پایگاه خبری آوای رودکوف avayerodkof.ir،
محمدامین خلیل زاده: فعالین سیاسی انتخابات را به مثابه فرصتی برای تداوم قدرت و یا راه یافتن به مناصب تصمیم گیری می دانند و از همین رو از اهمیت زیادی برای آنها بر خور دار می باشد، از دست دادن فرصت هر انتخابات و واگذاری آن به سایر اشخاص یا جریان ها باعث شده که برنامه های آن فرد و یا جریان دچار رکود شده و حداقل تا دوره بعد به تعویق بیافتد، از همین رو کنش گران سیاسی و جریانات سیاسی در هر انتخاباتی تمام تلاش خود را برای فرستادن افراد همسو با خود به جایگاه های قدرت انجام می دهند.
عدم حضور پر رنگ و فعال در هر انتخاباتی از سوی اشخاص سیاسی باید با توجه به اهمیت انتخابات ها مورد بررسی قرار گیرد، در ادامه به بررسی چرایی عدم حضور دکتر احمدی نژاد به عنوان تنها رئیس جمهوری که با وضع موجود مخالفت دارد، با توجه به نظریه انتخاب عقلانی می پردازیم.
نگارنده معتقد است که عدم مشارکت دکتر احمدی نژاد و به تبع آن جریان ایشان در دهمین دوره انتخابات مجلس دهم ناشی از توجه و انتخابی عقلانی از سوی ایشان است.
در توضیح نظریه انتخابات عقلانی (که مقاله پیش رو بر اساس ان به نگارش در آمده) آورده شد: تصور نوع اصلی انتخاب عقلانی این است که همه افراد، امکان انتخاب بهترین کنش، یعنی ظرفیت عقلانی، زمان و جدا بودن از احساسات را دارند(1)
اصل محوری این نظریه این است که رفتار آدمیان، هدف دار و سنجیده است و به عبارت دیگر بر آن است تا ثابت نماید که پدیده های اجتماعی محصول افعال هدف دار فاعلان عاقل است. از این روی در صدد بیان این مطلب است که حوادث اجتماعی ، حاصل جمع اعمال افراد بسیاری است که براساس محاسبات عقلانی عمل می کنند(2)
اما فقدان چه پارامترهایی باعث شده است که این انتخاب دکتر احمدی نژاد عقلانی خوانده شود:
*عدم وجود رسانه و یا حمایت رسانه ای از جریان احمدی نژادی
رسانه به عنوان یکی از منابع ایجاد کننده قدرت از اهمیت زیادی در دنیای امروز که دنیای ارتباطات خوانده می شود، برخوردار است، این رسانه ها هستند که با شکل دهی به افکار عمومی نقش پر رنگی در انتخاب سیاسی و شکل دهی رفتار سیاسی مردم دارند، نگاهی به رسانه های موجود نشان می دهد که ایشان و جریان حامی ایشان از فقر رسانه ای جدی برخوردار می باشند.
صدا و سیما به عنوان رسانه ای ملی و فراگیر که باوجود افت شدید مخاطب در چند سال گذشته هنوز از تاثیر گذاری زیادی برخوردار می باشد، شرح رویه های ضد احمدی نژاد صدا و سیما خود مطلبی جدا می طلبد اما نگاهی اجمالی به بخش های خبری و سیاسی گفت و گو محور و مستند های سیاسی آن حاکی از تقابل شدید آن با جریانی است که موضع گیری امروز در فضای اجتماعی ندارد، اما صدا و سیما به بهانه های مختلف به دنبال تخریب ان می باشد.
در جریان محکومیت محمد رضا رحیمی با وجود آنکه اتهام وی مربوط به قبل از مسئولیت اش در دولت دهم بوده صدا و سیما با عنوان معاون اول احمدی نژاد به انتشار اخبار می پردازد، در جریان بزرگداشت 9دی نیز تئوری ساکتین فتنه یعنی تِزِ"احمدی نژاد هم مقصر بود" را ترویج می کند و در برنامه های گفت و گو محور خود با وجود مورد بحث بودن عملکرد دولت قبل دو طرف گفت و گو را از میان دو جناحی بر می گزیند که هر دو مخالف دکتر احمدی نژاد می باشند و بطور طبیعی فضای تخریبی مهندسی شده ای علیه دولت دکتر احمدی نژاد شکل می گیرد.
اکثریت مطبوعات در دوران ریاست جمهوری مخالف ایشان و دولت های نهم و دهم بود و معدود روزنامه های دولتی به ویژه در دو سال پایانی بر اثر فشارهای امنیتی محافظه کار شده بودند، پس از ریاست جمهوری ایشان نیز در حال حاضر حتی یک جریده مکتوب از میان نشریات مختلفی که در دکه مطبوعات حاضرند اند را به خود اختصاص نداده اند.
در حوزه فضای مجازی هیچ خبرگزاری متعلق به این جریان نمی باشد و خبرگزاری های دیگر هم به صورت تحریف شده عموما اخبار مربوط به اشخاص وابسته به این جریان را منعکس می کنند، از طرف دیگر سایت های خبری خودجوش شکل گرفته توسط فعالین جوان هم به دلایلی چون مشکلات فنی و مالی و محتوایی چندان تاثیر گذار نمی باشد.
البته در فضای شبکه های اجتماعی که رسانه های تقریبا بی هزینه هستند حامیان مردمی دکتر احمدی نژاد حضور خوبی دارند، لیکن این فعالیت ها به صورت پراکنده است و نمی تواند آن را جریان ساز محسوب کرد.
در مجموع می توان گفت نبود رسانه و بطور طبیعی امکان رساندن پیام به مردم یکی از مشکلات جدی می باشد که باعث می شود که امکان کنش سیاسی اجتماعی از دکتر احمدی نژاد و جریان ایشان سلب شود.
*نبود سامان و سازمان تشکیلاتی مناسب
فعالیت سیاسی در عرصه انتخابات و به طور کلی هرگونه کنش سیاسی نیازمند سازماندهی و شبکه سازی در سراسر کشور می باشد، اگر این ساماندهی و شبکه سازی وجود نداشته باشد نمی توان انتخاب درستی برای معرفی لیست های انتخاباتی داشت و در این شرایط ممکن است افرادی غیر معتقد به این جریان صرفا با سوء استفاده از عنوان ائتلاف این جریان به مجلس بروند و پس از پیروزی، اعمالی خلاف جهت دیدگاه های این جریان داشته باشند،. برای نمونه می توان به علی مطهری در جریان انتخابات مجلس هشتم اشاره نمود که نامبرده از لیست رایحه خوش خدمت به جمع کاندیداهای اصولگرایان راه یافت و به مجلس رفت. لذا بالا رفتن احتمال آزمون و خطاء یکی از اسیب های نداشتن سازمان می تواند باشد.
هیچ مجموعه تشکیلاتی سیاسی در جریان ایشان شکل نگرفته است و از طرفی کنش های خودجوش هواداری که در قالب مجتمع هما فعالیت خود را آغاز کرده بود نیز به علت اختلافات داخلی دچار مشکل شده است.
فعالیت شوراهای گفتمانی انقلاب اسلامی نیز در شهرستان ها به کندی جلو رفته و از سوی دیگر نحوه چینش اعضای این شوراها در بعضی استان ها موجب رنجش و اختلاف سایرین شده است، از طرف دیگر نوع سازمانی این شورها به گونه ای است که امکان فعالیت سیاسی و ستادی در ان وجود ندارد.
پس عدم سازماندهی و ساماندهی شبکه حامیان جریان دکتر احمدی نژاد و وجود تشکیلات سیاسی خود باعث شده است که سازمان به عنوان یک منبع قدرت را این جریان از دست بدهد و تونایی تاثیر گذاری جریانی بر افکار عمومی و بازی در میدان شطرنج سیاست را از دست بدهد.
*نبود منابع مالی
وجود منابع مالی چه به منظور امکانات مورد نیاز برای تشکیل ستادها و نمایندگی های تشکیلات و چه به منظور ایجاد رسانه و انجام تبلیغات جزء مهمی از الزامات فعالیت های سیاسی به ویژه در انتخابات های متکثری همچون مجلس شورای اسلامی می باشد.
اکثریت طبقه ای که جریان دکتر احمدی نژاد را مورد پشتیبانی قرار می دهند افرادی هستند که از سطح رفاه متوسط به پائین برخوردار هستند و اساسا امکان هزینه برای امور سیاسی و اجتماعی را ندارند، از سوی دیگر ممنوعیت و حساسیت فوق العاده بالای دکتر احمدی نژاد نسبت به فعالیت اقتصادی نزدیکان شان در دوران مسئولیت سبب شده که نزدیکان ایشان نیز منابع لازم را برای هزینه های فعالیت سیاسی نداشته باشند.
این درحالی است که جریان رقیب ایشان بر مجموعه های اقتصادی کلان مسلط هستند و از امکانات و منابع مالی برخوردار می باشند، طبقه سرمایه دار نیز بخاطر نوع رویکردهای عدالت محور دکتر احمدی نژاد به منظور حفظ منافع خود هم که شده از جریان رقیب وی حمایت خواهد نمود.
*نبود وحدت درونی
یکی از مشکلاتی که هر جریان سیاسی را می تواند زمین بزند به نبود وحدت و انسجام داخلی میان اعضای آن بر می گردد، اگر در دو سطح مسئولین دولت های نهم و دهم و همچنین حامیان فعال دیگر که در قالب رسانه های آماتوری و خودجوش خود به فعالیت می پردازند، نگاهی بیاندازیم شاهد تفرقه و سازهای مخالف زیادی هستیم که باعث شده حرکتی موثر را شاهد نباشیم.
تغییر مکرر مسئولین در دولت های نهم و دهم و شکل گیری مجموعه های پایداری و یکتا و اختلافاتی که منجر به جلوگیری از روند شکل گرفته در مجتمع رسانه ای هما شد در کنار گروه گرایی های دیگر باعث شده که در حرکت جریان دکتر احمدی نزاد خلل جدی پیش بیاید، چرا که عدم وحدت و درگیر خود شدن باعث غفلت از رقیب و جلوگیری از پیشرفت اهداف می شود.
*رد صلاحیت ها
متاسفانه پس از شکل دادن به ماجرای موهوم جریان انحرافی و حساسیت های بی جای شکل گرفته شده در خصوص جریان دکتر احمدی نژاد شاهد برخورد و رد صلاحیت های گسترده در انتخابات مجلس نهم بودیم، امری که در جریان انتخابات شوراهای اسلامی شهر و همچنین ریاست جمهوری یازدهم نیز ادامه داشت.
عدم اجازه ورود به رقابت های سیاسی خطر جدی است که جمهوریت نظام را امروزه تهدید می کند.
اگر چه با کنار رفتن دکتر احمدی نژاد از ریاست جمهوری، هجمه های فتنه انحرافی نشان دادن دولت ایشان فروکش کرده اما هنوز غبار این فتنه برای بعضی از تصمیم گیران باقی مانده که با توجه به عدم مهیا شدن بستر لازم برای چانه زنی توسط این جریان به حذف همیشگی آنها خواهد انجامید.
لیکن تنها در فضایی که غبار فتنه ی انحرافی نشان دادن دولت دکتر احمدی نژاد فروکش کرده یا حداقل ابزارهای لازم جهت چانه زنی سیاسی وجود داشته باشد، این جریان می تواند وارد عرصه های انتخاباتی شود.
*امکان پیروزی رقیب و قیچی جناح ها
در اینکه دکتر احمدی نژاد و جریان ایشان از رقیب مشترکی با اصولگرایان برخورد دار هستند شکی نیست، با شرایط ذکر شده امکان کنش مستقل ایشان وجود ندارد و از طرفی ورود مستقل ایشان باعث خروج بخش زیادی از آراء سبد اصولگرایان خواهد شد و در نتیجه امکان قدرت گرفتن جریان فتنه سبز و بنفش را افزایش می دهد، در اینجا عقل سیاسی حکم می کند که با وجود اختلافات با اصولگرایان و وجود بی انصافی های فراوانشان، از سوی مجموعه احمدی نژادی ضربه ای به دشمنان رقیب بزرگ تر، یعنی فتنه گران وارد نشود.
از طرف دیگر اصولگرایان نشان داده اند که بصیرت سیاسی را در فضای سیاسی ندارند و یا قشری از آنها دل به ائتلاف با جریان رقیب برای زمین زدن احمدی نژاد و جریانش بسته اند، موضوعی که در انتخابات دهم ریاست جمهوری و نوع مواضع کاندیداهای انتخابات دوره یازدهم به خوبی آن را شاهد بودیم، در صورت ورود ممکن است این تقابل ها برای برخورد با جریان ایشان به همگرایی تبدیل شود.
در دوران فتنه انحرافی نیز شاهد انتشار اتهامات بعضا متضاد از سوی دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا بودیم که به وسیله رسانه های آنها پمپاژ می شد، و در نتیجه آنها به قیچی گفتمانی جریان احمدی نژاد به منظور ضربه زدن به پایگاه اجتماعی ایشان پرداختند، حضور در انتخابات به صورت مستقل در قالب یک جریان می تواند بار دیگر امکان اتحاد نانوشته این دو جریان را برای حذف همیشگی ایشان و حامیان ایشان فراهم نماید.
نتیجه گیری:
با توجه به موارد مطرح شده به نظر می رسد که دکتر احمدی نژاد با توجه به فراهم نبودن شرایط لازم برای حضور موثر در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، از حضور در این عرصه به عنوان یک کنش گر خود داری نموده است، امری که نگاه عقلانی و مدبرانه ایشان را نشان می دهد.
به این نکته نیز باید توجه کرد که بسیاری از عوامل مطرح شده به عنوان دلیل عدم ورود دکتر احمدی نژاد به انتخابات مجلس دهم نیز می تواند در صورت عدم رفع جزئی از موانع عدم نامزدی ایشان به منظور شرکت در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باشد، امری که از سوی فعالین جریان ایشان باید مورد توجه قرار گیرد و برای بر طرف کردن موانع مطرح شده اقدامات مناسبی صورت پذیرد.
(1) رفتارهای انتخاباتی در ایران، دارابی علی، تهران: سروش:138،،ص69
(2) لیتل دانیل، تبیین در علوم اجتماعی در آمدی بر فلسفه علم الاجتماع، ترجمه عبدالکریم سروش، تهران: موسسه فرهنگی صراط،1373،ص:
*محمد امین خلیل زاده-کارشناس علوم سیاسی
عضویت در خبر نامه