جنگ ما از کمک‌های سوریه هم برخوردار بودیم. بنابر این سوریه در منطقه بعنوان یک دوست قدیمی ما بوده و مطرح است. این خیلی روشن است. اما این که امروز در سوریه چه می‌گذرد، ممکن است اشکالاتی هم بر حکومت ‌آقای اسد وارد باشد و ممکن است برخی از معترضین فضای بازتری را در سوریه بخواهند. اما واقعیت امر این است که خطر اول امروز در سوریه داعش است؛ داعش حدود دو سوم این کشور را اشغال کرده، از شهرها و روستاها مردم فرار کردند. از این مناطق به لبنان، ترکیه، کردستان و جاهای مختلف رفته و پناهنده شده‌اند و مردم وضع بسیار بدی دارند. داعش بسیار بی‌رحمانه با مردم رفتار می‌کند. به هیچ چارچوبی معتقد نیست. به نظر من همه باید قبول و باور کنیم امروز در سوریه اولویت اول، باید مبارزه با تروریسم و با داعش و اولویت دوم اصلاحات سیاسی در حکومت سوریه باشد. مجری: شما توضیح دادید که سوریه مدت زیادی دوست خوب شما بود. آیا وقت آن شده که ایران تفسیر جدیدی را در نگاه خودش و دوستان دیگری بدست بیاورد. همه می‌گویند که قبل از بوجود آمدن داعش، رژیم اسد مردم را به فرار از شهرهایشان وا داشت؟ رییس جمهوری: ببینید آن زمانی که تظاهرات در سوریه شروع شد، خیلی طول نکشید که تظاهرات مردم با حضور گروه‌های تروریستی توأم شد. البته اول اسم اینها داعش نبود واسم‌های دیگری داشتند و الان هم هستند گروه‌های مختلف با نام‌های مختلف. داعش بعداً فضای بیشتری را در سوریه پیدا کرد و یک مدتی هم با سایر گروه‌های تروریستی جنگید و آنها را منزوی کرد و خودش میدان‌دار معرکه شد. بنابراین از همان ماه‌های اولیه اعتراض مردم، بلافاصله تبدیل به جنگ داخلی شد. وقتی اعتراض تبدیل به جنگ داخلی می‌شود شرایط فرق می‌کند و هر کشوری که حکومت مرکزی دارد وقتی ببیند در آن کشور جنگ داخلی به پا شده با جنگجویان و تروریست‌ها می‌جنگد. این طبیعت هر کشوری است و شما در انگلیس ‌دیدید که چطور حکومت مرکزی لندن با یک گروه می‌جنگید و مبارزه می‌کرد و آنها را تروریست می‌دانست. مشابه همین داستان در آمریکا هم اگر اتفاق بیفتد همین حالت خواهد شد. یک وقتی در اوکلاهما چه بساطی شد و نیروها ریختند و گفتند این گروه یک گروه تروریستی است و مغازه‌ها را آتش زدند. همه جای دنیا همین است وقتی یک جنگ داخلی رخ بدهد و عده‌ای بخواهند در کشور از اسلحه استفاده و نا امنی کنند با آنها مقابله می شود. بنابراین آنچه وجود دارد یک واقعیتی است در سوریه امروز. مردمی آواره شدند، گروه‌های تروریستی بخش بزرگی از کشور را اشغال کردند و امنیت وجود ندارد. داعش بسیار بی‌رحم است و من شک ندارم که اگر از مردم سوریه حتی آنهایی که مخالف حکومت اسد هستند سؤال کنید که در شهر شما ارتش سوریه بیاید بهتر است یا داعش؟ حتماً ارتش را انتخاب می‌کنند نه داعش را. برای این که ارتش سوریه به هر حال یک قواعد و چارچوب و نظاماتی از گذشته دارد ولی داعش به هیچ اصلی معتقد نیست. بنابراین من معتقدم در این اصل نباید تردید کنیم که در اولین قدم ما باید داعش و سایر تروریست‌ها را از سوریه بیرون برانیم بعد برویم سراغ اقدامات بعدی. مجری: توجه کنیم به چیزی که بسیار نگران کننده است برای مردم ایالات متحده آمریکا. در حالی که شما یک توافق تاریخی را با ایالات متحده آمریکا و بقیه دنیا امضا کردید، چند آمریکایی را شما آنجا در زندان نگه داشته‌اید که تابعیت آمریکایی دارند. یکی از آنها همکار ماست آقای جیسون رضاییان. آیا شما فکر می‌کنید که رسیدگی قانونی به این پرونده‌ها حداقل بتواند با عدالت و سرعت بیشتری انجام شود؟ رییس جمهوری: فکر می‌کنم یک سؤال مربوط‌تری در اینجا وجود دارد. شما سؤال کردید که ما با آمریکایی‌ها در زمینه مسایل هسته‌ای به یک توافقاتی رسیدیم و زندانی‌های دوتابعیتی در ایران وجود دارند. زندانی شدن آنها که ربطی به توافق هسته‌ای نداشته و اتهاماتشان چیز دیگری است. ولی من از این طرف سؤال می‌کنم عده‌ای از ایرانیها در آمریکا زندانی هستند که دقیقاً در رابطه با مسایل هسته‌ای در زندان هستند. یعنی بخاطر تحریمی که بوده و امروز در این توافق با قطعنامه 2231 این تحریم برداشته شده و وقتی این تحریم برداشته می شود، ماندن آنها در زندان چه معنایی دارد؟ یعنی بعد از این توافق اولین سؤال این است که ایرانیهایی که به خاطر دور زدن تحریم‌ در زندان به سر می‌برند، برای چه در زندان هستند؟ بلافاصله باید آنها آزاد شوند و اگر آمریکایی‌ها در این زمینه اقدام درست خودشان را انجام دهند و آنها را آزاد کنند حتما فضایی باز می‌شود که ما هم از همه توانمان استفاده کنیم برای کمک به زندانیها در ایران که آنها هم زودتر آزاد شوند. مجری: یعنی اگر یک طرف زندانی‌ها را رها کند آن طرف هم همین کار را خواهد کرد؟ هیچ راه دیگری نمی‌بینید که مثلاً حداقل یک روزنامه‌نگار را زودتر از اقدام طرف مقابل آزاد کنید؟ رییس جمهوری: من نظر شخصی خودم این است که به هر زندانی‌ای که امکانش باشد کمک کنیم. تا آنچه از دیدگاه قانونی باید نسبت به او انجام گیرد، تسریع و زودتر تمام شود. یا بخشی از زندانش مورد عفو قرار گیرد. من که شخصاً بسیار خوشحالم، نه نسبت به یک روزنامه‌نگار بلکه نسبت به دیگران هم خوشحالم که اقدامی شود که اینها زودتر آزاد شوند. در واقع هر کسی که ضرورت ندارد که در زندان بماند، چرا در زندان بماند؟ ما باید بتوانیم از شیوه‌های جایگزین استفاده کنیم، در دنیای امروز خیلی شیوه های جایگزین وجود دارد بجای زندان با ابزار الکترونیکی که در اختیار همه هست می توان کنترل کرد. بنابراین اصل این که ما تسهیلات را در اختیار زندانیان بگذاریم و تلاش کنیم برای آزادی زودتر آنها، این یک حرف درستی است و هم دولت و هم خود من دنبال این کار هستیم. اما اگر در عین حال آمریکایی‌ها نسبت به زندانی‌های ما اقدامات درستی انجام دهند در فضای ایران بسیار مؤثر خواهد بود. مجری: برای این که درست متوجه بشوم فرمایشتان را؛ آیا اکنون درباره همین مطلب دقیقی که به آن اشاره کردید پیگیری می‌کنید؟ رییس جمهوری: راجع به مسایل کنسولی هم گاهی بحث بوده. بله. اگر امروز هم باشد من تعجب نمی‌کنم چون قبلا در این زمینه‌ها بحث‌هایی مطرح بوده است. مجری: این اولین دفعه‌ای است که پس از امضای توافق برجام به ایالات متحده آمده اید. آیا رهبر معظم ایران پشتیبان و مدافع این توافق هسته‌ای هستند؟ رییس جمهوری: از اول در بیانات رسمی ایشان فرمودند که من با اصل توافق موافق هستم و ادامه پیدا کند. نکاتی را ایشان اعلام کردند بعنوان خط قرمزهایی که باید مذاکره کننده‌ها مراعات کنند. آن خطوط قرمز هم مورد مراعات مذاکره کننده‌ها همیشه بوده و بنابراین دلیلی ندارد که ایشان مخالفتی با توافق هسته‌ای داشته باشند. مجری: پارلمان چطور؟ گفته موافق است و مشکلی ندارند؟ همانطور که می‌دانید پارلمان آمریکا نتوانست جلوی این توافق را بگیرد. مجلس ایران چطور؟ رییس جمهوری: مجلس ایران همانطور که می‌دانید یک کمیسیون ویژه‌ای را در این باره انتخاب کرده و چند هفته است که مشغول بررسی هستند و آن مقداری که قبلاً من خبر داشتم جزو برنامه‌های پارلمان بود و بنا بود که -امروز که روز یکشنبه است- گزارش این کمیسیون در مجلس مطرح شود و اگر آن گزارش در کمیسیون مطرح شود، معمولاً مجلس دو تا کار می‌تواند انجام دهد. یکی این که تبدیل کند به یک بیانیه و آن را منتشر کند و یکی این که تبدیل کند به یک طرح. که یک عده‌ای از نمایندگان امضا کنند و در جلسه‌ای مطرح شود و راجع به مواد آن طرح بحث و بررسی و تصویب شود و هر کدام از آنها که باشد احتمال می‌دهم که در هفته جاری در مجلس تمام شود. مجری: شما حتماً در ایران کمپین انتخاباتی جمهوری‌خواهان و تعدادی از گفتگوها و مناظره‌ها بین آنها را مشاهده می‌کردید که تعداد زیادی از کاندیداها می‌گفتند اگر رییس جمهور شوند این توافق را پاره می‌کنند. آنها می‌گفتند که می‌توانید اینقدر ساده فکر کنید که ایران به تعهدش عمل خواهد کرد؟! و بازرس خودش باشد؟ عکس‌العمل شما درباره عدم اعتماد جدی و عمیقی که اینجا وجود دارد چگونه است و بخصوص که تعداد زیادی شک دارند که ایران بر سرتعهداتش بماند؟ رییس جمهوری: چند مسأله است که باید اینها را مورد توجه قرار دهیم. اولاً آنچه در ایالات متحده آمریکا گفتگو می‌شد گاهی وقتها که من می‌رسیدم از ایران یک قسمت هایی که مستقیم پخش می‌شد و من می‌دیدم بسیار خنده‌آور بود و مسایل عجیب و غریبی را مطرح می‌کردند. هر کس با ایران آشنا باشد می‌فهمد که حرف‌های اینها با واقعیت ایران چقدر زیاد فاصله دارد. برخی از آنها حتی اسم تهران و ایران را هم اشتباه می‌کردند و بلد نبودند و بعضی حتی نمی‌دانستند ایران کجاست و صحبت‌هایی که می‌کردند با واقعیت خیلی فاصله داشت. خود مردم ایران بصورت یک جوک به آن نگاه می‌کردند و می‌خندیدند. نکته دوم این که داستان برجام و توافق هسته‌ای به یک مسأله حزبی تبدیل شد و این از نقطه ضعف‌های سیاست خارجی آمریکا بود. این گونه مسایل که مسایل ملی است نباید مسأله حزبی بشود و یک حزب بگوید من خیلی موافقم یا حزبی بگوید من خیلی مخالفم. در نهایت باز هم شکل ظاهری آن یک شکل حزبی بود نه یک نظر ملی. این هم بحث دیگری بود که ما در آمریکا مشاهده می‌کردیم. مسأله بعد این که بله طبیعی است که در آمریکا عده‌ای مخالف یا موافق باشند اما مسأله برجام مسأله ایران و آمریکا نیست، مسأله برجام یک مسأله بین المللی است. مسأله‌ای است که ایران با شش کشور دنیا صحبت کرده نه فقط با آمریکا و در نهایت برجام در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده. یعنی در قطعنامه 2231 مورد تأیید قرار گرفته است. بنابراین مخالفت با برجام مخالفت با آقای اوباما یا حزب دموکرات یا توافق ایران و آمریکا نیست. مخالفت آنها، مخالفت با یک نهاد بین‌المللی است. یعنی آنها داشتند با سازمان ملل و شورای امنیت مخالفت می‌‌کردند. در آمریکا قبلاً کمتر مشاهده می‌شد کنگره یا سنا با سازمان ملل روبه‌رو بشود و با آنها بجنگد و یک حرف‌هایی بزند که غیرقابل قبول است. مگر می‌شود یک کشوری یک تعهدی را قبول کند و دولت بعد آن، تعهد را پاره کند. این کار، کار صدام است. صدام یک تعهدی خودش امضاء کرد با ایران، بعداً پاره کرد. بعد هم ناچار شد که قبول کند و بگوید اشتباه کردم. مگر چنین چیزی امکان‌پذیر است. هر دولتی در هر کشوری که می‌آید، باید متعهد باشد به تعهد دولت قبلی خودش. والا آن کشور اعتمادش از بین می‌رود، و هیچ‌کس در دنیا به ان اعتماد نمی کند. من فکر می‌کنم اینها بیشتر شعار است. مجری: جزییاتی مردم از پایگاه‌های نظامی که بازرسان بین‌المللی اجازه بازرسی آنجا را ندارند، نگران هستند. جناب آقای رییس‌ جمهوری درباره این نگرانی شما چه توضیحی دارید؟ رییس‌ جمهوری: چرا نگران باشند؟! اگر این توافق اجرایی و عملیاتی شد معنی‌اش این است که ما پروتکل الحاقی را اجرا می کنیم و پروتکل الحاقی مقررات خاص خودش را دارد. امروز در دنیا 120 کشور پروتکل الحاقی را اجرا می‌کنند و ایران کشور 121 خواهد بود هر چیزی که در کشورهای دیگر اجرا می‌شود در ایران هم اجرا خواهد شد. تفاوتی بین ما با آن 120 کشور نخواهد بود. مجری: از زمانی که این توافق امضا شد شعارها علیه شیطان بزرگ در ایران شنیده شده. شما هم تندروهای خودتان را دارید که نمی‌خواهند این توافق را ببینند. شما صحبت کردید از تندروهای آمریکایی، در ایران هم وجود دارند و هنوز آمریکا را به عنوان شیطان بزرگ خطاب می‌کنند، روزی را می‌بینید که ایالات متحده شیطان بزرگ نباشد آیا وقتش رسیده که این شعار را بازنشسته کنیم؟ رییس‌ جمهوری: این کلمه شیطان بزرگ برای حالا نیست. این داستان مربوط به سال 1980 می‌شود، یعنی آن زمان بود که امام ره این مسأله را مطرح کرد. زمانی که آمریکایی‌ها ایران را به دخالت نظامی و حضور نظامی و اشغال نظامی تهدید کردند. امام آن زمان این نکته را مطرح کرد و این حرف‌ها همیشه بوده است در طول این 37 سال بوده و یک چیز جدید در ایران نیست. ایرانیان به طور طبیعی از سیاست‌های ایالات متحده آمریکا در گذشته از زمان دولت مصدق تا کنون ناراحت هستند بخاطر مداخلات آمریکا، بخاطر حمایت‌های آمریکا از برخی از کشورهای اشغالگر، بخاطر دخالت نظامی، حمایتی که از صدام در جنگ کرد و دلایل مختلف. بنابراین در جنگ بین ایران و عراق آمریکایی‌ها حمایت کردند از عراق و از صدام از همه اینها مردم ناراحت و عصبانی هستند. طبیعی است که شعارهایی هم علیه آمریکا داشته باشند. مجری: درست است تاریخش را می‌دانم. ولی مردم ایران خواستار روابط بهتری هستند. حتی قبل از این توافق هسته‌ای. آیا رابطه بهتری را می‌بینید که با ایالات متحده شروع شود که فراتر از توافق هسته‌ای باشد؟ رییس‌ جمهوری: مردم ایران خواستار این هستند که تنش بین ایران و آمریکا کم شود. من جزو شعارهای انتخاباتی‌ام قبل از اینکه انتخاب شوم، این بود که با دنیا می‌خواهم تعامل سازنده داشته باشم و با کشورهایی که امروز تنش و حتی تخاصم وجود دارد، این تنش یا تخاصم کم شود. و ما بتوانیم به یک روابط طبیعی و نرمال نزدیک‌تر شویم. من این نظر را دارم الان هم می‌گویم. به نظر من هم در این 2 سال ایران و آمریکا نزدیک‌تر شدند تا گذشته. به هر حال 2 سال پیش تصور نمی‌شد که دو وزیر ایران و آمریکا ساعت‌ها بنشینند با هم حرف بزنند و مذاکره بکنند و به توافق برسند. مجری: پس آیا رییس‌ جمهور ایران و رییس‌ جمهور ایالات متحده ممکن است که الان دست بدهند با هم و سلامی بکنند در سازمان ملل؟ و دقایقی با هم صرف و صحبت بکنند؟ بویژه اینکه هدف اولی را به دست آوردید و پشت سر گذاشتید؟ رییس‌ جمهوری: من فکر می‌کنم شبیه این سوال پارسال مطرح کردید. پاسخ من این بود که خیلی من در ذهنم این حرکات سمبلیک مطرح نیست که به هم برسیم و به هم دست دهیم. یا به هم نرسیم. به هم سلام کنیم و یا به هم نامه بنویسیم. البته نامه می‌نویسیم گاهی ایشان می‌نویسند و گاهی من می‌نویسم. مهم این است که بین ایران و آمریکا فاصله خیلی زیادی وجود دارد و خیلی مسایل در طول 37 سال گذشته بوده که باید جبران شود. مهم این است که بتوانیم طراحی کنیم چگونه این مسایل را حل و فصل کنیم. چگونه رضایت مردم خودمان را جلب بکنیم و چگونه بتوانیم مردم دو کشور نزدیک‌تر بشوند. بحث این نیست که گذشته فراموش بشود، بحث این است که چگونه جبران شود و چگونه به آینده نگاه کنیم. من معتقدم مردم ایران بیشتر می‌خواهند به آینده نگاه کنند تا در گذشته بمانند و این بسیار مهم است. اگر همین حالت در آمریکا هم باشد، مردم آمریکا هم همین را بخواهند؛ خواست ملی، حکومت‌ها را وادار می‌کند به اینکه راه جدیدی را پیدا و انتخاب کنند. مجری: تعداد زیادی از ایرانیان در حادثه چند روز پیش در زیارت حج در عربستان سعودی کشته شدند و شما فوق‌العاده خشمگین بودید، چرا این عکس‌العمل شما بود؟ چرا دولت عربستان سعودی را مسئول می‌شناسید؟ رییس‌ جمهوری: به هر حال این همه حاجیانی که به عربستان سعودی می‌روند، دولت عربستان سعودی به عنوان میزبان مسئولیت‌هایی را به عهده دارد. مخصوصاً برای حج که برنامه‌های بسیار مهمی وجود دارد. امسال دو حادثه عجیب و غریب اتفاق افتاد. یک بار، یک جرثقیل در مسجدالحرام افتاد و عده‌ای کشته شدند و از جمله عده‌ای ایرانی. اخیراً هم در روز پنج‌شنبه در مراسم منا عده‌ زیادی کشته و مصدوم شدند. من آمار دقیقش را ندارم. هنوز عربستان آمار دقیق را اعلام نکرده است که عدد چه مقدار است. کشته و زخمی‌ها هزاران نفر هستند و در این میان صدها ایرانی کشته و یا مصدوم شدند. تاکنون آنچه معلوم شده حدود 150 نفر کشته از ایرانی‌هاست که این عدد ممکن است بالاتر برود. بخاطر اینکه ما عده‌ای مفقود داریم این کار به معنی بی‌برنامگی و بی‌کفایتی دولت عربستان است. دولت عربستان علی‌الظاهر همه ذهن، فکر و برنامه‌اش را مشغول کرده برای کشتار مردم یمن و ظاهراً وقت ندارد که راجع به مردم خودش و یا راجع به میهمان‌های خانه خدا، فکر و برنامه‌ریزی کند. این جای بسیار بسیار تأسف است و عربستان باید پاسخگو باشد در برابر این بی‌برنامگی، بی‌انضباطی و عدم کارآیی دولتش که منجر شده به کشته شدن تعداد زیادی از حاجیان از کشورهای مختلف. ما از لحاظ سیاسی و حقوقی مسأله را دنبال خواهیم کرد. مجری: سپاس جناب رییس‌ جمهوری. می‌دانم که وقت زیادی را از جنابعالی گرفتیم. رییس‌ جمهوری: خیلی متشکرم.
کد خبر: ۷۳۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۹

مؤسس و مدیر انتشارات روشنگران و مطالعات زنان با اشاره به اهمیت انتخابات مجلس در دوران پساتحریم گفت: برگزاری یک انتخابات آزاد، خواست مردم ایران است و قطعاً انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی که در اسفندماه برگزار می شود، دارای اهمیت و جایگاه ویژه ای برای زنان ایران خواهد بود. پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir شهلا لاهیجی در گفتگو با خبرنگار سایت «انتخاب خبر» خاطرنشان کرد: در رژیم گذشته، زمانی که شاه به زنان ایران حق رأی داد، مطرح شد که این اقدام برای جامعه ایران سود و منفعتی نخواهد شد، و دلیل این اظهارنظر هم آن بود که در سطوح بالا این فرمان صادر شده بود و رأی زنان نیز مانند رأی مردان خرید و فروش می شد. وی افزود: یک انتخابات واقعی و آزاد تنها عرصه ای خواهد بود که مردم می توانند مشارکت و اعتماد خود را به نظامی که در آن زندگی می کنند، ابراز کنند. نویسنده کتاب «پژوهشی در هویت تاریخی زنان ایران» تأکید کرد: جامعه زنان و فعالان حقوق زنان ایران تلاش می کنند تا زنان بیشتری را در جهت حضور در رقابت های انتخاباتی و کاندیدا شدن تشویق کنند که زنان بیشتری به مجلس راه یابند. وی با بیان این که امسال آخرین سال و آخرین فرصت زنان جامعه ایران برای حضور 30 درصدی در مجلس شورای اسلامی آینده خواهد بود، تصریح کرد: زنان راه یافته به مجلس آینده باید به عنوان نمایندگان واقعی جامعه زنان ایران منافع این بخش از جمعیت کشور را درنظر داشته باشند. لاهیجی اضافه کرد: علاوه بر آن، به این دلیل که نیمی از جمعیت ایران را زنان تشکیل می دهند، در مورد مردان راه یافته به مجلس آینده نیز انتظار حفظ حقوق زنان جامعه وجود دارد. مردان ضد زن در مجلس آینده جایگاهی نخواهند داشت این فعال و مدافع حقوق زنان تأکید کرد: مردانی که قصد داشته باشند در مجلس شورای اسلامی آینده، قوانینی را تصویب و یا طرح هایی را به صحن علنی مجلس ارائه کنند که برخلاف منافع زنان جامعه ایران باشد، قطعاً در کمپین های انتخاباتی و روز انتخابات با پاسخ منفی زنان ایران روبرو خواهند شد. لاهیجی در پاسخ به این پرسش خبرنگار انتخاب خبر که چه ساز و کاری باید از سوی جریان ها و نهادهای قدرت و همچنین گروه های سیاسی در جهت اختصاص یک سوم کرسی های مجلس آینده به زنان ایران اندیشیده شود، گفت: این مسئله که در نظام سیاسی ایران تا چه میزان حفظ حقوق افراد جامعه اهمیت دارد، به نحوه رویارویی نهادهای قدرت کشور با زنان داوطلب نمایندگی در مجلس آینده بستگی دارد. نویسنده کتاب «زن در جست و جوی رهایی» با بیان این که وجود احزاب در سراسر دنیا پذیرفته شده است و احزاب در کشورهای مختلف فعالیت می کنند، اما نبود احزاب مؤثر و قدرتمند در ایران مانع از آن خواهد بود که انتخابات بصورت دموکراتیک برگزار شود، تصریح کرد: وجود صافی ها و فیلترهای متعدد در نظام سیاسی موجود ایران و یا قرارگیری سیاست های کلی کشور به سوی ورود تعداد اندک زنان جامعه ایران به مجلس آینده، دلیلی برای نادیده گرفتن حقوق زنان جامعه و منافع نیمی از جمعیت کشور خواهد بود. لاهیجی تأکید کرد: قصد زنان جامعه ایران برای ورود به مجلس آینده به معنای تغییر قانونی اساسی کشور نیست. داشتن تفکرات ضد زن بر علیه نیمی از جمیعت کشور پذیرفتنی نیست این فعال و مدافع حقوق زنان با ذکر مواردی از نقض حقوق زنان در کشور گفت: اکنون مواردی از نقض حقوق زنان در کشور وجود دارد که عینی است؛ به عنوان مثال یک زن که کار می کند، حقوق و دستمزدی دارد و آن را در خانواده خرج می کند، در هیچ کجا حقوق این زن، معلوم نیست. میزان حقوق این زن که بخشی از بار اقتصاد خانواده و مسئولیت های خانواده را به عهده داشته است، در زمان فوت شوهر، در زمان طلاق و در حین زندگی اصلاً مشخص نیست. وی خاطرنشان کرد: زمانی که یک نماینده مجلس در رادیو با اینجانب گفتگو می کرد، می گفت اصلاً زنان جامعه چه نیازی به حضور در دانشگاه ها دارند، که ایراد چنین اظهارنظرهایی و وجود چنین تفکراتی و طرح آن برای سرزمینی که مدعی 3000 سال تاریخ است، خطرناک است. پایه‌گذار انتشارات روشنگران و مطالعات زنان در ایران ادامه داد: داشتن تفکرات ضد زن بر علیه نیمی از جمیعت کشور به آینده جامعه ایران ضربات جبران ناپذیری وارد می کند؛ به عنوان مثال وقتی یک استاد دانشگاه در رسانه ای مانند صدا و سیما جرأت می کند که بگوید اصلاً چرا زنان باید درس بخوانند، و یا در همین رسانه حتی زن دیگری به نمایندگی از زنان کشورمان و فردی که اتفاقاً عضویت شورای انقلاب فرهنگی را در کارنامه خود داشته است، در مناظره با اینجانب با جسارت طرح کرد که اصلاً نیازی به کار کردن زنان نیست، چون کار کردن آنان به خانواده ها صدمه می رساند، حضور زنانی که نماینده واقعی زنان جامعه ایران باشند، در مجلس آینده لازم و ضروری است. لاهیجی افزود: با وجود چنین تفکراتی در جامعه ایران، یکی از اولویت های کشور قطعاً تأمین حقوق زنان جامعه خواهد بود. معقتد به زن و مرد کردن جامعه نیستیم دريافت کننده جايزه بين‎المللی آزادی نشر گفت: امروز حفاظت از حقوق معلمان زن جامعه و همچنین امنیت شغلی آنان به هیچ روی مشخص نیست و یا وضعیت صنفی و شغلی زنان ایرانی در نهادهای مختلف خدماتی جامعه مشخص نیست. عضو انجمن جهانی زنان نویسنده و روزنامه‌نگار تصریح کرد: اکنون عمده رسانه ها و مطبوعات ایران توسط زنان جامعه اداره می شوند و بدنه مطبوعاتی کشور را زنان تشکیل می دهند، اما در هر زمان و به بهانه های مختلف و واهی، زنان مطبوعاتی را در شرایطی که هیچ صنف مشخص و اتحادیه ای برای دفاع از آنان وجود ندارد، می توان اخراج کرد. این مدافع حقوق زنان با بیان این که فعالان حقوق زنان ایران اصلاً معقتد به زن و مرد کردن جامعه نیستند و اصولاً نیز اصلاً نباید زنان و مردان را در تقابل با یکدیگر در جامعه قرار داد، تأکید کرد: وجود تفکراتی مبنی بر زن و مرد کردن جامعه، دلیلی برای بیمار بودن جامعه تقلی می گردد. نویسنده کتاب «در جست و جوی رهایی» گفت: امروز زنان و مردان، همدوش یکدیگر هستند و این موضوع را من در آغاز به کار دولت آقای ررحانی و طی نامه ای سرگشاده به ایشان یادآور شدم. رئیس جمهور پاسدار قانون اساسی و حقوق ملت ایران است لاهیجی با اشاره به متن نامه سرگشاده به حسن روحانی، خاطرنشان کرد: در این نامه خطاب به آقای روحانی نوشته شده بود که آقای روحانی هوشیار باشید رأیی که از سوی زنان جامعه و رأیی که از سوی جوانان و مردم به شما داده شده است، به این دلیل بوده است که شما به عنوان رئیس قوه مجریه کشور پاسدار قانون اساسی و حقوق ملت ایران باشید. وی با بیان این که امروز البته دستگاه قانون گذاری کشور یعنی مجلس شورای اسلامی باید پاسدار حقوق مردم باشد، اما گاهی اوقات مردم شاهد ایراد اظهارنظرها و تصویب قوانینی از سوی این نهاد هستند که خلاف این را اثبات می کند، افزود: زنان ایران امیدوارند که مجلس شورای اسلامی آینده با حضور زنان و مردان واقعی و منتخب مردم تشکیل شود، و مجلس آینده به عنوان یک نهاد قانون گذاری در نظام جمهوری اسلامی ایران حافظ و نگهبان و پاسدار حقوق مردم باشد. زنان ایران برای ورود به عرصه رقابت های انتخاباتی آماده می شوند این فعال حقوق زنان در خطاب به دکتر روحانی، رییس جمهوری اسلامی ایران گفت: باید به آقای روحانی، ریاست جمهوری محترم این موضوع را نیز یادآور شد که ارزش 19 میلیون رأیی که به ایشان داده شده است را قدر بدانند، چون که مردم در شرایطی به ایشان رأی دادند که در لحظات پایانی، تصمیمی برای حضور یا عدم حضور در انتخابات نگرفته بودند. نویسنده کتاب «پژوهشی در هویت تاریخی زنان ایران» تصریح کرد: در حال حاضر فعالان حقوق زنان در ایران و مدافعان حقوق زنان همگی یکصدا و متحد، زنان را برای شرکت در انتخابات پیش رو در اسفندماه و حضور در رقابت های انتخاباتی تشویق می کنند. شهلا لاهیجی در پایان تأکید کرد: زنان جامعه ایران هم باید بدون ترس و با داشتن ایمانی راسخ و به دور از روحیه ناامیدی و یأس در انتخابات پیش رو با قدرت هرچه تمام شرکت کنند.
کد خبر: ۷۳۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۸

پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir زمانی که فاجعه رخ داد من در حال انجام مناسک در رمی جمرات بودم. علت اصلی فاجعه را تصمیم ناسنجیده مأموران سعودی در گشودن ناگهانی مسیر یک طرفه می دانم که به هجوم بی امان زائران منجر شد اما در آن لحظات جانکاه تلخ تر از خود واقعه، بی تفاوتی مأموران عربستانی بود که صرفاً نقش نظاره گر را داشتند. روزنامه ايران به قلم فريد مدرسي روزنامه نگار كه شاهد عيني حادثه منا بود، نوشت: به ضرس قاطع می گویم ردپایی از مدیریت در مهار این فاجعه ندیدم و نیافتم. نه خبری از حضور گسترده نیروهای انتظامی بود و نه نشانی بارز از آتش نشانان و امدادگرانی که از عمق فاجعه و آلام زائران گرفتار بکاهند. آنها فقط محدوده اطراف واقعه را مسدود کرده بودند. بسیاری از زائران به دلیل فقدان رسیدگی دچار خفگی شدند. بی تردید اگر مدیریتی بر این واقعه اعمال می شد و اگر نیروهای امداد بموقع وارد عمل می شدند و زائران گرفتار را به گوشه و کنار می کشاندند، حتی بدون ماسک اکسیژن علائم حیاتی آنها برمی گشت. در ریشه یابی علل بروز فاجعه، باید آن را نشانه و نمادی از ناکارآمدی نهادهای تصمیم گیر عربستان به حساب آورد. از مصداق های بارز این ناکارآمدی این است که هنوز بعد از چند دهه، مراسم عظیم حج به صورت تخصصی از سوی دولت عربستان دنبال نمی شود. اتفاقات تلخ حج امسال ابعاد این ناکارآمدی را روشن ساخت. این نکته را قریب به اتفاق ناظران حاضر در مناسک حج امسال گوشزد کردند که تیم مأموران و مجریان امور حج دچار ضعف های غیرقابل توجیه هستند. در قضیه سقوط جرثقیل روشن شد که دولت عربستان بیش از آنکه به ارتقای مدیریت امر مهم حج مبادرت کند سرگرم گسترش فضای ساخت و ساز اطراف کعبه است. این بی برنامگی در فاجعه منا به اوج رسید وقتی که خیل زائران در اثر ازدحام بی سابقه نقش بر زمین شدند تا دو ساعت هیچ اقدامی برای کنترل صفوف به هم ریخته آنها انجام نشد. صحنه های ناگواری از این حکایت تلخ ناکارآمدی را روز فاجعه دیدم، شماری از مأموران عربستانی با پاشیدن بطری های نیم لیتری آب معدنی روی زائران، قصد داشتند از مرگ آنها جلوگیری کنند! یا آنکه یکی از مأموران به جای استفاده از شیلنگ های بزرگ مخصوصی که معمولاً در تجمع ها به کار برده می شود و با پاشیدن آب روی تجمع کنندگان سعی می کنند هوا را تلطیف کنند. سه سوراخ روی در بطری نیم لیتری ایجاد کرده بود و روی زائران می پاشید یا آنکه مأمور دیگری با یک بطری نیم لیتری آب از روی یک پل با فاصله 10 متری از زائران سعی کرد آنان را از دست گرمای کشنده نجات بدهد. در حالی این آب قبل از اینکه به سر و صورت زائران بپاشد، در هوا بخار می شود. به جز ما اهل رسانه، اکیپ های درمانی و ستادی بسیاری از کشورهای اسلامی صحرای منا نظاره گر این فاجعه بودند. به محض بروز حادثه آنها به صورت همه جانبه برای امدادرسانی و مهار بحران تقلا کردند اما سیستم مدیریت بسته سعودی ها مانع آن شد تا از ظرفیت بالای اکیپ های امدادی و پزشکی و مدیریتی کشورهای دیگر استفاده شود. مسئولان عربستان  اجازه حضور نمایندگان کشورهای مختلف و دیپلماتیک را در محدوده حادثه ندادند و چنان که اشاره شد تا دو ساعت بعد از حادثه خبری از امدادرسانی نبود. تصور کنید اکیپ های پزشکی کشورهایی مثل ایران، مصر یا کشورهای آفریقایی، در صحرای سوزان منا شاهد جان دادن زائران و عزیزانشان باشند اما تشکیلات پلیسی کشور میزبان اجازه امدادرسانی و مشارکت در حل بحران را به آنها ندهند. از این رو پاسخگو نبودن به نمایندگان ده‌ها کشور اسلامی که در مناسک حج حضور دارند خود منشأ ایجاد جو بسیار تلخ در میان زائران بود. برای آحاد زائران ایرانی حج امسال سرشار از خاطراتی تلخ و دل آزار است من شاهد حضور شخصیت های فرهیخته ای بودم حجت الاسلام محمد سروش محلاتی از زمره این افراد بود  که تمام مسیر را پیاده در هوای بسیار داغ منا طی کرد و زمانی که به مقر رسید بی هوش شد. در این مسیر جانکاه ساده ترین امکانات که یک شیر آب باشد برای دو میلیون میهمان الهی وجود ندارد. رحمانی خلیلی نماینده اسبق بهشهر و نکا از زائران امسال در ازدحام نفسگیر جمعیت ناخودآگاه بی هوش می شود. وقتی بعد از ساعت ها براثر پاشیدن آب روی زائران به هوش می آید از دعوای زائران برای گرفتن بطری های کوچک آب سخن به میان می آورد. خلیلی نزدیک چهار ساعت و نیم پیاده روی می کند تا به خیمه گاه و گروه خود می رسد بدون اینکه در مسیر یک قطره آب برای آشامیدن وجود داشته باشد. ترجیح می دهم این یادداشت را با حکایت تلخی که روح و جانم را خراش می دهد به پایان ببرم: حکایت مادری که از پسر جوانش بی خبر مانده است، عروسی که سرزمین توحید را برای سفر ماه عسل برگزیده بود اما اکنون با بغض و اندوه از مفقود شدن همسر جوانش می گوید.
کد خبر: ۷۳۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۰۴

آزاد خردمند معاون فرهنگي مطبوعاتي  اداره كل ارشاد اسلامی کهگیلویه و بویراحمد ، شرایط عضویت در خانه مطبوعات وهیات مدیره خانه مطبوعات  را اعلام نمود
کد خبر: ۷۱۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۶/۰۷

خبرنگاری حرفه ای در استانها هنوز خود را باور نکرده و اگر این حوزه علمی و تخصصی در استان ما تقویت شود می توانیم در همه فضاهای اجتماعی شاهد رشد جامعه باشیم
کد خبر: ۶۸۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۰۶

نویسنده و روزنامه نگار مشهور جهان عرب گفت که همه کشورهای جنوب خلیج فارس در ترسیدن از ایران اتفاق نظر دارند و ضعیف تر از آن هستند که برای توافق هسته ای مانع تراشی کنند. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com به نقل از  پایگاه خبری شبکه العالم، "محمد حسنین هیکل" در مصاحبه با روزنامه "السفیر" لبنان در باره موضع کشورهای عضو شورای همکاری درقبال توافق ایران و 5+1 تاکید کرد:عربستان و کشورهای خلیج فارس ضعیت تر از آن هستند که برای توافق هسته ای مانع تراشی کنند؛ اما ممکن است به آمریکایی ها شکایت کنند و توافق را خیانت به خود بدانند. وی بیان کرد: اماراتی ها تاکنون موضع مثبتی اتخاذ کرده اند؛ اما باید به رفتار این کشورها دقت کنیم نه به مواضع آنها. همه آنها در ترسیدن از ایران توافق نظر دارند و در برهه اخیر علیه نیت ایران تشکیک کرده اند. هیکل یادآور شد: هر کشوری که چرخه غنی سازی را تکمیل کند بعد از 6 ماه قادر به ساخت بمب هسته ای خواهد بود، اما ایران متعهد شده که علی رغم داشتن دانش هسته ای سلاح هسته ای تولید نکند. وی افزود: کشورهای امارات و قطر نیز برای ورود به این عرصه ابراز تمایل کرده اند اما فرق است میان کسی که یک فناوری را صرفا خریداری کند با کسی که به آن علم و اشراف دارد. وی در بخش دیگری از گفت و گو درباره اوضاع کشورهای عربی ، خاطرنشان کرد:کشورها ذهنیت حاکمان را می سازند و نه برعکس زیرا عنصر تاثیرگذار جامعه است. کشورهایی مانند آلمان وضعشان از ما هم بدتر بود. تجزیه شد و بعد از جنگ جهانی دوم ویران گردید اما ملت آن تفکر اراده مستقل را داشت. روزنامه نگار و پژوهشگرمصری افزود: مشکل ما در جهان عرب این است که میان مسوولان کسی را پیدا نمی کنی که اراده ای برای ساخت تاریخ داشته باشد. خلیج فارس مهمترین و ثروتمندترین منطقه است اما مصر و شام مشکلات زیادی دارند. مغرب عربی هم در مشکلات خود غوطه ور شده پس به کجا می توان امیدوار بود... به سودان؟ هیکل با بیان اینکه جهان عرب به کلی دچار خلا شده است، خاطرنشان کرد: یک طرز تفکر فروپاشیده وجود دارد و نیروهای منطقه ای ظهور یافته اند. قدرت جانشین یا طرز تفکر جانشین هم نیامده است. وی افزود : هیچ کس صداقت و منطق کافی در جهان عرب ندارد و این منطق جایی در خارج از جهان عرب گم شده است. همه سخن های زیبا به زبان می آورند، اما هیچیک معنی حرف خود را هم نمیدانند و ارزیابی واقعی نسبت به منطقه و اوضاع جهان ندارند. وی تاکید کرد : در ایران می دانند در جهان و در اطرافشان چه می گذرد. انقلاب ایران توانست اصول فرهنگ و تمدن ایرانی و فارسی را حفظ کند. آنها در حال پیشرفت بودند و انتقال در میانشان به راحتی صورت می گرفت. این اتفاق در دو کشور می توانست رخ دهد که یکی ایران است و دیگری مصر و تا حدودی هم ترکیه... وطن های واقعی این سه کشور هستند و باقی مانند نقش و نگارهای میان این طرح های اصلی هستند. وی افزود: نه آمریکا می تواند ایران را نادیده بگیرد و نه ایران امریکا را. کمی عادی سازی بین آنها خوب است اما حجم زیادی تناقضات میان آن دو وجود دارد. من معتقدم کوبایی ها رفتار خوبی با آمریکا داشتند و به هیچ عنوان تابع آن نشدند. این پژوهشگر جهان عرب درباره تجاوز عربستان به یمن یادآور شد : که عربستان سعودی نمی تواند وارد خاک یمن شود و در مرداب آن کشور غرق خواهد شد. وی با بیان اینکه نمی دانم چطور و چه وقت مصائبی که جهان عرب گرفتار آن شده پایان می یابد، خاطرنشان کرد : سعودی ها در مرداب یمن غرق خواهند شد. اگرچه دو استان یمن را تحت کنترل گرفته اند اما نمی توانند وارد خاک آن شوند زیرا قبایل یمنی به خوبی همدیگر را می شناسند و سعودی ها به ناچار حمله را از خارج ادامه خواهند داد. وی همچنین با انتقاد از نبود تفکر درست در میان کشورهای عربی، پایان بحران در این کشورها را مستلزم گذشت زمانی بین 12 تا 15 سال ذکر کرد.
کد خبر: ۶۸۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۴/۳۱

دختر صدام دیکتاتور معدوم عراق، در واکنش به خبر مرگ "طارق عزیز" مدعی شد که او درحالی مرد که در مقابل ستمگران ایستاده بود !  به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com، سایت خبری رأی الیوم نوشت:  "رغد" با تسلیت مرگ طارق عزیز به خانواده‌اش و طلب بخشش و مغفرت برای او، ادعا کرد که وی درحالی مرد که در مقابل ستمگران ایستاده بود.طارق عزیز به اعدام محکوم شده بود. محافل عراقی دختر صدام را که در اردن ساکن است، به حمایت از بعثیهای باقیمانده جهت ایجاد آشوب و ناآرامی در این کشور متهم می کنند.طارق عزیز که نام واقعی او "میخائیل یوحنا" بود در سال 1936 متولد شد. وی پس از فارغ التحصیلی در رشته زبان انگلیسی از دانشکده ادبیات دانشگاه بغداد، بعنوان یک روزنامه نگار مشغول به کار شد ولی پس از مدتی به حزب بعث پیوست.در دوران صدام، طارق عزیز همواره نماینده او در نشستها و کنفرانسهای بین المللی و عربی بود. وی در سالهای 1983-1991 وزارت خارجه صدام را برعهده داشت و در سالهای 1979-2003 نیز نائب رئیس شورای وزیران بود.طارق عزیز، از مشاوران بسیار نزدیک صدام به شمار می آمد. طارق عزیز که در ردیف دوازدهم فهرست شخصیتهای تحت تعقیب نیروهای آمریکایی قرار داشت، در 19 مارس 2003 دستگیر شد.وی در ارتباط با پرونده سرکوب احزاب دینی از سوی دادگاه عالی جنایی عراق، به اعدام با چوبه دار محکوم شده بود.منبع: العالم
کد خبر: ۶۵۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۱۶

رئیس‌جمهوری ترکیه در سخنانی احساسی درباره وصیت‌نامه خود، خواست که خاک سرباز عثمانی‌ که در آراکان میانمار دفن است، روی قبر وی ریخته شود.به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com به نقل از  ایسنا: رئیس‌جمهوری ترکیه در سخنانی احساسی درباره وصیت‌نامه خود، خواست که خاک سرباز عثمانی‌ که در آراکان میانمار دفن است، روی قبر وی ریخته شود. در جریان کنفرانسی با حضور چهره‌های "دیدگاه‌ ملی" و دوستان رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه در استانبول، سیبل ارسلان، روزنامه‌نگار سخنان خود را با این جملات آغاز کرد که وی خاکی را به همراه خود از میانمار آورده است که متعلق به قبرستان عثمانی در آراکان میانمار است. سیبل ارسلان گفت: ما در سال 2013 به همراه امینه اردوغان از آراکان بازدید کردیم. ما به قبرستان عثمانی رفتیم. در آنجا سربازان عثمانی که 92 سال پیش کشته شده‌اند، دفن هستند. آنها هرگز پاسخ نامه‌های خود را دریافت نکردند بنابراین من خاک قبر یکی از آنها را به همراه آوردم. نام وی عثمان‌اوغلو محمد از استان مانیسای ترکیه است. پس از سخنان ارسلان، رئیس‌جمهوری ترکیه گفت که وی می‌خواهد این خاک بر روی قبر وی ریخته شود. اردوغان در سخنانی که اشک حاضران را درآورد، گفت: این وصیت من به همسر و فرزندانم است. زمانی که من مردم، آنها باید خاکی را که از قبر عثمان‌اوغلو محمد آورده شده و به عنوان شهید در آراکان میانمار دفن است، بر روی قبر من بریزند.
کد خبر: ۶۵۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۱۲

جاناتان استیل در بازدید اخیرش از تهران، گزارشی از چگونگی حضور دکتر احمدی نژاد در بین مردم، میزان محبوبیت، عملکرد، نوع نگاه مردم عادی و تحلیل گران سیاسی و گمانه زنی های مرتبط با بازگشت به انتخابات ریاست جمهوری گزارش مفصلی را تهیه کرده است. به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com جاناتان استیل روزنامه نگار معروف و کهنه کار که در دفاتر روزنامه گاردین در واشنگتن و مسکو کار می کرده است، او در دانشگاه کمبریج و ییل در مورد عراق، افغانستان، آفریقای جنوبی و روسیه مطالعه وپژوهش داشته و در این خصوص، کتاب picture-162-1397145426هائی نوشته است. جاناتان استیل می نویسد: هیچ تغیری نکرده، هنوز چشمان نیمه باز او بر نیازمندانی که دوربرش حلقه می زنند برق زده و جدیّت هنوز در چین وچروک های پیشانی اش موج می زند، و قبل از هرچیز بایدگفت : در آمادگی محمود احمدی نژاد در برآوردن درخواست های ایرانیان فقیر هیچ تغیری ایجاد نشده است، این دسته از مردم هرکدام بسادگی و وقت کافی چهره به چهره با او ملاقات می کنند، تمامًا  مانند رویه قبل از این حتی تا آخرین روزهای ریاستش در سال 2013. فضای زمانی اینجا در 7 صبح جوّی احمدی نژادی است  مکانی که در بیشتر روزهای هفته در حاشیه شرق تهران که به نارمک معروف است می توان منتظر او بود، احمدی نژاد در منزل  خانوادگی اش با دوتا از فرزندان متاهلش زندگی می کند. و او پس از روبروشدن باصف طولانی متشکل از زنان ومردانی که در خیابان و پشت یک نرده آهنی کوتاه به انتظارش ایستاده اند درخواست های مکتوب آنها را که معولاً با دست نوشته(دستی ) تهیه شده، با دست خود دریافت میکند… این صحنه سنت قبلی و ریشه دار او را که نماینگر پاسخگوئی مسئولی قابل ستایش، در توجه به فقراست در اذهان تداعی می کند. چند لحظه قبل از ورود رئیس سابق، محافظان شخصی مسلح او در جایگاه بمنظور مراقبت از او حضور دارند، وی سرحال و قبراق با گام های حساب شده به طرف ارباب رجوعان میرود و با آنها به سلام و علیک و خوش و بش می پردازد، موضوع دیدار پر از دیدگاهی از عاطفه دوطرفه است ، و تمرکزی محاسبه شده، چندکلمه رد وب دل می شود، و نفر بعدی … لبخند مهربانانه رئیس سابق فقط هنگامی قطع شد که من و مترجم فارسی زبانم به اول صف و روبروی احمدی نژاد رسیدیم و هنگامی که از او سوال گرفتیم آیا تیم مذاکره کننده ایرانی در مذاکرات کارش را خوب پیش می برد؟ کوتاه و صریح جواب داد “مصاحبه ندارم “.   و مترجمم بنا به درخواست من بار دیگر از او سوال کرد آیا طرحی برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو دارید ؟”، لبخندش را بطور کلی محو کرد و گره صورتش بیشتر شد و با قاطعیتی دوچندان با لهجه مصمم پاسخ داد “مصاحبه ندارم”. این سؤال  مطرح شده ” پیرامون نامزدی احمدی نژاد برای انتخابات ریاست جمهوری” پرسشی است که بسیاری  از ایرانی ها آن را تکرار می کنند، چون هیچ کدام از روسای جمهور ایران قبلی و بعد از او این سبک سنتی را که راغب به روبرو شدن با مردمی که  بطرح مشکلات می پردازند و او به حل گرفتاری های آنها اقدام کند، دنبال نکرده اند، و احمدی نژاد به این روش مشهور است شیوه ی که در طول دو دوره ریاستی اش از سال 2005 تا 2013، به آن پرداخت  و این اقدام او باعث همان محبیوبیت ویژه اش در شنیدن شکاىت مردم عادی شده است، ولکن این سؤال باقیست:  آیا این سبک یک عادت ثابت و پایدار است، یا هدفی نهائی در آن نهفته است که احمدی نژاد در دراز مدت به آن چشم دوخته است؟ در اینجا ضروریست که اشاره کنم که این ارتباط احمدی نژاد با مردم در رسانه های ایران ندیده ام یا منتشر نشده است، و با این تفاصیل واضح است که پدید آمدن این چنین دیدارهای دو طرفه مردم با او  تبلیغات سیاسی یا برای کسب شهرت نیست. بازگشت به عرصه سیاسی براساس نظر بسیاری از تحلیل گران درتهران، یک آینده سیاسی در انتظار احمدی نژاد خواهد بود ،”بویژه  اگر مذاکرات هسته ی به نتیجه ی دلخواه نرسد، و همچنین روابط ایران با غرب همچنان که در  حالت نوسان است و تبادل تهمت ها باقی بماند، و ممکن است با این روند رفتار غرب علیه ایران باردیگر احساس شود که ایران به رئیسی مردمی با مواضعی سرسختانه نیازمند باشد، و حتی با احتمال وجود موفقیت در مذاکرات، فرصت حضور احمدی نژاد بقوت خود باقیست .” نکته مهم دیگر اینکه مشخص شد که فرایند لغو تحریم ها، که معظم ایرانیان با بی صبری  منتظرش بودند، باعث بهبود و ارتقاء چشمگیر در سطح معیشت آنها نشده است، و از همینجا سیاسمتداران روند سرزنش رئیس فعلی و تیمش را آغاز خواهند کرد، و خواستار بازگشت به توانمدی ملی و مردمی شان خواهند شد، و قطعاً در هر دو سیناریوی مورد اشاره، احمدی نژاد همچون یک برگ برنده در دستان آیت الله خامنه ی باقی خواهد ماند . علىرغم اینکه رسانه ها دیدارهای مردمی احمدی نژاد را پوشش نمی دهند، ولی تجمع مردم در نارمک از اول صبح بخاطر نقل و قول هائی است که میان عموم مردم در رابطه با ویژگی او رد و بدل می شود است، وصادقانه بگویم، که گرچه لیست انتظار  در آنجا بسیار طولانی نبود، ولی براساس گفته ی یکی از نگهبانان آنجا او مرتب از یک مکان به مکان دیگر در موقعیت های مشابه سفر می کند، و  تصویر احمدی نژاد بعنوان سیاستمداری مردمی که قادر بر درک مشکلات و نیازمندی مرد عادی است، دهان به دهان نقل شده و گوش دیگران می رسد . از جوانی که در ماشینش نشسته بود وبه خانمش در رابطه پاسخ احمدی نژاد توضیح می داد سوال کردم “چرا آمده ای؟” ، … او دریک شرکت نوشابه های گازدار که از 18 ماه پیش تعطیل شده، چهت دریافت کمک … پس از اینکه همه تلاش های قبلی اش ناموفق بوده و همینطور دستیابی به کار جدید به احمدی نژاد مراجعه کرده است ،  … جوان دیگری گفت: که چند شب است که در پارک مجاور میخوابد، تا هنگام آمدن احمدی نژاد بموقع حضور داشته باشد، چون اجاره منزلش عقب افتاده است، و در این غیر این صورت او و همسرش و بچه اش را از آن خانه بیرون می کنند، و…. دیگری   و در این میان بیوه ی سالمند، که بعنوان دستیار فروش در یک فروشگاه کار می کرده، گفت : احمدی نژاد هنوز  رئیس ماست، و مشکل مرا حل کرده است  …با همه ی اوصاف پیشین او منتقدانی هم دارد یکی هم می گفت: با اینکه زمان او وضعیت اقتصادی بمراتب بهتر بود  ولی کمتر به حرف های مشاوارانش گوش میداد ،…. و یکی دیگر او را مسئول رکود اقتصادی کشور معرف میکرد…. ایستادگی در برابر جورج دبلیو بوش از نگاه برخی از تحلیل گران اینگونه مطرح میشود : که نظام  سیاسی ایران به انتخاب احمدی نژاد در 2005 برای ریاست ایران نیاز داشت، و منطقی بود که در آن زمان که کاخ سفید در دست شخصی تهاجمی خلاصه شده بود و خلاصه شده در جورج دبلیو بوش بود، و ما احمدی نژاد را رو کردیم. امیر مواهبیان، مدیر  آژانس خبری  آریا، که خود را سیاسی معتدل توصیف کرد می گوید: ” احمدی نژاد تمامًا با روحانی فرق دارد، او فوق العاده  اعتماد بنفسی قوی دارد، و اعتقاد داشت حمله بهتر ین وسیله دفاع است، و بر این باور بود که “اقتدار” سازنده تفاوت میان کشورهاست، و این قدرت است که می تواند حق را ایفا و تامین کند  ، ….  “گرچه بسیار سخت بود که بدانیم در ذهن احمدی نژاد چه می گذرد و چه در سر دارد، ولی این موضوع خود برای همه طرف های خارجی توانمندی “بازدارندگی “بود “. مواهبیان، در پایان می گوید : ” در شرایط فعلی ایران در جایگاه خوب و عقلانی و معتدلی قرار گرفته است، و توپ اکنون در زمین ایالات  متحده است، و حالا  باید منظر  عقلانیت یا غیر عقلانی بودن آمریکا در مرحله پیش رو از مذاکرات هستیم، و ما به شخصی در مقابل ایالات متحده را ایستادگی کند در صورتی که بخواهد که آن کشور بشکل بدی عمل کند سخت نیاز داریم و ما در این عرصه آمادگی کامل داریم بار دیگر احمدی نژاد را به میدان سیاسی بازمی گردانیم “. منبع : میدل إیست آیجاناتان استیلتهیه وترجمه: نجوای کنگان
کد خبر: ۶۵۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۱۰

نقطه ی قوت آقای احمدی نژاد حمایت از قشر مستضعف و محروم بود. من دوبار به شهرک پردیس رفتم، همه ی مردم از داشتن مسکن مهر خوشحال و راضی بودند
کد خبر: ۶۵۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۰۹

مصطفی داننده در یادداشتی در روزنامه ابتکار معتقد است که الگوی رفتاری احمدی‌نژاد در مواجهه با بهارستان رفتاری صحیح بوده است و در توصیف آن می‌نویسد «با نگاهی به رفتار مجلس نهم با دولت یازدهم به این می‌اندیشیدم که محمود احمدی‌نژاد حق داشت. او حق داشت به مجلسی این چنین پاسخگو نباشد، او حق داشت بیاید در مجلس شوخی کند و برود، او حق داشت بگوید برخی منافع سیاسی‌شان بر منافع ملی ارجحیت دارد، او حق داشت که مسیر خود را از جریان منتسب به این آقایان جدا کند.» این روزنامه‌نگار اصلاح طلب مدعی است که منتقدان بهارستان‌نشین دولت شمشیر مخالفت خود را از نیام خارج کرده‌اند؛ همچنین وی جنس مخالفت‌ها با دولت را این چنین توصیف می‌کند «قطعاً اگر دوستان آن‌ها همچون جلیلی، به چنین تفاهمی می‌رسیدند، این افراد از آن به عنوان «صلح حدیبیه» نام می‌بردند و از آموزش و پرورش می‌خواستند که آن را در کتاب‌های درسی مدارس بگنجانند. جنس مخالفت برخی از نمایندگان مجلس با حسن روحانی نه به واسطه نگاه کارشناسی است بلکه تنها به دلیل اختلافات سیاسی است که با رئیس دولت یازدهم دارند. با نگاهی به رفتار مجلس نهم با دولت یازدهم به این می‌اندیشیدم که محمود احمدی نژاد حق داشت. او حق داشت به مجلسی این چنین پاسخگو نباشد، او حق داشت بیاید در مجلس شوخی کند و برود، او حق داشت بگوید برخی منافع سیاسی‌شان بر منافع ملی ارجحیت دارد، او حق داشت که مسیر خود را از جریان منتسب به این آقایان جدا کند.» مصطفی داننده تنها را خروج از این وضعیت را انتخابات مجلس در اسفند 94 می‌داند و در همین راستا نوشت «همین اختلاف‌ها باعث می‌شود که اسفند 94، یکی از مهم‌ترین ماه‌های تاریخ جمهوری اسلامی ایران باشد. ماهی که می‌شود بال دوم کشور برای رسیدن به هدف بزرگ را به پرواز درآورد و مجلس عقلانیت را در کنار دولت و تدبیر و امید تشکیل داد. قطعاً مجلس دهم و دولت یازدهم و احتمالاً دوازدهم می‌توانند روزهای خوبی را برای مردم بر اساس دو اصل تدبیر و امید رقم بزنند.»
کد خبر: ۶۱۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۱/۲۴

خسرو معتضد تاریخ دان برجسته ی ایرانی در مصاحبه با میدان ۷۲ از قطع برنامه خود در رسانه ملی به خاطر رفتن به مجلس ختم والده دکتر احمدی نژاد خبر داد. سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com: خسرو معتضد تاریخ دان، روزنامه نگار و کارشناس برجسته برنامه های تاریخی در مصاحبه با میدان ۷۲ گفت: برنامه تلویزیونی مرا به خاطر رفتن به مجلس ختم والده دکتر احمدی نژآد قطع کرده اند. وی با ابراز تاسف از این رفتار صدا و سیما اظهار داشت: من باز هم از این کارها انجام می دهم. من برای کسانی که از من بیزار و دشمن من بوده اند نیز مجلس ختم رفته ام، چه رسد برای کسی که هشت سال رئیس جمهور این مملکت بوده و این همه خدمت به مستضعفان کرده است. وی با وجود عدم دانستن چرایی این موضوع بیان کرد: ضرر بزرگ این کار اول متوجه خود صدا و سیما می شود. الان بسیاری با من تماس می گیرند و ناراحتی خود را از عدم پخش برنامه ابراز می کنند. این برنامه علاوه بر مخاطبان داخلی، بسیاری از مخاطبان خارجی را نیز همراه خود کرده بود. وی با بیان اینکه مجلس ترحیم رفتن خیلی کار خوبی است ابراز داشت: من در عمر ۷۲ ساله خود چنین چیزی ندیده بودم که رئیس جمهور سابق مملکت بدون هیچ محافظ و حفاظتی میان مردم باشد و به ابراز احساسات تک تک مردم پاسخ صمیمانه دهد. او همچون سفرهای استانی با مردم بود و مردم نیز قدر خدمتگذاران خود را خوب می دانند. خسرو معتضد با بیان این مساله که من بابت کارهای فراوانی مثل مسکن مهر که احمدی نژاد برای مستضعفان انجام داد او را دوست دارم بیان کرد: وزیر مسکن می آید و یک کلمه می گوید طرح مزخرف؛ مردم چه واکنشی نشان می دهند و این یعنی آنها این طرح را دوست داشته اند و آن را قبول داشتند. وی در در خصوص اینکه بسیاری از مدعیان انقلابی و ولایتمداری حتی حاضر به دادن پیام یک خطی تسلیت هم نشدند، گفت: اشکالی ندارد و در گذر تاریخ همه چیز روشن می شد. راحت ترین کار این است که تمام بدبختی های ایران از زمان سرسلسله ماد تاکنون را گردن احمدی نژاد بندازیم. ایشان در پایان تاکید کردند که خدمات دولت های آقای دکتر احمدی نژآد در آن ۸ سال در آینده خودش را نشان خواهد داد و این نشان می دهد که آن دوران، دوران بدبختی و عقب ماندگی ایران نبوده است، حال هر کس هر چه می خواهد بگوید.
کد خبر: ۵۷۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۱/۲۷

مقام عظمای ولایت می فرمایند:برای مطبوعات سه وظیفه عمده قایلم: وظیفه نقد و نظارت، وظیفه اطلاع رسانی صادقانه و شفاف، وظیفه طرح و تبادل آرا و افکار در جامعه
کد خبر: ۵۲۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۹/۳۰

سایت تحلیلی خبری آوای دنا  avayedena.com : آزاد خردمند، شرایط نامزدی در هیات مدیره انتخابات دوره دوم خانه مطبوعات فرهیختگان استان کهگیلویه و بویراحمد را اعلام نمود. به گزارش خبرنگار روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان،شرایط نامزدی در هیات مدیره  انتخابات دوره دوم خانه مطبوعات فرهیختگان استان کهگیلویه و بویراحمد به شرح ذیل می باشد. شرایط هیات مدیره ماده 21- اداره امور خانه طبق اساسنامه به عهده هیات مدیره ای مرکب از هفت نفر عضو می باشد که اعضای اصلی و علی البدل آن برای مدت دو سال با رای مخفی به شرح ذیل انتخاب می شوند : 1-      دو نفر از مدیران مسئول نشریات استان با یک نفر عضو علی البدل (مدیران مسئول نشریاتی با گستره مصوب سراسری یا منطقه ای صرفاً در استانی که دفتر مرکزی آنها واقع است می توانند نامزد هیات مدیره شوند) 2-      سه نفر از روزنامه نگار ان شاغل در رسانه های استان با یک نفر عضو علی البدل 3-      یک نفر از مسئولان نمایندگی ها و سرپرستی های روزنامه های سراسری با یک نفر عضو علی البدل 4-      یک نفر از مسئولان نمایندگی خبرگزاریها با یک نفر عضو علی البدل تبصره 1- روزنامه نگار در این اساسنامه اعم از خبرنگار ، دبیر گروه ، معاون دبیر گروه ، معاون سردبیر ، عضو شورای سردبیری و سردبیر است که شغل اصلی و مستمر هر یک از عناوین مذکور ، رسانه ای باشد و در فهرست بیمه ای رسانه متبوع باشند . تبصره 2- «اعضای هات مدیره بجز ردیف های 3 و 4 نمی توانند شغل رسمی دولتی یا نهادهای عمومی داشته باشند . تبصره 3- بیش از 3 نفر از یک رسانه نمی توانند عضو هیات مدیره باشند . تبصره 4- چنانچه در طول دوره ، هر یک از اعضای هیات مدیره از مسئولیت خود در رسانه متبوع استعفا کنند یا عزل شوند عضویت آنان در هیات مدیره به قوت خود باقی است. ماده 43 – شرایط اختصاصی برای بازرسی و عضویت در هیات مدیره نیز به شرح زیر است : 1-     عضویت در خانه مطبوعات ( براساس ماده 42 اساسنامه ) 2-     داشتن حداقل 25 سال سن 3-     دارا بودن حداقل مدرک تحصیلی کارشناسی یا معادل حوزوی آن ماده42 –کلیه شاغلان مطبوعات ، پایگاههای خبری و نمایندگی ها و سرپرستی های روزنامه های سراسری و خبرگزاری ها که در بخش تحریریه و در قالب شغل اصلی و مستمر فعالیت می کنند (اعم از خبرنگار ، دبیرگروه، معاون دبیرگروه ، معاون سردبیر ، سردبیر ، گرافیست ، عکاس ، مدیر مسئول و صاحب اکتیاز که دارای شرایط زیر باشند می توانند به عضویت خانه و یا هیات مدیره در آیند: 1-     داشتن تابعیت جمهووری اسلامی ایران 2-     تدین به یکی از ادیان به رسمیت شناخته شده در قانون اساسی 3-      پایبندی به قانون اساسی به ویژه اصول بنیادین آن 4-     عدم اشتهار به فساد اخلاقی 5-     داشتن حداقل مدرک دیپلم 6-     اقامت داشتن در حوزه فعالیت خانه مطبوعات 7-     برخورداری از حداقل یک سال سابقه اشتغال اصلی و مستمر بیمه ای (منتهی به هر مجمع عمومی) در یکی از نشریات چاپی یا الکترونیک و یا نمایندگی روزنامه ای سراسری و خبرگزاری ها به عنوان روزنامه نگار (برای اولین مجمع عمومی سابقه 3 ماهه کفایت می کند) 8-     نداشتن محکومیت کیفری موثر (محرومیت از حقوق اجتماعی) 9-     قبول و تعهد اجرای مقررات این اساسنامه و مصوبات قانونی خانه مطبوعات 10-امضای میثاق نامه اخلاق حرفه ای تبصره 1- روزنامه نگار ان فعال در رسانه های منطقه ای یا سراسری ، مشروط به آنکه دفتر مرکزی رسانه آنها در استان واقع باشد می توانند به عضویت خانه مطبوعات آن استان درآیند. (نشانی دفتر مرکزی ، همان است که در سایت اداره کل مطبوعات و خبرگزاریهای داخلی و شناسنامه ثابت رسانه مطابق ماده 18 قانون مطبوعات آمده است .) تبصره 2- در صورتی که هر عضو در طول مدت عضویت خود حداقل یکی از شرایط بالا را فاقد شود یا مشخص شود از ابتدا فاقد آن بوده ، عضویت وی تا رفع آن لغو می شود . چنانچه فرد ، عضو هیات مدیره یا بازرس باشد مسئولیت وی نیز منتفی می شود . تبصره 3- در مورد بند 7 و برای کسانی که بیمه آنان توسط دستگاههای دولتی یا صندوق های بازنشستگی پرداخت می شود ، معرفی نامه رسانه به همراه مدرک مربوط به بیمه و تائید اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان کفایت می کند . سقف این تعداد برای رسانه ها بر اساس جدول زیر خواهد بود : روزنامه های = 5 نفر دفاتر سرپرستی روزنامه ها و خبرگزاریها = 3 نفر هفته نامه ها و سایت های خبری = 3 نفر سایر نشریات = 1 نفر برای تمام رسانه های فوق ، انتشار منظم حداقل 3 ماه منتهی به برگزاری مجمع عمومی و واقع بودن دفتر مرکزی رسانه در استان ضروری است . تبصره 4- افراد زیر با معرفی صاحب امتیاز رسانه فعال می توانند به عضویت افتخاری خانه درآیند (رسانه فعال ، نشریه ای است که در سه ماه منتهی به صدور معرفی نامه ، به طور مرتب برساس دوره انتشار مصوب خود منتشر شده باشد و در مورد رسانه های فضای مجازی نیز استمرار انتشار مطالب در این مدت رعایت شده باشد) : 1-     افرادی که به عنوان رابط خبری ، مترجم ، ویراستار یا نویسنده با آن رسانه همکاری می کنند . 2-     افرادی که در سمت های خبری یا تحریری اشتغال داشته اند و ترک فعالیت حرفه ای نموده اند . 3-     روزنامه نگار ان آزاد یا پاره وقت که شغل اصلی و مستمر آنان روزنامه نگار ی نیست . (مشروط به انتشار حداقل 20 مطلب در فاصله یکسال ) 4-     مشاغل مرتبط با رسانه از جمله چاژ ، توزیع ، فروش ، خدمات فنی ، ویزیتوری و همکاران اداری تا تشکیل رسمی صنوف تخصصی . تبصره 5- اعضای افتخاری از پرداخت ورودیه و حق عضویت معاف هستند. تبصره 6- اعضای افتخاری از تسهیلات و خدمات خانه مطبوعات می توانند بهره مند شوند اما امکان نامزدی در انتخابات یا رای دادن به هیات مدیره را ندارند . تبصره 7- اسامی اعضای خانه باید در پایگاه اطلاع رسانی خانه و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان به تفکیک نام و نام خانوادگی ، نام رسانه ، سمت در رسانه ، تاریخ عضویت در خانه ، سابقه پرداخت بیمه توسط رسانه / رسانه ها منتشر و مرتباً به روزرسانی شود . درج مشخصات اعضای افتخاری در فهرست جداگانه نیز بلامانع است . تبصره 8 – هیچ کس نمی تواند در بیش از یک خانه مطبوعات عضو شود مگر آنکه از عضویت یک خانه مستعفی و در خانه مطبوعات استانی دیگر ، عضویت یابد.
کد خبر: ۴۴۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۷/۰۶