صادق زیبا کلام:«محبوبیت روحانی همچنان باقی مانده است و شواهدی در دست نداریم که نشان دهد کسر قابل توجهی از 19 میلیون نفری که در سال 92 به ایشان رای دادند ناراضی هستند و اگر آقای روحانی در دور دوم نامزد شود به وی رای ندهند.»
کد خبر: ۹۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۱۸
سردار سلیمانی در روزهای اخیر، با اشاره به شعار انحرافی که در جریان حوادث سال 88 در حمایت از رژیم صهیونیستی سر داده شد، بیان داشت: «کسانی که هرگونه شعار علیه فلسطین سر دهند در هیچ پست سیاسی نخواهند بود»، شعاری که با حمایت جریان اصلاحات آن هم در پایتخت ایران و در روز قدس، به زبان فتنهگران جاری شد.به گزارش آوای رودکوف به نقل از مشرق، سیاستهای غلط حاکی از خطای محاسباتی عموما در جریان معلومالحال و منحرفی رخ داده است که اگر این موارد ادامه مییافت، معلوم نبود چه سرنوشتی برای کشورمان رقم میخورد.
این خطاهای محاسباتی که عموما از شیفتگی به غرب نشات میگرفت اغلب در موضوع سیاست خارجه برای همسویی و نشان دادن در باغ سبز به آمریکا از سوی غربگرایان این جریان رخ داده و مبنایی جز پالس مثبت به غرب نداشته اما در عمل آثاری بسیار مخرب برای منافع ملی و امنیت سرزمینی کشورمان در بر داشته است.
یکی از این موارد، شعار انحرافی « نه غزه نه لبنان؛ فقط فلات ایران» یا «نه غزه نه لبنان؛ جانم فدای ایران» بود که آثار مخرب آن این روزها با وقایع منطقهای بیش از پیش آشکار میشود و خط بطلان آن به خوبی نمایان شده است. موضوعی که اگر بر اساس آن سیاستخارجی ایران چیده میشد بایستی مانند ترکیه میزبان تروریسیم و وحشت در کشورمان بودیم.
این موضوع اخیرا در روزهای پایانی سال 94 در دیدار سردار سلیمانی که در خط مقدم جبهه مقاومت با تروریستها مقابله میکند با هیئت حماس مطرح شد.
وی در این باره با صراحت بیان داشت: « در ایران، زمانی که مسئله، «فلسطین» باشد، همه انقلابی هستند، همگان فلسطین را دوست دارند فلسطین حتی در داخل ایران هم (موضوعی) اساسی است چند سال پیش شعار «نه غزه نه لبنان؛ جانم فدای ایران» را سر دادند؛ از شما میپرسم اینها اکنون کجا هستند. ما این را در قاموس سیاسی خود ثبت کردیم. کسانی که هرگونه شعاری در مخالفت با حمایت ما از فلسطین سر دهند در هیچ پست سیاسی نخواهند بود و در راس تصمیمگیرندگان کلان کشور جای نخواهند داشت. کجا ممکن است چنین چیزی اتفاق بیفتد؟»[1]
اما به واقع این شعار از چه جریانی نشات گرفت و چه کسانی از آن حمایت کردند؟ این شعار انحرافی اغلب با سکوت و یا سخنان تایید کننده مورد حمایت جریان اصلاحات در فتنه سال 88 قرار گرفت تا جایی که فردی چون علیاکبر محتشمیپور رئیس وقت کمیته حمایت از مردم فلسطین گرچه شعار "نه غزه، نه لبنان" را شعاری انحرافی دانست اما با "قابل توجه" و "طرفدار مظلوم" خواندن اغتشاشگرانی که این شعار را سر داده اند و با پاک کردن صورت مسئله گفت: « سردهندگان این شعار، نه با غزه مخالف هستند و نه با لبنان، بلکه در مقطعی، اعتراض خود را به عملکرد ناصواب برخی افراد و جریانات در زمینه مسائل داخلی در واکنش با اعتراض و مخالفت با شعارهایی که بعضاً این افراد و جریانات خود را داعیهدار آن قلمداد میکردند، نشان دادند.»[2]
از سوی دیگر افرادی چون صادق زیباکلام از نزدیکان هاشمی رفسنجانی که در کسوت استاد علوم سیاسی در دانشگاه تهران مشغول به کار است درباره این شعار انحرافی به طرفداری از فتنهگران گفت: «بنده به عنوان یک ایرانی مسلمان نمیدانم که چرا باید از شعار نه غزه و نه لبنان اعلام برائت کنم؟ من فکر می کنم هنوز هم اول برای من اول ایران میآید، دوم ایران میآید و مهم است و سوم هم ایران میآید و آخر هم ایران میآید.»[3]
البته این موضوع در سالهای بعد با نامه اعتراضآمیز اصلاحطلبان به بشار اسد که مصداق بارز این شعار بود [4] و حمایت جریان اصلاحات از سقوط حکومت سوریه به نفع غرب و همچنین روشنفکر نامیدن داعش ادامه یافت.[5]
جالب اینجاست که افرادی چون مجتبی واحدی مشاور یکی از سران فتنه که از ایران فرار کرده و به اپوزیسیون خارج نشین ملحق شده است، نیز در برابر سخنان اخیر سردار سلیمانی در حمایت از فلسطین تاب نیاورده و در مطلبی اهانتآمیز با تاکید به رویه گذشته جریان اصلاحات و شعار « نه غزه نه لبنان» در صفحه فیسبوک خود نوشت: « در کشوری که ارمغان نوروز برای بسیاری شرمندگی برای فرزندانشان است قاسم سلیمانی و بزرگترها و شیفتههای حقیر او بیجا میکنند از تحریم استقبال میکنند!»
تاکید سردبیر پیشین روزنامه اصلاحطلب آفتاب یزد به نکته عوامفریبانه این شعار از آبشخور خاصی برای تضعیف اقتدار محور مقاومت و در راس آن جمهوری اسلامی آب میخورد. این تاکیدها درحالی است که کارشناسان حوزه بینالملل بر این باورند که گسترش تروریسم داعش در منطقه خاورمیانه و کشورهای مسلمان نیز با هدف انحراف اذهان عمومی مسلمین از موضوع فلسطین و رژیمصهیونیستی صورت گرفته است که تا حدود زیادی هم برای این رژیم و غرب موفقیتآمیز بوده است.
در زمان سردادن این شعار در کشورمان نیز بسیاری از کارشناسان شعار «نه غزه و نه لبنان» را صهیونیستی نامیدند. اشاره یادآورانه سردار سلیمانی به موضوع محوری فلسطین و شعار مذکور هم از همین منظر قابل توجه است که مبنای گسترش تروریسم و ناامنی در منطقه اسرائیل است و به نظر میرسد هرگاه کشورهای مسلمان از موضوع رژیم صهیونیستی و فلسفه تشکیل این رژیم غافل شده دچار مصیبت شدهاند و بلعکس هرگاه بر روی موضوع فلسطین متمرکز شدهاند به عنوان نقطه قوتی که ضعف غرب نیز در آن وجود دارد مانند جنگهای 33 و 22 روزه با تزلزل شدید دشمن و همچنین اقتدار ملتهای اسلام روبرو شدهاند.
به نظر میرسد تمامی ارکان جمهوری اسلامی ایران و به خصوص قوه مجریه و مقننه میبایست به گونهای رفتار کنند که از درون خانواده جمهوری اسلامی ایران، یک شعار و یه حرف به بیرون مخابره شود، با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نباید بر اساس امیال سلیقهای و سیاسی رفتار شود و که اگر اینگونه شد، نه تنها منافع ملی به خطر میافتد بلکه مردم نیز برای حراست از امنیت مقابل نمایندگان خاطی خواهند ایستاد.
کد خبر: ۹۱۴۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۱/۰۳
آوای رودکوف: صادق زیباکلام می گوید: مجلسی که لاریجانی در راس آن قرار بگیرد کارایی، نفود و قدرتش خیلی بیشتر از مجلسی است که عارف در راس آن قرار گیرد.
شاید از صریح گویی و رک گویی همیشگی او باشد که می گوید «من صادق زیباکلام ؛ فرزند مرحوم محمدباقر زیباکلام و نوه مرحوم آشیخ علی مرکب ساز کوچک ترین رابطه سازمانی، تشکیلاتی و حزبی با اصلاحطلبان ندارم. این یک واقعیت است.»
به گزارش خبرآنلاین « صادق زیباکلام » چهره سیاسی نزدیک به جریان چپ سیاسی کشور که خودش معترف است برخی اظهاراتش به مذاق هم طیفان اصلاح طلبش خوش نمی آیند و در مقابل رقبای اصولگرا از آن استقبال می کند.
وی در گفتگویی نوروزی با روزنامه آرمان گریزی به انتخابات مجلس دهم زده است، او که میگوید در خواب هم نمی دیده انتخابات تهران با چنین نتیجهای به پایان برسد معتقد است اصلاح طلبان با موفقیتی که به دست آورده اند باید در ادامه مسیر از ریاست علی لاریجانی در مجلس دهم حمایت کنند. بنا به گفته زیباکلام رای دادن به ریاست عارف در مجلس دهم ادامه همان اشتباهی است که تندروهای اصلاح طلب در مجلس ششم دنبال کردند.
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران که بعد از ردصلاحیت چهره های شاخص اصلاح طلب بحث لیست ائتلافی اصلاح طلبان با میانه روهای اصولگرا را مطرح ساخته بود هنوز هم براین اعتقاد است که اگر ناطق به میدان انتخابات وارد میشد اصلاح طلبان باید از سرلیستی او حمایت میکردند نه سرلیستی عارف.
بنا به گفته زیباکلام نقوذ و قدرت مجلسی که لاریجانی رییس آن است بسیار بیشتر از مجلسی است که عارف رییس شود، او میگوید عارف می تواند ابوترابی مجلس دهم شود.
اهم اظهارات صادق زیباکلام در گفتگو با ویژه نامه نوروزی روزنامه آرمان را در ادامه بخوانید؛
*خیلی ها توی این دو سه هفته بعد از انتخابات به من میگفتند که ما نمیخواستیم رای بدهیم اما کلیپهای شما بویژه کلیپ آخرتان مجاب مان کرد که برویم و رای بدهیم. من بهشون می گم ممکن است پشیمون بشن ممکن هم هست که نشن فقط خدا از آینده خبر دارد. بهشون میگم کار درست این بود که در انتخابات شرکت کردند و نگذاشتند داستان مجلس نهم تکرار شود که تندروها با 5 یا 10 درصد آرا به مجلس راه یابند.
*متاسفانه جایگاه مجلس به شدت تنزل پیدا کرده است، انگار نه انگار که مجلس در راس امور است. مجالس هفتم، هشتم و نهم یکی از دیگری ساکت تر و مطیع تر بودند. در طول هشت سالی که آقای احمدی نژاد رییس جمهور بود مجالس هشتم و نهم حتی یکبار هم درباره برنامه هستهای پرسش و دخالتی نکردند. در طول قریب به 6 سالی که دکتر جلیلی با 5+1 و خانم اشتون مذاکره میکردند مجلس هشتم و نهم حتی یکبار هم از ایشان نخواستند که به مجلس درباره مذاکرات توضیحی بدهد.
*من صادق زیباکلام ؛ فرزند مرحوم محمدباقر زیباکلام و نوه مرحوم آشیخ علی مرکب ساز کوچک ترین رابطه سازمانی، تشکیلاتی، حزبی یا به هیچ شکل و صورت دیگری با هیچ یک از چهرهها و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی اعم از اصلاح طلب یا اصولگرا ندارم. نه در گذشته داشته ام و نه امروز دارم. خیلیها این را باور نمی کنند که من هیچ رابطهای با اصلاحطلبان ندارم اما این یک واقعیته. من با هیچ کدام از رهبران اصلاحطلب رابطه ای ندارم.
*اصلاحطلبی و اصلاح طلبان که یک اداره و سازمان نیست که سلسله مراتب داشته باشد.اصلاح طلبی یک گفتمان است. یک جریان سیاسی است. جامعه مثل یک موجود زنده خودش دارای اراده و داوری است. خودش به این نقطه می رسد که چه کسی را اصلاحطلب بداند و چه کسی را اصلاح طلب نداند. رییس دولت اصلاحات هیچ گاه نگفته که من یک اصلاح طلب هستم، آیتالله هاشمی هم همینطور. اما بدنه اجتماعی و طرفداران اصلاحات از آنها حرف شنوی دارند.
*رسانه های فارسی زبان در معرفی من می گویند نزدیک به جریان اصلاح طلبی، یا اصولگرایان من را اصلاح طلب معرفی میکنند. بعضا مواضع خیلی صریحی را بیان میکنم که ممکن است برخی از اصلاح طلبان دوست نداشته باشند اما اصولگرایان خوششان میآیند و میگویند این حرف را خود اصلاح طلبان اعلام کردهاند.
*من هنوز هم معتقدم اگر ناطق نوری در انتخابات شرکت کرده بود اصلاح طلبان بایستی ایشان را سرلیست خود در تهران قرار میدادند. اما این سخن خوشایند اطرافیان دکتر عارف قرار نگرفت و واکنش نشان دادند. من هم پاسخ دادم که چرا فکر میکنید مواضع آقای عارف خیلی اصلاح طلبانه است؟ ایشان چند بار درباره محصورین صحبت کردهاند؟ ممکن است با اطرافیان ایشان درباره ریاست مجلس دهم هم این اختلاف و مشکل را پیدا کنم.
*اعتقاد دارم که نمایندگانی که با لیست شورای ائتلاف اصلاح طلبان رای آوردهاند باید برای ریاست مجلس دهم به ریاست علی لاریجانی رای دهند.
*اینکه عارف رییس مجلس دهم شود همان اشتباهی است که اصلاحطلبان تندرو در مجلس ششم انجام دادند. بیمهری و بیحرمتی آنها به آقای هاشمی سبب شد که ایشان عطای آن مجلس را به لقایش ببخشد. اگر ایشان وارد مجلس شده بود و بر کرسی ریاست تکیه میزد قطعا کارایی مجلس ششم خیلی خیلی بیشتر از کارایی مجلس ششم به ریاست آقای شیخ مهدی کروبی می شد.
*مجلسی که لاریجانی در راس آن قرار بگیرد کارایی، نفود و قدرتش خیلی بیشتر از مجلسی است که عارف در راس آن قرار گیرد. اصولگرایان به مجلسی که عارف رییس آن باشد اجازه نمیدهند که حتی نیم میلیمتر در جهت دموکراسی و آزادی گام بردارد.
*در مجلس دهم عارف می تواند به جای ابوترابی فرد نایب رییس مجلس دهم باشد و کاظم جلالی هم بر کرسی نایب رییسی دوم بنشیند. وانگهی عارف میتواند به کمک نمایندگان مستقل و میانهرو که جدیدا وارد مجلس شدهاند یک فراکسیون نیرومند دموکراسی خواه به وجود آورد و بدون ایجاد احساس رقابت و درگیری با علی لاریجانی دموکراسی را در سطح کشور تقویت کند.
*در خواب هم نمیدیدم که نتایج انتخابات هفتم اسفند اینگونه رقم بخورد. یعنی اگر شما به من میگفتید حتی یکی از افراد لیست اصولگرایان به مجلس راه نخواهد یافت و تمام سی نفر منتخب تهران از اصلاح طلبان انتخاب میشوند من حاضر بودم سر تمام دار و ندارم با شما شرط بندی کنم که این اتفاق رخ نخواهد داد. البته از پیروزی اصلاح طلبان ناامید نبودم بلکه از رای دادن مردم ناامید بودم.
*من هیچ مراوده ای با دکتر روحانی نداشته ام از زمانی که ایشان به ریاست جمهوری رسیدند هم حتی یکبار هم ایشان را زیارت نکردم. اصلا من در تمام عمرم حتی یکبار هم ایشان را ملاقات نکرده ام. آقای بانک در دوران انتخابات من را به جاهای مختلف برای سخنرانی در ستاد آقای روحانی می فرستادند. اما من برای روحانی ندویده بودم بلکه تلاش من برای اصلاحات بود.
*از اول هم میدانستم که بنای همکاری با دولت روحانی را ندارم چه می گفتند بیا همکاری کن چه نمی گفتند.. برای اینکه من خودم را میشناسم و میدانستم که دیر یا زود ماه عسلم با آقای روحانی و نزدیکانش تمام میشد. برای اینکه در همان دوره ماه عسل آقای روحانی رفتند به نخستین سفر استانی شان به اهواز. سوار یک ماشین روباز شدند و ملت هم به دنبال شان می دویدند. حالم از این صحنه بد شد. همان شب یک یادداشت نوشتم و گفتم که اقای روحانی این کارهای پوپولیستی چیه میکنید؟ خب اگه اینکارها خوب بود که آقای احمدی نژاد هم از این کارها میکرد دیگه چرا به شما رای دادیم. من مخصوصا نوشتم که به ایشان بر بخورد.
کد خبر: ۹۱۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۸
صادق زیباکلام نسبت به ناکامی اصلاحطلبان در انتخابات ریاستجمهوری بعدی و روی کار آمدن «یک احمدینژاد دیگر» هشدار داد. وی دلیل این امر را ناکامی اقتصادی دولت روحانی عنوان کرده است
کد خبر: ۹۰۸۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۶
بسیاری از اصولگرایان به همان میزان که رأی احمدینژاد را میخواهند، خود وی را نمیخواهند!
به گزارش آوای رودکوف، صادق زیباکلام در یادداشتی در روزنامه شرق، در باره ورود یک احمدی نژادی به انتخابات ریاست جمهوری آینده نوشت:
سؤال اساسی این است که چقدر احتمال چنین رویدادی در انتخابات سال آینده وجود دارد که یک جریان پوپولیستی علیه آقای روحانی به راه بیفتد و چهره رأس آن جریان، چه خود محمود احمدینژاد و چه «احمدینژاد» دیگری بتواند وارد صحنه شود؟
بسیاری از اصولگرایان به همان میزان که رأی احمدینژاد را میخواهند، خود وی را نمیخواهند! برای بسیاری از اصولگرایان اگر یک معجزهای میتوانست اتفاق بیفتد که آنان میتوانستند به آن حدود ١٠ میلیون رأی احمدینژاد - بدون شخص احمدینژاد- دست یابند، عالی میشد؛ البته فعلا اصولگرایان با مسئله گزینش احمدینژاد خیلی فاصله دارند؛ اما با توجه به فقدان محبوبیت چهرههای دیگرشان، هیچ بعید نیست یک روز مجبور شوند با وجود تمایل و حتی اعتقاداتشان، بروند سمت احمدینژاد؛ حتی اگر امروز او را نفی کنند.اگر عرصه کار و رقابت با روحانی بسیار حساس شود، شاید راهی برای آنان باقی نماند؛ البته در میان اصولگرایان شخصیتهایی هستند که تحت هیچ شرایطی (حتی خطر واگذاری مجدد پاستور به روحانی یا یک غیراصولگرای دیگر) حاضر نیستند با احمدینژاد همکاری کنند.
برای مثال افرادی مثل دکتر علی لاریجانی؛ اما برخی دیگر، بهویژه جبهه پایداریها، همچنان به احمدینژاد به عنوان یک اسوه و یک قهرمان مینگرند و بالاخره تعداد دیگری مانند رهپویان و ایثارگران (علیرضا زاکانی و ...) حاضرند خبط و خطاهای گذشته او را فراموش کنند و یک بار دیگر با او دستِ دوستی و ائتلاف بدهند؛ بنابراین نفس وسوسه بازگشت به قدرت باعث میشود بسیاری از اصولگرایان بلاهای هشت سال احمدینژاد، هم برای کشور هم برای خودشان را فراموش کنند و در برابر روحانی، حول احمدینژاد بسیج شوند.
اما مسئله مهم، شرایطی است که بازگشت احمدینژاد را محتمل میکند. این شرایط عبارتاند از القای حساس عدم موفقیت در عملکرد چهارساله آقای روحانی. ارزیابی عملکرد روحانی در تجزیهوتحلیل نهایی در دو وجه خلاصه میشود: سیاسی و اقتصادی. وجوه سیاسی روحانی برای اقشار و لایههای تحصیلکردهتر جامعه مطرح است و وجوه اقتصادی نیز برای لایههای دیگر.
آیا پیشرفت روحانی در عرصه سیاسی آنطورکه انتظار میرفت بوده است. شاید بتوان گفت عمدهترینِ مکان دانشگاههای کشور بوده است. روحانی آن فضای امنیتی را که بعد از حوادث ٢٢ خرداد ٨٨ در دانشگاههای کشور به وجود آمده بود کاملا تغییر داده است. بسیاری از تشکلهای مستقل دانشجویی ازجمله انجمنهای اسلامی بعد از آن رویدادها تعطیل شدند و فقط برخی تشکلهای خاص اجازه فعالیت در دانشگاهها داشتند. به موازات این تحولات، صدها دانشجو به کمیتههای انضباطی و سایر نهادهای مشابه احضار شدند یا از ادامه تحصیل برخی از آنها جلوگیری شد یا در بهترین حالت از آنان تعهد گرفته شد که وارد هیچگونه فعالیت سیاسی و حتی صنفی نشوند.
کمیتههای انضباطی فضای سنگینی در دانشگاهها برقرار کرده بودند و دانشجویان نگران بودند اگر در فعالیتهای سیاسی و صنفی دانشجویی مشارکت کنند، ممکن است برای ادامه تحصیل در مقطع بعدی با مشکل «گزینش» روبهرو شوند. روحانی و وزارت علوم آن، آن فضا را بهطورکلی از دانشگاههای کشور کنار زد. انجمنهای مستقل دانشجویی البته به صورت محدود جان گرفته و به راه افتادهاند. کمیتههای انضباطی به مقدار زیادی کمرنگ شدهاند و دانشجویان، نگران ورودشان به مقاطع بعدی تحصیلی، به واسطه گزینش نیستند. وضع مطبوعات هم بالنسبه بهتر از دوران احمدینژاد شده و در کل، فضای سیاسی کشور بازتر شده است؛ بنابراین اگرچه برخی خواستهها برآورده نشده؛ اما به نظر میرسد که بتوان نمره قبولی به روحانی در «درس سیاسی» داد.
پاشنه آشیل روحانی و چیزی که احتمال بازگشت «احمدینژاد» را جدی میکند، اقتصاد است. وضع اقتصادی کشور آنگونهکه باید مناسب نیست. اینکه چه میزان از این وضعیت ناشی از مدیریت دولت روحانی بوده بحثکردنی است؛ اما بههرحال وضع نامطلوب اقتصادی و تداوم آن باعث میشود احتمال برخاستن یک جریان پوپولیستی در طیف راست علیه روحانی جدی باشد. بدون ورود به جزء سیاست، کشور با چندین معضل اقتصادی اساسی روبهروست. بیکاری به بالای هفت میلیون رسیده. درِ کمتر خانوادهای را میتوان گشود که در آن دستکم یک فارغالتحصیل بیکار نباشد. مشکل فقط بیکاری نیست. آنچه وضعیت را وخیمتر میکند آن است که و هیچ روزنهای در انتهای تونل بیکاری به چشم نمیخورد. دولت یازدهم سال ٩٤ را با شش میلیون بیکار آغاز کرد و در پایان این سال رقم بیکاری بعضا بالای شش میلیون رفته بود و چشمانداز چندانی هم برای سال ٩٥ به چشم نمیخورد. بگذارید اینگونه بگویم: هیچ دلیل موجه یا واقعبینانهای وجود ندارد که امیدوار باشیم یک درصد قابلتوجهی از این هفت میلیون در سال ٩٥ برایشان کار پیدا خواهد شد.
رکود، معضل بعدی یا در حقیقت مادر همه مشکلات اقتصادیمان است. مانندِ بیکاری، نمره دولت روحانی در بهچالشکشیدن رکود خیلی درخشان نبوده و واقعبینانه گفته باشم، او در درس «خروج کشور از رکود» نمره بالایی نگرفته است. برای نشاندادن رکود نیازی به این نیست که انسان کارشناس اقتصادی باشد. بسیاری از صنایع کشور انبارهایشان پر از محصولات و تولیداتشان است و هیچ روزنهای هم برای فروششان وجود ندارد؛ زیرا خیلی از صنایع کشور به جای سه شیفت، دو شیفت یا حتی یک شیفته دارند کار میکنند؛ چون خریداری برای تولیداتشان وجود ندارد. درواقع آمار بالای بیکاری دلیل دیگری مبنی بر وجود رکود است. بزرگترین صنعت کشور، ساختمان است و کیست که نداند ساختمان یا مسکن در یک رکود بیسابقه به سر میبرد. اگر همچنان مقامات دولتی درصدد انکار رکود یا کماهمیت جلوهدادن آن باشند، میتوان همچنان دلیل دیگری ارائه داد. بودجه عمرانی مصوب کشور برای سالی که گذشت (٩٤) بالغ بر ٤٧ هزار میلیارد تومان بود. در ششماهه اول سال ٩٤ فقط هشتهزارو ٦٠٠ میلیارد تومان از این بودجه تخصیص پیدا کرد؛ یعنی کل اعتبارات عمرانی که در ششماهه اول سال ٩٤ هزینه شد، هشتهزارو ٦٠٠ میلیارد تومان بود؛ حتی اگر فرض بگیریم در ششماهه دوم در خوشبینانهترین حالت، همین مقدار هزینه شود، در آن صورت کل بودجه عمرانی تخصیصیافته در سال ٩٤ اندکی بیشتر از ١٧ هزار میلیارد تومان نمیشود.
چرا به جای ٤٧ هزار میلیارد تومان برای بودجههای عمرانی کشور در سال ٩٤، دولت کمتر از نصف آن را تأمین کرده است؟
پاسخ به این سؤال ما را میرساند به معضل اقتصادی دیگر دولت روحانی: نداشتن نقدینگی!
با وجود دریافت بخشی از پولهای بلوکهشده ایران در یکی، دو ماه پایانی سال ٩٤، دولت روحانی با میراث مانده از دولت احمدینژاد، بهشدت به پیمانکاران بدهکار است و پول هم ندارد. همانطورکه همه ما وقتی بدهکار هستیم و مقروض، از خیلی از برنامههای دیگرمان صرفنظر میکنیم، دولت یازدهم نیز مجبور شده تا برای انجام خیلی از برنامههایش دست نگه دارد. اینکه به جای ٤٧ هزار میلیارد تومان بودجه عمرانی، کمتر از ٢٠ هزار میلیارد تومان هزینه میکند، به دلیل آن است که دولت پول ندارد. کمتر سازمان، نهاد، بنیاد، اداره، پیمانکار، تولیدکننده، توزیعکننده و ... را میتوان سراغ گرفت که از دولت طلبکار نباشد؛ حتی برخی سازمانها و وزارتخانههای دولتی در پرداخت حقوق و مزایا و اضافهکاری به
کارکنانشان با مشکل روبهرو هستند. دکتر طیبنیا، وزیر اقتصاد و دارایی، اواخر سال گذشته اعلام کرد دولت بیش از ٥٠٠ هزار میلیارد تومان بدهی دارد.
نیاز به گفتن نیست که با این بدهی سنگین، انتظار سرمایهگذاری و ریختوپاش برای کارهای عمرانی و توسعه و در نتیجه خروج از رکود و ایجاد اشتغال، یک حسرت و آرزو بیشتر نخواهد بود؛ حتی با نرخ تورم رسمی اعلامشده در حدود ١٥ درصد، دولت رسما اعلام کرده ایجاد یک شغل جدید بین ٣٠ تا ٥٠ میلیون تومان هزینه دارد. میتوانیم ضرب و تقسیم کنیم که برای شاغلشدن هفت میلیون نفر، چطور دولت باید هزینه کند. از سوی دیگر هیچ چشماندازی هم برای افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی مجسم نمیشود. اگر آهستهترشدن رشد اقتصادی چین که از اواخر سال ٩٣ اتفاق افتاد، ادامه پیدا کند، همچنین صادرات نفت شیل آمریکا و بالاخره رکود نسبی فعلی اقتصاد جهانی، در آن صورت نهتنها چشماندازی برای بالارفتن بهای نفت در سال ٩٥ وجود ندارد؛ بلکه ممکن است از ٣٠ دلار فعلی هم پایینتر بیاید و به ٢٥ دلار در هر بشکه هم برسد؛ یعنی کمتر از یکسوم متوسط صنعت نفت در دوران «احمدینژاد»؛ البته دولت تأکید میکند ما برای نفت بشکهای ٢٠ دلار هم خودمان را آماده کردهایم یا برخی دیگر از مسئولان شعار «اقتصادی بدون نفت» میدهند؛ اما در عمل وقتی درآمدهای ارزی دولت کاهش پیدا میکند، از یک سو هزینههایی مانند بهداشت و درمان، آموزشوپرورش، سرمایهگذاریهای سنگین توسعه، بودجههای عمرانی و ... خود را نشان میدهد و بودجه این بخشها هم ناگزیر کاهش پیدا میکند و از سوی دیگر، بدهیهای دولت زیادتر میشود و بالاخره آمار بیکاران هم نهتنها پایین نمیآید، بلکه بالاتر هم میرود.
همه اینها یک طرف، پرداخت یارانه فلهای به نزدیک به ٧٥ میلیون نفر هم یک طرف. از میان همه مصیبتهای دو دوره ریاستجمهوری احمدینژاد، پرداخت یارانه فلهای از همه بدتر بود. در طول تاریخ اقتصادهای مدرن، از انقلاب صنعتی در قرن هجدهم به این سو، چنین پدیدهای سابقه نداشته است که یک دولت، به این صورت به همه مردمش، یک مقدار ثابت در ماه بپردازد.
خانوادهای که درآمدشان در ماه ٥٠٠ یا یک میلیون تومان است، به اعضای آن ٤٥هزارو ٥٠٠ تومان پرداخت میشود و خانوادهای هم که درآمد آنها سه یا پنج میلیون تومان در ماه است، همان مبلغ را دریافت میکنند. چنین پدیدهای از زمان «آدام اسمیت» تاکنون بیسابقه بوده است. در اینکه درصد قابلتوجهی، ازجمله در روستاها و اقشار و لایههای شهری که درآمدی ندارند، یارانه برایشان اهمیت دارد، تردیدی نیست؛ اما سؤال اساسی این است که در مقابل آن درصدی که دریافت یارانه برایشان بسیار مهم است، چه درصدی این مبلغ برایشان عددی و رقمی نیست؟ و بدبختی آن است که در وضعیت فعلی، آنان که واقعا مستحق دریافت یارانه هستند، ناراضی هستند -چون مبلغ یارانههای نقدی خیلی کم است- هم میلیونها نفر که نباید یارانه بگیرند و آن را دریافت میکنند هم مانند آنها از این مبلغ راضی نیستند!
در جوامع توسعهیافته به کسانی که نیاز ندارند، یارانه نمیدهند و در مقابل، بخشی از آن را میدهند به افرادی که واقعا کمدرآمد هستند، بخشی دیگر را صرف بهداشت و درمان، آموزشوپرورش، محیط زیست، توسعه حملونقل عمومی، ایجاد رفاه بیشتر و ... سایر امور عامالمنفعه میکنند. ما به همه یارانه میدهیم. به کسی که خیلی بیشتر از ٤٥هزارو ٥٠٠ تومان نیاز دارد، همین مقدار را میدهیم و به کسی هم که اصلا نیاز ندارد باز همین مقدار را میدهیم. در اواخر سال ٩٤، پرداخت یارانه به مرز ماهی چهار هزار میلیارد تومان در ماه رسید؛ یعنی پنج ماه بودجه یارانه، برابر است با کل بودجه عمرانی در سال ٩٤. یا برای آنکه متوجه شویم یک ماه پرداخت یارانه چه میزان است، آن را میتوانیم با بودجه سالانه محیط زیست هم مقایسه کنیم که سال گذشته ٢٧٤ میلیارد تومان بود.
کد خبر: ۹۰۸۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۲۵
زیباکلام میگوید اگر روحانی از ریاست جمهوری 96 کنارهگیری کند شأنیت و ارج و قرب بالا در مجلس خبرگان پیدا میکند که در آینده خبرگان معنا و مفهوم خاصی دارد
کد خبر: ۸۹۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۱۸
در مدت اخیر، برخی سیاسیون، خود را معتدل و میانهرو و مخالفان خود را تندرو و افراطی معرفی کردهاند و با تکرار این ادبیات، در پی تخریب وجهه طیف انقلابی و حزباللهی کشور هستند. رهبر معظم انقلاب در دیدار دیروز خود این رفتار اشتباه را تقبیح کردند
کد خبر: ۸۸۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۱۲/۰۶
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
مشرق نوشت:امپراطوری خلاف واقعگویی در رسانههای اصلاحات هژمونی پیدا کرده است؛ گویی داستانسرایی جایگزین بیان واقعیت شده است تا به این روزنامهها رنگی مخاطبپسند بدهد. پس از «قرچک» نوبت به «یاسوج» رسید و پس از دروغگویی عمامهانداختن در قرچک، نوبت به خلاف واقعگویی چاقوکشی در دانشگاه یاسوج فرا رسیده است.
«داعشبازی در ورامین»، «حمله تندروها» «افراطیها در قرچک» عبارتهای برای توصیف اعتراض مردم قرچک نسبت به حضور فعالان فتنه 88 در این شهر از سوی اصلاحطلبان بود. روزنامههای اصلاحطلب در پوشش این اخبار از تصاویر بدون عمامه موسویلاری به عنوان حمله از سوی معترضان به وی یاد کردند. اما روایت موسوی لاری با داستانسرایی روزنامههای اصلاحطلب متفاوت است گویا راوی رخداد قرچک در روایت یک سویه روزنامههای زنجیرهای جایگاهی ندارد؛ موسویلاری پیرامون آنچه رسانههای اصلاحات حمله به وی اعلام کردند؛ اظهار دروغگویی روزنامههای اصلاحطلب درباره عمامه موسوی لاری داشت: «عدهای از ناراضیها به همراه نماینده مجلس، جلوی در سالن همایش تجمع کرده بودند. در مسیری که به سمت بالا حرکت میکردیم، دست همراهان خورد و عمامه از سر من افتاد...» حسین نقوی حسینی، نماینده ورامین و قرچک هم در جمع معترضان این مراسم حضور داشت؛ اظهار کرد: «تنها تنشی که به وجود آمد این بود که یکی از محافظان آقای موسوی لاری در مراسم گاز اشکآور زد و عدهای از مردم را آزار داد. این آقای محافظ نگران شد و گاز اشکآور زد. آقای موسوی لاری چون سابقه افتادن عمامه را دارند، فوری عمامهاش را برداشتند که نیفتد.... چون اطرافیانش یک باند قوی بودند و اصلاً مردم نتوانستند دستشان را به آقای موسوی لاری برسانند. اطرافش هم برادران نیروی انتظامی بودند و هم یک تیم قوی. از ترس اینکه عمامهشان نیفتد هم آن را برداشتند.»
تحلیلی بر روزنامههای اصلاحطلب؛اما روایت دانشگاه یاسوج ژانری جذابتر برای روزنامههای اصلاحات دارد؛ دانشجویی به جای کتاب، چاقو به دست گرفته است و به دنبال سخنران مراسم میگردد! و حالا نوبت به صادق زیباکلام است که مانند همیشه جلودار به اصولگرایان حمله کند؛ وی در همین رابطه دو مقاله منتشر کرد و در سرمقاله روزنامه قانون نوشت: «اما در آخر یک سؤال بزرگ از بسیاری از نهاد های وابسته به اصولگرایان دارم و آن این است که چرا جلوی این اتفاقات را نمیگیرید و اجازه میدهید با سلاح سرد به یک انسان حمله کنند؟» اما روایت جنایی اصلاحطلبان با سخنان مسئولین دولت یازدهم رد میشود؛ محمدکاظم نظری، فرماندار شهرستان یاسوج، در گفتوگو با روزنامه دولتی «ایران» چاقو خوردن یکی از دانشجویان از سوی معترضان را نیز «اغراق» توصیف کرد و افزود: «خوشبختانه به خانم منصوری صدمهای نرسید و درگیری سطحی بین دانشجویان بود و تمام شد و قضیه چندان حاد نبوده است.» و همچنین فتاح محمدی، معاون سیاسی استاندار کهگیلویه و بویراحمد، در خصوص این حادثه به «ابتکار» گفت: «این سخنرانی و مراسم در دانشگاه بوده است. بنابراین برقراری نظم و امنیت هم به عهده مسئولان دانشگاه است. هر شخصی که نسبت به این اتفاق شکایت داشته باشد قطعاً پیگیری خواهیم کرد.» معاون سیاسی استاندار کهگیلویه و بویراحمد در ادامه ضرب و شتم و زخمی شدن دانشجویان را کذب دانست و تاکید کرد: «به هیچ عنوان چنین سخنی صحت ندارد و هیچکسی در این ماجرا مجروح نشده است. شاید عدهای همدیگر را هل داده و باعث بینظمی شده باشند، اما شخصی مورد ضرب و شتم قرار نگرفته است.» با این اوصاف بار دیگر خلاف واقعگویی دیگری بر کارنامه روزنامههای اصلاحات اضافه میشود.
شاید پاسخ روزنامههای اصلاحطلب نسبت به خلافگویی رسانهٔ این جریان به رخداد یاسوج، دروغگویی مسئولین امین دولت یازدهم باشد! که این پاسخ باعث تردید نسبت به اعتماد به اظهارات منصوبان دولت یازدهم در افکارعمومی میشود و مسلماً با واکنش دولت راستگویان همراه است.
کد خبر: ۷۸۶۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۹
آوای رودکوف:دانشجویانی که به حضور یکی از عوامل فتنه در شهر یاسوج و حضور وی در دانشگاه آزاد یاسوج معترض بودند دامنه اعتراضات خود را به استانداری کهگیلویه و بویراحمد کشاندند
کد خبر: ۷۸۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۹/۰۸
سربهزیر است و خندان با یک عینک ته استکانی! زبانش تند نیست؛ همواره سعی داشته تا مرکب اندیشهای خود را بین خطوط حاکمیت و جریان اصلاحطلب برانَد؛ این رمز پایداری او در میان هممسلکان سیاسیاش است
کد خبر: ۷۶۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۲۱
گاردین در گزارشی به پخش خندوانه در ایران و استقبال ایرانیها از استندآپ کمدی پرداخت.
پایگاه تحلیلی خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir
مجله مهر: هرچند که در چند روز گذشته خندوانه درکشور خودمان کم سروصداترین روزهای اخیرش را میگذراند، وبسایت خبری انگلیسی گاردین گزارش دیروز عصر خودش را از منطقه خاورمیانه به پخش این برنامهی تاثیرگذار از رسانه ملی ایران اختصاص داد.گاردین با اشاره به نقاط قوت برنامه سازان این برنامه علی الخصوص رامبد جوان و حضور جنابخان تلاش این برنامه را زیرکانه و موفق دانست و فضای آن را توصیف و بخشهای مختلفش را معرفی کرد. گاردین با دیدگاه خاص خود بی توجه به پیشینه و سابقه طنز در ادبیات و هنر ایران تحلیلی از دلایل استقبال ایرانیها از استندآپ کمدی یا به قول خندوانهایها خنداننده ایستاده و عادت پخش و انتشار جوک ارائه داد و بدون ارائه آمار مشخصی سعی کرد با مقایسه این برنامه با برنامههای شبکههای ماهوارهای فارسی زبان، تلویزیون ملی را درجذب مخاطب تا حدی ناموفق نشان بدهد و از خندوانه به عنوان یک مورد نادر در جذب مخاطب یاد کرد. این روزنامه البته به پخش همیشگی برنامهها و سریالهای طنز و غیرایرانی هم اشاره نکرد و محتوای کمیک این برنامه، پوشش و همجواری مخاطبان زن و مرد را در این برنامه عجیب دانست که البته مشاهده این صحنهها برای مخاطب ایرانی امری عادیست. گاردین در ادامه با صحبت با معاون پیشین وزیر فرهنگ و ارشاد و صادق زیباکلام بر تحلیلهای خود اعتبار داخلی هم اضافه کرد. گزارش را در زیر میخوانید:
«یرانیان از جوک ساختن و شوخی کردن با هر چیزی لذت میبرند و به اشتراک گذاشتن این شوخیها از طریق تلفنهای هوشمند به یک عادت افراطی روزانه در برخی از آنها تبدیل شده. در کشوری با فضای سیاسی محدود، طنز موقعیتی فراتر از سرگرمیهای ساده به دست میآورد.
در حال حاضر، استندآپکمدی ارمغانی است که از طریق نمایش در تلویزیون دولتی به خانههای مردم آمده. خندوانه "laughmelon(ترکیبی از خنده و هندوانه) برنامهای ست که در کانال کمدی نسیم چند شب در هفته پخش میشود. میزبانی این برنامه با رامبد جوان، یک طنز پرداز شناخته شده محبوب بین جوانان است که دیگر کمدینهای ایرانی را به اجرای استندآپ کمدی دعوت میکند و در این نمایش رقابتی بین آنها برگزار میشود.
موفقیت این برنامه عجیب بوده چرا که تلویزیون دولتی با سانسورهایی همراه است در صورتی که برنامههایی مثل بفرمایید شام که از شبکههای ماهوارهای مثل منوتو که از لندن پخش میشوند سانسوری ندارند و از این لحاظ جذابیت دارند....
اگر چه تعدادی از ایرانیها تجربه قبلی در اجرای استندآپ کمدی را داشتند، این ژانر تنها به درستی با خندوانه معرفی شده و شروع این برنامه تبدیل شده به پلت فرمی برای اجرای استدآپ کمدی توسط بسیاری از کسانی که نمایش کمدی اجرا میکنند.
جوان برنامه را در مقابل مخاطبان انتخاب شده از مردان و زنان جوان اجرا میکند. پوشش زنان مانتو و روسریهای رنگارنگ است که در مقایسه با چادر سیاه و روسری که معمولا توسط زنان در تلویزیون ملی استفاده میشود جالب توجه است. کمدین ها اغلب آواز میخوانند و کف میزنند. مخاطبان مرد و زن کنار یکدیگر هستند که این یک صحنه غیر قابل تصور در تلویزیون دولتی ایران تا یک دهه پیش بود.
علی اصغر رمضانپور، معاون وزیر فرهنگ سابق، گفت: تولید کنندگان برنامه در برقراری ارتباط با جوانان موفق بودند چرا که خندوانه مسائل را از نزدیک لمس کرده و به عبور از خط قرمزها نزدیک بوده. اما به اندازه کافی در انجام این کار ظریف عمل کرده وموفق شده است.
رمضانپور به گاردین گفت: "این گروه سازنده و پشت صحنه با تلویزیون دولتی برای مدت زمان طولانی همکاری کردند به طوری که آنها به طور کامل از خطوط قرمز خود آگاه هستند، اما در عین حال می دانند که چگونه از منابع چشمگیر استفاده کنند به طوری که برای جوانان جذاب باشد. زیرکانه، در لفافه و عبور کردن از خط قرمزها"
"با ظهور رسانه های اجتماعی، به ویژه برنامه های پیام رسان آنلاین مانند وایبر و تلگرام که در ایران محبوب هستند، جوک گفتن اوج گرفته و به یک رسانه خاص در ایران تبدیل شده و هنگامی که بحث فقط شوخی است مردم خیلی درباره آن نگران نیستند و راحت حرفشان را میزنندو از شوخی به عنوان یک قالب و فضا برای بیان خودشان استفاده میکنند"
جوان نمایشی دونفره با یک عروسک مانند ماپت به نام "جنابخان" اجرا میکند که لهجه جنوبی ایران را دارد. در طول برنامه، عروسک آهنگهای فولکلور از نقاط مختلف ایران را میخواند که به نحوی تلاش برنامه نویسان برای رسیدن به توجه مردم سراسر کشور است. جوان همچنین بخشی از نمایش خود را به معرفی کتاب، نمایشنامه و گالری نمایشگاهها جدید اختصاص میدهد.
صادق زیبا کلام، استاد دانشگاه تهران و مفسر برجسته سیاسی، گفت دلیل اینکه خندوانه موفق بوده این است که یک برنامه دولتی معمولی نیست. و مطابق معمول دیدگاههای دولت را در موردمسائل اجتماعی بازتکرار نمیکند. " این برنامه صدای خاص خود را دارد. بر روی نظرات دولت منطبق نیست و واقعا به نحوی طبیعی است. "
زیبا کلام گفت که برنامه به طور غیرمستقیم فرصتی را برای بینندگان فراهم آورده تا بیش از حد دیدگاههای سیاسی خودشان را بیان کنند. در طول یک مسابقه اخیر بین دو کمدین در مقابل مردم، کمدینی که نظرش به نظر رئيس جمهور سابق تندرو، محمود احمدی نژاد نزدیکتر تلقی میشد رای پایینتری را از طریق پیامکهای مردم به دست آورد.، درحالی که کمدین دیگری که گرایشش به اصلاحطلبان نزدیکتر بود رای بالاتری به دست آورد.
زیبا کلام گفت ایرانیان به فعال رسانههای اجتماعی تبدیل شدهاند، چرا که آنها به طور طبیعی در بیانشان با محدودیتهایی روبرو هستند. او گفت این برای یک استاد دانشگاه مثل خودش عجیب است که صفحه اش در فیس بوک ۴۰۰۰۰۰ لایک کننده داشته باشد. "این یک اتفاق غیرمعمول است - به طور معمول یک استاد دانشگاه اروپا را با چنین دنبال کنندگانی در رسانه های اجتماعی نمیبینید."
کد خبر: ۷۳۶۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۷/۱۱
صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با نگارش نامه ای به حسن روحانی نسبت به توقیف هفته نامه "نه دی" اعتراض کرد.
به گزارشسایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com، متن کامل نامه زباکلام به رییس جمهور به این شرح است:
بسمه تعالیجناب آقای دکتر حسن روحانیریاست جمهوری اسلامی ایران خلدالله ملکهبا سلام و تحیات، دو روز پیش هفته نامه "۹دی"به مدیرمسئولی جناب حجت الاسلام حمید رسایی با رای هیات نظارت برمطبوعات بسته شد. ظاهرا بخشی از دلیل این تصمیم (ونه همه آن) مخالفت "۹دی" باتوافق هسته ایی وین می بوده و استناد به دستورالعمل جدید شورایعالی امنیت ملی که ماه پیش و در بحبوحه مذاکرات وین خطاب به مطبوعات صادر شده است. بنده درخصوص این دستورالعمل و اساسا نفس مجاز و یا برعکس غیرمجاز دانستن شورایعالی امنیت ملی مبنی برورود مطبوعات و رسانه های کشور به موضوعات کلان ملی یکی دونکته را می خواستم بعرض برسانم.
یقینا حضرتعالی بعنوان ریاست آن شورا دستورالعمل صادره را ملاحظه فرموده اند. املاء و انشاء این دستور العمل آنقدرکلی، کشدار، مبهم، چند پهلو و قابل تفسیر است که باستناد بندهای مختلف آن،" ۹دی" که جای خود دارد حتی روزنامه سخنگوی دولت یعنی "ایران" را هم هیات نظارت بر مطبوعات و یا "دادسرای فرهنگ و رسانه" می تواند تعطیل کند.
دستورالعمل مستقیما نمی گوید مطبوعات علیه هسته ایی یا توافق حق ندارند اظهار نظر کنند. اما آنقدرمطبوعات را "ملتزم" به رعایت این بند و آن یکی؛ رعایت"خطوط کلی نظام"،"وحدت ملی"،"خطوط قرمز"،"امنیت ملی"،"نامید نکردن مردم"،"برهم نریختین وحدت کلمه"،"حفظ روحیه ملی و مقاومت مردم" و...می نماید که نویسنده نگون بخت بجزآنکه در منقبت تصمیمات و سیاست های هسته ایی دولت هر چیزدیگری بنویسد، حداقل یکی ازبندهای سیاست های مصوبه "شورایعالی امنیت ملی" را نقض کرده و می توان باستناد آن روزنامه ش را تعطیل کرد یا علیه خودش به اتهام "تشویش اذهان عمومی"،"تبلیغ علیه نظام" ،"فعالیت علیه نظام" و یا حتی هولناک تر از همه "اقدام علیه امنیت ملی" اعلام جرم نمود.
متاسفانه در مملکت ما دیواری هم از دیوار مطبوعات و اهل قلم کوتاهترنیست و باشاره ایی روزنامه ایی با دهها ابواب جمعی تعطیل می شود. همه پز ما درباره دولت عِلّیه جنابعالی آن بود که شما بر خلاف سلف تان که اجازه ابراز هیچ اظهار نظری را که در جهت تایید و تصدیق سیاست های هسته ایی کشور نمی بود را نمی داد، جنابعالی بنا ندارید اینگونه عمل نمایید.
گیریم که "۹دی" مطالب کذب یا خلافی را به توافق وین و یا به اعضاء تیم مذاکره کننده نسبت داده باشد. مگر صدا و سیما آن همه بی مهری، غرض ورزی، جهت گیری های مغرضانه علیه مذاکرات هسته ایی ننمود؟ مگر صدا و سیما اظهارات مقامات آمریکایی را مستقیم و بدون سانسور و مسئولین خودمان را ناقص، غلط و تحریف شده پخش ننمود؟
کاش می دیدید در آن اوج التهاب روزهای آخر مذاکرات وین که مردم چقدر به صدا و سیمای "ملی" گوش و چشم بسته بودند و چقدر به شبکه های باصطلاح"بیگانه"، "آنجا که عقاب پربریزد از پشه لاغری چه خیزد".
وقتی اعتبار روایت صدا و سیما از هسته ایی در نزد مردم آنقدر پایین آمده، تصور می کنید چند نفر به "۹دی" توجه واستناد می کنند؟ بیش از ده سال صدا و سیما شبانه روز تبلیغ کرد که هسته ایی چه هست و چه هست اما شور و اشتیاقی که مردم برای حل مسئله هسته ایی نشان دادند، آیا غیر از این حکایت می کرد که مردم خیلی هم آن تبلیغات ده ساله درخصوص ضرورت و حیاتی بودن هسته ایی برای کشور را باور نکرده بودند.
آخرین نکته ایی که پیرامون امکان (یا عدم امکان) اظهار نظر در خصوص فعالیت های هسته ایی کشور در کل و توافق هسته ایی در جزء خواستم به محضر شریفتان برسانم درباب درستی یا نادرستی این امکان می باشد.
جناب آقای رئیس جمهور،تجربه ۳۶ ساله بعد از انقلاب حکایت از آن دارد که هرگاه اجازه اظهار نظر از مردم و نخبگان کشور سلب شده و نظام صرفا اراده و خواست خودش را اعمال نموده، حاصل کارچندان مشعشع و تابناک در نیامده.
اشغال سفارت آمریکا در۱۳ آبان ۵۸، گروگانگیری دیپلومات های آمریکایی بمدت ۴۴۴ روز و یا ۸ سال جنگ با عراق از جمله مواردی بودند که همچون پرونده هسته ای از ۸۲ تا ۹۲، بجز نظر رسمی اجازه هیچ اظهار نظر دیگری داده نشد. امروز اما در خصوص آنها بتدریج پرسش هایی بوجود آمده اند که با صرف بی اعتنایی مسئولین محو نمی شوند.
اینکه بعد از ۲۷ سال تازه اما و اگر هایی پیرامون درستی پذیرش ۵۹۸ مطرح شده اند و برخی از فرماندهان نظامی مسئولین غیر نظامی را متهم می کنند که نمی بایستی شتاب در پایان دادن به جنگ می کردند، و متقابلا مسئولین دیگر ریشه این پرسش ها را تسویه حساب های سیاسی می دانند تا دغدغه هایی از روی صداقت و حرف و حدیث های دیگری که منظما هم در حال افزایش اند حکایت از این می کند که اگر در دوران جنگ اجازه داده می شد که بجز نظر رسمی نظرات دیگری هم در خصوص ابعاد مختلف جنگ مطرح می شد امروز شاهد چنین حدس و گمانه زنی هایی نمی شدیم.
ایضا در مورد درستی اشغال سفارت آمریکا و به گروگان گرفتن کارکنان آن که منجر به بوجود آمدن پدیده "آمریکا ستیزی" شد که تا به امروزاز محل منافع ملی مان برای آن هزینه کرده ایم. شاید اگر در تمامی این موارد و موارد دیگر مسئولین اجازه می دادند که در کنار نظر رسمی، دیگران هم می توانستند اظهار نظر بنمایند کشور ومنافع ملی مان هزینه کمتری متحمل می شدند.
جناب آقای رئیس جمهور، امروزهم اگر پاسخی به پرسش های متعددی که در خصوص هسته ایی مطرح شده اند، از جمله این پرسش مبنایی پیرامون "هزینه – فایده" آن، اینکه در مقابل هزینه های مستقیم و چندین برابرآن هزینه های غیرمستقیمی که ظرف ۱۲ سال گذشته برای فعالیت های هسته ایی مان متحمل شده ایم دستاورد آن برای کشور کدام بوده، پاسخ هایی فراهم نشود، نه این سئولات و ابهامات محو می شوند و نه فراموش و نه صدور مصوبه شورایعالی امنیت ملی باعث می شود تا این پرسش ها را کان لم یکن بسازد.
اجازه ندهید رویکرد اشتباه دولت گذشته مجددا حاکم شود و هسته ایی باز بصورت یک بت بزرگ درآید که بجز تقدیس و پرستش امر دیگری در مورد آن جایزتلقی نشود. حضور تیم مذاکره کننده هسته ایی آمریکا در سنا و گنگره آن کشور و ساعتها بحث و گفتگوی جدی، صریح و علنی با مخالفان توافق بصورت زنده در برابر دیدگان میلیونها نفر در اطراف و اکناف دنیا، کدام لطمه را برمنافع ملی آن کشور وارد نمود؟ کدام اسرار نظامی، اطلاعاتی و امنیتی آمریکا را دراختیار دشمنان آن کشور قرارداد؟
ایام بکام باد صادق زیباکلام چهاردهم مردادیکهزاروسیصدونودوچهار
کد خبر: ۶۹۳۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۵/۱۴
به گزارش سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com
صادق زیباکلام در آرمان نوشت:چند روزاست که آقای حمید بقایی یکی از معاونین آقای احمدینژاد بازداشت شده است. اینکه به چه دلایلی ایشان بازداشت شدهاند اعلامنشده است. آیا این بازداشت به علت اقدامات شخصی آقای حمید بقایی بوده یا اینکه به پروندههایی که در مورد دولت قبل مطرح است، مربوط میشود؟ هنوز سرنوشت پروندههایی مانند دانشگاه ایرانیان و سعید مرتضوی یا تخلفات دیگر مشخص نشده است. درعینحال این احتمال هم وجود دارد که بازداشت آقای بقایی به مسائل مالی مربوط نباشد زیرا اگر درخاطرداشته باشیم حدود یک سال پیش یکی از دوستان و همکاران آقای احمدینژاد برای مدتی بازداشت شد. علت بازداشت او مربوط به مسائلی خاص بود اما این احتمال برای آقای بقایی بعید است. زیرا آقای بقایی فعال مطبوعاتی نبود و میتوان گمانههای دیگر برای بازداشت او مطرح کرد. البته زمانی که آقای محمدرضا رحیمی -معاون اول دولت دهم- مجرم شناخته و راهی زندان شد، آقای احمدینژاد رسما وی را تکذیب کرد ولی این کار را درمورد آقای بقایی نمیتواند انجام دهد. زیرا رحیمی در دولت آقای هاشمی نیز مسئولیت داشت و فرماندار بود در نتیجه احمدینژاد میتوانست اعلام کند اگر رحیمی معاون اول من بود به طور یقین فرماندار آقای هاشمی هم بوده است! ولی آقای بقایی قبل از آقای احمدینژاد پست مدیریتی مهمی نداشته و برای اولینبار احمدینژاد به بقایی پست داده و او بود که بقایی را به مردم معرفی کرد. بقایی در هیچکدام از دولتهای گذشته پستی نداشته است. در نتیجه نوع برخورد با رحیمی و بقایی از طرف احمدینژاد دوگانه نیست! احمدینژاد بقایی را شخصا وارد عرصه مدیریتی کشور کرده است و به هیچ شکل نمیتواند انتصاب وی را به خود تکذیب کند. علیالظاهر حمید بقایی یعنی احمدینژاد و احمدینژاد با بقایی است؛ البته جالب اینجاست که برخی اصولگرایان که پایگاه اجتماعی و سیاسیشان متزلزل شده بهخوبی میدانند که هیچ چهره و شخصیتی وجود ندارد که در انتخابات مجلس برای اصولگرایان رایآور باشد. احمدینژاد درمیان مردم رای خوبی دارد و اگر احمدینژاد نباشد، روز خوبی برای آنها نخواهد بود و احتمال میرود در هر انتخاباتی شکست بخورند.
کد خبر: ۶۶۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۳/۲۱
هادی خانیکی، فعال سیاسی اصلاحطلب اظهار کرد: اکثریت جامعه میل به اصلاحات دارد...
کد خبر: ۶۴۷۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۲/۳۰
صادق زیبا کلام در اقدامی جالب به اشتباه به جای سفیر «نروژ» برای سفیر «سوئد» نامه نوشت و «علی مطهری» را به عنوان کاندیدای جایزه صلح نوبل پیشنهاد داد. اقدامی که وی را مجبور به عذرخواهی کرد
کد خبر: ۵۴۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۷
همایش امروز اصلاحطلبان غایبان بسیاری داشت که عدم حضور چهرههای تندروی این جریان ملموستر حس میشد.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:به گزارش مشرق، همایش اصلاحطلبان عصر امروز در حالی به همت شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در کانون توحید تهران برگزار شد که جای خالی چهرههای شاخص اصلاحطلب توجه بسیاری از خبرنگاران را به خود معطوف کرده بود که البته عدم حضور پررنگ چهرههای تندرو اصلاحطلب با توجه به روی کار آمدن دولت اعتدال گویای تغییر رویه و روشهای اعتدال گونه اصلاحطلبان بود.
بر پایه این گزارش، آیتالله هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، حجتالاسلام ناطق نوری، علی مطهری و کرباسچی غایبانی بودند که علیرغم دعوت به همایش نیامدند.
سعید حجاریان، مصطفی معین، عبدالله نوری، محمدعلی نجفی، محمد سعیدی کیا، اکبر ترکان، صادق زیباکلام ، محمدرضا تاجیک، علیاکبر محتشمیپور ، محمد علی ابطحی، محمد سلامتی، محمدرضا خاتمی، مرتضی الویری، جعفر توفیقی، هادی خانکی، سیدحسین موسوی تبریزی، غلامحسین کرباسچی، اسحاق جهانگیری، مجید انصاری، جواد اطاعت، محسن آرمین،زهرا اشراقی، اکبر اعلمی، معصومه ابتکار، علی ربیعی، اشرف بروجردی، مسعود پزشکیان، تاجگردون، محمدرضا خباز، الیاس حضرتی، محسن مهرعلیزاده، علی خرم ،حقشناس، حسین مرعشی، فائزه هاشمی، محسن هاشمی، محمد قوچانی، محمد مقدم، علیرضا محجوب، علیاکبر موسوی خوئینیها، احمد پورنجاتی، احمد مسجد جامعی ، حسین کاشفی، محمد عطریانفر، داریوش قنبری، سعید لیلاز، موسوی بجنوردی، مرتضی حاجی،احمد شیرزاد، مرتضی مبلغ، علی یونسی، حسن یونسی، محمد شریعتمداری، کمال خرازی از جمله اصلاحطلبانی بودند که اثری از آنان در همایش امروز اصلاحطلبان مشاهده نشد.به گزارش فارس، محمدرضا عارف رئیس بنیاد امید ایرانیان، رسول منتجب نیا دبیرکل حزب اعتماد ملی، عبدالواحد موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات، هادی خامنهای دبیرکل مجمع نیروهای خط امام، محسن رهامی دبیرکل انجمن اسلامی دانشگاهیان کشور، حسین کمالی دبیرکل حزب اسلامی کار، فاطمه راکعی دبیرکل حزب زنان نو اندیش، محتشمیپور همسر مصطفی تاجزاده، صادق خرازی رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان، مصطفی کواکبیان دبیرکل حزب مردم سالاری، شکوری راد نماینده مجلس ششم، محمدحسن غریبانی عضو شورای هماهنگی اصلاحات، مهدی خزعلی فعال فتنه 88، احمد حکیمیپور دبیرکل حزب اراده ملت، هادی غفاری عضو مجمع نیروهای خط امام (که در جریان فتنه 88 از انبار مؤسسه تحت مدیریتش اسلحه و مهمات کشف شد) و حسن رسولی عضو بنیاد باران حاضران در این همایش بودند
کد خبر: ۵۴۵۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۶
روزنامه کیهان در ستون گفت و شنود امروز خود نوشت؛
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: آقای زیباکلام در نامه ای به سفارت سوئد پیشنهاد کرده است که جایزه صلح نوبل را به آقای علی مطهری بدهند!
گفت: بدجوری به علی مطهری اهانت کرده چون جایزه صلح نوبل از بدنام ترین جایزه هاست و تاکنون به افرادی نظیر شیمون پرز، اسحاق رابین، مناخیم بگین، انورسادات و... داده شده است.
گفتم: از این گذشته اعطای جایزه صلح نوبل را کشور «نروژ» برعهده دارد و نه «سوئد»، ضمن آن که پارلمان نروژ این جایزه را می دهد و نه وزارت خارجه و دولت آن کشور!
گفت: آقای زیباکلام با این همه هوش و سواد و دانش سیاسی باید مواظب باشد که مراکز بزرگ آکادمیک دنیا ایشان را ندزدند... تازه این آقا استاد علوم سیاسی هم هست!
گفتم: چه عرض کنم؟! از یارو پرسیدند اسب سفید رستم چه رنگی بود و مال کی بود؟! یارو مدتی فکر کرد و گفت؛ آهان! فهمیدم؛ سیاه بود و مال زورو بود!
کد خبر: ۵۴۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۵
به گزارش آوای دنا به نقل از میدان 72، صادق زیباکلام استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران در خصوص مخالفت های صورت گرفته با دانشگاه ایرانیان اظهار داشت:” و چیزی که من شدیداً با آن مخالف این است که ما بیاییم و با اقای احمدی نژاد بر خورد سیاسی کنیم و چون با او مخالفیم با راه اندازی دانشگاه توسط ایشان نیز مخالفت میکنیم نه ما تریجیح میدهیم که اگر واقعا آقای احمدی نژاد آن شرایط لازم برای تاسیس دانشگاه را دارند قطعاً مجوز دانشگاه را به ایشان بدهند و چیزی که برای من علامت سوال است این میباشد که شورای عالی انقلاب فرهنگی در یک مقطع می آید و به اقای احمدی نزاد مجوز تاسیس دانشگاه ایرانیان را می دهد و بعد درست زمانی که دیگر ایشان رئیس جمهور نیستند مجوز را پس میگیرند.
این دیگر نهایت سیاسی کاری است و باید از شورای عالی انقلاب فرهنگی پرسید که ۱: آیا آقای احمدی نژاد صلاحیت را در سال ۸۹ یا ۹۰ داده اید پس چرا آمده اید اکنون که دیگر در پست ریاست جمهوری نیستند پس گرفته اید و اگر اصلاً این صلاحیت را نداشت چرا از اول این مجوز را به ایشان دادید و این نشان میدهد که شورا عالی انقلاب فرهنگی متاسفانه هم زمانی که مجوز را به ایشان داده سیاسی کاری کرده و هم وقتی امده مجوز را لغو کرده است در هر صورت متاسفانه شورای عالی انقلاب فرهنگی درست عمل نکرده است و این هم نباد خیلی برای ما عجیب باشد زیرا متاسفانه این شورا بیش از آنکه یک شورا علمی ، تحقیقاتی و آکادمیک باشد متاسفانه یک مجموعه سیاسی است که تصمیماتش صرفا از روی ملاحضات سیاسی و ایده لوژیک است.
اما دانشگاه ایرانیان بدون اهمیت دادن به حاشیه های بوجود آمده از طرف وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی با قدرت به کار خود ادامه می دهد. حتی پس از مسدود کردن سایت رسمی دانشگاه توسط وزارت علوم، دانشگاه ایرانیان آدرس جدیدی را برای فعالیت های خود اعلام می کند.
کد خبر: ۵۴۳۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۲۴
مسئلهی انرژی هستهای بهانه است؛ میخواهند یک ملت را به زانو در بیاورند؛ میخواهند انقلاب را زمین بزنند
آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ در حالی که] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند. جوانهای ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولین ما همّت کردند، کارها را پیش بردند. بنابراین از مذاکراتی هم که امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم کرد. البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از]این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید.
سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com:
گروه سیاسی گفتمان نیوز، ۲۶ آذرماه همایشی با عنوان «بررسی ۱۰ سال مذاکرات هسته ای میان ایران و کشورهای ۵+۱» در دانشگاه تهران برگزار شد که افراد حاضر در آن از جمله آقایان احمد شیرزاد و صادق زیباکلام به اظهارنظردرباره برنامه هستهای ایران پرداختند.
پاسخ ادعاهای مطرح شده توسط این دو تن، پیشتر و مکررا از سوی کارشناسان و مسئولان سابق و کنونی مرتبط با انرژی اتمی پاسخ داده شده است. جالب اینکه دکتر گرت پورتر در خاک آمریکا، هشت سال از عمر خود را وقف تحقیق و مطالعه روی برنامه هستهای ایران کرده و به همه سوالات و شبهات ادعایی پیرامون آن پاسخ میگوید.
با این حال پایگاه گفتمان نیوز از منظری دیگر به این اظهار نظرات پاسخ داده؛ رهبر انقلاب در سال های اخیر به مناسبت های گوناگون در مورد ابعاد گوناگون برنامه هسته ای ایران سخنرانی نموده اند که در این نوشته هرچند ناقص به گوشه ای از بیانات ایشان اشاره شده است.
شیرزاد: چرا موضوع هسته ای را ناموسی کرده اید؟ چه فرقی می کند ۱۰ هزار سانتریفیوژ داشته باشیم یا ۱۰ تا!؟
احمد شیرزاد نماینده اصلاح طلب مجلس ششم با بیان اینکه هرکسی در هر دوره ای که تصمیم گرفته ایران را به سمت هسته ای شدن پیش ببرد اشتباه کرده گفت: از مسئولان سازمان انرژی اتمی در زمان مجلس ششم سؤال میکردم که استراتژی هستهای ما چیست که هیچکس پاسخ روشنی در این باره به من نمیداد.
عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم با بیان اینکه از این چاه (صنعت هستهای) آبی در نمیآید، مگر اینکه برای برخی افراد نانی درآید، افزود: از سال ۸۲ تاکنون دریغ از یک لیوان آب برای کشور.
وی اظهار داشت: هیچکس در ایران نمیداند که ما به چه دلیلی به مسیر هستهای شدن پا گذاشتهایم و این امر دقیقاً به مانند ادامه جنگ بعد از آزادسازی خرمشهر بود در حالیکه برخی افراد شعارهایی مانند راه قدس از کربلا میگذرد را بیان میکردند. شیرزاد گفت: اگر جمهوری اسلامی ایران به جای ۱۰ هزار دستگاه سانتریفیوژ ۵۰۰ یا هزار و یا حتی ۱ دستگاه داشته باشد چه اتفاقی رخ میدهد؟
مسئلهی انرژی هستهای بهانه است؛ میخواهند یک ملت را به زانو در بیاورند؛ میخواهند انقلاب را زمین بزنند
رهبرانقلاب: یک تجربهای در اختیار ملّت ایران است – که حالا من مختصراً عرض خواهم کرد – این تجربه ظرفیّت فکری ملّت ما را بالا خواهد برد؛ مثل تجربهای که در سال ۸۲ و ۸۳ در زمینهی تعلیق غنیسازی انجام گرفت، که آنوقت تعلیق غنیسازی را در مذاکرات با همین اروپاییها، جمهوری اسلامی برای یک مدّتی پذیرفت. خب ما دو سال عقب افتادیم، لکن به نفع ما تمام شد. چرا؟ چون فهمیدیم که با تعلیق غنیسازی، امید همکاری از طرف شرکای غربی مطلقاً وجود ندارد. اگر ما آن تعلیق اختیاری را – که البتّه بهنحوی تحمیل شده بود، لکن ما قبول کردیم، مسئولین ما قبول کردند – آن روز قبول نکرده بودیم، ممکن بود کسانی بگویند خب یک ذرّه شما عقبنشینی میکردید، همهی مشکلات حل میشد، پروندهی هستهای ایران عادی میشد. آن تعلیق غنیسازی این فایده را برای ما داشت که معلوم شد با عقبنشینی، با تعلیق غنیسازی، با عقب افتادن کار، با تعطیل کردن بسیاری از کارها مشکل حل نمیشود؛ طرف مقابل دنبال مطلب دیگری است؛ این را ما فهمیدیم، لذا بعد از آن شروع کردیم غنیسازی را آغاز کردن. امروز وضعیّت جمهوری اسلامی با سال ۸۲، زمین تا آسمان فرق کرده؛ آن روز ما چانه میزدیم سرِ دو، سه سانتریفیوژ، [ در حالی که] امروز چندین هزار سانتریفیوژ مشغول کارند. جوانهای ما، دانشمندان ما، محقّقین ما، مسئولین ما همّت کردند، کارها را پیش بردند. بنابراین از مذاکراتی هم که امروز در جریان است، ما ضرری نخواهیم کرد. البتّه بنده همچنان که گفتم خوشبین نیستم؛ من فکر نمیکنم [از]این مذاکرات آن نتیجهای را که ملّت ایران انتظار دارد، بهدست بیاید، لکن تجربهای است و پشتوانهی تجربی ملّت ایران را افزایش خواهد داد و تقویت خواهد کرد؛ ایرادی ندارد امّا لازم است ملّت بیدار باشد.
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان۱۳۹۲/۰۸/۱۲
رهبرانقلاب: سلطه میخواهد برگردد به این کشور. همهی این تلاشها برای این است. مسئلهی انرژی هستهای بهانه است. آن کسانی که خیال میکنند اگر ما مسئلهی انرژی هستهای را حل کردیم، مشکلات حل خواهد شد، خطا میکنند. مسئلهی انرژی هستهای را مطرح میکنند، مسئلهی حقوق بشر را مطرح میکنند، مسائل گوناگون را مطرح میکنند، که اینها بهانه است. مسئله، مسئلهی فشار است، میخواهند یک ملت را به زانو در بیاورند؛ میخواهند انقلاب را زمین بزنند.
بیانات در دیدار جمعی از کارآفرینان سراسر کشور۱۳۸۹/۰۶/۱۶
شیرزاد: در زمینه هستهای جمهوری اسلامی ایران نه منابع اولیه دارد و نه احاطه به علوم آن
شیرزاد در ادامه گفت: در زمینه هستهای جمهوری اسلامی ایران نه منابع اولیه دارد و نه احاطه به علوم آن را
عضو فراکسیون مشارکت در مجلس ششم افزود: تولید اورانیوم در جمهوری اسلامی ایران ۱۰ برابر قیمت جهانی تمام میشود. ضمن اینکه هیچگونه برداشتی نیز از معدن ساغند یزد تا کنون به دست نیامده و فقط فعلاً از معدن گچین بندرعباس برداشت میکنیم.
آنها خیال میکردند که ما نمیتوانیم صفحهی سوخت و میلهی سوخت درست کنیم؛ اما جوانهای ما درست کردند و آنها ماندهاند در مقابل عمل انجام شدهی ملت رهبرانقلاب: سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران داشت تمام میشد، به ما گفتند باید بیائید اورانیوم ۵/۳ درصدتان را به فلان کشور بدهید تا او تبدیل کند به ۲۰ درصد؛ بعد او بدهد به فلان کشور، که او تبدیل کند به سوخت؛ بعد با اجازهی آقایان دنیا، این سوخت بیاید داخل! یعنی از چندین خان بگذرد، که قطعاً هم نمیگذشت. اگر چنانچه ما میخواستیم سوخت هستهای را برای همین رآکتورهای تحقیقاتی که در اینجا داریم، از اینها بخریم، تا ملت ایران را ذلیل و تحقیر نمیکردند، ذرهای از آن را به ما نمیدادند. یک وقتی من گفتم اگر همین نفتی که ما امروز داریم، مال اروپائیها بود و بنا بود ما از آنها نفت یا بنزین بخریم، بطری بطریاش را با قیمتهای گزاف به ما میفروختند. آنها اینجوریاند. خب، اینها فکر میکردند که ما برای خرید سوخت ۲۰ درصد مجبور خواهیم شد و زیر بار خواهیم رفت؛ لذا این موانع را درست کردند. اما جوانهای ما آمدند کار تحقیقاتی کردند و سوخت ۲۰ درصد را خودشان درست کردند. بعد آنها خیال میکردند که ما نمیتوانیم صفحهی سوخت و میلهی سوخت درست کنیم؛ اما جوانهای ما درست کردند و کار گذاشتند. حالا آنها ماندهاند در مقابل عمل انجام شدهی ملت ایران!
بیانات در دیدار مدالآوران المپیک و پارالمپیک۱۳۹۱/۱۲/۲۱
شیرزاد: متأسفانه برخی افراد خصوصاً دلواپسان مسئله هستهای را به ایدئولوژی نظام تبدیل کردهاند
شیرزاد با اشاره به مذاکرات هستهای گفت: جمهوری اسلامی ایران با ورود به صنعت هستهای به خط قرمز برخی قدرتهای بزرگ وارد شده است و هماکنون باید در میز مذاکرات به آنها بگوییم که اگر ایران پای خود را از خطوط و دایره قرمز آنها عقبتر بگذارد چه چیزی را به ایران میدهند و این موضوع تنها در میز مذاکرات مشخص میشود.
نماینده مجلس ششم با تأکید بر اینکه متأسفانه برخی افراد خصوصاً دلواپسان مسئله هستهای را به ناموس یا ایدئولوژی نظام تبدیل کردهاند، افزود: وقتی چیزی به ناموس تبدیل شود نمیتوان برای آن چانهزنی کرد.
این فعال سیاسی تصریح کرد: در حال حاضر شورای عالی امنیت ملی به مسئله هستهای نگاه منافع ملی دارد و دیگر به هیچ وجه به این موضوع نگاه ناموسی ندارد.
مشکل زورگوهای سیاسی غرب این نیست که ایران بر سر قضیهی هستهای مذاکره نمیکند ؛ نه، مشکل آنها این است که ایران زیر بار حرف آنها نمیرود
رهبرانقلاب: وانمود میشود این زورآزمائی به خاطر مثلاً مسئلهی هستهای یا مسئلهی حقوق بشر است؛ و این دروغ است. دروغ بودن این ادعا، یکی از واقعیتهاست. نه اینکه ما بگوئیم این واقعیت است؛ امروز در دنیا کسی نیست که باور کند آمریکا دنبال حقوق بشر است، دنبال حقوق ملتهاست؛ یا رژیم صهیونیستیِ نسلکش و کودککش دنبال اجرای دموکراسی در کشورهای دنیاست. پروندهی آمریکا، پروندهی رژیم صهیونیستی، پروندهی همین چند قدرت که در مقابل جمهوری اسلامی قرار دارند، از لحاظ مسئلهی حقوق بشر و طرفداری از حقوق ملتها و حقوق انسانها، پروندهی بسیار سیاهی است. شصت سال نسلکشی در فلسطین، نقض حقوق بشر نیست؟ دادن سلاح اتمی به دولت غاصب صهیونیستی، نقض صلح جهانی نیست؟ اینهائی که این کارها را کردند، میتوانند مدعی دفاع از صلح جهانی باشند؟ دادن سلاح شیمیائی به کسی مثل صدام، نقض حقوق بشر نیست؟ کارهائی از قبیل آنچه که در ابوغریب و گوانتانامو و افغانستان و عراق و نقاط دیگری از دنیا به وسیلهی آمریکائیها، به وسیلهی غربیها، به وسیلهی انگلیس اتفاق افتاده است، جائی برای ادعای دفاع از حقوق بشر باقی میگذارد؟ بنابراین اینکه اینها میگویند مقابلهی ما با جمهوری اسلامی برای حقوق بشر است، دروغ است؛ این هم که میگویند مقابلهی با جمهوری اسلامی برای سلاح هستهای است، دروغ است؛ این را ما اول با حدس بیان میکردیم، بعد در مذاکرات و مبادلات بینالمللی برای ما روشن شد که آنها میدانند جمهوری اسلامی دنبال سلاح هستهای نیست؛ این را باور کردند و قبول دارند، و واقعیت هم همین است؛ در عین حال مسئلهی سلاح هستهای را مطرح میکنند. پس ادعای اینکه این فشارها، این تحریمها، این محاصرهها، این دشمنیها و خصومتها به خاطر مسئلهی سلاح هستهای و مسئلهی توان هستهای است، یک دروغ است؛ این دروغ بودن هم یک واقعیت است.
بیانات در دیدار کارگزاران نظام۱۳۹۱/۰۵/۳
رهبرانقلاب: یکی از حرفهای رائج این است: ما بر ایران فشار وارد میآوریم تا ایران به پای میز مذاکره برگردد. کدام میز مذاکره؟ کِی ایران مذاکرات در مورد مسائل گوناگون جهانی را، از جمله مسئلهی هستهای را ترک کرده بوده که حالا برگردد؟! این یک تقلب و خدعهی تبلیغاتی است. ما تلاش میکنیم که ایران به میز مذاکره برگردد! این، خدعه و تقلب تبلیغاتی است. همین را در دنیا هی تکرار میکنند، هی میگویند، هی میگویند. این تعبیرات اینقدر تکرار میشود که به نظرم خود سیاستمداران غربی هم باورشان میآید که واقعیت این است؛ در حالی که آن کسی که این شکل را، این جملهبندی را، این فرمول مطلب را اختراع میکند، مقصود دیگری دارد. او از ایران نمیخواهد که به میز مذاکره برگردد؛ او میخواهد ایران هنگام مذاکره، در مقابل زورگوئیهای غربی تسلیم شود. خب، جواب از طرف ایران این است که نخیر؛ شماها کوچکتر از آن هستید که بتوانید یک ملت انقلابیِ مبارزِ بصیرِ آگاه را در مقابل خواستهها و مطامعِ خودتان به زانو دربیاورید. مشکل زورگوهای سیاسی غرب این نیست که ایران بر سر قضیهی هستهای یا قضایای دیگر مذاکره نمیکند؛ نه، مشکل آنها این است که ایران زیر بار حرف آنها نمیرود. و البته این مشکل باقی خواهد ماند؛ معلوم است.
بیانات در دیدار نخبگان و مسئولان استان خراسان شمالی۱۳۹۱/۰۷/۲۵
رهبرانقلاب: نظام سلطه جنگ را، فقر را، فساد را گسترش میدهد، با همان سازوکار مشخّص تقسیم دنیا به ظالم و مظلوم. اسلام – یعنی انقلاب اسلامی که برگرفتهی از همان مفاهیم اسلامی است – میآید میگوید: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون، یعنی همهی این عوامل را نفی میکند؛ چالش اصلی اینجا است؛ دعوای اصلی اینجا است؛ دعوای با انقلاب اینها است؛ بقیّهی حرفها بهانه است. تحریم، جنگ داخلی، ایجاد کودتا، بقیّهی چیزهایی که در این سالها [بوده]، مسئلهی انرژی هستهای، همه را در این چهارچوب باید نگاه کرد، باید دید: یک انقلابی میآید برخلاف تصور همهی دنیا پیروز میشود، دولت تشکیل میدهد و آن دولت ماندگار میشود و میماند – برخلاف تصور همهی دنیا که خیال میکردند جمهوری اسلامی ظرف شش ماه، یک سال، دو سال، بعد یک خرده تخفیف دادند، ظرف سه چهار سال، باید از بین میرفت – روزبهروز قویتر شد، روزبهروز «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء. تُؤتی اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها» شد، تبدیل شد به یک قدرت منطقهای، تبدیل شد به یک کشور اثرگذار در مسائل کلان جهانی؛ با این مخالفند، با این دشمنند.
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی۱۳۹۲/۰۶/۲۶
زیباکلام: هیچ پیشرفت و نوآوری علمی در رابطه با مسئله هستهای نه تنها در ایران بلکه در هیچ کشوری وجود ندارد
در ادامه این همایش صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و فعال اصلاح طلب گفت: هر وقت به مردم، مطبوعات و رسانهها اجازه اظهارنظر در مورد آن داده نشده متأسفانه حاصل کار خوب از کار درنیامده است.
وی ادامه داد: اشغال سفارت آمریکا نیز اینگونه بود و اجازه داده نشد افکار و نظرات دیگر ارائه شود و تصمیمی بود که وحشتناک به زیان منافع ملی بود و همچنان از منافع ملی قربانی میگیرد.
زیباکلام تصریح کرد: به راه افتادن آمریکاستیزی هم همینطور بوده است. در مسئله جنگ نیز اجازه داده نمیشد مسائل گفته شود. زمانی که آتشبس برقرار شد تا به امروز همچنان بحث و گفتوگو در این رابطه وجود دارد و افراد مختلف پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را بر گردن هم میاندازند.
وی افزود: کسانی که تلاش میکردند مسائل هستهای را پیش ببرند آدمهای انقلابی، اسلامی، غیرتمند و غیور شدند و کسانی که صحبتهای کژدار مریض میکردند به قول احمدینژاد خائن شدند.
زیباکلام اضافه کرد: من زمانی در یک جا گفتم هستهای چه گلی به سر ملت زده است و فقط به خاطر این مسئله برایمان پرونده درست شد..وی ادامه داد: من بارها از اصولگرایان پرسیدم حداقل یکی از این ۲۵۰ صنعتی که هستهای به وجود میآورد بگویید. هیچ پیشرفت و نوآوری علمی در رابطه با مسئله هستهای نه تنها در ایران بلکه در هیچ کشوری وجود ندارد.
عضو هیأتعلمی دانشگاه تهران در قسمت دیگری از سخنانش افزود: فعالیتهای هستهای دست کم از سال ۸۲ به این سو خیلی شیره گلوسوزی برای مملکت نبوده است، نه از نظر پیشرفت علمی خیلی خبری بوده و نه از لحاظ اقتصادی و چه بسا با مطالبی که مطرح شد به ضرر ما بوده است.
حرکت هستهای و صنعت هستهای، نماد پیشرفت یک کشور است
رهبرانقلاب: در هر برههای که ما در مقابل جبههی دشمن انعطاف نشان دادیم و با توجیههائی عقبنشینی کردیم – مثلاً یک وقت گفتیم بگذارید بهانه را از دست دشمن بگیریم، یک وقت گفتیم بگذارید سوءظن دشمن را از خودمان زائل کنیم – دشمن مواضع گستاخانهتری علیه ما گرفته. در آن روزی که ادبیات مسئولین ما آلوده شد به حرفها و تعبیرات تملقآمیز نسبت به غرب و فرهنگ غربی، در آن روز اینها ما را «محور شرارت» معرفی کردند! چه کسی؟ آن کسی که خودش مجسمهی شرارت بود. رئیس جمهور قبلی آمریکا – مجسمهی شرارت – ایران اسلامی را «محور شرارت» معرفی کرد! این کِی بود؟ آن وقتی که ما در ادبیات خودمان، در اظهارات خودمان، حرفهای تملقآمیز نسبت به غرب و نسبت به آمریکا و اینها را تکرار میکردیم. اینها اینجوریاند. در همین قضیهی هستهای، آن وقتی که ما با اینها همراهی کردیم و عقبنشینی کردیم – البته برای ما تجربهای بود، اما این واقعیت است – اینها جلو آمدند؛ اینقدر جلو آمدند که من در همین حسینیه گفتم اگر بنا باشد که این روال از سوی آنها ادامه پیدا کند، من خودم وارد قضیه خواهم شد؛ و وارد قضیه شدم؛ ناچار شدیم؛ اینها کار ما نیست. عقبنشینیها آنها را گستاختر کرد، طلبگارتر کرد. یک روزی بود که مسئولین ما قانع بودند که اجازه بدهند ما ۲۵ سانتریفیوژ در کشور داشته باشیم؛ آنها گفتند نمیشود! اینها قانع شدند که ۵ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! مسئولین ما قانع شدند که ۳ تا سانتریفیوژ داشته باشیم؛ باز هم گفتند نمیشود! امروز گزارش را شنیدید، یازده هزار سانتریفیوژ داریم! اگر ما آن عقبنشینیها را، آن انعطافها را ادامه میدادیم، امروز از پیشرفت هستهای که هیچ خبری نبود، به این نشاط علمی هم که در چند سال اخیر در کشور وجود پیدا کرده – این حرکت علمی، این جوانها، این ابتکارات، اختراعات، پیشرفتهای گوناگون در بخشهای مختلف – قطعاً لطمه میخورد؛ چون اولاً نسبت به هر یک از آنها ممکن بود یک بهانهای بیاورند؛ ثانیاً حرکت هستهای و صنعت هستهای، نماد پیشرفت یک کشور است.
بیانات در دیدار کارگزاران نظام۱۳۹۱/۰۵/۰۳
رهبرانقلاب: یک جمله هم در خصوص قضیهی هستهای عرض کنم من در سخنرانیِ روز اول سال گفتم جبههی مخالف ما که عمدتاً منحصر در چند کشور معدودِ زورگو و زیادهخواه است و اسم خودشان را به غلط و به دروغ میگذارند جامعهی جهانی، و در رأس آنها آمریکا است، محرک اصلی هم صهیونیستهایند، مسئلهی اینها این است که نمیخواهند موضوع هستهای ایران حل شود. اگر لجبازی آنها نبود، موضوع هستهای براحتی حل میشد. بارها تا لحظهی حل پیش رفتیم، امضاء کردند، آژانس هستهای امضاء کرد؛ قبول کرد که این اشکالاتی که وجود داشته، برطرف شده – اینها موجود است، اینها سند است؛ اینها که قابل انکار نیست – خب باید قضیه تمام میشد، پروندهی هستهای کشور باید پایان پیدا میکرد. آمریکائیها بلافاصله یک چیز جدید را مطرح کردند، آوردند وسط. نمیخواهند قضیه تمام شود. نمونههای متعددی را ما در این زمینه داریم. حل مسئلهی هستهای جمهوری اسلامی، به حسب طبیعت خود، از جملهی کارهای سهل و آسان و روان است؛ اما وقتی طرف مقابل مایل نیست این قضیه حل شود، خب بله همین جور میشود که ملاحظه میکنید.
بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوهی قضائیه۱۳۹۲/۰۴/۰۵
زیباکلام: اینکه میگویند اسرائیل باید نابود شود و با افتخار هم این حرف را میزنند باعث چنین مشکلاتی میشود
زیباکلام خاطرنشان کرد: این سوالی که در رابطه با مسئله هستهای پرسیده شد را میتوان در رابطه با مسائل دیگر مانند اینکه آیا فعالیتهای سیاست خارجی ایران در سوریه و لبنان به نفع ما در بلندمدت بوده است یا اینکه آیا اشغال سفارت آمریکا و ادامه جنگ به نفع ما بوده است نیز پرسید.
جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری است که عملا اعلام کرده میخواهد یک کشور دیگر به نام اسرائیل را نابود کند، این در شعار هم خلاصه نشده و هرگاه توانستیم در رابطه با نابودی اسرائیل با کمک به حماس و لبنان و غیره گام برداشتیم و اگر سلاحهای مرگبار هم به آنها ندادهایم به خاطر این بوده که نمیشده است.
این استاد دانشگاه افزود: ما در مقابل همه تهدیدهایی که داشتهایم فقط گفتهایم که اسلام با سلاح هستهای مخالف است و علما و مقام معظم رهبری فتوا دادهاند که سلاح هستهای حرام است و یک طلبه ساده هم میداند که فتوا تابع زمان است.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: اینکه میگویند اسرائیل باید نابود شود و با افتخار هم این حرف را میزنند باعث چنین مشکلاتی میشود و آن وقت با هر چیزی که در ایران ختم به کشتار جمعی شود مخالفت خواهند کرد.
اسرائیل که روزی در این منطقه عربده میکشید؛ از چند صد جوانِ باایمان و پُرشور شکست خورد؛ سلاح قوی و شکستناپذیر آنها، ایمان بود
رهبرانقلاب: جنجالی که راه میاندازند، با هدف این است که ما را متوقف کنند. میدانند که ما دنبال سلاح هستهای نیستیم؛ این را فهمیدهاند، دانستهاند. من شک ندارم که دستگاههای تصمیمگیر و تصمیمساز در این کشورهائی که جلوی ما ایستادهاند، اطلاع دارند و میدانند که ما دنبال سلاح هستهای نیستیم. واقعاً سلاح هستهای به صرفهی ما نیست؛ علاوه بر اینکه از لحاظ فکری و نظری و فقهی، ما این کار را خلاف میدانیم و این حرکت را حرکت خلافی میدانیم. ما استفادهی از این تسلیحات را گناه بزرگ میدانیم و نگهداشتنش را یک کار بیهودهی پرضررِ پرخطر میدانیم و هرگز دنبالش هم نمیرویم. آنها هم این را میدانند، اما روی این نقطه فشار میآورند برای اینکه این حرکت را متوقف کنند. ما میخواهیم به دنیا اثبات کنیم که داشتن سلاح هستهای، قدرتآفرین نیست؛ به دلیل اینکه قدرتهائی که سلاح هستهای دارند، امروز دارای سختترین مشکلاتند. آنها با تهدید هستهای بر دنیا مسلط شدند، اما امروز این تهدید دیگر کاربرد ندارد. ما میخواهیم بگوئیم ما دنبال سلاح هستهای نیستیم و اقتدار را در سلاح هستهای نمیدانیم و اقتدار متکی به سلاح هستهای را هم میتوانیم بشکنیم.
بیانات در دیدار دانشمندان هستهای۱۳۹۰/۱۲/۰۳
رهبرانقلاب: یک حادثهی مهم دیگر که خوب است ملت ما به اهمیت آن توجه داشته باشد و این حادثه معنا دارد، اتفاقی است که در گردهمائی طولانی مربوط به ان.پی.تی در نیویورک افتاد. اصلاً این گردهمائی را تشکیل داده بودند تا قدرتهای زورگو بتوانند به برکت این گردهمائی، ملتهائی را که هنوز به انرژی هستهای دسترسی پیدا نکردهاند، باز هم محدودتر کنند، موانع سر راه آنها را بیشتر کنند. البته دلشان میخواست و برنامهریزی کرده بودند که در این اجلاس، بالخصوص نسبت به جمهوری اسلامی کینهورزی خودشان را آشکار کنند. درست عکس آنچه که میخواستند، اتفاق افتاد. تقریباً یک ماه این گردهمائی طول کشید. به جای اینکه آنها بتوانند مقاصد خودشان را پیش ببرند و کشورهائی مثل جمهوری اسلامی را محدود کنند، نتیجهای که از این کنفرانس طولانی به دست آمد، این بود که قدرتها به وسیلهی ۱۸۹ کشور موظف شدند که سلاحهای هستهای خودشان را نابود کنند؛ از ادامهی تولید این سلاحها مانع بشوند؛ حق دستیابی به قدرت هستهای صلحآمیز به وسیلهی کشورهای دیگر شناخته شد و رژیم صهیونیستی – که دایههای او در این کنفرانس بشدت هم به نفع او فعال بودند – محکوم شد به اینکه بایستی به قرارداد ان.پی.تی بپیوندد؛ درست عکس آنچه آنها میخواستند. این حادثهی کوچکی نیست؛ این نشاندهندهی این است که قدرت زورگو و متکبر و مستکبر آمریکا و دیگر قدرتهای زورگو و دنبالهروان اینها در دنیا حرفشان پیشروی ندارد. امروز دیگر آمریکا در موضعی نیست که بتواند در سیاستهای بینالمللی دخالت مؤثر بکند. جمهوری اسلامی با ایستادگی سی سالهی خود توانسته است وضعیتی را در افکار عمومی جهان به وجود بیاورد که نه فقط ملتها، حتّی دولتها هم – یعنی ۱۸۹ دولت – در مقابل آمریکا میایستند و علیرغم او تصمیمگیری میکنند و رأی میدهند. اینها جزو بشارتهای الهی است به ملت بزرگ ایران
خطبههای نماز جمعهی تهران در حرم امام خمینی (ره)۱۳۸۹/۰۳/۱۴
رهبرانقلاب: وقتی که ملت مشاهده میکند که ما بدون اینکه یک کشور پشتیبانی داشته باشیم، توانستهایم از درون خودمان دانش هستهای را رشد بدهیم، فوران بدهیم، به پیشرفت برسانیم، خب جوان امیدوار میشود. در دنیا چند تا از کشورهای دارندهی دانش هستهای این را به طور بومی توانستهاند در خودشان به وجود بیاورند؟ بسیار کم. هستند، اما بسیار بسیار نادر؛ از دیگران گرفتهاند. بسیاری از همینهائی که الان – ما این را اطلاع داریم، بنده میدانم؛ از روی اطلاع دارم عرض میکنم – دانش هستهای دارند، کشورهای پشتیبان به آنها بستهی دانش را اهداء کردند؛ روی دلائل ایدئولوژیکی و سیاسی و بقیهی چیزها. ما نه؛ ما توانستیم خودمان این کار را انجام بدهیم.
بیانات در دیدار جمعی از کارآفرینان سراسر کشور۱۳۸۹/۰۶/۱۶
رهبرانقلاب: امروز برخلاف سی سال پیش، رژیم صهیونیستی دیگر یک هیولای شکستناپذیری نیست؛ برخلاف دو دهه پیش، آمریکا و غرب تصمیمگیران بی چون و چرا در خاورمیانه نیستند؛ بر خلاف ده سال پیش فنآوری هستهای و دیگر فنآوریهای پیچیده برای ملتهای مسلمان منطقه، دور از دسترس و افسانهگون به شمار نمیرود. امروز ملت فلسطین، قهرمان مقاومت است، ملت لبنان به تنهایی شکنندهی هیبت پوشالی رژیم صهیونیستی و فاتح جنگ ۳۳ روزه است و ملت ایران پرچمدار و خطشکن حرکت به سمت قلهها است.
پیام ولیامر مسلمین به حجاج بیتاللهالحرام۱۳۸۹/۰۸/۲۴
رهبرانقلاب: بحث سلاح هستهای را مطرح میکنند. خب، ما سلاح هستهای را نه بهخاطر زید و عمرو، نه به خاطر آمریکا و غیر آمریکا، بهخاطر عقیدهمان قبول نداریم؛ هیچ کس نباید داشته باشد. وقتی ما میگوییم شما نداشته باش، معنایش این است که خودمان هم قاطعاً میگوییم نباید داشته باشیم و نخواهیم داشت؛ امّا مسئلهی آنها مسئلهی دیگری است؛ آنها حرفی ندارند که برخی از کشورها هم فرضاً بهوجود بیایند [که] انحصار آنها را به هم بزنند، البتّه نمیخواهند انحصارشان به هم بخورد، امّا قیامتی هم بر پا نمیکنند؛ در مورد ایران اسلامی و جمهوری اسلامی قیامت بپا میکنند؛ چرا؟ چون داشتن یک چنین توانی، یک چنین قدرتی، پشتوانهی این نظامِ «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» است؛ چالش اصلی اینجا است؛ این را باید شناخت، این را باید دید، در این چهارچوب بایستی رویکردهای آمریکا و غرب و فلان کشور وابستهی به اینها و فلان جریان وابسته و دلبستهی به اینها را تفسیر و تحلیل کرد؛ انقلاب اسلامی این است.
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی۱۳۹۲/۰۶/۲۶
رهبرانقلاب: روزی که مقاومت اسلامی در لبنان به همّت دلاورمردان لبنانی و با توصیه و حمایت امام راحل شکل گرفت، اسرائیل، بیروت – یعنی پایتخت لبنان – را در اشغال خود داشت و بر مقدّرات سیاسی این کشور چنگ انداخته بود. آن روز وقتی مقاومت اسلامی شعار «زحفاً زحفاً نحوالقدس» را سر داد، گروهی از بیخبران، آنان را سادهاندیش خواندند و به طعنه سؤال کردند: آیا میشود به سوی قدس حرکت کرد، حال آنکه شما لبنانیها از ورود به پایتخت کشور خود ناتوان هستید؟ از آن تاریخ تا پیروزی تاریخی مقاومت اسلامی بر اسرائیل، فقط هجده سال به درازا کشید. تصدیق میفرمایید که هجده سال، در تاریخ مبارزات ملتها زمان زیادی نیست. بی تردید، مبارزه، خسارتهای تأسّفباری را نیز به همراه دارد. مردم کشته میشوند؛ خانهها ویران میگردد؛ فشار اقتصادی بر دوش مردم سنگینی میکند و دهها مصیبت دیگر که ملال و تأثّر آن هرگز دلهای ما را رها نخواهد کرد؛ ولی باید ببینیم نتیجه این ایثار و فداکاری چیست؟ پیروزی آنقدر باارزش است که ناگزیر باید بهای آن نیز پرداخته شود. اسرائیل که روزی در این منطقه عربده میکشید و همه خواستههای خود را بر ملتهای عربی دیکته میکرد، اینک ناتوان و افسرده در برابر عظمت مقاومت اسلامی، بر زمین زانو زده است؛ این بخشِ کوچکی از تواناییهای ملتهای مسلمان و عرب است. یقین بدانید که اگر همه امکانات جهان اسلام و حتّی بخشی از آن در این مسیر به کار گرفته شود، ما شاهد زوال و نابودی رژیم صهیونیستی خواهیم بود. اسرائیل در جنوب لبنان از یک مقاومت چند هزار نفره شکست خورد. درست است که حزباللَّه، امتداد مردمیِ عمیقی داشته و به هنگام ضرورت توانسته است هزاران، بلکه دهها هزار نیرو را بسیج کند؛ ولی به طور مستمر فقط از چند هزار، بلکه گاه از چند صد نیرو در محورهای رویارویی با اشغالگران صهیونیست بهره برده است. یعنی اسرائیل و همه امکانات نظامی آن و فنآوری تسلیحاتی و پیشرفتهاش – که به زرّادخانه امریکا متّصل است – از چند صد جوانِ باایمان و پُرشور که از سلاحهای بسیار ابتدایی در جنگ بهره میبرند، شکست خورد. البته سلاح قوی و شکستناپذیر آنها، سلاح ایمان بود. پس، الگوی مقاومت و مبارزه پیش روی ماست؛ یعنی میتوان با مقاومت و مبارزه و البته تحمّل خسارت، به پیروزی رسید. درعینحال الگوی شکست نیز پیش روی ماست و آن دل بستن به روشهای سازشکارانه و کاسه گدایی صلح در دست گرفتن است. نتیجه آن نیز تحقیر، به ذلّت کشاندن و در نهایت تحمیل یکطرفه خواستههای اسرائیل است که این را نیز عیناً مشاهده کردیم.
بیانات در مراسم گشایش کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه ۱۳۸۰/۰۲/۰۴
تجربهی جمهوری اسلامی و تجربهی ملت ایران نشان داد که در این راه، آن که پیروز است، ملت ایران است و او است که به دشمنان خود سیلی خواهد زد
رهبرانقلاب: جمهوری اسلامی در قضیهی هستهای، هم قانونی عمل کرده است، هم شفاف عمل کرده است، هم از لحاظ استدلالی، منطقی عمل کرده است؛ منتها این یک نقطهای است که برای فشار بر جمهوری اسلامی این را مناسب دانستهاند. اگر این هم نباشد، یک قضیهی دیگری را برای فشار مطرح میکنند. هدف، تهدید است؛ هدف، فشار است؛ هدف، خسته کردن است. خودشان گفتند: هدف، تغییر دادن نظام سیاسی و سازوکار سیاسی است. البته در حرفهای خصوصی که میزنند، یا گاهی نامه که مینویسند، میگویند نه، ما نمیخواهیم نظام را تغییر دهیم؛ لیکن در گوشه و کنار حرفهایشان، در اظهاراتشان، در عملکردشان، این مسئله کاملاً روشن است. ملتی که زیر فرمان آنها نباشد، بر طبق میل آنها عمل نکند، بر طبق سلیقهی آنها در ممشای خود عمل نکند، مغضوب آنها است. حکومتها و دولتها هم اگر در مقابل آنها مطیع و سربهراه بودند، برایشان مقبولند؛ نه دموکراسی برای آنها اهمیت دارد، نه حقوق بشر اهمیت دارد، نه هستهای اهمیت دارد. مسئله این است که جمهوری اسلامی روی پای خود ایستاده است، با اتکاء به قدرت خود ایستاده است، با اعتماد به خدای متعال ایستاده است، و در جهات مختلف دارد پیشرفت میکند؛ این را اینها نمیپسندند، و نپسندند. البته تجربهی جمهوری اسلامی و تجربهی ملت ایران نشان داد که در این راه، آن که پیروز است، ملت ایران است و او است که به دشمنان خود سیلی خواهد زد.
بیانات در دیدار مسئولان و کارکنان قوهی قضائیه۳۹۲/۰۴/۰۵
کد خبر: ۵۲۵۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۱۰/۰۲
زیباکلام تصریح کرد: عقیده شخصی من این است که بحث انرژی هستهای به لحاظ صرف اقتصادی و توسعه و پیشرفت در حوزه اقتصاد هیچ دستاوردی برای ما نداشته است و تحریمها نیز در این بین، مزید بر علت است. سایت تحلیلی خبری آوای دنا avayedena.com :
به گزارش ایسنا، صادق زیباکلام ، استاد دانشگاه ظهر دوشنبه در جمع خبرنگاران اظهار کرد: معتقدم این مذاکرات به توافق خواهد رسید و نتیجه آن نیز به نفع ما خواهد بود، زیرا با توجه به تحریمها شاهد رکود و مشکلات زیادی هستیم که برای کشور ایجاد شده است.
او افزود: عمده نفع پیروزی در جریان مذاکرات برای کشور ما در حوزه اقتصادی خواهد بود.
زیباکلام تصریح کرد: عقیده شخصی من این است که بحث انرژی هستهای به لحاظ صرف اقتصادی و توسعه و پیشرفت در حوزه اقتصاد هیچ دستاوردی برای ما نداشته است و تحریمها نیز در این بین، مزید بر علت است.
استاد تمام دانشگاه تهران خاطرنشان کرد: اگر این مسایل حل شود راه برای رشد و توسعه اقتصادی هموار خواهد شد، هر چند باید توجه داشت این همه کار نیست، بلکه این توسعه نیازمند برنامهریزی صحیح است.
زیباکلام خاطرنشان کرد: با پیروزی در مذاکرات و فرصتی که برای ایران پیش میآید باید با برنامهریزی صحیح و به نحو مطلوب در راستای جهش اقتصادی استفاده کرد.
منبع: ایسنا
کد خبر: ۴۹۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۶