کد خبر: ۲۵۱۳
تعداد نظرات: ۷ نظر
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۸
اگر امروز در جامعه كم‌كاري از سوي مسؤولان ديده شود،اگر بازاريان گران‌فروشي مي‌كنند، اگر دانشجويان وقتشان هدر مي‌رود، اگر كارمندان ادارات ساعت كار مفيد ندارند، اگر آسيب‌هاي اجتماعي در جامعه زياد شده به علت اين است كه مدرسه و معلم را جدي نگرفته‌ايم...

آوای دنا-اسدا... رباني‌مهر:
شهید چمران:من معتقدم خداي متعال به هر كس به اندازه دردهايي كه دارد به او پاداش مي‌دهد.

به نظر مي‌رسد اكثريت جامعه امروز ما بالاخص فرهنگيان و دست‌اندركارن تعليم و تربيت جامعه ما هنوز بعد از گذشت سال‌ها مرحوم محمد بهمن بيگي بنيانگذار مدارس عشايري در ايران را نشناخته‌اند، البته اين درد بزرگ جامعه به مرحوم بهمن بيگي خلاصه نمي‌شود چون حتي اكثر جوانان تحصيلكرده ما هنوز بزرگان ديگري چون ابوريحان، بوعلي‌سينا، فردوسيف سعدي، مولوي و... را شناخته‌اند و كار را به جايي رسانده‌اند كه كشورهاي همسايه كه چند سالي است احساس وجود كرده‌اند آنها را به نام خود كرده‌اند و اين مشكل هويتي ماست كه متأسفانه با مفاخر خود بيگانه‌ايم و انتظار داريم نسل‌هاي امروزي ما به دنبال الگوهاي غربي نروند و هنرپيشه‌ها از فكر و ذهن تا تلفن همراه و اتاق خوابشان را تسخير نكند و در حقيقت علت اصلي آن كم‌كاري ما و توجه آنهاست كه به اين روز افتاده‌ايم.

اما چه خوب است كه مقايسه‌اي داشته باشيم بين سياه چادرهاي ديروز كه چقدر مهد علم و معرفت و پاكي بودند و متأسفانه عليرغم پيشرفت‌هاي اساسي كه در مدارس امروز ديده مي‌شود و مدارس چندين طبقه با سايت‌هاي اينترنت و بهترين امكانات ساخته مي‌شود اما آن بازده موردنظر را ندارد.

روزگاري كه فضاي سخت سياسي در كشور حكمفرما بود، كساني چون مرحوم محمد بهمن بيگي كه خود تحصيلكرده آمريكا بود احساس درد داشت و براي باسواد كردن مردم به جنگ طبيعت خشن مي‌رفت و افراد بيگانه با علم و دانش را به سياه چادرها مي‌كشاند و رنج آب سرد رودخانه‌ها و جاده خاكي روستاها را تحمل مي‌كرد تا از مدارس روستايي بازديد كند و از همه مهمتر چقدر از اين كار خود لذت مي‌برد، بيش از دو هزار نمايندگي عشاير در استان‌ها داشت اما دفتر نداشت و در ميان همين چادرهاي سياه عشايري هزاران هزاران دكتر و مهندس و استاد دانشگاه تربيت كرد، از رودخانه ارس در آذربايجان تا شيراز و ياسوج و بختياري را رفت و با همه سختي‌ها زندگي كرد تا رسالت و وظيفه خود را به خوبي انجام دهد و اين نشانه درد داشتن و احساس تكليف است.

اما آيا امروز همين اندازه احساس تكليف وجود دارد، راستي معلمان امروز چرا براي تهاجم فرهنگي دشمن در بين دانش‌آموزان كه بيداد مي‌كند كمي بي‌توجه شده‌اند، چرا مسؤولان ما معلمان را به خوبي درك نكرده‌اند تا اينكه معلمان به خوبي مدرسه را درك كنند، چرا حقوق يك معلم بايد يك پنجاهم يك مهندس يا مديرعامل و يا يك كارمند رده بالاي دولت باشد، چرا نبايد توجه به تعليم و تربيت مقدم در همه امور باشد و همه چراهاي بي‌جواب ديگر.

واقعيت اين است كه به بيراهه رفته‌ايم و در آينده خواهيم ديد كه از بي‌توجهي به مدرسه و معلم چه ضررها كرده‌ايم كه ديگر قابل جبران نيست.

اگر امروز در جامعه كم‌كاري از سوي مسؤولان ديده شود، اگر بازاريان گران‌فروشي مي‌كنند، اگر دانشجويان وقتشان هدر مي‌رود، اگر كارمندان ادارات ساعت كار مفيد ندارند، اگر آسيب‌هاي اجتماعي در جامعه زياد شده به علت اين است كه مدرسه و معلم را جدي نگرفته‌ايم، همه مديران، بازرگانان‌، دانشجويان، كسبه، وزرا، بازيكنان فوتبال، كارمندان ادارات و همه عموم جامعه روزي در مدرسه بودند و در آنجا تربيت شده‌اند و اگر اين تربيت در اين سال‌هاي متمادي مدرسه از روي اصول اسلامي و قرآني باشد ديگر اين همه در سطح كشور مشكل نداشتيم، اگر تربيت‌ها اسلامي بود كه اختلاس اتفاق نمي‌افتاد.

متأسفانه مدارس چند طبقه و پيشرفته ساختيم اما اسب‌هاي چموش سياست در حياط خلوت آموزش و پرورش و مدارس تاختند، انتخاب‌ها براساس شايسته‌سالاري و دلسوزي نبود، گروه‌ها و جريان‌هاي سياسي به مكان مقدس مدرسه طمع كردند و حاصل آن ضربه‌هاي اساسي بر پيكره نحيف آموزش و پرورش بود كه مي‌توان آن را هم اكنون به پرنده‌اي تشبيه كرد كه زخمي است و در گوشه‌اي از درد مي‌نالد، مدارس و ادارات ما بايد امثال بهمن بيگي اداره كند، او كه استخوان‌هايش درد داشت و دلش براي جامعه مي‌تپيد، متأسفانه در بيست سال اخير سياسي كاري به آموزش و پرورش ضربه زد.

فراموش نكنيم كه فرزندان ما كه گل‌هاي بوستان معرفت هستند از راست و چپ و اين اصطلاحات خاطره خوشي ندارند و صفحه نازك دل آنها مشتاق تعليم و تربيت صادقانه است، پس بياييم به حرمت قلم و به حرمت مدرسه كه چون مسجد مقدس است، مشكلات معلمان و مدرسه را بيشتر درك كنيم و آموزش و پرورش را با تأمين اجتماعي و وزارت نفت و راه و شهرسازي يكي ندانيم، خطاهاي گذشته را جبران كنيم و از هر اقدامي براي بالا بردن ارزش معلمان چه مادي و چه معنوي كوتاهي نكنيم و به آينده اين سرزمين مردان بزرگ اميدوار باشيم و براي توسعه و آباداني كشور عزيزمان تلاش كنيم تا با تربيت خوب نسل‌هاي امروز به فرداي جامعه اميدوار باشيم.

از همه كساني كه اين مطلب را مطالعه مي‌كنند مي‌خواهم كه حتماً مستند «الفباي معجزه‌گر» به كارگرداني حسن‌پور را در مورد زندگي زيباي معلم فداكار مرحوم محمد بهمن بيگي را تماشا كنند و آموزش و پرورش هم آن را به عنوان يك آموزش ضمن خدمت براي همه معلمان به نمايش بگذارد.

اسدا... رباني‌مهر/معاون جوانان اداره کل ورزش وجوانان استان همدان

 

 


نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۷
سلیمی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۲۱ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۹
0
0
جانا سخن از زبان ما میگویی
انصافا بسکه مطلب زیبایی بود چند بار پی در پی اون را خواندم از اقای ربانی مهر تشکر می کنم
چلی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۲۲ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۹
0
0
حاجی جان عالی بود دستتون درد نکنه
همکار فرهنگی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۷:۵۴ - ۱۳۹۲/۱۰/۲۹
0
1
واقعا عالی بود و بی نظیر خصوصا قسمت زیر:
متأسفانه مدارس چند طبقه و پيشرفته ساختيم اما اسب‌هاي چموش سياست در حياط خلوت آموزش و پرورش و مدارس تاختند، انتخاب‌ها براساس شايسته‌سالاري و دلسوزي نبود، گروه‌ها و جريان‌هاي سياسي به مكان مقدس مدرسه طمع كردند و حاصل آن ضربه‌هاي اساسي بر پيكره نحيف آموزش و پرورش بود كه مي‌توان آن را هم اكنون به پرنده‌اي تشبيه كرد كه زخمي است و در گوشه‌اي از درد مي‌نالد، مدارس و ادارات ما بايد امثال بهمن بيگي اداره كند.
علی زاده
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۱۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۳۰
0
0
من ازخبرنگاران ودوستان آقای ربانی هسنم درهمدان..انصافاایشان فردب دلسوز مدیر وانقلابی است ودرسازمان ملی جوانان همدان عملکردخیلی خوبی داردانشاا..مراتب بالاتر...
یاسوجی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۰۵ - ۱۳۹۲/۱۰/۳۰
0
0
خدا رحمت کند مرحوم بهمن بیگی را
لر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۰۷ - ۱۳۹۲/۱۰/۳۰
0
0
تشکر و یژه دارم از اقای ربانی بخاطر این مطلب زیبا و درود می فرستم به روح همه ی معلمان خصوصا مرحوم بهمن بیگی
یدالله مرادی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۴ - ۱۳۹۲/۱۱/۰۱
0
0
سلام. از برادر عزیز و مکتبی و هم استانی عزیزم آقای ربانی مهر برای نوشتن این متن دلسوزانه و دقیق و عینی تشکر مینمایم .
برادرم واقعیت این است که تکنولوژی و امکانات آمده اما عشق و صداقت و تکلیف یا رفته و یا کمرنگ شده و لذا خروجی مدارس تحلیل رفته که نیاز به یک انقلاب در روشها و جذب و شیوه ها دارد.تا الان از سیاست چسب و وصله استفاده میشود که نتیجه بخش نبوده است .
شاید طرح رتبه بندی معلمان یکی از گزینه های تحول عمیق باشد.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: