آتشی سخت بر خرمن جانم افتاد "
جسم ، نای،نی سازم، داد، بر باد ،!
بیاد هنرمند دیار " سجاد رزمجو "بشنو از نی چون حکایت میکند "
از جداییها شکایت میکند،،
حکایت های نی سجاد ، هم خاطراتی دارد ،
شکایتهای او از روزگار ،
در نواهای ماندگار او،
رگه ای از خود برجای دارد ،
حال، خود ، نی ، جانش، با هم سوخت ،
در رثای هنرمند ،دیار لر زبان ، که
،واژه های مهربانی و نشاط ، در نی و سازش،ترنمی بود از طراوت و شادابی بر آرامش روحی مردم دیار خویش،
اگرچه صدایش به خاموشی گرایید،
اما این صدا خواهد ماند به یادگار و ماندگار،!
نی "سجاد رزمجو ،" صدایش از سروک فراتر و به جنوب کشور راه یافت ،
و در دیار ایران هم طرفدارانی بدست آورد ،
لرزبانان را نیز شیفته خود ساخت ،
سنخیت صدا و ساز و نی او با صدای هنرمندان بختیاری،
به شباهت نزدیک شد ،
میدمید در ساز خویش و به وجد می آورد مردم و جوانان ایل را به مناسبت های ؛ شادی و سوگ و ماتم ،
در ایامی که بزم شادی ایل در دهی برپا بود ،
یا اگر جغرافیای ایل را حادثه غمگینی فرا می گرفت،
در هر دو مناسبت پای کار بود در حد توان هنر خود در قالب خوانندگی و نوازندگی لری که در ذات این منطقه است هنرش را نمایش می داد ،
امروز هنرمند دیگری باید در سوگ و فراقش در نی خود بدمد ،
درشبی سرد از ماه آذرماه، در کلبه تنهای خویش ،
سرود آخرین ناله های خود را ،
در ساز و نی خویش،
و گرفتار آتشی مهیب ،
و انفجاری دردناک شد ،
نی ، نای ، ساز ، خود ، جان ،
همه یکجا ،سوخت ،
سوختنش آنچنان سخت شد،
که از طبیبان شهر هم کاری ساخته نشد ،
به قطب پزشکی کشور شهر شعر و ادب ، شیراز ، اعزام،
اگر چه تلاش زیادی برای نجات او صورت گرفت ،
اما سرانجامی دگر داشت ،
و سرگذشتی،
که باید گذشت ،!
سروک ، ایل ، شهر ، دیار را در غم خویش فرو برد ،
خدایش رحمت کند از سر رحمت و مغفرت،
روحش قرین آرامش باد ،
تسلیت به":
بستگان ،اقارب ،بازماندگان ،
بلاخص خانواده رزمجویی،
که در غم سجادشان ،سخت ماتم زده اند ،
هجرانش سخت و برای بازماندگان سخت تر ،
جامعه هنرمندان هم اکنون گرفتار غمی سترگند ،،
مردم خونگرم استان ،
زادگاهش مردم فهیم سروک ،
طرفداران ، علاقمندان ،
لر زبانان همه اکنون در فراقش به سوگ نشسته اند ،
و همه می آیند تا چهارشنبه ۲۶
آذرماه ۱۴۰۰ با او وداع نمایند،
او به خانه ابدی میرود ،
بستگان و بازماندگان ،
باید بدمند صبر وشکیبای را در روزگار خود ،
دوستداران ،
طرفداران ،
خاطره ،میسازند ،
با نواهای او ،،
و اینچنین است که، :
همه مسافر و رهگذریم ،
شتر مرگ در خانه ما میخوابد ،
چه بخواهیم چه نخواهیم
سرگذشت این است ،
آنچه میماند ،
خاطره انسانهاست ،
یک کسی با نی ،
آن یکی با ساز ،
دیگری با شعر،
هر کسی با هنری ،یا عملی،
بشتابید به نیکی،
بسرائید غزلی از مهر ،
مهربانی را کنید پیشه ،،
نامتان خواهد ماند ،
دردل صفحه این دوران،
یاد او گرامی ،
خاطره اش مستدام باد ،
سرافراز آوری یاسوج/ آبان ماه 1400