اختصاصی به مناسبت هفته دفاع مقدس-بازنشر
راننده آمبولانس در حالی که از من فرار می کرد گفت: تو۲۴ ساعت است که شهید شده ای والان زنده شده ای، با حالتی مضطرب به من گفت دیگر نمی توانم با شما بیایم و خودت با آمبولانس هر جا دلت خواست برو !
به گزارش
پایگاه خبری آوای رودکوف،محمدرضا جعفری از رزمندگان وجانبازان دوران دفاع مقدس می باشد که با ۹۰ ماه حضور درمناطق جنگی وشرکت در اکثر عملیاتها به عنوان خط شکن، آفند و پدافند، نقش پررنگی در دفاع مقدس داشته است
وی از همرزمان۱۷۵ شهید غواصی است که چندی پیش پیکر آنها تشییع شد. مطالبی را که در ادامه می خوانید گفتگوی محمدرضا جعفری با خبرنگار خبرگزاری حیات می باشد.
* دوران مبارزاتی در مسیر پیروزی انقلاب اسلامی برای شما به چه شکل گذشت؟آیا در مبارزه با رژیم ستمشاهی فعالیتی داشتید؟
قبل از انقلاب سه بار توسط ساواک به دلیل پخش اعلامیه های حضرت امام (ره) و پاره کردن عکس شاه در حضور مردم و دانش آموزان دستگیر شدم و شکنجه های زیادی را تحمل کردم . زمانی که برای سومین بار دستگیر شدم ، ناخن پایم را کشیدند وشکنجه های فراوانی را تحمل کردم.
*از وقوع جنگ و ورودتان به مناطق عملیاتی بگوئید، در چند عملیات به عنوان غواص حاضر بودید و در کدام عملیات موفقیت های بیشتری کسب شد؟
در اغلب عملیات های آبی خاکی به عنوان غواص حضور داشتم و همیشه جزو رزمندگان خط شکن بودم . در عملیات خیبر در هورالهویزه شمال بصره – عملیات کربلای۴ محور ابوالخصیب و کربلای۵ و عملیات بدر در منطقه عملیاتی آبهای هورالهویزه – جزیره فاو عملیات والفجر ۸ و غیره شرکت کردم .
به جرات می توانم بگویم عملیات والفجر ۸ از گستردهترین و موفقترین عملیاتهای آبی خاکی دنیا بود که انعکاس وسیعی در رسانه ها و محافل سیاسی و نظامی دنیا داشت و معادلات نظامی دنیا را کاملا به هم ریخت. پیروزی رزمندگان اسلام درعملیات والفجر ۸ محصول دعاهای حضرت امام (ره) و به طور قطع یک اعجاز از طرف خداوند تبارک و تعالی بود.
*به چه علت برای حضور در مناطق جنگی رسته غواصی را انتخاب کردید ؟
دلیل اصلی انتخاب رسته ی غواصی این بود که بسیار علاقمند بودم خط شکن باشم و خواهان شهادت بودم. دوست داشتم جسدم برنگردد وگمنام باشم که متاسفانه این توفیق حاصل نشد.
* درصورت تمایل، ماجرای شهادت وبازگشت مجدد خود به زندگی را تشریح کنید.
در بازگشت از محورعملیاتی کربلای ۴ « نهرعرایز»، به دستور فرماندهی و با ایجاد جان پناه به عقب بازگشتیم که درمسیر برگشت مجبور بودیم سینه خیز برویم . با وجود سیم خاردارهای زیاد در این مسیر تمام بدنم زخمی و خونین شده بود. بعد از چند ساعت سینه خیز به نزدیک یکی از مقرهای خودی رسیدم که بلافاصله با موج انفجارگلوله توپ عراقی ها به بالا پرت شده و به زمین افتادم و از هوش رفتم.
دیگر چیزی نفهمیدم، وقتی چشمانم را باز کردم دیدم در پتویی سرخ رنگ داخل آمبولانس در حال حرکت هستم. فورا بلند شده و فریاد زدم؛ مرا کجا می برید ! … مرا کجا می برید!! …….
ناگهان راننده آمبولانس ترمز کرد وپا به فرارگذاشت. در حالی که دنبال او می دویدم، به راننده گفتم مگر چه شده ؟
گفت تو ۲۴ساعت است که شهید شده ای و الان زنده شده ای، با حالتی مضطرب به من گفت دیگر نمی توانم با شما بیایم و خودت با آمبولانس هر جا دلت خواست برو !
سوار آمبولانس شدم وبا راننده که در یک خودروی دیگر سوار شده بود به سمت بیمارستان صحرایی حرکت کردیم . همه از این جریان متعجب شده بودند، با توجه به اینکه حال من خوب نبود و بدنم خونین بود به بیمارستان منتقل وبستری شدم، بعد از پنج روز ترخیص شدم و به خط مقدم رفتم و آماده شدم تا در عملیات کربلای پنج شرکت کنم. الحمدالله در عملیات کربلای پنج هم شرکت کردم و با لطف پروردگار پیروزهای بزرگی بدست آوردیم و قلب امام(ره) خشنود شد.
*طی حضور در مناطق عملیاتی با کدام یک از شهداء یا فرماندهان شاخص دوران دفاع مقدس آشنا شدید؟
به لطف حضور در مناطق مختلف عملیاتی، افتخار آشنایی با شهید حسین خرازی ، شهید ردانیپور ، شهید حبیبالهی ، شهید مهدی باکری ، شهید حاج حسین همدانی ، شهید نورعلی شوشتری ، شهید احمد کاظمی ، شهید فضل الله محلاتی ، شهید جانباز احمد قدیریان ، شهید طهرانی مقدم ، شهید عباسعلی جان نثاری ، شهید سید احمد پلارک ، شهید آوینی، شهید غلامعلی رجبی ، شهید نادر مهدوی ، منصور مهدوی نیاکی ، و ۲۳۰۰ نفر از سنگر شکنان، غواصان و فرماندهان دفاع مقدس در عملیات های آبی خاکی نصیب من شد.
به یاد دارم که ما در یگان های قرارگاه چهارم در عملیات محرم و با فرماندهی شهید مهدی زینالدین، وقتی با فرماندهان و غواصان برای عبور از رودخانه « دویرج » از منطقه « چمهندی » تا «چم» اعزام شدیم، علیرغم شناسایی و بررسیهای انجام شده برای عبور از رودخانه « دویرج »، به علت بارش شدید باران در شب عملیات و بالا آمدن آب تا عمق سه متری، تعداد زیادی غواصان در این عملیات به شهادت رسیدند و علت آن هم طغیان رودخانه در شب عملیات بود.
در آن عملیات شاهد شهادت بهترین عزیزان اسلام و قرآن بودم. عروج زیبای این شهدا دارای برکاتی شد که به واسطه آن توانستیم در مرحله ای مهم تر از عملیات محرم، ۵۵۰ کیلومتر از خاک کشور از جمله ارتفاعات مهم منطقه پل چم سری ، حوزه نفتی بیات ، نهر عنبر ، شهر میمه و موسیان را آزاد کنیم و جاده عین خوش به دهلران ، از زیر دید و تیر رس دشمن خارج شد . همچنین شهرک طیب عراق نیز تحت اشراف ما قرار گرفت.
* با توجه به اینکه در عملیات کربلای ۴ حضور داشتید آیا با شهدای غواصی که اخیراً پیکرهایشان با تلاش ستاد تفحص شهدا به وطن بازگشتند، آشنا بودید؟
من با اکثر شهدای غواص همرزم بودم و تک تک آنها را می شناختم، با آنها تمرین و آموزشهای خاص داشتم و ۱۷۵ شهید غواص که با دستانی بسته اما پر فروغ برگشتند را جزو بهترین های عالم هستی می دانم و به این گفته ی خودم اعتقاد دارم ، آنها اهل عبادت خاص و دعاها و راز و نیازها و مجاهدت های نفسانی عجیبی بودند ، همه ی آنها اهل نماز شب بودند.
در آستانه عملیات کربلای ۴ بچه ها بیشتر از قبل نماز می خواندند و عشق به شهادت در چهره ی آنان به وضوح دیده می شد، آنها ملتمسانه از خداوند تبارک و تعالی آرزوی شهادت می کردند وهیچگاه آنان را نمی دیدم مگر اینکه اشک در چشمانشان به شوق معبود حلقه زده باشد ، اما آنها در میدان رزم همتائی نداشتند ، آنها شجاع ، پرغیرت ، مجاهد ، قاطع ، زاهد ، متوسل به ذات اقدس الهی و آزاده بودند و مزد آنها غیر از شهادت چیز دیگری نمی توانست باشد.
جمله ی مهم و زیبای مقام معظم رهبری که فرموده اند : « غواصان دریادل کربلای ۴ و ۵، هرگز از یاد تاریخ این مرز و بوم نخواهد رفت » مویّد اهمیت موضوع است.
* کیفیت حضور رزمنده ها در جبهه ها و فضای معنوی موجود به چه شکل بود؟ به طور کلی اگر آداب خاصی قبل از عملیات ها داشتید برای ما توضیح دهید.
فضای معنوی حاکم بر جبهه ها قابل توصیف نیست ، فضای جبهه تلفیقی از بصیرت ، نیایش ها ، راز و نیازها ، دعا ها و مجاهدت ها بود و سلاح ما اطاعت محض از حضرت امام (ره) و دعا و ذکر و توسل بود. ما در همه ی روزها حتی اگر دو نفر هم بودیم به همدیگر اقتدا می کردیم و نماز جماعت را برگزار می کردیم ، ارتباط با خدا و توسل به اهل بیت(ع) ، اخلاص و انجام وظیفه ، از ویژگی های شهدا و رزمندگان بود ، قرآن مجید ، دعای توسل ، دعای کمیل ،دعای ندبه و زیارت عاشورا را زیاد می خواندیم و حقیقتاً شهداء مصداق آیه ی شریف « لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ » بودند ، و باید گفت آنان معبری بودند تا انسان ها به خدا برسند و این تفکر موجب پیروزی های بزرگی شد .
مهمترین کارهای رزمندگان اسلام قبل از هر عملیات، نوشتن وصیت نامه ، ادای دین و پرداخت حق الناس بود تا با آمادگی کامل به دیدار معشوق بروند ،آنها به وارستگی ظاهری خود هم می پرداختند ، که از جمله آنها غسل شهادت و مراسم حنابندان بود که طی آن با گذاشتن حنا به دست ، پا و سر اوج رضایت و خشنودی خویش را در آغاز عملیات نشان می دادند وبه یاد دارم که حنا گذاشتن افراد مجرّد در اولویت بودند، گریه های شوق و حلالیت طلبیدن بچه ها از یکدیگر و شادی توام با معنویت از ویژگی های اصلی شب عملیات بود.
* نقش امام (ره) در زمان جنگ تحمیلی تا چه حد تاثیر گذار بود؟
حقیقتا حضرت امام خمینی (ره) در جریان جنگ تحمیلی توانستند با قدرت رهبری بالای خود نیروهای مومن به انقلاب و اسلام را گرد هم آورند و بر علیه نیروهای خصم بسیج نمایند. این اقدام در طول تاریخ ایران و حتی جهان بی نظیر بود، با توجه به محبوبیت بالای امام(ره) و اینکه ایشان علاوه بر رهبری سیاسی از مراجع بزرگ شیعه نیز محسوب می شدند، نقش پررنگ ایشان در بسیج مردمی کاملا مشخص بود.
خاطره ای از امام (ره) دارم که لازم است خدمتتان عرض می کنم :
وقتی در منطقه عملیاتی شلمچه بطور غیرقابل تصوری موفق به سرنگونی یک فروند بالگرد عراقی با تیربار گرینوف شدم، بخاطر این اقدام منحصر بفرد، نشان شجاعت و جانبازی گرفتم و متعاقب آن به دیدار حضرت امام(ره) رفتم.
در آن جلسه به اتفاق مرحوم حاج سید احمد آقا وارد اطاق حضرت امام(ره) شدیم، در آن دیدار ایشان ضمن تقدیر از بنده بخاطر سرنگونی هلیکوپتر عراقی در جملاتی کوتاه فرمودند «این کاری که شما کردهاید نمیتوان مشابه آن را در هیچ کجا پیدا کرد»، و فرمودند «شما اجر شهید را دارید و همچون شهید هستید، شما که با یک تفنگ عادی هلیکوپتر دشمن را سرنگون کردهاید همه ی اینها از خداست . وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَـکِنَّ اللّهَ رَمَى.. و اگر توجه شما به خدا باشد و برای خدا بجنگید این امور ادامه خواهد یافت و اگر خدای نخواسته کسی در حق شماها کوتاهی کند، ظلم به اسلام و این کشور و نظام اسلامی کرده است.»
این مهم است که بدانیم حضرت امام (ره) چه زیبا و چه عارفانه با رزمندگان برخورد داشتند و این موارد برای جوانان باید مهم باشد.
*در حال حاضر به چه کاری مشغول هستید؟آیا فعالیت فرهنگی در حوزه دفاع مقدس انجام می دهید؟
بنده دارای رتبه ی فوق ممتاز خوشنویسی خطوط فارسی هستم و هم اکنون در حال تدوین خاطرات دوران دفاع مقدس می باشم و کتابی هم با عنوان « حماسه ی آزاد » تالیف کرده ام که در مرحله ی چاپ می باشد. همچنین به فعالیت های هنری و فرهنگی نیزمی پردازم و به لحاظ شناخت و آشنائی نسبت به موقعیت های مناطق عملیاتی ، بعنوان راوی راهیان نور فعال هستم.
* با توجه به گستردگی حوزه دفاع مقدس آیا میزان فعالیت های فرهنگی در راستای اشاعه فرهنگ ایثار وشهادت را در عصر حاضر مناسب می بینید ؟
ما هر چه فعالیت کنیم باز هم جای کار هست ، گستردگی این حوزه بسیار زیاد است و مسئولین هم حداکثر تلاش خود را انجام می دهند، اما هنوز به نقطه ی مطلوب نرسیده ایم. توجه به اصلِ ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه می تواند در مقابله با تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمن، بسیار موثر باشد، به ویژه این که غنای فرهنگ دفاع مقدس موجب می شود که بسیاری از نوجوانان و جوانان در مقابل تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن مصون بمانند و تبیین و ترویج فرهنگ متعالی ایثار و شهادت و زنده نگاه داشتن یاد و نام شهدا در راستای عینیت بخشیدن به منویات مقام معظم رهبری یک واجب است.
معظم له بارها ترویج فرهنگ متعالی ایثار و شهادت را به عنوان یک اصل مهم معرفی فرموده اند.در این راستا مقام معظم رهبری سیاست های کلی را در امور ایثارگران ابلاغ کرده اند که از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد.
در این ابلاغیه آمده است که « حفظ و ترویج آثار، ارزش ها، حماسه ها و تجارب انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با ایجاد، توسعه و نگهداری موزه ها، یادمان ها، نمادها و نشان های جهاد، مقاومت و ایثار و پاسداشت قداست و منزلت تربت پاک شهیدان و ساماندهی و نگهداری مناسب آنها به صورت مراکز فرهنگی باید تحقق پیدا کند»
.*از شرایط جانبازی و اوضاع جسمانی خود صحبت کنید.
من با خدا معامله کردم و برای انقلاب، نظام اسلامی، امام به جبهه ها رفتم.اگر امروز رهبرمعظم انقلاب فرمان دهد باز هم آماده ام. طبیعی است که حضور طولانی مدت در جنگ تبعات خاص خود را دارد ،سخت ترین مجروحیت من هنگامی بود که بالگرد عراقی را با تیربار گرینوف در شلمچه زدم ، همچنین صدمات روحی که در عملیات کربلای ۴ « نهر عرایز » بر جسم و روحم وارد شد و ۲۴ ساعت بی هوش شدم.
هم اکنون از نظر جسمی وضعیت مناسبی ندارم و چندین بار مورد اصابت گازهای شیمیائی خردل و عامل اعصاب (تابون) قرار گرفته ام و موج انفجارهای قوی باعث اختلالات اعصاب و روانم شده است، بنیاد شهید وامور ایثارگران در خصوص درصد جانبازی بنده قول مساعدت داده است، اما از اعماق وجودم می گویم که همان تفقّد حضرت امام (ره) نسبت به حقیر و و جمله ی معروف و فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه «غواصان دریادل کربلای ۴ و ۵، هرگز از یاد تاریخ این مرز و بوم نخواهد رفت » برایم کافی وهمچون مدال افتخار می باشد.
*به عنوان یک رزمنده چه توصیه ای به جوانان نسل امروز می کنید ؟
اولین مورد و توصیه ی من ضمن اطاعت از ولی فقیه این است که جوانان باید بدانند که سربلندی کشور از خون شهیدان نشات می گیرد، حتما وصیت نامه حضرت امام (ره) و شهدا را بخوانند و ببینند چه عواملی باعث پیروزی های بزرگ در هشت سال دفاع مقدس شد. جوانان توجه کنند که عزت به انسان هایی اعطا خواهد شد که خداوند را ناظر بر اعمال خویش ببینند و نسل جوان باید بداند که شهدا حاضر نبودند حتی یک وجب از خاک میهن مان به دست دشمن بیفتد و با عزمی پولادین به دفاع پرداختند ، آنها جانشان را فدا کردند تا اسلام، قران و کشور محفوظ باشد.
جوانان عزیز توجه نمایند که ما در جنگ، نه فقط با عراق، بلکه با قدرت های بزرگ نظامی می جنگیدیم و دلایلی که ما را این نبرد پیروز کرد، اطاعت ازرهبری و دعاها و راز ونیازها بود. از جوانان می خواهم که شهدا را الگوی خود قرار دهند.
*در پایان اگر مطلبی باقی مانده است بفرمائید.
من سوابق مبارزاتم را معامله با خدا می دانم و هیچگونه درخواستی از مسئولان، به دلیل حضور در جبهه ها و تحمل شکنجه ها ندارم و خداوند را ناظر بر کارهایم میدانم ، همه این تلاش ها برای خداست.
تنها خواسته من این است که مسئولین، ایده و تفکر پیشکسوتان جهاد و شهادت را در برنامه هایشان دخیل کنند، زیرا ایثارگران، دلسوز ترین افراد برای انقلاب و اسلام هستند.
عضویت در خبر نامه
اگر خدا را یاری کنید خدا هم شما را یاری میکند و قدمهایتان را استوار میسازد.
فضای معنوی حاکم بر جبهه ها قابل توصیف نیست ، فضای جبهه تلفیقی از بصیرت ، نیایش ها ، راز و نیازها ، دعا ها و مجاهدت ها بود و سلاح ما اطاعت محض از حضرت امام (ره) و دعا و ذکر و توسل بود. ما در همه ی روزها حتی اگر دو نفر هم بودیم به همدیگر اقتدا می کردیم و نماز جماعت را برگزار می کردیم ، ارتباط با خدا و توسل به اهل بیت(ع) ، اخلاص و انجام وظیفه ، از ویژگی های شهدا و رزمندگان بود ، قرآن مجید ، دعای توسل ، دعای کمیل ،دعای ندبه و زیارت عاشورا را زیاد می خواندیم و حقیقتاً شهداء مصداق آیه ی شریف « لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ » بودند ، و باید گفت آنان معبری بودند تا انسان ها به خدا برسند و این تفکر موجب پیروزی های بزرگی شد .
فضای معنوی حاکم بر جبهه ها قابل توصیف نیست ، فضای جبهه تلفیقی از بصیرت ، نیایش ها ، راز و نیازها ، دعا ها و مجاهدت ها بود و سلاح ما اطاعت محض از حضرت امام (ره) و دعا و ذکر و توسل بود. ما در همه ی روزها حتی اگر دو نفر هم بودیم به همدیگر اقتدا می کردیم و نماز جماعت را برگزار می کردیم ، ارتباط با خدا و توسل به اهل بیت(ع) ، اخلاص و انجام وظیفه ، از ویژگی های شهدا و رزمندگان بود ، قرآن مجید ، دعای توسل ، دعای کمیل ،دعای ندبه و زیارت عاشورا را زیاد می خواندیم و حقیقتاً شهداء مصداق آیه ی شریف « لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ » بودند ، و باید گفت آنان معبری بودند تا انسان ها به خدا برسند و این تفکر موجب پیروزی های بزرگی شد .
رژیم بعث عراق با حمایت و پشتیبانی مالی و نظامی همه کشورهای دنیا به مرزهای ما حمله کرد اما این رزمندگان اسلام با دست های خالی و با ایستادگی در مقابل دشمن بعثی به مقابله پرداختند و نگذاشتند ذره ای از خاک کشور ما در تصرف دشمن در آید.باید حماسه آفرینی و دلاورمردیهای رزمندگان 8 سال دفاع مقدس برای نسل های جدید بازگو شود. در حال حاضر همه ما در هر کجا و در هر مسئولیتی که هستیم وظیفه داریم در برابر دشمنان نظام جمهوری اسلامی به مقابله بپردازیم.
چهره ای شاد و نورانی داشت. خوب که نگاهش می کردی می توانستی آثار خستگی را در صورتش ببینی. ولی چشمانش تو را بیشتر مجذوب خود می کرد. لباس خاکی، ساده و تمیزی بر تن داشت. باریک اندام بود و در چهره اش مظلومیتی غریب موج می زد.
خواهرانم، تقوي پيشه كنيد و حجابتان را مانند سنگر بدانيد و حفظش كنيد.
... و خواهش ديگري كه از خانواده خود و دوستان خود دارم اين است كه، كساني كه بي حجاب و ضد انقلاب هستند، دوست ندارم كه در مراسم دفن و ختم من شركت كنند و از شماها مي خواهم كه جلوي آن ها را بگيرند و با آن ها صحبت كنيد، بلكه انشاء الله خداوند آن ها را به راه راست هدايت كند.
شهيد رضا احمدي پير الوان (۱۳۶۷-۱۳۴۵ تهران)
خواهران حجاب شما مشت محكمي به دشمن زده است.
شهيد رضا ايوان كشكولي (۱۳۶۱-۱۳۴۲ فيروز آباد)
به خواهرانم مي گويم كه با بي حجابي مبارزه كنيد كه اين هم يكي از كه اين يكي از ارمغان هاي غرب است و با اين وسيله مي خواهد اصل حجاب را لوث و لكه دار كند و من شما قسم مي دهم كه حتما مبارزه كنيد كه بسيار رنج آور است و اين بي حجابي بي حرمتي به خون شهدا است.
هنوز هم «عطر شهادت» از ورای سالهای دور، به مشام می رسد. هنگامی که از «دفاع مقدس» یاد می شود، یاد حماسه سازان میدان های شرف و عزت، جان را لبریز از افتخار و مباهات می کند.
آنان که عطر معنویت و صفا را در سنگرهای مقاومت و خط مقدم جهاد می پراکندند، آنان که «صلابت» و «عطوفت» را درهم می آمیختند، آنان که ترکیبی از «اشک و آهن» و «خشم و عاطفه» بودند، مزه خوب و طعم خوش «جهاد» و «عرفان» را چشیده بودند، «شور» و «شعور» را با هم داشتند.
یادشان بلند و ماندگار بود؛ آنان که در سایه فداکاری و جان نثاری، «خط جهاد و شهادت» را بر بام بلند آسمان و در دفتر ماندگار تاریخ و دیباچه عشق، رسم می کردند.
نگهبان مشعل های نورانی حق بودند و مرزبان حریم مکتب و میهن.
با دلی روشن و پرباور، در میدان جنگ، اهل «محراب نماز» و «سنگرهای دعا» بودند. شوق بندگی و عشق پرستش، در کنار روح حماسی و شور حمله و شجاعت رزم، به آنان شیوه ای علوی و روحی حسینی بخشیده بود و چاشنی سلاح رزمشان ایمان و عقیده بود، نه باروت !
هنوز هم میتوان در دشت خونین خوزستان صدای عشق را شنید؛ صدایی که عشاق را مجذوب میکند؛ همان صدایی که در زمان دفاع مقدس، رزمندگان را به سوی خود فرا میخواند.
هنوز میتوان در جای جای این خطه، ایثارگری و دلدادگی را حس کرد.
هنوز میتوان صدای عاشقان را از عمق سنگرها و بیابانها و آهنگ عارفانهی نماز شب را از این سرزمین شنید؛ گرچه از غرش تانکها، توپها و هواپیماهای دشمن خبری نیست.
هنوز میتوان مقاومت دلیرانهی رزمندگان را در «سه راه شهادت» مشاهده کرد.
هنوز میتوان صدای خندهی عاشقان را که به سوی معبود خود پر کشیدند، شنید.
هنوز میتوان تشنگی دلاورانی که عرصه را بر مزدوران تنگ کرده، همانند مقتدای خود، حسین گونه جام شهادت را نوشیدند، احساس نمود.
و هنوز صدای رزمندگان اسلام در فکه، طلاییه، هویزه، بستان، سوسنگرد، شلمچه، خرمشهر و پادگان دو کوهه شنیده میشود.
شلمچه، سرزمین گل یاس است و عطری خاص هنوز در فضای این منطقه به مشام میرسد. شلمچه دیر گاهی است منزلگاه عشاق است؛ آنجا خانهی دلدار و محور احرار بوده و هست.
هنوز لحظههایمان را به نامتان متبرک میکنیم. هنوز در این کوچهها، طنین گامهایتان جاری است و رهگذران عاشق، سرمست از جرعهی زلال روح آسمانیتان، عشق و ایمان و مهربانی را زمزمه کرده و آرزو میکنند که: ای کاش هیچ نسلی حماسهی حضور را فراموش نکند.
خرمشهر، سند ایستادگی و پایمردی ایران است و شهدای زیادی با خون خود بر پای این سند مهر زدهاند. هنوز آثار خشم دشمن و آثار دفاع جانانه در شهر هویدا است.
«پادگان دو کوهه» هنوز پر ازدحام است؛ همان گونه که در سالهای دفاع مقدس و زمان عملیات پر استقبال بود. وارد پادگان که میشوی، نوای دلانگیز نوحه و زیارت عاشورا. همه را به سمت حسینیهی شهید همت میکشاند.
سلام بر همهی شهیدان جانبازان، ایثارگران و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس.
سلام بر بچههای بیپلاک و با پلاک! سلام بر پلاکهای برگشته از زیر خاک!
ما كه جز تكلیف كاری دیگر نداریم، اگر ما به اجتهاد خودمان برای خودمان تعیین مسئولیت كنیم این غلط است. وجود امام، امروز برای ما معیار است. راه او راه سعادت و انحراف از راهش خسران دنیا و آخرت است و من با تمام وجود این اعتقاد را دارم كه شناخت و مبارزه با جریانهایی كه بین مسلمین سعی در به انحراف كشیدن انقلاب از خط اصیل و مكتبی آن را دارند به مراتب حساستر و سختتر از مبارزه با رژیم صدام و آمریكاست.
وصیتم به برادران این است كه سعی كنند توده مردم را كه عاشق انقلاب هستند از نظر اعتقادی و سیاسی آماده كنند كه بتوانند كادرهای صادق انقلاب را شناسایی كنند و عناصری كه جریانهای انحرافی دارند را بشناسند؛ كه شناخت مردم در تداوم انقلاب امری حیاتی است
اين عجيب نيست؟ اين معجزه نيست؟ اينها معجزهى انقلاب است... يك جوان بيستوهفت بيستوهشت ساله و حدّاكثر سى ساله در وقت شهادت، و در اوج توانايىهاى نظامى يك انسان، يك جوان؛ او از كجا شروع كرد كه به اينجا رسيد؟ در چه مدّتى به اينجا رسيد؟ اين خيلى مهم است.
و دليل دیگر مهارت اينها و عظمت كار اينها اين است كه پختگان نظامى ما، برادرانى كه در ارتش بودند و سالها كار كرده بودند - كه در طرّاحى عمليّات با همديگر مىنشستند، در فتحالمبين، در بيتالمقدّس، در خيبر، جاهاى ديگر، تبادل نظر ميكردند - همه، كار اينها را و فكر اينها را تصديق و تأييد ميكردند. و دليل روشنتر اينكه اينها توانستند يك ارتش مجهّز پشتيبانىشدهى از سوى قدرتهاى بزرگ را، با آن همه سازوبرگ در عمليّاتهاى فوقالعاده عجيبى، آنچنان در محاصره بيندازند كه آنها خودشان حيرت كنند. فرض كنيد در عمليّات فتحالمبين طرّاحىهاى همين نيروهاى جوان ما، همين بچّههاى ما موجب شد كه - دشمنى كه آن صحراى عظيم را [ پر كرده بود] كه بنده آن صحرا را همان زمان جنگ رفتم كاملاً از بالا ديدم؛ استقرار نيروهاى دشمن را از آن ديدگاهها بنده نگاه كرده بودم كه چطور تمام اين صحرا را، دشتعبّاس و اين طرف و آن طرف را اينها [ فرا ]گرفتهاند - دشمن ناگهان احساس كند كه اين نيرويى كه در مقابل او است و دارد با او ميجنگد، از پشت سر دارد به او حمله ميكند. اين مهم نيست؟ اين كوچك است؟ اين قابلِ اين نيست كه روى اين حركت عظيم كار بشود، فكر بشود، تحقيق بشود، كار هنرى بشود، كار تحقيقى انجام بگيرد؟ اينها شوخى است؟ يا در عمليّات بيتالمقدّس دو سه لشكرِ مجهّزِ دشمن ناگهان احساس ميكنند در محاصره قرار گرفتند؛ در اين صحراى منطقهى خوزستان از شمال دارد به آنها حمله ميشود، از شرق دارد به آنها حمله ميشود، از اين طرف دارد به آنها حمله ميشود. پس اهمّيّت و صحّت طرّاحىهاى جوانهاى ما، اين استعدادهاى برجسته، از جمله اينجا معلوم شد كه يك لشكر مجهّز، يك نيروى مسلّحِ از همه جهت مجهّز كه هم ژنرالهاى كاركشته و قديمى و افسران برجسته به قول خودشان داشتند، هم از طرف دشمنان ما در سطح جهانى به اينها كمك ميشد، به اينها دستور داده ميشد، روش ياد داده ميشد، حتّى تاكتيك به اينها تعليم داده ميشد؛ اين ارتشِ آنچنانى در مقابل طرّاحىهاى جوانهاى ما دست و پايشان بسته ميشد، كم مىآوردند و مغلوب ميشدند؛ اين دليلِ چيست؟ اين دليل اين است كه كار در اينجا داراى يكچنين عظمت و اهمّيّتى است.
« امام خمینی (ره) »
القِیامَةِ ریحُهُ کَرِیحِ
پیامبر (ص)فرمودند: مَن جُرِحَ فی سَبیلِ اللَّهِ جاءَ یَومَ
المِسکِ... عَلَیهِ طابَعُ الشُّهَداءِ
هر کس در راه خداوند مجروح شود، در حالى وارد قیامت
مى شود که بویش چون بوى مشک است... و نشان شهیدان را دارد.
هنوز راه همان است و مرد بسیار است .
خبر دهید که اهل نبرد بسیار است.
باید دانست که اگر امروز نیروهای فرامنطقه ای از جمله امریکا در دروازه های کشور ما در خلیج فارس حضور دارند و منطقه خاورمیانه را به منطقه ای پرآشوب تبدیل کرده اند و با وجود اینکه ایران ما تقریبا در محاصره قرار دارد، مردم ایران در داخل کشور احساس امنیت می کنند؛ اگر امروز هیچ کشوری جرئت تجاوز به خاک کشور و انقلاب ما را ندارد و به صورت مستقیم با ما درگیر نمی شود، به دلیل این است که آنها جنگ با این ملت زنده، بیدار و شجاع را در جنگ تحمیلی تجربه کرده اند و می دانند با مردمی جان بر کف رو به رو هستند؛ ملتی که از مرگ برای آرمان هایش نمی ترسد. از این رو، حفظ این دستاوردها و پاسداشت آن همه مجاهدت ها، وظیفه ای بس سترگ است که امروز بر شانه های جوانان ما گذاشته شده است.
هما نا ن كه بر مين قدم مي زدند
از آنها كه تنها پلاكي به جاست
كمي استخوان ، مشت خاكي به جاست
پشتیبانی ماندگار ملت مقاوم ایران در هشت سال جنگ نابرابر است.ملت ما در طول
دوران دفاع مقدس با اتکا به خداوند متعال، اطاعت از ولایت و حفظ وحدت و حضور در
صحنه توانست در برابر مقابل حجم گسترده ای از دشمنان که از صدام و عراق حمایت
می کردند بایستد و اجازه ندهد وجبی از خاک مقدس میهن در اشغال متجاوزان بماند.
رزمندگان اسلام در طول هشت سال دفاع مقدس، مخلصانه از میهن اسلامی دفاع
کردند و امنیت، اقتدار و صلابت امروز، مرهون زحمات این قشر ایثارگر است. قدرت
دفاعی ایران بیمه خون شهدا و حماسه رزمندگان اسلام در طول هشت سال رشادت و
دلاوری است. دفاع جانانه و مبتنی بر تفکر اسلامی و انقلابی ملت قهرمان ایران در دفاع
مقدس نه تنها دستاوردی برای رژیم بعثی و حامیان او نداشت بلکه از این مرز و بوم
کشوری مقتدر ساخت که به عنوان کانون صدور انقلاب و بیداری اسلامی در جهان
مطرح شد.رزمندگان ایران اسلامی در هشت سال دفاع مقدس در حساس ترین دوران
تاریخ با قامتی بر بلندای ابدیت، گام های استواری در راه حقیقت خواهی گذاشتند.
بیداری اسلامی فاکتور مستقلی نیست و پیدایی و پیدایش بیداری اسلامی برگرفته از انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است یکی از آثار جدی دفاع مقدس این است که می توان در مقابل ظلم ایستاد و به پیروزی رسید و پیروزی های بدست آمده در بیداری اسلامی حاصل انعکاس ندای انقلاب اسلامی و رشادت های رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس است
اما
نسل امروز ما با توجه به دسترسی آسان به اخبار و وقایع پیرامونش بویژه از طریق فضای مجازی باید بتواند بهتر با شجاعت، دلاوریها و از خودگذشتگی های رزمندگان هشت سال دفاع مقدس آشنا شده وآنها را درک کند.
و پیروزی شکوهمند رزمندگان اسلام در مقابل نشان از شجاعت و از خودگذشتگی شهداء، جانبازان و ایثارگران هشت سال جنگ تحمیلی است که شناخت این ارزشها باعث می شود ما هر چه بیشتر از ایثارگریهای رزمندگان در دوران دفاع مقدس آشنا شده و سر تعظیم در مقابل آنها فرود آوری
اگر شبها درجای گرم ونرم میخوابیم و مثل مردم کشورهای نزدیک مجبور به مهاجرت جنگی و آوارگی نیستیم، مدیون مردانی هستیم که ازسالها پیش تا هنوز میجنگند تا مرزهامون به روی بیگانگان باز نشه،دم همتون گرم، سالاران شجاع
خوشا آن دل که ماوای تو باشد
خوشا آن سینه ای کز آتش عشق
بجوش از جام صهبای تو باشد
مجاهدت رزمندگان و ایثارگران که دفاعی غیورانه از اسلام و جمهوری اسلامی ایران بود ، اسلام و ملت عزیز ایران را سرافراز کرد و شوق فداکاری سرشار از معرفت فروزان و درخشان را در قلبها و جانها هویدا ساخت.
با جهانی مشحون از مباهات ،به همت و تلاشهای بی شایبه ی شما که رمز عزت و عظمت ، استقلال ، سعادت و سیادت و همان جهاد فداکارانه است را تبریک عرض نموده و به رسم اکرام و احترام ، این لوح سپاس تقدیم حضور ایثارگرانه ی شما می گردد.
با امید به اینکه مهر وجودتان همواره پوینده ، پاینده و تابنده باشد و گامهایتان راسخ و استوار یه سوی بهروزی و پیروزی رهنمون گردد.
افتخار همه آفاقی و منظور منی
شمع جمع همه عشّاق و به هر انجمنی
قامت راست کردن تا ما قامت خم نکنیم !
به خاک افتادند تا ما به خاک نیفتیم .
سلام بر آنهائی که رفتند تا بمانند و نماندند تا بمیرند !
ایثار و رشادت غرور آفرین شما را برای صیانت از اسلام راستین و حراست از میهن اسلامی ارج نهاده و دوام توفیقات و عزت شما را در خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی از خداوند منان مسئلت دارم.
آن ها در هشت سال مجاهدت خویش، بارها و بارها دل کندن از دنیا را تجربه کردند وثابت کردند که می توان از مواهب دنیا برای ساختن آخرتی زیبا بهره مند گردید
اکنون که جامعه ی اسلامی ما به دنبال یافتن سبکی مناسب برای زندگی است، می تواند از تجربه ی آن سال ها ی نورانی بهره مند گردیده و عنصر " دنیا برای ساختن آخرتی مورد رضایت خداوند" را در طول زندگی خویش مرور کند.
ای بسیجی ها خدا یادش بخیر
در سرم دیگر نباشد شور خون
یاوران سر جدا یادش به خیر
که طوافی بکنم گرد مزارشهدا
به امیدی که دل خسته هوایی بخورد
متبرک شود از گردوغبارشهدا
هرچه زدخنجراحساس به سرچشمه چشم
شرمگینم که نشد اشک نثارشهدا
خشکی چشم عطش خورده از آنجاست که من
آبیاری نشدم فصل بهارشهدا
چون نشد شمع که سوزددل سنگینم شب عشق
کاش می شد که شود سنگ مزار شهدا
آخرین خط وصایای دل من این است
که به خاکم بسپارید کنار شهدا....
این مصاحبه اعتقاد من را به خدای بزرگ هزار برابر کرد
مغزم داره هنگ کرد
سلام بر این بزرگمرد و همه رزمندگان اسلام که این امنیت را برای ما هدیه اوردند
ازمسیرشلمچه این شبها
زنده شد یادکربلای پنج
یادسربندهای یا زهرا
امروز جهاد پرشکوه فلسطینیان مظلوم که با دست خالی، صهیونیستهای خشن و سنگدل و تا دندان مسلح را عاجز و بیمناک کرده اند، ادامه همان درس جاودانه است و پا در گل ماندن نیروهای اشغالگر در عراق، حاصل این سرمشق کارآموز است در آن مرز و بوم.
شهیدان، گوهر تابناک بر پیشانی دفاع مقدس اند و از اینرو است که هر دل آگاه و وجدان پاکی، تکریم و سپاس آنان را بر خود فرض می شمرد و هر آرزومند سربلندی پرچم اسلام و هر مؤمن به بشارتهای قرآن، بر آنان درود می فرستد.
پروردگارا بهترین سلام و رحمت خود را بر آنان نثار فرما و آنان را با برترین بندگانت محشور کن.
عامل اصلی سربلندی و عزت یک ملت در میان ملتها و همچنین در طول تاریخ، مجاهدت و تلاش آن ملت در عرصه های مختلف و از همه مهمتر در عرصه آمادگی برای جانفشانی است.
لحظه لحظه حوادث دوران دفاع مقدس، برای ملت ایران فراموش نشدنی است و تاثیرات بزرگی در مسیر حرکت ملت بسوی آرمانها دارد
• ما در جنگ پرده از چهره تزویر جهانخواران کنار زدیم .
• ما در جنگ به این نتیجه رسیدیم که باید روی پای خود بایستیم .
• ما مظلومیت خویش و ستم ستمکاران را در جنگ ثابن نموده ایم .
• ما انقلابمان را درجنگ به جهان صادر نموده ایم .
• ما در جنگ ریشه های انقلاب پر بار اسلامیمان را محکم کردیم .
• البته دفاع بر هر مسلمی ، بر هر انسانی واجب است و ما به حسب امر خدا دفاع کردیم از خودمان و از اسلام.
• جنگ ما موجب شد که تمامی سردمداران نظامهای فاسد ، در مقابل اسلام احساس ذلت کنند .
• جنگ ما جنگ فقر و غنا بود ،جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد .
با این حساب سهم زمین هشت آسمان
این جا پرنده های زیادی رها شدند
باید خطاب کرد به این دشت آسمان
دشتی که در قدم قدم خاک روشنش
دنبال رد پای خدا گشت آسمان
در پیشواز آن همه پرواز، بارها
تا این دیار آمد و برگشت آسمان
ای دشت بر غروب تو سوگند لحظه ای
از خون کشتگان تو نگذشت آسمان
امام خمینی ره :
« این تربت پاك شهیدان است كه تا ابد میعادگاه عاشقان و عارفان و دارالشفای آزادگان و دلسوختگان خواهد بود. »
«آنچه ما در اوج دانستنمان می دانیم، شهید در حضیض لذتش می بیند.»
« مقام شهادت خود اوج بندگی و سیر و سلوك در عالم معنویت است. »
« رهبر ما آن طفل دوازده ساله ای است که با قلب کوچک خود، که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود، و خود نیز شربت شهادت نوشید. »
« هان ای شهیدان! در جوار حق تعالی آسوده خاطر باشید، که ملت شما پیروزی شما را از دست نخواهد داد. »
« گوارا باد بر این شهیدان، لذت انس و همجواری شان با انبیای عظام و اولیای کرام و شهدای صدر اسلام، و گوارا تر بر آنان باد نعمت رضایت حق، که رضوان من الله اکبر. »
« گریه کردن بر شهید زنده نگهداشتن نهضت است. »
« شهادت یک هدیه ای است از طرف خداوند تبارک و تعالی برای آن کسانی که لایق هستند. »
« ما بکشیم سعادتمندیم، کشته بشویم هم سعادتمندیم، وقت آن است که ما که وارثان این خونها هستیم، و بازماندگان جوانان و شهدای به خون خفته هستیم، از پای ننشینیم تا فداکاری آنان را به ثمر برسانیم. »
« خون شهیدان ما امتداد خون پاک شهیدان کربلا است. »
سست نشوید و مرد عمل باشید. لحظه ای فکر کنید و بسوزید و لحظه ای بیاندیشید و پرواز کنید. نگذارید روحتان در عالم ماده زندانی باشد. با اشک چشم و ناله های شب و قرائت قرآن در این زندان را باز کنید. روحتان را به عالم معنا عروج دهید. چرا همین طور نشسته اید و ماتتان زده؟ حرکت کنید، به دنبال دین خدا بروید و در راه خدا ثبات قدم داشته باشید...
ای برادر عزیزم، ای بسیجی، ای طلبه، ای دانشجو، مواظب باشید که عملی انجام ندهید که غیر حق باشد و حق جلوه کند که این بزرگترین خسران است»
«شهید حسین کرداری»
«قدر این مملکت را بدانید. شما را به خدا در هر کجا که هستید نگذارید از انقلاب بد بگویند و از امام و جبهه ها. طرفدار امام عزیزمان باشید، نه اینکه تنها شعار دهید. قصد من تنها به عنوان تذکر است نه خدای نکرده توصیه به شما. امیدوارم در همة امور زندگی یاد خدا را از دست ندهید و یقین داشته باشید که هر که با اوست و نیت قلبی اش به خاطر خداست، نیازی به هیچ پشتوانه ای ندارد.»
مواظب باشید از مسأله ی دفاع مقدس که در این کشور اتفاق افتاد، غافل نشوید؛ کار بزرگی انجام گرفت. آن جوانها مثل شماها بودند؛ اکثر این جوانهایی که در جنگ نقشهای مؤثر ایفا کردند، از قبیل همین دانشجوها بودند و خیلی هایشان هم جزو نخبه ها بودند. دلیل نخبه بودنشان هم این بود که یک جوان بیست ودو، سه ساله فرمانده ی یک لشکر شد؛ آن چنان توانست آن لشگر را هدایت کند و آن چنان توانست طراحی عملیات را، که هرگز نکرده بود، بکند که نه فقط دشمنانی را که مقابل ما بودند متعجب کرد، بلکه ماهواره های دشمنان را هم متعجب کرد.
به این میگن بزرگ و بزرگ زاده
مصاحبه را خوندم احساس غیرت کردم
واقعا مرحبا
با این شیران دیگر هراسی ندارم
ایران ایران ایران
مصاحبه را خواندم و گریه کردم
خیلی گریه کردم و غصه خوردم
ای کاش ما یک نفر انسان اینگونه ای داشتیم
اگر ما یک شیری مثل این رزمنده داشتیم افغانستان از ناامنی و جنگ و بدبختی نجات پیدا می کرد
پلهای آسمان به زمین، یادشان بخیر
با خون نوشتههای «به مجنون خوش آمدید»
بعد از تقاطع دل و ایمان، یادشان بخیر
زنده کی برگردد از آن کوی قربانگاه دوست
آن چنان مردیم که عزرائیل هم آگه نشد
جان نثاران این چنین بازند جان در راه دوست
این ها همه از خداست
واقعا این ها بزرگند
خدا حفظشون کنه
خیلی دلم میخاد این رزمنده را ببینم
از همینجا دستش را می بوسم
جامعه نقش شما را میداند و تاریخ از شما به عنوان مدافعان ایران عزیز یاد خواهد کرد.
سلاح بود و پدافند، من ندانستم
تو رفته بودي و من زارمانده بودم، زار
تو غنچه بودي و من خار، مانده بودم، خوار
مرا مسافر تشويش باخودش ميبرد
وگرگ بيم، كه انديشة مرا ميخورد
دلم نبود، كجا بود، من نميدانم
چرا ز سينه جدا بود، من نميدانم
دلم كباب شد آنگه كه شعله را فهميد
ز پشت پنجره كوچ پرندهها را ديد
و ديد باغ كه در شعله بيامان ميسوخت
و سرو سبز بلندي كه در نهان ميسوخت
به بحر سينه كه لبريز از تلاطم شد
هزار بيم اگر بود، جملگي گم شد
نگاه كردم و ديدم فضا پر از دود است
كبودگشته گل و شاخه، داغ، فرسود است
هزار دسته شقايق كه پرپرند آنجا
هزار نخل سرافراز، بيسرند آنجا
شروع حادثه را ، نالهها خبر دادند
وقوع فاجعه را، لالهها خبر دادند
خداي من! چه هوايي، چگونه گريه كنم!
چگونه باز نگاهي به چشم قريه كنم!
نه قريهاي است، نه باغي، نه شهر آبادي
نه مردمي كه بگويند داغ اين وادي
كجايي اي همه خوبي! كه شهر ويران است
دل بهاريام از اين خزان پريشان است
خداي را، چه بگويم كه درد سنگين است
چه شعلههاست كه اندر كمين پرچين است
شكست ناي و، هزاران نوا در آتش سوخت
شكوفه دارترين باغ ما، در آتش سوخت
به چشم لالة ما آفتاب پيدا بود
و آفتاب، حضوري براي دريا بود
تمام درد مرا روزگار ميداند
صداقت سخنم را بهار ميداند
ستارههاي درخشان ز آسمان رفتند
به روي بال شهادت ز كهكشان رفتند
وليك، قامت شب را شكستهاند، آري
صفوف ظلمت شب را گسستهاند، آري
قسم به عشق، كه دشمن نميشود پيروز
اگر چه داغ به داغم،فزون كند هر روز
اگر چه حيله كفار بيش از اين باشد
سلاح دشمن غدار بيش از اين باشد
قسم به نور، كه ما استوار ميمانيم
شكوهمند و هميشه بهار ميمانيم
تقدیم به شما که برای ما امنیت به ارمغان اوردید
...........................................................
به بانگ اشهد و "ان لا اله الاالله"
براي خويش بسازيم عالمي دلخواه
قسم به وسعت بي انتهاي مأمن عشق
كه جز شكست نباشد، نصيب دشمن عشق
خدا كند كه بهاران به باغ ما برسد
كه عمر فصل خزان هم به انتها برسد
زداغ با دل خود حرف بهتری بزنیم
به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم
سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم
«علیرضا قزوه» می سراید:
خوشا آنان که جانان می شناسند
طریق عشق و ایمان می شناسند
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان
شهیدان را شهیدان می شناسند
«علیرضا قزوه» در جایی دیگر می سراید:
در کوله بار غربتم یک دل از روزهای واپسین مانده است
عباس های تشنه لب رفتند، مشک صداقت بر زمین مانده است
من بودم او بود و گمنامی، نامش چه بود انگارم یادم نیست
بر شانه های سنگی دیوار، نام تو ای عاشق ترین مانده است
«من در شما باشم یا نباشم ... نگذارید رزمندگان دفاع مقدس در پیچ و خم روزمره فراموش شوند».
و این شعر را زمزمه کردم
در سینه ام دوباره غمی جان گرفته است
« امشب دلم به یاد شهیدان گرفته است »
تا لحظه ای پیش دلم گور سرد بود
اینک به یمن یاد شما جان گرفته است
در آسمان سینه ی من ابر بغض خفت
صحرای دل بهانه ی باران گرفته است
از هر چه بوی عشق تهی بود، خانه ام
اینک صفای لاله و ریحانه گرفته است
دیشب دو چشم پنجره در خواب می خزید
امشب سکوت پنجره پایان گرفته است
امشب فضای خانه ی دل، سبز و دیدنی است
در فصل زرد، رنگ بهاران گرفته است
......رزمنده کسی که در راه تکوین انقلاب اسلامی و دفاع و حفظ ارزشها و کیان جمهوری اسلامی ایران، استقلال و تمامیت ارضی کشور، مقابله با تهدیدات و تجاوزات دشمن و عوامل ضد انقلاب و اشرار با تأیید مراجع ذیصلاح به طور فعال حضور یافته باشد.
کیف می کنم وقتی این مصاحبه را می خوانم
صد بار این مصاحبه را خوانده ام
قابش گرفته ام زده ام توی خانه مان و هشت پسر دارم و به آنها گفته ام باید اینطوری باشید الگویشان کرده ام
ما مدیون این رزمنده اسلام هستیم
کوه و صحرا همه سبزند و مصفا بچرد و حش و طیور اهلی و نا ا هل درانجا که شود باعث ان کز کرم خالق یکتا بشود بیش ز حد نعمت فردا که از ان بهره دهد حق همه خرد و کلان و پس از ان هر طرفی می نگرم سبز بود در نظرم کوه و در و دشت نماید خبرم تا که غنیمت شمرم عمر گرانمایه روم یک دو سه روزی به چمن خیمه زنم نغمه مرغان غزلخوان سوی بستان بکند تازه روانم بدهد شیره به جانم که از ان پس بتوانم که دهم شرح علی القوه از این فصل دلاوبز طرب خیز و گل امیز که زیباست مرا در نظر از حیث گل وسبزه و اب و طرب و عشق نشد بلبل عاشق کش عاقل د می از سیر گل و منظره غافل زکجا این همه شوق وشعف افتاد به سر بلبل بی تاب وتوان را.
کتاب حماسه شرقی استاد جعفری » یکی از اتفاقات خوب ادبیات در سال ۹۵ است چراکه سالها منتظر چاپ آن بودیم. این کتاب به معنی واقعی کلمه، مجموعه شعر است زیرا شعرهایی در قالبهای مختلف در آن مشاهده میشود.
من با شعرهای این کتاب زندگی کردم و خواندنش برایم لذتبخش است. این مجموعه از نظر زبانی بسیار کتاب قوی است چراکه شعرها به زبان امروز سروده شده اما شعر دیروز و کلاسیک ما را نیز دنبال میکند و هویتش را از دست نداده است و با مطالعه شعرهای این کتاب با یک زبان پیراسته و بدون آرایههای اضافی روبهرو هستیم. در بعضی از قسمتهای کتاب استاد دست به غافلگیری مخاطب زده که این به جذابیت کار اضافه کرده است و باعث شده که مخاطب برای خواندن کتاب مشتاق باشد.
این بزرگان کجا و امثال من کجا
خیلی ها می گویند اگر می خواهید به انسانی بزرگ تبدیل شوید که افراد باکیفیت را جذب می کند، باید خودتان هم شخص باکیفیتی شوید. بزرگی یعنی توانایی جذب افراد به سمت مهارت ها و فرصت هایی که شما در مقام مالک، مدیر و یا پدر و مادر به آن ها اعطا می کنید.
جدا مصاحبه ای جالبی است
امشب برای فرزندانم این مصاحبه را خواندم و همه سراپا گوش می گرفتند و باورشان نمی شد تا اینکه به انها نشان دادم که در سایت شما می باشد
چنین گفت رستم به اسفندیار
که کردار ماند ز ما یادگار
کنون داده باش و بشنو سخن
ازین نامبردار مرد کهن
اگر من نرفتی به مازندران
به گردن برآورده گرز گران
کجا بسته بد گیو و کاوس و طوس
شده گوش کر یکسر از بانگ کوس
که کندی دل و مغز دیو سپید
که دارد به بازوی خویش این امید
سر جادوان را بکندم ز تن
ستودان ندیدند و گور و کفن
ز بند گران بردمش سوی تخت
شد ایران بدو شاد و او نیکبخت
مرا یار در هفتخوان رخش بود
که شمشیر تیزم جهانبخش بود
وزان پس که شد سوی هاماوران
ببستند پایش به بند گران
ببردم ز ایرانیان لشکری
به جایی که بد مهتری گر سری
بکشتم به جنگ اندرون شاهشان
تهی کردم آن نامور گاهشان
جهاندار کاوس کی بسته بود
ز رنج و ز تیمار دل خسته بود
بیاوردم از بند کاوس را
همان گیو و گودرز و هم طوس را
به ایران بد افراسیاب آن زمان
جهان پر ز درد از بد بدگمان
درود وسلام خدا وانبیای الهی بر خط شکنان در سنگر حقیقت ، مردی وما به مردانی چون شما افتخار می کنیم ان شا الله که زحمات طاقت فرسای چندین ساله شما به بار بنشیند وایران اسلامی در تمام سنگر ها پوزه استکبار را به خاک بمالد وایادی زبون وخوار آنان را به خاک مذلت وخفت بنشاند امین یا رب العالمین
قبله من جبهه و کربلاي من دوکوهه
مدينه ام شلمچه و بقيع مــــن هويــــزه
مروه من طلاييه، صفاي من دوکوهه
ديار غربت و غم و وادي عشق و عرفـان
جاي قبــول توبه و دعاي من دوکوهه
اگرچه راه کربلا بسته به عاشقان است
علقمــه و فرات و نينواي من دوکوهه
قافله رفته و دگـــر جدايــــم از شهيــدان
مريض هجرم و فقط دواي من دوکوهه