طنز به قلم وحید حاج سعیدی؛
در حقیقت نکته روشن و دلگرمکننده در این روزها تغییر رویکرد اداره مملکت از نفرین به دعا است که آقای جهانگیری صراحتاً در خصوص کاهش قیمتها به این مقوله اشاره فرمودند و از ما خواسته رأساً دعا کنیم.
آوای رودکوف-وحید حاج سعیدی:این روزها که خدا را شکر دولت سایه قحطی را از سر مردم دور کرده است و انبارها پر از کالاهای اساسی است، بازهم یک عده از مسئولان از اوضاع مملکت ناراضی هستند و هر روز لیستی از بایدها و نبایدها را ارائه میکنند. ما متوجه نشدیم چرا مردم شرایط را درک نمیکنند و اینقدر مسئولان را حرص میدهند که بندگان خدا با اینهمه مشغله، عضویت غیرموظف در هیئتمدیره سی چهل شرکت و کارخانه، ساپورت دلاری فرزندان در دیار غربت، ارائه پاسخ به منتقدان در توئیتر و ... مجبور شوند از نابسامانیها در جامعه گلایه کنند و دائم باید نباید کنند!
حالا یک مقدار قیمت دلار، طلا، مسکن، خودرو، موبایل، مواد شوینده، مرغ و تخممرغ، کره، لبنیات، دارو و سایر کالاها بالا کشیده است که آن هم بیشتر حباب است و فعلاً برای خرید آنها باید دست نگه داشت نه ببخشید دست به دعا شد! آن هم دعای محکم و قوی، چون قیمتها به قول شاعر «تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد»!
در حقیقت نکته روشن و دلگرمکننده در این روزها تغییر رویکرد اداره مملکت از نفرین به دعا است که آقای جهانگیری صراحتاً در خصوص کاهش قیمتها به این مقوله اشاره فرمودند و از ما خواسته رأساً دعا کنیم. هرچند عدهای منتقد بیسواد این رویکرد را بیاثر دانستهاند ولی این موضع آنها از بیاطلاعی و کمدانشی است و به قول معروف «آنها که ز ما خبر ندارند ... گویند دعا اثر ندارد»! و باقی داستان ...
فقط یک نکته این لابهلا مبهم است و دولت باید دراینخصوص شفافسازی کند. آن هم مشخصنمودن مصادیق دعا و نفرین است تا خدای ناکرده امتزاج و اختلاطی صورت نگیرد. چون رئیسجمهور از یک سو آدرس داده واشنگتن دی سی و کاخ سفید را نفرین کنیم؛ ازیکطرف ستاد مقابله با آلودگی هوا گفته دعا کنید باد و باران بیاید؛ چی شده ؟! از اتاق فرمان اشاره میکنند رئیس سازمان محیطزیست گفته؛ «باد» نه، برای رهایی از آلودگیهای هوا باید دعا کنیم «توفان» بیاید! رئیس سازمان مدیریت بحران کشور هم فرموده دعا کنید در تهران زلزله نیاید، معاون اول هم خواسته برای کاهش قیمتها دعا کنیم!
با اینحال باز خدا را شکر مسئولان در این گیر و دار، از ما فقط توقع نفرین و دعا دارند یا خانه پُرش از ما میخواهند مثل چینیها یک وعده غذا بخوریم یا مثل عزیزان یمنی نان خشک بخوریم و لنگ به کمرمان ببندیم! چرا که اگر روابط حسنه چشمگیر با کشور هفتاد و دو ملت، هند داشتیم، الان مجبور بودیم مثل جناب «راهلاد جانی»، مرتاض بزرگ هندی از شهد آسمانی تغذیه کنیم! در جریان هستید این بابا هفتاد سال است نه چیزی خورده و نه چیزی آشامیده و فقط باد هوا نوش جان میکند! خدا به خیر بگذراند ...
عضویت در خبر نامه