« آواي رودکوف» خود را به اخلاق حرفه‌اي روزنامه‌نگاري پايبند مي‌داند و مبناي فعاليت اين سايت بر سه اصل « بيطرفي » ، «دقت » و « انصاف » استوار است.

      
کد خبر: ۱۴۰۷۰
تاریخ انتشار: ۲۰ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۶
یاداشت-علی تقوی
زبان‌ها و گویش‌های محلی همه ارزشمند و بخشی از منابع و هویت ملی ما هستند و باید از این‌ها نگهداری و استفاده کرد، اما نه به شیوه‌ای که برای کشور بحران‌آفرین شود و زبان ملی را تضعیف کند.
پایگاه خبری آوای رودکوف -علی تقوی:تبدیل کردن زبان به ابزار قدرت سیاسی و ابزار هویت‌سازی که در سالهای اخیر به بهانه اجرای اصل 15 قانون اساسی شکل گرفته است، در نهایت کشمکش‌های قومی و گاه خونین به بار می‌آورد و انسجام و وحدت ملی ایران را به مخاطره می‌افکند.

زبان‌ها و گویش‌های محلی همه ارزشمند و بخشی از منابع و هویت ملی ما هستند و باید از این‌ها نگهداری و استفاده کرد، اما نه به شیوه‌ای که برای کشور بحران‌آفرین شود و زبان ملی را تضعیف کند. بعضی از نخبگان سیاسی به ‌خاطر درک سطحی که از جامعه ایران دارند، براین باورند که در مناطق پیرامونی منابعی وجود دارد که به‌عنوان زمینه گرد‌آوری رای می‌شود از آن استفاده کرد و به امتیازهایی دست یافت. انگیزه اصلی این نخبگان کسب قدرت و استفاده ابزاری از پدیده قومی بوده است. آن‌ها برای رسیدن به منافع شخصی، از شعار تدریس زبانهای محلی استفاده می‌کنند که پیامدهای ناگواربرای اتحاد ملت ایران خواهد داشت.

تجربه سالهای گذشته نشان داده است، کسانی که مسائل قومی را ابزاری برای رسیدن به قدرت قرار داده اند، نتیجه قابل قبولی نه برای منافع شخصی و نه منافع ملی کسب نکرده اند. نامزدهایی که بیشترین تبلیغات قومی را داشتند، همیشه کمترین رای را آوردند. در سال 84 آقای معین روی مسائل مذهبی شیعه و سنی برای جذب اهل سنت ایران تمرکز کرد و نتایج خوبی به دست نیاورد. آقای مهرعلیزاده، آقای کروبی و سال 92 آقای رضائی از این رویکرد برای جذب آرای اقلیت ها پیروی کردند که هیچکدام نتوانستد به اهداف سیاسی خود برسند. آنها به گمان این‌ که این عرصه سرشار از منابع رای هست، به سیاستی ابزاری که جنبه فرصت‌طلبانه، غیراخلاقی و غیرملی است روی آوردن و شکست خوردن.
قدرت‌طلبان شبه‌ قاره هند با همین نگاه و رویکرد ابزاری به مسائل قومی نقش زیادی در تجزیه پاکستان از هند داشتند. طرح هویت‌های قومی در جوامع امروز در بسیاری موارد ساخته نخبگانی است که برای کسب قدرت از آن استفاده می‌کنند. در ایران به ‌طور خاص علت این قضیه درک نادرست از مسائل قومی و ملی است. سیاست گذاران به‌ جای اعتراض به این وضع ناهنجار، در راه وعده دادن برای تدریس زبان‌های محلی، گوی سبقت را از یکدیگر می‌ربایند. در صورت اجرای این طرح، همه مناطق ایران در پی آموزش و تدریس زبان‌ها و لهجه‌های خود بر می‌آیند و به یک فتنه بزرگ در کشور منتج می‌شود.

در کلاس‌هایی که در سال‌های گذشته به صورت داوطلبانه در بعضی دانشگاه‌ها از سوی محافل قوم‌ گرا برگزار می‌شد، اصلا بحث آموزش زبان در میان نبود و بیشتر به ادبیات نفرت و فحاشی نسبت به هم‌ میهنان و به ‌ویژه به اصطلاح قوم فارس آموخته می‌شد. در نهایت چه چیز باید در این کلاس‌ها تدریس شود؟ مفاد درسی واقعا چه خواهد بود؟ قطعا هویت ‌زدایی ایرانی از اقوام و آموزش مسائل ضدایرانی و تاریخ‌سازی قومی که در مطبوعات محلی شاهد آن بوده‌ایم، در صدر این برنامه‌ها قرار خواهد گرفت و هویت قومی مستقل از هویت ملی، محصول تاریخ سازی قومی خواهد بود.

در کشورهای توسعه ‌یافته وقتی بخواهند سیاست را اجرا کنند در آغاز کلی مطالعه می‌کنند، سناریوسازی می‌کنند و بعد از مدت‌ها مطالعه، آن را به طور محدود و موقت و آزمایشی اجرا می‌کنند. حال با به آزمون گذاشتن اجرای حداقل 70 درصدی اصل 15 در سالهای گذشته، چه تجربه و نتیجه ای خواهیم گرفت؟ چرا این بخش اجرا شده کاربرد زبان‌های محلی در رسانه‌ها و مطبوعات را به آزمون نمی‌گیریم تا ببینیم آیا این امنیت ملی را تقویت کرده است یا خیر؟ آیا همگرایی را تقویت کرده یا واگرایی را؟

وجود نابرابری ها در مسائل قومی و مناطق پیرامونی کشور ما امری انکار ناپذیر است. ولی اسرار بر ترویج آموزش زبان های قومی در مدارس توسط سیاست گذاران، راه حل این تبعیض نخواهد بود. اگر هدف نخبگان سیاسی حمایت از اقلیت های قومی میباشد و نه کسب رای، باید به مسائل این حوزه به صورت ریشه ای بپردازند. خواست اقشار گوناگون، آزادی و امکان دسترسی به قدرت بر اساس اصل چرخش نخبگان و شایسته سالاری، عدالت و برابری اجتماعی و اقتصادی و دسترسی برابر همه به امتیازات و فرصتهای عمومی، توزیع عادلانه ثروت میان مناطق گوناگون کشورو برابری اقلیتها در زمینه های سیاسی و اجتماعی در سراسر کشور، مواردی هستند که هم به اتحاد و یکپارچگی ملت ایران و هم احقاق حقوق مناطق پیرامونی را برآورده خواهد کرد.

دفاع از اتحاد و همبستگی ملی، دلیل تعصب ملی نیست. همبستگی با امنیت، رفاه و ثبات جامعه ارتباط مستقیم دارد. منافع ایران در این است که به عنوان یک ملت تقویت شود و مانند یک خانواده واحد تمام ثروت و منابع را به صورت برابر توزیع کند و در عین حال از هویت خود دفاع کند. بحث‌های محلی‌ گرایی و فدرالیسم و تدریس شتابزده و نسنجیده زبان‌های محلی به زیان هویت و همبستگی ملی و بیش از همه نیز به زیان اقوام ایرانی است. باید در عین نگهداری از زبان‌ها و لهجه های محلی ایران در چارچوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، از ظرفیت و اصالت آن‌ها به عنوان زبان‌ها و لهجه‌های اصیل ایرانی برای تقویت زبان ملی در برابر چالش‌های برآمده از هجوم واژگان بیگانه مدرن بهره‌ گیری کرد.
پایان.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: