پایگاه خبری آوای رودکوف-علی آذر:علت اصلی قیام امام حسین(ع)، احساس مسئولیت و مسئولیتپذیری دینی و سیاسی حضرت سیدالشهدا(ع) نسبت به وضعیت حال و آینده جامعه اسلامی بود. در عصر حسین بسیاری از علما، بزرگان و حتی توده مردم میدانستند که کیست حق و کجاست باطل! یعنی به گونهای نبود که ندانند حسین کیست و یا نفهمند علت خروج حسین چه بوده است!
یقینا و قطعا میدانستند حسین، حق مطلق است کما اینکه عمربنسعد فرمانده لشکر یزید تا شب عاشورا مردد بود بین جنگ و صلح! پس این تفسیر درست نیست که کسی حسین را نمیشناخت، چطور او را نمیشناختند در حالیکه پدرش خلیفه مسلمین بود و جدش پیغمبر اکرم؟
پس ماجرا چیست؟ چه شده که با علم به اینکه میدانند حق کیست ولی با شمشیر بر سر حق میزنند؟
آری، موضوع مسئولیتپذیری است. بحثی که حسین آن را به خوبی درک کرده بوده اما سایرین خیر. مسئولیتپذیری بود که نتوانست حسین را خاموش نگه دارد، بله حسین نیز میتوانست مانند سایرین در مکه بماند و دروس عالی فقه تدریس کند و بحثهای طهارت و نجاست را با جزییات و استدلالات فقهی تبیین کند! اما سینه حسین مالامال از خشم بود! خشم نسبت به اشرافیت، خشم نسبت به تبعیض، خشم نسبت به تحریف و خشم نسبت به زدوبند.
نقل است هنگام خروج اباعبدالله از مکه، ابنعمر که از مراجع و فقها زمان بود به حضرت گفتند شما در مکه بمان و خون خود را مریز، اباعبدالله فرمود؛ ( اُف لهذا الکلام ابدا” اف بر این منطق و این استدلال تا ابد.) این یعنی مرگ بر محافظهکاری، یعنی مرگ بر فرار از مسئولیت. اگر حسین میخواست مثل علما هم عصرش فکر کند، که عاشورا با این همه ابعاد زیبایی پدید نمیآمد.
بله حسین است که با حس مسئولیتپذیری تاریخساز میشود و تاریخ را میسازد. همهی ما مسئولیم، مسئول نسبت به تاریخ، باید بدانیم شاید فردا روزی ما را نیز همانند کوفیان مورد لعن و نفرین قرار بگیریم.
به قول استاد قلم شهید شریعتی؛ همه ما مسئولیم، مسئولین که یا باید کاری حسینی کنیم و خون خود را مایه آزادی و روشنایی قرار دهیم و یا باید زینبی باشیم و پیام بر این خونها باشیم که در غیر این صورت یزیدی هستیم و در این میان خطی دیگر وجود ندارد!
نقل شده است بعد از آنکه امام سجاد پس از حادثهی عاشورا به مدینه برگشت یک نفر خدمت ایشان آمد و عرض کرد: یابنرسولالله! دیدید رفتید، چه شد! امام سجاد در جواب آن شخص فرمود: فکر کن اگر نمیرفتیم، چه میشد! بله، اگر نمیرفتند، جسمها زنده میماند، اما حقیقت نابود میشد؛ روح ذوب میشد؛ وجدانها پایمال میشد؛ خرد و منطق در طول تاریخ محکوم میشد و حتی نام اسلام هم نمیماند.»
حسین با مسئولیتپذیری خود یک تلنگر به جامعه اسلام زد، که با تلنگر حسین چه روحها که زنده شد و چه حادثهها که خلق شد.
در تاریخ میخوانیم که بعد از حسین بود که جامعه اسلام به خود آمد و دید که در چه لجنزاری فرو رفته است. در همه جا قرآن و حدیث میخوانند، حج و عمره برپاست ،مساجد آباد، ولکن جامعه، پر از فقر و تبعیض و فساد شده است و این همان جامعهای است که بهشتی بزرگ فرمود اگر سرتا پایش را با قران بپوشانید لجن است لجن است لجن است!
پس همیشه در طول تاریخ باید یک نفر باشد که با مسئولیتپذیری مسیر تاریخ را عوض کند و حسین چه زیبا مسیری خلق کرد با مسئولیتپذیری خود!
دبیر جریان مردمی عدالتخواه شهرستان دنا
طلبه عدالتخواه علی آذر
عضویت در خبر نامه