کد خبر: ۲۳۴۶
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۶
درهای باز دولتهای گذشته به روی نیروهای بیسواد (به روشهای مختلف)،این نهاد عظیم و تاثیر گذار را به مخروبه ای مبدل کرده که اگر تمام شرایط را از الان مهیا کنیم چندین سال طول میکشد تا بتوانیم در جهان آکنده از علم و پژوهش ، خلاقیت و تولید ،حرفی برای گفتن داشته باشیم

آوای دنا-مجید خوزان:تحول اساسی و پايدار در هر جامعه در گرو متحول شدن نظام تعليم و تربيت آن جامعه است و محور اصلی تحول و توسعه نظام تعليم و تربيت بهبود کيفيت کار معلم، شناخت و ويژگی های آنها می باشد.

معلمان به عنوان پايه گذاران انديشه های علمی ، مبلغان ارزش ها و مسئوليت های اجتماعی به فرزندان ما می باشند و حرف اول را در تربيت منابع انسانی می زنند و هيچ حرفه ای همچون شغل معلمی تاثير موثری در جوامع ندارد.

چهارتا از مهمترین مشکلات بیرونی آموزش و پرورش
1- پایین بودن سطح حقوق و مزایا و شاٌن ومقام معلمی.مصالح بنای عظیم و انسان ساز آموزش و پرورش  شامل  برنامه‌ریزی آموزشی، برنامه‌ریزی درسی، خلق روش‌های نو در آموزش و یادگیری، فراهم‌سازی امکانات و تجهیزات و فضاسازی لازم و... می باشند که هرچند اصولی، دقیق و حساب‌شده باشند اما در برابر وضعیت نامناسب زندگی اجتماعی  و رفاهی معلمان مقاوم نخواهد بود.

چگونه میتوان تحول بنیادی در آموزش وپرورش ایجادکنیم و بی توجه به نیازهای اولیه معلم باشیم ؟ تعليم و تربيت در محيطي پيشرفت خواهد داشت كه معلم و دانش آموزان از نظر روحي آسوده خاطر باشند و مشكلات مادي نداشته باشند. معلمي كه با ده ها مشكل، قدم به كلاس مي گذارد، معلوم است كه بازدهي چنداني ندارد. او هميشه در فكر اين است كه چگونه با مشكلات و معضلات بي شماري كه دارد، از يك سو و كمي حقوق از سوی دیگر، مبارزه كند. اگر فكر معلم در خارج ازكلاس باشد، جسم مادي او سودي براي دانش آموز ندارد. معلمي كه 24 ساعت در هفته تدريس مي كند و ساعتي كه بايد به استراحت و مطالعات تكميلي بپردازد، مجبور است به كار ديگري دست بزند، مسلماً كيفيت تدريس او لطمه ي فراواني خواهد خورد.

بعضی میگویند معلمین چهار ماه یا بیشتر بیکارند ،ولی سوال من این است که معلم در این چهارماه با وجود معضل بیکاری در کشور به چه کاری میتواند مشغول شود که در حد و شان او باشد؟هرچند متاسفانه بعضی از معلمین مجبورند که دست به مشاغلی بزنند که بعضی از این مشاغل شخصیت و مقام والای معلمی را زیر سوال می برد .

معلم معمار افكار، تمدن و اقتصاد و حتي فرهنگ و الگوساز جامعه است.ولی متأسفانه در اجتماع امروز ما، معلم، مقام اصيل و اصلي خود را از دست داده است و جامعه آن گونه كه بايد و شايد، قدر و منزلت او را نمي داند (و گاه به ديده ي ترحم به معلم مي نگرد). افراد مستعد و بهترين دانش آموزان بايد در شغل دبيري و تربيت معلم به كار گرفته شوند ولی به دلیل حقوق پایین معلمی که زمینه ساز پایین آمدن شان و منزلت او شده است دیگر خواستگاه افراد باهوش جامعه نیست . اين مشكلات، انگيزه ي مقدس معلم شدن را خدشه دار مي كند و به نوعی کیفیت تدریس و یادگیری را موجب گردیده.

درهای باز دولتهای گذشته به روی نیروهای بیسواد (به روشهای مختلف)،این نهاد عظیم و تاثیر گذار را به مخروبه ای مبدل کرده که اگر تمام شرایط را از العان مهیا کنیم چندین سال طول میکشد تا بتوانیم در جهان آکنده از علم و پژوهش ، خلاقیت و تولید ،حرفی برای گفتن داشته باشیم. درست است که شاید در جهان شاهکارهای فردی داشته باشیم ولی این شاهکارها هنر آموزش و پرورش نیست بلکه جهش شخصی است.

طرفداران و مبلغان تحول و توسعه در جوامع بايد بيش از هر کس حاميان واقعی معلمان باشند و سياست گزاران آموزش و پرورش با در نظر گرفتن حقوق و مزايای شغلی ويژه برای معلمان و رسیدگی به وضع سواد و معیشت آنان و ایجاد جاذبه‌های شغلی برای این حرفه، نارسایی‌های جانبی را بازسازی کرده تا موجب توسعه همه جانبه در آموزش و پرورش  باشند.این یک آژیر جدی است برای مجریان دولت تدبیر و امید که باید به فکر اصلاحات اساسی و همه گیر در آموزش و پرورش باشند.

2- تاثیرات ناشی از مسائل سیاسی :تغییر و تحولات سیاسی هم به نوعی مسائل آموزش و پرورش را تحت‌الشعاع قرار می‌دهند. روی كارآمدن یك جناح سیاسی، تغییر وزیر، معاونین و مدیران و تحول و بازنگری كلیه برنامه‌ها را به دنبال دارد. یك علت اصلی تغییرات مكرر نظام آموزشی، تغییر محورهای فعالیت در وزارتخانه، تمركز به روی یك یا چند متغیر خاص و مواردی از این قبیل، تغییرات انجام گرفته در وزارتخانه به لحاظ تحولات سیاسی بوده است. این نشان میدهد که چشم اندازها و طرح های میان مدت و درازمدت بر اساس مقوله ها و ملاکهای علمی روز دنیا برنامه ریزی نشده بلکه خواستهای سیاسی و عقیدتی مسیر علم و دانش را تعیین میکند.

سیاست زدگی در عرصه آموزش و پرورش آفت بزرگی است، ورود تصمیمات سیاسی به آموزش و پرورش منجر به ضربه زدن به تعلیم و تربیت شده است. متاسفانه سیاسی کاری، خط گرایی، قوم سالاری و حامی پروری در هرشکلی، باعث می گردد که آموزش پرورش ازتبدیل شدن به یک سیستم کارآمد با فرایند مثمر ثمر،به یک مکان برای تامین منافع جناحی باندی و محفلی گروه های  منفعت طلب بیرون از آموزش وپرورش تبدیل شود و به این صورت بجای اداره این نهاد حساس به دست کارگزاران واقعی وشایسته آموزش وپرورش به ملعبه دست گروههای سیاسی خاص برای تامین منافع جناحی وباندی  آنها تبدیل می گردد.
به نظرم علم و معلمی کالا نیست که بشود به هر کسی  و با هر چیزی معامله شود ،بلکه رسیدن به درجه معلمی به مثابه شرکت در یک مسابقه دو  ماراتن  یا یک مسابقه دوچرخه سواریست است که هرکس نیرو و توان بیشتری دارد و تا پایان مقصد می دود یا رکاب می زند باید تصدیق وامتیاز بگیرد .اگر توانایی شرکت در این مسابقه را نداشته باشد باید به سراغ رشته ای دیگر برود. حتی اگر در وقت مسابقه دچار مشکل شود ،جایزه ای به او داده نمیشود بلکه باید آماده شود تا مسابقات بعدی. به قول "گاردنر" هفت نوع هوش وجود دارد که شامل:1-هوش ریاضی منطقی 2-هوش کلامی و ادبیات3-هوش دیداری و فضایی4-هوش موسیقی و موزون 5-هوش  جنبشی وتربیت بدنی6-هوش درون فردی 7- هوش برون فردی     که هر انسانی ممکن است در یک یا چند هوش توانمند باشد.چرا کسی که هوش ریاضی ضعیفی دارد باید به روشهایی از جمله خواستگاه سیاسی و طایفه ای به کاری گمارده شود که در حد دانش و هوش و توانایی او نیست

3 -تعارض‌ها و تضادهای فرهنگی در نهادهای فرهنگی جامعه
- پراكنده كاری‌ها، كاستی‌ها، ضعف‌های ، ندانم‌كاری‌ها ،سوءمدیریت ،تعارض‌ها و تضادهای فرهنگی در نهادهای فرهنگی جامعه اعم از خانواده، مدرسه، سازمان‌های متولی فرهنگ، رسانه‌ها و... به مسیری جز هدر رفتن فرصت‌ها منتهی نخواهد شد. در هر شاخه‌ای از این مجموعه تاثیر گذار، کار خاصی انجام میشود و نظام و هماهنگی سیستماتیکی وجود ندارد.
فرهنگ كشور نیاز به یك اندیشه نظامدار و منسجم دارد، نیاز به یك دیدگاه كلان نگر و جامع نگر. هرکسی برای خود ساز و کاری دارد .طرح های دراز مدت و چشم اندازهای پیش بینی شده به دلایل مختلف از جمله نبود یک فرهنگ مشترک در امور آموزش و یادگیری عقیم میمانند.آموزش و پرورش از این وضعیت ضربه می خورد .ار جمله اینک، یادگیری ـ یاددهی‌های فعلی، با اهدافی غیر از دانایی صورت می‌پذیرد. از جمله نتایج دیگر تاثیرات معضلات فرهنگی بر آموزش و پرورش، تنزل جایگاه آموزش و پرورش در سطوح مختلف است. نگاه فعلی به آموزش و پرورش، كمتر نگاهی از سر احترام و نیاز به آن است، بلكه بیشتر نگاهی از سر ترحم و تحمل است. اگر اهمیت وزارتخانه‌ها و نهادها را در درجه بندی كنیم، آموزش و پرورش در چه مرتبه‌ای قرار می‌گیرد؟

4 - وابستگی همه جانبه آموزش و پرورش به دولت . با وجود این وابستگی ،دولت تاكنون نتوانسته است مشكلات و نیازهای  مالی آموزش و پرورش را پاسخگو باشد و همه ساله بودجه آموزش و پرورش با كسری چند صد میلیارد تومانی تنظیم می شود و مسائل جاری و بحران های مالی آموزش و پرورش همواره مانع بزرگی برای تهیه تصمیمات مهم و برنامه‌های بلندمدت و آینده‌نگر بوده است.عدم توازن بین هزینه ها ، امکانات آموزش و پرورش ،تقاضای فزاینده برای آموزش و یادگیری، ارتقای کیفیت آموزش و یادگیری از یک طرف  و از طرف دیگر محدودیت شدید منابع مالی دولت و سهمی که برای آموزش و پرورش در نظر گرفته می شود (سیر نزولی  سهم آموزش و پرورش از درآمد ملی "دهه 50  30 25% "دهه 60    20%25"   - "دهه 70  15%20 " -  "دهه 80  8%12 " ) از  جمله مشکلاتی است که ضرورت توجه به خصوصی سازی را مهیا می سازد.

مرچند زمینه خصوصی سازی به دلایل مختلف ،از جمله اختلاف طبقاطی در کشور ما مهیا نیست ولی  گرایش به خصوصی سازی آموزش و پرورش ،علاوه بر کاهش فشار بر بودجه دولت، سبب آزادي انتخاب و نوآوري در آموزش و پرورش،ايجاد رقابت و كيفيت بخشي،پاسخگويي سریع به خواستها،مشاركت همه جانبه گروههاي ذينفع و سپردن امور مردم به دست مردم ،كارآيي علمي و اقتصادي،مشتري محوري،كاهش بار مالي و مديريتي دولت ، ایجاد یک بازار رقابتی در قلمرو یاددهی و یادگیری ، کارآیی بیشتر در استفاده از منابع، توجه بیشتر به سلایق و انتخابهای افراد جامعه شده و سبب ارتقاء کیفیت آموزش و یادگیری می شود.

نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۱
منصور درخشان
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۱۱ - ۱۳۹۹/۰۴/۱۱
0
0
مطالبی مفبد وارزشمندی است باتشکر از نوبسنده
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
* نظر: