کد خبر: ۱۹۸۵۴
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۰
نمایشنامه گونه ای طنز آمیز
در عالم خواب و هپروت با دوربین و ضبط صوتی رفتیم سراغ بعضی دیکتاتورهای مرحوم و غیر مرحوم .اما پا توی کفش غیر مرحومین یعنی دیکتاتورهای زنده کردن دردسر دارد . بنابراین به نقل صحبت با مرحومین اکتفا میکنیم.
پایگاه خبری آوای رودکوف-استاد«جهانگیرایزدپناه»:خدمتتان عرض کنم میگویند که خواب آدمیزاد بی ارتباط با دنیای پیرامونی اش نیست .در عالم خواب و هپروت با دوربین و ضبط صوتی رفتیم سراغ بعضی دیکتاتورهای مرحوم و غیر مرحوم .اما پا توی کفش غیر مرحومین یعنی دیکتاتورهای زنده کردن دردسر دارد . بنابراین به نقل صحبت با مرحومین اکتفا میکنیم.

__ سلام جناب ضحاک . این ظلم نیست که شما مغز جوانان بی شماری را برای مارهایتان .... حرفم تمام نشده بود که ناگهان مارها همچون محافظان و پاسداران ظلم و استبداد ظاهر شدند واز ترس زبانم در کام قفل شد ودر رفتم.

__ سلام خاخام ها ،ای مستطابان دین پناه ، اخه مگر حضرت عیسیِ مریم برای شما شمشیر کشید ؟ بیان اعتقاد که نیازی به مصلوب کردن ندارد . عیسی به دین خود ، موسی به دین خود ، او حرفش را میزد شما هم حرف خودتان را میزدید.

اخمی کردند و چند به مامور دم در که ستاره داوودی بر دوششان بود اشاره کردند و علامت صلیب را کشیدند . فهمیدم که منظورشان این است که این فضول باشی را به صلیب دار میخ کوب کنید . فرار را بر قرار ترجیح دادم و فلنگو بستم .

__ درود بر شما که شاه شاهانی ، از سلسله ساسانی . آخه شما دیگه چرا ؟ شما که وارث سرزمینی هستید که کوروش بزرگ می گفت هر قوم و سرزمینی آزاد است که عقیده و مرام خود را داشته باشد و لوحش سر مشق حقوق بشر و سازمان ملل هست . شما چرا به جای گفت و گو و تعامل ، مزدک و مزدکیان را قتل عام کردید ؟

ایشان هم رو کرد به یساول (نگهبان گرز بدست) و داشت با اشاره به ایشان می فهماند که همانند مزدکیان زنده به گورش کنید . دو پا داشتم دو پا هم قرض کردم و باز هم فلنگو بستم .

__ السلام و علیک ای ذات اقدس ،ای قبله عالم مسلمین و غیر مسلمین و کره مریخ ( راستش نمی دانم خلیفه اموی بود یا عباسی یا از خلفای دیگر ) . شما چرا به عمروعاص فرمان دادید که کتابخانه عظیم اسکندریه را به آتش بکشند و کتاب ها را بجای هیزم برای گرم کردن آب گرمابه ها استفاده کنند ؟ همیمن بلا را هم بر سر کتابخانه جندی شاپور آوردید . بجای گفت و گو وبشارت ،هر سرزمینی را که تصرف می کردید اموالشان را غارت و زن و مرد هایشان را به بردگی و اسیری می بردید ؟

به قول معروف کلاممان منعقد نشده بود که گفت با شمشیر گردن این کافر گبری را بزنید . سرم را خم کردم و شمشیر از بالای سرم رد شد و الفرار . پشت سرم جماعتی فریاد می زدند بگیرید این گبری را ، این ملحد را بکشید، این زندیق را بکشید، این رافضی را نابود کنید و صدها لقب وبرچسب وانگ رایج دیگر .

در میان کسانی که با شمشیر و چماق دنبالم می کردند اسامه بن لادن ، ملا ممد عمر ، ابوبکر البغدادی و عده ای دیگر که بضی از آنها قیافه شان خیلی آشنا بود و به زبان فارسی فریاد می کشیدند ، هم بودند .

لازم به توضیح است که موقع ورود به دربار خلیفه توضیح دادند که باید زانو بزنی وخاک پای خلیفهُ را ببوسی . گفتم برادر خاک میکروب دارد . گفتند ببوس که تبرک است و شفا بخش !!. یک نفر هم آفتابه آب بدست در آن کنار ایستاده بود . پرسیدم این دیگه کیست ؟ گفتند اگر ثابت شد که مسلمان نیستی ، وظیفه دارد وباید مسیر جای پاهای نجست را بشوید!!!.

__ های هیتلر . مانده بودیم که لوازم مصاحبه گری مان را با دستان نگه داریم یا به هر جنبنده ای ،حتی گربه وسگی که می رسیدیم دست بالا ببریم و بگوییم :های هیچ تِر ، های هیچ تِر،های هیچ تِر .
سلام جناب پیشوا ، های هیچ تِر . ده ها میلیون انسان را به کشتن دادی که چه چیزرا ثابت کنی ؟ نژاد برتر ؟ امان از دست این برتر پنداری نژاد خویش و ایده وپندارخویش . داشت خشمگین می شد ، برای نجات جانم چاره ای اندیشیدم و گفتم رضا شاه سلامت را رساند و گفت های هیتلر . نیشش هم چون دراکولا باز شد نفهمیدم خنده است یا خشم ، فورا از آن جا خارج شدم . از بس ناچارا های هیچ تِر گفته بودم گلودرد گرفته بودم.
این گونه افراد مستبد در تاریخ زیادند و داشت حالم از دیدن آنها به هم می خورد .

صلاح را بر این دیدم که به سراغ نیک اندیشان و نیک نامان تاریخ و جامعه بشری بروم .

گاندی
جای تیر کور اندیشی و افراط گرایی دینی بر بدن نحیفش هنوز معلوم بود . دل پری از استبداد و بی عدالتی داشت بغضش ترکید و چنین ندا سر داد : از سپیده دم پیدایش اجتماع انسان ها ، زورگویی بشر علیه یکدیگر آغاز گشته و ویروس استبداد و سلطه طلبی جای گزین گفت و گو و تعامل و همزیستی گشته است . تبعیض نژادی ، برده داری عملی و ذهنی ، انحصارطلبی وخشونت جای علم و ایمان انسانی و انسان دوستی را گرفته وترویج و تبلغ جهل و فرقه گرایی و نفی افکار و عقاید دیگران و استفاده ابزاری از دین باعث بدبختی انسان ها گشته است .

در حالی که اشک پهنه صورتش را فرا گرفته بود ، تصاویری را نشان می داد که فربانی جهل و جبر و استبداد گشته اند در میان این تصاویر چهره های سقراط ، منصور حلاج ، قائم مقام فراهانی ، امیرکبیر ، لوترکینگ ، ایندیرا گاندی و...بود . همچنین به تصاویر درهم و بر همی اشاره می کرد که انسان هایی از فرط بیکاری ، فقر ، آوارگی و اعتیاد و .... در هم می لولیدند و سرگردان بودند . گاندی می گفت علت این مصائب هم جهل ، جنگ و انحصارطلبی خودخواهی و برتری طلبی و بی عدالتی است .

جهانگیر ایزدپناه -- کرج
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: