شعر و متن از افشین تقی پور؛
اهمیت به وجود پاک معلم، اهمیت به آیندهٔ فرزندان این مرز و بوم و داشتن کشوری مقتدر در تمام عرصه هاست چرا که هیچ صنفی پیدا نمی شود که روی نیمکت درس معلم ننشیند و خودآگاه به درجه ای برسد.....
پایگاه خبری آوای رودکوف-افشین تقی پور:به پاس احترام به صاحت مقدس معلم و نظر به احقاق حقوق تضییع شدهٔ آن و در طلب رفع تبعیض طبقاتی موجود، برآن شدم تا چند کلامی به نظم، از دیوان معلم بر کتیبهٔ عشق جان خود روان کنم.
اهمیت به وجود پاک معلم، اهمیت به آیندهٔ فرزندان این مرز و بوم و داشتن کشوری مقتدر در تمام عرصه هاست چرا که هیچ صنفی پیدا نمی شود که روی نیمکت درس معلم ننشیند و خودآگاه به درجه ای برسد. امید است که ارج و منزلت یک معلم در همهٔ امور رعایت شود.
سرباز دانش در صف امکان،معلم ها
این بار اما زودتر مهمان،معلم ها
او در کلاسش درس حلم و بردباری داد
وقتی قلم در قالبی بی جان،معلم ها
از ابر و باد و ماه و خورشید و فلک می گفت
شبها ولی بر گونه اش باران، معلم ها
با سعدی و حافظ به سوی کوه قاف آمد
فردا گُلی خشکیده در گلدان، معلم ها
بالا و پایین کار دنیا بود با این حال
چون بار اشتر بود بر کوهان، معلم ها
خود را به کوهی مثل می کرد از سر تعلیم
اما مناری دائمأ جنبان ، معلم ها
از آتش طور خودش هر دم گذر می کرد
مانند اسماعیل در قربان، معلم ها
با نیش های هر گروهی زخم بر می داشت
بعد از مغول در یورش کرمان،معلم ها
از باورش تنها به روح ذات اقدس گفت
سر دفتر هر منبع ایمان، معلم ها
از هیبت و مردانگی چیزی نمی ماند
لوحی که دیگر کهنه و ارزان، معلم ها
وقتی حقوقش پایمال است و دلش خونین
دیگر چرا باتوم و در زندان؟، معلم ها
بهبودی اوضاع یک ملت به این باشد
تنها زمانی که همه خندان ، معلم ها
این زندگی دشوار بود از اول خلقت
با دست کی هم می شود آسان؟، معلم ها
از قدرتی برتر بگویم دائمأ برخوان
بعد از خدا، تنهاترین سلطان، معلم ها
افشین تقی پور-لنده؛پاییز 400
این بار اما زودتر مهمان،معلم ها
او در کلاسش درس حلم و بردباری داد
وقتی قلم در قالبی بی جان،معلم ها
از ابر و باد و ماه و خورشید و فلک می گفت
شبها ولی بر گونه اش باران، معلم ها
با سعدی و حافظ به سوی کوه قاف آمد
فردا گُلی خشکیده در گلدان، معلم ها
بالا و پایین کار دنیا بود با این حال
چون بار اشتر بود بر کوهان، معلم ها
خود را به کوهی مثل می کرد از سر تعلیم
اما مناری دائمأ جنبان ، معلم ها
از آتش طور خودش هر دم گذر می کرد
مانند اسماعیل در قربان، معلم ها
با نیش های هر گروهی زخم بر می داشت
بعد از مغول در یورش کرمان،معلم ها
از باورش تنها به روح ذات اقدس گفت
سر دفتر هر منبع ایمان، معلم ها
از هیبت و مردانگی چیزی نمی ماند
لوحی که دیگر کهنه و ارزان، معلم ها
وقتی حقوقش پایمال است و دلش خونین
دیگر چرا باتوم و در زندان؟، معلم ها
بهبودی اوضاع یک ملت به این باشد
تنها زمانی که همه خندان ، معلم ها
این زندگی دشوار بود از اول خلقت
با دست کی هم می شود آسان؟، معلم ها
از قدرتی برتر بگویم دائمأ برخوان
بعد از خدا، تنهاترین سلطان، معلم ها
افشین تقی پور-لنده؛پاییز 400
نظرات بینندگان
عکس روز
