به گزارش آوای رودکوف ، هانی دختری است که باید به او لقب شجاع و نترس داد. او یک تنه جلو همه کسانی که استادیوم رفتن زنان را ممنوع کردند ایستاد و این تابو را شکست. می گوید مثل همه حق دارد بازی تیم محبوبش را از نزدیک تماشا کند و از حقش نمیگذرد.هانی که فصل گذشته بازی پرسپولیس و راه آهن را در استادیوم آزادی تماشا کرده بود این بار دربی ۸۳ را از نزدیک دید اما تنها نه. او علاوه بر خودش یکی از دوستاش را هم به استادیوم برد تا لذت تماشای دربی برایش دوچندان شود. فکر کردن به اینکه یک دختر ۲۱ ساله باشی و به استادیوم بروی و بازی را در کنار هشتاد، نود هزار مرد تماشا کنی و در تاریکی شب بخواهی به خانه برگردی دلهره آور است، چه برسد به اینکه این کار را انجام بدهی. هانی هم مثل بقیه می ترسد، از اینکه گیر بیفتد و یا خانواده اش متوجه شود و.... اما پای حرفش مانده و می خواهد از چیزی که حقش است دفاع کند. در زیر گزیدهای از مصاحبه هانی با هفته نامه «تماشاگران امروز» را بخوانید:
دربی چندمین باری بود که به استادیوم رفتی؟
دومین بازی بود. اولین بار بازی پرسپولیس و راه آهن در فصل پیش را از نزدیک تماشا کردم و این بار دربی و باز هم می روم.
برای بار دوم نترسیدی باز به استادیوم رفتی؟
چرا بترسم؟ من پای هر کاری که انجام بدهم میایستم
بعد از بار اول تهدیدت کرده بودند آتشت می زنند. این تهدیدها ترس ندارد؟
نه. تهدید کردند چه اتفاقی میافتد؟ چند نفر جو گیر شده بودند و یک نفر هم تهدید کرد. من باید بترسم؟
با کسی به استادیوم می روی یا تنها؟
دفعه قبل تنها رفتم ولی این بار با دوستم رفتم.
پسری که در عکس کنارت ایستاده دوستت است؟
دوستم است اما پسر نیست.
واقعا؟ خیلی چهرهاش پسرانه است.
دختر است و ۱۷ سالش است. صورت من دخترانه است و مجبورم کلی رنگ به صورتم بزنم تا کسی متوجه نشود من دختر هستم ولی قیافه دوستم خیلی پسرانه است.
خودت چند سالته؟
۲۱سال.
تو هم موهایت را کوتاه کردی؟
نه موهایم بلند است و زیر کلاه جمعش میکنم.
از ورودی استادیوم که رد می شوی کسی شک نمی کند؟
چرا مشکوک می شوند. به هر حال رفتن راه رفتن یک دختر با راه رفتن یک پسر متفاوت است. من خیلی سریع رد می شوم تا خیلی به چشم نیایم.
کجای استادیوم می نشینی؟
طبقه دوم. برایم خیلی بهتر است. هم راحت تر بازی را می بینم و اینکه کمتر دیده می شوم.
خودت هم فوتبال بازی می کنی؟
بچه که بودم با پسرها بازی می کردم ولی بزرگتر که شدم دیگر بازی نکردم.
با این همه تیم فوتبال بانوان چرا نخواسته حرفه ای بازی کنی؟
دوست نداشتم رشته ورزشیام فوتبال باشد. یکی از دوستانم در تیم ملی فوتبال بود ولی به جایی نرسید و منم دوست ندارم کاری کنم که به جایی نرسم بخاطر همین رزمی را انتخاب کردم.
در رزمی به جایی رسیدی؟
کمربند مشکی تکواندو دارم.
درس هم می خوانی؟
فوق دیپلم معماری دارم و الان هم برای لیسانس قبول شده ام.
اگر خانوادهات نمی دانند به استادیوم می روی پس چطور حاضر می شوی؟
در خانه حاضر نمی شوم. بهشان می گویم که با دوستانم بیرون می رویم.
کجا حاضر می شوی، خانه دوستانت کجاست؟
نه، در سرویس بهداشتی پارکها.
کسانی که آنجا هستند تعجب نمی کنند؟
چرا شوکه می شوند. دفعه اول در پارک نزدیک خانه مان حاضر شدم ولی برای دربی به دستشویی میدان آزادی رفتم. خانم هایی زیادی آنجا بودند و می خواستند بدانند من چه کار میکنم. من بهشان گفتم می روم استادیوم.
نگران نبودی تو را لو بدهند؟
نه برای چی نگران باشم؟ هروقت خواستم کاری انجام بدهم، داده ام.
طرفدار تیمهای دیگر هم هستی؟
نه. من فقط پرسپولیسیام. همه بازی های این تیم را تماشا کرده ام و تا حالا نشده یک بازی را از دست بدهم.
خانوادهات هم فوتبالی هستند؟
پرسپولیسی اند. پدرم عاشق پرسپولیس است. کلا همه خانواده پرسپولیسی هستیم.
در پرسپولیس طرفدار کدام بازیکن هستی؟
مهدی طارمی و علی کریمی.
نگران نیستی روزی خانواده ات متوجه شوند؟
اگر متوجه شوند به آنها توضیح می دهم. نگاهشان مثبت است. این حق من است که به استادیوم بروم و بازی تیمم را از نزدیک تماشا کنم.
تا حالا شده تماشاگران بفهمند تو دختر هستی؟
بله. هیجان زده که می شوم نمی توانم خودم را کنترل کنم. جیغ که می زنم همه می فهمند دختر هستم.
چه واکنشی داشتند، اذیتت کردند؟
بعضی ها نگاه بد داشتند و بعضی ها هم خندیدند که فهمیدیم و لو رفتی ولی چیزی نگفتند.