اوای دنا:انتخابات با همه ی زیبائیهای خود و با ایتکه نماد مردم سالاری دینی می باشد اما خصوصا دربعضی از شهرهای کوچک نمایندگان و مسولانی را وامدار احزاب ، گروهها و خصوصا افراد فرصت طلب و فصولگرا می نماید.که این خودیکی از بزرگترین اسیب ها در صحنه ی خدمت به مردم و بی توجهی به اصل شایسته سالاری می باشد.متاسفانه در چنین شرایطی بعضا افرادی سکان دار ادارات و نهادها می شوند که نه تنها خدمتگزارانی صدیق بلکه فرصت خدمتگزاری را از افراد صدیق می گیرند.چند سال قبل مطلبی را در یکی از نشریات کشور بنام وقایع خواندم که حاصل چنین روندی را مدیران نالایق با رویکردهای نامتعارف دانسته است.مطلب آموزشی و آسیب شناسی زیر که بر گرفته از خط مشی و عملکرد چنین مدیرانی می باشد به رشته تحریر در آمده و امید است مورد توجه مسئولان صدیق و همچنین تسکین دهنده دل پر درد کارمندان خدوم قرار گیرد.معمولاً یکی از ویژگیهای برجسته مدیران نالایق فقدان یا ضعف جدی وجدان کاری است یعنی چون آنها بر اساس شایستگی انتخاب نشده اند همیشه بیشتر انرژی خود را صرف غلبه بر استرسهای خیالی از دست دادن مدیریت می نمایند و بدون دلیل به زیر مجموعه خود و حتی مراجعین مشکوک می شوند و تضاد دائمی تفکر خیالی از دست دادن مدیریت و واقعیت های موجود عملاً آنها را به موجودی ستیزه گر تبدیل می کند،آسیب مهم نشأت گرفته از این ویژگیها این است که این تیپ مدیران فوق العاده انحصار طلب هستند و به همین خاطر تلاش دارند تمام کارمندان زیر مجموعه را انتخاب کند واگر فرصت داشته باشند حتی سرایدار و خدمتگذار ساده را بر اساس معیارهای خود انتخاب می کند یعنی دلشان می خواهد هیچ کس جرأت انتقاد از آنها را نداشته باشد.
چرا که فوق العاده شکننده هستند و چون تمام انرژی خود را صرف مقابله با جنجالهای خیالی وطرح نیرنگ مدیریتی می نماید دیگر حوصله تحمل اعتراضی را ندارند.
چنین مدیرانی ظاهری مغرور دارند ولی برای فریب دیگران ناخودآگاه به مکانیسم دفاعی ابطال نیز متوسل می گردند.یعنی اظهار خدمت به محرومین و خانواده های نیازمندان ویا حتی احسان به فقرا و غیره ،
اما غافل از این موضوع هستند که با مال دزدی احسان فایده ای ندارد.
واین عمل را ناخودآگاه برای رهایی از عذاب وجدان انجام می دهند.
این مدیران نالایق با توسل به رابطه گرایی مطلق به هرجا منتقل شوند قطعاً اصرار دارند معاونین خود را که اکثراً آدمهایی ضعیف تر از خودشان هستند را خود انتخاب نمایند و اگر به علت شرایط تخصصی افراد نتوانست چنین کند دوست دارد که آن پست ها خالی بماند واگر هم ناچار شد همیشه مراقب آنها گردد که برایش خطری محسوب نشوند .آسیب جدی چنین مدیرانی این است که کیفیت خدمات را فوق العاده پایین می آورند و اصلاً انجام وظیفه برایشان مفهومی ندارد .
این مدیران ارگانهای دولتی،وسرانه بیت المال همان نهادها را مثل اموال شخصی خود تلقی می کنند وانگار یک شرکت خصوصی راه انداخته اند که چنین می کنند. وبه همین خاطر نیز فوق العاده سلیقه ای عمل می نمایند. یکی دیگر از ویژگیهای برجسته مدیران نالایق این است که چون مدیر سفارشی می باشند و با رابطه بر سرکار می آیند تلاش می کنند به کرات از مکانیسم دفاعی جابجایی استفاده می کنند.
از آسیب های جدی چنین مدیرانی یکی این است که در وهله اول استعدادها را به دو علت خفه می کنند :
*یکی اینکه خودشان استعدادی ندارند ومفهوم خلاقیت را نمی فهمند.
دیگر اینکه می ترسند شکوفایی زیر مجموعه هویت و کارآیی آنها را زیر سوأل ببرد،بنابر این مداوم به فکر یارگیری وباج دهی به عده ای و در عوض تهدید و سرکوب عده ای دیگر می افتند.
یکی دیگر اویژگیهای مدیران نالایق ضعف تقوی اخلاقی آنهاست.یعنی هیچ وقت بر اساس اصول اخلاقی و اعتقادی قضاوت نمی نمایند بلکه برا ساس اصول تحریف شده فردی خود تصمیم می گیرند.
آسیب برجسته چنین مدیرانی این است که وقتی در یزیر مجموعه خطا و یا قصوری رخ داد بدون هیچ گونه تلاشی برای اصلاح آنها قبل از هر اقدامی ان را به مقامات مافوق گزارش می دهند،فقط به خاطر اینکه خود را مطرح کنند و رابطه گرایی خود را اثبات نماید و از آن امتیازی بدست آورد.
آسیب این مدیران نالایق این است که امنیت روانی مجموعه زیر دست خود را همیشه به هم می زنند و با جاسوس پروری انگیزه کاری افراد را با خطر جدی مواجه می نمایند.یعنی این تیپ مدیران دوست دارند همه برای انها خبرچینی کنند و در چنین فضای مدیریتی کارمندان خوب یا منزوی می شوند ویا اینکه ناچار به اعتراض می گردند که چون سیستم بازرسی نیز متاسفانه خودش از دانه های زنجیر ارتباطی چنین مدیرانی محسوب می شود به راحتی شخصیت آنها را با چالش های جدی روبرو می نماید.
اگر ما به محیط کاری چنین مدیرانی سر بزنیم یا با آدمهای ترسو و محافظه کار مواجه می شویم که جرأت اظهار نظر ندارند و یا با موجوداتی متملق روبرو می شویم که خود پاک باخته اند ودیگری هویتی برایشان باقی نمانده است.
امیدوارم مسئولان ارشد استانی در چینش مدیران نهایت دقت را به عمل آورند و از بکارگیری مدیران نالایق در پست های حساس مدیریتی که نمونه ی آنها نیز در حال حاضر کم نیست ،پرهیز نمایند.
تحلیل بسیار جالبی می باشد و من برای اینگونه مدیران مصداق دارم . مدیری که به سایه ی خود هم مشکوک است مدیری که از چاپلوسی خوشش می اید مدیری که جاسوس پروری می کند مدیری که بیت المال را ملک شخصی خود می داند ووووووووو
اقای مدیرکل آموزش و پرورش اگر قرار بود کابینه همان کابینه ی اقای حاج دانشی باشد پس چرا اورا عوض کردند؟چه ایرادی برکار او بود؟خواهشن دست به کار شو و تغییر بده!
لزوم تغییر در اموزش و پرورش مناطق بیش از هر چیز دیگری احساس می شود. چنین مدیرانی ظاهری مغرور دارند ولی برای فریب دیگران ناخودآگاه به مکانیسم دفاعی ابطال نیز متوسل می گردند.یعنی اظهار خدمت به محرومین و خانواده های نیازمندان ویا حتی احسان به فقرا و غیره ،
اما غافل از این موضوع هستند که با مال دزدی احسان فایده ای ندارد.
بسیار زیبا وصف شد مدیران نالایق که تعدادشان هم کم نیست و خصوصاازاین جمله خوشم اومد: یکی دیگر اویژگیهای مدیران نالایق ضعف تقوی اخلاقی آنهاست.یعنی هیچ وقت بر اساس اصول اخلاقی و اعتقادی قضاوت نمی نمایند بلکه برا ساس اصول تحریف شده فردی خود تصمیم می گیرند.
مدیری که به سایه ی خود هم مشکوک است
مدیری که از چاپلوسی خوشش می اید
مدیری که جاسوس پروری می کند
مدیری که بیت المال را ملک شخصی خود می داند
ووووووووو
انصافا جالب بود
چنین مدیرانی ظاهری مغرور دارند ولی برای فریب دیگران ناخودآگاه به مکانیسم دفاعی ابطال نیز متوسل می گردند.یعنی اظهار خدمت به محرومین و خانواده های نیازمندان ویا حتی احسان به فقرا و غیره ،
اما غافل از این موضوع هستند که با مال دزدی احسان فایده ای ندارد.
یکی دیگر اویژگیهای مدیران نالایق ضعف تقوی اخلاقی آنهاست.یعنی هیچ وقت بر اساس اصول اخلاقی و اعتقادی قضاوت نمی نمایند بلکه برا ساس اصول تحریف شده فردی خود تصمیم می گیرند.