یاداشتی از صادق زیبا کلام؛
زیبا کلام:حتی اگر به فرض آقای روحانی را در انتخابات پیش رو رد صلاحیت کنند و اصلاحطلبان هم سراغ چهرههای دیگری همچون دکتر عارف یا دکتر ظریف بروند، باز هم اصولگرایان شانسی ندارند.
به گزارش پایگاه خبری آوای رودکوف ،صادق زیباکلام - استاد دانشگاه - در یادداشتی به تحلیل وضعیت اصولگرایان در انتخابات سال 96 پرداخت.
درباره عدم تمايل برخي چهرههاي اصولگرا در انتخابات سال آينده بايد به اين واقعيت توجه كنيم كه دو انتخابات اخير يعني انتخابات رياست جهوري در سال ٩٢ و همينطور انتخابات مجلس در سال ٩٤ (كه دور دوم آن در دهم ارديبهشت امسال برگزار شد) براي بسياري از اصولگرايان واقع بينتر حاوي پيام نسبتا تلخي بود. آن پيام اين بود كه به هر حال اصولگرايان مقدار زيادي از محبوبيت خودشان را در ميان رايدهندگان از دست دادهاند. از منظر جامعهشناسي ميتوان گفت كه بيشترين ريزش و رويگرداني از اصولگرايان تعلق به متولدين دهه ٦٠ و ٧٠ دارد. يعني جوانان بيشترين رويگرداني را از اصولگرايان دارند و اين واقعيت را به خصوص در دانشگاهها ميتوان شاهد بود. اينكه دليل ريزش پايگاه راي اصولگرايان چيست خارج از موضوع اين يادداشت است. اما قدر مسلم برخي از اصولگرايان با وجود همه شعارها و تبليغاتشان در خلوت خودشان متوجه عدم محبوبيتشان شدهاند. بنابراين ميدانند اگر در انتخابات رياستجمهوري سال ٩٦ شركت كنند شانسي ندارند و آقاي روحاني با دست و پاي بسته هم آنها را شكست ميدهد. صرف نظر از اينكه اصولگرايان با چند نامزد در انتخابات شركت كنند يا اينكه همه آنها روي يك نامزد توافق كنند، متوجه شدند هيچ شانسي براي پيروزي در انتخابات ٩٦ ندارند. ساير چهرههاي ديگري هم كه از آنها نام برده ميشود مثل عزتالله ضرغامي و مهندس باهنر هم واقعا شانسي ندارند. تنها شانسي كه اصولگرايان داشتند با بودن آقاي احمدينژاد بود. البته به اين معنا نيست كه اگر او ميآمد حتما اصولگرايان ميتوانستند برنده انتخابات شوند؛ خير. مقصود من اين است كه در صورت حضور ايشان مسابقه مقداري جديتر ميشد. اگر نه با آمدن آقاي احمدينژاد هم اصولگرايان شانس زيادي نداشتند منتها بدون او شكستشان اظهر من الشمس است. بعد از اينكه نيامدن احمدينژاد مسجل شد اصولگرايان هم قبول كردند هيچ شانسي در انتخابات پيش رو ندارند. حتي اگر به فرض آقاي روحاني را در انتخابات پيشرو ردصلاحيت كنند و اصلاحطلبان هم سراغ چهرههاي ديگري همچون دكتر عارف يا دكتر ظريف بروند باز هم اصولگرايان شانسي ندارند.
حتي اگر آقايان ظريف و عارف را هم به همراه آقاي روحاني رد صلاحيت كنند حاصل آن اين خواهد بود كه ديگر كسي در انتخابات شركت نخواهد كرد و باز هم پيروز ميدان اصولگرايان نخواهند بود. بنا براين اگر انتخابات به صورت معمولي برگزار شود اصولگرايان شانسي ندارند و با بودن احمدينژاد رقابت ميتوانست مقداري جدي و معنادار شود و حالا با نيامدن ايشان فارغ از اينكه نامزد اصولگرايان چه كسي شود عملا نتيجه كار از همين الان معلوم شده است.
ما ميبينيم كه چهرههايي نظير آقاي باهنر از اصولگراياني كه قبلا كانديدا شدهاند خواسته است به ميدان نيايند. به اعتقاد من اين تصميم ايشان عاقلانه است. چرا كه آقاي باهنر با زبان بيزباني ميگويد ما اصولگرايان خودمان ميدانيم شكست در انتظارمان است و محبوبيتمان را در ميان اقشار تحصيلكردهتر و جوانتر از دست دادهايم چرا اصرار كنيم چهرههايي پا به ميدان بگذارند و رسما شكست را تحمل كنيم؟! استراتژي آنها اين است كه يا در انتخابات شركت نكنند يا اعلام كنند كه به نوعي توافق نانوشته با آقاي روحاني رسيدهاند و تلاش كنند بگويند آقاي روحاني از آنها جدا نيست و اصولگرايان ميانه رو با او ائتلاف كردهاند. آقاي باهنر و برخي از اصولگرايان معتقدند اين سناريو بهتر از اين است كه اصلا در انتخابات شركت نكنند يا نامزدي معرفي كنند كه شكست سنگيني متحمل شود. آنها تلاش ميكنند در ميان رايدهندگان آقاي روحاني را از خودشان جلوه دهند./اعتماد
عضویت در خبر نامه