کد خبر: ۳۰۳۶۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۰۷ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۱:۰۹
یاداشت به قلم علی آذر طلبه عدالتخواه؛
شما را چه شده که هر وقت خواستیم از تبعیض‌ها، فسادها، ناعدالتی‌ها سخن بگوییم فورا با برچسب خوارج و تخریب‌گر ساکتمان کردید.
پایگاه خبری آوای رودکوف:علی آذر:  چهار دهه از انقلاب ۵۷ گذشته است، انقلابی که قرار بود تابوها، ساختارهای غلط و نامشروع را بشکند و هیمنه‌ی اهرمن را خرد کند.

انقلابی که اساسی‌ترین شعارهایش نه اقتصادی و نه معیشتی بود بلکه مهمترین و پُر رونق‌ترین شعارهایش استقلال، آزادی، عدالت‌خواهی بود.

انقلابی که قرار بود عامی‌ترین شخص در برابر قویترین مسئول بایستد و بدون هیچ ترس و هراسی از حق خود دفاع کند.

انقلابی که بنا بود مسئولین در خانه شیشه‌ای زندگی کنند و تمامی اقداماتشان شفاف و روشن باشد.

بلی ۴ دهه از انقلاب ابَرمرد تاریخ، یگانه‌ی دهر، عارف صدرایی حضرت روح‌الله خمینی گذشته است و اینک ماییم و این میراث او، میراث گرانقدری که اگر کوتاهی کنیم آن را تا ابد از دست خواهیم داد و آری این ماییم که مورد لعن و نفرین آیندگان خواهیم بود.

یکی از چالشی‌ترین مباحث طی این ۴۰ سال مبحث نقد و انتقاد از مسئولین و دست‌اندرکاران است.

انتقاد سازنده یکی از مقدمات ورود به مسیر تمدن نوین اسلامی است، انتقاد سبب رشد و شکوفایی خواهد شد و الا اگر کسی مورد انتقاد قرار نگیرد راکد می‌شود و سرنوشت آب راکد جز مرداب چیز دیگری نیست!

حکیم فرزانه رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند؛انتقاد برای اصلاح لازم است، انتقاد یک عمل دوستانه است، عمل خصمانه نیست؛ وقتی شما انتقاد می‌کنید یک عمل دوستانه است؛ همین «اَلمُؤمِنُ مِرآةُ المُؤمِن»، یعنی آنچه را در طرف مقابل وجود دارد که عیب در او است و مورد انتقاد شما است، شما آن را درمی‌آورید، به او می‌گویید.

شهید بهشتی با صدای رسا و بلند فریاد می‌زند؛ هیچ حکومتی تحت هیچ عنوانی، تحت شرایط فوق‌العاده و غیرعادی و به طور کلی تحت هیچ شرایطی حق ندارد آزادی انتقاد از رهبران را از مردم بگیرد.

پس چه شده که حضرات چپ و راست‌های سنتی موسوم به اصولگرا و اصلاح‌طلبان هر گونه نقد را تخریب حساب می‌کنید؟

شما را چه شده که هر وقت خواستیم از تبعیض‌ها، فسادها، ناعدالتی‌ها سخن بگوییم فورا با برچسب خوارج و تخریب‌گر ساکتمان کردید و همیشه ما را روانه محاکم عدلیه کردید.

هرگاه خواستیم بر سر مستکبرین فریاد بزنیم و گلوی اشرافیت مذهبی را بفشاریم فورا گفتید: هیس! هیس! هیس! در برهه‌ی حساس تاریخ هستیم.

همیشه با عنوان مصلحت قلم‌هایمان را خرد کردید و دهان‌هایمان را قفل!

در تمام تاریخ در زیر لوای مصلحت پنهان شده‌اید و در برابر انحرافات و کج‌روی‌ها سکوت کرده‌اید!

و چه زشت است این مصلحت و چه ننگ است این مصلحت که همیشه حقیقت، قربانی مصلحت شده است.

آری همیشه حقیقت قربانی مصلحت شده است همانطور که اسلام حقیقی قربانی مصلحت‌اندیشی کج و ناروا گشت.

و چه زیبا گفت شريعتي که:
هميشه مصلحت، روپوش دروغين زيبايی بوده است، تا دشمنان «حقيقت»، حقيقت را در درونش مدفون كنند و هميشه «مصلحت» تيغ شرعی بوده است تا حقيقت را رو به قبله ذبح كنند كه مصلحت، هميشه مونتاژ دين و دنيا بوده است.

گرچه مصلحت یک اصل و اساس برای حکومت‌داری است ولکن مخاطب ما کسانی هستند که محافظه‌کاری و چشم‌پوشی به روی فساد را با عنوان مصلحت توجیه می‌کنند. و از مصلحت یک ابزار ساخته و مدام بر سر عدالت‌خواهان و دوستداران نظام اسلامی می‌کوبند!

در حکومت علی(ع) که خود عدل مطلق است هیچ چیز و هیچ کس نمی‌توانست مانع از انتقاد و گفتن حق و حقیقت بشود، و اصلا ملاک زمامداری در حکومت علی(ع) این است که به زمامدار و حاکم انتقاد باید کرد، کما اینکه به مالک اشتر می‌فرماید؛
(ثم لیکن آثرهم عندک اقولهم بمرّ الحق لک)
برگزیده‌ترین وزیران و همکاران تو باید از کسانی باشد که سخن [و انتقاد] تلخ حق را به روشنی و با صداقت با تو در میان می‌گذارد.

گفتگو و بیان مشکلات و نقد درست و صحیح از بدیهیات و اصول انبیای الهی بوده است، همانطور که حضرت عیسی روح‌الله می‌فرماید؛
(خذوا الحق من اهل الباطل ولاتأخذوا الباطل من اهل الحق کونوا نقّاد الکلام فکم من ضلالة زخرفت بآیة من کتاب الله کما زخرف الدرهم من نحاس بالفضة المموّهة, النظر الی ذلک سواء والبصراء خبراء.)

حق و حقیقت را هر کجا و از هر کس یافتید، بپذیرید، گرچه از اهل باطل باشد. باطل را و گرچه از زبان اهل حق بتراود، نپذیرید. همآره سخنان را مورد نقد قرار دهید؛ زیرا چه بسا گمراهی به وسیله آیه‌ای از کتاب خدا آراسته شده باشد، مانند آمیختن درهمی از مس با نقره و انسان را بفریبد و به اشتباه افکند؛ از این روی، در نگاه نخست، درهمِ خالص و ناخالص، یکی می‌نماید و کارشناسان تیزهوش می‌توانند سره از ناسره آن را بازشناسند.

پس برای رسیدن به جامعه‌ی مدینه فاضله، انتقاد نه فقط مانع نیست بلکه یک پُل برای عبور از این مشکلات است، و یک جامعه برای اینکه به رشد مطلق برسد باید به آن جامعه‌ای نزدیک شود که مدنظر علی(ع) است که در باب ساختار اساسی جامعه می‌فرماید؛
(لا خیر فی قوم لیسوا بناصحین ولایحبون الناصحین)
آن مردمی که نصیحت کننده یکدیگر نیستند و از نصیحت‌کنندگان نیز استقبال نمی‌کنند، از سعادت بهروزی بی‌بهره‌اند.

در یک جامعه‌ی اسلامی و شیعی نه تنها هیچ‌گونه برخوردی با منتقد نمی‌شود بلکه او را باید عزیز داشته و در جامعه برایش جایگاه ارجمند قائل شویم همانطور که حضرت سجاد در رساله حقوقشان که به‌حق از عجایب است می‌فرمایند؛
(وحق الناصح ان تلین له جناحک و تصفی الیه بسمعک فأن أتی بالصواب حمدت الله عزّوجّل وان لم یوافق رحمته)
حق ناقد و نصیحت کننده آن است که با او نرم رفتاری کنی؛ و به سخنان او گوش فرا دهی، اگر سخن وی درست بود، خدای را سپاس گویی و اگر سخن او نادرست بود، با او مهربان باشی و او را از خود دور نسازی.

و در آخر کلام به امید روزی که هیچ‌گاه هیج منتقد و آمر‌ به‌ معروف و ناهی از منکری را در دادگاه‌ها و محاکم قضایی مشاهده نکنیم.

وسلام
طلبه عدالت خواه علی آذر
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
محمد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۳۹ - ۱۴۰۱/۱۰/۳۰
0
0
احسنت بر بچیل بَیراحمدی
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: