پایگاه خبری آوای رودکوف-صبا ساداتی:ملت ایران بر اساس اصول 19 تا 43 فصل سوم قانون اساسی، با شرکت در انتخابات، و برگزیدن نمایندگان مجلس شورای اسلامی، رئیس جمهور، نمایندگان خبرگان رهبری و شوراهای اسلامی شهر و روستا، حقوق خود را استیفا می کنند. بر همین اساس، بهتر آن بود که احزاب سیاسی فعال می بودند و به جای گروهها و جریانهایی که بیشتر منفعت گروهی و تشکیلاتی خود را ملحوظ دارند، منفعت، رفاه و شکوفایی نخبگان را در نظر می گرفتند.
در آن صورت هم انتخاب کنندگان(مردم) متعهد و مشتاق به انتخاب برترین ها بودند و هم بر اساس دستور خداوند که می فرماید«الَّذِينَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» اجازه حضور در این جایگاههای مهم و ارزشمند متعلق به کسی بود که هنر و تخصصی در توسعه داشته باشد.
ضمن اینکه، انتخاب شوندگان(نمایندگان) هم در شأن مردم و مملکت می بودند.یکی از مهمترین دلایل تفاوت ساختاری بین استانهای برخودار با مناطق کم برخودار مثل استان کهگیلویه وبویراحمد، همین انتخاب های تعصبی، قومیتی و احساسی است که فاصله زمانی توسعه استان را با میزان متوسط کشور، بیشتر می کند.
هنوز پس از 44 سال خدمات شبانه روزی برخی از دولت ها و صدالبته نهادهای همسو با سند چشم انداز توسعه کشور، اکثریت بخش ها و شهرستاهای استان، در بن بست ارتباطی، تولیدی، خدماتی و مدیریتی گرفتار هستند.
دلیل دیگر آن است که اکثریت تصمیم گیرندگان، عرف خودساخته را مقدم بر قانون کرده اند. کسانی که خود باید حراستِ قانون و دین باشند و به عنوان افراد صاحب منسبی که در دانشگاهها، حوزه های علمیه، مدیریت های اجرایی و کلان استان، مسئولیت دارند، قانون گریزی می کنند. اینها در عین بی لیاقتی که از خود سراغ دارند، فرصت خدمت را از اهل خرد و تدبیر می گیرند و به پشتوانه همان تعصبات قومیتی، موتور توسعه و پیشرفت را از حرکت باز می دارند.
با این تفاصیل، باید بپرسیم که ملاک انتخاب باید چی باشد؟ به تعبیری باید انفجارِ انتخابِ سیاسی بکنیم.
اگر نگاه ژرف اندیشانه ای بر 44 سال گذشته داشته باشیم، با حضور چهره های مطرح این دوره از انتخاباتِ مجلس شورای اسلامی و فارغ از جوی سیاسی که به سمت چه کسی نشانه رفته است، باید 3 عامل را ملاک عمل قرار دهیم.
به منظور تسریع در نتیجه گیری و اطاله نشدن کلام، سه چهره برتر انتخابات اسفند 1402 یعنی حاج آقای موحد، حاج آقای بزرگواری و سردار هاشمی پور را تحلیل می کنم:
1- بررسی سابقه اجرایی؛
الف)حاج آقا موحد با سابقه 24 سال نمایندگی در شهرستانهای کهگیلویه بزرگ و بهبهان، جدای از سوابق قضایی اش، کمترین اثر ماندگار را در حوزۀ اجرایی منطقه دارند. اگر 20 سال نمایندگی اش در کهگیلویه بزرگ را مرور کنیم، می بینیم که بخشی از خدمات رفاهی مثل آب و برق و گاز، اکثراً در دوره ای بود که جهاد سازندگی و امور عشایری ملزم بودند که مناطق روستایی و محروم منطقه را خدمت بدهند. در احداث و پیگیری مراکز مهم تولیدی و اقتصادی کمترین نشانه ای از خدمت ایشان را شاهدیم.
ب) حاج آقای بزرگواری با 8 سال نمایندگی را می توان آغاز جهش به سمت توسعه بدانیم. ایشان که بیشترین سابقۀ ثبت نام در انتخابات را دارند، زمانی وارد مجلس شدند که کوشاترین دولت را برای خدمت به مردم داشتیم. یعنی دولتی که هر سال به تمامی استانها سرکشی می نمود، از کمترین خدمت هم غافل نبود و به نوعی خدمت به مردم را قداست بخشیده بود.
ج) سردار عدل هاشمی پور، با 4 سال سابقه نمایندگی، نمادِ واقعی تحولگرایی شد. شاید اگر در یکی از استانهای برخوردار کشور نماینده می شد، مردم از این فرصت گران سنگ، به راحتی نمی گذشتند. در این 4 سال انقلابی صورت گرفت که دیگر قابل تکرار نیست. تسلط و اشراف علمی و اجرایی سردار هاشمی پور برای این همه خدمت در عرصه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دلیلی بر متفاوت بودنش می باشد. انتقال گاز طولیان به دورافتاده ترین مناطق دیشموک و شکستن اقتدار کوهها، دره ها و موانع طبیعی در مسیر این پروژه عظیم استانی، کافی بود تا از او قهرمان ملی برای کهگیلویه بزرگ بسازد. تسریع در ساخت بیمارستانهای لنده، چرام و بهمئی، احداث چمن های مصنوعی در بیش از 13 روستای کهگیلویه برزگ، پیشرفت در پتروشیمی دهدشت، تقویت آب رسانی به شهرستانهای چرام، دهدشت و لنده، آب رسانی به قلعه رئیسی و دیشموک و دهها پروژه دیگری که مقدماتشان از دوره آقای بزرگواری بود و ایشان به اتمام رساندند، یا خود آغاز کرد و به بهره برداری رساند و یا با درصد بالایی از پیشرفت به آقای موحد تحویل داد و متأسفانه راکد گذاشته شدند، یعنی مهمترین ملاک انتخاب مردم برای اسفند 1402
2- توانمندی خدمتگذاری با دولتهای مخالف و موافق
الف) در بیست سال نمایندگی آقای موحد، 12 سال آن با دولت های مرحوم هاشمی و آیت الله رئیسی، یعنی همسویی مرید با مراد بود. کسی که جانثار هر دو آیت الله رئیس جمهور بود، همواره در صورت حضور در صحن علنی مجلس بدون لحظه ای فکر کردن و یا ضرورتی برای بررسی و اثبات دلیل، دستشون در تأیید وزرای این دول، بالا بود. به گونه ای که می توان ادعا کرد که برگه های تأیید و همراهی ایشان با وزرا، در کشوی میز این دولت بود. پس اگر آن دولت ها برای مردم کهگیلویه بزرگ خدمتی انجام ندادند، نه از عدم نیاز مردم بود بلکه از ناآگاهی و سرسپردگی محض نماینده ما با رؤسای این دولت ها بود که ضروری نمی دانست. اما در 8 سال دولت آقای خاتمی، به لحاظ همخویی حاج آقای موحد با رئیسِ دولت گفتگوی تمدن ها، به ظاهر عدم همگرایی فکریشان با آقای خاتمی، توجیهی برای ممانعت و عدم همراهی دولت برای خدمت در کهگیلویه بزرگ شد. اما با پذیرایی حاج آقای موحد از رئیس جمهور اصلاحات در منزلشان، دُم خروس بیرون آمد و چهرۀ فریب برملا شد.
ب) یکی از بهترین فرصت های خدمت رسانی در کهگیلویه بزرگ، بدون شک در دوره 8 سالۀ نمایندگی آقای بزرگواری بود. دولت آقای احمدی نژاد با شعار محرومیت ستیزی، تمام درآمدهای خالص را به سوی استانهای محروم گسیل دادند. یعنی اگر یه فرد بی اطلاع و بیسوادی هم در مجلس داشتیم، بخش زیادی از این خدمات قابل پیش بینی بود. آقای احمدی نژاد آنچنان وقت و توان دولت را برای محرومیت زدایی برنامه ریزی کرده بود، که هر لحظه وزرا در چالش خدمت قرار داشتند. گرچه هر هفته آقای بزرگواری را همراه وزرا در کنار طرح های مختلف شاهد بودیم، اما عطش دولت برای خدمت به محرومان وصف ناپذیر بود. مصدق این ادعا را در دو سال اول دولت حسن روحانی با دو سال آخر نمایندگی آقای بزرگواری باید جستجو کرد. یعنی جایی که عملاً آقای بزرگورای با رویکرد سیاسی دولت، بایکوت شد. که همین موضوع هم بیشترین تأثیر را در اعلام انصراف از نمایندگی ایشان داشت.
ج) در 4 سال نمایندگی آقای سردار هاشمی پور، بدترین دولت را از نگاه خدمت و توجه به مردم داشتیم. نامگذاری شعارهای اقتصادی در 7 سال دولت آقای روحانی و ناتوانی دولت شان در تحقق شعارهای اقتصادی، 6 سال قفل کردن تمام فعالیت ها به امید نتیجه گرفتن برجام، تحریم هایی که برای برخی از افراد و شرکت های مهم وابسته به نظام صورت می گرفت، پیری و کهنسالی وزرایی که در آخرین مرحلۀ مصلحت اندیشی و رفاه زدگی بودند و از همه مهمتر نگاه حذفی و سلبی که تفکر مدیریتی حاکم بر دولت و مجلس نسبت به نیروهای ارزشی، خدمت رسان و پاسداران وجود داشت، از دلایل اضمحلال و ناکارآمدی دولت شیخ حسن روحانی بود. اگر ناکارآمدی علمی و بی اطلاعی حاج آقای موحد در دولت آقای خاتمی و آقای بزرگواری در دو سال اول دولت آقای روحانی را از همه زویا بویژه تحولگرایی اقتصادی و زیرساختی بررسی کنیم، عیار توانمندی و سیاست دانی آقای سردار هاشمی پور را می فهمیم. تحولات کم نظیرشان در حوزه های راهسازی، آب و گاز و برق، درمانی و ورزشی، آموزشی و فرهنگی، پتروشمی و معادن، کشاورزی و خدمات، زیارتگاهها و کتابخانه های علمی و کلاً استفاده از تمام توانمندیهای غیر دولتی و خیرین، یعنی انقلاب توسعه با تدبیر و ذکاوت سردار هاشمی پور بود.
3- قانون گرایی و انضباط مدیریتی
اصولی ترین نماد قانون گرایی نمایندگان مجلس، عمل به رسالت خود یعنی نظارت بر تفکیک و احترام به استقلال قوای سه گانه است.
الف) نه تنها در کهگیلویه بلکه در استان و حتی در استانهای همجوار، غیر ممکن است که جنبنده ای باشد و حاج آقای موحد را سناتور حذف شایستگان، اصرار بر انتصاب بستگان و دخالت در مدیریت اجرایی نداند. اصلاً اگر اجازه بازنگری در قانون اساسی را به ایشان می دادند، بدون شک هم در فصل مربوط به وظیفه نمایندگان تغییر ایجاد می کرد و هم وظیفۀ نظارت و قانون گذاری را از وظایف مجلس بر می داشت. چون از غیبت های متعدد و رکوردشکنی شان در اکثریت جلسات رسمی مجلس و عدم عضویت شان درکمیسیونهایی که مؤثر در توسعه زیرساختی برای حوزه انتخابیه، و همچنین کم سوادی ایشان در امر قانون گذاری و نظارت که گزارشات تأسف باری مشاهده می شود. یعنی مردم کهگیلویه بزرگ به این نتیجه رسیده اند که عملاً کسی که به وضوع قانون شکنی می کند، نمی تواند قانون شکنان را مؤاخذه یا نظارت کند. بنابراین همواره بخش زیادی از وقت نمایندگی ایشان با وزرا و استانداران در زمینه انتصابات فامیلی و قبیله ای گذشته است.
ب) حاج آقای بزرگواری نیز در دورۀ 8 سالۀ خود، برای بستگان و هم کیشان سیاسی اش سنگ تمام گذاشتند. حتی در دولت آقای روحانی نیز به واسطه حضور آقای مهندس موسی خادمی استاندار هم طایفه ای، برای بستگان اصلاح طلب، پیشقدم بود.
ج) شاید کسانی بر این باور باشند که سردار هاشمی پور به جهت عدم همراهی سیاسی با دولت روحانی، نتوانستند که از دوستان سیاسی خود در پست های مدیریتی استفاده کنند. اما آنچه حقیقت دارد این است که به واسطه حضور بیش از 30 سال فرماندهی جنگ و سپس مدیریت قرارگاه خاتم و دیگر مسئولیت های مدیریتی، به یک رسالت اکتفا می کرد و آن هم تلاش و مجاهدت برای رسیدن به نتیجه مطلوب و صد البته با بهره گیری از توان جوانان و نخبگان جنگ و سپس سازندگی بود. در این راستا، جهت گیریهای سیاسی، منطقه ای، قومیتی، دینی و نژادی هیچ اثری نداشت. بکارگیری بیش از هزاران جوان تحصیلکرده و متخصص در رشته های فنی و صنعتی و البته دیگر دانش آموختگان دانشگاهی، در مناصب مختلف فرماندهی جنگ و حوزه های سازندگی، رسیدن به نتیجه احسن را از سردار هاشمی پور انتظار می رود نه قانون گریزی را. بنابراین در دوران 4 ساله نمایندگی مردم، هیچگاه فرصت خدمت را فدای معامله گیری با برخی سیاسیون نکردند و افسار طمع و ریاست طلبی را به گردن اهلش انداختند.
توجه به همین 3 عامل، تمامی بدبختی ها و مظالم وارد شده بر کهگیلویه بزرگ را همچون فیلمی کوتاه در برابر دیدگانمان به حرکت در می آورد. پس از آنکه مردم کهگیلویه بزرگ، به هر دلیلی ترمز قطار توسعه و پیشرفت را در سال 1398 کشیدند و 4 سال خانواده محوری و جهش خانوادگی نماینده فعلی را با تمام وجود خود لمس کردند، دیدگان را باید شست، آستین ها را بالا زد و گلو تازه کرد و راه نیمه تمام را دوباره رفت.
به هنر کار برآید به سخندانی نیست...
عضویت در خبر نامه
مشکلات کهگیلویه تا زمانی که قوم گرایی و طایفه گرایی و امسالی مثل این افراد که در صحنه حاضر میشوندو با وعده وقولهای پوچ به مردم ساده دل،
به هیچ وجع کهکیلویه به جای نخواهد رسید و همینطور متروکه خواهد ماند و روز به روز پسرفت و پیشرفت به هیچ عنوان ،
به فکر مدیران جوانان بااراده باسواد با تخصص و دلسوز و دوراز طایفه گرایی و قوم گرایی باشیم