اوای دنا-رضا بدری: فقط چند سوال ساده از نامزدهای محترم مجلس شورای اسلامی در حوزه های خودمان:
البته نمایندگی مجلس حق شما است؛ حق همه است. محو زرق و برق نمایندگی شدن هم حق همه است. انسانیم دیگر. می توانید بگوئید فرصتی است موجود و جایگاهی پر طمطراق؛ پس چرا به سویش خیز برنداریم؟!
ولی اگر کسی گفت می رود نمایندگی برای "حل مشکل" اجتماع و "ممکن کردن غیر ممکن ها" از ما این پرسش هایش خطاب است:
چرا نمایندگی؟!
چه به سر دارید که دیگران نداشته اند؟!
چه خواهید کرد که دیگران نکرده اند؟
چرا آنچه می خواهید کنید، الان نمی کنید؟!
چه تضمینی هست که اطاق فگر شما بدتر از اطاق فکر آقای فعلیان نباشد !
چه تعریفی از دوست دارید؟!
نظرتان در باره این شعر چیست؟!
دلایاران سه قسمند ار بدانی
زبانیند و نانیند و جانی
به نانی نان بده از در برانش
مدارا کن به یاران زبانی
ولیکن یار جانی را بدست آر
براهش جان بده تا می توانی
اگر رفتید سراغ ما را هم می گیرید!ما همون منی که با برادرم ،دوستم،شریکم،فامیلم،همکارم،هم وطنم،مدیرم،سر شما دعوامون شدیا میفرمایید نماینده مجلس شانی دارد و نمی شود نمی شود...............
به نظر من شما برترین هستید نظرخودتان چیست ایا بهتر از شما برای امر وکالت هست یا نیست؟
یکنفر از آن دور فریاد زد که هست هست !
آیا مشکل ما کمبود عده کاندیداها بوده است که از حل این مشکل آغازیده اید؟
آیا حل مشکلات را در شیوه های موجود دیگر آزموده اید؟!
چرا فکر می کنید دم مسیحایی در فقط نمایندگی نهفته است؟!
اگر اینطور هست چرا دیگران معجزه ای نکرده اند؟
اگر اینطور نیست چه شده که خود را مستثناء پنداشته اید؟
و جسارتا یاد آوری این نکته کنم که این "فن" را صد بار بر ما آزموده اند و دیگر کمتر جنگاوری با آن زمین می خورد. فن دیگر پیش آرید که تا پیروزی میسرتر شود.
البته راه بخت و اقبال بر هیچ کس بسته نیست. همانگونه که پیش تر از این هم چنین بوده است.
صراحت لحن این کمترین را به حساب نوع نگارشم بگذارید و بس. هیچ غرضی در کار نیست.