کد خبر: ۱۵۵۳۹
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۵ - ۲۳:۲۱
یاداشت - جهانگیر ایزدپناه
ناگفته نماند همین جرح و تعدیل بعضی از واژه ها در گویش های لری باعث می شود که برخی گویش لری را فارسی دست و پا شکسته بدانند و از بررسی بنیادین آن غافل شوند و قضاوتشان بر اساس واژه هایی نظیر او ، شو ، خو ، و... باشد.
پایگاه خبری آوای رودکوف - جهانگیر ایزدپناه : در کهن سرزمین پهناور ایران قصه های ناگفته و ناشناخته زیادی وجود دارد که همتی از جانب صاحب نظران و مطلعان می طلبد تا گنجینه های بیشمار این مرز و بوم را که آینه تمام نمای زندگی و فرهنگ این مردمان است در یابد و زوایا و میراث های مختلف آن را بیان کند. یکی از میراث های بیشمار زبان و گویش های گوناگون ایرانیان و از جمله گویش لری است که در این نوشته به آن می پردازیم.اگر بپذیریم که زبان واسطه ارتباط بین افراد یک خانواده،گروه یا اجتماع بزرگ است،از این نظر می توانیم گویش لری را هم زبان بنامیم و هیچ مغایرت مفهومی هم ندارد.اما زبان ویژگیهای شناخته شده دیگری هم دارد که باید زبان مکتوب،رسمی و اداری یک کشور یا زبان اداری،رسمی و مکتوب بخش هایی از یک کشور واحد چند ملیتی که دارای ایالات و ولایات مختلفی است باشد،در صورتی که آن زبان از شاخه دیگری غیر از زبان رسمی سراسری باشد ، گرچه دارای ریشه مشترک با زبان سراسری باشد.

زبانها ،گویشها ولهجه ها بر اثر عوامل مختلف امکان تبدیل شدن به همدیگر را دارند. لهجه با گویش متفاوت است .گفتگوهای دو لهجه شیرازی و اصفهانی برای همدیگر وکلا فارسی زبانان قابل فهم است ، اما درک گفتگوی دو گویشگر متفاوت برای همدیگر بدون استفاده از زبان مشترک (فارسی)آسان نیست تفاوت لهجه وگویش علاوه بر ریشه ها در همین نکته هم هست .ضمنا فهم گفتاریک شخص با هر لهجه ای برای یک فارسی زبان اسان است ولی گویش چنین نیست .

ایرانیان هم ازقدیم در کنار زبان رسمی، گویشهای مختلفی داشته اند که زبان یا گویش لری یکی ازآنها می باشد . چون لری گویشی است با منشا زبان ایرانیان قدیم ،ما دراین گفتارآن را گویشی لری می نامیم ،گویشی که بدرستی معلوم نیست از کی در کنار زبان رسمی وجود داشته چون ریشه قومی - نژادی راهم با خود دارد. بنابراین احتیاج به تاریخ و ریشه یابی کلی قوم یا نژادلرها را دارد که از عهده این مقال بر نمی آید و بحث دیگری را می طلبد. ولی می توان گفت پیش از پیدایش زبان فارسی نوین وجودد داشته که بعدا ار فارسی نوین هم تاثیر پذیرفته و بواسطه گسست جغرافیایی و جدایی ا جتمائی به گویش ها یا لهجه های مختلف لرستانی،بویراحمدی،بختیاری،لکی،ملایری،و ایلامی و.... تقسیم گشته .گرچه اشتراک و فهم متقابلی از گفته ها بین آنها وجود دارد ولی بمرورزمان بر اثرگسست جغرافیائی به گویش ها یا شاخه های متفاوتی تبدیل گشته اند . در این بین،اجتماعی از آنها که از نظر جغرافیایی و در هم آمیختگی به هم نزدیک اند ،نظیر بختیاریها وبویراحمدی ها اشتراک بیشتری دارند . زبان یاگویش لری بطور عام و اولیه آن گویشی است که پیش از پیدایش زبان فارسی نوین نیز وجودداشته است.

 چون گویش ها از جمله لری زبان گفتگوی بین خانواده، گروه اجتماعی یا قوم خاصی است به دلایل مختلف کمتر از زبان فارسی نوین با زبان عربی درآمیخته است،بنابراین گویش لری و دیگر گویش های ایرانی واژه هاو اصطلاحاتی را با خود حفظ و به ارمغان آورده اند که در زبان پارسی نوین کمتر جای دارد و یا کاربرد چشمگیری ندارند. بعد از تسلطاعراب زبان عربی مدت زیادی زبان رسمی،اداری و علمی ایرانیان گردید و حتی حکیمان و دانشمندان ایرانی آثارخود را به عربی می نوشتند که گاها هم اعراب آنها را نیز میراث و دستاورد خود می پندارند.

بعد از مدتی با کوشش ایرانیان استقلال طلبی نظیر صفاریان،سامانیان وشاعران و حکیمان برجسته و نامداری نظیر فردوسی،زبان پارسی با درآمیختگی نسبا زیاد با زبان عربی دوباره به عنوان زبان فارسی نوین به زبان رسمی و اداری ایرانیان تبدیل گشت.

به زبان فردوسی بشنویم که می گوید:

بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی

ناگفته نماند که اعراب محترم هر کسی را که به زبان غیر عربی صحبت می کرد و قادر به عربی سخن گفتن نبود ملقب به عجم گردانیدند .کلمه "عجم " یعنی کنگ و زبان ندان، الکن . وایزانیان بخصوص به این صفت "مفتخر" شدند . معیار ناب فقط عربی بوده و ما هم باید به این لقب تحقیر آمیز مفتخر می شدیم.

در مقابل تحقیر و پایمالی گذشته ایرانیان،فردوسی با شاهنامه اش توانست ایرانیان را با قهرمانان گذشته،تاریخ و پیشینه پرافتخار و بزرگ و غرور آفرینشان آگاه سازدو هویت عظیم ایرانیان را نه تنها در دفاتر و دوایر رسمی،بلکه در مجامع،قهوه خانه ها ، نقالی ها،معرکه ها،روستاها و چادرها زنده کند و نگذاشت که مانند سوریه،مصر،عراق،مراکش ، تونس ، عراق و... ملیت اصلی خود را فراموش کنندو خود را عرب بنامند و به قول عوام الناس از بیخ عرب شوند . ایرانیان در همه برهه ها هویت ایرانی خود را مستحکم نموده و صدام حسین را که فیلش هوای قادسیه نموده بود و خود را سردار قادسیه می نامید در جنگ ایران و عراق سر جای خود نشاندند.

فردوسی با رنج سی ساله اش کمر همت بست برای نشان دادن تاریخ، فرهنگ ، قدمت و عظمت ایرانیان که تحقیر شده و به هیچ پنداشته می شدند. و اگر تا به امروز زنده بود باز اشک خون می ریخت که چرا با افتخار جملات و اصطلاحات بیگانگان را به رخ می کشیم و کوشش بی دریغ برای رواج دادن آن داریم .

ای حکیم خوش به حالت که زود آرمیدی و تاراج فرهنگی دیگری ندیدی .

همانطور که قبلا نیز بیان شد زبان پارسی با درآمیختگی نسبتا زیاد با زبان عربی تبدیل به زبان رسمی و اداری ایران گشت و فارسی نوین نامیده شد اما گویش ها به دلایل مختلف به خصوص به علت این که زبان گفت و گو بوده و سینه به سینه گشته و میراث پارسی میانه و حتی ممکن است فراتر از آن زبان ایزانیان باستانی را با خود حفظ کرده اند و به همین دلیل و دلایل دیگر می توان بگوییم که گویش ها از جمله گویش لری از زبان سراسری یعنی فارسی نوین تاثیر پذیرفته ولی گویشی از زبان فا رسی نوین نیستند بلکه گویشی از زبان قدیم ایرانیان می باشند گرچه دور از انتظار نیست که به دلیل رشد ارتباطات و گسترش روز افزون رسانه های عمومی دچار تغییر و تحول تدریجی گردند . بر اثر تغییر و تحولات، گویش ها هم مانند زبان ها می توانند تغییر یابند ، به روز و مدرن شوند اما نه به وسیله ورود بی رویه و سیل آسای واژگان وارداتی و تجدد نمایی دروغین که به این میراث گرانبها صدمه وارد آورد، بلکه معادل یابی واژه های جدید که تا حد امکان پاسخگوی تغییر و تحولات باشد . هیچ زبان و گویشی تا زمانی که عملکرد و متکلمین خود را دارد از بین نمی رود و به عمر خود ادامه می دهد . البته تغییر در زبان هاو گویش ها خیلی آهسته صورت می گیرد که به ندرت در یک نسل قابل مشاهده است ولی تغییر و تحول در زبان ها و گویش ها آنچنان است که غالبا می فهمیم که نسل های قبل و بعد از ما به صورت نسبتا متفاوتی صحبت می کنند .

زبان یا گویش هایی نظیر لری چون زبان مکتوب نبوده و به شکل محاوره ای( --شفاهی ، گفتاری) رایج بوده بنابراین برای سهولت کار و خلاصه گویی بخشی از حروف را حذف کرده که این خود از ویژگی های محاوره یا گفتگوی شفاهی می باشد حتی در زبان مکتوب فارسی نوین هنگام صحبت کردن کلمات " می توانی " ، " می خواهی " ، " می شود " و ... را به شکل "میخوای" ، "میتونی" ، "میشه" و ... به کار می برند تا چه برسد به گویش ها که همیشه به شکل شفاهی بوده نه مکتوب .

مکتوب بودن زبان خود وسیله ای است برای جلوگیری از پراکندگی و سر و ته زدن زیاد کلمات ، امری که گویش ها از آن بی بهره اند همین غیر مکتوب بودن آن هاست.

ناگفته نماند همین جرح و تعدیل بعضی از واژه ها در گویش های لری باعث می شود که برخی گویش لری را فارسی دست و پا شکسته بدانند و از بررسی بنیادین آن غافل شوند و قضاوتشان بر اساس واژه هایی نظیر او ، شو ، خو ، و... باشد. در صورتی که گویش لری واژه های بیکرانی دارد که برای زبان فارسی ناشناخته و در ضمن قواعد و افعال خاص خود را دارند و در ضمن گویش لری بویر احمدی به علت هم جواری با قشقایی و خوزستان بعضی از واژه های خود را از آن ها گرفته است.دیگرگویشهای لری هم از همسایگان خود تاثیر پذیرفته اند.همه گویشهای لری از منشا اولیه مشترک برخوردار بوده وگویش یک قوم واحد بوده اند.امابعد بعلت گسستهای اجنمائی –جغرافیائی تغییراتی یافته اند .

سعی بر جستجوی واژه ها و اصطلاحاتی باشد که در گویش لری وجود دارند و در فارسی نوین کاربرد کمتری دارند اما ریشه در زبان قدیم ایرانیان دارند و بیم آن میرود که به بوته فراموشی سپرده شوند. چه خوب است با مراجعه به متون ادبی و فرهنگ لغات ریشه بعضی از کلمات لری و یا اشتراک آن ها با بعضی از گویش های دیگر ایرانیان را دریابیم ، زیرا واژه هایی هست که ما به سادگی از کنار آنها می گذریم ولی می بینیم که جایگاه رفیعی در شعر و ادبیات گذشته ایرانیان داشته و میراث ارزشمندی هستند .
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: