آوای رودکوف: رئیس دانشگاه علوم پزشکی یاسوج گفت: با بررسی های انجام شده بیماری های قلبی و عروقی عامل بیش از 45 درصد مرگ و میر ها در این استان است.
رضا چمن روز سه شنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا افزود: بعد از بیماری های قلبی حوادث 14 درصد و سرطان نیز12 درصد عوامل مرگ میر در استان هستند.وی اظهار کرد: سبک زندگی نامناسب، کم تحرکی و تغذیه نامناسب موجب بروز بیماری های قلبی و عروقی می شود.چمن با اشاره به نقش مهم آگاه سازی قشرهای مختلف در کاهش بیماری های قلبی و عروقی تصریح کرد: ترویج فرهنگ تحرک برای تندرسی در جامعه ضروری است.وی ابراز داشت: کم تحرکی و استعمال دخانیات از عوامل مهم و خطر آفرین در ابتلا به سکته قلبی و مغزی است.چمن عنوان کرد: 50 درصد حوادث منجر به فوت نیز در محل حادثه رخ می دهد که نیازمند توسعه زیرساخت ها و رفع نقاط حادثه خیز از سوی دستگاه های مسئول است.وی با اشاره به نقش و جایگاه مهم مشارکت های مردمی در کنترل بیماری ها گفت: بدون مشارکت جامعه و نهادها با بخش سلامت امکان تحقق اهداف سلامت در استان امکان پذیر نیست.
کد خبر: ۸۳۳۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۲
آوای رودکوف:حجتالاسلام بزرگواری در واکنش به خروج قلب راکتور هستهای اراک نوشت: مشتی آدم مرعوب و وطنفروش نتیجه تلاش و زحمات شبانهروزی شما شهیدان عزیز و دانشمندان هستهای ما را به ثمنبخس فروختند
کد خبر: ۸۳۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۲۱
سخنگوی حزب حامی دولت اعتدال و توسعه در پاسخ به اینکه چه کسانی شرایط کاندیداتوری انتخابات ۹۶ را دارند، از ۳ گزینه احتمالی برای این مهم نام میبرد.
به گزارشپایگاه خبری آوای رودکوف به نقل از تسنیم، بعد از روی کار آمدن دولت حجتالاسلام حسن روحانی، زمزمههای فراوانی مبنی بر عبور از روحانی برای رسیدن به گزینههایی که اصلاحطلبان به آن مطلوب میگوید، مطرح شد و در این میان برخی نظریهپردازان اصلاحطلب، تعابیری چون دولت امنیتی، پیرسالار و ... را خطاب به دولت روحانی مطرح کردند.
شرایط عبور از روحانی تا حدی جدی شد که آیتالله موسوی تبریزی از اعضای سرشناس جبهه اصلاحطلب در گفتوگو با تسنیم از محمدرضا عارف به عنوان گزینه احتمالی که به گفته وی حتی ممکن است روحانی به نفعش کنار برود، یاد کرد و گفت که دولت روحانی اصلاحطلب نیست.
در حالی اصلاحطلبان به دولت روحانی به عنوان مقطع گذرا نگاه میکنند که امروز، سخنگوی حزب دولت اعتدال و توسعه درباره گزینههای احتمالی برای جایگزینی حسن روحانی در انتخابات ۹۶ گفته است: در سال ۹۶ که کاندیدای ما آقای روحانی خواهد بود اما بالاخره زمان میگذرد و قطعاً برای سال ۱۴۰۰ همه جریانهای سیاسی فعال خواهند شد.
دهقان در پاسخ به این سؤال که در جریان اصلاحات چه کسانی شرایط کاندیداتوری برای انتخابات ۹۶ دارند، میگوید: در جریان اصلاحات همچنان آقای عارف یک گزینه مطرح است. آقای ظریف هم از وزن سیاسی قابل سیاسیای برخوردار است اما چون شما درباره سخنگوی دولت سؤال کردید، باید بگویم که آقای دکتر نوبخت شخصیتی نجیب، تحصیل کرده است و از آنجا که با اقشار جامعه هم در تماس است میتواند یکی از گزینههای مطلوب ما باشد.
کد خبر: ۸۳۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
آوای رودکوف:معاون امور عمراني استاندار کهگيلويه و بويراحمد گفت: با وجود ظرفيتهاي خوب گردشگري در اين استان اما اين صنعت مهم در اقتصاد مردم کهگيلويه و بويراحمد نقشي ندارد که بايد اين موضوع بررسي و مشکلات آن برطرف شود
کد خبر: ۸۳۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۹
آوای رودکوف:استاندار کهگیلویه و بویراحمد بر مسئله امنیت در امر انتخابات تاکید کرد
کد خبر: ۸۲۸۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۶
آوای رودکوف:معاون برنامهریزی و امور اقتصادی سازمان جهاد کشاورزی کهگیلویه و بویراحمد از راه اندازی 3 صندوق توسعه کشاورزی در کهگیلویه و بویراحمد خبر داد
کد خبر: ۸۲۶۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۵
آوای رودکوف:رئیس جمهوری با بیان این که پاسخ انتقاد، سربریدن نیست، گفت: عربستان نمی تواند با قطع رابطه سیاسی با ایران بر جنایتش نسبت به سربریدن یک رهبر دینی سرپوش بگذارد.
به گزارش گروه سیاسی میزان، حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی با اشاره به اعدام شیخ نمر؛ رهبر شیعیان عربستان به دلیل انتقاد از دولت ریاض، اظهارداشت: پاسخ انتقاد نباید سربریدن باشد و امیدواریم کشورهای اروپایی که همواره به مسأله حقوق بشر واکنش نشان می دهند در این زمینه هم به وظایف حقوق بشری خود عمل کنند.
رییس جمهوری با تأکید بر اراده جمهوری اسلامی ایران برای روابط خوب با همسایگان، گفت: طبیعی است که جنایت علیه حقوق اسلامی و انسانی، عکس العمل افکار عمومی را در پی خواهد داشت.
روحانی خاطرنشان کرد: البته دولت عربستان برای این که بر جنایتش نسبت به سربریدن یک رهبر دینی در کشور خود سرپوش بگذارد، دست به اقدام عجیبی زده و رابطه سیاسی خود را با جمهوری اسلامی ایران قطع کرده است در حالی که بی تردید هیچ گاه این گونه اقدامات نمی تواند آن جنایت بزرگ را بپوشاند.
رییس جمهوری تصریح کرد: ایران بهترین راه حل برای رفع اختلاف بین کشورها را مذاکره و دیپلماسی می داند و شرایط امروز منطقه به گونه ای است که همه کشورها باید برای مبارزه با تروریسم با یکدیگر همکاری و رایزنی داشته باشند و معتقدیم کشورهای منطقه با اتحاد می توانند منطقه را از خطرات تروریسم پاکسازی کنند.
رییس جمهوری، مبارزه با تروریسم را یکی از محورهای همکاری بین ایران و کشورهای عضو اتحادیه اروپایی دانست و گفت: تهران آمادگی دارد برای مبارزه با تروریسم با دیگر کشورها و از جمله کشورهای اتحادیه اروپا، همکاری داشته باشد.
روحانی تأکید کرد: باید برای مبارزه با تروریسم و عاری کردن جهان از افراط و خشونت در چارچوب قطعنامه (wave) مجمع عمومی سازمان ملل، اقدامات و برنامه های خود را به صورت هماهنگ ادامه دهیم.
رییس جمهوری همچنین در ادامه با اشاره به برخی اقدامات ضروری برای ریشه کنی تروریسم، اظهار داشت: در مبارزه با تروریسم اول باید کشورهایی که به هر نحو به تروریست ها کمک می کنند تحت فشار قرار بگیرند. مخفی نیست که چه کشورهایی به گروه های تروریستی کمک های مالی می کنند، چه کسانی از تروریست ها نفت می خرند و چه کشورهایی سلاح و تجهیزات در اختیار آنها قرار می دهند و یا مرزهای خود را برای عبور و مرور تروریست ها از گوشه و کنار جهان باز گذاشته اند.
روحانی تصریح کرد: مسأله دیگر در مبارزه با تروریسم این است که باید در این موضوع کاملاً جدیت داشته و از همه امکانات تبلیغاتی، اطلاعاتی و عملیاتی خود علیه تروریست ها استفاده کنیم.
رییس جمهوری اضافه کرد: تفاوتی وجود ندارد که فردی که مورد تهاجم تروریست ها قرار گرفته دارای چه ملیت، دین و مذهبی است، لذا مهم است که موضع گیری واحدی نسبت به همه انسان هایی که بی گناه کشته می شوند، اتخاذ شود.
روحانی همچنین تأکید کرد: اسلام دینی است که صد درصد با ترور و تروریسم مخالف است و باید توجه داشت که قضاوت نادرست برخی از رسانه ها نسبت به اسلام باعث می شود که تروریست ها بتوانند از بین جوامع سربازگیری کنند و این مسأله دامی است که خود تروریست ها پهن کرده اند و نباید در آن گرفتار شد.
رییس جمهوری با اشاره به آیه ای از قرآن کریم مبنی بر این که کشتن یک انسان بی گناه به معنای کشتن همه انسانیت است، اظهار داشت: مسیر دین از مسیر تروریست ها جدا است و نباید اجازه داد که برنامه های تبلیغاتی در این زمینه در مسیر انحرافی قرار گیرد.
روحانی همچنین کمک به آوارگان را مورد تأکید قرار داد و گفت: جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهایی است که بیشترین پناهنده و آواره را پذیرایی می کند، اما در عین حال آمادگی داریم در این مورد با سایر کشورها از جمله دانمارک همکاری کنیم.
رییس جمهوری همچنین حرکت سریع و پرشتاب در توسعه روابط تهران و کپنهاک را مورد تأکید قرار داد و اظهار داشت: تقویت روابط دو کشور به نفع منافع دو ملت است و در تقویت صلح و ثبات بین المللی نیز تأثیرگذار است.
روحانی هیأت اقتصادی همراه وزیر خارجه دانمارک را نشانه اراده جدی کپنهاک برای توسعه روابط اقتصادی و فرهنگی با ایران دانست و گفت: از طرف دولت ایران نیز برای توسعه روابط با کشورهای شمال اروپا از جمله دانمارک اراده جدی وجود دارد.
رییس جمهوری برخورداری از نیروی انسانی مستعد، منابع غنی انرژی، ثبات و امنیت منطقه ای، پروژه های عظیم صنعتی و بندرگاهی و پیشرفت های چشمگیر در علوم و فناوری های نو را از جمله ظرفیت ها و زمینه های همکاری در ایران دانست و گفت: امروز فضای کشور ما برای سرمایه گذاری و انتقال تکنولوژی کاملاً آماده است.
کریستین ینسن وزیر امور خارجه دانمارک نیز در این دیدار که روز سه شنبه انجام شد، با بیان این که دانمارک اهمیت زیادی به توسعه روابط با ایران قایل است اظهار داشت: کپنهاک از تحولات جدیدی که در برنامه های اقتصادی دولت ایران به منظور تسهیل همکاری های اقتصادی ایجاد شده، استقبال می کند.
وزیر امور خارجه دانمارک خاطرنشان کرد: هیأت تجاری همراه من بسیار مشتاق هستند که همکاری های مشترک اقتصادی خود را با طرف ایرانی هر چه زودتر آغاز کنند و به آنها تأکید شده که صرفاً نگاه تجاری به ایران نداشته و باید در زمینه انتقال تکنولوژی و سرمایه گذاری مشترک نیز فعالیت داشته باشند.
ینسن در ادامه در خصوص اقدام عربستان در اعدام شیخ نمر نیز گفت: دانمارک اولین کشوری بود این اقدام عربستان را محکوم کرد.
وزیر امور خارجه دانمارک همچنین همکاری دو کشور در زمینه مبارزه با تروریسم را مورد تأکید قرار داد و گفت: سیاست دانمارک مبارزه با تروریسم در جهان است و ما به دنبال دنیایی امن برای پیشرفت و توسعه هستیم.
ینسن تصریح کرد: تروریسم خوب وجود ندارد. اسلام مساوی تروریسم نیست و کاملاً با آن مخالف است. اما متأسفانه عده ای به نام اسلام سوء استفاده کرده و اقدامات تروریستی انجام می دهند بی تردید اینگونه افراد گمراه هستند و این موضوعی است که ما به آن تأکید داریم.
کد خبر: ۸۲۶۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۵
آوای رودکوف : سعید مرتضوی -عناد از آنجایی شروع شد که جلوی استخدام های سفارشی در سمت های مدیریتی شستا را گرفتم.
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، به نقل از دولت بهار،
سعید مرتضوی در واکنش به اظهارنظر برخی از نمایندگان مجلس و شایعه پراکنی رسانه ها نامه ای خطاب به نمایندگان مجلس شورای اسلامی منتشر کرد.
متن بیست صفحه ای این نامه شرح ذیل می باشد:
رَبنَا لَا تُزِغ قُلُوبَنَا بَعدَ اِذ هَدَیتَنَا وَهَب لَنَا مِن لدُنکَ رَحمَه اِنـکَ اَنتَ الوَهاب
آنها دائم با تضرع به درگاه خدا گویند بارالها دلهای ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا توئی بخشنده بی عوض و منت آل عمران ـ آیه ۸
قال رســول الله (ص): مَن سَمعَ رَجُلاً یُنـادی یا للمُسلِمین فَلَم یُجِبهُ فَلَیـس بِمُسلِم اصول کافی ج۲ ص ۱۶۴
نمایندگان محتــرم مجلس شورای اسلامی
با سلام و احترام و تبریک سالروز امامت و ولایت منجی عالم بشریت بقیه اله الاعظم آقا حجه ابن الحسن العسکری ارواحنا له الفدا و عید مولود پیامبر رحمه للعالمین (ص) و صادق آل احمد (ع) نظر به اینکه در چند هفته گذشته از سوی تعدادی انگشت شمار از نمایندگان محترم مجلس ، مطالبی دروغ و خلاف واقع از تریبون محترم مجلس شورای اسلامی بیان گردید و متاسفأنه ابزار تحقیق و تفحص از سوی این افراد با بهره گیری از مطالب کذب و نادرست، به وسیله ای جهت انتقام جویی برخی رسانه ها و شایعه سازی افراد مغرض تبدیل و تظلم خواهی اینجانب به قوه قضائیه نیز در طول دو سال اخیر نتیجه ای نداشته است و با وجود اینکه بعنوان مثال در خصوص ادعای واگذاری ۱۳۷ شرکت به بابک زنجانی قرار منع پیگرد صادر شده و کذب بودن این ادعا ثابت گردیده است. شکایت اینجانب از وزیر محترم تعاون ،کار و رفاه اجتماعی که در سخنرانی خود در تجمع مدیران سازمان تامین اجتماعی پیرامون ادعای این واگذاری گفته بودند. که در این رابطه اختلاس رخ داده ومیزان این اختلاس بیش از ده برابر پرونده اختلاس سه هزار میلیاردی می باشد و آقای محجوب نیز مشابه همین ادعا را در مصاحبه های خویش مطرح کرده بودند که ازمصادیق بارز ایراد تهمت و افتراء و نشر اکاذیب می باشد در هفته جاری برای آقای محجوب با این توجیه که این دروغ و افتراء از مصادیق وظایف نمایندگی تفسیر می شود .قرار منع پیگرد صادر و برای آقای وزیر نیز در خصوص ایراد این تهمت و افتراء و دروغ بزرگ و مشوش کردن ذهن کارگران و بیمه شدگان عزیز و ایجاد بی اعتمادی نسبت به مسئولین مبنی براینکه بیش از سی هزار میلیارد تومان از دارایی آنها به بابک زنجانی داده شده است به دلیل اینکه ریشه صحبت ایشان از اظهارات آقای محجوب در تحقیق و تفحص بر گرفته شده نیز قرار منع پیگرد صادر شده است .حال آنکه تعبیر آقای وزیر در ایراد افتراء و فریب افکار عمومی و ایجاد یاس و نا امیدی در شرکای اجتماعی سازمان، مختص خودشان بوده و مشابهی در تحقیق و تفحص با این الفاظ، نحوه بیان و مقایسه، دیده نمی شود.در این بین آقای دهدشتی نیز تلاش می نماید با شانتاژ رسانه ای به قوه قضائیه و دادگاه فشار بیاورند که به هر نحو ممکن توجیهی برای دروغ های بزرگ آنان درست شود. لـذا لازم است نمایندگان محترم عدالتخواه با اطلاع از حقیقت ،به منظور حفظ آبروی افراد و در اجرای ماده ۷۶ آئین نامه داخلی مجلس در جهت جلوگیری از دور باطل و هتک حیثیت بصورت ناروا و تشویش اذهان عمومی و القای مطالب کذب و دروغ مبنی بر سوء استفاده مالی پیرامون انتقال ۱۳۷ شرکت تامین اجتماعی ، نسبت به این انحراف و سوء استفاده ابزاری از جایگاه مقدس مجلس شورای اسلامی و موضوع تحقیق وتفحص به نحو ممکن و شایسته چاره اندیشی نماید. با توجه به اینکه پس از حدود دوسال رسیدگی پیرامون بحث تحقیق وتفحص از سازمان تامین اجتماعی و شرکت های تابعه ، قوه قضاییه در رابطه با شش ماه حقوق متعلق به اینجانب به مبلغ حدود ۴۶ میلیون تومان ایراد گرفته و همچنین در بحث بودجه غیر شمول و مصرف حدود یک میلیارد تومان جهت پرداخت به موسسات خیریه ودارالایتام و بخشی از این مبلغ به تعدادی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی جهت هزینه کرد در حوزه انتخابیه به افراد مستمند و کمک هزینه درمانی به بیماران صعب العلاج و بیمه شده گان تامین اجتماعی که اداره حقوقی و قوانین مجلس شورای اسلامی بصورت کتبی و رسمی در پاسخ به بازپرس محترم و ارجاع ریاست محترم مجلس ، این پرداختها را قانونی و منطبق با مصوبات هیأت امناء و هیأت مدیره سازمان دانسته که ایراد و اشکالی بر آن وارد نیست و اختصاص بخشی از این مبلغ به وزیر محترم و دو تن از معاونین محترم رئیس جمهور جهت هزینه کرد در سفر های استانی و ملاقاتهای مردمی در موارد فوق الذکر و دستمزد و حق الزحمه برخی افراد و رسانه ها که با سازمان تامین اجتماعی قرار داد همکاری داشته و یا خدماتی ارائه نموده اند و چک ضمانت قرارداد مربوط به تفاهم نامه که بدون هیچ اقدامی از سوی سازمان ابطال و طرف تفاهم نامه نیز آن را مسترد نموده است . موضوع کیفرخواست و رسیدگی شعبه ۱۰۵۷ دادگاه کارکنان دولت در تاریخ ۱۶/۱۰/۱۳۹۴ می باشد و در خصوص صدها برابر این مبلغ که در گزارش تحقیق وتفحص مجلس محترم سوء استفاده مالی از سوی افراد حقیقی و حقوقی گزارش شده چون مربوط به زمان تصدی اینجانب نبوده و نمایندگان پیگیر موضوع حساسیت سیاسی نسبت به آن افراد ندارند. اقدام عملی و رسیدگی منتهی به نتیجه، علی رغم گذشت حدود دو سال از تشکیل پرونده مشاهده نمی شود. همچنین بموجب موضوعی که در صفحه ۸۳ تحقیق وتفحص مجلس محترم آمده در اثر قصور و اهمال و عدم پیگیری وزیر فعلی تعاون ، کار و رفاه اجتماعی جناب آقای ربیعی و مدیر عامل فعلی سازمان تامین اجتماعی جناب آقای نوربخش حدود ۱۵ هزار میلیارد تومان از اموال سازمان تامین اجتماعی از ید این نهاد مردمی و کارگری خارج شده و با توجه بصراحت این موضوع در صفحه ۸۳ گزارش تحقیق و تفحص واسناد و مدارک پیوست ، هیچ گونه اقدام موثری از سوی مسئولین ذیربط و نمایندگانی که داعیه دلسوزی برای سازمان تامین اجتماعی دارند بعمل نیامده لذا ضروری است توجه نمایندگان محترم را به موارد ذیل جلب نمایم:
۱ ـ آقای دهدشتی نماینده مردم محترم آبادان در نطق های اخیر خود ثابت نمود که به هیچ وجه پیگیر منافع سازمان تامین اجتماعی نیست و ادعاهای ساختگی و دروغ های بزرگ ایشان در جهت عقده گشایی شخصی و سیاسی می باشد که در ادامه مصادیق متعدد آن را آورده ام در این بند بعنوان مثال به نطق اخیر ایشان اشاره می نمایم که در آن به لحاظ اینکه مشارالیه اشراف دارد که در موضوع تامین اجتماعی کوچکترین تخلف ویا عدول از موازین قانونی در مورد اینجانب وجود ندارد با چرخشی سیاسی و تکرار کلام یکی از سران فتنه ۸۸ ادعا مینماید که در خصوص اینجانب باید به دوران قضاوت و دادستانی ام مراجعه شود و به تعبیر ایشان توقیف فله ای ۱۲۰ روزنامه مجدداً رسیدگی گردد تا حقی ضایع نشود در ادامه به زندانی بودن عوامل اصلی فتنه ۱۳۸۸ که اکثر آنان با حکم اینجانب جلب و بازداشت شده اند اعتراض می نماید وبرای توجیه این اعتراض می گوید چرا آقای احمدی نژاد رئیس جمهور سابق آزاد است و این ها زندانی می باشند. همانگونه که استحضار دارید در توجیه حمایت از فتنه گران خصوصاً افرادی که جرم آنان در فتنه ۸۸ ثابت و در حال تحمل کیفر هستند استدلالی مضحک تر از ادبیات آقای دهدشتی یافت نمی شود و جای بسی شگفتی است که پس از سال های متمادی که آقای میر حسین موسوی از سران اصلی فتنه در واکنش توقیف برخی روزنامه های متخلف اصطلاح توقیف فله ای را بکار برد و در آن زمان به وی پاسخ دادیم که آن چیزی که فله ای بوده مجوز های بی ضابطه وزرات ارشاد وقت به افراد فاقد صلاحیت بوده است نه رسیدگی قضایی وتوقیف قانونی که متعاقب ده ها شکایت و اعلام جرم صورت گرفته و در مراحل تجدید نظر نیز تایید گردیده است. آقای دهدشتی با تکرار ادعای ناصواب آقای میر حسین موسوی وبکار بردن تکیه کلام ایشان انگیزه سیاسی خود را در موضع گیری علیه اینجانب آشکار نموده است. اینجانب در برخورد با عوامل فتنه ۸۸ و روزنامه های متخلف زنجیره ای کوچکترین تخطی و انحرافی از قانون نداشته ام و استنادی را که ایشان به قانون اقدامات تامینی زیر سوال برده اند اولاً یکی از مستندات احکام صادره بوده و قانون مطبوعات ، قانون مجازات اسلامی و قانون اساسی نیز ازجمله مستندات دیگری بوده که ایشان به آن اشاره ندارد. ثانیاً اینکه قانون اقدامات تامینی نیز پس از تفسیر و اختلافاتی که با تعبیر های مختلف در مورد آن ایجاد شد. نهایتاً در مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست آقای هاشمی رفسنجانی مصوب گردید که لفظ موسسات در این قانون عام الشمول بوده و شامل مطبوعات نیز می گردد. که در نتیجه صحت استناد قانون مورد اعتراض آقای دهدشتی سابقاً به تایید مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز رسیده و آقای دهدشتی نا آگاه هانه به این موارد اعتراض دارد
۲ -آقای دهدشتی بر خلاف شأن نمایندگی مجلس و با سوء استفاده از تریبون مقدس مجلس شورای اسلامی در اعتراض به سفر زیارتی اینجانب و عزاداری اربعین حسینی در کربلای معلی که مأوی و مأمن همه شیفتگان به اهل بیت (ع) و شیعیان جهان از هر قشر و ملیت و نژاد و رنگ و قـومی است . و جز سعادت و توفیق ، امکانی برای حضور ندارد. متأسفانه به دروغ اعلام می نماید که اینجانب به دلیل تخلفات اقتصادی ممنوع الخروج هستم و سفر مرا غیر قانونی اعلام وبی پروا ادعا می نماید مثل آقای خاوری قصد فرار از کشور و رفتن به اروپا و کانادا و عدم بازگشت را دارم . در حالی که اینجانب پس از اعلام شکایت آقای فاضل لاریجانی آنهم به دلیل غیر اقتصادی و صرفاً در پرونده شکایتی ایشان به مدت ۶ ماه ممنوع الخروج شدم و پس از اعتراض و دفاع وپاسخ به شکایت مشارالیه ممنوع الخروجی اینجانب در سال گذشته رفع گردید و در زمان عزیمت به کربلای معلی و شرکت در راهپیمایی میلیونی عزاداری اربعین حسینی هیچگونه ممنوعیت قانونی جهت خروج از کشور نداشتم وتا بحال نیز اتهام اقتصادی ثابت شده ای ندارم و انبوه دروغ ها و مطالب کذبی که از سوی امثال آقای دهدشتی و آقای محجوب به بهانه های مختلف بصورت مرتب منتشر می گردد .کذب و دروغ بودن آن در قوه قضاییه پس از دو سال رسیدگی ثابت گردیده و قرار منع پیگرد نیز در خصوص عمده این موارد صادر شده است . ولکن متأسفانه برخی از این افراد همچنان جهت انتقام جویی کورکورانه با توسل به دروغ و افتراء و بر خلاف احکام قطعی قضایی همچنان مواردی را که در خصوص آن قرار منع پیگرد صادر و قطعی شده است تکرار و به تشویش و فریب افکار عمومی مشغول می باشند
۳ـ آقای دهدشتی نماینده مردم محترم آبادان در مطالب خود که از جمله خوراک روزنامه شرق و آرمان گردیده ادعا دارد که قوه قضائیه منزه نیست و پیشنهاد تنزیه این قوه را دارد. این ادعا در حالیست که علت اصلی عناد و دشمنی آقای دهدشتی با اینجانب از زمانی شروع شد که ایشان بهمراه نماینده دیگر مردم آبادان نامه ای مشترک در زمان تصدی اینجانب در سازمان تامین اجتماعی نوشته اند و با نام بردن از تعدادی قابل توجه از پرسنل شرکت های تابع سازمان در آبادان در خواست نمودند که هریک از این افراد را به سمت های مهم مدیریتی که آنها پیشنهاد داده بودند منصوب نمایم اینجانب نامه را به رئیس هیأت مدیره و مسئول شستا ارجاع دادم پس از بررسی کارشناسانه مراجع مذکور به من گزارش دادند با توجه به رزومه و سوابق این افراد که از تحصیلات لازم برخوردار نیستند وسابقه مدیریتی نیز ندارند در حد پرسنل معمولی وکارمند عادی بوده که توان اداره کردن شرکت های تخصصی سازمان را به هیچ وجه نداشته و قابلیت انتصاب در پست های پیشنهادی آقای دهدشتی را ندارند اینجانب پس از وصول گزارش مذکور ، نمایندگان محترم امضاء کننده را دعوت نمودم و با آقای سامری جلسه ای داشتیم پس از این که متن جواب رئیس هیأت مدیره و مسئولین شستا را خدمت ایشان توضیح دادم نامبرده با بزرگواری قبول نمود که نامه مذکور قابل اجابت نیست . ولکن آقای دهدشتی از آن زمان که حسب اطلاع تعدادی از این افراد از اقوام و بستگان نزدیک ایشان بودند بنای مخالفت و عناد را با اینجانب شروع نمود وتا بحال نیز اینجانب تقاص حفظ منافع سازمان تامین اجتماعی وعدم اجابت درخواست شخصی ایشان را می پردازم نامه مورد اشاره و سیر رسیدگی به آن در سوابق موجود و قابل ارائه می باشد .آقای دهدشتی با وجود اینکه می داند تمام دادگاه هایی که در رابطه با اینجانب برگزار شده غیر علنی بوده و من تنها در دادگاه شرکت می کردم و حتی موبایل نیز بهمراه نداشته ام به دروغ می گوید اینجانب با محافظ مسلح در دادگاه شرکت می کردم با این دروغ گویی های آشکار که انگیزه آن مشخص نیست و حداقل رئیس دادگاه و قضات حاضر و طرفین پرونده وسایر پرسنل دادگاه شاهد و ناظر بوده اند. ادعای منزه نبودن قوه قضائیه را نیز مطرح می کند. که البته تنها رسول خدا و معصوم مبرا از خطا و اشتباه هستند.
۴- آقایان دهدشتی و محجوب با درج در گزارش تحقیق وتفحص مجلس و انتشار وسیع در رسانه ها مدعی گردیدند که اینجانب هفت رقبه از املاک بزرگ سازمان تامین اجتماعی را به یکی از دانشگاه ها داده ام هرچه توضیح دادم به موجب گواهی و اعلام مدیر عامل املاک و مستغلات سازمان در مدت یک سال و نیم تصدی اینجانب در سازمان تامین اجتماعی حتی یک متر از زمین های سازمان بصورت مزایده نیز جهت برآورد هزینه ها نفروخته ام و میزان زیادی ملک و زمین از کارخانه ها و شرکت های مختلف وکارفرمایان بعنوان حق بیمه اخذ و به دارایی های ملکی سازمان اضافه نموده ام ، قبول نکرده اند و با دروغ گویی در این ارتباط به تشویش اذهان کارگران و بیمه شدگان عزیز پرداخته و مرا به سوء استفاده مالی متهم کردند . در نهایت پس از دو سال تبلیغات مسموم و تشویش اذهان عمومی بازپرس محترم ودادسرای تهران با رسیدگی و استعلام های لازم از مراجع ذیربط به این نتیجه رسیدند که ادعای مذکور از اساس کذب و خلاف واقع می باشد و به شرح مستند پیوست قرار منع پیگرد صادر ونهایی گردید.
۵- همین افراد با درج در گزارش تحقیق وتفحص مجلس ( بند “د”صفحه ۱۱ گزارش )مدعی گردیده اند که جهت پخش ۵۰ دقیقه از مراسم سازمان تامین اجتماعی مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان از اموال سازمان به صدا وسیما پرداخت شده و با تعبیر های مختلف به این موضوع اعتراض کردند . بصورت کتبی و طی مصاحبه ها ی مختلف اعلام نمودم که این موضوع دروغ محض است نه صدا و سیما چنین پولی را دریافت کرده نه این مبلغ از حساب تامین اجتماعی خارج شده و نه اساساً ۵۰ دقیقه برنامه ای از تامین اجتماعی در صدا وسیما پخش شده است . آقایان دهدشتی و محجوب توجهی نکردند و به تبلیغات دروغین خویش ادامه دادند تا اینکه به موجب استعلام و رسیدگی بازپرس شعبه ۱۵ دادسرای کارکنان دولت مشخص گردید که این ادعا از اساس کذب ودروغ بوده و قرار منع پیگرد و عدم وقوع هر نوع بزهی به شرح مستند پیوست صادر گردید.
۶– آقای محجوب در گزارش تحقیق وتفحص مجلس شورای اسلامی با همکاری آقای دهدشتی به منظور مخدوش کردن اعتبار یکی از تشکل های بازنشستگی وکارگری رقیب با حزب سیاسی آنان(در بند ۳۵ صفحه ۱۲ گزارش) مدعی شدند که نود میلیون تومان با دستور اینجانب سوء استفاده مالی انجام شده بدین شرح که این تشکل پولی را از سازمان گرفته ولی به حساب رسمی کانون بازنشستگان واریز نکرده است . مستند ادعایشان این بود که از کانون بازنشستگان مذکور استعلام نموده و حسابداری آنان وصول چنین وجهی را گواهی نکرده اند. قبل از انتشار گزارش تحقیق وتفحص مجلس شورای اسلامی بصورت کتبی و شفاهی و با ارائه مستندات به آقای محجوب توضیح دادیم که اصلاً چنین وجهی از حساب سازمان تامین اجتماعی خارج نگردیده تا استعلام از کانون بازنشستگان مذکور برای وصول آن موضوعیت داشته باشد و این ادعا در صورتی قابل تأمل است که وجهی از سوی سازمان پرداخت و از حساب تامین اجتماعی خارج شده باشد آنگاه استعلام نماییم که آیا به حساب کانون بازنشستگان واریز شده است یا خیر. آقایان محجوب و دهدشتی توجهی به این توضیحات منطقی و قانونی ننمودند و به دروغ در بند ۳۵ صفحه ۱۲ گزارش تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی به عنوان سوء استفاده مالی درج و نسبت به آن تبلیغات وسیعی بعمل آوردند . پس از حدود دو سال رسیدگی و استعلام از سوی بازپرس محترم مشخص گردید این ادعا بلا دلیل وکذب محض است و به شرح مستند پیوست قرار منع پیگرد صادر و قرار مذکور نهایی گردید.
۷- تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی از سازمان تامین اجتماعی و شرکت های تابعه با همه مباحث و ویژگی هایش در ۸۴ صفحه تنظیم و پس از قرائت در مجلس وانتشار انبوه در رسانه جهت رسیدگی به قوه قضاییه ارسال گردید . بسیاری از سوءاستفاده های مالی وادعای تضییع اموال سازمان که در این گزارش آمده مربوط به دوران مدیریت اینجانب نیست وحتی زمان وقوع برخی از این تخلفات گزارش شده مربوط به سال ۱۳۸۸ می باشد که اینجانب دادستان تهران بودم و در تامین اجتماعی هیچگونه سمتی نداشتم. حال صرف نظر از اینکه تنظیم کنندگان گزارش نیز از متخلفینی که خارج از یک سال ونیم دوره ی مدیریت اینجانب بوده با حروف اختصاری نام برده اند و هیچ یک از نمایندگان محترم عضو تحقیق وتفحص از سازمان نسبت به صدها میلیارد تومان ادعایی که صرف نظر از صحت و سقم آن در خصوص سایر مدیران مربوط به قبل از یک سال ونیم دوران مدیریت اینجانب در این گزارش آمده است هیچگونه پیگیری نداشته و نه تنها نطقی در مورد آنها نمی نمایند بلکه مشخصات آنها را نیز با حروف اختصاری بیان می کنند. تا موضوع در ابهام باشد وکسی متوجه ادعاهای آنان نیز نگردد. همه تلاش این تعداد از نمایندگان مجلس معطوف است بملغ حدود یک میلیارد تومان از بودجه غیرشمول سازمان تامین اجتماعی که بر اساس قانون ومصوبات هیأت مدیره و هیأت امناء سازمان با تشخیص مدیر عامل به هزینه کرد در حوزه های انتخابیه نمایندگان محترم در سراسر کشور وبرخی موسسات دارالایتام و سفرهای استانی وزیر و معاون مربوطه رئیس جمهور جهت مساعدت به بیمه شدگان وکمک هزینه درمان مراجعه کنندگان در ملاقاتهای مردمی و افراد بی بضاعت اختصاص یافته و اسناد پرداخت آن نیز موجود وارائه گردیده است. آیـا عدم پیگیری این تعداد از نمایندگان محترم مجلس نسبت به قسمت اعظم مواردی که درگزارش تحقیق وتفحص مجلس شورای اسلامی آمده است و پیرامون مدیران مختلف و قبل ازتصدی اینجانب می باشد و تا به حال نیز هیچ گونه نتیجه رسیدگی قضایی در رابطه با آن اعلام نشده ،غرض ورزی این افراد وسوء استفاده از ابزار نظارتی مجلس محترم را اثبات نمی نماید. قطعاً این گونه رفتار دوگانه و تبعیض آمیز در شأن و جایگاه نهادی که در رأس همه امور است نمی باشد.
۸- بازپرس شعبه پانزدهم دادسرای کارکنان دولت جناب آقای جعفری درتاریخ ۱۳/۱۰/۱۳۹۳ پیرامون پرداخت وجوه و اعتبارات غیر شمول سازمان تامین اجتماعی به نمایندگان مجلس ششم و روزنامه کار و کارگر ارگان حزب سیاسی خانه کارگر و وجوهی که صرف تحصن مجلس ششم و اقدامات ضد امنیتی آنان گردید و ریز هزینه های آن در سابقه سنوات مذکور موجود است. به موجب نامه شماره ۹۳۱۰۱۱۲۱۳۳۵۰۱۴۷۸ از مدیر عامل فعلی سازمان تامین اجتماعی بشرح مستند پیوست استعلام نموده که علی رغم ابلاغ آن درتاریخ ۱۴/۱۰/۱۳۹۳ سازمان تامین اجتماعی به دلیل آنکه اکثر مسئولین پرونده سازی علیه اینجانب درآن مجموعه، نمایندگان رد صلاحیت شده دوره ششم مجلس شورای اسلامی هستند . از ارائه پاسخ و ارسال اسناد و مدارک مورد درخواست بازپرس ، با وجود انقضای چند ماه از مهلت داده شده استنکاف نموده و در اثر اصرار بازپرس مذکور مبنی بر الزام وزارتخانه و سازمان تامین اجتماعی به ارائه پاسخ با پیگیری آنان به دلایل نامعلوم بازپرس پرونده نیز تغییر کرد تا این موضوع مکتوم مانده و افشا ء نگردد .
۹- با توجه به اینکه پس از حدود دو سال رسیدگی به بحث تحقیق وتفحص مجلس شورای اسلامی از تامین اجتماعی در قوه قضائیه و دادسرای تهران هیچ مدرک و سندی دال بر سوء استفاده مالی و برداشت شخصی اینجانب وجود نداشت به این نقطه رسیدند که تنها مبلغی که از تامین اجتماعی دریافت کرده ام حقوق ماهیانه من می باشد با تفسیر موسـع و برداشت ناصواب و تعبیرهای منحصر بفرد و اشتباه ، دادگاه استدلال نمود که با توجه به اینکه هیات محترم وزیران در تاریخ ۱۱/۵/۱۳۹۱ نام و عنوان تامین اجتماعی را از “صندوق” به “سازمان” تبدیل نموده و ریاست محترم مجلس شورای اسلامی این مصوبه را باطل کرده اند. بنابراین حقوق دریافتی از سوی اینجانب از این تاریخ تا صدور ابلاغ سرپرستی که حدود ۶ ماه می شود تحصیل مال غیر قانونی دانسته و حکم به رد مال یعنی حقوق دریافتی اینجانب و یک سال حبس تعزیری داده که متعاقباً ۶ ماه آن را تعلیق نموده اند . حال آنکه با فرض صحت همین استدلال دادگاه در تطبیق تاریخ مصوبه و نظریه رئیس محترم مجلس شورای اسلامی که ۲۶/۹/۱۳۹۱ صادر گردیده و با لحاظ موعدهای ابلاغ و پاسخ دولت و لازم الاجرا شدن آن ، متصل می شود به صدور ابلاغ سرپرستی اینجانب در سازمان تامین اجتماعی که به نظر دادگاه نیز فاقد هرگونه ایراد واشکالی بوده است دچار اشتباه گردیده است که با توجه به همین اشتباه مشخص می گردد رأی محکومیت مذکور غیر قانونی می باشد از طرفی از سوی اینجانب ودولت سابق هیچ گونه تمردی نسبت به نظریه شماره ۵۷۲۶۴۰ هـ/ ب مورخ ۲۶/۹/۱۳۹۱ ریاست محترم مجلس شورای اسلامی بعمل نیامده زیرا متعاقب این نظریه سازمان تامین اجنماعی و وزراتخانه مربوطه و دولت تمام ابلاغ ها و مکاتبات وحتی نرم افزار های اداری را از عنوان سازمان تامین اجتماعی به صندوق تامین اجتماعی تبدیل وباز گرداندند . ولکن پس از تغییر دولت، وزیر فعلی تعاون،کار و رفاه اجتماعی جناب آقای ربیعی و مدیر عامل صندوق تامین اجتماعی جناب آقای نوربخش با یک استعلام از معاونت حقوقی رئیس جمهور به سراسر کشور بخشنامه نمودند که عنوان قانونی تامین اجتماعی “سازمان” است و به کار بردن نام و عنوان “صندوق” غیر قانونی و در جهت تنزل شأن این مجموعه می باشد. لذا کسانی که از نظریه لازم الاتباع ریاست محترم مجلس شورای اسلامی استنکاف نموده و برخلاف آن بخشنامه وابلاغ صادرکرده اند وزیر و مدیر عامل فعلی تامین اجتماعی هستند که مستندات مذکور به پیوست نامه جهت ملاحظه تقدیم میگردد. آنان به صراحت و آشکار نظریه و مصوبه ریاست محترم مجلس شورای اسلامی را لغو و برخلاف آن عمل و کسی نیز مدعی باز گرداندن حقوق آنها و یا اعمال مجازات حبس برایشان نیست به منظور تبین این برخورد دوگانه و توجه به اشتباه بودن محکومیت اینجانب در مورد صدرالذکر، لایحه اعتراضی خود را به رأی شعبه ۹ دادگاه کیفری یک استان تهران بشرح بین الهلالین ذیل درج می نمایم :
بسم ا.. الرحمن الرحیم
۱۵/۷/۹۴
ریاست محترم شعبه ۹ دادگاه کیفری یک استان تهرانبا سلام واحترام:
پیرامون دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۵۶۰۰۱۰۱ درپرونده کلاسه ۹۳/۷۹/۳۲۴-۹۳/۷۹/۳۲۳ مورخ ۲۱/۰۵/۹۴ که در تاریخ ۲۹/۰۶/۱۳۹۴درمحل آن شعبه محترم به اینجانب ابلاغ گردید وحین ابلاغ مراتب اعتراض خود را به بخش محکومیت به حبس دردادنامه صادره مرقوم وتسلیم نموده ام. بدینوسیله مراتب تجدید نظر خواهی خود رابه شرح ذیل به نحو اختصار اعلام تا عندالاقتضاء در خصوص اصلاح دادنامه اقدام نمایید بدیهی است مشروح دلایل ومدارک لازم پیرامون مغایرت محکومیت اینجانب به شرح مرقوم در رای صادره با موازین شرعی وقانونی و مستندات موجود ، پس از ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور ارسال خواهم داشت.
۱-مشروعیت قانونی وشرعی زمان اشتغال اینجانب در سازمان تأمین اجتماعی ازجمله شش ماه حقوق ومزایایی که به عنوان دستمزد به صورت علی الحساب با مصوبه هیأت امنای سازمان تأمین اجتماعی به اینجانب تعلق گرفته وبیش ازاین مبلغ مطالبات اینجانب بعنوان حقوق ومزایا، در توقیف سازمان تامین اجتماعی بوده وپرداخت نگردیده است.احکام ماموریت وانتصاب از سوی مراجع قانونی ذیل می باشدکه در رای دادگاه مغفول مانده است.
الف:اینجانب با ابلاغ رسمی وقانونی ریاست معظم قوه قضاییه در مدتی که در سازمان تأمین اجتماعی فعالیت داشتم مأمور به خدمت از قوه قضائیه به دولت گردیدم وریاست محترم قوه قضاییه صراحتاً در ابلاغی که به عنوان مأمور به خدمت صادر نموده اند مقرر فرمودند که حقوق ومزایای اینجانب از محل سازمان مذکور که مأمور به خدمت شده ام پرداخت شود.بنابراین حضور واشتغال اینجانب در دولت وسازمان تأمین اجتماعی در زمانیکه مورد حکم دادگاه قرار گرفته با ابلاغ رسمی وقانونی ریاست محترم قوه قضاییه وموافقت معظم له بوده و دریافت حقوق ومزایا از سازمانی که به آن مأمور به خدمت شده ام در متن ابلاغ صادره درج واعلام شده است.بنابراین با توجه به اینکه تا آخرین روز خدمت در دولت وسازمان تأمین اجتماعی مشمول زمان مذکوردرابلاغ مأمور به خدمت ریاست محترم قوه قضاییه بوده ام وچنانچه این ابلاغ صادر نمی شد اساساً اشتغال اینجانب وخدمت درتأمین اجتماعی میسورنبود واگر در حین خدمت وقبل از انقضاء مدت مأموریت نیز این ابلاغ توسط ریاست معظم قوه قضاییه به هر دلیل لغومی گردید ملزم به بازگشت به قوه قضاییه وختم ادامه کار درتأمین اجتماعی بودم. لذا با وصف مذکور که مشروعیت قانونی وشرعی اینجانب در زمان خدمت در سازمان تأمین اجتماعی وحتی امکان عملی ادامه خدمت را از ابلاغ رسمی ریاست معظم قوه قضاییه کسب نموده ام وپرداخت حقوق ومزایا از محل خدمت نیز با دستور ومرقومه ذیل همین ابلاغ ماموریت بوده است، محکومیت صادره از سوی آن دادگاه محترم پیرامون شش ماه اشتغال اینجانب در سازمان تأمین اجتماعی که بخشی ازمدت این مأموریت را شامل می شود مغایر با ابلاغ فوق الذکر بوده واین محکومیت برخلاف موازین شرعی وقانونی تلقی می گردد.
ب: همچنین اشتغال اینجانب درتأمین اجتماعی براساس مصوبه هیأت امنای سازمان تأمین اجتماعی با اتفاق آراء ومتعاقب آن ابلاغ رسمی وزیر محترم تعاون،کارورفاه اجتماعی بوده وهیچ گاه این ابلاغ در مدت مورد استناد دادگاه محترم لغو نگردیده است. بنابراین اختصاص حقوق ومزایا به ازای زمان اشتغال وفعالیت اداری وسازمانی ومدیریتی اینجانب با توجه به ابلاغ رسمی وقانونی مراجع مذکور و فعالیت بدون وقفه و با نتیجه رساندن بسیاری از اموری که سالها ارزوی تآمین اجتماعی بوده و هیچ مدیری انرا عملی و اجرایی نکرده بود دقیقاً منطبق با همه اصول وموازین اداری وسازمانی بوده واعمال مجازات آنهم از نوع حبس به دلیل اختصاص این دستمزد خصوصاً آنکه به صورت علی الحساب نیز بوده است مغایر با موازین شرعی وقانونی واداری است.
ج:موضوعی که مبنای محکومیت اینجانب به عنوان اختصاص حقوق ماهیانه به صورت علی الحساب دراین شش ماه گردیده مصوبه هیأت محترم دولت سابق است. که ادعا گردیده توسط ریاست محترم مجلس شورای اسلامی بدلیل تبدیل عنوان تامین اجتماعی از “صندوق” به “سازمان”در مصوبه دولت آنرا خلاف قانون تشخیص وتقاضای ابطال مصوبه هیات وزیران و بازگشت عنوان تآمین اجتماعی به “صندوق” شده است.دراین رابطه اولاً: خطاب نظریه ریاست محترم مجلس شورای اسلامی به اینجانب نبوده وتبعاً به ریاست محترم جمهوری ابلاغ شده است. ثانیاً : این نظریه درماه های پایانی ششم ماه مورد نظر آن دادگاه محترم که اینجانب نسبت به کل آن زمان محکوم شده ام صادر و ابلاغ گردیده وبا توجه به اینکه مبنای رأی دادگاه مبنی برخلاف قانون بودن اختصاص حقوق ومزایا دراین شش ماه نظریه ریاست محترم مجلس شورای اسلامی در غیرقانونی بودن مصوبه هیأت دولت ومتعاقب آن رأی هیأت عمومی دیوان عدالت اداری است با ملاحظه زمان صدور این نظریه و مواعد پیش بینی شده برای پاسخ دولت به این نظریه که در صورت عدم اقنایی فرصتی برای پاسخ پیش بینی شده تا این نظریه مذکور پس از تبادل این مراحل قطعی گردد به هیچ وجه مشمول کل مدت شش ماه حقوق ومزایایی که مورد رأی قرار گرفته نمی شود وبا ملاحظه زمان قطعیت نظریه ریاست محترم مجلس شورای اسلامی ورای دوم هیات عمومی دیوان عدالت اداری که بر این مبنا صادر شده است مشخص می گرددکه بدون وقفه پس از قطعیت رای مذکور وزیر محترم نسبت به اجرای ان اقدام و ابلاغ اینجانب نیز بعنوان سرپرست تغییر کرده است واستخراج این شش ماه ناشی از اشتباه دادگاه محترم در عدم توجه به زمان قطعیت نظریه مذکور وتاریخ ابلاغ رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری بوده است. لذا دادگاه محترم در تاریخ وزمان قطعیت این نظریه ها صرف نظر از اینکه خطاب هیچ یک ازآنها به اینجانب نیست دچار اشتباه فاحش گردیده است.
که تقاضا دارم با بررسی مجدد نسبت به اصلاح دادنامه و صدور رآی اصلاحی که در موارد اشتباه تاریخ و مبلغ پیش بینی شده است اقدام قانونی معمول و ابلاغ مجدد بعمل اید.
۲- مبنای شکایت سازمان تامین اجتماعی درخصوص موضوعی که مورد حکم آن دادگاه محترم قرار گرفته ادعای استنکاف اینجانب ازاجرای رأی دیوان عدالت اداری می باشد که متعاقب این فرض ،شاکی مدعی شده که حقوق دریافتی اینجانب در دوره سرپرستی صندوق تامین اجتماعی تحصیل مال غیرقانونی می باشد.حال آنکه براساس رسیدگی به عمل آمده درآن شعبه محترم وارائه اسناد ومدارک در جلسه دادگاه ولایحه دفاعیه تقدیمی به آن دادگاه محترم بر اساس مفاد دادنامه فوق الذکر استنکافی از اجرای رأی دیوان عدالت اداری علیه اینجانب احراز نگردیده ودوران تصدی اینجانب در زمان سرپرستی تامین اجتماعی به موجب رآی دادگاه محترم قانونی اعلام وحکم برائت اینجانب را صادروابلاغ گردیده است. بنابراین زمانیکه به نظرآن دادگاه محترم هیچ گونه استنکافی از رأی دیوان عدالت اداری متوجه اینجانب نباشد مبنا واستدلال شاکی در شکایت به عمل آمده مردود شناخته شده واعمال مجازات برای موضوعی که مبنای آن مردود گردیده فاقد وجاهت قانونی است.
۳-همان گونه که در پاسخ استعلام ها ورأی دادگاه نیز تأکید گردیده حقوق ومزایای اختصاص یافته به اینجانب در مدت یک سال ونیم خدمت در تآمین اجتماعی به صورت علی الحساب بوده وبراساس تمام مقررات اداری وکارگزینی وحتی عرف سازمان های عمومی وغیردولتی پرداختی که به عنوان علی الحساب صورت می گیرد معنا ومفهوم آن این است که دردوره پایانی ویا زمانیکه به موجب مصوبه مراجع قانونی حقوق ومزایای قطعی فرد مشخص شد چنانچه مبلغی بیش از حق وحقوق قانونی به وی پرداخت شده باشد با اعلام کتبی به مشارالیه از او خواسته می شود مبلغ اضافه پرداخت را اعاده نماید وچنانچه کمتر ازحقوق قانونی به وی پرداخت گردیده باشد. مابه التفاوت به وی داده می شود.لذا درهیچ سابقه تاریخی واداری یافت نمی شود که پرداخت حقوق ومزایا به یک مدیر،آن هم به صورت علی الحساب وبا وجود همه مصوبات وابلاغ های قانونی و فعالیت موثر وبدون وقفه و در ایفای وظایف اداری و قانونی بدون اینکه از سازمان مربوطه به وی ابلاغ نمایند که در اختصاص علی الحساب اشتباهی صورت گرفته کل حقوق ومزایای اختصاص یافته را به عنوان تحصیل مال غیرقانونی ومستحق اعاده حقوق ودستمزد وتحمل مجازات حبس مورد حکم قرار دهند خواهشمند است نسبت به اعلام اشتباه در این رابطه اقدام شایسته بعمل اورید.
۴_اینجانب در شش ماه مدت مورد نظر دادگاه که حقوق و مزایای دریافتی را با ایراد به سمت مدیرعاملی به عنوان تحصیل مال غیرقانونی تلقی گردیده است. دارای سمت های دیگری نیز بوده ام که هریک مستحق دریافت حقوق ومزایا می باشد ولاکن یک حقوق و مزایا بواسطه کل خدماتی که در تامین اجتماعی داشته ام بصورت علی الحساب اختصاص یافته است .از جمله اینکه در این مدت به موجب مصوبه هیأت مدیره سازمان تأمین اجتماعی به عنوان عضو رئیس هیأت مدیره شستا انتخاب و انجام وظیفه نموده ام. شرکت شستا به عنوان شرکت سرمایه گذاری تأمین اجتماعی دارای شخصیت حقوقی مستقل بوده که اداره آن دارای پیچیدگی و زحمات خاص ومستلزم صرف وقت ویژه می باشد وطبعا افرادی که بدون داشتن سمت مدیرعاملی سازمان تأمین اجتماعی این وظیفه را به عهده می گیرند حداقل همین میزان به آنها حقوق و مزایا پرداخت می گردد. بنابراین چنانچه به فرض محال ،نتیجه رسیدگی قطعی قضایی این باشد که حقوق ومزایایی تعلق گرفته به اینجانب به عنوان مدیرعامل سازمان باید حذف شود چون اینجانب در این شش ماه ریاست هیأت مدیره شستا را نیزبرعهده داشته ودراین مسئولیت علاوه برشرکت در جلسات رسمی هیأت مدیره در اوقات اداری وغیراداری نیز انجام وظیفه نموده ام ولیست پیگیریهای اینجانب در مواجع قانونی از جمله بانک مرکزی . دریافت حقوق ومزایای مورد حکم با این فرض به سمت مورد اشاره تعلق می گیرد که قابل اعاده نیست ودرواقع دستمزدی خواهد بود که به سمت رییس هیأت مدیره شستا تعلق خواهد گرفت که شرح اقدامات اینجانب دراین سمت در سوابق موجود بوده و قابل ارائه وکارشناسی می باشد.که با فرض قانونی بودن هردو سمت فقط یک حقوق پرداخت شده است.
۵- فارغ از همه مباحث قانونی مذکورپیرامون حقوق ومزایای علی الحسابی که دراین مدت شش ماه اختصاص یافته واعاده آن مورد حکم دادگاه محترم قرار گرفته است به استحضار می رساند. اینجانب در پایان دوره مأموریت خدمتی ودر زمانیکه از سازمان تأمین اجتماعی منفک شدم براساس مصوبه هیأت امنای سازمان ومحاسبه معاونت اداری ومالی سازمان ،مبلغ ۶۸ میلیون تومان از تامین اجتماعی بستانکار بوده ام حال با فرض اینکه رأی دادگاه مبنی براینکه مبلغ ۴۶ میلیون تومان از حقوق ومزایای اختصاص یافته به عنوان علی الحساب را اینجانب مستحق دریافت نباشم سازمان تأمین اجتماعی با کسراین مبلغ هنوز می بایست بیش از ۲۲ میلیون تومان به اینجانب پرداخت نماید. بنابراین با هرمدل ومحاسبه وبا هرفرضی که در رابطه با حقوق ومزایای اختصاص یافته به اینجانب دراین دوره خدمتی محاسبه نمایید، اینجانب هنوز بیش از ۲۲میلیون تومان طلبکار هستم لذا صدور حکم مبنی براینکه اختصاص مبلغ ۴۶ میلیون تومان دستمزد وحقوق اینجانب تحصیل مال غیرقانونی است وصدور حکم بر اعاده ومحکومیت به حبس بر خلاف موازین اداری ومالی تلقی می گردد.
درپایان پیرامون خروج موضوعی بحث تحصیل مال از طریق غیر قانونی وعدم شمول ماده ۲ قانون تشدید مجازات ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری، در موضوع ما نحن فیه بمنظور جلوگیری از تکرار مطالب واطاله کلام ، توجه دادگاه محترم را به لایحه دفاعیه اینجانب و اسناد و مدارک پیوست که ضمیمه پرونده می باشد وهمچنین لایحه آخرین دفاع که توسط جناب آقای جعفری وکیل مدافع منتخب تقدیم گردیده جلب می نمایم. بدیهی است توضیحات تکمیلی خود را به همراه مصوبات مورد اشاره که می بایست از هیات مدیره و هیات امنای سازمان تامین اجتماعی اخذ شود،مستقیما به دیوان عالی کشور تقدیم خواهم داشت.
مزید توفیقات شمارا دراجرای عدالت واحقاق حق و رفع هرنوع ظلم و اجحاف از درگاه احدیت مسئلت می نمایم.باتقدیم احترام مجددسعید مرتضــوی
۱۰- فارغ از تحلیلهای حقوقی و قضایی و دلایل مورد اشاره پیرامون مردود بودن ادعای مذکور در این پرونده با عنایت به اینکه ادعا شده حقوق ماهیانه اینجانب تحصیل مال نامشروع بوده است به چند نمونه از اقدامات خود در طول یکسال و نیم تصدی در سازمان تأمین اجتماعی اشاره مینمایم تا وجدان نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی بعنوان عصاره افکار عمومی قضاوت نمایند که اختصاص این میزان حقوق بهعنوان حقالزحمه چه عنوانی میتواند داشته باشد.
*در ماه اول شروع به کار در تأمین اجتماعی مواجه با بدهی ۹ ماهه این سازمان به داروخانه ها و پزشکان طرف قرارداد بودیم که این مراکز خصوصاً پزشکان و داروخانه ها از پذیرش دفترچه درمانی سازمان اجتناب نموده وموجب بروز مشکلات فراوانی برای بیمه شدگان شده بود و با اعتراض و تحصن در استانها مواجه بودیم و سازمان توان مالی پرداخت این بدهی ها را نداشت با پیگیری و اخذمصوبه مورخ ۱۹/۱/۹۱دولت خطاب به بانک مرکزی، ۱۲ هزار میلیارد ریال بدهی سازمان تأمین اجتماعی به داروخانه ها ،بیمارستان ها ،پاراکلینیک ها ، پزشکان ،دندانپزشکان ، مراکز تصویر برداری و سایر مراکز طرف قرار داد تأمین و پرداخت شد .که این اقدام موجب افزایش رضایتمندی مراکز طرف قرار داد و به دنبال آن آرامش خاطر بیمه شدگان بود.
*تأمین اعتبار وافزایش حقوق بازنشستگان سراسر کشور به میزان ۱۸ درصد در سال ۱۳۹۱ و افزایش مجدد آن به میزان ۲۵ درصد در سال ۱۳۹۲ و تعیین حداقل حقوق به میزان هفتصد هزار تومان، اخذ مصوبه از دولت محترم پس از سالها مناقشه در سازمان تأمین اجتماعی در خصوص مطالبات سازمان از دولت که در همه دورهها موجب اختلاف فیمابین و تنشهای رسانهای و مطبوعاتی بود در دوره مذکور و با پیگیریهای اینجانب ختم به خیر گردید و دولت با تصویب نامه شماره ۲۵۸۴۴۳/ت۴۷۹۷۰/هـ و تصویبنامه شماره ۲۶۹۱۲/ت۴۷۹۷۰/هـ مورخ ۱۶/۲/۱۳۹۱ ضمن قبول دیون مورد مناقشه مذکور آن را تثبیت و با تصویب واگذاری سهام ۲۲ ردیف در مصوبه ، دولت قبول نمود که سازمان تأمین اجتماعی ۳۵ هزار میلیارد تومان از دولت طلب دارد و نسبت به پرداخت این بدهی،هیأت وزیران مصوبه مذکور را ابلاغ نمودند و در مصوبه دوم در تاریخ ۱۶/۲/۱۳۹۱ با پیگیریهای اینجانب هیأت وزیران سازمان خصوصیسازی را موظف نمود باقیمانده سهام دولت در شرکتهای جدول مورد تقاضای تأمین اجتماعی را مستقیماً به صندوق تأمین اجتماعی منتقل نماید. .(مستند پیوست می باشد)
*در طول یکسال و نیم گذشته شاهد تلاش شبانهروزی مدیران محترم و سایر پرسنل سازمان در گرفتن این مطالبات بودیم به نحوی که معاونت محترم اقتصادی سازمان اعلام نمودند که سهام ۴۲ شرکت دولتی در راستای تلاش مذکور بصورت قطعی و با اتمام تشریفات سازمان خصوصیسازی به نام سازمان تأمین اجتماعی گردیده است. اخذ مصوبه از هیأت وزیران دال بر انتقال قطعی معادن شماره ۲ و شماره ۳ (گل گهر سیرجان) که از معادن استراتژیک سنگ آهن کشور محسوب میشود و طی مصوبه شماره ۹۹۹۹۶/ت ۴۸۴۸۵/هـ مورخ ۲۰/۳/۹۲ هیأت محترم دولت در پی نامهنگاریها و پیگیریهای ویژه اینجانب به سازمان تأمین اجتماعی اقدامات مهم و ویژهای است که مجموعا دهها هزار میلیارد تومان ارزش مالی دارد.(مستند پیوست می باشد)
*واگذاری مجموعه هتلهای هما در سراسر کشور اعتبار و آبرویی برای سازمان تأمین اجتماعی بوده که علاوه بر منافع و درآمد و ارزش مالی آن در مناسبتهای مختلف جهت برگزاری مراسم و سمینارهای اداری و استفاده پرسنل سازمان و بازنشستگان عزیز، خدمات ویژهای را به مجموعه تأمین اجتماعی ارائه مینماید.(پیوست شماره ۱۴) واگذاری ۵۶ درصد از شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران (هما) و شرکتها و کارخانجات فولادی کشور از جمله:
▪ الباقی سهام دولت در شرکت فولاد خوزستان ” الباقی سهام دولت در شرکت فولاد اصفهان ” الباقی سهام دولت در شرکت ملی صنایع مس ایران ” نیروگاه طوس ” نیروگاه تبریز ” سنگ آهن شرق ایران (تهیه و تولید مواد اولیه فولاد خراسان) ” شرکت پترو پارس ” گروه صنعتی عالم آراء ” طراحی، مهندسی و ساخت تجهیزات و ابزار آلات سایپا ” شرکت کار گاز سیستم ” شرکت گل نقش طوس ” شرکت کارتک سیستم ” شرکت توسعه صنایع گاز لنگرود ” فولاد زاگرس ” توسعه صنایع غذایی بم ” شرکت توسعه صادرات صنعتی ” شرکت توسعه علوم زمین ” شرکت رینگ چرخ آلومینیومی گسترش گام آفرین ” موسسه تحقیقات و کاربرد مواد معدنی ایران ” شرکت پلیمر صنعت جنوب ” شرکت بهرهبرداری از شبکه آبیاری و زهکش میناب رود ” شرکت گسترش پلیمرهای شیمیایی خلیج فارس ” موسسه تحقیقات و توسعه فناوری ریلی ایران ” شرکت آبفر ” شرکت گسترش چراغ دانش ” شرکت مدیریت تولید برق طوس ” نیروگاه بندرعباس ” هلدینگ خلیج فارس (صنایع پتروشیمی خلیج فارس) ” الباقی سهام قابل واگذاری دولت در بانک تجارت ” الباقی سهام قابل واگذاری دولت در بانک صادرات ” الباقی سهام قابل واگذاری دولت در پست بانک ” شرکت ملی انفورماتیک ” شرکت پاک مایه کرمانشاه ” شرکت فولاد مبارکه اصفهان ” شرکت مدیریت تولید برق بندرعباس ” پالایشگاه بندرعباس که در مصوبات دولت آمده و سهام آن از سوی سازمان خصوصی سازی به سازمان تأمین اجتماعی انتقال یافته و مراحل اداری و اجرایی آن انجام شده است از اقدامات ویژه و مهمی است که در یکسال و نیم گذشته موجب غنیسازی منابع مالی و ثروت سازمان تأمین اجتماعی گردیده و با امعاننظر به مجموع اقداماتی که در جهت غنیسازی منابع مالی و ثروت سازمان در یکسال و نیم گذشته صورت گرفته تصدیق خواهید نمود که در هیچ دوره مشابهی نظیر و نمونه نداشته است و در هیچ سالی به اندازه دوره مذکور شاهد افزایش اموال سازمان چه از نظر اهمیت و چه از نظر میزان نبودهایم(مستند پیوست می باشد)
*صرفنظر از اقدامات ویژه مذکور پیگیریهای اینجانب درخصوص جلوگیری از برخی هزینهها و پرداخت پارهای وجوه نیز موجب صرفهجویی در هزینهها ودر نهایت غنی شدن منابع سازمان تأمین اجتماعی شده است. بعنوان نمونه همانگونه که استحضار دارید در اوایل سال ۱۳۹۱ مالیات بر ارزش افزوده پرداخت دیون دولت به مبلغ حدود ۶۰۰ میلیارد تومان برای سال ۱۳۸۸ قطعیت یافته و با صدور اجرائیه متعاقب آراء قطعی کمیسیونهای مربوطه در وزارت اقتصاد و دارایی دستور توقیف حسابهای سازمان از سوی این وزارتخانه جهت برداشت مبلغ مذکور صادر گردید، اینجانب با بهرهگیری از تجارب حقوقی و قضایی خود در این رابطه پیگیری نموده و با ارائه لوایح قانونی شاهد جلسات مهمی در دولت بودیم و پس از کسب نظر کمیسیونی که به ریاست معاونت اول رئیسجمهور و معاونت حقوقی و مسئولین وزارت اقتصاد و دارایی تشکیل گردید موضوع با استفاده از اصل ۱۳۴ قانون اساسی به هیأت محترم دولت ارجاع شد و پس از یک دوره پیگیری حقوقی ازجمله نامه مفصل اینجانب خطاب به معاون اول رئیس جمهور به شماره ۲۶۴۵/۹۱/۱۰۰۰ مورخ ۲۳/۳/۱۳۹۱ در جلسه اجرای اصل ۱۳۴ قانون اساسی به موجب مستندات موجود، استدلال اینجانب پذیرفته شد و در پیگیری بعدی با متقاعد نمودن هیأت محترم وزیران، شاهد مصوبه شماره ۶۱۸۱۴/ ت۴۷۷۸۰/ هـ مورخ ۲/۴/۱۳۹۱ بودیم که طی آن سازمان تأمین اجتماعی بطور کلی از پرداخت مالیات مذکور معاف گردید و تأمین اجتماعی در سنوات آتی نیز از پرداخت چنین مالیاتهایی معاف شد که محاسبه آن تا پایان سال ۱۳۹۲ بیش از پنج هزار میلیارد تومان میشود. بنابراین قابل کتمان و چشمپوشی نیست که به نتیجه رساندن چنین امور مهمی برای سازمان منافع مستمری در بر دارد که در سالهای آتی نیز تأمین اجتماعی از آن بهرهمند خواهد بود.(مستند پیوست می باشد)*مقارن همین اقدامات از محل دریافت دیون دولت سرمایه بانک رفاه کارگران از چهارصد میلیارد تومان به دو هزار میلیارد تومان افزایش دادیم و با پیگیری لازم مراحل اجرایی آن در بانک مرکزی نیز به نتیجه رسید تا این بانک که تمام سهام آن متعلق به سازمان تأمین اجتماعی است بتواند با سایر بانکهای تراز اول کشور رقابت نماید. (مستند پیوست می باشد)
*در اسفند ماه سال ۱۳۹۱ باوجود آن که بسیاری از صندوقهای بیمهای در پرداخت حقوق بازنشستگان خود ناتوان و دچار بحران بودند سازمان تأمین اجتماعی در شرایطی که سازمان خصوصی سازی ۵/۵۶درصد سهام شرکت ملی ذوب اهن اصفهان را در مزایده از طریق شرکت فرابورس ایران در معرض فروش قرار داد، سازمان تأمین اجتماعی با پرداخت نقدی معادل ۴۵۰۴میلیارد ریال (چهارصد و پنجاه میلیارد و چهارصد میلیون تومان) برابر ۲۰ درصد ارزش این سهام ، برنده بزرگترین معامله بورس کشور گردید و با اخذ موافقت دولت به شرح نامه مورخ ۲۴/۲/۱۳۹۲ مقرر گردید الباقی ارزش معامله که حدود ۲۰۰۰ میلیارد تومان (معادل بیست هزار میلیارد ریال ) بود از محل دیون دولت به سازمان تسویه حساب گردد. و بدین وسیله در ابتدای سال ۱۳۹۲ سازمان تأمین اجتماعی با پیگیریهای اینجانب نه تنها بدهی معوق نداشت بلکه در سرمایه گذاری و خرید باارزشترین کارخانه فولادی کشور موفقیت بزرگی را کسب نمود. (مستند پیوست می باشد)
آنچه در ملاحظه گزارش تحقیق و تفحص مذکور موجب تعجب و تأسف میگردد این است که در رابطه با واگذاری معادن
کد خبر: ۸۲۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۴
مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کهگیلویه و بویراحمد از برگزار جشنواره برفی در دهه فجر امسال خبر داد
کد خبر: ۸۲۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۳
علی حسنی پور: شیخ نمر باقر النمر روحانی شیعی برجسته عربستانی، در سال 1379 هجری قمری مصادف با 1968 میلادی، در شهر العوامیه در استان القطیف در شرق عربستان در خانوادهای اهل علم و دین به دنیا آمد که از آن علمایی چون آیتالله شیخ محمد بن ناصر آل نمر قدس سره و خطبای حسینی چون جدش حاج علی بن ناصر آل نمر سر بر آورده بودند.
تحصیلات مقدماتی و هجرت برای تحصیل علوم دینی
تحصیلات مقدماتی خود را در همان شهر العوامیه به پایان رساند و در سال 1400 هجری قمری مصادف با 1989 میلادی، برای آشنایی نزدیکتر با انقلاب اسلامی ایران و تحصیلات حوزوی ابتدا به ایران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علمیه حضرت قائم عج حضور پیدا کند که در همان سال توسط آیتالله سید محمدتقی مدرسی در تهران تأسیس شده بود.
شیخ نمر پس از 10 سال تحصیل در حوزه علمیه حضرت قائم عج ، عازم سوریه شد و در حوزه علمیه حضرت زینب ع برای ادامه تحصیلات حوزوی و علوم دینی نام نوشت و در حضور اساتید این حوزه به تحصیل پرداخت.
وی دوره کتابهای اصولی از جمله اصول المظفر، رسائل شیخ انصاری و کفایة آخوند خراسانی را گذراند و در علم فقه نیز اللمعة الدمشقیة نوشته شهید اول، جامع المدارک خوانساری، مکاسب شیخ انصاری و مستمسک العروة الوثقى سید حکیم و دیگر کتابهای فقهی را مطالعه کرد.
شیخ نمر در طول مدت تحصیل علوم حوزوی خود در تهران و سوریه در محضر اساتید مختلفی حضور یافت، از جمله:
- بحث خارج نزد آیت الله سید محمدتقی مدرسی در تهران
- بحث خارج نزد آیت الله سید عباس مدرسی در سوریه
- بحث خارج نزد آیت الله خاقانی در سوریه
- دروس عالیة نزد علامة شیخ صاحب الصادق در تهران
- درس لمعة نزد علامة شیخ وحید افغانی
همچنین اخلاق را نزد آیتالله شیرازی در شهر مقدس قم فراگرفت و به این ترتیب به درجات بسیار بالایی در اجتهاد دست یافت و اجازه تدریس در مراکز علوم دینی و مذهبی را پیدا کرد.
وی اکنون از جمله معروفترین و شایستهترین مدرسان علوم مذهبی و دینی در حوزههای علمیه به شمار میآید که حتی در حوزههای علمیه ایران و سوریه به تدریس کتابهایی همچون کتاب اللمعة الدمشقیة و کتاب جامع المدارک و مستمسک عروة الوثقى و الحلقات شهید سید محمدباقر صدر پرداخته است.
شیخ نمر سالها اداره حوزه علمیه حضرت قائم عج در تهران و سوریه را برعهده داشت و تلاش بسیاری برای توسعه و پیشرفت این مراکز انجام داد.
پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبی الإمام القائم عج را نیز در العوامیه تأسیس کرد که در واقع سنگبنای مرکز اسلامی در سال 1422 هجری قمری مصادف با 2011 میلادی بود.
خصوصیات اخلاقی
از جمله خصوصیات اخلاقی وی را باید بلندمنشی و وسواس او در مراعات و حفظ اصول و مبادی و ارزشهای دینی ملاحظه کرد که بازتاب آن بهخوبی در خط مشی فکری و جهادیاش آشکار است.
همچنین شیخ، از دیدی باز و آگاه نسبت به حوادث جاری پیرامون خود چه در عربستان و چه در منطقه برخوردار است و همین موجب شده تا دارای دید تحلیلی دقیقی از جریان امور در عرصههای اجتماعی و سیاسی باشد که یکی از دلایل آن بنا به گفته وی ارتباط عمیق وی با قرآن و اهل بیت علیهمالسلام است که همواره روشنگر راه وی در زندگی بودهاند.
فعالیتهای سیاسی و بازداشتها توسط رژیم سعودی
رژیم عربستان سعودی در حالی شیخ نمر باقر النمر را بازداشت کرد که پیش از این نیز دو بار و طی سالهای 2006 و 2008 میلادی، شیخ را بازداشت کرده بود.
نخستین بازداشت شیخ نمر به می 2006 میلادی بازمیگردد، هنگامی که شیخ به محض بازگشت از سفر کوتاهمدتش به بحرین و بازگشت به عربستان، به دلیل مشارکت در همایشی بینالمللی قرآن کریم از سوی نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد.
اتهام شیخ این بود که در این همایش، در عریضهای، از رژیم سعودی خواسته بود به قبرستان بقیع رسیدگی کرده، مذهب تشییع را به رسمیت شناخته و شیوههای آموزشی و درسی کنونی حاکم بر عربستان را تغییر داده یا لغو کند.
اما بازداشت مجدد شیخ نمر، به 23 آگوست 2008 میلادی بازمیگردد که در شهر القطیف به دست نیروهای امنیتی رژیم سعودی بازداشت شد. این بار اتهام شیخ برای بازداشت بنابر ادعای رژیم سعودی درخواست از شیعیان مناطق شرقی عربستان برای آمادهشدن به منظور دفاع از خود و جامعه خویش بود که رژیم ادعا میکرد، این سخنان نمر به معنی تحریک شیعیان عربستانی برای جدایی از حکومت مرکزی بود.
رژیم سعودی از بیم قیام مردمی و خشم و غضب شیعیان مناطق شرقی عربستان شیخ نمر را 24 ساعت پس از بازداشت آزاد کرد.
این روحانی برجسته عربستانی یک بار دیگر در مارس 2009 میلادی در معرض بازداشت قرار گرفت.
دیدگاههای نمر در قبال آلسعود
شیخ نمر همواره در خطابههایش رژیم سعودی را به اعمال سیاستهای تبعیضآمیز طایفهای سازمانیافته و منظم بهویژه در مناطق شرقی عربستان و بهخصوص در دو منطقه الاحساء و القطیف متهم میکرد که حدود یک قرن است، بر این مناطق حاکمیت دارد.
وی همواره و بارها تأکید داشته که از گفتن کلام حق، بیم و واهمهای ندارد حتی اگر در این راه بازداشت شده، وارد زندان شود و تحت شدیدترین شکنجهها و آزارها و اذیت ها تا سرحد شهادت قرار گیرد.
شیخ نمر توهین به کرامت شهروندان عربستانی بهویژه شهروندان شیعی عربستان که از دید رژیم سعودی شهروندان درجه دو این کشور به شمار میآیند و فاقد هرگونه حق و حقوق شهروندی هستند، رد و تأکید میکند که از کرامت و حقوق شهروندان شیعی عربستانی حمایت خواهد کرد.
وی بارها در این ارتباط تأکید کرده است که در خط اول رویارویی با ظلم و جور رژیم سعودی قرار میگیرد چون اعتقاد دارد بدون مبارزه و تلاش نمیتوان به حقوق مورد نظر خود دست یافت و عدالتی در کشور برقرار نخواهد شد و شهروندان نمیتوانند آزاد زندگی کنند.
شیخ نمر در اینباره در سخنان خود با استناد به خطبه جهاد امیرالمؤمنین علی ع تأکید دارد که به عدالت جز از طریق جهاد دست نخواهیم یافت و حق جز با از خود گذشتگی و جهاد و شجاعت به دست نخواهد آمد.
وی در خطبههای نماز جمعه خود نیز بارها گفته است که شیعیان عربستان، دیگر در برابر توهینها و تعدیها و تجاوزات آلسعود سکوت نخواهند کرد و در این باره خطاب به آلسعود گفت که ما ساکت نمیمانیم که هر آنچه بخواهید بر سر ما بیاورید؛ هر آنچه بخواهید انجام دهید و کرامت و شخصیت ما را که با ارزش ترین چیز در زندگی ماست، زیر پا بگذارید .
شیخ نمر همچنین از مطبوعات و رسانههای سعودی به دلیل وابستگی و تبعیت آنها از رژیم سعودی و تبدیلشدن آنها به بوق تبلیغاتی آلسعود بهشدت انتقاد میکند.
وی تصریح میکند که مفتیهای وهابی، ساخته و پرداخته آلسعود هستند. به گفته شیخ نمر، آل سعود به مفتیهای وهابی پول میدهند تا با دامنزدن به اختلافات طایفهای و مذهبی و ایجاد اختلاف بین شیعیان و اهل سنت، آنها را به خود مشغول کنند و با ایجاد تفرقه مذهبی و طایفهای و قبیلهای به حاکمیت خود بر عربستان و غارت و چپاول ثروتهای آن ادامه دهند.
شیخ نمر النمر در یکی از خطبههایش به خاطر مواضع و دیدگاههای تندش در قبال رژیم سعودی گفت که میدانم فردا برای بازداشت من به سراغم خواهید آمد. خوش میآیید! این منطق و راه و روش شماست: بازداشت و شکنجه و کشتار ؛ ما از قتل و کشتار نمیهراسیم. ما از هیچ چیز نمیترسیم.
وی در قبال سرکوبگری های رژیم سعودی و مخالفت این رژیم با برگزاری تظاهرات مسالمتآمیز و تجمعهای اعتراضآمیز تأکید میکرد که همواره به دنبال راههای دیگری برای ادامه اعتراضات خود و احقاق حقوقمان خواهیم بود و تظاهرات، یکی از این راهکارهاست .
این روحانی عربستانی را باید از جمله دشمنان سرسخت نایف بن عبدالعزیز ولیعهد سابق رژیم سعودی برشمرد. شیخ نمر، همواره انتقادات شدیدی را به وی وارد میکرد.
وی در یکی از خطابههایش شاهزاده نایف بن عبدالعزیز را به علت شدت خشونت و قساوت و ظلمش علیه مردم عربستان به طور اعم و شیعیان به طور اخص، طاغوت و ستمگری خواند که در قبرش شکنجه خواهد شد و آتش او را خواهد سوزاند و کرمها او را خواهند خورد. او در همین خطبه تأکید کرد که از مرگ نایف خوشحال خواهد شد.
وی همواره در خطبههای نمازجمعه و خطابه هایش نه تنها از آل سعود انتقاد میکند بلکه از منتقدان سرسخت برخی از رژیمهای عربی حوزه خلیج فارس از جمله آل خلیفه نیز انتقاد می کرد.
سرانجام این شیخ مجاهد در تاریخ 12 دی ماه 1394 هجری شمسی مصادف با 21 ربیع الاول 1437 هجری قمری به دست وهابیان آل سعود به جرم سالها مجاهدت و عدالت طلبی اعدام و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
روحش شاد راهش پر رهرو باد.
کد خبر: ۸۲۲۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۲
شاید گذر زمان خدمات مردانی بزرگ همچون دکتر هدایت خواه را از خاطره ما بزداید اما تاریخ تلاش چنین تلاشگرانی را همواره در صفحات روزگار حفظ خواهد کرد
کد خبر: ۸۲۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۱۰
آوای رودکوف : مدیر سابق امور فرهنگی دانشگاه یاسوج گفت: پروردگارا به اصلاح طلبان ما بفهمان که اصولی داریم و به اصولگرایان ما بفهمان که اصلاحات ضرورت دارد
کد خبر: ۸۱۹۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۸
آوای رودکوف:فرماندار شهرستان لنده گفت: یکی از دلایل اصلی عدم ارتقاء ساختار اداری این شهرستان، عدم همراهی مسئولان و ادارات کل استان می باشد
کد خبر: ۸۱۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶
آقای هاشمی! آتش فتنهای که از اظهارات و اقدامات و مواضعتان بوجود آوردید، اول دامان خود شما را خواهد گرفت و طبیعتاً هر گونه توقعی بیمعناست . ان شا الله بتوانید با توبه انقلابی و فاصله گیری از اطرافیان نااهل و مأیوس کردن دشمنان ظلم بزرگ را جبران کنید.به گزارش "پایگاه خبری آوای رودکوف"
متن رنجنامه حسین فدایی دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی و نماینده سابق مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خطاب به هاشمی رفسنجانی منتشر شد:
مواضع شما را در روزهای اخیر و در ثبت نام مجلس خبرگان رهبری مشاهده کردم. فرموده بودید که: «امیدواریم این انقلاب به حضرت حجت (عج) واگذار شود و ما نیز زیر نظر این امام زنده و غایب، راهمان را بدرستی بپیماییم.»
مواضع جنابعالی را از ابتدای انقلاب مرور و بازخوانی کردم تا ببینم آیا مسیری که جنابعالی از ابتدای انقلاب اسلامی تا به امروز پیموده¬اید در راستای آرزویی می باشد که بیان کردید و یا آنکه خدای ناخواسته برعکس است. لذا این رنجنامه را تقدیم می کنم شاید مؤثر افتد.
حمایت از منافقین و جنبشی ها
در اثنای مبارزات قبل از انقلاب، هرچند مطالبی در مورد جنابعالی شنیده بودم ولی اولینبار که توفیق دیدار شما را پیدا کردم در زندان اوین بود. در آن زمان از کمیتهی مشترک به اوین منتقلشده بودم و در آنجا در سلول انفرادی بودم. هنگام اولین ملاقات با خانواده وقتی در اتاق انتظار ملاقات، زندانیان سیاسی را جمع و مأمورین زندان چشمبند را از روی چشمانم باز کردند، عدهای زندانی در کناری بودند و یک فرد روحانی تنها در کناری دیگر ایستاده بود؛ متوجه شدم که از طرف چپیها (مارکسیستها) و منافقین (سازمان مجاهدین خلق) در بایکوت قرارگرفته¬اید. با اعتقادی که به روحانیت داشتم بهطرف شما آمدم و حال و احوالی کردیم و علیرغم توجهی که معمولاً به یک زندانی جدید میشد، شما را ترجیح دادم. بعدها که از سلول انفرادی به بند عمومی منتقل شدیم به بند علما و روحانیون (مذهبیون) آمدم و آشنایی بیشتری با شما حاصل شد، هرچند مجال آن کوتاه بود و شما آزاد شدید. اما آنچه در این مدت برایم جلبتوجه مینمود سؤالهای شما از محیط بیرون و فضای دانشگاهی بود و نگرانیتان از افکار افرادی همچون دکتر پیمان و امثالهم؛ چراکه این افکار را خطرناک میدانستید. این دقت نظر برای من که یک جوان ۲۰، ۲۱ ساله بودم بسیار قابلتوجه بود. البته داستان حمایتهای شما از منافقین (سازمان مجاهدین خلق) و فاصلهگیری شما پس از تغییر ایدئولوژی آنها و برخوردهایشان با روحانیت در زندان را نیز کمابیش میدانستم.
با این خاطره که از شما در ذهن داشتم، پس از پیروزی انقلاباسلامی دعوت از افرادی چون دکتر پیمان برای عضویت در شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، برایم بسیار سؤالبرانگیز بود. بعدها نیز در رابطه با حمایت ششدانگ شما از آقای بهزاد نبوی در ماجرای انفجار دفتر نخستوزیری که منجر به شهادت آقایان رجائی و باهنر شد -آن هم در خطبههای نماز جمعه- و همچنین هنگام رأی اعتماد وزارت صنایع سنگین، همچنین زمانی که در رابطه با سازمان مجاهدین انقلاباسلامی خدمت رسیدیم و ماجراهای سازمان را مطرح کردیم و نیز آن هنگام که نگرانی خود را از خط ۳ و باند مهدی هاشمی (سال ۶۱-۶۲) برای شما تشریح کردیم ولی حضرتعالی بهعنوان رهنمود فرمودید که مراقب باشید آتشبیار معرکه نشوید (!)، بر تعجب ما افزوده شد. اما بههرحال چون تصور ما این بود که حضرتعالی سرباز و یار حضرت امام (ره) هستید، بر این نکات تمرکز نکردیم.
اصرار بیشازحد بر پذیرش قطعنامه خلاف نظر امام خمینی(ره)
آنچه برای ما غمانگیزتر بود اصرار بیشازحد شما -علیرغم نظر حضرت امام خمینی (ره)- بر پذیرش قطعنامه بود. آن زمان که فشارهای بینالمللی و لیبرالها و ضدانقلاب و منافقین و آقای منتظری و بیت ایشان بر حضرت امام (ره) و ملت ایران برای القا و تحمیل قطعنامه به جمهوری اسلامی بود و راهبرد حضرت امام (ره) و ملت ایران و رزمندگان «جنگ جنگ تا پیروزی» بود، شما به دنبال پذیرش قطعنامه بودید. اینکه چنین تحلیل و نظری داشتید، شاید چندان مهم به نظر نرسد، ولی مسئله پراهمیت این است که برای تحقق نظرتان در فرماندهان ایجاد تردید کردید. «خط تردید» بزرگترین اشتباه استراتژیک شما بود که برای به راه انداختن آن تلاش کردید و همعرض دیدگاه امام (ره) این خط را بر ملت ایران تحمیل کردید. نام آن را نیز عقلانیت گذاشتید و به فرماندهان و رزمندگان سپاه گفتید همه موافق قبول قطعنامه هستند؛ الا شما و اگر شما کوتاه بیایید حضرت امام (ره) هم قبول میکنند.
تئوریزه کردن «خط تردید» و تندرو خواندن مخالفینِ آن
آقای هاشمیتئوریزه کردن «خط تردید» و عقلانی جلوه دادنش و تندرو خواندن مخالفینِ آن، بزرگترین خطای شما بود و متأسفانه نه تنها هیچگاه در خود تردید نکرده بلکه همواره مخالفین را مذمت نمودید. ولی ای کاش این « خط تردید » را لحظه ای در افکار خود تقویت می کردید تا شاید ... .البته خوب میدانید که امام و ملت ایران و بچههای حزب الهی هیچگاه جنگطلب نبوده و نیستند؛ بلکه بر عزت ملی و غیرت ملی تأکید داشته و دارند؛ هیچگاه به وعدههای نظام سلطه اعتماد نداشته و ندارند و بزرگترین مصداق و دلیل آنهم همین قطعنامه ۵۹۸ بود. دشمنان چقدر به وعدههای خود عمل کردند؟ آیا متجاوز (صدام) محاکمه شد؟ بر مردم عادی کوچه و بازار هم معلوم بود که ماشین جنگی صدام با کارگردانی و حمایت و پشتیبانی قدرتهای جهانی کوک شده و محاکمهی صدام یعنی محاکمهی خودشان و آنها هرگز زیر بار چنین موضوعی نخواهند رفت. بگذریم ...
حمایت از مرام اقتصادی موسوی و چرخش ۱۸۰ درجه ای به سمت تعدیل اقتصادی وتشدید فشار به مردم
جناب هاشمیحضرتعالی در دوران ریاستجمهوری خویش با در پیش گرفتن سیاستِ تعدیل اقتصادی از مرام اقتصادی دولت آقای میرحسین موسوی –که میدانیم موردحمایت شدید جنابعالی بود- یعنی اقتصاد بسته و دولتی به سمت اقتصاد باز و آزاد، طی یک چرخش ۱۸۰ درجهای در خطمشی، تغییر رویکردی آشکار دادید؛ بهگونهای که در خطبههای نماز جمعه که تا دیروز بر عدالت اجتماعی تأکید داشتید ازآنپس مردم را به مانور رفاه و مصرفگرائی دعوت کردید و چه بسیار خیرخواهان و دوستان که شما را نصیحت کردند و گوش فرا ندادید.سوگوارانه باید عرض کنم که در دوران دولت جنابعالی فرصتهای زیادی از دست رفت. عدهای از بستگان و اعضای حزب دولت ساخته که شما را پدر معنوی خود میدانند و شما نیز خود را برادر معنوی آنها معرفی کردید آنچنان شما را احاطه کردند که صدای دیگری را یا نمیشنیدید و یا حسابی برای آن باز نمیکردید. فشار اقتصادی آنقدر بر مردم زیاد شد که حوادث و رخدادهای ۱۳ آبان، مشهد، اسلامشهر و ... رخ داد ولی علت وقوع آنها را ریشهیابی نکردید. کسبهی جزء، حتی فروشندگان تره بار هم قیمتها را افزایش میداد و علت را که جویا میشدید میگفتند چون دلار گران شده پس ما هم گران میکنیم. این در شرایطی بود که عدهای از نزدیکان شما خیلی معمولی و با صراحت میگفتند که بستگان رئیسجمهور بایستی با بستگان روسای جمهور دنیا ارتباط و حشرونشر داشته باشند؛ و قطعاً برای اینکه کم نیاورند، روی آوردن به زندگی و مشرب اشرافی و گذراندن اوقات فراغت و تفریحات در اروپا و جزایر تفریحی و... امری طبیعی است. و یا اظهار میداشتند که در دنیا برای اجرای سیاست تعدیل اقتصادی دولتها با معترضین برخورد میکنند و کشتن آنها هزینهای است که برای تعدیل اقتصادی و اصلاحات اقتصادی غربی باید پرداخت تا کشور شکوفا شود!!
تهاجم فرهنگی، شکلگیری طبقه ممتاز و اشرافیت دولتی در دولت هاشمی
وای بر ما. این تذهبون؟بهراستی، زندگی ملت رهاشده از جنگ و مستضعفین کجا و زندگی مرفه بیدردان و دنیاطلبان کجا؟!آن هنگام که هشدارها و فریادهای رسا و بلند رهبر معظم انقلاب (مدظلهالعالی) نسبت به مسائلی همچون تهاجم فرهنگی، مذمت شکلگیری طبقه ممتاز، اشرافیت دولتی و امثالهم به گوش میرسید نیز واکنش مناسب از شما ندیدیم و فیالمثل اگر به وزیری از مشکلات اقتصادی و گرانی انتقاد می شد میگفت تو هم سوسیالیست شدهای؟! ( کما اینکه اخیراً هم این جمله از وزیری دیگر شنیده شده است. )در دوران شما فکر و فعالیت اقتصادی غلط آنچنان حاکم شد که در شهرداری هر کاری امکانپذیر شد؛ البته به قول معروف «قیمت آن متفاوت بود.» دستگاه اطلاعاتی نیز که باید چشم نظام و دیدهبان آن برای رصد کجیها باشد وارد عرصههای اقتصادی فاسد شد و علیرغم نظر رهبر معظم انقلاب به کارش ادامه داد و شما حمایت می کردید. آقای هاشمی ما دیدیم که خط نفوذ دشمنان قسمخورده ملت ایران وارد حریم خصوصی و خانوادگی مدیران کشور شده و در حال آلودهسازی فرزندان آنها است؛ اما دریغا که هشدارها فایدهای نکرد.
سپردن مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک به کسی که ولایت فقیه را قبول نداشت
جناب آقای هاشمی!برای ما این نکته نیز بسیار تعجببرانگیز بود که مسئولیت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری را به کسی واگذار کردید که ولایتفقیه را قبول نداشت و جالب آنکه آنجا کانون فعالیت گروهها و احزابی شد که نه تنها به دنبال ترویج لیبرالیسم در فضای جامعه بودند، بلکه حتی علیه شما و دولت شما رسماً فعالیت میکردند و علیه ارزشهای انقلاب مطلب مینوشتند و شما میدانستید و به این مسئله تن دادید؛ چرا؟
توهم ریاست جمهوری مادام العمر برای شما!!!
توجه داشتید که قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ اطرافیان شما تلاش زیادی کردند که محدودیت زمانی قانون اساسی را برای ریاست جمهوری نادیده بگیرند تا جایی که اگر امکانش باشد ریاست جمهوری شما را مادام العمر کنند، براستی واکنش شما در خصوص این گونه عملکردها چه بود؟
وقتی در رابطه با فساد و ریخت و پاشهای مدیریتی هشدار داده می¬شد می¬گفتید وقتی قطار توسعه اقتصادی و سازندگی حرکت می¬کند ۵ تا ۱۰درصد ریخت و پاش امری طبیعی است و این نگاهی وارداتی است نه مبنی بر اسلام ناب محمدی (ص) و توجه به محرومین و مستضعفین.
ناطق نوری را شما ناکام کردید!پاسخ مشارکتی ها به خیرخواهی شما!
جالب است در انتخابات دوم خرداد، در حالی که همه و از جمله شخص آقای ناطق انتظار داشتند از وی حمایت کنید، با کمال تعجب شما همسو با جریان موسوم به چپ- همانها که در مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری بهشان بال و پر دادید- در نماز جمعه سناریوی تردید و احتمال تقلب را تقویت کردید. به این ترتیب جمله «بنویسید خاتمی میخوانند ناطق» آقای ناطقی را که کاملاً به شما نزدیک بود با ناکامی مواجه کرد. در انتخابات ۷۶ بود که خیلی ها میزان وفاداری شما به نزدیکترین دوستانتان –از جمله آقای ناطق- را فهمیدند و ای کاش آقای ناطق نیز همین حقیقت را درک می کرد!
آیا یادتان هست که چند صباح بعد، مشارکتی ها در انتخابات مجلس ششم از خجالت شما در آمدند و هدیه ای که در دوم خرداد از شما دریافت کرده بودند را در زمستان ۷۸ به شما عودت دادند!!!
و دیدید که کودتای نرم و سخت ۱۸ تیرماه سال ۱۳۷۸ را رغم زدند و اگر نگوییم کارگردانی کردند ولی همراه و مؤید خوبی بودند تا اسباب به آتش کشاندن میراث امام و شهدا و ملت ایران را فراهم آورند که خدا نخواست.
- شما دیدید که آنها تمامی شخصیت شما را به استهزاء گرفتند.- شما دیدید که آنها میراث امام را به آتش کشیدند.- شما دیدید که بیشترین دشمنی آنها با شما بود.- شما دیدید که آنها دنبال حکومت سکولار هستند.- شما دیدید که آنها خط امام را تحریف میکنند- شما دیدید که آنها تحت تأثیر خط نفوذ، هضم در نظام ظالمانه جهان را پذیرا هستند- شما دیدید خط افراط و رادیکال را آنها دنبال میکنند.- شما دید که آنها جهاد، گذشت و ایثار بسیجیان را به خشنوتطلبی معنا کردند.اما در مقابل چه کردید؟
آنچه شرط بلاغ بود به شما گفتیم؛ اما دریغ از گوش شنوا
و ما علیرغم بیمهریها و کملطفیها به خاطر امام و شهدا و انقلاب حاضر شدیم با شما کار کنیم، بهعنوان محور وحدت از شما دعوت کنیم و شما به بهانه فراجناحی بودن امتناع ورزیدید. حتی قبل از انتخابات خبرگان رهبری خدمت شما رسیدیم و عرض شد که در شورای مرکزی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به تبعیت از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اسامی نامزدهای سراسر کشور را در یک جلسه به جمعبندی رسیدند ولی در مورد حضرتعالی در دو جلسه بحث و بررسی با اختلاف یک رأی حضرتعالی رأی آوردید (که موجب شد خانم وحید دستجردی به اعتراض بر قرار گرفتن نام شما در فهرست از جمعیت بروند). آنچه دوستان و اعضای شورای مرکزی از سوز دل و خیرخواهی و حضوری در جلسه در اعتراض و انتقاد به شما مطرح کردند عبارت بود از:
۱) اجرای مشی اقتصادی و سیاست تعدیل که منجر به حمایت از سرمایهداران بی درد و نادیده انگاشتن توده مردم و مستضعفین میشود.۲) برخی اطرافیان شما (حزب دولت ساخته کارگزاران) در مسائل اقتصادی علاوه بر بند ۱، حساسیتی نسبت به فساد اقتصادی و مالی ندارند.۳) بستگان شما علاوه بر بند ۱ و ۲ سلوکشان شکل دادن به یک طبقه ممتازه و ویژهخواری را تداعی میکند.۴) در بخش فرهنگی در دوران دولت شما مشکلات جدی ظهور و بروز کرد.۵) در مسائل خارجی سیاست تنشزدایی یعنی وادادگی را اتخاذ کردید؛ گویا ایران کاری کرده که حالا بیاید رفع تنش کند!و مهمتر اینکه دیدگاه شما با دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری زاویه دارد و این موجب گسست فکری در نظام می شود.پس از بیان محورهای انتقاد به مشی مدیریتی دولت کارگزاران، جنابعالی در مقام پاسخگویی همهی موارد را نفی کردید و بیان داشتید که تعداد دانشجویان، مدارس و... زیاد شده و ثانیاً ابزارهای فرهنگی در اختیار رهبری است نه دولت که شگفتی زیادی برای دوستان ایجاد کرد که فیالمجلس واکنش نشان دادند.
جناب آقای هاشمیملاحظه میفرمایید که بچههای حزبالله از روی تعهد و وظیفه آنچه شرط بلاغ بود انجام دادند و صادقانه بارها و بارها مشکلات و انتقادات را برای شما بیان کردند اما دریغ از گوش شنوا.
حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟!
پس از کودتای نرم و قائله ۱۸ تیر ۷۸ که همهی نیروهای حزبالله را نگران کرد، گروههای سیاسی اصولگرا گرد هم جمع شدند تا چارهاندیشی کنند. آنها وفاق در بین همهی وفاداران بهنظام را ضروری دانستند و جهت شکلگیری این وفاق محوریت شما را جمعبندی کردند و همگی خدمت رسیدند و تحلیل خود را ارائه دادند و از شما برای محوریت وفاق همه نیروهای معتقد بهنظام دعوت کردند. اما شما علیرغم قبول تهدیدها و چالشها و ضرورت وفاق و وحدت فرمودید که دوم خردادیها در قدرت هستند و شما در ضعف هستید و من هم فراجناحی هستم و تحقیر آمیز گفتید دلم برای شما می سوزد و حاضر نشدید به وحدت حزب الله کمک کنید! و ما چه میدانستیم که بنا دارید با مخالفین خود ائتلاف کنید؟! هرچند اگر در انتخابات دوم خرداد دقت میشد معلوم بود که طراحان کارگزار و آقایان مرعشی و کرباسچی از فعالان صحنه هستند. آنان اولین کسانی هستند که اتهام ناجوانمردانه تقلب را به جمهوری اسلامی زدند و صریحاً تبلیغ کردند که در پای صندوقهای رأی مردم مینویسند خاتمی ولی خوانده میشود ناطق؛ شما میدانستید و توی دهان آنها نزدید و بلکه آنرا فرصتی تلقی کردید تا نامزد موردنظر حزبالله رأی نیاورد.
ماجرای قدرتطلبی تمام نشد
القصه؛ ماجرای قدرتطلبی تمام نشد و روزبهروز به شکلی دیگر ادامه یافت. مردم فهمیدند هاشمی دهه ۷۰ با هاشمی دهه ۶۰ و هاشمی دهه ۸۰ با هاشمی دهه ۷۰ تفاوت دارد.
مردم دیدند همان تیم اقتصادی که در دولت میرحسین موسوی دنبال اقتصاد بسته و دولتی بود، در دولت هاشمی با شعار اقتصاد آزاد و اقتصاد باز به میدان آمده و در دولت آقای خاتمی هم فعال مایشاء است، چنانچه در دولت احمدینژاد و الآن هم در دولت روحانی همان فکر میدانداری میکند؛ البته ممکن است بعضی عوضشده باشند ولی فکر همان فکر است. این فکر و اندیشه اقتصاد لیبرال -آنهم ناقص و با اشکال مختلف عاریهای و وارداتی با الگوهای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی- است که بیش از ۳۰ سال تلاش میکند تا خودش را بر کشور تحمیل کند و فرصت نداده تا اقتصاد ملی و اسلامی وارد صحنه شود.
دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم!
جناب آقای هاشمیچه کسی باید پیشتاز تحقق اسلام ناب محمدی (ص) و اندیشه ناب امام خمینی (ره) در حوزه اقتصاد میشد؟ شما کدام جبهه را تقویت کردید؟!
بههرحال یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ اعضای شورای مرکزی جمعیت ایثارگران خدمت شما آمدیم -بااینکه به وفاق کمک نکردید و علی رغم آنکه با مخالفین و منتقدین خود ائتلاف کرده بودید و با همه ناملایماتی که از سوی شما مشاهده شد- و عرض کردیم شما نیروهای نسل اول انقلاب هستید، اوضاع کشور خوب نیست و یاران امام بایستی برای نسل آینده کمک کنند تا کادر سازی شود، لازم است جوانان و تازه نفس ترها به میدان بیایند، گردش نخبگان صورت گیرد، چرخش قدرت شود، به جوانان بها داده شود و دیگر حضور نسل اولیهای مانند شما در عرصه انتخابات به مصلحت نیست. هر آن¬چه تحلیل کردیم را قبول کردید و تشویق نمودید و گفتید که بنا دارید در انتخابات وارد نشوید ولی تا آستانه انتخابات هرروز مطلبی مطرح کردید و دائماً میگفتید میآیم، نمیآیم! و در آخر با اینکه متوجه شدید مقام معظم رهبری مصلحت شما را در آمدن به عرصه انتخابات ندیدند ولی تصمیم گرفتید که وارد رقابت شوید. بار دیگر و در آستانه انتخابات سال۸۴ ریاست جمهوری خدمت رسیدیم و شما را یادآور ملاقات یک سال قبل کردیم و فرمودید همه آن حرفها را که گفتید یادم هست و قبول دارم ولی اگر اصولگرایان وحدت کنند، نمیآیم. گفتیم کمک کنید تا وحدت شود؛ ما طی توافقات که داشتهایم قرار است هرکس در سنجش افکار عمومی بالاتر باشد از وی حمایت کنیم و شما گفتید اگر روی آقای ولایتی تفاهم کنید من حمایت میکنم و نمیآیم. عرض کردیم بنای ما این است که هرکس در سنجش بالاتر باشد و الآن آقای قالیباف بالاتر است و گفتید ایشان سرهنگ است و اهل پادگان و حاضر نشدید کمک کنید. ما عرض کردیم در بهترین حالت اگر شما بیایید انتخابات دومرحلهای میشود و نفس دومرحلهای شدن یک افت برای شما است و مصلحت شما نیست، قبول کردید؛ ولی فرمودید دوستان ما سنجش کردهاند همین الآن که من تصمیم نگرفتهام برای آمدن، ۵۷ درصد رأی دارم. عرض کردیم ما از این سنجش خبر داریم، نظرسازی است که اطرافیان شما انجام داده اند و علمی نیست و ساختگی است و با این مذاکره جدا شدیم و شما تحت تأثیر جریانات مشکوک و لیبرالها وارد صحنه شدید و با دست خودتان زمینه رأی آوری آقای احمدینژاد را فراهم کردید.
حمایت ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم در مرحله دوم انتخابات ۸۴
جناب آقای هاشمیچه بگوییم از ستاد تبلیغات انتخابات شما و کارناوالهایی که راه انداختند و برچسبهای ۲۰۰۵ که تولید کردند! براستی چه کسانی برای شما تبلیغ میکردند و چه میتوان گفت از آن فیلم تبلیغاتی و بهاصطلاح دیدار صمیمی با جوانان و ... .
و چه بگوییم از مرحله دوم انتخابات که همهی ضدانقلاب و مارکسیستها و لیبرالها و امثالهم از شما حمایت کردند و دوقطبی احمدینژاد و هاشمی رقم خورد که طبعاً نتیجه کار برای هر انسان منصفی معلوم بود.
کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؟!!!
در همان زمان مطلع شدیم که اتاقهای فکر و کمیتهی پشتصحنه به ستادهای شما خط دادهاند که ساعت ۱۲ امشب اگر اسم آقای هاشمی از صندوق درنیامد بریزید جلوی وزارت کشور و در خیابانها و اعلان کنید تقلب شده. خوشبختانه این خبر زودهنگام لو رفت و به حضرتعالی منعکس شد و شما هم به برادرتان منعکس کردید و این فتنه تااندازهای کور شد. چون معترضین سازماندهی شده کمتر از هزار نفر آمدند و شعار تقلب سردادند و فتنه خنثی شد؛ ولی متأسفانه همان جریان نفوذ موفق شد، این سناریو را بعدها به نتیجه رساند.جالبتر آنکه فرزند عزیزتان و البته به قول شما مظلوم (!) آقای مهدی هاشمی، قبل از انتخابات ۸۴، در تاریخ دوم ژوئن ۲۰۰۵ در مصاحبه با روزنامه امریکایی «یو.اس.ای تودی» جملاتی بر زبان راند که شرم بر چهره انسان از بازگو کردن آن مینشیند، اما برای بازخوانی تاریخ باید بگویم که او در این مصاحبه گفت: «پدرم در صورت انتخاب مجدد بهعنوان رئیس جمهوری، قانون اساسی را به منظور کاهش قدرت رهبری و تبدیل آن به مقامی تشریفاتی نظیر «ملکه انگلیس» تغییر خواهد داد.»
البته همین آقازاده عزیزتان همان زمان بارها برای ما پیغام فرستاد که اگر پدرم رئیسجمهور شود حاضریم ۴ یا ۵ وزارت خانه را به شما بدهیم و بعد هم تهدید کرد که اگر برای ژنرال ما مشکل پیش آید ژنرال شما را میزنیم.
وای بر ما، کار شما برای رأیآوری به کجا رسیده بود؛ از گریه با جوانان تا حمایت ضدانقلاب؛ از تطمیع توسط فرزندتان تا تهدید توسط ایشان.پس باید پرسید «فاین تذهبون»؟!
کینهی حزبالله به دل گرفتید
آقای هاشمیچه شده که چنین شتابان مسیر افول را انتخاب کردهاید؟! ما را کاملاً از خود مأیوس کرده اید. حزبالله نهایت حسن نیت خود را نسبت به شما نشان داد ولی شما حاضر نشدید کمی توجه و تأملکنید. کینهی حزبالله به دل گرفتید و همه را با احمدینژاد یکی فرض کردید که حتماً اشتباه کردید! شما هیچ میدانید بسیاری از بزرگان که از حضرتعالی حمایت میکنند نه به این دلیل است که در شما اشکال نمیبینند بلکه برای بازدارندگی از شکلگیری منتظری دیگری هستند، متاسفانه شما هیچ متوجه این معنا نیستید.
خط ۳ که در دهه ۶۰ مخالف شما بود با تمام قامت به همراه کارگزاران و فرزندان شما به صحنه آمدند تا به بهانه حمایت از شما از دولت وقت انتقام بگیرند و خودشان را برای انتخابات سال ۸۸ آماده کردند و خدا میداند که چه تلاشها و برنامهریزیهایی شد، چه پولها که خرج شد، چه ارتباطاتی که برقرار شد و چه کارشناسان داخلی و خارجیای که به کار گرفته شدند تا در ۸۸ احمدینژاد رأی نیاورد. کلید فتنه با اسم رمز تقلب مدتها قبل از انتخابات سال ۸۸ زده شد که دلیل آشکارش راه انداختن کمیته صیانت از آراء بود.
دردمندانه عرض میکنیم که در همهی صحنههای آشکار و پنهان فتنه -از اتاقهای فکر پشتصحنه گرفته تا تظاهرات آشکار جریان فتنه- همه و همه جای پای بستگان و نزدیکان آقای هاشمی به چشم میخورد.
بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کردید؟
قبل از شروع فتنه ۸۸ که به قول خودتان در آخرین نماز جمعه، اسم بحران روی آن قرار دادید، در نامه بدون سلامی که با رضایت و موافقت جنابعالی رسانهای شد، خطاب به ولیفقیه اعلام کردید که اگر به پیشنهادهای شما توجه نشود، آتش و دود آن بعد از انتخابات، جامعه را فرا خواهد گرفت و چطور همان شد که شما گفتید، حالآنکه هیچگاه حاضر نشدهاید به سؤال افکار عمومی جواب دهید بر اساس چه اطلاعاتی، دود آتش فتنه گران را دیده و پیشبینی کرده است. و همچنین گفتید: «با این¬همه بر فرض این¬که اینجانب صبورانه به مشی گذشته ادامه دهم، بیشک بخشی از مردم و احزاب و جریان¬ها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتشفشان¬هایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدان¬ها، خیابان¬ها و دانشگاه¬ها مشاهده میکنیم.» و البته راست هم می¬گفتید چرا که فرزندانتان میدان¬دار این صحنه¬ بودند! و در آخر نامه با بیت شعری کنایه آلود گفتید:
سر چشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل و حال آنکه شما از همه این¬ها مطلع بودید و به جای برخورد با این عناصر فتنه¬گر که داشتند کشور را به آتش فتنه خود می¬سوزاندند و به سمتی می¬بردند تا سوریه¬ای دیگر در ایران عزیز ما رقم بزنند و به جای تلاش برای فرونشاندن آتش فتنه¬ی قدرت¬طلبان که معلوم بود ایادی استکبارند، عکس العمل شما آن نامه¬ی بدون سلام شد که حاوی تهدیدات متعدد به رهبری و مجموعه¬ی نظام بود.
فیلم فائزه هاشمی را دیدید،اتفاقی نیفتاد
فیالمثل وقتی به شما گفته شد دخترتان فائزه خانم در تظاهرات بوده و چنین و چنان شعارهایی داده، گفتید فیلمش را بدهید و وقتی فیلم را هم دیدید، نهتنها اتفاقی نیفتاد بلکه برعکس حضور آنها در فتنه بیشتر شد و ما هیچگاه از جنابعالی درباره برائت از حضور و مدیریت تظاهرات توسط فرزندانتان، ندیده و نشنیدیم.
نسبت نادرست دادن به فرماندهان سپاه و آیت الله ری شهری و شراکت در فتنه ۸۸با موسوی
کار بهجایی رسید که شما برای اثبات ادعای تقلب، استشهاد غلط به فرماندهان سپاه دادید و نقل غلط از آیتالله ریشهری کردید. آقای هاشمی! روح امام و شهدا را عذاب دادید وقتی در جلسه ۴ نفره با حضور میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی گفتید کف نظر آقای میرحسین ابطال انتخابات است. با این اقدامات و موضعگیریهایتان فرصت رجزخوانی و تجرّی برای نظام سلطه و سفیران آن، منافقین و ضدانقلاب را فراهم آوردید و حاضر نشدید به دهن میرحسین بزنید. البته نه شما و نه خاتمی و نه آقای سیدحسن به دهن میرحسین نزدید و در این ماجرا شریکید.
اعواج و شک و تردید را در نماز جمعه جبران نکردید
در روز ۲۶ تیرماه سال ۸۸ (که به قول خودتان نماز جمعه تاریخی بود) و به شهادت تاریخ و اسناد که مورد حمایت جریان ضدانقلاب، معاندین خارجی، سکولارها، ملی مذهبیها و منافقین بود، بهعنوان یگانه رهبر جریان فتنه، همان خواستههای خود در نامه بدون سلام را از تریبون مقدس نماز جمعه تکرار کردید و قطعاً میدانید اکثریت کسانی در آن نماز جمعه حامی شما بودند، هیچ قرابتی با مقدسات شرعی و نماز نداشتند تا جایی که به آن شکل در صف نماز جماعت حاضر شدند و به امامت شما اقتدا کردند.
بهراستی آقای هاشمیِ یار و یاور امام و رهبری، حالا یارو یاور چه جریانی شده بود؟ چرا دشمنان قسمخورده ملت ایران به او دلخوش کرده بودند؟ چرا ضدانقلاب به او استشهاد و استناد میکردند؟!
آه از این همه اعواج و شک و تردید! آه از این همه شاد کردن دل دشمن! آه از این همه تغییر در کسی که خود را یار امام و دوست، همراه، همسنگر دیروز، امروز و فردای رهبری می¬داند!
قربان دل رهبر عزیز و خانواده شهدا و ملت مظلوم ایران که حالا شاهد یکدندگیها و غرور اصحاب و یاران بنیانگذار انقلاب بودند. از میرحسین و کروبی و خاتمی بگذریم، جناب هاشمی شما چرا چنین کردید؟!
چرا به جای جبران، در آخرین نماز جمعه¬ی خود که حاوی مطالب سرشار از انحرافات فکری و بدعت¬های دینی و تهدید نظام ولایی بود خود را ابزاری برای نفوذ نظام سلطه و دشمنان انقلاب برای مقابله با رهبری قرار دادید؟!
قوه قضاییه را تحت فشار قرار دادید که مهدی هاشمی را تبرئه کند
اگر روزی فشارها برملا شود چه برای شما میماند؟!
همکاری شما در بازگرداندن مهدی فراری، برای محاکمه وی، بسیار اقدام مناسبی بود، اما مع الاسف پسازآن خطای دیگری که از شما سر زد آن بود که قوه قضاییه را با لطایفالحیل تحتفشار قراردادید تا مجرم را تبرئه کند؛ داستان فشارها به قوه قضاییه و تلاش برای تبرئه مهدی و...اگر روزی برملا شود چه برای شما میماند؟!
ماجرای نامزدی مجدد و انتخابات ۹۲ نیز یک داستان مفصل و درسآموز است. هم انتخابات گذشت وهم مهدی محکوم شد که درسها و عبرتهایش برای تاریخ و آیندگان بهجای میماند، ولی آنچه باعث شد این رنجنامه را بنویسم داستان تحریف تاریخ و مواضع حضرت امام خمینی (ره) و واقعیتهای انقلاب بود. بسیار برایم رنجآور است که اصحاب امام، یاران انقلاب و مجاهدان دیروز را در حال ریزش ببینم. خدا میداند خوشحال نیستم که هیچ، غم و اندوه دارم که برای چه؟ چرا هاشمی حاضر است با دست خود عزت و افتخارات را پایمال کند؟ من نمیگویم شما قصد خیانت دارید ولی دردمندانه عرض میکنم نتیجه و آثار مواضع و اقدامات شما منجر به خیانت به انقلاب و ملت ایران میشود. چرا باید شما مطلبی را بیان کنید که خوراک و استناد رسانهی بیگانه و دشمنان اسلام شود؟
سرنوشت مشترک هاشمی و منتظریوقتی به یاد آقای منتظری میافتم سرنوشت مشترکی در ذهنم تداعی میکند. هنگامی که این جملهی حضرت امام خطاب به آقای منتظری را در نامهی ۰۶/۰۱/۶۸ مرور میکنم که فرمودند «تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» را مرور میکنم، به این یقین میرسم که خداوند حکیم پاسخ رفتار غیرصادقانه و ناخالصانه را در دنیا و آخرت میدهد.
جناب هاشمیمتاسفانه واقعیت امر این است که شما از جایگاه یک انسان زیرک و سیاسی که در مقابل دشمنان میایستاد، تا جایگاه فردی که رهبری یک گروه سیاسی قدرتطلب را بهدست گرفته، افول کردهاید. این کار مشاورههای غلط و اتاقهای فکر ادراک ساز نفوذی است تا چنین شخصیت بزرگی را جلوی انقلاب و نظام قرار دهند؛ البته زمینهها مهم است و آن زمینهها این فرصتها را به وجود میآورد.
مواضع افراطی سال های اخیر
جناب هاشمیچگونه بگوییم در مسیر عدل و قسط قرار دارید؟ چگونه بگوییم دم زدن شما از عدالت و قسط واقعی است؟ چگونه بگوییم در تلاش برای بسترسازی ظهور حضرت ولی¬عصر(عج) هستید در صورتی¬که جرم برخی از فرزندانتان با این همه پرونده اثبات شده و حکم صادر شده، ولی باز از ایشان تمام قد دفاع می کنید و در مقابل فرزندانتان نظام مظلوم جمهوری اسلامی را محکوم می کنید! آیا این دست اندازی¬ها و جرم¬های فرزندان شما شایسته¬ی ملت مظلوم ایران است که این¬گونه حامیشان هستید.
برای روشن شدن بیشتر شما و افکار عمومی مروری بر مواضع این سال¬های اخیرتان دارم:
۱- شما در فروردین ماه سال ۹۱ و در گفتوگویی با فصلنامه مطالعات بینالمللی میگویید: «من در سالهای آخر حیات امام (ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسائل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره میکنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند و یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است.»
و جالب اینکه پسازآنکه این اظهارات شما با واکنش نخبگان سیاسی و رسانهها مواجه میشود، در توجیه ادعای خود گفتید: «اگر بحثهایم در مورد رابطه با آمریکا در آن نامه مورد ایراد بود، حتماً حضرت امام در همان زمان پاسخ من را میدادند.» (!)
با توجه بهقاعده «الاقرار العقلا علی أنفسهم جائز» میتوان صحت ادعای شما در نگارش نامه را پذیرفت، اما اینکه شما سکوت امام را حمل بر رضایت ایشان کردهاید، سخت مبالغهآمیز و تحریف مکتب امام (ره) است. حتی اگر صحت ادعای شما مبنی بر عدم پاسخ امام را بپذیریم هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که سکوت امام بهمعنای موافقت با دیدگاه شما باشد. چه آنکه امام در پیش و پس از انقلاب در بسیاری از مسائل چالشی مطرح بین انقلابیون، همچون کتاب شهید جاوید و دکتر شریعتی، سکوت پیشه کردند و این را نمیتوان بهحساب موافقت ایشان با دیدگاههای انحرافی گذارد و مهمتر اینکه سرتاسر مواضع حضرت امام(ره) در سال پایانی عمر و حتی در وصیت نامه سیاسی الهی ایشان و در نامه عزل آقای منتظری (۰۶/۰۱/۶۸) و پیام نوروزی ایشان در ( ۰۱/۰۱/۶۸) همه و همه نفی دیدگاه و نظر شماست.
۲- شهریورماه ۱۳۹۲ و در اوج تبلیغات مستکبران علیه مقاومت و سوریه که باهدف حمله به این کشور و اشغال آن انجام میگرفت، جنابعالی نیز به سهم خود پازل طراحیشده نظام سلطه را تکمیل کرده و در مراسم سالگرد آیتالله صالحی مازندرانی ادعا کردید: «مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند در داخل و خارج، زندانها پر از مردم، زندانها جا ندارد بعضی از ورزشگاهها را گرفتند، آنها را پر کردند شرایط بدی بر مردم حاکم است مردم ازیکطرف از طرف خود حکومتشان بمباران شیمیایی میشوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمبهای آمریکا باید بمانند.»
تنها پس از واکنش رسانهها و سیاسیون انقلابی بود که شما عقبنشینی کرده و اظهارات خود را تصحیح کردید، اما چگونه میتوان تبعات آن سخنان دشمنشادکن و مستندساز برای دشمنان را از یاد برد؟
۳- دیگر موضع شما که بسیار هم جنجالبرانگیز شد، ادعای شما مبنی بر موافقت امام (ره) برای حذف شعار مرگ بر آمریکا بود؛ چنانچه در گفتگو با ماهنامه مدیریت ارتباطات ادعا کردید: «موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم. مثلاً در اجتماعات ما «مرگ بر بنی صدر» شعار داغ مردم بود که در نماز جمعه خواهش کردم که نگویند. «مرگ بر بازرگان» بود که خواهش کردم، نگویند. «مرگ بر شوروی» بود که گفتم الا ن با شوروی مشکل آنچنانی نداریم. درباره آمریکا هم گفته بودم. وی گفت یک اصل قرآنی وی را به این روحیه رسانده است، چراکه قرآن از زبان خداوند به مسلمانان صدر اسلام که به بتها فحش میدادند، میگوید: حق ندارید به بتهای آنها فحش بدهید. «و لا تسّب الذین یدعون من دون الله» میفرماید بتها را سب نکنید، چون آنها هم متقابلاً به خدا بد میگویند و باعث گمراهی بیشتر آنها میشوید.»
پسازآن نیز پایگاه اطلاعرسانی حضرتعالی با بازنشر بخشی از خاطرات شما نوشت: «هاشمی با یادآوری حذف شعار «مرگ بر آمریکا» و اینکه امام با حذف این شعار موافق بودند و واکنشهای تند بعدی و جوسازیهای بهعملآمده در این خصوص تأکید میکند: تمام مطلب همان بود که نوشته بودم. الآن هم دقیقاً یادم نیست که چه نوشتم. بههرحال موافق نبودیم که در مجامع عمومی مرگ کسی را شعار دهیم.»این در حالی بود که تا آخرین روز عمر پر برکت امام عظیمالشان در همه مجامع عمومی و مخصوصاً در حضور ایشان در حسینیه جماران و نیز در نمازهای جمعهای که به امامت خود حضرتعالی برگزار شد، شعار «مرگ بر آمریکا» سر داده میشد.
مگر از یاد بردهایم که حضرت امام در پیام قبول قطعنامه که در کمتر از یک سال تا پایان عمر پر برکتشان صادر شد، با اشاره به ادعاهای آل سعود برای توجیه کشتار حج گذاران، فرمودند: «دستنشاندگان امریکا آتش زدن پرچم امریکا را بهحساب آتش زدن حرم، و شعار مرگ بر شوروی و امریکا و اسرائیل را بهحساب دشمنی با خدا و قرآن و پیامبر گذاشتهاند؛ و نیز مسئولین و نظامیان ما را با لباس اِحرام به عنوان رهبران توطئه معرفی کردهاند!»
و مگر میتوان فراموش کرد که ایشان قاطعانه تأکید کرد: «از خدا میخواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعبه مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ بر امریکا و شوروی را به صدا درآوریم.»
امام بزرگواری که تا آخرین لحظات حیات، دست از مجاهدت و مبارزه نکشید، چگونه ممکن است در میانهی سالهای دفاع مقدس موافق حذف شعار «مرگ بر آمریکا» شده باشد؟!
گویا برخی خواص که به «آلزایمر سیاسی» مبتلا شدهاند، آرزوهای دوره استحاله خود را به نام امام (ره) سند میزنند! خدا را شکر میکنم که آن عزیز سفرکرده، هوشمندانه چنین روزهایی را پیشبینی کرد و راه سوءاستفاده را چنین بست: «اکنونکه من حاضرم، بعضی نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممکن است پس از من، در حجم آن افزوده شود. لهذا عرض میکنم آنچه به من نسبت دادهشده یا میشود، مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.»حال که امام (ره) به این صراحت مسیر «تحریف» را مسدود کرده و شاهد چنین ادعاهایی هستیم، باید از خود بپرسیم اگر آن امام بصیر چنین پیشبینی نکرده بود، تحریفگران با میراث فکری او چه میکردند؟!
و ملت ایران بسیار متأسف و متأثر است که چطور و چگونه ممکن است، کسی که هر چه دارد از امام و انقلاب است، اینگونه مکتب امام را تحریف کند.
۴- روایت عجیب شما در خصوص چرایی آغاز جنگ نیز بسیار تأملبرانگیز است. شما اخیراً در مصاحبهای ادعا کردهاید: «در همان موقع [ابتدای انقلاب] انسانهای افراطی بین ما بودند که حرف از صدور انقلاب [نه آن گونه که امام میگفتند] میزدند. بعضیها [نه باز با رویکرد و منظوری که امام داشتند] میگفتند: با دولتها کار نداریم و با ملتها کار داریم. این حرفهای عجیبوغریب، باعث شد که کمکم اختلاف پیش بیاید. عراق بیش از همه ترسید و عامل اجانب شد و علیه ما جنگ به راه انداخت.»
ظاهراً صدام هم بیتقصیر بوده و این به قول شما افراطیهای داخلی بودهاند که صدام را ترساندهاند تا آن جنگ ظالمانه را بر ملت ایران تحمیل کند. اما آقای هاشمی! آن افراطیهایی که از آنها سخن گفتهاید و آنها را آغازگر جنگ نامیده اید؟، چه کسانی هستند؟ اگر مقصودتان مسئولان نظام هستند که خود شما هم جزو آنان بودهاید و احتمالاً باید گفت حضرتعالی در رأس افراطیون بودهاید.
مگر یادتان رفته است که حضرت امام در پیام منشور روحانیت فرمودند: «من قبلاً نیز گفتهام همه توطئههای جهان خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جوابگوی جامعه است و حتماً در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.»
و باز در همین پیام در پاسخ به کسانی که ادعاهایی مانند شما را مطرح میکنند، میفرمایند «آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدیدنظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند. این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام برملا سازد تا ما از سادهاندیشی به درآییم و همهچیز را بهحساب اشتباه و سوءمدیریت و بیتجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند»
اگر هم مقصودتان از افراطیهایی که دم از صدور انقلاب میزدند، همان خط ۳ ایها و باند مهدی هاشمی معدوماند، خوب است از خود بپرسید، الان باقیماندههای آنها کجا هستند و آیا در پناه شما مأوی نگرفتهاند؟
۵- مواضع و دیدگاههای روزها و سالیان اخیر شما درباره ولایت فقیه نیز به مراتب تأملبرانگیز است. بنا بر نقل رسانهها شما در جلسه تاریخ ۷ اسفند ۸۷ هیئت امنای وقت دانشگاه آزاد، پیشنهاد یکی از اعضا را که گفته بود «در صورت فوت کلیه یا اکثریت اعضای مؤسس در یک زمان، ولیفقیه تصمیمگیری کند و این مسئله در اساسنامه گنجانده شود» را رد کرده و گفتهاید «ولیفقیه خوب است اما اشکالش این است که بعداً اگر نظام ما ولیفقیه نداشته باشد، اگر ما بخواهیم وقف ابدی باشد که نمیشود بگوییم ولیفقیه؛ ممکن است نظام ما ولیفقیه نداشته باشد... تعدادی علیالبدل داشته باشد که در صورت حادثه جایگزین شود.»
اینگونه اظهار نظر درست زمانی از سوی شما مطرح میشد که شما رئیس مجلس خبرگان رهبری بودید و این انتظار به حق از حضرتعالی وجود داشت که بیش از هر کس دیگری پاسدار نظام و الگوی حکومتی ولایت فقیه باشید. حال چطور ممکن است رئیس مجلس خبرگان برای «آلترناتیو ولایت فقیه» برنامهریزی کند؟!
۶- نگاه شما به مقوله «آلترناتیو نظام ولایی» تنها به همین سخن ختم نمیشود. در دهه فجر سال ۱۳۸۹ در گفتوگو با روزنامه جمهوری اسلامی و در توصیه به کسانی که ناراضی خطابشان کردید، گفتید: «من به این قشر ناراضی توصیهام این است که بیایید در صحنه. انقلاب مال آنها هم هست. همه بیایند. حتی آنهایی هم که در انقلاب نبودند، سهمی هم نداشتند بیایند. این کشور مال آنها هم هست. ما میخواهیم همه بیایند. ما الان آلترناتیوی برای وضع موجود نداریم. همین را باید حفظ بکنیم. با اصلاحات. با ترمیمهایی که لازم است انجام بدهیم. این طرف هم بعدها این را به رخ آنها نکشند که برای ما آمدند. همه به عنوان وظیفه ملی و انقلابی و اسلامی بیایند.»
چنین به نظر میرسد که شما خود را در قامت رهبر اپوزیسیون تلقی کرده و به هواداران این جریان توصیه میکنید فعلاً که گزینه دیگری بهجای نظام نداریم، باید کوتاه آمد! سبحان الله! چطور ممکن است رئیس مجمع تشخیص مصلحت یک نظام خود را گاه در قامت رئیس اپوزیسیون همان نظام تصور کند؟!
۷- موضوع دیگر مورد ادعای شما امکان تشکیل شورای رهبری است که در ۲۶ بهمن ۹۳ گفتهاید: «اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً میتوانند شورایی کنند. چون قانون شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند.»
این درحالی است که هم ما و هم شما میدانیم که قانون اساسی مخالف رهبری شورایی است و بنا بر نقل حضرت آیت الله امینی، امام نیز پسازآنکه نظر شورای بازنگری قانون اساسی مبنی بر حذف رهبری شورایی را شنیدند، بر آن صحه گذاردند؛ با این حال مواضع این روزهای اخیر شما و بازگوکردن مجدد تئوری شکست خورده و شورای رهبری و اصرار بر جا انداختن این تئوری خلاف قانون اساسی برای چیست؟!حال جای این پرسش از حضرتعالی است که در حالی که هیچ محمل قانونی بر ای رهبری شورایی نیست، طرح یکباره آن از سوی شما با چه هدفی انجام میپذیرد؟ ایا میتوان در اینگونه اظهارات نیت خیر پیدا کرد؟شما می دانید که افراد عادی هم چنین تلقی می کنند شما طرح مسئله شورائی را برای این مطرح می کنید که در آن شریک شوید و چرا حاضرید چنین اتهاماتی را برای خود بخرید.و باز می دانید همه نخبگان و حضرت امام(ره) رهبری شورائی را راهگشا نمی دانستند و با تجربه به دست آمده آن را از قانون اساسی حذف کردند.
۸- موضوع دیگری که نشان میدهد بهزعم جنابعالی مسیر انقلاب بعد از امام خمینی (ره) دچار تحریف شده و بر اساس اندیشههای بنیانگذار انقلاب حرکت نکرده است، اظهارنظر شما در ۱۰ آبان ۹۴ و در همایش بینالمللی "قرآن در سیره و اندیشه امام خمینی" است، آنجایی که مدعی میشوید «البته اگر این انقلاب را با اندیشه و دیدگاه امام خمینی (س) پیش میبردیم، قطعاً در حال حاضر وضعیت بهتری داشتیم، اما من مأیوس نیستم که با توجه به آگاهی که مردم پیدا کردند و تواناییهایی که بهطور روزافزون در کشور افزایش پیدا میکند، ما موج جدیدی از پیشرفت را که تا الآن نگذاشتند به آن دست بیابیم در آینده به نام اسلام و قرآن ایجاد کنیم».
حالآنکه باید از شما بپرسیم چه کسانی به دنبال فرستادن امام خمینی و اندیشههای امام خمینی به موزه تاریخ بودند و در حال حاضر آنها چه قرابت و ارتباطی با شما دارند تا جایی که این قرابت به حدی نزدیک میشود که "عبدالحسین هراتی¬فرد" فرد هتاک به امام خمینی (ره) و انقلاب، در چند قدمی هاشمی رفسنجانی در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر میشود و در جلسات خصوصی و عمومی شما شرکت میکند.
آیا با این وضعیت نمیتوانیم به تغییر ۱۸۰ درجهای هاشمی رفسنجانی اقرار کنیم و بگوییم دشمنان دیروز انقلاب، امام و فعلی مقام معظم رهبری، دوستان و حامیان امروز هاشمی رفسنجان
کد خبر: ۸۱۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۶
کهگیلویه و بویراحمد علیرغم داشتن مدیران خوش فکر در سطح ملی اما هم اکنون جایگاه مناسبی در توسعه پایدار ندارد و اینک انتخابات مجلس فرصت خوبی برای جبران بخشی از این کمبودهاست
کد خبر: ۸۱۵۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۵
حجت الاسلام سید علی محمد بزرگواری با انتشار بیانیه ای اعلام نمود بر عهد خود باقی مانده و بر خلاف شایعات موجود در هیچ حوز ای ثبت نام نکرده است
کد خبر: ۸۱۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۴
آوای رودکوف:فرماندار شهرستان کهگیلویه تعداد ثبت نام کنندگان انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه این شهرستان را 59 نفر برشمرد
کد خبر: ۸۱۴۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۴
فرزند محمدرضا عارف با حضور در ستاد انتخابات یزد، در حوزه انتخابیه یزد و اشکذر ثبتنام کرد.
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir، به نقل تسنیم
فرزند ارشد محمدرضا عارف صبح امروز به همراه مادر خود برای ثبتنام در حوزه انتخابیه یزد و اشکذر در ستاد انتخابات یزد حضور پیدا کرد.
امروز همچنین چهرههای دیگری از استان یزد در انتخابات شرکت کردند که از جمله این افراد میتوان به ثبت محمد دهستانی رئیس حزب اعتدال و توسعه استان یزد و عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه در این حوزه انتخابیه اشاره کرد.
کد خبر: ۸۱۳۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۴
از فرمانداری شهرستان بویراحمد خبر می رسد که امروز در روند نام نویسی از داوطلبان انتخابات مجلس خبرگان رهبري و مجلس شورای اسلامی شاهد حضور چهرههاي شاخص و سرشناسی بوده اند
کد خبر: ۸۱۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۲
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
رئیس سازمان مدیریت و برنامه ریزی گفت: در سال آینده 14هزار استخدام در آموزش و پروش، 17 هزار و 700 نفر در وزارت بهداشت و درمان با توجه به بیمارستان های ساخته شده و نیاز موجود انجام خواهد شد.
نوبخت با اشاره به استخدام 7هزار نفر درسال گذشته افزود: در برنامه ششم توسعه مقرر شده تا از این پس در ازای هر پنج نفر بازنشسته یک نفر استخدام شود که این موضوع در برنامه پنجم بر اساس هر سه نفر بازنشسته یک نفر استخدام بود.
کد خبر: ۸۱۰۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۰/۰۱