کد خبر: ۱۵۴۲۸
تعداد نظرات: ۲۹ نظر
تاریخ انتشار: ۰۶ آذر ۱۳۹۵ - ۱۳:۳۱
شعر-استاد محمد رضا جعفری
استاد محمدرضا جعفری شاعر ارزشی کشورمان در وصف مادر فومنی که در حین دستفروشی از دستان مأمور شهرداری سیلی می خورد، شعری را سروده اند
 پایگاه خبری آوای رودکوف : شاعر ارزشی کشورمان " استاد محمدرضا جعفری " در وصف مادر فومنی که در حین دستفروشی از دستان مأمور شهرداری سیلی می خورد، شعری را سروده اند که در ادامه با هم می خوانیم :



مادری نان آور

از جنسِ دردهایِ خُفته در میهن

قطره اشکی شده ست

در چشم هایِ غُباریِ فومن ...

 

مفهومِ شیونِ او را

می شود دوباره هم فهمید

از نسیمِ آن دیاری که

می درخشد چو قامتِ خورشید ...

 

باید از بلندیِ او گفت

شعری از سلاله یِ ایثار

که تاوانِ کارهایِ ما را او

داده با نجابتش دشوار ...

 

..........

م جعفری


نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۲۹
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۶
0
0
باسلام
قلبم آتش گرفت
نوری نادری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۳۷ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۶
0
0
سلام بر این شاعر بلند نظر که همیشه برای خدا قلم می زنند
دینی که ما به پیروی از آن افتخار می کنیم، دین زیبایی و مهربانی است که انسان ها را به وحدت و مودت دعوت کرده است. شهرداری و شورای اسلامی شهر فومن باید در قبال این حرکت صراحتا پاسخگو بوده و از اتفاق مجدد این حرکت ناپسند و غیرانسانی جلوگیری کند تا شهرستان فومن که فرهنگ را به دنیا صادر کرده، چهره اش بابت بی تجربگی و بی توبیری افرادی خاص، کدر نشود. پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله و سلم) در سفارش به مسئولان نیز اینگونه فرمودند: «کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته» به راستی که همه شما حافظ و سرپرستید و همه شما جوابگوی مردم زیردست خود هستید.»خانم مسنی که همیشه در کنار فرزند نوجوانش که در یکی از مسجد های فومن مکبر نمازگزاران است، امروز در وسط شهر فومن و در جلو چشم ده ها مرد و زن سیلی خورد تا قلب همشهریانش جریحه دار شود.دست رنج این بانو دستفروش فومنی که با فحاشی و ضروب و شتم فرش خیابان شهر شد، شاید درآمد حاصل اش، تمام امید یک پسر بچه ای بود که در کنار مادرش به انتظار فروخته شدن باقلی و سبزی ها نشسته بود.

بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
نوری نادری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۶
0
0
سلام بر این شاعر بلند نظر که همیشه برای خدا قلم می زنند
دینی که ما به پیروی از آن افتخار می کنیم، دین زیبایی و مهربانی است که انسان ها را به وحدت و مودت دعوت کرده است. شهرداری و شورای اسلامی شهر فومن باید در قبال این حرکت صراحتا پاسخگو بوده و از اتفاق مجدد این حرکت ناپسند و غیرانسانی جلوگیری کند تا شهرستان فومن که فرهنگ را به دنیا صادر کرده، چهره اش بابت بی تجربگی و بی توبیری افرادی خاص، کدر نشود. پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله و سلم) در سفارش به مسئولان نیز اینگونه فرمودند: «کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته» به راستی که همه شما حافظ و سرپرستید و همه شما جوابگوی مردم زیردست خود هستید.»خانم مسنی که همیشه در کنار فرزند نوجوانش که در یکی از مسجد های فومن مکبر نمازگزاران است، امروز در وسط شهر فومن و در جلو چشم ده ها مرد و زن سیلی خورد تا قلب همشهریانش جریحه دار شود.دست رنج این بانو دستفروش فومنی که با فحاشی و ضروب و شتم فرش خیابان شهر شد، شاید درآمد حاصل اش، تمام امید یک پسر بچه ای بود که در کنار مادرش به انتظار فروخته شدن باقلی و سبزی ها نشسته بود.

بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
نوری نادری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۶
0
0
سلام بر این شاعر بلند نظر که همیشه برای خدا قلم می زنند
دینی که ما به پیروی از آن افتخار می کنیم، دین زیبایی و مهربانی است که انسان ها را به وحدت و مودت دعوت کرده است. شهرداری و شورای اسلامی شهر فومن باید در قبال این حرکت صراحتا پاسخگو بوده و از اتفاق مجدد این حرکت ناپسند و غیرانسانی جلوگیری کند تا شهرستان فومن که فرهنگ را به دنیا صادر کرده، چهره اش بابت بی تجربگی و بی توبیری افرادی خاص، کدر نشود. پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله و سلم) در سفارش به مسئولان نیز اینگونه فرمودند: «کلکم راع و کلکم مسؤول عن رعیته» به راستی که همه شما حافظ و سرپرستید و همه شما جوابگوی مردم زیردست خود هستید.»خانم مسنی که همیشه در کنار فرزند نوجوانش که در یکی از مسجد های فومن مکبر نمازگزاران است، امروز در وسط شهر فومن و در جلو چشم ده ها مرد و زن سیلی خورد تا قلب همشهریانش جریحه دار شود.دست رنج این بانو دستفروش فومنی که با فحاشی و ضروب و شتم فرش خیابان شهر شد، شاید درآمد حاصل اش، تمام امید یک پسر بچه ای بود که در کنار مادرش به انتظار فروخته شدن باقلی و سبزی ها نشسته بود.

بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
طاهر محمودی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۶
0
0
همه ما شیعه و پیرو مکتب حضرت علی(ع) عادل ترین مرد روی زمین هستیم که در سخنی گوهر بار می فرماید: « اَحسَنِ العَدلِ نصره المظلوم؛ بهترین عدالت یارى مظلوم است.هر چقدر که به ابعاد برخورد های زشت و زننده با زن دست فروش فومنی می نگریم جای هیچگونه تکریم و حفظ شرافت مظلوم را نمی بینیم.دین مبین و الهی اسلام، دین مساوات و وحدت و یکرنگی است که خداوند در آیه های مختلف، مومنان را به دوری از ظلم و حمایت از مستضعفان سفارش کرده است.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۶
0
0
ای داددددددددددددددددددددددددد و ای بیدادددددددددددد
طاهر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۳۴ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۶
0
0
«آغاز درگيري با فحاشي مامور شهرداري» در حالي از زبان اين زن بيان مي‌شود كه مامور خاطي نيز با انتشار كليپ، اين ادعا را در قبال زن مطرح كرده و با وجود عذرخواهي گفته است كه پس از آن كه زن به پدر مرحوم او فحش داده است، كنترل خود را از دست داده و به او سيلي زده است. زن دستفروش اما با رد اين موضوع گفت: «من هفت سال است كه در خيابان محل حادثه سبزی و ترشی مي‌فروشم. من و پسرم آن روز هيچ فحشي به مامور نداديم. اين حرف‌ها دروغ است و همه‌ چيز در فيلم معلوم است. آنهايي هم كه در محل بودند شهادت دادند كه درگيري را خود ماموران سد معبر شروع كردند.»
رادمنش
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۶
0
0
سلام ای شاعر عزیز حالا اگر ان زن یک بساز بفروش بود و با تیر اهن و مصالح ساختمانیش همه پیاده رو و نصف خیابان را برای مدت زیادی بند میاورد،مامورین شریف شهرداری نه تنها بهش گیر نمی دادند بلکه چشم پوشی می کردند و کلی بهش احترام می گذاشتند ولی الان چون گوشه پیادرو را اشغال کرده همچین برخوردی باهاش کردند
محمودی از شهر فومن
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۶
0
0
اکنون که چند روز از انتشار گسترده این خبر در فضای مجازی می‌گذرد، مشخص شده که زن دستفروش پسری ١٣ ساله دارد و به خاطر مسائلی که برای همسرش به وجود آمده، خرج خانواده‌اش را از طریق فروش سبزی و ترشی‌های ساخت خود در کنار خیابان تامین می‌کند.

او در حالی که تمایل چندانی به یادآوری روز حادثه نداشت، درباره جزییات آن گفت: «آن روز دو نفر از ماموران سد معبر شهرداری فومن از من خواستند که سبزی‌ها و ترشی هایم را جمع کنم. من هم وسایلم را کنار درختی که در پیاده‌رو بود، چیدم اما آنها چند دقیقه بعد دوباره به شکل شخصی برگشتند و شروع به فحاشی کردند و به وسایلم لگد زدند. (ظروف) ترشی‌هایم را شکستند و سبزی‌هایم را در وانت‌شان انداختند. وقتی داشتم مقاومت می‌کردم، یکی از آنها با سیلی به صورتم زد. البته مامور دیگری که در فیلم مشخص نیست به او دستور داد که مرا بزند.»

«آغاز درگیری با فحاشی مامور شهرداری» در حالی از زبان این زن بیان می‌شود که مامور خاطی نیز با انتشار کلیپ، این ادعا را در قبال زن مطرح کرده و با وجود عذرخواهی گفته است که پس از آن که زن به پدر مرحوم او فحش داده است، کنترل خود را از دست داده و به او سیلی زده است. زن دستفروش اما با رد این موضوع گفت: «من هفت سال است که در خیابان محل حادثه سبزی و ترشی می‌فروشم. من و پسرم آن روز هیچ فحشی به مامور ندادیم. این حرف‌ها دروغ است و همه‌ چیز در فیلم معلوم است. آنهایی هم که در محل بودند شهادت دادند که درگیری را خود ماموران سد معبر شروع کردند.»

او با بیان این که آن روز «شخصیتش زیر سوال رفت»، ادامه داد: «آنها من را کتک زدند و وسایلم را شکستند و با خودشان بردند. من شکایت کردم اما از نتیجه‌اش خبر ندارم. اما اینها برای من کمتر اهمیت دارد. آن روز شخصیت من با آن سیلی ضربه خورد. چند روز پیش تعدادی هنرمند آمدند خانه من، گفتند: اگر اجازه بدهید، دکانی برای شما بگیریم که بتوانید همان جا کاسبی کنید اما من قبول نکردم و گفتم که با این کارها آبروی من برنمی‌گردد.»

«سد معبر و مزاحمت برای شهروندان» موضوع دیگری است که برخی از مسئولان شهری فومن از آن به عنوان ریشه درگیری یاد کرده‌اند. این زن اما با رد آن گفت: «من کنار خیابان بساط می‌کنم و پیاده‌رو هم از آن جداست. جلوی مردم را نگرفتم و هیچ مزاحمتی هم برای آنها نداشتم.»

او همچنین بازاری که در فومن برای ساماندهی دستفروش‌ها ساخته شده را برای خود نامناسب خواند و افزود: «مسئولان بازاری درست کرده‌اند که خیلی از محل کاسبی من دور است. اگر زنی بخواهد به آنجا برود نمی‌تواند شب به راحتی برگردد و کلا نمی‌تواند کاسبی کند.»

اکنون چند روز از این حادثه می‌گذرد. زن دستفروش دوباره به همان محل رفته و فروش محصولاتش را پی گرفته است. می‌گوید: «حتی اگر من را بکشند هم جای دیگری نمی‌توانم بروم. پس از آن اتفاق، باز هم رفتم و برای چند ساعت، وسایلم را همانجا فروختم و برگشتم. پس از حادثه مریض شده‌ام و بیشتر در خانه می‌مانم اما دوباره به محل کارم برمی‌گردم. نان من آنجاست و من باید همانجا کاسبی کنم.
علوی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۴۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۶
0
0
ایام محرم و صفر است .برای امام حسین عزادارای می کنیم بر سر و سینه میزنیم .برای اربعین روزها پیاده میرویم.حرف و سخن امام حسین چه بوده؟مگر حرف امام حسین چیزی جز دفاع از مظلوم بوده؟کمی عمل کنیم.
ن محمدوند از قم
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۶
0
0
بخدا این خبر را شنیدم تا صبح خوابم نبرد اخر کسی چجور باید اینقدر گستاخ باشد که به روی مادری دستفروش که نان حلال دارد در می اورد سیلی بزند ان مأمور باید به علت این توهین به زن مسلمان باید به حبس وشلاق محکوم شود شهردار باید استعفا دهد
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۱۲ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
0
0
ناصر الدین شاه در یکی از سفر هاش به اروپا میره کنسرت ، برنامه ارکستر سنفونیک اروپا رو گوش کنه . ارکستر شروع میکنه به اجرای قطعات ، خیلی خوب و همامنگ هم میزنن همه ی شنونده ها حالی میکنن . آخرش به ناصرالدین شاه میگن به نظر شما کدوم قسمتش قشنگ بود؟ میگه اولش خیلی خوب بود . میگن آها پیش درآمد را میگی؟گروه هم دوباره پیش درآمد رامیزنه.به ناصرالدین شاه میگن این را گفتی؟میگه نه قبل از این . میگن قبل از این که چیزی نبود! بعد از کلی تحقیق میفهمن موقع کوک کردن ساز ها رو میگه.
باوین دار
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۱۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
0
0
- قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام كه هر وقت در كوچه مان آوازت بلند میشود همه از هم می پرسند " چه كسی مرده است؟ " چه غفلت بزرگی كه می پنداریم خدا تو را برای مردگان ما نازل كرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یك افسانه موزه نشین مبدل كرده ام . یكی ذوق می كند كه ترا بر روی برنج نوشته،‌ یكی ذوق میكند كه ترا فرش كرده ،‌ یكی ذوق می كند كه ترا با طلا نوشته ، ‌یكی به خود می بالد كه ترا در كوچك ترین قطع ممكن منتشر كرده و ... ! آیا واقعا خدا ترا فرستاده تا موزه سازی كنیم ؟


قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان كه ترا می خوانند و ترا می شنوند ،‌آنچنان به پایت می نشینند كه خلایق به پای موسیقی های روزمره می ‏نشینند. اگر چند آیه از ترا به یك نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند " احسنت ...! " گویی مسابقه نفس است ...
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۲۲ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
0
0
این شعر من را دیوانه کرده ای خدا چه کنم ؟ مظلومیت تا کی ؟
جهاندار
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
0
0
من باید فرود آیم ،

نباید بنشینم ،

سال هاست ، از آن لحظه که پر بر اندامم رویید

و از آشیان ، از بام خانه پرواز کردم

همچنان می پرم. هرگز ننشسته ام ،

و دیگر سری نیز به سوی زمین و به شواد پلید شهرها

و بام های کوتاه خانه ها بر نگرداندم ،

چشم به زمین ندوختم ،

پروازی رو به آسمان ،

در راه افلاک

و هر لحظه دورتر و بالاتر از زمین

و هر لحظه نزدیک تر به خدا !
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
0
0
مگر نه حرفهایی هست برای نگفتن ، غیر از حرفهایی که نمی توان گفت یا خوب نیست گفتنش یا…نه! حرفهایی هست برای نگفتن وارزش عمیق هر کس حرفهایی است که برای نگفتن دارد.
وکتاب هایی هست برای ننوشتن ومن اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابی که باید قلم را بشکنم و دفتر را پاره کنم و جلدش را به صاحبش پس دهم وخود به کلبه بی در وپنجرهای بخزم و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت.
جلد سوم ،جلد مشکلی است،ازهمه ی راه ها وبی راهه هایی که تا کنون آمده ام صعب تر وسخت تر است …باید خود را برای آغاز چنین سفری آماده کنم قدرت تحمل وصبرم را افزون تر سازم وپس از همه ی کوشش ها وتمرین ها از خداوند نیز یاری توفیق بخواهم.
و شما ای مردم ! ای دوست من ، خویشاوند من ، ای خواننده ی عزیز نوشته های من ! ای که سال ها است چشم به نوک این قلم دوخته اید تا از آن سخن بشنوید ، تا، نگاه تان قدم به قدم ، کلمه به کلمه رفتن آن را دنبال کند و از هر جا می گذرد ، به هر جا می رود پا بر جای پای آن بنهد وهمه جا را بدرقه کند ، شما از یک تصویر ، تصویر در قالب گرفته ی بر دیوار چه می خواهید ؟ قابی که بر حرم دیوار میخکوب شده است ، چشمی که بر سنگ قبر شهید گمنامی برای ابد ثابت مانده است ؟
وشما ای گوش هایی که تنها گفتن های کلمه دار را می شنوید از این جز سکوت سخنی نخواهم گفت وشما ای چشم هایی که تنها صفحات سیاه را می خوانید پس از این جز سطور سپید نخواهم نوشت .
وشما ای کسانی که هرگاه که حضور دارم بیشترم تا آنگاه که غایبم، پس از این مرا کمتر خواهید دید…
نادر اصفهانی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
0
0
عمری است که در بندم و زندانی خویشم
دلبسته راز دل طوفانی خویشم

چون زلف شکن در شکن یار
در پیچ و خم غصه پنهانی خویشم

از بخت بدم نیست دگر سوز و گدازی
من سردتر از بخت زمستانی خویشم

مجروحم و دلخسته به پرواز شب تار
در حیرت کوچ از دل ظلمانی خویشم

آرام دل و مطمئنم از سفر خویش
تا در ره آن یار جمارانی خویشم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۳۰ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
0
0
والله و بالله ما در برابر اين قضيه‏ مسئوليم. به خدا قسم مسئوليت داريم. به خدا قسم ما غافل هستيم. و الله قضيه‏ای كه دل پيغمبر اكرم را امروز خون كرده است، اين قضيه است. داستانی كه دل حسين بن علی را خون كرده، اين قضيه است. اگر می‏خواهيم‏ به خودمان ارزش بدهيم، اگر می‏خواهيم به عزاداری حسين بن علی ارزش‏ بدهيم، بايد فكر كنيم
اصلات بانوئی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۳۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
0
0
برخلاف آنچه که تصور می شود

یاد امام حسین علیه السلام فقط مخصوص یک روز ، یک دهه و یک اربعین نیست

یک زندگی، او را در قلب و ذهنت داشته باش

بگذار پیام و عطرابن گل سرخ بی نظیر ، یک عمر معطرت کند ...
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۳۲ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
0
0
شعر زیبایی بود . باید قدر خود و مردم خود را بیشتر بدانیم.
مصطفی ع
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۷:۴۱ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۸
0
0
ای شاعر عزیز آقای جعفری که نور چشم ما هستید به خدا من دعایت می کنم من فرزند مادر فومنی هستم که سیلی به او زدند ما خیلی دعایت می کنیم مخصوصا که تشریف آوردید از طرف رهبری به خانه ما و دلجوئی کردید و مشکلات ما را دیدید و خیلی مشکلاتمان را حل کردید خدا به شما عزت دهد و از خدا میخواهیم که رهبرمان امام خامنه ای را برای ما حفظ کند
مناجاتی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۱۲ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۸
0
0
تا کی باید این مسائل دیده شود ایا بس نیست ؟
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۲۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۸
0
0
دنیا را باید سه طلاقه کرد وقتی که ..........................
نادر مصدری
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۸:۳۶ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۸
0
0
پیامبر اکرم (ص) یک ماه قبل از رحلت فرمود:
” فراق نزدیک شده و بازگشت ‏به سوى خداوند است. نزدیک است فراخوانده شوم و دعوت حق را اجابت نمایم و من دو چیز گران در میان شما مى ‏گذارم و مى ‏روم: کتاب خدا و عترتم، و خداوند لطیف و آگاه به من خبر داد که این دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا کنار حوض کوثر برمن ‏وارد شوند. پس خوب بیندیشید چگونه با آن دو رفتار خواهید نمود.”
در حجه ‏الوداع در هنگام رمى‏ جمرات فرمود: “مناسک خود را از من ‏فرا گیرید، شاید بعد از امسال دیگر به حج نیایم و هرگز مرا دیگر در این جایگاه نخواهید دید.”
روزى به آن حضرت خبر دادند که مردم از وقوع مرگ شما اندوهگین ‏و نگرانند. پیامبر در حالى که به فضل بن عباس و على بن ‏ابی‌‏طالب (ع) تکیه داده بود به سوى مسجد رهسپار گردید و پس ازدرود و سپاس پروردگار، فرمود: “به من خبر داده‏ اند شما از مرگ ‏پیامبر خود در هراس هستید. آیا پیش از من، پیامبرى بوده است که‏ جاودان باشد؟! آگاه باشید، من به رحمت پروردگار خود خواهم ‏پیوست و شما نیز به رحمت پروردگار خود ملحق خواهید شد.”
روزی دیگر پیامبر (ص) با کمک علی (ع) و جمعی از یاران خود به قبرستان بقیع رفت و برای مردگان طلب آمرزش کرد .

سپس رو به علی (ع) کرد و فرمود: ” کلید گنجهای ابدی دنیا و زندگی ابدی در آن، در اختیار من گذارده شده و بین زندگی در دنیا و لقای خداوند مخیر شده ام، ولی من ملاقات با پروردگار و بهشت الهی را ترجیح داده ام.”
در چند روز آخر از زندگى رسول اکرم (ص) آن بزرگوار در مسجد پس از انجام نماز صبح فرمود:
“اى مردم! آتش فتنه‏ ها شعله ‏ور گردیده و فتنه‏ ها همچون پاره‏هاى امواج تاریک شب روى آورده است. من در روز رستاخیز پیشاپیش شما هستم و شما در حوض کوثر بر من در می آئید.
حسین
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۹
0
0
گر بر سر نفس خود امیری، مردی

بر کور و کر، ار نکته نگیری، مردی

مردی نبود فتاده را پای زدن

گر دست فتاده ای بگیری، مردی
متاسفم برای مردانی که از دامن پاک مادران زجر کشیده قد کشیدن و اسم خود را گذاشتن مرد؟
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۰۹ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۰
0
0
مادر مادر مادر مادر مادر و مادر
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۶
0
0
چرا باید مادری نان آور کتک بخورد
مهدوی دبیردبیرستان بستان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۹
0
0
مغز انسان هنگ میکنه که چه دلیلی دارد مادری نان آور کتک بخورد ننگ بر این روزگار خراب
امین
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۳:۳۷ - ۱۳۹۶/۰۵/۲۳
0
0
ای کاش من تو اون شهر زندگی میکردم ینی اون مامورو پیداش میکردم گردنشو میشکوندم
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: