برچسب ها
اوای دنا:در نظام مديريتي نوين فاکتورهاي مهمي در موفقيت يک مجموعه دخيل است که از جمله اين فاکتورها وجود شخصي مدير و مدبر در راس مجموعه به عنوان گرداننده و هماهنگ کننده امور مي باشد. تعيين سياستهاي کلي شرکت، نظارت بر حسن اجراي قوانين و راهبري و هدايت افراد تحت امر از وظايف اصلي رئيس مي باشد. هرچقدر يک سيستم وسيع تر باشد به همان نسبت مسئوليتهاي مديران افزايش مي يابد.يک مدير با صلاحيت صرفه نظر از حجم مسئوليت و نوع مجموعه اي که بر آن رياست ميکند بايد داراي ويژگيها و خصوصيات زير باشد:1- داشتن تخصصفردي که بر مجموعه اي مديريت ميکند بايد داراي دو ويژگي باشد. اول اينکه بايد با علوم نوين مديريت آشنايي کافي داشته باشد و بطور مستمر خود را با جديد ترين روشهاي راهبردي و استراتژيک مديريت بروز کند. دوم بايد در زمينه فعاليت مجموعه تحت امرش تخصص داشته باشد و رشته تحصيليش مرتبط با آن باشد. مثلاً فردي که در زمينه شيمي تحصيل نموده نمي تواند مدير خوبي در يک شرکت توليد قطعات اتومبيل باشد. داشتن تجربه و سابقه کاري در زمينه مديريت و رشته تخصصي نيز بسيار حائز اهميت است.2- استفاده از نيروي انساني حرفه اي و متعهدوجود کارمنداني متخصص، با صلاحيت و شايسته که وجدان کاري داشته باشند و مسئوليتي که به آنها واگذار شده است را با جديت انجام دهند، ميتواند در موفقيت و پيشرفت يک مجموعه نقش بسزايي ايفا نمايد. يک مدير واقعي هميشه سعي مي کند افرادي را به خدمت بگيرد که در زمينه تخصصي خود از بهترينها باشند و دو فاکتور سخت کوشي و مسئوليت پذيري از ويژگيهاي آنها محسوب گردد. صرف اينکه کسي معتمد، دوست، آشنا يا فاميل است نبايد او را به سمتي حساس منصوب کرد. ميدان دادن به افراد جديد و کشف استعدادها و منحصر نکردن فرصتها و پستهاي شغلي براي برخي افراد خاص نيز از وظايف مهم مديران فهيم است.3- گريز از خودکامگي و روي آوردن به مشورت گراييعدم استقبال از نظرات کارمندان ديگر، بي توجهي به پيشنهادات، ديکته کردن مطلق دستورات، اصرار بر اجراي بي چون و چراي قوانيني که صحيح به نظر نمي رسند و مورد انتقاد اکثريت است، باعث عدم اعتماد کارمندان و سستي در انجام امور شده و اعتبار يک مدير را پايين خواهد آورد. در علوم مدرن مديريتي اصل مشورت و بهره گيري از نظرات ديگران به عنوان مهمترين فاکتور موفقيت بشمار مي رود. برخي مديران تصور ميکنند "عقل کل" هستند و اين باعث نارضايتي هاي گسترده در بين کارمندان ميگردد.4- حذف فرهنگ تملق و چاپلوسييک مدير واقعي هيچ گاه به کارمندان اجازه ايجاد و گسترش فرهنگ چاپلوسي، تملق و "بله قربان گويي" در مورد خود را نمي دهد چون مي داند اين کار فقط به منظور حفظ و يا ارتقاي سمت و مسائل مادي است، نه احترام واقعي، و بيشتر به "تظاهر مصلحتي" شباهت دارد. تفهيم اينکه ارتقاي شغلي و مالي تنها در صورت انجام صحيح مسئوليتها و تلاش و کوشش بيشتر تحقق خواهد يافت و نه چاپلوسي، وظيفه مدير ميباشد. مديران قوي اصولاً نيازي به شنيدن چاپلوسي کارمندان خود ندارند مگر اينکه از برخي اختلالات روان پريشي مانند خود بزرگ بيني رنج ببرند.5- رعايت مساوات، عدالت و تکريم کارمندانعدم تبعيض اخلاقي بين کارمندان، احترام گذاردن به آنها، تشويق، خودداري از هر نوع توهين و تحقير، از جمله مشخصات مديران موفق است. هيچ گاه نبايد در ملاء عام فردي را مورد توبيخ قرار داد و به سرعت و بدون در نظر گرفتن واقعيات و تحقيقات کافي حکمي برايش صادر کرد. مسئوليت خواهي بايد بطور عمومي باشد و چشم پوشي تبعيض آميز از کوتاهي برخي کارمندان و ناديده گرفتن قصور آنها، دادن امتيازات بي دليل و سخت گيري بيش از حد در مورد برخي ديگر انگيزه کار را در اشخاص کاهش خواهد داد. از توهين به عقل و شعور کارمندان و اينکه آنها به ديد افرادي بدون درايت و درک درنظر گرفته شوند بايد جداً خوددراي شود.6- پذيرفتن مسئوليت اشتباهاتکسي که هيچ گاه قبول نميکند که اشتباه کرده است و هميشه سعي دارد اشتباهات و پي آمدهاي اين اشتباهات را بر گردن ديگران بيندازد هرگز نمي تواند در عرصه مديريت به کاميابي دست يابد. مهترين وظيفه يک مدير پذيرفتن خطاهايي است که يا مستقيماً توسط او انجام شده و يا توسط مجموعه تحت امرش. مديران با صلاحيت بجاي طفره رفتن و بهانه آوردن و توجيه کردنهاي بي ارزش هميشه از اشتباهاتشان درس ميگيردند و از آنها به عنوان "تجربيات ارزشمند" ياد مي کنند. اعتراف به اشتباه و عذر خواهي در ملاء عام از خصوصيات مديران باشهامت مي باشد.7- صداقت در گفتار، تحقق وعده ها"هدف هيچ گاه وسيله را توجيه نمي کند؛" جمله اي ساده اما بسيار پر اهميت در علم مديريت. فردي که صرفاً براي رسيدن به اهداف خود اقدام به دادن وعده هاي غير قابل تحقق نموده ( افزايش حقوق، ارتقاي شغلي، بيمه نمودن کارمندان ... ) و از دروغ گفتن هيچ ابايي ندارد ممکن است در کوتاه مدت به موفقيتهايي برسد ولي قطعاً در دراز مدت پس از مشخص شدن پوشالي بودن وعده ها، کارمندان اعتماد خود را به کلي از دست داده و ديگر ارزشي براي صحبتهايش قائل نخواهند بود. دادن وعده هاي منطقي ولو اندک و قابل انجام، بسيار موثرتر است از وعده هاي پر آب و رنگ اما فريبکارانه. شفاف سازي نيز يکي از عوامل مهم در ايجاد اعتماد است بدين معني که مدير نه مشکلات را کوچک نمايي کند و نه دستاوردها را بزرگ نمايي. بهترين سياست همواره صداقت است.8- انتقاد پذيريوقتي کارمندان يک اداره آنقدر با مدير خود احساس راحتي کنند که بتوانند براحتي و بدون ترس، هرگونه انتقاد منطقي از نحوه عملکرد وي را ابراز نمايند، رابطه اي بسيار محکم و ارزنده بين آنها بوجود خواهد آمد چرا که کارمندان احساس ميکنند که انتقاداتشان "شنيده" ميشود و داراي اهميت است و مديرشان از اين انتقادات در جهت رفع نواقص و کاستي ها استقبال ميکند. در بحث مديريت نوين شنيدن انتقادات و نظرات کارمندان و افراد مرتبط با مجموعه به عنوان يک اصل استراتژيک براي پيشرفت مطرح است. محفوظ دانستن حق اعتراض قانونمند و منطقي کارمندان نيز از ويژگيهاي يک مدير با تدبير است.9- ارتباط با دنياي خارجمديران موفق معمولاً داراي روابط عمومي قوي و قدرت برقراري ارتباط با شرکتهاي ديگر و مشتريان و افراد خارج از مجموعه هستند. شايد بارها شنيده باشيد که عصر امروز، عصر ارتباطات و انتقال اطلاعات است. يک نظام مديريت هرچقدر توانايي بالاتري در برقراري ارتباط با دنياي خارج از مجموعه خود داشته باشد، از اعتبار و رتبه بالاتري برخوردار خواهد بود. به هرحال ممکن است برخي از شرکتها و افراد در خلاف سياست ها و رويکردها باشند و يا حتي به عنوان شرکت رقيب بشمار آيند اما اين دليل بر نداشتن ارتباط و تعامل نمي تواند باشد. يک مدير متبحر بايد به خاطر داشته باشد که "داشتن ارتباط با فردي حقيقي يا حقوقي لزوماً به معناي پذيرفتن ديدگاه هاي او نيست."10-  مديريت اصولي تنش و بحراناختلاف، تنش، درگيري بين کارمندان، وضعيت هاي اضطراري، شرايط مالي ناپايدار و بحران ممکن است در هر اداره و شرکتي بوجود آيد. اين وظيفه مدير است که با درايت، عدالت و ميانجي گري بدور از هرگونه برخورد غير منطقي و اجحاف در حق کارمندان مسئله را حل و فصل کند و آرامش را به فضاي شرکت برگرداند.11-  عدم اصرار به حفظ پست و مقاممديراني که هدف آنها فقط پيشرفت همه جانبه شرکت است و به چيزي جز موفقيت مجموعه تحت امرشان نمي انديشند و نسبت به رفع مشکلات تعصب دارند و مشکلات پيش آمده براي کارمندان و مشتريان را مشکلات خود مي بينند، زماني که احساس کنند ناکامي هاي بسياري بوجود آمده و ديگر توانايي اداره و گرداندن شرکت را ندارند، هرگز به حفظ سمت خود اصرار نمي ورزند بلکه براحتي و بدون تنش و بصورت داوطلبانه استعفاء داده و مسئوليت را به نفري مي سپارند که صلاحيت بيشتري داشته باشد. اين موضوع بخصوص در سطوح مديريتي شرکتهاي کلان نمود واضح تري پيدا ميکند. مديراني که از روي دلسوزي و معيارهاي اخلاقي مقام خود را واگذار ميکنند ارزش بسيار والايي نزد ديگران پيدا خواهند کرد.12- برنامه ريزي منطقي براي تحقق اهداف کوتاه مدت و بلند مدتطبيعي است که هر شرکتي بايد داراي برنامه و اهداف باشد. اولاً اين اهداف بايد در سمت و سوي پيشرفت کلي شرکت باشند و تا حد امکان منافع کارمندان و مشتريان را تامين کنند، ثانياً لازم است برنامه ريزي براي رسيدن به اين اهداف واقع گرايانه و منطقي باشد. مديران با تجربه، هم در زمينه هدف گذاري و هم در زمينه برنامه ريزي براي محقق کردن آن اهداف بسيار حرفه اي عمل ميکنند. آنها ميدانند که رسيدن به هر هدفي ساز و کار خاص خودش را مي طلبد و نمي توان بدون در نظر گرفتن زمان و با راه حل هاي بي پايه و اساس و عجولانه و گاه با پاک کردن صورت مسئله به اهداف والا دست پيدا کرد. برنامه ريزي ها و روشهاي اجرايي نادرست معمولا نتايج معکوس به دنبال خواهند داشت.13-  پرهيز از حاشيه سازيبرخي مديران براي سرپوش گذاشتن بر ناکامي ها و منحرف کردن اذهان کارمندان و مشتريان از آنچه که واقعاً در حال اتفاق افتادن است، اقدام به ايجاد برخي حاشيه سازي ها ميکنند تا به اين صورت ميزان افت و ضرر مالي شرکت را پنهان نگاه دارند. داشتن صداقت و بيان شجاعانه شکست ها و عزم راسخ براي حل مشکلات و جبران ضرر بدون ايجاد حاشيه و طرح نکردن مسائلي که هيچ ربطي به شرکت ندارد، از خصوصيات يک مدير حرفه اي است.14-  ظاهر، اخلاق و رفتار مناسباز آنجايي که نقش يک مدير در الگو پذيري کارمندان بسيار حائز اهميت مي باشد، داشتن ظاهري آراسته و مرتب، لباسي در شان مديريت، دقت در گفتار، رعايت اصول اخلاقي و ادب و رفتار پسنديده، اجتناب ناپذير است. يک مدير واقعي هميشه با رفتار خوب خود به کارمندان مي آموزد که چگونه با همديگر و با مشتريان برخورد کنند.مردمان/
کد خبر: ۸۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۲۸

اوای دنا-علیرضا سعیدآبادی:از هنگامي كه دولت هاي امروزي شكل گرفته اند اين سوال همواره مطرح بوده كه ملت ها چه سهمي در سياست كشورها  دارند؟در دنیای معاصر، هر دولتي حتي دولت هاي اقتدارگرا نیز سعي مي كنند سياست هاي خود را به نام ملت ها معرفي و پيگيري كنند و به تمامي رفتارهای خود چهره مردمي بدهند ولی اين در اصل موضوع فرق زيادي ايجاد نمي كند.تفاوت بين  نظام هاي مردم سالار و نظام هاي اقتدارگرا بسیار عمیق و بنيادي است. جهان سوم از تجارب مدني در كشورهاي توسعه يافته بيشتر از اصل دمكراسي اكثريت آن هم از راه همه پرسی عمومی پیروی می کند.در حالی که حوزه سیاست مجموعه ای از متغیرهای بهم پیوسته است که ملت ها را امروزه از یکدیگر متمایز می سازد. قانون اساسی،ساز و کارهای رای گیری،آیین های دادرسی،پارلمان،مطبوعات آزاد،احزاب و تشكل هاي سياسي،افکار عمومی،نخبگان فكري و دانشگاهي پرسشگر،جامعه مدنی،گروه هاي  فرهنگي و اجتماعي،حقوق قومیت ها و اقليت ها،جامعه مدنی،نهادهاي ويژه نظارتي و شهروندانی مسئول و وفادار در هر جامعه و کارکرد و ميزان اثرگذاري هر كدام در رابطه بين حكومت كنندگان و حكومت شوندگان از اهميت فوق العاده اي برخوردار هستند. اين ها هر اندازه در جامعه اثرگذارتر و نهادینه شده تر باشند راه هاي رسوب قدرت و خودكامگي تنگ تر خواهند شد.شاید در اظهارنظرهاي سياسيون عبارت هايي از اين دست را زياد شنيده باشيد «مردم آمريكا با ایران مشكلي ندارند مقصر اصلي دولتمردان آمريكایی هستند»،« وجود دولت فراگیر در عراق به نفع مردم و و ملت های منطقه است»،يا جملاتي مانند«دولت افغانستان نماينده تمامي اقوام افغاني است»،«مردم مسلمان چچن در برابر روسيه از حق تعيين سرنوشت برخوردار بوده اند؟»،و یا این که«غربی ها به حقوق ملت فلسطین احترام نمی گذارند.»تفاوت واژگان دولت،ملت و مردم در این عبارت ها چیست؟از عهدنامه وستفالي در اروپا،دولت-ملت هاي امروزي برپايه  چهار مؤلفه سرزمين،مردم،حكومت و حاكميت شکل گرفته و سه دوره  را هم پشت سرگذارده اند.اول؛دوره كلاسيك كه در آن شكل ابتدايي و سنتي بر تمامي پديده ها و روابط  سياسي حاكم بوده است.دوم؛دوره مدرن و مدرنيته كه با عقلانيت سياسي،نهادينه شدن حوزه سياست و رشد نهادهاي مدني همراه شده است. در اين دوره است که حكومت ها به تدريج ياد مي گيرند و سعي مي كنند به خواست مردم احترام بگذارند و خود را نماينده ملت ها معرفي كنند.سوم؛دوره فرامدرن كه با محدود شدن دولت ها و نقش روزافزون افكار عمومي در سرنوشت جامعه و غلبه راهبردهاي ارتباطي بر سياست هاي محافظه كارانه سبب شده زندگي انسان ها در يك دنياي شيشه اي و شفاف قرار گيرد. زمانه ما،عصر غلبه اطلاعات و ارتباطات بر تمامی شئون زندگی فردی و اجتماعی بشر است.در این شرایط،جامعه هراندازه از ظرفيت ها و قابليت هاي بيشتري برخوردار باشد مي تواند بر سرنوشت و آينده سياسي،اقتصادي و فرهنگي خود تاثير بيشتري بگذارد.نارضايتي مردم آمريكا از عملكرد اقتصادي دولت اوباما باعث شد تا جمهوري خواهان با پيروزي در انتخابات ميان دوره اي بخشي از قدرت دمكرات ها را بدست آورند و به انتخابات رياست جمهوري آينده اميدوارانه تر نگاه كنند.دولت اقتدارگراي چين مدل دیگر در روابط بین الملل و نمونه شرقي توسعه و توسعه يافتگي در جهان معاصر به شمار می رود. مردم در چين به دولتمردان خود اعتماد كامل دارند و با انضباط و انسجام اجتماعي بسيار بالا از سياست رهبران جامعه پيروي مي كنند و آن را در فعالیت های روزمره به اجرا در می آورند.اصولاً،کیفیت و انگيزه نیروی انسانی يكي از مهم ترين دلايل توسعه در كشورهاي شرق آسيا است و حتی بسيار مهم تر از رشد غول آسای سرمايه گذاري خارجي در این کشورها محسوب می شود.ملت ها بواسطه هويت ملي و میزان افتخارات و ناکامی های خود در ادوار گذشته دارای شناسنامه ای هستند و هویت برجسته یا ناپیدایی دارند و چه بسيارند ملت هايي كه در سراشيبي سقوط قرار گرفته و دچار زوال و نیستی شده و امروزه فقط آثارشان در تاريخ قابل مشاهده است.هویت ملی شناسنامه هر ملتی است.هندی ها به تصوف و تقدیرگرایی معروف اند،آلمانی ها به سخت کوشی شهره هستند،انگلیسی ها مردمانی منظم اند،روس ها دارای ناسیونالیسم قوی هستند،ژاپنی ها ملتی بهره ورند،فرانسوی ها ملیت و ادبیات برجسته ای دارند،چینی ها انضباط اجتماعی بالایی دارند،مصری ها مردمی با تمدن غنی و چندهزار ساله اند،ایتالیایی ها دارای فرهنگ کهن و باشکوهی هستند و ایرانی ها نیز یکی از غنی ترین تمدن های بشری را دارند. ملتی به نام ایران که تمدن ساز است و زمانی نیمی از جهان را رهبری می کرد در تکامل فرایند دولت-ملت سازی ده ها سال زودتر از سایر ملت ها نهضت مشروطه خواهی را پدید آورد و چهار دهه قبل با انقلاب اسلامی آن را به نتیجه رساند و نظام بین الملل و روابط حاکم بر جهان را به شدت تحت تاثیر خود قرار داد.الگوی توسعه اسلامی ایرانی سهم بسیار ارزنده ای در پیشرفت فرهنگ جهانی و علوم بشری داشته و نمی تواند و نباید ویژگی های ذاتی و تاریخ ساز خود را به فراموشی بسپارد بویژه در شرایط نوین نظام بین الملل که بیداری ملت ها مرهون انقلاب اسلامی ملت ما در سال 57 و مقاومت جانانه در 8 سال دفاع مقدس است.جهش ملت ایران بعد از هر دوره رکود فرهنگی بسیار تحول آفرین است.پارادوکس فرهنگ اقتصاد نفتی و فرهنگ تمدن ساز ملت ما در دولت های یازدهم و دوازدهم به نفع فرهنگ اسلامی ایرانی باید حل شود.عافیت طلبی برآمده از فرهنگ نفتی و دولتی که بیشتر ناشی از ده ها سال برنامه ریزی های متفاوت پنج ساله توسعه،بودجه بندی های سالانه نفتی و نوسانات شدید اقتصادی کشورمان در عرصه های بین المللی بوده است در برابر تحول آفرینی ملت ما دارای ریشه نیست و موقتی و گذرا بوده و با عزم و اراده ملی به پایان این راه خواهد رسید.به نظر من لازمه عبور از مدل دولت رانتی و رهایی از اتکای مطلق و وابستگی کامل بودجه کشور به درآمد حاصل از فروش مواد خام و ثروت های خدادادی،استفاده درست و همه جانبه از ظرفیت های فرهنگ تمدن ساز اسلامی ایرانی با تمامی اجزای هویت ساز آن و در افق برنامه ريزي هاي میان مدت و بلندمدت و به تعبیر من افق"ایران1900"است.این دولت ها هستند که از شناسنامه ملت ها استفاده می کنند و باید این کار را هم به درستی انجام دهند.نادیده انگاری عناصر هویت ساز و شناسنامه ملی یک کشور و عدم توجه برنامه ريزان به آن آثار جبران ناپذیری در آينده ببار خواهد آورد و متاسفانه در گذشته بسیاری از ملت های جهان سومی کم یا زیاد قربانی سیاست ها شده اند.گرچه پس از قرن ها رقابت سنتی،پاردایم آرمان گرایی در روابط بین الملل و ایجاد روابط بین ملت ها در مواجهه با پارادیم واقع گرایی و روابط بین دولت ها امروزه با بیداری ملت ها بر علیه نظام سلطه بنظر می رسد وارد عرصه هماوردی جدیدی شده است.من در این شرایط پیچیده و با هدف هم گرایی کامل دولت و ملت و با شعار دولت یازدهم:ایران؛سرزمین ثبات براي پذيرش مسووليت دولت آينده خود را به ملت پيشنهاد کرده ام و درصورت تفسير موسع شوراي محترم نگهبان قانون اساسي درباره رجل سياسي و خود مصمم تر از تمامي كانديداها در زمان ثبت نام وارد اين عرصه خواهم شد.من معتقدم برای شناخت گروه ها و نامزدهای دولت یازدهم،نظام سياسي و قانون اساسي و منافع ملي بهترین شاخص های ممکن هستند.اول،نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران كه در مباني با ويژگي هاي يك نظام مترقی ولايي و دربرابر ساير نظام هاي رايج سياسي مبتني بر روح مردم سالاري ديني و اصل تفكيك قوا و نزديكي به الگوي نظام هاي رياستي است و دوم،قانون اساسي با محتواي روشن و استنادات محكم و سوم منافع ملي كه ستاره راهنماي اقدامات هر كشوري در عرصه هاي بين المللي است كه هر سه شاخص هاي مناسبي براي فعالان سياسي هستند كه ايشان مي توانند از آنها پيروي كنند و راه را از بيراهه تشخيص دهند و مردم بوسیله آنها می توانند ایشان را بشناسند و كانديداهاي رياست جمهوري آينده بويژه من دقيقاً از اين مدل و جزييات آن که در مناظره ها ارایه خواهم کرد مي توانیم براي جلب آگاهانه نظر مردم استفاده كنیم.آري،روي سخن من براساس رهنمود مقام معظم رهبری و با یک رویکرد اصول گرایی اصلاح طلبانه مستقل ها هستند و مي خواهم به تقاضاهاي باقي مانده از سال ها رقابت سنتي اصول گراها و اصلاح طلب ها پاسخ دهم.به عقيده من،هركسي كه مستقل از كانون هاي قدرت و ثروت بتواند با ايده ها و افكار ارزنده تر و برنامه ريزي هاي مناسب تر از ظرفيت هاي موجود جامعه در تمامي اقشار و زيبايي ها و وجوه خاص و مشترك اصول گرايي و اصلاح طلبي در كشورمان استفاده كند با اقبال بيشتري مواجه خواهد شد.اصول گرايي و اصلاح طلبي با ورود جريان سوم كه مستقل و توازن دهنده است پويا و كارآمدتر خواهد شد.من به سهم خود در انتخابات رياست جمهوري يازدهم مي خواهم اين مدل را با شعار:"دستان خالي اما توانمند و قلبي لبريز از نيروهاي دروني و انرژي هاي معنوي و ذهني سرشار از افكار و برنامه ها و آرزوهاي بزرگ براي مردم ايران اسلامي كه قطع به يقين همگي نيز دست يافتني هستند."به شهروندان ايراني ارايه دهم.در مدل من و شعار آن،مردم و بويژه جوانان با انگيزه تر به آينده مي نگرند چون مي بينند كه فردي بدون برخورداري از امتياز و موقعيت هاي بالاي سياسي آمده و مي خواهد در سرنوشت كشورش نقش راهبردي و پيچيده ايفا كند. من معتقدم در خلا موجود احزاب دائمي،فراگير،حرفه اي و كارآمد رسانه ها نقش پيشتازي فعالان سياسي را در صحنه هاي كلان جامعه بعهده دارند و نقش مکمل احزاب را می توانند به خوبي ایفا كنند.هرچند طبق تقسيم بندي هاي رايج،مطبوعات ركن چهارم و احزاب ركن دوم دمكراسي اند اما اين تقدم و تاخر هميشگي نيست و شايد از اين رهگذر،يك الگوي بومي در كشور ما شكل گرفته باشد.رسانه ها با توجه به سطح تماس وسيع با نيروهاي فكري جامعه از عمق تحليلي بيشتري نسبت به گروه هاي سياسي در حال حاضر برخوردارند. رسانه هاي عمده  اعم از خبرگزاري ها،مطبوعات،سايت ها و شبكه هاي خبري مي توانند الگوسازي ها و شخصيت سازي هاي درخوري براي جامعه داشته باشند و از شخصيت زدگي دوري كنند و در سايه بازی های سياسي قرار نگيرند تا بتوانند شخصيت هاي جديد و ايده هاي بزرگ را به جامعه معرفي كنند.من معتقدم ايده ها و آثاري كه در ذهن شهروندان خلق مي شوند بايد در نشريات،خبرگزاري ها،سايت ها و شبكه هاي خبري پرورش يافته و افكار عمومي از طريق آنها ايده هاي ناب و شخصيت هاي جديد را بشناسند. رييس جمهور آينده ما خالق آثار و ايده هاي بزرگ براي ملت است و اين يكي از شاخص هاي كليدي همپاي شاخص وفاداري صددرصد به نظام سياسي،مردم،حكومت،اصول و ارزش هاي ملي است.افكار و ايده هاي ارزنده و اراده هاي بزرگ شهروندان بايد به كمك ابزار رسانه همانند ساير آثار در حوزه هاي تئاتر،سينما،هنرهاي تجسمي و عرصه هاي فرهنگي و اجتماعي آشكارا و تمام قد روي صحنه بروند و در معرض ديد عموم قرار بگيرند و حتي گستره هاي ملي را مي توانند درنوردند و براي ساير جوامع الگوساز باشند.اگر بيصدا بمانند خداي ناكرده تاييدي بر بي صدايي رسانه در كشور است و اين مناسب حال جامعه اسلامي ما با 75 ميليون شهروند و سرمايه انساني و روياها و آرزوهاي بزرگ ملي ايشان نيست.شايان ذكر است كه وي به عنوان كانديداي مردم تهران و چهره رسانه اي آشنا در سال هاي اخير و مدير مسئول سه نشريه در سال هاي گذشته در گفت و گوهاي خود با تعدادي از شهروندان در روزهاي تبليغات انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي،هدف خود را با پشتوانه سال ها تجربه حرفه اي در حوزه هاي رسانه و ارايه ده ها اثر و ايده و انتشار آنها در روزنامه ها و سايت هاي مرجع كشور در سال هاي اخير و صنعت و مسائل موجود در روابط كارفرمايي-كارگري،روابط بين الملل با گرايش استراتژي جمهوري اسلامي ايران،آموزش و پرورش و رويكرد آموزش هاي نوين در نظام آموزشي كشور و فرهنگ و ارشاد اسلامي با فعاليت چندساله در بخش هاي روابط عمومي و آموزشي اين وزارتخانه در سطوح كارشناسي و مديريتي و ستادي و پس از رسيدن به اين جامعيت فكري،كانديداتوري مردم تهران در انتخابات اخير مجلس شوراي اسلامي و درصورت اقبال مردم و عنايت ويژه شوراي محترم نگهبان قانون اساسي در تفسير رجل سياسي و خود،انتخابات رياست جمهوري يازدهم بيان كرده است.ضمناً سخنان و افكارش در پنج شش  ماه  اخير تحت عناوين"وانتخاباتي كه گذشت؟"،"برنده و بازنده سوال از رييس جمهور كيست؟"،"فرهنگ سياسي ايرانيان و مسئله شناخت"،"فرهنگ برندسازي در ايران"،"انتخابات سال 88 شبيه 76 نبود!"،"مطبوعات،رسانه هاي مجازي و حوزه سياست در ايران"،"اول اصول گرايي،بعد اصلاحات؟"،"هر كه با ما نيست،برماست!"،"بيداري اسلامي و آينده ايراني"،"مدل شهردار-رييس جمهور هميشگي نيست!"،"چشم انداز يازدهم:ايران؛سرزمين ثبات"،" درك تحول مفهوم استراتژي پس از انقلاب اسلامي براي شناخت كانديداهاي رياست جمهوري يازدهم اهميت راهبردي دارد" ،"مرجعيت ديني الگوي ما سياستمداران ايراني"،"سوال از نامزدهاي احتمالي رياست جمهوري آينده:نگاه دولت يازدهم به مسئله الگوي ثابت توسعه در كشور چيست؟"،"مجلس در راس امور است نه قوا!"،"معماي دوراهي و حوزه سياست در ايران"،"بهترين نمايندگان ملت"،"برد و باخت نامزدها و راز بقاي سياسي"،"رسانه ها و سياستمداران خوب و بد"و"دولت یازدهم و روش شناسی مهندسی فرهنگی"علاوه بر ده ها ايده و اثر منتشر شده در سال هاي 80 در روزنامه ها،خبرگزاري ها و سايت هاي مرجع كشور قابل مطالعه است.
کد خبر: ۸۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۲۴

اوای دنا: حجت‌الاسلام عباس عبدالملکی ظهر امروز در خطبه‌های این هفته نماز جمعه لنده با تبریک اعیاد شعبانیه و دعوت همگان به تقوای الهی اظهار داشت: رشد و پیشرفت و رفاه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ... در گرو رعایت تقوای الهی است.وی با اشاره به نابسامانی‌های اقتصادی در غرب افزود: ریشه تمام مشکلات بشر در پیروی از هوای نفس و دوری از تقوای الهی است.خطیب جمعه لنده گفت: تنها راه برون رفت از این معضلات و مشکلات روی آوردن به درگاه حق تعالی و پرهیزگاری است که باید به آن عمل شود.‌حجت‌الاسلام عبدالملکی در ادامه با اشاره به فلسفه حیا و پاکدامنی تصریح کرد: حیا به معنی شرم داشتن و دوری گزیدن از کارهای زشت و ناپسند بوده که انسان را از گناه و فساد و تباهی دور نگاه می‌دارد.وی افزود: امیرالمؤمنین (ع) عاقل‌ترین مردم را با حیاترین آنها می‌دانست و زکات زیبایی مردم و زن را در حفظ حجاب و حیا بیان داشته‌اند.امام جمعه لنده با اشاره به گسترده شدن اختلاط زن و مرد در دستگاه‌های اداری افزود: اختلاط زن و مرد در دستگاه‌ها موجب عادی شدن روابط نامحرمان شده و این کار سبب کنار رفتن پرده‌های حجاب و حیا می‌شود.عبدالملکی وحدت و یکدلی را لازمه رسیدن به جامعه متعادل خواند و گفت: با وحدت و دوری از تفرقه می‌توان زمینه‌های پیشرفت و ترقی را در جامعه مهیا کرد.وی در ادامه به آغاز هفته بهداشت و نکوداشت مساجد اشاره کرد و گفت: رسیدگی به مساجد و تمیز نگه داشتن آنها زمینه جذب جوانان و مردم را به مساجد آماده می‌کند.رئیس شورای فرهنگ عمومی لنده افزود: ما در این هفته که به ماه رمضان نزدیک می‌شویم باید در و دیوار مساجد را شست‌وشو کرده و آن را آماده حضور جوانان در این ماه پرخیر و برکت در مساجد کنیم.عبدالملکی در ادامه به تذکرات گذشته در ارتباط با جاده ارتباطی لنده اشاره کرد و گفت: اداره راه و شهرسازی استان دستور بهسازی راه ارتباطی لنده به دهدشت را صادر کرده و هم اینک در حال رسیدگی، تعمیر و بهسازی آن هستند.وی در ادامه مسئله کیفیت نان را یادآور شد و گفت: هرچه سریع‌تر باید رسیدگی به این موضوع در اولویت کاری مسئولان قرار گیرد تا موجبات نارضایتی مردم را از بین ببرد.امام جمعه لنده به گرانی در بازار اشاره کرد و افزود: گرانی از معدود مشکلات و معضلات بازار بوده که قدرت خرید مردم را در بازار کاهش داده و موجبات ورشکستگی اصحاب سرمایه‌ را مهیا می‌کند.وی رسیدگی به این موضوع را از اهم امور خواند و خواستار رسیدگی سریع‌تر شد و گفت: با پیگیری‌های انجام شده در هفته آینده طرح نظارت بر بازار در لنده با حضور کارشناسان اجرایی شده و با متخلفان برخورد می‌شود.عبدالملکی در ادامه به طرح تکریم ارباب رجوع در ادارات اشاره کرد و افزود: گاه عده‌ای با یکبار مراجعه به ادارات با پاسخ‌هایی روبه‌رو می‌شوند که مطابق میل آنها نیست و این موضوع را کم‌کاری و عدم تکریم ارباب رجوع می‌دانند ولی با بررسی‌هایی که انجام گرفته مشخص شده که این پاسخی قانونی از سوی مسئولان است که مطابق ضوابط و شرایط به آنها داده می‌شود.وی تصریح کرد: مسئولان در زمان مراجعه ارباب رجوع به درستی آنها را راهنمایی کنند تا سوءتفاهم پیش نیاید و مردم به واسطه آن از نظام خرده نگیرند.خطیب جمعه لنده در ادامه به اجرای طرح رزمایش سه‌گانه موشکی در آب‌های خلیج فارس اشاره کرد و گفت: نیروی هوا فضای سپاه با اجرای این رزمایش پاسخ کشور به کسانی که قصد شرارت در مرزهای ایران را دارند، داد و به آنها فهماند که آغازکنندگان جنگ خاتمه‌دهندگان آن نخواهند بود. خبر/سیدفخرالدین علیزاده
کد خبر: ۸۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۱۶

اوای دنا:فرمانده انتظامي شهرستان گچساران از دستگيري جوان 28 ساله‌اي که در اقدامي جنون‌آميز در دو روز گذشته، سه عضو خانواده خود را به قتل رسانده بود، خبرداد.سرهنگ قدرت ‌الله بيعت‌اصل در تشريح جزئيات اين خبر گفت: مرد جوان 28 ساله‌اي، در اقدامي جنون آميز، مادر و دو خواهر خود را به درون اتاقي حبس، و با ريختن بنزين به رويشان به طرز فجيعي آنان را به قتل رساند.وي افزود: يازدهم تيرماه سال‌جاري خبري مبني بر آتش‌سوزي منزلي در يکي از مناطق شهر گچساران، به پليس 110 گزارش شد که ماموران به محل حادثه اعزام و در بررسي آنان مشخص شد، جوان 28 ساله اين خانواده در پي اختلافات خانوادگي، در اقدامي هولناک مادر 55 ساله به‌همراه دو خواهر 18 و 19 ساله خود را به درون اتاقي حبس و با ريختن بنزين به رويشان، آنان را در آتش خشم خود سوزاند.بيعت‌اصل ادامه داد: پس از چند ساعت، متهم به قتل 28 ساله متاهل که داراي تحصيلات ديپلم است، دستگير و به صراحت به قتل مادر و دو خواهر خود اعتراف کرد.رييس پليس شهرستان گچساران با اظهار تاسف از وقوع اين جنايت خانوادگي گفت: متهم به قتل با قرار قانوني مناسب روانه زندان شد.ایسنا/
کد خبر: ۸۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۱۳

اوای دنا: آزاده و جانباز 65 درصد، قدرت ‌الله دادگری در شهر لنده به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیش از ظهر امروز آزاده و جانباز هشت سال دفاع مقدس، قدرت ‌الله دادگری جانباز 65 درصد در سن 53 سالگی به دلیل شدت جراحات به خیل عظیم شهدا نائل آمد.شهید قدرت الله دادگری در سال 1337 در روستای ایدنک از توابع بخش لنده چشم به جهان گشود و دوران کودکی را در این روستا و دوران تحصیل ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان را در شهر لنده گذراند، سپس با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه حق علیه باطل شتافت.وی در سال 1361 در عملیات رمضان در منطقه عین خوش بعد از ساعت‌ها استقامت مجروح و شیمیایی و سپس به دست مزدوران عراقی اسیر و به اسارت برده شد.شهید دادگری بعد از 4 ماه مفقود الاثری سرانجام با اعلام صلیب سرخ به عنوان اسیر معرفی شد و پس از 3 سال تحمل اسارت سرانجام در شهریور 1364 به آغوش خانواده‌اش برگشت و به کسوت معلمی در آموزش و پرورش لنده پرداخت.این شهید والا مقام سرانجام بعد از 30 سال تحمل رنج و شدت محرومیت با 65 درصد جانبازی سحرگاه امروز به درجه رفیع شهدا نائل و به خیل یاران خود پیوست.پیکر مطهر این شهید والامقام عصر امروز از دهدشت به سمت لنده تشییع و در گلزار شهدا این شهر به خاک سپرده شد. خبر/سید فخرالدین علیزاده
کد خبر: ۸۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۱۰

اوای دنا:مديران نالايق انسانهاي مشکلمداري هستند که احساس کهتري وخودکم بيني درآنها ريشه در بحرانهاي دوران رشد دارد وچون رشد همه جانبه واستانداردي نداشته اند درنتيجه هرهري مذهب هم گشته اند يعني کمبودهاي خودرا با پوششهاي مذهبي وظاهري متدين نقاب مي زنند وچون عقده هاي سرکوفته اي داشته اند تمايل افراطي به لجبازي وسماجت مرضي دارند ودرواقع دزدان نقابداري هستند که درپوشش هاي مختلف به حقوق مردم تعدي مي نمايند. مديران نالايق محصول باندگرايي سيستمي ناکارامد مي باشند که تنها ملاک براي آنها جلب توجه ازطريق قدرت نمايي مي باشد وبه عبارتي ديگر مديران نالايق برآيند تفکرات ورفتارهاي بيماري مي باشند که براي ارضاء روح بيمار خود ديگر آزاري مي نمايند.مديران نالايق خدايي را نمي شناسند وخداي آنها مقام وميز وپست آنهاست وچون خدا را بنده نيستند مستعد همه جور فساد اخلاقي واقتصادي واجتماعي وسياسي مي باشندوامام حسين (ع) مي فرمايند: "بترس ازکسي که ازخدا نترسد".مديران نالايق با ظاهري ارزشي ارزشها را خراب مي کنند چراکه روح بيمار آنها به همه مقدسات به شکل ابزار توجه دارد واگر زمان وشرايط به اينها اجازه دهد ادعاي ملاقات با معصوم عليهم السلام هم مي نمايند تنها بدين علت که بيمارهستند ودر عالم توهم وهذيان به سر مي برند.مديران نالايق يا ازلقمه حرام رويش يافته اند ويااينکه لقمه هاي حلال ارثي وباد آورده را بخاطر هوسراني وروح پليد خود با باطل آغشته اند فلذا ازترس برملا شدن واقعيات وجوديشان ناچار به هياهو سالاري وفرافکني وبرچسب زني به اين وآن هستند. مديران نالايق بدون استثناء سابقه نارحتيهاي شديد رواني وبستري در بيمارستانهاي رواني ويا مراکز رواني را داشته اند وآنهاييکه چنين پرونده اي نداشته اند ازمعدود سايکوزهاي پارنوئياي بوده اند که خوددرماني کرده اند وبا جبراني ستيزه گرانه شخصيتي ضداجتماعي پيدا کرده اندوبعبارتي هوش نسبتا" بالاي آنها اسبابي براي پوشش نمايي آنها شده است.مديران نالايق دروغگو هستند وعده و وعيد فراوان را ابزاري براي توجيه کاستيها تصور مي نمايند فلذا براحتي وخيلي آشکار دروغ مي گويند وبردروغ خودنيز اصرار مي ورزند تنها بخاطر اينکه زمان را بخرند. مديران نالايق تمايلات افراطي به تحقير واذيت ديگران دارند چراکه خود فريب خورده اند وسابقه بهره کشي هاي زيرکانه توسط عناصري را داشته اند ودراين راستا با تحقير مخالفان ومنتقدان خود به فکر کاهش آلام روحي خود هستند ولي نتيجه عکس مي گيرند چرا که نمک به زخمهاي تاول کرده قبلي خود مي زنند وخودشان هم عذاب مي کشند. خلاصه کلام مديران نالايق بيماران جامعه ستيزي هستد که بخاطر سيستمي بيمار فرصت هياهو پيداکرده اند واعتقادي به دين وخدا وولايت ندارند ونان را به نرخ روز مي خورند گاهي باشکل اصلاح طلبي وگاهي با نقاب اصول گرايي وگاهي هم با سوء استفاده ازاحساسات عوامفريبانه ولي تنها يک هدف دارند وآن هم جاه طلبي و قدرت است چراکه بدون قدرت هويتي نمي توانند داشته باشند. منبع/الف
کد خبر: ۸۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۰۷

اوای دنا:چاپلوسي از ديگران، کاري ناشايست و سبب تشويق ديگران به ادامه کارهاي ناروايشان و نيز برانگيزنده غرور زيان آفرين انسان هاست. تملق، راهي کوتاه و بي هزينه براي کسب منزلت دروغين در اجتماع است. ريشه اصلي و چاپلوسي و ستايش نابجا، حقير بودن شخصيت فرد است. بدين ترتيب، کسي که احساس کمبود در خود نمي کند، هرگز لب به چاپلوسي تأييد نادرست ديگران نمي گشايد.چاپلوسي، عزت نفس فرد چاپلوس را از او مي گيرد و شخص ستايش شونده را نيز به غرور و تکبر واهي گرفتار مي سازد، نيز بر ادامه جرم و گناه دامن مي زند.بي اعتنايي به رفتار چاپلوسان، از عوامل مهم ريشه کني تملق در جامعه است. شيوع فرهنگ چاپلوسي، تصدي افراد غير کارآمد و نالايق بر منصب هاي اجرايي را در پي دارد هر انساني با تعريف و تمجيد موافق است او آهسته آهسته احساس غرور کاذب نموده و خود را منجي جامعه مي داند. رفته رفته و با تکرار اين گونه رفتارها از سوي افراد متعدد، آن فرد به تملق شنوي عادت مي کند و از آن پس اگر کسي بسيار محترم و به طور منطقي خواسته خود را بيان کند به او اعتنائي نخواهد کرد! در نزد مسئولين هم تملق گوئي زياد است. برخي براي دستيابي به اهداف بلند پروازانه که قطعا همچنين افرادي از عزت نفس برخوردار نمي باشند ـ به طور غير باورانه اي دست به ريا و تظاهر مي زنند. آن قدر تملق مي گويند تا شايد وي را ارتقا سازماني دهند و يا به مقامي بالاتر برسد. اين جاست که شايسته سالاري جاي خود را به مدح و ثنا گوئي مي سپارد. درارتباط بين مسئولين و مراجعين هم طرح ديگري از ريا و تظاهر در حال نمايش است. مسلم است اگر ارباب رجوع، توصيفات مسئول را بيش از آن چه مستحق است بيان کند ممکن است آن مسئول از حالت طبيعي خود خارج و کاري خارج از حدود و ضوابط و موازات انجام دهد. اقتصاد ضعيف و در مقابل آن رشد فزاينده رفاه طلبي، تقابل غني و فقير و فاصله اين دو طبقه از هم؛ براي زورگيران خشونت؛ مجرمان سرقت، و براي افراد معمولي تظاهر و مدح و ثنا به ارمغان مي آورد. جونز چاپلوسي را يک سري رفتارهاي استراتژيک مي داند که به صورت نامشروع براي نفوذ بر يک فرد خاص، با توجه به ويژگي ها و جذابيتهاي شخصي، طراحي شده اند. وارتمن و لينزنمير چاپلوسي را نوع رفتار استراتژيک تعريف مي کنند که توسط فرد براي افزايش جذابيتهاي خويش در نزد ديگران انتخاب مي شوند. رندي گوردن چاپلوسي را يک نوع استراتژي رفتاري مي داند که فرد از آن براي کسب وجهه مناسب و در نتيجه پيشرفت و ارتقاي شغلي بهره مي گيرد و اگر با زيرکي انتخاب گردد کارکنان را به جلو سوق مي دهد. اين تعريف، چاپلوسي را نوعي رفتار منفي و نامشروع نمي داند و به افراد پيشنهاد مي کند که از چاپلوسي به عنوان وسيله اي براي افزايش محبوبيت و جلب توجه استفاده کنند. از نظر تدسکي و ملبورگ چاپلوسي يک دسته از رفتارهاي خود آگاهانه است که افراد آن را با هدف کسب رضايت اشخاص مجهز به کنترل پاداشها و منابع مورد نياز به کار مي گيرند. اين تعريف متعادلي است و ماهيت رفتار چاپلوسي را به عنوان يک رفتار پويا و آگاهانه که براي افزايش احتمال دريافت پاداشهاي مورد نظر استفاده مي شود، به خوبي روشن مي کند و به راحتي آن را به محيط سازماني مربوط مي سازد. همچنين چاپلوسي را نبايد جزو رفتارهاي دغلکارانه و فريبکارانه محسوب کرد.دکتر کاظمي پور جامعه شناس معتقد است چاپلوسي و تملق در بين افرادي ديده مي شود که تخصص و اطلاعات کافي ندارند و با اين روش سعي مي کنند خود را حفظ يا ارتقا بخشند (ولي آنچه به رواج اين عادت رفتاري دامن مي زند شرايط جامعه خصوصاً سيستم اداري ما است و ما شاهديم که افراد متملق از جايگاه و موقعيت ويژه اي برخوردارند و البته مديران و رؤسا نيز از اين رفتار (احساس رضايت مي نمايند) اين رفتار ها در جوامع جهان سوم بيشتر به چشم مي خورد و دليل آن هم حاکميت رابطه به جاي ضابطه و قانون است. بنابراين چاپلوسي راه حلي براي برقراري ارتباط با افراد قدرت مند و بانفوذ قرار مي گيرد.)دکتر اميد ناصري روان شناس مي گويد: «تملق و چاپلوسي در جامعه اي رشد مي کند که جايي براي اظهار نظر آزاد و انتقاد وجود نداشته باشد. هم جامعه و هم خانواده در بروز اين رفتار مؤثرند».مليحه امنعي کارشناس ارشد روانشناسي با اشاره به نقش خانواده و نظام آموزشي مي گويد: «تملق و چاپلوسي نوعي رفتار است که آموخته مي شود و خانواده و مدرسه و رسانه هاي گروهي به عنوان کانون هاي مهم آموزشي و تأثير گذار به صورت مستقيم و غيرمستقيم در اين زمينه مؤثرند».همچنين در خانواده نيز عواملي مانند مردسالاري ايجاد محدوديت اجبار و تحميل، نظرخواهي نکردن از کودکان در مورد مسائل مربوط خودشان و در نتيجه مشارکت نداشتن آنها در انجام امور از جمله عوامل ايجاد کننده روحيه تملق است.همچنين در مطالعه چنگ رابطه بين جو سازماني و ميزان رفتار چاپلوسي بدين صورت بيان گرديده که کارمنداني که معتقدند جو سازماني آنها منفي است، تمايل بيشتري به استفاده از رفتار چاپلوسي نسبت به کارمنداني که احساس جو و فرهنگ سازاني مثبتي مي کنند، دارند. مطالعات ليندن و ميچل: علاوه بر اين ليندن و ميچل نشان داده اند در سازمانهايي که داراي سياستهاي پرسنلي کمي هستند و يا در سازمانهايي که اين سياستها در آنها وجود دارد اما به نحو مطلوبي کنترل و نظارت نمي شوند، رفتار چاپلوسي بيشتري دارد. حجت الاسلام جعفر پژوم سعيدي- پژوهشگر متون ادبيات، معنا و بازخورد واژه هاي تملق و چاپلوسي را چنين مي خواند: «تملق کلام غيرواقع جلوه دادن حقيقت و چاپلوسي نوع تزوير و خدعه براي فريب مخاطب است. بيان مسئله و موضوعتعاريف- در فرهنگ لغت دهخدا، چاپلوسي يعني تملق. چرب زباني. خوشامدگويي.- ستايش و ستودن کسي که در انجام وظايف خود سهل انگار است، چاپلوسي نام دارد. اين کار نوعي آفت زباني و اجتماعي است. - چرب زباني نيروي زيرمجموعه اش، يک غرور مافوق انساني در کالبد مدير توزيع مي کند. - چاپلوسي يک نوع باج دادن به طرف مقابل است. - احساس کمبودي است که فرد براي جبران آن لب به تأييد ديگران مي گشايد.- هنر افرادي است که با به کارگيري روش هاي عادي و بهنجار جامعه يا محيط کار خود قادر به کسب موفقيت دلخواهشان نيستند و با توسل جستن به راه هاي گوناگون چاپلوسي، زبان بازي، خبرچيني، جاسوسي، دورويي، نوکر صفتي و خيانت مي کوشند خلأ ناشي از ضعف هاي شخصيتي و تخصصي مورد نياز خويش در جامعه يا محيط کار خود را جبران کنند. گاهي تملق گويي، نتيجه عادت هاي رفتاري برگرفته از تربيت خانواده باشد و در موارد نيز ممکن است افرادي به دليل نداشتن مهارت در برقراري روابط درست اجتماعي، به اين حالت حرکتند. در هر صورت چاپلوسي، ناشي از حقارت شخصيت فرد يا به گمان خود آنان، ره آورد زرنگي و هوش و تدبير ايشان است. - چاپلوسي، حالتي است برخاسته از ضعف نفس و نوعي اسارت روحي انسان که در برابر ديگر آدميان براي جلب منافع و کسب امتيازهاي مادي صورت مي گيرد.-  تملق، راهي کوتاه و بي هزينه براي کسب منزلت دروغين در اجتماع است.- ستايش و ستودن کسي که در انجام وظايف خود سهل انگار است چاپلوسي نام دارد.اين کار نوعي آفت زياني و اجتماعي است.- واژه تملق در فرهنگ معين به معني «چرب زباني کردن، چاپلوسي و اظهار فروتني و محبت کردن» است در جامعه اي که راه هاي دستيابي به امکانات و منزلت اجتماعي بسته باشد و تمرکز در دست گروهي خاص، توزيعش معقول نبوده  هرکس در جاي واقعي خود قرار نداشته باشد يعني تصاحب منزلت ها و مناصب اجتماعي تناسبي با شايستگي افراد نداشته باشد يکي از وسايلي که ابداع مي شود تملق است زيرا راهي کوتاه و بي هزينه است.- تملق دروغي است زشت که جامه زيبا بر آن مي پوشانند و در نظر مديران مي آرايندو به عنوان کالا آن را مي فروشند تا موقعي مناسبتر بدست آورند. تملق نوعي دروغ است و چاپلوسي نوعي ريا.انواع چاپلوسي: بدون توجه به قصد و نيت فرد خود شيرين از اين رفتار، چهارنوع تاکتيک چاپلوسي عمده عبارتند از:الف- تعريف و تمجيد: در اين تاکتيک فرد خودشيرين به بيان نظرات و قضاوتهاي مطلوب درباره فرد هدف مي پردازد، چرا که اين حالت رواني در افراد وجود دارد که چنانچه متوجه شوند مطلوب و مورد توجه ديگران هستند، خود به خود تمايل و علاقه ويژه اي نسبت به آنها پيدا مي کنند. رفتارهايي مانند تحسين و چاپلوسي از اشکال ديگر اين تاکتيک هستند.ب- لطف و مرحمت: دومين شيوه لطف و مرحمت است. در اين شيوه که معمولاً به صورت ترکيب با تعريف و تمجيد به تکار مي رود، فرد خودشيرين، با لطف و مرحمت در موارد مختلف نسبت به فرد هدف و برآوردن نيازهاي وي علاوه بر آنکه خود را فردي انسان دوست نشان مي دهد، وي را نسبت به خود مديون مي سازد. ج- همسويي عقايد: در همسويي عقايد فرد خودشيرين، خود را همسو و هم جهت با نظرات، عقايد و ارزشهاي فرد هدف نشان مي دهد. همسويي براساس اين فرض شکل مي گيرد که انسانها افرادي را دوست دارندکه داراي ارزشها و عقايدي نظير خودشان هستند. براي مثال، زير دستاني که مي داند مافوقشان از همتاي خويش راضي نيست و از وي در برابر مافوق خود انتقاد مي کنند، از اين شيوه غيرمستقيم چاپلوسي و رفتار چاپلوسي استفاده مي کنند. د- خودنمايي: ‌چهارمين شکل از رفتار چاپلوسي خودنمايي است. يعني رفتار به شيوه اي که از نظر فرد هدف مطلوب و مناسب است و يا رفتار به شيوه اي که فرد را داراي ويژگي خاصي نشان دهد و وي را براي فرد هدف جذاب کند. آسيب هاي ناشي از چاپلوسي1-    مانع پيشرفت خلاقيت مي شود2-    باعث ايجاد باورهاي کاذب مديران مي شود3-    باعث پرورش افراد نان به نرخ روز خور مي شود4-    تحول و پيشرفت و بديع سازي را به چالش مي کشاند5-    چاپلوسي، عزت نفس فرد چاپلوس را از او مي گيرد 6-     سبب تشويق ديگران به ادامه کارهاي ناروايشان و نيز برانگيزنده غرور زيان آفرين انسان هاست.7-    تکبر را سبب مي شود و شخص را از عزت دور مي سازد.8-    بي انگيزگي9-    از بين رفتن خلاقيت10- عدم استاندارد  11- آلودگي هاي فکري  12- عدم بهره ورياين حرکت، براي ستايش شوندگان دروغين فخرفروشي و خودبيني بار مي آورد و براي ستمگران و خيانتکاران نيز، نوعي تأييد و تشويق عملي به شمار مي آيد. گروهي از افراد، از چاپلوسي ديگران مغرور مي شوند و خود نيز به باوري بي اساس از خويش مي رسند. اينان در وظايف و مسئوليت هاي خود، سستي و خيانت روا مي دارند و در عين حال؛ خود را وظيفه شناس، امانت دار و فداکار در راه مردم مي پندارند و از آنان انتظار تأييد و سپاسگذاري دارند.            اهميت و ضرورت پژوهشچاپلوسي در سازمان، سبب آلودگي فرهنگي و اخلاقي محيط کاري مي شود و به مرور، افراد غير کارآمد سرپرستي امور را به دست مي گيرند که کاهش ارتباط افراد سالم و کاردان و نيز پايين آمدن بهره وري در نتيجه فرو پاشي سازمان را منجر خواهد شد.چاپلوسي و يا آفات اخلاقي در هر مجموعه اي نشانگر ناسالم بودن روابط و مناسبات و هنجارهاي حاکم بر آن جامعه است. چنين فضايي در جامعه زماني شکل مي گيرد که منزلت ها و نقش ها آن گونه که شايسته افراد است توزيع نشود و در واقع شايسته سالاري به معني واقعي آن وجود ندارد. اگر هر شخص در جايگاه در خور نشان خود قرار گيردو مطابق با منزل واقعي اش از نقش اجتماعي مناسب برخوردار شود، مناسبات در روابط اجتماعي نيز از سلامت کافي برخوردار خواهد شد. انگيزه هاي چاپلوسي با کندوکاو درباره تملق و علل بروز آن در جوامع، در مي يابيم که در آن جوامع، فرديت رشد نکرده و افراد هويت خود را هضم شدن در جمع يا اشخاص بزرگ مي جويند. در جامعه اي که راه هاي دست يابي به امکانات و منزلت اجتماعي بسته باشد و تمرکز قدرت در دست گروهي خاص، و تصاحب جايگاه ها و منصب هاي اجماعي تناسبي با شايستگي افراد نداشته باشد، يکي از ابزارهايي که براي رهايي از اين تبعيض پديد مي آيد، تملق است؛ راهي کوتاه و بدون هزينه براي رسيدن به خواسته هاي که نه شايستگي مي خواهد و نه زحمت و کوشش. علل پيدايش چاپلوسي 1-       عدم احساس مسئوليت2-       فقدان باورهاي اخلاقي3-       نبود وجدان کاري4-     پايبند نبودن به تعهدات خود در قبال سازمان5-        حاکميت ارزشهاي مادي در برابر ارزشهاي معنوي6-        تجمل پرستي مدير7-        خلأ منزلت و نبود شايسته سالاري در ساختار اداري 8-       شدت زياد تضاد طبقاتي9-       سيستم اداري و بوروکراسي10-       ضعف مديريت سازمان در حاکميت رقابت سالم11-       ضعف مديريتي و سبک مديريتي 12-        عوامل فردي- شخصيتي 13-         متغيرهاي وضعيتي14-       تمرکز قدرت    راههاي جلوگيري از چاپلوسيروش بزرگان دين در برخورد چاپلوسانپيشوايان اسلام نه تنها از چاپلوسي و ستايش نابجا بيزار بودند، بلکه مدح آميخته به تملق را نيز عيب اخلاقي مي شمردند. آنان در برابر رفتار و گفتار ذلت باري که با غرور و شرف انساني مغاير بود، سکوت نمي کردند و اگر کسي مرتکب چنين عمل خلافي مي شد، از او انتقاد مي کردند مؤلف کنزالعمال، روايتي بدين مضمون آورده که:جماعتي از قبيله «بني عامر» به محضر پيامبر وارد شدند و شروع به مداحي و ستايش آن حضرت کردند. پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم به آنان فرمود: «سخن خود را بگوييد، ولي مواظب باشيد که شيطان شما را به زياده روي در کلام وادار نسازد». حضرت با اين سخن حکيمانه، گوشزد مي کند که هرگاه زبان را به حال خود واگذاريد، بيم آن مي رود که از حد خود تجاوز کند و زياده بر آنچه شايسته است، بگويد. در عين حال، به پيروان خود هشدار مي دهد که حتي درباره شخصيتي چون پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم نيز از ستايش و چاپلوسي بپرهيزند. خاموشييکي از بهترين و مناسب ترين روش هاي برطرف سازي رفتارهاي تملق آميز، اعتنا نکردن و پاسخ مثبت ندادن به رفتار چاپلوسان است که در حيطه روان شناسي، «خاموشي» ناميده مي شود. بدين ترتيب، اين گونه افراد، روش به ظاهر کارآمد خود را غير مؤثر و تحقيرآميز مي يابند و به اجبار، با تجديدنظر در شخصيت خود، سعي خواهند کرد رفتارهاي مناسبي را جايگزين رفتار پيشين خود نمايند.همانگونه که پيامبراکرم صلي الله عليه و آله وسلم در نکوهش چاپلوسي و مدح بي جا مي فرمايد: «اَحْثُّوا التُّرابَ عَلي وُجُوهِ الْمَدّاحينَ؛ به صورت چاپلوسان و مدحان خاک بپاشيد».تقويت مثبت در مقابل، توجه و نيز پاسخ دهي مثبت به رفتارهاي مناسب و اصلاح شده اين گونه افراد، روش مکمل براي تکنيک خاموشي است و اين تکنيک، در اصطلاح روان شناسان «تقويت مثبت» نام دارد.پيامدهاي اجتماعي چاپلوسيچاپلوسي و تملق، غرور مي آورد و مغرور به پند ناصحان گوش نمي دهد و اگر اين حالت او با قدرت همراه شود، هرکس را به سختي و بدبختي مي افکنند. بر اين اساس، پيامبر گرامي اسلام صلي الله علي و آله وسلم فرمود: «اذا مدحت اخاک في وجهه امررت علي حلقه موسي؛ هرگاه برادرت را پيش رويش بستايي، چنان است که تيغ بر گلوش نهاده اي». فرد چاپلوس، افزون بر اينکه مرتکب دروغ، نفاق و ميدان دادن به ستمگران مي شود، به نسبت موقعيت ستمگران و آثار ناگواري از تملق و چاپلوسي او پديد آمده، خود يکي از عوامل فساد و شريک جرم زيان ها و خسارت هاي وارد شده از اين ناحيه به شمار مي رود. هرکس به مقدار دخالت، همکاري، تأييد و تشويق خود از ديگران، در پيدايش فساد و ارتکاب جرم ها و ظلم، سهيم و شريک است. چاپلوسي، عزت نفس فرد چاپلوس را از او مي گيرد و شخص ستايش شونده را نيز به غرور و تکبر و واهي گرفتار مي سازد، نيز بر ادامه جرم و گناه دامن مي زند. راه هاي کاهش تملق و چاپلوسي1-    بايد به تدبيري براي حفظ و پاسداشت حريم حقوق و اخلاق فردي همت گمارد تا آن که اخلاق انسان دستخوش مطامع قدرت مند واقع نشود.2-    تنها مي بايد شايستگي کامل- هرچه بيشتر- کامل، مبناي نيل به امکانات قرار گيرد. در اين زمينه، کم کاري و کم لطفي متوليان امور جامعه را هم نبايد دست کم گرفت.3-    اصلاح ساختاري اداري و همچنين عملي و نه در حد شعار، باور به شايسته سالاري مي تواند به از بين بردن عادات ناپسند ديرين چاپلوسي، کمک زيادي کند. 4-    علت وجود تملق گويي در اين است که مديريت نتوانسته است رقابت سالم در امور سازماني خود به وجود آورد و يا نتوانسته است خلاقيت ها را کشف کند که در حقيقت، نشانگر ضعف مديريت است. اين مسئله سبب مي شود که کارکنان چاپلوسي، دروغگو و چرب زبان شوند. 5-    مدير بايد هنر حرفه اي بودن در کار موظف خود را ياد بگيرد. مسئوليت پذير باشد. در آن صورت، زيرمجموعه او هم مسئوليت پذير خواهد شد. 6-     مدير مي بايد تجارب کارکنان سازمان تحت مديريت خود را مورد توجه خود قرار بدهد و حالت مشورتي و تأملي داشته باشد نه آن که فرضاً يک مديريت خشک، بدون انعطاف و خودرأي باشد چرا که در چنين فضايي، جو چاپلوسي به وجود مي آيد. 7-    يک مدير پيش از هر اقدامي بايد زمينه سازي محيط کار را مورد توجه قرار دهد و برآموزش و بهسازي منابع انساني تأکيد داشته باشد تا جريان بهره وري و کارايي سازمان را بالا رود. وقتي که يک مدير داراي منابع انساني کارآمد باشد، ديگر جايي براي حرف و حديث، چاپلوسي و چرب زباني باقي نمي ماند. 8-    اصل تکنولوژي در اختيار مدير و نه مدير در اختيار تکنولوژي، معطوف به ابهام زدايي در سيستم مديريتي است.9-    بي اعتنايي به رفتار چاپلوسان، از عوامل مهم ريشه کني تملق در جامعه است.10-      شيوع فرهنگ چاپلوسي، تصدي افراد غير کارآمد و نالايق بر منصب هاي اجراي را در پي دارد11-      وجود مديران مستحکم12-      پرورش فرهنگ شايسته سالاري13-      گسترش آزادي نقد و انتقاد14-      اصلاح ساختارها و عملکردها15-      رشد افراد غيرمتملق16-ايجاد فضاي مناسب و سالم عوامل مؤثر بر جلوگيري و محو چاپلوسي:1) شيوه هاي تربيتي حاکم بر خانواده نقش بسيار مؤثري در بروز اين ناهنجاري ها دارد. 2) اصلاح روابط مناسب اجتماعي افراد از طريق آموزش و پرورش و متحول کردن ارزشهاي اجتماعي 3) تأمين نيازهاي مادي به منظور آلوده نشدن به اعمال غير قانوني ضروري به نظر مي رسد. 4) رفع کمبود هاي رواني و مديريتي که موجب آگاهي افراد مي شود. 5) داشتن روحيه انتقاد پذيري مسئولان که باعث تکامل و خلاقيت کارکنان مي شود تا آنان را براساس لياقت و شايستگي شان مورد محک و ارزيابي قرار دهند. امامي- پژوهشگر علوم ارتباطات، درباره دلايل ديگر بروز چاپلوسي به ضعف مديران سازمان در حاکميت رقابت سالم اشاره مي کند و مي گويد: «علت وجود تملق گويي در اين بوده که مديريت نتوانسته است رقابت سالم در امور سازماني خود به وجود آورد و يا نتوانسته است خلاقيت ها را کشف کند که در حقيقت، نشانگر ضعف مديريت است. اين مسئله سبب مي شود که کارکناني چاپلوسي، دروغگو و چرب زبان شوند...             دلايل رفتار چاپلوسي: چاپلوسي مي تواند دو دسته دليل داشته باشد:1- دلايل تدافعي: رفتار چاپلوسي تدافعي به منظور حفاظت شخصي از نتايج عملکرد ضعيف صورت مي گيرد. در اين حالت فرد ممکن است به منظور برانگيختن حس دلسوزي سرپرست خود به اين گونه رفتار کند. 2- دلايل سوداگرانه: رفتار چاپلوسي سوداگرانه واکنشي نيست. بلکه اهداف بلندمدتي را دنبال مي کند و اغلب توسط فرد به عنوان وسيله اي براي ارتقاء و يا شيوه اي براي دستيابي به اهداف شخصي استفاده مي شود.  تملق مانع پيشرفت خلاقيت فرهنگ تملق و تکريم هاي بودار برخي از کنارکنان لطمه زياد به تحرک و شيوه کاري مي زند به خصوص زماني که مدير يک اداره يا شرکت آدمي باشد که از تشويق ها و تعظيم و تکريم هاي زيرمجوعه اش همواره استقبال مي کند اما هيچ اقدام مؤثر در پيشرفت و توليد تحت نظارت خود به عمل نمي آورد. کارفرما و رئيس ضعيف النفس خيلي لذت مي برد که کارگر يا کارمند تحت امرش از او تمجيد کند و چشم و گوش بسته فرامين او را اطاعت کند. چرب زباني نيروي زيرمجموعه اش، يک غرورمافوق انساني د رکالبدش توزيع مي کند. تکرار اين کرنش و پذيرش، انرژي و قواي فعالانه انساني در تحول و پيشرفت و بديع سازي را به چالش ميکشاند و خمودگي در روحيه همه افراد جايگزين کوشش براي خلاقيت حرفه اي مي شود نتيجه اين شيوه هاي منع تحولات محيط کار، جامعه و گسترده کشور، درجازدگي، مصرف گرايي و مهار نوآوري مي شود. علت عقب ماندگي برخي جوامع، نداشتن سرمايه مادي (سرمايه ملي) نيست، بلکه تخمير انديشه هاي فعال، پژوهشي، تتبعات نوين و در يک کلام، وجود مديريت ستايش پذير و تملق طلب و بدون عرق ملي و تعهد اخلاقي است.  چاپلوسي و تملق معمولاً نسبت به چه افرادي صورت مي پذيرد؟چاپلوسي، اغلب نسبت به کساني صورت مي پذيرد که از توانمندي اقتصادي، سياسي، اجتماعي يا اداري بهره مندند و البته اين وضع محدود به تاريخ معاصر نيست و پيش از اين نيز گفتارهايي از تاريخ کهن وجود دارد که براساس آن مي توان دريافت که چاپلوسي در مناسبات ايرانيان از ديرباز وجود داشته است و جانثاران دروغين زيادي در همه عرصه ها باعث مي شوند تا حاصل زحمات و خدمات ارزنده بسياري از افراد متين جامعه ناديده گرفته شود.  رابطه چاپلوسي و صداقتدر محيط هايي که چاپلوسي متداول است، هر نوع تغييري بايد مورد پسند طبقه خاصي از جامعه باشد. در اين حالت، نتيجه اين مي شودکه صداقت و پايبندي به اصولي که تأمين کننده منافع واقعي مردم است جاي خود را به تحسين مبالغه آميز و در نهايت به چاپلوسي مي دهد.            نتيجه گيري شهوديدر جامعه اي که راه هاي دست يابي به امکانات و منزلت اجتماعي بسته باشد و تمرکز قدرت در دست گروهي خاص، و تصاحب جايگاه ها و منصب هاي اجتماعي تناسبي با شايستگي افراد نداشته باشد، يکي از ابزارهايي که براي رهايي از اين تبعيض پديد مي آيد، تملق است؛ راهي کوتاه و بدون هزينه براي رسيدن به خواسته هاي که نه شايستگي مي خواهد و نه زحمت و کوشش.چاپلوسي، هنر افرادي است که با به کارگيري روش هاي عادي و بهنجار جامعه يا محيط کار خود قادر به کسب موفقيت دلخواهشان نيستند و با توسل جستن به راه هاي گوناگون چاپلوسي، زبان بازي، خبرچيني، جاسوسي، دورويي، نوکر صفتي و خيانت مي کوشند خلأ ناشي از ضعف هاي شخصيتي و تخصصي مورد نياز خويش در جامعه يا محيط کار خود را جبران کنند. گاهي تملق گويي، نتيجه عادت هاي رفتاري برگرفته از تربيت خانواده باشد و در مواردي نيز ممکن است افرادي به دليل نداشتن مهارت در برقراري روابط درست اجتماعي، به اين حالت حرکتند. در هر صورت چاپلوسي، ناشي از حقارت شخصيت فرد يا به گمان خود آنان، ره آورد زرنگي و هوش و تدبير ايشان است.چه بسا کساني که با ستايش ديگران، فريب خوردند، ستايش بي اندازه(تملق گويي)خودپسندي مي آورد و انسان را به سرکشي وا مي دارد. آدمي که حيثيت و نفس انساني اش را ولو در نگاه آشنايان و همکاران خرد ميکند در مقابل شخصي به هر صورت توانمند و داراي تيتر کلاسيک و يا سازماني تبديل به يک موجود ذيروح مفلوک مي کند تا مثلاً مشغول کاري شود، رتبه بگيرد، ارتقاء پست نصيبش شود و يا خلاصه به اصطلاح نورچشمي فلان مدير و بهمان صاحب کارخانه و ... شود، اين آدم هيچ گاه مورد اعتبار اخلاقي و دلبستگي از سر صدق و صفا واقع نمي شود و او به فردي که نان را به نرخ روز مي خورد معروف است. - تملق و چاپلوسي نشاندهنده عدم توانايي فرد است زيرا فردي که توانايي دارد نياز به چاپلوسي ندارد. - مديراني که به چاپلوسي و تملق کارکنان خود اهميت مي دهند جوي پر از رويا و دروغ را در سازمان خود ايجاد مي کنند که در خاتمه به ضرر سازمان خودشان تمام مي شود. - بي اعتنايي به رفتار چاپلوسان، از عوامل مهم ريشه کني تملق در جامعه است. - شيوع فرهنگ چاپلوسي، تصدي افراد غيرکارآمد و نالايق بر منصب هاي اجرايي را در پي دارد منابع: حوزه نت،مسائل جاري مديريت
کد خبر: ۸۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۴/۰۶

اوای دنا:حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به منتخبان ملت خاطرنشان کردند: نباید به اسم استقلال مجلس، درباره هر مسئله ای به دولت معترض شد... مراجع حل اختلاف مشخصند و مراجعه به قانون یا نظر شورای نگهبان، تکلیف همگان را مشخص می کند. به گزارش اوای دنا به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز(چهارشنبه) در دیدار نمایندگان منتخب ملت در نهمین دوره مجلس شورای اسلامی تأکید کردند: مجلس در عمل به وظایف مهم و اساسی خود، باید ضمن برخورداری از شاخص های یک مجلس زنده، پرتحرک و پرنشاط در ابعاد مختلف سیاسی، اخلاقی و مالی نیز، ‌مجلسی سالم باشد.ایشان احساس تکلیف، نیت خالصانه، توکل به پروردگار و تلاش برای کسب رضایت الهی را زمینه و شرط اصلی موفقیت آمیز بودن تلاشهای مجلس و دیگر دستگاهها خواندند و افزودند: اگر این نگاه و این روحیه حاکم شد، به برکت رحمت و یاری پروردگار راهها گشوده و همه مشکلات حل خواهدشد.حضرت آیت الله خامنه ای اتکال به قدرت لایزال الهی را رمز قدرت و پیشرفت جمهوری اسلامی دانستند و خاطرنشان کردند: نظام اسلامی در دنیای آشفته مادی، به دفاع از ارزشهای الهی و انسانی برخاسته است و نمایندگان مجلس باید با درک عمیق این مسئله، تقویت ارتباط با پروردگار را راز حقیقی دست یابی به موفقیت بدانند.ایشان دشمنی استکبار با جمهوری اسلامی را برخاسته از ذات غارتگر سلطه طلبان خواندند و افزودند: برخی با گوشه و کنایه می گویند دنیا را در مقابل نظام قرار ندهید اما این، سخنی از سر نیاندیشیدن است چرا که مطرح شدن داعیه حکومت دینی و مردمسالاری دینی، بطور طبیعی، فرعونهای جهانی را به مقابله با این نظام و این ملت برانگیخته است.رهبر انقلاب اسلامی در ادامه سخنانشان مجلس را رکن اساسی نظام برشمردند و به تشریح دو خصوصیت لازم مجلس شورای اسلامی یعنی زنده بودن و سالم بودن پرداختند.ایشان افزودند: مجلس راکد و خمود با خروجیهای نامناسب، مجلسی ناقص است و نمایندگان منتخب ملت باید با تحقق شاخصهای یک مجلس زنده، «نشاط و تحرک دستگاه قانونگذاری» را عینیت دهند.حضرت آیت الله خامنه ای عمل به وظایف اساسی مجلس یعنی تدوین قوانین خوب و نظارت صحیح را نشانه های بارز زنده بودن مجلس دانستند و افزودند: نمایندگان مجلس نهم با توجه به «شاخص های یک قانون خوب» و «معیارهای نظارت صحیح»، به وظایف خود عمل کنند.ایشان در همین زمینه، نظارتهای ناشی از نیتهای نادرست، نظارتهای جانبدارانه و ضدجانبدارانه و نیز نظارتهایی را که عمق یابی نمی کند، از جمله نظارتهای نادرست دانستند و افزودند: اینگونه کارها، نشان خواهد داد مجلس به معنای حقیقی کلمه، زنده نیست.رهبر انقلاب اسلامی، حضور مفید و فعال در صحن علنی مجلس و کمیسیونها را از دیگر نشانه های زنده بودن مجلس برشمردند و خاطرنشان کردند: حضور نامرتب و غیرمفید در جلسات و کمیسیونها از جمله گرفتاریهایی است که مجلس نهم، سعی کند آن را واقعاً  برطرف نماید.حضرت آیت الله خامنه ای حضور فعال در فضای سیاسی کشور و منطقه و جهان را از دیگر ضروریات یک مجلس زنده و پرنشاط برشمردند و افزودند: مجلس صحنه نمایانی از «انقلاب، افکار عمومی و سیاستهای کلان» کشور است و باید در حوادث و مسائل داخلی و خارجی، مواضع مشخصی داشته باشد.رهبر انقلاب با اشاره به حوادث و تحولات عمیق و پرشتاب منطقه افزودند: امروز در منطقه غوغایی است و در این منطقه مهم که قلب دنیا به شمار می رود، اوضاع عجیبی حاکم شده است.ایشان خاطرنشان کردند: اگر نمایندگان مجلس درباره حوادث منطقه، در وقت مناسب، مواضع مناسبی بگیرند، حتماً در افکار عمومی ملتهای منطقه و کشورهای مؤثر در تحولات منطقه، تأثیرگذار خواهد بود.حضرت آیت الله خامنه ای، در ادامه سخنانشان به تشریح دومین وی‍ژگی ضروری مجلس یعنی سالم بودن پرداختند.ایشان، برخورداری مجلس و فردفرد نمایندگان مردم را از سلامت «سیاسی، اخلاقی و مالی» کاملاً ضروری برشمردند و افزودند: اگر گرایشی ولی کوچک در منافات با برخی اصول انقلاب در مجلس شکل بگیرد این نشانه عدم سلامت سیاسی مجلس است.رهبر انقلاب بی توجهی به دغدغه ضروری احساس وظیفه، بی مبالاتی درباره مسائل مالی را از دیگر نشانه های ناسالم بودن مجلس خواندند و افزودند: هیأت رئیسه و نمایندگان تلاش کنند مجلس نهم در زمینه کاهش هزینه های بیهوده، الگو شود.ایشان خاطرنشان کردند: البته در میان نمایندگان مجلس کسانی که در این زمینه ها بخوبی احتیاط و مراقبت می کنند کم نیستند و این واقعیت مهم و تحسین برانگیز، نیازمند شکرگذاری است.حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به تأکید چند سال قبل ایشان در زمینه خودنظارتی مجلس افزودند: البته در این مورد، قانونی هم تصویب شده و لازم است نمایندگان با خود نظارتی و مراقبت دائم از خود و دیگر نمایندگان، از سلامت مجلس صیانت کنند.پرهیز از تعرض به آبروی دیگران از دیگر مسائلی بود که رهبر انقلاب اسلامی آن را از نشانه های مهم سلامت مجلس خواندند.ایشان به منتخبان ملت خاطرنشان کردند: متوجه باشید که شما از پشت بلندگویی ملی حرف می زنید و لازم است از تعرض به آبروی دیگران، بیان اتهاماتی که ثابت نشده است و طرح مسائل خصوصی افراد بشدت پرهیز کنید.هیاهو و جنجال برخی نمایندگان هنگام حرف زدن دیگر نمایندگان و یا مسئولان دولتی، ‌انتقاد صریحی بود که حضرت آیت الله خامنه ای بیان کردند.رهبر انقلاب تأکید کردند: مجلس جای گفتگوی حکیمانه و خردمندانه است و این مسئله با هیاهو هنگام حرف زدن دیگران کاملاً منافات دارد و این عادت بسیار بد و حیرت انگیز باید در مجلس شورای اسلامی ریشه کن شود.حضرت آیت الله خامنه ای استقلال مجلس را مسئله ای بسیار مهم و از نشانه های سلامت نهاد قانونگذاری دانستند و خاطرنشان کردند: در همه دولتهای گذشته و همه دوره های مجلس این تذکر داده شده است که نباید به اسم استقلال مجلس، درباره هر مسئله ای به دولت معترض شد، مجلس اگر نظر مخالفی دارد می تواند با پرهیز از اینگونه برخوردهای غیرمفید، در آن زمینه، قانون بگذارند.حضرت آیت الله خامنه ای همچنین اتحاد و همدلی را، مسئله و ضرورت مهم روز خواندند و افزودند: معنای این مسئله همسان بودن فکرها نیست و کسی از بیان اختلاف نظرها، ابایی ندارد اما باید کاملاً مشخص باشد که در عین اختلاف نظر و سلیقه، دستهای مسئولان در دست یکدیگر است و همه با هم در مسیر اعتلای کشور و تحقق اهداف انقلاب،‌ به پیش می روند.رهبر انقلاب اسلامی دوئیت و تفرقه را نشانه ضعف خواندند و افزودند: در زمینه اختلاف نظرها نیز مراجع حل اختلاف مشخصند و مراجعه به قانون یا نظر شورای نگهبان، تکلیف همگان را مشخص می کند و در هر حال باید اتحاد و همدلی مسئولان بروز بیاید.ایشان در همین زمینه افزودند: البته همه دو سه طرف موجود از مذمت اختلاف سخن می گویند اما در عمل نمونه های اختلاف، گاه دیده می شود که همه مسئولان و دستگاهها در درون خود و در ارتباط  با یکدیگر باید اتحاد و همدلی را حفظ و تقویت کنند.ایشان همچنین با تشکر از سخنان خوب و مفید آقای لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی افزودند: امید واثق وجود دارد که مجلس با استقلال، آزاد فکری، رعایت مصالح کشور، احساس شجاعت در مقابل دشمن و امید به آینده، فعالیتهای خود را برنامه ریزی و پیگیری کند.رهبر انقلاب در پایان سخنانشان، آینده روشن ملت و نظام را، حقیقتی بشارت داده شده خواندند و با تجلیل از ایمان ملت و جوانان خوب کشور افزودند: به یاری پروردگار محور حرکت عمومی کشور، تفکر و جهت گیری دینی و اسلامی است.حضرت آیت الله خامنه ای ابراز امیدواری کردند: به اذن الهی در این دهه که دهه پیشرفت و عدالت است ایران به پیشرفت محسوسی دست یابد و در پایان دوره میزان چشمگیری از عدالت در کشور محقق شود.در ابتدای این دیدار و پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی، آقای دکتر لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی با اشاره به ادوار مختلف قانونگذاری در ایران، دوران قانونگذاری بعد از انقلاب اسلامی را شکوفاترین دوران پارلمانی کشور برشمرد و افزود: در این دوره با تصویب میزان قابل توجهی از قوانین و اتکاء به جنبه ی آزادی و مبانی دینی، حرکت رو به جلوی کشور رقم خورده است.وی همچنین بر ضرورت تدوین نقشه راه مناسب برای تأمین منافع ملی و زمینه سازی برای آرامش پویا در کشور تأکید و رصد دائمی حوادث کشور و دفاع از حقوق ملی را از وظایف مجلس شورای اسلامی توصیف کرد.رئیس مجلس شورای اسلامی همچنین با بیان گزارشی از ترکیب کمی و کیفی منتخبان این دوره مجلس شورای اسلامی، پایبندی به آرمانهای انقلاب اسلامی و شجاعت در دفاع از حقوق ملت را از ویژگی های بارز نمایندگان مجلس شورای اسلامی دانست.
کد خبر: ۷۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۲۴

اوای دنا:وبلاگ سیاست ما عین دیانت ماست نوشت،سال 88 دقيقا همين روز، 22 خرداد، مردم ايران دست به شگفتي زدند،براي چندمين بار تاريخ ساز شدند،نقطه ي عطفي براي  اين انقلاب شدند،شاخ غول ها را شكستند،درس عبرت به قدرت طلبان دادند،غارتگران بيت المال را رسوا كردند،تمام فرمولها و پيش بيني هاي سياسي را بر هم زدند،سنت شكني كردند،به جاي حمايت از يك گروه خاص و به جاي پيروي از باندهاي قدرت و ثروت اين بار بدنبال مردي يك لا قبا افتادند،مردي كه عين بقيه ي مردم زندگي ميكرد،مثل بقيه مردم كار ميكرد و مثل بقيه مردم غذا ميخورد،دقيقا سه سال پيش مردم ايران خواستند تا اين بار مردي را انتخاب كنند كه از جنس خودشان باشند،مردم خواستند به مردي اعتماد بكنند كه ميخواهد شعار بزرگ شهيد بهشتي ، ((ما شيفتگان خدمتيم نه تشنگان قدرت )) را دوباره احياء بكند،سال 88 مردم ايران انتخابي گران را رقم زدند، انتخابي كه تا به امروز هم تاوانش را ميدهند،ما شنيده بوديم كه تاوان را براي اشتباهات ميدهند ولي آخرالزمان است،امروز مردم براي انتخاب درست هم بايد تاوان بپردازند.اوايل دولت آقاي احمدي نژاد را به خاطر داريد؟آن موقعي كه مثل مردم عادي سوار اتوبوس ميشد،با هواپيماي عمومي سفر ميكرد،آنقدر خاكي شد تا دشمنانش رويش آب پاشيدند، گِل مالي اش كردند!،ديگر نتوانست انظوري كه خودش ميخواست كار بكند،چوب لاي چرخهايش كردند،برخي به جاي اينكه دستش را بگيرند به زير پايش صابون ماليدند،آنقدر گفتند و تهمت زدند كه متاسفانه برخي از ما هم باورمان شد.مردم مثل بقيه ي امتحانات انقلاب ، باز هم روسفيد شدند،باز هم ريزشهاي انقلاب گريبان گير خواص انقلاب شد، ضرب المثل قديمي است كه ميگويد سوار شدن بر اسب يك عيب است وپياده شدن از است دو عيب،مردم سال 84 پله ي اول را رفتند،و كليد زدند اين حركت ضد قدرت طلبي را، سال 88 پله ي دوم را پيمودند، ولي اين بار هزينه اش بر گردن مردم بسيار گران بود، نزديك بود ديگران ! كل انقلاب را به يغما ببرند،نميدانم چرا ولي اين را خوب مي فهمم كه ضربات احمدي نژاد به باندهاي قدرت و ثروت خيلي كاري تر از اين حرفهاست كه به اين زودي ها بي خيال ماجرا بشوند.مردم ايران پاي حرفشان هستند، شاخ غول را شكسته اند،تمام سختي ها را هم به جان ميخرند،فقط يك درخواست از احمدي نژادشان دارند،انهم اينكه هرگز صحنه را خالي نكند و نترسد از تهديدهايشان،ما پشتيبان رهبرمان،انقلابمان و دولاتمان هستيم و خواهيم بودبه قول بزرگتر ها ضميمه:ما هم ميدانيم كه دولت دهم احمدي نژاد خيلي تفاوت دارد با دولت نهم،ولي آيا اين تفاوت بدست خود دولت رقم خورد يا بدست بدخواهان دولت؟انتخابات 84 چرا به فتنه نينجاميد؟چرا انتخابات 88 نزديك بود  انقلاب از دست برود!؟ انتخابات 88 تير خلاصي شد بر پيكر مخالفين ولايت فقيه،انهايي كه پس از گذشت 3 سال از فتنه هنوز نميدانند كه مشكل فتنه گران احمدي نژاد نبود و مستقيما رهبري را هدف قرار داده اند بايد كمي گذشته يشان را بيشتر ورق بزنند!،اگر كمي انصاف داشته باشيم در مي  يابيم كه براي رهبري سپر شدن اين همه سختي دارد،دفاع از ولايت فقيه اينهمه تهمت دارد،ولي بي انصافي محض است كه حجم تخريب ها و چوب لاي چرخ كردن هاي بدخواهان نظام را از ياد ببريم و همه را سر احمدي نژاد خراب بكنيم.اللهم ارزقنا شهادة في سبيلك
کد خبر: ۷۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۲۸

اوای دنا:دکترصادق زیباکلام در گفت‌و‌گو با قانون در ارتباط با صحبت‌های اخیر محسن رضایی در مورد کاندیدا شدن هفت نفر در انتخابات ریاست جمهوری آینده گفت: شاید خود آقای رضایی هم به صورت دقیق نداند که این هفت نفر چه کسانی هستند و آیا اساسا فقط هفت نفر نامزد خواهند شد یا بیشتر، چرا که تا انتخابات ریاست جمهوری یک سالی باقی مانده است. البته نامزدها باید تا پیش از خرداد ماه سال آینده برای شرکت در انتخابات اعلام آمادگی کنند.هفت نامزد جدی برای انتخابات ریاست جمهوری خواهیم داشتوی ادامه داد: ظرف یک سال آینده صحبت از حضور افراد زیادی در انتخابات خواهد شد و بسیاری از افراد نیز وسوسه کاندیدا شدن برای انتخابات به سر آن‌ها می‌زند. هرچند که ممکن است افراد زیادی برای انتخابات کاندیدا شوند که با رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان مواجه شوند.استاد دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه من در یک نکته با آقای رضایی موافق هستم، خاطرنشان کرد: شاید مقصود آقای رضایی این است که ما هفت نامزد جدی در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده خواهیم داشت. بنابراین سوال اساسی آنست که این هفت نامزد اصلی چه کسانی و از کدامین جریانات خواهند بود؟ در این صورت فکر می‌کنم شاید بتوان گفت که این هفت نامزد بقرار ذیل خواهند بود. در حال حاضر جبهه اصولگرایان تَرَک جدی برداشته است و به دو جریان مخالف و موافق احمدی‌نژاد تقسیم شده‌اند و همانطور که در جریان انتخابات مجلس نهم نیز شاهد بودیم، با وجود تلاش‌های فراوان، این دو جریان نتوانستند به توافق یا وحدت برسند و به دو جریان اصلی موافق احمدی‌نژاد یعنی جبهه پایداری به رهبری آیت‌الله مصباح و مخالفان احمدی‌نژاد به ریاست آیت‌الله مهدوی‌کنی تقسیم شدند. "زیباکلام معتقد است که این اختلافات و دوگانگی میان اصولگرایان همچنان ادامه پیدا خواهد کرد و تشدید خواهد شد. از سوی دیگر اصولگرایانی نیز هستند که ضمن اصولگرا دانستن خود نه با جبهه پایداری و نه با اصولگرایان سنتی همخوانی ندارند که می‌توان گفت شاخص‌ترین چهره این جناح دکتر علی مطهری است که ممکن است خود را به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری معرفی کند. بنابر این تا بدین جا ما سه نامزد از سه جریان وابسته به اصولگرایان خواهیم داشت. این کارشناس مسائل سیاسی در معرفی کاندیدای بعدی انتخابات ریاست جمهوری به شخص محسن رضایی اشاره کرد و گفت: ممکن است که آقای رضایی نیز تمایل به حضور در انتخابات ریاست جمهوری داشته باشند که در این صورت ما با چهار نامزد مواجه می‌شویم. نامزد پنجم نیز آقای قالبیاف خواهند بود. البته ما همانطور که از آیت‌الله مهدوی‌کنی عبور می‌کنیم و به سمت آیت‌الله مصباح و آقایان مطهری، محسن رضایی و نهایتا به قالیباف می‌رسیم، از شدت اصولگرایی این جریانات منظما کاسته می‌شود، یعنی در میان این پنج جریان اصلی جناح راست، بیشترین غلظت اصولگرایی از آن جریان وابسته به آیت‌الله مهدوی کنی یا همان اصولگرایان سنتی و کمترین آن متعلق به قالیباف است. به گفته وی، نامزدهای پنجم و ششم از آن اصلاح‌طلبان خواهد بود، با این ترتیب که ممکن است یک نامزد از جانب کارگزاران باشد و یک نامزد هم فی‌المثل دکتر محمد رضا عارف از جریان اصلی اصلاح‌طلبان. کارگزاران ممکن است آقایان اسحاق جهانگیری و یا حجت الاسلام دکتر حسن روحانی را معرفی کند. در عین حال بایستی توجه داشت که آیا عارف از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت می‌شود یا خیر؟احتمال کاندیدا شدن علی مطهریزیباکلام با تاکید بر اینکه تکلیف اصولگرایان مشخص است، خاطرنشان کرد: نامزدهای اصولگرایان تحت رهبری آیت‌الله مهدوی‌کنی یا به حساب بنده همان جریان اول، ممکن است چهره‌هایی همچون آقایان دکتر علی لاریجانی، دکتر علی‌اکبر ولایتی و یا دکتر سعید جلیلی باشند. جریان دوم اصولگرا یا طیف احمدی‌نژاد - آیت‌الله مصباح گزینه‌های زیادتری دارند. مهرداد بذرپاش، ثمره هاشمی، روح‌الله حسینیان، مرتضی آقاتهرانی و علیرضا پناهیان از جمله گزینه‌های طرفدار احمدی‌نژاد هستند. هرچند که بعید به نظر می‌رسد که مطهری از هیچکدام این نامزد‌ها حمایت کند و حتی ممکن است که او خودش نامزد شود. ایضا محسن رضایی و قالیباف هم حاضر به حمایت از نامزدهای دو جریان اصولگرا نخواهند شد. می‌رسیم به بخش دشوار: وزن هر کدام از این جریانات چقدر خواهد بود؟ شانس پیروزی هر کدام آنان چه میزان است؟استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه هیچ یک از نامزدهای اصولگرا توان رویارویی با نامزد اصلی اصلاح‌طلبان یعنی عارف را نخواهند داشت، تصریح کرد: آقایان آقاتهرانی، علیرضا پناهیان، ولایتی، جلیلی، رضایی و لاریجانی گزینه‌هایی نیستند که بتوانند مقابل اصلاح‌طلبان و نامزد اصلی‌شان یعنی محمدرضا عارف شانسی برای پیروزی داشته باشند و اگر عارف کاندیدای انتخابات شود داستان دوم خرداد 76 بار دیگر تکرار شده و میلیون‌ها نفر برای انتخاب کاندیدای اصلاح‌طلبان به پای صندوق‌های رای می‌روند. ضمن آنکه آقای هاشمی رفسنجانی در صورت تحقق نامزدی عارف ممکن است از اسحاق جهانگیری، حسن روحانی یا فی‌المثل دکتر محمدعلی نجفی بخواهند که به نفع عارف کنار روند.احتمال رد صلاحیت عارف و متحد شدن اصولگرایانبه گفته وی اصولگرایان برای جلوگیری از پیروزی عارف دو کار ممکن است انجام دهند. نخست آنکه ممکن است او را رد صلاحیت کنند. کار دوم آنست که با آمدن جدی اصلاح‌طلبان به میدان، ممکن است همچون تیر 84 و 22 خرداد 88 یکبار دیگر با هم متحد شوند. زیباکلام پیش‌بینی کرد که اصولگرایان حتی در صورت متحد شدن نیز بیش از 6 الی 10 میلیون رای در برابر عارف نخواهند داشت.قالیباف جدی‌ترین رقیب عارف در انتخابات استاین استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران افزود: جدی‌ترین و اصلی‌ترین رقیب برای اصلاح‌طلبان محمدباقر قالیباف است. البته رقابت میان ایشان و اصلاح‌طلبان باعث شکسته شدن رای اصلاح‌طلبان خواهد شد و به نفع جناح راست تمام می‌شود که من در ادامه بیشتر در مورد قالیباف و اصلاح‌طلبان توضیح خواهم داد. جدای از این رقابت فرض بگیریم که عارف رد صلاحیت نشود و قالیباف هم به توصیه آقای هاشمی به نفع عارف کنار برود و بالاخره اتفاقات سال 88 هم تکرار نشود و آقای عارف در پایان خرداد 92 بشوند رییس جمهور جدید ایران؛ حال پرسش اساسی آنست که آقای عارف چکار می‌توانند برای پیشبرد اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انجام دهند؟صف‌آرایی اصولگرایان در مقابل عارفوی ادامه داد: بدون شک داستان دوم خرداد 76 و دوران آقای خاتمی تکرار می‌شود و عارف از همان روز اول با حجم گسترده‌ای از مخالفت‌های فلج کننده از سوی اصولگرایان روبرو می‌شود. مجلس نهم، شورای نگهبان، رادیو و تلویزیون، مطبوعات دولتی، جامعتین (جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و جامعه روحانیت مبارز)، ائمه جمعه و جماعات، مراجع طرفدار دولت و برخی نهادهای دیگر همگی در برابر عارف صف آرایی خواهند کرد و همان داستان تلخ آقای خاتمی تکرار می‌‌شود و عارف عملا قادر به انجام دادن هیچ کاری نخواهد بود.این کارشناس مسائل سیاسی تصریح کرد که جناح راست اجازه نمی‌دهد که عارف هیچ کاری را انجام دهد و اصلاح‌طلبان باید به این سوال اساسی پاسخ دهند که آیا برای آنها رییس‌جمهور اصلاح طلب اهمیت بیش‌تری دارد یا پیشرفت اصلاحات؟اولویت‌های اصلاح‌طلباناین استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه پاسخ اصلاح‌طلبان باید پیشرفت اصلاحات باشد، ادامه داد: آنچه برای اصلاح‌طلبان باید اولویت داشته باشد آزادی زندانیان سیاسی، انتخابات آزاد، آزادی مطبوعات، آزادی بیان، مبارزه با فقر، فساد و گرانی، بازگرداندن دانشجویان محروم شده از تحصیل و بالاتر از همه اینها حاکمیت قانون است.زیبا کلام اضافه کرد: باید گفت که در وضعیت فعلی ایران تنها کاندیدایی که در صورت رییس جمهور شدن می‌تواند حداقل به اندازه 10 یا 15 درصد اصلاح‌طلبان را به اهدافشان نزدیک کند قالیباف است چرا که وی دارای قدرت و توانایی است و می‌تواند به تحقق اهداف اصلاح‌طلبان کمک کند. بعید بنظر می‌رسد که محسن رضایی حاضر شود گامی در جهت تحقق اصلاحات بردارد. افرادی همچون سعید جلیلی، علی لاریجانی، علی اکبر ولایتی، آقاتهرانی یا پناهیان هم اساسا اعتقادی به تفکرات اصلاح طلبان ندارند.قالیباف بغض و کینه‌ای نسبت به اصلاح طلبان ندارد به گفته وی قالیباف در حوادث پس از انتخابات نشان داد که بغض و کینه‌ای نسبت به اصلاح‌طلبان ندارد و حتی یکبار نیز از لفظ فتنه و فتنه‌گر در مورد اصلاح‌طلبان استفاده نکرد و با وجود آنکه یقه‌ای برای اصلاح‌طلبان چاک نکرد اما به آنان بی‌احترامی نیز نکرد. در دوران ریاستش بر نیروی انتظامی هم این نیرو را در برابر مردم قرار نداد.وی تاکید کرد که ما نباید به دنبال نلسون ماندلا، مهاتما گاندی، آن سان سوچی یا وسلاو هاول باشیم بلکه باید از همین نامزدهای موجود و شرایطی که در کشورمان داریم در جهت پیشبرد دموکراسی استفاده کنیم.
کد خبر: ۷۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۲۰

اوای دنا-علیرضا سعیدآبادی:وقتی داروين نظريه تنازع بقا جانداران و انتخاب طبيعي يا اصلح را به عنوان نتيجه مطالعاتش از علوم زيستي به حوزه علوم اجتماعی ارایه کرد خيلي ها منتقد بودند كه رفتارها و روابط در محيط جانوري و يا گياهي هيچ شباهتي به محيط انساني ندارند و نمي توان نتايج حاصله از بررسي آن ها را به روابط اجتماعي در سطح انسان ها تعميم داد. او فکر می کرد هر جانداري بايد از لحظه تولد براي بقا با رقبا و عوامل ناسازگار محيط مبارزه كند و هر گروهی كه شرايط و توان كافي براي اين كار را نداشته باشد نابود مي شود. كوشش براي زنده ماندن يا تنازع بقا در طبيعت،عامل اصلي انتخاب جانداران اصلح براي بقا و تكثير نسل است.از بين افراد گونه هاي جانوري و يا گياهي همواره يک يا چند فرد با ويژگی هاي ممتاز ممكن است بوجود آيند كه همان باعث برتري و بقا آنان خواهد شد.اين گونه افراد بيش از هم نوعان خود باقي مي مانند،به توليد مثل مي پردازند و ويژگی های خود را از طريق وراثت به فرزندان منتقل مي كنند. داروينيسم اجتماعي به سبب تأثير بسزايي که نظريه انتخاب اصلح بر انديشه و تفكر تكاملي در جامعه گذاشته بود به این اسم ناميده شده است.اين مكتب با اين كه بخشي از اصول آن امروزه منسوخ شده اما پيروان آن مي كوشيدند وقوع جنگ ها و درگيري هاي شديد سياسي با انگيزه هاي برتري طلبانه در بين افراد و گروه ها را با آن توجيه و تفسير كنند. آنچه كه در نظريه تنازع بقا پايه مطالعات اوليه قرار گرفته وجود برتري طلبي،ستيزه جويي و دنياي پر از خشونت و جنگ در بين جانداران است.در حيات وحش،جانوران با اين كه از قدرت تعقل برخوردار نيستند اما در غريزه آنان هم رفتارهاي خشونت آميز و هم رفتارهاي مسالمت آميز به وفور ديده مي شود.براي مثال،در طبيعت مبارزه دو مار شاه كبرا با طول چند متر و جثه اي مهيب که به تصویر هم کشیده شده قواعد جالبي براي تامل ما دارند. اول،اين دو جاندار در هنگام مبارزه به يكديگر نيش نمي زنند. دوم،سعي هر كدام فقط اين است كه پشت ديگري را با زمين آشنا كند. سوم،حريف شكست خورده وقتي نتيجه را مي پذيرد محل مبارزه را ترك مي كند و طرف پيروز او را تعقيب نمي كند. چهارم،مبارزه تا سرحد مرگ نيست و فقط براي تعيين فرد پيروز است. پنجم،اين مبارزه مانند هر مبارزه ديگري يك طرف پيروز و يك طرف بازنده دارد. ششم،اين قواعد درباره همه جانوران از جمله كفتارها و كركس ها صدق نمي كند. هفتم،يكي از اصلي ترين انگيزه هاي جانوران براي شكار رفع گرسنگي است در حالي كه در جوامع انسانی به طور عام،بعضي ها از فرط سيري مبارزه مي كنند و هدف شان زر،زور و تزوير است. من بدون اين كه بخواهم مصاديق اجتماعي از نظريه تنازع بقا ارايه دهم مي خواهم با اشاره به اين كه طبيعت در بيشتر مواقع آموزگار خوبي براي انسان ها بوده فقط اين سوال را با استفاده از مثال يادشده مطرح كنم كه آیا اين قواعد در جوامع انساني و درباره رقابت هاي سياسي و يا درگيري هاي سياسي هم صدق مي كند؟و يا اين كه برخلاف آن،ما انسان ها در محيط زندگي خود بايد به دفعات شاهد تماشاي مجموعه راز بقا در حوزه سياست آن هم از نوع بي قاعده اش باشيم؟عرصه سياست اصلي ترين و موثرترين عرصه هاي زندگي بشر است. مسوولان جامعه در اثر رقابت ها و كنش و واكنش هاي سياسي است كه به قدرت دست مي يابند و بر تمامي بخش هاي جامعه مسلط مي شوند.مبارزه سياسي نيز كاميابي و ناكامي دارد.در کنش ها و واکنش های سیاسی در سطح خرد و رقابت هاي فردی و گروهي هميشه يك طرف برنده و يك طرف بازنده است.ولي در سطح داخلي و با هدف پيگيري منافع ملي در جوامع توسعه يافته قواعد بازي برد-برد حاكم است و كشور ما نيز از اين قاعده مستثني نيست. رقابت هاي سياسي هم قواعدي مشابه مبارزه دو مار شاه كبرا را دارد كه اگر عقلاني و به خوبي درك نشود سياست را به حوزه اي مخرب و ويرانگر تبدل خواهد كرد.در نظام هاي سياسي رايج سازوكارهاي متنوعي براي جلوگيري از انباشت قدرت و راه های بازتوزيع آن پيش بيني شده است.ساز و کارهای رای گیری،رسانه هاي همگاني،احزاب و تشكل هاي سياسي،افکار عمومی،نخبگان فكري و دانشگاهي منتقد و پرسشگر،جامعه مدني،گروه هاي  فرهنگي و اجتماعي،حقوق  اقليت ها و  نهادهاي فرهنگي و اجتماعي در هر جامعه و کارکرد و ميزان اثرگذاري هر كدام در رابطه بين حكومت كنندگان و حكومت شوندگان از اهميت فوق العاده اي برخوردار هستند.اين ها هر اندازه در جامعه اثرگذارتر و نهادینه شده تر باشند راه هاي رسوب قدرت و خودكامگي تنگ تر خواهند شد.در نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران همواره فصل الخطاب گروه ها و سياستمداران،نظام سياسي و قانون اساسي و منافع ملي بوده است. اول،نظام سياسي جمهوري اسلامي ايران كه در مباني با ويژگي هاي يك نظام خاص ولايي و دربرابر ساير نظام هاي رايج سياسي مبتني بر روح مردم سالاري ديني و اصل تفكيك قوا و نزديكي به الگوي نظام هاي رياستي است.دوم،قانون اساسي با محتواي روشن و استنادات محكم و سوم منافع ملي كه ستاره راهنماي اقدامات هر كشوري در عرصه هاي كلان داخلي و بين المللي است كه هر سه شاخص هاي مناسبي براي فعالان سياسي هستند كه مي توانند از آنها پيروي كنند و راه را از بيراهه تشخيص دهند.اين قواعد براي همه فعالان مطرح سياسي بويژه نامزدهاي انتخابات رياست جمهوري لازم الاجراست و تخطي از آن خسارات جبران ناپذيري ببار مي آورد.رفتار فردي نامزدها در فتنه 88 نمونه اين بي قاعدگي است.من اعتقاد راسخ دارم كه معروف بودن كانديداهاي رياست جمهوري شرط كافي براي نامزدي نيست وگروه هاي سياسي بايد بابصيرت به مرجعيت شوراي نگهبان قانون اساسي احترام بگذارند. قواعد و چارچوب هاي سياسي بيش از ساير مقررات و قواعد متعارف در بخش هاي ديگر جامعه داراي آثار سازنده يا مخرب اند.برای مثال،قوانين صنعتی موجبات نارسايي و يا كارآمدي نظام اقتصادی را بيشتر فراهم مي آورند.اما قواعد سياسي تمامي بخش هاي جامعه را به شدت تحت تاثير خود قرار مي دهند.چه افرادي كه در رقابت ها پيروز مي شوند و چه افرادي كه شكست مي خورند در حوزه سياست بايد به اين قواعد پايبند باشند.چه بسيار در اثر گردش نخبگان و جابجايي قدرت در همه پرسي ها اتفاق مي افتد كه بازندگان ديروز،برندگان امروز شده اند و چه بسا بازندگان امروز هم برندگان فردا باشند. رفتار سياسي متغير مستقل نيست و نتايج ثابت و لايتغيري ندارد.سياستمداران تابع عوامل متعدد فراواني هستند.آنچه كه بيش از همه عوامل در اين جا مورد تاكيد من قرار مي گيرد فرهنگ سياسي و قواعد کنش و واکنش هاست كه با جامعه پذيري مجدد امكان ارتقا و بهبود هميشگي آن وجود دارد و در این فرايند جامعه پذيري سياسي نقش رسانه هاي همگاني در همه اشكال سنتي و مدرن آن از درجه اهميت بالايي برخوردار است.افكار عمومي بویژه در جوامع تحول گرا و مردم سالار مانند كشور ما بر اين واسطه هاي ارتباطي بسیار تاثير مي گذارند و از آن به شدت تاثير مي پذيرند.به گونه ای که به نظر می رسد افكار عمومي و رسانه هاي همگاني همانند دو روي سكه ژانوس اند كه وجود يكي بدون توجه به ديگري بي معنا و نامفهوم خواهد بود. شايان ذكر است كه وي به عنوان كانديداي مردم تهران و چهره رسانه اي آشنا در سال هاي اخير و مدير مسئول سه نشريه در سال هاي گذشته در گفت و گوهاي خود با تعدادي از شهروندان در روزهاي تبليغات انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي،هدف خود را با پشتوانه سال ها تجربه حرفه اي در حوزه هاي رسانه و ارايه ده ها اثر و ايده و انتشار آنها در روزنامه ها و سايت هاي مرجع كشور در سال هاي اخير و صنعت و مسائل موجود در روابط كارفرمايي-كارگري،روابط بين الملل با گرايش استراتژي جمهوري اسلامي ايران،آموزش و پرورش و رويكرد آموزش هاي نوين در نظام آموزشي كشور و فرهنگ و ارشاد اسلامي با فعاليت چندساله در بخش هاي روابط عمومي و آموزشي اين وزارتخانه در سطوح كارشناسي و مديريتي و ستادي و پس از رسيدن به اين جامعيت فكري،كانديداتوري مردم تهران در انتخابات اخير مجلس شوراي اسلامي و درصورت اقبال مردم و عنايت ويژه شوراي محترم نگهبان قانون اساسي در تفسير رجل سياسي و خود،انتخابات رياست جمهوري يازدهم بيان كرده است. ضمناً سخنان و افكارش در دو سه ماه  اخير تحت عناوين"وانتخاباتي كه گذشت؟"،"برنده و بازنده سوال از رييس جمهور كيست؟"،"فرهنگ سياسي ايرانيان و مسئله شناخت"،"فرهنگ برندسازي در ايران"،"انتخابات سال 88 شبيه 76 نبود!"،"مطبوعات،رسانه هاي مجازي و حوزه سياست در ايران"،"اول اصول گرايي،بعد اصلاحات؟"،"هر كه با ما نيست،برماست!"،"بيداري اسلامي و آينده ايراني"،"مدل شهردار-رييس جمهور هميشگي نيست!"،"چشم انداز يازدهم:ايران؛سرزمين ثبات"،" درك تحول مفهوم استراتژي پس از انقلاب اسلامي براي شناخت كانديداهاي رياست جمهوري يازدهم اهميت راهبردي دارد" ،"مرجعيت ديني الگوي ما سياستمداران ايراني"،"سوال از نامزدهاي احتمالي رياست جمهوري آينده:نگاه دولت يازدهم به مسئله الگوي ثابت توسعه در كشور چيست؟"،"مجلس در راس امور است نه قوا!"،"معماي دوراهي و حوزه سياست در ايران"و"بهترين نمايندگان ملت"علاوه بر ده ها ايده و اثر منتشر شده در سال هاي 80 در روزنامه ها،خبرگزاري ها و سايت هاي مرجع قابل مطالعه است. خلاصه اهم سوابق تحصیلی و اداری علیرضا سعیدآبادی •    كانديداي مردم تهران در انتخابات نهمين دوره مجلس شوراي اسلامي•    اخذ رتبه ممتاز رشته کارشناسی ارشد روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی در سال 1380(رونوشت پیوست)•    پشنهاددهنده ایده طرح تشکیل سازمان نیمه متمرکز نظام مهندسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران(رونوشت پیوست) •    مشمول آیین نامه جذب و نگهداری نیروی انسانی  نخبه در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی(رونوشت پیوست) •    دبیر تشکل خانه دانشجو در استان در سال های 81-1380(رونوشت پیوست)•    اخذ امتیاز عالی از پایان نامه کارشناسی ارشد با موضوع«بررسی استراتژی جمهوری اسلامی ایران پس از جنگ سرد»(رونوشت پیوست) •    کارشناس مسوول وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی  مطابق حکم کارگزینی امور اداری ازسال 1384 و معاون بين الملل اداره كل روابط عمومي در سال 89 و معاون دفتر آموزش و توسعه فعاليت هاي هنري در سال 90 با ابلاغ داخلي(پیوست) •    دبير نمايشگاه و نشست هاي تخصصي مد و لباس اسلامي-ايراني در سال 89(رونوشت پيوست)•    مدیر روابط عمومی موسسه آموزش از راه دور وزارت آموزش و پرورش تا اواخر سال 1384(رونوشت پیوست) •    کارشناس برگزیده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سطح ملی در چشنواره شهید رجایی در سال 1386(رونوشت پیوست)•    برگزیده روابط عمومی های دولت در روز 27 اردیبهشت سال  1386 و تقدیر در سالن اجلاس سران(تقدیر نامه پیوست) •    پیشنهاد و تدوین « طرح جامع نحوه فعالیت روابط عمومی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی » و طی مراحل تصویب و ابلاغ توسط وزیر محترم به تمامی معاونت ها،سازمان ها،ادارات کل ستادی و استانی(رونوشت پیوست) •    طراحی«نظام ساماندهی و نصب تمثال حضرت امام خمینی ( ره ) و مقام معظم رهبری در دولت  » که به صورت بخشنامه با امضا وزیر محترم به تمامی دستگاه های اجرایی ابلاغ شد(رونوشت پیوست) •    پیشنهاد«طراحی و ایجاد بانک اطلاعاتی از هنرمندان حرفه ای و شرکت های معتبر در عرصه تبلیغات کشور » به شورای محترم  اطلاع رسانی دولت که در سال 1386 به  تایید رسید(رونوشت پیوست)•    مدیر مسوول نشریه پیام بانوان در سال 75-1374و تالیف مقالات متعدد در این نشریه (رونوشت پیوست)•    مدیر مسوول نشریه آموزش از راه دور وزارت آموزش و پرورش تا سال 1384و تالیف مقالات متعدد در این نشریه(رونوشت پیوست)•     مدیر مسوول نشریه وفا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درسال1386و تالیف مقالات در این نشریه(رونوشت پیوست) •    تدوین 6 جلد گزارش پژوهشی مرتبط با رشته  روابط بین الملل برای پژوهشکده مطالعات راهبردی وابسته به وزارت علوم و تحقیقات و فناوری(رونوشت پیوست ) •    تدوین 2 جلد گزارش پژوهشی مرتبط با روابط بین الملل برای خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (پیوست ) •    انتشار ده ها یادداشت و مقاله راهبردی و فرهنگی و مطلب آموزشي در روزنامه های کثیرالانتشار،نشريات،خبرگزاری ها و سایت های مرجع کشور(رونوشت پیوست)•    مسوول امور پژوهشی مرکز جامع علمی کاربردی شماره 5(تاییدیه پیوست) ایثارگر دفاع مقدس ( رزمنده – جانباز )     شماره تماس: 09122404987
کد خبر: ۷۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۱۶

اوای دنا-البرز رهبر :بهار ای کاش هیچوقت نمی آمدی!ای کاش میتوانستی یکسال هم که شده به ندیدن ما انسانها عادت کنی.ای کاش میشد همچون ما انسانها بخل بورزی و زیباییهایت را از ما دریغ کنی،آنوقت شاید کمی بیشتر قدرت را میدانستیم.اما تو باز هم می آیی، مثل همیشه بی توقع و بخشنده تر از گذشته. بهار حال که آمدی بگذار کمی از دستت گلایه کنم.درست شنیدی من انسان از دست توی بهار گلایه دارم.کاش این همه سال که از عمرت میگذرد  کمی هم ما انسانها را می شناختی! کاش میدانستی  که این همه آدم  چشم  به راه  تو، منتظر رسیدن شکوفه ها و گلهایت نیستند، منتظر شنیدن آوای موسیقی گونه ی  پرندگانت بر روی  شاخه های  نو رسته هم  نیستند!بهار! کاش این همه ساده دل نبودی  و گول حرفهای به  ظاهر قشنگ  ما  انسانها  در بیداد  سرمای زمستان را نمیخوردی  که آخ  چقدر دلتنگتیم  بهار پس دیگر کی  میایی! تو قرنها  بیشتر از هر یک از ما انسانها زیسته ای و سرد و گرم روزگار چشیده ای، اما هنوز ما را  نشناخته ای!بهار!تو می آیی تا ما انسانها از وجود تو به آرامش برسیم و تو را پاس بداریم به حرمت اینکه تجلی بخش زیبایی های خالقی و شکرگزار قدوم سبزت باشیم در این میهمانی چند روزه ات. اما تو چقدر خوش خیالی!!!انسانی که اگر پایش بیفتد حاضر است یک  شبه زحمات  چندین و چند ساله  کسی چون مادرش را فراموش کند و به همه ی خوبیهای مهربانترین انسانها پشت پا بزند، آنوقت توی غریبه انتظار قدردانی داری؟؟؟بهار خیلی ساده تر از آنی که میپنداشتم! انسانهای این دیار که تو به عشق آنها می آیی هر کدامشان به طریقی به دنبال ریشه کن کردن نورسته های دامان طبیعتت هستند.انگار دیگر دوست ندارند سال  دیگر هم  بهاری باشد و رایحه خوش چویلی از دامان طبیعتت به مشام کسی برسد. بهار هرسال  که  تو می آیی نمیدانم چه بلایی بر سر ما انسانها نازل میشود،انگار به ما انسانها خبر میدهند  که این بهار آخرین بهار است هرچه میخواهید بر سر طبیعت بیاورید،ریشه کن کنید،ببرید،بسوزانید،آلوده کنید،بی خیال اینکه نسل های بعدی  ندانند  پیچیدن بوی کرفس در تارپود وجودمان یعنی چه؟ بی خیال اینکه آیندگانمان ندانند بیلهر و قارچ و بن سرخ و تره و کاسنی و کنگر و ریواس و کارده و ...یعنی چه!اصلا به شما چه که نسلهای بعدتان نفهمند عطر چویل بهترین عطر دنیا برای  نیاکانشان بوده است مگر شما مسئول زندگی  آنها هستید!؟ بهار مگر ما انسانها از رو میرویم!؟ما هم فرزندان خلف  نیاکانمان هستیم  و این رسم را از آنها به ارث برده ایم.به خاطرات گذشته ات رجوع کن و به یاد آر زمانهایی را که آنان  چنان استادانه به جان قوچ و آهو و بز و خرس و پلنگ این دیار افتاده اند که  نسل آنها را برای همیشه از روی زمین برداشته اند.کو آن همه آهوان خرامان بر دامانت؟ بهار ما هم دلمان میخواهد  آهوان خرامان را نظاره گر باشیم اما دریغ. بهار! پدرانمان  بدتر از این ظلمی که در حق ما کرده اند، با این کارشان  خودشان را بدست خودشان شکنجه کرده اند و در این عصر ماشینی و عاری از آن مناظر بکر  تنها همدم و آرامش بخششان شده  برنامه های حیات وحش و راز بقای تلویزیون و یک دنیا حس نوستالژیکی که خدا میداند در ذهنشان چه میگذرد با دیدن این همه آهوی خرامان در جعبه جادویی!بهار بگذار رک و راست به تو بگویم  که چون گذشتگانمان حسرت دیدن آن همه مواهب الهی و به قول خودشان "شکالها" را به دل ما گذاشته اند و رفتند ما هم  همقسم شده ایم حسرت بوئیدن کرفس و چویل را به دل  نسلهای  بعد از خودمان  بگذاریم!گذشتگانمان کوههای پر از جانور و گیاه را نصفه و نیمه تحویل ما دادند،جانورانش را کشتند و  بردند بگذار ما هم نصفه سهم خودمان را ریشه کن کنیم، آیندگان هم  سهمی ندارند!مشکل هم  از خودشان است که دیر می رسند.  بهار! میدانم دلی پر از درد داری و خسته ای از این همه بی مهری ما انسانها و دیگر نای شنیدن نداری، میدانم که با وجود این همه درد همچنان روی از ما انسان های ناسپاس بر نگردانده ای و زیبایی هایت را از ما دریغ نمیکنی و میدانم که تا همیشه بهار خواهی ماند:بی توقع و بخشنده. بنازم صبرت را در این همه سالهای بیرحمی ما انسانها، که هنوز که هنوز است در خود میسوزی و شکوائیه نمیسرایی. بهار حال خودت قضاوت کن که ای کاش می آمدی یا نمی آمدی؟؟؟
کد خبر: ۷۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۳/۰۵

اوای دنا-محمدرازی پور: سوم خرداد روز آزادسازی خرمشهر قهرمان که پس از 575 روز به آغوش وطن بازگشت یاداور ایثارگری حماسه آفرینان هشت سال دفاع مقدس است که جا دارد ضمن گرامیداشت آن حماسه عظیم که دل امام و روح شهدا را شاد کرد مختصری در باب مختصات آن فتح بزرگ یادآور شویم باشد که روح شهدای عظیم الشان آن عملیات غرور آفرین که موجب عزت اسلام و ایران اسلامی گردید همواره از ما راضی باشد. وسعت منطقه عملیات:5400کیلومتر مربع یعنی سه برابر وسعت منطقه عملیاتی فتح المبین که از شمال به کرخه نور هویزه از جنوب به شط العرب و از شرق به رودخانه کارون از غرب به هورالعظیم و دژ مرزی عراق محدود خرمشهر می گردید. منطقه مذکور برخلاف منطقه فتح المبین که پر از تپه ماهورو برجستگیهای طبیعی بود به جز جاده اهوازخرمشهر که آن هم در دست عراقی ها بود هیچ جان پناهی نداشت و این مشکلات و خطر کار را به مراتب بالاتر می برد از نقاط مهم و استراتژیکی که از زمان اشغال خرمشهر در این منطقه تحت تصرف دشمن بود می توان به چند نمونه اشاره کرد: بندر خرمشهر:که در طول 5/1 سال اشغال علاوه بر اینکه یک بندر اقتصادی کشوردر اشغال دشمن بود از نظر سیاسی نیز برگ برنده ای  در دست رژیم بعث قلمداد می گردید. . اروند رود(شط العرب):این رودخانه که از بهم پیوستن دو رودخانه دجله و فرات بوجود امده و از بصره عبور و به خلیج فارس میریزد که از لحاظ سوق الجیشی یک گلوگاه برای عراق محسوب می گردید و از انجا که تنها راه ابی به خلیچ فارس بود هم از بعد تجارت و بازرگانی و هم از نقطه نظر سیاسی بسیار برای دولت عراق حیاتی محسوب می شد. جفیر:مرکز ارتباطی و هماهنگ کننده قرارگاههای لشکر 5 و 6 و عقبه دشمن و همچنین تامین کننده خطوط مقدم دشمن که می شود گفت بصره را از تیررس توپخانه دور برد حفظ می کرد. کرخه نور:این رودخانه علی رغم کوچکی و کم عرض بودن آن اما به لحاظ اینکه دشمن استحکامات بسیاری در کنار آن ایجاد نموده بوداعم از سیم خاردار,کانالها ،خاکریزها،سنگرهای انفرادی که بر روی ان تیربار مستقر شده بود و آشیانه تانکها که می توانست نیروهای پیاده را زیر آتش داشته باشد روی هم رفته آنرا به دژی مستحکم و نفوذ ناپذیر تبدیل کرده بود. جاده آسفالته اهواز خرمشهر:این جاده تنها عارضه غیر طبیعی بود که دشمن در حاشیه آن خاکریزهای دو جداره احداث کرده بود که علاوه بر استفاده های آفندی و پدافندی جهت تدارکات دشمن از استفاده می کرد و همین نیز باعث گردید که کار رزمندگان در این عملیات سخت تر شود و موجب مقاومت شدید دشمن و همچنین تقویت محور پادگان حمید برای دشمن گردد که رزمندگان با دور زدن از جلو و پشت بر این محور حمله ور شوند تا جایی که در مراحلی به جنگ تن به تن منجر می گردد. رودخانه کارون:این رودخانه با عرض بیش از 150 متر از عوارض خیلی مهم و استراتژیک محسوب می گردید مانع بزرگی برای نفوذ رزمندگان به حساب می امد از انجا که دشمن در زمان اشغال پلی بر روی این رودخانه احداث کرده بود لذا نیروهای ما یا باید این پل را از چنگ دشمن می گرفتند و یا هم دست به احداث یک پل بر رودخانه می زدند که عبور نیروهای ما از این رودخانه از ان کارهایی بود که اگر دست نصرت الهی در کار نبود از لحاظ نظامی امکانپذیر نبود و رزمندگان با عبور از این رودخانه یکی از شگفت انگیزترین عملیاتها را در زمان معاصر رقم زدند. استعداد نیروهای دشمن در عملیات بیت المقدس: لشکر 3 زرهی ،لشکر 5 مکانیزه،لشکر 6 زرهی،لشکر 7 پیاده،لشکر 9 زرهی،لشکر 10 زرهی به فرماندهی عدوان خیراله،لشکر 11 پیاده ،لشکر 12 زرهی لشکرهای 2،4 و 8 در غرب اروند رود مستقر بودند تیپهای مستقل:10 زرهی ،90 پیاده،109 پیاده،238 پیاده،409 پیاده،416 پیاده،417 پیاده،419 زرهی 501 زرهی،601 و 602 و605 زرهی تیپهای 9،10 و 20 تیپهای 31 ،32 و 33 گارد مرزی نیروهای مخصوص شامل: 30گردان کماندو وگردان شناسایی حنین مجموع نیروهای خودی شرکت کننده در این عملیات:36000 نفر نیروی پیاده در قالب یگانهای سپاه بسیج وارتش نیروهای زرهی شامل: 41گردان تانک که حدود 1345 دستگاه تانک داشته اند 38 گردان مکانیزه که حدود 1330 دستگاه نفر بر و با پشتیبانی 550 قبضه توپهای مختلف مختصری از نحوه عملیات: فرماندهان پس از مطالعه بسیار و تهیه نقشه که در نتیجه شناساییی های غیر محسوس در ماهها قبل صورت گرفته بود به این نتیجه رسیدند که در این منطقه از حمله مستقیم به جهت بالارفتن تعداد تلفات نیروی انسانی خودداری گردد و با به عقب انداختن زمان عملیات امکان دور زدن منطقه و حمله از جناحین دشمن را فراهم نمایند. لذاعملیات الی بیت المقدس در تاریخ 10/2/61 با رمز یا علی ابن ابیطالب آغاز گردید و دشمن که با پشتبانی ایادی خویش آمریکاوکشورهای اروپایی مجهز به مدرنترین جنگ افزارهای روز گردیده بود و در پناه استحکامات فراوان و سدها و موانع میدان های مختلف مین، سیم خاردارو موانعی از این دست وهمچنینن استقرار نیروها و ادوات خود که در خط اول شامل نیروهای پیاده پشت خاکریز، خط دوم خمپاره 120 و 81 میلی متری ،خط سوم تانکها ،خط چهارم توپخانه که با چنین آرایشی صدام هرگز تصور نمی کرد که نیروهای ایرانی حتی فکر آزاد کردن خرمشهر را در سر داشته باشند اما دشمن سرخورده و وحشت زده از چنین نیرویی که گویا سرب و آتش بی امان توپخانه ها و بمبارانهای بی وقفه هوایی را به تمسخر گرفته است به این نتیجه رسید که نمی تواند جلوی سیل خروشان ملت ایران و جوانان برومند ارتش اسلام که مجهز به قدرت ایمان بودند را بگیرد رزمندگان از پادگان حمید در غرب اهواز و از محور کرخه نور و هورالعظیم و از شرق رودخانه کارون و دهانه اروند رود به صورت گاز انبری به سوی خرمشهر روز به روز و لحظه به لحظه حلقه محاصره را تنگ تر کرده تا اینکه بعد از 48 روز مقاومت جانانه و در آن شرایط جوی و آن هوای داغ نیروهای اسلام زیر آن فشار سخت که از زمین و هوا بر آنها سایه افکنده بود که اگر زمین دهان باز می کرد در آن فرو می رفتند ولی هرگرحاضر به عقب نشینی نبودند سرانجام توانستند در ساعت 11 صبح روز 3/3/61 یکی از فتوحات بزرگ تاریخ را رقم بزنند و تمام معادلات قدرت های استکباری در منطقه را برهم زنند و از این تاریخ بود که دشمن به قدرت نظامی جمهوری اسلامی و نیروهای ایمان و اراده جوانان جان برکف این مرز وبوم که گوش به فرمان ولی امر خود امام بزرگوار که همچون فرمانده ای تمام امور را رصد می کرد پی ببرد وفی الواقع با عملیات بیت المقدس که به اشغال 575 روزه خرمشهر (خونین شهر) پایان داد دشمن حساب کار خودش را کرد. آسیبهای وارده به نیروی رزم دشمن: لشکرهای 3 زرهی ،لشکر 11 پیاده 80%  لشکر 5 مکانیزه 20%لشکرهای 6 ،7،9،10،11 زرهی 20%،منهدم گردیدند تیپهای مستقل:تیپ 10 زرهی40%،تیپهای 31،32،33 نیروی مخصوص تا حدود زیادی منهدم تیپهای 9،10و20 گارد مرزی و تیپهای 238 و 501 تماماً به اسارت درامدند و تیپ های 417 پیاده منهدم تیپهای پیاده605،601،602،416،419 50%،منهدم مجموع اسرا 19000 و بیش از 16500 نفرآمار کشته های دشمن زبون در این عملیات بود. فرمایش حضرت امام (ره) در باب فتح خرمشهر: ((مبارک باد بر بقیه الله ارواحنا له الفدا وجود چنین رزمندگانی ارزشمند و مجاهدان فی سبیل الله که آبروی اسلام را حفظ و ملت ایران را روسپید و مجاهدان راه خدا را سرافراز نمودند اینجانب از دور دست و بازوی قدرت مند شمار ار که دست خداوند بالای آن است می بوسم و بر این بوسه افتخار می کنم شما دین خود را به اسلام عزیز و میهن شریف ادا کردید و طمع ابر قدرت ها و مزدوران آنان را از کشور خود بریدید و سخاوتمندانه در راه شرف و عزت اسلام جهاد کردید)) محمدرازی پوربخشدارسرفاریاب
کد خبر: ۷۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۲۷

اوای دنا-دکتر خدارحم سهرابی :ايران هراسي يكي از راهبردهاي تبليغاتي و جنگ رواني در سياست خارجي آمريكا و برخي از كشورهاي اروپايي، عليه جمهوري اسلامي ايران است. راهبرد ايران هراسي همزاد و مترادف با راهبرد اسلام هراسي و امواج آن مي باشد. اين راهبرد در طي سي ساله گذشته همواره توسط دولت هاي ايالات متحده آمريكا چه جمهوري خواه و چه دموكرات، به صورت پيوسته در سياست خارجي و ديپلماسي عمومي اين كشور پي گيري شده است. چرائي اتخاذ راهبرد ايران هراسي به شكل گيري و پيروزي انقلاب اسلامي در ايران باز مي گردد. انقلاب اسلامي، ايران را كه كانون توجهات جهان اسلام قرارداد. اين مهم به همراه موقعيت ژئواستراتژيك كشورمان باعث شد كه ايران به بازيگري تأثيرگذار بر مناسبات دو منطقه خاورميانه عربي و جنوب غرب آسيا تبديل شود. در شرايط مذكور عملا منافع آمريكا را به چالش كشيده به گونه اي كه كاندوليزا رايس صراحتاً اعلام كرد؛ ايران تنها كشوري است كه مهمترين چالش هاي استراتژيك را براي ايالات متحده و شكلي از خاورميانه كه ما خواهان ايجاد آن هستيم پديد آورده است. در همين راستا «ري تكيه» در مقاله اي با عنوان «هزينه هاي بازدارندگي ايران» كه نشريه تصميم ساز «فارين افروز» در تاريخ 29 آوريل 2008 آن را منتشر كرد به برخي از چالش ها اشاره مي كند و اذعان مي دارد كه؛ «ايران مشكلاتي اساسي براي ايالات متحده پديد آورده است. تلاش ايران براي دستيابي به توانايي هاي هسته اي، دخالت هاي زيركانه در عراق، مخالفت آزاردهنده ايران با فرآيند صلح (رژيم جعلي) اسرائيل و فلسطين فهرستي سهمگين از گلايه هاي آمريكا از ايران را تشكيل مي دهد.» ¤محورهاي ايران هراسي آمريكا و برخي از كشورهاي غربي همواره با رويكرد تخاصمي مسائل مرتبط با ايران را منعكس مي نمايند به گونه اي كه جمهوري اسلامي ايران در نظر مخاطب، تهديدي عليه صلح و امنيت منطقه و جهان معرفي مي گردد. رصد و محوريابي جنگ رواني نظام سلطه عليه ايران مؤيد اين موضوع است و راهبرد ايران هراسي مشتمل بر هفت محور مي باشد كه عبارتند از: -القاء دسترسي ايران به سلاح هاي هسته اي -حمايت ايران از تروريسم -نقض حقوق بشر در ايران -القاء تهاجمي بودن فناوري هاي دفاعي ايران -دخالت جمهوري اسلامي ايران در امور كشورها -اسلامي بودن نظام سياسي در ايران -القاء مخالفت ايران با صلح و ثبات منطقه اي. مخدوش جلوه دادن ماهيت و اركان نظام ديني و رويكرد تخاصمي نسبت به ايران، نقطه مشترك تمامي محورهاي ذكر شده مي باشد كه برآيند آن چهره اي از جمهوري اسلامي را در ذهن مخاطب آماج ترسيم مي كند كه بر پيش فرض و انگاره ايجاد هول و هراس استوار است. ¤تاكتيك ها و تكنيك هاي ايران هراسي دست كاري و فريب افكار عمومي و وارد كردن بازيگران در زمين بازي و نقش هاي تعيين شده از سوي آمريكا غايت هدف راهبرد ايران هراسي است كه لازمه تحقق آن اجراي دقيق تاكتيك ها و تكنيك هاي متنوع هدفمند و پيچيده مي باشد. برخي از اين تاكتيك ها و تكنيك ها عبارتند از: -بهره گيري از بار منفي واژه ها، كلمات و مفاهيم حساسيت برانگيز در افكار عمومي (نسبت دادن بنياد گرايي به جمهوري اسلامي ايران) -وانمايي و سياه نمايي درخصوص ايران (تهيه و نمايش فيلم ضد ايراني 300) -بهره گيري از تاكتيك ارعاب (القاء خطر فناوري موشكي ايران براي اروپا) -انگاره سازي هاي هدفمند (قراردادن تصوير آقاي احمدي نژاد در كنار تصوير هيتلر) - استفاده از تاكتيك همسان سازي (قرار دادن نام سپاه در فهرست سازمان هاي تروريستي) - تحريف اخبار مرتبط با ايران (غيرصلح آميز معرفي كردن پيشرفت هاي هسته اي ايران) - القاء مستقيم و غيرمستقيم (معرفي ايران به عنوان محور و كانون شرارت در جهان) - بهره گيري از تكنيك تكرار (ايران به دنبال استيلا بر كشورهاي منطقه مي باشد) موارد مذكور در واقع بخشي از تاكتيك ها و تكنيك هاي مورد استفاده در راهبرد ايران هراسي است كه به طور معمول در خصوص ايران مورد استفاده مقامات و رسانه هاي آمريكايي و اروپايي قرار مي گيرد. ¤ امواج ايران هراسي موج اول ايران هراسي همزمان با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران به مرحله اجرا گذارده شد. با عملياتي شدن موج اول اين راهبرد، كشورهاي عربي منطقه در شرايطي هول انگيز قرا رگرفته و وادار به بازي در زمين معين شده از سوي آمريكا و لابي صهيونيسم شدند. هول و هراس ايجاد شده در بين كشورهاي منطقه و جاه طلبي صدام، عملا پازل جنگ افروزي آمريكا را كامل كرد و جنگي همه جانبه و گسترده را با هدف سرنگوني جمهوري اسلامي، به ايران تحميل كرد. از سوي ديگر اجراي موج اول ايران هراسي، موضوع فلسطين را نيز از كانون توجهات جهان عرب خارج ساخت، اين مهم فرصت مناسبي را براي رژيم جعلي اسرائيل فراهم كرد تا اقدام به قتل عام گسترده و وحشيانه فلسطيني ها و آواره كردن آنان نمايد. در واقع در سايه موج اول ايران هراسي بود كه رژيم اشغالگر قدس توانست جنوب لبنان را به اشغال خود در آورد. ¤ موج دوم ايران هراسي از آنجا كه ايران هراسي، همزاد و مترادف با اسلام هراسي است لذا همزمان با موج دوم اسلام هراسي، دومين موج ايران هراسي نيز به منصه ظهور رسيد. پس از حادثه 11 سپتامبر با معرفي ايران به عنوان محور و كانون شرارت، عملا موج دوم ايران هراسي در سياست خارجي ايالات متحده آمريكا شكل گرفت. نومحافظه كاران جنگ سالار با انگاره سازي و تقسيم جهان به خير و شر، سعي در القاء اين مفهوم داشتند كه ايران در نطقه كانوني شرارت در جهان قرار گرفته است. كاخ سفيد در موج دوم ايران هراسي با شكل دادن فضاي هيجاني عليه ايران، سعي مي كرد تا ايران را وادار به تغيير رفتار و تغيير ساختار نمايد. همچنين ايران هراسي و معرفي ايران به عنوان محور و كانون شرارت، فرصت ايجاد اجماع و منزوي ساختن ايران در مناسبات بين المللي را براي آمريكا فراهم مي ساخت. ¤ موج سوم ايران هراسي متعاقب شكست سياست هاي خاورميانه اي آمريكا، موج سوم ايران هراسي نيز كليد زده شد. پيروزي اصولگرايان و تاكيد آنان بر پايداري در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و همزماني آن با وقوع تحولات منطقه اي، توازن قدرت در منطقه را به سود ايران تغيير داد. پس از آن با احساس نگراني عميق واشنگتن از تحكيم محور ايران، عراق، سوريه لبنان و فلسطين، راهبرد ايران هراسي بيش از پيش مورد تاكيد سران كاخ سفيد قرار گرفت. وقوع جنگ 33 روزه و پيروزي حزب الله لبنان از يك سو و ناكامي هاي پي درپي آمريكا در منطقه و عراق شرايط را براي كاخ سفيد بحراني تر و دشوارتر كرد از اين رو نومحافظه كاران جنگ سالار راه خروج از بحران را در گرو توازن قدرت و بازدارندگي ايران يافتند بنابراين عملياتي كردن موج سوم ايران هراسي، ناظر بر ايجاد بازندگي و مهار منطقه اي جمهوري اسلامي ايران است. ¤ اهداف پيدا و پنهان ايران هراسي 1- انتقال بحران از مديترانه به خليج فارس: كاخ سفيد با تاكيد بر راهبرد ايران هراسي در واقع سعي دارد بر تحولات منبعث از پيروزي بزرگ حزب الله در جنگ جولاي 2006 مديريت نمايد. در اين راستا با تمركز بر روي اين راهبرد و انتقال بحران به خليج فارس عملا سعي دارد تا وضعيت امنيتي رژيم جعلي اسرائيل را بهبود بخشيده و همانند موج اول ايران هراسي، براي اين رژيم جعلي فرصت سازي نمايد. در اين رابطه اظهارات بشاراسد در جمع گروهي از فرهيختگان عرب به درك بهتر وضعيت نابسامان رژيم صهيونيستي كمك مي نمايد وي گفته بود؛ «رژيم اسرائيل پس از پيروزي مقاومت لبنان بر اين رژيم وارد دوران پيري خود شده است.» 2- سرعت بخشيدن به روند سازش اعراب و رژيم جعلي اسرائيل: واشنگتن در موج دوم ايران هراسي به دنبال اين هدف مي باشد كه با ايجاد هول و هراس در بين كشورهاي عربي از قدرت نفوذ ايران در منطقه، اين كشورها را وادار به بازي كردن در ميدان بازي تعيين شده نمايد. فرآيند كاناليزه كردن كشورهاي عربي منطقه، پازل آمريكا و لابي صهيونيسم را در جهت ايجاد جبهه عربي- اسرائيلي كامل مي كند. تشكيل جبهه موصوف از يك سو اجراي مصوبات نشست پائيزي موسوم به آناپوليس را امكان پذير مي سازد و از سوي ديگر شرايط را براي به رسميت شناختن رژيم جعلي اسرائيل فراهم مي كند وي اعلام داشت: در چرايي و اصرار آمريكا و لابي صهيونيسم براي سرعت بخشيدن به روند سازش اعراب و رژيم اشغالگر قدس، اظهارات بشاراسد قابل تأمل است و معادله بين المللي بعد از پيروزي بزرگ حزب الله تغيير كرد به گونه اي كه بسياري از ميانجي گران بين المللي از جمله سران يهودي به دمشق مي آيند و از ما مي خواهند تا در صلح با اسرائيل شتاب به خرج دهيم، زيرا معتقدند كه اسرائيل در معرض خطر قرار دارد و به ناچار بايد آن را از طريق تسريع در صلح در منطقه از زوال و نيستي محتمل نجات دهند.» در اين رابطه مي توان تصور كرد كه اجراي سياست لبه پرتگاه جنگ عليه دمشق در واقع ناظر بر حلقه تكميلي تسريع روند سازش اعراب و رژيم صهيونيستي است. 3- تشكيل ناتوي عربي از عمان تا لبنان: بازدارندگي در برابر قدرت ايران از طريق همكاري دولت هاي عربي منطقه يكي از اهداف ديگر راهبرد ايران هراسي و اساس سياست خارجي ايالات متحده آمريكاست. در واقع هدف واشنگتن از تأكيد بر موج سوم ايران هراسي، جدا كردن ايران از همسايگان عرب و ايجاد بلوك عربي (ناتوي عربي) متشكل از شش كشور حاشيه خليج فارس، مصر، اردن و آمريكا (1+2+6) در برابر ايران مي باشد. در اين راستا «ديك چني» معاون رئيس جمهوري آمريكا، در اواخر ماه مي روي عرشه ناو آمريكايي «جان استينس» در خليج فارس، تصريح كرد: «ما با دوستانمان در برابر تندروي و تهديدهاي استراتژيك خواهيم ايستاد. ما به تلاش براي رهايي كساني كه متحمل رنج و سختي شده اند ادامه خواهيم داد و دشمنان آزادي را به دست عدالت خواهيم سپرد و با كمك ديگران از دستيابي ايران به جنگ افزارهاي كشتار گروهي و چيره شدن اين كشور بر منطقه جلوگيري خواهيم كرد.» 4- مهار منطقه اي ايران: عملياتي شدن راهبرد ايران هراسي ناظر بر تلاش واشنگتن براي سوزاندن برگ هاي برنده ايران در منطقه است. كاخ سفيد با ايجاد هول و هراسي در كشورهاي عربي سعي دارد آنان را وادار به نقش آفريني در عراق، لبنان و فلسطين مطابق با سياست هاي خود نمايد. در اين ارتباط همزمان با درخواست «رايان كروكر» سفير آمريكا در عراق، براي بازگشايي سفارتخانه هاي كشورهاي عربي در بغداد، رابرت گيتس وزير دفاع اين كشور نيز در گفت وگو با يك شبكه عربي به كشورهاي مذكور توصيه كرده است اگر مي خواهند در عراق تنها صداي يك همسايه و آن هم ايران شنيده نشود، فوراً سفيران خود را به عراق اعزام نمايند. 5- منزوي ساختن ايران در عرصه بين المللي: زمينه سازي براي منزوي ساختن ايران در عرصه بين المللي هدف ديگر اجراي راهبرد ايران هراسي مي باشد. واشنگتن با تأكيد بر راهبرد مذكور در واقع سعي دارد مدل كره شمالي را براي متوقف ساختن فعاليت هاي هسته اي ايران پياده سازي كند. ضمن آنكه اجراي راهبرد ايران هراسي به زعم آمريكا، مي تواند باعث شكل گيري اجتماع ضدايراني در جهان شده و بازيگران رسمي و غيررسمي را با سياست هاي ايران ستيزانه كاخ سفيد همراه نمايد. 6- ايجاد مسابقه تسليحاتي در منطقه: ميليتاريزه شدن سياست خارجي آمريكا هزينه هاي زيادي را متوجه اين كشور كرد به گونه اي كه جنگ عراق تاكنون 700 ميليارد دلار براي كاخ سفيد هزينه در برداشته و دست كم 3هزار ميليارد بر اقتصاد آمريكا خسارت وارد كرده است. از اين منظر راهبرد ايران هراسي در واقع وادار كردن كشورهاي عربي به مسابقه تسليحاتي با ايران مي باشد تا واشنگتن از محل فروش تسليحات بتواند بازار سودآوري را براي خود مهيا سازد. انعقاد قرارداد تسليحاتي 20ميليارد دلاري في مابين آمريكا، عربستان سعودي و برخي اميرنشين هاي منطقه ناظر بر تحقق اين هدف است. اظهارات «نيكلاس برنز» معاون وزير خارجه آمريكا به خوبي رابطه فروش جنگ افزار به كشورهاي منطقه و راهبرد ايران هراسي را مشخص مي سازد. وي هدف از فروش تسليحات به كشورهاي منطقه را توانمند ساختن آنها در برابر توسعه طلبي ها و تجاوزگري هاي ايران عنوان مي كند. 7- توجيه حضور نظامي و اشغالگري آمريكا در منطقه: انگاره سازي براي كشورهاي منطقه و هراساندن آنان از ايران، فرآيندي است كه در واقع حضور نظامي آمريكا در منطقه و اشغالگري آن را توجيه مي كند. اين موضوع، زماني اهميت خود را بيش از پيش نمايان مي سازد كه موج نفرت و انزجار در منطقه نسبت به عملكرد آمريكا فزوني يافته است. بنابراين ايران هراسي راهبرد تبليغاتي و جنگ رواني است كه ناظر بر ترميم قدرت نرم آمريكا در منطقه مي باشد. 8- تسلط بر منابع نفتي منطقه: آمريكا با عملياتي كردن راهبرد ايران هراسي علاوه بر اينكه حضور خود را در منطقه توجيه و تثبيت مي نمايد، امكان تسلط خود بر منابع انرژي منطقه را نيز مهيا مي سازد. شايان ذكر است منابع 22 ميليارد بشكه اي نفت آمريكا طي 11 سال آينده به اتمام خواهد رسيد و اين كشور مجبور خواهد شد روزانه 25ميليون بشكه نفت خام خريداري كند. از اين منظر راهبرد ايران هراسي رابطه مستقيمي با تأمين انرژي مورد نياز آمريكا در كمتر از ربع قرن آينده دارد چرا كه در چند سال آينده به دليل مصرف فزاينده داخلي، امكان صادرات نفت از برخي از كشورهاي صادركننده گرفته خواهد شد و تنها عربستان، عراق و ايران كشورهايي خواهند بود كه در 30 سال آينده مي توانند صادرات نفت داشته باشند. بنابراين ايران هراسي در واقع پلي است كه واشنگتن سعي دارد با عبور از آن از يك سو تحولات آينده داخلي خود را مديريت نمايد و از سوي ديگر بحران هاي منطقه اي و بين المللي فراروي آمريكا را مهار و كنترل نمايد.
کد خبر: ۷۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۲۴

اصلی ترین تاثیر انتخابات مجلس نهم بر انتخابات ریاست جمهوری سال آینده خواهد بود. در کوتاه مدت مجلس نهم در فضای سیاسی کشور تغییری ایجاد نخواهد کرد.چه انتخاباتی که گذشت و چه انتخابات ریاست جمهوری سال 92 مبارزه جدی و همه جانبه بین اصولگرایان است که البته اصولگرایان در این انتخابات به دو گروه مخالف و موافق احمدی نژاد تقسیم می شوند. مجموع آرای جبهه پایداری برای دولت از یکصد کرسی نیز بیشتر خواهد بود و برخلاف آنچه که اصولگرایان سنتی می گویند احمدی نژاد در این انتخابات موفق بوده است.صادق زیباکلام گفت: نامزدهایی که خود را بعنوان اصلاح طلبان معرفی کردند رأی نیاوردند چون مردم آنها را بعنوان اصلاح طلب نپذیرفتند.به گزارش مهر، صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به انتخابات مجلس نهم و تاثیر آن بر فضای سیاسی کشور اظهار داشت: این انتخابات هیچ تغییری در وضعیت و شرایط سیاسی کشور بوجود نخواهد آورد. وی افزود: انتخابات مجلس نهم چه در دور اول در اسفندماه  و چه در دور دوم برای کرسی های باقی مانده که روز جمعه صورت گرفت  تغییراتی را به بار نخواهد آورد.کارشناس سیاسی افزود: چه انتخاباتی که گذشت و چه انتخابات ریاست جمهوری سال 92 مبارزه جدی و همه جانبه بین اصولگرایان است که البته اصولگرایان در این انتخابات به دو گروه مخالف و موافق احمدی نژاد تقسیم می شوند.به گفته زیباکلام، بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 اصولگرایان به دو جریان اصلی تقسیم شدند. یک جریان اصولگرایان سنتی هستند شامل جامعه مدرسین ، روحانیت مبارز، ائمه جمعه و جماعات، موتلفه و سایر جریاناتی که بعنوان محافظه کاران در طیف سیاسی راست قرار دارند. آنان در این انتخابات تحت عنوان جبهه متحد اصولگرایی ظاهر شدند.وی ادامه داد: طیف دیگر اصولگرایی  نیز از تیر ماه سال 84  شکل گرفته که حول محور احمدی نژاد است. این طیف در انتخابات مجلس شورای اسلامی که برگزار شد، به نام جبهه پایداری ظاهر شدند. من از قبل از شروع انتخابات هم پیش بینی کرده بودم که طرفداران احمدی نژاد  حداقل 100 کرسی را در مجلس نهم به خود اختصاص خواهند داد که در عمل هم اینگونه شد. آنان حدود 60 الی 70 کرسی در دور اول به دست آوردند و مابقی را نیز در دور دوم کسب کردند.زیباکلام خاطرنشان کرد: البته جریان وابسته به احمدی نژاد یک جریان تابلودار به این معنا که نامزدهای متمایل به دولت وارد مجلس شوند ، نیست. بسیاری از طرفداران احمدی نژاد  از اعضای جبهه پایداری هستند. جبهه پایداری هیچ اختلافی با احمدی نژاد ندارند. نه  از نظر سیاسی، نه در سیاست خارجی ، نه در مسائل اجتماعی ، نه در سیاست های اقتصادی هیچ اختلافی میانشان نیست.  تنها ایرادی که جبهه پایداری به رئیس جمهور دارد  در خصوص شخص رحیم مشایی است که البته احمدی نژاد نیز تا به امروز نشان داده است که  حاضر نیست پشت به آقای رحیم مشایی بکند و همه حمله ها و فشار ها را تحمل کرده اما حاضر نشده رحیم مشایی را قربانی کند.وی تصریح کرد: نه قبل از 22 خرداد 88 و نه بعد از آن ، نه بعد از حوادث اردیبهشت پارسال و نه حتی امروز هم رهبران جبهه پایداری در قم و تهران هیچ انتقاد و اعتراضی را نسبت به سیاست های اجتماعی و اقتصادی دولت احمدی نژاد نداشته اند.کارشناس مسائل سیاسی با اشاره به اینکه رأی جبهه پایداری در انتخابات رأی احمدی نژاد است، بیان کرد: گروه سوم طرفداران آقای احمدی نژاد که به مجلس نهم راه یافته اند شامل برخی نامزدهایی می شود که به عنوان مستقل در انتخابات شرکت کردند. این گروه مورد تأیید جبهه متحد و اصولگرایان سنتی قرار نگرفتند و جبهه پایداری نیز به صورت رسمی از آنها حمایت نکرد اما مورد حمایت دولت بودند و وقتی وارد مجلس نهم شوند تمایلاتشان به سوی احمدی نژاد خواهد بود.زیباکلام تأکید کرد: مجموع این آرا برای دولت از یکصد کرسی نیز بیشتر خواهد بود و برخلاف آنچه که اصولگرایان سنتی می گویند احمدی نژاد در این انتخابات موفق بوده است. وی خاطرنشان کرد: یقینا جبهه پایداری و احمدی نژاد بر این اساس تلاش می کنند که پس از ورود به مجلس ریاست آنرا توسط آقای دکتر حدادعادل  به دست آورند. البته حدادعادل ذاتا طرفدار احمدی نژاد نیست ، اما رشادت لاریجانی را برای مقابله با دولت ندارد.زیباکلام با اشاره به اینکه بر اساس این تحلیل و با توجه به در دست داشتن نزدیک به یکصد کرسی در مجلس نهم، جبهه پایداری به رهبری احمدی نژاد سعی خواهند کرد برای انتخابات ریاست جمهوری یک نامزد را معرفی کنند، بیان کرد: به همین دلیل می توان گفت که اصلی ترین تاثیر انتخابات مجلس نهم بر انتخابات ریاست جمهوری سال آینده خواهد بود. در کوتاه مدت اما مجلس نهم در فضای سیاسی کشور تغییری ایجاد نخواهد کرد. مجلس همچنان عقیم خواهد ماند و نمی تواند از قوه مجریه حساب کشی کند و در حقیقت احمدی نژاد از قدرت برخوردار خواهد بود. ضمن آنکه ممکن است مجلس نهم زمینه را برای آینده احمدی نژاد نیز فراهم می کند.کارشناس مسائل سیاسی درباره حضور مردم در دور دوم انتخابات نیز با اشاره به اینکه عموما حضور در دوردوم نسبت به دور اول کمتر است ، گفت: در دور اول نیز از حضور مردم آمار متفاوتی ارائه شد اما فکر می کنم به طور کلی حضور مردم در انتخابات دور نهم مجلس به اندازه انتخابات اسفند ماه سال 86 بود یعنی در حدود 1.3 واجدین شرایط در انتخابات شرکت کردند.وی همچنین درباره وضعیت کاندیداهای اصلاح طلب در مجلس نهم نیز گفت: درستش این است که بگوییم اصلاح طلبان در انتخابات مجلس نهم شرکت نکردند. از قبل نیز این موضع را اعلام کرده بودند و نه هیچ کاندیدای رسمی  معرفی کردند و نه از هیچ کاندیدی حمایت کردند.زیباکلام تصریح کرد: نامزدهایی که خود را بعنوان اصلاح طلبان معرفی کردند نیز رأی نیاوردند چون مردم آنها را بعنوان اصلاح طلب نپذیرفتند. آقای دکتر مصطفی کواکبیان یا خانم سهیلا جلودارزاده ، یا آقای علیرضا محجوب یا آقای قدرت الله علیخانی و سایر نامزد هایی که تحت عنوان اصلاح طلب وارد شدند رای نیاوردند چون رای دهندگان بالقوه اصلاح طلبان اساسا در انتخابات شرکت نکردند اعم از دور اول یا دوم.وی تأکید کرد: اگر یک نامزد رسمی اصلاح طلبان  در تهران فی المثل وارد انتخابات شده بود ، در همان دور اول بالای دو میلیون رأی به دست می آورد. نمایندگان اصلاح طلب در مجلس نهم حضوری نخواهند داشت اما اصلاح طلبان همچنان به عنوان یک نیروی عظیم بالقوه سیاسی مطرح هستند و هرکسی که در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده نامزد رسمی اصلاح طلبان باشد با استقبال گسترده ای روبه رو می شود و به مراتب بیشتر از نامزد اصولگرایان کسب رأی می کند.این کارشناس سیاسی تصریح کرد: معتقدم اگر محمدرضا عارف به عنوان نامزد مورد تأیید رهبران اصلاحات قرار گیرد قطعا رأی سنگینی را به دست خواهد آورد. البته قالیباف نیز اگر به عنوان نامزد غیراصلاح طلب در برابر علی لاریجانی، دکتر ولایتی و یا سعید جلیلی بعنوان نامزدهای مورد تایید اصولگرایان قرار بگیرد نیز قطعا رأی بالایی به دست خواهد آورد.
کد خبر: ۷۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۱۷

اوای دنا-دکتر خدارحم سهرابی :ابتدا در بیان ريشة این اصطلاح باید گفت که “Islamophobia” از دو کلمة اسلام “Islam”، حرف ما بعد کلاسیکِ O و كلمة فوبیا “Phobia” به معنای ترس یا بیزاری نامعقول از چیزی تشکیل یافته است. گفتنی است که كلمة «فوبیا» دو کاربرد کلی و متفاوت دارد. گاه در روانشناسی در مورد افراد به معنای نوعی بیماری به‌کار می‌رود و گاه در زمينة اجتماعی و در کنار اصطلاحات مربوط به ضدیت با اقوام و ملیت‌ها استفاده مي‌شود. بدیهی است که مورد نخست فاقد دلالت سیاسی است ولی مورد دوم دلالتی سیاسی دارد (مرشدی‌زاد، 1388: 14).اگر بخواهیم بر اساس این کلمات به تعریف این مفهوم بپردازیم، دلالت این تعریف بسیار ناقص و محدود خواهد بود. شاید مفهوم تبعیض و ناشکیبایی ضداسلام و مسلمانان ساده‌ترین تعریف برای این مفهوم باشد. البته باید توجه داشت که هر چند کاربرد این واژه به چند دهة اخیر باز مي‌گردد1 اما بحث اسلام‌هراسي پیشینه‌ای تاریخی دارد و در پس زمينة آن علل مختلف تاریخی، فرهنگی، مذهبی، سیاسی و روان‌شناسی نمایان است.  در دایرة‌المعارف مطالعات قومی نژادی آمده است که با وجود گسترش مسئلة اسلام‌هراسي و تبدیل شدن آن به یکی از معضلات نگران‌کننده پس از 11 سپتامبر، هنوز تعریف جامع و مانعی از آن وجود ندارد (Encyclopedia of Race … 2003: 218). در اصطلاح رایج اسلام‌هراسي، مسلمانان به عنوان افرادی تلقی مي‌شوند که با ارزش‌هاي غربی درتقابل هستند و به عنوان دشمن و تهدید برای ارزش‌ها و انسجام ملی به شمار مي‌آيند. این واژه به تبعیض و پیش‌داوری (غیر عقلانی) ضداسلام یا مسلمانان اشاره دارد(Fredman, 1992: 121).مؤسسة (Runnymede Trust) اسلام‌هراسي را این‌طور تعریف کرده است2: «ترس یا تنفر از اسلام، و در نتیجه، ترس و تنفر از همة مسلمانان»؛ این مؤسسه همچنین توضیح مي‌دهد که واژة اسلام‌هراسي به تبعیض عملی علیه مسلمانان از طریق ایجاد محرومیت در زندگی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی اشاره دارد و در پی بیان این مطلب است  که اسلام هیچ ارزش مشترکی با دیگر فرهنگ‌ها ندارد و جایگاه پایین‌تری نسبت به فرهنگ غربی دارد و بیشتر از اینکه یک مذهب باشد، یک ایدئولوژی سیاسی خشونت‌بار است و خصومت با آن امری عادی به شمار مي‌آيد (Islamphobia…, 1997: 60). عوامل بسیاری در ایجاد و گسترش اسلام‌هراسي مؤثر بوده‌اند که از جمله، می‌توان به مسائل زیر اشاره کرد3: 1.    رشد احساسات ضد مهاجرت در بيشتر کشورها. 2.    اقدامات تروریستی گروه‌هاي  افراطی نظیر القاعده. 3.    خشونت و تبعیض سازمان‌یافته ضدمسلمانان (با حمایت دولت‌ها و احزاب غربی). 4.    گسترش ایدئولوژی‌های خیر و شرگونه (نظیر نظریة برخورد تمدن‌هاي هانتینگتون). 5.    هراس از گسترش ایدئولوژی اسلام سیاسی. 6.    مشروعیت‌بخشی هوشمندانه دولت‌های غربی به دشمنی ضداسلام و مسلمانان و نادیده گرفتن حقوق مسلمانان. 7.    هراس از گسترش اسلام و اسلامی شدن اروپا.8.    ایجاد و گسترش موج رسانه‌اي ضداسلام و مسلمانان. بعد از یازده سپتامبر گزارش‌ها و اخبار رسانه‌ها ضدمسلمانان و اعراب، چهرة مسلمانان را نزد افکار عمومی به‌شدت مخدوش کردند. رسانه‌ها به جای توجه به واقعیات موجود در جهان اسلام، توجه خود را (عمداً یا غیرعمدی) بر روی فضای آلودة ضداسلام متمرکز كرده‌اند و در راستای تقویت همین فضای ضد اسلامی حرکت مي‌كنند و در پی تکرار گزینشی پیوند میان اسلام و خشونت هستند. برخی رسانه‌ها هم در تلاش‌اند تا نشان دهند که جنگ‌هاي صلیبی میان اسلام و مسیحیت همچنان ادامه دارد و تقابل بین مسلمانان و مسیحیان، ادامه همان جنگ‌هاي صلیبی است. رسانه‌ها برای تخریب اسلام در نزد افکار عمومی، به طرح پرسش‌هاي کلیشه‌ای در مورد اسلام مي‌پردازند و براي مثال، مباحثی مانند: تبعیض ضدزنان مسلمان، حجاب، و جهاد را مطرح مي‌كنند. در این مطلب که رسانه‌ها نقشی اساسی در معضل اسلام‌هراسي دارند، تردیدی وجود ندارد. در این بخش ابتدا به اجمال، نقش و ابزار رسانه‌ها در جهت گسترش اسلام‌هراسي و نظریه‌هاي موجود در این زمینه، معرفي مي‌شوند و در ادامه به‌طور خاص، متمرکز بر بحث اسلام‌هراسي  در رسانه‌هاي  بریتانیا بررسي مي‌شود. گروه‌هاي قدرت مند با تسلط بر جریان اصلی رسانه‌ها (به عنوان یکی از منابع قدرت در دنیای جدید) به شکل هوشمندانه‌ای عمل مي‌كنند و در این راستا، روش‌ها و ابزارهای جدیدی را در انتقال پیام و اقناع مخاطب به کار می‌برند. از این روست که در بحث اسلام‌هراسي و ضدیت با اسلام و مسلمانان، از مفاهیم قدیمی و عامیانة نژاد‌پرستی (رنگ پوست، نوع نژاد، نژاد برتر، نژاد پست و...) و اختلافات آشکار مذهبی صحبتی به میان نمی‌آورند و در مقابل، با ابزارهای دیگری پیام خود را به‌شکل باورپذیر و توجیه‌پذير به مخاطب ارائه می‌دهند؛ براي مثال، مسئله‌اي که امروزه در بحث اسلام‌هراسي در رسانه‌هاي غربی و به همین نحو، در رسانه‌هاي بریتانیایی مطرح مي‌شود، تأکید بر تمایزها و تفاوت‌هاي مسلمانان با جامعة میزبان است که پس از روشن كردن تفاوت‌ها، تلاش مي‌كنند که ارزش‌ها و ويژگي‌هاي فرهنگي ـ مذهبی خود را در جایگاهی برتر، و ارزش‌ها و ويژگي‌هاي فرهنگي ـ مذهبی مسلمانان را در مرتبه‌ای پایین‌تر قرار دهند. به عبارتی ديگر، پس از تمرکز بر روی اختلافات، در مرحلة بعد‌، اقدام فرهنگ‌ها و ارزش‌هاي غربی به عنوان یک ایدئآل معرفي مي‌كنند. پیامد چنین گفتمانی، مخالفت و بیگانه‌انگاریِ سایر فرهنگ‌ها  و ارزش‌هاست. البته این تنها، یکی از جنبه‌های اقدامات اسلام‌ستیزانة رسانه‌هاي غربی به‌شمار می‌رود. نگرانی در مورد رسانه‌ها وقتی شدت می‌یابد که برای بيشتر مردم، تنها منبع کسب اطلاعات و اخبار (به‌ويژه آن‌هايي که با مسلمانان در ارتباط نیستند) این رسانه‌ها  باشند. در مجموع، رسانه‌ها نقش کلیدی در شكل‌گيري و گسترش اسلام‌هراسي ایفا مي‌كنند، براساس تحقیقات الیزابت پول در دایرة‌المعارف مطالعات قومی و نژادی، رسانه‌ها نقش مهمی را در ایجاد فضای ضد اسلامی و اسلام‌هراسي  ایفا كرده‌اند. وی با مطالعة مقالات روزنامه‌های انگلیسی بین سال‌هاي 1994 تا 2004 م. به این نتیجه رسیده است که رسانه‌ها اغلب در پی نمایش تصویری منفی از مسلمانان هستند  که در نتیجة این تصاویر، مسلمانان یک تهدید و دشمن برای ارزش‌هاي غربی محسوب مي‌شوند . (Encyclopedia of Race …, 2003: 217) بن در کتاب زنان مسلمان در جامعه انگلیس معتقد است که دشمنی و خصومت ضداسلام در پیوند  نزدیک با  تصاویری از مسلمانان است كه در رسانه‌ها به نمایش در مي‌آيد و در آن مسلمانان وحشی، بدوی، غیرمتمدن و بی‌فرهنگ معرفی مي‌شوند (Benn,and Jawad 2004: 165). رسانه‌ها با استفاده از منابع مالي قابل ملاحظه و شبكه‌هاي متنوع در تلاش‌اند كه تصويري نامناسب از اسلام به افكار عمومي ارائه دهند. در همين حال، هرچند  مسلمانان تلاش مي‌كنند كه اين تصوير نادرست را تصحيح كنند و به نوعي با اين تصوير مقابله كنند، با توجه به سلطة جهاني رسانه‌هاي غربي، عموماً تلاش‌هاي آن‌ها بي‌فايده (و يا كم‌فايده) بوده است. غرب براساس تجربه‌هاي جنگ‌هاي جهاني و دوران جنگ سرد، داراي توان بسيار حرفه‌اي در راه تبليغات و انتقال پيام‌هاي مورد نظرش شده است و اين چيزي است كه مسلمانان از آن بي‌بهره‌اند. بيشتر رسانه‌هاي غربي از حوادث پس از يازده سپتامبر در جهت بهره‌برداري از اهداف سياسي خود استفاده مي‌كنند اين رسانه‌ها اسلام را در اشكال «راديكاليسم»، «بنياد‌گرايي» و «افراط‌گرايي» نمايش مي‌دهند و روشن است كه در دنياي پست‌مدرن و در فضايی كه رسانه‌ها نقش محوري دارند، تصاوير داراي واقعیتی فراتر از حقيقت مي‌گردند. رسانه‌هاي بریتانیایی در تلاش‌اند كه مسلمانان را تروريست و تهديد براي امنيت غرب معرفي کرده بدين طريق، هم از گسترش اسلام جلوگيري كنند و هم به نوعي جنگ افغانستان و عراق را توجيه كنند. همين تلاش‌ها و جريان‌ها در سال‌هاي اخير منجر به شكل‌گيري بخشی از جريان اسلام‌ستيزي و اسلام هراسي در جامعة بریتانیا شده است. برخي اختلاف ميان مسلمانان و جريان‌هاي اصلي رسانه‌اي را امری عادي تلقي مي‌كنند، اما واضح است که اين چالش فراتر از يك اختلاف‌نظر است؛ زیرا ضمن اینکه به‌طور روزافزون افزایش می‌یابد، تأثيرات عميقي هم، بر زندگي مسلمان داشته است. مسلمانان معتقدند كه رسانه‌ها تصويري نادرست از آن‌ها ارائه مي‌دهند و تمركز رسانه‌ها، بیشتر بر جنبه‌ها و اخبار منفي است و توجهي به نكات مثبت نمي‌شود. با یک نگاه کلی به بحث اسلام‌هراسي در رسانه‌هاي بریتانیا می‌توان سه محور اصلی را شناسایی کرد که عموماً اغلب اخبار و گزارش‌ها و مقاله‌هاي مربوط به مسلمانان، براساس این نقاط محوری سازمان‌دهی و بیان مي‌شوند. در اینجا به اجمال این محورها بررسي مي‌شود: راهکار :حضور مسلمانان در فضاي مجازيمسلمانان به‌تدريج در حال آشنايي و بهره‌گيري از فناوري‌‌هاي جديد ارتباطي هستند كه يكي از آن‌ها فضاي مجازي اينترنت است. امروزه شاهد وب‌سايت‌هاي فراوانی دربارة اسلام هستيم. به علت ارزانی و دسترسی آسان به اینترنت، این پدیده در حال گسترش و پیشی گرفتن از سایر رسانه‌هاي است؛ براي مثال هم اکنون بيشتر گروه‌ها و سازمان‌هاي اسلامی در بریتانیا وب‌سایت رسمی دارند که در آن اخبار، مواضع و ديدگاه‌ها، مقالات و تحليل‌هاي خود را ارائه مي‌دهند. با يك نگاه كلي و براساس جست‌وجوهاي معمول انجام شده در وب‌سايت‌هاي اسلام و مسلمان اين نتايج به‌دست آمده است:1.  بسياري از سايت‌ها در كشورهاي غربي و به زبان انگليسي هستند؛2. در فرقه و ايدئولوژي سایت‌ها تنوع فراوان وجود دارد؛3. انواع مختلف سايت‌هاي مربوط به سازمان‌ها، اشخاص، دانشگاهي و اتاق‌هاي گفت‌وگو  وجود دارد؛4. محتويات سايت عموماً عبارت‌اند از: دعوت، موضوعات آموزشي و اطلاع‌رساني سياسي، مسائل جاري، گفت‌وگوهايي ميان عقيده‌اي و مقالات (Bunt, 2000: 35). به‌طور کلی موضوعات متنوعي در صفحات مربوط به اسلام و مسلمانان بحث مي‌شود: قرآن و حديث، فرقه‌هاي اسلامي (شيعه‌ ـ سني و صوفيه و...) ديدگاه‌هاي فلاسفه اسلامي، اختلافات شيعه و سنی، مسائل سياسي مربوط به كشورهاي اسلامي نظير افغانستان‌ـ پاكستان، كشمير، مالزي، سنگاپور، سودان، عربستان، اسلام سياسي (به‌ويژه مرتبط با حماس و حزب‌الله).به نظر می رسد دنیای مجازی و وب‌سایت‌ها، فضای مفیدی برای گفت‌وگو در مورد اسلام ایجاد كرده‌اند. این فضا به کاربران این اجازه را مي‌دهد تا علاقه‌مندان و کسانی که در مورد اسلام (و عموماً تصویر رسانه‌اي منفی آن) کنجکاو هستند، بتوانند اطلاعات مفیدی کسب کنند.
کد خبر: ۷۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۱۵

اوای دنا: غلام‌رضا تاجگردون منتخب مردم گچساران و باشت ،در نخستین نشست مطبوعاتی خود پس از برگزیده شدن از سوی مردم این حوزه انتخابیه به عنوان نماینده مردم اظهار کرد: انتخابات با شور و اشتیاق زایدالوصف مردمی به پایان رسید و مردم ولایت‌مداری خود را با حضور گسترده در پای صندوق‌های رای نشان دادند.تاجگردون با ذکر این سخن که رسانه‌ها زبان مردم هستند و ناظر به کمی‌ها و کاستی‌ها، از آنها خواست تا آنچه را که اتفاق می‌افتد برای مردم بازگو گرده و در راه توسعه و تعالی استان پیشرو و پیشقدم باشند.وی در پاسخ به این سؤال که عده‌ای چه در انتخابات و چه پیش از آن سعی بر این داشته‌اند که شما و شخصیت شما را در ابعاد مختلف به خصوص مباحث سیاسی به گونه‌ای دیگر که مورد پسند نظام و مردم نیست جلوه دهند، تصریح کرد: کار سیاسی همین است و عده‌ای سعی می‌کنند رقیب خود را به گونه‌ای دیگر نشان دهند و اینگونه وانمود کنند که هیچکس بهتر از خودشان نیست.منتخب گچساران و باشت در مجلس نهم شورای اسلامی با اشاره به اینکه هیچ انسانی نمره 20 تمام ندارد و ما هم ممکن است اشتباه داشته باشیم که داریم، تاکید کرد: همه آنانی که از فیلتر شورای نگهبان بیرون آمدند، صالح بودند و مردم نیز در این دوره اینگونه تصمیم گرفتند که یکی از ما چند کاندیدا اصلح هستیم که از همین جا اعلام می‌کنم همه کسانی که رقیب من بودند انسان‌های ارزشی بوده و شاید در بحث ارزش‌ها از تعدادی از رقیبان خود در مرتبه پایین‌تری قرار داریم.تاجگردون به دلایل انتخاب وی از سوی مردم گچساران و باشت اشاره کرد و گفت: شاید یکی از مهم‌ترین دلایل انتخاب من به عنوان نماینده از سوی مردم این حوزه انتخابیه مشکلات اقتصادی بوده که مردم را در تنگنا قرار داده است.تاجگردون با بیان این مطلب که از قرار گرفتن نیروهای زبده و کارآمد این استان بر مسند مدیریت‌های کشوری بسیار خوشحال می‌شوم، خاطرنشان کرد: روزنامه‌ها، هفته‌نامه، سایت‌ها و خبرگزاری‌ها باید به این موضوع بیشتر بپردازند و باید این موضوع را بیش از پیش بزرگ جلوه دهیم چراکه لیاقت فرزندان ما بیش از این است.ایشان اعلام نمود، در تغییر مدیریت‌ها نگاه سیاسی آفت است و اگر مدیری توانمند و متخصص باشد باید با قدرت به کار خود ادامه دهد هرچند آن مدیر مخالف تفکر و بینش سیاسی تاجگردون باشد.
کد خبر: ۷۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۱۳

اوای دنا- وبلاگ ' سیاست ما عین دیانت و دیانت ما عین سیاست ' نوشت : این روزها هوای مجلس چقدر سنگینی میکند بر ریه های پر درد مردم!امام خمینی (ره) گفتند مجلس رأس امور است.اما منظور امام کدام مجلس بود؟ایا هر مجلسی را میتوان در راس امور دانست؟ما در تاریخ نه چندان دور خود داشتیم مجالسی همچون دوره های 5 و 6 را که نه تنها در راس امور نبودند بلکه نبودنشان هم فرقی به حال کشور نمیکرد.بلکه در مواقعی هم نبودن چنین مجلسی بهتر از بودنش بود.اگر کمی دقیق تر به مسائل کشور بیندیشیم خواهیم فهمید که کشور در این یک سال اخیر با چالشهای بسیار بزرگی روبه رو شد.البته با عنایت خداوند و الطاف امام زمان علیه السلام کشور توانست از این چالشها جان سالم به در کند!.اخرین چالش هم گرانی ها ی اخیر است.مجلس هشتم متاسفانه تا به امروز هیچ گونه ای حرکتی از خود نشان نداده است که به مردم ثابت شود حقیقتا در راس امور است.پس از گذشت 40 روز هنوز مجلس در پس لرزه های سؤال از رئیس جمهور است.مجلسی که گرانی های بازار را نبیند و هیچ به فکر مردم نباشد و تمام ذهنش معطوف به شکستن ابهت دولت باشد چطور میتوان انرا در راس امور دانست؟مجلسی که از اوضاع مردم بی اطلاع باشد و نداند که امروز اولویت مردم  اصلاح ائین نامه ی سؤال از رئیس جمهور نیست!  بلکه رفع گرانی ها و سامان دهی به بازار است، چطور در راس امور است؟در اوایل کار دولت آقای احمدی نژاد حقیقتا حضور دولت در کمیسیونهای مجلس جهت تدوین هر چه بهتر بودجه ها نشان از همدلی و پیش دستی دولت در جهت همکاری با مجلس بود.ما یادمان نمی رود که دولت در واقع در انجام وحدت بین سه قوا سنگ تمام گذاشته بود.ولی متاسفانه رفتارهای زورمدارانه یا بهتر بگویم رفتارهای قدرت طلبانه و قدرت نمایانه مجلس باعث شد تا دولت در مورد وحدت ضربه ببیند و احساس یک نوع زیر دست بودن به دولت دست بدهد.به همین خاطر دولت کم کم خود را از زیر دست های قدرت نمایانه مجلس کنار کشید.شاید این نوع کنار کشیدن زیاد درست نباشد ولی باید به دولت حق داد که در جهت مختار بودن خود قدم بردارد.چون مسئولیت کارهای اجرائی درکشور با رئیس جمهور است.مجلس بعد از این عکس العمل دولت، مدام در فکر شکست دادن دولت یا به تعبیری به زیر سلطه کشیدن دولت بود.همیشه با استیضاحها به جا و نا به جا میخواست که پوزه ی دولت را به خاک بمالد!،آیا فقط وظیفه مجلس محاکمه ی دولت است؟آیا مجلسی وظیفه ای در جهت کمک به دولت ندارد؟ما از اسلام یاد گرفته ایم که همه ی کارهارا باید با هم و با وحدت انجام دهیم و هرگز خارج گود برای انانی که داخل گود هستند تعیین تکلیف نکنیم،!آیا مگر دولت کاری جز خدمت به کشور انجام میدهد؟با کمی تامل و تفکر در خدمات دولت با وجود اشتباهاتی در دولت میتوان به جرأت گفت که دولت اقای احمدی نژاد جزء خدمتگزارترین دولتها در تاریخ کشور است.،ولی مجلس هشتم چه؟در اوایل کار مجلس دادن ودیعه ی 100 میلیونی به تمام نمایندگان و امروزهم در پرونده ی فساد بانکی حضور و بروز چند تن از نمایندگان این مجلس نشان دهنده ی کارنامه ی خوبی برای مجلس هشتم نیست،مجلسی که در راس امور است برای چنین مجلسی حل مشکلات مردم و رفع گِرههای جامعه باید در اولویت باشد.ولی متاسفانه ما شاهدیم کسانی در این مجلس ،حرف از شکستن ابهت احمدی نژاد میزنند.این چنین تفکراتی لایق حکومت اسلامی نیست.مجلس به جای اینکه با تصویب قوانین روان کننده و حذف قوانین دست و پاگیر به کمک دولت بشتابد  همیشه خواسته تا با به چالش کشیدن دولت سرعت را از دولت بگیرد. خسته شدیم از بس به این مجلسی ها گفتیم:اقایان مجلسی، قدرت و زورتان را نگه دارید برای دشمنان ،به خدا این دولت هم جزئی از نظام جمهوری اسلامی ایران است!ما ماجرای فتنه ی 88 را فراموش نکرده ایم این فتنه جزء خطرناکترین و بحرانی ترین چالش کشور بود.ولی متاسفانه مجلس هشتم و رئیس مجلس هیچ گونه اظهار نظر شفافی در این مورد نداشتند که به نوبه ی خود علامت سوال بزرگی برای این موضوع مطرح است.مجلس هشتم گرچه ترکیبی اصول گرایانه داشت ولی حقیقتا ریزش ها مجلس از اصولگرایی بیشتر بود.انگار قدرت و ثروت به کام اینها هم خوش طعم بوده است!
کد خبر: ۶۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۲/۰۴

اوای دنا: محمود احمدي نژاد كه در راستاي دور چهارم سفرهاي استاني خود به استان هرمزگان سفر كرده است، در جمع مردم اين استان در بندر عباس با اشاره به ويژگي‌ها و خصوصيات مردم اين منطقه و ايستادگي آن‌ها دربرابر متجاوزين و استعمارگران در طول تاريخ، به اهميت عدالت و استقرار آن اشاره كرد و گفت: همه‌ي پيامبران الهي بلافلاصله پس از دعوت به توحيد تلاش كردند كه مردم را به عدالت و اجراي آن دعوت و كاري كنند كه مردم در اين راستا قيام كنند.وي با بيان اين‌كه خداوند متعال مردم و حاكمان را به اجراي عدالت دعوت كرده است و از مردم خواسته است كه در اين راستا قيام كنند، افزود: قدم اول در راستاي رسيدن به سعادت، كمال و قله‌هاي پيشرفت و عزت عبارت است از حركت در راستاي عدالت و هيچ شرايطي نبايد مانع از اراده‌ي انسان براي اجراي عدالت باشد. دوستي‌ها نبايد مانع تحقق اين موضوع شود و حتي دشمني با دشمنان نيز نبايد مانع از اعمال اجراي عدالت شود و اين فرمان الهي است كه در رابطه با دشمنانتان با عدالت رفتار كنيد و هيچ عاملي نبايد شما را از مرز عدالت و حركت در آن راستا خارج كند. به گزارش اوای دنا به نقل از ایسنا،رييس جمهور در ادامه با بيان اين كه مديران و حاكمان موظف هستند كه در حوزه‌ي مسئوليت خود عدالت را رعايت كنند، به اقدامات دولت نهم و دهم، در راستاي اجراي عدالت اشاره كرد و گفت: مسئوليت حكومت، رئيس جمهور، قوه قضاييه ، مجلس و همه‌ي مسئولان حركت در راستاي اجراي عدالت است. احمدي‌نژاد با تاكيد بر اين‌كه مهمترين ماموريت حركت در راستاي عدالت است، تصريح كرد: در صحنه‌ي داخلي و بين‌المللي دولت تلاش دارد كه كارها را بر اساس عدالت به جلو ببرد، دولت در توزيع بودجه‌هاي عمراني، رفاهي، سرمايه‌گذاري‌هاي صنعتي و كشاروزي و ديگر بخش‌ها عدالت را پايه كار خود قرار داده است و برخي از طرح‌هاي دولت مانند سفرهاي استاني، توزيع سهام عدالت، اجراي هدفمند كردن يارانه‌ها، توزيع سرمايه‌‌گذاري در بخش‌ها و مناطق گوناگون در جهت عدالت است. وي افزود: اجراي عدالت به همان شدتي كه براي توده‌هاي مردم خوشايند و زيباست براي اقليت‌هاي پرخور، خودخواه و زياده خواه سخت است. احمدي نژاد در ادامه با اشاره به مشكلات كنوني در عرصه‌ي جهاني گفت: همه‌ي اين مشكلات ناشي از بي‌عدالتي عده‌ي قليلي است. كساني كه حاضرند همه‌ي جهان را به خاك و خون بكشانند تا جيب‌هاي خود را پر كنند. عده‌ي قليلي كه در راس چند كشور براي خود حق بيشتري قائل هستند و به خود حق مي‌دهند كه در امور تمام ملت‌ها دخالت كنند. سرمايه‌ي ملت‌ها، فرهنگ و شخصيت آنها را غارت كنند. وي اضافه كرد: در اطراف خودمان نگاه كنيم در برخي از كشورها چه خبر است؟ پايگاه نظامي براي دفاع از منافع استكبارگران ايجاد كرده‌اند، اما هزينه‌ي آن از كجا تامين مي‌شود؟ از منابع كشورهاي بدبخت. به نام ايجاد امنيت سلاح مي‌فروشند و قراردادهاي چند ميلياردي مي‌بندند. و در واقع انرژي، نفت و موجوديت ملت‌ها را غارت مي‌كنند. در حالي كه عامل اصلي ناامني، خود آنها هستند. در دنيا ملت‌ها با يكديگر مشكلي ندارند، با هم دوست هستند، توده‌ي ملت‌ها اهل تجاوز نيستند، اهل بي‌ عدالتي و خودخواهي نيستند و عده‌ي قليلي اين بي‌عدالتي‌ها، جنگ‌ها و تجاوزات را طراحي مي‌كنند. رييس جمهور گفت:‌آنها استقلال و منافع ملت‌ها را غارت مي‌كنند و هزينه‌ي اين اقدامات را از خود آنها مي گيرند. مي‌بينيد در افغانستان و پاكستان چه مي‌كنند، اخيرا با مسئولان افغاني ملاقاتي داشتم، بحث شد كه آنها مي‌‌گويند 1300 ميليارد دلار در افغانستان خرج كرده‌اند و مسئولان افغاني گفتند كه اين موضوع دروغ است، مسئولان افغاني مي گفتند، ما كلاس درس را با هزينه ي 15 هزار دلار ايجاد مي‌كنيم و نيروهاي اشغال‌گر با 50 هزار دلار و اين هزينه‌ها را به حساب مردم افغانستان مي‌گذارند ، مي‌بينيد چپاول در چپاول، تجاوز در تجاوز. وي با اشاره به دشمني مستكبران با ملت ايران گفت:‌علت اين دشمني اين است كه ملت ايران معادلات ظالمانه‌ي آنها را نپذيرفته است. ملت ايران گفته است كه مي‌خواهيم روي پاي خود بايستيم و نه به كسي ظلم مي‌كنيم و نه زير بار ظلم مي‌رويم. رييس‌جمهور در ادامه سخنان خود در جمع مردم استان هرمزگان با اشاره به اين‌كه «دشمنان و مستكبران مخالف اين هستند كه ملت ايران روي پاي خود بايستد» افزود: آن‌ها مي‌خواهند ثروت و حيثيت و شرافت ملت ايران زير پاي آن‌ها لگدمال شود و همه‌ دعوا بر سر اين است و به اين خاطر با پيشرفت ما مخالف هستند كه نگذارند ملت ما روي پاي خود بايستد. اما بايد بگويم ملت ايران هيچ وقت آن را نخواهد پذيرفت و زير بار زور نخواهد رفت.وي خطاب به قدرت ‌هاي استكباري گفت: اين‌جا بندرعباس است. همين مردم روزي در همين آب‌ها و سرزمين درسي فراموش نشدني به استعمار آن زمان پرتغالي‌ها و انگليسي‌ها دادند. پس هركس بخواهد به حقوق ملت ايران تجاوز كند، ملت ايران چنين درسي به او خواهد داد. احمدي‌نژاد با بيان اين‌كه «متاسفانه اجراي عدالت در داخل كشور نيز بعضي مخالفين دارد» اظهار كرد: عده‌ قليلي هستند كه پيشرفت، رفاه توده‌هاي مردم، آباداني كشور و توليد و توزيع عادلانه را به نفع خود نمي‌دانند و با هر قدمي براي عدالت مخالف بوده و سنگ‌اندازي مي‌كنند. آن‌ها آشكارا از اين‌كه حق مردم به خودشان داده شود ناراحت و عصباني‌اند و مخالفت مي‌كنند. رييس‌جمهور تصريح كرد: 50 سال ثروت ملت در جيب عده‌اي قليل بوده كه امروز همه بايد بسيج شويم تا حداقل 50 سال ثروت خود ملت در جيب خودشان باشد. وي خاطرنشان كرد: ما مي‌دانستيم از اول سال آن‌هايي كه ضدعدالت هستند و مي‌خواهند مفت ببرند با هدفمندي يارانه‌ها مخالفت مي‌كنند و دنبال يك فتنه‌گري و اخلال در اقتصاد هستند تا آن را به گردن هدفمندي يارانه‌ها بيندازند و شيريني اين كار بزرگ را كه ملت انجام داده و در جهان به عنوان يك ملت بافرهنگ، همبسته، موحد و انقلابي مي‌درخشد تلخ كنند. احمدي‌نژاد با اشاره به مسائل پيش آمده در بازار سكه و ارز در ماه‌هاي گذشته، افزود: اين بازي ارز و سكه بين داخلي‌ها و خارجي‌ها هماهنگ انجام شد و برخي همكاران غفلت كردند و موضوع را جدي نگرفتند و فكر كردند مسلط هستند؛ در حالي كه آن‌ها آمدند يك بازي مصنوعي براي قيمت ارز و طلا درست كردند؛ در حالي كه ذخاير ارز و طلاي ما در طول تاريخ بي‌نظير است. رييس‌جمهور ادامه داد: آن‌ها مي‌خواهند نفت ما را تحريم كنند، اما بايد بگويم كه آن‌قدر ما ارز داريم كه اگر دو سه سال هم يك بشكه نفت نفروشيم كشور به خوبي اداره مي‌شود و آرزوي دشمنان به دلشان باقي مي‌ماند. وي تصريح كرد: البته همكاران ما مشغول هستند و به فضل الهي اين توطئه‌ها خنثي خواهد شد، اما مي‌دانيد كه يك ناجوانمرد سنگي به چاه مي‌اندازد كه 100 نفر بايد تلاش كنند آن را بيرون بياورند. احمدي‌نژاد با خطاب مجدد به اين كشورها گفت: اين ملت بزرگ همه‌ سنگ‌هاي در چاه انداخته شده را در خواهد آورد و به سر مستكبرين خواهد كوبيد. رييس‌جمهور با اشاره به اين‌كه «متاسفانه برخي از خوشحالي مردم ناراحت هستند و وقتي مي‌بينند 60-70 درصد مردم به تعطيلات و مسافرت مي‌روند بهانه درست مي‌كنند كه بنزين مصرف مي‌شود» افزود: وقتي با اين افراد صحبت مي‌كنيم مي‌بينيم ناراحت هستند و مي‌گويند 120 ميليون سفر انجام شده و مردم به مسافرت رفته‌اند. آن‌ها مي‌گويند بنزين مصرف مي‌شود. اما بايد بدانند كه ما هرچه داريم از اين ملت است و همين ملت انقلاب كرده و ما را سر كار آوردند. ما بايد از شادي مردم خوشحال و از غصه‌هايشان ناراحت باشيم. وي اضافه كرد: ما به آن‌ها مي‌گوييم برويد با مردم صحبت كنيد و ببينيد بعضي بي‌عدالتي‌ها چه بلايي بر سر مردم مي‌آورد. حال عده‌اي مقاومت مي‌كنند كه آن‌ها نيز اشتباه مي‌كنند و خيال مي‌كنند با سنگ‌اندازي در مسير عدالت به جايي مي‌رسند. اما بدانند اين ملت براي رسيدن به قله‌هاي عدالت تصميم خود را گرفته و هركس جلوي آن‌ها بايستد ملت آن‌ها را به زباله‌دان تاريخ خواهد فرستاد. به گزارش ايسنا، احمدي‌نژاد در ادامه با بيان اين‌كه امروز روز سازندگي و توليد است، گفت: ايران كشوري بزرگ است كه بيش از يك ميليون و 840 هزار كيلومتر مربع وسعت دارد. 2هزار كيلومتر دريا در جنوب و بيش از هزار كيلومتر در شمال دريا داريم. همچنين كشور ما از معادن جنگل‌ها و بالاتر از همه بهترين مردم، جوانان، دانشمندان، توليد كنندگان، كشاورزان، صيادان، كارگران و عشاير برخوردار است. رئيس جمهور افزود: امروز زماني است كه بايد عظمت و توانايي‌هاي ملت ايران به رخ دنيا كشيده شود و اين موضوع نيز در گرو كار است، در اين راستا وظايفي بر عهده‌ي دولت و وظايفي نيز بر عهده‌ي ملت است. وي تصريح كرد: آنچه بر عهده‌ي دولت است اول از همه زمينه سازي در جهت ايجاد اشتغال جوانان عزيز و غيور كشور است و ما مصمم هستيم تمام توان و موجودي دولت را در خدمت اشتغال جوانان عزيز به كار ببريم. احمدي‌نژاد خاطر نشان كرد:‌در سال 90 كارهاي زيادي انجام شد، دولت تنها بود، برخي نه تنها همراهي نكردند، بلكه مخالفت‌ هم داشتند، اما ملت و دولت با هم كار را جلو خواهند برد. در اين راستا گروهي مامور نظارت و بررسي شده‌اند و نفر به نفر آدرس و محل اشتغال افراد را كنترل مي‌كنند و گزارش جامعي ارائه مي‌دهند و تا امروز الحمدالله با همت جوانان و كارآفرينان بيش از يك ميليون و 600 هزار از اين محل‌ها تاييد شده است و بررسي بقيه هم ادامه دارد و وقتي كه تمام شد، گزارش آن به عرض ملت ايران خواهد رسيد. وي با بيان اين‌كه هدف گذاري ايجاد 2 و نيم ميليون فرصت شغلي است، اظهارداشت: اميدواريم با ايجاد اين 2 و نيم ميليون شغل در همه كشور از جمله استان هرمزگان و در بندرعباس همه‌ي جوانان عزيز ما فرصت شغلي مناسب پيدا كنند.
کد خبر: ۶۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۱/۲۳

اوای دنا:رئیس دفتر نظارت و بازرسی شورای نگهبان کهگیلویه و بویراحمد از نامشخص بودن تائید یا رد نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه کهگیلویه، بهمئی و چرام این استان خبر داد. «حجت الاسلام و المسلمین قدرت اله خرم روز» در گفت‌و‌گوی کوتاه با ایلناگفت: دلیل نامشخص بودن تائید یا رد این انتخابات، اعلام نشدن آن از سوی شورای نگهبان کشور است.وی با بیان اینکه تائید و یا رد احتمالی تعداد زیادی از حوزه‌های انتخابیه از سوی شورای نگهبان کشور در دست بررسی است، اظهار داشت: حوزه انتخابیه کهگیلویه، بهمئی و چرام این استان نیز یکی از آن حوزه‌ها است.رئیس دفتر نظارت و بازرسی شورای نگهبان کهگیلویه و بویراحمد افزود: تعطیلات نوروزی عامل اساسی تاخیر در اعلام تائید و یا رد احتمالی انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی در حوزه‌های انتخابیه کشور است و بعد از اتمام تعطیلات، نتایج بررسی‌ها از سوی شورای نگهبان کشور اعلام می‌شود.خرم روز تاکید کرد که تاکنون هیچگونه اطلاعی از وضعیت تائید و یا رد احتمالی نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی در حوزه انتخابیه کهگیلویه، بهمئی و چرام ندارد و منتظر نظرنهایی شورای نگهبان کشور است.وی گفت: تصمیم نهایی تائید و یا رد احتمالی انتخابات در حوزه انتخابیه عنوان شده برعهده شورای نگهبان کشور است و به دفتر نظارت و بازرسی کهگیلویه و بویراحمد ربطی ندارد.از سه حوزه انتخابیه کهگیلویه و بویراحمد، دو حوزه انتخابیه بویراحمد و گچساران از سوی شورای نگهبان کشور تائید شده و وضعیت حوزه انتخابیه کهگیلویه هنوز نامعلوم است.
کد خبر: ۶۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۱/۰۱/۰۵