احمد حلت
همراهان دل؛
استادان موفقيت هميشه نصيحت ميکنند که در مورد دروغ و دروغگو و تهمت و تهمتزن هر چه ميتوانيم کمتر صحبت کنيم. آنها ميگويند حرف زدن در مورد اين چيزها باعث ميشود که آنها بيشتر جان بگيرند و بيشتر ريشه بزنند و بيشتر به خودنمايي بپردازند. من هم قصد ندارم در مورد دروغ و تهمت و کسي که از اين ابزارها استفاده ميکند، صحبت کنم. بلکه ميخواهم امروز به شما عزيزان نصيحتي کنم که اگر همين الان آن را آويزه گوش نسازيد چه بسا فردا بسيار دير باشد.
همراهان خوبم! اگر همين الان به شما بگويند که در جايي که نشستهايد يک مار ديده شده چه ميکنيد؟ طبيعي است که ميترسيد و سعي ميکنيد به جاي امني برويد. اگر به شما بگويند چند ساعت ديگر قرار است زلزله بيايد چه ميکنيد؟ کاملا مشخص است که همه به فضاي آزاد فرار ميکنيم و سعي ميکنيم تا توان داريم خود و عزيزانمان را از کانون زلزله دور سازيم. ما ميدانيم مار هر که را نيش بزند با عذاب و درد ميميرد و زلزله وقتي ميآيد سازههاي سست و ضعيف را نشانه ميگيرد. ما چون خطر مار و زلزله را ميدانيم از آن ميترسيم و ميگريزيم.
حال سوال اين است که وقتي دين برتر اسلام صريحا انسانها را از دروغ و تهمت برحذر داشته باز خيليها راحت و بيخيال و آسوده و مهمتر از همه بيآنکه بترسند مثل آب خوردن دروغ ميگويند و به انسانهاي شريف تهمت و افترا ميبندند. به راستي چرا هيچ ترس و وحشتي از اين اعمال ناپسند و زشت در دل دروغگويان و تهمتزنان نيست که به وقت دروغ گفتن و تهمت زدن اينقدر راحت و آسوده عمل ميکنند و وقتي بر آنها ثابت ميکني که حرفشان درست نيست، فقط ميگويند اشتباه کرديم و خيال کرديم و گمان برديم و فکر کرديم و... حال مگر چه شده است؟
به راستي اگر مانند قضيه گزيده شدن توسط مار و يا زير آوار ماندن به وقت زلزله، هر که دروغ ميگفت و تهمتي ميزد فورا و در همان لحظه به صورت مشخص مجازات ميشد شايد ديگر کسي به سمت دروغ و تهمت نميرفت و همانطور که از مار و زلزله ميگريخت از دروغ و افترا نيز فرار ميکرد. اما اين اتفاق به ظاهر نميافتد و همين ناديدني بودن مجازات ومکافات دروغ باعث ميشود که دروغگويان بيشرمانه به ناراستي خويش ادامه دهند و تهمتزنندگان بيواهمه زبان به بدنامسازي خوشنامهاي عالم باز كنند.
بياييد از دروغ و تهمت بترسيم و به خاطر همين ترس و وحشت هرگز و هيچوقت به سمت آن نرويم. داستان پينوکيو وقتي دروغ ميگفت و دماغش بزرگ ميشد داستان دروغي نيست. شايد بيني انسان به وقت دروغ بزرگ نشود، اما دلش سياه ميشود و چهرهاش کريه و حرکاتش زشت و حرفهايش ناخوشايند. اينها واقعيتي است که بايد از آن ترسيد.
شايد اگر همين الان زبان به تهمت و افتراي فرد پاکدامني بگشاييم به ظاهر اتفاقي برايمان نيفتد اما شک نداشته باشيد که بلافاصله در همان لحظه چشم دلمان سياه ميشود و شوربختي و نکبت زندگيمان را فراميگيرد.
ترديد نداشته باشيد که هيچ انساني از طريق دروغ و فريب و تهمت و دورويي به مراتب عالي معرفت و موفقيت نرسيده است و همه انسانهاي متعالي و فرزانه روزگار، از همان ايام قديم گرفته تا آينده دور، انسانهاي شريفي بودهاند که همواره در زندگي خود از دروغ و تهمت ترسيدهاند و از آن گريختهاند.
عزيزان من به خاطر داشته باشيد که براي جبران يک تهمت و دروغ بعضي مواقع مجبور خواهيم بود که از همان لحظه دروغ گفتن تا ابد به هر کسي که آن را مستقيم يا با واسطه شنيده است مراجعه کنيم و به او حقيقت را بگوييم و اين کار خيلي مواقع غيرممکن است. به همين دليل بايد تا ابد سنگيني کار خطايي را که انجام دادهايم بر دوش بکشيم و به راستي کدام آدم خردمندي است که از اين بار سنگين ابدي وحشت نکند و از آن نگريزد؟
من طبق توصيه بزرگان معرفت و موفقيت هيچگاه از دروغگو و تهمتزن صحبت نخواهم کرد. چرا که نميخواهم با اين کار به دروغ و تهمت انرژي زنده ماندن بدهم و به گسترش و شيوع آن کمک کنم. بلکه فقط ميخواهم به شما عزيزان بخش دوم توصيه بزرگان دين و معرفت را يادآورشوم که:
"همراهان خوبم همانطور که از مار گزنده و سيل و زلزله فرار ميکنيد، از دروغ بستن به ديگران و تهمت زدن دوري كنيد كه جبران گناه بسيار سخت و گاهي وقتها غيرممكن است. در حديثي از معصوم(ع) نقل به مضمون آمده است: "حرمت آبروي مومن، از حرمت خانه كعبه بالاتر است."
راستي و پاکدامني سزاوار شما باد
احمد حلت/تک ناز